جزیره مرگ | نقد و بررسی بازی The Forest
صحبت کردن و تجربه بازیهایی که در آنها تمام تلاش شما برای زنده ماندن است و دیگر به هیچ چیز فکر نمیکنید برایم لذتبخش است. البته قابل درک است که این سبک را همه دوست ندارند و دلیل آن هم به تفاوت در سلیقهها برمیگردد. گذشته از این، چنین سبک بازیهایی یک ایده فوقالعاده برای بازیسازان مستقل است و به همین خاطر اگر در استیم یا حتی اپیک استور به دنبال چنین بازیهایی باشید، به راحتی آب خوردن میتوانید دهها بازی بقا پیدا کنید که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند. نکته مهم در مورد این بازیها، یکسان بودن فرمول آنهاست. در واقع، این گونه میتوان گفت که در تمامی بازیهایی که با همین سبک و سیاق دنبال میشوند شما باید به محیطی خطرناک و عموما نا آشنا پا گذاشته و از هر روشی برای زنده ماندن استفاده کنید. نزدیک به ۹ ماه پیش نسخه ارلی اکسس بازی Green Hell را مورد بررسی قرار دادیم. عنوانی که به نظر میرسد نسخه نهاییاش هم بالاخره وارد بازار شده و احتمالا به زودی آن را هم به صورت کامل بررسی خواهیم کرد. خب از بحث دور نشویم. Green Hell یک بازی در سبک بقا بود که اتفاقات آن در جنگل رخ میدادند. عنوانی که امروز قصد داریم در موردش صحبت کنیم هم چنین حالتی دارد. The Forest، عنوانی که در سال ۲۰۱۸ برای PC و PS4 منتشر شد یکی از بازیهایی است که در محیطی جنگل مانند دنبال میشود. محصول استودیو Endnight Games دورنمای خوبی دارد و در ظاهر، برای آن دسته از افرادی که به چنین بازیهایی علاقه مند هستند، گزینه ایدهالی به نظر میرسد.
همانطور که اشاره شد، چنین بازیهایی در استیم به وفور یافت میشوند. از آنجایی که خیلی از بازیسازان مستقل دست روی چنین ایدهای میگذارند، شما میتوانید طعم تلاش برای زنده ماندن را در محیطهای مختلف بچشید. از دوران جگهای جهانی گرفته تا جنگل و اعماق دریاها و اقیانوسها. گاهی اوقات این بازیها Frostpunk میشوند و حالتی استراتژیک به خود میگیرند. البته این چنین بازیها عموما در دسترس PCبازان قرار می گیرند و کاربران کنسولی گیمهای خاص خودشان را دارند. اگر اصلا با بازیهای بقا ( Survival ) آشنایی ندارید، باید گفت که شما در چنین بازیهایی باید هر چیزی که روی زمین پیدا میکنید را برداشته و یک استفاده برای آن پیدا کنید. احتیاجات مادی انسان یعنی پوشش و غذا و خواب و امثالهم همواره در چنین بازیهایی مهم هستند. امروزه حتی بازیهایی که اصلا در سبک Survival دنبال نمیشوند هم از چنین المانهایی استفاده میکنند. حدودا یک ماه پیش در مورد بازی Pathologic 2 صحبت کردیم، بازی مستقلی که المانهای بقا در آن نقش مهمی را ایفا میکردند ( بماند که این المانها نه تنها به بازی کمکی نکردند، بلکه از نقاط ضعف آن هم بودند! ) یا حتی Red Dead Redemption 2! یکی از بزرگترین بازیهای سال ۲۰۱۸ و بدون شک یکی از بزرگترین بازیهای تاریخ! خب البته در مورد Red Dead Redemption 2، باید گفت که این عنوان به دلیل واقعگرایانه بودنش از چنین مواردی استفاده کرده است. به هر شکل، این المانها در خیلی از بازیهای روز به نوعی خود را نشان میدهند. حال در بعضی از بازیها هم اصلا تمام گیم پلی بازی بر مبنای این المانها میچرخد. مثل Subnautica، مثل Frostpunk، مثل This War of Mine و مثل Green Hell. و در نهایت مثل The Forest! چرا این ۵ عنوان را مثال زدیم؟! چون چهارتای آنها را شخصا در گیمفا بررسی کردهام و پنجمی را هم