شکار در سرزمینهای یخ زده | نقد و بررسی Monster Hunter World: Iceborne
عنوان Monster Hunter World، از جمله بازیهای نقشآفرینی خاصی است که همانند نام خود، با ارائه دنیایی از هیولاهای عجیب و غریب و البته مکانیزمهای منحصر به فرد گیم پلی، توانسته در این یکی دو سال علاوه بر طرفداران قدیمی سری، بازیکنان جدید بسیاری را نیز به این سری جذب کند. به تازگی اولین بسته گسترش دهنده بازی با عنوان Iceborne با وعده اضافه شدن موارد بسیار زیادی به گیم پلی و دنیای بازی عرضه شده است. در ادامه به بررسی این بسته الحاقی میپردازیم تا ببینیم آیا توانسته است به وعدههای خود عمل کند یا نه؟
توجه: در این نقد و بررسی، علاوه بر ویژگیهای بسته الحاقی، عناصر مختلف بازی اصلی –به جز داستان آن- نیز مورد بررسی قرار گرفته است؛ بنابراین اگر تا به حال نسخه اصلی بازی را نیز تجربه نکردهاید، میتوانید از این نقد و بررسی استفاده کنید. با این حال، نمره نهایی صرفاً بر اساس بسته الحاقی Iceborne داده شده است.
پیش از شروع نقد خود بازی، همانند سایر عناوینی که تاریخچه دور و درازی دارند، ابتدا به بررسی گذشته این سری میپردازیم. البته از آن جایی که برای این سری عناوین فرعی زیادی نیز عرضه شده است و برای جلوگیری از طولانی شدن بیش از اندازه مطلب، تنها به بازیهای اصلی سری و یا نسخههای فرعی خیلی مهم اشاره میکنیم و سراغ بازیهای فرعی دیگر این مجموعه نمیرویم.
در صورتی که علاقهای به تاریخچه این سری ندارید، میتوانید بند بعدی را مطالعه نکرده و یک راست به سراغ نقد و بررسی بازی بروید.
اولین نسخه سری Monster Hunter با همین نام و بدون هیچ نوع پسوند و پیشوندی در سال ۲۰۰۴ توسط شرکت کپکام برای کنسول PS2 ساخته و منتشر شد. محتوای اصلی گیم پلی بازی، کسب یکسری مأموریت برای شکار هیولاها، تعقیب آنان به شکلهای مختلف و در نهایت مبارزه با هیولا و کشتن آن بود. هر چند ایده کلی این سری از آن نسخه همین طور بوده است و به طور کلی پتانسیل خیلی بالایی هم دارد، ولی در ابتدا پیاده سازی آن خیلی کامل و درست انجام نشده بود و این بازی توانست میانگین نمره متوسط ۶۸ از ۱۰۰ را کسب بکند. با این وجود، بازی به قدری طرفدار کسب کرده بود که ساخت ادامه برای آن توجیه اقتصادی داشته باشد. عنوان بعدی سری Monster Hunter 2 بود که در سال ۲۰۰۶ و باز هم برای PS2 منتشر شد. این نسخه از سری، به دلیل طرفداران کم این سری در بازارهای اروپا و آمریکا، تنها در ژاپن منتشر شد و از این رو آمار چندانی از نمرات این بازی در دسترس نیست. در عوض در آن زمان برای کشورهای غربی، بازیهای Monster Hunter Freedom و Monster Hunter Freedom 2 برای PSP منتشر شده بودند و با نمراتی تقریباً هم سطح عناوین قبلی رو به رو شدند با این وجود به هر حال در افزایش محبوبی سری در سایر نقاط جهان نقش مؤثری داشتند. نسخه اصلی بعدی بازی Monster Hunter Tri بود که در سال ۲۰۰۹ در ژاپن و در ۲۰۱۰ در سایر نقاط جهان برای کنسول Wii منتشر شد. بازی از نظر سطح کیفی نسبت به نسخههای قبلی در سطح بالاتری قرار داشت و توانست میانگین نمرات بسیار خوب حدوداً ۸۴ از ۱۰۰ را کسب کند که بیشک نشان از پیشرفت بسیار خوب نسخههای اصلی این سری داشت. نسخه چهارم سری نیز با عنوان Monster Hunter 4 در سال ۲۰۱۳ در کشور ژاپن برای کنسول ۳DS منتشر شده و دو سال بعد، با عنوان Monster Hunter 4 Ultimate در سایر نقاط جهان نیز عرضه شد. این بازی هر چند برخلاف نسخههای اصلی قبلی فقط برای یک کنسول دستی عرضه شد اما در مجموع چه از نظر فروش و چه از نظر نمرات عنوان بسیار موفقی محسوب میشود. این عنوان در کشور ژاپن در همان دو روز اول بیش از ۱٫۸ میلیون نسخه به فروش رساند. حتی در بازار آمریکای شمالی نیز در حدود ۱ ماه، بیش از ۴۰۰ هزار نسخه از این بازی که تنها بر روی کنسول ۳DS عرضه شده بود، به فروش رفت که خود نشان از افزایش محبوبیت قابل توجه این سری در بازار غرب داشت. پس از عرضه این بازی، چند سالی شرکت کپکام درگیر ساخت نسخهای دیگر از این سری تحت نام Monster Hunter Generations برای کنسول ۳DS شد و چندین بسته الحاقی مختلف نیز با نامهای گوناگون برای آن عرضه کرد و البته با استقبال خوبی هم رو به رو شد؛ اما در نهایت، مهمترین بازی این سری از هر لحاظ، عنوان Monster Hunter World است که با عرضه همزمان در همه نقاط دنیا و بر روی پلتفرمهای اصلی یعنی PS4، Xbox One و البته با کمی تأخیر بر روی PC و همچنین استفاده از گرافیکی در حد عناوین نسل هشت، نشان داد که کپکام به اهمیت این سری پی برده است و قصد دارد به طرز خیلی جدیتری قصد ورود به بازار بازیهای نقشآفرینی بزرگ را دارد و میخواهد این سری را از سطح یک عنوان خاص با طرفداران محدود فراتر ببرد و به یک بازی محبوب جهانی تبدیل کند؛ هدفی که با گذشت حدود یک سال و نیم از عرضه این عنوان، محقق شده است و اکنون این سری در زمره عناوین مطرح و بزرگ سبک نقشآفرینی و به عنوان اثری با طرفداران بسیار زیاد شناخته میشود. عنوانی که در همان چند روز اول عرضه بیش از ۵ میلیون نسخه به فروش رساند و حتی نسخه PC بازی نیز به شدت فراتر از سطح انتظارات کپکام ظاهر شده و به فروشی فراتر از انتظار برای عنوانی که تا به حال سابقه حضور روی این پلتفرم را نداشته است، دست یافت. اکنون شاهد عرضه اولین بسته الحاقی بزرگ این عنوان هستیم که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
