در طول تاریخ تا دلتان بخواهد بازیهای شگفتانگیز و معرکه داریم، اما هنوز هم عناوینی مثل Bioshock وGod of War یا The Last of Us چند سر و گردن بالاتر قرار میگیرند، زیرا جریانساز هستند و باعث ارتقای سطح بازیها، نه فقط در درون دنیای بازی، بلکه در کل دنیای سرگرمی مدرن امروز هستند و دنیای بازی را در چشم دیگر افراد خارج از حوزهی گیم نیز «قابل احترام» و اصطلاحا Justify کردهاند و خیلی از مواقع حتی حس کنجکاوی آنها را هم تحریک نمودهاند تا پای به درون این دنیا بگذارند و خیلی از نزدیکتر اتفاقاتش را لمس کنند. در واقع این جور بازیها «سفیران دنیای بازی هستند برای معرفی این حوزه به افراد غریبه که غالبا هم در مورد بازیها جبههگیری دارند. هر بازیای نمیتواند چنین سفیری باشد، زیرا کار خیلی سختی است فهماندن حرفی مخصوصا به فردی که ماسکی از حرفهای عامه و قضاوتهای مزخرف در مورد بازیها تمام صورتش و گوشهایش را پوشانده است. فردی که به حدی ابله است که فکر میکند یک گیمر نمیتواند نگران اوضاع جامعهاش باشد و احتمالا «یک کرم است که یک گوشه لمیده و فقط مصرف میکند». به این فرد باید The Last of Us را تزریق کرد، آن هم از هر راهی که دوست دارید، زیرا فقط چند بازی انگشتشمار هستند که شاید و فقط شاید بتوانند چنین حجمی از حماقت را کنار زده و شخصی را بیدار کنند.
عشق است… عشق و هنر… دیوانهتان میکند این بازی…
Bioshock و Gof of War یا The Last of Us شاهکارهایی جریانسازند که سالها و سالها بعد به کوچکترها خواهیم گفت که «The Last of Us در زمان ما منتشر شد، ما آن موقع بازی کردیم» و مطمئن باشید که آنها نیز مثل خودمان، این را به عنوان یک افتخار بزرگ برای ما حساب میکنند زیرا اینطور بازیها هر چقدر زمان بگذرد ارزششان هم بیشتر مشخص میشود و انگار که ما همدورهٔ یک اسطوره بودهایم. هر صنعتی و هنری و ورزشی و کلا هر حوزهای، اسطورههای خودش را دارد که همیشه نامشان در صدر و صف اول ویترین آن حوزه میآید چون همیشه در ویترین، بهترینها را قرار میدهند. ویترین صنعت و هنر بازیهای رایانهای، یک جای همیشه محفوظ و دست نخورده در همان یکی دو صندلی اول برای The Last of Us دارد و خواهد داشت. دوستان، The Last of Us و نسخهی دومش معنای بینقصی یک بازی هستند. این بازیها هستند که هنوز بخش تک نفره و داستانی را ارج مینهند و آن را زنده نگاه میدارند تا در هیاهوی شوترهای آنلاین ۲۰۰ نفره گم نشوند و یادمان نرود که از قدیم، بازی، یک یا دو نفره بوده است و بازی، داستان داشته است. عناوینی مثل The Last of Us داستان را زنده نگاه میدارند و برای روایت آن مایه میگذارند. این بازیها میتوانند چشمانتان را خیس کنند. کاری که شاید در زندگی واقعیتان هم کسی نتواند بکند، ولی نمیتوانید وقتی سارا در آغوش جوئل جان میدهد اشکتان سرازیر نشود. این قدرت یک مدیاست که میتواند اینطور روایت و داستان جذابی را شکل دهد و این گونه دنیا را به تحسین وادارد. میدانید که یکی از همین بازیهای تاریخساز که جزو چند بازی برتر کل تاریخ است، یعنی The Last of Us: Part 2 منتشر شده است و واقعا باز هم ناتیداگ ثابت کرد که کارش سنگینتر کردن تاج پادشاهی سونی در دنیای بازیهاست.
کل بخشهای بازی را مو به مو و به اندازهی ۴ برابر یک نقد معمولی برایتان بدون اسپویل باز کردم.
امروز و بعد از تجربهٔ این بازی قصد دارم تا حسابی برایتان صحبت کنم. The Last of Us ۲ یک عنوان اکشن ماجرایی با المانهای وحشت و بقا از زاویهی دوربین سوم شخص و بر پایهی مبارزات دور و نزدیک و مخفی کاری است که ظرف ۲-۳ روز اخیر برای کنسول پلیاستیشن ۴ به عنوان یک حسن ختام در انحصاریهای شاهکار نسل هشتم منتشر گردیده است. در این مطلب قصد داریم تا به نقد و بررسی عنوان جدید و فراتر از شاهکار The Last of Us: Part ۲ بپردازیم و از زوایای مختلف، شاهکار بیرقیب The Last of Us: Part ۲ را با شما عزیزان واکاوی نماییم. خیالتان راحت باشد که کلا اسپویل و این حرفها در کار نیست و هرگز چیزی را از داستان برای شما لو نمیدهم. پس اگر علاقه دارید هرچه بیشتر با این بازی آشنا شوید و یا حتی به طور عجیب و غریبی هنوز تصمیم نگرفتهاید که The Last of Us: Part ۲ را خریداری نمایید یا خیر، پیشنهاد میکنم در ادامهی مطلب نقد و بررسی The Last of Us: Part ۲ با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همزاه شوید.
از کوزه همان برون تراود که در اوست…
تلنگری به Hater ها… غرق در نفرت از یک بازی و یک کنسول…و آخرش رو سیاهی به زغال ماند
در همین ابتدا باید منظور از هیتر را روشن کنم که به کسی برنخورد. هیتر کسی است که میرود به لست او اس ۲ میدهد صفر. هیتر کسی است که میگوید رفتید آشغال خریدید. هیتر کسی است که میگوید ای کاش نمرات بازی افتضاح شود تا روز انتشار کیف کنیم. هیتر یک شخص پر از نفرت است. کسی نیست که میگوید من از داستان این بازی زیاد خوشم نیامد یا اندازهی بازی اول برایم جذاب نبود. کسی نیست که میگوید به نظر من نمرهی این بازی مثلا ۹ است. هیتر نفرت خالص است و یک موجود پر از نفرت. نه شما عزیزی که نظرت در مورد بازی هر چیز منطقی و محترمانهای است. پس لطفا اگر هیتر نیستید به خود نگیرید.
اینترنت بد چیزی است آقا! میدانید چرا؟ بگذارید برایتان قصهای از نفرت و نتیجهاش بگویم. قبل از انتشار The Last of Us: Part ۲ و مخصوصا به خاطر برخی تاخیرها و موضوعاتی حساس برای جامعه مثل همجنسگرایی، برخی Haterها که ۹۰ درصدشان از قشر مشخصی از گیمرها بودند که دستشان به The Last of Us: Part ۲ نمیرسید و قبلا هم طعم تلخ تاریخسازی The Last of Us را چشیده بودند، فرصت را خیلی مناسب دیدند و گفتند “ایول دیگر این بار هر طور شده باید کاری کنیم تا این بازی زمین بخورد و ناتیداگ یک بار هم که شده قبل از مرگ ما رو سیاه شود و از همه مهمتر نگذاریم که در همین نزدیکیهای شروع نسل بعدی، با یک شاهکار تاریخساز دیگر مثل The Last of Us: Part ۲، سرنوشت نسل بعد هم تا حد زیادی مشخص شود و معلوم شود که باز هم سونی میخواهد برای طرفدارهایش چکار کند و ناتیداگ چه کارهایی میتواند انجام دهد.” بنابراین شمشیر را از رو بستند و شروع کردند به وکیل مدافع جامعه شدن و اسپویلهای مرگبار کردن و خلاصه هر چه دلتان بخواهد. خب عزیزان من، نهایتا The Last of Us: Part ۲ چند روز قبل منتشر شد. میدانید چه شد؟ حجم برخی استراحتگاههای خاص لببهلب شد و کسی از دوستان پایش را بیرون نمیگذاشت و همه جا پر بود از جشن و پایکوبی.
نوابغ ناتیداگ با The Last of Us: Part ۲، داستانی را که خودش خیلی در نسخهی اول تاریک بود، چندین درجه تاریکتر و سختتر هم کردهاند و برای همین هم خیلیها اصلا توان هضم این حد از سیاهی و غم را نداشتند.
میدانید چرا؟ متای یک انحصاری با دنیایی از مخالف و هیتر، شد بالای ۹۰! امتیازی که مثل بیش از ۹۰ نیزهٔ کشنده و مرگبار در بدن هیترهای هنر فرو رفت، حتی با این که قایم شده بودند، ولی خب اینترنت بد چیزی است آقا! خلاصه که باز هم یک طرف سونی بود و ناتیداگ و پلیاستیشن و جشن و پایکوبی. طرف دیگر چه بود؟ Haterهای سرخورده که یکی زندگیاش را روی شکست این بازی گذاشته بود، یکی قرار بود طرفداران بازی را روز نمرات ببیند، ولی بعدش جایی دعوت بود و یکی هم که فکر میکرد مردم به خاطر موضوع همجنسگرایی پولشان را پس میگیرند! اما نهایتا یکی بود و اینها نبودند. در طرف Haterها، رو سیاهی بود که به ذغال ماند! مهم نیست Haterها دارندگان دیگر پلتفرمها بودند یا مدافعین دیگر مسائل و وکلای جامعه یا آنالیزورهای قدرتمند ضد سونی که قرار بود همگی را روز نمرات زیارت کنیم، مهم این بود که فکر میکردند خیلی میدانند، ولی نه تنها نمیدانند، بلکه در اصل دشمن هنر هستند! برای Haterها آخرش روسیاهی میماند و بس. نفرت را به دلتان و زندگیتان راه ندهید. حیف است. خیلی حیف است. غرق در نفرت خود نشوید تا همهٔ وجودتان بشود نفرت از یک بازی و یک کنسول.
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست, وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست. حال متکلم از کلامش پیداست, از کوزه همان برون تراود که در اوست …
The Last of Us: Part ۲ در واقع زیباترین گرافیک نسل هشتم را در کنار یکی دو بازی دیگر دارد و به حدی چشم نواز و جذاب است که هر بیننده یا را اعم از گیمر و غیر گیمر خیره و میخکوب میکند.
از آغاز تاریخسازی تا امروز
در ابتدا بد نیست که یک نگاه کلی به تاریخچه این سری داشته باشیم و اصلا بدانیم که چطور نام The Last Of Us این قدر بزرگ و محبوب و عظیم شد. بازی نخست The Last Of Us قبل از انتشارش در نسل هفتم، اصلا این قدر سر و صدایی که امروز دارد نداشت زیرا بالاخره یک آی پی جدید بود که کسی به طور یقین از شاهکار بودن و نبودن آن و یا حتی موفقیت و عدم موفقیت آن خبر دقیق نداشت و فقط همه میدانستیم چون آیپی جدید ناتیداگ است (مخصوصا با سابقه بینظیر ساخت عناوین آنچارتد در نسل هفتم که نسخه دوم آن بازی سال بود) باید حتما حواسشان حسابی به آن باشد. اتفاقا این موضوع خیلی هم به نفع ناتیداگ و به طور کلی همهٔ سازندهها در چنین شرایطی است، زیرا فشار وحشتناک رویشان نیست و راحت کارشان را میکنند. برای همین هم هست که میگویند ساخت دنباله برای یک بازی شاهکار و نگه داشتن بازی دوم در همان سطح بازی نخست و حتی برتر از آن کار خیلی خیلی سختی است که بعدا هم در موردش در این مقاله حرف خواهیم زد. خلاصه که بازی نخست The Last Of Us در سال ۲۰۱۳ انحصارا برای پلیاستیشن ۳ منتشر گردید که اتفاقا هم میشود گفت دقیقا مثل همین نسل و نسخهی دوم سری بود، زیرا باز هم در آخر نسل قرار داشتیم و The Last Of Us نیز مثل The Last of Us: Part ۲ آخرین انحصاری غولپبکر سونی در یک نسل بود. بعد از موفقیت شگفتانگیز و خارقالعادهی این عنوان در نسل هفتم، سازندگان تصمیم گرفتند نسخهٔ جدید و ریمستر شده از لحاظ گرافیکی این بازی به نام The Last Of Us Remastered که البته بستهی الحاقی Left Behind را نیز در خود داشت، برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر کنند که در سال ۲۰۱۴ این اتفاق نیز افتاد و عنوانی که زیباترین و چشمنوازترین گرافیکهای فنی و هنری در نسل هفتم را داشت، باز هم بهبودهای بیشتری از لحاظ گرافیک به خود دید و در قالب نسخهی The Last Of Us Remastered که به نسل هشتم آمد، شاهد عنوانی باز هم زیباتر از قبل بودیم.
پیشنهاد میکنم بار اول بازی را روی درجهی سختی Hard بروید و بعدا روی درجات سختی بالاتر. چون به این شکل، اولین بار بازی کردن که بهترین و خاطرهانگیزترین هم هست، بهترین تجربه را برایتان رقم میزند.
سونی و ناتی داگ میدانستند که بسیاری از کاربران که در نسل هشتم تازه از پلتفرمهای دیگر به سمت پلیاستیشن آمدهاند و تعدادشان هم بسیار زیاد است، دوست دارند که بتوانند یکی از برترین بازیهای تاریخ را تجربه کنند و به همین خاطر عنوان The Last Of Us Remastered را برای نسل هشتم منتشر نمودند. حیف بود که کسانی که تازه در نسل هشتم پلیاستیشن خریده یا تازه بازیباز شده بودند طعم یکی از ۲-۳ عنوان برتر تاریخ بازیهای ویدئویی را نچشند. سونی و ناتیداگ دوست داشتند که بازیبازان نسل هشتم هم ابرشاهکاری به نام The Last of Us را تجربه کنند. حتی کسانی که چند بار هم این بازی را در نسل قبل مثل ما بازی کرده بودند، باز هم بدون شک عاشق این بودند که نسخهی نسل هشتمی این بازی ساخته شود و با کیفیت گرافیکی این نسل و بهبودهای عالی، این بازی را بر روی کنسول پلیاستیشن ۴ بازی کنند. اگر بازی The Last of Us Remastered منتشر نمیشد، نسل ۸ تا همیشه چیزی از نسل ۷ کمتر داشت. مخصوصا این که هر سازنده و شرکتی که یک بازی نسبتا خوب هم در نسل هفت داشت، سریعا آن را برای نسل هشت هم ریمستر کرد و در این وضعیت حیف بود که The Last of Us Remastered نداشته باشیم. به این شکل بود که نهایتا ۲-۳ سال قبل بازی The Last of Us: Part ۲ با گیتار زدن الی پرسن و سالتر و یک موزیک شاهکار معرفی شد و فهمیدیم که شاهکار دوم در راه است و این بار چند برابر بیشتر از قبل حمام خون انسانی راه خواهد افتاد و الی اصلا اعصاب درست حسابی ندارد. در وقع این طور به نظر میرسید که بر خلاف بازی اول که دشمن اصلی، قارچیها بودند و انسانها هم تا حد زیادی وجود داشتند، این بار انسانها چند برابر و چند فرقه و گروه شدهاند و قارچیها هم بیشتر شدهاند و در کل معنایش این میشد که بازی خیلی خیلی اکشنتر و خونینتر و خشنتر خواهد بود که حالا با تجربهی بازی باید بگویم دقیقا همینطور است.
شما اصلا حق نداری که به سیاه بودن داستان ایراد بگیری. شما باید ببینید آیا این سیاه بودن درست پیاده شده است و درست در قالب روایی تعریف میشود و شاخصههای یک داستانسرایی شاهکار را دارد و شخصیتها درست خلق شدهاند یا خیر. این حد شماست. به ناتیداگ چه که فلان دخمل خانم فلان سایت که عاشق گل و بلبل و علوسک است، از خشونت و سیاهی بازی تلسیده! شما حق نداری برای این نمره کم کنی. به چیزی که به شما ربط دارد بچسبید، نه که دلشان خواسته بازی خودشان را سیاه یا سفید بسازند. مهم این است که این سیاهی را جوری شاهکار نمایش میدهند و داستان تعریف میکنند که آدم بغضش میشکند.
