سندروم زامبیگرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil
وقتی حرف از ترس و اضطراب در دنیای بازی ها به میان می آید، یکی از اولین عناوینی که به ذهن بیشتر گیمرها خطور می کند رزیدنت اویل (Resident Evil) است. شینجی میکامی کبیر در سال ۱۹۹۶ عنوانی را پایه گذاری کرد که به یکی از تاثیرگذارترین بازی های کل تاریخ تبدیل شد. هنوز که هنوز است می توان گفت معروف ترین عنوان شرکت کپکام، که زمانی بر دنیای بازی ها سلطنت می کرد و هنوز هم جزو برترین شرکت های بازی سازی دنیاست، همین سری رزیدنت اویل است. این بازی نه تنها در طی سالیان دراز برای خود یک فن بِیس محکم و پروپاقرص جور کرده، بلکه الگوی ساخت بسیاری از بازی های فوق محبوب دیگر هم بوده است. سازندگان بازی Silent Hill، پس از مشاهده ی موفقیت بازی رزیدنت اویل بود که به فکر ساختن شاهکار خود افتادند، سازندگان Dead Space به گفته ی خودشان می خواستند یک رزیدنت اویل فضایی درست کنند و اینطور شد که یکی از بهترین بازی های مدرن ژانر وحشت متولد شد، و نهایتاً بازی Alone in the Dark که طرفدارانش به اندازه ی دو بازی دیگر نامبرده شده نیست، اما بازی های قدیمی تر این سری توانسته بودند تحسین بسیاری از منتقدین و بازیبازان را برانگیزند.
تاریخچه ی سری بازی رزیدنت اویل، یک تاریخچه ی پر فراز و نشیب است که می توان درباره ی آن ساعت ها بحث کرد، کتاب ها نوشت و فیلم و سریال ساخت (البته تجربه نشان داده این مورد آخر انجام نشود بهتر است! ). قسمتی از این فراز و نشیب به خاطر سیاست های متفاوت کپکام از گذشته تا به امروز، و قسمتی دیگر به دلیل مدرنیزه شدن بازی ها و تغییر ذائقه ی بازیبازان بوده است. با اینکه هرچه بیشتر پیش می رویم امکانات بازی سازان برای ساخت محیط های طبیعی تر، گیم پلی روان تر و جلوه های بصری خفن تر افرایش می یابد، اما از طرف دیگر ترساندن مخاطب هم سخت تر می شود. بازیباز امروزی همه چیز را دیده است و دیگر به این راحتی ها نمی توان او را ترساند. به اضافه ی اینکه الآن مثل گذشته نیست که جمعاً ۲،۳ تا بازی ترسناک در بازار باشد و رزیدنت اویل بدون هیچ زحمتی به بهترین عنوان ترسناک موجود تبدیل شود. بازی هایی مانند Outlast و Amnesia نوع جدیدی از ترس را بنا کرده اند که مخاطبین را بیشتر می ترساند. از طرف دیگر پدیده ی «زامبی» در بازی ها و فیلم ها دیگر چیز کمیابی نیست. از Days Gone بگیر که عنوانی کاملاً زامبی محور است تا Call of Duty که روی کاغذ هیچ ربطی به زامبی ها ندارد و همچنین سری بازی The Walking Dead همگی زامبی دارند و هر کدام هم در نوع خود از سوی بازیبازان مورد استقبال قرار گرفته اند. کپکام با این وضع باید به فکر فرمول هایی جدید برای گفتن همان حرف های گذشته می بود، به خاطر همین نسخه ی چهارم سری را با حال و هوایی مشابه، ولی گیم پلی ای کاملاً متفاوت روانه ی بازار کرد. در واقع می توان گفت رزیدنت اویل یک بار در سال ۱۹۹۶ با آن صحنه ی معروف حمله ی سگ ها به داخل ساختمان توانست جای پای خودش را در بین بازی های سبک Thriller و Survival Horror محکم کند، بار دیگر با داستان لیون کندی و دختر رییس جمهور در شماره ی چهارم سری. بعد رزیدنت اویل ۵ ساخته شد و همه چیز از اینجا تغییر کرد. صدای هواداران قدیمی و منتقدها در آمد و معدل متای بازی پایین و پایین تر آمد، تا بالاخره نسخه ی بازسازی شده ی رزیدنت اویل ۲ همین چند روز پیش منتشر شد و بازی را کاملاً به ریشه هایش برگرداند. به مناسبت بازسازی این بازی افسانه ای، این هفته ادای احترامی می کنیم به یکی از بهترین و بزرگ ترین بازی های تاریخ و کمی با هم درباره ی آن گپ می زنیم. با گیمفا، رزیدنت اویل و من همراه باشید!
از آنجایی که رزیدنت اویل یکی از گسترده ترین بازی های تاریخ است، نمی توان حتی در چندین مقاله از همه چیز آن گفت. باید درباره ی آن کتاب نوشت. اما برای اینکه در کمترین حجم، بیشترین اطلاعات ممکن را درباره ی این بازی بررسی کنیم، تصمیم گرفتم آن را به چند قسمت تقسیم کنم. در قسمت اول مقاله، به گذشته و حال سری و مقایسه ی این دو خواهیم پرداخت. در قسمت دوم، المان های اصلی بازی را بررسی خواهیم کرد و درباره ی اینکه چه چیزهایی رزیدنت اویل را به رزیدنت اویل تبدیل کرده اند و چرا این سری یکی از بهترین سری های تاریخ است با هم گپ خواهیم زد. در نهایت از شخصیت های فراموش نشدنی سری با هم صحبت خواهیم کرد. برویم که شروع کنیم!
آغاز یک کابوس (Resident Evil (1996), Resident Evil 2 و Resident Evil 3: Nemesis)
سه بازی اول رزیدنت اویل با فاصله های زمانی بسیار کمی از هم منتشر شدند. بازی اول سری در سال ۱۹۹۶ ساخته شد و پس از بازخورد بسیار مثبت آن در جامعه ی گیمری، نسخه ی دوم در سال ۱۹۹۸ و با محوریت دو شخصیت جدید ساخته شد. پس از آن هم بدون اینکه فاصله ی زیادی بین دو نسخه بیفتد، شماره ی سوم سری در سال ۱۹۹۹ به بازار عرضه شد. این سه بازی، دوره ی کلاسیک رزیدنت اویل هستند. در واقع وقتی طرفداران از بازگشت به «ریشه»ها سخن می گویند، ریشه اینها هستند.
زامبی ها موجودات بی مغزی هستند که از گذشته ی نسبتاً دور در فیلم ها و کامیک بوک ها حضور داشته اند. رزیدنت اویل اولین بازی ای نبود که زامبی ها را وارد جریان بازی خود می کرد، بلکه سال ۱۹۸۴، یک بازی با نام Zombie Zombie این کار را کرده بود، اما به نوعی همه رزیدنت اویل را پدر زامبی بازی می دانند و حق هم دارند. می توان گفت هر بازی که به نوعی زامبی ها را در جریان بازی اصلی خود دخالت داده، از رزیدنت اویل تقلید کرده است. در اینکه خود رزیدنت اویل یک شاهکار بی بدیل در دنیای بازی هاست شکی نیست، اما این همه ی ماجرا نیست. فقط لحظه ای تصور کنید که The Last of Us، The Walking Dead و Dead Rising وجود ندارند. این ها بازی هایی هستند که هر کدام به نوع خود دنیای بازی ها را تغییر داده اند و به جرئت می توان گفت ریشه ی همه ی این ماجراها رزیدنت اویل است. راهروهای تاریک، ماشین تایپی که برای ذخیره ی بازی به کار گرفته می شد و برای استفاده از آن به جوهر نیاز داشتید، کاراکترهای به یاد ماندنی، همه و همه نقش بسزایی در کلاسیک شدن سه گانه ی اول رزیدنت اویل داشتند. اگر از گیمرهای قدیمی تر باشید، صحنه ی شکستن ناگهانی شیشه و ورود سگ های زامبی شده به داخل راهرو را به خاطر دارید. البته اگر از نسل جدیدتر باشید احتمالاً به گرافیک بازی و انیمیشن های آن خواهید خندید، اما یادتان نرود این صحنه در سال ۱۹۹۶ بهترین چیزی بود که می توانستید ببینید. همچنین دشمنانی که در بازی وجود داشتند، الهامی برای ساخت موجودات عجیب و غریبی بودند که اکنون در بسیاری از بازی ها می بینید. شخصیت آلبرت وسکر (Albert Wesker) یکی از خفن ترین شخصیت های بد تاریخ و یکی از مرموزترین آن هاست که در رزیدنت اویل ۱ معرفی شد.
