خیلی دور، خیلی نزدیک | نقد و بررسی A Fold Apart
تا کردن کاغذ، یکی از آن موضوعات جذابی است که پتانسیل زیادی برای خلق گیم پلی خلاقانه دارد. تا به حال شاهد بازیهای زیادی در این باره در میان عناوین موبایل بودهایم. A Fold Apart که در قصد ادامه به بررسی آن را داریم، قصد داشته تا این مکانیزمها را با داستان و گرافیک جذاب در قالب یک اثر غیر موبایلی ترکیب کند. در این مقاله، به نقد این بازی میپردازیم.
پیش از شروع نقد خود بازی، به طور مختصر به شرکت سازنده آن میپردازیم. استودیو Lightning Rod Games، یک استودیوی مستقل و کوچک متشکل از چهار بازیساز است که با هدف ساخت بازیهای خانوادگی که بتواند بر احساسات بازیکنان تأثیر بگذارد تأسیس شده است. نفر اول استودیو آقای Mark Laframboise، پیشتر سابقه کار به عنوان طراح مرحله در استودیوهای زیر مجموعه شرکت دیزنی را داشته است و طبیعتاً، در این استودیو نیز بیشتر در این بخش حضور دارد. نفر دوم این شرکت، آقای Steven Smith است که پیشتر سابقه کار در شرکت EA در سمتهای مربوط به برنامه نویسی نظیر مهندسی نرم افزار را داشته است و در اصل برنامه نویس این استودیو محسوب میشود. این دو نفر در اصل مؤسسان اصلی Lightning Rod Games محسوب میشوند. نفر دیگر استودیو، Stephanie Chen است که به عنوان طراح هنری اصلی برای این استودیو فعالیت میکند و سابقه طولانی کار در این زمینه برای استودیوهای گوناگون را داشته است. آخرین نفر هم David Zhu است که سابقه قابل توجهی به عنوان انیماتور سه بعدی داشته و در شرکتهایی نظیر یوبی سافت هم کار کرده است.
با این مقدمه، به سراغ نقد خود بازی میرویم. ابتدا از داستان بازی شروع میکنیم. داستان A Fold Apart، به طور کلی روایتی رمانتیک از داستان یک زوج است که زندگی عاشقانهای را با یکدیگر میگذراندند اما بنا به اقتضائات کاری، یکی از آنها مجبور میشود زندگی در محیطهای طبیعی و روستایی را رها کرده و به شهری دوردست برود تا در آن جا به عنوان معمار و آرشیتکت فعالیت کند. این موضوع، دستمایه اصلی داستان بازی است تا به روابط از راه دور بپردازد. موردی که در جوامع بزرگ امروزی و گستردگی بسیار زیاد فعالیتهای صنعتی در شهرها، به امری رایج تبدیل شده است. بخش عمدهای روایت داستانی بازی، از طریق پیام کوتاههای این دو شخصیت از طریق موبایل اختصاص دارد. در این میان، شما هم میتوانید تأثیر اندکی روی جملات ارسالی بین این دو زوج گذاشته و تا حدی پیامهای رد و بدل شده میان آنها در اثر انتخابهای شما تغییر میکند.
با این وجود، بار اصلی داستانی بازی، روی پیامهای خاصی است که ناگهان به دلیل عدم منتقل شدن احساسات در پیامهای متنی، یکی از شخصیتها، مفهوم ناراحت کننده و منفی از کلمات استفاده شده در پیام طرف مقابل استنتاج میکند. در این جاها، ناگهان داستان بازی شما را وارد یک مارپیچ فکری در ذهن یکی از این دو شخصیت میکند. در این جا، داستان بازی تا حدی شکلی روانشناختی به خود میگیرد و سعی میکند به شکلی انتزاعی، تأثیرات کلمات را در ذهن این فرد بررسی کند. در این میان، به نوعی شما باید از میان افکار منفی و نگران کننده شخصیتها عبور کرده و با پیشروی در بازی، کاری کنید که این تفکرات منفی از ذهن هر دو نفر خارج بشود.
شاید داستان بازی نسبتاً ساده به نظر برسد، اما سازندگان توانستهاند با اجرای درست ایدهای که از داستان برای این بازی در سر داشتهاند، ایجاد شخصیت پردازی خوب برای دو کاراکتر اصلی بازی و همچنین بررسی ابعاد روانی فواصل فیزیکی زیاد میان افراد و نیز عدم انتقال احساس در پیامهای متنی که بارها موجب سوءبرداشتهای گوناگون میشود، به شکلی مناسب داستان بازی را به تصویر بکشند. البته به هر صورت نباید انتظار داستانی پیچیده و عجیب و غریب را از این عنوان داشته باشید؛ ولی میتوان گفت که در کل عملکرد سازندگان در این بخش بسیار خوب بوده است.