میخواهید که بدون هیچ گونه اسپویل خاصی، احساس واقعی و خالصم از داستان The Last of Us: Part ۲ را برایتان بیان کنم و عین واقعیت تجربهای که از این شاهکار بیبدیل داشتهام را برایتان در چند جمله شرح دهم تا بدانید با چه داستانی طرف هستید و چه احساساتی را قرار است در بازی لمس کنید؟
وقتی محفظهٔ عشق و احساس در قلب میشکند و زخم پشت زخم است که بر قفسههای قلب وارد میشود، احساسات جاری شده، باید فضایی برای خود درون قلب پیدا کنند و حالا که محفظهٔ نگه دارندهٔ عشق و احساس، در هم شکسته است، به نزدیکترین فضای ممکن، یعنی محفظهٔ نفرت جاری میشوند؛ بالاخره میدانید که فاصلهٔ فضاهای عشق و نفرت اندازه یک تار موست و هر دو در یک قفسهٔ قلب همجوارند. حالا دیگر آن همه عشق و احساس زیبا، لغزیدهاند به منطقهای غلط و به محفظهای که هرگز خروجیاش مثبت نبوده است. ظرفی که معمولا عشق و احساسات شکسته را در بیپناهترین زمانشان، پناه داده است، اما چه پناهی وقتی تبدیلشان کرده به نفرت؛ نفرتی که احتمالا راهی مسیر انتقام خواهد شد، مخصوصا اگر دلیلی داشته باشد؛ بالاخره از «کوزه همان برون تراود که در اوست»
کسی حق ندارد به خاطر سیاه و سفیدی داستان نمرهی کم و زیاد بدهد، بلکه باید به خاطر کیفیت داستانی و داستان سرایی و شخصیتپردازی بازی را قضاوت کرد. کارگردان نمینشیند فکر کند که شما “گلای توی خونه محصلای نمونه” دوست ندارید فلانی تغییر کند. شرایط زندگی و زخم و زخم و زخم انسانها را عوض میکند.
بازی The Last of Us: Part ۲ فقط ۲-۳ روز است که منتشر شده است و اتفاقا یکی از اصلیترین بخشهای آن داستان شاهکار و سنگینش است، پس خیالتان راحت باشد که در این مطلب حتی ذرهای هم به داستان بازی و اتفاقات آن و صحبت در مورد ذات شخصیتها نخواهیم پرداخت و فقط به کیفیت داستان و شخصیت پردازی و در کل ارزش داستانی این عنوان خواهیم پرداخت. خیلی کوتاه میگویم این را بدانید که داستان The Last of Us: Part ۲ به حدی شاهکار، سنگین و البته سیاه و تاریک است که در کمتر مدیایی تا امروز چنین داستان تلخ ولی زیبایی را دیدهایم. اگر بگویم بعد از گذشت چند ساعت، داستان اولین یا دومین انگیزه مهم شما برای بازی کردن این عنوان میشود باور کنید که حرف صحیحی است زیرا جالب است که حتی اگر دلتان نخواهد داستان را دوست داشته باشید و به آن وابسته شوید، عاشق آن میشوید و بار سنگین غم بازی را به دوش خودتان خواهد کشید، همراه شخصیتهای بازی پیش میروید و از نظر احساسی به آنها وابسته میشوید و میخواهید مراقب الی کوچولو باشید. ناسلامتی شما جوئلش بودهاید. دنیایی که در بازی دوم داریم میبینیم به مراتب بدتر و کثیفتر شده است و پای فرقهی مذهبی و مدالهای جدید قارچ زده و… هم به آن باز شده و جالب است که باز هم در این دنیا خطرناکترین موجودات، انسانها هستند. با دیدن دنیای بازی دوم، کسانی که نسخهی اول را تجربه کردهاند باز هم به فکر فرو میروند که آیا بهتر نبود که در انتهای بازی گذاشته بودیم با همان احتمال پایین، واکسن این بیماری پیدا میشد؟ یا این که این انسانهای جانی و جلاد دیوانه لیاقت این را نداشتند و همان بهتر که الی را زنده نگه داشتیم؟ دنبال جواب نگردید. همان طور که در پایان بازی نخست پیدا نکردیم، در اینجا نیز نمیشود فهمید کدام پاسخ درست است. این هنر داستانسرایی ناتیداگ است که مجبورمان میکند فکر کنیم و آخر هم واقعا آنقدر همه چیز خاکستری است که حتی درصدی هم نمیشود به سمتی متمایل شد.
برای این که بیشتر بتوانید داستان بازی دوم را دریابید، باید در مورد داستان نسخهی اول و شخصیتهای اصلی آن اطلاعات داشته باشید تا بیشتر The Last of Us: Part ۲ را درک و لمس کنید. این را خیلی رک به شما بگویم که اگر نسخه اول را بازی نکردهاید همان بهتر که نسخه دو را هم بازی نکنید زیرا یکی از بزرگترین اشتباهاتتان را مرتکب میشوید. باید نسخهی اول را تجربه کنید تا بدانید جوئل و الی چه کسانی بودهاند و چقدر در نسخه دوم فرق کردهاند و جواب کلی از سوالاتی که بعدا برای شما پیش میآید را داشته باشید و گرنه در نسخه دوم با خود میگویید چرا فلان طور شد در حالی که اگر نسخه اول را میشناختید دلیلش را میدانستید، پس لطف کنید و بدون تجربه بازی اول، The Last of Us: Part ۲ را بازی نکنید. زیرا خیلی حیف است.
حالا می توانید بخزید!
برای توضیح داستانی بازی The Last of Us: Part ۲ ابتدا از شخصیت الی که مهمترین فرد و شخصیت اصلی بازی دوم است کار را آغاز میکنیم و کمی به گذشته و شخصیت او در بازی اول نگاهی میاندازیم تا سپس ۵ سال زمان را به جلو بزنیم و سراغ داستان جدید الی در T he Last of Us: Part ۲ برویم که از سنگینترین و سیاهترین داستانهای تاریخ است. در بازی نخست دیدیم که الی (شخصیت اصلی بازی دوم) دختریست باهوش، فوقالعاده، مهربان، خوشقلب و شجاع که در سختترین شرایط زندگی و مصیبتبارترین دنیای ممکن برای بقا باز هم لبخندی را به لب دارد و شوخی میکند و حتی وقتی یار و همراه سفرش به بستر بیماری و مرگ افتاده است، مثل یک جنگجوی شجاع کمان به دوش میاندازد و اسلحه بر میدارد و به دل طبیعت وحشی و مرگبار میزند و تا پای مرگ نیز پیش میرود تا همراهش را نجات دهد. وی دختری با معرفت است و معنای واقعی «رفیق راه». او فوقالعاده عاقل و دوست داشتنی بود و هیچگاه مانند همسن و سالهای خود در دوران گذشته طعم زندگی و شادی را نچشیده بود. تازه در دنیای جدید هم همواره با یک مورد دیگر درگیر بوده که باعث شده تا روزگار وی تیره و تارتر نیز بشود و هیچ گاه نتواند تصمیمی برای خود بگیرد زیرا همیشه یک طعمه و فرصت برای بقیه است. زیرا تنها شخصی است که نسبت به بیماری قارچی مقاوم است و میتوان از وی برای تهیه واکسن یا دارو استفاده کرد، پس همیشه عدهای به دنبال گرفتن او هستند و عدهای نیز به مقاصد خاص، قصد حفاظت از او را دارند که این باعث شده است تا زندگی وی تبدیل به یک تعقیب و گریز همیشگی شود و هیچ گاه در امنیت کامل نباشد. الی در نسخه اول و دوم خیلی فرق میکند و ۵ سال بزرگ میشود و طعم عشق را میچشد و در ادامه خیلی زخم بر میدارد و هر احساسی را با بدترین نوع تجربه کردن ممکن یاد میگیرد. در نسخه دوم میبینیم که الی دختری است که به جنس موافق گرایش دارد که برخی فکر میکردند این یک موضوع جدید بوده است ولی قبلا در بستهی الحاقی نسخهی اول بازی یعنی Left Behind بود که اشاراتی به این خصوصیت شخصیتی الی میشد (وقتی میگویم بدون تجربه کامل بازی اول سراغ نسخه دوم نروید برای همین موارد است که اطلاعات کامل داشته باشید) که در بازی دوم تبدیل به یکی از ستونهای بازی و اتفاقا محل بحث و جدل و حاشیههای زیادی نیز برای این بازی گردید و خیلی از Haterها هم اتفاقا از دکل همین موضوع بالا رفتند و سنگش را به سینه زدند. دیگر حالا زیاد بازش نمیکنم چون خوب میدانید منظورم دقیقا چیست، فقط همین را میگویم که طرف که تا دیروز کلا با هیچ چیزی در دنیا مشکل نداشت ناگهان نگران مشکلات اخلاقی جهانی شد و از دکل ضد همجنسگرایی شروع به بالا رفتن کرد تا جایی برسد، ولی نهایتا از بالا افتاد پایین و دندهاش هم شکست!
The Last of Us: Part 2 یک بازی بین عناوین جهان آزاد و بازیهای خطی به حساب میآید و این موضوع بدون شک برای افرادی مثل من که عاشق و شیفته ی بازی های جهان آزاد هستند یک نقطه عطف و یک نکته بسیار مثبت تلقی می شود
حالا برویم سراغ بیان چند خطی از داستان کل سری در بازی اول و دوم تا شالودهی کلی آن اگر اطلاعی ندارید دستتان بیاید. در بازی نخست ما کنترل جوئل را به دست گرفتیم که وی در دورهای که دنیا توسط یک بیماری قارچی از بین رفته و انسانها تبدیل به قاتلینی وحشتناک یا بیمارانی زامبی مانند شدهاند (دنیایی که ادامهٔ آن را در بازی دوم داریم میبینیم که چقدر هم بدتر شده است و باز هم در این دنیا خطرناکترین موجودات، انسانها هستند)، طی اتفاقاتی با دختری نوجوان به نام الی (شخصیت اصلی بازی دوم) همراه شد که گویا کلید حل این بیماری مخوف بود و نسبت به آن مقاوم. جریان و اتفاقاتی که در سفر این دو رقم خورد و رابطهای که بین آنها ایجاد شد، شالوده داستان بازی را شکل داد و یکی از احساسیترین و زیباترین روایتهای داستانی که تاکنون در بازیها دیدهایم را به ما هدیه داد. داستان بازی نخست به این دلیل یکی از زیباترین و عمیقترین و بینظیرترین داستانهای تاریخ بود که بر اساس یک دوستی مشترک و بسیار قدرتمند بنا شد که در آن زمان و در آن دنیای دیوانه وار یک گنج نایاب بود و به همین خاطر بینهایت ارزشمند و زیبا بود تا حدی که در انتها برای حفظ دوستی، آیندهٔ دنیا و شانس واکسن را قربانی کنیم. یعنی زمانی که جوئل متوجه شد که الی آن قدر برای او عزیز است که تمام دنیا را به خاطر او میکشد و از پیش رو برمیدارد، تنها برای این که الی سالم بماند و او را نیز مانند دخترش سارا از دست ندهد. نهایتا هم همین کار را میکند و حالا در نسخه دوم میبینیم ۵ سال از وقایع بازی نخست رد شده و جوئل دیگر حالا دوباره یک دختر دارد. میبینیم که الی و جوئل در اقامتگاه و Settlement تامی در جکسون (وایومینگ) زندگی میکنند ولی ایا اتفاقات گذشته دست از سر آنها بر میدارد؟ در این زمان الی با دختری دیگر به نام دینا دوست شده و با وی وارد رابطهای رمانتیک نیز شده است. در فصل زمستان و زمانی که جوئل و تامی در حالی که حرکت گلهای از موجودات قارچی را زیر نظر داشتهاند گم میشوند، الی و دینا برای بررسی کردن این موضوع راهی میشوند. جوئل و تامی با شخصیتی به نام Abby برخورد میکنند و آنها از گلهای بزرگ از موجودات آلوده فرار کردهاند. Abby خود را عضو یک جامعه از نجات یافتگان در واشنگتن و دختر یکی از اعضای جراح گروه Firefly معرفی میکند. بله درست حدس زدید، یکی از همان جراحانی که جوئل وقتی میخواست الی را در بازی اول نجات دهد کشت. دیگر از اینجا به بعد اتفاقات خیلی مهمی رخ میدهند که نباید برای شما تعریف کنم چون حیف است، ولی خب فقط بدانید که داستان این بازی، خدایا داستان این بازی تن و بدنتان را میلرزاند و خدا را شاهد میگیرم که همین الان و در همین لحظه که نوشتم تن و بدنتان را میلرزاند، اشک از کنار چشمم لغزید. داستان سیاه است و تاریک و غمناک و دردناک ولی همهی اینها با پسوند شاهکار. شاهکاری غمناک و سیاه و شاهکاری که زخم به قلبت میزند. شرم بر آنهایی که دستشان به بازی نمیرسد و بازی را از نزدیک ندیدهاند ولی میگویند داستان بد است، داستانی که وقتی منتقدش دارد به آن فکر میکند تا نقدش را برایتان بنویسد اشکش میلغزد. شرم به نفرتتان که نفرت از هنر است و ارزش این داستان فراتر از هر شاهکار را به خاطر نفرت و جنگ کنسول و. . پایین میبرید به جای این که قدر این شاهکارهای هنری را بدانید و بگویید ایول به ما گیمرها که اینها را داریم. بله با شمایی هستم که از نزدیک بازی هم رد نمیشوی و هیتر هستی و ادای با فرهنگها را هم در میآوری.
داستان این بازی، خدایا داستان این بازی تن و بدنتان را میلرزاند. شاهکاری که زخم به قلبت میزند.
نوابغ ناتیداگ با The Last of Us: Part ۲، داستانی را که خودش خیلی در نسخیه اول تاریک بود، چندین درجه تاریکتر و سختتر هم کردهاند و برای همین هم خیلیها اصلا توان هضم این حد از سیاهی و غم را نداشتند، زیرا موضوع خیلی جدیتر و بدتر و ناراحت کنندهتر (مخصوصا برای گیمر) و زخم زنندهتر از قبل است ولی خب چه ایرادی دارد؟ دوست داشتهاند اینقدر داستان تاریک و سیاه بگویند. بازی خودشان است. شما اصلا حق نداری که به سیاه بودن داستان ایراد بگیری. به شما ربطی ندارد. شما باید ببینید آیا این سیاه بودن درست پیاده شده است و درست در قالب روایی تعریف میشود و شاخصههای یک داستان سرایی شاهکار را دارد و شخصیتها درست خلق شدهاند یا خیر. این حد شماست. “به ناتیداگ چه که فلان دخمل خانم فلان سایت که عاشق گل و بلبل و علوسک است از خشونت و سیاهی بازی تلسیده!” شما حق نداری برای این نمره کم کنی. من هم عاشق و دیوانهی خشونت و خونریزی هستم، پس بیایم مثلا از Trine هشت نمره کم کنم که چرا خوشگل و مامانی است؟ خجالت بکشید دیگر. به چیزی که به شما ربط دارد بچسبید، نه این که دلشان خواسته بازی خودشان را سیاه یا سفید بسازند. مهم این است که این سیاهی را جوری شاهکار نمایش میدهند و داستان تعریف میکنند که آدم بغضش میشکند. مهم این است جوری شیطانصفتی و پلیدی برخی را نشان میدهند که دلت در بازی از انسانها میشکند. این بازی را هر کسی نمیتواند هضم کند و کسی که مال این حرفها نیست، اصلا حق ندارد بیاید بنشیند در موردش نظر بدهد. کسی حق ندارد به خاطر سیاه و سفیدی داستان نمرهی کم و زیاد بدهد، بلکه باید به خاطر کیفیت داستانی و داستان سرایی و شخصیتپردازی بازی را قضاوت کرد. به شما چه که دلشان خواسته کی مرده و کی زنده باشد و کی میمیرد و کی نمیمیرد، یا دلشان خواسته پایان چطور باشد. ببینید وقتی که صحنهی غمگین میبینید اشکتان در میآید یا نه؟ دلتان میشکند یا نه؟ اینها کیفیت است و باید منتقد بر اساسش قضاوت کند، نه که یک خانم کوچولو از خشونت تلسیده و نمره کم کرده. داستان The Last of Us: Part ۲ شاهکاری بیرقیب و بیبدیل است. دلتان را به آتش میکشد. بله عزیزان آدمها فرق میکنند. کارگردان نمینشیند فکر کند که شما “گلای توی خونه محصلای نمونه” دوست ندارید فلانی تغییر کند. شرایط زندگی و زخم و زخم و زخم انسانها را عوض میکند. کمی یاد بگیرید که بر چه اساسی یک نقد باید استوار باشد.
