به دنیای هیولاها خوش آمدید | نقد و بررسی بازی Monster Hunter: World
انتخاب سلاح و ادوات جنگی، پذیرفتن قرارداد کشتن یک هیولا، آماده شدن برای نبرد، جدالی سهمگین و شکار هیولا، گرفتن دستمزد و به دست آوردن غنائم، قویتر شدن سلاحها و جنگافزارها و پذیرفتن قراردادی جدید. این چرخه، خلاصهای است از بازی Monster Hunter: World ، که ژانویه امسال یعنی سال ۲۰۱۸ میلادی برای پلتفرمهای Play Station 4 و Xbox One توسط کمپانی Capcom منتشر گردید و احتمالاً همین امسال برای Microsoft Windows نیز عرضه خواهد شد. از سال ۲۰۰۶ تا کنون «شکارچی هیولا: جهان» اولین نسخه از این سری است که در انحصار کنسولهای کمپانی نینتندو نیست( حدود ۱۲ سال پیش Monster Hunter 2 برای Play Station 2 منتشر شده بود). بازگشت این فرنچایز به کنسولهایی با تعداد بازیکنان بیشتر، بدون تردید بازگشتی باشکوه بوده است. از فروش مناسب این عنوان گرفته تا کسب متاهای عالی ۹۱ و ۹۳ (به ترتیب برای PS4 و Xbox One) همه و همه نشان از موفقیت این عنوان دارند. اما آیا به راستی این عنوان شایسته کسب این نمرات هست یا خیر؟ و این که آیا همه بازیبازان میتوانند از آن لذت ببرند؟ یا بازی مشخصاتی دارد که ممکن است مناسب برخی از گیمرها نباشد؟ در این مقاله، بخشهای مختلف این عنوان بررسی میگردد و شاید پس از آن، راحتتر بتوان به سؤالات فوق پاسخ داد. پس با گیمفا و نقد و بررسی Monster Hunter: World همراه باشید.
در بازی Monster Hunter World که از این به بعد، به آن MH:W خواهیم گفت، همچون عناوین قبلی این سری، بازیباز بازی را در نقش یک شکارچی آغاز مینماید. پس از شخصیسازی ظاهر کاراکتر اصلی بازی و پالیکو(گربه همراه بازیباز) شکارچی برای کمک به گروهی از محققان، به سرزمین «New World» سفر میکند تا هم در برابر خطرات این منطقه، از آنها دفاع کند و هم هیولاهای خاصی را شکار کرده تا گروه بتواند بر روی آنها، تحقیقات مورد نظرش را انجام دهد. در این سفر کشتی آنها از طرف یک اژدها به نام زورا مگداروس مورد حمله قرار میگیرد. شکارچی و همکارش از دیگر اعضای گروه جدا میشوند. آنها باید با تلاش خود، به مقر اصلی و امن بازی، یعنی آسترا رسیده تا آماده ماجراهای بعدی شوند، که این ماجراها چیزی جز کشتن هیولاهای گوناگون نخواهد بود.
در نسخههای قبلی این سری داستان بازی به نوعی مقدمهای برای ورود به دنیای بازی بود و گیمر با انجام مأموریتهای ساده داستانی، آماده انجام مأموریتهای سختتر میشد اما در این سری اوضاع این گونه نیست. به پایان بردن بخش داستانی بازی که حدود ۴۰ تا ۵۰ ساعت به طول خواهد انجامید، شامل انجام مأموریتهای کوچک و ساده و بزرگ و پیچیده و دشواری خواهد بود. بین مأموریتها نیز میتوانید در دهکده زیبای Astera که همان هاب و مآمن اصلی بازی است به گشت و گذار پرداخته و از محیط بینهایت زیبا و شاد آن لذت ببرید. طبیعی است که با توجه به داستان محور نبودن بازی، نباید انتظار زیادی هم از داستان این عنوان داشت، اما داستان بازی تا بیش از اندازه آبکی و کلیشهای و قابل پیشبینی است. بخش داستانی بازی فقط برای این وجود دارد، تا کمی تنوع به بازی بدهد و یکی از ابزارهایی باشد که در جهت تکراری نشدن بازی به کار میروند. در واقع با شنیدن این که بازی، نقشآفرینی است و ۵۰ ساعت هم بخش داستانی دارد، نباید فکر کنید که این عنوان داستان قوی و عمیقی نیز خواهد داشت. راستش نمیتوان این مسئله را ایرادی اساسی و ضعفی جدی برای بازی به حساب آورد زیرا همانگونه که ذکر شد MH:W عنوانی داستان محور نیست. ولی باید به این مسئله اشاره کرد که بازیهای دیگری مانند این عنوان بودهاند که نیازی به داستان خیلی قوی نداشته و بدون یک روایت عالی نیز جذاب بودهاند، اما باز هم سعی کردهاند داستانی عالی و عمیق خلق کنند ( مانند عناوین میازاکی مانند سری Dark Souls). و خب همین مسائل است که باعث میشود یک بازی از مرحله جذاب بودن و لذتبخش بودن عبور کرده و به مرتبه شاهکار بودن برسد.
