بازگشت باشکوه پادشاه غرب وحشی | نقد و بررسی بازی Red Dead Redemption 2
همین چند ماه قبل بود که در پیش نمایش عنوان متقاوت Vampyr در هجدهمین شماره مجله گیمفا، به ظلم شدن و کم توجهی شدن به عناوین خون آشامی و این که چقدر پتانسیل بیشتری برای ساخت عناوین بسیار قوی از آنها وجود دارد گفتیم; حال، نوبت به بررسی یک بازی که از قضا در ژانر آن هم کم توجهی زیادی در هنر هشتم به آن شده، رسیده است. قطعا با من موافق خواهید بود اگر بگویم تعداد عناوین خوب و نه حتی عالی دنیای وسترن در صنعت بازیهای رایانهای در خوشبینانهترین حالت به انگشتان یک دست میرسند. درست است که در صنعت سینما فیلمهای بسیار خوب و درجه یکی از غرب وحشی به روی پرده رفته و حتی بعضا مانند شاهکار The Good The Bad And The Ugly در تاریخ هم ماندگار شدهاند; اما اوضاع در بازیهای ویدئویی زمین تا آسمان فرق میکند. به جز نسخه اول Red Dead Redemption و شماره دوم سری Call Of Juarez تقریبا میتوان گفت هیچ عنوان درجه یک و عالی دیگری در این سبک نمیتوانستید پیدا کنید; البته اسم این دو را به این خاطر کنار هم میآورم چون فقط میخواهم عناوین عالی غرب وحشی در این صنعت را نام ببرم، مگر نه تفاوت کیفی زیاد همین دو عنوان و در صدر بودن شاهکار Rockstar، اظهر من الشمس است.
خیلی نمیخواهم به سبک رایج نقدها، از تاریخچه و این که نسخه اول بازی چه موفقیتهایی کسب کرد صحبت کنم. به هر حال هر چه باشد Red Dead Redemption 2 بازی بسیار بسیار متفاوتی است، پس نقدش هم باید متفاوت باشد; مگر نه؟ فقط به همین مورد که شماره اول بازی با پروتاگونیست فوقالعاده دلنشین و جذب کنندهاش John Marston، موفق به کسب بهترین بازی سال ۲۰۱۰ شد و انقلابی را در سبک بازیهای Open-World و وسترن ایجاد کرد; انقلابی که با وجود تلاش های شرکتهای کوچک و بزرگی در تقلید از آن، در نهایت باز هم با شماره بعدی خودش ادامه یافت، رشد کرد و تکمیل شد. از همان تریلر معرفی بازی در سال ۲۰۱۶، میتوانستیم به عالی بودن بازی امیدوار باشیم و حقیقت هم این است که وقتی نام در خشان Rockstar پشت یک عنوان باشد احتمال این که با یک شاهکار محض طرف نباشیم، بسیار کم است. اما با این حال، نگرانیهای کمی بابت بهتر شدن بازی از نسخه اولش و مهمتر از آن، این که راکستار باز هم بعد از Game Of The Year سال ۲۰۱۳، GTA V، بتواند مجددا پارامترهای یک عنوان جهان باز را در یک نسل ارتقا دهد، وجود داشت.
با گذشت زمان و منتشر شدن اطلاعات ریز و درشت از بازی، کم کم اشتیاق گیمرها برای تجربه شاهکار جدید Rockstar به بی نهایت میل میکرد. تجربه یک زندگی واقعی در قالب یک Gunslinger در کنار همراه شدن با ماجراهای جذاب و هیجان انگیز مخصوص به خودش، چیزی نبود که بتوان برای تجربه آن صبر کرد. ماهها گذشت و با لو رفتن یا انتشار رسمی اطلاعات بازی مبنی بر واقعگرایی بیش از حد آن، مجددا منفینگریهایی بابت تداخل آنها با مفهوم و هدف اصلی بازیها، یعنی سرگرم شدن به وجود آمد. البته چندان هم این منفینگریها بی راه نبود، چون همین امسال بود که در عنوان We Happy Few که در آن مکانیسمهای رسیدگی به نیازهای اصلی شخصیت بازی پیاده شده بود، استفاده بد از این ایده و خسته کننده کردن بازی را به معنای کلمه دیده بودیم. در کنار آن، این را هم اضافه کنید که شخصیت اصلی بازی طبق انتظارها Jack Marston نبود و داستان بازی در قالب یک پیش درامد برای نسخه اول و با شخصیتی کاملا جدید به نام Arthur Morgan دنبال میشد که به خودی خود، وسواسهایی هرچند نا به جا را به وجود آورده بود.
با وجود صدها نظر مثبت و منفی در مورد Red Dead Redemption 2، در نهایت بازی هفته پیش در تاریخ ۲۶ ام اوت عرضه شد و با تجربه آن، پاسخ تمامی سوالات و نگرانیهایی که بابت آن ایجاد شده بود را گرفتیم. در بررسی شاهکاری دیگر از راکاستار، Red Dead Redemption 2، با گیمفا همراه باشید. پادشاه غرب وحشی با اقتدار تمام بازگشته است.