در ادامه مرور خواهیم کرد. با تمامی این تفاسیر، اصلا پیش از این که این نقد و بررسی را رسما شروع کرده و به سراغ اصل مطلب برویم، باید این نکته را بازگو کنم که The Forest از آن دست بازیهایی است که به دل هر بازیکنی نمینشیند. شاید من اشتباه کنم ولی تا جایی که دیدهام، کنسول بازان با خیلی با چنین بازیهایی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. برعکس، خیلی از بازی بازانی که رایانههای شخصی را پلتفرم اصلی بازی خود میدانند، از سبک بقا لذت میبرند. چه عضو دسته اول باشید و چه دسته دوم، بدیهی است که صرف نظر از بحث سلیقه، بعضی از بازیها میتوانند استانداردهای لازم را رعایت کرده و در نهایت تبدیل به محصولاتی موفق شوند. محصولاتی که دست کم، میتوانند عده خاصی از گیمرها را به خود جذب کنند. اما سوال اصلی این جاست که آیا The Forest چنین عنوانی است؟ پیش از انتشار این بازی، میتوانستیم به این عنوان خوشبین باشیم. همان طور که اشاره شد این بازی از دور، بازی جالب و جذابی به نظر میرسد. بیایید ببینیم این بازی در زیر ذرهبین چگونه عمل میکند! با ما، گیمفا و نقد و بررسی بازی The Forest همراه باشید.
معمولا داستان چنین بازیهایی کلیشهای بوده و شروعی قابل پیش بینی دارند. مثلا سفینه شما در Subnautica دچار مشکل شد و مجبور بودید برای زنده ماندن به دنیای پر رمز و راز بازی سفر کنید. البته Green Hell کمی خلاقیت به خرج داده بود و روایتگر زوجی بود که پا به محیطی تقریبا خالی از سکنه گذاشته بودند. حداقل شروع Green Hell حداقل برای من، شروع جذابتری نسبت به بقیه بازیهای مشابه بود. اما برویم به سراغ The Forest و ببینیم داستان بازی چیست و از چه قرار است. زمانی که بازی را شروع میکنید، در هواپیمایی نشستهاید و پسر شما روی صندلی بغل شما نشسته و خوابش برده است. صحنه زیبایی است ولی تاثیرگذار نیست! بعد از فشار دادن یکی دو دکمه، ناگهان هواپیما شروع به تکان خوردن کرده و در کمتر از چند ثانیه، هواپیما سقوط کرده و شما هم بیهوش روی زمین میافتید. چشم باز میکنید و یک مرد عجیب و غریب را در مقابل خود مشاهده کنید. هر چه قدر که شروع بازی زیبا بود، این مرد ترسناک، چندش و رعب آور است. قدی بلند، پوستی سیاه و پوششی عجیب و غریب و یک صورت مبهم، بهترین توصیف برای این مردی است که پسر شخصیت اصلی بازی را با خود برده و از محل حادثه دور میشود.
داستان بازی دقیقا به شکلی که بالا توصیف شد آغاز میشود. یعنی بدون مقدمه و یک راست سر اصل مطلب! نقطه تمایز داستان این بازی با بازی Green Hell هم همین است. اگر آنجا ابتدا صحبتی دوستانه با همسر خود داشتید و چند دقیقه ابتدایی بازی با جمع آوری مواد خام برای درست کردن یک کمپ گذشت، اینجا بدون هیچ مقدمهای فاجعه آغاز میشود. سقوط هواپیما در یک جزیره عجیب و مرموز، سبز شدن یک مرد ترسناک و دور شدن وی به همراه پسر شخصیت اصلی! این ها چیزهایی هستند که باید در مورد داستان بازی بدانید. جزئیات بیشتر میخواهید؟ دوست دارید بدانید که پس از این چه اتفاقاتی رخ می دهند؟ خودتان بازی را تجربه کنید. البته نه در جایگاه منتقد این بازی، بلکه در جایگاه یک گیمر که علاقه زیادی به چنین بازیهایی دارد، به شما پیشنهاد میکنم که خیلی خودتان را درگیر داستان بازی نکرده و بیشتر روی نکات دیگر بازی تمرکز کنید. معمولا داستان این چنین بازیها حرفهای زیادی برای گفتن ندارند و صرفا یک بکگراند برای شبیه سازی بقا در شرایط سخت و دشوار هستند.