بعد از داستان نوبت به گیم پلی بازی میرسد. همان طور که در ابتدای نقد هم اشاره کردیم، گیم پلی کلی این بازی مبتنی بر تا کردن کاغذ است. در هر بخش از بازی، وظیفه شما به دست آوردن یک ستاره و یک رفتن از یک محیط به محیط دیگر است و طبیعتاً در این راه، مسیر بدون مانعی در مقابل شما قرار نخواهد گرفت. بلکه هر قسمت بازی، مانند یک کاغذ است که امکان تا کردن آن وجود دارد. این کاغذ، به صورت دو رو است و هم در سمتی که شخصیت شما قرار دارد و هم در سمت دیگر، سکوها و اشیای مختلفی قرار میگیرند. بدین ترتیب، شما باید با تا کردن مناسب صفحه، این سکوها و اشیای مختلف را طوری جا به جا کنید که بتوانید کاراکتری که در آن لحظه کنترلش را بر عهده دارید، به محیط دیگر منتقل کرده و ستاره موجود در محیط را به دست بیاورید. در این میان طبیعتاً امکان باز کردن تا صفحه هم وجود دارد و مثلاً ممکن است لازم باشد که صفحه را طوری تا کنید که شخصیتتان به نقطه مشخصی برسد و سپس با باز کردن تا صفحه، او را به صفحه پشتی منتقل کنید تا مسیر دیگری در مقابل او قرار بگیرد.
طبیعتاً، بازی تنها مبتنی بر تا کردن نیست و در طول ۶ فصل بازی، به تدریج مکانیزمهای جدیدی هم مبتنی بر همین که شما روی یک صفحه کاغذی قرار دارید، به بازی اضافه میشوند. مثلاً یکی از این مکانیزمها چرخاندن صفحه است که میتواند در اثر جاذبه، باعث شود که جعبههایی که در محیط قرار دارند هم به پایین سقوط کنند. با استفاده هوشمندانه از این قابلیتها و ترکیب آنها، شما باید معماهای مختلف بازی را که اکثراً در ذهن شخصیتها پیرامون افکار منفیشان شکل میگیرد، حل کرده و در مراحل بازی پیشروی کنید. خوشبختانه این اضافه شدن مکانیزمها، به شکل خوبی باعث تنوع مراحل بازی شدهاند و جلوی تکرار بیش از اندازه یک نوع مکانیزم را به خوبی گرفتهاند.
معماهای بازی، به طور کلی طراحی خوبی دارند و میتوانند تا حدی میزان درک فضایی شما از محیط و ارتباطات بخشهای مختلف را به چالش بکشند. هر چند هیچ کدام از آنها واقعاً آنقدر دشوار نیست که بخواهد به شکل سنگین ذهن شما را به چالش بکشند و اکثراً با چندین بار آزمایش و خطا و امتحان کردن راهحلهای معقول قابل حل هستند. حتی در مواردی، اگر در یک معما به مشکل جدی بر بخورید، میتوانید از سیستم راهنمایی بازی استفاده کرده و از این چالش به راحتی عبور کنید. به طور کلی بازی سعی ندارد عنوان سخت باشد و یا شما را در فشار ذهنی سنگینی در مورد معماهایش قرار بدهد. بلکه صرفاً قصد دارد با ارائه یک ایده گیم پلی خلاقانه و جذاب در کنار داستانش، پیامهایی که از نظر روایی در نظر سازندگان بوده را با این مکانیزمهای جذاب به بازیکنان منتقل کند.
البته یکسری مشکلاتی هم در این میان وجود دارد که باعث میشود تجربه گیم پلی بازی، آن قدر که باید بینقص نباشد. مثلاً در صورتی که در یکی از بخشهای تا کردن صفحه اشتباهی بکنید، مجبورید که وضعیت مرحله را ریست کرده و دوباره فرآیند را تکرار کنید. این موضوع ممکن است در مورد بعضی معماهای دردسرسازتر که نیازمند چندین مرحله برای حل درست هستند تا حدی خسته کننده بشود. از طرف دیگر، بعضاً در صورت استفاده از کنترلر، صفحه به شکلی که میخواهید تا نمیشود و مثلاً میخواهید که آن را از گوشهها تا کنید، ولی به اشتباه حرکت شما تا کردن از لبه تشخیص داده میشود. چنین مواردی منجر به تکرار دوباره مرحله شده و در چند مورد خاص، ممکن است باعث کلافه شدن شما بشود. هر چند این ایرادات هیچ کدام آنقدر به تجربه کلی بازی آسیب نزدهاند که باعث افت کیفیت شدید این اثر بشوند، اما به هر حال تأثیری منفی بر احساس کلی بازیکن از این عنوان خواهند داشت.