گیمپلی بازی معنای واقعی “بدون نقص و کامل” است
ناتیداگ جوری در عناوینی مثل The Last of Us: Part ۲ داستانپردازی میکند که نظیر آن برای هیچ کس دیگری ممکن نیست. بهترین داستان و از آن مهمتر بهترین روایتی را که میتوانید در یک بازی ویدئویی تصور نمایید، در The Last of Us: Part ۲ وجود دارد (البته منتظر گل و بلبل نباشید. یا باشید؟). دوستان عزیزم باور کنید که در مورد تکتک شخصیتها و اتفاقات و داستان و تکتک المانهای The Last of Us: Part ۲ میتوانم یک کتاب بنویسم و همینطور شرح بدم و شرح بدم، ولی خب اینها واقعا هر کدامشان بخش زیادی از ارزش داستانی بازی را به دوش میکشند و خیلی حیف است که شما را از لذت روبهرو شدن با این شخصیتها و ذره ذره شناختنشان در مسیر بازی محروم کنم. این جادوی ناتیداگ است که شخصیتهایی خلق میکند که به قدری واقعی و عمیق و معرکه هستند که در هر لحظهی بازی و با هر برخوردی که با آنها دارید، لایههایی از شخصیتشان را میشناسید و مقداری از ذات آنها برای ما نمایان میشود، تازه برخی از آنها مثل یک انسان کاملا واقعی، ذات خود را از شما کاملا پنهان میکنند و در صدد گول زدن یا شاید اصطلاحا Manipulate کردن شما هستند. در کل باید بگویم یکی از مهمترین دلایل قدرتمند بودن The Last of Us: Part ۲، هستهی داستانی جذاب، بار داستانی سنگین، تاریکی ذاتی فضای داستانی و از آن مهمتر روایت بینظیر آن است که به هنرمندانهترین شکل ممکن صورت گرفته است. بازی The Last ofUs: Part ۲ عنوانی است که جدا از باکیفیت بودن در تمام بخشها، هرگاه اسمش مطرح میشود یادآور داستانگویی و روایت شاهکار است و با شکوه و عظمت در داستانسرایی و شخصیتپردازی همراه است. در ساعات نسبتا زیادی که این شاهکار را تجربه کردهام و خدا را بابتش شاکرم، باید بگویم ناتیداگ با داستانپردازی و شخصیتها و روابط آنها و نمایش ذات انسانهایمختلف و نمایش قابلیت جنون و رد کردن مرزهای حیوان بودن انسان در The Last of Us: Part ۲، قلب من را به آتش کشیده است و تا اینجا من را دیوانهٔ خود کرده ست. آخر چقدر سنگین و چقدر زیبا. تازه بازی هنوز ادامه دارد و خیلی هم ادامه دارد. بیشتر از این در مورد داستان بازی صحبت نمیکنم ولی بدانید که این داستان، شاهکاری درام و سیاه و سنگین است که برای هر کسی مناسب نیست. داستان The Last of Us: Part ۲ غمی عمیق را به جانتان میاندازد و خیلی راحت اینطور بگویم که در بازی غصه میخورید. اما این غصه خوردن عذابآور نیس،ت بلکه حاصل غرق شدن کامل شما در دل دنیا و داستان بازی است که جالب است حتی اگر نخواهید هم نمیتوانید مانعش شوید و باز هم بعد از چند ساعت، خود را غرق در دل داستان و همراهی کردن احساسی با شخصیتها خواهید یافت و حتی داستان برایتان شخصی میشود که واقعا خودتان هم از این موضوع تعجب خواهید کرد. این سری به طور کلی چه در بازی اول و چه در نسخهی دوم، میعادگاه صحنههایی بینهایت احساسی است که اشک شما را جاری میکند و از این صحنهها در بازی اول و دوم کم نداشتیم و نداریم، اما به صحنههای بازی دوم اشاره نمیکنم. فقط اگر میخواهید بدانید که منظورم در چه حدی احساسی و قوی است بدانید که دارم از صحنههایی مثل مرگ سارا در آغوش پدر یا صحنهای که در رستوران، جوئل، الی را در آغوش گرفت و آرام کرد صحبت میکنم. بدون هیچ شکی در The Last of Us: Part ۲ نیز مثل بازی نخست، اشک و لبخند در قسمتهای مختلف بازی همراه شما خواهند بود و فکر نکنید که میتوانید از احساساتی شدن در این بازی فرار کنید.
بازی بسته به هر روشی که روش غالب و انتخاب اصلی شما برای گیمپلی باشد، طوری رفتار میکند که اصلا انگار خود نیل دراکمن زنگ زده به شما و گفته “عزیزم دقیقا دوست داری گیمپلی The Last of Us: Part 2 رو چطوری پیش ببری و چطوری برات گیمپلی رو طراحی کنیم؟” فکر میکنید شوخی است ولی در اصل همین است.
پاگشای نسل ۹ توسط دراکمن و دوستان!
آقا جان بگذارید تا خیالتان را راحت کنم. دراکمن اینا نسل ۹ رو زودتر از موعد پاگشا کردن!! این لعنتیها (دراکمن و برو بچهها) چنان گرافیک و جلوه های بصری خارقالعاده و شگفتانگیزیرا خلق کردهاند که اصطلاحا “مادر بگرید” و دوستان دارند از آن پشت صحنه اشاره میکنند که دیده شده حتی “مادر بگرخد”! بله قضیه از این قرار است. یعنی آخه بابا هنوز نسل هشتم هستیم دیگه نه؟ مگه این نسل اینطوری بود (البته یکی دو بار فقط بود)؟ پس ۷-۸ سال است چکار میکنیم؟ نسل ۷.۵ بودیم؟
بازی اصلی و نسل هفتمی The Last of Us یک شاهکار گرافیکی در زمان خود بود و زیباترین جلوههای بصری نسل هفتم را داشت و نسخهٔ ریمستر شدهٔ این بازی هم با این که در اصل ریمستر یک بازی نسل هفتم بود، ولی یکی از زیباترین جلوههای بصری را در نسل هشتم داشت و حتی از خیلی بازیهای خوب نسل هشتم هم بهتر بود. حالا نوبت به The Last of Us: Part ۲ رسیده است که در واقع زیباترین گرافیک نسل هشتم را در کنار یکی دو بازی دیگر دارد و به حدی چشمنواز و جذاب است که هر بینندهای را اعم از گیمر و غیرگیمر خیره و میخکوب میکند. جالب است که The Last of Us: Part ۲ را برای پدر و مادرم نمایش دادم و مادرم میگفت این فیلم است و ما را اذیت میکنی یا این که واقعا تو داری تکان میدهی شخصیت را! کنترل بازی را به پدرم دادم که بازی کند و واقعا این نگاه والدین وقتی کنترلر را میگیرند، خیلی باحال است که کاملا معذب و ناآرام میشوند و انگیار که دارند کاری خارج از کرهی خاکی انجام میدهند و یک قیافه خاصی به خود میگیرند که دوست دارند زود تمامش کنی یا کنترلر را بگیری و مدام هم با حالتی معذب اصرار دارند که بابا من بلد نیستم هیچی از اینا! جالبتر اینجاست که چند بار این حالت را از والدین مختلف دیدهام که انگار همه هم مثل یکدیگر هستند و این از همه خندهدارتر است. بگذریم. این هم از یک شوخی با والدین عزیزمان. برویم سراغ بررسی جنبههای بصری مختلف The Last of Us: Part ۲. خیلی راحت میشود گفت ساخت و توسعهی گرافیک و جلوههای بصری The Last of Us: Part ۲ یک کلاس آموزشی برای سایر سازندگان و طراحان از نظر گرافیک فنی و بهینهسازی و پولیش کردن بازی و همینطور طراحی مناطق و مراحل و تنوع در آنهاست.
جالب است که The Last of Us: Part ۲ را برای پدر و مادرم نمایش دادم و مادرم میگفت این فیلم است و ما را اذیت میکنی یا این که واقعا تو داری تکان میدهی شخصیت را!
The Last of Us: Part ۲ چه از منظر فنی و چه در مبحث طراحی هنری یک شاهکار بیحرف و حدیث است که تازه وقتی َآن را با دیگر بازیها مقایسه کنید میبینید ناتیداگ لامصب چه کار کرده است و این بازی حتی جای گرفتن حتی یک ایراد کوچک را نیز ندارد بالاخره متای ۹۶ دیگر خودش خیلی حرف است. همیشه گفتهام که متای بالا یعنی حتما بازی عالی ولی متای پایین نه حتما بازی ضعیف. خب! ابتدا برویم سراغ بخش هنری بصری. آقا در مورد طراحی هنری بازی که برایتان نگویم (همون حالت ادبی اصلا نگم برات ها!). بازی از لحاظ طراحی هنری یک شاهکار به غایت چشمنواز است با جزئیات عجیب و غریب گرافیکی که هر بینندهای را به تحسین وا میدارد. طراحی چهرهها و طراحی دنیای بازی در The Last of Us: Part ۲ شگفت انگیز است و بسیار واقعی و با جزئیات بالا خلق شده است؛ فقط ای کاش این ناتیداگیها کمی خوشسلیقهتر بودند و از سیدی پراجکت کمی در زمینهی طراحی چهرهها الهام میگرفتند، البته نمیگویم که الی و دینا، تریس و ینفر باشند، چون اینها انسانهای معمولی هستند، ولی دیگر لااقل میشد که الی ظاهر با مزه و صورت زیبای بچگیاش را تا حد زیادی حفظ میکرد و دینا شبیه جهانگیری نبود!! از شوخی که بگذریم جزئیات صورت شخصیتها و حالات چهره آنها هنگام صحبت کردن و بیان احساسات مختلف، واقعا شگفت انگیز و دیدنی از کار درآمدهاند. مراحل و مناطق گوناگونی که در دنیای The Last of Us: Part ۲ شاهد هستیم به معنای واقعی کلمه زیبا و از همه مهمتر در حداکثر تنوع طراحی شدهاند تا هرگز و هرگز چشم شما از تکرار مناطق و مراحل آزرده نگردد. The Last of Us: Part ۲ پر است از مناطق شاهکار که در آنها طراحیهای بینظیری از کاملا سرسبز گرفته تا برفی و… وجود دارند و کیفیتشان هم نسبت به بازی نخست واقعا خیلی خیلی بالاتر رفته است مخصوصا وقتی آنها را مستقیما مقایسه نمایید.
اگر بگویم بعد از گذشت چند ساعت، داستان اولین یا دومین انگیزهی مهم شما برای بازی کردن این عنوان میشود، باور کنید که حرف صحیحی است، زیرا جالب است که حتی اگر دلتان نخواهد داستان را دوست داشته باشید و به آن وابسته شوید، عاشق آن میشوید.
از لحاظ جنبههای فنی هم بازی The Last of Us: Part ۲ بسیار عالی و فوقالعاده عمل کرده و تکتک تکسچرها و حتی جزئیات بسیار ریز گرافیکی بازی با دقت فراوان طراحی شدند و شاهد افکتهای نورپردازی بینقص و کاملا طبیعی هستیم تا جای هیچگونه حرف و حدیثی را باقی نگذارد. جالب است که با این کیفیت بصری وحشتناک، بازی این قدر بدون مشکل و روان است و از آن جایی که با دوستانم که بازی را بر روی انواع مختلف پلیاستیشن تجربه کردهاند صحبت کردهام، هیچ یک هرگز دچار مشکلی نشدهاند و افت فریم نداشتهاند و تازه آن صدای هواپیما که در برخی بازیهای سنگین در لحظاتی از دستگاه میشنویم نیز هرگز در عنوانی با این کیفیت و حجم مشاهده نمیشوند که این نشان از بهینهسازی بینظیر بازی توسط ناتیداگ دارد. کاش سازندهها به بازیشان تاخیر بزنند و اینطور بازی را پولیش و بهینه کنند. منظورم از دیگر مشکلات فنی، مواردی از قبیل دیر لود شدن تکسچرها و پارگی تصویر و مواردی از این دست است که حتی به زبان آوردنشان هم برای بازیهای ناتیداگ نامردی است، زیرا هرگز چنین مواردی را در بازیهای ناتیداگ ندیدهایم. از لحاظ «عمق دید» نیز بازی فوقالعاده زیبا عمل میکند و شاهد مناظر بسیار زیبا و چشمنوازی در دوردستها هستیم که البته فقط از دور زیبا هستند، زیرا در گوشه گوشهی دنیای بازی انواع و اقسام خطرات مرگبار انسانی و غیرانسانی که تشنه به جانتان هستند، کمین کردهاند و جالب است که باز هم مثل همیشه انسان خطرناکترین هیولاست. همچنین باید اشاره کنم که بازی The Last of Us: Part ۲ عنوانی کاملا باثبات و قدرتمند در زمینهٔ نرخ فریم محسوب میشود و در طول چندین ساعت تجربهام از این بازی به هیچ وجه با افت فریم و کلا هیچ مشکل فنی دیگری مواجه نشدهام. به صورت کلی و با در نظر گرفتن تمام جوانب مختلف گرافیکی از لحاظ فنی و هنری، باید بگویم بازی The Last of Us: Part ۲ یک شاهکار محض بصری است و شاهد یکی از چند بازی برتر خلق شده در تاریخ از نظر بصری هستیم. باور کنید که در مدت زمانی که بازی میکردم دلم میخواست مدتها و مدتها فقط توقف کنم و مناظر بینظیر و فوقالعادهٔ بازی را نظارهگر باشم و به ناتیداگ درود بفرستم.
اگر دیدید که یک نفر میگوید این بازی “ضعیف و به دردنخور و فلان” است همانجا در دلتان مطمئن شوید که از نزدیکهایش هم رد نشده است و ننشسته چند ساعت درست بازی کند!
دقیقا همان که باید باشد
از لحاظ گیمپلی باید بگویم واقعا The Last of Us: Part ۲ من را کاملا شگفتزده کرد (حتی بیشتر از داستان) و یک بازی «کاملا» بینقص و مصداق بارز کلمهٔ «بدون هیچ مشکلی» است. The Last of Us: Part ۲ انگار ۲-۳ بازی کامل در سبکهای شوتر سومشخص و مخفیکاری و… را در خود دارد و انواع و اقسام المانهای مختلف را برای پیشروی با هر کدام از این روشها که دوست دارید در اختیار شما قرار میدهد. ساخت یک دنبالهی شاهکار برای یکی از بهترین بازیهای تاریخ، که حتی در همان سطح عمل کند (چه برسد بهتر هم باشد) چندین برابر سختتر و دشوارتر است و برای همین است که ارزش ساخت و کسب متای ۹۵ و ۹۶ برای The Last of Us: Part ۲ خیلی خیلی تحسینبرانگیزتر از عنوان نخست است. ناتیداگ در ساخت گیمپلی The Last of Us: Part ۲ دقیقا طوری عمل کرده که بازی هم المانها و شالودهٔ قدیم خود را حفظ کرده باشد و از طرف دیگر یک عنوان با فضایی جدید و حال و هوا و مکانیکهایی نو را عرضه کنند تا بتوانند طرفداران و منتقدان را راضی نگاه دارند. آنها به قدری این حد وسط را دقیق نگه میدارند که جای هیچ حرفی نباشد و در نهایت The Last of Us: Part ۲ بیاید و متای ۹۶ بگیرد. بازی The Last of Us: Part ۲ از لحاظ گیمپلی کاملا به ریشههای این سری و بازی نخست وفادار است و میشود گفت به نوعی تمام مواردی را که در بازی اول در گیمپلی شاهد بودیم، حالا به صورت کاملا بهبودیافته و خوشدستتر در The Last of Us: Part ۲ هم مشاهده میکنیم و از آن مهمتر این که با افزودن یک سری موارد جدید به گیم پلی در کنار بهبود المانهای قبلی، باعث خلق عنوانی شدهاند که از لحاظ گیمپلی، کاملترین و پرمحتواترین عنوان در سبک خودش محسوب میشود و نه تنها کاملا یک The Last of Us آشکار و دوستداشتنی برای طرفداران بازی اول است، بلکه آنقدر نکات جدید هم دارد که بتوانیم به طور کامل آن را یک بازی متفاوت و بسیار ارتقا یافته نسبت به نسخهٔ اول سری قلمداد کنیم که این دو مورد به حدی کامل و عالی در بازی لحاظ شدهاند که The Last of Us: Part ۲ لحظهای بالانس خود را در زمینهٔ وفادار بودن به ریشههای بازی نخست و تبدیل شدن یه یک عنوان کاملا جدید از دست نمیدهد و به طور مداوم روی آن خط باریک حرکت میکند، ولی هرگز منحرف نمیشود که این یک المان حیاتی و بهتر است بگویم یکی از ستونهای اصلی گیمپلی The Last of Us: Part ۲ است که خیلی از نسخههای دوم سریهای بزرگ سعی کردهاند آن را اجرا کنند، ولی موفق نشده و شکست خوردهاند، اما The Last of Us: Part ۲دقیقا این مورد را در بالاترین سطح، اجرایی میکند و همین باعث رقم خوردن تفاوتهای اساسی در کیفیت گیمپلی The Last of Us: Part ۲ با عناوین دیگر و نسخههای دوم فرنچایزهای مختلف میشود.
شرم بر آنهایی که دستشان به بازی نمیرسد و بازی را از نزدیک ندیدهاند ولی میگویند داستان بد است. شرم به نفرتتان که نفرت از هنر است و ارزش این داستان فراتر از هر شاهکار را به خاطر نفرت و جنگ کنسول و… پایین میبرید.
