نقد و بررسی بازی Control | فرای واقعیت
روایت داستانهای علمی تخیلی آمیخته با موضوعات پیچیده علمی نظیر فیزیک کوانتوم، نسبیت و فضازمان در بطن دنیای امروزی، همواره یکی از ایدههای جذاب برای خلق آثار مختلف بوده است و البته با وجود پتانسیل بالا، معمولاً پیاده سازی درست این ایدهها به دلیل جنبههای تکنیکی کاری سخت و دشوار است. استودیو رمدی از جمله سازندگانی است که در نسل هشتم خود به داستانهای علمی تخیلی همراه فضاسازی دنیای فعلی توجه زیادی نشان داده است. نمونه بارز این موضوع کوانتوم بریک است که سعی کرده بود با نگاهی تا حدودی علمی به مسئلههای سفر در زمان ورود کند. جدیدترین بازی استودیوی رمدی یعنی نیز با فضای داستانی نسبتاً مشابهی ساخته شده و با توجه به سابقه این استودیو، از جمله مهمترین بازیهای سال ۲۰۱۹ محسوب میشود. در ادامه این مطلب به نقد و بررسی بازی Control میپردازیم.
نقد و بررسی بازی Control
پیش از شروع نقد، کمی در مورد سابقه استودیو رمدی صحبت میکنیم و سپس به سراغ نقد این بازی میرویم. این استودیو توسط اولین بازی خود را که عنوانی در سبک ریسینگ بود در سال ۱۹۹۶ و با عنوان Death Rally برای سیستم عامل داس (DOS) عرضه کرد. این بازی به نسبت دوران خود نمرات قابل قبولی کسب کرد. اما عنوانی که این استودیو را تبدیل به یکی از مشهورترین سازندگان کرد، چیزی نبود جز مکس پین. نسخه اول این سری در سال ۲۰۰۱ برای پلتفرمهای PC، PS2 و Xbox عرضه شد. این بازی نه تنها باعث محبوبیت بالای رمدی شد، بلکه آقای سم لیک (Sam Lake) که یکی از اعضای اصلی این استودیو محسوب میشود نیز به خاطر نویسندگی بسیار خوب خود در این بازی، تبدیل به نویسندهای مشهور شد. عنوان بعدی این استودیو نسخه دوم مکس پین با عنوان Max Payne 2: The Fall of Max Payne بود که در سال ۲۰۰۳ برای همان سه پلتفرم نسخه اول عرضه شد. این بازی نیز توانست همانند نسخه قبل به موفقیت بسیار بالایی دست پیدا کند و باعث محبوبیت هرچه بیشتر استودیو رمدی و البته نویسنده این اثر یعنی سم لیک بشود. بازی بعدی این استودیو که با فاصلهای بسیار زیاد نسبت به مکس پین عرضه شد، الن** ویک (Alan Wake) بود که در سال ۲۰۱۰ به طور انحصاری برای Xbox 360 عرضه شده و البته دو سال بعد برای PC نیز منتشر شد. این بازی نیز با داستان فوقالعاده و ارائه اتمسفر ترسناک خاص، توانست به موفقیتهای زیادی در آن زمان دست پیدا کند. بازی بعدی این استودیو Alan Wake’s American Nightmare بود که در سال ۲۰۱۲ برای Xbox 360 و PC عرضه شد. این عنوان نتوانست در حد نسخه قبلی این سری ظاهر شود و افت کیفی قابل توجهی در داستان آن وجود داشت و به همین دلیل نیز نمرات کمتری نسبت به سایر بازیهای این استودیو کسب کرد. پس از این در سال ۲۰۱۶، عنوان بعدی این استودیو یعنی Quantum Break برای PC و Xbox One عرضه شد. این بازی عنوان بسیار بلندپروازانهای از لحاظ داستانی بود و از بازیگرآنهالیوودی زیادی برای ایفای نقش در آن استفاده شده بود و البته داستان بازی در بخشهایی به صورت یک فیلم لایواکشن برای بازیکنان به نمایش در میآمد. با این وجود بازی از نظر گیم پلی تا حدی دچار تکرار میشد و البته ترکیب فیلم و بازی نیز به مذاق خیلیها خوش نیامد و به اعتقاد بسیاری از منتقدان این بخشهای فیلمی به نوعی بازیکنان را از خود بازی دور میکردند. حال، سه سال بعد از عرضه Quantum Break این استودیو بازی جدید خود یعنی Control را برای PC، Xbox One و PS4 عرضه کرده است و در ادامه مطلب قصد بررسی آن را داریم.
«من نمیتونم امیدوار باشم. خیلی از اوقات ماجرا به هیچ چیز مفیدی ختم نشد. من هیچی پیدا نکردم. این طور به نظر میرسه که ما در یک اتاق زندگی میکنیم و یک پوستر روی دیواره. ما به اون زل میزنیم و فکر میکنیم اونا کل دنیان؛ اتاق و پوستر. پوستر چیز زیبایی رو به تصویر میکشه. یک منظره یا یک شخص مشهور. مثل اون فیلمه … اسمش چی بود؟ اون فیلمه که مربوط به زندان بود. اتاق یک سلوله و تصویر برای هر کدوم از ما متفاوته اون میتونه زیبا باشه یا ترسناک. ولی همه ما میخکوب شدیم. ولی اینا همش یک دروغه. چیزی که حواس ما رو از واقعیت پرت کنه. اونا دارن به ما دروغ میگن. ما داریم به خودمون دروغ میگیم. اون اتاق دنیا نیست، دنیا خیلی بزرگتر و خیلی عجیبتره. یک سوراخ پشت اون پوستر هست که به دنیای واقعی راه داره. ما همه درون اون اتاق احساس امنیت میکنیم. ولی گاهی اوقات … گاهی اوقات یک چیزی از پشت پوستر میخزه بیرون و کسی که وقوع این حادثه رو میبینه از ترس میخکوب میشه و سعی میکنه چیزی که دیده رو فراموش کنه. من اینجام. چرا منو آوردی اینجا؟»
کنترل با این مونولوگ عجیب و مرموز شروع میشود. پس از این مونولوگ شما در نقشی جسی فیدن (Jesse Faden)، وارد ساختمانی مربوط به «دیوان فدرال کنترل» (Federal Bureau of Control – به طور مخفف FBC) میشوید. با ورود به این ساختمان هیچ منشی یا مسئول خاصی دیده نمیشود و بعد از چند دقیقه گشت و گذار، با سرایدار عجیب و غریب ساختمان که Ahti نام دارد مواجه خواهید شد که به شما میگوید آسانسور کجاست و چگونه به دفتر رئیس شرکت بروید. از همان اول بازی کاملاً مشخص است که چیزی در این ساختمان ایراد دارد. لحظاتی بعد و با رفتن به دفتر رئیس اداره در طبقات بالایی ساختمان، به طور کامل برای شما مشخص میشود که مشکل کجاست. جسی درست جلوی در اتاق رئیس با صدای گلوله مواجه میشود و با ورود به آن جا، متوجه مرگ رئیس اداره که فردی به نام Trench است، میشود. او تفنگ رئیس را به دست میگیرد و با همین اتفاق، به طور کامل متوجه وضعیت عجیب این اداره میشود. با برداشتن تفنگ، او وارد دنیای عجیبی به نام صفحه سماوی (Astral Plane) شده و در آن جا با صدایی نامفهوم به نام The Board مواجه میشود که در عین نامشخص بودن کلمات، جسی متوجه معنای کلمات این صدای ناشناس میشود. بعد از آموزش نحوه کار با سلاح مد نظر که مشخصاً سلاح طبیعی نیست و خاصیتهای عجیب و غریب و ماوراءالطبیعه دارد، جسی به اتاق رئیس بر میگردد و متوجه میشود که حالا، او رئیس شرکت شده است. پس از این، او تصمیم میگیرد بیشتر در ساختمان گشت بزند. بعد از مواجه شدن او با انسانهای عجیب و غریبی که تحت کنترل یک نیروی ناشناخته هستند، در نهایت او با تعدادی از انسانهایی که هنوز تحت کنترل این موجود قرار نگرفتهاند مواجه میشود و میفهمد که اتفاقات عجیبی در این ساختمان افتاده است و این نیروی ماورایی عجیب که از آن به نام The Hiss یاد میشود، در صورت خروج از این ساختمان، فاجعهای عظیم به بار خواهد آورد. تمامی این اتفاقات در نیم ساعت اول بازی روی میدهند. علاوه بر این موضوعات دیگری نیز برای شما مشخص میشود. این که جسی یک شخصیت درونی دیگر نیز همراه خود دارد که در وضعیتهای مختلف از طریق ذهن با او حرف میزند. ضمن این که جسی سالهاست که به دنبال برادر گمشده خود، دیلان (Dylan)، میگردد که در کودکی در پی حادثه عجیبی که در شهر آنها روی داده است، توسط افراد این اداره دستگیر شده و از آن موقع جسی نتوانسته بود هیچ رد و نشانی از دیوان فدرال کنترل به دست بیاورد و ناگهان در شهر بزرگ نیویورک خیلی اتفاقی با ساختمان این اداره رو به رو میشود. ساختمانی که به نظر هیچ فرد دیگر توجهی به آن ندارد.