پایان بررسی تاریخچه سری Monster Hunter
بررسی بازی را با داستان آن شروع میکنیم. داستان نسخه اصلی بازی، شما را در نقش یک شکارچی هیولا قرار میداد که به همراه یک دستیار در کنار گروهی موسوم به ناوگان پنجم، راهی سرزمینی به نام دنیای جدید میشود تا دلیل مهاجرت اژدهایان کهن (Elder Dragon) به آن سرزمین را کشف کنند. البته این اژدهایان پیش تر هر ۱۰۰ سال این مهاجرت را انجام می دادند ولی کم کم سرعت این مهاجرت ها بیش تر شده و به هر ۱۰ سال رسید. از این رو شکارچیان کنجکاو می شوند تا علت این مهاجرت های سریع را بیابند. در این میان، این افراد با هیولایی بسیار بزرگ و قوی به نام Zorah Magdaros رو به رو میشوند و در نتیجه آن، به سختی میتوانند از مهلکه جان سالم به در برده و به سلامت به ساحل برسند و پس از این اتفاقات، رویدادهای اصلی بازی آغاز میشوند. شخصیت اصلی در کنار همراهانش به شهری به نام Astera میرسند که به نوعی مقر فرماندهی اصلی تیمهای اکتشافی محسوب میشود و از آن جا باید به بررسی اوضاع در مورد مهاجرت اژدهایان و همچنین پیگیری قضیه Zorah Magdaros بپردازند تا ببیند علت این مهاجرتها و البته حمله ناگهانی این هیولای غول پیکر به آنها چیست. هر چند بازی اصلی به طور خیلی خاص روی ارائه یک داستان شخصی و خیلی پیچیده نظیر سایر بازیهای نقشآفرینی تمرکز ندارد و سعی ندارد که شخصیتهایی پیچیده را در مقابل شما قرار دهد، اما در عوض در ساخت فضای داستانی بسیار غنی پیرامون دنیا و هیولاهای عجیب و غریبش بسیار خوب عمل کرده و در نهایت نیز داستانی قابل قبول را ارائه میکند که شاید نتوان آن را در حد عالی و فوقالعاده ارزیابی کرد اما در مجموع بازی به عنوان اثری از سری Monster Hunter که خیلی روی داستان تأکید جدی ندارد، خط روایی قابل قبولی را ارائه میدهد.
در بسته الحاقی Iceborne، پس از سر و سامان یافتن اوضاع پس از وقایع خط داستانی اصلی، یک مهاجرت عجیب دیگر توسط گونه ای از هیولاها به نام Legianna به سوی سرزمینهایی یخ زده و منجمد صورت میگیرد. با توجه به وقایع عنوان اصلی، طبیعی است که شخصیت اصلی بازی که شما نقش آن را بر عهده خواهید داشت نیز مأمور میشود تا به این سرزمینهای جدید برود تا ببیند اوضاع از چه قرار است. در همین حین، پای شخصیت Handler که همراه شخصیت اصلی بوده است و در گیم پلی بیشتر نقش آموزش دهنده و البته ارائه دهنده مأموریت را به شما ایفا میکرد، به وقایع این سرزمینهای یخ زده و عجیب باز میشود و داستان برای او جنبهای شخصیتر پیدا میکند.
سازندگان سعی کردهاند در عوض داستان بازی اصلی که خیلی روی خود شخصیتها و جنبههای شخصی زندگی آنان تأکید نداشت، در این بسته الحاقی علاوه بر تمرکز همیشگی روی هیولاها و اتفاقات مرتبط با آنان، کمی هم روی زندگی شخصیتهای اصلی بازی تأکید کند. با این وجود، شاید انتخاب شخصیت Handler خیلی انتخاب درستی نبوده باشد. هر چند در طول بازی اصلی به دلیل مراجعه زیاد به این شخصیت برای کسب مأموریتهای مختلف تا حدی با او آشنا شده و وی تبدیل به فردی مورد اعتماد برای شما میشود؛ اما با این حال در بازی اصلی شخصیت پردازی خیلی ویژه و خاصی در مورد او صورت نمیگیرد و حضورش نیز از لحاظ داستانی خیلی مهم جلوه نمیکند و ناگهان قرار است در این بسته الحاقی با داستانی بسیار مرتبط با او رو به رو شوید. البته این موضوع به معنی پرداخت بد داستان Iceborne و یا ارائه بد آن نیست؛ داستان این عنوان به شکل خوبی ارائه شده و اتفاقاً به دلیل پرداخت به زندگی شخصی افراد تا حدی حس متفاوتتری را نسبت به بازی اصلی منتقل میکند ولی به هر حال به طور کلی همانند بازی اصلی نمیتوان بازی را عنوانی خاص و ویژه از نظر داستانی ارزیابی کرد. شاید اساسیترین نقطه ضعف سری نیز مربوط به همین بخش باشد که با توجه به ابعاد بزرگ دنیا و موجودات آن، جای بسط بسیار بیشتری برای خط روایی عناوین سری موجود است و هنوز سازندگان این مجموعه خیلی خوب از آن استفاده نکردهاند. با این وجود تمرکز بیشتر سازندگان روی خود شخصیتها در این بسته الحاقی، میتواند تا حدی امیدوار کننده باشد؛ چراکه احتمالاً در نسخههای آینده مجموعه، شاهد داستانی بهتر خواهیم بود.