بازی The Last of Us: Part ۲ به لحاظ کلی یک اکشن ماجرایی با المانهای وحشت بقاست که از زاویهٔ دوربین سوم شخص دنبال میشود و بر اساس نوع پیشروی شما در بازی و مراحل مختلف، شامل مبارزات نزدیک، مبارزات از راه دور با سلاحهای گرم و همین طور مخفیکاری است. همچنین در این نسخه بسیار بسیار بیشتر از عنوان اول، المانهای گشت و گذار در دنیای بازی که حالا به مراتب بزرگتر هم شده نیز قرار گرفته (و به آنها تکیه شده) و باید با گشت و گذار و اکتشاف در دنیای بسیار مخوف بازی که در گوشه گوشهی آن خطرهای مرگبار انسانی و غیرانسانی در کمین شما هستند، انواع و اقسام آیتمها و مهمات و منابع مختلف و ارزشمند را پیدا کنید و هر کس بیشتر این ریسک را به جان بخرد، قطعا پاداشهای بهتری هم پیدا و کسب خواهد کرد. بازی از لحاظ جمع کردن منابع و موارد مورد نیاز برای ساختن وسایل لازم، کاملا شما را در شرایط زندگی واقعی در چنین دنیایی قرار میدهد و باید یکی یکی و به سختی و با گشت و گذار فراوان، مواد و آیتمهای مورد نیاز خود را برای ارتقا و ساخت و ساز پیدا کنید و با دقت از آنها استفاده نمایید، زیرا که اصلا مانند یک بازی شوتر و اکشن معمولی اینگونه نیست که کلی از اینها در همه جای محیط بازی ریخته باشند. بلکه مانند چنین دنیایی که بازی در آن قرار دارد، همه، هر چیزی را که دیدهاند و میبینند را غارت کردهاند و باید با سختی منابع مورد نیاز خود را پیدا کنید. بنابراین این فاکتور که در حقیقت مدیریت منابع و آیتمهای مورد نیاز برای بقاست، عمق فوقالعادهای به گیمپلی بازی بخشیده و The Last of Us: Part ۲ را تبدیل به عنوانی کرده که به واقع در آن باید برای بقا تلاش و جستجو کنید و البته که بایستی در استفاده از آنها نیز صرفهجویی نمایید.
دندهکباب!
از لحاظ کلیت وسعت نقشهٔ بازی، میتوانیم بگوییم The Last of Us: Part ۲ یک بازی بین عناوین جهانآزاد و بازیهای خطی به حساب میآید و این موضوع بدون شک برای افرادی مثل من که عاشق و شیفتهٔ بازیهای جهانآزاد هستند، یک نقطه عطف و یک نکتهی بسیار مثبت تلقی میشود و بعد از تجربهٔ چندین ساعتهٔ بازی به راحتی میتوانم بگویم لذت این نسخه با بازی اول برای من اصلا قابل مقایسه نیست و The Last of Us: Part ۲ بسیار بازی مناسبتری برای ذائقهٔ من به حساب میآید که حتی میتوانم بگویم این مورد را بعد از گذشت همان چند ساعت ابتدای بازی به وضوح فهمیده بودم. تازه این گستردهتر شدن دنیای بازی، تنها یک پارامتر مسئول در شدیدا لذتبخشتر شدن بازی برای من است و موضوع مهمتر از آن، توسعه یافتن و قرارگرفتن المانهای بیشتر نقشآفرینی در این نسخه است که از همان سیستم ساخت و ساز بازی که خیلی زود هم با آن آشنا خواهید شد و مقایسهاش با سیستم ساخت و ساز جذاب بازی اول، کاملا برای شما مبرهن و آشکار خواهد شد و هر چقدر هم که پیشروی کنید، این المانهای لذتبخش نقشآفرینی، بیشتر و پررنگتر و مهمتر میشوند و در یک کلام باید بگویم علاقمندان به عناوین اکشن ماجرایی با المانهای پررنگ نقشآفرینی و دنیای تقریبا بزرگ برای گشت و گذار، معنای کامل لذت یک شاهکار بینظیر این ژانر را در رگهایشان حس خواهند کرد، آن هم در قالب یک زمینه و تم کامل The Last of Us، یعنی فکر نکنید اینها را که گفتم به معنی این است که ذرهای بازی از The Last of Us بودن فاصله گرفته است بلکه فقط وسیعتر و عظیمتر و عمیقتر شده است. بازی The Last of Us: Part ۲ علاوه بر اینها یک وحشت بقا نیز محسوب میشود و به دلیل وجود دشمنان بیمار قارچزدهی مخوفی که در بازی وجود دارند و چند نوع مختلف هستند (و در این نسخه متنوعتر هم شدهاند و مخوفتر)، گاها لحظات ترسناک و استرسزایی را نیز تجربه میکنید و لحظاتی از بازی که باید از لابهلای آنها بدون هیچ سروصدایی رد شوید، واقعا ترسناک و دلهرهآور هستند.
حالا سگهای نگهبان در بازی هستند که میتوانند بوی بازیباز را حس کرده و وی را تعقیب کنند، پس «قبل بازی برید حموم تا الی بیچاره رو به کشتن ندین.»
نکتهٔ عالی و عجیب گیمپلی بازی The Last of Us: Part ۲ این است که بازی بسته به هر روشی که روش غالب و انتخاب اصلی شما برای گیمپلی باشد، طوری رفتار میکند که اصلا انگار خود نیل دراکمن زنگ زده به شما و گفته «عزیزم دقیقا دوست داری گیمپلی The Last of Us: Part ۲ رو چطوری پیش ببری و چطوری برات گیمپلی رو طراحی کنیم؟» فکر میکنید شوخی است ولی در اصل همین است. میخواهید اکشن محض بازی کنید و کلا خون و خونریزی و دیوانهبازی راه بیندازید؟ بازی کل ابزار لازم شما را خیلی بیشتر از نیازتان برایتان آماده و فراهم کرده و تقدیمتان میکند تا در یک کلام بترکانید و بشوید الی جان ویک! میخواهید تا حدی که ممکن است فقط و فقط مخفیکاری کنید؟ اصلا این یک متال گیر سالید و اسپلینتر سل و شاید اصلا یک هیتمن بوده که مو در آورده شده The Last of Us: Part ۲. میخواهید خیلی بالانس باشید و ادای متعادلها را در بیاورید و کلا بالانس بین اکشن و مخفیکاری پیاده کنید؟ اصلا چنان این بازی بالانس است که هنگام فرود روی تشک یک لحظه هم پایش بالا نمیآید! یعنی بازی در این حد دستتان را باز میگذارد. مطمئن هستم که کاملا منظورم را گرفتید که بازی تا چه حد بر اساس سلیقهی شما انعطافپذیر است. البته میدانید که کاری به صحنهها و مراحل پریاسکریپت شده و مراحلی که مجبور هستید نوع خاصی بازی کنید، نداریم و وقتهایی که در بازی آزاد هستید را اشاره میکنم. البته نکتهای که در گیمپلی بازی لااقل از نظر من وجود دارد، اینجاست که اصل لذت بازی به این است که گاهی به صورت مخفیکاری و برخی مواقع با اکشن جلو بروید و ترکیب اینهاست که بازی را بسیار جذابتر از حالت تکبعدی میکند و البته باید این نکته را نیز اشاره کرد که در بازی لحظاتی اجباری نیز وجود دارند که حتما بایستی با روشی خاص پیشروی کنید.
شما میتوانید با انواع و اقسام قابلیتها مثل «Listen Mode» و سلاحهایی که در طول بازی به دست میآورید نبردها را به سود خود تغییر دهید و با دشمنان انسانی یا هیولاهای قارچزده مبارزه نمایید.
حالا میرسیم به یکی از آن بهبودهای خوشگلی که گفتم گیمپلی The Last of Us: Part ۲ نسبت به نسخهٔ اول به خودش دیده است، آن هم مهمترین بهبودش. نکتهای که گاهی و فقط گاهی، تنها ضعف بازی اول این سری بود، یعنی هوش مصنوعی یا AI. بگذارید این طور بگویم که حالا در The Last of Us: Part ۲ احتمالا شاهد بهترین هوش مصنوعی این نسل، آن هم در عنوانی هستیم که هوش مصنوعی در آن چند برابر مهمتر است. دیگر حتی ذرهای و اندکی هم مشکلی را در هوش مصنوعی شخصیتها و دشمنان (به قدری عالی در نبردها ضد شما تاکتیک میزنند و محاصرهتان میکنند که هوش از سرتان میبرد) نمیبینید و به قدری شخصیتهای بازی در تکتک رفتارها و موقعیتهای مختلف بازی، عالی و هوشمندانه عمل میکنند و از همه مهمتر واقعی رفتار میکنند که انگار خود دراکمن و بر و بچهها دارند از آن پشت مشتها این شخصیتها را کنترل میکنند. بازی را از همان بار اول بگذارید روی حالت سخت تا همه چیز بازی را تقریبا به طور کامل ببینید و خلاصه کلام این که کف کنید! مکانیکهای بازی نسبت به نسخهی اول پیشرفتهتر شدهاند و علاوه بر دنیای بزرگتر و قابلیت گشت و گذار خیلی بیشتر از بازی اول، میتوانید با الی که چابکتر از جوئل است حالا به نقاط بالاتر و مناطق سختتر دسترسی پیدا کنید. همچنین میتوانید وارد سیستم خزیدن روی زمین برای مخفیکاری شوید که مجموع اینها عمق خیلی زیادی به گیمپلی بازی نسبت به بازی نخست بخشیده است، مخصوصا این که حالا سگهای نگهبان در بازی هستند که میتوانند بوی بازیباز را حس کرده و وی را تعقیب کنند، پس «قبل بازی برید حموم تا الی بیچاره رو به کشتن ندین.» مانند نسخهٔ اول در طول اکثر بخشهای بازی یک NPC همراه شماست که این در واقع یکی از خاصیتها و ستونهای اصلی گیم پلی این سری است و الی که قبلا خودش NPC همراه ما بود، حالا ارتقا پیدا کرده و شده شخصیت اصلی که همراه دارد.
شما در این نسخه میتوانید با جمع کردن منابع و آیتمهای مختلف، قابلیتهای خود را در در یک سیستم درخت ارتقا، آپگرید کنید.
شما میتوانید با انواع و اقسام قابلیتها مثل «Listen Mode» و سلاحهایی که در طول بازی به دست میآورید (مثل سلاحهای گرم یا تیرکمان و حتی اصطلاحا improvised weapons که وسایلی هستند که در اصل برای سلاح بودن طراحی نشدهاند ولی میتوانید به عنوان سلاح استفاده کنید) نبردها را به سود خود تغییر دهید و با دشمنان انسانی یا هیولاهای قارچزده (که در این بازی تنوعشان هم بیشتر شده) مبارزه نمایید و از سیستم فوقالعاده عالی کاورگیری بازی استفاده کنید. سیستم شوتینگ و یا تیراندازی بازی فوقالعاده لذتبخش و واقعی کار شده است و شلیک با تکتک سلاحهای بازی بسیار جذاب است. همچنین میتوانید از مبارزات نزدیک و جنگهای تن به تن نیز بهره ببرید و دشمنان را از پای در آورید. در این زمینه دینا مثل الی در نسخهی اول، یک همراه خیلی خوب برایتان محسوب میشود و هرگز جلوی دست و پای شما را در مبارزات نمیگیرد و خللی در کار شما ایجاد نمیکند. در درجات سختی بالای بازی (که باید آن را تجربه نمایید اگر میخواهید بدانید کیفیت اصلی این بازی چطور است) مبارزات بسیار سختتر هستند و ناخودآگاه شما را به سمت مخفیکاری بیشتر سوق میدهند، زیرا کوچکترین اشتباهی برابر با مرگ است و البته همین نیز بازی را بسیار جذاب و واقعیتر کرده و حس بودن در یک دنیای بیرحم و قاتل را برای شما تداعی میکند.
بازی واقعا خشونتش بالاست. خشونت خیلی خیلی واقعی.
پیشنهاد میکنم بار اول بازی را روی درجهی سختی Hard بروید و بعدا روی درجات سختی بالاتر. چون به این شکل، اولین بار بازی کردن که بهترین و خاطرهانگیزترین هم هست، بهترین تجربه را برایتان رقم میزند. شما در این نسخه میتوانید با جمع کردن منابع و آیتمهای مختلف، قابلیتهای خود را در در یک سیستم درخت ارتقا، آپگرید کنید که واقعا این موضوع لااقل از نظر من، برای این بازی یک موضوع بینظیر است که عمق بازی را چندین برابر کرده است. این درخت مهارتها ۳ شاخهی اصلی دارد که شامل Survival, Crafting و Stealth هستند. شاخهی بقا یا Survival، مواردی مثال خط سلامتی و دامنهی Listen Mode و فاصلهی پرتاب را افزایش میدهد. شاخهی ساخت و ساز یا Crafting اجازه میدهد تا سلاحهای سرد را ارتقا دهید و سرعت ساخت و سازتان را زیاد میکند و با آن میتوانید بمبهای دودی و گیج کننده درست کنید. نهایتا هم شاخهی Stealth یا مخفیکاری را داریم که سرعت شما را هنگام خریدن زیاد میکند، سرعت کشتن به روش مخفیانه را افزایش میدهد و برای کلت، صداخفهکن باز میکند. در مجموع باید خدمت شما عرض کنم که گیمپلی بازی The Last of Us: Part 2 معنای کامل بینقصی است و نه تنها معدود مشکلات خیلی کوچک بازی اول مثل هوش مصنوعی، تبدیل به نقطهی قوت بازی شدهاند، بلکه کلی موارد جدید که عمق گیمپلی را بیشتر کردهاند نیز به بازی اضافه شدهاند. به قدری ترکیب موارد مختلف گیمپلی در The Last of Us: Part 2 بینظیر و جذاب از کار در آمده که سبب خلق یکی از بهترین بازیهای تاریخ شده است که تجربهی آن برای هر گیمری لازم است.
آقا جان بگذارید تا خیالتان را راحت کنم. دراکمن اینا نسل ۹ رو زودتر از موعد پاگشا کردن!!
صدا و موسیقی، دو بازوی قدرتمندی که شما را بیشتر به درون داستان میکشند
عناوین ناتیداگ همیشه از لحاظ صداگذاری و موسیقی، در بالاترین سطح ممکن قرار داشتهاند و مثلا اگر سری به صداگذاری شخصیتها و ساندترکهای Uncharted و The Last of Us بزنید میبینید که در واقع از بهترینهای تاریخ هستند. The Last of Us: Part 2 نیز از این قضیه مستثنی نیست و در واقع شاهد یک شاهکار ناب دیگر از ناتیداگ، صداگذاران و بازیگران بازی و سازندهی نابغهی موسیقی آن هستیم. شخصیتهای بازی یکی از دیگری برتر و حرفهایتر صداگذاری شدهاند و موسیقیهای بازی هم که واقعا دیگر با گوستاوو سانتاءولالالالای لالای لالالالای لای هالالالای لالای هالالای لای (با ریتم ابی بخونید!). بگذریم از این شوخی کوتاه. از ابتدا شروع میکنم. موسیقیهای بازی را هم که با شناختی که از گوستاوو سانتاءولالا داشتیم، حتی قبل انتشار هم لازم نبود نگران ساندترک باشیم. چرا؟ بگذارید تا از بازی قبلی شروع کنیم. در بازی نخست The Last of Us، استاد سانتاءولالا یکی از زیباترین ساندترکهای تاریخ حوزهی سرگرمی را خلق کرد که هنوز که هنوز است در پلیلیستم است و اتفاقا یکی دو روز قبل از انتشار بازی هم برای این که بیشتر در حال و هوای این سری قرار بگیرم، قبل بازی کردن و نقد کردن The Last of Us: Part 2، آن را چند بار گوش دادم و واقعا این موسیقی لعنتی روحنواز و شاهکار است. وقتی هم که موسیقی نسخهی دوم را حین بازی با گوش جان شنیدم، بار دیگر کیف کردم و خیلی سریع فهمیدم با یک شاهکار دیگر طرف هستیم. واقعا انگار که نمیشود فکر کرد که مثلا ساندترک دیگری یا موسیقی متن زیباتری برای The Last of Us: Part 2 وجود داشته باشد، چرا که شما را به درون دنیای بازی میبرد و حس و حالی چند برابر سیاهتر و غمگینتر این بازی را کاملا با موسیقی هم به ما منتقل میکند. نکتهی جالب اینجاست که تفاوت بین دو بازی اول و دوم، کاملا در روح موسیقی آنها نیز به وضوح مشخص است و یک موسیقی ملایم سرشار از غم اندوه و زیبایی، حالا خشنتر و اصطلاحا لبهدارتر و Edgeیتر شده است، اما در همان بنیان و قالب کلی موسیقی این سری.
ای کاش این ناتیداگیها کمی خوشسلیقهتر بودند و از سیدی پراجکت کمی در زمینهی طراحی چهرهها الهام میگرفتند، البته نمیگویم که الی و دینا، تریس و ینفر باشند، چون اینها انسانهای معمولی هستند، ولی دیگر لااقل میشد که الی ظاهر با مزه و صورت زیبای بچگیاش را تا حد زیادی حفظ میکرد و دینا شبیه جهانگیری نبود!