بازی با وجود این که این همه اطلاعات را در همان ۳۰ دقیقه ابتدایی بازی به شما میدهد، اما همچنان در ابتدا به شکل خاصی گنگ و مبهم باقی میماند و شما را وادار میکند که با ادامه دادن بازی، سر از داستان عجیب و غریب این عنوان در بیاورید. موضوعات زیادی ذهن شما را مشغول خواهد کرد. این که اصلاً چرا این جا هستید؟ برادر شخصیت اصلی کجاست؟ چرا رئیس شرکت شد؟ چه بلایی بر سر کارمندان این اداره عجیب آمده است؟ اصلاً این ساختمان چه جور جایی است که با وجود واقع شدن در مکانی شلوغ در نیویورک، هیچ کسی توجهی به آن ندارد؟ همه این موارد موضوعاتی هستند که در همان ابتدا شما را سردرگم خواهند کرد و برای یافتن پاسخشان، به شدت مشتاق به ادامه بازی خواهید شد. پس از آن بازی مدام شما را با چیزهای عجیب و غریب دیگری آشنا میکند.
در این میان شخصیت پردازی خوب شخصیتها نیز باعث میشود که بازیکنان بیش از پیش علاقهمند به ادامه بازی بشوند از طرفی خود شخصیت اصلی بازی یعنی جسی، در ذهن خود یک شخصیت دیگر هم دارد که بعد از حادثهای که در بچگی برای آنها رخ داده، به او ملحق شده و خیلی از اوقات او در ذهن خود با این شخصیت حرف زده و مشورت میکند. در کنار آن چندین شخصیت مختلف دیگر نظیر سرپرست نگهبانان، دستیار رئیس بخش تحقیقات و البته سرایدار ساختمان نیز از جمله افرادی هستند که با بازیکن تعامل دارند. نکته خوبی که در زمینه آنها وجود دارد این است که واقعاً شخصیت پردازی عمیقی برای این کاراکترها انجام شده است. هر کدام از این کاراکترها مشخصاً رازهای پنهان خاص خود را دارند و به هیچ وجه شخصیتهای ساده و معمولی نیستند. از همه جالبتر نیز شخصیت عجیب سرایدار ساختمان است که اطلاعات خیلی بیشتری از یک سرایدار ساده دارد. در طول داستان نیز این شخصیت در چند نقطه به شما کمک میکند و البته این کمکها به شکلی هستند که هر چه بیشتر این شخصیت را مرموز و خاص میکنند. در نتیجه این مسائل، با وجود این که شخصیتهای بازی خیلی زیاد نیستند، اما همگی شخصیت پردازی عمیق و خاصی دارند که باعث میشود ارزش کیفی بازی در زمینه داستانی بسیار بالاتر برود.
دیوان فدرال کنترل، یک سازمان مخفی مربوط به ایالات متحده است که به جز کارکنان آن و احتمالاً افراد خیلی خاص دیگری، کسی اطلاعی از وجود آن ندارد. در دنیای این بازی، گاهی اوقات اختلالاتی فیزیکی عجیب و غریبی به نام «رویدادهای دگرگون شده دنیا» (Altered World Events) که به نظر میرسد از دنیاهای موازی یا منشأ دیگری سرچشمه میگیرند به وقوع میپیوندد و این اداره مرموز وظیفه دارد هر چه سریعتر به آنها رسیدگی کرده و ضمن تحقیق در مورد ماهیت عجیب و غریب این رویدادهای عجیب و غریب، جلوی اطلاع یافتن عمومی از این مسائل را گرفته و به شکلهای مختلف روی آنها سرپوش بگذارد. مثلاً در یکی از یادداشتهای بازی میبینید که مرگ مشکوک عدهای در آلاسکا، به حمله خرسهای قطبی مهاجر که انسانها وارد حریم زندگی آنها شده نشان داده شدهاند در حالی که حقیقت ماجرا یکی از این رویدادهای عجیب و غریب بوده است. در نتیجه این رویدادها گاهی اوقات یکسری از وسایل خاصیتهای عجیب و غریبی پیدا میکنند که به آنها Altered Items میگویند. این وسایل به سرعت توسط این اداره جمع آوری میشوند تا از دسترس عموم دور بمانند. چون بعضی از آنها در صورتی که شرایط خاصی برایشان مهیا نشود، خیلی راحت و بدون تماس فیزیکی میتوانند جان انسانها را به خطر بیندازند. در کنار این وسایلی هم هستند که از آنها با نام اشیای قدرت (Objects of Power) نام برده میشود. این اشیا تا حدودی شبیه موارد قبلی هستند با این تفاوت که قدرتهای پارانرمال بسیار عجیب و قوی دارند. قدرت این اشیا نیز فقط به شخص خاصی که بتواند آنها را تحت کنترل در بیاورد تعلق میگیرد و سایر افراد نمیتوانند از آن استفاده کنند. در کنار این موارد، در بازی یک مکان قدرت (Place of Power) شناخته شده نیز وجود دارد و همان طور که احتمالاً حدس میزنید، این مکان همان ساختمان دیوان فدرال کنترل است.
کل ساختمان دیوان فدرال کنترل که کل بازی در آن جریان دارد، یک مکان قدرت است که در اصطلاح کارکنان این اداره، به آن قدیمیترین خانه (The Oldest House) میگویند. این خانه که معلوم نیست دقیقاً چه طور ایجاد شده، توسط کارکنان این اداره کشف شده است. این ساختمان از بیرون یک آسمان خراش خیلی معمولی به نظر میآید اما به طرز عجیبی، نوعی نیروی خاص باعث میشود که مردم عادی با وجود دیدن این بنای عظیم، هیچ توجهی به آن نکنند. در عوض کسی که دنبال این ساختمان باشد، میتواند آن را تشخیص دهد. اما نکته مهم در مورد این ساختمان، بیرون آن نیست بلکه درون آن است. درون این ساختمان، از قوانین معمول جهان پیروی نمیکند و ابعادی بسیار بزرگتر از چیزی که باید داشته باشد را در بر میگیرد. از طرفی خود ساختمان نیز به دلایل مختلف، میتواند از درون تغییر پیدا کرده و محیطهای خود را عوض کند. طرحهای معماری عجیب و غریب زیادی در بخشهایی از این ساختمان وجود دارد که به هیچ وجه با ساختار کلی قوانین طبیعی سازگاری ندارند و متناسب با نیروهای عجیب این بنا به وجود آمدهاند.
وجود یک ساختمان با ابعاد بسیار بزرگ، نکته مهمی است که در گیم پلی بازی نیز تأثیر گذار بوده است. این عنوان برای ساختار کلی گیم پلی از سیستمی مشابه بازیهای مترویدوانیا استفاده میکند. مترویدوانیا به بازیهایی گفته میشود که با الگو برداری از سری متروید ساخته شدهاند و نکته اصلی در آنها این است که برای پیشروی در بازی، لازم است بارها به مکانهایی که قبلاً کشف کرده بودید سر زده و با تواناییهایی که در بخشهای مختلف بازی به دست آوردهاید، راههایی جدیدی در قسمتهای قدیمی کشف کنید. سازندگان کنترل نیز با استفاده از همین الگو توانستهاند کاری کنند تا برخلاف عنوانی همانند کوانتوم بریک، این بازی روند کاملاً خطی نداشته باشد و بازیکنان بتوانند در آن آزادانه به گشت و گذار بپردازند.