“قبل از آن که تک تک جنبههای بازی و جزئیات آن را ریز به ریز بررسی کنیم، باید بگویم بنا بر سبکی که برای تجربه بازی اتخاذ میکنید، ممکن است هر فرد تجربهای کاملا منحصر به فرد از فردی دیگر داشته باشد. انتخابها و شرافتمند بودن یا نبودن شما تاثیرات غیر قابل انکاری بر روند بازی میگذارد و جهان بازی هم بسیار بسیار وسیع است، لذا ممکن است به برخی از موارد گفته شده برخورد نکرده باشید یا به صورت متفاوتی برایتان اتفاق افتاده باشد”
چه چیزی میتواند لذتبخشتر از یک داستان ناب در غرب وحشی، آن هم در حالی که سالهای متمادی داستان درخوری در این جهان دوستداشتنی تحربه نکردهایم باشد؟ و چه شرکتی بهتر از راکاستار که مجددا مثل ۸ سال قبل، روایت فوقالعاده دیگری برای ما بسراید؟ بگذارید در همین ابتدا خیالتان را بابت نبود کوچکترین مشکلی در داستان و روایت بازی راحت کنم; داستان بازی بدون شک جزء ۳ داستان برتر نسل است. این را در حالی میگویم که عناوین داستانمحور بسیاری تجربه کردهام و دیوانهوار آنها را دوست دارم. از شاهکارهای داستانی و بینقصی مانند The Witcher 3: Wild Hunt گرفته تا عناوین مستقلی و کوچکی که شاید حتی تلفظ نام آنها هم سخت باشد. با این حال با جرئت میگویم داستان Red Dead Redemption 2 نه تنها جزء بینقصترین روایتهاییست که به شخصه تجربه کردهام; بلکه برگ زرینی در تاریخ بازیهای ویدئویی است. بازی کاملا یک ماجرای نو، جذاب و کشنده را روایت میکند که گاها میخواهید تمام جنبههای گیمپلی را رها کرده و داستان Arthur Morgan و گروهش را پیش ببرید (البته گاها برعکس این حالت هم پیش میآید) از همان لحظه شروع متوجه میشوید با یک داستان کاملا جدی روبه رو هستید که به هیچ عنوان نمیتوانید نادیدهاش بگیرید. Rockstar، تنها چند دقیقه نیاز دارد تا آرتور، داچ، همراهان و دغدغههایشان را با شما همراه کند و این کار را هم به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. از همان ابتدا که مورگان از قتلهایش میگوید اما در عین حال به دنبال یکی از همراهان گمشدهاش است، به وجود یک دوگانگی بیرحمی-مهربانی خاص در او پی میبرید; دوگانگی که در تمام ظول بازی با شما همراه است و در تصمیماتتان هم تاثیر دارد.
ماجرای بازی به سال ۱۸۹۹ برمیگردد. جایی که Arthur Morgan و دار و دستهاش که در راس آنها Dutch Van Der Linde قرار دارد، به قصد سرقت از یک قایق مملو از جواهر و پول در منطقه Blackwater، نقشهای را طراحی میکنند که در نهایت تیرشان به سنگ میخورد و نه تنها موفق به سرقت از قایق و فرار به سمت غرب نمیشوند، که چند تن از اعضای مهم خود را از دست داده و در این میان دختری بیگناه هم به عمد یا غیر عمد به دست داچ کشته میشود. در پی فاجعه پیش آمده، داچ و مورگان گروه را به سمت کوههای یخ زده غرب هدایت میکنند تا بتوانند چند هفتهای از دست پلیسها و گنگهای دیگر در امان باشند. در این میان Dutch متوجه میشود یکی از دشمنان قدیمیشان، یعنی گروه O’Driscoll هم در اطراف این منطقه ساکن شده و قصد ربودن یک قطار و اموال آن را دارند. داچ و مورگان با گروگان گرفتن یکی از اعضای آنها، موفق به دست آوردن مدارکی مبنی بر مسیر حرکت قطار شده و زودتر از گروه دشمن موفق به سرقت آن شده و بیشتر اعضای O’Droscoll را به قتل میرسانند. با تجدید قوا و به دست آوردن کمی پول، داچ تصمیم میگیرد گروه را به سمت Heartsland و منطقه Valentine که شهری پر از منابع و طبیعت مناسب برای گزیدن کمپ است هدایت کند. آرامش نسبی بعد از مدتها به گروه باز میگردد اما همچنان گروه O’Driscoll و رهبر آنها Colm O’Driscoll برای آن ها یک تهدی به حساب میشود. اعضای باقیمانده O’Driscoll با کمک Pinkertonها و مهمتر از آنها Cornwall( که گروه مورگان با حمله به قطار او منابع آن را به سرقت بردند و در پی انتقامی سخت است) با استخدام Ross و Milton که دو مامور بسیار قهار و زبره هستند، تصمیم به نابودی گروه مورگان و داچ میگیرند. در ادامه حوادث اجتماعی، سیاسی و حتی عاشقانه بسیار جذاب و مهمی اتفاق میافتد که بارها ورق را برمیگردانند و جذابیت بازی را دوچندان میکنند. از طرفی مانند عنوان قبلی این شرکت یعنی Grand Thef Auto V، شاهد Heistهای بسیاری در طول بازی هستیم که مطابق داستان اتفاق میافتند و شما مهمتر از همه باید نحوه انجام آن و تاثیر آن بر روند بازی را تعیین کنید.
آن چیز که روایت بازی را متفاوت از دیگر عناوین جهان باز میکند، در درجه اول فراز و نشیبهای هنرمندانه آن در اوقات مناسب و در درجه بعد مرنبط بودن تمامی اتفاقات بازی با خط اصلی داستان به طور غیر مستقیم یا مستقیم میباشد. همانگونه که اشاره کردیم نسخه دوم Red Dead یک بازی کاملا جدی و خشن میباشد و چندان یک محیط شاد را در آن پیدا نمیکنیم; اما سازنده بازی هم به خوبی میدانسته که ممکن است در صورت برقراری این روند در تمام طول بازی، گیمر به مرور خسته شود و چندان جذب خط اصلی داستان نشود. به همین دلیل ماموریتهای بازی کاملا یک روند صعودی-نزولی دارند. به این معنی که شما دو یا سه ماموریت خشن و جدی را انجام میدهید و بخشهای مهمی از داستان را پیش میبرید، اما در Main Mission بعدی شاهد یک روند نسبتا غیر جدی و سرگرم کننده هستید که هر چند مرتبط با خط اصلی داستان است اما بیشتر برای خسته نشدن گیمر از روند بازی است و به نوعی تازهسازی خط داستانی است. چنین روندی باعث همراهی هر چه بیشتر شما با داستان زیبای بازی میشود. همچنین شما در بازی هر ماموریت کوچک و فرعی که انجام میدهید به نوعی با گروه خودتان یا گروههای دشمن مرتبط است و هیچ ماموریت اضافه و بیربطی در بازی نیست. حتی شما وقتی مانند بسیاری از ماموریتهای فرعی عناوین دیگر دنبال یک فرد ناشناس به درخواست یکی از NPCها میگردید، بعدا متوجه هویت مهم او و تاثیرش در گروه خود یا یکی از گروههای دشمن میشوید. در واقع این اطمینان را به شما میدهم که هیچ کار بی فایده و بی هدفی را در بازی انجام نمیدهید.