با این وجود، شاید بازی در پرداخت یک داستان شخصی در حد بازیهای نقشآفرینی بزرگ نباشد اما قطعاً در زمینه ساخت یک دنیای پویا و قابل باور از نظر داستانی بسیار موفق بوده است. هیولاها در این سری صرفاً یکسری دشمنان پلید که باید از بین بروند نیستند، بلکه آنها به نوعی زیست بوم و اکوسیستم دنیای بازی را تشکیل میدهند و موجوداتی هستند که برای خود زندگی میکنند. ممکن است یکی از آنها از موجود دیگر بدش بیاید و یا در چرخه طبیعی، یکی به عنوان غذای دیگری تعریف شده باشد و در حین بازی شاهد حمله این موجودات به همدیگر باشید. این موضوع فارغ از اثراتی که در گیم پلی بازی دارد، باعث میشود که هیولاها تبدیل به جانورانی باورپذیر و زنده در دنیای بازی بشوند. این که ببینید یک هیولا با وجود جثه بزرگ، موجودی ترسو و بزدل است و به محض دیدن شما پا به فرار میگذارد، باعث میشود که بتوانید دنیای بازی را به عنوان یک اکوسیستم زنده بپذیرید. با توجه به قدمهای مثبتی که در این بسته الحاقی برداشته شده است، امیدواریم در نسخههای آینده این سری با ترکیب خط روایی خوب با این دنیای زنده، شاهد یک ترکیب فوقالعاده از این لحاظ باشیم.
از داستان بازی که بگذریم، به گیم پلی بازی میرسیم. Monster Hunter World به طور کلی تفاوتهایی زیادی هم با عناوین نقشآفرینی دیگر و هم با نسخههای قبلی خود دارد. ساختار کلی بازی همانند عناوین مختلف این سری، مبتنی بر دریافت مأموریتهایی برای شکار هیولاهای مختلف در محیط است. بعد از دریافت هر مأموریت که بنا به دلایل داستانی مختلف به شما در پایگاههای اصلی بازی یعنی شهر Astera در بازی اصلی و یا شهر Seliana در بسته الحاقی Iceborne داده میشود، شما باید لوکیشن مد نظری که در آن مأموریت مشخص شده را انتخاب کرده و به آن نقطه سفر کنید. برخلاف بازیهای Open World رایج، این سفر توسط خود شما انجام نمیشود و مستقیم بعد از یک لودینگ، به نقطه مورد نظر میرسید. در هر کدام از محیطهای مختلف بازی، با فضایی بزرگ و گسترده و پر از راههای مخفی و عجیب و غریب طرف خواهید بود که باید در گوشه و کنار آن به جست و جو برای یافتن هیولای مد نظر بپردازید. ضمن این که ممکن است در طول مسیر با هیولای های مختلف دیگری نیز برخورد کنید و یا حتی یکسری نکات مربوط به مأموریتهای فرعی نظر شما را به خود جلب کند و به دنبال آنها بروید. در همین حین، هر کدام از مأموریتها نیز محدودیت زمانی حدوداً ۵۰ دقیقهای دارند و در صورتی که نتوانید هدف اصلی مأموریت را در ۵۰ دقیقه انجام بدهید، با شکست به پایگاه اصلی باز خواهید گشت. بدین ترتیب بازی با وجود این که از محیطهای بزرگی تشکیل شده ولی هدف مشخصی را هم دنبال میکند و باید به هدف اصلی خود توجه کنید. ضمن این که برای مبارزه با هیولاهای خیلی قوی بازی، باید از تک تک ثانیههای این ۵۰ دقیقه استفاده بکنید تا بتوانید هیولا را شکار کنید و با تلف کردن وقت، قطعاً با مشکل مواجه خواهید شد. از یک طرف شاید تعیین مدت زمان مشخص برای اتمام مرحله، تا حدودی محدود کننده و دست و پاگیر به نظر بیاید ولی در اواخر بازی که با هیولاهای قدرتمند رو به رو میشوید، خود در نقش یک چالش جدید ظاهر میشود و باید علاوه بر همه مکانیزمهای مختلف، زمان را نیز به خوبی مدیریت کنید. از طرفی خیالتان هم راحت خواهد بود که به هر حال هیولایی که در مقابل شما قرار دارد، در زمان معقولی قابل شکست دادن است و قطعاً بارها و بارها روی زمانهای بسیار کمتر نیز تست شده تا سازندگان مطمئن باشند که با وجود سختی فزاینده بازی، در مجموع بازیکنان با چالشی متعادل و متناسب با پیشروی خود در بازی رو به رو میشوند. ضمن این که اگر صرفاً بخواهید در محیط به گشت و گذار بپردازید، میتوانید بدون فعال کردن مأموریت وارد آنها شوید و بدون محدودیت زمانی، صرفاً در آن به گشت و گذار پرداخته و هیولاهای مختلف آن را شکار کنید.
با توجه به نام بازی، مشخص است که مکانیزم اصلی گیم پلی آن باید مبتنی بر مبارزات، جست و جو و شکار هیولاها باشد. اولین نکتهای که در ابتدای هر مأموریت باید به آن توجه کنید، بررسی این نکته است که دقیقاً به دنبال چه هیولایی هستید و با توجه به ردپاهای مختلفی که در محیط قرار دارند، به دنبال هیولا بروید. خیلی از اوقات بعد از دنبال کردن ردپا ممکن است به موجودات دیگری بر بخورید و از این رو همواره با توجه به نشانههای مختلف محیطی، باید ابتدا مسیر خود را پیدا کرده و شکار را پیدا کنید. در مورد هیولاهای بزرگ و متهاجم شاید این موضوع کار سختی نباشد و حتی آنها شما را پیدا کنند، اما در مورد هیولاهای آرام و بعضاً ترسو، باید خیلی از اوقات بعد از پیدا کردنشان نیز کلی آنها را تعقیب کنید تا بالاخره در جایی به دام بیفتند و بتوانید به آنها حمله کنید و تازه از این جا، سیستم مبارزات بازی وارد کار میشوند.