عنوان The Forest مثل اکثر بازیهای مشابه، با زاویه دید اول شخص دنبال می شود. زمانی که بازی شروع می شود، شما باید مقداری غذا بخورید تا انرژی خود را بازیابی کنید و سپس هم هر چیز دیگری که آن اطراف باشد را باید بردارید. بعد از برداشتن یک تبر، قفل کیفهای مسافران را شکسته و آیتمهای آن ها را بردارید. به صورت غیر محسوس، بازی به شما یاد میدهد که از هیچ چیزی نباید بگذرید. خب بازیکنانی که کلا اهل بازیهای Survival هستند و یا تجربه کافی در زمینه چنین بازیهایی را دارند این موضوع را از قبل می دانند. بازیکنان تازه وارد هم به همین ترتیب آموزش میبینند و یاد می گیرند که برای زنده ماندن در یک جزیره ناشناخته، باید هر چیزی که در محیط بازی قابل برداشته شدن است را بردارند. در واقع این، اساس زنده ماندن در بازیهای Survival است. البته بقا در دنیای The Forest به مراتب سادهتر از خیلی از بازیهای دیگری است که تا کنون تجربه کردهام. دلیلش را هم بعدا توضیح خواهیم داد. مثل هر بازی Survival دیگری، شما یک کتابچه راهنما دارید که در آن همه چیز به اندازه کافی توضیح داده شده است. با مطالعه همین کتابچه میتوانید متوجه شوید که مثلا برای ایجاد آتش به چه آیتمهایی نیاز دارید. خیلی از آیتمها، دارای تنوع هستند و مثلا شما میتوانید چندین نوع پناهگاه بسازید. مثلا در منوی Shelter، شما با گزینههایی مثل Temporary Shelter، Hunting Shelter، Log Cabin و Small Cabin مواجه خواهید شد. خب طبیعتا نیاز به توضیح نیست که هر کدام از این پناه گاه ها اولا ویژگی های خاص خود را دارند و ثانیا مواد خام مورد نیازشان یکسان نیست. خوشبختانه منوی کتاب چه راهنمای شما دسته بندی های مشخصی داشته و بسیار مرتب است. در نتیجه برای پیدا کردن چیزهایی که نیاز دارید، احتمالا به مشکل برنخواهید خورد و خیلی راحت آنها را پیدا میکنید. سیستم ساخت و ساز بازی گسترده بوده و دهها آیتم متنوع را میتوانید به شرط در اختیار داشتن مواد لازم، ساخته و از آن ها استفاده کنید. آتش، پناه گاه، مواد خوراکی، تله و آیتمهای دفاعی، ابزار و حتی قایق از جمله مواردی هستند که در بازی The Forest دیده می شوند و انوع مختلفی دارند.
