بازگشت همسایهی مهربان | اولین نگاه به بازی Marvel’s Spider-Man
بازی های اسپایدرمن روزگاری یکی پس از دیگری می رفتند و می آمدند اما هیچ یک توانایی ایجاد انقلاب را نداشت. اسپایدرمن اگرچه ممکن است در دنیای سینما و یا کمیک بوک ها حرف هایی برای گفتن داشته باشد اما در دنیای بازی های ویدئویی در دهه ی اخیر یکی از مطلوم ترین شخصیت های ابر قهرمانی بود. امتیاز تولید عناوین با محوریت این شخصیت در دستان اکتیویژن بود و این کمپانی نیز به هیچ وجه قدر این شخصیت را ندانست. بازی های متوسط و گاها ضعیف یک به یک بر اساس اسپایدرمن ساخته می شدند و به بازار می آمدند. اما هیچ یک حقیقتا آنگونه نبود که باید باشد. اما سرنوشت طور دیگری رقم خورد. امتیاز تولید بازی های اسپایدی هم اکنون در دستان سونی است. کمپانی ای که تصمیم گرفته به جای نقشه کشیدن برای تولید پول، تحت نام اسپایدرمن، با آغوش باز به سراغ آن رفته و یک بازی تمام عیار را ترتیب دهد. برای این امر نیز یکی از لایق ترین گزینه های ممکن انتخاب شده است: استودیوی خوشنام و محبوب اینسامنیاک.
پیتر بنجامین پارکر، فرزند Richard Parker و Mary Parker بود. زمانی که او هنوز در دوران نوزادی بود، پدر و مادرش از طرف سازمان CIA به ماموریتی فرستاده می شوند که در حین انجام آن به قتل می رسند. پیتر از آن پس توسط Ben Parker و May Parker بزرگ شد. آن ها پیتر را همانند فرزند خودشان بزرگ کردند و او را سر و سامان دادند. پیتر بزرگ تر و بزرگ تر شد و سرانجام به مدرسه رفت. او در طول دوران تحصیلش به ضوح ثابت کرد که استعدادی شگفت انگیز در درس هایش دارد. او به دانش آموزی نمونه تبدیل شد و توانست نمراتی بسیار عالی کسب کند. این وضعیت باعث شده بود پیتر از لحاظ اجتماعی رشد چندانی نکند و به همین خاطر مورد تمسخر بسیاری از هم سن و سالان خود قرار بگیرد. این موضوع به خصوص او را به هدفی عالی برای قلدر های مدرسه تبدیل کرده بود.
روز ها یکی پس از دیگری گذشتند و در یکی از همین روز ها، پیتر که اکنون پانزده ساله شده، به نمایشگاهی رفت تا در آنجا نحوه ی نگهداری و کنترل زبالههای اتمی را نظاره کند. در همین حین عنکبوتی که در اثر تابش های اتمی دچار جهش ژنتیکی شده بود به دست او نزدیک می شود و او را می گزد. این اتفاق باعث می شود پیتر حس عجیبی پیدا کند. او سریعا مکان را ترک می کند و به خانه می رود. او پس از مدتی متوجه می شود که دچار قدرت های عجیبی شده و می تواند از دیوار های صاف بالا برود. او همچنین قدرت و سرعت بی نظیری یافته بود و می توانست کار هایی انجام دهد که تا آن لحظه خواب آن را هم نمی دید. در همین لحظه بود که نخستین جرقه ها برای شکل گیری یک ابر قهرمان زده شد. پیتر برای خود لباسی را برگزید و به قهرمانی تبدیل شد که هنوز که هنوز است پس از این همه سال، در میان مردم جهان به شدت محبوب است.
گرافیست: فرزین سلیمی
تحلیل داستان
ماجرای بازی از چه قرار است؟
نخستین نما را از شهر زیبا و بزرگ نیویورک داریم. چند قاب مختلف با نشان دادن شکوه این شهر بزرگ، نشان میدهند تا چه اندازه به طراحی جزئیات بازی توجه شده. شهر نیویورک در بازی جدید، تنها ساختمانهای پوشیده از پنجره نیست. بلکه جزئی ترین مواردی که میتوان در نمای بیرونی این شهر دید نیز در بازی جای گرفتهاند. به همین دلیل است که همگی معتقدیم این بازی با هر آنچه تا کنون دیدهایم فرق میکند.
نمایی از ساختمانی در حال ساخت نشان داده میشود. ساختمانی که میتوان به وضوح عبارت Fisk را بر روی آن مشاهده نمود. این تصویر نشان میدهد «ویلسون فیسک» (Wilson Fisk) یا همان «کینگ پین» (Kingpin) در این دورهی زمانی از بازی، در نظر مردم صرفا یک بیزنس من ساده است و به عنوان یک تاجر میان مردم شناخته میشود. میدانیم ساختمان Fisk Tower در کمیکها محل اختفای کینگ پین بوده و این خلافکار بزرگ جنایاتش را درون این محل به انجام میرسانده است. (دربارهی کینگ پین و این که او کیست و چه نقشی در کمیکها و خصوصا این بازی دارد، مفصلا خواهیم نوشت.)
چیزی که ممکن است طرفداران را متعجب کند این است که ساختمانی که ما مشاهدهاش می کنیم، هنوز به طور کامل تکمیل نشده و در حال ساخته شدن است. در این که ساختمان مورد نظر، همان Fisk Tower معروفی است که در کمیکها میشناختیمش شکی نیست. اما نیمه کاره بودن آن همچنان برایمان سوال است. مخصوصا با دانستن این موضوع که در بازهی زمانی بازی جدید، اسپایدرمن چند سال پیاپی است که با جرم و جنایت میجنگد و به هیچ وجه تازه کار و نوظهور نیست.
به این سوال، پاسخهای زیادی داده شده است که یکی از مهمترین تئوریها بدین شرح است:
با توجه به جزئیات داستانی ای که تا کنون از زیر زبان سازندگان بازی بیرون کشیده شده است، می دانیم که اسپایدرمن پیش از اتفاقاتی که در این تریلر شاهدشان هستیم، کینگپین بزرگ را شکار کرده و به چنگال قانون فرستاده است. با توجه به این که این تریلر احتمالا مربوط به اوایل بازی است، می توان این گونه تصور کرد که: بازی با مرحلهی حمله به پناهگاه کینگپین آغاز میشود. در نخستین مرحله، شما باید به برج فیسک نفوذ کرده و او را دستگیر کنید. اسکرینشات هایی که از بازی منتشر شدهاند نیز این موضوع را تایید می کنند.
این احتمال جود دارد که در حین عملیات دستگیری، خرابیهای اندکی نیز به بار آمده باشد. خرابی هایی چون ویران شدن بخشی از طبقات برج Fisk! میدانیم که اسپایدرمن قرار است در این بازی اندکی خرابکار باشد. این را میشود از خرابیهایی که در همین تریلر به بار میآورد فهمید. شاید در ماموریت قبلی نیز برج Fisk قربانی این عادت بد اسپایدی شده باشد.
البته دلایل مختلف دیگری نیز می توانند موجب این اتفاق شده باشند. ممکن است Fisk به تازگی نسبت به ساخت برج خود اقدام کرده باشد. و یا این که مشغول جابجایی باشد یا…
بازی جدید، لباس جدید! در نمایی لباس جدید اسپایدی نیز به نمایش گذاشته می شود که می توان تغییرات مهمی را در آن دید. شاید مهمترین تغییری که در لباس جدید او مشاهده میشود، لوگوی عنکبوت است که این بار به رنگ سفید دیده میشود. تئوریهای مختلفی در این باره مطرح شدهاست اما حقیقتا هیچ کس به درستی نمیداند که چرا این تغییرات در لباس اسپایدی ایجاد شدهاند.
بر طبق گفتههای سازندگان بازی، دنیای این بازی زیر مجموعهای از دنیای کمیکهای مارول (MCU) به حساب نمیآید. بازی جدید صرفا اسپایدرمن اینسامنیاک (Insomniac) است. و این یعنی قرار است عوامل زیادی را از خارج کمیکهای اسپایدی درون بازی مشاهده کنیم. سازندگان اعلام کردهاند که سفید رنگ بودن لوگوی عنکبوت، بی دلیل نیست و قرار است بازیبازان در طول بازی دلیل آن را متوجه شوند. اما تا این لحظه تئوری خاصی نتوانسته دلیل آن را مشخص کند. البته اگر شما با لباس جدید مشکل دارید و تحمل چیز دیگری جز لباس های قرمز و آبی کلاسیک اسپایدی برایتان دشوار است، می توانید به وعدههای سازندگان ردباره ی لباس های متنوع بازی امیدوار باشید. تایید شده که همانند ویژگی مطلوب بازی های قبلی، در این بازی نیز می توانید اسکینهای مختلفی را برای اسپایدرمن خود انتخاب کرده و با آن ها به بازی بپردازید.
در ادامه اسپایدی وارد ساختمان شده و با شخصی با نام “Yuri” ارتباط برقرار میکند. بنظر میرسد او قرار است در بازی، نقشی همانند Oracle در بازی های Arkham را ایفا کند. دربارهی این شخصیت و هویت او بیشتر خواهیم نوشت.
اسپایدی به مردان سیاهپوشی بر می خورد که همگی ماسک های سیاهرنگی بر چهره شان دارند. او آن ها را «شیاطین» (Demons) خطاب کرده و گزارش میدهد: «آن ها مشغول تصاحب قلمرو Fisk هستند.» مرد سیاهپوش به دیگر افرادش گوشزد میکند که: «رئیس آنها را مرده میخواهد.» آنها مشغول کشتن افراد Fisk هستند و قصد دارن ساختمان را از وجود آنها پاکسازی کنند.
نام کامل: Inner Demons
رهبر: Mister Negative
خالقین: Dan Slott، Steve McNiven
نخستین ظهور: سری Amazing Spider-Man شماره ۵۴۷
ویژگی ها:
– نامیرایی
– استفاده از انرژی الکترونگاتیو که توسط مسترنگاتیو به آنها داده شده
Demon ها در این بازی، درواقع در دنیای کمیکها با نام Inner Demons شناخته میشوند. این دسته خلافکارانی هستند که توسط شخص Mister Negative سازماندهی و رهبری میشوند. Inner Demon ها ماسک هایی به شکل شیاطین را بر چهره میگذارند و فرم مشخصی از لباس دارند. به لطف پشتیبانی مستر نگاتیو، آنها می توانند از انرژی قدرتمند او بر علیه دشمنانشان استفاده کنند. آنچنان که در تریلر دیدیم، مستر نگاتیو توانسته مقداری از این انرژی را به زیر دستان خود نیز اهدا کند و آنان را به هیولاهایی قدرتمند تبدیل نماید. دیگر ویژگی این دسته، نامیرایی آنها است. به لطف قدرتهای مسترنگاتیو، Inner Demon ها میتوانند از زخمها و صدماتی که دیدهاند جان سالم به در برده و اعضا و جوارحشان را مجددا احیاء کنند.
به این ترتیب کشتن آنها تقریبا غیرممکن است. (مگر در شرایط خاص که در بحث مفصلی دارد!) به همین علت اسپایدی احتمالا در طول بازی باید با این شرایط کنار بیاید. آنها قابل کشتن نیستند به همین خاطر اسپایدی برای کم کردن شرشان باید آنها را با پوششی از تارهایش زندانی کند.