یعنی دقیقا انگار که “تم موسیقی غمناک و ملایم که آرامآرام از شکلگیری یک رابطه و عشق زیبا در دنیایی زشت سخن میگفت”، حالا در ساندترک The Last of Us: Part 2 از “غمی سختتر و زخمزنندهتر” میگوید. موسیقی و ساندترک بازی نیز در این نسخه، سری به طرف دیگر، یعنی نفرت نیز زده است و بیشتر از قبل، زخم به قلب شنونده میزند. برویم سراغ چند کلامی از بخش صداگذاری. در صداگذاریهای محیطی بازی از صدای سلاحها گرفته تا صداهای هیولاهای قارچ زده و کلیکرها و صداهای موجود در محیط، همه و همه بسیار عالی و باکیفیت به گوش شما میرسند و اجازه میدهند تا اوج لذت را از بازی ببرید. صداگذاری شخصیتهای بازی نیز به بهترین شکل انجام گرفتهاند و تک تک صداگذاران نیز اوج کار خود را در این شاهکار دراماتیک به نمایش گذاشتهاند. در واقع در صداگذاری هیچ یک از شخصیتهای اصلی و فرعی، کوچکترین مشکلی وجود ندارد و بازیگران و صداگذاران این بازی، شاهکار خلق کردهاند. صحبتها و حرکات لبها در The Last of Us: Part 2 از نظر زمانی کاملا تطابق دارند و موشن کپچر صورت و حالات چهره هنگام حرف زدن با صداگذاری قدرتمند شخصیتها ترکیب شده است و یک عنوان بینقص را در این زمینه شکل دادهاند. در واقع بهتر است که به جای صداگذار بگوییم بازیگر، چرا که آنها باید تکتک حالات صورت را در زمان بروز احساسات مختلف بازی کنند.
دقیقا انگار که “تم موسیقی غمناک و ملایم که آرام آرام از شکل گیری یک رابطه و عشق زیبا در دنیایی زشت سخن می گفت”، حالا در ساندترک The Last of Us: Part 2 از “غمی سخت تر و زخمی کننده تر و مرگ ناگهانی عشقی که سبب تبدیل تمام آن عشق به نفرت و انتقام می شود” می گوید.
نتیجه
خب کل بخشهای بازی را موبهمو و به اندازهی ۴ برابر یک نقد معمولی برایتان بدون اسپویل باز کردم و خدا شاهد است که این سختترین و سنگینترین مقاله ی زندگیام بود. امیدوارم که از آن بدتان نیاید. برویم سراغ نتیجهگیری کلی. همانطور که در بخش مربوط به گیمپلی بازی به طور کوتاهی اشاره کردم، جدا از این که ساخت یک بازی مثل بخش اول The Last of Us، یعنی عنوانی با بالاترین کیفیت ممکن، کار بینهایت سختی است که شاید فقط ۲-۳ بازیساز از پس آن برآیند، ساخت یک دنبالهی شاهکار که حتی در همان سطح عمل کند (چه برسد بهتر هم باشد) چندین برابر سختتر و دشوارتر هم هست و برای همین است که ارزش ساخت و کسب متای ۹۵ و ۹۶ برای The Last of Us: Part 2 خیلی تحسینبرانگیزتر از عنوان نخست است و باید این موضوع را باز کرده و خدمت شما عرض کنم چرا اینطور است. در دنیای بازیها و مخصوصا در مورد فرنچایزهای دارای عناوین نخست بسیار عالی، خیلی وقتها شاهد موضوعی بودهایم (که البته اصلا ثابت و همیشگی نیست) و آن کاهش کیفیت در نسخههای جدید، نسبت به عناوین اولیهی آن فرنچایز است و خیلی مواقع دیدهایم که نسخهی اول یک فرنچایز، فوقالعاده برتر و زیباتر از مثلا نسخهی سوم آن است و عناوین جدیدتر انگار آن تازگی و طراوت نسخههای اولیه را ندارند، لااقل از دید منتقدان. میدانید چرا میگویم لااقل از نظر منتقدین؟ چون اینها بر عکس اکثر گیمرها، واقعا خیلی وقتها تکلیفشان با خودشان معلوم نیست و انگار دقیقا مثل آن مردک “واقعا” محترم، فراستی، فقط نشستهاند که ببینند سازندگان برای نسخههای بعدی یک سری چکار میکنند و دقیقا بگویند برعکسش باید انجام میشد! یعنی واقعا گاهی در این مورد به سازندگان حق میدهم. چرا؟ وقتی سازندهای مثل ناتیداگ میخواهد نسخهی جدید یک فرنچایز موفق و فراتر از شاهکار مثل The Last of Us را بسازد، واقعا شاید در ابتدا و با دیدن رفتار منتقدین نمیداند که باید دقیقا چه کاری انجام دهد تا منتقدین راضی شوند (شاید نهایتا تصمیم درست را بگیرند ولی خب اینها ناتیداگ هستند و یکی دو تا هم مثلشان وجود ندارد). اگر بیایند و با المانهای موفق و شاهکار عنوان اول یک بازی جدید خلق کنند و تنها کیفیت گرافیکی و .. بازی را ارتقا دهند که منتقدان انگ تکراری بودن به آن بازی میزنند و از نمرهی آن کم میکنند در حالی که با خود نمیگویند چرا سازنده باید اصطلاحا به ترکیب تیم برنده دست بزند و بازی موفق خود را کلی تغییر دهد؟ مثالهای زیادی مثل Gof of War Ascension و Deus Ex Mankind Divided داریم که بسیار شبیه به عنوان بینظیر و شاهکار قبلی و واقعا معرکه بودند، ولی منتقدین گفتند چرا مثل شاهکارهای قبلی هستند! حالا تازه این در حالتی بود که بازی تغییر نکند.
سونی بار دیگر ما و طرفداران و علاقهمندان پلیاستیشن را با هدیهای روبهرو کرد که از الان رفت توی فاز بازی سال شدن.
حالا برویم سراغ حالت بعدی تا ببینید چقدر مسخره است اوضاع. اگر سازندگان بیایند و بازی را در نسخهی جدید کاملا نو کنند و کلی المانهای جدید آورده و تغییرات زیادی در بازی به وجود بیاورند، همین منتقدان میگویند ای بابا این بازی دیگر نامش The Last of Us: Part 2 و از این فرنچایز نیست، یعنی حسابی به این که چرا بازی مانند قبل از المانهای موفق خود استفاده نکرد و کلی تغییر کرده است، گیر میدهیم و سازندگان را سرزنش میکنیم که آقا ریشهها کجا رفت؟!! شما بگرد عزیز من، ریشهها رو میبینی دقیقا کجا رفته. پیدا نکردی بیا بهت بگم! خلاصه که اینها را گفتم که فقط ببینید کاری که ناتیداگ میکند چقدر مرگبار و سخت است. چقدر اعضای ناتیداگ نابغه هستند که در ساخت The Last of Us: Part 2 دقیقا طوری عمل میکنند که بازی هم المانها و شالودهی قدیم خود را حفظ کرده باشد و از طرف دیگر یک عنوان با فضایی جدید و حال و هوا و مکانیکهایی نو را عرضه کنند تا بتوانند طرفداران و منتقدان را راضی نگاه دارند. آنها به قدری این حد وسط را دقیق نگه میدارند که همه راضی باشند و در نهایت The Last of Us: Part 2 بیاید و متای ۹۶ بگیرد. حتی اگر به رویمان هم نیاوریم اما در دلمان خوب میدانیم که در سالهای اخیر (و مخصوصا در مورد نسخههای جدید فرنچایزی که شمارهی اول آن استثنایی و فوقالعاده بوده است)، آنقدر سطح انتظارات ما به خاطر این سایت ها و متا و نمرات و … نسبت به دوران گذشته بالاتر رفته است که انتظار داریم وقتی یک عنوان در شمارهی اول برای ما خاطرات شیرینی رقم زده است، در شمارههای بعدی نه تنها خاطرات شیرینتری را برای ما خلق کند، بلکه انتظار هم داریم تا نسخهی جدید، هم مانند بازی قبلی باشد و هم یک بازی جدید، اما آیا دقت کردهاید که ما فقط میخواهیم، اما نمیدانیم چطور باید چنین کاری را عملی کرد و فکر نمیکنیم که آیا اصلا این خواسته منطقی است یا خیر؟ بله خب، اگر موضوع در مورد ناتیداگ و سونی و ۲ شمارهی The Last of Us است، شدنی است “زیرا اعضای ناتیداگ فقط جلوی ما شکل انسان هستند، وگرنه در اصل هیچ کدامشان آدم نیستند، بلکه رباتهایی با هوش و نبوغ چند هزار سال بعد هستند، اما خب از بقیه که این انتظار را نداشته باشید عزیزان، ناتی داگ فقط یک عدد است!”
در نهایت مطمئنم که وقتی دارید این شاهکار را تجربه میکنید و آدرنالینتان حسابی به سقف چسبیده است، با خود میگویید “بابا این اگه هنوز نسل هشته پس تا حالا چکار میکردیم؟ آیا در یک نسل میاننسلی بودیم؟ یا این که نسل هشتم با همین یک عدد The Last of Us: Part 2 اساتید را راضی کرده تا جهشی بخواند و یک جا برویم نسل ۹؟”
خلاصه این که سونی بار دیگر ما و طرفداران و علاقهمندان پلیاستیشن را با هدیهای روبهرو کرد که از الان رفت توی فاز بازی سال شدن و به والله قسم که این هیترها (هیترهای هنر ناب) حق دارند واقعا ندانند چکار کنند. چقدر بکشند. چقدر تمام صحتبشان بشود بازیهای دیگران و به جای نازیدن به بازیهای خودشان بروند سراغ یوزر اسکور بازی رقیبشان که از الان رفته برای کاندید بازی سال شدن. چقدر دست به دامن منتقدین شدند و آخرش همانها دادند بالای ۹۰. کمی از نفرت وجودت کم کن. به کرکداون ۳ میدهی ۱۰ و میروی در یوزر اسکور به لست ۲ صفر می دهی. تو دشمن هنر هستی و حالا بعد از این موفقیت عظیم The Last of Us: Part 2 روسیاهی رویت مانده. عیبی ندارد. همانطور که نسخهی یک را گذراندی و زندگیت ادامه داشت، این نیز میگذرد و تا چند ماه دیگر احتمالا بازی سال میشود و یک ضربهی دیگر میخوری ولی باز هم ادامه خواهی داد، ولی سعی کن با نیروی عشق باشد نه نفرت. چون The Last of Us: Part 2 را هنوز خیلی باهاش کار دارید و داریم. میدانید چرا اینها به را شما میگویم. چون واقعا رفتارتان زشت و زننده بود در مورد یک اثر هنری.
یک حقیقت را برایتان میگویم. اگر دیدید که یک نفر میگوید این بازی “ضعیف و به دردنخور و فلان” است همانجا در دلتان مطمئن شوید که از نزدیکهایش هم رد نشده است و ننشسته چند ساعت درست بازی کند. در نهایت مطمئنم که وقتی دارید این شاهکار را تجربه میکنید و آدرنالینتان حسابی به سقف چسبیده است، با خود میگویید “بابا این اگه هنوز نسل هشته پس تا حالا چکار میکردیم؟ آیا در یک نسل میاننسلی بودیم؟ یا این که نسل هشتم با همین یک عدد The Last of Us: Part 2 اساتید را راضی کرده تا جهشی بخواند و یک جا برویم نسل ۹؟”
با تشکر بابت نقد،طولانی کامل و فوق العاده بود
این بازی از لحاظ نمرات واقعا به اون چیزی که حقش بود
گیمفا ۱۰ از ۱۰
زومجی ۱۰ از ۱۰
بازیسنتر تنها سایت ایرانی که نمرش داخل متاکریتیک ثبت میشه هم ۱۰ از ۱۰
و باز هم بگید این بازی یک شاهکار و must play نیستش
.
دیروز این شاهکار رو بعد از بالای ۲۵ ساعت تجربه تموم کردم و تا الآن با افتخار میگم چندین دفعه شده که بابت داستانش گریه کردم و هیچ جوره نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
در حالی که نسخه اول رو با اینکه ۸ بار تموم کردم،فقط ۲ بار اشک ریختم
حقیقتا این بازی یک حس خاصی رو بهم میداد مثل نسخه اول که خیلی وقت بود داخل بازی دیگه ای حسش نکرده بودم،یک حس آرامش خاص مخصوصا اول بازی تو جکسون و اون بخش مزرعه،جایی که احساس میکردی،همه چیز به خوبی و خوشی تموم شده ولی دوباره یک اتفاق تلخ دیگه ای می افتاد که اشکت رو در میاورد و حقیقتا اومد و نشست کنار جایگاه نسخه اول
میتونم بگم که بعد از تموم کردن بازی و دیدن اندینگش دیگه هیچوقت و هیچوقت اون آدم سابق نمیشم
دلیلش هم مشخصه و من این همه سال با این شخصیت ها زندگی کردم و حالا هم سرنوشت تلخ اون ها رو بلاخره دیدم و البته تنها امیدم به اینه که داستان بازی ادامه داشته باشه
حقیقتا داستان این نسخه باهام کاری کرد که دیگه حتی نمیتونم نسخه اول رو یکبار دیگه تجربه کنم،چه برسه به دوباره رفتن نسخه دوم و فقط یک ماه برای کنار اومدن با اتفاقات بازی احتیاج دارم تا از این افسردگی و غم شدید در بیام
الآن تنها چیزی که میتونه حالم رو خوب کنه TLOU PART3 هستش
از یک چیز میترسیدم و همون هم شدش که که بعد از تجربش تا مدت ها و شاید هم همیشه هیچ گیم دیگه ای برام لذت بخش نباشه و الآن هم دقیقا همین حس رو دارم و دیگه هیچ رغبتی برای تجربه هیچ بازی ای حتی خود tlou رو هم ندارم،انقدر که پایانش روی من اثر گذاشت
نیل دراکمن به قول خودش عمل کرده و کاری میکنه که از داستان بازی متنفر بشید،اما این تنفر حتی یک درصد هم به منظور بد بودن نیست و مثل نسخه اول با یک شاهکار منتهی با یک داستان فوق العاده دردناک طرف هستید و داستان بازی به قدری دردناک و مریض هست که آرزو میکردید هیچوقت ساخته نمیشد(این حرفم تعریف از بازی بودش)
.
.
.
.
