جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us

مهدی رضایی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۹/۰۴/۲۳
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
  • نمیدونم چی‌شد. فقط قرار بود اونو ببرم پیش فایرفلای‌ها و بعدش راه خودمو برم. تو نصف کشور رو با یه نفر طی می‌کنی و باهاش همراه میشی. اون نیاز داشت تا با ایمن بودنش یک معنایی بده. شاید اولش برای منم پیدا شدن درمان مهم بود; شایدم فقط می‌خواستم کنارش کار درست رو انجام بدم. ما موفق شدیم. فایرفلای‌ها رو پیدا کردیم. به خاطر الی، اونا داشتن درمان رو درست می‌کردن. اون تنها شانسشون بود; ولی پیدا شدن درمان اونو می‌کشت[پس همشونو کشتم تا نجاتش  بدم]

متن این مقاله داستان نسخه اول و دوم را به طور کامل اسپویل می‌کند. اگر هر کدام از این دو بازی را به اتمام نرسانده‌اید، از خواندن آن صرف نظر کنید.

سخت است. صحبت در مورد دو بازی که بهترین تجربه‌های گیمری زندگی‌ام بود و بارها برایشان گریستم خیلی سخت است. با نسخه اول ۴ بار زندگی کردم و تجربه ۴۰ ساعته‌ام از نسخه دوم به مراتب دردناک‌تر،تلخ‌تر و البته مانند نسخه اول و چه بسا بیش‌تر بامعنا و ارزش‌مند بود. این که بخواهم این‌گونه شروع کنم که Last of Us چه بازی است و چقدر طرفدار دارد و چه نمره‌ها و افتخاراتی کسب کرده و بعد صاف بروم سراغ تفاوت‌های داستانی و گیم‌پلی دو نسخه که دیگر خیلی کلیشه‌ای است. اصلا بیایید ابتدا این که این مقاله در مورد این سری بازی است فراموش کنیم. باور کنید برای درک این دو شاهکار چیزی فرای دانش هنری و گیمی نیاز است. برای درک The Last Of Us و The Last Of Us Part II باید هنردوست باشید، باید به احساسات احترام بگذارید، باید لحظه به لحظه‌اش را در زندگی واقعی تصور کنید. باور کنید، باور کنید برای درک کامل این شاهکار هنری باید قبل از هرچیز عاشق باشید.

TLOU در همان نسخه اول به ما ثابت می‌کرد این بازی برای افرادی که صرفا به دنبال یک عنوان اکشن و هیجان‌انگیز که در کنارش یک داستان خوب برای خالی نبودن عریضه می‌خواهند مناسب نیست. برای کسانی که کاتسن‌ها را رد می‌کنند،دیالوگ‌ها برایشان مهم نیست، به حالات کاراکترها بی‌توجه‌اند و به زبان ساده‌تر داستان برایشان کم‌اهمیت‌تر است نه تنها مناسب نیست که یک عذاب است. شاید بدون داستان، گیم‌پلی بازی بسیار هم جذاب باشد. اما زمانی آن را تا پایان بازی میکنید که تک‌تک اتفاقات برای شخصیت‌ها برایتان مهم باشد و با آن‎ها زندگی کنید. اگر هنوز این دو نسخه را بازی نکرده‌اید و به هر دلیلی مقاله را تا این‌جا خوانده‌اید باید بگویم اگر جزء انسان‌هایی که ویژگی‌های بالا را دارند هستید، قید این بازی را بزنید. رک و ساده.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

TLOU در همان نسخه اول به ما ثابت می‌کرد این بازی برای افرادی که صرفا به دنبال یک عنوان اکشن و هیجان‌انگیز که در کنارش یک داستان خوب برای خالی نبودن عریضه می‌خواهند مناسب نیست. برای کسانی که کاتسن‌ها را رد می‌کنند،دیالوگ‌ها برایشان مهم نیست، به حالات کاراکترها بی‌توجه‌اند و به زبان ساده‌تر داستان برایشان کم‌اهمیت‌تر است نه تنها مناسب نیست که یک عذاب است. شاید بدون داستان، گیم‌پلی بازی بسیار هم جذاب باشد. اما زمانی آن را تا پایان بازی میکنید که تک‌تک اتفاقات برای شخصیت‌ها برایتان مهم باشد و با آن‎ها زندگی کنید

هر جا از اینترنت را بخوانید نوشته داستان نسخه اول عشق است و داستان نسخه دوم انتقام. نه آقا. به این سادگی‌ها نیست. البته حق هم دارند. کسانی که نسخه دوم را تا لحظه آخر بازی نکرده‌اند یا نمی‌خواهند بازی را اسپویل کنند یا صرفا به تماشای راهنماهای ویدئویی نشسته‌اند و حالا هم ژست منتقدی و تجربه بازی را گرفته‌اند، داستان نسخه دوم فقط انتقام است. اما حقیقت چیست؟ واقعا نسخه دوم ساخته شد که جوئل، دردانه دراکمن و عزیز گیمرها کشته شود و الی برود انتقامش را بگیرد؟ همین؟ خودتان این سوال را از خودتان بپرسید. آیا سونی اصلا اجازه ساخت بازی با چنین ایده سطحی را می‌دهد؟ یا این‌گونه به شما القا می‌کند و بارها و بارها در طول بازی به شما سیلی می‌زند که انقدر سطحی نگاه نکن؟ تمام آن بار احساسی به انتقام و خشم تغییر پیدا کرده یا این من و شما هستیم که باید چشم‌هایمان را باز کنیم و ببینیم بازی چه پیام‌هایی داشته؟ همان‌گونه که در نسخه اول برای کار نهایی جوئل دلیل منطقی وجود داشت، در نسخه دوم هم همین‌طور است. فقط باید عشق را درک کنید، احساسات را بشناسید، هنردوست باشید، چشم‌هایتان را باز کنید تا حقیقت بازی را ببینید; نه چرندیاتی که یک مشت بی‌سواد و کسانی که یک ساعت هم دسته دستشان نگرفته و الی و ابی را کنترل نکرده‌اند به خوردتان داده‌اند.

وقتی می‌گوییم مقایسه یعنی هم شباهت و هم تفاوت‌ها. در لابه‌لای این مقایسه سعی می‌کنم تحلیل مناسبی هم از داستان نسخه دوم داشته باشم تا اگر ابهامی برایتان مانده برطرف گردد. امروز می‌خواهیم گذری بزنیم بر داستان و گیم‌پلی نسخه اول و دوم بازی The Last Of Us و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها را برای شما بررسی کنیم. با این مقاله تحلیلی که توسط یک عاشق نسخه اول و دوم نوشته شده و با صحنه صحنه‌اش زندگی کرده، همراه باشید. باشد که قلم من را دوست داشته باشید.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

هر جا از اینترنت را بخوانید نوشته داستان نسخه اول عشق است و داستان نسخه دوم انتقام. نه آقا. به این سادگی‌ها نیست. البته حق هم دارند. کسانی که نسخه دوم را تا لحظه آخر بازی نکرده‌اند یا نمی‌خواهند بازی را اسپویل کنند یا صرفا به تماشای راهنماهای ویدئویی نشسته‌اند و حالا هم ژست منتقدی و تجربه بازی را گرفته‌اند، داستان نسخه دوم فقط انتقام است. اما حقیقت چیست؟ واقعا نسخه دوم ساخته شد که جوئل، دردانه دراکمن و عزیز گیمرها کشته شود و الی برود انتقامش را بگیرد؟ همین؟

نسخه اول The Last Of Us درون مایه‌اش به وجود آمدن عشقی تدریجی است. اگر در دنیای واقعی هم نگاه کنیم، عشق‌هایی که در مرور زمان و آرام آرام شکل می‌گیرند زیباتر و پایدارتر از عشق‌هایی است که ناگهانی و در طی یک روز دو فرد تصمیم به رابطه‌ای عاشقانه می‌گیرند. این تدریج پایه را می‌سازد. زیربنا را می‌سازد. استواری را می‌سازد. زیباتر آن که شما اصلا ندانید در حال ساختن این پایه هستید. با فردی همراه می‌شوید و بدون آن که روحتان هم خبر داشته باشد که روزی عاشقانه در کنارش خواهید بود ؛روزهایی را باهم می‌گذرانید و ناگهان به خودتان می‌آیید و می‌بینید گویی زندگی بدون آن فرد کاملا برایتان پوچ است. عشق اصلا چیز ارادی نیست. کسی نمی‌تواند از خواب بیدار شود و بگوید خب امروز بروم عاشق شوم. این اتفاقی بود که برای جوئل افتاد; یک قاچاقچی اسلحه که ۲۰ سال پیش دخترش را از دست داده و حالا مامور می‌شود دختری را به فایرفلای‌ها برساند; غافل آن که هرچقدر هم بخواهد خود را محکم و بی‌احساس نشان دهد، زندگی‌اش تا لحظه نفس کشیدن وابسته به این ماموریت خواهد بود.

جوئل ادعای بی‌احساسی می‌کند. دخترش مرده; ۲۰ سال از مرگ عزیزترینش می‌گذرد و اصلا فکرش را هم نمی‌کند بخواهد حسی به الی پیدا کند. هر بار که الی ۱۴ ساله با شوخی‌ها و لبخندها و کارهای بانمکش سعی بر خنداندن جول دارد; او خنده‌اش را می‌خورد و سعی بر جدی کردن موضوع دارد. اما تا کی می‌توان انکار کرد؟ تا کجا می‌شود ادا دراورد و خود را مقاوم در برابر هرگونه احساس نشان داد. ندایی از درونش بارها به او می‌گوید: بیخیال مرد. خودت باش. جوری که دلت می‌خواهد با او رفتار کن. تا کی میخواهی احساست را لگدمال کنی؟ جول آنقدر مقاومت می‌کند تا آن که از پا می‌افتد. نیازمند کمک می‌شود. دیگر نمی‌تواند در معرکه‌ها با الی همراه باشد و بارها و بارها با نجات جان کسی که تبدیل به دختر نداشته‌اش شده کیف کند و در عمل به او ثابت کند برایش مهم است. حالا وقت آن است که بفهمیم جوئل چقدر برای الی مهم است.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

نسخه اول The Last Of Us درون مایه‌اش به وجود آمدن عشقی تدریجی است. اگر در دنیای واقعی هم نگاه کنیم، عشق‌هایی که در مرور زمان و آرام آرام شکل می‌گیرند زیباتر و پایدارتر از عشق‌هایی است که ناگهانی و در طی یک روز دو فرد تصمیم به رابطه‌ای عاشقانه می‌گیرند. این تدریج پایه را می‌سازد. زیربنا را می‌سازد. استواری را می‌سازد. زیباتر آن که شما اصلا ندانید در حال ساختن این پایه هستید. با فردی همراه می‌شوید و بدون آن که روحتان هم خبر داشته باشد روزی عاشقانه در کنارش خواهید بود روزهایی را باهم می‌گذرانید و ناگهان به خودتان می‌آیید و می‌بینید گویی ندگی بدون آن فرد کاملا برایتان پوچ است

می‌دانید تیر خلاص مقاومت در برابر احساستان چه زمانی شلیک می‌شود؟ وقتی می‌فهمید کسی که آنقدر دوستش دارید، به طور متقابل به شما اهمیت می‌دهد. آن‌جا دیگر همه چیز تمام می‌شود. همه مقاومت‌ها می‌شکنند. قلب‌ به تپش می‌افتد و آن وقت است که می‌خواهید فریاد بزنید. در آغوشش بکشید و بارها از احساستان به او بگویید. انگار قلبتان از زنجیری آزاد شده و حال می‌تواند آزادانه برای او بتپد. این اتفاقی بود که مقاومت جوئل را نابود کرد. وقتی در بستر بیماری شاهد تلاش شبانه‌روزی الی برای مداوایش بود، دختر جانش را به خطر انداخت و تا پای مرگ برای او رفت. دیگر سعی برای بروز ندادن احساس معنایی نداشت. وقتی بعد از گم شدن الی و گیر افتادنش توسط هانترها و دار و دسته آدم‌خوار دیوید، جول بیدار می‌شود و متوجه نبود الی می‌شود دیگر هیچ‌چیز جلودارش نیست. می‌کشد، شکنجه می‌دهد و از هیچ چیز ابایی ندارد. انگار دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد چون زندگی‌اش بدون الی و هدفش معنایی ندارد. فراموش نکنیم که جول، تس، را هم از دست داده و این عشق پدر-دختری همه زندگی اوست.

در نسخه اول جول اصلا قهرمان نیست. در نسخه اول شحصیت‌های خاکستری و منفی داریم و آدم خوب مطلق معنایی ندارد. جول بی‌رحمانه شکنجه می‌کند و می‌کشد تا الی را پیدا کند. در راه رسیدن به فایرفلای‌ها شاید بی گناه‌های زیادی به دستش کشته شدند و حتی می‌تواند ضدقهرمان باشد. جول نماد کامل یک انسان است که کاری که دوست دارد را انجام می‌دهد بدون توجه به هیچ‌چیزی. حتی اگر آن کار نابودی جهان برای نجات الی کوچکش باشد. این مساله نبود قهرمان و ” آدم خوب مطلق” در نسخه دوم به شدت بیش‌تر هم نمایان می‌شود. در نسخه دوم عکسش هم صدق می‌کند: در دنیا “خوب مطلق” و ” بد مطلق” وجود ندارد و اصلا لفظی به نام ” آدم بد” بی‌معنی است. آدم خوب و آدم بد را دیدگاه ما مشخص می‌کند. جولی که برای الی همه‌چیز بود، در چشم ابی یک کثافت مطلق بود. تامی که در بازی اول کاملا یک انسان منطقی بود، در نسخه دوم بعد از کشته شدن جول هیچ‌چیز جلودارش نبود و کاملا از کالبد منطقش بیرون آمد. اگر یادتان باشد بعد از تراژدی نسخه دوم، تامی بود که به الی توصیه می‌کرد آرام باشد، اما خودش مجددا الی را در انتهای بازی تحریک کرد. این‌جاست که یکی از پیام‌های مهم بازی خودنمایی می‌کند: آدم‌ها بنا به شرایط تغییر می‌کنند. مخصوصا اگر آن شرایط مرگ عزیزترینشان باشد.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

می‌دانید تیر خلاص مقاومت در برابر احساستان چه زمانی شلیک می‌شود؟ وقتی می‌فهمید کسی که آنقدر دوستش دارید، به طور متقابل به شما اهمیت می‌دهد. آن‌جا دیگر همه چیز تمام می‌شود. همه مقاومت‌ها می‌شکنند. قلب‌ها به تپش می‌افتد و آن وقت است که می‌خواهید فریاد بزنید. در آغوشش بکشید و بارها از احساستان به او بگویید. انگار قلبتان از زنجیری آزاد شده و حال می‌تواند آزادانه برای او بتپد.

در نسخه اول، بولدترین نکته بازی رابطه جول و الی بود. شاید بپرسید آیا چنین روابطی در نسخه دوم به کل فراموش شده است؟ یک نه قاطع پاسخ شماست. در نسخه دوم ابی و لو معادلی برای جول و الی هستند، هرچند با تفاوت‌هایی. نحوه برخورد اولیه جول و الی را به یاد بیاورید. الی توسط مارلین به صورت نسبتا اتفاقی به جول تحویل داده شد تا او را به پایگاه فایرفلای‌ها ببرد. بعد از آن که ماموریتش را انجام داد و تکلیفش انجام شد قصدی برای کشتن آن افراد نداشت; قضیه وقتی تغییر کرد که پای مرگ و زندگی الی وسط آمد و جول نمی‌توانست با هیچ دلیل و منطقی مرگ دخترش را بپذیرد. حال به سراغ ابی و لو می‌رویم. ابی به صورت کاملا اتفاقی و اجباری با لو همراه می‌شود و بعد از مجروحیت خواهر لو، یارا، تصمیم می‌گیرد تا مکانی امن با آن‌ها همراه شود و تا جایی که می‌تواند از یارا مراقبت می‌کند و بعد می‌رود. می‌رود چون هنوز پل احساسی بین‌شان شکل نگرفته و صرفا از روی حس انسان دوستی به آن‌ها کمک کرده است. مشخصا داستان همین‌جا به پایان نمی‌رسد و ابی بعد از دیدن خوابی که مرگ این دو نفر را نشان می‌دهد، یاد چهره معصومانه لو می‌افتد و عزمش را برای نجاتشان جزم می‌کند.

دست شکسته یارا نگرانی ابی را بیش‌تر می‌کند و برای چک کردن آن دو به آخرین مکانشان برمی‌گردد. اسکارزها سراسیمه به دنبال خائن فرقه، لو هستند. ابی به آن‌ها کمک می‌کند فرار کنند و به سمت آکواریوم می‌روند. در طول مسیر و دیالو‌گ‌های رد و بدل شده، به تدریج پل احساسی بین لو و ابی ساخته می‌شود. ابی به گناه‌کار بودن لو شک می‌کند و سن کمش هم دلیلی می‌شود برای آن که ابی برای او از جان مایه بگذارد. حال زندگی دو انسان به ابی بستگی دارد. هرچند دلیل کمک ابی به آن‌ها چیزهای دیگری هم هست که در ادامه به آن‌ها می‌پردازم. بعد از رساندن یارا به آکواریوم و مشخص شدن نیازمندی یارا به یک جراحی، ابی به همراه لو مجبور می‌شوند از طریق پل‌های ساخته شده توسط اسکارز یا سرافایتس، به بیمارستانی نفوذ کنند که هم‌اکنون تحت مراقبت WLFهاست. لو یک‌بار جان ابی را نجات داده و ابی به او مدیون است، سن کمی دارد و بی‌گناه است. همه این‌ها دلایل خوبی برای همراهی ابی با اوست. اما دلیل اصلی شباهت این زوج و جول و الی چیست؟

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

در نسخه اول، بولدترین نکته بازی رابطه جول و الی بود. شاید بپرسید آیا چنین روابطی در نسخه دوم به کل فراموش شده است؟ یک نه قاطع پاسخ شماست. در نسخه دوم ابی و لو معادلی برای جول و الی هستند، هرچند با تفاوت‌هایی. نحوه برخورد اولیه جول و الی را به یاد بیاورید. الی توسط مارلین به صورت نسبتا اتفاقی به جول تحویل داده شد تا او را به پایگاه فایرفلای‌ها ببرد. بعد از آن که ماموریتش را انجام داد و تکلبفش انجام شد قصدی برای کشتن آن افراد نداشت; قضیه وقتی تغییر کرد که پای مرگ و زندگی الی وسط آمد و جول نمی‌توانست با هیچ دلیل و منطقی مرگ دخترش را بپذریرد.