در رزیدنت اویل ۲، سازندگان کریس ردفیلد (Chris Redfield)، پروتاگونیست شماره ی اول را بیخیال شدند و به سراغ دو کاراکتر جدید به نام های لیون اسکات کندی (Leon Scott Kennedy) و کلیر ردفیلد (Claire Redfield) رفتند. اگر نام های نامانوسی که ژاپنی ها روی کاراکترهای غربی می گذارند را نادیده بگیریم (واقعاً چه کسی را در دنیای واقعی می شناسید که اسمش Claire Redfield باشد؟!)، ترکیب این دو کاراکتر و داستان آن ها، ترس را از نو تعریف کرد. کلیر به دنبال برادرش کریس بود و لیون هم به دنبال سپری کردن روز اول استخدام خود. از ویژگی های نمادین رزیدنت اویل ۲، می توان به ساختمان پلیسی اشاره کرد که در اصل موزه بود که آن را به مقر پلیس تبدیل کرده بودند. در نسخه ی بازسازی شده ی Resident Evil 2، همه ی این محیط ها به بهترین شکل ممکن بازسازی شده اند و این خیلی جالب است که می توانیم ببینیم سازندگان بازی آن موقع چه ایده هایی در ذهن داشته اند که به خاطر کمبود امکانات قادر به پیاده سازی آن ها نبودند. این ساختمان پر از درهایی بود که به نحوی به هم متصل بودند و کل بازی در واقع در همین یک نقشه ی وسیع انجام می گرفت. وقتی هواداران قدیمی از ریشه می گویند، این یکی دیگر از ریشه های بازی است. اینکه شما کل نقشه را بگردید، از این طرف و آن طرف کلید و ابزار آلاتی پیدا کنید که حتی نمی دانید به چه دردتان خواهند خورد، در بازی پیش بروید و نهایتاً یادتان بیفتد که «آها! این کلید مال فلان دره!» و چشمانتان از خوشحالی برق بزند. معماهای بازی که گاهی برای حل کردنشان به کاغذ و قلم احتیاج داشتید و گاهی چند روز باید روی آن ها فکر می کردید. البته نسخه ی بازسازی شده ی شماره ی دوم بازی نشان داد که حتی اگر رزیدنت اویل به آن شکل هم به ریشه های خود بازگردد، الآن وجود پدیده ای به نام اینترنت نخواهد گذاشت تجربه ی هر فرد از بازی به اندازه ی آن زمان منحصر بفرد شود. در حل یک معما گیر کرده اید؟ اصلاً نگران نباشید، یوتیوب و هزارتا سایت برای کمک به شما وجود دارند که می توانید به کمک آن ها سخت ترین معمای بازی را در عرض چند ثانیه حل کنید!
شماره ی سوم اما یک تفاوت کوچک داشت و آن نام بازی بود. هیچ کدام از هفت نسخه ی اصلی بازی (اگر Resident Evil 0 را هم جزو بازی های اصلی سری حساب کنیم می شود هشت نسخه ی اصلی)با نام خاصی به بازار نیامده بودند و همگی آن ها در کشور های غربی به نام Resident Evil و در ژاپن با نام Biohazard شناخته می شدند. اما نسخه ی سوم بازی نام باس اصلی آن را یدک می کشید. نمسیس (Nemesis) یکی از خفن ترین باس های کل تاریخ بود که دمار از روزگار جیل ولنتاین، شخصیت اصلی بازی سوم در آورده بود! شماره ی سوم هم مانند شماره ی اول و دوم، یک Survival Horror با ریتم نسبتاً کند و معماهای سخت و دشمنان سرسخت تر بود. اما بعد از این شماره، سرنوشت سری عوض شد. در سال ۲۰۰۵ و پس از ۶ سال وقفه، آخرین رزیدنت اویل با کارگردانی استاد شینجی کیکامی ساخته شد.
دختر رییس جمهور (Resident Evil 4)
سال ۲۰۰۵ یکی از بهترین سال های ممکن برای صنعت گیم بود. کال آو دیوتی ۲، نید فور اسپید موست وانتد، دویل می کرای ۳، گاد آو وار و جی تی اِی: داستان های لیبرتی سیتی تنها نمونه هایی از بازی های عرضه شده در سال ۲۰۰۵ هستند. اما یک بازی دیگر هم بود که در این سال توانست عنوان بهترین بازی سال را از آن خود کند و آن چیزی نبود به جز شماره ی چهارم رزیدنت اویل. رزیدنت اویل ۴ نه تنها بهترین بازی آن سال شد، بلکه با امتیاز متای ۹۶، خود را در بین یکی از بهترین عناوین تاریخ بازی ها جا داد. تغییرات ایجاد شده در نسخه ی چهارم کاملاً مشهود بود و چیزی نبود که کسی بتواند آن را انکار کند. شینجی میکامی با ابداع سیستم نشانه ی گیری روی شانه (Over Shoulder) باعث شد تا در سال های بعد، بازی های بسیار دیگری هم از همین سیستم استفاده کنند و الآن این نوع نشانه گیری به یکی از استانداردهای شوترهای سوم شخص تبدیل شده است. رزیدنت اویل ۴ پلی میان رزیدنت اویل های کلاسیک و رزیدنت اویل های مدرن بود. دوربین ایزومتریک بازی که در هر صحنه فقط می توانست زاویه ی خاصی را نشان دهد، حالا از زاویه ی سوم شخص دنبال می شد. لیون کندی، شخصیت اصلی بازی چهارم، حالا در کاریزماتیک ترین حالت خود قرار داشت و به یکی از خوشتیپ ترین کاراکترهای کل بازی ها تبدیل شده بود. بازگشت ایدا وانگ (Ada Wong) به سری و کمپین کوتاه او که پس از اتمام بازی اصلی آنلاک می شد، طرفداران کلاسیک سری را حسابی سر ذوق آورد. در کنار همه ی این چیزهای کلاسیک، رزیدنت اویل ۴ یک عالمه المان جدید به سری اضافه کرد. این بازی یکی از متنوع ترین لیست اسلحه ها را تا به امروز دارد. از کلت و شاتگان که اسلحه های کلاسیک سری بودند تا غولی به نام Mine Thrower که با پرتاب نارنجک های کوچک که به بدن دشمن می چسبیدند، کار کشتن آن ها را کمی راحت تر می کرد.
البته طویل شدن لیست اسلحه ها به هیچ وجه به معنای آسان شدن بازی نبود. زامبی های بازی جای خود را به گانادو (Ganado) ها داده بودند که کمی هوشمندانه تر از زامبی ها عمل می کردند و بر اثر انگل لاس پلاگاس به این شکل درآمده بودند. دیگر از زامبی های کند و احمق خبری نبود، گانادوها حالا اره برقی به دست دنبال شما می آمدند. آن ها حتی می توانستند از تیرکمان و ماشین گان استفاده کنند و دیگر نمی شد آن ها را فقط با تیر کلت از پا در آورد! همچنین شخصیتی عجیب و غریب هم به واسطه ی همین بزرگ شدن لیست اسلحه ها به بازی اضافه شد که یک کولی اسلحه فروش بود. با سکه و جواهراتی که از گوشه و کنار بازی پیدا می کردید می توانستید سراغ او بروید و اسلحه های بهتر بخرید یا اسلحه هایی را که دارید ارتقاء دهید. رزیدنت اویل ۴ از حیث داستان و باس های موجود در بازی هم بهترین بازی سری بود. این بار دیگر یک آزمایش اشتباه نبود که به یک دردسر ختم گردیده بود، بلکه یک روستای کامل با برنامه ی قبلی به یک جهنم روی زمین تبدیل شده بود. دختر رییس جمهور را هم بی خبر از همه جا دزیده و گروگان گرفته بودند.