این مورد یک تئوری نیست اما شاید ذکر کردنش خالی از لطف نباشد. بر روی بدن مردی که اسپایدرمن از خطر مرگ نجاتش میدهد، نوعی خالکوبی دیده میشود. این مرد که از افراد Kingpin است ممکن است به دلایل خاصی صاحب این خالکوبیها شده باشد. هنوز معنایی از آنها دریافت نشده و متاسفانه پیراهن او نمیگذارد طرح کامل آنها را مشاهده کنیم اما این مورد ممکن است به داستان بازی مرتبط باشد.
در ادامه اسپایدرمن تلفن همراه مرد را گرفته و با شخصی که پشت خط است تماس برقرار میکند. در این لحظه میتوانید مردی به ظاهر درشت هیکل (درشت از لحاظ عرض!) را با سری کاملا بی مو مشاهده کنید. ویژگیهایی که فقط یک نفر را در دنیای کمیکهای مارول با آنها می شناسیم. او کسی نیست جز «کینگپین» (KingPin) یا همان «ویلسون فیسک» (Wilson Fisk). او که با لباس زندانیان دیده میشود پیشتر توسط اسپایدرمن دستگیر شده و به زندان رفتهاست. به همین خاطر اکنون نمیتواند از قلمرو خود دفاع کند و دستهی Demon ها هر طور که دلشان بخواهد با افرادش رفتار میکنند. اسپایدرمن چند شوخی کوچک با Fisk می کند و از او دربارهی Demonها و رئیسشان میپرسد. ویلسون فیسک، با لحنی که نشان میدهد تنفر شدیدی نسبت به اسپایدی دارد و او را مقصر همهی بدبختیهای پیش آمده میداند، میگوید: «مردانم را از مرگ نجات بده. شاید هویت رئیس آنها را به تو گفتم.»
ممکن است نام ویلسون فیسک را در سریال Daredivil که محبوبیت بسیاری نیز کسب کرده شنیده باشید. این شخصیت اگرچه با دیگر سوپرهیرو ها نیز زد و بند هایی داشته اما در اصل یکی از مهمترین دشمنان اسپایدرمن است. او در بازی جدید به عنوان یکی از دشمنان اسپایدرمن شناخته شده و احتمالا اولین باس بازی خواهد بود.
ویلسون فیسک یکی از مهم ترین بدمنهای دنیای کمیک های مارول است. او تا کنون مهمترین حضورش را در کمیکهای اسپایدرمن داشته اما به طور کلی می توان او را دشمن مشترک سه ابرقهرمان Spider-Man، Punisher و Daredevil نامید. او نخستین بار در جولای سال ۱۹۶۷ در شمارهی ۵۰ سری کمیکهای Amazing Spider-Man ظاهر شد. این شخصیت به دست نویندهی مشهور دنیای کمیک Stan Lee خلق شد و وظیفهی طراحی ظاهر او بر عهدهی آرتیستی به نام John Romita بود. او برای طراحی کینگ پین بیش از هر چیز از ظاهر Sydney Greenstreet، بازیگر کهنه کار انگلیسی، الهام گرفته بود.
او یکی از مهمترین ویلنهای دنیای کمیکهای اسپایدرمن و همینطور یکی از قدیمی ترینها و با سابقه ترین هاست. ویژگیهای بارز او سری طاس، کت و شلوار سفید رنگ و وزن بسیار زیاد است. در منابع مختلف وزن او تا ۲۰۴ کیلوگرم گزارش شده است.
ویلسون فیسک کودکی دردناکی داشت. او همواره مورد آزار و اذیت همسن و سالان خود قرار میگرفت و به خاطر وزن زیادش مورد تمسخر واقع میشد. این تمسخر ها او را مجاب کرد که یادگیری فنون دفاعی و رزمی را آغاز کند. او تمرینات سختی را آغاز کرد و پس از مدتی توانست به مهارتی ستودنی در فنون رزمی برسد. با وجود قدرت بالایش، دیگر کسی نمیتوانست او را مسخره کند. در عوض حالا نوبت او بود که قلدر بازی را آغاز کند. او همهی بچههایی که در کودکی او را مسخره میکردند را دور خود جمع کرد و با آنان گروه خود را تشکیل داد. آنها ابتدا خلافکارانی نوپا بودند تا این که خلافکار بزرگی به نام Don Rigoletto او را شناخت و نحوهی کارش را پسندید. او ویلسون را به گروه بزرگ خویش دعوت و او را به عنوان محافظ خویش منسوب کرد.
ویلسون از این امر خوشحال شده و پذیرفت. او مدتی را با Don Rigoletto سپری کرد و نهایتا او را به قتل رساند. او سپس خود در جایگاه او ایستاد و بدین ترتیب به یکی از خطرناکترین اربابان جرم و جنایت شهر نیویورک تبدیل شد.
ویژگیها:
– مهارت بالا در مبارزه با سلاح گرم و سرد
– قدرت و مقاومت زیاد
– هوش بسیار بالا
– مغز متفکر در امور خلافکاری
– نابغهی علم کامپیوتر و هک
– استفاده از زره کوولار
– استفاده از اسلحهی لیزری که در عصای مخصوصش تعبیه شده
ویلسون فیسک از درون زندان و از طریق تماسی تلفنی از اسپایدی درخواست میکند تا مردانش را از مرگ نجات دهد و او نیز در عوض از هویت ارباب دستهی Demons پرده بر خواهد داشت. اسپایدی محل را ترک کرده و میبیند اکنون باید «آدمهای بد را از دست آدمهای بد دیگر نجات دهد.» او به پشت بام رفته و با Demon ها درگیر میشود.
در حین مبارزه با آدمهای بد، متوجه نکتهی ظریفی میشویم. اسپایدی هنگامی که دشمنی را از پای در میآورد، اطمینان حاصل میکند که او زنده بماند. برای مثال دشمنی را در تریلر می بینیم که با ضربه ی مشت اسپایدی از ساختمان به پایین پرتاب می شود. اما اسپایدی پیش از افتادن او، با تنیدن تاری از این امر جلوگیری کرده و در عوض محکم او را به زمین همان طبقه می کوبد تا توانایی بلند شدن نداشته باشد. این مکانیک ها تا حد زیادی برای ما گیمر ها آشناست. هرچه باشد ما در چهار بازی سری Arkham با بتمن سر و کله زده ایم و با قوانین عجیب و غریب او آشنا هستیم.
بتمن آدم نمی کشد. هیچ وقت و هرگز. اسپایدرمن نیز عقایدی مشابه دارد. با این تفاوت که او به سفت و سختی بتمن با قضیه برخورد نمیکند و خودش را به اندازهی او در این زمینه اذیت نمیکند. در بازی جدید میبینیم اسپایدی تا حد امکان از مرگ دشمنانش جلوگیری میکند. با این که میدانیم Demon ها اصولا موجوداتی نامیرا هستند میتوان نتیجه گرفت که این مکانیکها برای همه ی دشمنان باز طراحی شدهاند و در طول بازی بهتر است از کشتن دشمنان اجتناب کنید. این مورد تا حدی نیز حالت اختیاری دارد. چرا که در تریلر به وضوح میبینیم اسپایدرمن این کار را در صورتی انجام می دهد که بازیباز دکمه ی L1 را به موقع فشار دهد. در غیر این صورت دشمن مورد نظر به پایین پرتاب میشد.
لحظهی پرتاب شدن آخرین Demon در آن صحنه، یکی از عجیب ترین Easter Egg های کل تریلر را به همراه دارد. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید دوربین چند لجظه نمای ساختمانها و خیابان های نیویورک را نشان می دهد و در همین حین می توانیم ساختمانی را مشاده کنیم که شباهت بسیار عجیبی به عمارت Osborn در فیلمهای «سم ریمی» (Sam Raimi) دارد. آیا این ساختمان میتواند همان عمارت باشد؟ یا این که صرفا تشابهی اتفاقی است؟ این مسئله میتواند حتی صرفا حالتی Easter Egg گونه داشته باشد و اشاره ای به فیلمهای ریمی باشد. چرا که اشارات به دنیای سینمایی ریمی نیز در این اثر یافت میشوند. اما همچنان ممکن است این عمارت نیز دلیلی باشد بر این که قرار است «نورمن آزبورن» (Norman Osborn) یا همان «گرین گابلن» و پسرش «هری آزبورن» (Harry Osborn) را در این بازی نیز ملاقات کنیم.
لحظاتی بعد، هلکوپتر مرموزی که پیشتر نیز آن را دیده بودیم از آن مکان عبور کرده و یکی از مزدوران عظیم الجثهی مستر نگاتیو را برای جنگ با اسپایدرمن می فرستد. در این لحظه شاهد یکی مینی باسفایت هستیم که میان اسپایدی و مزدور مربوطه انجام میشود. نکتهای که اینجا خودنمایی میکند استفادهی این گولاخ گرامی (!) از نیروهای الکترو نگاتیوی مسترنگاتیو است! این نشان میدهد که اسن شخص میتواند علاوه بر این که خود از این نیرو ها استفاده میکند آن را به افراد و مزدورانش نیز هدیه داده و به جان اسپایدی بیندازد.
مبارزه با گولاخ به پایان رسیده و اسپایدی مجددا با ویلسون ارتباط برقرار می کند.
«خب. نوبت توست. بگو چه کسی Demon ها را رهبری می کند؟»
«به زودی خواهی فهمید. به پشت بام نگاهی بینداز.»
اسپایدی از دیوار بالا میرود تا به پشت بام برسد.
در این صحنه اولین برخورد را با مستر نگاتیو خواهم داشت. او بر روی پشت بام قرار داشته و مشغول به قتل رساندن آخرین بازماندههای افراد Fisk در ساختمان است. اسپایدی او را دیده و چیزی که مقابل چشمانش قرار گرفته را باور نمی کند.
شخصیت Mister Negative توسط نویسندهی کمیک معروف، Dan Slott خلق شد. او مهم ترین دشمن اسپایدی است که در ده سال گذشته خلق شده. وظیفه ی طراحی این شخصیت بر عهده ی هنرمندی به نام Phil Jimenez بود. این شخصیت برای اولین بار در رویدادی به نام Free Comic Book Day ظاهر شد و سپس مدتی پس از آن اولین حضور کاملش را در سال ۲۰۰۸ تجربه کرد. شمارهی ۵۴۶ از سری Amazing Spider-Man، برای نخستین بار این شخصیت را به همگان نشان داد.
مردی که در حال حاضر او را با نام مارتین لی می شناسیم، در ابتدا صرفا یکی از اعضای گروه خلافکاری Snakeheads در کشور چین بود. او در کار قاچاق انسان فعالیت میکرد و بردگانی که توسط اعضای باند ربوده میشدند را به ایالات متحده منتقل مینمود. «مارتین لی» (Martin Li) در واقع نام یکی از همین مسافران غیر قانونی بود که قصد داشت از این طریق از چین به آمریکا مهارت کرده و به همسرش در نیویورک بپیوندد. به همین دلیل از طریق کشتی Golden Mountain که توسط Snakeheads رهبری میشد اقدام به جابجایی غیر قانونی می کند. در حین این سفر طولانی رخ میدهد که کشتی حامل آنها را به دردسر انداخته و فرصتی برای آنها فراهم میشود که تا نیویورک فرار کنند. در این موقع مارتین لی واقعی طی این حادثه کشته میشود. شخصی که پیشتر از اعضای گروه Snakeheads بود و انسانها را قاچاق میکرد، این شخص مرده را یافته و هویتش را میدزدد. او نام مارتین لی را روی خود گذاشته و به نیویورک میرود و در زندگی جدیدش خود را مارتین لی معرفی میکند.