سرزمین «New World» خالی از جمعیت انسانی میباشد. اما تا دلتان بخواهد پر است از هیولاهای گوناگون و خطرناک. قرار است تا شکارچی، هیولاهایی را کشته و یا به دام انداخته و در ازای آن پول دریافت کند. او فاقد هر گونه ویژگی ذهنی خارقالعاده و یا جادو و نیروهای عجیب و غریب است. قدرت او سلاح و زره و ادوات جنگیای است که در اختیار دارد و هدف از بازی نیز قویتر کردن آنهاست. در بازی ۱۴ سلاح گوناگون وجود دارند که طراحی فوقالعادهای دارند و حتی به دست گرفتن و راه رفتن با آنها هم لذتبخش است. سلاحهای اغلب بسیار بزرگ و سنگین بازی، به گیمر حس قدرت و اعتماد به نفس برای کشتن هیولاهای عظیمالجثه خواهند داد. ضمن آن که این ۱۴ سلاح به هیچ عنوان تکراری و شبیه به هم طراحی نشدهاند. از شمشیر و نیزه و پتک گرفته تا تیرکمان و آتشافروز و … هر کدام شیوه بازی و انیمیشنهای مخصوص به خود را دارند. در واقع میتوان گفت گیمر هیچگاه از سلاحهای بازی خسته نخواهد شد. همچنین بسیار بعید است که کسی نتواند سلاح مورد علاقه خود را در میان این ۱۴ سلاح پیدا کند. برای ارتقا این سلاحها میتوان از لوت کردن هیولاها پس از شکارشان و همچنین پول درون بازی استفاده کرد که راه اصلی به دست آوردن آن، انجام قراردادها و کشتن هیولاها و همچنین کسب غنائم پس از انجام هر مأموریت است. بازیباز با ارتقا این سلاحها و همچنین زرههای بازی، قویتر میشود و میتواند با کشتن هیولاهای جانسختتر، باز هم سلاحهای خود را ارتقا دهد. این ارتقا و قویتر شدن سلاحها، کاملاً در طول بازی به چشم میآید و به عنوان انگیزهای برای ادامه بازی، مناسب است. بازی پر است از آیتمهای زیاد، ترکیبات بیشمار مواد اولیه و ساخت و ساز ادوات جدید و همچنین غذاهای گوناگون و اثرات مختلفی که میتوانند بگذارند. بازی آنقدر آیتم و وسیله و سلاح و زره و چیزاهای دیگر دارد که اگر اولین بارتان است که یک Monster Hunter بایز میکنید قطعا گمراه و گیج خواهید شد. اگر هم تا به حال تجربه بازیهای نقشآفرینی نداشته اید که اوضاع بدتر هم خواهد شد. راستش این پیچیده بودن، که به طور کل برای یک بازی نقشآفرینی یک مزیت به شمار میآید، ممکن است شما را در ابتدا بترساند و حتی از بازی زده کند. اما اگر بتوانید به طور کامل با این موارد خو بگیرید قطعاً از وسعت و تنوع آن لذت خواهید برد.
MH:W در شاخه نقشآفرینی اکشن سوم شخص جهانباز قرار میگیرد(Third Person Perspective , Action Role Playing ، Open World). هسته اصلی بازی شامل مأموریتهایی است که شامل کشتن یا اسیرکردن هیولایی بزرگ در مدتزمان محدود است که معمولاً ۵۰ دقیقه برای آن در نظر گرفته میشود. حال میتوان به صورت تک نفره به انجام مأموریت پرداخت و یا به صورت آنلاین با ۱، ۲ و یا ۳ گیمر دیگر همراه شد. پذیرفتن قراردادها از طریق Quest Board و یا همان تابلو اعلانات بازی صورت خواهد گرفت و در آنجا میتوان مأموریتی مناسب خود را به سادگی پیدا کرد و با انجام آن جوایزی به دست آورد. در صورت بازی به صورت تک یا دو نفره پالیکوها و یا همان گربههای همراه هم در انجام مأموریت کمکحال بازیبازان خواهند بود. پالیکو بسیار دوستداشتنی طراحی شده و میتواند در نبرد نیز، بسیار تعیینکننده باشد.
