بخاری از این شکارچی بلند نمیشود | نقد و بررسی بازی Damsel
سبک سکوبازی (Platformer) از جهات مختلفی میتواند برای بسیاری از بازیبازان یک ژانر محبوب و درگیرکنندهکننده به حساب آید. این دسته از بازیها میتوانند خاطرات بازیبازان قدیمی را زنده کنند و برای لحظاتی هم که شده آنها را به دوران عناوین قدیمی آرکید بازگرداند. امروزه بازیهای ویدیویی به سمت مراحل تولید سنگین، توسعههای طولانی مدت و به همین نسبت کیفیت بصری بالاتر رفتهاند و به وضوح آثار به سمت سینمایی شدن حرکت میکنند، حالا در این میان مطمئناََ تجربهی بازیهایی که رگههای عناوین قدیمی را در خود دارند و ما را به ریشهی بازیهای ویدیویی میبرد، خالی از لطف نیست. اصولاََ عناوین آرکید، سکوبازی و روگلایک (Roguelike) توسط تیمهای کوچک توسعه مییابند اما از آنجایی که معیار بررسی این دسته از عناوین فاصلهای زمین تا آسمان نسبت به آثار AAA دارد باید آنها را در قالب خود بسنجیم و این بدان معنا نیست که به دلیل کوچک بودن مقیاس Damsel، باید به ارفاق آن کنیم و یا این که از برخی اشکالات آن چشمپوشی کنیم چرا که به همان نسبتی که گستردگی یک پروژه و تیم توسعه کاهش مییابد، به همان نسبت نیز شاهد دغدغههای هنری بیشتر، ارتباطات سریعتر و همچنین آزادی فکری قابل توجه هستیم. در عنوان Damsel پتانسیل خوبی برای ارائهی یک اثر سرگرمکننده دیده میشود اما صد حیف که پتانسیل به ثمر ننشسته و از خط اصلی خود کاملاََ خارج میشود.
داستان بازی Damsel
آثار آرکید و پلتفرمر در بسیاری از موارد به دلیل المانهای غوطهوری کمتر برای قصهگویی همهجانبه، بیشتر برای گیمپلی تجربه میشوند اما اگر با این سبک آشنا نیستید باید بدانید که در این میان آثاری وجود دارند که از سبک خود فراتر میروند و در کنار گیمپلی بینظیر، در بخش روایت نیز مخاطب را جذب خود میکنند اما Damsel حتی با یک نویسندگی ابتدایی مخاطب را مشتاق روایت و قصهگویی خود نمیکند. تیم توسعه به سادگی چندین ماموریت را طراحی کردهاند و در میان آنها به شیوهی روایت کامیکگونه یک داستان را ارائه میدهد که هر چقدر هم با دقت آن را دنبال کنید در نهایت تا سطحی خستهکننده و ابتدایی جلوه میکند که بیخیال داستان آن شده و توجهی خود را به گیمپلی خواهید داد. تنها بدانید که شخصتی اصلی یک شکارچی خونآشام است و باید در دنیایی مدرن به وظیفهی خود بپردازد. در کنار دامسل چندین شخصیت غیر قابل بازی دیگر در داستان وجود دارد اما هیچکدام از آنها در جهتی معنادار شکل نمیگیرد و از طرفی ما از پیشینهی هیچکدام آنها آگاه نخواهیم شد. دلیل اصلی این موضوع عدم وجود شخصیتهای دیگر در فضای گیمپلی است و تنها چهرهی آنها را در کامیکهای میان هر ماموریت خواهیم دید. اگر یادتان باشد متذکر شدم که قبل از شروع هر ماموریت شاهد روایتی به شکل کامیکگونه هستیم اما متاسفانه در بسیاری از ماموریتها آن آیتمهایی که به عنوان آبجکتیو به شما محول میشوند هیچ ارتباطی با داستانی که روایت شده است ندارند. با وجود تمامی این انتقادها من از این اثر انتظار یک روایت منسجم را نداشتم بلکه تنها یک جذابیت خاص یا نکتهی تحریکآمیز برای ادامه داستان کافی بود اما متاسفانه یافت نشد.