چیزی که مردم دربارهی او می دانند این است که: او با قصد ملاقات با همسرش چین را ترک کرده و به نیویورک آمده. او به صورت غیر قانونی مهاجرت کرده کشتی اش در میانه ی راه با سانحه مواجه میشود. او تنها کسی است که از این سانحه جان سالم به در برده و موفق میشود زنده و سالم تا نیویورک برسد. در آنجا او زندگی جدیدی را آغاز میکند و مشغول تولید ثروت میشود. او تا جایی در این امر موفق میشود که به یکی از ثروتمند ترین افراد شهر تبدیل شده و از این نعمت خود برای کمک به فقرا و نیازمندان استفاده میکند. این چیزی است که مردم دربارهی مارتین لی میدانند. اما داستان واقعی این شخصیت طور دیگری رقم خورده است. او پس از دزدیدن هویت مارتین لی واقعی، توسط گروه Maggia دستگیر شده و به عنوان مجازات قربانی آزمایشاتی خطرناک میشود. اعضای گروه او را به دانشمند دیوانه ای به نام Simon Marshall تحویل میدهند تا آزمایشات مخصوص را بر رویش عملی کند.
این دانشمند در حال ساخت نوعی ماده مخدر خطرناک به نام D-Lite است و برای این کار به چند قربانی نیاز دارد تا دستاورد هایش را روی آنها آزمایش کند. مارتین لی به همراه چند تن دیگر تحویل او داده میشوند و این آزمایشات بر روی آن ها اعمال میشود. معمولا قربانیان این عمل جان به جا افرین تسلیم میکردند اما مارتین لی و دو نفر دیگر از قربانیان، توانستند زنده بمانند و در فرصت مناسب از آنجا فرار کنند. آزمایشات و تزریقاتی که بر روی آن ها انجام شده بود به آنها قدرت های ماورایی بخشیده بود. قربانی اول که Tyrone Johnson نام داشت حامل نیرویی به نام Darkforce شد و قدرت هایی نظیر توانایی تلپورت و… پیدا کرد. نفر دوم دختری بود به نام Tandy Bowen که بدنش با نیرویی به نام Lightforce آمیخته شد و توانایی استفاده از آن را پیدا کرد. این اشخاص بعدا تبدیل به دو تن از شخصیت های دنیای کمیک های مارول یعنی Cloak و Dagger تبدیل شدند.
نفر سوم اما سرنوشت متفاوتی دشت. مارتین لی هم قدرت های Lightforce را به دست آورده بود و هم قدرتهای Darkforce را. این مخلوط در بدن او نوعی پرسونا و دو شخصیتی را بوجود آورد و او دو شخصیت خوب و بد پیدا کرد. شخصیت بد خود را Mister Negative نام نهاد و از قدرتش برای تبدیل شدن به یکی از بزرگ ترین خلافکاران شهر استفاده نمود. شخصیت خوب او اما اعمال خداپسندانه انجام میداد و یار همیشگی فقرا بود. او پروژهای را در نیویورک با نام E.A.S.T راه اندازی کرد که درآن به انسانهای بی خانمان و نیازمند کمکهای بسیاری انجام میشد. از قضی، «زن عمو می» که اکنون در کنار «مری جین» تنها دارایی ارزشمند پیتر است نیز در همین پروژه همکار مارتین لی است. این یکی از خطراتی است که پیتر و خانوداهی او را تحدید میکند و باید دید سازندههای بازی جدید چگونه از آن استفاده میکنند.
قدرتها و تواناییها:
مستر نگاتیو می تواند به لطف نیروهای دارک فورس و لایت فورس که در وجودش نهادینه شده اند، از قدرتهای عجیبی استفاده کند که تابحال در دنیای کمیک های اسپایدی دیده نشدهاند. او می تواند این نیرو ها را به صورت انرژی الکتریکی با شکل و شمایلی نگاتیو شده، از انگشتان دستش ساطع کند. این توانایی به او امکان انجام کارهای مختلفی را خواهد داد.
– توانایی تغییر شکل: مستر نگاتیو میتواند میان دو شخصیت خود تغیر شکل بدهد. گاه او را با شمایل مارتین لی میبینیم که مردی است با پیراهن سفید رنگ و کت و شلوار و کراواتی سیاه رنگ. زمانی که او به شکل مستر نگاتیو در می آید، می تواند این رنگ ها را درست به نگاتیوآن ها تغییر دهد. او تبدیل به مردی می شود با مو های سفید، کت و شلوار و کراوات سفید و البته پیراهنی مشکی! زمانی که او به شکل مستر نگاتیو ظاهر میشود می تواند انرژی دارک فورس و لایت فورس را از دستانش خارج کند. این توانایی موجب می شود او بتواند اشیاء مختلف، چه سنگین و چه سبک را با انرژی زیادی جابجا کند. در یکی از کمیک ها مستر نگاتیو توانست اسپایدرمن را با همین انرژی، از بالای ساختمان به درون خیابان پرتاب کند! در تریلر های بازی نیز آنچنان که مشاهده نمودید، او توانست با همین انرژی، پلتفرمی که اسپایدرمن بر روی آن ایستاده بود را از زمین جدا کند. او همچنین با این قدرت ها تواناییهای عجیب و غریب دیگری نیز از خود رو کرده است. او در کمیک ها از گلولههای شخصیتی به نام The Hood جای خالی داده و حتی موفق شده آن ها را با شمشیرش نصف کند!
– قدرت بخشی به اشیاء: مستر نگاتیو با استفاه از نیروهایش می تواند ابزارآلات و اسلحه های مختلف را از وضعیت کنونی شان خارج کرده و به شکلی بسیار قدرتمند تر در آورد. برای مثال او شمشیرها، خنجر ها و چاقوهای مختلف را با این عمل به آلاتی بسیار کشنده تبدیل می کند. این کار باعث میشود نیرویی شبیه به الکتریسیته، اطراف سلاح مورد نظر را بپوشاند و جلوه ی آن نیز بسیارترسناک تر می شود! او این کار را درکمیک ها انجام داده و در تریلر بازی جدید نیز شمشیر خود را به چنین حالتی در آورده بود.
– لمس شفا بخش: گفتیم که مستر نگاتیو دو شخصیت دارد. شخصتی خوب او که مارتین لی نام دارد می تواند با لمس کردن بدن اشخاص مختلف، آن ها را از بیماری ها و صدمات مختلف برهاند. او با همین توانایی توانست سرطان «ادی براک» (Eddie Brock) یا همان «ونوم» (Venom) را درمان کند. او با لمس شفا بخش خود توانست اثرات مضر سم Venom در بدن براک را از بین برده و قهرمان جدیدی به نام Anti-Venom خلق کند. این شخص حتی مجموعه ای به نام FEAST تشکیل داده است که در آن بیخانمان ها و افراد فقیر و ضعیف و حتی بیماران را تحت آموزش، مراقبت و درمان قرار میدهد. با استفاده از همین قابلیت، او قادر است بیماران و سایر مراجعان مجموعهی FEAST را به سرعت معالجه کرده و شفا دهد. همین مسئله باعث شده پروژه ی FEAST بسیار در میان مردم دیده شده و برای او اسم رسمی راه بیندازد.
– لمس مخرب: شخصیت دوم این فرد را با اسم Mister Negative می شناسیم. او که فردی شرور است با لمس کردن بدن دیگران آن ها را خراب میکند و کاری میکند از لحاظ ذهنی، به تمامی ارزش هایی که تابحال داشته اند پشت کنند. وقتی مستر نگاتیو کسی را لمس می کند می تواند او را به فردی شرور تبدیل کرده و تحت فرمان خودش در آورد. او با این عمل افراد بسیاری را به شرارت کشانده. اسپایدرمن خود یکی از قربانیان این توانایی اوست. زمانی که او اسپایدرمن را لمس می کند اسپایدی به ناگهان شخصیتی شرور پیدا میکند. ممکن است با شنیدن این جمله اذهانتان به سمت داستان ونوم و لباس سیاهرنگش هدایت شود. اما باور کنید اثر لمس مستر نگاتیو به هیچ وجه با لباس سیاه قابل مقایسه نیست!! این اثر چندین برابر قوی تر است و به این راحتی ها هم از بدن کسی کنده نمی شود! اسپایدی در این وضعیت به ضد قهمانی بسیار خطرناک تبدیل میشود که همه ی ارزش ها و اهداف خود را فراموش می کند و به جان مردم بی گناه نی زاهمیتی نمی دهد. در کمیک ها هنگامی که این وضعیت برای شخصیتی رخ میدهد، رنگ لباس های او به حالت منفی رنگ قبلی در می آید. برای مثال اسپایدرمنی که لباس هایی به خطوط سیاهرنگ و آبی و قرمز دارد تبدیل می شود به کسی که لباسش خطوط سفید با رنگ هایی قرمز و ابی دارد! این تاثیر حتی افراد دیگری چون زن عمو می را نیز گرفتار خود کرده. به همین خاطر برای اسپایدی بسیار مهم است که از آن دوری کند.
– Inner Demon ها: سربازان و در واقع بازوان اجرایی مستر نگاتیو همین Inner Demon ها هستند. او آنها را سازماندهی کرده تا به دستوراتش عمل کنند و نقشه های شومش را پیش ببرند. او آن ها را با تکنولوژی های روز دنیا و سایر تسلیحات گرم و سرد مختلف تجهیز کرده. او حتی از قدرت تاثیر گذاری بر اشیائش نیز استفاده کرده تا اسلحه های آن ها را قوی تر و مرگبار تر کند. او همچنین به آن ها قدرت های مختلفی داده تا از لحاظ بدنی قوی تر باشند و در مبارزات به خوبی عمل کنند. مهمترین قابلیت آن ها این است که نمیمیرند و قادر اند از هر گونه اتفاق مرگبار جان سالم به در ببرند. آن ها از شلیک مستقیم به سر، برش ها، زخم ها و حتی قطع عضو نیز جان سالم به در برده اند. حتی بدن آن ها در صورت از هم پاشیدن نیز توانایی زنده شدن دوباره را دارد! البته کشتن آن ها غیر ممکن نیست اما به این راحتی ها هم نیست!
پس از دیدن شخصیت مارتین لی برای اولین بار، اسپایدی از دیدن او تعجب کرده و تصمیم می گیرد هلیکوپتر حامل او را دنبال کند. او با تار هایش ماند از پرواز هلکوپتر میشود اما میستر نگاتیو با اسعه های مرگبارش پلتفرمی که اسپایدی روی آن ایستاده را از پشت بام ساختمان جدا کرده و به دنبال هلکوپتر می کشاند.
یکی از چیز هایی که طرفداران را متعجب کرده این است که شخصیت مستر نگاتیو این بار به صورت نیمه سیه و نیمه سفی دیده می شود. تا جایی که از کمیک ها اطلاعات داریم او یا به طور کامل سفید است و یا به طور کامل سیاه! این که در این بازی او می تواند بر حسب انرژی ای که صرف می کند رنگ بدنش را تغییر دهد واقعا موضوع عجیبی است که برای اولین بار در اسپایدرمن اینسامنیاک دیده میشود.