در مورد محیط بازی هر چقدر هم که تعریف کنیم کم است. دنیای بازی پر است از پوششهای گیاهی و همچنین هیولاهای مختلف که کاملاً مانند دایناسورها طراحی شدهاند. زیستبوم بازی به زیبایی و پویایی هر چه تمامتر کار شده و تمام هیولاها و حیوانات بازی برای اهداف گوناگون خود کاملاً از آن بهره میبرند. برای مثال هیولاها سعی میکنند به زیر آب و یا حتی خاک رفته و از پایین و به طور ناگهانی به شما حمله کنند. موجودات با یکدیگر ارتباط داشته و اگر دعوا و یا جدالی مشاهده کنند بعضاً خود نیز وارد آن میشوند تا شاید از این آشفتهبازار نفعی ببرند. موجودات کوچکتر معمولاً سعی میکنند ضعف جثه خود را با حرکت کردن و جنگیدن به صورت گروهی جبران کنند و هیولاهای بزرگ بعضاً برای قدرتنمایی و نشان دادن آن که خود رئیس منطقهاند، به نزاع و دعوا با یکدیگر میپردازند. در بازی بسیار پیش میآید که گیمر برای کشتن هیولایی بزرگ در تقلاست و به یکباره هیولای عظیم و قدرتمند دیگری نیز به دعوا با هیولای دیگر وارد شده و ناخودآگاه کمکحال بازیباز خواهد شد. نبرد خونین و نفسگیری که میان دو غول قدرتمند شکلگرفته، به همراه انیمیشنهای بسیار باکیفیت و خارقالعاده طراحی شده برای آن، حس و حالی حماسی به بازی میدهد و نتیجه، به وجود آمدن صحنههایی از جدال موجوداتی است که مشابه آنها را بارها در مستندهای حیوانات دیدهایم و ما را به وجد آوردهاند.
از لحظهای که محدودیت زمانی برای کشتن هیولای مورد نظر آغاز میگردد، دقایقی طول خواهد کشید تا گیمر بتواند او را پیدا کند. این فرایند شامل پیدا کردن ردپایی از او و همچنین دنبال کردن آن ردپاها و یا سرنخها است. پس از آن که به هیولای مورد نظر رسیدیم نوبت به کشتن آن خواهد رسید که در برخی مواقع بسیار سخت و نفسگیر خواهد بود. هیولاهای بازی روباتهایی ساده نیستند که مجموعهای از حرکات تکراری و قابل پیشبینی را به طور مداوم انجام دهند. هوش و ذکاوتی که توسط سازندگان بازی برای آنها خلق شده، ستودنیاست. آنها گاهی اوقات بیپروا به گیمر حمله کرده و گاهی نیز محافظهکارانه عمل میکنند. بعضی وقتها نیز که اوضاع را مناسب نمیبینند پا به فرار میگذارند و باید دقایقی آنها را تعقیب کرد تا گیرشان انداخت. هنگامی که زخم شدیدی میخورند وحشی و جری شده و بیمحابا خود را به آب و آتش میزنند تا به شما آسیب برسانند. زمانهایی نیز با شدت تمام جیغ میکشند طوری که شخصیت بازی مجبور به گرفتن گوشهای خود خواهد شد و برای چند ثانیه قادر نخواهد بود به نبرد خود ادامه دهد. تمام این حرکات، رنگ واقعی بودن به آن هیولا میدهد. این احساس که او حقیقی است و هوش دارد، باعث میشود ما نیز نسبت به او حس داشته باشیم و یکی از عوامل موفقیت این بازی هم هنر سازندگان در القای این حس است. گاهی اوقات که خیلی آسیب میبینیم، از هیولا حرصمان خواهد گرفت و به او فحش خواهیم داد و سپس زمانی که بر روی زمین افتاده و از درد به خود میپیچد، دلمان خنک خواهد شد. گاهی پس از شکست عصبانی خواهیم شد و خواهیم گفت این بار هر طوری شده تو را خواهم کشت! و سپس با کشتن او لذت انتقام را خواهیم چشید.