در مبارزات دو عامل تعیین کننده و اساسی وجود دارد که هر کدام تأثیر خاص و ویژهای روی گیم پلی میگذارند. اولین موضوع خود شخصیت شکارچی و تجهیزات و سلاحهای او است و دومین موضوع هیولایی است که با آن رو به رو هستید و بازی نیز در ارائه سیستمی کامل در هر دو زمینه سنگ تمام گذاشته است. در زمینه سلاحها، با یکی از کاملترین بازیهای اکشن نقشآفرینی چه از حیث تنوع ظاهری سلاحها و چه از لحاظ تنوع عملکردی آنها رو به رو هستیم. تعداد بسیار زیادی سلاح با تواناییهای گوناگون در بازی وجود دارند. از سلاحهای معمولی نظیر شمشیر و خنجر و تبر بگیرید تا سلاحهای پیچیدهای نظیر نیزهای که در عین حال در نقش یک تفنگ نیز کار میکند. هر کدام از این سلاحها، مسیر ارتقایی کاملاً منحصر به فرد خود را دارند و به چندین زیر شاخه مختلف تقسیم میشوند که هر کدام تواناییهای مخصوصی به آنها میدهد. برای ارتقای سلاحها نیز مهمترین کار، جمع آوری اجزای بدن هیولاهای مختلف است. با استفاده از اجزای بدن هیولاها، میتوانید سلاحهای خود را تدریج ارتقا داده و به سلاحهایی کاملاً متفاوت تبدیل بکنید که برای شرایط خاصی مناسب هستند. این موضوع در بسته الحاقی Iceborne گستردهتر شده است و شاهد ارتقاهای بسیار بیشتری برای سلاحها بر اساس اجزای بدن هیولاهای جدید هستیم. نکته مهم هم این جاست که کارکردن با هر سلاح نیاز به روش کاملاً متفاوتی دارد و باعث میشود این بازی از لحاظ مکانیزمهای اکشن و مبارزه ای مورد استفاده نیز به تکامل برسد. طبیعتاً کارکردن با سلاحهای معمول نظیر خنجر و شمشیر راحتتر است اما اگر بتوانید کار با سلاحهای پیچیده و عجیب و غریب بازی را یاد بگیرید و در استفاده از آنها حرفهای بشوید، به طور کلی نحوه بازی شما تغییر خواهد یافت و میتوانید به شکل بسیار لذت بخش تری به شکار هیولاهای مختلف بپردازید. از طرف دیگر، گستره بسیار زیادی از ابزارهای جانبی نیز برای شما مهیا شده است. از انواع بمبهای انفجاری و یا خواب آور گرفته تا تلهها و تورهای مختلف که میتوانید برای کشتن یا زنده گیری هیولاها از آن استفاده کنید.
در سمت دیگر قضیه، خود هیولاها قرار دارند. طبیعتاً بازیای که نامش شکارچی هیولا است، باید هیولاهای مختلف و گوناگونی داشته باشد و البته همین طور نیز هست. هیولاهای بسیار زیادی در این عنوان وجود دارند که هر کدام ویژگیهای اخلاقی و نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. طبیعتاً شکار یک هیولای آتشین با شکار هیولایی پرنده که به ندرت به روی زمین میآید کاملاً متفاوت است و نیازمند استراتژیهای مجزایی خواهد بود. نکتهای که باعث جذابیت بسیار بالای بازی میشود، این است که هیولاها صرفاً یکسری موجودات شرور در محیط بازی نیستند. آنها به طور کامل زیست بوم جانوری محیط را تشکیل میدهند و حتی اگر شما کاری با آنها نداشته باشید، خودشان با یکدیگر به تعاملات مختلف میپردازند. بعضی از هیولاها که متهاجم و بزرگ هستند، ممکن است ناگهان به یک گله هیولای کوچکتر حمله کنند. این گله هیولاها نیز ممکن است در مقابل فرار کرده یا به هیولای متهاجم حمله کنند. این گونه رویدادها به شکلی بسیار پویا، هر لحظه در محیط بازی در حال به وقوع پیوستن است و باعث میشود دنیای بازی کاملاً زنده و واقعی به نظر برسد. نکته خوب کار هم این جاست که تقریباً تمامی این رویدادها تأثیر خیلی مستقیمی روی گیم پلی دارند. بدیهیترین آنها شاید حمله دو هیولا به یکدیگر باشد که قطعاً باعث آسیب دیدن هردوی آنها خواهد شد؛ اما نکات بسیار جالبتری نیز وجود دارند. مثلاً در صورتی که یک هیولا، هیولای دیگری را بخورد، سنگین شده و به سختی میتواند حرکت بکند و شکم او نیز احتمالاً بزرگتر خواهد شد و از این رو آسیبپذیرتر میشود و میتوانید با ضربات بسیار زیاد به شکم این جانور، کاری بکنید که او آسیب بسیار زیادی ببیند و برای فرآیند هضم غذای او مشکل به وجود بیاید. از طرفی اگر تعلل بکنید، غذا درون بدن جانور هضم شده و طبیعتاً این جانور نیروهای از دست رفته خود را بازیابی میکند و باید تلاش بسیار بیشتری برای شکست او بکنید. برای اجرای این سیستم، نیاز به وجود هوش مصنوعی خوبی برای بازی است که صرفاً بر اساس رفتارهای بازیکن تعریف نشده باشد و بتواند فارغ از دخالت بازیکن نیز به کارهای خود ادامه داده و با محیط تعامل داشته باشد. سازندگان بازی نیز به خوبی از پس پیاده سازی چنین سیستم هوش مصنوعی برای بازی برآمدهاند و هر هیولا و جانور در بازی هویت مستقل خود را داشته و فارغ از دخالتهای بازیکن نیز میتواند با محیط تعامل داشته باشد. البته در این میان طبیعتاً نقاط معینی نیز هستند که هوش مصنوعی به اقتضای داستان بازی رفتار از پیش تعیین شده و کاملاً مشخصی از خود نشان بدهد اما فارغ از این موارد، بازی دنیای بسیار زندهای دارد که هر موجودی در آن مشغول کارهای خود است و متناسب با اعمال مختلف محیط، واکنش مناسب را نشان میدهد. این گونه نکات ریز و درشت که به شکلهای گوناگون در بازی قرار گرفتهاند، باعث میشوند که دنیای بازی به یک اکوسیستم زنده و پویا تبدیل بشود و باید هر لحظه متناسب با موقعیت تصمیم گیری کنید.