سازندگان بازی به خوبی توانستهاند منطق بازیهای مترویدوانیا مبنی بر کسب تواناییهای جدید در بخشهای مختلف و بازگشت به مراحل قبلی را نیز با منطق داستانی بازی تطبیق بدهند. در این بازی اکثر قابلیتهای خاص و عجیب شخصیت، در قبال به دست آوردن و تعامل با اشیای قدرت به دست میآید. بدین ترتیب و بعد از تعامل با این اشیا، شخصیت اصلی تواناییهای ویژه جدیدی پیدا میکند که با استفاده از آنها، میتواند به مناطق قبلی بازگشته و به شکل دیگری پیشروی بکند.
در مورد سرعت به دست آوردن این قابلیتهای مختلف نیز سازندگان بسیار دقیق و حساب شده کار کردهاند. سازندگان بازی در تریلرهای این عنوان روی قابلیت پرتاب اشیا مانور زیادی داده بودند و طبیعتاً بازیکنان نیز از همان اوایل بازی انتظار چنین قابلیتی را دارند. برای همین سازندگان نیز به خوبی و بعد از چندین بخش و معرفی کلی بازی و مکانیزمهای تیراندازی در آن، قابلیت پرتاب اشیای را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. بدین ترتیب سازندگان به خوبی توانستهاند از شر یکی از مشکلات بزرگ بسیاری از بازیهای مترویدوانیا، یعنی ارائه مکانیزمهای هیجان انگیز در اواخر بازی، رهایی پیدا کنند. البته فکر نکنید سازندگان همه چیز را در ابتدای بازی در اختیار شما قرار میدهند؛ این طور نیست و بسیاری از قابلیتهای جالب و هیجان انگیز دیگر نیز در طول سایر بخشهای بازی به شما داده میشوند و حتی یکی از هیجانانگیزترین قابلیتها نیز در یک سوم تا یک چهارم پایانی بازی به شما داده میشود اما با این وجود ارائه توانایی بسیار مؤثر پرتاب اشیا در همان ابتدا باعث میشود که جلوی خسته کننده شدن بازی گرفته شود.
فارغ از زمان بندی ارائه این قابلیتها، نکته مهم این است که کار کردن با آنها فوقالعاده لذت بخش است و دقیقاً همان طوری که باید پیاده سازی میشدند در بازی قرار گرفتهاند. مهمترین قابلیت بازی پرتاب اشیا به سمت دشمنان و یا استفاده از آنها برای حل معماها است. این قابلیت به طور کامل در بازی قرار دارد و به جز اشیای خیلی اساسی محیط نظیر ستونهای اصلی، تقریباً هر چیزی که در بازی میبینید قابل پرتاب کردن هستند. از میز و جعبه گرفته تا کپسول اطفای حریق و یا مواد منفجره و حتی نارنجکهای دشمنان، همگی قابل پرتاب کردن هستند. پرتاب اشیا نیز عموماً آسیب بسیار زیادی به دشمنان وارد میکند و در نتیجه بازیکنان تمایل به استفاده فراوان از این بازی خواهند داشت و بدین ترتیب توانایی تکنیکی بازی در تخریب پذیری بالای محیطها نیز به رخ کشیده میشود. اشیا با یکدیگر تعامل فیزیکی کاملاً درستی دارند و خیلی راحت با پرتاب کردن یک میز به سمت دیگر اتاق، میتوانید محیطی کاملاً مرتب را به یک خرابه تبدیل کنید. ضمن این که مواردی نظیر پوشههای داخل قفسهها نیز فیزیک مخصوص خود را دارند و روی زمین پرتاب شده و حتی کاغذها به اطراف پرتاب میشوند تا واقعاً حس لذت بخش تخریب و از بین بردن بخشهای مختلف محیط از طریق پرتاب اشیا به شما منتقل بشود. حتی زمانی که چیزی برای پرتاب کردن نباشد نیز قطعه از سنگ دیوارها یا زمین کنده خواهد شد و امکان پرتاب کردن آنها را خواهید داشت. بدین ترتیب سازندگان با درک این که این قابلیت یکی از کلیدیترین قدرتهای شخصیت اصلی است و بازیکنان علاقه زیادی به استفاده از آن خواهند داشت، هیچ گاه بازیکن را در استفاده از این قابلیت محدود نکردهاند.
علاوه بر این موارد، به جز سلاح پایه بازی، امکان ساخت چندین سلاح دیگر نیز در بازی وجود دارد. ساخت و ارتقای سلاحها در بخشهای مخصوصی از بازی که نقاط کنترل نامیده میشوند امکان پذیر است و با استفاده از وسایلی که در محیط پیدا میکنید و شخصیت اصلی به طور اتوماتیک آنها را به دست میآورد، امکان ساخت سلاحهای جدید وجود دارد. به جز حالت پایه سلاح، حالتهای دیگری نظیر مسلسل، شاتگان، اسنایپر و نارنجک انداز نیز قابل ساخت و ارتقا هستند. هر کدام از این موارد کاربرد خاص خود را دارند و بسته به محیط بازی باید از آنها استفاده کنید. ضمن این که هر کدام از این سلاحها قابلیت اضافه کردن مواردی به نام Mod (مخفف Modification) را نیز دارند. این Mod ها قابلیتهای مختلفی نظیر افزایش دقت، سرعت بارگذاری بالاتر، ضربات قویتر و… به سلاحها میدهند و از طریق انجام مأموریتهای مختلف و یا کشتن دشمنان قویتر و گشت و گذار در محیط به دست میآیند. در ابتدا هر سلاح فقط قابلیت نصب یک Mod را دارد ولی با ارتقای سلاحها علاوه بر افزایش قدرت ضربه پایه آنها، امکان نصب Mod های بیشتر تا حداکثر سه Mod نیز برای آنها ممکن میشود.
نقاط کنترل در بازی به جز ساخت و ارتقای سلاح، امکان ارتقای تواناییهای شخصیت اصلی را نیز برای شما فراهم میکنند. درخت مهارتی نسبتاً ساده و سرراستی برای شخصیت اصلی طراحی شده و امکان ارتقای قابلیتهای مختلف او نظیر میزان سلامتی، میزان انرژی برای جا به جا کردن اجسام، قدرت پرتاب و… در آن بخش وجود دارد. بیشتر تواناییهای این بخش، مواردی هستند که از نظر عددی قدرتهای شما را افزایش میدهند اما برخی تواناییها نیز جذابیت بیشتری دارند و به شما قابلیتهای ویژهای در بازی اهدا میکنند. مثلاً قابلیت پرتاب نارنجکهای دشمنان و حتی پرتاب خود دشمنان، از مواردی هستند که باید از طریق این بخش خریداری کنید. امتیازهای مهارتی که برای ارتقا استفاده میشود نیز عموماً از طریق مأموریتها به شما داده میشود و پیشرفت معمول در بازی نظیر شکست دادن دشمنان خیلی تأثیری در این قابلیتها ندارد. در عوض شکست دشمنان واحد پولی که برای ساخت و ارتقای اسلحه و البته خرید Mod های جدید لازم است را به شما میدهد. همچنین لازم به ذکر است که Mod ها فقط مربوط به اسلحهها نشده و تا سقف سه Mod نیز برای شخصیت اصلی قابل استفاده هستند که تواناییهای مختلف نظیر انرژی مصرف شده در اثر پرتاب اجسام یا میزان سلامتی را تحت تأثیر قرار میدهند.