در این بازه ی زمانی یک Easter Egg جالب نیز قابل مشاهده است و آن چیزی نیست جز عبارتی که بر روی بدنهی هلکوپتر مارتین لی درج شده. بر روی این هلیکوپتر می شود عبارت «AMFN 15» را به وضوح مشاهده کرد. این عبارت به وضوح به کمیک Amazing Fantasy شمارهی ۱۵ اشاره دارد. طرفداران اسپایدرمن همیشه این کمیک را به یاد دارند زیرا که این قهرمان دوست داشتنی در همین کمیک متولد شده است!
به جز مواردی که در گیم پلی استفاده میشوند، Spider Sense را می توانید در صحنه ی سقوط جرثقیل مشاهده کنید. ویژگیهای قدیمی هنوز هم فراموش نشده اند!
جرثقیل سقوط می کند و اسپایدی از این امر جلوگیری می کند. پس از آن او به دنبال هلکوپتر راهی شده و مستر نگاتیو را تعقیب می کند.
در همین حین می توانیم صدای شخصی تحت نام Captain Watanabe را بشنویم. او که تصویری نیز از چهره اش در پایین صحفه نقش بسته یکی از مهمترین شخصیت هایی است که در این تریلر معرفی می شود.
هر ابرقهرمانی نیازمند یک شخص مورد اعتماد و خوش نیت است تا بتواند به او اعتماد کرده و کار های کامپیوتری و دیگر مواردی که نیاز به هماهنگی دارند را به او بسپارد. بتمن این نیاز خود را با «باربارا گوردون» حل می کرد. در مواقعی که باربارا آن اطراف نبود هم آلفرد می توانست این وظیفه را انجام دهد. اما اسپایدرمن معمولا از چنین نعمتی برخوردار نیست! در بازی جدید سازندگان به سراغ یکی از شخصتی های مهم کمیک ها رفته اند و به او نقشی Oracle مانند داده اند تا بازیباز و اسپایدرمن را در طول مراحل بازی یاری کند.
Yuriko Watanabe که اسپایدی در بازی او را Yuri صدا می زند توسط Dan Slott و John Romita خلق شد. او اولین بار با فرم معمولی و انسانی در شماره ۶۰۰ از مجموعه ی Amazing Spider-Man دیده شد اما پس از آن در شماره ی ۶۶۳ همین سری به شکل قهرمانی به نام Wraith در آمد.
Yuri در کودکی آرزو داشت به نیروی پلیس بپیوندد. آن هم نه مانند همه ی بچه ها که در کودکی می خواهند پلیس و خلبان بشوند! او واقعا چنین آرزویی داشت. مخصوصا از زمانی که پدر بزرگش توانست به عنوان یکی از افسران پلیس، مدال افتخار دریافت کند. پدر Yuri نیز یکی از اعضای نیرو های پلیس بود و همین مسئله او را به این شغل شریف کشاند. Yuri مدتی طولانی را در نیروی پلیس خدمت کرد. او افسری بسیار جدی، منظم، محکم و پولادین بود و وظیفه ی خود را با جان و دل انجام می داد. او در این مدت به اسپایدرمن کمک می کرد تا جنگ میان مستر نگاتیو و گروهی به نام Maggia را تحت نظر داشته باشد. او همچنین در به دام انداختن و شناسایی خلافکاران دیگری نیز به اسپایدی کمک کرد.
پس از مدتی او این وضعیت را رها کرده و با استفاده از تکه های لباس و ابزار و وسایل خلافکاران مختلف که تا آن لحظه جمع شده بودند، خود را به عنوان یک قهرمان جدید معرفی کرده و نام Wraith را برگزید. Yuri در واقع جانشینی برای Jean DeWolff بود و توانست به جای او طرفداران را شاد نگه دارد. او اولین کسی نیست که نام Wraith را برای خود انتخاب میکند بلکه پیش از او نیز افراد زیادی را با این نام در کمیک های مارول دیده ایم.
Wraith جدید به یکی از متحدان اسپایدرمن تبدیل شده و در کنار او به Anti Venom می پیوندد تا بتوانند با مستر نگاتیو مقابله کنند. در بازی جدید احتمالا باید منتظر تغییر هویت یوری واتانابه باشیم. مطلبی را نیز در پرنتز عرض کنیم که با توجه با سابقهی اسپایدرمن و Jean DeWolff و حضور یوری به جای او و همچنین اظهارات اینسامنیاک مبنی بر حضور شخصیت های آشنا در نقش های متفاوت، ممکن است سناریویی رومانتیک میان او و اسپایدرمن نیز شکل بگیرد. البته این صرفا یک حدس و گمان بی اساس است ولی به هر حال چنین امکانی وجود دارد!
Wraith با تجهیزاتی که از ویلن های مختلف گرفته میتواند کار های زیادی انجام دهد. او می تواند با استفاده از گاز ترس شخصیت Mr Fear، دشمنانش را بترساند (با سلام به Scarecrow!) و هینطور با استفاده از شاخک هایی که قابلیت چسبندگی دارند مبارزه کرده و از سطوح صاف چون دیوار بالا برود.
هلکوپتر حامل مستر نگاتیو همچنان در حال حرکت و نابود کردن شهر است. اسپایدی به دنبال او می رود و در نقطه ای خاص موفق می شود به آن برسد.
یک بار دیگر نشانه هایی از عقاید خاص اسپایدی بر علیه کشتن آدم های بد را شاهد هستیم. او Demonای که از هلکوپتر به پایین پرتاب می شود را با تار های خود گرفته و به درون ساختمان پرتاب می کند.
در هنگام مبارزه با مارتین لی بر روی هلکوپتر، از نحوه ی سخن گفتن لی پیداست که از کاری که می کند به شدت راضی و خرسند است.
اسپایدرمن: «چرا داری این کارو میکنی؟»
لی: «چون کس دیگهای این کارو نمیکنه!»
اسپایدرمن: «لی! این دیوانگیه! این تو نیستی!»
لی: «تو منو نمیشناسی!»
صرفنظر از این که او در حال حاضر در حالت خوب است یا در حالت بد، عجیب است که او از کار هایی که کرده دفاع می کند. کار هایی که تابحال انجام داده (و ما از آن ها خبر داریم) صرفا تصاحب قلمرو Fisk بوده! حال این که چگونه او از این کار خشنود و راضی است و آن را قابل دفاع می داند احتمالا در داخل بازی مشخص می شود.
بار دیگر شاهد اشاره ی این بازی به فیلم های ریمی هستیم. البته این اشاره این بار تا حدی خطرناک به نظر می رسد! اسپدایدرمن در این لحظه هلکوپتر در حال سقوط مستر نگاتیو را با تار های خود مابین دو ساختمان گیر می اندازد. آیا این صحنه برای شما اشنا نیست؟ دفعه ی قبلی که یک هلکوپتر را مابین دو آسمانخراش در میان تار های عنکبوت مشاهده کردید کی بود؟در جریان ساخت و معرفی فیلم Spider-Man 1 ساخته ی «سم ریمی»، کمپانی سازنده تریلر یاز فیلم منتشر کردند که اسپایدرمن را در حال متوقف کردن یک باند خلافکار نشان می داد. در این تریلر خلافکاران سرقت خود را انجام داده بودند و مشغول ترک محل بودند. آن ها سوار هلکوپتر مخصوص خود شدند و به راه افتادند که ناگهان تار هایی از کانی نامعلوم هلکوپتر آن ها را کشید. این هلکوپتر در میان تاری گیر افتاد که میان دو آسمانخراش سر به فلک کشیده تنیده شده بود. این تریلر در تابستان سال ۲۰۰۱ منتشر شد و قرار بود پیش زمینه ای برای اکران فیلم Spider-Man باشد.
اما درست در سپتامبر همین سال، حوادثی رخ داد که به «حملات یازده سپتامبر» معروف شدند. طی این حملات (که به گروهک تروریستی القاعده نسبت داده شده است) چهار هواپیما به سرقت رفته و دو فروند از آن ها به دو برج بسیار بلند در شهر نیویورک برخورد کرده و به سقوط و تخریب کامل آنها منجر میشوند. برج هایی که با نام «مرکز تجارت جهانی» (World Trade Center) شناخته می شدند. در اثر این حادثه، بالغ بر سه هزار شهروند بی گناه به کام مرگ فرستاده شدند و این فاجعه به عنوان یکی از تلخ ترین جنایات قرن شناخته میشود.پس از رخ دادن این اتفاقات سونی، تریلر فوق را به طور کامل از اینترنت حذف کرده و هر چیز که متعلق به آن بوده را نیست و نابود می کند. اما سوال اینجاست که چرا اصلا این کمپانی به این برج های دوقلو اشاره کرده است؟ دربارهی حوادث یازدهم سپتامبر تئوری های توطئهی دیوانه واری موجود اند. تئوری هایی که مطرح میکنند طراح این عملیات خود دولت آمریکا بوده تا با استفاده از آن بهانهای برای ورود نظامی به منطقهی خاور میانه بیابد. اگر این تئوری درست باشد، عوامل سونی و تهیه کنندگان این فیلم کمک بسیاری به جلب شدن توجهات نسبت به این دو برج دو قلو داشته اند. چرا این تریلر باید درست چند ماه قبل از این جادثه پخش شود؟ چرا درست سر بزنگاه؟
برای آن که به اتفاقی بودن این رخداد شک کنید باید بدانید که این تنها اشارهی اسپایدرمن به این دو برج نبوده است. برجهای دوقلو را میتوان در پوستری که از فیلم اسپایدرمن پخش شده نیز مشاهده کرد. پوستری که نمایی از این برج ها در چشمهای سپید رنگ اسپایدی قابل مشاهده است. برای این که بیشتر به شک بیفتید هم باید اضافه کنیم که در همان سال، یک بازی ویدئویی نیز حول محور این شخصیت در حال توسعه بوده که طی آن اسپایدرمن با دشمنی به نام Electro روبرو می شد. این بازی نیز در مراحلهی پایانی اسپایدرمن را به بالای برج های دوقلو می برد و نبرد نهایی با Electro در بالای این دو برج انجام میشد. پس از رخدادن این اتفاق کمپانی ناشر این پایان را تغییر داد و با عوض کردن تعداد زیادی از کات سینها، مراحل و دیالوگ های ضبط شده، کاری کرد که دیگر اثری از این دو برج در بازی وجود نداشته باشد. واقعا چرا در آن موقعیت زمانی به خصوص سعی شده تا این همه توجه به برجهای دوقلو جلب شود؟ نظر شما چیست؟
اینسامنیاک در بازی جدیدش اشارهای واضح به این مسئله کرده و با نمایش هلکوپتری که در میان دو ساختمان بلند در تار عنکبوت گیر افتاده تلنگری به عملکرد مالکان این شخصیت در سال ۲۰۰۱ می زند.
در لحظات پایانی تریلر اسپایدی را می بینیم که به آرامی به داخل هلکوپتر وارد شده و قصد دارد مستر نگاتیو را که بیهوش روی صندلی افتاده نجات دهد. در همین لحظه مارتین لی چشم هایش را باز کرده و اسپایدی را غافلگیر می کند. او دستان و گردن اسپایدی را گرفته و به صورت او نگاه میکند. تریلر ر همین نقطه به پایان میرسد. اگر تصور میکنید قصه به همین جا ختم میشود کاملا در اشتباهید چون انسامنیاک با نمایش این مورد ما را د پر تاریکی مطلق رها کرد!
چنان که دربیوگرافی مستر نگاتیو توضیح دادیم، این شخصیت می تواند با لمس کردن بدن دیگران، آن ها را اصطلاحا «خراب» کرده و مغزشان را تحت کنترل بگیرد. او قربانیانش را به موجوداتی تبدیل می کند که کاملا با چیزی که قبلا بوده اند متضاد باشند. این چیزی است که روی بسیاری از شخصیت های دنیای کمیک ها انجام شده و آثار بسیار بدی بر جای گذاشته. این اثر پیشتر در کمیک ها بر روی اسپایدرمن نیز تست شده و او را به موجودی پلید و خطرناک تبدیل کرده است. حال باید دید با این اتفاق چه چیز هایی قرار است برای قهرمان قرمز و آبی پوشمان رخ دهد.
آیا ممکن است مارتین لی با فهمیدن هویت اسپایدی، به سراغ زن عمو می و مری جین برود؟ آیا ممکن است اسپایدی به شخصیتی بد تبدیل شده و از آن پس برای مدتی بتوانیم در نقش شخصیت بد بازی کنیم و به مردم صدمه بزنیم و شهر را خراب کنیم؟ (چرا که پیشتر قابلیت بازی در نقش اسپایدرمن سیاهپوش را نیز داشته ایم و می دانیم اسپایدی اگر بد شود، چقدر حال می دهد!) آیا ممکن است پیتر پارکر به شخصیت بد تبدیل شده و «مایلز مورالز» (Miles Morales) برای نجات او اقدام کند؟ چی؟ مایلز مورالز کیست؟ خب بگذارید باز هم پیش برویم!
در حالی که در لحظه ی مذکور، تریلر رسما به پایان می رسد، سازندگان بازی طبق رسم همیشگی فیلم های کمپانی مارول، پس از پایان کار نیز صحنه ای مهم را به بازیبازان نشان می دهند. این مورد به گفته ی خود سازندگان به احترام آثار مارول درتریلر بازی جای گرفته است.
در این حین می توانیم شخصیت Miles Morales را مشاهده کنیم که مشغول تهیه ی عکس و فیلم از هلکوپتر در حال سقوط است. شاید بسیاری از شما با این شخصیت آشنا نباشید و ندانید که در حال حاضر با چه اشاره ی مهمی از طرف اینسامنیاک روبرو شده اید. خب ما برایتان توضیح می دهیم.
پس از دستگیر شدن نورمن آزبورن توسط نیرو های H.I.E.L.D، کمپانی او که همگی آن را با نام Oscorp می شناسیم برای مدت ها به حال خود رها شد. در این مدت نوجوانی سیاهپوست به نام Miles Morales به انجا نفوذ کرد تا بتواند چیز های به در بخوری پیدا کند. از قضی یکی از عنکبوت هایی که از لحاظ ژنتیکی دچار تغییراتی عجیب و شده و بوسیله ی داروی Oz Formula آلوده شده بود، توانست وارد کیف او شود. مایلز در آن روزگار با عویش زندی می کرد به همین خاطر یکراست به سراغ خانه ی عمو رفت. در آنجا او توسط این عنکبوت گزیده می شود و پس از مدتی آرام آرام متوجه می شود قدرت های مختلفی پیدا کرده است. او موضوع را با بهترنی دوستش یعنی Ganke Lee در میان گذاشت و آن دو به این نتیجه رسیدند که قدرت های جدید Miles بیش از هر چیز شبیه قدرت هایی است که اسپایدرمن دارد. بر خلاف پیتر پارکر، مایلز تصمیم می گیرد به این نعمت های خدادای بی تفاوت باشد و بگذارد این ابر قهرمان بازی ها صرفا مختص اسپایدرمن باقی بماند.
مدتی از این قضیه می گذرد تا این که روزی اسپایدرمن بالاخره در نبرد با یکی از مهمترین دشمنانش یعنی گرین گابلن شکست می خورد. او در راه نجات از خانوداه اش شجاعانه می جنگد و سپس توسط آزبورن به قتل می رسد. مرگ پیترپارکر نه تنها به خوانندگان کمیک های او شوک بزرگی وارد کرد، بلکه دنیای مایلز را هم متحول کرد. مایلز با شنیدن خبر مرگ اسپایدرمن فعلی، به غم و اندوه سختی فرو رفت و از این که زود تر به کمک پیتر پارکر نشتافته بود احساس پشیمانی شدید کرد. به همین ترتیب او نیز تصمیم گرفت راه پارکر را پیش گرفته و با بدی ها بجنگد. او نیز تصمیم گرفت شعار معروف اسپایدرمن را سرلوحه ی کار خویش قرار دهد.
«قدرت زیاد، مسئولیتهای زیادی را نیز با خود به همراه میآورد»
قدرتها و تواناییها:
– قدرت فرا انسانی: مایلز قدرتی دارد که هیچ انسنی تابحال در زندگی اش تجربه نکرده است. مایلز می تواند تا وزن ۱۰ تن را از روی زمین بلند کند. قدرت ماهیچه های او از لحظا ژنتیکی تقویت شده اند و او حتی در ماهیچه های پا نیز قدرتی باور نکردنی دارد. او می تواند مصافت های بسیار زیادی را با پرش طی کند.
– سرعت فرا انسانی: در سرعت مایلز می تواند به حدی شگفت انگیز باشد که حتی بزرگترین قهرمانا دوی سرعت جهان نیز خواب رسیدن به او را نمی بینند.
– مقاومت فرا انسانی: بدن مایلز به طور ذاتی مقاومت بسیار زیادی به دست اورده. او به طرز عجیبی در برابر سموم و مواد مسموم کننده مقاوم است و سایر موارد از این دست نمی توانند آسیبی به او برسانند.
– پایداری ابر انسانی: بدن مایلز از لحاظ فیزیکی بسیار مقاوم تر بدن انسان های معمولی است. او به این راحتی ها زخمی نمی شود و می تواند بسیاری از ضربات و کتک هایی که می خورد را به راحتی تحمل کند. اگر سک انسان معمولی را از پنجره ی یک خانه به بیرون پرتاب کنیم احتمال مرکش بسیار است اما مایلز می تواند به راحتی از این موقعیت زنده بیرون آید.
– چابکی ابر انسانی: مایلز به قدرتی چابک و فرز است که حتی قهرمان المپیک در رشته ی ژیمنایتسک نیز توانایی رقابت با ا را ندارد.
– بالا رفتن از سطوح صاف: درست ماند یک عنکبوت، مایلز نیز می تواند از دیوار ها و سطوح صاف بالا رود. او حتی توانایی خزیدن بر روی سقف را نیز دارا است.
– Venom Blast: مایلز می تواند به دشمنانش شوک های بیوالکتریکی بدهد. با این کار او می تواند جرقه هایی را ه سوی بدن حریف هدایت کند که موجب برق گرفتگی می شود. این توانایی مایلز درجات مختلف دارد و او می تواند از شوک های ساده آغاز کند و به شوک های دیوانه وار و بسیار قدرتمند برسد.
– Mega Venom Blast: این توانایی جدید ترین قدرتی است که مایلز در درون خود کشف کرده. او با این قابلیت می تواند شوک بسیار قدرتمند و وسیعی از خود ساطع کن که با آن قادر است یک اتاق بزرگ را به هم بریزد. این توانایی انرژی بسیار زیادی را از مایلز می گیرد و او پس از اجرا کردنش به طرز عجیبی خسته می شود.
– استتار: مایلز قادر است تا درست همانند توانایی برخی از عنکبوت ها، با محیط اطرافش استتا رکند. زمانی که از این قابلیت استفاده می کند، می تواند به همراه لباس هایی که به تن دارد به رنگ محیط در آمده و حالت نامرئی پیدا کند. او با استفاده از این قابلیت می تواند مخفیانه به دشمنانش حمله کند. این قابلیت همچنین برای فرار از خطرات مختلف نیز به کار او می آید.
– درمانگری فرا انسانی: با این قابلیت بدن مایلز بسیار سریع تر از انسان های معمول نسبت به زخم ها و درد ها واکنش نشان می دهد. زخم های مایلز بسیار سریع تر مداوا می شوند و مریضی ها نیز در بدنش دوام چندانی ندارند.
– جاودانگی (ادعا شده است): این قابلیت صرفا در دیالوگ ها مطرح شده و کسی هنوز آن را تست نکرده! نورمن آزبورن گفته که یکی از خواص داروی Oz این است که به شخص مصرف کننده جاودانگی می بخشد. و چون مایلز توسط عنگبوتی که به داروی Oz آلوده بوده گزیده شده است، طبیعتا او نیز باید جاودانه باشد. البته این موضوع هنوز نامشخص است!
بسیار خب. اکنون که با قابلیت های مایلر مورالز نیز آشنا شدید حتما می توانید تئوری های زیادی را برای ادامه ی بازی در نظر بگیرید. این که به راستی اینسامنیاک قصد دارد چه بلایی به سر اسپایدرمن دوست داشتنی مان بیاورد نا مشخص است. اما اشخاص بسیاری (از جمله این نگارنده) هنوز با تمام وجود دوست دارند صرفا در نقش پیتر پارکر بازی کنند. حالا چه پارکر بد و چه پارکر خوب! ممکن است مایلز در داستان بازی نقشی مهم ایفا کند. او حتی ممکن است شک شخصیت قابل بازی باشد. اما آنچه که واضح است این است که هنوز هم محبوبیت پیتر در نزد همگان بیشتر است.
وجود مایلز در این بازی حتی می تواند زنگ خطری برای زندگی پیتر پارکر باشد. آیا در این بازی قرار است پیتر را به کشتن دهیم؟ پاسخ هر چه هست باید برایش تا سال دیگر صبر کنیم.
تحلیل گیمپلی
از گیم پلی این بازی چه میدانیم؟
در بخش گیم پلی همچنان شاهد این هستیم که سازندگان هسته ی اصلی گیم پلی عناوینی چون The Amazing Spider-Man 1 و ۲ را حفظ کرده اند. کاری که اینسامنیام انجانم داده صرفا با دقت وئ طرافت طراحی کردن مکانیک های قبلی وئ افزودن مکانیک های ریز جدید است. همچنین رگه هایی (رگه که چه عرض کنیم!) از گیم پلی سری Batman: Arkham نیز در گیم پلی باز یدیده میشود.
نخستین چیزی که در تریلر بازی رو میشود سیستم جابجایی اسپایدی در مناطق بسته است. این سیستم دقیقا با همان حالت Batrang محور بازی های بتمن طراحی شده منتها با این تفاوت که اسپایدی این بار از تار های خود استفاده میکند. دو تفاوت بزرگ میان این سیستم و سیستمی که رد بازی های آرکهم دیده ایم وجود دارد. نخست این که اسپایدی می تواند با استفاده از تار هایش به پلتفرم های کوتاه تر پلتفرم فعلی نیز برسد اما بترنگ های شوالیه ی سیاه توانایی این کار را ندارند. بتمن صرفا می توانست از پلتفرم پایین تر به پلتفرم های بالاتر برسد. تفاوت دوم این است که این سیستم هم اکنون بسیار دقیق تر است و تمامی لبه ها، سطوح و چیز هایی که اصولا میتوان به آنان چسبید (!) از این طریق در بازی قابل دسترسی هستند.
مورد بعدی که به نمایش در می آید مخفی کاری در بازی است. مخفی کاری نیز درست شبیه به سیستم بازی های Arkham طراحی شده است. در این بازی اسپایدی می تواند با نزدیک شدن به دشمنانش آن ها طی حرکتی مخصوص، به گونه ای تار پیچ کند که نتوانند سر و صدا ایجاد کرده و تکان بخوزند. این حرکت با کمترین میزان از سر و صدا انجام شده و دشمنان حاضر در محیط متوجه این امر نمیشوند. اسپایدی حالات مختلفی را برای ازپای در آوردن دشمنان بلد است. درست همانند بتمن شما می توانید از روی لبه ها، ارتفاعات مختلف، پشت اشیاء و دیگر اماکن مختلف بر روی دشمنانتان Silent Takedown اجرا کنید و آن ها را مخفیانه حذف کنید. همچنین این امکان برای اسپایدی فراهم است که سر و صدا به پا کند و سعی کند با حملات پر سر و صدا دشمنان را از پای در آورد. برای این کار نیز قابلیت Web-Strike Takedown نیز در بازی به چشم می خورد که دقیقا همان Glide Kick در بازیهای بتمن است! در این بخش سیستم تشخیص دشمنان نیز به نمایش در می آید. کارکرد آن بدین صورت است که در صورتی که دشمن مورد نظر به چیزی که میبیند شک کند، علامت سوالی با رنگ زرد در بالای سرش ظاهر میشود. در این حالت اگر شک او برطرف نشود، این علامت سوال که در کادری زرد رنگ قرار گرفته، از پایین به بالا شروع به تغییر رنگ میکند. در صورتی که تا پیش از پر شدن کادر، شک او برطرف نشود، علامت سوال جای خود را به علامت تعجبی قرمز رنگ می دهد و این بدین معناست که دشمن مورد نظر از وجود شما باخبر است. نکته ی جالب اسنجاست که دشمنان با تشخیص بدنهای دیگر دشمنان نیز از وجود شما مطلع میشوند که البته مشخص نیست که ایا امکان جابجایی و یا پنهان کردن بدن ها برای اسپایدی فراهم است یا خیر.
از مخفی کاری که گذر کنیم به قابلیت بسیار جالب دیگری می رسیم. موردی که تابحال در سری بازی های اسپایدرمن سابقه نداشته است. اسپایدرمن در مبارزات و مخفی کاری از گجتهای مختلف استفاده می کند. (درست همانند بتمن) شما می توانید در طول مراحل بازی گجت های مختلفی را آزاد کنید که تابحال صرفا یکی از این موارد به نمایش در آمده. گجتی که اسپایدرمن از آن استفاده می کند را شاید بسیاری از شما از بازی Batman: Arkham Origins به یاد داشته باشید. گجتی که می توانست دو آبجکت را با قدرت زیادی به یکدیگر متصل کند. این دو شیء گاه می توانستند دو دوشمن باشند و گاه یک دشمن و یک کپسول گاز! در بازی جدید نیز از چنین موردی بهره مند هستیم منتها این گجت با چیزی که در بتمن دیده ایم تفاوت هایی دارد. این بار این گجت با شمایل بسیار ظریف تری مورد استفاده قرار گرفته و کار کردن با آن نیز بسیار سریع تر و راحت تر به نظر می رسد. مضافا بر اینکه این گجت حالتی مین گونه دارد و می توانید ان را در موقعیتی خاص نصب کنید تا ترتیب دشمنی که قرار است از کنار آن رد شود را بدهد. اسپایدرمن در تریلر این گجت را بوسیله ی تار به روی دیوار فرستاد و دشمنی که از وجود او با خبر شده بود بلافاصله پس از عبور از کنار آن، در دام تارهایش گیر افتاد و مثل پشه به دیوار چسبید.
این گجت همچنین در مبارزات تن به تن نیز کاربرد هایی دارد و می تواند دو دشمن را به یکدیگر متصل کرده و از پای در بیاورد. این مورد در نمایش های بازی مشاهده شده است. چیز دیگری که توجه ما را جلب کرد نواری بود که برای استفاده از این گجت ها طراحی شده بود. به محض این که اسپایدی از گجتش استفاده کرد، این نوار خالی شد. این نوار ظاهرا محدودیتی است که اجازه نمی دهد بیش از حد از گجت های اسپایدی استفاده کنیم. همچنین دیگر مورد جالب آنجا بود که موقع پرتاب گجت، بازی به حالت Slow Motion رفت تا بازیباز بتواند راحت تر نشانه گرفته و گجتش را دقیق تر پرتاب کند. طبق گفته های اینسامنیاک، آن ها گجت های پر تعدادی را برای اسپایدی طراحی کرده اند. پیتر پارکر با توجه به شغل جدیدی که پیدا کرده است توانسته تمامی این گجت ها را اختراع کند. او که مدت بسیار زیادی را به تحصیل و تحقیق مشغول بوده، هم اکنون به دانشمندی تبدیل شده که می تواند انوع و قسام گجت های مورد نیازش را تولید کند. باید منتظر ماند و دید اینسامنیاک قرار است در آینده چه چیز هایی نشانمان دهد.
در بخش بعدی به مبارزات تن به تن بازی می رسیم. اگر شما هم همانند من در بازی های قبلی از دست مبارزات افتضاح و اعصاب خرد کن اسپایدرمن ناراضی و خشمگین شده اید، احتمالا با دیدن نمایش های بازی گل از گلتان شکفته است! آری مبارزات بازی این بار بسیار شبیه بازی های آرکهم طراحی شده و خبر خوب این است که احتمالا تیم اینسامنیاک توانسته استاندارد های بازی های بتمن را در بازی جدیدش پیاده کند. اسپایدرمن در این مبارزات تعداد بسیار زیادی Combo Chain متنوع دارد که هر بار بسته به موقعیت دشمن، یکی از آن ها را اجرا میکند. زمانی که دشمنی قصد حمله داشته باشد، حاله ای سرخ رنگ بدن او را می پوشاند. این بدین معناست که اسپایدی (بازیباز) باید در آن لحظه دکمهای خاص را فشار دهد تا بتواند از حمله ی دشمن مورد نظر فرار کند. اگر موفق شوید به درستی حمله ی دشمن را دفع کنید، امکان اجرای ضد حمله برای شما فراهم می شود. می توانید با اجرای ضد حمله روی دشمن جدید، کمبو چین جدیدی را آغاز کنید و هینطور با همین ترتیب دیگر دشمنان را از پای در آورید. نکته ی خوبی که در نبرد ها مشاهده می شود تنوع بسیار دشمنان است.
برخی از دشمنان با دست خالی به اسپایدی حمله می کنند و برخی نیز با در دست گرفتن اسلحه او را تحدید می کنند. احتمالا در آینده شاهد مبارزه با دشمنان چاقو به دست، چماق به دست (منظورمان را اشتباه نگیرید!) و حتی گولاخ ها (!) روبرو خواهیم شد. نکتهی بسیار مهمی که از منظر نگارنده مبارزات بازی را به خوبی ارتقا می بخشد و آن را به مبارزات سری آرکهم نزدیک می کند این است که هوش مصنوعی دشمنان به نظر در وضعیت خوبی قرار دارد. دشمنان دقیقا متوجه می شوند که چگونه باید جایگیری کنند. آن ها استاندارد های لازم برای مبارزات تن به تن را رعایت می کنند و درست همانند دشمنان بتمن در مبارزات هوشمند اند. در این زمینه ویچر ۳ را دیده ایم که در زمینه ی هوش مصنوعی چه فاجعه هایی درست کرد و مبارزاتش به چه وضعیتی دچار شدند. به همین دلیل است که معتقدیم هوش مصنوعی اهمیت بسیار بالایی در روانی مبارزات بازی دارد.
دیگر ویژگی بسیار مهمی که در تریلر های بازی به نمایش در آمده است، استفاده ی گسترده ی اسپایدی از محیط برای از پای در آوردن دشمنان است. منظورم از گسترده واقعا گسترده است! او می تواند هم در مخفی کاری و هم در مبارزات تن به تن از محیط استفاده های زیادی بکند و از این طریق به آسانی از شر دشمنانش خلاص شود. در نمایش ها اسپایدرمن با هدایت قلاب جرثقیل توانست دو دشمن را در حالت مخفیانه از پای در آورد. او همچنین با چرخاندن یک پلتفرم معلق در هوا، سه دشمن را در نبرد تن به تن شکست داد. این موارد به وفور در بازی یافت می شوند و امیدواریم استفاده از آن ها به اندازه ی کافی داینامیک و لذت بخش باشد.
در ادامه ی تریلر مبارزه با یک مینی باس (گولاخ!) نمایش داده می شود. این مینی باس ها نیز ظاهرا جزئی مهم از گیم پلی هستند و به احتمال بسیار انوع مختلفی از آن ها را نیز در بازی خواهیم دید. با توجه به این که نوار Health خاصی از کولاخ مورد نظر بر روی صفحه ظهر نشد، می توان سیستم از پای در آوردن آن ها را این گونه توصیف کرد. هر گولاخ مقدار مشخصی پارامتر مقاومت دارد که اسپایدی باید با وارد کردن ضربات و حملات مختلف مستقیم و محیطی، از این میزان بکاهد. زمانی که مقاومت گولاخ به پایان رسید، گارد او باز شده و اسپایدی می تواند بدون زحمت ضربات مستقیمش را به او وارد کند. در آخر هم با اجرای یک Finisher همه چیز به پایان میرسد.
در ادامه به یکی از هیچان انگیز ترین ویژگی های این بازی می رسیم. در این نسخه از اسپایدرمن به سبک بازی هایی مانند Uncharted می توانید شاهد صحنه های سینمایی کارگردانی شده با هیجان بسیار بالا و ریتمی بسیار سریع باشید. در واقع اینسامنیاک زحمت بسیاری برای طراحی این صحنه ها کشیده است و انصافا می توان گفت همه ی آنها معرکه از آب در آمده اند. صحنه ای که در آن اسپایدرمن در حال جلوگیری از سقوط جرثقیل غول پیکر بود، بدون شک یکی از هیچان انگیز ترین چیز هایی بود که در دنیای ویدئو گیم دیده بودیم. مواردی که مشاهده کردیم این نوید را می دهند که تمامی طول این نسخه از اسپایدرمن مملو از این گونه صحنه هاست. امیدواریم در بازی اصلی نیز به وفور شاهد وجود این گونه موارد باشیم.
مورد مهمی دیگری که در این تریلر به نمایش در آمد استفاده از QTE ها و یا در واقع Quick Time Event ها است. بازیبازا برای رخ دادن بسیار ی از اتفاقت در بازی ناچار است دکمه ای به خصوص از کنترلر خود را در زمان مشخصی فشار دهد. در صورتی که این عمل به موقع صورت نگیرد، سناریوی در نظر گرفته شده به اصطلاح Failed شده و با صفحه ی Game Over روبرو خواهید شد. این مکانیک ها که در میان گیمر ها نیز چندان محبوب نیستند، در بازی های اسپایدرمن سابقه ای طولانی و دراز دارند! اوج استفادهی بی رویه از این ویژگی را می توان در Spider-Man 3 مشاهده کرد که سازندگان دیگر رسما شور همه چیز را در آورده بودند. همین مسئله باعث شد طرفداران بازی پس از به نمایش در آمدن QTE ها در بازی جدید (که تعدادشان کم هم نبود) زبان به انتقاد بگشایند. امیدواریم در نسخه ی نهایی بازی، استفاده از این موارد یا به طور کلی حذف شده و یا به میزان حداقل برسد. اینسامنیاک تایید کرده است که استفاده از QTE ها در بازی صرفا در ماموریت به نمایش در آمده اندکی زیادی بوده وگرنه در سایر مراحل خودنمایی آنچنانی ندارد. به هر حال اینسامنیاک ثابت کرده است که به نظرات طرفدارانش احترام میگذارد و بدون شک فکری به حال این مورد خواهد کرد.
آخرین چیزی که می توان از نمایش های بازی به وضعیتش پی برد، سیستم جابجایی اسپایدی، این بار در محیط های باز است. اسپایدرمن در شهر نیویورک به وسیله ی تنیدن تار ها جابجا می شود و تا زمانی که ساختمان های بلند این شهر پا برجا هستند، او نیز می تواند به سرعت در میان آن ها جابجا شود. تنیدن تار در محیط های باز به دو شکل انجام می شود. نخستین مورد تنیدن تار به شیوه ی کلاسیک است که در دیگر بازی های اسپایدرمن نیز بود. شاید به ادعای برخی این سیستم به روانی بازی های قبلی از آب در نیامده باشد. نصیحتی که من به شما می کنم این است که حرف های آن ها را جدی نگیرید! این نگارنده شخصا همه ی بازی های قبلای را بازی کرده است و به طور قطع می گوید سیستمی که در بازی جدید مشاهده می شود هیچ گاه در بازی های قبلی دیده نشده و مشابهش نبوده و نیست. این سیستم تقریبا همیشه در بازی های اسپایدی پایه ی ثابت آزار و اذیت گیمر بود و عملکرد افتضاح دوربین و انیمیشن های آزار دهنده ی اسپایدی نیز نمکی بر زخم ها بودند.
اکنون به نظر می رسد همه ی این ایرادات برطرف شده اند و دوربین بازی نیز رفتار صحیحی دارد. البته هنوز جای برای بهتر کردن سیستم Web Swimming هست. (که به ادعای اینسامنیاک آن ها در حال حاضر این سیستم را از چیزی که در تریلر مشاهده می کنیم نیز روان تر کرده اند.) جابجایی از این طریق صرفا به شرطی ممکن می شود که ساختمان ها دور و برتان باشند. در بازی های قبلی نیز سازندگان این قول را می دادند که همه ی تار های اسپایدی به طور واقعی به ساختمان های داخل بازی متصل می شوند و در اماکنی که ساختمانی یافت نشود توانایی تار تنیدن از او سلب می شود. امروز همه می دانید این قول و قرار ها هیچ اساسی ندارند و تار های اسپایدی نیز به هر جا دلشان می خواست وصل می شدند! فرقی هم نداشت که ساختمانی آن دور و بر ها باشد یا نباشد. اما این بار ظاهرا قضیه فرق می کند. اگر به تریلر ها دقت کنید تار های اسپایدی دقیقا به ساختمان ها متصل می شوند و این عمل آنقدر دقیق انجام می شود که می توانید مشخص کنید کدام تار دقیقا به کدام ساختمان می رسد. این تفاوتی است که اینسامنیاک با مشتی تیم تازه کار و کج سلیقه دارد!
دیگر روشی که اسپایدرمن برای جابجایی از آن استفاده می کند روشی است مشابه آن چیزی که در بازی های آرکهم دیده ایم. اسپایدی می تواند با تنیدن تاری خود را در جهت افقی جابجا کند و این مورد دیگر نیاز به وجود آسماخراش های مختلف ندارد. این مکانیک در بازی های قبلی نیز دیده می شد با این تفاوت که در بازی جدید بسیار ظریف تر است و هیمنطور شما می توانید دقیقا تعیین کنید که تار های اسپایدی به کجا متصل شوند. به لطف پیاده سازی سیستمی مشابه پرتاب Batrang در بازی های آرکهم، محل اتصال تار های اسپایدی با دقت بسیار زیادی توسط بازیباز تعیین می شود. دیگر بهتر از این چه می خواهید؟
جلوههای دیداری و شنیداری
دربارهی گرافیک، موسیقی و گویندگی
نخستین چیزی که درباره ی گرافیک بازی به ذهن بیننده می رسد، جزئیات شهر نیویورک است. بازی جدید موفق شده تا جذاب ترین نیویورک بازی های ویدئویی را تحول ما دهد. به طوری که شکی نداریم که این شهر را در بازی دیگری با این جزئیات پیدا نخواهیم کرد. در بازی های قبلی نیز شاهد ارائه ی این شهر بزرگ در قالب شهری با ساختمان هایی به شکل مکعب های تکسچر دار (!) بودیم و این مورد همواره ذوقمان را کور می کرد. اکنون می توان ادعا کرد شهر جدید به هیچ وجه صرفا از تکسچر های ساده تشکیل نشده و می توان از آن انتظارات تازه ای داشت. در نمایی که در تریلر از این شهر به نمایش گذاشته می شود می توان به وضوح جزئیات نیویورک را دید. از مردمی که با جزئیات فراوانی مدل زنی شده اند تا اتومبیل هایی که دیگر یک رنگ و یک شکل نیستند. هات داگ فروشی ها در خیابان ها به چشم می خورند و جزئیات بسیار عجیبی دارند. در تصاویر بازی می توانید حتی پوستر های نصب شده بر روی چتر هات داگ فروش را نیز مشاهده کنید. چنین سطحی از جزئیات تکان دهنده، برای دنیایی تا این اندازه بزرگ واقعا مرا به وجد می آورد. ساختمان ها و پشت بام ها جزئیات زیادی دارند. تانکر ها، کانال های کولر، گلدان ها و باغچه ها و سایر چیز هایی که می توان بر روی پشت بام های یک شهر بزرگ و پر جمعیت دید در نیویورک بازی جدید دیده می شوند. خیابان ها جزئیات زیادی دارند و نمای ساختمان ها نوید تجربه ای فراموش نشدنی از نیویورک را می دهند. این چیزی است که اگر اسپایدرمن در دستان اکتیویژن باقی می ماند هیچ گاه قادر به دیدن آن نبودیم!
بازی در ساخت مدل ها عملکردی شگفت انگیز دارد. لباس اسپایدرمن و جزئیاتی که در طراحی آن به کار رفته شگفت زده تان می کند. حقیقتا تابحال لباس اسپایدی با چنین کیفیتی دیده نشده. متریال ادیتینگ آنقدر جذاب و زیبا انجام شده که اشیاء به نظر طبیعی و واقعی می رسند. لباس اسپایدرمن جنس خود را نشان می دهند و سایر سطوح نیز در انعکاس نور و تاریکی و روشنی رفتار درستی نشان می دهند.
دیگر پیشرفت بسیار بزرگ را می توان در انیمیشن های بازی مشاهده کرد. انیمیشن ها در بازی جدید به صورت حرفه ای و با تکنولوژی های پیشرفتهی موشن کپچر طراحی شده اند. همچنین پیچ و تاب خوردن ها و ورجه وورجه های اسپایدی هم به شکل فوق العاده ای طبیعی و عالی از آب در آمده اند. واقعا کیفیت انیمیشن های این بازی را به هیچ عنوان نمی توان با بازی های قبلی این سری مقایسه کرد.
پیشرفت های حاصل شده شامل حال انیمیشن چهره های بازی نیز می شود. البته در تریلر ها چهره های چندان زیادی دیده نمی شوند اما همین مقدار نیز کافیست تا بدانیم تیم سازنده بر روی انیمیشن چهره ها نیز تمرکز ویژه ای کرده. همچنین باید به چهره ی اسپایدرمن اشاره کرد که اگرچه پوشیده شده است اما دهان او با توجه به سخنانی که می گوید تکان می خورد. نمونه ای دیگر از توجه به طراحی چهره ها در بازی را می توانید در چشم های اسپایدی بیابید. سازندگان برای نشان دادن احساسات، هر چند در ابعاد مختصر، برای چشم های او حالتی خاص را طراحی کرده اند که بتواند آن ها ببندد، باز کند و در وضعیت های مختلف قرار دهد.
دیگر پیشرفت چشمگیر در گرافیک بازی تخریب ها هستند که هم در ابعاد کوچک انجام می شوند و هم در ابعاد بزرگ. در هنگام مبارزه اسپایدرمن می تواند بخش های زیادی از محیط را تخریب کرده و از آن برای صدمه زدن به دشمنان استفاده کند. همچنین در نمایش ها شاهد تخریب های عظیم در ابعاد آسمانخراشی بودیم که تجربه ای به واقع شگفت انگیز را به ارمغان خواهند آورد. امیدواریم این روند تا پایان ساخت بازی به همین گونه پیش گرفته شود و نهایتا به ثمر برسد.
در بخش صدا باید گویندگی شخصیت های بازی را تحسین کرد. گوینده ی نقش پیتر پارکر در این بازی کسی نیست به جز Yuri Lowenthal. کسی که کارنامه اش از گویندگی در انیمه ها، سریال های تلوزیونی، انیمیشن های سینمایی و بازی های ویدئویی آنقدر پر و سرشار است که نمی دانم از کجایش برایتان بگویم!! او حقیقتا گوینده ی با تجربه ای است و انتخابش برای گفتن رول اسپایدرمن از بهترین تصمیمات اینسامنیاک برای بازی بود. او همچنین در تریلر چند دقیقه ای بازی به طرز خیره کننده ای نشان داد که کاملا با اسپایدرمن خو گرفته و می تواند به نحو احسن به جای این ابر قهرمان صحبت کند. هنوز اطلاعات دقیقی از دیگر شخصیت ها و گویندگان آن ها منتشر نشده اما صدای شخصیت هایی مانند مارتین لی و ویلسون فیسک نیز بسیار راضی کننده بنظر می رسند.
درباره موسیقی بازی و نوازندگان نیز فعلا با سکوت سازندگان روبرو هستیم. اما انصافا قطعات شنیده شده در دو تریلر بازی کاملا با فضا و حال و هوای اسپایدرمن هماهنگ بودند. نکته ی مهم درباره ی این قطعات این است که در عین جدید بودن، شالوده ی تم اصلی اسپایدرمن را که توسط استاد دنی الفمن نواخته شده و جزو برترین تم های تاریخ موسیقی فیلم های هالیوودی به شمار می رود، در خود حفظ کرده اند و آن را تداعی می کنند.
به عنوان کلام آخر باید بگوییم که این بازی شاید برای دیگران همانند یک اکشن ادونچر خوب به نظر برسد. اما برای طرفداران اسپایدرمن حکم مرگ و زندگی دارد. ما همگی به خوبی می دانیم که اگر این بازی نتواند موفق شود چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. اکتیویژن نتوانست از اسپایدرمن بازی خوب بیرون بکشد. اگر سونی و اینسامنیاک نیز موفق به این کار نشوند این ابر قهرمان محبوب تا ابد به گوشه ای پرتاب می شود تا در آنجا خاک بخورد. به همین دلیل است که از ته قلبمان به اثر جدید اینسامنیاک امیدواریم. چون اگر Marvel’s Spider-Man پیروز بشود، این ما هستیم که پیروزیم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
واقعا دمشون گرم از نمایش های بازی نهایت لذت رو بردم
همین اهمیت سونی به این سری و تلاش برای ساخت عنوانی قشنگ قابل تحسینه :yes: :yes: :yes:
همچنین تشکر از اقا حسین عزیز برای مقاله کاملشون :yes: :yes: :yes:
چه مقاله ای :yes:
wow تصمیم قطعی ps4 pro میخرم 🙂
نمیشه از این و گاد اف وار گذشت
ببخشید این اطلاعات در مورد هوش و قدرت و مهارت در مبارزه رو سازنده ها اعلام کردند یا از خودتون گذاشتید 😀
متشکرم از عزیزان. لطف دارین. خوشحالم که پسندیدین.