همان طور که متوجه شدید، شما آیتمهای زیادی را میتوانید به لطف سیستم ساخت و ساز بازی بسازید. ولی این نکته را هم ذکر کردیم که برای ساخت و ساز هر چیزی، ابتدا به یک سری مواد خام نیاز دارید. اینجاست که اهمیت کاوش در دنیای بازی بیشتر میشود. طبیعتا شما نمیتوانید یک محدوده خاص را در نظر گرفته و روزها و ماههای خود را به همان شکل سپری کنید. برای خلاص شدن از شر این جزیره و البته زنده ماندن، باید پا به جاهای مختلف بگذارید. در بعضی از نقاط، خیلی مورد استقبال قرار نخواهید گرفت ولی خب چاره چیست؟! کمی بالاتر گفتیم که نسبت به دیگر بازیهای بقا، The Forest یک بازی آسان است. غالبا در بازیهای اینچنینی پیدا کردن غذا یک چالش بزرگ است. یا اینکه برای پیدا کردن موارد مورد نیاز خود باید جاهای متعددی را بگردید. البته بعضی از بازیها هم تم خاص خود را دارند و کلا متفاوتند. مثلا در Frostpunk شما باید بتوانید ژنراتور را روشن نگه داشته و شهر خود را گرم کنید. نکته این جاست که هیچ کدام از این موارد در The Forest یک چالش قلمداد نمیشوند! به بیان واضح تر، پیدا کردن غذا خیلی آسان تر از آن چیزی است که بازیکن فکرش را بکند. برای نوشیدن آب به اندازه کافی چشمه و رودخانه پیدا خواهید کرد و میتوانید از گوشت حیواناتی که می کشید هم به عنوان غذا استفاده کنید. البته خب باید این را هم در نظر داشته باشید که گوشت اگر برای مدتی دست نخورده باقی بماند فاسد میشود. در Green Hell، شما از هر آبی نمیتوانستید مصرف کنید چون احتمال بیمار شدن بازیکن وجود داشت. همین موضوع در بازی The Forest نیز دیده می شود و باید مراقب آب و یا مثلا توتهایی که می چینید باشید. در واقع چنین مواردی، به نوعی قانون محسوب می شوند و باید در هر بازی Survival بسته به محیطی که داستان بازی در آن رخ میدهد وجود داشته باشند. به همین خاطر است که بعد از ذکر کردن همچین ویژگیهایی زبان به تحسین باز نمیکنم و خیلی ساده از آنها می گذرم. هرگز فراموش نکنید که در حال صحبت در مورد یک شبیه ساز بقا هستیم و انتظار میرود که تا حد امکان، این بازی به واقعیت نزدیک باشد.
گشت و گذار در محیط بازی دقیقا چیزی است که باید بدان توجه ویژهای داشته باشید. به غیر از برخی از نقاط دنیای بازی که به واسطه دنبال کردن داستان The Forest باید پا به آن ها بگذارید، گشتن دیگر بخش های محیط بازی هم ضروری به نظر می رسد. البته این موضوع به کنار، خوشبختانه به لطف طراحی هنری قابل قبول بازی شما از گشتن در محیط لذت میبرید. دنیای The Forest دنیای پر رمز و رازی است و مطمئنا کاوش در آن آزاردهنده نخواهد بود. شکار کردن، آتش ساختن، به دنبال چوب گشتن و جمع کردن میوه درختان شاید یک کار تکراری به نظر برسد اما خسته کننده نیست. در واقع در این لوپ، شما به هیچ عنوان احساس یکنواختی نخواهید کرد. البته به شرط این که ذاتا با بازیهای Survival رابطه خوبی داشته باشید. بدین ترتیب شما میتوانید از هر لحظه گشت و گذار خود در دنیای بازی لذت ببرید. از آنجایی که تقریبا هر چیزی که دوست دارید را میتوانید بسازید، پس قطعا برای پیدا کردن مواد خام هم انگیزه بالایی خواهید داشت. بازی به شما این اجازه را داده تا یک سری استحکامات دفاعی برای خود تعریف کنید. جزیره در اختیار شماست اما مال شما نیست! بخش مهمی از داستان و گیم پلی بازی را بومی های این جزیره تشکیل میدهند، افرادی که معتقدند صاحب جزیره هستند و به شما به چشم یک دوست نگاه نمی کنند. همواره احتمال حمله این آدمخوار ها را باید در نظر گرفت. به همین خاطر است که داشتن یک سلاح درست و حسابی کمک زیادی به بازیکن در زنده ماندن خواهد کرد.