موضوع دیگر طراحی مرحله بازی است. طراحی مراحل و محیطهای بازی به طور کلی در مقایسه با سایر آثار رمدی کیفیت بسیار بهتری دارند. محیطها از نظر ساختاری بخشهای قابل تعامل بیشتری دارند و نحوه برخورد با دشمنان و اشیای موجود در هر محیط متناسب با دشمنان آن محیط نیز بسیار بهتر از سایر بازیهای این سازنده است. البته همچنان روند کلی هر مبارزه، خطی است و راهی به جز مبارزه مستقیم با دشمنان وجود ندارد. البته این موضوع به هر حال ایراد خاصی محسوب نمیشود چون این بازی به طور کلی اصلاً بر مبنای مخفی کاری و موارد این چنینی ساخته نشده است و طبیعی است که راه کلی شکست دشمنان، مبارزه مستقیم با آنها باشد. با این وجود سازندگان از ایدههای خوبی استفاده کردهاند تا این مبارزات را هیجان انگیز تر کنند. در این بازی برخلاف بسیاری از بازیهای امروزی، سیستم احیای سلامتی خودکار وجود ندارد و تنها راه بازگرداندن سلامتی، یا استراحت در نقاط کنترل است و یا شکست دادن دشمنان. تعداد نقاط کنترل در بازی بسیار محدود و کم است و به علاوه، فاصله آنها نیز از یکدیگر عموماً زیاد است و در نتیجه این گزینه در اکثر موارد قابل استفاده نیست. در نتیجه، گزینه باقی مانده، شکست دادن دشمنان است. با شکست دادن دشمنان، گویهای آبی کوچکی از آنها به جا میماند که رفتن به کنار آنها باعث جذب این گویها به شخصیت اصلی و احیای سلامتی او میشود. با این کار سازندگان جلوی انجام بازی به شکل کاملاً تدافعی از سوی بازیکنان را گرفته و شما مجبور خواهید بود برای پیشبرد مبارزات بازی، از تمامی قابلیتهایی که سازندگان در بازی قرار دادهاند استفاده کنید و در مواقعی که سلامتی کمی دارید نیز باید با دقتی بالاتر و به شکل تهاجمیتر با دشمنان برخورد کنید تا سریعاً چند دشمن را از پای در بیاورید و بتوانید سلامتی خود را احیا کنید. نکته مهم دیگری که در این میان وجود دارد هم این است که بازی از هیچ سیستم درجه سختی استفاده نمیکند. سازندگان بازی را به همان شکلی که فکر میکردند مناسب است از نظر سختی تنظیم کردهاند. بازی از نظر کلی و مخصوصاً در مراحل داستانی عنوان سختی نیست ولی اگر احساس میکنید که در بازی به مشکل برخوردهاید، باید ضمن استفاده بهتر از مواردی نظیر Mod های سلاحها، تسلط خود را بر مکانیکهای بازی بالاتر ببرید.
در کنار این موارد باید اشاره کرد که به جز مأموریتهای داستانی بازی، تعدادی مأموریت فرعی نیز برای بازی در نظر گرفته شده است. در کل سه نوع مأموریت فرعی در بازی وجود دارد. یکسری مأموریتها، مواردی نظیر انجام یکسری کار مثل شکست دشمنان با یک اسلحه خاص هستند که از طریق گزینه خاصی در نقاط کنترل قابل فعال سازی بوده و پس از انجام آنها نیز پاداش خاصی را دریافت خواهید کرد. مأموریتهای دیگر، مواردی هستند که به صورت زمان دار گاهی اوقات به شما اعلام میشوند و باید تا قبل از پایان این زمان، به کار خاصی نظیر شکست یکسری از دشمنان در نقطهای خاص بپردازید. این مأموریتها معمولاً پاداش بهتری دارند ولی در کل از نظر داستانی اهمیت چندانی ندارند. اما نوع آخر مأموریتهای فرعی هستند که با گشت و گذار در محیط و برخورد با افراد مختلف یا رسیدن به نقاط خاص برای شما فعال میشوند. این مأموریتها داستان مخصوص به خود را دارند و تعدادی از بهترین مراحل بازی از نظر طراحی مرحله و چالش نیز در میان این مأموریتها قرار دارند. حتی بعضی از مأموریتها به اشیای قدرت مربوط میشوند و قابلیتهای ویژهای به شخصیت شما میدهند. برای همین انجام این مأموریتها اهمیت بالایی پیدا میکند. ضمن این که خط داستانی اصلی بازی یکی دو باس فایت بیشتر ندارد اما چندین باس فایت نسبتاً چالش برانگیز و البته با نحوه مبارزه خاص و منحصر به فرد در مأموریتهای فرعی بازی وجود دارند که ارزش تجربه این بخشها را بسیار بالاتر میبرد. ضمن این که این مأموریتهای فرعی پس از اتمام بخش داستانی نیز قابل انجام هستند و البته اکثر آنها نیز ارزش وقت گذاشتن پس از اتمام داستان را دارند.
البته یکسری نکات منفی نیز در گیم پلی بازی نیز وجود دارد. مهمترین آنها تنوع کم دشمنان بازی است. از اواسط بازی به بعد، تقریباً با دشمن جدیدی رو به رو نخواهید شد و صرفاً همان دشمنان قبلی با تعداد بیشتر و ترکیب متنوعتر به شما حمله خواهند کرد. شاید این موضوع را بتوان با تنوع باسهای بازی توجیه کرد ولی از آن جایی که باسهای بازی اکثراً مربوط به مأموریتهای فرعی میشوند ولی دشمنان معمولی بازی در همه قسمتهای بازی حضور دارند، تنوع کم آنها تا حدودی میتواند آزار دهنده باشد. به همین دلیل نیز در اواخر بازی کمی مبارزات بازی شکل تکراری به خود میگیرند که البته در بخشهای نهایی بازی با بالا رفتن درجه سختی نسبی بازی، سازندگان سعی کردهاند تا کمی از بار تکراری شدن مبارزه با دشمنان بکاهند اما به هر حال نمیتوان منکر این موضوع شد. خوشبختانه از لحاظ هوش مصنوعی عملکرد دشمنان بازی نسبتاً خوب است و گاهی اوقات حتی ممکن است در حالی که حواستان نباشد، شما را دور بزنند و ناگهان از پشت به شما حمله کنند. البته عملکرد کلی هوش مصنوعی را نمیتوان استثنایی و فوقالعاده دانست و به هر حال ضعفهایی در آن وجود دارد. مثلاً دشمنان به ندرت سعی میکنند با همدیگر به طور هماهنگ کاری را انجام دهند و تقریباً در همه اوقات، هر دشمن مستقل از بقیه تصمیم میگیرد. با این وجود از نظر کلی عملکرد هوش مصنوعی بازی قابل قبول است و اگر خیلی سخت گیری نکنیم، مشکل خیلی بزرگی ندارد.
در نهایت از لحاظ گیم پلی باید گفت که در کنترل نسبت به بازی قبلی رمدی یعنی کوانتوم بریک، شاهد پیشرفت قابل توجهی هستیم. برخلاف کوانتوم بریک که به سرعت خسته کننده میشد، این عنوان با ارائه قابلیتهای جالب به بازیکن در ضمن روند بازی و با سرعتی منطقی و استفاده از سبک مترویدوانیا، میتواند تا اواخر بازی جذابیت خود را حفظ کند و در بازی حس خسته کننده و حوصله سر بر بودن را به شما منتقل نمیکند. با این اوصاف، میتوانیم این عنوان را بهترین بازی رمدی از نظر گیم پلی بدانیم که نشان از پیشرفت آنها نسبت به عناوین قبلی و درس گرفتن از اشتباهات گذشته دارد.
در مقوله گرافیک، مانند همه عناوین بازی را از دو بعد هنری و فنی بررسی میکنیم. از بعد هنری، بازی شاید در نگاه اول و در تریلرها نسبتاً تکراری و خسته کننده به نظر برسد اما با انجام آن، با وجود این که همه بازی در یک ساختمان است، با طراحیهای مختلف و خاص زیادی رو به رو خواهید شد که باعث میشوند که تا حدی از حس تکراری بودن محیطها کاسته شود. ضمن این که بعضی از محیطهای بازی به طور کامل ظاهر متفاوتی دارند و به شکل خوبی در قسمتهای مختلف مراحل اصلی بازی قرار گرفتهاند تا جلوی خسته کننده شدن محیطها در روند معمول انجام بازی و داستان آن را بگیرند. در کنار این، اشارات ریز و درشتی به یکسری از لوکیشنهای خاص دنیای سینما نیز در این بازی انجام گرفته است و برخی از راهروهای بازی و رنگهای خاص آنها کاملاً یادآور اثر The Shining است. همچنین یک متل نیز در بازی وجود دارد که به شیوه خاصی شخصیت وارد آن میشود و من را تا حدی یاد Inception میاندازد. ضمن این که حتی داستان بازی نیز در همان مونولوگ ابتدایی بازی نیز به وضوح به یکی از شاهکارهای سینما اشاره دارد و افرادی که فیلم مد نظر را دیده باشند، احتمالاً متوجه نام این فیلم در همان ابتدا خواهند شد اما از آن جایی که نام این اثر در انتهای داستان بازی نیز گفته میشود، در این جا برای جلوگیری از لو رفتن داستان، نام این اثر را ذکر نخواهم کرد.
