مافیای سرخپوستی | کلیدیترین نکاتی که باید برای بازی کردن Red Dead Redemption 2 بدانید
Red Dead Redemption 2 یک بازی بینهایت بزرگ، پر از رمز و راز، سیستمهای مختلف و سورپرایزهای پنهان است. میتوان قلق همهی آنها را با بازی کردن پیدا کرد، اما چند ساعت اول آن میتواند کمی سردرگم کننده و گنگ باشد. من اینجا هستم تا به شما کمک کنم.
من طی این زمانی که Red Dead 2 را بازی و نقد میکردم نکات بسیار زیادی دربارهی این بازی یاد گرفتم و میخواهم از موقعیت استفاده کنم تا برخی از چیزهایی که یاد گرفتهام را با کسانی که تازه بازی را شروع کردهاند به اشتراک بگذارم. نکتهای که از همین اول میخواهم به آن اشاره کنم این است که این راهکارها، کاملاً فراگیر نیستند؛ این مقاله را تا به اینجا ۲ بار آپدیت کردهام و هنوز یک عالمه چیز هست که دربارهی بازی نمیدانم.
با داستان بازی اول شروع کنید.
Red Dead Redemption 2 کاملاً با جد خود که در سال ۲۰۱۰ عرضه شد گره خورده است. چون این بازی، یک پیشدرآمد است، بسیاری از کاراکترهای بازی قبل در آن حضور دارند و اگر حافظهی خوبی دربارهی دلیل برخاستن جان مارستون در شمارهی پیش داشته باشید، داستان برایتان بسیار لذتبخشتر خواهد بود. اگر ساعات خالی زیادی برای بازی کردن شمارهی قبل ندارید، نگران نباشید، میتوانید خلاصه جریان آن را با ویدیوی جالب و آموزندهی تیم راجرز دنبال کنید.
آرام پیش بروید.
Red Dead Redemption 2 به شکل دیوانهکنندهای پرجزئیات و روند آن به شکل غیرمعمولی کند است. خود بازی به شما میگوید که قبل از هر موقعیت، سرعت خود را کم کنید، پس به این توصیه گوش کنید. زمان کافی را سپری کنید، چیزهای بسیار زیادی برای دیدن و انجام دادن در بازی وجود دارد.
…حداقل تا زمانی که به جایی برسید که میخواهید ببینید چه اتفاقی در آنجا میافتد.
با وجود گفتههای نکتهی قبل، نقطهای هست که داستان بازی از آن نقطه سرعت میگیرد و ممکن است حس کنید میخواهید رو به جلو حرکت کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. این مشکلی ندارد، بسیاری از بهترین کارهای جانبی را که در طول داستان نادیده میگیرید، پس از پایان داستان سر جای خود هستند، پس اگر میخواهید بیشترین تمرکز خود را روی داستان بگذارید (که تقریباً از طرفهای فصل پنجم شروع میشود)، خیلی نگران نباشید.
قسمت کنترل بازی را آزمایش کنید.
در بخش “Controls” منوی تنظیمات، میتوانید برخی چیزها را تغییر دهید. هر کس ترجیح خود را دارد، اما “Standard FPS” را برای کنترل بخش اول شخص امتحان کنید که برخی چیزها را عوض میکند، و مهمتر از آن، دویدن را به یک حالت شناختهشدهتر در شوک سمت چپ تغییر وضعیت میدهد. همچنین بخش “Running Mode” را انگولک کنید، چون میتوانید کنترل دویدن را بین نگهداشتن یک دکمه یا یک بار فشار دادن آن انتخاب کنید. همچنین پیشنهاد میکنم عدد “Aim/Look Dead Zone” را در هر دو بخش اول شخص و سوم شخص روی صفر بگذارید.
گاهی اوقات بازی را دستی ذخیره کنید.
ذخیرهی بازی به شکل دستی و یا نگه داشتن فایلهای ذخیره متعدد هیچگاه ایدهی بدی نبودهاند، پس انجامش دهید! خیلی به ذخیره خودکار تکیه نکنید، چون بازی دائماً خودش را دخیره میکند و شاید بخواهید یک قتل عام را لغو کنید و یا مهمتر از آن، یک اسب مرده را نجات دهید.
درصد تکمیل کل بازی و درصد تکمیل داستان بازی، در دو جای مختلف نمایش داده میشوند.
اگر میخواهید بدانید چقدر در داستان بازی پیش رفتهاید، برگهی Story را در منوی Progress چک کنید. اگرچه وقتی شما بازی را ذخیره میکنید، یک درصد با عدد کوچکتر کنار فایل ذخیرهی خود میبینید. آن عدد، درصد تکمیل کل بازی است که شامل اشیای قابل جمعآوری، مراحل جانبی و غریبه و چیزهای جانبی دیگر میشود.
برای عوض کردن لباسهای خود و خوابیدن به دور از کمپ، در شهر اتاق کرایه کنید.
در بسیاری از شهرهای بازی، میتوانید اتاقی برای اقامت اجاره کنید. این اتاقها صرفاً برای استراحت نیستند و میتوانید لباسهای خود را در آن عوض کرده و اساساً از آنها به عنوان یک “خانهی دور از کمپ” استفاده کنید. اگر شما از fast travel خودداری میکنید و میخواهید تا جایی که ممکن است در دنیای بازی زندگی کنید، اجارهی اتاق میتواند خوب و دلچسب باشد.
اسلحه نخرید.
تقریباً تمام اسلحههای موجود در بازی را در طی مراحل داستانی، به شکل رایگان دریافت میکنید، پس به ندرت پیش میآید که یک تفنگ، ارزش سکههای با ارزش کابویی شما را داشته باشد. پول اسلحه را برای شخصی سازی نگه دارید که حتماً باید برای آن خرج کنید. مخصوصاً چیزهایی مانند قدرت دید و دقت هر اسلحه که عملکرد هر اسلحه را بهبود میبخشد. همچنین باید برای ارتقاء وسایلی مانند Bandolier (کمربند فشنگ) هم پول نگه دارید که باعث افزایش ظرفیت حمل گلولهی شما میشوند.
در اوایل بازی خیلی نگران پول نباشید.
آرتور در اوایل بازی دستش خالی است و همه چیز خیلی گران به نظر میرسد. به بازی کردن ماموریتها ادامه دهید و به زودی پول بیشتری برای خرید ابزار بهتر خواهید داشت. وقتی این کار را کردید، از آنجایی که خواهید توانست خرجهای خود را بدهید بازی بیشتر باز میشود و خواهید توانست هر چه را میخواهید از مغازهها بخرید.