تمام نکاتی که تاکنون از گیمپلی بازی بیان شد، فقط و فقط نوید یک شاهکار را به خواننده خواهند داد، اما متأسفانه عواملی نیز هستند که به این عنوان لطمه وارد میکنند. عواملی که تا حدی نیز میتوانند سلیقهای باشند اما از دید من، اگر نبودند میتوانستیم با عنوانی بهتر طرف باشیم. اولین نکته منفی که در بازی به چشم خواهد خورد، نحوه ضربه زدن با سلاحهاست. در بازیهای مشابه سوم شخص که با شمشیر یا هر سلاح دیگری به دشمنان آسیب وارد میکنیم، گزینه قفل کردن بر روی دشمنان (Lock on) قابلیتی است بسیار کاربردی، که باعث میگردد ضرباتمان به هدف نشسته و همچنین دشمن از صفحه نمایش خارج نشود. متأسفانه این عامل در این عنوان بسیار ضعیف کار شده است. در بازی بسیار دیده خواهد شد که ضربات به جای برخورد به حریف به هوا برخورد خواهند کرد و همچنین حتی پس از Lock کردن روی دشمنان، آنها از زاویه دوربین بازی خارج شدهاند! گاهی ضرباتی به بدن هیولا برخورد کرده و باعث آسیب میشوند و گاهی نیز همان ضربات، تقریبا در همان موقعیت اصلاً به او اصابت نمیکنند، طوری که گویا سیستمی تصادفی و Random برای میزان آسیب به دشمن وجود دارد. البته همه سلاحها این گونه نیستند و همیشه این اتفاقات رخ نخواهند داد، اما همان طور که ذکر شد، این عامل به تجربه کلی عنوان، ضربه خواهد زد. ویژگی دیگری که در بازی قرار دارد و خب قطعاً مدافعانی قابل احترام هم خواهد داشت، نشان ندادن میزان سلامتی هیولاها و آسیبی که به آنها وارد شده. در واقع نمیتوانیم میزان سلامت دشمنان را به صورت نواری ساده در صفحه نمایش بازی مشاهده کنیم، بلکه باید از لنگانلنگان راه رفتن هیولاها، یا افتادن آنها بر روی زمین و پیچیدن آنها به خودشان و یا روشهای غیرمستقیم دیگر، زمان مرگ آنها را تخمین بزنیم. جدا از مزایای این مسئله، یعنی واقعیتر شدن مبارزات و همچنین هیجان ناشی از نامشخص بودن نتیجه نبرد تا انتها، این عامل بعضاً باعث سرخوردگی و بیانگیزگی بازیباز خواهد شد. فرض کنید که ده دقیقه از نبرد باقی مانده و شما واقعاً نمیدانید که آیا این زمان برای کشتن هیولا کافی است یا خیر زیرا تا کنون علائمی از آسیب دیدگی در او مشاهده نکردهاید. در نتیجه ناخودآگاه پیش خود خواهید گفت احتمالاً بیجهت وقت خود را تلف خواهم کرد در حالی که امکان ندارد او در این زمان کشته شود. صحبت از واقعی بودن و حس باورپذیری بازی شد که باید گفت متأسفانه MH:W مشکلات عدیدهای در این زمینه دارد. برای مثال در بازی بشکههایی پر از باروت و مواد منفجره وجود دارند که تقریباً نصف قد شخصیت اصلی بازی هستند و با آنها میتوان به هیولاها آسیب زیادی وارد نمود. طبیعتاً در یک بازی باورپذیر که قرار است در آن باور کنیم که شکارچی هیولا هستیم، نخواهیم توانست این بشکهها را در جیب خود حمل کرده و هر وقت خواستیم آنها را ظاهر کنیم. اما در این بازی این امر امکانپذیر خواهد بود. این تنها مثالی ساده بود از وجود عناصر بسیاری در بازی، که دائم به ما یادآوری میکنند این عنوان یک بازی است و قرار است فقط از آن لذت ببریم و قرار نیست باور کنیم که واقعاً یک شکارچی هیولا هستیم. در واقع MH:W برای افرادی که تمایل دارند کاملاً در نقش خود در بازی فرو بروند و باور کنند که در محیط بازی هستند خیلی مناسب نخواهد بود.
خب برگردیم به نکات مثبت بازی. در بازی آیتمها و امکانات بسیار گسترده و زیادی برای از بین بردن هیولاها وجود دارد که باعث میشوند گیمپلی بازی خسته کننده نشود. از تلههای گوناگون و بشکههای باروت و شوک الکتریکی گرفته، تا انواع و اقسام تیرها و سلاحهای گرم. ترکیب و به کار گیری این امکانات با یکدیگر، به همراه آسیب رساندن به هیولاها از طریق استفاده از محیط و طبیعت و یا روبرو کردن آنها با هیولاهای دیگر، همه و همه باعث بروز خلاقیت بازیکنندگان و افزایش تعداد راههای کشتن یا اسیر کردن هیولاهای گوناگون خواهد شد. ضمن آن که هیولاها با یکدیگر کاملاً متفاوتاند و شکست هر کدام از آنها استراتژیها و روشهای گوناگونی را طلب میکند.
در بازی باید دائم مراقب نوار سلامتی و نوار استقامت خود نیز نیز باشیم. با تمام شدن نوار سلامتی به یکی از مقرهای اولیه در نقشه باز خواهیم گشت و زمانی طول خواهد کشید که دوباره به هیولا برسیم. همچنین اگر این اتفاق سه بار رخ دهد در مأموریت با شکست مواجه خواهیم شد. پس از ضربات پیاپی و کار زیاد با سلاحها، آنها کند شده و کارایی خود را از دست خواهند داد و لازم است لحظهای از مهلکه دور شده و سلاح خود را تیز کنیم. تمام این نکات باعث پیچیده شدن بازی شده و خب پیچیدگی زیاد و توجه همزمان به چندین موضوع توانسته است، باعث جذاب شدن هر چه بیشتر بازی شود.