مسئله دیگر، گرافیک فنی بازی است. بدون هیچ شک و تردیدی، این عنوان از نظر فنی یکی از بهترین بازیهای سال ۲۰۱۹ است. از طراحی چهره شخصیتها و انیمیشنهای روان گرفته تا تخریب پذیری بسیار بالای محیط و تعریف فیزیک مشخص برای بسیاری از اشیای کوچک موجود در آن نظیر پوشههای درون قفسهها، باعث میشوند که بازی از نظر فنی سطح بسیار بالایی داشته باشد. تخریب پذیری بالای اجزای محیط و تکه تکه شدن آنها و امکان استفاده مجدد از این تکهها نیز از جمله دیگر نکاتی هستند که باعث میشوند کیفیت بالای فیزیک بازی بیشتر به چشم بیاید. در کنار این مسائل، در نسخه PC بازی امکان استفاده از تکنولوژی Ray-Tracing نیز وجود دارد. در این عنوان استفاده بسیار خوبی از این تکنولوژی شده است و باعث ارتقای قابل توجهی در تجربه بصری بازی میشود. با این وجود این سطح بالای کیفی، پرفورمنس بازی را قربانی کرده است. در نسخه PC طبق بنچمارک های منتشر شده، وضعیت بازی خیلی قابل قبول نیست. البته همچنان سیستمهای خیلی قوی بازی را به خوبی اجرا میکنند اما سیستمهای متوسط به پایین با مشکلات بسیار زیادی در اجرای روان بازی رو به رو خواهند بود. از طرف دیگر وضعیت اجرای بازی روی کنسولها نیز اصلاً خوب نیست. در میان کنسولهای سونی PS4 معمولی بازی را با رزولوشن ۹۰۰P و PS4 Pro این عنوان را با رزولوشن ۱۰۸۰P اجرا میکند. برای کنسولهای مایکروسافت، وضعیت رزولوشن برای Xbox One معمولی و Xbox One X به ترتیب به صورت ۷۲۰P و ۱۴۴۰P است. ضمن این که هر چهار کنسول بازی را با هدف ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا میکنند. با این وجود برای رسیدن به این نرخ فریم مشکلات خیلی زیادی وجود دارد. دو کنسول معمولی این نسل مشکل بسیار زیادی در رسیدن به این نرخ فریم دارند و حتی در مبارزات شلوغ، با توجه به گزارشهای افراد متخصص تحلیل فنی وضعیت گرافیک بازیها، نرخ فریم PS4 معمولی حتی تا عدد بسیار پایین ۱۰ فریم بر ثانیه نیز افت پیدا کرده است که وضعیتی بسیار نامطلوب است. برای Xbox One معمولی وضعیت کمی بهتر از PS4 است اما باز هم وضعیت بازی خوب نیست. دو کنسول ارتقا یافته وضعیت بهتری دارند و در کل تجربه قابل قبولی ارائه میدهند اما همچنان افت فریمهایی تا نزدیک ۲۰ فریم بر ثانیه در هر دوی آنها مشاهده میشود. وضعیت در حدی است که توصیه میشود در صورتی که قصد تهیه نسخه کنسولی را دارید و از نسخه معمولی دو کنسول PS4 یا Xbox One استفاده میکنید، فعلاً تا عرضه یکسری آپدیت برای بازی دست نگه دارید چون احتمالاً با مشکلات گرافیکی آزاردهندهای در بازی رو به رو خواهید شد و تجربه فعلی آن با نقطه قابل قبول فاصله نسبتاً زیادی دارد.
در نهایت نیز به مبحث موسیقی و صداگذاری بازی میرسیم. از بعد موسیقی، بازی وضعیت بسیار خوبی دارد و قطعات خاصی که برای بازی استفاده شدهاند، همگی حس و حال فضای بازی را منتقل میکنند. در زمانهایی که باید نوعی تنش و استرس به بازیکن منتقل شود، موسیقی نقشی اساسی را ایفا کرده و کاملاً این حس را به شما منتقل میکند و در مبارزات نیز با ایجاد ریتم تندتر، هیجان بیشتری به بازی تزریق میشود و بعد از اتمام مبارزه نیز موسیقی به شکلی پویا حالت آرام به خود میگیرد تا نشان دهنده ایجاد فضای آرام برای بازیکن باشد. تیم سازنده بازی، دو قطعه از گروه راک فنلاندی Poets of the Fall را نیز در بازی قرار دادهاند. این دو قطعه در لحظات خاصی از بازی قرار گرفتهاند و مخصوصاً یکی از آنها در یکی از بهترین مراحل بازی از نظر طراحی هنری و بصری قرار گرفته است تا هر چه بیشتر حس خاص بودن آن بخش به بازیکنان منتقل بشود.
استودیوی رمدی همواره برای صداگذاری بازیهای خود سنگ تمام میگذارد و از بازیگران سینمایی مطرح هالیوود و سایر کشورها استفاده میکند. صداگذاری شخصیت اصلی بازی بر عهده Courtney Hope است که در بازی کوانتوم بریک نیز حضور داشت. علاوه بر آن از Sean Durrie که در کوانتوم بریک حضور داشت، برای صداگذاری برادر جسی یعنی دیلان استفاده شده است. از صداپیشه شخصیت مکس پین یعنی James McCaffery نیز در نقش رئیس قبلی شرکت یعنی Trench استفاده شده است. افراد دیگری نیز در نقش باقی افراد صداگذاریهای بازی را انجام داده و همگی به خوبی از پس صداگذاری این عنوان و انتقال درست احساسات شخصیتها برآمدهاند. افکتهای صوتی استفاده شده نظیر انفجارها و شلیک و سایر موارد نیز همگی با کیفیت بسیار بالایی در بازی قرار گرفتهاند و کاملاً در سطح عنوانی در این حد و اندازه هستند.
نتیجهگیری نهایی:
با در نظر گرفتن تمام موارد، میتوان Control را به نوعی بهترین بازی استودیو رمدی دانست. بازی از داستان پردازی بسیار خوبی استفاده کرده است و دنیایی را در مقابل بازیکنان قرار داده است که با وجود عجیب و غریب بودن، کشش کافی برای جذب بازیکنان را دارد. سازندگان در پایه گذاری پایههای داستانی این عنوان بسیار خوب عمل کردهاند و حتی میتوان با وضعیت داستانی ایجاد شده توسط بازی، ساخته دنبالههایی از این عنوان را نیز محتمل دانست. در کنار این موارد، گیم پلی بازی هر چند ایرادات اندکی دارد اما در کل استفاده از سیستم مترویدوانیا و ارائه مناسب قابلیتهای مختلف به بازیکنان باعث میشود که در کل از این لحاظ نیز با عنوان خوبی رو به رو باشیم. همه اینها در کنار گرافیک بسیار خوب بازی و موسیقی و صداگذاری خوب آن باعث میشوند که این عنوان را بهترین بازی استودیو رمدی بدانیم. مهمترین مشکل بازی، وضعیت بسیار بد بهینه سازی و پرفورمنس آن به خصوص بر روی کنسولهای معمولی است که در بعضی بخشها به تجربه بازی لطمه زیادی میزنند. در مجموع، کنترل عنوانی است که قطعاً ارزش تجربه کردن را دارد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
هنوز موفق به تهیه این بازی نشدیم ولی حتما بازیش عالی . رمدی بازی بسازه و عالی نباشه محاله…
مرسی آقای نامجو عالی بود…
درباره بازی Death Stranding باید بگم که بر اساس مطالب و شواهدی که موجوده . به نظر من تا الان به شدت ناامید کننده ظاهر شده. بعضی از دوستان در کامنت هاشون میگن بازی داستان قوی داره..
ببینید عزیزان فلسفه وجودی بازی داشتن گیم پلی پویا و جذابه. داستان و حق انتخاب های متنوع حکم چرخ های کمکی بازی را داره…. نباید اصل بشه داستان و ….
توجه کنید (گیم پلی جذاب و قوی) . بعد داستان و علا آخر…
وقتی بازی Death Stranding همچین کمبود بزرگی داشته باشه شکستش محتمله….
حتی اگه بی محابا از بازیگران و کارگردانان درجه یک استفاده کنه.