گیم پلی بازی Damsel
در بخش گیمپلی به نظر میرسد تیم سازنده به سادگی از مکانیکهای مختلف گذر کرده و هدفگذاری این پروژه ارائهی سکوبازی درگیرکننده نبوده است. در مرحلهی اول بزرگترین مشکل بازی به دو دسته “کم حوصلگی” از سوی تیم سازنده تقسیم میشود: اولین ایراد بزرگ بازی که در نتیجهی عدم توجه تیم سازنده صورت میگیرد این است که در این عنوان تنها چند نوع دشمن محدود وجود دارد که در نهایت هر کدام الگوی ضربهی مشابهی دارند. از طرفی دومین کمکاری تیم سازنده به آبجکتیوها در هر ماموریت مرتبط میشود که همیشه با تعدادی آبجکتیو تکراری پر شده از کلیدزنی رو به رو هستیم، آبجکتها به پنج دستهی خنثی کردن بمب، هک کردن کامپیوترها، هک کردن قفلهای کامپیوتری، باز کردن گاوصندوقها و آزاد کردن گروگانها محدود میشود اما عملاََ همهی آنها کلیدزنیهای مشابهی هستند که مینی گیمهای درگیرکنندهای به شمار نمیروند و همچنین هر ماموریت از بازی یکی از این آبجکتها را در نظر میگیرد و آن را هدف مرحله تعیین میکند. مشکل بزرگ دیگری که با آن مواجه شدم عدم وجود باسها بود چرا که این اثر با وجود تمامی مشکلات، پتانسیل بالایی را برای تعبیهی یک یا دو باس جذاب داشت اما متاسفانه از این فرصت استفاده نشده است. عدم وجود سلاحی متفاوت به غیر از شاتگان، طراحی تکراری ماموریتها و استیجهای بازی، همگی از مشکلات مهمی هستند که سازندهی این عنوان میتوانست به وسیلهی کار بیشتر برروی آنها نتیجه را تغییر دهد. با وجود تمامی این مشکلات نقاط قوتی مانند لذتبخش بودن تیراندازی و همچنین ترکیب جهشها (Dash) برای نابودی دشمنان میتواند دلچسب باشد. به عبارتی برای جمعبندی گیمپلی اثر باید Damsel را اینگونه توصیف کنم که مکانیکهای مختلف در جهت مناسبی قرار دارند، به شکلی که فکر میکنید ماموریت بعدی مطمئناََ به سمت بهتر شدن میرود اما باز هم با تکرار مکررات رو به رو خواهید شد. در زمینهی هستههای گیمپلی احساس میشود Damsel قصد دارد به شیوهای خود را چالش برانگیز جلوه دهد و یکی از اهداف توسعه دهنده چالشی بودن اثر باشد اما در نهایت چیزی که میبینیم غیرمنصفانه بودن سختی و استفاده از مکانیکهایی است که به شدت مصنوعی جلوه میکنند. به عنوان مثال شما باید از شلیک به گروگانها خودداری کنید و برای به وجود آمدن یک چالش، گروگانها در میان دشمنان قرار دارند. در برخی از موقعیتها شما سمتی از استیج را نمیبینید و با شلیک به راحتی میتوانید ماموریت را از دست دهید. هر مکانیک از این اثر یک گام از خوب شدن فاصله دارد و متاسفانه مایهی تاسف است که در یک بازی با پتانسیل بالا چنین کم توجهیهایی دیده شود.
موسیقی و صداگذاریها در بازی Damsel
در زمینهی موسیقی و صداگذاریها نیز این رویه دیده میشود. عملاََ Damsel دو یا سه موسیقی در خود دارد که یکی از آنها در منیوی اصلی، یکی در بخش روایت کامیکگونه و یکی در زمان گیمپلی به گوش میرسد. اگرچه تعداد موسیقیها کم است اما در ابتدا جذابیت خوبی به بازی میبخشد و تناسب بسیار مناسبی با فضای آن دارد. با این وجود، متاسفانه آنقدر این موسیقیها تکراری خواهند شد که بازیباز به راحتی از تجربه زده شود. با این وجود صداگذاری برروی سلاح و دشمنان عملکرد خوبی دارد و مشکل بزرگی در این قضیه دیده نمیشود.
طراحی گرافیکی بازی Damsel
از تمامی نقاط ضعف اثر که بگذریم بازی در زمینهی طراحی گرافیکی اگرچه در بهترین فرم خود قرار ندارد اما حس خوبی را انتقال میدهد و استیجهای (محیط مراحل) گوناگون از جزئیات مناسبی برخوردار هستند. طراحی دشمنان و شخصیت اصلی در فضای این اثر قابل قبول بوده و اگر بسیاری از ماموریتها در یک محیط تکراری انجام نمیگرفت میتوانستیم شاهد تنوع بیشتری نیز در این مبحث باشیم.
کلام پایانی ، نکات مثبت و منفی ، امتیاز بازی Damsel
عنوان Damsel را مطمئناََ به طرفداران سبکهای سکوبازی (Platformer) و آرکید پیشنهاد نخواهم کرد چرا که این دسته از افراد ژانر را دنبال میکنند و ضعفهای اثر به راحتی در تجربهی آنها خود را نشان خواهد داد. کسانی که عناوین آرکید را تجربه نمیکنند نیز باید بدانند که تجربیات بهتری برای ورود به این سبک وجود دارد و Damsel میتواند به راحتی شما را نسبت به این دسته از عناوین بدبین کند. Damsel اثری است که در هستهی آن به وضوح مکانیکهای اساسی خوبی را میتوان مشاهده کرد اما متاسفانه در همهی جهتها یک قدم تا “خوب شدن” فاصله دارد. به وضوح میتوان دید که تیم سازنده قصد توسعهی یک اثر چالش برانگیز را داشته است اما به هیچ عنوان این کار را از روشی معنادار انجام نمیدهد. پیشنهاد نهایی من این است که اگر قصد ورود به سبک آرکید را دارید عناوین بهتر را انتخاب کنید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
آقای کریمی من خیلی دوست دارم شما بازی های تریپل A را نقد کنین.با احترانی که برای آقای آقا بابائی قائلم و میدونم که یکی از بهترین های ایرانه در زمینه گیم ولی دوست دارم شما الدن رینگ را نقد کنین چون قلم شیوائی دارین و اطلاعاتتون هم سطح آقای آقا بابائی
ممنونم که اینقد به بنده لطف دارین. انواع و اقسام بازیها به طور مساوی ارزش نقد کردن دارن و اگر فرصتی بشه حتما عناوین AAA هم مورد بررسی قرار خواهم داد (اگر قابل باشیم) اما بازیهای کوچک و مستقل حس و حال دیگری دارن و تقریباََ برای پروژههای مستقل خوب ارزش بیشتری قائل هستم به این دلیل که این تیمها با فشارها و محدودیتهای خاصی بازیها رو با عشق و علاقه توسعه میدن و خوبه که هر از چندگاهی به این آثار اهمیت داده بشه و از اون فضای سینماتیک امروزی هم رها بشیم. اصولاََ چون به عناوین هاردکور مستقل جذب میشم در کنار سولزلایکها و نسبت به ساختارشون اشراف کاملتری دارم سعی میکنم این دسته از نقدها رو انجام بدم و دو نقد بعدی بنده هم از این دسته آثار خواهد بود و نقد و بررسی بعدی به نظرم به یکی از مهمترین آثار مستقل نسل حاضر اختصاص پیدا می کنه. امیدوارم نظر کسانی که سمت آرکیدها نمیرن به این دسته از بازیها جلب بشه. خیلی ممنون از توجهتون.
آقا کریمی شما که قابل هستید در واقع شما معلومه اطلاعات بسیار زیادی دارید و بنده قابل نیستم که نقد های شیوا شما را بخوانم
به نظرم اقای کریمی هنوز خیلی جای پیشرفت دارید
یعنی خیلی خوبه نقدتون ولی خیلی بهتر میتونه باشه
با دادن کمی چاشنی طنز یا هر چیز دیگه ای که ادم رو به خوندن ادامه ی نقد علاقه مند کنه
تو این کار اقای اقابابایی و اقای غزالی محشرن
اگه نقدتون یکم بهتر شده میتونین برین جز بهترین منتقدانی خاور میانه بقا اقای اقابابایی و اقای غزالی 😀
خیلی ممنون بابت پیشنهاد. ولی من اعتقادی به وارد کردن موضوعات طنز آمیز یا بردن نقد به سمت شوخی ندارم. البته هر کس یک شیوهی نگارش داره. من خودم اگر دنبال خواندن نقد باشم سراغ نقدهای جدی میرم که به طور “خلاصه” به نتیجهگیری اثر برسه و برای مخاطب مشخص کنه که ارزش تجربه وجود داره یا نه و اگر وجود داره کدام دسته از مخاطبین بهتره (هاردکور، غیر هاردکورد یا علاقهمند به ژانر خاص یا …) سمت اثر بره. در کنار این که هر کس یک دید خاص به نقد داره مخاطبین هم به همان نسبت انتظار نقدهای خاص دارن و با یک نویسندهی خاص ارتباط برقرار میکنن. از دیدگاه یک مخاطب بگم به نظرم نقدهای کارا بهترین دسته از نقدها هستند که به مخاطب تمامی نقاط قوت و ضعف را منتقل کنن و در نتیجهگیری برای خرید یا عدم خرید اثر کمک کنن. (یا به عبارت دیگر نگاه من به نقد به عنوان یک سرگرمی یا اوقات خوش برای مخاطب نیست بلکه یک وسیله برای نتیجهگیری هستش که زمان رو صرف اثر x کنه یا نه) خوشبختانه گیمفا بهترین ها رو داره و هر کس شیوهی خاص نقد و بررسی رو پیش میگیره که انواع مخاطبا رو میتونه هدف بگیره و هر کس در زمینهای مهارت مورد نیاز رو داره.
درود بر شما Commander shepard عزیز. ممنون از لطف و محبتی که دارید. این باعث افتخار بنده هست که اینطور می فرمایید
سلام و عرض ادب خدمت شما آقای کریمی عزیز.ممنون بابت نقد.از شیوه جدیدی که در نقد های گیمفا به کار گرفته شده رضایت دارم و در عین اختصار،حق مطلب رو ادا میکنه.امیدوارم روز به روز موفق تر از دیروز باشید و نقد های بیشتری از شما ببینیم.میخواستم ببینم که توی برنامتون مقالات رتبه بندی مثل ۱۰ برتر یا مشابه اون ها هم هست؟یک پیشنهادی داشتم.چون هم شما هم آقای آقا بابایی عزیز از طرفداران سر سخت استاد میازاکی و بازی های هاردکور هستید،خیلی خوب میشه اگر شاهد همکاری شما عزیزان چه در قالب یک مقاله مشترک که در اون شاهد نقطه نظرات شخصی هر کدوم از شما هستیم و یا گفتگو و بحث در رادیو گیمفا باشیم.
سلام میلاد جان. مقالهای اختصاصی از Dark Souls در صف انتشار قرار داره که حقیقتاََ از نظر محتوایی جزو سنگینترین مقالاتی هستش که کار کردم و مدت خیلی طولانی وقت صرف مقاله شده (احتمالاََ هفتهی آینده منتشر بشه). کلاََ از دیدگاههای متفاوتی بازیهای میازاکی به خصوص اثر اول رو مطرح میکنه و شباهتی به سایر بررسیهای سطح اینترنت چه خارجی و چه فارسی نداره (به عبارتی ادای احترام کوچکی به این شخص هستش). البته توضیحات بیشتر در مورد خود مقاله و اهداف به تحریر در آمدنش هم در مقاله نوشته شده. در مورد همکاری با سعید جان هم واقعاََ باعث افتخار هستش اگر موافق باشن خیلی هم عالی میشه. ولی خب مقالات ده برتر به نظرم یکم دِمُده و بیش از حد متکی بر نظر شخص هستن. فکر می کنم مقالات آنالیزگونه ارزش بالاتری داشته باشن که مقالهی اختصاصی که متذکر شدم در دستهی نویسههای آنالیزگونه قرار میگیره. البته این کاملاََ نظر شخصی هستش.
ممنون بابت پاسخ گوییتون :rose:
خیلی ممنون به خاطر نقد زیباتون
ببخشید یه سوال دارم
چرا یه سری از بازی های شبیه ساز مستقلی که میاد رو نقد نمیکنید؟
بازم خیلی ممنون 🙂
ببخشید بابت اسپم ولی چرا شما hades را نقد نمیکنین که بازی بشدت عالیه و بهترین بازی مستقل نسل هست از نظر من
اخ اخ دقیقا.اصن کل بازیای روگ لایک یه طرف.هیدیس یه طرف.من که از این سبک اصلا خوشم نمیومد عاشق بازی هیدیس شدم.بعد از لست آف آس هم بیشترین میزان کاندید شدن توی مراسم گیم آواردز رو داره.
آقای کریمی خدایی برید نقدش کنید.واقعا افت داره که گیمفا این شاهکارو نقد نکرده باشه.
نقد شده. جمعه منتشر میشه.
خیلی ممنون که زحمت کشیدید
ممنون بابت نقد .
درود. آقای کریمی از نقدتون مثل همیشه لذت بردم :yes:
فقط چرا Hades رو نقد نمیکنید؟ 😀