خیلی اوقات شما مجبورید که وارد یک غار شوید. قسمت بد ماجرا، این است که هرگز در غارهای جزیره بازی The Forest به شما خوش آمد نخواهد گفت! دشمنان شما در واقع آدمخوارهایی هستند که پتانسیل دادن تم ترسناک به بازی را هم دارند. بگذارید این گونه بگویم که The Forest در هیجان انگیز بودن یک سر و گردن بالاتر از بازیهای مشابه خودش است. همان طور که اشاره شد، بازی شما را تشویق که نه، گاهی اوقات اجبار می کند که داخل غارها هم به کاوش بپردازید. این کار ترسناکترین کاری است که در The Forest می توان انجام داد. در حالی که به نظر میرسد تمرکز بازی بیشتر بر روی سیستم Crafting بازی بوده و تمام جذابیت بازی این است که آیتمهایی که در Inventory خود دارید را با هم ترکیب کرده تا چیز جدیدی بسازید، تلاشهای شخصیت اصلی برای پیدا کردن پسرش معادلات را به هم میریزد. گذشت روزها، آدمخوارها را وحشیتر و خطرناک تر می کند شما هر روز غریبهتر از دیروز به نظر آنها می رسید. نتیجه این است که کشمکشهای بین بازمانده بدشانس یا شاید هم خوش شانس هواپیما با آدم خوارهای جزیره بیشتر شده و شاهد مبارزات بیشتری خواهیم بود. یکی از مشکلات اصلی بازی همین جاست. قطعا شما هم مثل من بازیهایی را تجربه کردهاید که در آن ها اصلا علاقهای به ایجاد درگیری نداشتید. در حالت عادی، اکشن چیزی نیست که ما گیمرها از آن فرار کنیم ولی وقتی بحث سر یک سیستم مبارزاتی ضعیف، سطحی و پر اشکال باشد، وضعیت فرق میکند. The Forest دقیقا مثال آن دسته از بازیهایی است که بازیکن اصلا دوست ندارد از سیستم Combat آن استفاده کند. کار به جایی می کشد که شما در نهایت ترجیح میدید که اصلا دیده نشوید و یا دشمن خود را مخفیانه به قتل برسانید. از آن جا که هوش مصنوعی دشمنان هم تعریفی ندارد، بدون دیده شدن میتوان از بعضی از گذرگاهها عبور کرد. تیر و کمانهای بازی سه دسته هستند و غالبا کمکی به شما نمیکنند. البته نه به این معنی که کلا کاربرد ندارند، بخوانید Damage خیلی پایینی دارند و تاثیر کمی روی سلامتی دشمنان می گذارند. همچنین میتوانید از نیزه به عنوان سلاح پرتابی استفاده کنید. سلاحهای پیش فرض شما هم که طبیعتا سلاحهایی نظیر تبر و شمشیر و چاقو هستند.
طراحی محیط بازی یکی از عواملی به شمار میرود که سبب تشویق بازیکن به ماندن در بازی و گشت و گذار بیشتر در جزیره است. به لحاظ هنری، ایراد گرفتن به بازی The Forest سخت است. دقیقا برعکس گرافیک هنری، هر چه قدر که دوست داشته باشید میتوانید از گرافیک فنی بازی ایراد بگیرید! The Forest را می توان عنوانی دانست به لحاظ بصری حتی در مقابل بعضی از بازیهای نسل هفتمی هم کم می آورد. هرگز انتظار نداریم که یک بازی مستقل بتواند در این زمینه در حد بازیهای بزرگ باشد اما حداقلها باید رعایت شوند. این حداقل ها متاسفانه در The Forest دیده نمی شوند و همان طور که اشاره کردیم، شما با عنوانی طرف هستید که هیچ حرفی در این زمینه برای گفتن ندارد. به جز این، The Forest کلا در بحث فنی عملکرد خوبی از خود بر جای نگذاشته است. بازی باگ هم دارد! البته خب باگهای بازی را میتوان توجیه نمود. نباید فراموش کرد که داریم در مورد یک بازی مستقل صحبت می کنیم که استودیو سازندهاش هم سابقه خاصی در زمینه بازی سازی ندارد. کیفیت تکسچرهای بازی به شدت توی ذوق می زند. کافیست به بالاسر خود نگاه کرده و شاخ و برگهای درختان را مشاهده کنید. یا موس خود را تکان بدهید و نگاهی به زمین بیندازید. گرافیک فنی بازی دقیقا نیمه خالی لیوان بازی The Forest می شود و از لحاظ هنری، Endnight Games توانسته این نیمه خالی را تا حدی جبران کرده و پر کند. نورپردازی بازی در شرایطی مطلوب قرار دارد و از آن مهمتر رنگ پردازی دنیای The Forest است. از آنجایی که بازی بیشتر در جنگل جریان دارد، ترکیب رنگ چندان معنای خاصی نمیدهد و حتی اگر در وضعیت خوبی هم قرار داشته باشد، نمیتوان آن را مورد ستایش قرار داد. در نهایت میتوانیم بگوییم که بازی در این زمینه هم توانسته انتظارات را برآورده کند. همچنین مدل آدم خوار ها نیز به نوبه خود جالب توجه است. طراحی NPCهای بازی جزو نکات تحسین برانگیز بازی به شمار میرود. مدلهایی که باعث میشوند شبها حتی از سایه خودتان هم بترسید.