از روایت زیبا و خط اصلی داستان که بگذریم، به شخصیتپردازی بینقص و شاهکار بازی میرسیم. نه تنها شخصیتپردازی آرتور، داچ و دیگر شخصیتهای اصلی بازی که تعدادشان بسیار زیاد میباشد کوچکترین مشکلی ندارد; بلکه شخصیتهای فرعی که ممکن است بعضی از آنها بسیار بیاهمیت به نظر برسند، از یک پیشینه قوی بهره میبرند و تمام اعمالشان دارای دلیل و هدف است. شخصیتهایی مانند Marry-bethT یا Molly و بسیاری دیگر، با آن که ممکن است سطحی به نظر برسند دارای داستانهای مخصوص به خودشان هستند و اگر کمی با حوصله باشید و در فرصتهای پیشآمده پای صحبتهایشان بنشینید، به شخصیت دوستداشتنی و بعضا تنفر برانگیز آنها پی خواهید برد. داچ یک فرد کلهشق است که مدام میخواهد خودش را یک فرد دانا و صبور نشان دهد; شخصیتی که بارها نمونهاش را در فیلمهای غرب وحشی دیدهایم و راک استار به خوبی از آنها الهام گرفته است. Uncle یک فرد تنبل است که تقریبا تا به او دستور ندهید هیچ کار مفیدی برایتان انجام نمیدهد. رفتار شما با اعضای گروه بسیار مهم است و نزدیک شدن و دور شدن آنها از شما را تعیین میکتد. شخصیت و رفتار آرتور را این شما هستید که تعیین میکنید. در بازی پارامتری به نام Honor وجود دارد که با انجام کارهای خوب و بشردوستانه به مقدار آن میافزایید و با انجام کارهای منفی و کشت و کشتار یا دزدی از مقدار آن کم میکنید. هر چقدر که فرد شرافتمندتری باشید رفتار شما با دیگران و رفتار دیگران با شما تفاوت خواهد داشت و از نکات زیبا و دوستداشتنی بازی، تاکید آن بر انجام کارهای مثبت و دوری از قتلهای بیمورد میباشد. در بخش گیمپلی این مفاهیم را بیشتر توضیح میدهم اما همین را بدانید که اگر بخواهید کاملا بیقانونی و بدرقتاری را در بازی پیش بگیرید و مدام افراد را از خود طرد کنید، لذت بازی نصف شده و گشت و گذار در محیط هم به یک جهنم تبدیل میشود.
در مورد شخصیتپردازی NPCها گفتیم. بیراه نیست اگر Red Dead Redemption 2 را بهترین بازی تاریخ از حیث NPCهای هدفدار و مفید بدانیم. NPCهای بازی به قدری هوشمند طراحی شدهاند که گاها باورش برای وجود چنین چیزی در این نسل غیر ممکن است. با تجربه بیش از ۵۰ ساعت از بازی تا به حال پیش نیامده که با دو NPC یکسان از حیث چهره و کاری که انجام میدهند و یا حداقل با صداگذاری یکسان روبه رو شوم. تنوع مردم عادی در بازی باور نکردنی است و تعجب شما زمانی بیشتر میشود که آنها را در حین انجام کارهایی مانند جر و بحث با یکدیگر در مورد موضوعی کاملا مشخص که حتی میتوانید در موردش با آنها صحبت کنید یا انجام کارهایی مانند گدایی کردن یا کلکل در مورد این که چه کسی Gunslinger بهتری است ببینید! رفتار شما با آنها هم به طرز فوقالعادهای تاثیرگذار است. به عنوان مثال اگر در جایی از بازی به یک فرد مسن که در حال کتک خوردن است کمک کنید، ممکن است بعد ها او را در مغازهی اسلحه فروشیاش ملاقات کنید و یک اسلحه رایگان به عنوان تشکر از او دریافت کنید. به همین میزان، رفتارهای بد شما هم در خاطر افراد میماند و اگر رفتار بدی با آنها داشته باشید بلاخره در جایی انتقام خود را از شما میگیرند. این جمله را با اطمینان میگویم که در نسل بعد هم چنین NPCهای دقیق و کارشدهای را به ندرت خواهیم دید.
تحلیل گیمپلی بسیار عظیم Red Dead Redemption 2، بدون آن که چیزی از قلم بیافتد بسیار مشکل است. شاید سادهترین جله برای خلاصه کردن گیمپلی عالی بازی، وسعت بینهایت با جزئیات بینهایت باشد. به هر روشی که دلتان بخواهد و هر کاری که بخواهید را با آزادی کامل (البته با پذیرفتن عواقبش) میتوانید انجام دهید. Red Dead Redemption 2 هر نوع گیمری را راضی میکند و هر کس ممکن است بنا بر سبکی که آن را پبش برده از بازی تعریف و تمحید کند. المانهای داستانی، نقشآفرینی، چالشهای ریز و درشت، مینیگیمهایی که اگر همه را کنار هم جمع کنید خودشان یک بازی کامل هستند و بسیار موارد دیگر بازی را با اختلاف انعطافپذیرترین و یکی از بهترین بازیهای سال میکند.
تعدد ماموریتهای اصلی و فرعی، اولین نکتهای است که در گیمپلی بزرگ بازی به چشمتان میآید. بعد از پشت سر گذاشتن ساعات اولیه بازی، موجی از ماموریتهای متنوع اصلی و فرعی به سراغتان میآید که چه داستان بازی برایتان مهم باشد یا نه برایتان جذاب خواهند بود. چند بازی میتوانید پیدا کنید که در آن واحد ۶ یا ۷ ماموریت اصلی و چندین و چند ماموریت فرعی برای انجام داشته باشید و همه هم کاملا با هم تفاوت کنند؟ جواب را نمیدانید؟ من میدانم: حتی یک بازی هم تا این حد تنوع ماموریت ندارد و تا سالیان سال نخواهد داشت. ماموریتهای داستانی به صورتی است که در هر موقع هر چه بخواهید بازی چیزی را برای عرضه خواهد داشت. اگر میخواهید یک سرقت بزرگ انجام دهید، اگر میخواهید با داچ همراه شوید و اعضای گنگها را نابود کنید، یا اصلا حوصله ی این کارها را ندارید و میخواهید پیش معشوقهتان بروید; بازی در آن واحد در قالب ماموریتهای اصلی این موارد را در اختیارتان میگذارد. دقت کنید گفتیم ماموریتهای اصلی. ماموریتهای فرعی خودشان مقولهای جدا هستند که هر چند تا این حد داستان قدرتمندی پشتشان نیست اما بسیاری از آنها کیقتی در حد ماموریتهای اصلی را دارند. علاوه بر ماموریتهای اصلی و فرعی اتفاقات تصادفی و Random هم در بازی میافتند که تا همین حد بگویم که انقدر متنوع هستند که تنوع اتفاقات تصادفی در GTA V برابر آن به مانند یک شوخی است! برای شخص من دهها اتقاث تصادفی در حین انجام ماموریت یا گشت و گذار رخ داده که تا به حال دوتای از آنها هم به هم شبیه نبودهاند.