ابی به یارا کمک می‌کند و در نهایت با لو همراه می‌شود چون لو برای او پناهی است که از او حس خوبی دریافت می‌کند. در این دنیای کثیف و پر از کشت و کشتار، ابی همان آرامشی را که سال‌های قبل با اوون تجربه کرده بود، به طریقی خواهر-برادرانه با لو تجربه می‌کند. ابی یک بار عزیزترینش را از دست داد( پدرش) اوون را هم قبل از مرگش به طریقی از دست داده بود( البته که با این وجود بعد از مرگ اوون و مل رابطه این دو محکم‌تر و زیباتر هم می‌شود چون دیگر به جز هم هیچ‌کس را ندارند) در مسیر بیمارستان ابی شناختی نسبی از لو پیدا می‌کند و این مسیرهای خطرناک که با کمک هم در ارتفاع چند صدمتری از زمین طی می‌کنند، زیربنایی می‌شود برای رابطه محکمشان. جول از الی عشقی را می‌گرفت که مانند دخترش شده بود، ابی هم از لو عشقی را می‌گیرد که مانند برادر دوستش دارد. بعد از مرگ اوون و یارا و اتصال اتفاقات به زیربنای ساخته شده برای رابطه ابی و لو، مکالمه زیبای ابی و لو اتفاق می‌افتد:

لو: تو اعضای تیمتو کشتی!

ابی: تیم من تویی.

تیر خلاص درهم شکستن مقاومت جول و شروع عشقش به الی، دیدن این عشق از طرف الی بود. برای ابی، این تیر خلاص تنها شدنشان بود. ابی که زندگی‌اش را هم مدیون لو بود، بعد از مرگ اوون و یارا، ابی برای لو و لو برای ابی تبدیل به همه چیز شد. همه حس‌های خوب، همه پناه‌ها و همه دنیا. تا جایی که می‌بینیم ابی در بدترین شرایط و گیرافتادنش توسط Rattlers بازهم دست از لو برنمی‌دارد و در حالی که خودش هم به مرگ نزدیک است،تا پای جانش تلاش می‌کند مبادا آسیبی به لو برسد. در واقع دیگر هیچ چیز برای ابی به جز لو مهم نیست. او دیگر نه به درمان اهمیت می‌دهد، نه به انتقامی که می‌خواست از الی بگیرد و نه هیچ چیز دیگر. او هم مانند جول دیگر طاقت از دست دادن ندارد. دیگر خسته شده است از تنهایی و دیدن مرگ نزدیک‌ترین‌هایش. در همراهی با لو به جول شبیه است و در تغییر شخصیتش هم به جول و هم به الی و البته بیشتر الی.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

تیر خلاص درهم شکستن مقاومت جول و شروع عشقش به الی، دیدن این عشق از طرف الی بود. برای ابی، این تیر خلاص تنها شدنشان بود. ابی که زندگی‌اش را هم مدیون لو بود، بعد از مرگ اوون و یارا، ابی برای لو و لو برای ابی تبدیل به همه چیز شد. همه حس‌های خوب، همه پناه‌ها و همه دنیا. تا جایی که می‌بینیم ابی در بدترین شرایط و گیرافتادنش توسط Rattlers بازهم دست از لو برنمی‌دارد و در حالی که خودش هم به مرگ نزدیک است،تا پای جانش تلاش می‌کند مبادا آسیبی به لو برسد

شباهتش به جول گفته شد و شباهتش به الی در فروکش شدن حس انتقامش هست. ابی که آن همه سختی کشید و مرگ دوستانش توسط الی را فهمید و خود را به هر سختی به پایگاه الی رساند،در پایان بازی می‌بینیم که الی با پای خودش پیش او می‌آید اما ابی کوچک‌ترین میلی به کشتن او ندارد. چرا؟ چون فقط لو برای او مهم است. می‌داند کشتن الی چرخه انتقام دیگری را فعال می‌کند که جان خودش و لو را به خطر خواهد انداخت و لو خط قرمز اوست. دنیا برای ابی یعنی لو، دنیا برای لو یعنی ابی. دنیا برای جول یعنی الی، دنیا برای الی یعنی جول. دیدید؟ حتی با وجود تفاوت‌های این دو زوج، آخرش به یک نقطه رسیدند. حکایت عجیبی است این عشق.

درون مایه نسخه اول عشق است. درون‌مایه نسخه دوم ” به ظاهر” انتقام است. اما حقیقت چیست؟ اگر بخواهیم سطحی به بازی نگاه کنیم، بله، درون‌مایه بازی انتقام است. اما حقیقت چیست؟ حرف بازی در نسخه دوم نه انتقام، که “عواقب ویران‌کننده انتقام” و ” بخشش” است. شاید بگویید نویسنده این مقاله دیوانه شده و می‌گوید چکیده بازی که در طولش بارها و بارها سلاخی می‌کنیم و در نقش ابی و الی بارها و بارها تشنه انتقام هستیم، بخشش است. اما واقعیت همین است. باور کنید یا نه، درک کنید یا نه، این داستان انتقام الی و ابی نیست. The Last Of Us Part II داستان بخشش جول است. داستان خاموشی آتش انتقام ابی است. داستان پوچی و بیهودگی انتقام است. انتقام در TLOU Part II نه مدح، که به شدت سرکوب می‌شود. ساعت پایانی بازی به جد تن و بدنم را لرزاند. وقتی چهره نابودشده ابی را دیدم، وقتی وضع الی را دیدم و در نهایت وقتی قلبم با فلش‌بک پایانی بازی پاره‌پاره شد، با خودم گفتم عجب چیز پستی است این انتقام. اگر انتقام جویی ابی و الی نبود و می‌توانستند “ببخشند” هیچ‌کدام از این اتفاقات تلخ نمی‌افتاد. نه ابی دوستانش را از دست می‌داد و جان انسان‌های زیادی را با عطش خون‌خواهی‌اش می‌گرفت، نه الی تنهاترین تنهای آخرالزمان می‌شد، نه مشکل روانی پیدا می‌کرد و نه به گیتار زدنش پایان می‌داد.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

درون مایه نسخه اول عشق است. درون‌مایه نسخه دوم ” به ظاهر” انتقام است. اما حقیقت چیست؟ اگر بخواهیم سطحی به بازی نگاه کنیم، بله، درون‌مایه بازی انتقام است. اما حقیقت چیست؟ حرف بازی در نسخه دوم نه انتقام، که “عواقب ویران‌کننده انتقام” و ” بخشش” است. شاید بگویید نویسنده این مقاله دیوانه شده و می‌گوید چکیده بازی که در طولش بارها و بارها سلاخی می‌کنیم و در نقش ابی و الی بارها و بارها تشنه انتقام هستیم، بخشش است. اما واقعیت همین است. باور کنید یا نه، درک کنید یا نه، این داستان انتقام الی و ابی نیست. The Last Of Us Part II داستان بخشش جول است

هر سه شخصیت اصلی بازی شباهت‌های انکارناشدنی با هم دارند. هر سه عزیزترین‌هایشان را از دست داده‌اند; نه یک‌بار که چندبار. جول، دخترش و بعد تس را از دست داده. الی، رایلی و بعد جول را از دست داده و در نهایت ابی که سهمش از دنیای کثیف آخرالزمانی به سوگ نشستن پدر، معشوق و دوستانش بود. هر سه شخصیت نه منفی هستند و نه مثبت. در جاهایی می‌توانند کارهای کثیفی کنند، در جاهایی هم انسان دوستند; اما بیایید بپذیریم، هر سه، جنبه خوب وجودی‌شان به جنبه کثیف‌شان می‌چربد. اشتباه نکنید، نمی‌گویم جول، الی یا ابی انسان‌های قهرمانی هستند یا حتی آن‌ها را “خوب” خطاب نمی‌کنم، اما ته‌مانده وجودی‌شان عشق و انسان دوستی است. جول از مرگ دخترش بعد از ۲۰ سال می‌سوزد و می‌شکند، الی به دلیل رفتارهای نادرستش با جول و نگفتن آن جمله لعنتی ” تو را بخشیدم” تا قبل از مرگش و آن دو سالی که جول فقط چند متر با او فاصله داشت و او را نادیده می‌گرفت و در نهایت ابی که در کنار غم مرگ پدرش، عذاب‌وجدان حاصل از مرگ جول او را از درون می‌خورد. هر سه کاراکتر از درون درگیری‌هایی دارند که اصل داستان هم روی همین درگیری‌های درونی می‌چرخد نه این را بکش، او را شکنجه کن و انتقام بگیر. چنین برداشتی از داستان عظیم The Last Of Us Part II مضحک است. حواستان باشد در اینترنت چه چیزی توسط چه کسی به شما خورانده می‌شود، کسانی که داستان قسمت دوم را ” آشغال” خظاب می‌کنند، از عقل، شعور و کم‌ترین سواد هنری برخوردار نیستند.

نسخه اول با همه زشتی جهانش، دنیای زیباتری از نسخه دوم دارد. البته طبیعی است. در نسخه دوم به واسطه پدید آمدن گروه‌های متعدد و کشت و کشتار و گذر زمان بیشتر از آخرالزمان، طبیعتا کم پیش می‌آید مکان دست نخورده‌ای را در بازی پیدا کنیم. همه جا توسط سرافایتس یا WLFها اشغال شده و در این جهان دیگر تهدید اصلی کلیکر و رانر نیست; آدم‌ها هستند. همان‌طور که بیل در نسخه اول گفت موجودات قارچی هر چقدر هم خطرناک، قابل پیش‌بینی‌اند. این بشر کثیف و جاه‌طلب است که هر جا منافعش را ببنید می‌کشد و غارت می‌کند و همه‌چیز را به تباهی می‌کشد. همان‌طور که در TLOU 1 تهدید اصلی انسان‌ها بودند، در نسخه دوم هم همین‌گونه است. احتمالا هنوز سکانس زیبا و خاطره‌انگیز زرافه‌ها در نسخه اول را به یاد دارید. آن صحنه به خوبی به ما یادآوری می‌کند که که جهان هنوز هم زیبایی‌هایش را دارد. با آن‌که در نسخه دوم این دست صحنه ها را خیلی کم می‌بینیم، در قسمت Epilogue و در مزرعه، قبل از آن که تامی از خون‌خواهی مجددش دم بزند و متوجه بیماری روانی الی شویم، برای لحظاتی با غذا دادن به گوسفندان و رابطه زیبای الی و دینا پیش خودمان می‌گوییم جهان هنوز هم زیبایی‌هایش را دارد.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

نسخه اول با همه زشتی جهانش، دنیای زیباتری از نسخه دوم دارد. البته طبیعی است. در نسخه دوم به واسطه پدید آمدن گروه‌های متعدد و کشت و کشتار و گذر زمان بیشتر از آخرالزمان، طبیعتا کم پیش می‌آید مکان دست نخورده‌ای را در بازی پیدا کنیم. همه جا توسط سرافایتس یا WLFها اشغال شده و در این جهان دیگر تهدید اصلی کلیکر و رانر نیست; آدم‌ها هستند. همان‌طور که بیل در نسخه اول گفت موجودات قارچی هر چقدر هم خطرناک، قابل پیش‌بینی‌اند. این بشر کثیف و جاه‌طلب است که هر جا منافعش را ببنید می‌کشد و غارت می‌کند و همه‌چیز را به تباهی می‌کشد

در نهایت به قسمت‌های پایانی داستان می‌رسیم; در نسخه اول شاهد پایان خوبی برای ماجراجویی الی و جول بودیم( فارغ از فکر کردن به نتیجه فاجعه‌انگیز حاصل از کار جول) جول، الی را نجات داد و مجددا در پیدا کردن پناهگاهی باهم هم‌سفر شدند. شخصیت‌های محبوب زنده ماندند و رفتیم در انتظاری چندساله برای نسخه بعد. اما در این نسخه چه؟ آیا پایان بازی طوری است که ما را منتظر نسخه بعد بگذارد یا کاملا متفات از نسخه اول است و پرونده را می‌بندد؟ باید بگویم کاملا می‌توان بازی را ادامه داد. فایرفلایزها مجددا در حال تشکیل گروه هستند، ابی و لو به شدت پتانسیل یک ماجراجویی طولانی را با بازی اختصاصی خودشان دارند و در نهایت الی ما که می‌تواند بار دیگر به ابی و فایرفلایزها گره بخورد. اما در نکته‌ای مهم، نسخه دوم پایانی متفاوت از نسخه اول دارد. نسخه اول پایان مشخصی داشت و اصلا مبهم نبود; اما در این عنوان ممکن است از خودتان بپرسید چرا الی انتقامش را نگرفت؟ چرا ابی، الی را نکشت و دلیل این چرخش شخصیتی این دو چه بود؟ قبل از آن بگذارید به تفاوتی دیگر، این بار در نحوه روایت این دو نسخه اشاره کنم که ارتباط مستقیمی با این ابهامات دارد.

روایت نسخه اول کاملا خطی بود. از یک نقطه داستانی به نقطه بعدی. از بعدی به زمانی جلوتر و همین‌طور تا آخر. کاملا خطی، مشخص و بدون ذره‌ای ابهام و گیجی. اما در نسخه دوم روایت بازی حالت دوره‌ای دارد. دلیل آن هم تاکید بازی بر “چرخه بودن” انتقام است. انتقام یک چرخه است; زمانی که ابی به انتقام پدرش جول را می‌کشد، الی در انتقام او دوستان و نزدیکان ابی را می‌کشد تا پیدایش کند، ابی در خون‌خواهی دوستانش، سعی بر پیدا کردن الی می‌کند و جسی را می‌کشد و تامی هم تا یک قدمی مرگ می‌برد. این وسط آدم‌های زیادی هم بدون آن‌که دخالتی در این ماجراها داشته باشند و صرفا به دلیل هم‌گروهی با ابی و الی کشته می‌شوند وآسیب می‌بینند. پوشش دادن تمام این موارد از یک زاویه دید ممکن نیست. عده‌ای اعتقاد دارند می‌شد به جای جداگانه بودن خط داستانی ابی، به کاتسین‌های سینمایی بسنده کرد که مشخصا این کار یک صدم حس نزدیکی الان گیمرها با ابی را هم به وجود نمی‌آورد.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

در نهایت به قسمت‌های پایانی داستان می‌رسیم; در نسخه اول شاهد پایان خوبی برای ماجراجویی الی و جول بودیم( فارغ از فکر کردن به نتیجه فاجعه‌انگیز حاصل از کار جول) جول، الی را نجات داد و مجددا در پیدا کردن پناهگاهی باهم هم‌سفر شدند. شخصیت‌های محبوب زنده ماندند و رفتیم در انتظاری چندساله برای نسخه بعد. اما در این نسخه چه؟ آیا پایان بازی طوری است که ما را منتظر نسخه بعد بگذارد یا کاملا متفات از نسخه اول است و پرونده را می‌بندد؟ باید بگویم کاملا می‌توان بازی را ادامه داد.