شما میتوانید یک عالمه ابزار خفن از Trappers و Fences بخرید.
به جز فروشگاههای اسلحه و دیگر مغازهها، شما میتوانید از Trappers و Fences هم خرید کنید. Fences به ازای کالاهای دزدیده شده به شما پول میدهند، اما آنها ابزار کارآمدی چون دینامیت و چاقوهای پرتابی هم میفروشند. Fences همچنان گسترهای از سلاحهای سرد برای فروش دارند که من تا پس از پایان داستان متوجه آن نشده بودم، پس این امکان وجود دارد که آنها از ابتدا قابل دسترسی نباشند. در حالی که Trappers در ازای پوست و اعضای بدن حیوانات به شما لباس میدهند و مبادله با آنها میتواند انتخابهای جالب (و مسخرهای) در مورد لباس پیش روی شما بگذارد.
با مردم بیش از یک بار حرف بزنید.
آرتور مورگان میتواند با هر فرد (یا حیوانی) که در طول بازی روبرو میشود ارتباط برقرار کند که این موضوع به مکالمههایی جالب و تعاملاتی غیرمنتظره منتهی میشود. به یاد داشته باشید که میتوانید بیش از یک بار با مردم صحبت کنید؛ هر کدام چیزی بیش از یک تعامل برای عرضه دارند. از گزینهی “Greet” در هر فرد بیش از یک بار استفاده کنید. این کار، مکالمه را به سطوح جدیدی از تبادل با فشار هر دکمه میرساند و معمولاً پس از دفعهی سوم به پایان میرسد. خیلی عالیست.
برای افزایش شهرت و اعتبار خود، بروید و با محلیها گپ بزنید.
نوار “افتخار” (Honor) آرتور، وضعیت قهرمان یا ضدقهرمان بودن او را نشان میدهد و با توجه به اعمال شما بالا و پایین میرود. به چند شهروند بینام شلیک کنید یا یک دلیجان بدزدید، و نوار افتخار شما پایین خواهد رفت. به کسی کمک کنید، و بالا خواهد رفت. افتخار، تاثیری جزئی روی داستان دارد و چیزهای کوچکی مثل نوشتههای مجله و رویاهای آرتور را تغییر میدهند. من بازی را با سطح بالایی از افتخار بازی کردم و داستان خیلی خوب پیش رفت، مطمئن نیستم که اگر در بازی یک عوضی باشید چه اتفاقی میافتد.
اگر افتخار شما بیش از حدی که میخواستید کم شود، میتوانید خیلی زود با قدم زدن و گپ زدن با مردم محلی در خیابان آن را بالا ببرید.هر چند آدمی را که میبینید، کمی بیشتر افتخار کسب میکنید. همپنین این فرصت را به دست میآورید که کمی مکالمهی جالب بشنوید، پس قضیه برد-برد است.
یک اسب خوب برای خود مهیا کنید.
آرتور بازی را با یک اسب کاملاً قابل قبول شروع میکند و این امکان وجود دارد که تا پایان بازی، با آن بازی کنید. اگرچه، میتوانید با یک سفر شکار اسب، از همان اول یک اسب بهتر برای خودتان جور کنید. وسایل مربوط به هوای سرد را بردارید و به غرب دریاچهی ایزابلا، واقع در منطقهی گریزلی بروید. آنجا به سرعت یک اسب سفید عربی را در حیاط وحش خواهید دید. تفنگ خوذ را آماده کنید و آن را با ماشهی سمت چپ نشانه بروید. به آرامی به سمت او بروید و هر بار که فرصتش را پیدا کردید “Calm” را فشار دهید. وقتی اندازهی کافی نزدیک شدید، بر پشت اسب بپرید و جهت عقب را در شوک سمت چپ نگه دارید و اسب را در خلاف جهتی که جفتک میاندازد هدایت کنید. طولی نمیکشد که آرام میگیرد و میتوانید او را به اصطبل برده و رویش اسم بگذارید. تبریک، حال شما یک اسب خیلی خوب و خیلی چابک دارید.
روی اسب نام بگذارید و مراقبش باشید.
ممکن است بیش از آنچه از آن اطلاع دارید در اصطبل گزینه برای اسبها وجود داشته باشد، وقت بگذارید و آنها را جستجو کنید. شما میتوانید زیر منوی “Services” در اصطبل، اسم هر اسب را انتخاب کرده و یا عوض کنید، پس پیشنهاد میکنم این کار را بکنید. همچنان پیشنهاد میکنم به شکل منظم به اسب خود غذا داده و او را برس بکشید. قسمتی به خاطر اینکه رابطهاش با آرتور را بهتر میکند و باعث میشود عملکرد بهتری داشته باشد، قسمتی دیگر بخاطر اینکه اسب خودتان است، باید با آن خوب باشید!
وقتی به گریزلی برمیگریدید، فلاکو هرناندز را ملاقات کنید.
بار اولی که ولنتاین را میبینید، به احتمال زیاد ماموریت جانبی مخصوص به نویسندهای را برخواهید داشت که از شما میخواهد تعدادی از تفنگداران را پیدا، و با آنها مصاحبه کنید. اگر به پشت عکسهایی که در کیفتان هستند نگاهی بیندازید، موقعیت هر کدام را پیدا میکنید. شما میتوانید با الگوی دیگری این کار را انجام دهید، اما توصیه من این است که با Flaco Hernandez شروع کنید. او در گریزلی است و ملاقات او یک هفتتیر خفن برای شما به ارمغان میآورد. مطمئن شوید که کابین او را هم میگردید، یک نقشهی گنج در صندوقچهای در داخل پنهان شده است.
تا آخر مهمانی حضور داشته باشد.
در نقاط مختلف داستان، همهی کمپ در یک مهمانی گرد هم خواهند آمد. هر کدام از این مهمانی ها به بهترین شکل ممکن انجام میپذیرد و مردم در آن مینوشند، میگردند، حرف میزنند، داستان میگویند و آهنگ میخوانند. کمی به این شبیه است که به یک تئاتر سه بعدی مانند Sleep No More رفته باشید. میتوانید آزادانه از نقطهای به نقطهی دیگر حرکت کنید و گوش کنید ببینید چه اتفاقی در حال افتادن است. گاهی اوقات هنگام مهمانی، به نظر میرسد ده نفر یا بیشتر، همگی در یک استودیوی موشن کپچر جمع شده اند و یک صحنه سینمایی را به شکل نیمه-بداهه اجرا میکنند. محشر است!