این همچنین اولین شماره ی رزیدنت اویل بود که دیگر در آن تنها نبودید و یک کاراکتر دیگر همه جا پیش تان بود. چیزی که در شماره ی ۵ و ۶ سری به یک رسم تبدیل شد و کلاً دیگر چیزی به نام تنها جلو رفتن وجود نداشت. البته یک فرق بزرگ بین پارتنر شماره ی چهارم و پارتنرهای بازی پنجم و ششم بود و آن هم ضعیف بودن اشلی، دختر رییس جمهور بود. در واقع اشلی نه تنها به شما کمک خاصی نمی کرد، بلکه زحمت شما را در مقابله با دشمنان دوچندان می نمود. همیشه و همه جا باید مواظب این بودید که اشلی را ندزدند یا به او آسیبی نزنند. شخصیت های بد سری هم خیلی بیشتر پرداخت شده بودند. دیگر اینجا صرفاً با یک هیولای بی شاخ و دم طرف نبودید. با بیتورز مندز، ریمون سالازار و آسموند سدلری طرف بودید که همگی در نوع خود افراد باهوش و خفنی بودند. ریمون سالازار شاید عجیب ترین باس در کل سری رزیدنت اویل است. او یک کوتوله ی جوان بود که ریاست یکی از خاندان روستا را بر عهده داشت. مبارزه با او یکی از لذت بخش ترین باس فایت های سری بود. یه جز او، وردوگو، یکی دیگر از باس های سری، خود را در بین ترسناک ترین و استرس زا ترین باس های کل تاریخ جا کرد. جک کرازر هم از شخصیت های خائن سری، در شماره ی چهارم معرفی شد و Knife Play او و لیون از ذهن هیچ طرفداری پاک نخواهد شد.
پس از اتمام بازی چهارم، شینجی میکامی تیم سازنده را ترک کرد و به ساخت پروژه های دیگر پرداخت. این باعث شد که بازی به دست کارگردانان جدید بیفتد و رزیدنت اویل ۵ و ۶ تولید شوند.
ترس کمتر، زندگیِ …؟ (Resident Evil 5 و Resident Evil 6)
کپکام این بار بدون شینجی میکامی ساخت نسخه ی پنجم بازی را شروع کرد. شخصیت اصلی بازی کسی نبود به جز کریس ردفیلد که اولین و آخرین بار، کنترل او را در رزیدنت اویل ۱ به دست گرفته بودیم. این بار لوکیشن بازی نه کلیسا و روستای زامبی زده بود، نه عمارت های مرموز و عجیب و غریب؛ آفریقا محل رخ دادن بازی بود. این یکی از عجیب ترین اتفاقاتی بود که می توانست برای سری رزیدنت اویل بیفتد. آفریقا کلاً منطقه ای نیست که در خیلی از بازی ها به کار گرفته شود؛ اول به خاطر جریان نژادپرستی که همیشه بوده و هست و سازندگان معمولاً نمی خواهند ریسک کرده و خود را بدنام کنند، دوم به خاطر اینکه شاید آفریقا به اندازه ی جاهای دیگر برای سازندگان شناخته شده نباشد.
اینکه یک بازی که بر روی تاریکی، سرما و عمارات غربی بنا شده، بازی را به آفریقا نقل مکان دهد، یکی از ریسکی ترین کارهایی بود که کپکام می توانست با این سری بکند. البته این تنها ریسک کپکام نبود، آنها برای اولین بار بازی را به شکل Co-Op امکان پذیر کردند و امکان تعویض مهمات و اسلحه ها هم مهیا شد. شوا آلومار (Sheva Alomar) جدیدترین شخصیت اضافه شده به رزیدنت اویل، یک دختر سیاه پوست آفریقایی بود. او یکی از بهترین و هوشمندترین پارتنرهای تاریخ بازی ها در زمان انتشار بازی به شمار می رفت و پا به پای شما به دشمنان شلیک می کرد و می جنگید. اگر روی زمین افتاده بودید، می توانست بیاید و شما را نجات دهد، اما شما هم باید همین کار را برای او می کردید. این بار نه از گانادوها خبری بود و نه از زامبی ها؛ دشمنان جدید شما ماجینی (Majini) نام داشتند که باز هم جهش پیدا کرده بودند. آن ها برخلاف زامبی ها به طرف شما می دویدند و آن قدر هوشمند بودند که بتوانند از تیر و کمان و مسلسل استفاده کنند. خفن ترین شخصیت بد کل سری یعنی آلبرت وسکر هم دشمن اصلی شما در این فرنچایز بود. باید قبول کرد که کپکام با اینکه ریسک بزرگی کرد، اما بدون شک این ریسک موفق بود. بازی با متای حدود ۸۵، باز هم آبروی کل سری را حفظ کرد و اگر صحنه ی مشت زدن کریس به سنگی ۱۰ برابر خودش را که مسخره ترین صحنه ی کل سری بود نادیده بگیریم، باس فایت آخر بازی با وسکر بسیار راضی کننده و لذت بخش بود.
رزیدنت اویل ۶ در حالی منتشر شد که قرار بود بهترین بازی سری باشد. کپکام سخن از تجربه ی ۱۶ ساله ی خود در ساخت سری می گفت و اینکه این رزیدنت اویل قرار است همه ی المان های بازی های دیگر سری را در خودش داشته باشد. البته بیراه هم نمی گفت، رزیدنت اویل ۶ ترکیبی از رزیدنت اویل ۴ و ۵ بود و حتی اشاره هایی هم به رزیدنت اویل ۲ و سایلنت هیل داشت. دیده اید گاهی در مسابقات تشریفاتی فوتبال تمام بازیکن های خوب در یک تیم با نام تیم All Stars جمع می شوند؟ و دقت کرده اید که آن بازی های تشریفاتی هیچ گاه مثلاً به خوبی بازی لیگ قهرمانان اروپا نمی شوند؟ قضیه ی رزیدنت اویل ۶ هم همین بود. البته به شخصه عاشق نسخه ی ششم هستم و می توانم بگویم این فرنچایز هم مانند سایر فرنچایزها مرا کاملاً راضی و خشنود نگه داشت، اما واقعیت این است که بازی در دورترین فاصله ی خود نسبت به ریشه هایش قرار داشت. بازی ۴ کمپین داشت که سه تای آن ها مسیر کاراکترهای کلاسیک سری بود و یکی از آن ها داستان پسر آلبرت وسکر و دختری به نام شری بیرکین (Sherry Birkin). شری دختر ویلیام بیرکین (William Birkin)، یکی از دانشمندهای سری بود که در رزیدنت اویل ۲ داستان او را با هم دنبال کردیم. کمپین کریس و همراهش پیرس (Piers) کمپینی کاملاً اکشن بود. شما رسماً با یک جوخه وارد شهر و اطراف آن می شدید و زامبی ها و هیولاهای غول پیکر را به رگبار می بستید. دیگر نه اثری از ترس بود و نه اثری از استرس. کار تیمی و رابطه ی بین کریس و پیرس یکی از بهترین روابط معلم و شاگردی در بازی ها بود.
در طرف دیگر لیون و همراهش هلنا (Helena) بودند که رزیدنت اویل در این کمپین تا حدود خوبی به ریشه های خود بازگشت. در کمپین لیون دیگر مثل نقل و نبات گلوله در اختیار شما قرار نمی گرفت، ریتم بازی کندتر بود و صحنه های ترسناک بازی هم بیشتر. کمپین جِیک (Jake) و شری هم در واقع ادامه ی مسیری بود که کپکام در رزیدنت اویل ۴ و ۵ در مبارزات رزمی به کار گرفته بود. در دو بازی نامبرده، هر وقت که دشمن شما روی زمین می افتاد، می توانستید با ضربه ای رزمی کار او را تمام کنید یا در رزیدنت اویل ۵، به شیوه ی Dead Space 2 او را لگد کنید.
هواداران از این حرکات استقبال خوبی کرده بودند و نتیجتاً کپکام به این فکر افتاد که این حرکات را در قالب یک گیم پلی جداگانه عرضه کند. از این حیث، کمپین جیک و شری، متفاوت ترین کمپین بازی بود. کمپین آخر هم که پس از به پایان رسیدن کمپین های دیگر برایتان باز می شد، مال ایدا وانگ بود. این بار هم ایدا کمپین کوتاه تری داشت، ولی در همین کمپین کوتاه چند معمای خوب و چند مکانیزم جدید به بازی اضافه شده بود. خط داستانی ایدا هم مانند خط داستانی لیون و هلنا، بازگشتی به ریشه های اصلی سری به شما می رفت و کمی هم المان های مخفی کاری در خود داشت. شما می توانستید در نقش هر یک از کاراکترها بازی کنید و برای اولین بار، رزیدنت اویل حدود ۷ کاراکتر قابل بازی داشت که سرنوشت همه ی آن ها به هم گره خورده بود.
با وجود همه ی این ها، بازی با واکنش منفی بسیاری از منتقدین و بازیبازان روبرو شد، آن ها به این موضوع اعتراض داشتند که چرا بازی اینقدر اکشن شده و هیچ بویی از بازی های پیشین نبرده است. امتیازات بازی منتشر شد و کلی امتیاز ۵ و ۶ در آن میان به چشم می خورد. در واقع بازی چیزی کم نداشت، فقط نمی شد گفت که «رزیدنت اویل» است. این مسئله باعث شد کپکام چند سالی صبر کند و برنامه ای جدید برای این سری بریزد. نتیجه ی این برنامه ها رزیدنت اویل ۷ بود… .
خانه ای به دور از خانه (Resident Evil 7)
رزیدنت اویل ۷ هیچ شباهتی به عناوین دیگر سری نداشت و در عین حال تا حد خوبی به ریشه های ترسناک سری بازگشته بود. آنقدر بازیبازان از اکشن زیاد بازی شکایت کردند که کپکام تقریباً اکشن را از بازی پاک کرد! البته نه اینکه هیچ اکشنی نباشد، اما بیشتر باید در حال فرار می بودید تا مبارزه. همچنین برای اولین بار در سری، بازی را از زاویه ی اول شخص دنبال می کردید. این تحولات ناگهانی که کلاً هویت رزیدنت اویل را زیر سوال بردند، باز هم هواداران را به چند دسته تقسیم کرد. دسته ی اول آنهایی بودند که طرفدار بازگشت ترس به سری بودند و از این سیاست جدید کپکام خشنود. دسته ای دیگر اما یک رزیدنت اویل کلاسیک می خواستند، نه یک هایبرید از Outlast و P.T. دسته ی سوم هم طرفداران جدید بازی بودند که Resident Evil 7 را بدون توجه به بازی های پیشین بازی کردند. باز هم با اینکه تغییرات انجام شده بسیار عظیم و ریسکی بود، اما بازی با واکنش بسیار خوبی از طرف منتقدین و اکثر بازیبازان مواجه شد. از طرف دیگر هم کپکام گفت اینکه این بازی را به این شکل ساختیم، دلیلی ندارد که از این به بعد همین مسیر را ادامه دهیم و خود این موضوع باعث شد طرفداران کلاسیک رزیدنت اویل هم کمی از ترسشان کم شود و رزیدنت اویل ۷ را به شکل یک بازی مستقل نگاه کرده و از تجربه ی آن لذت ببرند.
علاوه بر همه ی این ها، با معرفی دستگاه PS VR، موقعیتی برای سونی بازان به وجود آمد تا بتوانند بازی را با هدست VR تجربه کنند. آن هایی که این تجربه را در کارنامه ی خود دارند، از رزیدنت اویل ۷ به عنوان یکی از ترسناک ترین تجربه های زندگی شان یاد می کنند.
دیگران هم بودند. (سایر عناوین سری)
به جز هفت بازی اصلی سری، رزیدنت اویل های دیگری هم منتشر شدند که برخی از آن ها به اندازه ی نسخه های اصلی خوب و برخی دیگر آبروریزی بودند. شاید بتوان گفت Resident Evil: Code Veronica و Resident Evil 0 بهترین بازی های فرعی سری بودند. در رزیدنت اویل صفر شما نقش یکی از محبوب ترین شخصیت های فرعی سری، یعنی ربکا چمبرز (Rebecca Chambers) را به دست می گیرید و در Code Veronica هم با کلیر ردفیلد بازی می کنید. ورونیکا اولین بازی سری بود که از محیط های Real Time به جای محیط های از پیش رندر شده استفاده می کرد. همچنین باید از سری Revelations هم به عنوان بازی های خوب سری یاد کنیم که وقتی همه نگران مرگ سری بودند، دو فرنچایز Revelations توانستند امید را به هواداران کلاسیک سری برگردانند و با بردن بازی به ریشه هایش، تجربه ی رزیدنت اویل های قدیمی را با شکل و شمایلی نو ممکن سازند.
شاید بدترین بازی رزیدنت اویل از دید تمام هواداران، بازی Operation Raccoon City باشد که تحت نام رزیدنت اویل به بازار آمد و به جز چند تا اسم، هیچ نشانی از رزیدنت اویل بودن نداشت. در این بازی به انتخاب خود در نقش یکی از چهار نفر نیروی ویژه ی آمبرلا بازی می کردید که هر کدام از این ۴ نفر یک قابلیت خاص خود را داشتند. بازی تماماً اکشن بود و حتی اکشن خوبی هم نبود. البته این تنها باری بود که کپکام ساخت بازی را به یک شرکت دیگر (Slant Six) سپرده بود و خودش فقط بازی را منتشر می کرد. حتی در پایان بازی می توانستید لیون کندی را بکشید یا زنده بگذارید که این مسخره ترین تصمیم ممکن برای پایان یک بازی Resident Evil بود. خوشبختانه سازندگان خیلی روی این بازی مانور ندادند و طرفداران هم خیلی زود این آبروریزی را از خاطر بردند.
رزیدنت اویل البته هیچ گاه محدود به صنعت بازی نشد. چندین فیلم از روی این سری ساخته شد که یکی از یکی مسخره تر بودند و عموماً با واکنش منفی طرفداران روبرو شدند. حتی یک بازی جاوا هم به نام Resident Evil Genesis برای گوشی های موبایل قدیمی ساخته شد که در نوع خود بسیار لذت بخش بود!
وحشت از نوع میکامی
می خواهم قبل از پایان مقاله کمی راجع به المان های ترس در سری رزیدنت اویل صحبت کنم. رزیدنت اویل تقریباً تمام چیزهایی را که از یک محصول ترسناک انتظار می رفت داشت. محیط های تنگ و تاریک، دشمنان ترسناک، داستان مرموز و پیچیده و معماهای عجیب و خشن (مثل وقتی که در شماره ی چهارم برای حل یک سری معما به چشم بیتورز مندز احتیاج دارید!). اما چیزی که باعث شد رزیدنت اویل صاحب سبکی خاص در بازی ها شود، فرمول شینجی میکامی برای ترس بود. شینجی میکامی اعتقاد دارد برای ترسیدن، باید مهمات را به حداقل رساند و تعداد دشمنان را به حداکثر. این موضوع را به خصوص در سه بازی اول کاملاً می توانید مشاهده کنید. پیشنهاد می کنم Resident Evil 2 Remake را به هیچ وجه از دست ندهید. در این بازی کاملاً می توانید حس کنید چه می گویم. بازی پر از زامبی و لیکر (Licker) است که با زحمت از پا در می آیند. حتی احتمال خطا زدن تیر هم به واسطه ی سیستم تیراندازی بازی زیاد است. به همه ی اینها اضافه کنید که در پنجاه درصد اوقات چیزی حدود ۵، ۶ گلوله در خشاب دارید. حتی چاقوهایی که از محیط پیدا می کنید بعد از چند بار استفاده ی محدود می شکنند و از Inventoryتان حذف می شوند. به نوعی می توان گفت هیچ گاه تعادل بین اسلحه های شما و تعداد و قدرت دشمنان تان برقرار نمی شود و این موضوع استرس شما را در طول بازی بیشتر می کند. همچنین وقتی کمی حرفه ای تر شده اید و فکر می کنید دیگر زامبی ها هیچ کاری از دستشان ساخته نیست، بازی Mr X یا همان تایرانت بزرگ بازی را به جانتان می اندازد که نه می توانید او را بکشید، نه اینکه مدت طولانی از دست او قایم شوید، مانند بختک هر جا که می روید بعد از چند دقیقه پیدایش می شود!
ار عوامل دیگر ترس، خود شرکت آمبرلا (Umbrella) است. شرکت آمبرلا که همواره نام او را در سری خواهید شنید، یک شرکت داروسازی است که به جای حل کردن مشکل ملت همیشه یک گندی می زند و همه را بدبخت می کند! مراحل آخر بازی ها و انیمیشن های رزیدنت اویل که در آزمایشگاه های مربوط به این شرکت دنبال می شوند، معمولآً جزو خوفناک ترین جاهای بازی اند. می توانید ببینید دکترهای این شرکت با تولید ویروس های مختلف چه بر سر نمونه های انسانی و جانوری آورده اند و همواره این آزمایشگاه ها پر از جانورهای عجیب و غریب و ساکت است.
این مختصر نگاهی بود به سری رزیدنت اویل که تقدیم حضورتان شد. اما شما چه فکر می کنید؟ رزیدنت اویل های مدرن تر را بیشتر دوست دارید یا کلاسیک تر ها را؟ به نظرتان کدام بازی های دیگری باید مانند رزیدنت اویل بازسازی شوند؟ خاطرات خود را درباره ی این سری با ما در میان بگذارید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
(نظر شخصیم اینه هیچوقت با این سری ارتباط کامل برقرار نکردم نسخه های پنجم و ششمشو ولی دوست داشتم ولی بقیه نسخه هاش برام لذت بخش نبودن و re2r و re7 هم اصلا حال نکزدم
من برعکس، نظرت کاملا محترم و بجاست و متشکرم که بیانش کردی :rotfl: :rotfl: :rotfl:
ممنون از خودت، اگه وقت کردم نقد و خواستهامو هم از نسخه های مختلفش مینویسم
بنظر من ضعیف ترین رزیدنت اویل ، اویل ۶ بود ، خیلی منتظرش بودم وقتی اومد خیلی تو ذوقم زد ، اصلا کاری به سبکش ندارم که عوض شده بود خیلی مبتدی بود ، بازیش حسه خوبی به ادم نمیداد
نسخه راکون سیتی ضعیف ترین بود رزیدنت اویل۶ که خوب بود فقط خیلی اکشن بود.
نسخه راکون سیتی که اصلا حساب نیست ، من اصلی ها رو میگم ، نسخه ۶ داستانش خیلی افتضاح بود ، گیم پلی ضعیفی داشت ، خیلی باید روش کار میشد
کپکام تو گذشته زندگی نمی کنه . از گذشته درس میگیره و شاهکارهایی مثل اویل ۷ و ریمیک شماره ۲ میسازه….
بعد از Evil4ینفر جای خالی به شدت حس میشد
اونم فروشنده بازی بود واقعا تمام evilهای بعد از اون اوتطور کسی کم داره اسمش هم آخر یاد نگرفتیم و باwellcomeمیشناختیمش با اون صدای خاصش ولی بی انصاف بود موقع فروش سرتو با پنبه میبرید.
جعفر جان اصلا عیبی نداره که نتونی با یه بازی ارتباط برقرار کنی
منم با عناوین زیادی هرگز نتونستم ارتباط برقرار کنم
برای من یکی جای خوشحالی داره که هرکس بتونه محترمانه نظرش رو بگه و بقیه هم به نظرش احترام بذارن
سری رزیدنت اویل جزعه بازی های مرجع یا به قولی مادر حساب میشه. و همیشه سعی داشته داستانی جذاب و خاص با شخصیت پردازی های قوی مخاطب ها سمت خودش بکشه، ریمیک نسخه دوم هم عالی عملکرد و جاشو تو دل بازی بازهای قدیمی و جدید باز کرد…
اخه مگه عشق تر از این سری هم داریم؟ :inlove:
تنها سری که همه نسخه هاشو بازی کردم حتی نسخه های موبایل رو و re4 بازی موردعلاقم فکر کنم بیشتر از ۵۰ بار تمومش کردم اصلا هم خسته کننده نبود.
حالا که کپکام مسیرشو پیدا کرده و رزیدنت ایول رو به ریشه هاش برگردونده نوبت سری سایلنت هیله که برگرده.
حداقل کونامی اگه نسخه جدیدی نمیسازه دستی به نسخه های قدیمی بکشه و نسخه اول یا دوم رو ریمیک کنه.
در رابطه با رزیدنت ایول ، بهترین و با اصالت ترین نسخه ها همون ۳ نسخه اول هستن به نظرم. چون تمام المان های معرف سری رو به همراه داشتن. در کنار اونها رزیدنت ایول ۴ هم بازی فوق العاده و فراموش نشدنی بود. ولی بازهم در القای اون ترس اصیل سری به سه نسخه اول نمیرسه.
واقعا باهات موافقم امیدوارم کونامی هم مث capcom بتونه ریمیک های فوق العاده تولید کنه مخصوصا silent hill و metal gear بعد از جریان کوجیما با کونامی بهتر بود کونامی یه جورایی با کوجیما اشتی میکرد بازی p.t بازی بود که واقعا ارزش یدک کشیدن بهترین بازی ترسناکو داشت امیدوارم کونامی هم به ریشه هاش برگرده
مرسی از شما بابت مقاله خوبتون اقای اریا مقدم عزیز :rose: :heart: خسته نباشید انشالله واقعا مقاله ی خیلی خوبی بود بازم مرسی :rose: :heart: موفق باشی
بلا وقتی که حرف و موضوع ریمک شدن باز شد احساس میکردم باید و باید RE4 ریمک بشه ولی وقتی که RE2R اومد و تجربه کردم دیگه اون احساسی که راجب ریمک شدن RE4 داشتم کم رنگتر شد. واسه اینه که RE2R لیون RE4رو با بهترین گرافیک ممکن و گیم پلی کلاسیک RE2 بشکل صحیحتر و جدیدتری بهم داد برای همین حس ریمک شدن RE4 کمرنگتر شد واسم. –با دلایلی و دلایل دیگری–
بله خیلی دوست دارم RE4 ریمک بشه اما فعلا لازم نیست ریمک بشه دلیل دیگرش هم (دوست ندارم یک شاهکار بزرگی مثل RE4 الکی دست زده بشه دوست دارم همونی باشه کپی RE4 باشه فقط با گرافیک بالاتر “این جملم نه این که به کپکام اعتمادی ندارم بلکه برعکس اعتماد کاملی به تیم بزرگ کپکام کبیر دارم اما بدون کینگ شیمجی میکامی کبیر دوست ندارم این اتفاق بیفته” یعنی همون موضوع ریمک شدنش چونکه فقط استاد :heart: شینجی میکامی :heart: عزیز میتونه خاسته ی مارو درست و دقیق انجام بده) :rose: :heart:
داداش غیر ممکنه که بدون شینجی میکامی عزیز دست به دستکاری مجموعه بزنن و فراموش نکنیم که ایپی متعلق به میکامیه نه کپکام و هر کاری هم که بخوان انجام بدن خود شخص عزیز و دوست داشتنی میکامی پشت صحنه راهنمائی میکنه و از همفکریش برخوردار میشن
من بشخصه بعید بدونم که نسخه ۴ ریمیک بشه اما بنظرم نیازمند یکم تغیرات در قدرت سلاح و یکم بهتر شدن کیفیت تصویر لازمه تا بازهم نسخه ۴ رو در نوک قله فرمانروائی ببینیم
سلام و درود بر شما امین جان دوست عزیزم :heart: :rose: بله من هم دقیقا همین رو گفتم دیگه احساسی ندارم به ریمک شدنش چیزی هم از ریمکش نمیخام فقط میخام همون باشه اما با گرافیک بروز یعنی جوری بهترین گرافیک رو بگیره که واققا *واقعا! ارزش داره روش کار کنن و به خوبی از اب درش بیارن
((من که دوست دارم براش علاوه بر تروفیای اسون هم یک توروفیای سختی بذارن که گیمر های اصلیش بیشتر مشغولش باشن و با مشغول بودن به RE4 انتظاراتشون هم از بازی ادامه پیدا کنه که خیلی خیلی حال میده بخصوص برای گیمر های قدیمی)) :rose: :heart:
به به سلام بر داداش الیاس :rose: منم میگم فقط حضرت شینجی میکامی کبیر میتونه :heart: این ارزورو براورده کنه :inlove: اگه بشه دیگه فکر نکنم RE های دیگه بتونن جاشو بگین با این که RE4 هیچ چیزی جاشو نمیگیره ولی اگه میکامی جان دست بگار بشه در کپکام معجزی معجزها میسازه 😀 :rose: :heart:
سلام و درود بر شما داداش خودم :rose: :heart: بله کاملا درسته کسی هم نمیتونه به عتیقه رو سلم از خاک سالم در بیاره الا استاتید خودش با روش و وسایل خاص خودشون همینطور کینگ میکامی و RE4 خودش :rose: :heart: همینطور که RE4 اوله بازم اول میشه با ریمک شدنش به دست استاد عزیزمون
عالی این بازی های رزیدنت اویل من خودم از ۴ و ۶ و ۷ و این جدید خیلی خوشم اومد و از همه نظر عالی بودن .
.بهترین شخصیت تو بازی های رزیدنت اویل برای من لیان هستش .
رزیدنت اویل یکی از بهترین و مهم ترین مجموعه بازی صنعت گیمنگ که واقعا سبک survival horror رو به دنیای گمینگ آورد و کپکام یه کمپانی فوق العادس که بدون اینکه بازی آنچنان آنلاینی بسازه بالا اومد و سرپاس
خسته نباشین.عالی بود
اگر امکانش هست در رابطه با سری ایول ویتین هم مطلب بنویسید که داستانش حرف های بسیای برای گفتن داره
یک نگاه کلی اما جامع به این مجموعه شد که واقعا لذت بردم و مفید فایده بود. اما در مورد نسخه ۷ بازی یک شاهکار بود نباید گفت طرفداران کلاسیک رو ناراحت کرد اول شخص بود در حس ترس خیلی خیلی کمک میکنه نباید دید منفی به این قضیه داشت
از نظر من بهترین نسخه ها اصلی
۱=== Resident Evil 1
۲=== Resident Evil 7
۳=== Resident Evil 3
نسخه های فرعی
۱=== Resident Evil Revelations2
بهترین های این سری به نظرم ۱ و ۲ و۳ ۴ و۷ هستند نسخه های ۵ و ۶ و دونسخه فرعیش از ترسناک بودن فاصله گرفتن و بیشتر به اکشن تبدیل شدند خوشحالم سازنده بازی مورد علاقم تصمیم به برگشتن کرده و به ریشه هاش برگرده به امید هر چه زودتر انتشارremake RE3 و RE8 پ.ن ( البته فک میکنم دلیل تغیر روش capcom به خاطر انتشار بازی های ترسناک شرکت های نوپایی است که نیومده تو سبک ترس انقلابی درست کردن و برای خودشان اسم و رسمی درست کردن مثل استدیو red barrel که به نظرم با توجه به این ک شرکت نوپایی بود تونست باز اسم سبک ترس و زنده نگه داره به نظرم capcom هم دوست نداشت که عقب بیفته و از محبوبیت این سری شاهکار کم بشه)
ممنون از مقاله ی زیباتون جناب آریا مقدم :rose:
در مورد سری رزیدنت اویل هرچی بگیم کمه، یک بخش مهم از دنیای گیم شده این سری رزیدنت اویل ❤️
تشکر
اما این مقاله یه مشکل داره
اشتباهی که در مورد Resident Evil 3: Nemesis اتفاق افتاده
به خاطر ضعف سخت افزاری Sega Saturn پورت ۲ Resident Evil روی کنسول ممکن نشد
کپکام قراردادی با سگا بست شماره بعدی Resident Evil روی کنسول بعدی dreamcast منتشر بشه
در همین زمان یه نسخه فرعی از سری به نام Resident Evil: Nemesis در حال ساخت بود
سونی با این موضوع مخالفت کرد حتما باید شماره سوم روی ps1 عرضه بشه
با پافشاری سونی کپکام Nemesis که قرار بود شماره فرعی باشه به Resident Evil 3 تبدیل شد
Resident Evil 3 اصلی هم به یه نسخه فرعی تبدیل شد
Resident Evil – Code: Veronica
من خودم فن رزیدنت اویل هستم ولی به نظرم داستانش به یک تغیر کلی نیاز داره چندین ساله تو فیلم و بازی همش درگیر شهر راکون سیتی هست
من رزیدنت اویل ۲ ریمیک رو بازی کردم داستان لیون رو روی استاندارد رفتم الان دارم داستان کلیر رو حالت۲nd run حالت هاردکور میرم و باید بگم یکی از اورریت ترین بازیایه تاریخه متاش باید حداقل۹۴ میشد واقعا فوق العاده است ابر شاهکاره من همیشه یه تومار از مشکلات بازیا نوشتم از جمله گاد و رد دد۲ و tlou ولی برای این بازی واقعا فقط باید ازش تمجید کرد
اورریت=اندرریت منظورم بود 😐
داداش منظورت underrated هست فکر کنم :/
و در ضمن فکر نکنم بازی ای که متای ۹۲ گرفته رو underrated در نظر گرفت :/ ۹۲ یعنی یه شاهکار تمام عیار و یعنی این که همه باید تجربش کنن.دیگه از اون ۸ نمره باقی مونده فقط یه ۷ یا ۸ تا بازی تونستن ۴ یا ۵ تا بیشتر بگیرن:/
باهات موافقم رفیق 😀 :rose: :yes:
محبوب ترین شخصیتتون؟ D:
جک کراوزر و پیرز و کریس 🙂
یه نسخه هم از بازی بود که انحصاری ps2 بود و اسمش رزیدنت اویل اوت بریک بود که بهش رزیدت اویل ۵ هم می گفتن کاش از اونم می گفتید واقعا نوستالژی داشت
نسخه چهارمش از همشون بهتر بود و پنج و شیش هم خوب بودن ولی متاسفانه با این نسخه دومش که تازه اومده اصلا حال نکردم
بهترین نسخه این سری واسه من که میزان ترسناک بودن بازی مهمه ، بدون شک نسخه های ۷ و ۳ هستش که از نظر اتمسفر و ترسناک بودن ، بهترین ها بودن! ریمیک ۲ اش هم بدون شک از همه نظر فوق العادست. با احترام کامل به طرفداران این سری ، از نظرم revelations ها واقعا غیرضروری و بد بودن….۴ اش هم واسه منی که دهه هشتادیم صرفا یه بازی اکشن بود و طبیعیه که شاهکار بودن این بازی رو درک نکنم 🙂 ۵ و ۶ اش رو هم صرفا چندنفره بازی کردم و چندان تو ذهنم موندگار نشدن :/
واسه طرفداران بازی های اکشن ترسناک ، رزیدنت ایول بدون شک بهترین سری تاریخ هستش ولی واسه کسایی که فقط ترسناک دوست دارن ، سایلنت هیل و اوت لست و امنژیا یه چیز دیگست 🙂
خسته نباشید و خیلی خیلی ممنون بابت مقاله 🙂
از کامنت شما دوست عزیز برداشت میشه که جنبه ترسناک بودن سری اویل براتون اولویت داره و جالب هست . رزیدنت ۴ هم که شاهکاری از تیراندازی سوم شخص هست درسته که محوریت بازی روی اکشن هستش اما بازی دلهره و استرس وحشتناکی داشت که یه جورایی ترسناک هم محسوب میشه خصوصا وقتی که با اره برقی میومدن سراغت . اما محیطهای بازی مثل سه عنوانی که ذکر کردید تیره و تار و مخوف نبود . بالاخره ترس هم انواع و اقسام داره بعضی بازیها جامپ اسکیر دارن بعضیها از محیطها و دشمنان مخوف و ترسناک استفاده میکنن بعضی هم مثل اوت لست از بی دفاع بودن شما برای ترسوندن استفاده میکنن . رزیدنت ۴ هم ترسش از نوع دلهره و استرس بود تو مبارزات .
ریمیک و Evil4بهترین نسخه ها به نظرم هستند .واقعا کپکام داره دوباره با قدرت بر میگرده .
Evilهفت هم بازی خوبی بود ولی من نتوستم باهاش ارتباط برقرار کنم امیدوارم دیگه دوربین اول شخص نسازه
بسیار بسیار بسیار مقاله خوبی بود از معدود مقالاتی بود که کامل خوندم
رزیدنت اویل جزو برترین فرانچایزهای تاریخ گیمه و واقعا خیلی از بازی های دیگه وام دار این سری هستن
چند نقطه نظر از خودم بگم:
اول این که در حق رزیدنت اویل ۶ واقعا ظلم شد. بازی واقعا جذاب بود درسته که دیگه اون ترس قدیم رو نداشت ولی واقعا بازی قشنگی بود و حتی اون تم دارک در رزیدنت های کلاسیک رو میشد تو کمپین لیون تا حدودی دید. اکشن شدن بازی قشر جدیدی رو به خودش جذب کرد که خب قابل درکه چون بعضی گیمرا بازی ترسناک دوست ندارن.
و یکی از نکات جالب رزیدنت ۶ مربوط بود کمپین ها به هم بود و از خفن ترین صحنه هاش میشه به برخورد لیون و کریس اشاره کرد. :yes: :yes: :yes:
کپکام حتی برای این که به اصطلاح ترس بده به بازی Ustanak رو خلق کرد که جایگزین نمسیس بشه ولی خب اصلا ترسناک نبود.
به طور خلاصه رزیدنت اویل ۶ واقعا یه بازی کامل بود فقط ترس نداشت. و واقعا در حقش بی انصافی شد.
دوم در مورد رزیدنت اویل ۷ این که بازی ترسناک بود نسبتا و به اصطلاح به ریشه هاش برگشته بود. گیر افتادن بین یه خانواده نامیرای روانی واقعا ترسناک بود و واقعا المان های ترس رو داشت. سر این بازی کپکام از اون ور بوم افتاد. یعنی بازی المان های ترس رو داشت ولی رزیدنت اویل نبود! اشاره بسیار کوتاه در پایان بازی به کریس ردفیلد تنها نقطه اشتراک این بازی با فرانچایز رزیدنت اویل بود و واقعا دیگه هیچ ربطی به دنیای رزیدنت نداشت. معادل سازی بخوایم بکنیم میشه اساسین آدیسی در دنیای اساسین کرید که واقعا بازی قشنگ و جذابی بود ولی اسم اساسین صرفا برای تضمین فروش گذاشته شده بود.
من نسخه های کلاسیک رزیدنت اویل یعنی نسخه های ۱ و ۲ و ۳ رو بازی نکردم و همیشه حسرتش رو داشتم تا این که شنیدم دارن نسخه دوم رو ریمیک میکنن
رزیدنت اویل ۲ ریمیک واقعا بازی فوق العاده خوش ساختی بود و بعد از مدت ها بالاخره یه بازی زامبی عالی تونستم بازی کنم. مدیریت مهمات، معما ها، آیتم های کلیدی، اون Mr X لعنتی همه دست به دست هم داده بودن که با یه بازی بی نظیر رو به رو باشیم
یه اسپویل کوچولو:
صحنه ای که تو بازداشتگاه در همه سلول ها باز میشه واقعا نفس گیر بود بعد بین درگیری با ده پونزده تا زامبی اون Mr X بی خدا هم سر و کلش پیدا میشد 😐 😐 😐
پایان اسپویل
امیدوارم کپکام نسخه سوم رزیدنت اویل رو هم ریمیک کنه تا کسایی که این شاهکار رو تجربه نکردن بتونن بازی کنن
و این که نسخه هشتم رو حتما در جهان رزیدنت اویل با شخصیت های شناخته شده و سوم شخص بسازه
در مورد مقالتون هم دو تا اشکال کوچیک داشت:
۱) سال ۲۰۰۵ بازی جی تی ای سان آندریاس منتشر شد که بهترین نسخه سری بعد V بود به نظرم
۲) گانادو ها با ویروس G آلوده نشده بودن با انگل لاس پلاگاس آلوده شده بودن
و یه پیشنهاد اگه بتونین تو یه مقاله داستان کل سری رزیدنت اویل رو بزارین واقعا عالی میشه مخصوصا این عمارت اسپنسر و ویلیام بیرکین و این جاها که کلا داستان از کجا شروع شد خودم خیلی دنبالش گشتم ولی پیدا نکردم.
محمدرضا اگه کامنتو خوندی خوشحال میشم نظرتو بدونم
سلام به یاشار عزیز
من کامنت های رفقای قدیمی رو همیشه دنبال میکنم :heart: :heart:
از رزیدنت ایول۶ شروع کنم که کمپین کریس و پیرس خیلی خوب بود یعنی اون فداکاری پایان بازیش جاودانه کرد کمپین کریس و پیرس باوفا رو
درباره تقابل کریس و لیون که اشاره کردی این در واقع کمپین تبلیغاتی کپکام برای بازی بود که اصلا همین تقابل در تریلر های قبل از انتشار و همچنین حضور پسر البرت وسکر یعنی جیک در بازی خیلی سر و صدا کرد
شاید ترس نداشت شاید موسیقی ارامش بخش اتاق سیو نداشت شاید ترس نداشت ولی من دوست داشتم بازی رو
درباره ایول۷ من همون زمان که بازی امده بود گفتم که حال نکردم باهاش یعنی برعکس ایول۶ این بازی هم تقریبا فضا و حس ترس قابل قبولی داشت هم اتاق سیو داشت هم کمبود جا و مهمات داشت ولی من باهاش حال نکردم الانم ترجیح میدم به جای ایول۷ بشینم همین ریمیک۲ یا ایول۵ بزنم و برم به زیارت البرت بزرگ
ریمیک شماره دوم خیلی خوب بود نمره اش ۱۰ هست البته اگر mr x بزرگ کمی بیشتر در بازی بود بهتر هم میشد ولی کاملا باهات در وصف بازی موافقم
کپکام هم قطعا ایول۸ رو بر مبنای همین ریمیک ۲ میسازه
:yes: :yes:
ممدرضا داش کامنت شما خیلی زیبا بود :rose: دقیق به نکات اصلی RE اشاره کردی. درود بر شما :heart: 😀 ینکته داش RE2R وقتی بازی کردی حتما سعی کن پلاتش کنی که خیلی با پلات کردنش حال میکنی. هممون بهش نمره ۱۰۰/۱۰۰ دادیم چون از شاهکارهای بزرگ هیچ کمی نداره هر ایرادمشکل کوچیکی که داشت چیز مهمو خاصی نبود (هیچ بازی خالی از ایرادهای بیربط نیست خدایی ایراد بیربط در همه بازیاهم هست :yes:)
جالبه قبل مدتی یکی از کاربران اومده بود با یک ویدیو میگفت RE2R چنینو چنین نداره بازی ناقطه یعنی المانهایی میخاست که مربوط به RPG اگه واقعا چنین المانهایی از RE بیخاییم معلومه بازی از ریشه خالص خودش میکشه بیرون. اینو گفتم میخاستم بگم اره ایراد میشه ساخت از هر بازی میشه به راحتی ایراد ساخت اما نباید ایراد خارج از فنش بگیریم. وقتی که بازیش کردم ۱۰۰/۱۰۰ بهش دادم که واقعا کامل بود
جالب اینجاست که گیمپلیش هم دقیقا مثل RE2 کلاسیک PS2 بود با گرافیک بهترو دقیقتر که واقعا بهم حس RE داد جوریکه برای من این شاهکار بد RE4 جا گرفت 😀 :rose:
:yes: :yes:
اون افرادی که داداش با زیر شلواری میشینن کنار بخاری و میان RDR 2 رو نقد میکنن شما باید نقدشون رو در سطح همون زیر شلواری بپذیری و قبول کنی
اون افرادی هم که ازش المان های RPG انتظار داشتن یا نسخه اول رو بازی نکردن و یا باید رجوع کنن به سبک شناسی بازی ها و فرق بین اکشن ادونچر و نقش افرینی رو یه بار دیگه مرور کنن
هیچ بازی در دنیا نیست که بدون ایراد باشه یعنی بخوای اسم هر بازی بگی من برات میتونم سر تا پا ازش ایراد دربیارم ولی تا زمانی که این ایراد ها مانع از لذت ما از بازی نشه موردی نداره و خیلی هاش هم به سلیقه شخصی افراد بر میگرده
:rotfl: ایول درود بر شما داداش :rotfl: ناموسا حرفت روی دلم نشست درود بر شما داش ایول یعنی خدایی حال کردم با حرفات :heart: 😀 :yes: باها موافقم
:yes: :yes: :heart:
بسیار عالی :yes: :yes: منم با شما موافقم تو حق رزیدنت اویل ۶ واقعا ظلم شد وگرنه بازی بدی نبود
منم مثل شما نسخه های کلاسیک رو بازی نکردم ولی رزیدنت اویل ۲ ریمیک فوق العاده بود و امیدوارم قسمت سوم هم ریمیک بشه
وقتی اسم Resident Evil میاد نمیشه مقاله رو نخوند .
قوی ترین نسخه هاش سری دو سه چهار هفت و در نهایت نسخه ی Remake که شاهکاری ستودنی بود .
این سری هر چند که افت های کوچکی داشت ولی بازم از بهترین فرانچایز های دنیا هست که با زاویه دوربین خلاقانش تو سال ۲۰۰۵ صنعت گیم رو کلا یه نسل جلوتر برد من هیچوقت به بازی های ترسناک علاقه ندارم واقعا سبک منفوری هست برا من ولی رزیدنت اویل با وجود ژانرش منو عاشق خودش کرده عشاق چیدن وسایل و تنظیم اینونتوری ام عاشق قدم زدن و دویدن تو تک تک قسمت های بازی عاشق ترس و هیجان زیاد بازی و حتی عاشق انتی گوانیست هایی مثل وسکر و نمیسیس و زامبی های مخوف اون باعث میشه این فرانچایز از بهترین عناوین دنیا بهترین عنوان در سبک ترس و یکی از بهترین بازی های زندگیم بشه 🙂 🙂
کیفیت اطلاعات سایت چند وقتیه خیلی پایین آمده! یسری نکات گفته نمیشه که دلیلش را سانسور، کمبود اطلاعات، تنبـــلی یا هرچی که هست برای من جاب بوده تا امروز و با دیدن این پست و این تایتل بزرگ دیگه برام جالب نبود و ناراحت کننده.