داستان انتقام و بخشش را هم از زاویه الی می‌بینیم هم از زاویه ابی. از دید الی، ابی کثیف‌ترین موجود جهان است و فکر می‌کند تنها با کشتن او آرام می‌شود. از دید ابی، الی کسی است که سزایش مرگ است و باید تاوان بدهد. اما حقیقت وجودی این دو چیست؟ آیا واقعا دغدغه این دو کشتن یکدیگر است؟ قطعا نه. چیزی که الی را از هرچیز بیش‌تر آزار می‌دهد، درون نابود شده‌اش است. الی با خودش می‌جنگد. به دنبال راهی است تا از خودش، از گذشته‌ش از کارهای اشتباهی که کرده انتقام بگیرد و در واقع بتواند به طریقی جول و خودش را ببخشد. فکر می‌کند می‌تواند با کشتن ابی چیزی را جبران کند و آرام بگیرد. دشمن الی نه ابی، که خود الی و خاطراتش است. ابی هم از درون درگیر است. مدام در مورد روز شکنجه جول با دیگران و به خصوص مل صحبت می‌کند و مشخصا از کارش عذاب می‌کشد. از القابی چون Scar’s Killer و این دست چندان خوشش نمی‌آید و حس بدی از آن‌ها می‌گیرد. بعد از همراهی‌اش با لو گویی تمام حس‌های خوب جهان را پیدا کرده و نمی‌خواهد ذره‌ای بینشان فاصله بیافتد. این‌ها آرام آرام مقدمه‌ای می‌شوند بر سکانس نهایی ” بخشش”

استارت بخشیدن جول توسط الی از شب قبل مرگ مرد محبوب ما زده شد. وقتی الی به جول گفت دوست دارم تلاش کنم تا ببخشمت انگار همه‌چیز داشت درست می‌شد. اما آن اتفاق لعنتی، آن مرگ ناگهانی روبه روی چشم‌هایش همه‌چیز را نابود کرد. ذهن الی و قلبش را منفجر کرد و همه فکرهایش گویی به ورطه نابودی کشانده شدند. حال علاوه بر جول باید خودش هم می‌بخشید، عطش انتقام جول هم دست از سرش برنمی‌داشت و تشویش داشت دیوانه‌اش می‌کرد. ابی به غیر از شب فاجعه، برای بار دوم هم الی را نمی‌کشد و همین موضوع تا حدی الی را نسبت به او نرم می‌کند. ذهن الی درگیر بخشش جول است; در سکانس آخر کافیست به صورت الی نگاه کنید. اثری از شادی حاصل از انتقام می‌بینید؟ اثری از خشم می‌بینید؟ اثری از آن نفرت افسارگسیخته زمان شکنجه نورا را می‌بینید؟ خیر. الی گریه می‌کند. الی می‌شکند. هر چه بغض درون سینه‌اش است را بیرون می‌ریزد و گویی می‌خواهد به بلندی فریادهای کمک خواهی جول در توهماتش داد بزند: خسته شدم. رهایم کنید. نمی‌خواهم انتقام بگیرم و به مانند مادری که با چشم‌های گریان قاتل فرزندش را از چوبه دار پایین می‌آورد بگوید: بخشیدمش. وقتی چهره جول در ذهن الی در هنگام خفه کردن ابی در ذهنش می‌آید و چهره معصوم ابی در پایان بازی را می‌بینید دیگر طاقت نمی‌آورد. یاد آخرین شب گفت و گواش با جول می‌افتد. زمانی که جول با عجز و التماس و بغض درون چشمانش درخواست بخشش داشت. الی از نبخشیدن جول، یا بخشش دیرهنگامش نابود شده بود، نمی‌خواست مجددا با نبخشیدن ابی بار دیگری را حمل کند. جول را تا قبل از مرگ نتوانست ببخشد، اما ابی را بخشید تا آرام بگیرد. تا بار سنگین نبخشیدن جول از دوشش برداشته شود و از مرداب نفرتش خلاص شود.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

داستان انتقام و بخشش را هم از زاویه الی می‌بینیم هم از زاویه ابی. از دید الی، ابی کثیف‌ترین موجود جهان است و فکر می‌کند تنها با کشتن او آرام می‌شود. از دید ابی، الی کسی است که سزایش مرگ است و باید تاوان بدهد. اما حقیقت وجودی این دو چیست؟ آیا واقعا دغدغه این دو کشتن یکدیگر است؟ قطعا نه. چیزی که الی را از هرچیز بیش‌تر آزار می‌دهد، درون نابود شده‌اش است. الی با خودش می‌جنگد. به دنبال راهی است تا از خودش، از گذشته‌ش از کارهای اشتباهی که کرده انتقام بگیرد و در واقع بتواند به طریقی جول و خودش را ببخشد

به گیم‌پلی که می‌رسیم باز هم تفاوت‌ها به وضوح خود را نشان می‌دهند. واضح‌ترین تفاوت بازی در محیط‌هاست. محیط‌ها در نسخه اول بزرگ بودند و نیازمند زمان برای گشتن کامل، اما الان بسیار بزرگ‌تر هم هستند و مانند یک بازی جهان باز جزئیات دارند. از اقلامی که می‌توانید پیدا کنید و مواد مورد نیاز خود برای ساخت موتولوف، سلاح سرد و بمب و ترپ‌ماین گرفته تا ساخت دستی مهمات. به واسطه این محیط‌های بزرگ، شاهد موارد مخفی بسیاری چون گاوصندوق‌ها، ورک‌بنچ‌های زیاد و بعضا مخفی، محیط‌های مخفی که نیاز به رفتن به راه‌هایی عجیب و غریب دارد و حتی کاتسین‌های مخفی هستیم. اگر حوصله داشته باشید و به خوبی محیط‌ها را بگردید مواد و سلاح‌های پنهان شده زیادی پیدا می‌کنید که در درجه‌های سختی بالا تقریبا الزامی‌اند. تمام این موارد در نسخه اول صرفا به پیدا کردن مواد اولیه خلاصه می‌شد. جزئیات این موارد هم آتقدر بالاست که به عنوان مثال در بعضی محیط‌های اختیاری، پازل هم وجود دارد یا برای بازکردن گاو صندوق‌ها می‌توانید صرفا با گوش کردن به صدای آن‌ها، مانند یک دزد واقعی آن را باز کنید.

تفاوت دیگر درخت مهارت است. در نسخه اول درخت مهارت جول بسیار محدود بود و به یک شاخه اصلی و پنج مهارت خلاصه می‌شد. در این نسخه برای الی و ابی شاهد درخت‌های جداگانه هستیم که به جز شاخه‌های ابتدایی، هرکدام می‌توانند با پیدا کردن Manual Trainingهای پنهان شده در محیط، شاخه‌های جدیدی هم به درخت خود اضافه کنند و شاهد یک ارتقای مهارت واقعی و گسترده هستیم. هرکدام ابتدا فقط دو شاخه برای ارتقا دارند که تا ۵تا قابل گسترش است. این مهارت‌ها شامل ارتقای نوار سلامتی، سرعت ساخت کیت‌ها، ساخت مهمات، مهارت گوش دادن، افزایش زمان  Momentum، ساخت صداخفه‌کن و…. می‌شود که توضیح همه آن‌ها از حوصله مقاله خارج است. درخت مهارت در نسخه دوم چندین برابر گسترش داده شده است.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

تفاوت دیگر درخت مهارت است. در نسخه اول درخت مهارت جول بسیار محدود بود و به یک شاخه اصلی و پنج مهارت خلاصه می‌شد. در این نسخه برای الی و ابی شاهد درخت‌های جداگانه هستیم که به جز شاخه‌های ابتدایی، هرکدام می‌توانند با پیدا کردن Manual Trainingهای پنهان شده در محیط، شاخه‌های جدیدی هم به درخت خود اضافه کنند و شاهد یک ارتقای مهارت واقعی و گسترده هستیم. هرکدام ابتدا فقط دو شاخه برای ارتقا دارند که تا ۵تا قابل گسترش است

جاخالی دادن، پرش و خزیدن سه قابلیت کاملا جدیدی است که به مخفی‌کاری و مبارزات تن به تن بازی رنگ و بوی دیگری بخشیده است و جانی دوباره به بازی داده است. به لطف ای ویژگی‌ها، شاهد تنوع بیش‌تر دشمنان، ضربات متنوع‌تر و تعداد بیش‌ترشان در محیط هستیم. به جز خزیدن می‌تواید در علف‌های بلند و مزرعه‌ها پنهان شوید و تا جایی که خیلی به شما نزدیک نشوند پنهان بمانید. اگر هم می‌خواهید همه را قلع و قمع کنید، برای لذت بیش‌تر شما، نوع جدیدی از گلوله‌های انفجاری و آتش‌زا وارد بازی شده‌اند که در صورت شلیک دشمن را می‌سوزانند یا منفجر می‌شوند و تکه‌ تکه خواهند شد. هرچه باشد خشونت به شکلی افسارگسیخته در بازی وجود دارد.

خشونت فاکتور بعدی است که باید بین دو بازی مقایسه شود. در نسخه اول شاهد مواردی مانند خون‌ریزی یا کنده شدن تکه‌ای از اعضای بدن دشمنان و دست و پا بودیم; اما قطعه قطعه شدن کامل بدن افراد، شکستن گردن توسط دشمنان،خون‌ریزی‌های وسیع،چکیدن خون از سلاح‌های سرد و انفجار کامل بدن بر اثر سلاح‌های انفجاری و به تصویر کشیدن شکنجه یک انسان، کاملا در نسخه دوم جدید هستند. سیاهی و خشونتی که در بازی وجود دارد اصلا قابل مقایسه با نسخه اول نیست. سراسر محیط بازی افسرده، مرده و سرد است. حسی که در طول بازی و تا قبل از بخش Epilogue به شما القا می‌شود ناامیدی و بدبختی در یک دنیای آخرالزمانی است; یعنی دقیقا حسی که در صورت به وجود آمدن این شرایط تجربه خواهیم کرد.

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

خشونت فاکتور بعدی است که باید بین دو بازی مقایسه شود. در نسخه اول شاهد مواردی مانند خون‌ریزی یا کنده شدن تکه‌ای از اعضای بدن دشمنان و دست و پا بودیم; اما قطعه قطعه شدن کامل بدن افراد، شکستن گردن توسط دشمنان،خون‌ریزی‌های وسیع،چکیدن خون از سلاح‌های سرد و انفجار کامل بدن بر اثر سلاح‌های انفجاری و به تصویر کشیدن شکنجه یک انسان، کاملا در نسخه دوم جدید هستند. سیاهی و خشونتی که در بازی وجود دارد اصلا قابل مقایسه با نسخه اول نیست

هوش مصنوعی بازی در TLOU Part II به مراتب بهتر از نسخه قبل است. این مورد را هم در مورد همراهان می‌گویم و هم در مورد دشمنان. همراهان، دیگر بدون توجه به موقعیت از کاور بیرون نمی‌آیند و دشمنان هم فعال‌تر محیط را می‌گردند و حتی از مکان‌هایی مثل زیر میزها و علف‌ها هم نمی‌گذرند و کلا در بازی کم پیش می‌آید در جایی کاملا امن باشید. تنوع دشمنان هم در این نسخه بسیار بیش‌تر از بازی اول است و در گل گیم‌پلی بازی با وجود وفاداری به نسخه اول، المان‌های جدید زیادی را دارد و با دست نزدن به کلیت و اصل بازی، تواسته گیم‌پلی جذاب و زیبایی را مجددا خلق کند.

در پایان باید بگویم داستان این نسخه هم مانند نسخه اول بازی حرف‌های بسیاری دارد. حرف‌هایی که با نگاهی عمیق می‌توان آن‌ها را متوجه شد. چشمانتان را باز کنید و این شاهکار را ببنید و تجربه کنید. باور کنید با هیت کردن این دو بازی شاهکار و به خصوص نسخه دوم به هیچ چیز جز حسرت و اندوه نمی‌رسید. اگر گیمر هستید، اگر داستان دوست دارید، اگر برای احساسات انسانی ارزش قائلید، اگر انسانی متعصب و بی‌منطق نیستید، The Last Of Us Part II را هم مانند نسحه اولش و چه بسا بیش‌تر دوست خواهید داشت. سرشار از پیام، سرشار از بخشش، سرشار از سیاهی اما حس خوب. امیدوارم از دو شاهکار هنر هشتم و این مقاله لذت برده باشید.

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا
جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • آقای رضایی خواستم بگم چون اواخر بازی هستم و هنوز تمومش نکردم این مقاله خفنو فعلا نمیتونم بخونم اما تا همینجا که پلی دادم…..از این بازی میشنویم…خیلی خیلی زیاد…این لعنتی یه انقلاب یه الگو

    • هر دوشون شاهکارن…مثل مقایسه قورمه سبزی و قیمه دستپخت مامان بزرگ میمونن…ولی خب خیلی ها بدون این که بازیو بازی کنن میان نظر خودشونو میدن و …

    • ممنون که انقدر به من اعتماد دارید که نخونده میگید مقاله خفنی هس حتما و دوست دارید بخونید. بازی رو که تموم کردی حتما بخونش

      • DEVIL6 گفت:

        سلام مهدی عزیز بابت این مقاله ممنونم مقاله خوبی بود لذت بردم و موفق باشید
        این بازی عالیه و هیچ مشکلی از هیچ لحاظی نداره حالا بعضی ها بازی رو بدلایل بیخودی میان میکوبن بحثش جداس
        ولی یک شاهکار به تمام معناس که شبیهش وجود نداره واقعا دنیای گیمینگ نیاز همچین عنوانی بود که دنیای آخرزمان رو به خوبی به تصویر بکشه که به بهترین نحو ممکن انجامش داد

        • دقیقا این عنوان شاهکاریه که مثلش نمیاد به این زودی ها.ممنون از نظر قشنگت

        • mahdi.gamer77 گفت:

          نظرات این سایت مضحک و خنده داره انتقاد هم که میکنیم نظر رو اصلا تایید نمیکنید :rotfl: :rotfl: :rotfl:
          اون نقد خنده دارتون که گفتن هر کی اره دوس نداشت هیتره و بازی هیتر هارو در خودش میبلعه :rotfl:
          اصلا شما عاشق داستان بازی اصن حال کردی با داستانش یک سری مشکلات منطقی و روایی غیر قابل انکار داره که اصلا ربطی به خود اتفاقات نداره اصن میگیم من با اصل اتفاقات مشکلی ندارم ولی از لحاظ منطق روایی کلییی مشکل داره
          اینقدرم نگین اره چرا پس همه منتقدا نمره بالا دادن جوابتون رو پیودی پای راحت تو نقدش داده
          یعنی علاقه ی شدید اینقد ادم رو کور میکنه که واقعا مشکلات داستان رو نمیبینید؟
          اگرم میخواین بگین کو چه مشکلی نام ببر یک فهرسته بلنده نقد انگری جو رو نگاه کنید تک تک مشلات رو براتون لیست میکنه
          الانم میدونم این نظر رو تایید نمیکنید اصلا :rotfl:

          • شما بدون توهین انتقاد کن نظراتت هم تایید میشه مثل این همه نظرات انتقادی دیگه توی سایت و این مقاله.
            مشکلات داستان؟بگید. دقیق بگید اگر بازی کردید و اگه واکترو دیدید حرفی نیست باهاتون. به جای خوندن نقدهای سرتاسر عقده گشایی خودتون بازی کنید و بعد شروع به تمسخر کنید

            • My Crush Abby گفت:

              mahdi.gamer77
              ?!what are you saying?!
              up6.cc/do.php?imgf=159472022148241.gif

            • 1100 گفت:

              سلام و دمتون گرم بابت مقاله . متاسفانه ps4 ندارم که این شاهکار رو تجربه کنم ولی walktrough ها و مقالات سطح وب خیلی پیگیرشم . به نظرم اونایی که (مثل خود من در اولین برخورد با داستان بازی) با داستان مشکل دارن با اضافه کردن یه مفهوم به مفاهیمی که از بازی برداشت کردن(بخشش-انتقام-عشق و…) میتونن خیلی راحت تر باهاش کنار بیان : “اشتباه” … یکی از چیزایی که خیلی در مورد داستان بازی فکرمو مشغول کرد انتخاب های شخصیت ها و پیامدهای اون انتخاب ها بود … اتفاقا این شخصیت پردازی دقیق تیم نویسندس… الی-تامی-ابی-جول و… همه اونا انسانن و عقل کل نیستن…مثلا(اسپویل):جسی (به عنوان کسی که چند دفعه از عبارت “هوشمندانه عمل کنید (do it smart)”استفاده میکنه) میتونست با یه مقدار صبر و “عملکرد هوشمندانه” بفهمه ابی پشت در منتظرشونه ( و در نتیجه نه جسی می مرد نه اتفاقی برای الی و دینا و تامی میافتاد )…یا الی تیز و فرز ما میتونست با یه مقدار صبر “عملکرد هوشمندانه” بدون کشته شدن مل و بچه اش جای ابی رو بفهمه…یا وقتی که داشتن از اکواریوم فرار میکردن میتونست نقشه رو (نه به قصد لو نرفتن بلکه به قصد خروج راحت تر و بی دردسرتر از سیاتل) برداره (و صدها اما و اگر دیگه که نشد)…اما اونا (به عنوان شخصیت های بشری) تحت اثر محیط و شرایط قرار میگیرن و قرار نیست که همش “هوشمندانه” عمل کنن … البته خب به نظرم داستان و روابط بازی جای بسط و گسترش خیلی بیشتری هم داره و ساخته شدن یه دنباله دیگه و تکمیل سه گانه لازمه… اما خودمونیم اونایی که بازی رو میکوبونن فازشون در مورد امتیازاتشون چیه ؟ تا اون جایی که میدونیم هر بازی بر اساس + چهار عامل : داستان – گرافیک(فنی و هنری) – گیم پلی – موسیقی و صداگذاری + ارزیابی میشه … اصلا فرض کنیم داستان هیچی( ;d ) دیگه انصافا توی بقیه زمینه ها به قول “سعید اقابابایی” الماس ۲۴ قیراطی هست . خلاصه نوش جون اونایی که بازی میکنن (: (اسپم: یعنی میشه یه روز tlou برای pc بیاد ؟ مث detroit و heavy rain )

          • توی نقد نگفتن کسی داستان رو دوست نداشت هیتره!!شما اینطور که پیداست اصلا نقد و بررسی این سایت رو درست نخوندی،توی مقاله گفته شده بود که هیتر کیه!!!(هیتر کسی هست که نفرت خالص از بازی داره،از موفقیت یه بازی خوشحال نمیشه،و به داستان بازی میگه آشغال،میره ایمیل میسازه تا یوزر اسکور بازی رو خواب کنه،هیتر یعنی این،)توی نقد و بررسی هم گفته شد که هرکسی از داستان خوشش نیومده هیتر نیست به خودش نگیره،،ولی مثل اینکه شما نقد رو نخوندی،اومدی همینجوری یه چیزی گفتی،شما از داستان خوشت نیومده،اوکی قبول،ولی دلیلی نمیشه چون شما خوشت نیومده میای میگی داستان مشکل داره،

            • درود بر شما عباس عزیز و گل. چقدر زیبا و عالی نوشتی. بذار خودشون رو به اون راه بزنن. بالاخره توی ۴۰۰ تا نظر ۵ نفر هم اینجوری میشن دیگه. ۲۴ ساعت توی گیمفان و در حال خوندن مطالب ما بعد میگن سایت و نقد و مضخکه و بی احترامی میکنن
              نظرش هم با وجود توهین به سایت، فقط به خاطر اون حرف اخرش تایید شد که یه وقت فکر نکنه خیلی نکته ی مهمیه برای سایت نظرش.
              خیلی ممنون عباس جان از روشن کردن موضوع البته برای کسی که عمدا خاموشه. مهم حضورشون در سایته که بسیار خوبه برای گیمفا.

          • GrandWarden گفت:

            الان پیودی پای شده معیار و مدرک شما؟اگه واقعا یوتوب رو دنبال میکنی باید متوجه شدی باشی که کوبیدن این بازی مساوی است با یک‌ عالمه ویو و لایک و کامنت و خلاف این امر نتیجه عکس خواهد داشت. و اما در مورد انتقاد.من اصلا ندیدم کسی به انتقادی که با احترام بیان شه بی احترامی کنه.انسان ها نظرات متفاوت دارن و همین تفاوت هاس که جهان رو زیبا کردن.اگر هم فکر میکنی اینجا بیهوده(!) بازی رو ستایش میکنن میتونی به سایت همساده و r/lastofus2 مراجعه کنی.ظاهرا نظرات اونجا از نظر شما واقعی تر و منصفانه تره.