مهمانیها همچنان مکان خوبی برای کسب بینشی دربارهی روابط اعضای گروه است؛ نه با آرتور، بلکه با یکدیگر. فهمیدن این روابط باعث خواهد شد داستان را به شکل آگاهانهتری توسعه دهید، به طوری که بیشتر معنا میدهد. مهمانیها برای یک مدتی ادامه دارند و قادر خواهید بود در طول آنها بخوابید یا بقیهی داستان را پیش ببرید. توصیه من این است که تا آخر مهمانی حضور داشته باشید. مهمانیها خیلی زیاد اتفاق نمیافتند و مخصوص اند.
وقتی موقعیتش را داشتید چالشها را تکمیل کنید.
از همان ابتدا، Red Dead 2 به بازیباز یک سری چالش میدهد. هر مقوله خودش از چند قدم مربوطتر تشکیل میشود، مثل “از ۵ شهروند سرقت کنید” یا “پنج دست پوکر ببرید”. من به این نتیجه رسیدم که بیشتر آنها برای تکمیل جالب هستند و از اینکه چقدر آرام شما را مجبور میکنند بیشتر بازی را بگردید خوشم میآید. اگر سمت چپ D-pad را فشار دهید و سفرنامهی آرتور را باز کنید، میتوانید پروسهی فعلی را در برگهی سمت راست مشاهده کنید.
دکمهی منو را نگه دارید تا مستقیماً به نقشه بروید.
شاید به نظر برسد نقشه در Red Dead 2 فقط از طریق منوی pause قابل دسترس است، اما میتوانید با نگه داشتن دکمهی Start/Options، زودتر به آن دسترسی پیدا کنید.
با استفاده از حالت سینماتیک سفر کنید.
وقتی نوبت رفتن از نقطهی A به نقطهی B میشود، معمولاً باید روی اسبتان پریده و بتازید. ممکن است این یک راه جذاب باشید، اما طولانی بودن مسیری که باید بتازید، ممکن است خستهکننده شود. خوشبختانه شما گسترهی وسیعی از گزینههای دیگر هم برای سفر دارید. راه مورد علاقهی من “دوربین سینماتیک” است که میتوانید با نگه داشتن دکمهی Options/Trackpad آن را فعال کنید. در این حالت، نوارهای سیاه بالا و پایین صفحه به هم نزدیک میشوند و بازی مانند یک فیلم میشود، اما در این حالت شما اجازه دارید بازی را هدایت، و مسیر حرکت را خودتان انتخاب کنید. همه کاری که باید انجام دهید این است که “get up to speed” را فشار دهید، و اسبتان بقیه کار را انجام خواهد داد. (حواستان به استامینای اسبتان هم باشد، بخصوص اگر مسیر طولانی را سفر خواهید کرد.) اگر لازم است جایی بروید و میخواهید تکیه دهید و از منظره لذت ببرید، یک راه دستی را در نقشه انتخاب کنید، دوربین سینماتیک را روشن کرده و لذت ببرید.
گزینهی Fast Travel را میتوانید در کمپ باز کنید.
شخصاً تقریباً همهی سفرهای غیر -دستیام را یا با دوربین سینماتیک انجام دادم، یا به ندرت از بلیط قطار استفاده کردم. اگرچه، اگر راه سنتی Fast Travel مربوط به بازیهای جهان-باز را ترجیح میدهید، میتوانید به عنوان یک گزینهی ارتقاء، آن را در کمپ انتخاب کنید. شما ابتدا باید Dutch’s tent را ارتقاء دهید که در واقع چادر آرتور را ارتقاء میبخشد و به او اجازهی Fast Travel از کمپ را میدهد. ولی گران است و حدود ۵۰۰ دلار باید برای این دو ارتقاء روی هم خرج کنید. اما اگر میخواهید زودتر به این طرف و آن طرف بروید، ارزشش را دارد.
یا نحوهی کار آمارها، هستهها و مرحلهبندی آشنا شوید.
خود بازی عملکرد ضعیفی در توضیح دادن هستهها و آمارها دارد، پس من سعی میکنم بهتر توضیح دهم. در گوشهی سمت چپ پایین صفحه، سه ویژگی را مشاهده میکنید که هر یک بوسیلهی یک نشانهی سفید با حلقهای نیمهپر در دور آن وجود دارند. قلب، برای میزان سلامتی شماست، صاعقه برای استامینای شماست و چشم برای Dead-Eye یا همان قابلیت اسلوموشن. وقتی روی اسبتان یا نزدیک آن هستید، دو تا نشانهی دیگر مشاهده میکنید که با نعل اسب مشخص شده اند: سلامتی و استامینای اسبتان. (اسب شما قابلیت Dead-Eye ندارد، ولی چقدر جالب میشد اگر داشت؟).
سلامتی، مقدار ضربههای دریافتی است. استامینا تعیین میکند چقدر میتوانید بدوید، پس اگر تمام شود از نفس میافتید. Dead eye تعیین میکند چه اندازه میتوانید از قابلیت اسلوموشن در هنگام هدفگیری استفاده کنید. دربارهی خود آیکونها اینکه، خود نشانهها “هسته” هستند و حلقهی دور آنها مقداری که از آن چیز باقیمانده. اگر از مقدار هر حلقه کم شود، برای مثال بدوید و از استامینای شما کاسته شود، وقتی ایستادید دوباره به آرامی پر میشود. دربارهی آسیب دریافتی یا مصرف Dead Eye هم همینطور است. “هسته” یا “Core” چیزی است که حلقه را بازسازی میکند. اگر تا نقطهای که حلقه ته بکشد آسیب ببینید، بدوید یا از Dead Eye استفاده کنید، از میزان هسته شما کم میشود و اگر هسته تمام شود، دیگر چیزی بازسازی نمیشود (مثلاً اگر هستهی سلامت شما ته بکشد، میمیرید.)
شما میتوانید با استفاده از مواد مقوی این حلقهها را پر کنید یا حتی آنها را بیش از ظرفیتشان شارژ کنید که به شما یک حلقهی زرد رنگ میدهند. اگرچه، هستهها را فقط میتوانید با استفاده از خوردن، نوشیدن یا در مورد Dead eye، با سیگار کشیدن پر کنید. حمل چند عدد غذای کنسرو شده برای این موضوع ارزشمند است، گرچه غذایی که در کمپها میپزید، هستههای شما را خیلی زودتر پر میکنند. (همچنین این موضوع در مورد اسبها هم صدق میکند، اگر میخواهید هستههای اسب را زودتر پر کنید، باید او را در چراگاهها برانید).