بعد از این صحبتها در مورد مکانیزمهای کلی بازی، به سراغ بررسی ویژگیهای مهم بسته الحاقی Iceborne میرویم. Monster Hunter World با توجه به ماهیت خود که بر پایه شکار هیولاهای مختلف است، طبیعتاً پتانسیل بسیار بالایی برای عرضه بستههای الحاقی مختلف در مورد هیولاهای جدیدتر دارد. تا به حال نیز در طول حدود یک سال و نیم که از عرضه نسخه اصلی بازی میگذرد، بارها بازی کراس-اورهایی با عناوین دیگری که هیولاهای مختلفی دارند و یا شخصیت آنها به نوعی با این سری تناسب دارد اجرا کرده است. از اضافه شدن هیولای Leshen از سری The Witcher و اضافه شدن خود گرالت به بازی در قالب یک رویداد چند روزه گرفته تا اضافه کردن هیولایی از سری Final Fantasy، لباسهای سری Assassin’s Creed و بسیار موارد دیگر که همگی نیز به شکل موفقی اجرا شدهاند، نمونهای از مواردی هستند که در این مدت سازندگان روی بازی اجرا کردهاند. در نهایت بعد از تمامی این بخشها که به صورت رویدادهای چند روزه در بازی بودند، بالاخره با عرضه Iceborne نوبت به اضافه شدن محتوایی مربوط به خود سری Monster Hunter رسید.
یکی از مهمترین ویژگیهای Iceborne نیز اضافه شدن همین هیولاهای جدید است. بعضی از این هیولاها، کاملاً جدید بوده و ظاهری کاملاً متفاوت نسبت به هیولاهای قبلی بازی دارند. بعضی نیز انواع جدیدی از هیولاهای قبلی هستند که شاید از نظر ظاهری شبیه همان هیولاها باشند اما حرکات متفاوتی به آنها اضافه شده است تا به طور کامل چالش جدیدی را برای بازیکنان ایجاد بکنند. با توجه به فضای برفی این بسته الحاقی، بسیاری از این هیولاها نیز از تواناییهای مبتنی با برف و یخ برخوردار هستند و باید راه مناسبی برای مقابله با این تواناییها پیدا بکنید. از طرف دیگر، درجه جدیدی برای مأموریتهای قدیمی بازی به نام Master Rank اضافه شده است که به طور کلی مبارزه با هیولاهای قدیمی را متحول میکند. در این حالت هیولاهای قدیمی نیز تواناییهای جدیدی کسب میکنند و برای مبارزه مجدد با آنها، باید استراتژیهای جدیدی را طرح ریزی بکنید تا بتوانید در نبرد با آنها پیروز میدان باشید.
برای پیروزی بر هیولاهای این بسته الحاقی، سلاحها و ابزارهای جدیدی نیز در اختیار شما قرار گرفتهاند. در مورد سلاحها و نحوه ارتقای آنها پیشتر توضیح دادیم و با توجه به اضافه شدن هیولاهای جدید، طبیعی است که سلاحهای بسیار هیجان انگیز و جدیدی نیز بر اساس آیتمهای هیولاهای جدید ایجاد شده باشند. در بخش ابزارها، یک ابزار بسیار مفید و خاص اضافه شده که Clutch Claw نام دارد. این سلاح، در اصل یک چنگک (Grappling Hook) است که با استفاده از آن، میتوانید خود را به سمت نقاط مختلف بدن هیولاها کشیده و با رفتن به روی خود هیولاها به آنان ضربه بزنید. این ابزار، بعد از برخورد به هر نقطه نیز باعث ایجاد نوعی ضعف در آن قسمت هیولا میشود که میتوانید با ضربه زدن بیشتر به آن نقطه، باعث آسیب زیادی آن قسمت هیولا و یا حتی قطع عضو او بشوید. استفاده از این ابزار جدید چندان راحت نیست و برای این که قلق کار کردن با آن دستتان بیاید، باید مدتی زمان به تمرین کردن با آن اختصاص بدهید اما بعد از مسلط شدن بر آن، بدون شک شکار هیولاها برای شما آسانتر خواهد شد. تأثیر بالای این ابزار در آسان شدن بازی به حدی است که بعضی از بازیکنان حرفهای در بازی خود سعی میکنند هر طور شده از آن استفاده نکنند تا با چالش بیشتری رو به رو شوند. البته همان طور که گفتیم استفاده از این وسیله خیلی آسان نیست و سازندگان از طریق سخت کردن استفاده از این ابزار در قبال تأثیر بسیار بالای آن در مبارزه سعی کردهاند تا حدی تعادل را برقرار کنند و میتوان گفت که تا حد خوبی نیز توانستهاند این کار را انجام بدهند. البته اگر بازیکن خیلی حرفهای باشید، میتوانید به نوعی از این وسیله سوء استفاده بکنید ولی برای سایر بازیکنان، میتوان گفت که تقریباً این وسیله وضعیت متعادلی دارد.