صداگذاری بازی هم نقش مهمی را در جذابیت آن ایفا می کند. اول، اجازه دهید بگویم که بازی عملا موزیک خاصی ندارد و در عین حال، صامت هم دنبال نمی شود. در عوض، شما با صداهای جانبی سر و کار دارید که به وقتش میتوانند حتی روی آدرنالین خود شما هم تاثیر بگذارند! به خصوص زمانی که در غار هستید و صدای پای خودتان یا صدای چکههای قطرات آب را می شنوید. از آن جایی که دشمنان شما ذاتا خوش قیافه نیستند، احتمالا صدای آنها در غارها مو به تنتان سیخ خواهد کرد. فرض کنید صدای آدم خواری را بشنوید که در غاری تنگ و تاریک تنها چند متر با شما فاصله دارد. به طور کلی صداهای جانبی در دنیای The Forest زیاد شنیده می شوند. فقدان موسیقی دقیقا به همین شکل جبران شده است. وقتی به محصول نهایی نگاه میکینم، متوجه می شویم که نبود موسیقی در این عنوان نه تنها به ضرر بازی نشده بلکه برعکس، به جذابیتش هم کمک کرده است. بدین ترتیب صداهای جانبی سبب می شوند تا با اتمسفری گیراتر و البته عنوانی واقعگرایانه تر رو به رو باشیم. البته قبلا هم از همچین ایدههایی در بازیهای مستقل Survivor استفاده شده و The Forest اولین نیست.
اگر بخواهم با شما صادق باشم، حقیقت این است که The Forest جزو بهترین بازیهای Survival نیست که تاکنون تجربه کردهام. در همین سبک و سیاق میتوانید بازیهای با نقاط قوت بیشتر پیدا کنید که به طبع ارزش بیشتری هم دارند. اما خب این حقیقت را هم نمی توانم انکار کنم که طرفداران بازیهای سبک بقا، قطعا از The Forest هم لذت خواهند برد. شخصا نسخه ارلی اکسس این بازی را تجربه نکرده بودم ولی اگر شما موفق به انجام این کار شده اید، پس تجربه نسخه نهایی The Forest ضروری به نظر میرسد. به هر حال تهیه کردن یا نکردن این بازی دست خودتان است ولی با توجه به برچسب ۲۰ دلاری آن در استیم، میتوان به جرات گفت که The Forest ارزش قیمتی که رویش گذاشته شده است را دارد.
پر بحثترینها
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
- آیا بازیهای ویدیویی به ما آسیب میرسانند؟
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
نظرات
من خیلی وقت پیش نصبش کردم وقتی سقوط میکنی دیگه نمیدونم کجا برم
واقعا ارزونه فکر کنم خیلی بفروشه
کوآپش خوب بود که. فعالیتایی که میشد توی بازی انجام داد ، زیاد بودن و داستان بازی هم واس یه بازی جهان باز survival ، زیادی خوب بود :/ بازی خوب توی این سبک ، اصلا نداریم (با rust ,و ark چندان حال نکردم)مگر این که به ماینکرفتم بگیم ترسناک که نظرا توی این مورد متفاوته.
پ.ن: کسی اینجا بازی desolate رو بازی کرده نظرشو بگه ببینیم چطوریه :/
به نظرم ark رو نمیشه با rust و the forest مقایسه کرد ولی درکل از نظر من بازی های سوروایول ۳ دسته هستن
یکی مثل ark و conan
یکی مثل dont starve
یکی هم مثل rust و dayz و the forest
بالاخره نقدش کردید دمتون گرم.
به نظر من یکی بهترین بازی تو این سبک هست و واقعا واقعا برام عالی بود بیش از ۵ بار بازیش کردم.