مورد آخر: حلقههای شما نصفه نیمه اند، چون هیچ کدام از آنها کامل ارتقاء داده نشدهاند. برای ارتقاء هر کدام، آن را استفاده کنید. برای افزایش استامینا بدوید، دشمنان را دقیق و ماهرانه بکشید تا حلقهی Dead Eye پر شود و با تیرکمان و سلاحهای سرد آدم بکشید (و حتی فکر میکنم دینامیت) تا حلقهی سلامت را ارتقاء دهید. شما میتوانید با انتخاب گزینه “player” در منوی اصلی و سپس انتخاب کردن آرتور، پروسهی خود برای ارتقاء بعدی، و تعدادی دیگر از چیزها را مشاهده کنید.
امیدوارم این موضوع برایتان جا افتاده باشد. من ابتدا به نظرم سخت میآمد که موضوع را بفهمم، اما بعدش که جریان دستم آمد، دنبال کردنش کار خیلی سختی نبود.
خیلی نگران پرداختهای کمپ و هزینههای شخصی خود نباشید (اگر نمیخواهید).
هزینههای جمعی و شخصی عادلانهای در بازی وجود دارد. شما باید غذا بخورید و آرتور را تمیز نگه دارید، همچنین اگر نمیخواهید مردم برای مشارکت نکردن به شما بتوپند، باید برای خرید، به خزانههای کمپ پول بریزید.
خطاب به کسانی که میخواهند بدون نگرانی از مدیریت همهی اینها، فقط روی داستان تمرکز کنند : این کارها خیلی ضروری نیست. شما به خاطر عدم مشارکت زیاد از گروه اخراج نمیشوید و آرتور از گرسنگی نخواهد مرد اگر غذا نخورد. این سیستمها بیشتر برای افرادی هستند که میخواهند بیشتر درگیر ماجرای آنها شوند و به نظر من کاملاً اختیاری آمدند. اگرچه …
چیزی بخور مرد جوان، مثل چوب کبریت شدی.
هنوز هم ایدهی خوبی است که هر موقع که موقعیتش را داشتید چیزی بخورید، نه فقط برای پر کردن هستهها، بلکه برای تناسب وزن و لاغر نشدن. اگر خیلی لاغر شوید، روی سلامتی و بازسازی هستههایتان تاثیر خواهد گذاشت، و با اینکه در طول بازی به شما خیلی سخت نخواهد گذشت (من در طول قسمت عظیمی از داستان لاغر بودم)، باز هم خوب نیست که زیر وزن معمول باشید. هر بار که کمپ میکنید، کمی بیشتر از مقداری که برای بالابردن هستههایتان نیاز است غذا بخورید. آرتور مردی هیکلی است و به غذا احتیاج دارد.
نا نحوه پرداخت اعانهها آشنایی پیدا کنید.
اعانهها در Red Dead 2 کمی پیچیدهتر از چیزیاند که اول به نظر میآیند، یا حداقل کمی از هم گسسته ترند. اگر جرمی مرتکب شده و شناسایی شوید، شاهد، شما را گزارش خواهد کرد. در گوشهی بالایی صفحه، کلمهی “Witness” را مشاهده خواهید کرد. نقشه را چک کنید و یا یک نگاهی به اطراف داشته باشید و معمولاً همیشه آن شخص را پیدا خواهید کرد. وقتی این کار را کردید، امکان این را دارید که به آنها شلیک کنید یا بترسانیدشان که نروند و شما را گزارش دهند. اگرچه اگر کار از کار گذشته باشد و گزارش داده شده باشید، قانون شما را فرا خواهد خواند. از منطقه فرار کنید و ممکن است قائله ختم به خیر شود، اما اکثر اوقات باید اعانه پرداخت کنید.
وقتی یک اعانه دارید، فقط در ایالتی که آن جرم را مرتکب شدهاید حساب خواهد شد. مامورین اعانه حالا در دستههای چندنفره به دنبال شما خواهند افتاد و میتوانند به شکل جدی روز شما را خراب کنند (در واقع شما را بکشند) اگر شما را به شکل ناگهانی پیدا کنند. ایالت را ترک کنید و همه چیز حل خواهد شد، یا مبلغ اعانه را از طریق ادارهی پست پرداخت کنید.
اوایل بازی نمیدانستم مرزهای قرمز در نقشه بازی به چه معنا هستند؛ فکر میکردم بدین معنی اند که نمیتوانم بدون مورد تهاجم قرار گرفتن از آن قلمرو مرزی عبور کنم. خوشبختانه موضوع این نبود. شما به راحتی میتوانید حتی با داشتن اعانه بر گردن خود، وارد منطقه مرزی آن ایالت شوید؛ منطقه قرمز فقط میگوید شما در آن ایالت تحت تغقیباید. این ممکن است از مواردی باشد که فقط من را سردرگم کرده بود، اما فکر کردم ارزشش را دارد که برای شما هم بازگو کنم.
با دکمهی روی شانه، بین گزینههای مختلف تعامل انتخاب کنید.
بعضی وقتها وقتی در یک فضای محدود هستید و میخواهید چیزی را بردارید، میبینید گزینهی دیگر تعامل با شئای نزدیک شئ مورد نظر فعال میشود. میخواهید سیگارها را بردارید، نه اینکه بنشینید! خوشبختانه میتوانید با زدن دکمهی راست شانه، میتوانید بین گزینههای ممکن انتخاب کنید؛ دستوری نزدیک به دکمهی تعامل خواهید دید که چند نقطهی کوچک سفید کنار آن هستند که نشان میدهند چند انتخاب دارید. بین آنها بچرخید تا ببینید چه میخواهید.
در حالت اول شخص بازی کنید، حداقل بعضی وقتها.
با چند بار فشردن دکمهی “Camera-distance” (که در Xbox One همان دکمه عقب و در PS4 صفحه لمسی است)، میتوانید بین محیط کاملاً اول شخص بچرخید، دقیقاً مانند نسخهی نسل هشتمی GTA V در کنسولها و PC. حالت اول شخص Red Dead 2 خیلی سنگین است، به شکلی که من به ندرت از آن در طول داستان استفاده میکردم. همچنین من ترجیح میدادم تا آرتور را ببینم، چون کمک میکرد بهتر با کاراکتر او ارتباط برقرار کنم.
اگرچه، وقتی در دنیای باز فقط ولگردی میکنم، تعویض زاویه در حال نوشیدن و راه رفتن بین اول شخص و سوم شخص خیلی باحال است! اگر اسبدوانی، راندن وسیلهها و سنگر گرفتن برای شما نیستند، میتوانید آنها را ار منوی Options خاموش کنید. هر بار که در یک وسیله، روی اسب یا پشت سنگر هستید، دوربین به شکل سوم شخص درخواهد آمد.
D-pad را برای خاموش و روشن کردن حالت Iron Sight در دید اول شخص بفشارید.
وقتی در دید اول شخص بازی میکنید، حالت پیشفرض این است که با کنار اسلحهی خود نشانه بگیرید، اگر حالت کلاسیک FPS را با هدفگیری Iron Sight ترجیح میدهید، میتوانید آن را با فشردن D-pad خاموش و روشن کنید.
زمانی را برای جستجو در Inventory خود کنار بگذارید.
نگه داشتن سمت راست در D-pad، کیف شما را باز خواهد کرد که به شما اجازه میدهد بتوانید اشیای قیمتی، مدارک و دیگر چیزهایی را که برداشتهاید بررسی کنید. به شکل مشخص به قسمت مدارک بروید، چون همگی با دقت ساخته شده اند و دنیای اطراف شما را بسیار روشن تر می کنند. برای مثال، وقتی مرحلهی جانبی تفنگدار را در ولنتاین انتخاب می کنید، ممکن است ندانید باید بعد آن چه کنید. عکسها را در Inventory خود امتحان کنید و آنها را بچرخانید و دربارهی هر فرد بیشتر اطلاعات کسب خواهید کرد. همچنین موقعیت آن فرد به نقشه شما اضافه خواهد شد.
دوربین خود را فراموش نکنید.
آرتور با خود دوربینی حمل می کند که استفاده از آن بسیار لذتبخش است. از سمت راست دوربین دو چشمی و بخش “Items” به آن دسترسی پیدا کنید. میتوانید دوربین را تنظیم کرد و عکس بگیرید یا حتی از شوک استفاده کنید تا از خودتان عکس پرتره بگیرید. توضیحش سخت است، اما دیدن دنیای بازی از داخل یک لنز دوربین، حس واقعی بودن آن را به طرز جالبی بالا میبرد.
از گوشی خود برای عکس گرفتن از نقشههای جنگ استفاده کنید.
هر چه جستجو می کنید، بیشتر به زنجیره ای از نقشه گنج بر می خورید. هر نقشه موقعیتی را نشان می دهد که اگر آن را دنبال کنید، یک یا چند آیتم ارزشمند، به همراه نقشهای که به محل جدید هدایتتان می کند را پیدا خواهید کرد. وقتی دستتان آمد که کجا باید گشتن را شروع کنید، ممکن است بخواهید به شکل دائم نقشه را چک کنید تا ببینید در جای صحیح ایستاده اید یا نه. سیستم Inventory دلربای Red Dead 2، آن را کمی سخت کند، پس توصیه من این است که از نقشه با گوشی خود یک عکس بگیرید و با مراجعه به آن به طرف موقعیت نهایی حرکت کنید.
تفنگهای خود را تمیز کنید.
اسلحههای شما خیلی زود کثیف میشوند که این موضوع کارایی آنها را پایین میآورد. فراموش نکنید که آنها را تمیز کنید و همیشه مقداری روغن تفنگ با خود به همراه داشته باشید تا اگر در یک جنگ تفنگی گیر کردید و هیچ چیز به جز آهن زنگ زده و سیاه گیرتان نیامد، از آن استفاده کنید. تفنگهای شما هیچ وقت نمیشکنند اما دقت آنها پایین آمده و کمتر آسیب میزنند. پس همیشه چشمتان به نوار “Condition” زیر توضیحات اسلحه باشد.
شاتگانها شوخی نیستند.
از من گفتن، اگر میخواهید چیزی را متلاشی کنید، شاتگان بردارید.
در نقشه یک چشمتان به اسلحهها باشد.
هر موقع به یک اسلحه رسیدید که آن را ندارید، در نقشه با آیکون یک تفنگ کوچک نمایش داده می شود. حواستان به آنها باشد، چون برداشتن آنها، آن اسلحه را برای همیشه آنلاک خواهد کرد. همچنین، از اینکه اسلحهی دستتان را برای برداشتن اسلحهی جدید به زمین بیندازید نترسید؛ میتوانید ورژن دیگری از همان اسلحه را از زین اسب خود بردارید.
بدن مردهها را بگردید.
ببینید، گاهی اوقات روی یک پست مربوط به راهکارهای یک بازی کار میکنید و یکی از راهکارهایی که مینویسید این است که “بدن مردهها را بگردید”. کش رفتن از دشمنان مردهتان بعد از یک تفنگبازی، شاید کمی طول بکشد ولی پول و اشیای قیمتی به شما میدهد که میتوانید به Fence بفروشید. مخصوصاً در اوایل بازی که دستتان تنگ است، گشتن بدنها ارزشمند است. شما همچنین میتوانید بدن اسبهای مرده را بگردید و اکثر اوقات چیزهای بهتری از آنها بدست بیاورید. فقط حواستان باشد که اگر در وسط صحنهی جرم ایستاده اید، شاید بهتر باشد اول محیط را پاکسازی کنید، یا فردی شما را دیده و گزارش خواهد داد. هیولا! چیکار میکنی؟ چرا باید بدن یک مرده رو بگردی؟!
کلاه خود را از طریق اسب خود پس بگیرید.
اگر مثلاً هنگامی که دارید از زین یک اسب دزدی میکنید، اسب به شما لگد زد و کلاهتان از سرتان افتاد، شاید فوراً متوجه نشوید. همچنین ممکن است به کلاه شما شلیک شود و شما شانس برداشتن آن را نداشته باشید. هیچ کابویی نباید بدون کلاه بماند، اما نگران نباشید، در هر زمانی میتوانید کلاه خود را از زین اسب بازیابی کنید. حتی مکان مخصوصش هم هست؛ در سمت پایین و راست منوی “Horse radial”.
هنگام قدم زدن سوت بزنید.
قدم زدن در Red Dead 2 میتواند بسیار لذتبخش باشد، اما اگر خیلی دور شوید، ممکن است قادر نباشید اسبتان را صدا بزنید. اگر به جستجوی با پای پیاده رفته اید، دکمهی سوت را در فواصل معین بزنید (قسمت بالای D-pad) و اسبتان کاملاً وظیفه شناسانه شما را در آن فاصله دنبال خواهد کرد. اگر حس کردید در حیاط وحش بدون اسب گیر افتاده اید، به یک اصطبل نزدیک مراجعه کنید. از آنجا میتوانید رخش چموش خود را فرا بخوانید.
شما میتوانید هر لباس و کاتالوگ لباسی را در فروشگاهها پیدا کنید.
کاتالوگهای قابل جستجو در هر مغازه زیبا و به طرز عجیبی پرجزئیات هستند، اما در عین حال میتوانند زمان زیادی برای مطالعهشان بخواهند. اگر میخواهید بهترین تیپ را برای خود انتخاب کنید و به راه خود ادامه دهید، این هم ممکن است. هنگامی که در کاتالوگ به یک لباس نگاه می کنید دکمهی “View” را فشار دهید و به یک اتاقی که بیشتر مناسب یک بازی کامپیوتری است خواهید رفت.
از آنجا، “َAll Outfits” را انتخاب کنید تا بین لباس های دیگر فروشگاه بچرخید،بدون اینکه از اتاق پرو خارج شوید. شما همچنین میتوانید همین کار را با مقالات شخصی لباس و زیورآلات انجام دهید، که به شما حس یکی از قرن ۱۹ی هایی را بدهد که مجبور بودند بر اساس نقاشی های یک کاتالوگ لباس انتخاب کنند.
در نهایت شما کیف خود را بدون نیاز به شکار ارتقاء خواهید داد.
اگر میخواهید غذا و ابزار بیشتری با خود حمل کنید، باید کیف خود را ارتقاء دهید. متاسفانه، این به آن معنی است که باید کلی شکار انجام دهید که میتواند وقت زیادی از شما بگیرد. خوشحالم که این را به شما خبر میدهم: پس از پایان داستان، میتوانید در ازای پول، ارتقاهای مربوط به کیف خود را از Fence بگیرید. اگر از شکار خوشتان نمیآید ولی میخواهید کالای بیشتری حمل کنید، فقط تا پایان بازی منتظر باشید.
وقتی جافشنگی خود را ارتقاء دادید، میتوانید آن را دربیاورید.
اواسط داستان، سرانجام توانستم یک جافشنگی برای خودم بخرم. این موضوع باعث شد بتوانم گلولهی بیشتری با خودم حمل کنم، اما به این معنا هم بود که آرتور از آن پس همیشه باید کمربند فشنگیاش را میپوشید. این موضوع وقتی میخواستم “رامبوی غرب وحشی” باشم خیلی خوب بود، اما بقیه اوقات نه زیاد. خوشبختانه، بازیبازان میتوانند “Weapon Equipment” را در پایین برگهی “Wardrobe” عوض کنند. عوض کردن آن تنظیمات تاثیری بر میزان فشنگی که حمل میکنید نخواهد گذاشت، پس میتوانید بدون هیچ مشکلی از شر جافشنگی خلاص شوید.
نسخهی دستنویس ژورنال آرتور را بخوانید.
آرتور یک ژورنال دارد که طی بازی آن را به روز رسانی میکند، و شما میتوانید با فشردن سمت چپ D-pad آن را در هر زمان بخوانید. بازی هربار که او چیز جدیدی به ژورنالش اضافه میکند به شما خبر میدهد و ارزشش را دارد که وقت بگذارید تا بخوانید و ببینید که چه نوشته است. اگر برایتان امکان دارد تا از فاصله خط خرچنگ قورباغهی او را بخوانید، بهتان پیشنهاد میکنم ورژن گرافیکی آن را به جای ورژن پرینت شدهاش بخوانید که میتوانید در هر لحظه با فشردن یک دکمه به آن دسترسی داشته باشید. ردهای ریز، مانند قلمخورد، لغاتی که زیر آنها خط کشیده شده و پاورقیهای بسیار دیگر، میتوانند بینشی تر و تمیز از حالت ذهنی آرتور در هنگام نگارش آن موضوع به شما بدهد.
اسب خود را به درخت ببندید.
میدانستید که میتوانید اسب خود را به درخت ببندید؟ خب، میتوانید.
این چیزهایی بود که میدانستم و مقاله تا به اینجا دو بار آپدیت شده است و هر بار تعداد جدیدی از راهکارها، اصلاحیه ها و شفاف سازی ها را به آن اضافه کرده ام. تا این اندازه کافی است، حداقل برای الآن، گرچه اگر چیز جدید و جالبی پیدا کنم، برمیگردم و آن را اضافه میکنم. موفق باشید گاوجرانها!
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
RED DEAD 2 از اون دسته بازیهاست که باید به محیط خیلی توجه بشه و همواره یچیزی هست برای سوپرایز شدن از اون شکارهای افسانه ای بگیر تا اون اسلحه های مخفی که طرف پیدا کرده بود نمیشه قطعی گفت اما لایق بهتری بازی سال هستش
سلام ممنون از اطلاعاتی که در اختیارمون گزاشتین فقط من از اونایی که مراحل مخفی بازی رو تموم کردن سوالی داشتم درمورد
Les Tresor Des Morts Treasure Map #1: Prison Cell in Limpany تو زندان که میرم نه ادمی هست نه مپی فیلماشو که دیدم تو زندان دو نفر مرده کنار یکی مپ اول هست اما من که میرم زندان خالی میشه مپ رو یجا دیگه پیدا کرد
من که گذاشتم بمونه رو PS5 بازیش کنم
اگر تا اون موقع قیمت دلار تغییر نکنه باید فکر خرید ps5 و scarlet رو برای همیشه از سر بیرون کنیم
دلم روشنه کاش دلار همون قیمت قبلی ۳۰۰۰ برگرده
موافقم منم منتظرم روی اسکارلت بازی کنم
روی کنسول های نسل ۸ خیلی افت فریم داره
یکم آنلاین این بازی دیرتر بیاد خوبه 😀
من هنوز چپتر ۳ رو تموم نکردم اصلا حیفم میاد برم جلوتر .
خوشحالم که راک استار ریسک کرد و عمق گیم پلی رو بیشتر کرد و نتیجهاش رو هم گرفت.
نمیدونم اون نظرم که منتشرش نکردید در رابطه با نوشتن چنین چیزی موثر بوده یا نه. به هر حال قدردانی می کنم. اما بازم نیازه که چیزای بیشتری بنویسید. چون این بازی خیلی خیلی خیلی عظیمه و پر از فعالیت های گوناگون.
این بازی اونقدر چیزای مختلف داره که هنوز دارم کشف میکنم بعضی کارا رو چطوری انجام بدم. با کمترین راهنمایی گرفتن از هر جایی. RDR 2 خیلی بازی شگفت انگیزیه. اصلا نمیشه پیش بینیش کرد. هر لحظه توی بازی یه اتفاق داره میوفته. برام سواله که این غافل گیری گیمر تا کجا ادامه داره. بازی حتی یک لحظه هم از انتقال هیجان زندگی غرب وحشی کوتاهی نمیکنه.
و یه چیزی که خیلی منتظر بودم ببینم بلاخره دیدیم. اونم رفتار هوشمندانه حیوونا توی بازی بود. اینکه آیا میتونن همدیگرو شکار کنن و این چیزا. بلاخره دیدم. توی قسمت شرقی نقشه (Big valley) که خیلی هم زیباست، یه خرس دیدم که داشت چندتا روباه رو دنبال میکرد. یک روز بعد، جایی یه پرنده زدم که بالای سرش لاشخورا داشتن میچرخیدن. تا برسم به پرنده که ورش دارم، لاشخورا داشتن میخوردنش.
RDR 2 ارزش این همه انتظار و بی طاقتی رو داشت. و نه تنها داشت، که بیشتر از چیزی بود که تصورشو می کردم. بیشتر از ۲۰ روز دارم بازیش میکنم اما هنوز ۵۰ در صد از بازی رو هم نرفتم. بس که فعالیتاش گوناگون، پرتعداد و جذابه
بهتراز این داریم مگه (البته تا لست اف اس وقت مونده)
خسته نباشید آقای مقدم :yes:
این نکات و راهنمایی ها برای بازی های جهان باز که المانهای نقش آفرینی هم دارن خیلی کاربردیه
شاهکاری بی همتا
اگه بازی میخواید که تا سال ها باهاش زندگی کنید باید رد دد رو بخیرید
پادشاه غرب وحشی :yes:
دیگه اغراق (نمیدونم درست نوشتم یانه) نکن داداش
خودم هفته پیش تمومش کردم و بجز دو سه ساعت اول بازی در طول انجام بازی یه لحظه هم برام بازی خسته کننده شد واقعا خیلی خفن بود انقدر که هی دوست داشتم شگفتی های دنیای رد دد با بقیه هم به اشتراک بذارم کلی پست تو اینستا گذاشتم ولی بعد اینکه بخش داستانی تموم شد الان که میرم بازی میکنم یکساعتی برا خودم میچرخم کارای مختلف میکنم ولی بعد یه ساعت برام خسته کننده میشه بازی عالی هست قشنگ یک ماه باهاش سرگرم میشید ولی اینکه بگی سالها باهاش سرگرم میشید حرف چرتی بیش نیست
داداش دنیای بازی کلی محتوا داره از ایستراگ های پر تعدادش بگیر تا طبیعت بکرش داستان بازی هم که واقعا رو دست نداره نمیدونم چرا بعضیا این حرف رو میزنن :-/
من که خودم تو این ۲۰ روز انداره ۲۰ سال بازی کردم و حتی یک ذره هم خسته نشدم 😛
باید بین انجام مراحل اصلی و فرعی تعدل برقرار کنی تا خسته کننده نشه، داستان اصلی زودتر تمام بشه معلومه انگیزه گشتو گزار هم کمتر میشه
از این مقاله استفاده کنید خیلی کاربردیه!لذت بازی کردن رو بیشتر میکنه،،
خسته نباشید آقای آریا مقدم مقاله بسیار زیبایی بود و به نکات خوبی اشاره کردید با اجازه شما چند گزینه دیگه رو هم بنده عرض میکنم قبل از به پایان رسوندن بازی دوستان وقتی تو شهر سنت دنیس هستید شروع کنید مناطقی که هنوز از نقشه سفید رو معلوم کنید از سمت شمال شروع کنید از منطقه استرابری به سمت شرق شروع کنید در طول حرکتتون با یه آبشار و دریاچه کوچک اما پر از ماهی روبه رو میشید که حتما ماهیگیری کنید و در بالای همون منطقه کمپ سرخپوستا هم هست بهتر از اسلحه اونجا استفاده نکنید بعد از اون به مسیرتون ادامه بدید تا به رسید به خط راه آهن اون مسیر رو ادامه بدید تا برسید به یه آبشار فوق العاده و کشف یه منطقه از حیوان های خاصی که تو نقش ثبت میشه تو همون حوالی روی نقشه رو ببینید ۲ تا خونه هست که درواقع یکیش یه ایستگاه قطار متروکه است یکیش هم یه خونه خیلی کوچیک که متاسفانه داخلش ۳ نفر انگار بینشون دینامیت ترکیده صحنه واقعا بدی اما میتونید اونجا تجهیزات پیدا کنید به مسیرتون به سمت شرق ادامه بدید نزدیک های قله به یه خونه میرسید که شبیه یه برج دیدبانیه برید داخلش کسی نیست کلی چیز میتونید اونجا پیدا کنید از برج بیان بیرون به سمت شمال کمی بالا برید یه اتاق سنگی کوچیک میبیند که ۲ نفر اونجا مردن و گویا از جایی دزدی کردن و سر پول دعوا شده و همدیگرو کشتن داخل اون اتاق یه صندوق با یه طلا و پول بعد از اون به سمت جنوب و شهر سنت دنیس حرکت کنید تو مسیرتون از هیچ خونه ای قافل نشید یه خونه است که تابلو داخل نشید یا مزاحم نشید جلوش خورده اتفاقا اونجا مزاحم بشید یه پیرمرد کله شق میاد از خونه بیرون که شمارو فراری بده اما کاور بگیرید و بی درنگ بکشیدش اسلحه اش یه شاتگان طلایی با تمام ارتقاها هستش خونه اش رو هم خالی کنید و به شهر سنت دنیس برگردید و در پایان بازی وقتی کاملا داستان بازی ۱۰۰ شد یعنی اون ۲ مرحله اپیلوژی رو هم رفتید شروع کنید جاهای سفید نقشه رو معلوم کردن که حقیقتا ماه ها زمان میبره به سمت غرب شروع کنید برای کسایی که قسمت قبل رو بازی کردن خبر خوشحال کننده ای دارم به مزرعه مک فارلین و شهر آرمادیلو میرسید که فعلا توسط یه گروه گنگستری مکزیکی در حال نابودی مردم شهر یا از گشنگی یا مریضی در مرگ هستن فعلا تا به این لحظه این مقدار از نقشه رو تونستم باز کنم امیدوارم کمکی کرده باشم
چرا اینقدر تایم اکران بازیها بده . میبینی چند ماه هیچ بازی جدیدی اکران نمیشه یهو ۱۰ تا با هم میاد بیرون و انتخاب رو سخت میکنن با این قیمت دلار هم بهترین کار تو ایران اینه بازیهای انحصاری رو با کنسول و بازی های مولتی رو با کامپیوتر پلی بدی
من استوری بازیو تموم کردم و واقعا بهترین بازی از بین تمامی بازیای دیگه که بازی کردم بهتر بود اینم بگم تمام بازیای سر زبونای دنیا رو بازی کردم جز بازی های پی سی
واقعا دم سازنده هاش گرم که به طور خفنی بازیو ساختن که باید با فیلمای سینمایی هالیوود مقایسه بشه نه فقط از لحاظ گرافیک بلکه داستان 🙂 یه چیزه جالب از بازی بگم که آخرش شما رو بین منطق و طمع میزاره توی یکی از مونولوگای بازی یه جمله گفته می شه Revenge is fool’s game یعنی انتقام بازیه احمقاس بش توجه کنید ؛)
من نمیدونم این بازی چه ربطی به سرخپوست داره red در این سری نام شخصیت نسخه اول بازی درواقع red harlow هستش که در نسخه های بعد این نام دیگه ثبت شده و مانده نه اینکه سرخپوست معنی بده اینو خیلیا اشتباه برداشت میکنن و اما لفظ redemption که همان معنای رستگاری و فدا شدن و رهایی معنی میده در نسخه ۱ و همینطور در نسخه ۲ کاملا مشهوده حتی یک مرحله هم به این نام در بازی هست و تروفی داره.تایید لطفا!!
مقاله رو کامل خوندم واقعا زیبا و مفید. خسته نباشی اقا اریا مقدم. راستش چندتا سوال دارم از همه کسانی که بازی کردن، اینکه یک سری ایتم ها پیدا کردم شامل طلا و انگشتر و ساعت که می خوام بفروشم ولی جایی نمیخرن تو بازی ولی توی مقاله نوشته که Trappers و Fences کالای دزدیده شده میخرن؟ راستش من هنوز این مغازه رو پیدا نکردم. راستی یک نکته یادتون نره اعانه رو حتما حتما پرداخت کنید برای من زده ۱۹۰ هزارتا من هم پولش رو ندارم برای همین همش برام تله میزارن. :idk:
یه دونه مغازه نیست داداش..چندتا هستن تو نقشه پراکندن…برو رو نقشه روی سندنیس یه فنس و تراپر تقریبا کنار هم هستن…بقیه رو اگه دقت کنی پیدا میکنی،راستی اصطبل سندنیس،میتونید یه اسب عرب سیاه بخرین که یه کم از اسب سفید عربی بهتره،
دمت گرم فقط یک سوال دیگه، برای پول در اوردن چه راهی خیلی خوبه، چون تو بازی خیلی پولم کم شده، نمیدونم از کدوم راه بیشترین پول رو میشه کسب کرد؟
بعضی از ماموریت اصلی بازی پول خوبی گیرت میاد..جنازه ها رو لوت کن….بخصوص اونایی که بهت شبیخون میزنن..میتونی شکار بری…گوشه کنار بازی پر از خرابه و خونه است سعی کن همیشه خوب بگردی..سراغ خلافکارا که پوسترشون تو اداره پلیس یا پست هستش برو..بازی کردن مینی گیمها یه راه دیگست البته اگه ببری!
خیلی ممنون از پاسخی که دادید. چقدر راه برای پول در اوردن هست. راستش الان فهمیدم میشه خلافکارا رو برای پلیس دستگیر کرد این راه رو امتحان نکرده بودم. خیلی ممنون از راهنمایی که کردی.
ممنون آقای مقدم نکات جالبی بود
بین خودمون باشه خبری از کاربر last of us نیس البته با اکانت دومی میاد 😀
هنوز که هنوزه غرق در دنیاشم واقعا تعظیم میکنم در برابر راکستار :inlove:
سپاس از نوشتارتون
اسپم:دوستان آیا کسی تاکنون از matstore خرید داشته؟
خشنود(راضی) بودید اگر خرید کردید؟
ممنووووون بابت راهنمایی مرحله ای که میرفتیم سراغ اون چهاررتا گنگستر
اصلا نمیدونستم چیکار باید بکنم که کارش انجام بشه الان فهمیدم باید رجوع کنم به قسمت عکسا،
هنگام بازی بالای صفحه ام هر چند دقیقه یه امار کلی راجب نکات بازی مینویسه که تا بخام بخونمو ترجمه کنم رفته :/ معلومه بازیش دنیایی از جزئیاته که خیلیاشو نمیدونم یکبارم داستانیشو تموم کردم الان دور دومه شروع کردم ولی توی چلنج ها مشکل دارم همون اولی که مربوط Bandit هست و چلنج پنج تا townsfolk held up رو نمیدونم چیکار کنم (خیلی نوبم خودم میدونم 🙂 )
این بازی ازهر جهت فوق العاده اس یه سری از دوستانم که میان ایرادای الکی میگیرن فقط به این خاطره که نسخه اول این فرا ابر شاهکار رو بازی نکردن یا شاید اصلا با بازی های راکستار آشنایی ندارن همینم باعث میشه تو بازی نتونن از کار هایی که پراکنده محیط بازی وجود داره اون بهره لازمو ببرن و احساس کنن بازی بی محتواس ولی هرگز اینطور نیست رد دد یه بازی خطی نیست که همینطوری بری جلو چهار نفربکشی برو جلو یه معما حل کنی و…باید غرق شی تو دنیای پرجزئیات و بزرگش تا بتونی درکش کنی فقط گذروندن ماموریت های داستانی بازی نمیتونه به تنهایی شما راضی کنه حتما باید براش وقت گذاشت و به نظر منم این مقاله بسیار مفید خواهد بود برای این دسته از دوستان :yes: :yes: ممنون از آقای مقدم بابت این مقاله کاربردی و مفید :rose: :heart:
اقا این چه دردیه وقتی میخوای از بین درختا رد شی بازی به طرز ناجوانمردانه ای سعی میکنه بکوبنتت به درخت 😐
فوق العاده است فقط همینو میتونم بگم
با این که میدونم احتمالش کمه!! ولی امیدوارم برای pc هم بیاد! تا ماهم این شاهکارو تجربه کنیم..
ای کاش پلیرا انقدر gta online رو محبوب نمیکردن که الان دی ال سی های جی تی ای وی و آپدیت نسل ۹ رد دد داشتیم و اتمام پشتیبانی از رد دد آنلاین نداشتیم