اسپویل شدید کل TLOU 2:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بازی شما رو از اول تا آخر از داستان خودش متنفر میکنه،شاید بپرسید چرا؟
۱.توی همون اوایل بازی،کرکتر محبوبتون جلوی چشاتون در حالی که هیچکاری نمیتونید بکنید،به شکل وحشتناکی کشته میشه
جوئل برای من تو رتبه دوم محبوب ترین کرکتر های مذکر بودش…
۲.بازی شما رو مجبور میکنه داستان کسی که ازش متنفر هستید و نمیخواید حتی یک لحظه هم نگاهش کنید رو بشنوید و تو نقش اون بازی کنید و در آخر هم بهش حق بدید
۳.بازی شما رو مجبور میکنه با کرکتر محبوبتون الی و تنها کسی که براتون مهمه،مبارزه کنید و تا سر حد مرگ بزنیدش…
الی واسه من تو رتبه دوم محبوب ترین کرکتر های مونث بودش…
۴.در آخر وقتی بلاخره دارید انتقامی که از اول بازی انگیزتون برای ادامه دادن و کشتن این همه آدم بوده رو می گیرید ولی سر یک فلش بک کل انگیزه انتقام الی از بین میره
مگه نگفته بودن هدف بازی یک چیز و انتقام هست و پس اون جمله ((i’m gonna to kill every last one of’em))چی شد؟
اون هم بعد از این همه کشتن آدم،از دست دادن دینا و دو تا از انگشت های خودش و…
۵.در آخر و بدتر از همه آخر بازی ما یک الی تنها و شکسته رو داریم که همه چیز رو از دست داده…
الی ای که جول رو از دست داد…
الی ای که عشق زندگیش و تنها کسی که واسش مونده بود یعنی دینا و بچش ترکش کردن و اون ها رو از دست داد…
الی ای که دو تا از انگشتاش رو از دست داد…
الی ای که تنها چیزی که دردش رو تسکین میداد یعنی گیتار زدن و گیتار زدنی که جول اون رو بهش یاد داده بود رو از دست داد…
الی ای که گیتار جول رو از دست داد…
الی ای که اون آرامشی که بعد از سال ها تو جکسون به دست آورده بود رو از دست داد…
الی ای که تنها شانس واسه گرفتن انتقامش رو از دست داد…
و در آخر الی ای که همه چیزش رو سر انتقام از دست داد…
سر پایان بازی و دیدن الی تو این شرایط واقعا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و زار زدم و الآن هم که بهش فکر میکنم واقعا حالم رو میگیره
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پایان اسپویل
بهترین نسل ۷ جی تی ای وی ( و حتی نسخه نسل هشتمیش میشه بهترین هشت هم حساب کرد )
و اما میان نسلی های بزرگی چون شادو آف موردور و فار کرای ۴ چون به حساب نمیان لذا ۵ بازی : رد دد ۲ ، رایز آف توم ریدر ( بیسش نسل هشتمی دقیقتر بگم از ابتدا برای ایکس باکس وان ساخته شد ) ، اسسینز کرید سیندیکیت ، دیترویت بیکام هیومن و صد البته ویچر ۳ بزرگ سلطان نسلها بهترین ۵ بازی نسل هشتم بودند . میدونم الان یه میلیون منفی میگیرم ولی ریبوت گاد آف وار ۲۰۱۸ شدیدا اوور ریتد بود و خیلی بیش از حقش تعریف و تمجید شد نه مثل ۳ نسخه قبلی هک و اسلش به حساب میاد و نه یه اکشن ادونچر درست درمون . اکثر پازلهاش تکراری و با پرتاب سریع تبر به نقطه ای خاص حل میشه . چجوری خیلی از شماها بهترین نسل ! به حسابش میارین آخه تعصب تا چه حد ! اگه IGN و گیم اینفورمر هم بهش ۱۰۰ داده باشن اونا هم غلط کردن یعنی منظورم قضاوتشون غلط بوده تمام . نکته بعد ۵ بازی غیر ریسینگ در نظر گرفتم وگرنه فورزا هورایزن ۳ و ۴ حرف ندارن . لست آف آس ۲ عالی ولی نه در جزییات و محتوا درحد ویچر۳ هست و نه به اندازه اسسینز کرید سیندیکیت لذت بخشه با این وجود میتونه ( برخلاف ریبوت گاد آف وار یا هورایزن زیرو دان با تمام نو آوریش یا کوانتوم بریک با فیزیک و گرافیک استثناییش یا آنچارتد ۴ که بازم نقطه اوج فرنچایزش نبود متاسفانه اما البته احترام زیادی براش قائلم یا حتی اثر فوق العاده عالی یوبیسافت یعنی گوست ریکان وایلد لندز ) بجای یکی از ۵ انتخاب من جایگزین بشه شاید دیترویت به خاطر خاص بودنش یا تکراری شدن سیندیکیت بعد از حدود ۳۰ ساعت لذت ناب ( البته نسخه نهایی یونیتی که عاری از باگ و لگ بود هم کم از سیندیکیت نداره ولی خب در بهترین ۵ غیر ربسینگ برتر نسل نمیشه بیش از یک نماینده از یوبیسافت بزرگ داشت ) یا حتی ولفنشتاین دنیو کلوسوس که یه شوتر اول شخص کم نظیر بود . شاید حتی این لیست بتونه از جهاتی عادلانه باشه :
رد دد ۲ ، ویچر۳ ، رایز آف توم ریدر ، لست آف آس ۲ و اسسینز کرید سیندیکیت ( یا دیترویت بیکام هیومن )
و با هنرمندی هورایزن زیرو دان ، گوست آف سوشیما ، فار کرای ۵ ، کوانتوم بریک ، گاد آف وار ریبوت ، گوست ریکان وایلدلندز و واچ داگز ۲
سلام و عرض ادب خدمت شما. یک دنیا سپاس از شما و نظر به این زیبایی و طولانی و کاملی که لذت بردم ازش. خوشحالم مورد رضایتتون بوده و باعث افتخار منه. https://t.me/Gametal
سلام خدمت امید عزیز و گل. واقعا ازت ممنونم امید جان که وقت عزیز زندکیت رو گذاشتی و مطالعه فرمودید نقد رو. واقعا سنگین بود برام این نقد چون باید همه چیز رو بهتون می گفتم. دقیقا میخواستم دینیامیت بذارم زیر نفرت و حسادت که خدا رو شکر گداشتم دقیق. واقعا لذت بردذم از کلمه به کلمه نظرت. خیلی خوشحالم که مخاطبی مثل شما دارم امید عزیز و باعث افتخار برانون می نویسم. واقعا بزرگوار هستی و محبت داری. https://t.me/Gametal
عشقی داداش سعید…خدایی نقد آیجیان و سایتای دیگه خارجی و ایرانی یه طرف….منتظر نقدت بودم سعید جان….من ۲۷ سالمه….توی این ۲۱-۲۲ سالی که گیم میزنم…توی هیچ اثری این حجم از نفرتو و حسادتو ندیده بودم و ۱۰۰٪ نخواهم دید((اگه خدا دوستمون داشته باشه و لست۳))از رفتار این هیترایی که به قول شما از ۱۰۰ متری لست۲ رد نشدن و میگن بازیه بدیه((آخه لامصب اگه این بده….معنیه بد برای من بهتر از خوبو شاهکاره))ناراحت شدم…بابا این دستاورد هنریه…هممون باید باهاش حال کنیم و بهش افتخار کنیم….بخدا که داریم پختهترین اثر ناتیداگ و سونیو پلی میدیم….
سعید جان خیلی دوست داشتم نقدتو…به جرات میگم که خفنترین نقدی بود که دیدم…فکرم نکنم دیگه نقدی در این حد(حتی خودت) بشه نوشت….
گل کاشتی پسر….دمت گرم. :heart:
خیلی خیلی متشکرم امید عزیز و گل. واقعا نظرت برام مثل یک نور امید و انگیزه اس. خیلی خوشحالم که مخاطبین و دوستانی مثل شما دارم. باعث افتخار منه که رضایت داشتید از مقاله و با تک تک کلماتتون موافقم امید جان. یک دنیا سپاس https://t.me/Gametal
سلام و درود خدمت شما. یک دنیا سپاس از لطفتون. بله برزگ زیرین دیگه ای اضافه شد به دفتر زرین سونی.
بسیار خوب در مورد یوزر اسکور مسخره فرمودید. طرف به کرک داون ۳ اده ۱۰ بعد به لست ۲ داده صفر!!! اصلا نفرت و .. رو رد کرده دیگه سیاهی گرفته وجود رو.
خیلی خیلی خیلی تلاش کردن ولی خحب ۹۵ و ۹۶!!! دیگه باید از یه جایی بزنه بیرون تلاشی که کردن https://t.me/Gametal
گیمفا عجب تیترهایی رو برای بررسی بازی انتخاب میکنه! من فک کردم گیم آف ترونزه مثلا. به سونی فنا پیشنهاد میکنم بدون علم هیچ وقت هیچی نگن که بعدا به ضررشون تموم شه.
#دانگرید_نشده
۱۴#_ترا_سمبوسه
#ssd_پونصد_ترا_فلافلی
#لیک_های_فیک
#بک_وارد_کامل_از_همه_نسلها
اینا یه سری حقایقه. خواهشا هیت و ترولم نکنید چون من هیت و ترول نکردم. امیدوارم کسی اگر از داستان این بازی لذت نبرد از بقیه موارد خوبی که داره لذت ببره
تو ی همین متن هم یک توهین غیر مسقیم به فن های xbox شد واقعا من نمیدونم باید چکار کنم تا بهم توهین نشه.
من دوست دارم رو کنسول ۱۲ ترافلاپس بازی کنم حالا شما هم همچین بازی بکنید.
به سونی فن ها هم پیشنها میکنم که برنامه جولای را تماشا کنند
ما برنامه جولای رو نگاه میکنیم
و بر خلاف شماها از روی نفرت ارزوی شکست مایکروسافت رو نمیکنیم
بلکه برعکس میخوایم بترکونه تا رقابت ایجاد بشه
ولی آدمایی مثل شما تمام لذتتون اینه که بازی های مورد علاقه بقیه رو بکوبین و اوقات مارو خراب کنین
ما عاشق این هستیم که مایکرو بازی شاهکار بده که بریم بازیش کنیم همونجوری که فورزا هوریزون چهار بهترین بازی ریسینگ ارکید نسل هشت بود و از بازی کردنش لذت بردیم و سازنده اشو تحسین کردیم نه مثل هیترا که به این اثر هنری ناب(لست دو ) هیت می ورزند
عزیزم ایکس باکس فنها هر جا برن بهشون توهین میشه پس زیاد خودتو ناراحت نکن
داداش اینا رو ولشون کن با بازیشون حال کنن
من که از دیروزتا الان تو کف کراس فایر موندم
فقط منتظر بخش داستانیشم
و مطمئنم جولای مایکرو میترکونه
بهت قول میدم همین کراس فایر طوفان به پا میکنه
بازی رو نصف کردم و میتونم بگم تاحالا هیچ بازی دیگه ای تو عمرم اینقد منو تحت تاثیر قرار نداده بود
دقیقا نفرت رو دارم تو تک تک سلولام احساس میکنم
امیدوارم تا اخرش اینجوری هیجانی تر بشه
در مورد دوستانی که میگفتن بازی دانگرید شده خواستم بگم بازی حتی اپگرید شده ولی اگه دموی ۲۰۱۸ رو میگین اونجا چون اینوایرمنت و ویژوال بازی رو توی یه تک دمو میسازن نمیشه تو فاینال درست همون رو پیاده کرد
همینقد بهتون بگم که دمو ۲۰۱۸ با ps4 pro کپچر شده بود ولی ناتی داگ تمرکزش رو روی ps4 معمولی گذاشته بود
درضمن حتی تو فاینال همون قسمت دمو ۲۰۱۸ هم دانگرید نشده بود فقط نورپرداری رو عوض کردن که واقعا اون نورپردازی خفن رو ps4 فت نمیتونه رندر کنه و اینجا تقصیر سخت افزاره
و در اخر این عکسو ببینین تا بدونین چرا میگم اپگرید شده بود بازی http://uupload.ir/files/y6zt_1.jpg
خسته نباشید سعید جان
نقد بسیار عالی بود اما با اینکه من بازیش نکردم اما فک میکنم ۱۰ حقش نباشه چون بالاخره ضعیف داستان باید لحاظ بشه و ۹٫۵ مناسبه
اما من به نقد های شما کامل اطمینان دارم و اگه به یه بازی نمره ی کاملی بدید میدونم که هیچ شکی در شاهکار بودن این بازی نیست :yes:
داستان شاهکاره ۹۹ درصد نقد ها می گن شاهکاره. خودت بازی کن. من به جد می گم عالیه. و چون هر دو کنسول رو دارم و بازی های جفتشونم دوست دارم. خیالت راحت باشه از سر بچه بازی حرف نمی زنم
از همون اول معلوم بود این بازی شاهکاره بعد میگن سونی بلد نیست بازی بسازه نه عزیز بلده بسازه شما خودتونو گول میزنید شما با جعبه بدون بازی حال کن :rotfl:
من هنوز بازی دوم رو تجربه نکردم اما نمیدونم واقعاََ این همه درگیری سر چیه!؟ اگر در مورد downgrade صحبت میکنید که واقعا آنچنان نقدی وارد نیست به بازی این اثر از نظر سایت های تحلیلی همونطور که تشبیه کردن مثل یک الماس ۲۴ قیراطی می مونه و تا به این لحظه میشه گفت نمونش در صنعت گیم نیست اثری که (حداقل حداقل برروی کنسول ها) همانندش از نظر گرافیکی نیست چرا باید کاهش جزئی کیفیت گرافیکی مهم باشه؟ زحمتهای چندین و چند سالهی یک استودیو رو (حداقل بخاطر جنبهی کیفیت گرافیک فنی) زیر سوال نباید برد. از طرفی نمرات یوزرها زمانی اهمیت داره که جانبدارانه نباشه نه این که شاهد سیستم ۰ و ۱ی (قبول یا رد) باشیم هر انسان عاقلی می تونه ببینه که حق این اثر حتی اگر داستانی ضعیف داشته باشه زیر ۷ نیست.
خواهش میکنم هر دو طرف از طرفداران کنسول ها سعی کنید با دید جانبدارانه به هر رسانه ای نگاه نکنید چه فیلم چه انیمه چه بازیهای ویدیویی. به عنوان یک اثر هنری به بازی ها نگاه کنید، اتفاقاتی که در مورد نمرات کاربران بر سر tlou آمده منطقی نیست و در مورد هیچ بازیای چنین اتفاقی منطقی نخواهد بود.
این متن رو کسی نوشته که نتونست با بازی اول ارتباط برقرار کنه من هیچگونه تعصبی نسبت به کنسول ها ندارم اما تعصب خاصی نسبت به آثار هنری دارم اگر همین بلا ها سر Halo رخ میداد باز هم ناراحت میشدم چون سیستم ۰ و ۱ یوزرها نه تنها زحمت های یک استودیو رو کمرنگ می کنه در دید عموم بلکه باعث درگیریهای بی مورد هم میشه. حداقل انتظار داشتم در پستهای نامربوط شاهد این درگیریها نباشیم اما میبینم در پست مثلاََ بتمن هم شاهد ترول و درگیری هستیم که واقعاََ ناامید کنندس.
فقط در مورد کیفیت گرافیکی و نمرات یوزر صحبت کردم که هم اسپویل نداره هم واقعاََ از هر دیدی غیر منطقیه. ممکنه در نهایت منم با این اثر ارتباط برقرار نکنم اما چیزی که بهش مطمئنم اینه لیاقت بازی نمرههای ۰ نیست.
آقا سعید خسته نباشید من بعد از تجربهی بازی حتماََ نقد شما رو می خونم. دم شما گرم.
واقعا بازیه زیباییه.کاش شرکتای دیگه هم از ناتی داگ یاد بگیرن.خدارو شکر اتزیوی کبیر تو اوج از گیم خداحافظی کرد و یوبی به خاک ندادش. :rotfl: بقیه ی سری رو ه بجز ac3 وac4 به خاک داد.کاش ادامه ی ac4 رو میساختن تا باز با ادوارد حال کنیم.هرچند بهتر نساخت .میبینید که هود رو از بازی حذف کرده بعد اومده هیدن بلید رو گزاشته رو دستش فکر کرده باراکا تو مرتال کامبته.واقعا به خاک داده سری رو :rotfl:
وقتی متا و نمره های دارک سایدرز ۳ اومد از خریدش نا امید شدم ولی وقتی اومدم نقد گیمفا و نظرات مثبت ردیت رو خوندم رفتم خریدمش و حسابی لذت بردم و کلی هم دعاتون کردم که کارتون از همه درست تره و انصاف دارید ولی وقتی حتی معروف ترین یوتیوبر ها همچون واکنشی نشون میدن ای نمره کمی شک بر انگیزه واسه داستان که همه بهش معترضن چیزی کم نمیکنین؟اگه همین بازی انحصاری سونی نبود یا بر چسب ناتی داگ نمیخورد چی؟وجدان داشته باشیم اگه ایکس باکس یه همچین حرکتی با مستر چیف میزد همه از عصبانیت…..ولی انگار فقط تو ایرانه که همه راضین
خدا اون روز رو نیاره.
البته مایکروسافت و استدیو هاش مطمعنم از همون اول هم قصد این کار هارو نداشتند و اگه هم داشتند مطمعنم بعد از دیدن جریان این بازی (last of us 2) کلا اینو از سرشون انداختن بیرون و سمت این کارا نمیرن.
Dr.Who
بزار من جوابت و بدم نمیدونمم میخونی یا ن ولی جوابمو میدم هرکی میخونه بفهمه
یک داستان بازی شاهکاره تلخه و غمگین
دو خیلیا که از بازی بد میگن به خاطر دوساعته اوله بازی هست توقع همچین شروعی نداشتن حالا وارد جزییات نمیشم اگه بازی کردی و میدونی دوساعت اول بازی چیشده پس باید بفهمی منظورم چیه اگرم بازی نکردی و همینطوری نظر میدی من چیزی نمیگم ک اسپویل نشه
سه یوتوبرا که دارن ازش بد میگن به دو دلیل هست یک به خاطر همون مسئله ایی ک گفتم دو ساعت اول و بازی کردن ی چی و دیدن به مذاقشون خوش نیمده بازی و ادامه نداده ول کردن مورد دوم اینه ک به دنبال جمع کردن ویو و لایک ان چرا چون الان تلو ۲ رو بورسه چون هیترا دور و برش زیاده پس چیکار میکنن میان از بازی بد میگن توی تیتراشون راجع بازی بد میگن که هیترا خوششون بیاد و بیان ویدیوشون و نگا کنن و لایک کنن اینطوری به نفع یوتوبرا هم هست کی از کسب درامد بیشتر بدش میاد ؟ راجع پایانش فعلا نظری ندارم چون من تازه ۱۱ ساعت از بازی و تجربه کردمو هنوز دارم ادامه میدم ولی اون پایانی ک در انتظارمه شاید مثلا الی اون زنه رو ببخشه دیگه بالاتر از این نداریم وارد قضیه نمیشم ک اسپویل نشه حتی اگه پایانش این باشه من مشکلی ندارم چون الی واقعا داره انتقام میگیره و بالاخره انتقام گیریش ی جایی باید تموم شه حتی به خاطر عشقش حالا دیگه من اینا رو گفتم نمیدونمم میخونی یا ن ولی اگه تجربه ش نکردی به هیترا و حواشی ایی ک اطرافش هست توجه نکن هیتر همیشه هست چ تو فیلم چ تو بازی چ تو سریال و …
من که اصلا پلی استیشن ندارم
نقد رو هم هنوز نخوندم
ولی از لحظه انتشار بازی تا همین ۵ دیقه پیش واکثروی بازی رو کامل دیدم…
بازی عالی بود واقعا عالی بود (البته یکم دوز رابطه L(-_-) رو میاوردن پایین بهتر بود، چون انگار زوم کرده بودن روش و یجوری لوس شده بود تو بازی، دانگرید هم شده بود ولی نمیشه بهش به عنوان نکته منفی نگاه کرد)
داستان هم که دیگه حرفی باقی نذاشت، قشنگ عشق رو از دل نفرت کشید بیرون، بستگی داره که چطوری بهش نگاه کنی،
یه خسته نباشید هم میگم به آقای آقابابایی واسه نقد، الان شروع میکنم به خوندنش
آقا مجددا خسته نباشید، بسیار عالی
آقا سعید این هیتر ها هِیتر ها همیشه بودن و هستن، حیفه بخواین وقت خودتون رو حرومشون کنید، البته دل آدم هم میسوزه که این همه با آب و آتیش میزنن آخرش هم مهره های شطرنج بازی دو تا شرکت بزرگن و هیچی بهشون نمیماسه… بی خیال
داستان بازی هم تاریک بود درسته ولی واقعا تو ده دیقه آخر بازی نوره که جایگزینش میشه، من خودم اولش گارد گرفتم ولی دیدم که ناتی داگ کارش رو خیلی بهتر از من و امثال من بلده…
درود بر شما. خیلی ممنونم از محبتتون. سلامت باشید انشالله.. بسیار عالی و زیبا نوشتید. نفرت و حسادت بدجوری خواست این بازی رو خراب کنه ولی چنان ضربه بدی خوردن که کمنرشون شکست. مگه شوخیه امتیاز بایوشاک و اویل۴ رو بگیری. یک دنیا سپاس از شما. https://t.me/Gametal
عجب مقالهای :heart: چه مقدمهی زیبایی و چه تفسیرای فوقالعادهای از واژهی هیتر و گیمر :heart: :rose: برای من که همیشه به حس و حال خودم از بازی و تجربم تکیه داشتم و حرف هیچ هیتر و حتی برخی کارشناسای معلومالحال رو نزاشتم تو زندگی گیمریم اثر بزاره خیلی جالب بود این مقاله .. در واقع تیر خلاصی بود بر پیکر هرچی هیتره و اینکه یاد بگیریم حرفایی که هدف خاصی دارند رو ببینیم و بشنویم و رد بشیم و فقط به فکر تجربه و لذتمون از بازیهای شاهکار و مورد علاقمون باشیم .. خیلی هنرمندانه و شاهکار بود این مقاله و از اون موارده که باید بوک مارک شه تا چند دفعه مطالعه کنم با یک بار حل نمیشه :laugh: :inlove: :heart: :yes: خسته نباشید بابت این مقالهی شاهکار که مث بازی نمرش ۱۰ از ۱۰ بود :heart: :heart: :heart:
درود بر شما حسن جان. خیلی ارز محطتتون متشکرم. باعث افتخار من هست که رضایت داشتید و افتخار میکنم مخاطبینی مثل شما دارم که دقت میکنن به نقدو مقاله. از هیترها کلا متنفرم. اینها انسان های یک بعدی هستن که نفرت وجودشون رو گرفته. نفرت در این حد برای هر چیزی بده بازی سونی یا مایکروسافت یا هر چی.