موضوع دیگر نیز محیطهای جدید بازی است. یک شهر و یک محیط بزرگ جدید در این نسخه به بازی اضافه شدهاند. شهر جدید که حکم پایگاه اصلی شما برای ارتقا دادن سلاحها و به دست آوردن مأموریتهای اصلی را دارد، Seliana نام دارد. این شهر علاوه بر ظاهر خاص و زیبایی که در میان یک دنیای یخ زده دارد و تا حدی شبیه تصورات رایج از شهرهای وایکینگهاست، طراحی به مراتب بهتری نسبت به Astera دارد. در Astera المان ارتفاع نیز در طراحی شهر استفاده شده بود و با وجود جذابیت بصری بالای آن، خیلی از اوقات باید وقت خود را به بالا و پایین رفتن از نقاط مختلف شهر میگذراندید تا به نقطه مورد نظر برسید که شاید برای محیطی که قرار باشد فقط چند بار به آن سر بزنید، خیلی مشکل ساز نباشد اما به عنوان مکانی که بخش زیادی از بازی را در آن سپری خواهید کرد، این طراحی تا حدی آزار دهنده بود. به همین دلیل سازندگان در طراحی Seliana آن را تقریباً به صورت مسطح و بدون نقاط مرتفع طراحی کردهاند تا دسترسی به همه مکانها راحتتر باشد. محیط جدید بازی نیز Hoarfrost Reach نام دارد و همان طور که از تصاویر آن نیز مشخص است، دنیای پر از برف و یخ است. سازندگان به نکات ریز و درشت زیادی برای طراحی محیط این مرحله توجه کردهاند تا امکان استفاده از استراتژیهای بسیار مختلفی را در مقابل هیولاهای عجیب و غریب آن برای بازیکنان مهیا کنند. یکی از جالبترین بخشهای این محیط نیز مربوط به صخرههای یخی میشود که ممکن است در حین مبارزه در اثر ضربههای محکم، ترک برداشته و بشکنند. در صورتی که حواستان نباشد و از روی این صخرهها سقوط کنید، کشته خواهید شد و طبیعتاً این موضوع برای دشمنان بازی نیز صدق میکند و از این رو میتوانید برای شکست دادن یکسری از دشمنان، استراتژیهایی مبتنی بر همین صخرههای یخی پیاده سازی کنید تا بتوانید از تخریب پذیری بالای محیط علیه دشمنان استفاده کنید.
در کنار این تغییرات بزرگ که کاملاً واضح در بازی به چشم میخورند، تغییرات ریز و درشت کوچکی نیز در بازی صورت گرفته است. به عنوان مثال، رابط کاربری بعضی منوهای بازی تغییراتی کوچکی داشته است تا کارکردن با آنها تسهیل شده و بازیکنان راحتتر بتوانند به اطلاعات و بخشهای مدنظر خود دسترسی پیدا کنند. همچینن یکسری قابلیت جدید برای شخصی سازی بیشتر Squad ها که گروههای تشکیل شده از بازیکنان واقعی هستند که با یکدیگر به شکار میروند نیز به این عنوان اضافه شده است. همچنین امکان سوار شدن به پشت یکی از هیولاهای بازی برای طی کردن سریعتر مسیر در محیطها نیز اضافه شده است تا کسانی که حوصله زیادی برای جا به جایی بین نقاط مختلف را ندارند نیز بتوانند از بازی لذت بیشتری ببرند. همچنین، حرکات جدیدی به بسیاری از سلاحهای بازی اضافه شده است تا آنها را جذابتر از گذشته بکند.
با تمام مواردی که در مورد گیم پلی بازی و البته بسته الحاقی آن گفتیم، اگر بخواهیم جمع بندی روی ویژگیهای بسته الحاقی داشته باشیم، باید گفت که با اضافه شدن تعداد بسیار زیادی هیولای جذاب به بازی در کنار تغییرات ریز و درشت کوچک در هیولاهای قدیمی، افزودن ابزارهای جدید برای مبارزه با آنها به همراه محیطی بزرگ و البته سرشار از نکات ریز و درشت کوچک برای کشف کردن، بسته الحاقی Iceborne، محتوایی ارزشمند برای عنوانی بسیار خاص و جذاب محسوب میشود. هر چند قیمت این بسته الحاقی ۴۰ دلار است اما محتوایی که این بسته میتواند به بازی اضافه کند، باعث خواهد شد تا ساعات بسیار زیادی مشغول تجربه این عنوان شوید. مدت زمانی که این بسته الحاقی به طور بالقوه به بازی اضافه میکند، از بسیاری از عناوین ۶۰ دلاری طولانیتر است و این موارد باعث میشوند که بتوانیم این بسته الحاقی را عنوانی ارزشمند بدانیم که واقعاً برای کیفیت بالای آن تلاش شده است و صرفاً قرار نیست با یکسری محیط و دشمن جدید که تنها در ظاهر متفاوت هستند، رو به رو باشید، بلکه با محتوایی رو به رو میشوید که هم موارد جدید و جذاب بسیاری را به بازی اضافه کرده و هم بسیاری از موارد قبلی را دست خوش تغییرات ریز و درشتی میکند، تغییراتی که اکثراً بسیار خوب و درست از کار در آمدهاند.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. اولین چیزی که در زمینه گرافیک بازی نظر هر کسی را جلب خواهد کرد، قطعاً طراحی هنری فوقالعاده هیولاهای بازی است. موجودات عجیب و غریب طراحی شده در این بازی، تنوع بسیار بالایی دارند و جزییات ریز کوچکی در طراحی آنها وجود دارد که باعث میشود تا این موجودات طبیعیتر و بهتر به نظر برسند. هیولاهای طراحی شده برای بسته الحاقی بازی نیز تنوع بسیار بالایی دارند. طراحی بعضی از این هیولاها به قدری پر جزییات و جالب است که ممکن است برای بعضی از آنها چندین دقیقه مکث کنید و به جزییات ریز و درشتی که طراحی آنها به کار رفته است دقت کنید. از طرف دیگر نیز محیطهای زیبا و در هم تنیده بازی قرار دارند که هر کدام فضایی کاملاً خاص و منحصر به فرد را در مقابل شما قرار میدهند. کیفیت بالای طراحی محیطی نیز در بسته الحاقی کاملاً حفظ شده و محیط جدید Hoarfrost Reach به عنوان یک محیط برفی طراحی فوقالعاده زیبایی دارد. در نهایت نیز باید به طراحیهای عجیب و غریب و دیوانه وار سلاحهای بازی و زرههای باابهت بازی اشاره کنیم. در کمتر بازی شاهد این تعداد سلاح عجیب و غریب و زیبا بودهایم که هم از لحاظ مکانیکهای گیم پلی تفاوتهای ساختاری و مهمی داشته باشند و هم از لحاظ طراحی هنری.