سیستم تیراندازی و گانپلی بازی بهترین در نسل محسوب میشود و هیچ بازی در نزدیکی آن هم نیست. فقط کافیست در ابتدای بازی کشتن یک Cowboy را با استایل خاص و غربی آرتور تجربه کنید تا به هنر راکاستار در این زمینه پی ببرید. نحوه ی تیراندازی افراد کاملا یاداور غرب وحشی بوده و کمترین تفاوتی با واقعیت ندارند. کاورگیری بازی حتی از عناوین خطی هم بینقصتر است و کوچکترین خطایی در آن تجربه نمیکنید. اگر میخواهید از تیراندازی بازی نهایت لذت را ببرید، توصیه میکنم سیستم Aim Assisst را محدودتر کنید تا کمی تیرهایتان خطا هم بروند. در این حالت حتی در صورت باقی ماندن یک دشمن هم از پیروزی مطمئن نیستید و آدرنالین خونتان بالا خواهد رفت. نبردهای بازی به نسبت عناوین قبلی راکاستار و دیگر عناوین جهان باز سختتر است، مخصوصا در ابتدای بازی که سلامتی آرتور کم است و باید بسیار در نبردها محطاط باشید و از کاورها به خوبی استفاده کنید. اگر نوار سلامتیتان پر بود و ناگهان با دوتیر از فاصله نزدیک توسط دشمن از پا درآمدید تعجب نکنید; زیرا به دلیل گانپلی دقیق و واقعی بازی میزان Damage به نسبت فاصله بسیار تفاوت دارد و حتی اگر فاصله خیلی نزدیک باشد امکان مرگ با یک تیر در سرتان هم وجود دارد. تنها مشکلی که در این قسمت از بازی وجود دارد، عدم توانایی آرتور در استفاده از Meele Attack یا حمله با سلاح سرد در هنگام در دست داشتن سلاح گرم است. در واقع شما برای حمله با سلاح سرد در نزدیکی دشمن حتما از Weapon Wheel سلاح سرد را انتخاب کرده و سپس به او حمله کنید. این مورد شاید بی اهمیت به نظر برسد اما در مواقعی که با افراد زیادی درگیر هستید و میخواهید از هر دو نوع سلاح استفاده کنید، کمی آزاردهنده خواهد بود. با وجود لذتبخش بودن گانپلی بازی، حواستان به وضعیت اسلحهتان باشد، زیرا به مرور زمان کثیف میشوند و باید با انتخاب آنها و تمیز کردن آنها کارایی آنها را به حالت اول برگردانید. این مورد مثل بسیاری از مواردی که به سلامتی آرتور و یا وضعیت Deadeye مربوط هستند، اختیاری است اما تاثیر مهمی بر روند تیراندازی آرتور خواهند داشت.
بر خلاف حالت روند رایج بازیهای جهان باز، سیستم سلامتی، تنفس و وضعیت Deadeye او کاملا متفاوت با دیگر بازیهاست و شباهت زیادی به عناوین نقشآفرینی دارد و حتی عمیقتر از آنهاست. آرتور دارای سه وضعیت Health،Stamina و Deadeye میباشد که در ادامه نحوه ی کم و زیاد شدن آن را توضیح میدهم. این ۳ وضعیت دارای یک Core و یک Bar هستند. Coreها که وضعیت آن با پر و خالی بودن خود Icon آنها نمایش داده میشوند، حالت کلی و طولانی مدت آن (Long Term) را نشان میدهند و نواری که دور آنهاست وضعیت آنی آن(Short Term یا Temporary) آنها را نشان میدهند. برای مثال، تیر خوردن یا دویدن از نوار دور آیکون سلامتی یا تنقس کم میکند; اما خوردن غذای نامناسب یا کمخوابی از Core آنها میکاهد و وضعیت کلی آن به خطر میافتد. Bar به طور خودکار و به مرور زمان به حالت اول خود برمیگردد (به جز Deadeye) اما Core نیاز به انجام اعمالی چون خواب، خوردن غذای پخته یا کنسروی، سیگار کشیدن و اعمال دیگر برای بازگرداندنشان دارند. اگر نوار سلامتی یا تنفس شما به پایان برسد و به دلیل درگیری یا هر مسئله دیگر برای بازگشت آن صبر نکنید یا همچنان ضربه بخورید، از Core شما کم خواهد شد. Deadeye به طور خودکار باز نمیگردد و برای پر شدن Bar آن، باید در حالت معمولی خلافکاران یا حیوانات را به بکشید تا به حالت اولیه خود بازگردد. این موارد شاید در ابتدای بازی برایتان استرسآور باشد یا فکر کنید باید مدام به فکر وضعیتهای مختلف آرتور باشید; اما اصلا اینگونه نیست و با کمی گذر زمان به راحتی آنها را مدیریت خواهید کرد و برایتان لذتبخش هم خواهد بود. با پیشرفت و بالا بردن سطح هر یک از آنها، کم کم تمام نگرانیتان بابت عدم توانایی مدیریت وضعیتهای کوتاه مدت و بلند مدت به حداقل خواهد رسید. این مکانیزم نسبتا پیچیده سلامتی، تنفس و Deadeye باعث شده تجربه بازی به واقعیت بسیار شبیه باشد و نه تنها باعث سر درد شما نخواهد شد که آن را بسیار دوست هم خواهید داشت.