کال آف ۴ استوری نداه که البته بسترش را هم فراهم کردن.اما به شدت گیم پلی قوی داره…
عزیز منر به جای این همه پیشگویی خود, لطفا کمی نیز به افکار خود رجوع کنید
بنده تعجب میکنم که باوجود باز خورد های مثبتی که از سراسر جهان نسبت به این بازی ارایه میشود, همچنان عده ای در ایرا در حال افترا و فرافکن هستند.
شما کمبود را در چه میبینید؟ ایا جزییات محیط کم است؟ ایا بازی ضعف گرافیکی دارد یا …؟
هر چه که هست لطفا این بازی را با آثاری از ژانر های دیگر مقایسه نکنید. هر بازی ای طرفداران خود را دارد, و بدانید که اگر به گیم پلی بود و داستان اهمیتی نداشت, هیچگاه بازی واکینگ دد گوتی نمیشد
با تشکر از توجه شما
شرمنده ولی شما با جزییات فقط تو بازیا حال میکنی؟ینی مثلا میگی واااااییی چ چمنای طبیعی
وااااییی چ ساختمون تخریب شده باحالی
وایییی چ نردبون درازی!
نه نمیگی
میای با ترکیب امکانات گیم پلی مهیج ترین لحظه رو برا خودت خلق میکنی مثل کمبو هایی ک. تو گاد زدی یا ترفندهایی ک زدی تو انچارتد
یا انقد شخصیت ها برات واقعی خلق شدن ک برات زندگی و مسیرشون مهم میشه مثه تلو ک خودم گیمپلیش رو دوست نداشتم ولی شخصیت ها باور پذیرن مثه جوئل یا الی کله شق
کل دنیا تعریف کن
ولی تو تعریف خودت رو داشته باش
میخوای پیرو باشی یا پیشرو؟
چیزی ک ب ما نشون داده خوب نبوده از دید من
شما هم شاید چیزی دیدی و دوست داشتی
ازادی و عقیدس دیگه تفاوت داریم
بازی بعد از چندین ماه تریلر بیرون دادن هنوز یک گیم پلی درست و درمون بیرون نداده.
حالا این می تونه از زیرکی کوجیما باشه که هنوز برگ برنده اش (گیم پلی بازی ) را رو نکرده تا بازی بازها را غافلگیر کنه .
یا اساسا بازی پر از تئوری های ماورایی . ایدئولوژی های فلسفی مبتنی بر جهان های موازی و تناقضات زمانی و غیرو است.
که دیگه این حجم از تنیدگی داستان را نمی شه با یک گیم پلی ثابت جمع کرد.
گیم پلی بازی مخلوتی از لوت کردن ها و استفاده از تولزها و تیر اندازیهای سوم شخص نه چندان جذاب می شود (که البته اخیرا اعلام شده حالت اول شخص هم دارد)
شما اگه بری کامنتای ایستاگرم کوجیما رو ببینی میفهمی که فقط بعضی از ایرانیا نیستن که فرافکنی میکنن
تو هنوز ۱۰ دقیقه از گیم پلی بازیم ندیدی داری قضاوت میکنی؟D: تو حتی نمیدونی سلاح های بازی چیان
چه باس فایتایی داره و چندتان
دشمنا چطورن و چه تنوعی دارن آیا هوش مصنوعیشون خوب هست یا نه
وضعیت اوپن ورلد بازی چطوره
اصلا تو بازی چیکار باید بکنی
هیچکدوم رو عملا نمیدونی بعد داری قضاوت میکنی؟ با ۱۰ دقیقه تریلر راه رفتن که هیچیو نشون نمیده نمیشه یه بازیو قضاوت کرد
تا حالا نزدیک ۱ ساعت تریلر داده و سه ماه دیگه عرضه بازی هست و ما نمیدونیم چیه؟
قضاوت با شما
دقیقا تو نمیدونی چیه اگه میدونستی جواب اون سوالهایی ک بالا گفتم رو میتونستی بدیD;
تریلر ها همه داستانی و فرعی بودن ۱۰ ساعت ازون تریلر ها هم بذاره کسی چیزی نمیفهمه
میزان فهم بازی به مقدار زمان تریلرش نیست به میزان مشخص شدن گیم پلیه
کمکتر فسفر بسوزون ۵۰ روز دیگه توی پست نمرات دث میبینیمت البته اگه نری تو غار
اگه خوب شد خوشا ب حال کسی ک پیش خریدش کرده و کوجیما و سونی
اگه بد شد هم ک بدا ب حال همون لیست بالایی و خوش به حال اونی ک نخریده و ۶۰ دلارشو ذخیره کرده
غیر از این نمره بازی هیچ اهمیتی نداره ک بریم قایم بشیم یا بیایم با شمشیر اخته تو میدون نبرد
اسپم:
علی ایدی استیمت چیه؟
Al2k2ng
سینا شرمنده ادت نکردم
ب امین هم گفتم چون خرید نداشتم تاحالا نمیزاره ادت کنم :-/
ببین تو میتونی ادم کنی اونجا داشته باشمت
علی اسمت رو سرچ میکنم نمیاره
ایدی تلگرام: Sina5124@
یه پیام بده تا بگم چیکار کنیم
جناب هارور کاملا درست میگی. منتهی من بعید میدونم نمره پایین بدن. احتمالا دوباره اتفاقات فانتوم پین تکرار میشه. بعد از یکی دو ماه ضعف های بازی هویدا میشه
ممنون از نقد خوبتون اقای نامجو ، بازی هست که باید حتما تجربش کرد ، ولی متاسفانه با این شرایط اقتصادی بد هر کسی نمیتونه ، امیدوارم روزی برسه که دیگه مشکل اقتصادی نداشته باشیم و گیمرا بتونن هر بازی که دوست دارن رو بازی کنن .
ممنون از نقد عالیتون..نمره عالی گرفته و مشکلات کمی داره..جدیترین مشکلش بهینه نبودن بازیه که باید تا اپدین صبر کرد ولی غیر از این بازی واقعا خوش ساخت رمدی خودشو مثل قبل ثابت کرد…و سر فرصت باید بازیش کرد
از بی بازی ای بهتره راکستار که مثل حلزون بازی میسازه تو این دوره که شرکتا کم بازی میدن این مثل طلاس
داداش بهتره مثه راکستار هشت ساله رد دد ۲ بسازی تا اینکه مثل یوبیسافت سالی دوتا بازی بدی آخرشم بشه گوست ریکان وایلدلندز.
در خصوص کنترلم بازی به نظر عالی میاد افت فریمشم با آپدیت درست میشه.
قبل کامنت گذاشتن ۲ دقیقه بهش فکر کنید.یوبیسافت و امثال یوبیسافت نباشن باید ۱۰ سال بشینید زیرپاتون علف سبز شه تا امثال راکستار(راکستار نسل هشت)یه بازی بسازه.شما همون ادم هایی هستید که شب و روز بازیهای یوبیسافت رو بازی میکنید بعد تو فضای مجازی این شرکت رو به خاطر ساختن ۲ بازی تو یه سال مورد هجوم قرار میدید.این رو هم بدونید با این اوضاع بازم یوبیسافت خاطره انگیزترین بازی هارو ساخته هر سال ۲ تا بازی میسازه با این وجود کیفیت بازی هاش از هر لحاظ دست کمی از بازی شرکت های که ۱۰ سال وقت صرف میکنن نداره هرکی جای یوبیسافت بود (به خاطر اون همه ریسک های که کرده و موفق هم شده)الان ورشکسته شده بودن قدر یوبیسافت رو بدونید.نمک بخورید اما نمکدون نشکنید.اینقدر هم پشت این شرکت چرت و پرت تحویل ندید.
عزیزم شما جوری میگید اگه یوبیسافت نباشه باید ده سال بشینیم که انگار فقط یوبیه که بازی میسازه و بقیه کشکن مثلا همین سال ۲۰۱۹ که یوبی تقریبا هیچ بازی به جر فارکرای نیودان نداده بازم کلی گیم خفن اومده سال دیگه هم بازی نده بیرون بازم کلی گیم خفن میاد
بهتره که اول خودتون رو حرفی که میزنید فکر کنین.
دوست عزیز من یوبیسافت و نکوبیدم اگه دقت کنی من گفتم بهتره بجای اینکه یوبیسافت سالی یکی دو تا بازی بده هر سال نهایتش یک بازی بده و روی بازی هاش بیشتر کار کنه تا نتیجش وایلدلندز و نیو داون نشه وگرنه یوبیسافت یکی از شرکت های مورد علاقه منه و خودم در حال حاضر دارم assassin’s creed Odyssey رو بازی میکنم،من فقط میگم بهتره یوبیسافت روی بازی هاش کمی بیشتر کار کنه اینجوری هم بازیشون بهتر میشه هم ما بیشتر لذت میبریم.