در کنار طراحی هنری بازی، بخش فنی آن قرار دارد. در این بخش، بازی هر چند شاید در حد عناوین خیلی مطرح نسل هشتم نباشد اما قطعاً عنوانی باکیفیت است. مواردی نظیر انیمیشنهای متنوع ضربات و سلاحها و کارهای مختلفی که هیولاها انجام میدهند، همگی تنوع بسیار بالایی دارند و در کنار آن مدلهای استفاده شده برای اجزای مختلف محیط نیز اکثراً باکیفیت و خوب هستند. این کیفیت خوب در بسته الحاقی Iceborne که محیطها و هیولاهای جدیدی را به بازی اضافه میکند نیز حفظ شده است. هر چند به هر حال نباید انتظار یک شاهکار فنی را از بازی داشته باشید اما قطعاً بازی انتظارات را از بعد فنی برآورده خواهد کرد اما نمیتواند در حد یک مدعی در این زمینه ظاهر شود. در زمینه بهینه سازی نسخه PC متأسفانه نسخه اصلی بازی، با توجه به سطح گرافیک فنی این عنوان، وضعیت خیلی قابل قبولی نداشت و هر چند با آپدیتهای عرضه شده کمی وضعیت آن بهتر شد اما همچنان شاهد مشکلات مختلفی در آن هستیم. مشکلاتی که بعضاً در نسخههای کنسولی نیز دیده میشوند و ممکن است در آنها نیز با وجود سطح تنظیمات گرافیکی کمتر نسبت به PC، در لحظات شاهد افت فریمهایی باشیم که با وجود آپدیتهای مختلف، همچنان گاهی اوقات به چشم میخورند. همچنین شاید یکی از ایرادات مهم این سری که طرفداران چندان به آن توجه نمیکنند ولی ممکن است برای بعضی افراد بسیار مهم باشد، باگهای فیزیکی آن نظیر فرو رفتن اشیا درون زمین و موارد این چنینی باشد. البته این موارد به طور کلی لطمهای به گیم پلی وارد نمیکند اما از نظر ظاهری طبیعتاً فرورفتن یک تبر درون زمین به شکلی بسیار روان و بیرون آمدن آن نکته خیلی جالبی نیست و شاید برای بعضی افراد که به گرافیک اهمیت زیادی میدهند آزار دهنده باشد. در این جا که صحبت از نسخه PC شد، باید به حرکت نه چندان شایسته کپکام در عرضه با تأخیر Iceborne برای PC نیز اشاره بکنیم. با وجود موفقیت بسیار بالای بازی در نسخه PC و برآورده شدن انتظارات ناشر با وجود عرضه با تأخیر آن، شاهد این هستیم که همچنان نسخه PC این بسته الحاقی زیبا نیز با تأخیر نسبت به نسخه کنسولی آن منتشر خواهد شد. موضوعی که باعث آزرده خاطر شدن بسیاری از طرفداران بازی روی PC شده است چون بعد از موفقیت بسیار خوب بازی روی این پلتفرم، انتظار میرود ناشر با اختصاص بودجه بیشتر برای پورت بازی روی این پلتفرم، شرایط را برای عرضه سریعتر این بسته الحاقی فراهم بکند. شاید بتوان از عرضه با تأخیر آپدیتهای بازی روی نسخه PC به دلیل تعدد آنها و نبود امکانات مالی کافی برای همگام سازی آنها با این پلتفرم چشم پوشی کرد اما قطعاً انتشار دیر این بسته الحاقی بزرگ برای این پلتفرم قابل چشم پوشی نیست.
در نهایت به بحث صداگذاری و موسیقی بازی میرسیم. آهنگسازی این بازی بر عهده آهیکیو ناریتا بوده است که سابقه کار بر روی چندین عنوان دیگر از این سری را نیز داشته است. از آن جایی که ایشان با فضای کلی سری آشنا بودهاند، موسیقی متن بسیار خوبی نیز برای این عنوان تهیه کردهاند که به خوبی با فضای بازی هماهنگی دارد و ضمناً در طول مدت زمان بالای بازی نیز حس تنوع خود را حفظ میکند. برای بسته الحاقی Iceborne نیز موسیقیهایی با همان کیفیت بازی اصلی در نظر گرفته شده است و از این بابت بازی کیفیت خوب خود را حفظ کرده است. در زمینه صداگذاری نیز بازی نسبت به بازیهای ژاپنی دیگر وضعیت بهتری دارد. هر چند همه دیالوگهای بازی صداگذاری نشدهاند اما دیالوگهای اصلی مربوط به میان پردههای داستانی و بعضی بخشهای دیگر همگی به طور کامل با صداگذاری کاملی همراه هستند که باعث میشود از این لحاظ وضعیت بازی نسبت به بسیاری از عناوین ژاپنی دیگر که کلاً صداگذاری ندارند بهتر باشد. هر چند طبیعتاً اگر مانند عناوین نقشآفرینی بزرگتر تمامی دیالوگهای بازی صداگذاری میشدند، بهتر بود ولی وضعیت فعلی نیز با توجه به کلیت روند ساخت بازی و این که سازندگان شاید انتظار موفقیت بازی در این حد و اندازه را نداشتند قابل قبول است و میتوان امیدوار بود که این موارد در نسخههای بعدی تا حد بهتری اصلاح شوند. به جز این مورد، سایر مسائل مربوط به صداگذاری نظیر صداهای انواع هیولاها، انفجار، صداهای حرکات ریز اشیای مختلف جنگلها و محیطهای بازی و بسیاری موارد دیگر همگی به خوبی در بازی قرار گرفتهاند و مشکل خاصی در بازی وجود ندارد.
