در ابتدا باید ذکر شود که اساساً چیزی به نام فیلم خوب مبتنی بر بازیهای ویدیویی وجود ندارد! شاید عجیب به نظر برسد که در اول یک مقاله در همین رابطه، اظهار نظری بس مخالف را ارائه داد اما این واقعیت محض است. بازیبازان حقیقی که به هر دو حوزه بازیهای ویدیویی و آثار سینمایی علاقهمند و معمولاً سرگرم آنها هستند، به خوبی میدانند که ایده ساخت فیلم از روی عناوین این صنعت تا چه حد میتواند قابل پیشبینی باشد. شاید بتوان بزرگترین مشکل فیلمهای سینمایی این دسته را، بازی نبودن آنها برشمرد؛ این هم دومین اظهار نظر عجیب تا به اینجا!
در واقع بزرگترین مزیت بازیهای ویدیویی قابلیت بالای تعامل با آنها است که فیلمهای سینمایی آن را کاملاً از بین میبرند. از طرفی وقتی از یک بازی موفق اثری در رسانه دیگری تولید میشود، نمیتوان داستان، جزئیات و موارد کاملاً مرتبط و آشکار بازی را درون فیلم انجام داد چرا که مخاطب از تکرار مکررات لذتی نمیبرد. بنابراین سازندگان فیلمهای یاد شده، مجبور به استفاده از موارد دیگری میشوند؛ متاسفانه این «موارد دیگر» تاکنون هرگز قادر به شکل دادن یک اثر سینمایی قوی با بهرهگیری از معجزههای هالیوود نبودهاند و بارها و بارها درجا زدهاند؛ شاید اگر یک بازی، با خصیصههای اصلی فیلمهای ماندگار و معجون اصلی سینما ساخته شود، شرایط تغییر کند.
حال به بهانه ساخت فیلم Uncharted و مجموعه The Last of Us که از بازیهای بینهایت مهمی اقتباس میشوند، در ادامه به فیلمهایی نگاه خواهیم داشت که با وجود تمام کم و کاستیهایشان، اندکی به تجربه شیرین بازیهای ویدیویی نزدیک شدند. در ضمن لازم به ذکر است که قسمتی از رتبهبندی این فیلمها براساس مجموع امتیازات مختلف انجام شده و این شخص به عنوان نویسنده تا حدود زیادی سلیقه خود را نیز در روند کار دخالت داده است. هر فهرست دیگری میتواند از زوایای مختلف قابل قبول باشد و در این زمینه بحثی نیست. گفتنی است که انیمیشنها در فهرستی که در ادامه مشاهده میکنید لحاظ نخواهند شد و تنها آثار لایو اکشن در کنار فیلمهای سینمایی قرار گرفتهاند.
۱۰. فیلم Hitman 2007
بر سر تصاحب شماره ۱۰ رقابت سختی در بر گرفته بود؛ با آن که نباید در این مقطع از هیچ فیلم دیگری نام ببرم که جذابیت لیست نابود شود، اما فیلم Assassin’s Creed 2016 حتی نسبت به نسخههای ضعیف این سری هم حرفی برای گفتن ندارد. این فیلم آنقدر ما را ناامید کرد که حتی کاربر میتواند پس از نگاه کردن آن، قید بازیهای ویدیویی مجموعه را هم بزند! از طرفی فیلم Hitman 2015 هم میتوانست با نسخه Hitman 2007 رقابت کند اما چنان در کلیشه فرو رفته است که به همین نسخه اکتفا میکنیم. Hitman 2007 در زمانی عرضه شد که نسخههای افسانهای مجموعه اصلی از جمله Blood Money در اختیار کاربران قرار داشتند.
مقایسه فیلم با کیفیتی که بازیهای مذکور و همانطور که ذکر شد، نسخه چهارم داشت، یک شوخی بیمزه است ، اما در دنیای فیلمهای ضعیف اقتباس شده از بازیهای ویدیویی، یک نعمت بزرگ به شمار میرود. محیط فیلم در مقایسه با بازیهای سری به خوبی طراحی شده بودند و پایان آن هم درگیرکننده بود، اما بزرگترین مشکل آن، شخصیت اصلیش است. شخصیت اصلی سری اورجینال در مقایسه با شخصیت اصلی Hitman 2007، بازتابدهنده خصیصههای بیشتری از یک قاتل خون سرد است. اگرچه داستان فیلم یاد شده یک ارجاع واضح به داستان مجموعه بازیهای Hitman است، اما اگر به لطف پایان خوبش نبود، طی ۵ دقیقه فراموش میشد. (البته اکنون هم خیلی سخت میتواند بیشتر از یک ساعت در یاد مخاطب باقی بماند).
۹. فیلم Warcraft 2016
برخلاف مجموعه بازیهای Warcraft ساخته شرکت بلیزارد، نسخه سینمایی این سری با تمام پتانسیلهایی که داشت، به سختی میتواند در رتبه نهم فهرست ما جا بگیرد. در این اقتباس برخلاف مجموعه بازیها که معمولاً بدون یک برنامهریزی قابل توجه حتی نمیتوان یک قدم برداشت، شخصیتها اکثراً هیچ برنامه خاصی ندارند و شاید اگر بحث جلوههای ویژه قابل توجه این فیلم وجود نداشت، اسمی از آن برده نمیشد.