          • MrNemesis گفت:

            نقد انگری جو رو دیدم کاملا باهاش موافقم وقتی داشتم بازی میکردم دقیقا به تمام حرفایی که زد فکر کردم !!!!!!!

      • Kuros گفت:

        درود بر شما آقای رضایی بسیار زیبا نوشتید …

        هیترها لطفا اول مقاله سعید آقا بابایی و بعد این مقاله رو حتمااااااا مطالعه بفرمایند ….

      • hosseindark گفت:

        من از وقتی بازی رو تموم کردم احساس میکنم یه چیزی گم کردم…میام هی کلمه last of us رو توی این سایت جستجو میکنم و هی بالا پایین میکنم… نمیدونم چم شده چرا انقدر این بازی رو من تاثیر گذاشت
        *اسپویل*
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        جوری بازی ساخته شد اولین انتقام رو که گرفتم جوری دکمه مربع رو فشار دادم که نزدیک بود دسته بشکنه
        بعد که دیدم کنترل ابی رو دست گرفتم گفتم لعتی واقعا لازم بود ابی بیاد؟هر سری الکی ابی رو به کشتن میدادم میگفتم حقته…
        اما جوری شد که درگیری ابی و الی وقتی ابی الی رو میگرفت نمیخواستم دکمه ها رو فشار بدم…
        جوری ساختن که هم عاشق ابی میشی هم الی
        همش میگفتم میشه بخشید…میشه گذشت؟یا باید یکی بمیره؟
        همینطور تو درگیریشون تو دریا اصلا تمایل نداشتم ابی رو بزنم…بیشتر جاخالی میدادم
        اما سکانس آخرش واقعا آتیش زد…از ترک کردن دینا و دیالوگ جول گه گفت اگه هزار بار دیگه ماجرای بیمارستان فایرفلای تکرار میشد من باز هم نجاتت میدادم
        نمیدونم چی بگم ولی من که یه چیز گم کردم…

    • Arash.last of us گفت:

      امید متین
      یه چنتا کامنت دادم زیر پست سایبر…بخوندیدشون لطفا

    • Cheguevaraa گفت:

      با عرض سلام خدمت مهدی رضایی عزیز دوست خوبم

      ممنون بابت مقاله زیبا و کاملت :yes: امیدوارم کاربرای سایت قدرش رو بدونن

      در وصف عظمت عنوان tlou 2 همین بس،این عنوان تنش فکری و روانیی در گیمرها ایراد کنه و حاشیه ای ساخته که ما هیچوقت در مدیوم سینما ندیدیم

      استودیو naughty dog با این بازی ثابت کرد که بعد از گذشت ۷ سال هنوز هم خیلی از بازی های ضعیف و بی کیفیتی که عرضه شدن فاکتورهای یه بازیه نسل ۸ رو نداشتن
      اگر شاهکار tlou 2 نسل هشتمیه پس بازیهای یک بار مصرف آنلاین و بی محتوای ea,Ubisoft,bethesda چی هستن
      این شاهکار(tlou 2) پوزخندیه به تمام استودیوهای بازیسازیه دنیا که داره میگه شما اصلا در حد من نیستین :yes:

    • Cheguevaraa گفت:

      اینایی که میگن لست ۲ اصلا در حد اندازه لست ۱ نبود رو جدید نگیرید اینا هنوز لست ۱ رو بازی هم نکردن فقط طوطی وار میخوان یه حرفی زده باشن

      از لحاظ گرافیکی حتی نسخه رایانه های شخصی بازیهایی مثل rdr2,crysis 3,death stranding در مقابل لست ۲ کارتونی بیش نیستن

  • Ozhan گفت:

    از دوستانی که گله دارن از داستان(منظورم سونی فن های واقعی که بازی کردن نه اونایی که تو یوتیوب دوساعت کات سین دیدن) بیان بگن مشکل داستان چی بود
    حاضرم منطقی دربارش بحث کنیم تا بدونین چرا حتی خیلیا دور دوم که بازی کردن درک کردن بازیو و اینکه این بازی نه با داستان کلیشه ایش(انتقام) بلکه دوباره بخاطر روایت شاهکارش جریان ساز شد

    • اوژان چند روز دیگه که بازیو تموم کردم…اگه وقت داشتی و بحث مفصل باهم میکنیم…
      این بازیو جوری وجب به وجب پلی دادم که انگار ۳ بار تمومش کردم…وااااااای که داستان به کجا رسیده…
      چقدر این اثر افسارگسیختس…چقدر نترس….همه چیز رئال و همه چیز در خدمت اثر قرار دارن…چقدر لول دیزاین وحشتناک خوبه…چقدر هوش مصنوعی عالی کار شده و چقدر رویایی…
      احساس میکنم بعد از اتمام بازی….کار نکرده‌ای توو این صنعت واسم باقی نمونه جز پاره کردن ثور و اودین

      • این بازی فوق العاده بود برای من ، و یه سر گردن از تموم بازی های خطی ناتی داگ برام با ارزش تر بود ، حتی توی داستان با موضوع انتقام هم هیچ اثری به این قدرت نتونسته بود این موضوع رو زیبا شرح بده
        اما در بخش ابی مشکلات نریتیو و داستانی وجود داره ، مثلا علت انگیزشی ابی برای کمک به دو دوست اصلا پرداخت نشد ، حتی به خاطر این دو از دوستان قدیمیش میگذره که واقعا جواب منطقی توی بخش دوم بهش نمیده و چندین باگ سناریو نویسی هست .
        اما در کل کسایی که به پایان بندی و موضوع اصلی گیر میدن ، بازی نکردن و علت و معلول سناریو رو خوب نفهمیدن که این سوالات بیسیک رو میپرسند.

        • My Crush Abby گفت:

          hamed جواب سوال و کامنتت
          اسپویل
          .
          .
          دوست عزیز به این دلیل به اون دوتا کمک میکنه که روند داستان نشون میده و باید توجه کرد دلیل اصلیش این بوده که ابی بعداز کشتن جوئل عذاب و سردرگمی توی خودش میبینه و هر شب کابوس هایی از پدرش میبینه که توی همون اتاق عمل روی زمین در حال خونریزی فوت شده ولی بعدن با کمک به اون دوتا و دیدن اون دوتا که بهش نیاز دارن احساس خوبی میکنه و دیگه اون کابوس هارو نمیبینه و حس دوستانه و مهربانی درونش ایجاد میشه که باعث میشه حس صمیمیتش با اونا شکل بگیره و کابوس هارو نبینه و بجاش یک شب پدرش رو در حالی که زنده س تو اتاق و بهش اففتخار میکنه میبینه که نشون میده که بخشش و کمک همیشه بخشی از انسانیت و وجدان بوده همونطور هم که آخر بازی میبینی ابی سریع میره لو رو آزاد میکنه از بس که بهش وابسته شده بود

    • G.LN گفت:

      هیچ مشکلی نداشت و مطمئنا بهتر از نسخه اولشم بود، هر کی بازی کرده به صورت کامل، ازش تعریف و تمجید کرده، یوتیوب هم دیگه جای خود داره

    • بازی برای درک کامل نیاز به تموم کردن خط داستانی داره اون هم نه عادی بلکه با دفت کامل و همراه شدن با اون. از یه هیتر یا کسی که کل بازیو از یوتوب دیده توقعی نداشته باش بازیو درک کنه و براش چرند نگه

    • Wounds گفت:

      هروقت انتقاد از این بازی مطرح شد کامنت هام تایید نشد حداقل امیدوارم این تایید بشه ،چند تا مشکل اساسی بازی داشت که مطرح می کنم و امیدوارم شماهایی که به بازی نمره کامل میدین جواب قانع کننده براش داشته باشین ۱:زیر پست نمرات بازی هم گفتم چرا باید طرحی ابی به این شکل باشه؟؟؟می تونستن طراحی ظاهری زنانه تری بهش بدن و به تصویر کشیدن مشکلاتی که باهاش روبه رو شده قبل از اون اتفاق خیلی بهتر می تونست به ایجاد رابطه بین گیمر و این کاراکتر کمک کنه یا حداقل اون اتفاق به صورت نرم تری به نمایش میزاشتن که حداقل از بازی برای اینکه مجبورت کرده کنترل ابی به دست بگیری متنفر نشی یادرمورد دینا حتی یه درصد اون حس همراهی که تو نسخه اول بازی بود اصلا حس نکرد،واقعا چه لزومی داشت دینا بشه که دراکمن به وسیله دینا یه سری عقاید به نمایش بزاره شاید هیچ کدوم ما با رفرنس های بازی مشکلی نداشته باشیم ولی به نظرت که عاشق بازی بوده بعد با این موارد برخورد میکنه می تونه چشمش روشون ببنده؟؟؟مثل این می مونه که نسخه بعدی ویچر معرفی بشه بعد کلی انتظار بری داخل بازی ببینی هر دو ساعت به شیوه ای داره به ملیت یا مذهبت توهین بشه آیا اون علاقه اولیت به بازی پابرجا می مونه؟؟؟درمورد الی اون اتفاق آخر بازی نباید پس زده می شد هیچ مبنا و اصولی برای اون تصمیم نبود کارگردان فقط می خواست کاراکتری که وارد بازی کرده زنده بمونه برای نسخه بعدی اگه واقعا تو نسخه بعدی نقش ابی پررنگ تر باشه حداقل خودم اولویتی برای پیش خریدش نخواهم داشت.یه نکته آزاردهنده دیگه این بود که الی تقریبا با عواقب تمام انتخاب هاش روبه رو میشه ولی ابی کاملا برعکس هیچ عواقبی متحمل نمیشه

      • ۱-طراحی ابی به دلیل نیاز به قدرمتند بودنش از نظر بذنی توی گیم‌پلی و مبارزات سخت تن به تنی که داره و قدرت‌بدنی بالاش باید خاص می‌بود و درشت و سازندگان صلاح رو در این دیدن که این قدرت رو به این صورت نشون بدن و هیچ مشکلی نداره. اگه بازی کرده باشید متوجه منظورم می‌شید
        ۲-الی توی دی‌ال‌سی نسخه اول کاملا نشون داده شد که هم‌حنس‌گراست و اگه نسخه اول و DLC رو بازی می‌کردید این موضوع کاملا براتون عادی می‌بود و توهینی هم بهتون نمی‌شد. اگه نسبت به این مسائل خیلی تعصب دارید و چیز زشتی میدونیدش از بازی دوری کنید. هیچ ایرادی نداره.
        ۳-فقط خواست ابی زنده بمونه؟ متاسفانه باید بگم داستان بازی رو درک نکردید و یک بار دیگه بازیش کنید. توی مقاله هم کاملا به دلیل بخشش الی اشاره شد ولی شما به نظر چشماتونو دوست ندارید باز کنید روی حقایق.
        ۴-ابی تا پای مرگ رفت! تمام دوستاش رو از دست داد. اوون که نزدیک‌ترین فرد بهش بود رو از دست داد و توسط Rattlersها داشت تکه‌تکه می‌شد! دیگه چه عاقبتی از این بیشتر!
        بازی رو مجددا باز یکنید. این دوستانه‌ترین توصیه من به شماست. موفق باشید

        • My Crush Abby گفت:

          مهدی جان ما کلی توضیحات دادیم ایشون هم زیر تموم پست های لست ضد بازی حرف زده
          درضمن مثل اینکه شما زن های بدنساز رو ندیدید تاحالا نه؟یه سرچ بکن تو اینترنت ببین بدنسازها چه هیکل هایی دارن
          یک زنی مثل ابی شرایط و پیش زمینه زندگیش و موقعیت باعث شده اینجوری باشه و بهترین کارم کرده
          ابی اگر این بدن رو نداشت توی این داستان کارش تموم میشد همون اوایل داستان ولی بدن قدرتمندش باعث شد تموم این راها رو بره و اتفاقا همین هم دلیل محبوبیت این کاراکتر شده که همجا حرفش هست و خیلی هم طرفدار داره بین ایرانیا که خودت تو کامنتا دیدی بین خارجیا من تو گروه های سونی عضوم خیلیا ابی رو دوست دارن و اندازه خود شما ایرانیا به پر و پای بازی نمیپیچن و با توضیحی رد میشن ولی بعضی ها مثل خودت هیتر درجه یک هستید که واکترو دیدید تو یوتیوب و میاید راجب بازی نظر میدید
          مهدی جان فقط اون عکسی که از ابی گذاشتی :inlove: دیوونشم این کاراکتر خیلی جذابه

        • Milad team گفت:

          با سلام و تشکر بابت مطلب
          راستش من یک نقد برا پاسخ (فقط پاسخ به سوالات مبهم) به سوالات دوستان نوشتم که تو پست دایینت لایت۲ فرستادم و جواب خیلی سوالات اونجاست اما در رابطه با هیکل عضلانی آبی.
          در لاست ۲ در کل بسیار نماد سازی دیده میشه و تقریبا تمام خصوصیات اخلاقی با نماد سازی(چه بوسیله کاراکترها چه بوسیله اشیائ ویاموارد دیگر) دیده میشه.
          هیکل عضلانی آبی (نه خود شخص ابی) نماد نفرت است ابی بعد از کشته شدن پدرش به تقویت فیزیکی بدنش به مدت ۴ سال رو می آورد تا بتواند انتقام پدرش را بگیرد اما نماد سازی اینجا اینگونه است که در اصل ابی در طی ۴ سال خود را با نفرت پر کرده است و تا زمانی که کاراکتر لو (که خود لو هم نماد عشق و ناجی همانند جوئل است که توضیح بسیار بسیار مفصلی در بازی دارد ولی چون ربطی به بحث ما نداره از اون رد میشیشم) ابی را از کشتن دینا منصرف نکرده او همچنان هیکلی عضلانی دارد (در اینجا لو در اصل ناجی ابی نشان داده میشود نه دینا) بعد ازآنکه الی دوباره به دنبال ابی میرود اورا در حالتی به نسبت معمولی و نه عضلانی میبیند و ابی نیز دیگر حالتی تهاجمی وخشن ندارد.درواقع ابی هیکلش و همچنین رفتارش عادی شده و شکلی مثل زمانی که پدرش زنده بود دارد(لو او را از این نفرت نجات داده) که به این معناست او از نفرت خالی شده .توجه کنید اینجا اول نماد به تصویر در میاد بعد به تعریف در میاد ودر آخر نتیجه گیری و اثر گذار میشود .متاسفانه حتی به این نکات که مثبت هستند هم این هیترها گیر میدهند. (اشارهای کوچک هم به پایان) الی در اصل به دنبال گرفتن جواب و معنا دادن به زندگیه خود میرود که همان نجات زندگی ابی است میرود . باز هم مثل نقد قبلیم اشاره میکنم در پایان بازی تصمیم بخشیدن جوئل وخودش (الی)بخش ساده ماجراست در اصل الی با نجات و نکشتن ابی به زندگی خود معنا ای که در کل ۲ قسمت لاست او است به دنبالش بود و حتی با دیالوگ اول و آخر بازی هم گوش زد میشود میرسد.که پیام بازی اینجاست اگر به دنبال این هستید که زندگیه معنا دار و اثر گزاری هستید باید بهایی بپردازید .که اتفاقات بدی که برای الی افتاد بهایی بود که او برای داشتن زندگی معنادار می‌بایست بپردازد .در اصل اگر الی در قسمت قبل جان میداد و واکسن هم ساخته میشد این جوئل بود که باید بها میپرداخت .خیلی خیلی توضیحات زیاده دیگری نیز وجود دارد که در وقتی دیگر به آن می پردازم) بازم میگم بازی خییییییییلی نکات دیگه داره که صدها و صدها خط راجع آن می‌توان نوشت…….

      • BlackStone گفت:

        تو بازی اشاره میشه که Abby بعد از اون حادثه که براش اتفاق افتاده شدیدا به training علاقه پیدا کرده و دوست نداره هیچ جلسه تمرینی رو از دست بده!
        تو یکی از دیالوگ ها Abby میگه:”دیروز ۱۸۵ پوند(۸۵کیلوگرم) وزنه زدم!”
        اگه شما زن بودن رو فقط تو اندام لاغر و نحیف می بینی دیگه مشکل از عقاید پوسیده خودته!