گرافیک بازی چه از دید هنری و چه از منظر فنی عالی کار شده است. بافتها برای یک عنوان نقشآفرینی جهان باز، کاملاً باکیفیت و قابل قبولاند. محیط بازی زیبا، زنده و پویاست. در آن، فراوان از رنگهای شاد و همچنین نور زیاد استفاده شده است، تا بازی بسیار چشمنواز شود. نورپردازی و سایهزنی طبیعی و زیبا کار شدهاند. طراحی هیولاها و حیوانات دیگر نیز عالی از آب درآمده، که خب این طراحیها شدیداً الهام گرفته و یادآور دایناسورها هستند. در بازی باگهایی نیز کم و بیش مشاهده میشود که تعدادشان به حدی نیست که لذت بردن از بازی را تحت تأثیر خود قرار دهند و خب شاید با آپدیتهای بعدی به طور کامل برطرف شوند. هاب اصلی بازی یعنی همان Astera بینهایت زیبا و پویا و شاد طراحی شده و گشت و گذار در آن از بهترین لحظات بازی است. انیمیشنهایی که در این دهکده زیبا طراحی شده از جمله صحنه پختن غذا توسط آشپزها بسیار دیدنی است.
موسیقی بازی نیز خوب کار شده و با اتمسفر و محیط آن کاملاً سازگار است. در هنگام نبرد موسیقی حماسی میشود و هنگام گشت و گذار در محیط آرامشبخش است. در Astera نیز قطعه شادی پخش خواهد شد که بسیار زیبا و شنیدنی است. نکته جالب در مورد موسیقی بازی آن است که دقیقاً هنگام حمله هیولا به سمت گیمر موسیقی بازی بلندتر و حماسیتر میشود و همین امر به ظاهر کوچک، مبارزه را نفسگیرتر و جذابتر خواهد کرد. صداگذاری هم از نقاط قوت این عنوان به شمار میرود به خصوص صدای هیولاها و نعرهها و جیغهایشان که مخوف و با ابهتاند.
به عنوان نتیجهگیری باید گفت بازی Monster Hunter: World ویژگیهای فوقالعادهای دارد که تا به حال در بازیهای دیگر کمتر مشاهده کردهایم. از اکولوژی کاملاً پیشرفته و طبیعی بازی گرفته تا طراحی هیولاها و حیوانات بازی به همراه سیستم ارتقا ادوات و تجهیزات جنگی بسیار پیشرفته. ماهر شدن در استفاده از سلاح مورد علاقه خود و همراه شدن با دیگر بازیکنان به صورت آنلاین برای کشتن هیولاهای عظیمالجثه و هر روز قوی و قویتر شدن، همگی لذت بخشاند. اگر چه Monster Hunter: World عنوانی داستان محور نیست اما لازم به ذکر است که بخش داستانی ۴۰ تا ۵۰ ساعته بازی، نخواهد توانست طرفداران عناوین نقشآفرینی داستان محور را از نقطهنظر داستان راضی نماید. همچنین بازی در زمینه گیمپلی و به خصوص استفاده از سلاحها مشکلاتی جدی دارد که میتوانند تا حدی از ارزش نهایی کار بکاهند.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- شرکت Sweet Baby نقشی در پروسه ساخت Dragon Age: The Veilguard نداشته است
نظرات
بسیار زیبا آقای معتقدی!
گرالت و آستارا خیلی خوب بود
کجایی پس تو پسر؟
دوستان گاهی اوقات طبع شعرشون می گیره یاد تو میوفتیم :rose:
قربانت پوریا جان عزیز ممنون از محبتت :rose:
بازی از نظر کیفیت انیمیشن ها عالی عمل کرده و اکو سیستم جالبی داره ولی گرافیکش واقعا در مقایسه با بازیای الان کم میاره
این بازی رو هر کسی نمیپسنده و یه عده خاصی میتونن باهاش ارتباط بر قرار کنن.من با وجود این ک بازیای نقش افرینی رو خیلی دوست دارم ولی این بازی اصلا گیم پلی جذابی برام نداشت.با تجربه دو ساعته بتاش کلا پاکش کردم و از خریدش پشیمون شدم.نظر شخصیمو گفتم و دلیل بر بد بودن بازی نیست و میدونم هر کسی قرار نیست مثل من فکر کنه.مثلا خیلیا اسکایریم خوششون نمیاد ولی من باش زندگی کردم و میکنم 🙂
مرسی از نقدتون آقای معتقدی
با گیم پلی هایی که از بازی دیدم به نظر بازیه باحالی به نظر میاد و طرفدارای زیادی هم داره و به خاطره اینکه سبکش با سایر بازی ها فرق میکنه به نظرم جالب تر هم میشه متای خیلی خوبی هم گرفت(۹۱).. به نظرم بازی قشنگیه. باز هم از نقد به موقتون ممنونم آقای معتقدی :yes: :yes: :heart: :heart:
تازه واسه xbox هم ۹۳ گرفت یادم رف بنویسم 😀 😀 :-/ :-/