نتیجهگیری نهایی:
با تمام مواردی که گفتیم، Monster Hunter World و بسته الحاقی آن Iceborne عناوین ارزشمندی هستند که هر چند سبک گیم پلی خاصی دارند که در ابتدا شاید کمی ارتباط برقرار کردن با آن سخت باشد اما اگر بتوانید با سیستم آن به خوبی آشنا شوید، با الماسی نایاب در میان عناوین نقشآفرینی رو به رو خواهید شد که تا مدتها شما را با مبارزات جالبش مشغول خواهد کرد. بسته الحاقی Iceborne نیز با در اختیار داشتن داستانی نسبتاً خوب در کنار توسعه بسیار زیاد عناصر مختلف گیم پلی بازی و ارائه محتوایی بسیار طولانی، قطعاً بسته الحاقی فوقالعاده ارزشمندی برای این سری است که ارزش قیمت حدوداً ۴۰ دلاری تعیین شده برای آن را دارد و قطعاً تجربه آن برای تمامی کسانی که از نسخه اصلی بازی لذت بردند، ضروری است.
توجه کنید که با وجود این که نقد و بررسی در مورد خود بازی اصلی و بسته الحاقی آن با هم نوشته شده است، به دلیل این که خود بازی اصلی قبلاً نقد شده و نمره و نکات مثبت و منفی آن در سایت مشخص شدهاند، نمره نهایی و نکات مثبت و منفی زیر پیرامون بسته الحاقی Iceborne ذکر شدهاند. ضمن این که هر چند عدم عرضه همزمان بسته الحاقی برای PC، علیرغم استقبال خوب از بازی روی این پلتفرم نکتهای منفی به حساب میآید، اما برای این که نمره و نکات مثبت و منفی را بر اساس کیفیت خود اثر نوشته شده است، این مورد در میان نکات منفی ذکر نشده و تأثیری در نمره اثر نداشته است.
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
دی ال سیه فوق العاده اییه من که کلی دارم باهاش حال میکنم و واقعا مستر رنک و هیولاهاش سختن نسبت به قبل
ممنون بابت مقاله فوق العادس این دی ال سی اصلا برا خودش ی بازی جدا حساب میشه ۲۶ تا مانستر جدید داره با کلی ارمور و سلاح های جدید
اقا یه سوال دارم
من الان برم دیسک بازی رو که حاوی dlc هم باشه بخرم ، بعدش سیو هام از بازی اصلی پاک که نمیشه نه؟ یعنی با دیسک جدید حاوی dlc میتونم ادامه بازی قبلیمو برم بعلاوه مانستر های جدید؟
نه سیو قبلیت پاک نمیشه فقط باید ریجن دیسکی که میگیری با ریجن سیوت یکی باشه که بتونی از سیوت بازی و ادامه بدی
دمت گرم :deadrose:
این بازی رو نتوانستم درک کنم نمیدانم چرا .نظر شخصی
:blush: نگران نباش پس همدردیم منم این بازی و یه چندتا بازی دیگرو اصلا نمیتونم درک کنم که هیچ خودمو میکشم :X-P: حداقل یه مرحلشم تموم کنم روی درجه اسون نمیتونم تازه اونم با متای بالای ۹۰ 😕 ولی خب درکل شاید طرفدارهای خاص خودشو داره چون هم بیشتر از ۴ میلیون نسخه فقط روی PS4 فروش داشته :smirk: هم متای ۹۰ گرفته حالا بماند بقیه پلتفرم ها که دیگه هیچ….. ولی درکل سبک خاص و تکی داره عینش اصلا پیدا نمیشه فقط موندم مشکل از درک منه یا متای ۹۰ بازی یا اونایی که بازی رو خریدن یا…………. :hypnotized:
مرس بابت نقد آقای نامجو :rose: دی ال سی عالی شده واقعا.خودم که بازی اصلی بیشتر از ۱۵۰ ساعت تجربه کردم و واقعا تجربه ی ناب و فوق العاده ای بود و بی شک بهترین نسخه ی سری هم بود :yes: 🙂
مرسی بابت نقد
من الان بخوام بازی رو بخرم که این بسته الحاقی هم توش باشه باید کدوم نسخه رو بگیرم؟
در این صورت باید Master Edition رو بخری
متشکرم :rose:
خواهش میکنم 😉
دستتون درد نکنه اقای نامجو عزیز برای نقد و بررسی بسیار عالی
این dlc نیست یه بازیه کامله
آقای نامجو نقد و بررسی خیلی خوبی بود به نظرم برای بازی و مخصوصا سری مانستر هانتر داستانو نباید مورد نقد قرار بدیم چون اصلا اصل سری مانستر هانتر داستان بازی نیست البته با بخش دیالوگا موافقم ولی به نظرم بخش مهم در سری مانستر هانتر گیم پلی اون هست که قطعا نمره ۱۰ از ۱۰ رو داره.
بازیش واقعا شاهکاره بهترین گیم پلی ۲۰۱۸ به نظر من یه راست میرسه به این بازی
آره منم موافقم باهات قطعا غیر از گیم پلیش کنار رد دد۲ و گاد جزو ۳ بازی برتر ۲۰۱۸ هم بود.
باید حتما چندنفره بازی کنیم یا یه نفره هم ارزش تجربه داره؟