درباره ی پارامتر ها هم عرض کنم که این اطلاعات کاملا رسمی هستن. همگی رسما از طرف مارول هستن و منبعشون هم معتبره. این مورد بیشتر برای ایجاد حال و هوا و فضای کمیک بوکی اضافه شده.
همه بازی های مردعنکبوتی از یک مشکل بزرگ رنج میبرن گیم پلی ضعیف :-/
ممنون بابت مقاله اقا حسین عزیز :inlove:
یه تشکر ویژه از آقای صدری بابت همچین مقاله بسیار کاملی واقعا سنگ تموم گذاشتین دستتون درد نکنه
راجب مرگ پیتر پارکر سوالی داشتم اونم اینکه که مگه دوباره زنده نشد؟ چون تو کمیکهای جنگ داخلی بود
تشکر از شما بابت لطفی که دارین.
به خدمتتون عارضم که کمیک های مارول توی دنیا های مختلفی جریان دارن و خب اسپایدرمن صرفا توی یکی از این دنیا ها فوت می کنه! و این طبیعیه که توی سری کمیک های دیگه زنده باشه. البته اگر توی همون دنیای مخصوص به روش خاصی زنده شده بنده در جریان نیستم. ولی در کل نمیشه انتظار داشت از همه ی کمیک ها نیست و نابود بشه!
ممنون از پاسختون الان رفتم کلی تحقیق کردم فهمیدم پیتر تو دنیای التمیت مرده بعد از مرگش مورالز از دنیای التیمیت میاد دنیای واقعی و مدتی داستانهای ماجراجویانه داره که بعد در کمیکهای امپراطوری مخفی میفهمن پیتر هنوز زندست و در دنیای التیمیت نمرده(شاید یکی از دلایل زنده کردنش این بود که اونطور که باید و شاید از مورالز استقبال میشد نشد) طبق اون عکسی که کذاشتین چون درونش مورالز هست پس احتمالا رویداد این بازی بعد از مرگ پیتر هست و به احتمال زیاد شاهد همکاریهای جالب میان دو شخصیت خواهیم بود راستی احتمالش هم هست ددپول به عنوان یه دوست با پیتر همراه باشه؟(چون در کمیک پیتر و ددپول با هم کلی ماجراجویی داشت)اگه بشه چی میشه :inlove:
باز هم تشکر بابت مقاله واقعا مشخصه که چقدر زحمت کشیدین همچین مقاله کاملی رو تحویل بدین
این بازی امده که جای خالی بتمنو برامون پر کنه باشد دارندگان کنسول ایکس هم میتونن از یوتیوب گیمپلی مارو مشاهده کنند و لذت ببرن
واقعا یه خسته نباشید ویژه بهتون بابت این مقاله جامع و دقیق
بسیار از اطلاعات بالاتون در رابطه با اسپایدر من لذت بردم
بعد از نمایش بازی تو e3 انتظارات از بازی واقعا بالاست و برای من که یکی از مورد انتظارترین بازیهای ۲۰۱۸ه
ممنونم از لطفتون. خوشحالم که پسندیدین.
قطعا همه منتظر این بازی هستیم. امیدواریم یه بار دیگه اسپایدی رو در اوج ببینیم.
خیلی عالی و جامع ، دستتون درد نکنه خسته نباشید
تیم کارکشته ای پشت شه ،ببینیم با این شخصیت محبوب چیکار میکنند
امیدوارم موفق شه
خیلی ممنونم از شما. اگه محدودیت های زمانی و حجمی دست و پامون رو نبسته بودن یه تاریخچه هم از تیم فوقالعاده ی سازنده ی بازی کار می کردیم. ولی نشد متاسفانه. انشاءالله برای مقاله ی بعدی.
مرسیاقای صدری
اینبازیگیمپلی عالی
داستان عالی
گرافیک هم عالی
این شاهکار در کنارشاهکار های دیگهسونیفروش پلی ۴ رو فوق العاده بالاخواهدبرد
:doctor: :doctor: :doctor:
تشکر از شما عزیز. امیدواریم این بازی شاهکار باشه!
سلام.خسته نباشید این کاملترین و بلند ترین مطلبیه که یادم میاد تو گیمفا دیدم :yes:
واقعا جالبه.۰این بازی اونم تو دستای سونی.فقط میشه دقیقا رابطه سونی با برج های دوقلو رو خلاصه بگید نفهمیدمش آخر.؟؟؟؟
ممنونم بابت لطفت حسین جان.
سونی با این مسئله ارتباطی نداشته. سونی صرفا به طرز عجیبی توجهات رو به سمت این برج ها جلب کرده. درست قبل از رخ دادن حادثه ی معروف، سونی یک تریلر با حضور اون ها بیرون میده، یه پوستر از فیلم اسپایدرمن با حضور اون ها منتشر می کنه و یه بازی ویدئویی هم با ارتباط با این برج ها ساخته میشه! همه ی این اتفاقات توی یک سال؟ سخته که اتفاقی بودنش رو باور کنیم!
عالی حسین عزیز، عالی
کامل و جامع بود، اطلاعات بسیار از کرکتر بزرگ و محبوبی مثل اسپایدر-من که بدون شک یکی از مهمترین کرکترهای کمیک بوکی تاریخ هست در کنار قلم خوبت یک مقاله عالی ساخت! از خوندن چندباره مقاله لذت بردم و باید بهت خسته نباشید بگم، چون بدون شک کامل ترین و جامع ترین مقاله در رابطه با این بازی زیبا رو نوشتی!
ممنونم از لطفی که به من دارید آقا میثم عزیز.
همین که مطالعه کردین برای من یک دنیا ارزشه. ممنونم ازتون. توفیقی هم اگر بوده درس پس دادم.
ممنون از مقاله بسیار مفصل بود.
دوستان من بین لپتاپ و پلی استیشن موندم از طرفی لپتاپ واسه شرایط دانشگاه مثل خوابگاه مساعد تره از طرفی پلی استیشن واسه بازی مناسب تره رشتمم جوری نیست که نیاز مبرم به لپتاپ باشه ولی پلی استیشن رو نمیشه هی از شهر خودم بیارم خوابگاه اونم بدم دست ادمای خوابگاه باهاش پلی بدن!!
HELP ME PLZ
من دلم God Of War میخواد
ممنون از لطف شما.
در شرایط شما انتخاب لپ تاپ از نظر من بهترین گزینه هست. چون در شرایط خوابگاه لپ تاپ شما تنها دوست شماست!
یه نکته ای که باید بهش توجه کنین اینه که بازی هایی مثل GOW و یا همین اسپایدرمن، تاریخ مصرف ندارن. یعنی هر زمان که شرایطتون جور بشه و بتونید بازی شون کنید لذتشون رو منتقل می کنن. حالا چه موقع لانچ، چه سال دیگه، چه ده سال دیگه.
تا حالا اولین نگاهی به این طول ندیده بودم ایول عالی بود مقاله
ممنون از لطف شما.
عجب مقاله ای حسته نباشید واقعا طولانی بود خیلی پاش مشخصا زحمت کشیدین دستتنون درد نکنه ولی نمیدونم شاید فقط من اینطوریم ولی هیچکس برام جذبه بروس رو تو ابر قهرمان ها نداره با سری ارکام هم عاشقش شدم
لطف دارین عزیز. منم همینطورم تا حدی. بتمن رو کسی نمی تونه جاش رو برام پر بکنه. اما همچنان ارادت خاصی هم به اسپایدرمن و سایر حضرات دارم!
واقعا اسپایدر من مظلوم واقع شده تو این چند سال
امیدوارم به این نسخه. از بچگی عاشق اسپایدی بودمو هستم
ماکرو فن ها هم اگه توان خرید وان ایکس رو داشته باشن میتونن ماینکرافت ۴k بزنن :rotfl:
سلام شرمنده بابت اسپم….من از اکانت هکی رو ps4 استفاده میکنم برای همینم نمیتونم باهاش به نت وصل بشم….الان میتونم بازی destiny 2 یا شماره اولشو آفلاین بازی کنم؟ممنون میشم یکی جواب بده…. :reallyangry:
وجود یه همچین شاهکاری به همراه God of War و Uncharted و بقیه شاهکار های سونی مزید بر علت میشه که یه ps4 تو خونه داشته باشی…..
مرسی حسین جان…… مقالت بی نقص و کامل بود…… من که از خوندنش لذت بردم…….. :yes: :yes: :yes:
عالی بود.دمت گرم
اولین نگاه خیلی پر و پیمونی بود.اطلاعات جامعی از Spider-man و شخصیت های دیگه بازی.مخصوصا اطلاعات کمیکی که عالی بود. فقط امیدوارم پیتر نمیره. 😥 یه تیم آپ با مایلز داشته باشه هم عالی میشه مثل کمیک Spider-men
واقعا مقاله کاملی بود اقای صدری خسته نباشید :yes:
امیدوارم بعد این همه سال یه بازی عالی از این سوپرهیرو دوست داشتنی ببینیم
خسته نباشید یکی از طولانی ترین مقاله هایی ک تو گیمفا بوده تاحالا 😀 😀
اول یه تشکر و خسته نباشید بابت مقاله ای
جدا از اینکه انقدر دقیق به بازی پرداختی خوده تایپ کردن اینهمه کلمه کار بسی طاقت فرساست :yes:
بلاخره امشب گیم پلی نمایش e3 این بازی رو دیدم، بازی که چه عرض کنم!!! شبیه فیلمی بود که بطرز اعجاب انگیزی کنترل قهرمان بازی دست گیمر بود! چقدر قشنگ ساختن این بازیرو باورم نمیشد چقدر حرکاتش واقعی و زیبا بود
عجب گرافیک بالایی عجب کیفیتی عجب صحنه های اکشن سینمایی داشت، تنها بازی مرد عنکبوتی که دیدمو بازی کردم چند سال پیش روی ایپد ۳ بود یکهو همچین جهش کیفیتو دیدم سلولای مغزم جابجا شد!!
اما معلومه بازیه سخت و پیچیده ایه یعنی یه اشتباه کوچیک و یه هواس پرتی باعث خراب شدن کار میشه یا مردمو میکشی یا خودتو به کشتن میدی
به این میگن بازیه ابر قهرمانی واقعا تو سبک خودش بهترین بود خب اینم طبیعیه بازیی که بصورت انحصاری برای پلی استیشن ساخته بشه «محکومه» به بهترین بود
جناب حسین صدری عزیز واقعا ممنونم وقتون رو گذاشتید از خودتون زدید همچین مقاله پر باری نوشتید در رابطه با بازی هم حرفی باقی نمیمونه معلومه فوق العادس خودم این تریلر جدیدش رو حدود۵۰ بار دیدم ه :inlove: نوز هم هیجان انگیزه
عجب مقاله ای دست خوش و خسته نباشید به شما دوست گرامی اقای حسین صدری واقعا گل کاشتی
دوستان سونی فن هم انشالله با بازی کردن اون لذت و از بازی میگیرین فقط مثل سری قبل نشه سری قبل داستان کوتاه داشت تنها مشکل دو نسخه سری قبل همین بود