      • Ozhan گفت:

        اسپویل
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        جواب سوال اولت
        اولا بخاطر لول دیزاین بازی مجبور بودن چون ابی مث الی از چاقو استفاده نمیکرد و با مشت کامبت میکرد و حتی کلی مانع بین راهشون بود ک بلندشون میکرد با زور زیادش
        و اگ بازی کرده باشی میبینی باشگاه دارن تو کمپ wlf و کلی هم انگیزه داشت ابی که چندین بار میگه که کلی وزنه میزد و سر تمومی تمرینات حاضر میشد
        سوال بعدیت:واقعا لازم بود تا کاراکتری که همه عاشقشیم اول بازی فدا بشه تا حس انتقام تومون برانگیخته بشه..ریسک خیلی بزرگی بود و جوابم داد
        چون اینقد به خون ابی تشنه بودم ک حتی دنبال دلیلشم نبودم
        بازی هیچوقت نمیخواست شما با ابی همزاد پنداری کنی فقط میخواست از یه سمت دیگه به قضایا نگاه کنی
        اگ میخواست ابی رو ادم خوبی نشون بده هیچوقت نمیذاشت اول بازی باهاش بازی کنیم تا خودمونو تو قتل جوئل همدست ببینیم و باعث شد عذاب وجدان بگیریم
        در مورد اندینگ بازی واقعا بهترین کار بود
        شما به رفرنس هایی که بازی داد اصلا توجه نکردین
        بازی داشت میگفت تو انتقام هیچی نیست..به این دلیل که ابی بعد از کشتن جوئل هنوز کابوس میدید ولی بعد از بخشیدن دینا دیگه ازون کابوس ها خبری نبود و واقعا چهره پدرشو دید…اینجا بازی حتی داره میگه ببین چون ابی دینا و الی رو بخشید این باعث نجات خودش شد در اخر و الی هم اگ میخواست انتقام خون جوئل رو بگیره میتونست بذاره همون بالای چوب بپوسه ابی
        ولی الی خودشو مقصر کشته شدن و نبخشیدن جوئل میدونست و دچار مشکل روانی بعد از حادثه شده بود بخاطر مرگ جوئل و اگ دقت کنی تو کل بازی کابوس های جوئل رو میدید ولی موقع خفه کردن ابی صورت جوئل رو کاملا دید تو خاطرش و واسه همین بخشیدش
        چون لیو و ابی رو هم مث خودش و جوئل تو اخر قسمت اول دید و یجورایی درک کرد
        خلاصه که الی اصلا نمیخواست انتقام جوئل رو بگیره و بدنبال یه راه درمان بود برا خودش

    • River گفت:

      حاوی اسپویل
      ببین من خودم هم حرف کسایی که بازی رو شاهکار میدونن و هم حرف کسایی که از بازی متنفرن رو درک میکنم
      و یجواریی نظر خودم حد وسط بین این دو
      متاسفانه هر چقدر که داستان بازی میتونست فوق العاده باشه به خاطر نحوه پیاده سازی یه عیب و ایراداتی بهش وارد میشه که قطعا نمیشه ازشون چشم پوشی کرد
      مورد اول اینکه مرگ جوئل شاید برای هر شخصیت دیگه ای در چنین دنیای خطرناکی طبیعی باشه ولی برای شخصی مثل جوئل غیر قابل قبوله. اگر جوئل قرار بود مث یه npc معمولی کشته بشه پس چرا این همه زحمت بکشن براش بازی بسازن و شخصیت پردازیش کنن؟ همون اول میکشتنش
      جوئلی که به خدا اعتماد نمیکرد به یک گروه مسلح که مشخصه به یه دلیل خاصی اطراف جکسون دارن پرسه میزنن تمام اطلاعاتشو میده با اینکه خودشم میدونه خیلیا ممکنه دنبالش باشن.
      مورد دوم اینکه بازی وقت کافی به کاراکترها نمیده که بخواهیم باهاشون آشنا شیم یا همدردی کنیم حتی. خودم اسم خیلیاشونو یادم رفته انقدر که کم تو بازی حضور داشتن با اینکه کاملا کاراکترای کلیدی و اصلی بودن. مثلا کسی مث جسی که مشخصه آشنایی خوبی با الی داره و به خاطر حساب بردنش از جوئل حواسش بهشون هست. ولی توی ۲ ۳ تا صحنه بیشتر حضور نداره و بعد از مرگش به راحتی فراموش میشه.( حتی الی و دینا هم خیلی اشاره ی خاصی بهش نمیکنن بعد از مردنش که خیلی عجیب و غریبه چون جسی جونشو به خاطر این ۲ دو تا از دست داد)
      شخصیت پردازی الی که کاملا از بین رفته و ما چیزی به اسم دیالوگ های پر بار و پر مفهوم مث نسخه اول نداریم.( مثلا برای من عجیب الی بعد از کشتن اون دختره پی اس پیشو ورنداشت با اینکه عاشق این چیزهاست و کارتای ابرقهرمانی گوشه و کنار نقشه جمع میکنه)
      یک مورد دیگه اینکه بازی به هر قیمتی که شده تمام تلاششو میکنه که شخصیت ابی رو خوب جلوه بده ک به زور به مخاطب تحمیلش کنه و برعکسش همونقدر سعی میکنه کاراکتر الی رو شرور و بی رحم جلوه بده که کاملا برعکس چیزایی که هست. در چند سکانس مختلف ابی رو میبینیم که عاشق سگ هاست و رابطه صمیمی داره باهاشون و از اون طرف الی پشت سر هم داره اونارو خیلی بی رحمانه میکشه.
      شاید خیلی ها مث من یکی دو روز اول سیاتلو به خاطر نفرتشون از ابی کاملا از دست دادن و یه حالت اسپید رانی فقط خواستن تمومش کنن. خیلی راحت میتونستن جای داستان ها رو عوض کنن و جریان ابی رو خیلی زود تر تو بازی نشون بدن که بازیکن خودش بخواد تصمیم بگیره که آیا از بی خوشش اومده یا نه. نه اینکه بازی بخواد به هر قیمتی این شخصیتو یه جواریی زور چپون کنه.
      متاسفانه اونقدر از المان سورپرایز استفاده شده که دیگه منطقشو از دست میده تو بازی. هر کسی که یک حالت پدرانه ای تو بازی داره کشته میشه. از جوئل و بابای ابی گرفته تا جسی که وقتی میفهمه بابا شده درجا میمیره.
      شاید داستان چرخه انتقام بتونه خیلی قشنگ تموم بشه ولی برای کاراکتری مث الی که صدها نفر آدمو بدون هیچ فکری میکشه و به هیچ موجود زنده ای از سگ و … بگیر رحم نمیکنه، عجیبه که دوباره خونه و خانوادشو ول کنه و بره برای انتقام و تصمیم بگیره که نمیخواد انتقام بگیره.( اینجا اگر به بازیکن حق انتخاب داده میشد برای کشتن ابی خیلی بهتر بود)
      در خلاصه با یه مثال میتونم بگم که مرگ جوئل مث این بود که آرتور در رد دد ۲ بخواد توی ۱ ساعت اول بازی بمیره و جان مارستون کل بازی رو برای پیدا کردن مایکا طی کنه، تمام آدما و اسبا سینت دنی و ولنتاین و … قتل عام کنه و در آخرین لحظه تصمیم بگیره که نه نمیخواست مایکا رو بکشه.
      بازی از جنبه های دیگه چه از موسیقی، بازیگری ،گرافیک و غیره فوق العاده بوده و ایرادی به اینها وارد نیست و تنها بخش داستانی ایرداتی داره میتونست خیلی بهتر نمایش داده بشه

      • اگر نوت های گوشه گوشه بازی رو میخوندی میدیدی که دلیل نرم بودم جول و تامی چی بود، یکی اینکه بدنبال نیرو برای جکسون بودن و ۴ ۵ سالی که گذشت این دو به انسانیت بیشتر نزدیک شدن پس یقینا نجات دادن ابی همچین غیر منطقی هم نیست، و اینکه شما میگی بازی بزور میخواست ما ابی رو دوست داشته باشیم هم اشتباهه، بازی میخواد که تو درک کنی همین! الی هم اول بازی با سگا اوکیه و با بچه ها بازی میکنه، و اینکه درمورد شخصیت جسی باهات موافقم، شخصیت دوست‌داشتنی داشت کاش بهتر پردازش میشد، بنظرم کلیفهنگر تئاتر بود که باعث شد خیلی ها با نیمه دوم بازی مشکل پیدا کنن، تنش داستان رو خیلی بالا بردن و بعد سریع پایین آوردن فقط برای سورپرایز کردن، هرچند نمونه هایی ازین قالب در سینما هم دیدیم، مثله irreversible و Melancholia و gone girl و pulp fiction

      • GrandWarden گفت:

        دوست من شما شهر خودت رو با قلبی شکسته ترک میکنی بعد میری دشمنی که در عین غافلگیری برات تیزی کشیده رو میکنی تو گردنش جوری که خودتم حالت بد میشه و یجورایی ناراحت میشی بعد psp شو برداری؟
        در مورد جسی هم باهات موافقم.زمان کمی بهش اختصاص داده شد و من خودم خیلی باهاش حال کردم ولی به هر حال نمیشه ازش به عنوان یک ایراد یاد کرد.
        و اما در جوابت با مقایسه با داستان رد دد.داداش همه بازی ها که قرار نیست به یک امر بپردازن.درون مایه رد دد به وفاداری همه جوره آرتور نسبت به اعضای گنگ و داچ،نشون دادن چهره انسانی او در کنار تمام کار هایی که انجام میده و موضوعات دیگه بود.فکر نمیکنم مقایسه کردن این دو شاهکار با هم از هیچ لحاظی هم خوانی داشته باشه.بنده هم مثل آقای رضایی شما رو به تجربه دوباره بازی دعوت میکنم.منتها این بار بازی رو به ذهن باز انجام بده.مطمئن باش نتیجه متفاوتی خواهد داشت.

  • اسپم )
    خوب دوستان جایی بهتر ازینجا پیدا نکردم اونایی که واچ داگز ۲ رو روی پی سی رایگان میخواستن از لینک قبلی نمیشه چون سایت رو … کردن و یوبیسافت مجبور شده لینک دیگه ای بزنه که خودشون بفرستن برای کسایی که میخوان چون دیشب سایت واقعا داغون شده بود ملت ریخته بودن توش کسایی که دوست دارن بازی رو اگر برن ادش بدن تقریبا وضعیتی شبیه به جی تی ای توی اپیک شد دیشب
    اینجا میرین لاگین میکنین بازی بعدا براتون اد میشه داخل یوپلی لایبرریتون
    https://register.ubisoft.com/ubisoft-forward-reward/en-US

    ادمین لینک رو تایید کن لطفا

  • Clara گفت:

    Spoiler Alert:
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    هر دو بازی ها با کارکتری شروع میشن که به زودی میمیره ( جول و سارا)
    هر دو بازی صحنه آغازین و نهایی نسبتا یکسانی دارند ( چهره سارا و الی در نسخه اول و گیتار جول در پارت ۲)
    تو هر دوی این ها الی و جول قوس های عمیق شخصیتی دارند (تو نسخه اول الی و جول از اون شخصیت های بی روح به کاراکترهای دوست داشتنی تبدیل میشن و دقیقا تو پارت ۲ معکوس بر میگردن به حالت اول زندگی هاشون قبل آشنایی شون)
    جول ( نسخه اول) و ابی خیلی شباهت ها به هم دارن جفتشون اول داستان عزیز ترین هاشون رو ازدست میدن (سارا و پدر ابی) و در آخر کسی رو دارن که نمیخوان به هیچ وجه از دست بدن ( الی و Lev)
    هم Lev و هم الی ( نسخه اول ) خانواده هاشون رو از دست میدن و فقط یکی از دلایلی که الی در نهایت ابی رو فراموش کرد بخاطر همینه که خودش رو جای lev نسخه اول گذاشت و ابی رو جویل دید…..

    • Ozhan گفت:

      داستان این بازی کاری بامن کرد که دیگه هیچوقت نمیتونم اون ادم سابق بشم
      هرچند اول واخرش برام اسپویل شد ولی به نفعم شد چون تونستم درک کنم بازی رو توی دور اول
      سردبیر یورو گیمر به عنوان اخرین بازیش تو دوره سی ساله منتقدیش گفت این بهترین بازی داستان محور عمرش بود و بعدشم خداحافظی کرد و در اخرم گفت اگ این بازی رو بدون فلش بکاش در نظر بگیرین یه بازی مسخرست
      تنها چیزی که بازی رو معنی میده فلش بکای معرکشه

    • از نظرت لذت بردم و معلومه بازی رو با دقت انجام دادی. لست ۲ از هر لحاظ بی نظیره

  • حیف حیف . بعضی افراد نمیتونن بازی کنن تا شاهکار بودنشو بفهمن .
    بعضی افراد مصل من پول خرید کنسول رو ندارن و تو نسل هفت موندن .
    خودم با PS3 بازی رو زدم .
    حیف بعضیا بازی نکرده میان از بدی بازی میگن . حیف واقعا حیف .

  • pink panther گفت:

    من امسال دریمز رو از این بازی بیشتر دوست داشتم خلاقیت زیبایی توش بود ولی اینم خوبه ارزش تجربه داره

  • BlackStone گفت:

    یکی از فانتزی هام اینه که توی یه دنیای اخرالزمانی جوئل بابام باشه! :suspense:

  • GrandWarden گفت:

    سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما آقای رضایی عزیز.واقعا ممنونم از این مقاله.واقعا جای خالی این چنین مقاله ای در سایت احساس می شد.مقاله ای که توسط کسی نوشته که با نسخه اول زندگی کرده.باور کنید دو سه تن از یوتوبر های عزیزی که فن ها میان جملاتش رو طوطی وار تکرار میکنن نسخه اول رو هم ان چنان دوست نداشتن با توجه به محبوبیت گسترده نسخه اول،این فرصت براشون فراهم نبود که به بازی گیر بدن و فن بیسشون ریزش نداشته باشه.واقعا کلماتی که در این مقاله آوردین حجت رو تمام کرد.
    واقعا واقعا این بازی برای کسانی است که هنر دوست باشد.این بازی برای کسانی است که از کلیشه ها و تکرار ها گریزانند و ذهن باز و بدون تعصبی برای تجربه و درک و دریافت یک موضوع دارند.همونطور که در مورد نسخه اول همچنان صحبت میشه،در مورد نسخه دوم هم بعد از چند وقت که هیتر ها از کارشون خسته بشن صحبت خواهد شد.داستانی ساختار شکن،بی رحم ولی در عین حال زیبا که هر ذهنی رو به چالش میکشه.

    • ممنون از نظر خوبت و این که مقاله رو مشخصا کامل و با دقت خوندی که برای من خیلی ارزش داره. کلمات این مقاله عین حقیقت بازی هست و ممکنه برای بعضیا خوشایند نباشه. اما گفتن حقیقت هیچ وقت همه رو راضی نمیکنه و رسالت من به عنوان یک نویسنده که مقالش به این وسعت دیده می‌شه بیان حقایق و تجربیاتم هست و آگاه‌سازی.

  • MASOUd 1000 گفت:

    در ابتدا تشکر از نویسنده عزیز مقاله
    داغ داغ خطر ماگاما گرفتگی ۹۹ درصد
    این نقد دارای لو رفتن داستان می باشد
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    نقد اخرین میان ما بخش دوم به قلم اوس مسعود

    خب همونطور که میدونید من نسخه اول این بازی رو بشدت کوبیدم ولی درمورد نسخه دوم تا حدودی تقییر جبهه دادم
    اولین ایراد لست ۱ این بود که بازی لقب وحشت بقا رو یدک می کشید ولی کوچکترین عنصری از یه بازی ترسناک نداشت و به طور ساده شما را نمی ترساند اما این یکی تا حدوی ترسناک ظاهر شده و البته خیلی کم ولی همین قدر هم کافی بوده که بازی حدودی به عناوین وحشت بقا نزدیک بشه
    گیم پلی بازی چندان حس جالبی با ادم نمیده با این وجود نمیشه ایرادی ازش گرفت همچی اعم از زاویه دوربین و پویانمایی انجام شده در مورد حرکت کارکتر ها و نشانه گیری در سطح خیلی خوبی قرار داره
    در واقع سبک شوتر سوم شخص در کلا سبک قدرتمندی نیست که لست ۲ توش خوب ظاهر شده
    اگه بخوام تشبیه کنم سبک شوتر سوم شخص مثل فسنجون میمونه که لست ۲ یه فسنجون حرفه ای پخته شده است اما مساله اینه که خود فسنجون غذای پتانسیل داری نیست
    گرافیک بازی هم پیشرفت عظیمی داشته اما اندازه گرافیک لست ۱ انقلابی نیست اما من کلا به گرافیک اهمیتی نمیدم چون باعث میشه مشکلات یه بازی درون زرق برق گرافیک پنهان بشه که یه حرفه ای باید از دید عمیتری به بازی نگاه کنه که ضعف بازی رو بفهمه مثل سری فورزا و فرقه قاتلین ادیسی و اخرین میان ما ۱
    بحث گرافیک رو میبیندم فقط این رو بدونید که هنگام تجربه راضی نگهتون میداره
    اما میرسیم به اصل بازی که داستانش هست
    اول از همه این رو بگیم که اقای دراکمن از این تریبون استفاده کرده و هرچی که خواسته از مذهبی که داره تا حمایت های مختلف از اقلیت هارو تبلیغ کرده
    این خودش یه نکته منفی تلقی میشه ولی به طور تدریجی کاری میکنه که این چیز ها از چشم های بازیکن پنهان بشن و تبلیغ دین چیز بسیار شایسته ای هست که در قران هم بهش اشاره شده
    درسته دراکمن تو انتخاب دین مسیر اشتباهی رو رفته ولی به عنوان یه معتقد رسالت خودش رو انجام داده برای همین این رو از بازی به عنوان ایراد در نظر نمیگیرم
    طی این چند هفتته بنده افرادی در سطح جهان بسیار من را خنداند که برای شخصیت تخیلی عزای عمومی گرفتند و حتی اقدام به تهدید سازندگان بازی نمودند
    به طور قاطع یه کارکتر که توسط چند تا ادم پشت رایانه ساخته شده ارزشی جانی ای نداره هرچقدر هم که شخصیت پردازی قوی داشته باشه
    صداگزارش هم که غیر اون ۲۰۰ ۳۰۰ تا شخصیت دیگه اعم از بازی و سریال و کارتون رو صداگزاری کرده
    خب اگه به روایت نگه کنیم میبینم که بسیار ضعیف واقع شده و سازندگان برای جلو بردن داستان به فلش بک ها متوصل شدن که نشون دهندی ناتوانی در روایت هست اما کسی از یه بازی انتظاری به اون صورت نداره و اگه یه اثر سینمای بود بسیار سختگیرانه تر برخورد میکردم
    البته ماهیت کلی داستان از روایت وضع بهتری داره و خلاقیت بیشتری درونش هست هرچند که این خشونت افسار گسخیته رو ما در سینما زیاد دیده بودیم اما این در یک بازی بکار رفته تا کمبود ها رو بپوشونه واقعا هوشمندانه است
    پایان خوبی هم برایش در نظر گرفتن مخصوصا اون لحظه که نقش اول یه تصویر از خدابیامرز میبینه شبیه فیلم های سوپرمارکتی داخل بود و برای من خاطره سازی کرد
    از تمسخر که بگزریم این پایان انتخاب خوبی بود چون از اول اجر رو کج گذاشته بودن یعنی مساله انتقام که بسیار کلیشه ای هست ولی با این پایان باعث شدن که ساختمان ریزش نکنه و بشه اندکی از اثر تمجید کرد
    .
    .
    .
    .نکات قوت
    استفاده هوشمندانه سازندگان از عنصر خشونت
    گیم پلی خوب
    گرافیک راضی کننده
    پایان نجات دهنده ی اثر
    نگات ضعف
    با ارفاق خیلی خیلی زیاد ندارد
    نمره بنده ۱۰ از ۱۰
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    خدایی فکر میکردید من به بازی ۱۰ بدم 😀 میتونید برای دوستانتون هم تعریف کنید
    و در اخر یه تشکر صمیمانه از تمام کسایی که نقد بنده رو مطالعه کردند

    • pink panther گفت:

      عجب نقدی
      پس تو هم سونی فن هستی استاد
      به جمع ما خوش اومدی برادر 😎

    • Ozhan گفت:

      داش وایتش بود که بازی رو نجات داد
      بازی میگه من شخصیت خوب ندارم
      شخصیت بدم ندارم
      این تویی که میگی کی خوب بود کی بد
      تاحالا کی تو نقش یه انتاگونیست بازی کردیم که این بار دوم باشه؟

    • نقد جالب و البته فانی بود. به زبان طنز ایراداتی گرفتید و برخلاف کسانی که کورکورانه انتقاد می‌کنن من توهینی توی اون ندیدم. بلاخره هرکس نظری داره و از نمره شمام مشخصه که از نظر خودتونم ایراد خاصی به بازی وارد نیست.