هیچ وقت خسته کننده نمیشه.برای بار اول و دوم که به اخرش رسیدم و پسرشو پیدا کردم یه اتفاق افتاد و بعد تموم شد که شوکه شدم اما بعدش پایانشو با یه تعغیر بسیار کوچیک عوض کردن و برای بار سوم و چهارم که رفتم متوجه شدم و شوکه نشدم متوجه میشید اگه رفته باشیدش.
کلا دوستان این بازی survival یا بقا هست مرحله ای نیست که بخوای بری همون اول بازی باید به دنبال اب و غذا و امکانات باشی و وسایل مورد نظرو بسازی به دنبال یه جای خوب برای کمپ باشی و مهمترین غار ها رو بگردی که حس ترسی که داره بی همتا هست ولی ایتم هایی بهت میده که ارزش خیلی بالا میره یکیش مثلا چراغ قوه.وسیله dive کردن.تبر و key card که درو باز میکنه من نمیگم کدوم در چون اسپویل میشه.
ارزان و پرفروش
فقط اونجاش ک دست و پای ادم خوارا رو میخوری 😉 😐 :yes:
ادم خوار خوار 🙂
سلام. لطفا اگه میشه نقد Minecraft رو هم بنویسید :rose: (جایی ندیدم نوشته باشن ولی اگه بنویسید خوشحال میشیم 😀 )
ببخشید.انحصاریpsیا نه ?:-)
“The Forest، عنوانی که در سال ۲۰۱۸ برای PC و PS4 منتشر شد”
😐
اصلا متنو خوندی؟ :-/
نه عزیز واسه ps4 و pc هستش احتمالا برای ایکس باکسم بیاد
من خودم این بازیو زیاد بازیش کردم اما به نظرم ارزش خرید نداره من خودم rust و dayZ رو به این ترجیح میدم اما اگه این بازیو با دوستات بری خیلی می چسبه
سلیقه هست دیگه من این بازی و green hell رو بیشتر از dayz o rust دوست دارم همشونم تو استیم دارم و بازی کردم ولی اونایی گفتم برام جذاب تر بودن
عالی بود اقا محمد .فک کنم از راست بهتر باشه . و درود بر ایکر مقدس
بعضی مواقع ادم خوارا میشن و نمیدونم دعا میکنن چی چی و از خودشون صدا در میارن یه جورایی مثل اوازه مثلا وقتی تو فضای باز هستن در کنار اون چوب هایی که از دست و … درست شدن زانو میزنن و اینکارو میکنن ولی یبار رفتم تو یه غاری دیدم ۴ تا ۵ تاش همون کارو میکنن متاسفانه چراغ قوه هم هنوز پیدا نکرده بودم و فقط یه مشعل و فندک داشتم رفتم تو invertory دیدم خوشبختانه یه بمب دارم اتیشش زدم انداختم پیششون مثل اینکه خواب بودن و متوجه نشدن همشونو پودر کردم (کلا تو غار ها اینقدر تاریکه چیزی نمیبینی و اگه از پشت یه ضربه خوردی دیگه هیچ.
البته بعضی وقتا که بیرون هستی و داری کار خودتو میکنی یباره یه صدای عجیبی میشنوی ولی مرکزشو پیدا نمیکنی اون صدای ادم خوار هاس که تو رو دیدن و دارن بقیه رو صدا میزنن.
یا مثلا وقتی از اونایی که مثل جهش یافته ها هستن میان اون یکی که شبیه عنکبوت هستن وقتی دنبال ادم میزارن برای چندمین بار اول از ترس فقط فرار میکنی عقب عقب فرار میکنی و اونم دنبالت میاد ولی بعدش یاد میگیری راحت اونارو بکشی یا اونایی که مثل گراز سرو میندازن پایین و میندازن دنبالت رفتم تو گودال بزرگ داشتم بالا رو نگاه میکردم و صدای پا شندیم پاینو نگا کردم و یباره دیدم تا یکیش به سرعت داره میاد سراغم دستمو برروی همه چی برداشتم و گزاشتم رو سرم اینقدر ترسناک بود چون خیلی سریع اتفاق افتاد.
اخر سر خیلی برات راحت میشه کشتن همه موجودات بازی فقط اگه زره درست کنی اونم نه هر زره ای مثل زره استتار باید از پوست جهش یافته ها استفاده کنی که خیلی مهکم هستن یا از استخوان.