باز هم ممنون از محبت و لطف شما حسن عزیز و گل.
نظرات
با تشکر بابت نقد،طولانی کامل و فوق العاده بود
این بازی از لحاظ نمرات واقعا به اون چیزی که حقش بود
گیمفا ۱۰ از ۱۰
زومجی ۱۰ از ۱۰
بازیسنتر تنها سایت ایرانی که نمرش داخل متاکریتیک ثبت میشه هم ۱۰ از ۱۰
و باز هم بگید این بازی یک شاهکار و must play نیستش
.
دیروز این شاهکار رو بعد از بالای ۲۵ ساعت تجربه تموم کردم و تا الآن با افتخار میگم چندین دفعه شده که بابت داستانش گریه کردم و هیچ جوره نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
در حالی که نسخه اول رو با اینکه ۸ بار تموم کردم،فقط ۲ بار اشک ریختم
حقیقتا این بازی یک حس خاصی رو بهم میداد مثل نسخه اول که خیلی وقت بود داخل بازی دیگه ای حسش نکرده بودم،یک حس آرامش خاص مخصوصا اول بازی تو جکسون و اون بخش مزرعه،جایی که احساس میکردی،همه چیز به خوبی و خوشی تموم شده ولی دوباره یک اتفاق تلخ دیگه ای می افتاد که اشکت رو در میاورد و حقیقتا اومد و نشست کنار جایگاه نسخه اول
میتونم بگم که بعد از تموم کردن بازی و دیدن اندینگش دیگه هیچوقت و هیچوقت اون آدم سابق نمیشم
دلیلش هم مشخصه و من این همه سال با این شخصیت ها زندگی کردم و حالا هم سرنوشت تلخ اون ها رو بلاخره دیدم و البته تنها امیدم به اینه که داستان بازی ادامه داشته باشه
حقیقتا داستان این نسخه باهام کاری کرد که دیگه حتی نمیتونم نسخه اول رو یکبار دیگه تجربه کنم،چه برسه به دوباره رفتن نسخه دوم و فقط یک ماه برای کنار اومدن با اتفاقات بازی احتیاج دارم تا از این افسردگی و غم شدید در بیام
الآن تنها چیزی که میتونه حالم رو خوب کنه TLOU PART3 هستش
از یک چیز میترسیدم و همون هم شدش که که بعد از تجربش تا مدت ها و شاید هم همیشه هیچ گیم دیگه ای برام لذت بخش نباشه و الآن هم دقیقا همین حس رو دارم و دیگه هیچ رغبتی برای تجربه هیچ بازی ای حتی خود tlou رو هم ندارم،انقدر که پایانش روی من اثر گذاشت
نیل دراکمن به قول خودش عمل کرده و کاری میکنه که از داستان بازی متنفر بشید،اما این تنفر حتی یک درصد هم به منظور بد بودن نیست و مثل نسخه اول با یک شاهکار منتهی با یک داستان فوق العاده دردناک طرف هستید و داستان بازی به قدری دردناک و مریض هست که آرزو میکردید هیچوقت ساخته نمیشد(این حرفم تعریف از بازی بودش)
.
.
.
.
اسپویل شدید کل TLOU 2:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بازی شما رو از اول تا آخر از داستان خودش متنفر میکنه،شاید بپرسید چرا؟
۱.توی همون اوایل بازی،کرکتر محبوبتون جلوی چشاتون در حالی که هیچکاری نمیتونید بکنید،به شکل وحشتناکی کشته میشه
جوئل برای من تو رتبه دوم محبوب ترین کرکتر های مذکر بودش…
۲.بازی شما رو مجبور میکنه داستان کسی که ازش متنفر هستید و نمیخواید حتی یک لحظه هم نگاهش کنید رو بشنوید و تو نقش اون بازی کنید و در آخر هم بهش حق بدید
۳.بازی شما رو مجبور میکنه با کرکتر محبوبتون الی و تنها کسی که براتون مهمه،مبارزه کنید و تا سر حد مرگ بزنیدش…
الی واسه من تو رتبه دوم محبوب ترین کرکتر های مونث بودش…
۴.در آخر وقتی بلاخره دارید انتقامی که از اول بازی انگیزتون برای ادامه دادن و کشتن این همه آدم بوده رو می گیرید ولی سر یک فلش بک کل انگیزه انتقام الی از بین میره
مگه نگفته بودن هدف بازی یک چیز و انتقام هست و پس اون جمله ((i’m gonna to kill every last one of’em))چی شد؟
اون هم بعد از این همه کشتن آدم،از دست دادن دینا و دو تا از انگشت های خودش و…
۵.در آخر و بدتر از همه آخر بازی ما یک الی تنها و شکسته رو داریم که همه چیز رو از دست داده…
الی ای که جول رو از دست داد…
الی ای که عشق زندگیش و تنها کسی که واسش مونده بود یعنی دینا و بچش ترکش کردن و اون ها رو از دست داد…
الی ای که دو تا از انگشتاش رو از دست داد…
الی ای که تنها چیزی که دردش رو تسکین میداد یعنی گیتار زدن و گیتار زدنی که جول اون رو بهش یاد داده بود رو از دست داد…
الی ای که گیتار جول رو از دست داد…
الی ای که اون آرامشی که بعد از سال ها تو جکسون به دست آورده بود رو از دست داد…
الی ای که تنها شانس واسه گرفتن انتقامش رو از دست داد…
و در آخر الی ای که همه چیزش رو سر انتقام از دست داد…
سر پایان بازی و دیدن الی تو این شرایط واقعا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و زار زدم و الآن هم که بهش فکر میکنم واقعا حالم رو میگیره
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پایان اسپویل
بهترین بازی نسل ۷ لست۱
بهترین بازی نسل ۸ لست۲
هیترا هم بسوزن بسوزن و بسوزن
ما هم لذت میبریم از این شاهکار مثبت ۹۵
نچ کاکو gta v بهترین هفت بود ، نسل هشتم رد دد رو داشت ، گاد آف وار رو داشت که متای هردو بیشتر بود پس شرمنده
متای لست از گاد اف وار
و اوپن کرایتیکش از ردد و جی تی ای بالاتر بود
گیمپلی بازی نصبت به شماره قبلش تغییری نکرده
بهترین نسل ۷ جی تی ای وی ( و حتی نسخه نسل هشتمیش میشه بهترین هشت هم حساب کرد )
و اما میان نسلی های بزرگی چون شادو آف موردور و فار کرای ۴ چون به حساب نمیان لذا ۵ بازی : رد دد ۲ ، رایز آف توم ریدر ( بیسش نسل هشتمی دقیقتر بگم از ابتدا برای ایکس باکس وان ساخته شد ) ، اسسینز کرید سیندیکیت ، دیترویت بیکام هیومن و صد البته ویچر ۳ بزرگ سلطان نسلها بهترین ۵ بازی نسل هشتم بودند . میدونم الان یه میلیون منفی میگیرم ولی ریبوت گاد آف وار ۲۰۱۸ شدیدا اوور ریتد بود و خیلی بیش از حقش تعریف و تمجید شد نه مثل ۳ نسخه قبلی هک و اسلش به حساب میاد و نه یه اکشن ادونچر درست درمون . اکثر پازلهاش تکراری و با پرتاب سریع تبر به نقطه ای خاص حل میشه . چجوری خیلی از شماها بهترین نسل ! به حسابش میارین آخه تعصب تا چه حد ! اگه IGN و گیم اینفورمر هم بهش ۱۰۰ داده باشن اونا هم غلط کردن یعنی منظورم قضاوتشون غلط بوده تمام . نکته بعد ۵ بازی غیر ریسینگ در نظر گرفتم وگرنه فورزا هورایزن ۳ و ۴ حرف ندارن . لست آف آس ۲ عالی ولی نه در جزییات و محتوا درحد ویچر۳ هست و نه به اندازه اسسینز کرید سیندیکیت لذت بخشه با این وجود میتونه ( برخلاف ریبوت گاد آف وار یا هورایزن زیرو دان با تمام نو آوریش یا کوانتوم بریک با فیزیک و گرافیک استثناییش یا آنچارتد ۴ که بازم نقطه اوج فرنچایزش نبود متاسفانه اما البته احترام زیادی براش قائلم یا حتی اثر فوق العاده عالی یوبیسافت یعنی گوست ریکان وایلد لندز ) بجای یکی از ۵ انتخاب من جایگزین بشه شاید دیترویت به خاطر خاص بودنش یا تکراری شدن سیندیکیت بعد از حدود ۳۰ ساعت لذت ناب ( البته نسخه نهایی یونیتی که عاری از باگ و لگ بود هم کم از سیندیکیت نداره ولی خب در بهترین ۵ غیر ربسینگ برتر نسل نمیشه بیش از یک نماینده از یوبیسافت بزرگ داشت ) یا حتی ولفنشتاین دنیو کلوسوس که یه شوتر اول شخص کم نظیر بود . شاید حتی این لیست بتونه از جهاتی عادلانه باشه :
رد دد ۲ ، ویچر۳ ، رایز آف توم ریدر ، لست آف آس ۲ و اسسینز کرید سیندیکیت ( یا دیترویت بیکام هیومن )
و با هنرمندی هورایزن زیرو دان ، گوست آف سوشیما ، فار کرای ۵ ، کوانتوم بریک ، گاد آف وار ریبوت ، گوست ریکان وایلدلندز و واچ داگز ۲
سلام و عرض ادب خدمت شما. یک دنیا سپاس از شما و نظر به این زیبایی و طولانی و کاملی که لذت بردم ازش. خوشحالم مورد رضایتتون بوده و باعث افتخار منه.
https://t.me/Gametal
دمتون گم.چقد طولانی.واقعا طولانیی بود. :yes:
سلام خدمت امید عزیز و گل. واقعا ازت ممنونم امید جان که وقت عزیز زندکیت رو گذاشتی و مطالعه فرمودید نقد رو. واقعا سنگین بود برام این نقد چون باید همه چیز رو بهتون می گفتم. دقیقا میخواستم دینیامیت بذارم زیر نفرت و حسادت که خدا رو شکر گداشتم دقیق. واقعا لذت بردذم از کلمه به کلمه نظرت. خیلی خوشحالم که مخاطبی مثل شما دارم امید عزیز و باعث افتخار برانون می نویسم. واقعا بزرگوار هستی و محبت داری.
https://t.me/Gametal
عشقی داداش سعید…خدایی نقد آیجیان و سایتای دیگه خارجی و ایرانی یه طرف….منتظر نقدت بودم سعید جان….من ۲۷ سالمه….توی این ۲۱-۲۲ سالی که گیم میزنم…توی هیچ اثری این حجم از نفرتو و حسادتو ندیده بودم و ۱۰۰٪ نخواهم دید((اگه خدا دوستمون داشته باشه و لست۳))از رفتار این هیترایی که به قول شما از ۱۰۰ متری لست۲ رد نشدن و میگن بازیه بدیه((آخه لامصب اگه این بده….معنیه بد برای من بهتر از خوبو شاهکاره))ناراحت شدم…بابا این دستاورد هنریه…هممون باید باهاش حال کنیم و بهش افتخار کنیم….بخدا که داریم پختهترین اثر ناتیداگ و سونیو پلی میدیم….
سعید جان خیلی دوست داشتم نقدتو…به جرات میگم که خفنترین نقدی بود که دیدم…فکرم نکنم دیگه نقدی در این حد(حتی خودت) بشه نوشت….
گل کاشتی پسر….دمت گرم. :heart:
خیلی خیلی متشکرم امید عزیز و گل. واقعا نظرت برام مثل یک نور امید و انگیزه اس. خیلی خوشحالم که مخاطبین و دوستانی مثل شما دارم. باعث افتخار منه که رضایت داشتید از مقاله و با تک تک کلماتتون موافقم امید جان. یک دنیا سپاس
https://t.me/Gametal
سلام و درود خدمت شما. یک دنیا سپاس از لطفتون. بله برزگ زیرین دیگه ای اضافه شد به دفتر زرین سونی.
بسیار خوب در مورد یوزر اسکور مسخره فرمودید. طرف به کرک داون ۳ اده ۱۰ بعد به لست ۲ داده صفر!!! اصلا نفرت و .. رو رد کرده دیگه سیاهی گرفته وجود رو.
خیلی خیلی خیلی تلاش کردن ولی خحب ۹۵ و ۹۶!!! دیگه باید از یه جایی بزنه بیرون تلاشی که کردن
https://t.me/Gametal
گیمفا عجب تیترهایی رو برای بررسی بازی انتخاب میکنه! من فک کردم گیم آف ترونزه مثلا. به سونی فنا پیشنهاد میکنم بدون علم هیچ وقت هیچی نگن که بعدا به ضررشون تموم شه.
#دانگرید_نشده
۱۴#_ترا_سمبوسه
#ssd_پونصد_ترا_فلافلی
#لیک_های_فیک
#بک_وارد_کامل_از_همه_نسلها
اینا یه سری حقایقه. خواهشا هیت و ترولم نکنید چون من هیت و ترول نکردم. امیدوارم کسی اگر از داستان این بازی لذت نبرد از بقیه موارد خوبی که داره لذت ببره
تو ی همین متن هم یک توهین غیر مسقیم به فن های xbox شد واقعا من نمیدونم باید چکار کنم تا بهم توهین نشه.
من دوست دارم رو کنسول ۱۲ ترافلاپس بازی کنم حالا شما هم همچین بازی بکنید.
به سونی فن ها هم پیشنها میکنم که برنامه جولای را تماشا کنند
ما برنامه جولای رو نگاه میکنیم
و بر خلاف شماها از روی نفرت ارزوی شکست مایکروسافت رو نمیکنیم
بلکه برعکس میخوایم بترکونه تا رقابت ایجاد بشه
ولی آدمایی مثل شما تمام لذتتون اینه که بازی های مورد علاقه بقیه رو بکوبین و اوقات مارو خراب کنین
مگه میشه من برنامه جولای رو نبینم :rotfl: اون روز زنگ میزنم رفیقامم بیان باهم ببینیم :rotfl:
داداش قصدم توهین نبود اگر شد ببخشید
ما که دشمنی با شما نداریم از خدامونم ھست که ماکرو موفق چون به نفع ھمھ مون ھست
ما عاشق این هستیم که مایکرو بازی شاهکار بده که بریم بازیش کنیم همونجوری که فورزا هوریزون چهار بهترین بازی ریسینگ ارکید نسل هشت بود و از بازی کردنش لذت بردیم و سازنده اشو تحسین کردیم نه مثل هیترا که به این اثر هنری ناب(لست دو ) هیت می ورزند
عزیزم ایکس باکس فنها هر جا برن بهشون توهین میشه پس زیاد خودتو ناراحت نکن
داداش اینا رو ولشون کن با بازیشون حال کنن
من که از دیروزتا الان تو کف کراس فایر موندم
فقط منتظر بخش داستانیشم
و مطمئنم جولای مایکرو میترکونه
بهت قول میدم همین کراس فایر طوفان به پا میکنه
کم مظلوم نمایی کنید شما توی پست های سونی دو ماهه هرچی دلتونه میگید هر کدوم به یه جای بازی گیر میدید…
کراس فایر :rotfl:
اتفاقی کامنتت رو دیدم از کراس فایر چه خبر ؟!؟!