علاوه بر مدیریت این سه Stat کلی، پارامتر دیگری به نام Honor یا شرافت هم در بازی وجود دارد که میزان آن به نوعی شخصیت خوب یا بدشما را تعیین میکند. اگر مدام بیقانونی کنید و افراد بیگناه را بکشید، از میزان Honor شما کم شده و عواقب آن هم در بازی خواهید دید. برای مثال، اگر فرد شرافتمدی نباشید، قیمتهای مواد و اسلحه در فروشگاهها زیاد خواهد شد و مردم دید خوبی به شما نخواهد داشت و گاه و بی گاه به شما حمله میکنند. برعکس اگر فرد شریفی باشید به شما اخترام میگذارند و بازی هم برایتان لذتبخشتر خواهد شد. بی قانونی عواقبی مانند مجرم شناخته شدن شما هم خواهد داشت و در صورت نکرار آن یک Bounty برای شما مشخص خواهد شد که تا آن را در اداره پست پرداخت نکنید، در صورت ورود به منطقه ی ارتکاب جرم، Bounty Hunterها و مامورین قانون به شما حمله میکنند و اصلا فکر نکنید فرار از دست آنها به سادگی فرار از دست پلیس در سری GTA میباشد. اگر میزان Bounty شما زیاد باشد، تقریبا باید مردن خود را بعد از ورود به منطقه پیشبنی کنید چون تعداد این افراد بسیار بالاست و به جز زمانی که یک اسب بسیار تندرو و چابک داشته باشید، فرار از دست آنها بسیار سخت و طاقت فرساست. البته پرداخت جرایمتان تنها راه خلاص شدن از دست آنها نیست و در صورتی که تا مدتی هم وارد آن منطقه نشوید از تعداد افراد حملهور به شما کم میشود و کار راحتتری برای فرار خواهید داشت.
شما علاوه بر تلاش برای داشتن رابطهای خوب با دیگران برای شرافتتان، باید با اسب خود هم رابطه نزدیک و خوبی برقرار کنید. این کار باعث میشود اسبتان در فواصل دور هم صدای سوت زدن شما را بشنود و هر جا که باشید کنارتان بیاید. به جز این با Bonding مناسب با اسبتان،Statهای تنفس و سلامتی او سریعتر ارتقا پیدا میکنند و مدام مجبور به Revive کردن او نخواهید بود و در صورت ضربه خوردنهای زیاد دیرتر خواهد مرد. اگر نوار تنفس اسبتان به پایان رسیده و به Core برسد، مانند Arthur از Core کم نمیشود بلکه بیقرار شده و شما را به پایین پرتاب میکند. لذا کاملا مراقب Statهای او هم باشید تا ناگهان در میان یک درگیری شما را به پایین پرتاب نکند. اسبتان هم نیاز به تغذیه و تمیز کردن دارد با انجام این دست از کارها میتواند Bonding بیشتری با او برقرار کنید. همچنین مراقب حیوانهای وحشی باشید، اگر با اسبتان وارد یک محیط با حیوانات وحشی مانند خرس گریزلی شوید، بیقرار شده و باید او را آرام کنید.
اما تمام بازی به مدیریت کردن Statها و انجام ماموریتها به همراه یک گانپلی بسیار خوب خلاصه نمیشود (همین هم برای شاهکار شدن بازی کافی بود!) در بازی المانهای نقشآفرینی هم وجود دارد که قطعا افرادی که به این سبک علاقه دارند را به خود جذب خواهد کرد. اولین نشانه از این مورد انتخابهایی است که باید در بازی انجام دهید. بارها پیش میآید که باید برای یک موضوع خاص تصمیم بگیرید; حال این موضوع میتواند کشتن یا بخشش یک راهزن باشد، یا انتخاب نحوه ی حمله یه یک Camp یا انجام یک دزدی و حتی انتخابهایی که بر رابطه عاشقانه شما تاثیر میگذارد. انتخابهایی که بر میزان شرافتمندی شما تاثیر دارد، در پایان بازی هم تاثیر دارد و شما روند بازی و پایان آن را با انتخابهایتان تغییر میدهید. انتخاب دیالوگهای فرعی هم در قسمتهایی از بازی به چشم میخورد که از دیگر المانهای نقشآفرینی بازی است. علاوه بر اینها مدیریت کمپ و سیستم جامع Crafting بازی از دیگر جنبههای لذتبخش بازی است که خوشبختانه اصلا هم سطحی کار نشده و عمق بسیار خوبی دارد. برای Craft کردن اسلحه، مهمات، وسایل و مواد تزئینی و حتی زینهای مختلف برای اسبتان، به پوست حیوانات و وسایلی که در نگاه اول چندان به درد بخور نیستند احتیاج دارید که با شکار کردن یا دزدی کردن یا از انجام ماموریتها به دست خواهید آورد. بعید میدانم تا زمان عرضه بازی کسی انتظار چنین سیستم Crafting و انتخاب جامعی را در بازی ببینیم. حال متوجه شدید وقتی گفتم هر نوع گیمری باشید بازی در بهترین حالت راضیتان خواهد کرد، منظورم چه بود؟
راکاستار حتی به این موارد هم پسنده نکرده و یک اکوسیستم فوقالعاده کامل از انواع حیوانات را در بازی پیاده کرده تا در بازی کمبود گونه حیوانی را هم حس نکنید. بیش از ۵۰ گونه حیوانات که در هر گونه هم تنوع بینظیری از آنها شاهد هستیم در بازی وجود دارد که بسیار حیرت انگیز است.رفتار هر کدام از حیوانات و حتی نحوه دویدنشان با یکدیگر تفاوت دارد و باور کنید چنین تنوعی از اکوسیستم حیوانات را در نسل بعد هم تصور نمیکردید. برای شکار مناسب هر حیوان و برداشت یک گوشت سالم و مناسب از آنها، باید از گزینه Study ویژگیهای آنها را مطالعه کرده و سلاح مناسب برای کشتن آنها را انتخاب کنید و در جای مناسب شلیک کنید. در صورت رعایت نکردن این اصول، گوشت مناسبی از شکار خود به دست نخواهید آورد. Skin کردن حیوانات و پختن یک گوشت مناسب کنار آتش با همراهانتان در اتمسفر بینظیری که در بازی خلق شده، از چیزی که فکرش را هم بکنید لذتبخشتر است.
در پایان بررسی گیمپلی بازی، باید بگویم Red Dead Redemption 2 از دیگر فرنچایزهای Rockstar خشونت بسیار بیشتری دارد و بازی از به تصویر کشیدن خشنترین اعمال مانند قطع شدن اعضای مختلف بدن با شاتگان هیچ ابایی ندارد و حتی در آن اغراق هم میکند. خردهای هم نمیتوان به آن گرفت چون این عنوان یک بازی کاملا واقعگرایانه است و برای همذات پنداری بیشتر با دنیای غرب وحشی دهه هشتاد، قطعا این موارد لازم است.
تا به حال پیش نیامده است که خارج از چارچوب و یا به صورت احساسی از یک بازی یا یکی از جنبههای آن تعریف و تمجید کنم و همواره سعی کردم در بررسی جزء به جزء آن نهایت انصاف را لحاظ کنم. اما هر چقدر هم تلاش کنم نمیتوانم در مورد گرافیک فوقالعاده چشمنواز و خیرهکننده شاهمار جدید راکستار احساساتی نشوم و از سرتاسر آن تعریف و تمجید نکنم. گرافیک بازی به معنای واقعی کلمه خیرهکننده و شاهکاری در نسل هشتم است (به قول خارجیها Absolutely Stunning) کیفیت تکسچرهای بازی به طرز باورنکردنی یک نسل جلوتر از بازیهای حال حاظر است. فقط کافیست یک اسلحه را در دست خود گرفته و در بیشترین حالت ممکن روی آن زوم کنید، به طرز عجیبی خواهید دید بافتهای آن در مقایسه با حالت عادی کوچکترین تغییری نمیکنند و حتی اندکی تاری در آن نمیبینید. طراحی چهره شخصیتها هم در کنار یکی دیگر از شاهکارهای ۲۰۱۸ یعنی Spider-Man در صدر بازیهای این نسل قرار میگیرد و بسیار پر جزئیات است. این جزئیات به حدی است که برای دیدن کمترین چین و چروک یا هر چیز دیگری در صورت یک کاراکتر، نیازی به دقت زیادی ندارید و این موارد کاملا واضح و طبیعی در چهره تک تک کاراکترهای اصلی و فرعی و حتی NPCها رعایت شده است. کیفیت مناظر از دور (View Distance) و کیفیت بسیار خوب آب در درجه بعدی توجهتان را جلب خواهند کرد و فوقالعاده هستند. افکتهای آتش و دود هم مثل هر چیز دیگری که در این بازی یافت میشود، شاهکار نسل هشتم هستند.
موردی که باید به صورت جداگانه در حیث کیفیت بصری بازی به آن اشاره کنم، تغییرات رنگ بندی زیبای محیط بازی بر اساس آب و هوای بازیست. قطعا اگر Horizon: Zero Dawn را بازی کرده باشید به خوبی حرفم را متوجه میشوید. در این بازی حتی از عنوان مذکور نیز این مورد بهتر و طبیعیتر اتفاق میافتد. تغییرات رنگبندی محیط در طلوع و غروب آفتاب، هنگام باران گرفتن و قطع شدن آن، ایجاد مه پس از یک باران شدید و موارد اینچنینی رنگبندی محیط زا به وضوح تغییر میدهند. تغییر رنگ بندی محیط از قرمز به خاکستری هنگامی که باران شروع به باریدن میکند و بالعکس آن وقتی باران میایستد و پس از مدتی ایجاد مه و مجددا تغییر تدریجی رنگهای محیط، زبان تحسین سختترین منتقدان هم میگشاید و چیزی جز تحسین گرافیک شاهکار بازی برای گفتن نخواهند داشت. نتیجهگیری برای گرافیک بازی هم همان همیشگی راکاستار است. این قسمت هم شاهکاری بلامنازع است که بعید است نمونهاش را به این زودی ببینیم.
تنها مشکلاتی که میتوان در این قسمت از آن نام برد فریم ریت نوسانی بازی در PS4های معمولی و برخی باگهاست. فریم ریت بازی در این کنسولها گاها به طرز چشمگیری در مناطق شلوغ افت میکند که امیدواریم با عرضه یک آپدیت این مشکل برای استفادهکنندگان این کنسول حل شود. هر چند این مشکل در نسخه Pro وجود ندارد. در مورد باگها هم باید بگوییم درست است که وجود چند باگ ممکن است برای چنین عنوان عظیمی طبیعی جلوه کند، اما وقتی داریم در مورد راکاستار صحبت میکنیم انتظاراتمان به شدت بالاست و اکنون هم توقع داریم مثل مشکل فریم ریت این باگها هم به مرور زمان برطرف شوند.
در ابتدای بازی، وقتی مورگان هفت تیرش را به سمت دشمن نشانه میرود، بیشتر از استایل خاصش توجهتان به موسیقی عالی متن جلب میشود. آهنگی که فقط یکی از Soundtrackهای پرتعداد و زیبای بازیست که در طول تجربه صد و چند ساعتهتان بارها آنها را میشنوید و لذت میبرید. چه در مواقع درگیری و چه در مواقع آرام بازی و لحظات احساسی، موسیقیهایی کاملا مناسب با موقعیت پخش میشوند که فقط هم برای رفع تکلیف نبوده و شاهکارهای بی کلام هستند. صداگذاری بازی هم نیازی به تعریف ندارد. وقتی صدای آرتور، مورگان و داچ آنقدر خوب است که لحظه به لحظه بیشتر با آنها خو میگیرید و تمامی شخصیتهای بازی و NPCها صدای خاص خودشان را که کاملا متناسب با شخصیتشان است دارند دیگر حرفی برای انتقاد از این قسمت نمیماند. به جز انسانها، صدای تیرها در هنگام درگیری کاملا مانند فیلمهای وسترن کار شده و لذت نبردها را دوچندان میکند. تمامی گونههای حیوانات صدایی طبیعی و پر جزئیات دارند و کافیست به صدای مرغابیها در دیا و پر زدن پرندگان وقتی دسته جمعی کوچ میکنند گوش بنوازید; آرامش کامل.