امیدوارم بعد از این کامنت دیگه سوء تفاهمی برات نمونه 😉 .
عشقی داداش!دقیق گفتی تو !عشق من یوبیسافت
وات د فاز یا تخی ؟
گوست ریکان وایدلندز مشکلش چی بود ؟ فارکرای ۵ یکیاز بهترین بازیهای سال بود
اساسینز ادیسی که نامزد بهترین بازی سال شد خیلی خوب بود !
یوبی سافت کلی استودیو و تیم داره همزمان روی بازی ها کار میکنه اگر میبینی امسال یه اساسینز میاد سال بعد یه اساسینز دیگه اینا رو دواستودیوی مجزا میسازن ضمن اینکه همه بازیا قرارنیستانقدر پر و پیمون و با جزییات سرسام آور مثل رد دد باشن اینا زمان بره
منتظر الن ویک ۲ هستیم و میمانیم و خواهیم ماند :yes: :inlove: :-))
Alan wake2 .. only on playstation 😎 :yes: 😎
حیف اینجا جاش نیست چیزی بگم بی ادبیه
چه خوبی داره فقط روی پلی استیشن الان شما خوشحالی تا حالا استارت به یه ماشین تو فورزا نزدی یا گیرز رو بازی نکردی یا دوستان خوشحال باشن انچارتد نمیدونن چیه یا لست اف آس چیه بس کنید یه استودیو خوب هست جدیدا مولتی پلتفرم شده بجا خوشحالی میگه الن ویک فقط روی پلی استیشن اصلا تو اگر فن سونی هستی چطور میدونی الن ویک چیه وقتی بازیش نکردی !
بازی نچسبی هستش
دلیلت چیه؟
اتفاقا از چسب دوقلو هم چسبناک تره.
لااقل وقتی میخوای یه بازی و بکوبی دلیل بیار.
فقط میخوان احضار نظر کنن بدون اینکه حتی تجربش کرده باشن
محیط مصنوعیه . بی روح . گرافیک پایینه . احساس نمی کنی داخل اداره هستی . همه چیز اتوکشیده و تمیز . بازی کوانتوم توی محیط ها نور پردازی و رنگ بندی خیلی عالی بودند تلفیق کهنگی و نویی
باهات کاملا موافقم…به عنوان کسی ک روز اول تجربش کردم یه عنوان کاملا مضخرفه.من خیلی رمدی رو دوس دارم چون خاطرات گیمریمو با مکس پین و الن ویک ساخته ولی این عنوانش یه بازی سرد و بی روحه ک من بعد از چند ساعت بازی کردنش بیخیال ادامه دادنش شدم
بازی های استودیو رمدی همیشه فوق العاده بودند. و مشخصه که دنیای گیم رو جدی کرفتند.
رمدی علاقه شدیدی به جهان های موازی، فرا زمان و فرا مکان داره و این رو در اکثر بازی هاش مثل Quantom Break هم بخوبی نشون داده.
در کل استودیو خلاق و با استعدادیه.
بازی کات سین ها هم رندر می کنه مثل بازی های قدیمی به شدت ۱۰۷۰ ti من رو اذیت می کنه تا ۸۰ درجه می ره دمای کارت
بازیش پس با اینکه تو سه سال ساخته شده اما بهترین بازیه رمدیه ?:-) خوب مشکل گرافیکی بازی خیلی داغونه بقیه چیزای بازی ولی عالی :no: مرسی بابت مقاله 😉 tnxXx
آقای نامجو مرسی از اسپویل
“داستان بازی از این اتاق و کشته شدن رییس دیوان فدرال کنترل شروع میشود”
مثه اینه بیای تو نقد تلو بگی
…
خطوط بعدی حاوی اسپویله
…
داستان در این مکان و با کشته شدن سارا و شیوع بیماری شروع میشود
…
پایان اسپویل
…
داداش اینکه trench یا همون رئیس دیوان کشته شده اول اول بازیه و اصلا اسپویل حساب نمیشه اتفاقات مهمش آخر بازیه. موفق باشی :yes:
اون قسمت که گفته شده اون یخچال به باس فایت فرعی میرسه یه اسپویل فرعی شده :cute:
به نظر منم نمره ای که داده شده…درسته…
من گیمپلی بازیو دیدم…گرافیک و اتمسفر و موسیقیه بازی در کنار اکشن محض بازی دیوونه کننده بود…اما با قیمت ۵۳۰ تومن که روش گذاشتن…بگذریم
این بازی گیم پلی و داستان خوبی داره ولی از شخصیت مونث بازی اصلا خوشم نمیاد :dazed:
نمیدونم شما هم اینطوری هستید 😕
اصلا همه شخصیت های اصلی باید مونث باشن به نظر من :inlove: 😎
اگه کلا از شخصیت مونث برای بازی خوشت نمیاد برای اینه که احتمالا خیلی وقته یا شاید هیچ وقت با یک شخصیت مونث بازی نکردی امتحان کن. تو بازی های غیر rpg فرقی نداره شخصیت چی باشه :-X
اگه به خاطر خود این شخص مونث که باید بگم زن حدود ۴۰ سالش و مناسب داستان بازی هست و اگه جور دیگه بود ممکن بود داستان بشه :reallyangry:
نه اشتباه متوجه شدید منظورم اینه که از شخصیتی که برای بازی انتخاب کردن خوشم نمیاد.
یجوری گفتی یجور دیگه متوجه شدم :yes:
یعنی تا وقتی اینو بازی نکنی نمیفهمی که چه دنیای بزرگی برای این بازی خلق کردن. میشه گفت از خیلی از بازی های open-world هم بزرگتره و نقشه بازی هم پیچیدگی عجیبی داره…پازل هاش واقعا خوب کار شده که درگیرت میکنه تا حلش کنی ولی جایزه هاش نسبت به سختیش چنگی به دل نمیزنن.
قشنگ ترین جاشم اونجاس که باید آهنگ ” old gods of asgards: take control ” رو پلی کنی تا بتونی اون مرحله رو رد کنی.
یکی از معدود بازی هایی هستش که اصلا نباید از رو تریلرش قضاوت کنی ، که اکثرشون هم خوب از آب در نیومدن جز آخرین تریلر زمان انتشارش.
۱۰۰% پیشنهاد میکنم.
من این عنوان رو روی ps4 معمولی بازی میکنم تو صحنه های شلوغ خیلی قطع و وصل میشه تصویر و روان اجرا نمیشه جاهایی که نورپردازی یا گرافیک بازی بالا میره بازی کند اجرا میشه و کشش نداره که منم تو این مواقع صبر میکنم قشنگ تکسچر ها رو لود کنه بعد راه میوفتم دوباره روان میشه در کل بد نیست میشه باهاش کنار اومد بازی خوبیه سبک رزیدنت اویل ساخته شده نمره منم به این بازی ۸ میباشد با تشکر
نکات منفی:
-چهره برخی شخصیت ها بد و غیر طبیعی طراحی شده
-در pc به خوبی بهینه نشده و کمی مشکل داره
نکات مثبت:
-تخریب پذیری بالای محیط به خصوص در برخی قسمت های مپ
-وجود قابلیت های جالب مثل کنترل اجسام برای پرتاب و ساخت سپر و پرواز و… که یک سری در ماموریت های اصلی داده میشه و تعدادی اتفاقی
-سیستم ساخت و ارتقا اسلحه های خوب و متفاوت از بیشتر عنوان ها
.
.
بازیش گیم پلی خوبی داره که البته شاهکار نیست ولی به علت تنوعی که ایجاد می کنه ارزش بالایی داره و از خوبای سبک تیراندازی هستن ایشون
بخش داستانی و روایت آن مثل سریال های جنایی طولانی و خسته کننده به همراه ژانر علمی تخیلی هستش
برخی باس فایت هاش هم میرن رو عصاب :-))
.
.
با توضیح بالا فکر کنم فضای بازی کاملا مشخص شده باشه
بازیش یسری چیزای نچسبی داره، ولی کلیت بازی کاملا قابل احترامه و احتمالا لذتبخش. مخصوصا داشتن داستان، اونم داستان خاص خیلی خوبه. و اینکه معلومه واسه ساخت مراحل بازی زحمت کشیده شده و مث اکثر بازیهای روز، تکرار مکررات تو محیط های مختلف نیست. اما چیزی که منو جذب میکنه، راز و رمزها و مرموز بودن این بازیه.
ممنون از اقای نامجو عزیز بابت نقد و بررسی بسیار عالی و کامل
یه بازی هست که حتما باید بازیش کنم
هم نمره متا و هم نمره گیمفا هر دو رو درست حدس زده بود کاملا درست
برسی جامع و مختصری بود.
نکات مثبت کنترل از نظر بنده
لول دیزاین شاهکار بازی که داستان بازی در اون موج میزنه و یه حس عجیب و غریبی داره.اکشن مهیج بازی تنوع خوب قدرت های بازی تنوع دشمنان باس فایت های عجیب غریب بازی تخریب پذیری محیط داستان بازی که بشدت گنگ و مفهومی دنبال میشه و صد البته صدا گذاری این عنوان جزو بهترین هاست
نکات منفی
مشکلات فنی مثل باگ و افت فریم
نمره من به ۹٫۵
اگر فن رمدی هستین حتما بازی کنید این شاهکار رو.
روی pc بازیش میکنم با کیفیت الترا جزیات بازی خیلی خوب کار شده نور پردازی بدون فعال بودن رهگیری پرتو هم خیلی خوبه ولی خوب از اون طرف در مقایسه با quantum break هنوزم احساس میکنم کیفیت بصری quantum break بخاطر کیفیت بالای تکسچر بالا تر دیده میشه ! گیمپلی بازی بدون کاور گیری و مخفی کاری تو ذوق میزنه کاورگیری tlou و گان پلی Uncharted اگه میشد داستان بازی یکی از خوبای گیم هستش :kissed: :blush:
گرافیک بازی جالب نیست . رنگ بندی بی روح . انگار گاهی اوقات داری یک نسخه بتا یا آلفا بازی می کنی .
فقط صدای اقا مک کافری…..
اصلا به این بازی امید نداشتم و فک میکردم مثل quantum break ناامیم میکنه ولی بازی که کردم یذره که جلو رفت به شدت جذبش شدم. از دسته بازی هایی که باید بهش زمان بدی تا چیزایی که داره رو رو کنه. بهینه سازیشم واسه پی سی عالیه ( البته بعد آپدیت درایور ) فقط ای کاش خطی بود. نمیدونم چرا همه ی بازیا دارن جهان باز یا سندباکس میشن
من هنوز متوجه نشدم مشکل کوانتوم بریک چی بود غیر از اینکه انحصاری مایکروسافته و همین از دید خیلیا ۵ نمره ازش کم میکنه. اگر انحصاری سونی بود که میشد شاهکار قرن و یگانه بازی که زده به دل کوانتوم و زمان اگر مولتی پلتفرم بود باز انقدر نمیگفتن بده ! شک ندارم.
بازم میگم مشکلات خودش رو داشت ولی خوب بود !
مثل همه بازی های رمدی بعد از مکس پین شاهکار نبود ولی خوب بود.
چون سونی لیاقتش شاهکار های قرن هست.
بازی خیلی خوبیه
اما باید صبر کنیم هکیش بیاد پایین بخریم
اقای نامجو اجازه هست که از مقالت برای ویدیو ساختن در یوتوب استفاده کنم
سلام.
بله؛ در صورتی که منبع یعنی وبسایت گیمفا و مقاله من را ذکر کنید، ایرادی ندارد.
بنظرتون بگیرمش؟
۱۰۰%
بازی های رمدی داستان های پیچیده و بسیار زیبایی دارن.
پس اگه داستان برات مهمه حتماً بگیر.
تازه تموم کردم باز رو همچنان رمدی بازی خوب میسازه اما شاهکار نه
بازی حس یک بازی رو که شبیهش رو ندیدی منتقل میکنه تخریب و فیزیک واقعا لذت بخشه مرموز بودن بازی کشش خوبی ایجاد میکنه
کاش روی بخش شوت بیشتر کار میکرد شوترش اصلا شوترخاصی نیست چطور بگم اون لذت شوترهای ناب رو نداره هرچند بخش اصلی بازی نیست و کاش محیط ها متنوع تر بود نه اینکه همش توی یه ساختمون باشه مثل محیط های آلن ویک که شایعه شده اتفاقات کنترل قبل از الن ویک و در یک دنیا اتفاق می افته
باس فایتاش اصلا لذت بخش نبود مثلا اون باس یک چشم بزرگ تمرکز میکردی روی اون باس بزرگ خوب داری بالا رو نگاه میکنی میبینی رو هوایی زیر پات خالیه مردی!
از نظر حتی از جنبه هایی الن ویک و کوانتوم بریک هم بهتر از این بازی بودن به خصوص اگر کوانتوم و سریالش رو با هم بری جلو محیط های الن ویک خیلی بهتر بود بعد از این همه سال بعضی محیط های الن ویک و مکس پین تو ذهنمه اما الان بازی رو تموم کردم محیط های کنترل شروع کردن به محو شدن
این بازی رو پی سی (قدرتمند) محشره
اینو گفتم چون تو همه نقدا بخاطر افت فریم و سنگینی گرافیک بازی ازش نمره کم کردن
واقعیتش وقتی تریلرای بازی رو دیدم زیاد بهش امیدوار نبودم
ولی حالا که دارم پلی میدم تو یک کلام میگم محشره و جز معدود بازی هاییه که هر چی میری جلوتر عطشت واسه ادامه بیشتر میشه
چون همه چی نواورانه طراحی شده از گیم پلی تا داستان و حتی گرافیک و اتمسفر کم نظیر بازی
من نمیگم بهینه بازی ضعیفه چون مشکل افت فریمی ک کنسولای نسل هشتی دارن بخاطر سنگینی بازیه میشه گفت این بازی باید نسل نهم میومد چون از اخرین تکنیکای گرافیکی توش استفاده شده و برا این نسل سنگینه و حیفه بخاطر این موضوع از نمره و متاش کم میکنن
اینم بگم شاید ی عده بهم منفی بدن ولی اگه این مشکلو نداشت و انحصاری سونی بود بی شک نمرش بالا ۹۰ میشد
نمره خود من به این بازی ۹۲ هست
و اینکه ممنون از گیمفا بخاطر نقد خوبتون
آقای نامجو آخرش فم کنم فراموش کردید بگید متل بازی ارجاع به کدوم فیلم یا سریاله؟
ممنون از نقد و بررسی، بنده بازی رو تجربه کردم بطور کلی بازی خفن و جالبیه البته بگم نصف مکانیک های بازی همون کوانتوم هست… بنظرم کوانتوم از این بازی بهتر بود از هر نظر که بگی. این بازی حتی از نظر سختی مراحل هماهنگ نبود و بعضی جاها خیلی سخت و بعضی جاها خیلی آسون بود، از نظر فنی هم میشه گفت اصلا خوب نیست… من با سیستم نسبتا قوی اورکلاک شده رو تنظیمات high و بدون ray tracing بعضی جاها فریم زیر ۳۰ میومد!! و کلا بازی علاقه ای به اجرا شدن به ۶۰ فریم نداره معمولا
سلام .
من همین دیشب بازی رو نصب کردم روی اکس باکس وان اس .
بازی رو که اجرا کردم و ۱ ساعت بازیش کردم میتونم بگم شاهکاره .
و دث استرندینگ و رد دد ۲ و Control رو میتونم بگم سه شاهکار عمرم هستن .
و یه مشکلی هم داره .
که بخاطر سخت افزار Xbox من هست .
و اون لگ هست .
توی مبارزات سنگین افت فریم زیاد داره که گفتم بخاطر بازی نیست به خاطر سخت افزار اکس باکس وان اس هستش .
و گاهی اوقات هم ۲ ثانیه بازی فریز میشه که بازم به خاطر سخت افزار ضعیف من هست .
و بازی شاهکاره بهش ۱۰ میدم و وقتی هم روی نسل جدید بازیش کردم میگم افت فریم داره یا نه که بعید میدونم با ۱۰ و ۱۲ ترافلاپس قدرت سخت افزاری افت فریم داشته باشه .
و بازی شاهکاره و همین دیگه .