در این میان باید به این نکته هم توجه داشته باشید که A Fold Apart به طور کلی بازی کوتاهی است. تمام کردن آن نیاز به زمانی بین ۲ تا ۳ ساعت دارد و در کل خیلی سریعتر از چیزی که فکرش را بکنید، میتوان این عنوان را به پایان رساند؛ یعنی اگر حوصله داشته باشید، میتوان بازی را به صورت یکجا و حتی با نرخ سرعت انجام معمولی و بدون تلاش برای اتمام خیلی سریع، در مدت زمانی بسیار کوتاه به اتمام برسانید. این مدت زمان کوتاه با توجه به قیمت حدودی بازی، مقداری کمتر از حد انتظار است و میتوان آن را به عنوان یک نکته منفی قلمداد کرد.
در مجموع، A Fold Apart از نظر گیم پلی، عنوان خوب و شایستهای است و سازندگان توانستهاند که به شکل مناسبی، مکانیزمهای اصلی که مد نظرشان بوده است را در این بازی پیاده سازی کرده و معماهای جذابی مبتنی بر تا کردن کاغذ و تغییر زاویه دید در یک صفحه برای بازیکنان طراحی کنند. با این حال، وجود یکسری مشکلات نظیر نیاز به تکرار مراحل تا کردن از ابتدا در صورت اشتباه و همچنین مدت زمان کوتاه بازی به نسبت قیمت آن، از جمله مواردی هستند که باعث میشوند نتوانیم گیم پلی این بازی را بینقص ارزیابی کنیم.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. همان طور که از تصاویر مشخص است، بازی طراحی هنری نسبتاً ساده ولی جذابی دارد که به شدت مبتنی بر استفاده از رنگهای مختلف است. در بخشهای شاد، طبیعتاً رنگهای روشنتری استفاده میشوند و در بخشهایی که شخصیتها در تفکرات منفی خود غرق میشوند، رنگها تا حدی به سمت تیرگی میل پیدا میکنند تا بیانگر تفکرات منفی ذهن شخصیتها باشند؛ هر چند در همه شرایط، استفاده از رنگهای گوناگون به شکل زیبایی به چشم بازیکنان میآید. از نظر فنی، طبیعتاً از چنین عنوانی انتظار خیلی زیادی نمیرود. بازی به کمک موتور Unity و با همین گرافیک فنی ساده و عموماً Low-Poly که در تصاویر مشاهده میکنید، ساخته شده است. وضعیت کلی بازی با توجه به تم و فضای داستانی و هنری آن، خوب و قابل قبول است و ایراد خاصی را نمیتوان به آن وارد کرد. هر چند بعضی از افراد از کرش کردن بازی در لحظاتی گلایه داشتهاند، اما من خودم به شخصه به چنین مشکلی بر نخوردم و به هر حال این موارد در یک بازی دو سه ساعته، خیلی هم نمیتوانند آزاردهنده و مکرر باشند که بخواهیم به عنوان یک نکته منفی خیلی بارز از آن یاد کنیم.
در نهایت به مبحث موسیقی بازی میرسیم. در این زمینه، با قطعاتی زیبا و مناسبی رو به رو هستیم که با جو و فضای بازی هماهنگی کاملی دارند و در کل ایرادی در این زمینه به بازی وارد نیست. از لحاظ صداگذاری هم عملکرد سازندگان از این بعد و مواردی نظیر افکتهای صوتی تا کردن کاغذ، خوب و قابل قبول بوده است و در این بخش نیز نمیتوان به بازی خرده گرفت.
نتیجهگیری نهایی:
در کل، A Fold Apart عنوانی کوتاه ولی زیبا و ارزشمند است که به خوبی میتواند در قالب داستانی ساده، مفاهیمی که در ذهن سازندگان بوده است را منتقل کرده و ضمن آن، با ارائه گیم پلی خلاقانه در مورد تا کردن کاغذ و المانهای مرتب با آن، معماهای جذابی را برای بازیکنان خلق کند. وجود یکسری ایرادات نظیر نیاز به تکرار متعدد بعضی حرکات در صورت اشتباه در مراحل و همچنین مدت زمان کوتاه بازی، باعث میشوند که این بازی نتواند به حد عالی برسد؛ اما به هر حال اثری است که ارزش تجربه کردن را دارد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
خیلی ممنون بابت نقد بسیار خوبتون
این روزا حوصلمون پوکید
ممنون از پرداختن به همچین بازی هایی
اینجور که متوجه شدم حس و حال بازی old mans journy رو داره.
قطعا اگه دفعه بعدی کسی ازم بازی خوب روی موبایل بپرسه این بازی رو معرفی میکنم بهش.