اصلا مهم نیست چه سبک بازی را دوست دارید یا طرفدار سرسخت چه فرنچایزی هستید. اصلا مهم نیست که بازیباز حرفهای هستید یا یک تازهکار. حتی مهم نیست که به بازیهای رایانهای علاقه دارید یا نه. Red Dead Redemption 2 آمده تا از کوچک و بزرگ را عاشق خود و جهان شگفتانگیز بازیهای ویدئویی کند. Red Dead Redemption 2 آمده تا معلمی کند برای تمامی شرکتهای بازیسازی از بزرگ تا مستقل; Red Dead Redemption 2 امده تا عاشق جهان خشن غرب وحشی بشوید. اگر گیمری داستان محور هستید، اگر عاشق تیراندازیهای دیوانهوار هستید، اگر شیفته بازیهای نقشآفرینی هستید و حتی اگر گیمر نیستید، به هیچ وجه خود را از تجربه شاهکار بیهمتای نسل هشتم، پادشاه بازیهای جهان باز و وسترن، Red Dead Redemption 2، محروم نکنید.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- منبع داخلی: PS6 در سال ۲۰۲۷ عرضه خواهد شد + اطلاعات بیشتر
نظرات
یکی از بهترین بازی های نسل (شاید برترین)
گیم فوق العاده ای ه
فقط خدا کنه رو pc هم بیاد
چی میشه دوستان همزمان rdr 2 و ۱ remaster رو pc عرضه بشه :laugh:
یه سوال بچه ها treasure map بازی رو تو بازی کسی تونسته گنجش رو پیدا کنه؟!
ی دونه مپ نیس فک کنم اگه اشتباه نکنم حدود ۱۲ تا هست برای پیدا کردن هر کدومش هم باید به سه جای مختلف رو مپ بری من فعلا یکی شو تونستم پیدا کنم
من از همینجا به تمامی گیمر های محترم ، به تمامی گیمر های زن به تمامی گیمر های مرد به تمامی گیمر های پسر و به تمامی گیمر های دختر(call me :cool:) تبریک میگم ، ایشالا که افتخار تجربه این شاهکار تکرار نشدنی نصیب همه بشه :-*
خخخ حالا اشکاتو پاک کن 😀 گیم اسپات کبیر هم بهش ۹ داد
خب بازی به این بزرگی melee attack نداره به نظرت ایراد نیست کشک بادمجونه؟ من عاشق این بازیم اما این واقعا یه ایراده که با باگ های توی بازی ۰٫۳ کم کردن که کاملا منطقیه بقیه ی پارت ها هم نمره ی کاملی گرفتن که شده ۹٫۷
متا یه چیز مسخرست و بس
مهم یه چیز دیگست
چه گیمفا باشه چه گیم اسپات و …..
حالا یکی میاد میگه گیم اسپات کبیر و… :pain: :pain:
تا یه چیزی میای بگی میان اینو با یه بازیه دیگه مقایسه میکنن که هیچ چیزش ریط نداره به این بازی
یوزر اسکور بازی تو سایت متا کریتیک ۷۶ شده. اکثر گیمرا که نمره کم دادن به خسته کننده و کند بودن بازی اشاره کردن. دریغ از نمک نشناس هایی مثل شما که معجون شگفت انگیزی مثل رد دد رو یسره سر میکشین. کافیه ۱۰ ساعت ابتدایی بازی رو سپری کنین تا ببینین بهترین بازی نسل هشت از همه لحاظ پیش روتون قرار داره. معجون راک استار تاثیرش رو آهسته رو بازیباز میزاره اما مستی اون همیشگی ست.
بیشتر از نصفشون اون دسته از pc باز های عقده ای هستن که اومدن به بازی صفر دادن!
زیاد به اون یوزر اسکور نباید اعتماد کنین
نمیشه به یوزر اسکور اعتماد کرد ولی خوب از جهتی حق دارن
سرعت بازی کم شده دیگه مثل رد دد ۱ یا gta v راحت و سریع نیست
ولی اگه چند ساعت تحمل کنی کاملا باهاش کنار میای و بهش عادت میکنی
من مطمئنم حتی همین هایی که نمره یوزر پایین دادن احتمالا تا الان نظرشون تغییر کرده :yes:
اشکان جان کدوم چیترش هستی ؟
بنده بعنوان کسی که عاشق رددده و با رددد قبلی نهایت لذت و بردم و الان حدودا چهل ساعت بازی و اومدم جلو میگم بازی واقعا کند پیش میره و لحظات هیجان انگیزش نسبت به قبل واقعا کم شده و اون حس وسترن بودن قبلی و نداره
سلام جنرال جان والا خیلی بازی نکردم
اوایل چپتر دو هستم :-))
شما تا کجا رفتی
من از اونجایی که آرتورو بستند به سقف و شکنجه میکنند خیلی جلوترم
اسپویل نکن برادر
فهمیدیم خیلی جلویی و پروگیمری!
گاد آف وارو اسپویل کردین
اسپایدرمن رو اسپویل کردین
الانم رد دد؟
بعد هم به مسئولین سایت میگیم جبهه میگیرن که نه تقصیر خودتونه! ( مث همون استادی که تو پست dmc بود! )
داداش قصدم ناراحت کردن کسی نبود حرفیم از پرو گیمری نزدم ببخشید اگه اسپویل شد
دشمنت ببخشه داداشم.
حقیقتش این مدت خیلی بازیا اسپویل شدن.
یه هشدار اسپویل اول کامنت بذاری کافیه.
لذت کامل ببری از بازی به امید خدا :yes:
Iran_gamer
باهات موافقم. گیمرهای امروزی حقشون امثال فورتنایت و بازیهای EA و اکتیویژنه.
صددرصد بیشترشون pc گیمر بودن شک نکن
واقعا تو ی کشوری زندگی میکنیم که ی بازی خریدن شده حسرت ، گیفا جان ی مقاله ای بنویس ، چطور در این شرایط با امدن بازیهای جدید حرص نخوریم و به زندگی عادی ادامه دهیم!
سلام من از اینده اومدم الان تو سال ۱۴۰۱ تقریبا شما باید برای یک بازی تقریبا ۲ میلیون پول بدی
یاد این رپزا بخیر که بازی ها نهایتا۱۰۰ تومن یا ۲۰۰ بودن
سلام. من از تو هم آینده ترم. تو سال ۱۴۰۳ رد دد۲ برای ریجن استیمم ۷ میلیونه😊
من از آخرین آینده هستم و فقط دارن چرت و پرت تولید می کنن و ما منتظر gta 6 هستیم.
نقد درجه یکی بود همیشه گیمفا حال ادم سرزنده می کنه
اگه یه بازی فقط بخواد نقد ویدئویی بشه اون باید red dead 2 باشه
منتظر نقد ویدئویی هستم
ممنون بابت نقد و بررسی کامل واقعا بازی با ارزشی هست من با خودم میگم وقتی بازی مثل مد مکس که متای ۶۹ گرفته بالای ۵۰ ساعت منو درگیر خودش کرده(زمان بازی کردن خودم) ببین رد دد دو که ۹۷ گرفته چقدر درگیرش میشم
یه چند ساعتی با کنسول یکی از فامیلامون بازی کردمش شوتینگش خیلی از GTA V بهتره تو GTA V انگار داشتی با سلاح خفکن به NPC ها تیراندازی می کردی گرافیکشم خیلی بالاس با اینکه Open world
ممنون بابت نقد.در کنار گاد با اختلاف بسیار زیاد بهترین بازی سال هست نسبت به همه ی بازیهای دیگه.فقط حیف که من وان اس دارم و ضعیف ترین و بدترین نسخه بازی همین هست :-(( کیفیت تصویر خیلی تاره با رزولوشون ۸۰۰ :-(( کاش حداقل ps4 داشتم و رو کیفیت فول اچ دی بازیش میکردم
من یه چند ساعتی رو PS4 Pro بازی کردمش رو پرو هم افت فریم داره رو اون اژدهای ایکسم هم حتماً افت فریم داره
رفیق این که میگی “بدترین”، خیلی هایی که وان معمولی و ۴ معمولی دارن رو ناامید میکنی. و این اصلا درست نیست به نظرم. چون از واقعیت به دوره. شما فقط داری در مقایسه با ایکس و پرو حستو میگی.
من چنین تجربه که شما داری ازش صحبت میکنی رو نداشتم. درسته بازی اونقدر گرافیکش بالاست که افت فریم داره روی کنسول های معمولی. اما هرگز نمیشه گفت بدترین نوع تصویر رو داری میبینی. افتش دایم نیست که. خیلی کمه انصافا. من توی ۵ ساعت فقط یکی دوبار دیدم یا کاملا متوجهش شدم.
لطفا اینو نگو.
میاییم میگیم ایشالا همه تجربه کنن بعد میگیم روی فلان کنسول بدترین تجربه رو داره. خب داریم ظلم میکنیم در حق کسی که وان داره یا ۴ معمولی داره و میخاد اینو بخره. باید بزنی توذوقش؟ چرا؟ چون ایکس و پرو نداره. اینقدر به این قیاس های عددی اتکا نکنیم.
ببخشیدا.. فقط محکم میگم داری اشتباه میکنی. چون بقیه میان میخونن نظرتو.
سرت سلامت
سلام دوستان خوبم به نظرم بازی اگه خوب بهینه شده باشه رو ۳۰ فریمش هم افت فریم خیلی کمی خواهد داشت که زیاد تو دید نیست و گیمرو اذیت نمیکنه و بازی روون به نظر میاد چون من فقط pc دارم با مشخصات خوب که قادره بازی ها رو بالاترین نرخ فریم و بالاترین کیفیت اجرا کنه و همین چند ماهی میشه ps4 گرفتم و بهترین بازی های ps4 روش نصب کردم واقعا کیفیت این کنسول فول اچ دی واقعی هست از کیفیت ۱۰۸۰ بلوری معمولی خیلی بالاتره دوستان میومدن میگفتن کنسول رو ۳۰ فریمه رو ۶۰ فریم ارزوشون هست منم فکر میکردم واقعا بازی اونقدر افت فریم داره کلی تصویرش تار میشه اما وقتی بازی مانند انچارتد ۴ و گاد ۴ و دیترویت و اسپایدرمن ۲ رو بازی کردم و به این چیز ایمان اوردم که بازی ها روی کنسول ۳۰ فریمش روون و قابل تحمل هست و در صحنه های خیلی کمی شاید افت فریم حس بشه که این اصلا تو ذوق نمیزنه و مهم نیست بازی های کنسول خیلی بهینه و روون هستن از روی ps4 دارم میگم ایکس باکس رو نمیگم چون ندارم
در کنار گاد !!!! خواهشا از گاد بکشین بیرون، گوتی و هرچی عنوان دیگه هست از الان برای رد دده، حتی اوردن اسم این دو کنار هم مسخره ست
بچه جون برو مشقاتو بنویس تو چه میدونی بهترین هک ان اسلش تاریخ با متای عالی ۹۴ چیه.از دکل بازی مولتی پلتفرم بالا نرو.اون موقع که به دنیا نیومده بودی گاد سروری میکرد الانم میکنه
چی میگی تو اخه؟فک کنم ۱۰ سالته
برو اطلاعاتتو ببر بالا و بدون که اولین نسخه رد دد(revolver)قدیمی تر از اولین نسخه گاد هست
اونوقت میای ایندوتارو مقایسه میکنی
اول از اسم پروفایل و عکس من دزدی و جعل نکن بعد بیا درباره متای ۹۴ و گاد صحبت کن وقتی این کارو کردی شخصیتت رو نشون دادی پس دیگه حرفتم اعتباری نداره
داداش تو این گرونی شکر کن که همونم داری خیلیا الان اونم ندارن
بعضی نقداتون مثه این انقد پر و پیمونه و ادم میمونه بعضیاشون نکنه الکی و فرمالیتس ?:-)
خیلی نقد خوبی بود
خسته نباشید
ولی باید ۱۰ میدادی 😉
ولی کسایی که FPS بازن شاید زیاد باهاش حال نکن مثل خودم
من از Black Ops 4 بیشتر حال کردم تا رد دد ردمپشن ۲ گیم پلی سریع رو ترجیح میدم
زنده ای هنوز ؟
electro pop خسته نمیشی از بس میای منفی میگیری و میری؟؟
بسه بابا
همیشه خلاف موج میخوای شنا کنی که بگی مثلا من متفاوتم؟؟ 😕
جمع کن بابا
واقعا,نمیدونم فازش چیه.
داش مهدی دمت گرم چه نقد زیبایی بود مخصوصا اون عکسایی که از طبیعت گرفتی خیلی قشنگ بود . واقعا نمیدونم در مورد این بازی چی بگم یک شاهکار درجه یکه. خود خود واقعیته.
به امید بازی های بیشتر مثل این در آینده
بازی هایی با گیم پلی پر و پیمون
نه فقط گرافیک خالی و گیم پلی در حد پشم
کاش واسه پی سی هم بیاد 🙁
اقای رضایی عالی بود۰
نمره هم بد نبود بازی یخورده باگ داره!!
ولی در کل خوده زندگیه
دوستان من چپتر سومم شما چپتر چندید؟؟؟
چپتر چهار