اقا به احترام اقای بابایی جواب امثال اینو ندید
خیلی سوختی نه ؟
بازی رو نصف کردم و میتونم بگم تاحالا هیچ بازی دیگه ای تو عمرم اینقد منو تحت تاثیر قرار نداده بود
دقیقا نفرت رو دارم تو تک تک سلولام احساس میکنم
امیدوارم تا اخرش اینجوری هیجانی تر بشه
در مورد دوستانی که میگفتن بازی دانگرید شده خواستم بگم بازی حتی اپگرید شده ولی اگه دموی ۲۰۱۸ رو میگین اونجا چون اینوایرمنت و ویژوال بازی رو توی یه تک دمو میسازن نمیشه تو فاینال درست همون رو پیاده کرد
همینقد بهتون بگم که دمو ۲۰۱۸ با ps4 pro کپچر شده بود ولی ناتی داگ تمرکزش رو روی ps4 معمولی گذاشته بود
درضمن حتی تو فاینال همون قسمت دمو ۲۰۱۸ هم دانگرید نشده بود فقط نورپرداری رو عوض کردن که واقعا اون نورپردازی خفن رو ps4 فت نمیتونه رندر کنه و اینجا تقصیر سخت افزاره
و در اخر این عکسو ببینین تا بدونین چرا میگم اپگرید شده بود بازی
http://uupload.ir/files/y6zt_1.jpg
چیجوری بازی را نصف کردی؟ ?:-)
بعد از طی کردن دوساعت اولیه اتفاق بدی روی داد تو بازی شکه شد بعد خشمگین شد سی دی بازی رو درآورد با قیچی نصفش کرد
بجای ps4 رو دوتا ps2 بازی کرد
با قیچی داداش :rotfl:
منظورم مراحلشه
فک کنم منظورش اینه که نیمه بازیه
خسته نباشید سعید جان
نقد بسیار عالی بود اما با اینکه من بازیش نکردم اما فک میکنم ۱۰ حقش نباشه چون بالاخره ضعیف داستان باید لحاظ بشه و ۹٫۵ مناسبه
اما من به نقد های شما کامل اطمینان دارم و اگه به یه بازی نمره ی کاملی بدید میدونم که هیچ شکی در شاهکار بودن این بازی نیست :yes:
داستان شاهکاره ۹۹ درصد نقد ها می گن شاهکاره. خودت بازی کن. من به جد می گم عالیه. و چون هر دو کنسول رو دارم و بازی های جفتشونم دوست دارم. خیالت راحت باشه از سر بچه بازی حرف نمی زنم
داستان عالیه ولی پایانش نه
درود بر شما سلامت باشید انشالله. نظرتون عزیز و محترمه برای من و این نقد فقط نظر و تجربه ی منه . همین. خیلی لطف کردید نظر گذاشتید.
https://t.me/Gametal
از همون اول معلوم بود این بازی شاهکاره بعد میگن سونی بلد نیست بازی بسازه نه عزیز بلده بسازه شما خودتونو گول میزنید شما با جعبه بدون بازی حال کن :rotfl:
:rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
ازین استیکرا توی جولای من خیلی باید استفاده کنم :rotfl:
نتیجه بازی نداشتن و مدام فورزا بازی کردن
من هنوز بازی دوم رو تجربه نکردم اما نمیدونم واقعاََ این همه درگیری سر چیه!؟ اگر در مورد downgrade صحبت میکنید که واقعا آنچنان نقدی وارد نیست به بازی این اثر از نظر سایت های تحلیلی همونطور که تشبیه کردن مثل یک الماس ۲۴ قیراطی می مونه و تا به این لحظه میشه گفت نمونش در صنعت گیم نیست اثری که (حداقل حداقل برروی کنسول ها) همانندش از نظر گرافیکی نیست چرا باید کاهش جزئی کیفیت گرافیکی مهم باشه؟ زحمتهای چندین و چند سالهی یک استودیو رو (حداقل بخاطر جنبهی کیفیت گرافیک فنی) زیر سوال نباید برد. از طرفی نمرات یوزرها زمانی اهمیت داره که جانبدارانه نباشه نه این که شاهد سیستم ۰ و ۱ی (قبول یا رد) باشیم هر انسان عاقلی می تونه ببینه که حق این اثر حتی اگر داستانی ضعیف داشته باشه زیر ۷ نیست.
خواهش میکنم هر دو طرف از طرفداران کنسول ها سعی کنید با دید جانبدارانه به هر رسانه ای نگاه نکنید چه فیلم چه انیمه چه بازیهای ویدیویی. به عنوان یک اثر هنری به بازی ها نگاه کنید، اتفاقاتی که در مورد نمرات کاربران بر سر tlou آمده منطقی نیست و در مورد هیچ بازیای چنین اتفاقی منطقی نخواهد بود.
این متن رو کسی نوشته که نتونست با بازی اول ارتباط برقرار کنه من هیچگونه تعصبی نسبت به کنسول ها ندارم اما تعصب خاصی نسبت به آثار هنری دارم اگر همین بلا ها سر Halo رخ میداد باز هم ناراحت میشدم چون سیستم ۰ و ۱ یوزرها نه تنها زحمت های یک استودیو رو کمرنگ می کنه در دید عموم بلکه باعث درگیریهای بی مورد هم میشه. حداقل انتظار داشتم در پستهای نامربوط شاهد این درگیریها نباشیم اما میبینم در پست مثلاََ بتمن هم شاهد ترول و درگیری هستیم که واقعاََ ناامید کنندس.
فقط در مورد کیفیت گرافیکی و نمرات یوزر صحبت کردم که هم اسپویل نداره هم واقعاََ از هر دیدی غیر منطقیه. ممکنه در نهایت منم با این اثر ارتباط برقرار نکنم اما چیزی که بهش مطمئنم اینه لیاقت بازی نمرههای ۰ نیست.
آقا سعید خسته نباشید من بعد از تجربهی بازی حتماََ نقد شما رو می خونم. دم شما گرم.
درود بر محمد حسین عزیز. یک دنیا سپاس از لطف و محبتتون و نظر زیباتون. انشالله وقتی خوندید رضایت داشته باشید. از نقد.
https://t.me/Gametal
واقعا بازیه زیباییه.کاش شرکتای دیگه هم از ناتی داگ یاد بگیرن.خدارو شکر اتزیوی کبیر تو اوج از گیم خداحافظی کرد و یوبی به خاک ندادش. :rotfl: بقیه ی سری رو ه بجز ac3 وac4 به خاک داد.کاش ادامه ی ac4 رو میساختن تا باز با ادوارد حال کنیم.هرچند بهتر نساخت .میبینید که هود رو از بازی حذف کرده بعد اومده هیدن بلید رو گزاشته رو دستش فکر کرده باراکا تو مرتال کامبته.واقعا به خاک داده سری رو :rotfl:
باشه :laugh:
فکنم کلاس دهم اینا باشی :rotfl: خجالت نمیکشی میای این کامنت هارو میزاری ?:-) ?:-) :rotfl:
از غار اومدی بیرون
چه خبر؟
وقتی متا و نمره های دارک سایدرز ۳ اومد از خریدش نا امید شدم ولی وقتی اومدم نقد گیمفا و نظرات مثبت ردیت رو خوندم رفتم خریدمش و حسابی لذت بردم و کلی هم دعاتون کردم که کارتون از همه درست تره و انصاف دارید ولی وقتی حتی معروف ترین یوتیوبر ها همچون واکنشی نشون میدن ای نمره کمی شک بر انگیزه واسه داستان که همه بهش معترضن چیزی کم نمیکنین؟اگه همین بازی انحصاری سونی نبود یا بر چسب ناتی داگ نمیخورد چی؟وجدان داشته باشیم اگه ایکس باکس یه همچین حرکتی با مستر چیف میزد همه از عصبانیت…..ولی انگار فقط تو ایرانه که همه راضین
اگه همچین حرکتی با مستر چیف زده میشد من هیچ وقت ۳۴۳i و مایکروسافت رو نمیبخشیدم و هیچ وقت دیگه سمت xbox نمیرفتم،
ولی خب خودت گفتی اینجا ایرانه
باشه
بازی دیگه ای نداره xbox ?:-) :rotfl: :rotfl:
خدا اون روز رو نیاره.
البته مایکروسافت و استدیو هاش مطمعنم از همون اول هم قصد این کار هارو نداشتند و اگه هم داشتند مطمعنم بعد از دیدن جریان این بازی (last of us 2) کلا اینو از سرشون انداختن بیرون و سمت این کارا نمیرن.
gamefa 100
zoomg 100
The Digital Fix 100
BaziCenter 100
Gaming Age 100
The sydney Morning Herald 100
Digital Chumpus 100
Games.cz 100
Washington post 100
Screen Rant 100
Game Over.gr100
GRYOnline 100
Digital trends 100
Game.nl 100
Comicbookcom 100
Vgames 100
gamersky 100
Power unlimited 100
Evereye 100
Spazigames 100
Malditos Nerds 100
Game Rant 100
Telegraph 100
Guardian 100
Darkstation 100
Gameblog 100
VG27 100
IGN 100
Game informer 100
TRusted 100
VGC 100
We got this covered 100
JeuxActu 100
M3 100
Playstation lifestyle 100
Playstation universe 100
Post arcade 100
push Square 100
Thesixthaxis 100
gamespew 100
gameradar+ 100
gamingtrend 100
God is geek 100
hardcore gamer 100
attack of the fanboy 100
carole quintaine 100
Cog 100
ceritical hit 100
daily star 100
digitally downloaded 100
EGM 100
Euero gamer Italy 100
areajugones 100
Hobby consolas 99
GOO 99
Xgn 98
atomix 98
gamepro germany 97
Vandal 97
Multiplayer.it 97
ceatcodeCentral 96
gamecrate 95 forbes 95
levelup 96
WP 95
gaming nexus 95
۳djuegos 95
merlin kazani 95
gaming machine 95
jeuxvideo 95
millenium 95
easly alias 95
wccftech 95
press start 95
psxsense 95
gamebeat 95
ign italia 95
۴players 94
meristation 93
ausgamesr 92
payer2 91
edege magazine 90
ign spain 90
shacknews 90
usgames 90
video gamer 90
metro gamecentral 90
cgmagazine 90
gamerno 90
Dr.Who
بزار من جوابت و بدم نمیدونمم میخونی یا ن ولی جوابمو میدم هرکی میخونه بفهمه
یک داستان بازی شاهکاره تلخه و غمگین
دو خیلیا که از بازی بد میگن به خاطر دوساعته اوله بازی هست توقع همچین شروعی نداشتن حالا وارد جزییات نمیشم اگه بازی کردی و میدونی دوساعت اول بازی چیشده پس باید بفهمی منظورم چیه اگرم بازی نکردی و همینطوری نظر میدی من چیزی نمیگم ک اسپویل نشه
سه یوتوبرا که دارن ازش بد میگن به دو دلیل هست یک به خاطر همون مسئله ایی ک گفتم دو ساعت اول و بازی کردن ی چی و دیدن به مذاقشون خوش نیمده بازی و ادامه نداده ول کردن مورد دوم اینه ک به دنبال جمع کردن ویو و لایک ان چرا چون الان تلو ۲ رو بورسه چون هیترا دور و برش زیاده پس چیکار میکنن میان از بازی بد میگن توی تیتراشون راجع بازی بد میگن که هیترا خوششون بیاد و بیان ویدیوشون و نگا کنن و لایک کنن اینطوری به نفع یوتوبرا هم هست کی از کسب درامد بیشتر بدش میاد ؟ راجع پایانش فعلا نظری ندارم چون من تازه ۱۱ ساعت از بازی و تجربه کردمو هنوز دارم ادامه میدم ولی اون پایانی ک در انتظارمه شاید مثلا الی اون زنه رو ببخشه دیگه بالاتر از این نداریم وارد قضیه نمیشم ک اسپویل نشه حتی اگه پایانش این باشه من مشکلی ندارم چون الی واقعا داره انتقام میگیره و بالاخره انتقام گیریش ی جایی باید تموم شه حتی به خاطر عشقش حالا دیگه من اینا رو گفتم نمیدونمم میخونی یا ن ولی اگه تجربه ش نکردی به هیترا و حواشی ایی ک اطرافش هست توجه نکن هیتر همیشه هست چ تو فیلم چ تو بازی چ تو سریال و …
فقط میتونم بگم مرسی آقای آقابابایی
واقعا مرسی از شما
نقد واقعا زیبایی بود
دیگه هیچ حرفی باقی نمیمونه. هیچ
ناتی داگه دیگه :heart:
سلام و درود خدمت شما. یک دنیا سپاس از لطف و محبتتون. باعث افتخار منه که اینطور می فرمایید. واقعا ازتون متشکرم ارش جان.
https://t.me/Gametal
من که اصلا پلی استیشن ندارم
نقد رو هم هنوز نخوندم
ولی از لحظه انتشار بازی تا همین ۵ دیقه پیش واکثروی بازی رو کامل دیدم…
بازی عالی بود واقعا عالی بود (البته یکم دوز رابطه L(-_-) رو میاوردن پایین بهتر بود، چون انگار زوم کرده بودن روش و یجوری لوس شده بود تو بازی، دانگرید هم شده بود ولی نمیشه بهش به عنوان نکته منفی نگاه کرد)
داستان هم که دیگه حرفی باقی نذاشت، قشنگ عشق رو از دل نفرت کشید بیرون، بستگی داره که چطوری بهش نگاه کنی،
یه خسته نباشید هم میگم به آقای آقابابایی واسه نقد، الان شروع میکنم به خوندنش
آقا مجددا خسته نباشید، بسیار عالی
آقا سعید این هیتر ها هِیتر ها همیشه بودن و هستن، حیفه بخواین وقت خودتون رو حرومشون کنید، البته دل آدم هم میسوزه که این همه با آب و آتیش میزنن آخرش هم مهره های شطرنج بازی دو تا شرکت بزرگن و هیچی بهشون نمیماسه… بی خیال
داستان بازی هم تاریک بود درسته ولی واقعا تو ده دیقه آخر بازی نوره که جایگزینش میشه، من خودم اولش گارد گرفتم ولی دیدم که ناتی داگ کارش رو خیلی بهتر از من و امثال من بلده…
درود بر شما. خیلی ممنونم از محبتتون. سلامت باشید انشالله.. بسیار عالی و زیبا نوشتید. نفرت و حسادت بدجوری خواست این بازی رو خراب کنه ولی چنان ضربه بدی خوردن که کمنرشون شکست. مگه شوخیه امتیاز بایوشاک و اویل۴ رو بگیری. یک دنیا سپاس از شما.
https://t.me/Gametal
سلام و عرض ادب خدمت شما. خیلی از لطفتون ممنونم که میخواید وقت عزیزتون رو بذارید برای خوندن نقد. انشالله که راضی باشید.
https://t.me/Gametal
عجب مقالهای :heart: چه مقدمهی زیبایی و چه تفسیرای فوقالعادهای از واژهی هیتر و گیمر :heart: :rose: برای من که همیشه به حس و حال خودم از بازی و تجربم تکیه داشتم و حرف هیچ هیتر و حتی برخی کارشناسای معلومالحال رو نزاشتم تو زندگی گیمریم اثر بزاره خیلی جالب بود این مقاله .. در واقع تیر خلاصی بود بر پیکر هرچی هیتره و اینکه یاد بگیریم حرفایی که هدف خاصی دارند رو ببینیم و بشنویم و رد بشیم و فقط به فکر تجربه و لذتمون از بازیهای شاهکار و مورد علاقمون باشیم .. خیلی هنرمندانه و شاهکار بود این مقاله و از اون موارده که باید بوک مارک شه تا چند دفعه مطالعه کنم با یک بار حل نمیشه :laugh: :inlove: :heart: :yes: خسته نباشید بابت این مقالهی شاهکار که مث بازی نمرش ۱۰ از ۱۰ بود :heart: :heart: :heart:
درود بر شما حسن جان. خیلی ارز محطتتون متشکرم. باعث افتخار من هست که رضایت داشتید و افتخار میکنم مخاطبینی مثل شما دارم که دقت میکنن به نقدو مقاله. از هیترها کلا متنفرم. اینها انسان های یک بعدی هستن که نفرت وجودشون رو گرفته. نفرت در این حد برای هر چیزی بده بازی سونی یا مایکروسافت یا هر چی.
باز هم ممنون از محبت و لطف شما حسن عزیز و گل.
https://t.me/Gametal