خیلی خیلی ممنون محمدجان عزیز
بله با نظرتون کاملا موافقم 🙂 :rose:
سلام و عرض ادب دارم به منتقد خوبمون آقای
هامون معتقدی
نقد رو کامل خوندم و این اولین نقدی هست که از گیمفا میخونم (فقط فقط بخاطر mh )
باید به عرض تون برسونم شما کلا نباید این بازی رو مورد نقدتون قرار میدادید اول در مورد داستان بازی بگم مثله این که شما تا به حال یه mh بازی نکردین اتفاقا این داستان کاملا عمیقه
راستش هیچکس نمیره یه q بگیره یه راست بره هیولا رو بزنه برگرده 😐 شما باید بری تحقیق در مورد هیولا بخونی داستانا رو ….بلوف های npc ها رو بشنوید … به داستان کسایی که واقعا دیدنش که چطور میجنگه حرکاتش چیه به چی حساسه گوش بدین و بعد از کلییییییی آمادگی میری سراغ هدف و همه این آمادگی داستان این بازیه( خود من تویه Monster Hunter Freedom Unite بعد چندین روز تلاش مشکلم با یه هیولا با سم یه گل حل شد 😐 )
سیستم مبارزه بازی که کله دنیا میزارن سرشون و عاشقانه عاشقشن ولی ما هم وطن ها همیشه کوبیدیمش همین سیستم مبارزه و سنگینی سلاح و اون حس عجیب ضعف در مقابل هیولا هست که این همه این بازی رو محبوب کرده
بر خلاف هر بازییییی که بازی کردیم تویه این بازی برای هر باس هر دفعه نا امیدی گریبان گیرتون میشه اون حس واسه من واقعا زیباس مخصوصا بعد شکست دادنشون یه خواب راحت (مثله انیمیشن های این سری )) و هیمنطور نخوردن ضربات به هیولا که همیشه در این سری بوده و باگ نیست و دلایل خودشو از همه اینا بگذریم میرسیم به بخش باور پذیری ؟! چی؟! چرا باید یه گیم باور پذیر باشه …. توی mgs وقتی تویه یه کارتون(جعبه مقوایی) قایم میشیم دشمن stun میشه( 😀 😀 ) باور پذیره ؟! چرا مورد منفی نبود واستون؟! جعبه رو از کجا در اورده؟! با بالون طرفو بفرستیم بیس؟! اینا واقعین ؟! (بیخیال بیاین پاهای کجیما (استاد ) تویه تشت شیر بشوریم 😀 ) عی به اینطوری ایراد گرفتن … در آخر بهتره ما هموطن ها این سری رو مورد نقد قرار ندیم چون نمیتونم در قبالش منصف باشیم
سلام و ارادت خدمت شما آقا اشکان عزیز
راستش بابت داستان اینایی که گفتین خیلی جزو داستان به حساب نمیان. داستان شخصیت پردازی لازم داره، فراز و فرود می خواد، عواملی می خواد که کشش ایجاد کنه و … و متاسفانه این عنوان این ها رو نداره یا خیلی ابتدایی و کم داره.
من سنگین بودن مبارزه رو تحسین کردم ولی این که ضربه لزوما نخوره باید منطق داشته باشه. مثالی می زنم شما تو بازی Bloodborne حداقل اوایل بازی دائم احساس ضعف می کنین و می بازین ولی آیا هیچ وقت نمیگین : بابا من که ضربه زدم چرا نخورد! در واقع بازی منصفانه و عادلانه شما رو تنبیه می کنه.
در مورد باورپذیری هم تو متن گفتم شاید بعضی افراد با این امر مشکلی نداشته باشن و شما هم شاید جزو همین افرادین. در مورد MGS هم راستش من نقدش نکردم
باز هم ممنون اشکان جان بابت نظرت 🙂 :yes:
یعنی دوستمون از این قشنگتر نمیتونست مشکلات بازی رو ماسمالی کنه :-/
ممنون از نقدتون آقای معتقدی
ممنون از شما بابت نظرتون
خسته نباشید آقای معتقدی :yes:
ساخت چهره کاراکتر به شکل گرالت افسانه ای فوق العاده بود
ممنون دوست عزیز لطف دارین
البته ویدئوی این ساخت چهره هم هست برای دوستانی که می خوان بسازنش ولی به نظرم یه کم این لاغر شده در مقایسه با گرالت 😀
من یک ساعت ابتدایی بازی رو دیدم و به نظرم اون طور که باید باشه نبود به نظرم دوستان باید قبل خرید حتما تریلرهای بازی رو ببینن و به نظرم بازی واسه همه سلیقه ها نیست ?:-)
به نظرم بازی خوبیه اما طبق نقد
فک نکنم با یه شاهکار طرف باشیم
دوستانی که عشق هیولا و این چیزایین اگه ویچر رو بازی نکردین اول اونو بازی کنین
ممنون بابت نقد
این بازی شاهکاره خالصه
حقش حداقل ۹