از سوی دیگر کارگردان در انتخاب بازیگر از ایده عجیبی استفاده کرده است؛ او بازیگرانی توانا را در نقشهایی فرعی به کار گرفته است که نه تنها هرگز تاثیر بهسزایی ندارند بلکه عدم وجود و نقشآفرینی آنها نیز تغییر خاصی را در محصول نهایی ایجاد نمیکرد. از طرفی در خلال فیلم شما بارها و بارها احساس خواهید کرد که داستان به اتمام رسیده است!
اگرچه این موضوع اندکی عجیب به نظر میرسد اما کارگردان، فیلمنامه نویس و یا هرکسی که مسئول این موضوع به شمار میآید، از چندین نقطه اوج و فرود مختلف در اثر خود بهره برده است که هربار بیشتر از قبل بیننده را به این باور میرساند که هیچ خبری از یک پایان حقیقی و در خور مجموعه نیست. سرانجام پس از همه پتانسیلهایی که فیلم Warcraft از دستیابی به آنها باز میماند، جلوههای ویژه دردناکترین آنها است. ارکها، موجودات خیالی دیگر و محیط فانتزی فیلم در بهترین حالت خود قرار دارند اما اندکی هم به انتقال تجربه لذتبخش مجموعه بازیهای ویدیویی اقتباسی خود نزدیک نمیشوند.
۸. فیلم Mortal Kombat 1995
به زودی اثر جدیدی از این مجموعه منتشر خواهد شد که شاید ورق را بازگرداند اما نسخه سال ۱۹۹۵ حداقل بهترین فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی نیست. فیلم Mortal Kombat 1995 از اولین آثار سینمایی بود که ایده شوم ساخت فیلم از روی بازیهای ویدیویی پرفروش را به صورت گسترده مطرح کرد. البته ایده ساخت چنین فیلمهایی اصلاً نامناسب نیست بلکه عواقب آن است که ما را به قسمت تاریک ماجرا و بدگمانی میکشاند. احتمالاً به راحتی بتوانید حدس بزنید که در سال ۱۹۹۵ گرافیک بازیهای ویدیویی چگونه بوده است. بازیبازان در آن سالها بیشتر از آن که به جلوههای بصری اهمیت بدهند، مشتاق تجربه طعم واقعی کیفیت و لذتی بالاتر از رسانههای مرسوم بودند.
بنابراین خشونت اغراق شده بازیهای Mortal Kombat بدون نیاز به گرافیک فکبرانداز و موسیقی سه بُعدی به آسانی آنها را تحت تاثیر قرار میداد. پس از آن که فیلم این مجموعه روی پرده سینماها پخش شد، بازیکنان میتوانستند نگاهی به آینده حوزه مورد علاقه خود داشته باشند. شاید شنیدن دیالوگهای معروف و خاطرهانگیز این سری در فیلم مذکور هنوز هم تجربه جالبی باشد اما همان زمان هم تحمل برخی از جلوههای ویژه و میدانی آن تا حدودی غیرممکن بودند. فرض کنید که یک فیلم براساس بازی ویدیویی مبارزهای، در نمایش شخصیتهای تخیلی و بعضی از درگیریها به شدت ضعیف یا حتی تا حدودی خندهدار عمل کند؛ آیا علاقهای برای تماشای آن صحنهها باقی میماند یا کاربر به جای آن، دوباره به سراغ کنسول خود خواهد رفت؟
۷. فیلم Resident Evil 2002
زمانی که این فیلم در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، برخی از بهترین نسخههای مجموعه اصلی منتشر شده بودند و بازیکنان هنوز وحشت مواجه با نمسیس را در خاطر داشتند. بنابراین چگونه میشد آن نسخههای افسانهای را پشت سر گذاشت و تجربهای بهتر را بسط داد؟ در واقع Resident Evil 2002 بیشتر از آن که بتواند بهتر از بازیهای ویدیویی این سری ظاهر شود، در جهت آنها حرکت میکرد. یک فضای سرد و مرموز در کنار شخصیتی که نمیداند چه کند و از کجا آمده است، همه دست به دست هم داده بودند تا یک ترس دائمی بر محیط فیلم حاکم شود. شخصیت اصلی فیلم، میلا یوویچ که آن زمان هنوز اسم و رسمی نداشت، دقیقاً همانند یک شخص غریبه و کاملاً جذابی به نظر میرسید که بیننده مدام به دنبال فهیمدن نکات بیشتر از او و جهانش بود.
با این حال عرضه فیلمهای بعدی تقریباً تمام زمینهپردازیهای محشر آن را نابود کردند و بیشتر از هنری بودن، به سمت تجاری بودن متمایل شدند. در حقیقت با وجود آن که این مجموعه زمانی که حتی مارول هم قادر به ساخت نسخههای متوالی از یک اثر نبود، ثابت کرد که میشود مخاطب را بارها و بارها با یک موضوع فراطبیعی و تخیلی همراه کرد. اگر پرسشهای ایجاد شده در نسخه اول، سبب ساخت دنبالههایی همانند Resident Evil 4 ولی این بار در دنیای سینما میشدند، شاید امروز طور دیگری از مجموعه فیلمهای Resident Evil یاد میکردیم.
جدای از کیفیت قابل قبول نسخه اول فیلم در استفاده از پتانسیلهای مجموعه بازیهای کپکام، پس از آن نمیتوان درون دنبالههایش نکات مثبت چندانی را یافت که منجر به شکلگیری ارتباطی با آن سری افسانهای شوند. اگر علاقهمندید که خود را در یک محیط رمزآلود و پر از سوال از جنس وحشتی تدریجی رها کنید، تجربه فیلم اول به شدت توصیه میشود؛ اما سعی کنید که پرسشهایتان را پیش خودتان نگه دارید و هرگز دنبال پاسخشان در دنبالههای بعدی و پرتعداد Resident Evil 2002 نروید. در غیر این صورت این حقیقت تلخ را متوجه خواهید شد که دنبالههای این فیلم، اصلاً ترسناک نیستند و در عوض به کابوس بازیکنان ژانر ترس، یعنی اکشن تبدیل شدهاند.
۶. فیلم Prince of Persia: The Sands of Time 2010
شاید شنیدن نام جیک جیلنهال به تنهایی یک دلیل بزرگ برای تماشای فیلم Prince of Persia: The Sands of Time باشد اما خود نام این مجموعه به اندازهای ارزشمند هست که به چیز دیگری توجه نکرد. انتخاب جیک جیلنهال از لحاظ شباهت با شخصیت اصلی این مجموعه بازیها و البته با توجه به مهارتهای بازیگری او به جرئت یکی از بهترین انتخابهای ممکن در این حوزه بوده است. جدای از جیلنهال، آیا بن کینگزلی، بازیگر نقش ماندگار «گاندی» نمیتواند بازیبازان را برای مدتی کوتاه از بازیها جدا و به سینماها بکشاند؟
مسلماً یوبیسافت هم با همین ذهنیت اجازه ساخت فیلم را صادر کرده است. جیلنهال در این فیلم همانند بازی وظیفه دارد که به وسیله یک خنجر و قدرتهای جادویی نفهته در آن، در روند زمان دست ببرد تا دنیا را نجات دهد.
با آن که نتیجه نهایی از تبدیل شدن به اثری ماندگار همانند اکثر بازیهای Prince of Persia باز ماند اما در مقایسه با اقتباسهای دیگر به اندازه کافی مهم و ارزشمند هست که باری دیگر به تماشایش بنشینیم و آن را در جایگاه ششم این فهرست قرار دهیم. Prince of Persian: The Sands of Time با وجود تمام شباهتش با آثاری نظیر مومیایی و مشکلاتی که اغلب فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی دچارشان میشوند، ثابت میکند که بازیگران حتی در این حالت هم میتوانند نقشآفرینی خوبی داشته باشند. بزرگترین حسرت کاربران این دو حوزه شاید هدر رفتن پتانسیلهایی باشد که در سایه یک داستان خوب و پلاتهای عمیقتر قابل استفاده بودند.
۵. فیلم Rampage 2018
نسل هفتم بازیهای ویدیویی را شاید بتوان دوران شکوه کاربران این صنعت نامید. اما قضیه در آثار اقتباسی از بازیهای این بازه اصلاً اینطور نیست. نسل هفتم آن قدر اقتباسهای بدی را به چشم دید که به عقیده برخی، سازندگان چنین فیلمهایی سرانجام در نسل هشتم باید قید آنها را میزدند اما همانطور که از نام این تیتر مشخص است، این اتفاق رخ نداد. دوستان هالیوودی ما در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود هرگز عقبنشینی نکردهاند و این دوره هم مانند یک نسیم تیز از کنار آنها گذشت. میتوان گفت که Warcraft 2016 اولین تلاش آنها بود و Rampage 2018 شرایط را به کل تغییر داد. با آن که بازی اصلی اقتباسی این فیلم به سال ۱۹۸۶ باز میگردد و احتمالاً اندک کمی از ما آن را تجربه کرده یا حتی به خاطر داریم تا به مقایسه بازی آن با فیلمش بپردازیم اما Rampage 2018 تلاشهایی ستودنی برای ارتقای کیفیت چنین آثاری دارد که فارغ از زمان، میتوانند در بدترین حالت، خوب جلوه کنند.
داستان از آنجایی آغاز میشود که تعدادی هیولای غیرقابل کنترل، شهرهای جلوی راه خود را در شرایط ناگواری قرار میدهند و نیروهای امنیتی هم در این شرایط قادر به انجام کار خاصی نیستند، دواین جانسون، ستاره پولساز این روزهای سینما از طریق ارتباط خاصی که با یکی از این هیولاها دارد، شرایط را به گونه دیگری پیش میبرد. با آن که داستان خاصی در این بین دیده نمیشود و معمولاً شاهد نقشآفرینی یکسان دواین جانسون هستیم، این فیلم یکی از اندک آثار این بازیگر است که شهامت فرا رفتن از موارد فوق کلیشهای را دارد. البته شاید فرا رفتن از این موارد فوق کلیشهای، تنها به کلیشههای قابل قبولتر ختم شود، اما در یک فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی اگر بتوان عناصر تکراری سینما (و نه بازیهای ویدیویی) را در حالت مناسبی به کار برد، حداقل ارزش تماشای تلاشهای سازندگان را دارد.
۴. فیلم Sonic The Hedgehog 2020
بیایید صادق باشیم؛ وقتی Sonic The Hedgehog 2020 معرفی شد، نیمی از ما سرمان را به دیوار کوبیدیم و نیمی دیگر نیز گفتیم: «بله، این شما و این هم یک فیلم مزخرف دیگر!» اما به هر حال زود قضاوت کرده بودیم. سازندگان فیلم با مشاهده اولین واکنشهای هواداران به سرعت دست به کار شدند و برخی از جلوههای به کار رفته در فیلم و مسائل مورد نیاز را تغییر دادند. بازی جیم کری دوست داشتنی در کنار صداگذار سونیک یعنی بن شوارتز به قدری خوب از آب درآمد که حتی میشد بیشتر از یک بار به تماشای آن نشست (۹۵ درصد از فیلمهایی که براساس بازیها ساخته میشوند را حتی یک بار هم نمیتوان مشاهده کرد!) ماجراجوییهای سونیک در این نسخه سینمایی تاکنون منجر به برنامهریزی ساخت قسمت دوم شده است که در سالهای آتی شاهد آن خواهیم بود و اگر نسخه بعدی حتی مقداری هم از نتیجه فیلم Sonic The Hedgehog 2020 بهتر باشد، باید به آن تبریک گفت؛ زیرا در این صورت نه تنها بازیبازان خرسند خواهند بود بلکه سیلی از دنبالههای اصلی و فرعی هم برای آن روانه بازار خواهد شد که این به معنای پول بیشتر است.
فیلم مورد بحث دارای صحنههای خندهدار متناسب با بازی است که ویژگیهای سونیک در آن به خوبی نمایش داده میشود. نقش آفرینی جیم کری با آن که حتی به بهترینهای او نزدیک هم نمیشود اما به قدر کافی لذتبخش هست که به اتفاق خانواده یا دوستان بازیبازتان به تماشای آن بنشینید. خوشبختانه بزرگترین مزیت Sonic The Hedgehog 2020 این است که یک نمونه خیلی عالی از اقتباسهای بازیهای ویدیویی به نظر نمیرسد بلکه در جهت استفاده از فناوریهایی مانند CGI و موارد دیگر سینما، فیلم سرگرمکنندهای را تحویل میدهد که از محبوبیت انیمیشن سو استفاده نمیکند و کاربران را احمق به حساب نمیآورد.
۳. فیلم Pokemon Detective Pikachu
رایان رینولدز که تاکنون در نقشهای سینمایی مختلفی اعم از نسخهای افتضاح در Green Lanters تا مجموعه پرسود Deadpool قرار گرفته، نشان داده است که با وجود اشتباهات میتوان بازگشت و عالی عمل کرد (بخوانید Deadpool). او در راستای تلاشهای این اواخر، استعداد بزرگی در حوزه سینما و مخصوصاً این لایو اکشن به نمایش گذاشته است. رینولدز در این فیلم نقش پوکیمونی را دارد که به یک شخص دیگر در یافتن پدرش کمک میکند. بیشتر از همه باید اذعان کرد که بازی رینولدز شرایط را تغییر داده است اما جدای از آن نمیتوان به جو بسیار عالی فضای فیلم و تکنیک زمانبر CGI اشاره نکرد زیرا جذابیتهای خلق شده توسط آنها انکارناپذیرند.
به همین واسطه پوکمون و پوکمونهای دیگر به قدری زیبا طراحی شدهاند که نمونهشان را سخت میتوان پیدا کرد. بدون این چنین جلوههای ویژهای حتی بهترین صداگذاران هم کاری از پیش نخواهند برد. متاسفانه اکثر فیلمسازان در انتخاب چهره شخصیتهای اصلی خود به تعادل مناسبی نمیرسند و هربار گزینهای عجیبتر از قبل را نشانمان میدهند که پوکمون ابداً از این مشکل رنج نمیبرد. از سوی دیگر احساسات به کار رفته در Pokemon Detective Pikachu به جای این که کلیشهای باشند کاملاً تحسینبرانگیز و ستودنی هستند. البته اشتباه نکنید؛ این اقتباس لایو اکشن، ذرهای هم نمیتواند روی شما تاثیر عمیقی برجای گذارد که ساعتها گریه کنید، اما نیازی هم به آن نیست. همین که جو آن و شوخیهای رینولدز شما را میخندانند و احمقانه جلوه نمیکنند، فرسنگها پیشرفت محسوب میشود.
۲. فیلم Tomb Raider 2018
آنجلینا جولی اولین بازیگری بود که نقش لارا کرافت را در سینما به عهده گرفت. این بازیگر احتمالاً از لحاظ ظاهری هیچ چیزی از لارا کرافت دنیای بازیهای ویدیویی کم ندارد (از جهاتی حتی بهتر هم به نظر میرسد!) اما نسخهای که در سال ۲۰۱۸ عرضه شد، فراتر از دو فیلم بسیار معمولی قسمتهای پیشین ظاهر شد. آلیسیا ویکاندر که در این نسخه در نقش لارا کرافت ظاهر شد، بیشتر از این که به ظاهر زیبا اتکا کند، به لارا کرافت بودن تعهد داشت. در یکی از معدود اظهار نظرهای قطعی این لیست میتوان گفت که این فیلم بیش از همه آثار سینمایی مورد بحث، به شخصیت اصلی، روند تکامل او و از همه مهمتر مهارت بازیگری آن تاکید دارد.
در این فیلم هدف اصلی داستان نبوده است و این مورد را به راحتی میتوان از صحنههای نفسگیر ابتدای فیلم متوجه شد که در عوض جلوههای ویژه محض، به ویکاندر و بازی او میپردازد. این موضوع به روشنی مشخص میکند که سینما نباید برای اقتباس از بازیهای ویدیویی، در قلمرو آن پا بگذارد بلکه باید در قلمرو خود عالی عمل کند. به راستی فیلمسازها چگونه حین ساخت یک اثر اقتباس شده از روی کتاب عالی عمل میکنند اما حین ساخت یک بازی به بیراهه میروند؟ بازی تاثیرگذار بازیگر اصلی فیلم Tomb Raider 2018، آن را دقیقاً همانند نسخه اقتباس شده یعنی Tomb Raider 2013، فراموش نشدنی و خارق العاده ساخته است. اگر اندکی به هر بخش دیگر از این فیلم و به همان اندازه شخصیتپردازی، به داستان نیز توجه میشد، ما اکنون در فاز دیگری به سر میبردیم و میتوانستیم با ذهن آزادتری نظر دهیم.
۱. فیلم Silent Hill 2006
فرقی نمیکند که در چه رسانهای در حال صحبت هستیم، با نام بردن از Silent Hill همه اشخاص دچار یک حسرت نامتناهی میشوند. فیلم اول مجموعه Silent Hill نیز در دنیای سینما از این قاعده مستثنی نیست. البته در این رتبهبندی باید تاثیر نسخه دوم مجموعه سینمایی و افتضاحی که به نام این سری محترم خلق شده بود را فراموش کنیم. کم و بیش همانند بازیهای ویدیویی این سری، بیننده در فیلم مورد بحث با خانوادهای همراه میشود که به صورت غیرمنتظرهای به یک شهر عجیب منتقل میشوند.
در نگاه اول این فیلم هیچ چیز بهخصوصی ندارد و ایده آن نیز حداقل درون بازی به خوبی استفاده شده است؛ حتی میتوان با بازگشت به دهه ۹۰، فیلمهایی با این استایل را مشاهده کرد که از جهاتی ترسناکتر هم هستند. از طرفی نسخه ماندگار ۲ مجموعه اصلی هنوز هم پس از نزدیک به دو دهه، در بخشهای مرتفع آثار وحشتناک هنر هشتم جای میگیرد و نمیتوان منکر آن شد. بنابراین چرا Silent Hill 2006 مستحق رتبه اول فهرست ما است؟
در حقیقت این نسخه از لحاظ استانداردهای سینمایی، ارجاع مناسب به منبع و ارائه یک داستان قابل قبول، در میان تمام فیلمهای دیگری که تاکنون از بازیهای ویدیویی اقتباس شدهاند، بهتر عمل میکند. برای مثال اگر به تجربه این مجموعه بازی پرداخته باشید، Pyramid Head همیشه یار و یاور شما است! این شخصیت در لحظه به لحظه حضور یا عدم حضورش ترسی را بر محیط جاری میکرد که تا مدتها قابل جمعآوری نبود. این ترس هنوز هم در ذهن و جان بازیکنان نسخه دوم موجود است و از شما چه پنهان؛ ما هرگز آن را فراموش نمیکنیم! فیلم Silent Hill 2006 به شیوهای عجیب و باورنکردنی در ساخت Pyramid Head خارقالعاده عمل کرده است و تاثیر او در وحشت درون فیلم حتی از مجموعه اورجینال نیز فراتر میرود.
از این مورد هم که عبور کنیم، مه موجود در محیط، تعلیق، ترس و حتی تصویر کاور آن نیز در مسیر درستی قدم گذاشته بودند اما صد حیف که عناصرش تا به حدی عالی عمل نکردند که او را برای همیشه ماندگار بدانیم. Silent Hill 2006 از نظر نویسنده این مقاله بهترین فیلم اقتباس شده از روی بازیهای ویدیویی و نزدیکترین پله به کیفیتی است که بازیبازان انتظارش را دارند. با این که فیلم مذکور از لحاظ تاثیر نمیتواند فراتر از مجموعه اورجینال حرکت کند اما در میان همردههای خود یک نمونه بینقص به شمار میآید که هنوز بعد از ۱۵ سال تماشایی است.
در نهایت لازم به ذکر است که محدودیتهای این لیست از حضور برخی آثار جلوگیری کرد. Assassin’s Creed 2016 با وجود کیفیت نه چندان قابل توجهش میتوانست خودنمایی کند و از آن سمت انیمیشنهای ساخته شده براساس مجموعه Resident Evil و Final Fantasy کیفیت بسیار مطلوبی دارند که متاسفانه با ماهیت فیلم بودن در یک راستا قرار نمیگیرند و امکان حضور ندارند. به نظر شما کدام یک از این فیلمها اقتباس بهتری از مجموعه بازیهای ویدیویی هستند؟ فیلمی مد نظر شما است که استحقاق حضور را داشته باشد؟ جدای از اینها آیا به نظر شما بازیهای ساخته شده از روی فیلمهای سینمایی هم از نفرین مشابهی رنج میبرند؟
نظرات
بهترینش واقعا همون سایلنت هیله … با اختلاف
بسیار هم وفادار به خود داستان بازی
ممنون از توجهتون آقای کرامتفر عزیز؛ زندهباد
بهترین بنظر من وارکرفت هست نمیدونم چه طور سونیک و رمپیج بهتر بودن هر چند نظر بقیه هم محترمه
جواب خیلی ساده است: سلیقه!
برای مثال بهترین فیلم و بازیهایی که من تجربه کردم، احتمالاً برای ۹۸ درصد افراد دیگه احمقانه باشه. البته هیچکدوم از گزینههای این فهرست موجود، بهترینهای من نیستن!
البته فیلم های دیگری هم مثل
Max Payne
Need for Speed
Assassin’s Creed
هم هستن از بین اینا میشه نید فور اسپید رو گفت ارزش یکبار دیدن رو حداقل برای بازیگرهاش و ماشین هاش داشته باشه
شاید از خودتون بپرسید آشغال ترین فیلمی که از بازی های ویدیویی ساخته شد کدوم فیلمه من بهتون میگم فیلم Alone in the Dark 2005 که نمره ی منتقدین راتن بهش ۱ بود از ۱۰۰ و نمره ای ام دیبی هم ۲٫۴ بود 😀
Alone in the Dark چند سال پیش یه نسخه ویدیوگیم هم ازش متنشر شد که به چنین وضعی دچار بود. متاسفانه یکی از افسانههای ژانر ترس عملاً توی دوره ما منقرض شد
نسخه چند سال پیشش میتونست یک انقلاب و بازی عالی باشه اما جوگیری سازندهاش و اینکه میخواستن اثری بسیار جاه طلبانه بسازن در این ژانر اگر بازی رو بازی کرده باشید تو زمانی که بازی اومد گرافیک بسیار قابل قبولی داشت مهمترین عنصر بازی گیمپلی بود که تو زمینه های مختلف و حمل و نقل سلاح و چراغ قوه و باتری و خیلی چیزای دیگه از زمان خودش جلوتر بود اما کنترل بازی به شدت افتضاح و اصلا تحملش بسیار سخت بود بازی مشکلات فنی ای داشت باگ های خیلی زیادی داشت در کل یک بازی داغون و بسیار ضعیف شد و بلند پروازی زیادی سازندهاش و کمی ناشی بازیشون کار دستشون داد و میخواستن با کنترل متفاوت گیمپلی بازی رو خاص کنن اما رسما خراب کرد
جالبه بدونید اقای ملکی همین فیلمش که خراب کرد و با بودجه ۲۰ میلیونی ساخته شد و ۱۲ میلیون فروخت و شکست تجاری بود و شکست هنری اما مثل اینکه درس نگرفتن و قسمت دوم فیلم رو هم ساختن و بازم فاجعه تر و بدتر و شکستی دیگر شد نمیدونم فازشون چی بود شاید کارگردانش پولش زیادی بوده
دستتون درد نکنه مقاله عالی بود فقط اون پوستر فیلم رزیدنت اویل رو از کجا اوردین ؟ اخه من یادمه لباسش جور دیگه ای بود :laugh:
نیم ساعت طول کشید که این پوستر رو پیدا کنم 🙂
پوستر های خیلی بهتری هم هست البته میدونم منظورتون اینه از لحاظ سانسور و ایناس که یک پوستر مناسب و طبق نظر و خواسته بعضیا قرار بگیره متاسفانه:-)
اینجا دوتا پوستر فوق العاده میزارم اگه خواستی یکیشون رو بزار بجای این 😀
uupload.ir/files/y3kq_e3.jpg
uupload.ir/files/wk01_re.jpg
بنظر من دومی خیلی بهتر و خفن تره بانو ایدا هم هستش 🙂
سلام
از هیچکاک میپرسند:
برای ساخت پرندگان، چند بار داستان را خواندی؟
گفت: یه بار همینطوری خواندمش بعد پرتش کردن اونور و فیلم خودم رو ساختم.
عزیزم، یه بار بازی کن بعد بازی رو پرت کن اونور، حالا بشین فیلم خودت را بساز.
تشکر از جناب ملکی
در پناه حق
دقیقا .
من حالم بهم میخوره فیلم های فوق العاده ابرقهرمانیو صرفن بخاطر شبیه نبودن به کتاب داستان های بچگونه کمیکش میکوبن کمیک چی باشه اصلا؟ کمیک خیلی شانس بیاره لیاقت داشته باشه تبدیل به سینما یا گیم بشه . عینن بخای اقتباس کنی پس کارگردان مگه کشکه؟! تازه تمام فیلم ها قبل از شروعشون از روی کمیکاشون اسپویل میشدن
اصا یه وضعی …
شما واقعا رو داری می دونی کیمک الد من لوگان رو حتی می خواستن بیارن سینما نمی تونستن پر بود از صحناتی که هیچ فیلمی نمی توانه جاش باشه از کشتن فجیح دسته ای ابرقهرمان،
کشتن XMen به دست خود لوگان، خودکشی ولورین و گذاشتن گردن خودش رو ریل قطار، زنده زنده خوردن خانواده لوگان به دسته هالک تا قتل عام هالک و بچه هاش به دست لوگان چجوری می خوان به سینما بیارن.
دقیقا.باهات موافقم.
برخی کمیک ها،انگار از سینما فراتر رفتن در حالی که فقط طراحی هستن
کمیک لوگان که محشر بود
بد برداشت نکن عزیز اولا راجب کمیم اطلاع زیادی ندارم دوما از ایکس در سینما کم نذاشتن بنظرم ولورین؛مردان ایکس؛ ولوگان من عاشق بازی هیوجکمن شدم تو این فیلم عالیه این مرد
به نظرم شما باید لحنت رو اروم می گفتی چون مثلا می گفتی من از اون کسی خوشم نمی یاد که شاهکار ها رو فقط به اسم کمیکی نبودن می کبوند که این خودش عیب بزرگی هست.
سری فیلم های سایلنت هیل و رزیدنت اویل عالی بودن سایلنت هیل یک خیلی فیلمش بهتر بود مخصوصا بازیگراش رزیدنت اویل هم عالی بود و داستانش چیز دیگه ای بود و وابسته به داستان گیم نبودش و همین هم متفاوتش کرده بود از اون مهمتر بازیگر فوق العادش میلا یوویچ بود و صحنه های اکشن و پارکور عالی داشت و یک حرفه ای کامل بود سری فیلم های تومب رایدر قدیمی هاش بهتر بودن همونایی که آنجلینا جولی بازی کرده بود سونیک هم خوب بودش برای یک عنوان در حد سونیک فیلم خوب و جالبی بود
تقریبا بهترین فیلم ها رو انتخاب کردین البته در مورد تومب ریدر من با اولین فیلم این سری با بازی انجلینا جولی خیلی بیشتر حال کردم بسیار لارا کرافت تر بود 😀 و البته یه فیلم بازی دیگه هم هست که فوق العادست به نام عنصر پنجم که در زمان پلی ۱ منتشر شد و یک بازی بسیار سختی هم بود که سرویس شدم تا تموم شد البته این بازیی بود که فکر کنم از روی فیلم ساخته شد و فقط خواستم یادآوری این نام شاید فراموش شده رو بکنم این مقاله برعکسشم قطعا جالبه مثل بازی هایی که از روی فیلم ساخته شدن ، فکر کنم لیست با کیفیت تری بشه و در مورد اول هم موافقم در کنار رزیدنت اویل ۲۰۰۲ و اون میلای لعنتی :inlove: ممنون به خاطر مقاله خوبتون :yes:
وقت بخیر. مقاله برعکس هم احتمالاً هفته آینده منتشر بشه. از اول ایده همین بوده که هر دو حالت رو پوشش بدیم
در مورد Tomb Raider؛ در واقع من هیچکدوم رو نپسندیدم فقط فیلم جدیدتر از لحاظ شخصیتپردازی بازیگر و شباهت مناسب به نسخه ۲۰۱۳ خیلی خوب عمل کرده بود. سری فیلمهای قدیمی هم میتونستن به بازیهای زمان خودشون شباهت داشته باشن و روی لارا کرافت بیشتر مانور بدن که ما بیشتر شاهد جاذبههای دیگهای بودیم
البته نسخه های قدیمی فیلم هایی بودن که دیدنشون در مجموع سرگرم کننده بود و من از فیلم جدید با بازیه ویکاندر هم خوشم اومد کلا بازیگری هست که از بازیش خوشم میاد ، ولی خب نظر شما هم کاملا درسته و ما باید همچنان در انتظار یه فیلم درجه ۱ از روی یک بازی ویدیویی بمونیم
سینما فراتر از سرگرمی هست گیم فقط سرگرمی و فراتر از ان هیچوقت نبوده و نخواهد بود. برای همین من خیلی زود باهاش خدا حافظی کردم.
البته با فیلم های نولان و مارول و همچین فیلم هایی کم کم ابهتش داره میاد پایین
اتفاقا گیم خیلی از سینما بهتره و بیشتر میتونی درکش کنی،چون این گیمره که نقش اصلی رو ایفا میکنه….بعدم مشخصه که ترولی.نولان که یکی از بهترین فیلمای تاریخو(دارک نایت)ساخته،میای راجبش اینطوری حرف میزنی.واقعا با این نظراته که ادم باید سرشو بکوبه به دیوار.متاسفم :no:
این یارو هیچوقت جوابتو نمیده باهاش نجنگ.
همه چیز درک نیست سینما واقعی تره و رسما فرهنگ روشن و پویا با تدوین کامل رو در اختبارت قرار میده.
گیم اینطور نیست از لحاظ فرهنگی و بازیگری و .. کاریزمای سینمارو نداره .. خرج اضافه با کارکتر های مصنوعی.
الان پرچمدارای گیم که لست جیتی ای و رد دد باشن از نصف بیشتر دنیای سینما جذابترن من طرف فیلمای چرت رو نمیگیرم ولی با اینکه هر سه تای این بازیارو بازی کردم ولی تاپ فیلم هایی دارم که از این سه بازی بیشتر روشون حساسم و برام سرگرمی های بهترین ..
در سینما ب روی همه بازه..
اگر ادعا داری یازی روزولیشن بالایی دارن خوب دلیلش اینه که اورجینالن
تو یه فیلم ۴k. پنجا گیگی ببین اینم بینشون مشترکه
البته نمبصرفه دان کرد اصلا کاش مثل گبم دیسک بلوری داشت
احیانا نمیخواید از سایت هم خداحافظی کنید که با اجازتون ما یه نفس راحت بکشیم؟!
سلام
نولان و مارول رو که خیلی خوب گفتید، در مورد سرگرمی اما…
هر دو اول باید سرگرمکننده باشند، اگر نباشند پس جاذبهای ندارند که به فراسرگرمی (اگر وجود داشتهباشد) دعوتمون کنند. به خود پدیده (بازی، فیلم) و خود ما (بازیکن، مخاطب) هم بستگی دارد؛ اول باید بگیم اصلا فراسرگرمی چی هست بعد ببینیم کسی بهش میرسد یا نه. بنظر من رسیدن به فراسرگرمی کار مخاطب است نه اثر و فراسرگرمی رو ما میسازیم تا اثر موردبحث.
در پناه حق
ممنون.جای این مقاله خالی بود.
من که هیچ وقت جرئت نگاه کردن فیلم سایلنت هیل رو ندارم.
امیدوارم فیلم های آینده نظیر آنچارتد و لست خوب ساخته شوند.
ممنون آقای ملکی
خوشحالم که لذت بردین. حقیقتش با توجه به چیزایی که تا الان دیدیم، ای کاش اصلاً ساخته نمیشدن ولی حالا که رفتن سمتش امیدوارم که آثار قابل احترامی باشن
موافقم آقای ملکی.
امیدوارم سازندگان این دو فیلم بدونن که دارن کار بزرگی و خطرناکی(اصلا خطرناک :-)) )انجام میدن.
امیدوارم بعد ها از موفقیت های این دو فیلم صحبت کنیم.
بدترین اقتباس هایی که من تو عمرم دیدم یکی هیتمن ۲۰۱۵ بود بعدی هم یکی از مورتال کامبتا یادم نمیاد کدوم بود. خیلی خیلی بد بود…
درکل بهتره سر هرطرف توکار خودش باشه اقتباسم خواستن برن سراغ کتاب
ممنون از شما آقای ملکی موضوع جالبی بود
وقت بخیر. موضوع برای جناب آقابابایی بود. فقط من به رشته تحریر در آوردمش
دم شما و آقای آقابابایی گرم
؟monster hunter
به نظرتون باید در رتبه چند باشه؟
۷۱ :laugh:
خسته نباشی آقای ملکی با رتبه بندی مقاله کاملا موافقم
راستش اول برای دیدن فیلم سایلنت هیل دودل بودم چون می ترسیدم ذهنیت منو از این مجموعه عالی خراب کنه ولی کاملا برعکس شد و قافل گیرم کرد .
بسیار وفادار ب بازی با موزیکای بسیار شنیدنی ک خاطرات اورد جلوی چشمم کله هرمی هم واقعا ابهت لازم رو داشت .
درود وقت بخیر
خوشحالم که مورد توجهتون واقع شده. امیدوارم که بتونه به دوستان در انتخاب کمک کنه و مفید واقع بشه
الان شما فیلم مزخرفی مثل Tomb Raider رو تو شماره ۲ میزارید انصافا سونیک حقش شماره ۳ یا ۲ بود
این فیلم از معدود آثار تحسینشده در این زمینه است که امتیازش حتی از Silent Hill 2006 هم کاملاً بالاتره. به هر حال من از این فیلم لذت نبردم بلکه در مقایسه با عناوین دیگه بهتر به نظر میرسه. همانطور که ابتدای مقاله گفتم، من به تا حالا فیلم مناسبی که از روی بازیها ساخته شده باشه مشاهده نکردم. اگر واقعاً به دنبال فیلم دیدن هستیم، اول از همه شمارو به دهه ۵۰ و ۶۰ هالیوود دعوت میکنم
فیلم رمپیج و پرنس اف پرشیا برا من خیلی خوب بودن
میخواستم باز بیام تیکه بندازم دیدم مقاله که خوبه مرضم چیه؟:-|
زنده باد آقای ملکی
وقت بخیر
عملی که هر شخصی انجام میده، میتونه نشون دهنده شرایط موجود و سیاستهای مورد نیاز برای دستیابی به ارزشی والاتر باشه. در برخی از مواقع سیاست فراتر از اون چیزی عمل میکنه که ما حتی نمیونیم در اون سطح فکر کنیم. ی ضربالمثل هست که میگه برای ساخت ی املت خوب، حداقل باید ی تخم مرغو شکست.
وقتی کاربر حضور نداشته باشه، نمیشه تخصصی کار کرد ولی وقتی کاربر جذب بشه و احساس کنه که چیزی براش مهمه، اون زمانه که ما میتونیم پیشرفت کنیم. ممنونم که افتخار دادین و نظر گذاشتین. منتظر باشین؛ شرایط اونجوری که به نظر میرسه ادامه پیدا نمیکنه
امیدوارم همینطور باشه که شما میگید
این فیلمها فقط بخاطر بحث اقتصادی ساخته میشن تا گیمرا رو مجاب کنن برای دیدن فیلم هرچی باشه وقتی از روی یه منبع محبوب و معروف چیزی میسازی و از شهرتش استفاده میکنی مطمعنا بخاطر سود و پوله دیگه
ممنون از مقاله جالب بود :heart: :rose:
یه مقاله درمورد بازیهایی که از روی کتابها ساخته شدن بزارید
اولیش که معلومه؛ معلوم نیست؟ :))
چشم بسته غیب گفتن حال میده خو 😀
اخه فیلم هیتمن چیش خوب بود که گذاشتینش تو لیست بهترین فیلم هایی که از رو بازی ساخته شدن
انقدر وضع اینگونه فیلمها ناخوشاینده که از ۱۰ تا فیلم ذکر شده، شاید ۸ تارو نشه تحمل کرد. با این حال به نظر من اینو توی بدترینها، بهترین بودن!
مرسی از آقای ملکی عزیز.اولین باری که سایلنت هیل را دیدم خیلی باهاش حال کردم چون به ریشه هایش وفادار بود.بازم ممنون بخاطر این مقاله ارزشمن
به شخصه زیاد فیلم بین نیستم تنها فیلمی ام که دیدم سونیک بود اونم همینجوری گفتم دانلود کنم ببینم چیه
یه مرضی ام دارم فیلم دانلود میکنم نگا نمیکنم
در کل ممنون ٱقای ملکی :rose:
ممنون از گیمفا و آقای ملکی بابت مقاله عالی و رده بندی منصفانه :rose: (جومانجی هم تو این لیست میتوانست باشه البته از روی بازی ساخته نشده :-/ )
یه بازی از رو اون ساخته شده میشه بهش زرشک طلایی داد:-|
مقاله خوبی بود
واسم جالب شد که وارکرفت رو گذاشتید نهم
شما wow بازی میکنید اقای ملکی؟
وقت بخیر
خیر
خسته نباشید آقای ملکی عزیز من ۵ تا از فیلم های لیست رو دیدم ولی متاسفانه رتبه اول لیست رو یعنی سایلنت هیل رو ندیدم
وقت بخیر. شدیداً توصیه میشه که ببینید