    • Neil_druckman گفت:

      استاد مسعود

      متوجه نشدم که چرا گفتید مکانیزمای بازیایه سوم شخص از اول شخص ضعیف تره؟

      • MASOUd 1000 گفت:

        با سلام
        اول ازت متشکرم که من رو استاد خطاب کردی
        استاد بنده شمایی
        ببین منظورم من اینه که شوتر سوم شخص به اون بازدهی ای که شوتر اول شخص داره نرسیده شاید بخاطر این که قدمت کم تری داره
        و اینکه شوتر سوم شخص درسته لذت زیادی داره مثل سری انچارتد ولی به اون صورت حرفه ای نیست یا باید به صورت کاور گیری باشه که این مدل خیلی برای رقابت های پلیر علیه پلیر و حرفه ای مناسب نیست و یا باید شبیه فورتنایت بشه که در این صورت از لذت بازی کم میشه
        ولی شوتر اول شخص در هر سبکی جواب میده یعنی هم میشه انلاین های رقابتی ساخت هم بازی های داستانی قدرتمند و شاید ۱۰ دیگه کسی مثل میکامی پیدا بشه و شوتر سوم شخص رو به تکامل برسونه
        چون شوتر اول شخص که اولینش دووم و ولفنشتاین بودن بازی های جذابی بودن اما این امثال متروید پرایم بودن که این سبک اونی که هست کردن که این اتفاق هنوز برای شوتر سوم شخص نیافتاده
        موفق و پاینده باشی

    • به به آقا مسعود گل .. آقا ما خیلی ارادت داریم :-)) بی شوخی داداش هم با خودت و کامنتات حال می کنم هم به استاد فراستی ارادت دارم .. هر چند بعضی از فیلم هایی که من عاشقشون هستم رو ایشون کوبیدن 😀
      این کامنت شما به طرز عجیبی علی رغم اینکه بعضی از موارد رو بسیار دقیق اشاره کرده ولی بعد یه سقوط آزاد اساسی می ره :-))
      فکر می کنم یمقدار فان هم هست :laugh:
      نسبت به دراکمن باید بگم که حقیقتاً ایراد خاصی نمی شه گرفت به تبلیغ عقایدش .. اون وقتی ایراد هست که بازی رو تبدیل کنه به منبر .. و باعث بشه بعد هنری اثر زیر سوال بره .. ولی در پارت تو این اتفاق نمیوفته .. یعنی مسئله مذکور در حاشیه هست و داستان کار خودش رو به خوبی انجام می ده ..
      برای رقابت با تبلیغ باور های سایرین .. ما خودمون باید دست بکار بشیم و تولید آثاری کنیم برای تبلیغ باور های خودمون ( نه به شکل منبری البته .. منبری شدن یعنی خارج شدن از بعد هنری ماجرا ..خود منبر بد نیست)
      بعد از این کار منتظر می مونیم و می بینیم که دنیا به کدوم جذب میشه ..
      متاسفانه علی رغم داشتن باور ها و فرهنگ اصیل و با ریشه ،تاریخ غنی ( چه ملی و چه مذهبی)، آثار مکتوب خارق العاده و شگفت انگیز … قهرمان های مثال زدنی و منحصر به فرد .. ما در تولید محتوای بومی، برای شناسوندن این ها به دنیا “ضعیف” و
      “ناتوانیم” ..
      این ضعف هم جنبه داخلی داره هم خارجی … هم ارادی هست … هم غیر ارادی .. این خودش بحث مفصلی هست که به همین قدر اکتفا می کنم ..

    • عالی بود مسعود
      ترکوندی استاد :yes: :yes: :yes:
      منم الان که برای بار دوم بازی کردم خیلی لذت بردم
      این دفعه درگیر مساعل حاشیه ای بازی نشدم و بطور کلی داستان رو بررسی کردم به این نتیجه رسیدم که شاهکاره
      نسخه ۱ یه جور خوبه این یه جور نمیشه مقایسه کرد واقعا

    • MrNemesis گفت:

      هم نسخه یک هم نسخه دو مشکلات زیاد دارن اما من همیشه مخالف نمره کم کردن الکی به خاطر چندتا مشکل هستم به خاطر همین به نسخه یک به خاطر اینکه در کل یه حس بسیار خوب به آدم میده محیطها و گرافیک واقعا عالی طراحی شدن و … نمره ۱۰ میدم ولی نسخه دو اصلا لایق نمره ۱۰ نیست داستان و شخصیت ها که به نظرم ۰ از ۱۰ میگیره طراحی باز محیط ها به نظرم ۵ از ۱۰ (بازی های خیلی بهتری در ضمینه طراحی محیط باز وجود داره مثلا اسنایپر الیک ۴ رو بازی کن تا متوجه بشی طراحی باز مرحله یعنی چی)
      طراحی ظاهری شخصیت ها ۱۰ از ۱۰
      هوش مصنوعی دشمنان ۱۰ از ۱۰
      و …
      سبک شوتر سوم شخص سبک قدرتمندی نیست ولی این بازی توش عالی ظاهر شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وات ده فاز یا اخی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      متال گیر و گوست ریکن رو بازی کن شاید متوجه شدی سبک بسیار قدرتمند و جدی هست فقط برای بازی های ادونچر نیست !!!!

  • فقط میتونم تشکر کنم برای مقاله بسیار خوبتون
    حیفه حیف اصلا نمیتونم بازیش کنم :-((

  • پارت ۲ ارزش صبرمو داشت
    فوق العاده بود

  • Amir Khan گفت:

    نسخه اولش خدایی یه چیز دیگه و یه شاهکار فراموش نشدنی بود فقط کافی شما مراحل نسخه اولو با دلست ۲ مقایسه کنید و ببینید اصلا دلست ۱ واقعا شاهکار بود البته نسخه دومم یه شاهکار تمام عیاره یه بازی هیجانی سینمایی ولی دلست ۲ به اندازه دلست ۱ توی یادها نمیمونه من خودم زمانی که دلست ۲ رو بازی میکردم خیلی دلم واس مراحل نسخه قبلی تنگ شده بود

    • به هر حال سلایق متفاوته. این که میگید لست ۱ مراحل بهتری از لست ۲ داشت به دلیل جدید بودن اون بازی در سال انتشار هست و اینکه اون موقع یه تجربه کاملا جدید بود. قطعا حس و حال شمام موقع تجربه آنچارتد ۲ خیلی بهتر و با ذوق بیش‌تری از نسخه چهارمش بوده. در حالی که نسخه چهارم مشخصا چند سر و گردن بالاتره. ممنون از نظر خوبت و مطالعه مقاله امیرجان

  • با احترام به نویسنده محترم
    باید بگم نسخه دوم نه تنها نسخه اول رو خراب کرد بلکه اصلا قابل مقایسه نیستن چون نسخه دوم از نظر من اصلا last of us نبود

    • خوشحال میشم دلایلتون هم بشنوم
      یعنی چی لست آف اس نبود؟ مگه لست آف اس مجبوره جور خاصی باشه؟ سبک بازی عوض نشده. شخصیت‌ اصلی بازی هم‌چنان الی هست. هنوز بازی داستان محور و بر مبنای روابط بین شخصیت‌ها و در نهایت عشقه. فک می‌کنم برای لست آف اس بودن این موارد کافی باشه!!

      • خسته نباشی مهدی جان. بسیار مقاله زیبا و جذاب و مفیدی بود و به نوعی یک تکمیل کننده بود برای نقد متنی و ویدئویی و پرونده است ۲ که در سایت منتشر کردیم. واقعا باید هر چقدر میتونیم این رو به گیمرهای کشورمون بگیم که دوستان فریب برخی جوگیرها و هیترهایی که مشتی اراجیف رو سر هم می کنن برای کوبیدن این بازی نخورید و بازی رو تجربه کنید و یذارید عقل خودتون در موردش تصمیم بگیره. درسته متا و . هم واقعا جدیدا به گند کشیده شده ولی این رو بدونید که اولا متا قطعا از یوزر اسکور معتبرتره چون طرف لااقل دیگه یه سردبیری بالاسرشه نمیذاره بیان ۱۰۰۰ تا منتقد بدن صفر!! دوما همونطور که همیشه گفتم عنوانی که متاش بالاس قطعا بازی فوق العاده ایه ولی عنوانی که متاش پایینه دلیلی نداره قطعا بازی بدی باشه. پس بدونید که عنوانی که با این وضع منتقدین متاش میشه نزدیک های نمره ی کامل، یعنی باید دیگه واقعا خیلی خیلی خیلی خفن باشه که این همه منتقد عجیب و غریب رو راضی کنه. هیترهای این بازی که آشغال خطابش میکنن کسانی هستن که یک نمونه شون چنان از بازی متتفره که حتی با خوندن نقد بنده، برای من فحش ناموس خواهر و مادر می فرسته به خاطر یک نقد! درسته که در بین صدها و صدها نظر و کامنت و ایمیل و . محبت امیز شما نظر این یک موحود اصلا به حساب نمیاد، ولی خب مثال خوبیه برای این که بدونید اینها چطور افراد متنفر از خود و هنر و جامعه و ناموس و … هستن که وحودشون رو نفرت گرفته. خوشحالم که نقد و مقالات ما این چنین دشمنان هنر رو به اتش کشیده که نمیتونن خودشون رو کنترل کنن و به فحش ناموسی متوسل میشن. خلاصه که اولا خیلی ممنون از مهدی عزیز و گل برای این مقاله زیبا و خوندنی. دوم سپاس از شما گیمفایی هایی گل برای این همه سال حمایت از ما و شخص بنده که واقعا انتظارش رو نداشتم مخصوصا بعد از نقد لست ۲ که واقعا حمایت فوق العاده تون و پیام هایی که برام فرستادید خیلی دلگرمم کرد که خوشبختانه گیمرهای کشورم خیلی حواسشون جمعه و همیشه می فهمن فرق حرف راست رو از حرف جوگیرانه و دروغی که تحت تاثیر حرف ۴ نفر دیگه اس. این که کسی از لست ۲ خوشش نیاد بسیار ظبیعیه و عادی اما متنفرین و دشمنان و کسانی که نفرتشون رو حتی نمی تونن پنهان کنن و به یک اثر هنری توهین میکنن و میگن اشغاله و زباله اس و مفت نمی ارزه و…. اینها ویروس های دنیای گیم هستن. بنده از رد دد ۲ و بازی های راک استار خوشم نمیاد ولی همیشه میگم که جزو چند بازی برتر تاریخه چون هنر رو که نمیشه زیر سوال برد چون فقط خود زیر سوال میری. چه برسه به این که مثلا به یه عنوان مثل لست ۲ یا رد دد ۲ بگی آشغال و زباله و حیف پول!!! خسته نباشی مهدی جان

  • عجب .. آقای رضایی از شما گله مند هستم .. چرا مقالتون اینقدر کامله که جا برای صحبت بیشتر نزاشته 😀
    دست مریزاد .. قصد داشتم یه طومار راجع به داستان بنویسم .. ولی هر چیزی که خواستم مطرح کنم رو شما اینجا با قلم زیباتون بسیار بهتر توضیح دادید .. خسته نباشید واقعاً ..
    دیروز یه مقاله ای رو خوندم تو سایت همسایه که نویسنده داشت از نسخه دوم انتقام می گرفت… فکر می کنم شما هم اون رو مطالعه کردین .. قلم خوبیم داشت مثل شما ولی شخصاً اگه بخوام بپذیرم یکی از مقاله ها رو .. قطعاً مال شماست .. به نوعی انگار جواب قاطعی دادید بهشون ..
    دوستان توجه کنید ……….. به هیچ عنوان مطالعه این مقاله آقای رضایی رو از دست ندید .. حتی اگه بازی رو تموم نکردید، بعد از اتمامش بیاید و این رو بخونید ..
    ……………………
    اسپویل بازی
    .
    .
    .
    نسبت به درون مایه اصلی بازی به شدت با آقا مهدی موافقم …به نظر من برداشت درست از بازی همینه که ایشون توضیح داده ..
    بحث سر “بخشش” و “آثار مخرب انتقام ” هست .. نکته فنی بعدی بُعد حقیقی انتقام الی هست .. انتقام از خودش .. اینکه چرا سال هایی رو که هر دوشون (جول و الی) در آرامش بودن و اینقدر به هم نزدیک بودن رو با سردی و بی علاقگی نسبت به جول از دست داد..
    و حالا چه جایی هم جول رو از دست می ده .. همون ساعات و روز هایی که قصد داشت رابطه شون رو درست کنه مثل قبل ..
    .
    زمانی که با دینا رفتن برای پاک سازی و .. اشاره کرد به این که قصد داشت یه فیلم ببینن باهم .. اسم فیلم رو هم گفت ..
    قسمت دردناک دیگه وقتی بود که ما از احوال جول خبر داشتیم و کنترل الی ای رو به دست داشتیم که از همه چی بی خبر بود .. و دائم زیر لب می گفت لطفاً خوب باش .. لطفاً خوب باش..

    • ممنون که انقدر مقاله رو دوست داشتی. خواهش می‌کنم. این نظرات کامل و زیبا انرژی خالص هستن برای من که بتونم بیشتر و بهتر برای شما عزیزان بنویسم. سعی کردم تحلیل جامعی باشه در کنار مقایسه.
      همون زیر لب جرف زدن الی توی مسیر رسیدن به جول سرشار از حسرت بود. ممنون از نظر زیبا و کاملت

    • vergil2max گفت:

      به نکات خوبی اشاره کردی اساسین جان(امیر اساسین جان)
      حقیقتش قبلا خیلی شبیه متعصبین دینی بودی یا همون منبری ها به قول خودت ولی الان واقعا تغییر کردی و شدی شبیه یه انسان نرمال از طرفی همینکه بازی را تجربه کردی و نکوبیدیش دال بر اینکه متعصب نیست(تمرکز کردی رو خود بازی کردی نه حواشی) اخه این بازی از خط قرمزای متعصبین و خیلیاشون تجربه نکرده بازی رو میکوبیدن طوریکه از نظراتشون میشد فهمید دردشون کجاست.ضمنا شما از اون دست افرادی بودی که هر وقت یه خبری از بازی می امد حرفهای امیدوار کننده میزدی و میگفتی امیدوارم موفق بشه بهرحال ظاهرا هم موفق شد چونکه پسندیدیش.بنظرم محصولی موفق که بتونه نظر خریدارشو جلب کنه نه….

  • Sami 227 گفت:

    با تشکر از نویسنده عزیز بابت مقاله زیباشون
    حرف تون واقعا یک توصیف کامل و چند لایه در یک کلام بود
    ( برای درک این شاهکار هنری باید قبل از هر چیزی عاشق باشید )

  • Neil_druckman گفت:

    به به عجب مقاله ای خسته نباشید آقای رضایی به نکات خوبی اشاره کردید.برای من دلست ۱ و ۲ بهترین بازیایه عمرم هستن.این نسخه هم واقعا داستانی که اراعه داد قشنگ چند پله صنعت گیم رو برد بالا.

  • G.LN گفت:

    سلام خسته نباشید آقای رضایی
    واقعا این بازی بهترین بازی نسل و از بهترین بازیهای تاریخ برای من بود و هیچ گونه نکته منفی رو ازش ندیدم گاهی آدم حین بازی این عنوان اعصابش بهم میریخت اما بعدش متوجه میشدی که عجب روایت خفنی داره، از خوش اقبالی خودم بود داستان قبل بازی برام اسپویل نشد و اصلا اسپویلها رو نمیخوندم یا نگاه نکردم.
    اصلا انتظار این پایان بندی رو نداشتم.
    این بازی نشان داد جوامع دچار هرج و مرج چه وضعیتی خواهد داشت و اتفاقا بیشتر به این موضوع پرداخت(خود نشان دادن عواقب انتقام هم نشان ازین مضمون داره)
    در کل اگه نکات قوت داستانو بگم خیلی طولانی میشه
    ممنون از مقاله خوبتون

  • kia (Bye All) گفت:

    مقاله خوبی بود به غیر قسمت آخر مقاله . ما کی میخوایم یاد بگیریم بازی سلیقه ای هستش.اینکه شما یه بازی رو دوست دارید باعث نمیشه بقیه هیتر شن.خیلی راحت به بقیه توهین میکنی اینجا قلم دست شما نیفتاده که بیای بگی هرکی با نظر من مخالفه کوره 😐 شاید اونا یه چیزی دیدن که شما ندیدی.(این قسمت مال شما نیست مخاطبم بقین که هنوز بازیم تجربه نکردن) .تعصب کورکورانه بدترین چیز تو دنیاس.ما قرار باشه هر بازی انحصاری میاد بیرون فقط به خاطر اینکه لج کنسول رقیب رو در بیاریم حمایت کنیم تیشه به ریشه گیم میزنیم. من الان هر سه تا پلتفرم رو به خاطر کارم دارم .میام اینجا ببینم بازی چی اومده بگیرم کامنتهارو میخونم ببینم کدوم بازی خوبه اما چیزی که میبینم تعصبه .دقیقا رو چی تعصب دارین ؟شرکت باباتون که نیست پول گرفتن وظیفشونه بهترین بازیهارو بدن بیرون قبل انتشار بازی شما مشخص میکنید چی شاهکاره چی نیست منتقدم نسبت به نظراتی که طرفدارا میزارن میاد نقد میکنه باید هم حق داد هیچکس حوصله بحث با متعصب جماعت رو نداره.دقیقا مثل مشکلی که الان تو جامعه داریم میمونه یه سری متعصب الکی باعث عدم پیشرفت شدن

    • اتفاقا چون قلم دستمه وظیفمه افرادی که این بازی رو بی دلیل میکوبونن و هیترن رو آگاه کنم و‌ داستان وشاهکار بازی رو با دلیل باز کنم که چرا فوق العادس تا کسی که بدون تجربه بازی به همچین شاهکاری میگه آشغال بدجوری جواب این حرفش رو بگیره.کسی که با من مخالف هس میگه بازی رو دوست ندارم نمیاد بگه زبالس
      ممنون از نطرتون

      • kia (Bye All) گفت:

        من از پیاز تو غذا متنفرم از الان تا صد سال دیگم بیا به من از خاصیتهای پیاز بگو این باعث آگاهی و مصرف من نمیشه و همچنان متنفر میمونم چون سلیقم انیطوره الان شما داری زور میگی که هرکی این بازی رو دوست نداره کوره .شما نقدتو بنویس چکار به بقیه داری.این سایت نماینده رسانه گیم و بزرگترین مرجع خبری و مقاله گیم ایرانه همین کافیه که شما اجازه نداشته باشی خیلی راحت بیای نظر شخصیتو قالب کنی. نظر شخصی داری مثل بقیه با یه اکانت شخصی بیا تو کامنت بیان کن

        • شما انگار منظور من رو متوجه نمیشی یا نمیخوای بشی.دارم میگم بیا بگو بازیو دوست ندارم ولی اگه کسی بگی اشغاله و زبالس و توهین کنه تو دسته ای که گفتم قرار میگیره.اصرارتون بر انحراف موضوع بسیار عجیبه.

          • 🤘Mohsenj74 گفت:

            بر فرض محال من از لست اف اس بدم میاد میام تو سایت و دلم میخواد احساسم رو تو کامنت بیان کنم پس میگم اصلا این بازی رو دوس ندارم اصلا حالم از این سبک بازی بهم میخوره ،،،، هرگز نمایم بگم لعنت به دراکمن بازی اشغاله بیام به کسی که نقد نوشته توهین کنم و صد تا کار تخیلی دیگه ،،،، اینجا من حق رو به آقای رضایی میدم ایشون کاملا دارن درست میگن اگر غیر از این فکر میکنین در اشتباه هستی دوست من بگو از لست اف اس متنفرم و خودتو خالی کن لطفا حرفای عجیب نزن ، اقای رضایی حرفی غیر منطقی و زور نگفتن فقط علاقشون به بازی به مراتب از خیلیا بیشتره که هیچ ایرادی به این نیست
            .
            .
            .
            .
            .
            .
            لست اف اس ۱ رو بازی کردم و خیلی خوشم اومد ، ۳ چیز از بازیش تو ذهنم میمونه همیشه ،، قیافه الی ،، مردن دختر واقعی جوئل ،،، و پایان بازی که به نظرم شاهکار ترین قسمت بازی لست ۱ هست پایانش شاهکار بود ،لست ۲ رو بخاطر تعویض پلتفرم نتونستم بازی کنم البته فعلا و قطعا نمیتونم نظر خاصی راجبش بدم و مهمتر از اون قضاوتش کنم اما این بازی پاشو گذاشته رو پاشنه های اشیل اما هرگز هیچ گیمری حق نداره بهش توهین کنه کسی که اینکارو میکنه قطعا گیمر نیست .

      • MrNemesis گفت:

        اتفاقا به نظر من عشق کورتون کرده نمیزاره اشکالات بازی رو ببینید

    • S.IOWA گفت:

      اگه به سه تا پلتفرم داشتنه منم واسه عشق و حالم سه تا پلتفرم رو دارم ربطی نداره چی داریم چی نداریم، حرفت مسخرست!!
      دوست عزیز اولا ک اینجای حرفت درسته کسی خوشش نمیاد زوری نیست خوشش نیاد قبول ولی کسی که میاد میگه این بازی آشغاله یا پوچه :laugh: خیلی آدم … یا خودشو به دلایل خاصی زده به احمقی ک بحثشون جداست ،به یقین بهت میگم این بهترین بازی هست ک تابحال ساخته شده و تمام. Peace :yes:

  • درود بر نویسنده عزیز آقای مهدی رضایی
    واقعا مقاله کامل و جامعی بود
    از خوندنش لذت بردم
    فرانچایز Tlou شاهکار صنعت گیم هستش

  • soroush گفت:

    بعد از خوندن مقاله آتیش درونم آروم گرفت.

  • god of war گفت:

    مقاله ی خیلی خیلی خوبی بود
    واقعا با اکثرش موافق بودم و ی جوری انگار حرف خودمه
    جدای از اون این روز ها داستان بازی ها همه خطی شده و کمتر داستانی رو پیدا می کنیم که حتی ارزش بحث داشته باشه
    بازی رو همین چند روز پیش تموم کردم
    {حاوی اسپویل}
    وقتی جوئل رو ب نحو وحشیانه ایی کشتند اعصابم خورد بود و چند روز سمت دستگاه نمی رفتم
    ترس این بود در ادامه قراره تامی و یا حتی دینا هم کشته بشه
    مگه ما بازی نمی کنیم ک حالمون خوب بشه
    پس چرا با همچین شخصیتی که این همه گیمر ها باهاش ارطبات بر قرار کردند این بلا رو اوردند
    بازی واقع گرایانه هست قبول
    از این هم می گذریم
    بازی تا لحظه ی پایان با فلش بک هایی از جوئل احساسات ما رو تقریب می کرد
    این که فقط یک بازی بتونه اینقدر با احساسات مخاطب بازی کنه نشون از قدرت بازی هست
    ما جوئل رو می دیدیم و خاطرات خوبشو یادمون می اومد در حالی ک دیدم ب چ طور کشته شده
    و ناگهان در اوج قسمت داستان شما رو جای قاتل جوئل قرار می ده
    شخصیت ابی ک خیلی ها مثل من نتونستن باهاش ارطبات بر قرار کنند
    شاید تمام تلاش و هدف بازی از گذاشتن شما جای ابی گفتن اینه ک ابی هم یه ادمه و نباید بابت فقط یک کار قضاوت بشه
    شاید می خواد بگه ابی اونقدرام بد نیست
    و وقتی ب یکم با ابی گرم می گیرید باز هم رنج های الی رو می بینید و یادتان می اید این ابی بود که مقصر همه این هاست
    و ب نظر من شخصیت پردازی شخصیت های نسخه ی اول فوقالاده بودند و ب راحتی گیمر باهاشون ارطبات بر قرار می کرد
    ولی در این نسخه خیلی ها نتونستن با ابی کنار بیاند مثل خود من
    در سکانس پایانی هم وقتی الی داشت ابی رو خفه می کرد باز هم اون پیرمرد اورم رو می بینه و خودش ابی رو می بخشه
    ولی ابی تنها یادگاری جوئل ک گیتار زدن بود رو از الی می گیره
    همه این ها در حالی هست م بازی از ما می خواد ابی رو درک کنیم!!!!

    • بله حرفاتون قابل احترام و نسبتا هم درسته.بلاخره ابی یک کاراکتره و طبیعیع بعضیا ارتباط خوبی باهاش نگیرن مثل هر شخصیت دیگه ای.البته این هم در نظر بگیریم که تازه این شروع ابی هست و ما فقط یه نصفه بازی کنترلش کردیم.ولی حرفتونو قبول دارم که ارتباط گرفتن با ابی کاملا سلیقه ای هس و ممکنه تا اخر بازی هم همچنان دوسش نداشته باشید

  • سلام مهدی جان اومدم یه خسته نباشی بهت بگم
    بازی رو تموم نکردم و متاسفانه مقاله رو نمیتونم بخونم ولی بعد از اتمامِ بازی حتما مقاله رو میخونم.

  • Rich Man گفت:

    عجب مقاله ایی .. چه شعار همه چی تمامی . کیف کردم از دیدگاه هنریش. :yes: :yes: :yes: :heart: :heart: :heart:

  • به به عجب تحلیل کاملی.ممنون از نظر عالیت

  • ... گفت:

    نسخه ی اول هم آنچنان داستان خاصی نداشت.
    خاص شدنش بیشتر به خاطر شخصیت هاش بودن که خیلی خوب روشون کار شده بود و قابل درک بودن و از طرف دیگه کارگردانی صحنه های سینمایی و غیره اش.یادمه بعد انجام دادن نسخه ی اول کمتر بازی بود که دیگه صحنه های سینماییش به این شکل برام جالب باشه.
    وگرنه بازی داستان خاصی نداشت و کلا همون سال هم بایوشاک هم اومده بود که از نظر داستانی از تمام بازی ها جلوتر بودن با اینکه کوچکترین تلاشی برای هندی کردن بازی هم انجام نمیداد.
    نسخه ی دوم رو هنوز انجام ندادم و درست خبر ندارم که این ایراداتی که میگیرن برای چی هست ولی این چیزی که تو این متن نوشته به نظر یک مقدار هندی میاد.به شخصه داستان خوب یا خاص به اینی میگم که تا آخر بازی جوری نگه ات داره که همه اش با خودت بگی الان چه خبره (که البته زیادیش هم خوب نیست) یا پایان بازی برات چندان قابل تشخیص نباشه.
    مثل همون سایلنت هیل ۲ و alan wake و بایوشاک و غیره.گرچه از این نظر ایرادی از این بازی نمی گیرم و به نظرم داستانش ایرادی نداشت با اینکه چیز خاصی هم نبود و همونطور که اول هم گفتم بازی مطمنا خیلی چیز های دیگه هم داشت.و در حالت کلی به نظرم یک داستان خاص خیلی بهتر از داستانی هست که همه اش دنبال تحریک احساسات بازیکن هست.

  • krAthur گفت:

    قبل از اغاز سخن نکته ای را باید در همین ابتدای متن گوشزد کنم:هیچ خصومت و دشمنی با شما ندارم و تمام نقد بنده بر متن شماست.
    حاوی اسپویل
    .
    .
    با دو بند اول نوشته تان کاری نیست چرا که پیام ان مشخص است”من دارای دانش هنری(؟؟؟؟زایش این کلمه کار شماس؟؟چرا ک حتی در متون پست مدرن هم این کلمه را نشنیدم.ایا منظورتان درک هنری است؟؟ک باز هم غلط است؟؟ایا میشود هنر را درک کرد و خود را دارای درک هنری دانست؟؟؟درک چیست؟؟)و سواد گیمری هستم چرا ک ب اعماق! لست ۲ چنگ زده ام”.اما شخصا با رسیدن به بند سوم قید نوشته تان را زدم چرا که موضع شما نسبت ب بازی را مشخص کرد و دانستم ب جای “تحلیل و مقایسه” با “مدح و ستایش” بازی طرف هستم.به راستی شما لست ۱ را نماینده بازی های ب قول خودتان مهم و دارای پیام میدانید؟؟بگذریم.در این بند به افشاگری در مورد مفهموم بازی پی بردید و گفتید که حتی بر خلاف مولف اثر اقای دراکمن پلات بازی را در مورد انتقام نمیدانید چرا ک در مورد بخشش است.تا نبودن صرف در مورد انتقام با شما موافقم اما معتقدم این اثر باسمه ای و شعاری و خوش رنگ و لعاب در اصل برای “نبخشیدن” است.تمام کشمکش الی بعد از برخورد با افراد موثر در مرگ جول تنها دلیلش از نظر بنده و همچنین شواهد درون بازی بر این است که الی همچنان جول را نبخشیده حتی بعد از مرگش. پروسه انتقام الی در جهت بخشش خود نیست بلکه تلاش برای بخشش جول است چرا که بر خلاف فلش بک اخری و همچنین وعده هایی ک بعد از ان داده میشود(رفتن ب سینما و ….)الی همچنان ب طرز غیر قابل باوری بعد از ۲ سال متوجه دلیل ان واکنش جول در پایان قسمت قبلی بازی نشده.ب خاطر همین از نظر بنده ‘ludonarrative dissonance’ که دوستان معتقدن در بازی وجود دارد(مراجعه شود به مقاله کریس پلنت در مورد لست ۲ در سایت پالیگان) منتفی است.الی نورا را میکشد..برمیگردد…مضطرب و پریشان چونکه نورا باز هم دلیل قهر الی با جول را یاداور میشود.ایا باید باز هم حول را نبخشد؟؟فرصت دوباره میدهد.مل و اوون را میکشد در دفاع از خود و سپس با ری اکشنی منطقی ما را درگیر میکند و سپس با بی تفاوتی غیر منطقی و پوچ همچنان ب دنبال ابی است و با تامی نقشه رفتن ب دنیال ابی را میشکد و ادامه ماجرا تا پایان بازی ک ان فلش بک کذایی باز هم یاد اور مشکل الی با جول میشود.در تمام طول این پروسه انقام میخواست جول را ببخشد و خود را مقصر میدانست اما با یاداوری ان فلش بک جول را مقصر تمام این قضایا قبول میکند ک دلیل اصلی این ادعا هم دیالوگ جول میباشد:”اگه خدا یه جوری یه فرصت دیگه بهم بده باز هم همون کار رو میکنم”.و دیالوگ الی”پس منم نمیتونم ببخشمت ولی تلاش خودمو میکنم”.الی شوکه میشود.جول همچنان ب تصمیم خودخواهانه و غلط اش(از نظر الی) مصمم است.یاداوری این خاطره و گفتگو ب جای صحنه جنازه بی جان جول باعث نبخشیدنش میشود و باز هم ب زعم من این نبخشیدن الی تقاص تصمیم جول است نه کشته شدنش.اما تمام این روده درازی ها در جهت این بود ک ثابت کنم بنده هیتر نیستم و چزی حدود ۲۵ ساعت تجربه اولم از این بازی بوده.
    اما در مورد ابی.معتقدید ابی جولی دیگر است و لو الی.اما واقعا این حس ب شما قبل از دیدن این نظر در سطح اینترنت القا شد؟ب شخصه دلیل قانع کننده ای از جانب ابی در جهت کمک ب این دو نیافتم ک چ بسا نویسنده هر دلیل را ب زور ب حلق من وارد میکرد را بالا میاوردم….مثلا ابی ب دنبال ارامش است در پس کمک ب این دو نفر…دلیل اینکه ابی را بعد از انتقام ناارام یافتید چیست؟؟؟همان سکانسی ک manny او را بیدار میکند و قبلش فلش بک کودکی ابی است؟؟؟اولا ضعف روایت بازی در همینجا نمود پیدا میکند.جدا از اینکه ان کات در تئاتر غلط است .به دلیل روایت غیرخطی بازی نمیشود گفت ک این فلش بک ها ایا در خواب کاراکترهاس یا صرفا بازیگوشی نویسنده چرا ک قبل از فلش بک ها کاراکتر ها را بیدار نشان میدهد و بعد از فلش بک ها انها را از خواب بیدار میکند..این چ روایتی است ؟ البته در مورد الی میشود کمی قبول کرد ک فلش بک ها در عالم رویا اتفاق می افتد اما فلش بک اب خیر چرا که سناریوی خواندن کتاب بنیوف و بعد خوابش بردن و بعد از خواب پریدن ب خاطر صدا کردن manny منطقی تر است.جدای از اینها در هیچ کجای بازی شما نشانه های کلنجار درونی ابی در جهت کشتن جول را نمیبینید حرف زدنش با مل هم صرفا ب خاطر برخوردش با اون ب خاطر احساس گناه داشتنش در این جریان است.پس نتوانستم به دنبال ارامش بودن ابی را درک کنم.حتی ماجرا بیشتر از این هم فکاهی میشود.ابی احساس دین نسبت ب ان دو کودک دارد چرا ک جانش را مدیون انها میداند…..چ طور ابی ناگهان اخلاق گرا میشود در حد فاصل ۲ هفته؟چ طور بعد از نجاتش توسط جول و تامی ب این نتیجه نرسید؟؟؟اها لابد سطحی نگاه میکنم و این هم از نشانه های ناراحت بودنش از انتقام است؟؟؟شما چ طور رابطه تصنعی و زورکی و به دور از منطق را با همان رابطه ای ک خودتان مثالش را زدید مقایسه میکنید؟؟؟جول و الی در نسخه قبل رابطه ای سینوسی داشتند و در این نسخه هم.گاهی با هم در اوج بودند و گاهی در نزاع. اینجا چطور؟؟؟دو بند بعدی شما خودش مدرکی است در جهت الکن بودن رابطه ابی و لو.تمام پروسه رفتن ب سمت پل و…. در صورت اینکه هنوز زیربنایی ساخته نشده چ طور موجب ایجاد رابطه میشود؟؟؟سفر ابی و لو دارای منطق فیلم های مارول است ک هالکش ابی است و اررو اش لو….کاملا بر مبنای اتفاق و هیجان است نه شخصیت و قصه…تمام قصه ابی این است.ب جز پلات اصلی انتقامش ک ب نظرم بهترین قسمت داستان ابی است ک برای همراه شدن با او کافی است اما نویسندگان ب قدری ب دنبال ارائه مدرک در جهت بد نبودن ابی هستند ک من را ب شخصه پس زد…علاوه ب داستان لو و یارا مهم ترین داستانش – مثلث عشقی – اون نیز مانند الی بی منطق و از دست رفته است.دلیل خیانت اوون ب مل چیست؟؟مل در ابتدا با ابی در رابطه است و سپس با مل.چرا؟؟؟چون ابی در پی انتقام است؟؟؟پس اوون مل را حامله میکند؟؟؟اوون چرا دوباره ب مل خیانت میکند و با ابی رابطه؟؟؟اوون چیست؟؟؟فردی ک صرفا از رابطه یک چیز را میخواهد و در یکی از قتل هایش تحت تاثیر شجاعت[یا حماقت] اسکارزی قرار میگیرد و یارش را میکشد؟؟؟؟ان طرف دلیل برهم خوردن رابطه جسی و دینا چیست؟؟؟شما کجای رابطه این دو را بد دیدید؟؟؟مشکل این دو چ بود؟؟؟ایا صرفا قرار است این قرینگی دو طرف باعث ایجاد تصمیم نهایی شود؟؟؟
    در انتها میگویم این اثر کاملا یک اثر تجاری و شعاری است ک حتی در دادن شعار هم عقیم است.شعارهایی قدیمی و تاریخ مصرف گذشته ک نمونه اش را در مدیوم های دیگر و حتی همین مدیوم هم دیده ایم.هنر این نیست.هنر را دریابید و واژه ها را ب مسلخ نبرید.
    موفق باشید

    • متاسفانه تعصبات بی جا جلوی چشم شما رو گرفته و اونقدر توپتون پره که من طومار هم بنویسم بی فایدس.روزانه صدها رابطه به دلایل مختلف از هم می پاشد و جسی و دینا هم یکی از آن ها. دیدن نظر در سطح اینترنت؟منی که چهل ساعت بازی رو تنها توی یک پلی ترو انجام دادم کم ترین نیازی به نظر بقیه برای جهت دهی به نظراتم ندارم چون به اندازه کافی به داستان و بازی تسلط دارم که صاحب نظر باشم.چهل ساعت از عمرمو نذاشتم که برای این مقاله اخرش نظر یکی دیگه رو کپی کنم!
      سازندگان به دنبال بد نبودن ابی نبستن به دنبال نشون دادن بی معنی بودن خوب و بد برای ادم هان. ابی نه فقط با مل که به صورت اختیاری میتونه با خیلی از اعضا در مورد قتل جول حرف بزنه. به جز این کابوس های ابی نشان از عذاب و نارامی درونش داره و تا قبل پیدا کردن لو‌ کابوس می بینه اما بعد همراهی با اون کابوس هاش تموم‌میشه و تبدیل به رویا میشه. حرف زیاده اما یکبار دیگه با دید باز بازی رو بازی کنید.تک تک‌ کلمات این متن هیچ ربطی به مدح کورکورانه داستان بازی ندارن و تمامش مقایسه و تحلیل داستان نسخه دوم هست از روی تجربه کاملا شخصی و کامل خودم. اگه مدحی هم شده با دلیل و منطق بوده.
      ممنون از انتقاد و نظر خوبتون

      • godkiller گفت:

        حرف شما درست که آدم باید نظر خودشو بگه ولی انسان همیشه صد درصد نیست خطا هم می کنه نظرات ما هم همیشه نظر صحیح نیستن. خیلی وقتا با خوندن نقد های دیگران به نکاتی پی میبریم که قبلا متوجهشون نشدم چون ذهن انسان ها باهم فرق داره شما نکته ای رو از بازی درک می کنی و دیگری یه نکته ی دیگری رو درک می کنه شاید اصلا به ذهن شما نرسیده باشه پس دلیل نمیشه بگیم خودم عقل دارم پس نظر من شرطه بلکه باید تحقیق و بررسی هم کرد و در نهایت نظر شخصی رو با توجه قبه نظرات خوب دیگران بهبود داد. مخصوصا کسی که منتقد هست باید خودشو ارتقاء بده.

        • بله حرفتون درسته اما ارتقای نظر با کپی یرداری فرق میکنه. این که من با خوندن مقالات نظرم رو ارتقا بدم بسیار هم خوبه اما همچنان پایه نظر من بر مبنای تجربه خودم هست چون هیچ چیز نمیتونه جاشو بگیره.البته این برا وقتیه که درک‌ما درست باشه از بازی.
          مثلا بازی بایوشاک بسیار پیچیده هست.مثلا یکی با بازی کردنش چیز خاصی دستش نمیاد یا برداشت های نادرستی انجام میده همچین فردی باید همه برداشتش از بازی خوندن مقالات درست باشه.
          ممنون از نظرتون

          • MrNemesis گفت:

            من بعد از تمام کردن بازی و دیدن نقد شما و نمرات و نقد های سایت های دیگه ایرانی و خارجی تقریبا ۹۹ درصد متطمین شدم اگر ناشر بعضی بازی های سونی شرکت دیگه بود خیلی از نمرات کم تر میشد و خیلی از تمجیدها کم تر میشد !!! فرض کن پارت ۲ رو الکترونیک آرتس منتشر میکرد بیچارش میکردن !!! اینقدر ملت عاشق سونی و این حمایتش از بازی های داستانی و تک نفرههستن _(از جمله خودم) که عیب بازی هاش رو نمیبینن_(عشق کورشون کرده) یا نمیگن که یه وقت بدش نیاد سونی !!!!!!!!!!!!!!!!

      • krAthur گفت:

        سلام.ممنون از پاسختون
        معتقدید تعصبات بی جا جلوی چشم من رو گرفته.چ طور میشه شما با گفتن برداشتتون از داستان بازی و ارائه دلیل هاتون منطقی و هنر دوست جلوه کنید و من هم ک مثل شما برداشتم رو بیان کردم و برای هر کدومش مثل شما دلیل اوردم بشم متعصب؟؟؟چونکه فقط نظرم مخالف شماست؟؟؟علاوه بر متنتون ک معتقدید کسی ک برداشتت از بازی انتقام و چیزای دیگه اس سطحی و بی سواده اینجا هم دارید ب بنده برچسب میزنید صرفا ب خاطر اینکه مخالف شمام.توپم پر بودن هم ب دلیل همین نگاه شماس.جدا از اینکه جمله بعدیتون ک نوشتید ۴۰ ساعت پلی ترو داشتید پ ب نظر کسی هم نیاز نداری ک باعث جهت دهی تون بشه نشون میده کی متعصبه همون طور ک دوست خوبمون در ریپلای ب شما گفته.”وزانه صدها رابطه به دلایل مختلف از هم می پاشد و جسی و دینا هم یکی از آن ها”….دقیقا همینه و سوال من هم بیان یکی از اون دلیل ها بود ک ب ما گفته نمیشه چون فقط هستن ک باشن شما هم خودتون هیچ دلیلی بیان نکردید.در مورد ابی هم نوشتید.من هم تو نظرم گفتم ک با داستان ابی هم سو هستم.ب نظرم همون فلش بک ابتدایی کار رو میکنه اما ب قدری میخوان دلیل بیارن ک لازم نیست از ابی بدتون بیاد اون هم دلایل خودشو داشته ک اثر رو میمونه و عمیق نمیشه و اتفاقا مشخصه ک سازنگان هم خیییلی ب دنبال بد نبودن ابی هستن.تا جایی ک در توییست اول مخاطب رو در غالب ابی روبروی الی قرار میدن ب اسم هنجارشکنی با اختمال اینکه مخاطب حال کرده با ابی.اما چون خودش هم میدونه هنجارشکن نیست پس یه بار دیه در غالب الی اونو مقابل ابی متعادل تر شدن میذاره.میبینید همه اش دارن سعی میکنن دوست عزیز.در مورد بی معنی بودن خوب و بد بودن شخصیت ها .دلیل حرف زدنم با مل هم دلیلشو گفتم اینکه میتونه با هرکی میخواد حرف بزنه رو متوجه نمیشم.شما گفتید عذاب وجدانه گفتم فکر نکنم.در مورد کابوس ها هم ک گفتم نمیتونم ب خاطر روایت داستان صد در صد بگم اون فلش بک ها در واقع کابوس هستن.هرچند ک ب جز فلش بک اول ابی ک مشه اون رو کابوس در نظر گرفت بقیه خاطراتش باز هم در جهت تکمیل همون تصمیم ابتدای بازیشه و دلیل اینکه میگم ابی هیچ مشکلی نداره با مرگ جول همین فلش بک هاست.ابی در فلش بک چ تفاوتی با ابی در زمان حال داره؟؟؟تو گذشته هم در حال جنگیدن و خندیدن و مشکل داشتنه الان هم همینه.اینکه لو و یارا رو کمک میکنه بعدش کابوس نمیبینه هم ک مشخصه و نیازی ب گفتن نداره سوالم تو نوشته ام این بود ک چرا باید کابوس ببینه ک با کمک کردن بهشون خواب خوب ببینه؟؟
        باز هم “طومار” نوشتم چون معتقد بودم میشه با شما دیالوگ برقرار کرد.شما اگه ب جای متعصب خوندن من ک با ذهن بسته بازی رو تجربه کرده نظر من و دلیل هامو بررسی میکردید بهتر بود.من مخالف دلیل های شما دلیل اوردم شما باز هم با همون نوشته های متن نظر من رو دادید ب بهانه اینکه نظرتونه و نظر مخالف هم براتون مهم نیست.دلیل ثبت نامم تو سایت همین گفت و گو با شما بود و اینکه شاید بعد از تحربه چندباره بازی و نوشتن و خوندن در موردش با گفتگو با شما ب یک نتیجه دیگری برسم.اما انگاری همچین خبری نیست.
        موفق باشید

        • ممنون از نظر خوبتون و این بحث مفید
          شما احتمالا برداشت اشتباهی از پاسخ من داشتید که باعث همچین سوتفاهمی شده. من گفتم ان چیز که توی تحلیل نوشته شده چیزی هست که باید برداشت بشه اما طبیعتا سوبرداشت همه جا هست مثل برداشتی که شما داشتید
          اولا مطمینا نباید تا این حد ریزبینانه به جزپیات دقت بشه. شما به لست ۲ مانند هر عنوانی در این صنعت باید به چشم بازی نگاه کنید نه فیلم سینمایی. اگه برای سینما هم تا این حد زیر بشید قطعا هر فیلم بالای ده مشکل روایی خواهد بود
          خوشحالم که ثابت کردید متعصب نیستید و با دلایلی میگید داستان بازی مشکل داره اما همونطور که سازنده ها گفن برای رفع سوتفاهمات و درک درست داستان نیاز به انجام دوباره بازی هست اللخصوص شما که با اصل و ریشه باژی هم مشکل ندارید.
          از صحبت با شما بسیار لذت بردم.

          • krAthur گفت:

            دوست عزیز ب نظرم در یک دور باطلی در حال چرخش هستیم.من در نظر اولم با نتیجه گیری شما مشکل داشتم و گفتم ک از نظر “من” این برداشت درست نیست و دلیل اوردم گفتم که محتوای مورد نظر دراکمن و بازی هرچه بوده ب فرم نرسیده است.شما گفتید ک دچار سوبرداشت شدم و با توجه ب تحلیلتان”ان چیز که توی تحلیل نوشته شده چیزی هست که باید برداشت بشه اما طبیعتا سوبرداشت همه جا هست مثل برداشتی که شما داشتید”.این جمله نیازی ب سوبرداشت دارد؟اظهر من الشمس است دوست عزیز.”نظر تو غلطه نظر من درسته و بد متوجه شدی دوباره بازی کن”.در ثانی بنده در مورد بازی بودن یا نبودن لست ۲ حرفی نزدم ک از نظرم ب شدت از سطح بالایی در زمینه بازی بودن برخوردار است.بحث ما در مورد داستان بود.داستان هم وجه مشترک مدیوم گیم و سینماس هر چند معتقدم روایت امروزه بازی ها مخصوصا بازی مثل لست۱٫۲-ردد-بایوشاک و …. نباید با روایت در سینما مقاسه بشود علی الخصوص لست ۲ ک ب شدت دور از سینما و نزدیک ب روایت در سریال است.از جهتی دیگر سینمایی بودن هم در گیم پلی و هم در روایت دغدغه سازندگان امروزی است.و مورد اخر اگر قرار باشد ریز نشم و وارد جزئیات نشوم چ طور ب عمق مطلب برسم؟؟؟مخصوصا این بازی ک هم در ایده داستان و هسته ان ادعای جاه طلبی و اصطلاحا فراتر از سرگرمی را یدک میکشد.ب نظرم بعضی از بازی ها مخصوصا همین بازی ک ادعا در بیان مفهومی دارد باید جدی تر به ان پرداخته شود و فراتر از بازی ب ان نگاه شود.این جمله از شما بعید بود با توجه ب نوشته تان ک میگویید بازی پیامی دارد.
            نظرم را گفتم و پاسختان را شنیدم. بدرود و موفق باشید

    • MrNemesis گفت:

      با بخش های زیادی از کامنتت موافقم و اعتفاد دارم گیم پلی و محیط هم هر گاه با الی هستیم دقیقا مشابه نسخه یک و گاهی بدتر هست مواقع زیادی با الی حوصلم سر رفت از کارهای تکراری اما با ابی خیلی خوب بود گیم پلی ضربآهنگ سریع تری داشت و تازه تر بود !

  • Goodfella X گفت:

    بنظرم این بازی که من کردم باید اخرش وایساد و کلاه را به نشانه تعظیم به ناتی داگ برداشت و این بازی خط کش و استاندارد برای بازیا نسل بعد هست :inlove: :inlove:

  • Fvj گفت:

    هر دو نسخه بازی واسه من شاهکارن

  • ممنون از مقاله خوبتون آقای رضایی،خیلی جامع و کامل و در عین حال مختصر و مفیدبود،،الان برای بار چهارم داستان رو تموم کردم،بیشتر مفهوم داستان رو درک کردم،که با خوندن مقاله شما هم برخی ابهامات برام برطرف شد،
    هر دو پارت این بازی برام جذاب،هستن،هرچند که نسخه اولش برام جذابتر بود و یکی از بهترین بازیهای دوران ۲۰ سال گیمر بودنم هست،،ولی پارت ۲ هم برای خودش به همون اندازه شاهکاری هست،تا چندین سال دیگه دربارش بحث میشه،
    بعضی ها میگن پایان داستان بد بود،ولی نمیدونن که ناتی داگ بهترین پایان رو در نظر گرفته،که اگه اینجوری نمیشد،کل مفهوم و پیام داستان که انتقاد و نکوهش انتقام و نفرت هست نابود میشد

  • MrNemesis گفت:

    راستش وقتی به کل ماجرای لست اف آس ۲ نگاه میکنم به نظرم میاد این همه تعریف و تمجید بدون دیدن کمی ها و کاستی ها فقط به این خاطره که لعنتی این بازی رو ناتی داگ ساخته لابد فکری پشتشه که اینجوره تو میدونی یا ناتی داگ ؟ لعنتی گرافیک رو دیدی؟(من خودم به شدت محو تصویری میشم که دارم میبینم پس گرافیک هم هنری هم فتورئالیسم به شدت روی من تاثیر داره و ناتی داگ جز بهتریناس برای من اما لست ۲ ؟)
    بهرحال هر بازی اولین چیزی که باید داشته باشه گیم پلی و سرگرم کننده بودنه اونم در مقیاس بازی های کلان بودجه
    بازی های کوانتیک دریم که در بهترین حالت نهایتن ۲ میلیون نسخه میفروشن (البته که بازی های کم بودجه ای هم نیستن) میتونن ادعا کنن برای عده خاصی ساخته میشن تو اصلا ادعایی در مورد سبک دیگه ای ندارن یک درام تعاملین !!!! چه بسا داستان لست ۱ و ۲ کاملا میتونستن توسط یک درام تعاملی ارایه بشن اما وقتی تعاملی نیستن اکشن دارن گانپلی دارن کرفتینگ دارن محیط برای گشت و گذار دارن دیگه نمیتونی بگی این بازی برای تو نیست تو متوجه نیستی !!!
    یادمه زمانی که لست ۱ اومد یه نقد جالب و البته کاملا درست ازش دیدم نوشته بود اگر تصویر سازی ناتی داگ طراحی محیط و البته داستان و شخصیت پردازی رو از لست ۱ بگیری یه بازی معمولی میشه اما من میخوام بگم اتفاقا چون اون بازی کاملا خطی بود و سر راست و بی وقفه داشت داستانش رو ارایه میداد اصلا اون معمولی بودن چیزی از نمره ۱۰ بازی کم نمیکرد اما توی لست ۲ با باز کردن محیط بازی و اضافه شدن امکان گشت و گذار در بازی و … کاملا اون معمولی بودن به چشم میاد ! درسته بازی در گان پلی عالیه دشمنا هوش خوبی دارن اما در یک محیطی که به لحاظ گیم بودن گاهی به مقدار زیادی حوصله سر بر میشه و به تکرار میفته !! طولانی شد شاید بعد با جزییات توضییح دادم که چرا این رو میگم

  • سلام به مهدیِ عزیز
    بازی رو تموم کردم و مقاله رو خوندم.میتونم بگم گل کاشتی و یه چیزِ جالب اینکه منم ۴۰ ساعت و خورده‌ای بارِ اول طول کشید که بازی رو به اتمام برسونم.تنها کاری که بعد از تموم کردن بازی میچسبید خوندنِ این مقاله بود و واقعا لذت بردم موفق باشی.
    :heart: :heart: :heart: :heart: .

جان را از من بگیر، عشق را نه| مقایسه نسخه اول و دوم The Last Of Us - گیمفا