راستش نمیتوان این مسئله را ایرادی اساسی و ضعفی جدی برای بازی به حساب آورد زیرا همانگونه که ذکر شد MH:W عنوانی داستان محور نیست
بعد ۱ نمره کم کردین
هیچکس ازMonster Hunter انتظار داستان نداره
دوست عزیز اولا ممنون بابت نظرتون
نمره دادن از نظر من این طور نیست که ما بیایم بازی رو مثل برگه امتحان تصحیح کنیم و بعد نمره کم کنیم یا حداقل من این طوری نمره نمی دم
یه بازی می تونه بی نقص باشه اما از نظر من نمرش ۸ باشه چون همه چیزش نسبتا خوبه ولی فوق العاده نیست و ۸ از نظر من یعنی خوب. همچنین یه بازی می تونه ضعف هم داشته باشه اما ۹٫۵ شه چون شاهکار به یاد موندنی باشه
اگر یه بازی داستان نداشته باشه کسی نمی تونه ایراد به داستانش بگیره (شاید بشه به داستان نداشتنش ایراد گرفت) ولی وقتی یه عنوان داستان داره و اصلا روی داستان کار نشده طبیعیه که باید بهش پرداخته شه
تشکر آقای معتقدی لذت بردم از مقالتون،خیلی وقته منتظر این بازیم اما وضع مالی خرابه
سلام دوست عزیز خیلی لطف کردین که خوندین :yes: 🙂 واقعا این نرخ ارز هم معضلی شده
هامون جون دستت طلا.بازی خوبی بید
قربانت علی جان ممنون از سازندگانش 😀 :yes:
از نظر من بازی بدی نیس ولی ویتچر و هاریزون خیلی بهتراز این هستند و اصلا قابل مقایسه نیستند شخصیت پردازی که HORIZON داره خیلی عالیه و بهتره
اونایی که گفتی آنلاین بودن!
شما خودت کنسولت چیه؟ کی گفته The Witcher 3 و horizon zero dawn آنلاین هستن؟
ربطی به آنلاین یا آفلاین بودن بازی نداره این بازی داره یجورایی سبک بازی های horizon و ویچر رو یدک میکشه اما بصورت آنلاین که اصلا اینها قابل مقایسه باهم نیستن
به این لینک برید ببینید طراحی چهره رو https://pasteboard.co/H6gwsTq.jpg
ویچر و هورایزن
ممنون هامون جان نقد جالب و مفیدی بود
راستی اون گرالت رو خودت ساختی؟
یه سوال دیگه که به ذهنم رسیده اینه که گفتی تو این سرزمین هیچ انسانی نیست پس چطور دهکده هستش و قرار داد ها چطور میان ؟ ایمیل میزنند ( شوخی میکنم )
منتظر نقد های بیشتر از شما هستیم
ممنون عزیز لطف داری
نه دیگران ساختن و من عکسشو گذاشتم ولی می تونین ویدئوهاشو ببینین که چطور ساختن
گفتم خالی از جمعیت انسانی. والا منظورم این بود که کشورها و ملت ها توش نیستن
ممنون لطف داری :rose:
توجه توجه
اسسین کرید origins را خدا ازاد کرد 😀
چقدر زود نقدشو رفتید…
مرسی
دورادور هم بازی زیبایی به نظر میومد. جزئیات گرافیکی هوشبری داره این بازی.
ممنون دوست عزیز
لطفا نقد ویدیویی هم بگذارید
مرسی هامون عزیز بابت نقد بسیار عالی و قشنگت! خب واقعاً Monster Hunter، بازی اثبات شده و زیباییه، مخصوصاً اگر در کنار یاران و آشنایان باشی که لذتش ده برابر میشه! کاملاً سرگرم کننده و جذاب، در کنار نوآوریهای خوبش.
ممنون حسین جان عزیز
دقیقا همین طوره که میگی
ممنون بابت نقد هامون جان.
در مورد داستان و واقعی بودن بازی مخالفم. البته قبلاً هم گفته شده اما این موضوع سلیقهای و من مشکلی باهاش ندارم.
اما در مورد دوربین بازی بشدت موافقم. این سری از همون اول این مشکل رو داشت مخصوصاً وقتی از سلاح های سنگین استفاده کنی. اگر مبارزه با یه هیولا باشه خیلی بد نیست اما اگر چند تا هیولا کوچک هم باشند واقعاً اعصاب خورد کن میشه.
ظاهراً کپکام خودش هم نمیدونه اما یه بازی عالی ساخت به اسم دراگون داگما که نه تنها مشکل دوربین رو نداشت بلکه بهترین مبارزات با هیولا ها رو در بازی ها داشت.
نقد خیلی خوبی بود. خسته نباشی.
قربانت مرصاد جان ممنون بابت نظرت
سپاس از نقد و بررسی زیباتون آقای معتقدی
ممنون از شما لطف دارین خیلی
وای یاد ویچر کانترکت افتادم مگه میشد بازی اونقدر کامل
یاد ویچر انداختیمون :weep: :weep:
هیولا! هیولا! هیووووووووووووووووووووووووولا! واویلا!
این بازی باحاله!!!