عزیز پس Resident Evil: The Darkside Chronicles و Resident Evil: The Umbrella Chronicles که برای PS3 هم آمدند چی شــــد؟
Resident Evil Outbreak که برای PS2 افسانه ای آمد چی شد؟
هنوز که هنوزه The Darkside Chronicles و The Umbrella Chronicles را با پلی۳ (البته با Playstation Move) بازی میکنیم و لذت میبریم. هم داستانش گیراست هم گرافیک خوبی داره.
لطفاً وقتی تاریخچه عناوین بزرگ را برای کاربران بازگو میکنید، کامل باشه، مثلاً گیمفاست…مثلاً تنها وبسایت کاردرست فارسی زبانه.
#آنالیز
LOL
:peace:
این دوبازی اول برای wii اومدن بعد دو سه سال برا ps3 اومدن
The Darkside Chronicles
The Umbrella Chronicles
یادش بخیر اون زمان که ۴ رو بازی میکردم نه خون خودمو با هرب های زرد بیش تر میکردم نه اسلحه هام رو اپگرید میکردم، فکر میکردم پول الکی میگیره میزدم میکشتمش اسلحه فروشه رو :rotfl: چپتر های اخر هم با اسلحه های ضعیف و خون پایین با یه ضربه میکشتنم
بنظرمن همه نسخه های رزیدنت اویل همیشه در قلب طرفداران خودش هست نسخه۵رو فقط به خاطر صحنه های خفن درگیری بین آلبرت وسکر و کریس ردفیلد دوست داشتم نسخه۶رو هم فقط از بخش کریس و جیک مولر خوشم اومد(البته بخش لیون هم خوب بود)نسخه چهارم برای من بهترین بود و من همیشه از زحمات شینجی میکامی قدردانی میکنم از لحاظ طراحی دشمنان و باس فایت ها خیلی عالی بود از نسخه ۲و۳ خوشم اومد بیشتر بخاطر زامبی ها و حضور نمسیس کبیر در بازی که امیدوارم ایشون رو در بازسازی نسخه سوم در نسل هشتم ببینیم،نسخه اول رو حقیقتا بازی نکردم اما شاید نسخه ریمستر رو کرکی خریدم اما خیلی خوش حالم که رزیدنت اویل هنوز هست و مثل سایلنت هیل طرفدارای خودش رو ترک نکرد
شینجی میکامی کبیر :inlove: :inlove: :inlove:
خدای صنعت :inlove: :inlove: :inlove:
چرا رزیدنت اویل جزو برترین بازیهای تاریخ(و یا حتی برترین) هستش؟جوابش سادس:شینجی میکامی.این بشر چنان لطفی نه تنها در حق کپکام بلکه در حق این صنعت کرد.شینجی مردی فوق العادس که دیگه فک نکنم کسی مثل اون پیدا شه امیدوارم همونطور که ما میخوایم و همونطور خود استاد هم میخواد رزیدنت ۸ رو خودش کارگردانی کنه تا دوباره نسخه ای انقلابی از رزیدنت ساخته بشه.البته من به کپکام اعتماد دارم و میدونم کارش رو بلده و خودش میتونه شاهکاری مثل رزیدنت ۲ ریمیک یا رزیدنت ۷ بسازه ولی اگه استاد باشه یه چیز دیگس اصن :inlove:
کلاسیک بودن و خاطره انگیز بودن و وفاداری به اصل سری evilفقط تو نسخه های ۴ ۵ بود بقیشون که واقعن حرفی برا گفتن نداشتن دیگه معلومه با دوباره سازی نسخه های قبل دارن فقط اسم بازی و زنده نگه میدارن این نسخه اخری هم که شبیه به سری اویل نبود فقط اسمه اویل روش بود
یکی از بزرگترین چیزهایی که بازی رزیدنت ایول داره و بازی tlou هم تونسته بود این مساله رو در خودش داشته باشه محدودیت مهمات بود
واقعا محدود و به اندازه بودن مهمات بازی رو قشنگ میکنه 🙂 :yes:
بحث راجع به سری رزیدنت اویل خصوصا با این شاهکار جدید خیلی زیاد شده… ولی به نظرم بیشترین حق خوری و نادیده گرفتن رو کپ کام روی سری بازی فوق العاده محشر و شاهکار داینوکریسیس کرد که نسخه ۱ و ۲ش واقعا فوق العاده بودند. و داستان این دو سری خصوصا پایان بندی شماره ۲ش جوری بود که به راحتی میشد یه شماره دیگه در ادامه اون داستان خلق کرد…
برای فهم شاهکار بودن این بازی باید دونست که گیم اسپات و آی جی ان به این بازی امتیاز ۹٫۲ و ۹٫۳ رو داده بودن.
واقعا هربار خبری راجع به کپ کام خوندم در هرسایتی داغ دلم راجع به داینوکریسیس تازه میشد و به خودم امیدواری میدادم که بازگشتی در راه هست…
داستان ناب و پرکشش میان رجینا و دایلان واقعا جای کار خیلی زیادتری داشت… میشد در یه نسخه جدیدتر بازگشت رجینا و ساختن درگاه انرژی سوم و نجات دایلان رو شرح داد…
میشد…
من به یاد ندارم کسی اسم رزیدنت اویل رو نشنیده باشه حتی کسایی که تجربه نکردن. تعریف و صحبت از این عنوان واقعا اندازه یه کتاب ظرفیت داره شاید هم بیشتر
من سری کلاسیک رو موفق نشدم تجربه کنم ولی ویدئوهاشون رو دیدم و تونستم با فضاشون اشنا بشم. رزیدنت اویل ۲ ریمیک رو هم اخیرا تونستم تجربه کنم و خیلی لذت بردم
رزیدنت اویل ۴ اولین عنوان این سری بود که تونستم بازی کنم و عالی بود. نسخه ۵ و ۶ با اینکه ضعیف تر بودن ولی من ازشون خوشم اومد اتفاقا به نظرم قسمت ششم ایده جالبی داشت که داستان ۷ تا شخصیت ادغام شده بود. ولی میشد رو ایده پارتنر و بخش اکشن کمتر مانور داده میشد. بعنوان مثال بخش کریس داستانش خوب بود ولی کل مراحل فقط تیر اندازی بود. با اینکه بخش لیون و جیک بهتر بودن حضور پارتنر هم از ترس بازی کم میکرد ولی شخصیت های اضافه ای اصلا حس نمیشدن
امیدوارم زودتر از قسمت هشتم و همینطور ریمیک نسخه سوم خبری بشه
دقیقا همینطوره . چهار نسخه اول انتظارات ما رو از این فرانچایز به شدت بالا برد و کافیه نسخه بعدی در حد نسخه های قبلی نباشه تا ادم دلسرد بشه با اینکه به خودی خود بازی خوبی هم باشه . منم عین شما عمری با موس و کیبورد بازی کردم و تازگی گیم پد گرفتم . گیم پد دقت موس و کیبرد رو تو نشونه گیری نداره ولی یه حسنی که داره همه دکمه ها نزدیک دست ادم هست و ارگونومی بهتری هم نسبت به موس و کیبورد داره و مدت طولانی تری هم میتونی بازی کنی و دست خسته نمیشه . حداقل برای من اینطوری بوده حتی مچ دست راستم یه مدت دچار مشکل جدی شده بود و دردش از تو ارنج تا تو کتفم هم میرفت البته نوع موس و صندلی و میز هم خیلی مهمه . الان با گیمپد خیلی راحت تر هستم . البته مدتی طول کشید تا بهش عادت کنم اوائلش خیلی گیج میزدم .
رزیدنت اویل رزیدنت اویله چه ترسناک باشه چه اکشن :inlove:
روزی که کپکام تصمیم به ریمیک رزیدنت اویل ۳ بگیره روزیه که من از خوشحالی سکته میزنم