با سلام و خسته نباشید به آقا هامون عزیز و همه ی عوامل گیمفا و دوستان گیمفایی :rose:
من نقد رو زودتر خونده بودم اما دیدم وقتی بازی رو تجربه نکردم نظر دادن راجعش منطقی نیست …
من هم اوایل میگفتم چون بازی تم ژاپنی داره من قطعا از اون خوشم نمیاد اما پس از اینکه نقد شما و کلا نمرات بازی رو دیدم یکم نرم شدم که بازی رو بخرم خودمم از بازی های rpg و نقش آفرینی مخصوصا اونایی که farm کردن خیلی مهمه علاقه دارم و الان بعد از ۳۵ ساعت تجربه بازی میتونم بگم این بازی یکی از بهترین بازی های عمر من شده! :laugh:
داستان بازی درسته که زیاد پیچ و خم نداره اما من داستان رو دوست داشتم و از نظرم ایرادی بهش وارد نیست !
در واقع در تمام زمینه ها جز سیستم قفل کردن بازی فوق العاده بود برا من … سیستم قفل کردن بازی برا ما که عناوین Souls و blood رو قورت دادیم خیلی آزار دهندس شاید بیشتر به خاطر سیستم قفل کردن فوق العاده سری souls و blood هست که در MH خیلی این سیستم به چشم میاد … من که بدون قفل کردن بازی رو ادامه دادم و زیاد ازش استفاده نکردم در مورد اسلحه ها هم اول یه اسلحه نزدیک زن انتخاب کردم بعد گفتم شاید برای کاهش زمان یه اسلحه مثل کمان (BOW ) بتونه راحت تر کمک کنه و دیدم که بعله زمان کشتن یه هیولا از میانگین۳۰ به ۲۲ و ۲۰ دقیقه کاهش پیدا کرد(در آفلاین و تک نفره )البته بعضی از هیولا کمی بیشتر زمان میخواد بعضی هم کمتر اما من تا حالا بیشتر از ۳۰ دقیقه نشده(در هیولا های ۵ ستاره نهایت ۳۵ دقیقه طول میکشه با گشتن و اینا ) :laugh: در کل اسلحه ی دورزن کان واقعا تو بازی مثل اسلحه های جادو تو souls میمونه از راه دور راحت نقاط حساس هیولا هارو میزنی فقط بار اول یکم مشکل ایجاد میشه اونم طبیعیه چون حرکت هیولا رو نیمدونی اما بار دوم قطعا میشه با کمان کشتش البته اسلحه ها تنوعشون برای همین زیاده که یکی مثل من با کمان راحت تر میکشه یکی با اسلحه سنگین تر 😎 هرچقدرم لول هیولا بره بالاتر بهت میگه که چه چیزایی رو میتونی با زن اون نقاط loot کنی و کلا سیستم farm بازی هم فوق العاده هست !
در کل به کسایی که این عنوان رو تجربه نمیکنند باید بگم یه شاهکار رو از دست میدن ! 😀
در مورد ساخت شخصیت هم من خودم گرالت رو ساختم که واقعا تو بازی شبیه خودشه :rotfl:
۹ اسفند هم که برای دارندگان ps4 یک event میاد که میشه aloy رو به جای شخصیت بازی بزاریم چی از این بهتر :heh: البته رنک ۱۱ میخواد اینطور که میدونم من که بی صبرانه منتظرشم :evilgrin:
این بازی بیشتر به درد rpg بازا میخوره چون مثل بقیه بازی های این سبک پیچدس و طول میبره تمامی آیتمارو بشناسی من خودم هنوز کارایی خیلیارو نمیدونم 😐
در مورد بخش آنلاین هم میتونست سرورا یکم بهتر باشه چون یه ساعتایی من قطعی داشتم در صورتی که پینگم ۱۰۰ بود و تو بازی مثل overwatch روون بازی میکردم اما تو mh اصلا وصل نمیشد الان باز بهتر شد در کل بخش آنلاین هم قابل قبوله و کشتن یه هیولا با دوستات خیلی لذت بخش واقع میشه !
اما در کل به همه تجربه کردنشو پیشنهاد میکنم :yes:
بازم ممنونم از آقا هامون و عوامل زحمت کش گیمفا :heart:
در پناه حق یا علی :rose:
امیر جان بی نهایت از خوندن نظرت لذت بردم و واقعا شرمنده ام بابت این همه محبتت که بعد این که ۳۵ ساعت بازی کردی تشکر می کنی و خب فک کنم همه کاربرای گیمفا هم از این که تجربتو باهاشون به اشتراک گذاشتی لذت ببرن
خیلی خیلی ممنون و خب نظرت هم خیلی مفید و خوب بود حداقل برای من و با تمامش هم موافقم
خیلی هم خوشحالم که نقد من در کنار نقدهای دیگه ای که خوندی تونسته بهت کمک کنه تا از ۳۵ ساعت از لحظات ارزشمند زندگیت لذت خیلی زیادی ببری :rose: :rose: :heart: