روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا

روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3

میثم عبداللهی پور
۰۹:۰۰ ۱۳۹۵/۱۰/۱۵
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا

فکر می کنم همه ما بدانیم که جنگ چه پیامدهایی دارد، و هیچ وقت تغییر نمی‌کند، پس چندان جایز نیست که بازهم در مورد جنگ و فلسفه بودنش در زندگی ما، خوبی ها و بدی هایش روده درازی کنم. در عوض بیایید در کنار هم، درباره یکی از بزرگترین لذت های زندگی یک بازی‌باز صحبت کنیم. لذتی که شاید در هیچ یک از تجارب دیگر زندگی، مشابهی نداشته باشد. لذتی ناب از غرق شدن و زنده شدن در جهانی دیگر؛ حتی اگر آن جهان، دنیایی مرده و نابود شده را به تصویر بکشد.
ما بازی‌بازها برخلاف بسیاری دیگر از مردم، در کالبد شخصیت های بسیاری قرار گرفته ایم. از یک تک تیرانداز که در جنگ جهانی دوم، در جبهه متفقین می جنگد گرفته، تا کودکی که در یکی از پناهگاه های اتمی، پس از جنگ بزرگ، در یک بُعد تاریخی دیگر به دنیا آمده است. ما، که قهرمانان این قصه های عظیم هستیم. بیشتر از هرکس دیگری، دنیاهای غریب را درک می کنیم و بیش از هر فرد دیگری، درون نقش های متنوع قرار گرفته ایم. ما به معنای حقیقی بازی‌باز بودن، همیشه این آمادگی را در خود دیده ایم که با همه وجودمان، در دنیایی عظیم غرق شویم و گاه، یادمان برود که فردا قرار است امتحان بدهیم. نمی خواهم از خوبی های بازی‌باز بودن بگویم. برعکس قصد دارم از خوبی های بازی ها بگویم. چرا که بیش از ما، این بازی ها بوده‌اند که توانسته‌اند با دنیاهای غنی و بی‌نظیرشان کاری کنند که ما، در هر مرحله از زندگی، حاضر باشیم داوطلبانه خودمان را در میان امواج متلاطم چالش ها، مبارزات و تلاش بی وقفه برای زنده ماندن غرق کنیم. آن هم نه فقط برای چند ساعت و بعدش کنار گذاشتن دسته. ما حتی پس از شنیدن صدای خاموش شدن سیستم هایمان هم در آن دنیا ها جا می مانیم. ما همان هایی هستیم که گاهی در میان راه رفتن های روزمره به فکر چگونگی کشتن یک غول آخر، از خیابان می گذریم. اما حقیقت امر در این موضوع نهفته است که دقیقاً چیست که ما را چنین شیفته دنیاهایی غریب می‌کند؟ چرا که همانطور که همه ما می دانیم. قرار نیست توی دنیای همه بازی ها غرق شویم. ما معمولاً توی دنیاهایی غرق می‌شویم که خصوصیاتی خاص داشته باشند؛ دنیاهایی با پیشینه تاریخی، فرهنگ، قوانین و هنجار های مخصوص به خودشان، ما در دنیاهایی غرق می شویم که بدانیم، اگر نباشیم هم می توانند وجود داشته باشند. دنیاهایی که محتوایی غنی دارند، روح دارند و زنده هستند. اما در میان همه جاهایی که در کنار هم سفر کرده ایم. دنیای نابود شده سری بازی های فال اوت، همیشه جایی بوده که در کمالِ نابودی، ما را به سمت خودش جذب کرده تا در گورستانِ اتمی اش، به دنبال جوانه زندگی بگردیم.

جنگ و شکل تغییر ناپذیرش

سری FallOut برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ با انتشار اولین شماره از آن به جهان معرفی شد. فال اوت، یک بازی در سبک نقش آفرینی بود که جهانی پسا-آخرالزمانی را به تصویر می کشید. جهانی که به دلیل منازعات بین المللی به وجود آمده بین ایالات متحده و دولت چین بر سر منابع محدود کره زمین شکل گرفته، رو به نابودی رفته است. چرا که این دو ابرقدرت، به علت پیشرفت های عظیم در زمینه تکنولوژی اتمی، جنگی بزرگ را راه انداخته اند که حاصلش، شده دنیایی مرده، پر از موجوداتی نامرده. جنگ بزرگ در سال ۲۰۷۷ رخ داده. اما به علت شکل گیری یک خط زمانی متفاوت در داستان (در سال ۱۹۵۰) شاهد این هستیم که فضای ایالات متحده تمی شبیه به سال های پس از اتمام جنگ جهانی دوم، و موجِ هراس حاکی از استفاده از سلاح های اتمی در ژاپن را به همراه دارد. موجی که در جریان جنگ سرد و دعوای عظیم، اما سردِ دو قطب بزرگ جهان همچنان ادامه داشت.
سری فال اوت فضا و اتمسفر اصلی داستان خود را بر اساس چنین سال هایی پایه ریزی می کند، اما با ایجاد کردن یک خط زمانی متفاوت، به سال ۲۰۷۷ و جنگ اتمی بزرگ می رود و داستان مخصوص به خودش را برای بازی‌باز ها روایت می کند. اولین نسخه از این سری از بازی ها توسط استدیو Black Isle طراحی و ساخته شد و توسط ناشر نام آشنای آن روزگار یعنی Interplay Entertainment به انتشار رسید. شماره دوم از سری که باز هم توسط سازنده و ناشر سابق پا به عرصه گذاشته بود، در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. اینبار ماجرا ۸ سال پس از بازی اول رخ می داد، همچین بازی شامل بهبود های بسیاری در زمینه گرافیک و گیم پلی شده بود که تحسین همگان را برانگیخت.

۱

دنیای نابود شده سری بازی های فال اوت، همیشه جایی بوده که در کمالِ نابودی، ما را به سمت خودش جذب کرده تا در گورستانِ اتمی اش، به دنبال جوانه زندگی بگردیم.

اما پس از شماره دوم بود که دیگر شاهد عرضه نسخه ای اصلی (شماره دار) از سری نبودیم. در طی این سال ها منازعات بسیاری میان بتسدا و Interplay Entertainment شکل گرفت که همه چیز در آخر به نفع بتسدا به پایان رسید. به همین دلیل با گذشت زمانی در حدود ۱۰ سال، شاهد منتشر شدن سومین نسخه از سری پر طرفدار فال اوت بودیم. بازی بزرگی که همگان را ۱۰ سال منتظر نگه داشت، بازی بزرگی که این بار توسط تاد هاوارد افسانه ای و تیم عظیم بتسدا مسئولیت ساختش را به عهده داشتند. همه چیز نوید یک بازی موفق و بی نظیر را می داد، بازی بزرگی که قرار بود حاصل پیوند مقدس (هرچند کمی خصمانه) بتسدا و فال اوت باشد.
همانطور که می دانیم، بازی در سال ۲۰۰۸ توسط بتسدا و برای پلتفرم های PC، Xbox 360 و PS3 منتشر شد و توانست با کسب میانگین امتیاز ۹۱، به عنوان یکی از موفق ترین شماره ها سری لقب بگیرد. فال اوت ۳ یک بازی نقش آفرینی با عناصر جهان باز است که در دنیایی پسا-آخرالزمانی رخ می دهد و داستانش را در خرابه های نابود شده واشنگتن دی.سی و مناطق اطراف آن روایت می کند. با ما برای نقد و بررسی این عنوان بزرگ همراه باشید.

۱۰۱، شماره‌ای که همه بلاهای عالم از آن آغاز شد

راستش را بخواهید، پروتاگونیستِ بخت برگشته ما چندان هم دلش نمی خواست که وجود داشته باشد. منتها از بد روزگار، ما روی New Game کلیک کردیم و او مجبور شد به دنیا بیاید. صحنه ابتدایی داستان بازی مربوط است به چشم گشودن و البته به دنیا آمدن شخصیت اصلی داستان که توسط شما نام گذاری و البته به طور کامل ساخته می شود. پدرتان که در اتاق عمل حضور دارد، ماسکی بر چهره زده که پس از عملیات ساخت شخصیت و نام گذاری، آن را از چهره بر می‌دارد. به این ترتیب، سازندگان با هوشمندی تمام، کاری می کنند که پدر شخصیت اصلی، بی شباهت به مدلی که شما ساخته‌اید نباشد. البته بازی در همان ابتدا خبر بدی به شما می دهد؛ مادر پروتاگونیستِ نوزاد ما، در جریال به دنیا آمدن او از دنیا رفته، گویی که معامله ای با دنیای زیرین انجام شده تا جانی را بگیرد و به دیگری زندگی ببخشد.
در طول ۱۹ سالی که به سرعت می گذرد، پروتاگونیستِ ما تمام زندگی خود را در پناهگاه ۱۰۱ (Vault 101) به همراه پدرش جیمز می گذراند. پدری که یک دکتر و دانشمند است و در کلینیک پناهگاه کار می کند. اما زندگی آرام در پناهگاه، بیش از آن دوام نمی آورد و با ناپدید شدن جمیز، رئیس متوهمِ پناهگاه، عده ای را می فرستد تا فرزندش را نزد او ببرند. با این همه قهرمان ظهور نکرده قصه ما با کمک دختر همان رئیس متوهم از پناهگاه می گریزد و ماجرایی بسیار طولانی را برای یافتن پدر گمشده‌اش شروع می کند. ماجرایی که او را به شهر مگاتن می فرستد، شهری با تعداد زیادی سکنه، که حول یک بمب بزرگ اتمی عمل نکرده به همین نام ساخته شده است. پسر جیمز همچنین به واشنگتن دی.سی می رود و نقشه های عظیم و انسان دوستانه پدرش را از زبان دوستان او می شنود، نقشه هایی که همگی با آب، مایع حیاتی که پسر جیمز بسیار درباره اش در انجیل خوانده بود پیوندی عمیق دارد.

۲

برآمده از دنیایی امن، با چشمانی که هیچ وقت تهدیدات دنیای خشنِ پس از جنگ بزرگ را ندیده، مسافری تنها، در میان بزرگترین خطرهایی که زمین به خودش دیده

داستان فال اوت ۳ گیرا و زیباست، طولانی است و پیچ و خم های بسیاری هم دارد، از فرارِ بزرگمان گرفته تا آشنا شدن با  DJ Three Dog و ایستگاه رادیویی‌اش، از سفرهای خطرناک و طولانی در سرزمین تباهی تا تعامل اجتماعی با مردم خشمگین مگاتن، مردمی که شهرشان را در کنار یک بمب اتمی دایر کرده اند. همان هایی که بزرگترین تهدید را ندیده و به شما، جوانی ۱۹ ساله به عنوان یک تهدید نگاه می کنند. سری فال اوت همیشه پر بوده از ارجاعات اجتماعی و شوخی هایی که همگی بطن فرهنگی جامعه امریکا را هدف گرفته اند. از فرهنگِ دهه ۱۹۵۰ گرفته تا امروزه. سازندگان هر دو سری (چه دو شماره اولیه و چه دو شماره ثانویه) همیشه موفق بوده اند این ارجاعات زیبا را حفظ کرده و با شوخی هایی تلخ، رذیلت های فرهنگی را به تمسخر بگیرند. رذیلت هایی که در فرهنگ تمام انسان ها شاهدش هستیم. رذیلت هایی مثل ندیدن تهدید های اصلی و توجه بی مورد به تهدیداتِ مصنوعی، عدم توجه به محیط زیست، توجه بی حد به رسانه ها، جنگ طلبی و خودخواهی بی حد انسان ها. و شاید یکی از نکاتی که این سری را از بازی بزرگ دیگر بتسدا در همین سبک (سری کتیبه های کهن The Elder Scrolls) جدا می کند، همین اتمسفر و فضای انتقادی و البته تم خاصِ پسا-آخرالزمانی‌اش باشد.
با این همه اما متاسفانه شاهد این هستیم که بعضی از شخصیت های اصلی و فرعی داستان، به خوبی پرداخت نمی‌شوند و سوالات بسیاری از آن ها در ذهن مخاطب باقی می ماند، چه بسا که به علت آزادی عمل بی همتا در بازی، گاهی این شخصیت ها به طور ناخواسته حذف می شوند. گذشته از این موضوع، داستان به علت فضاسازی گاهی به شدت مرده و ناامید بازی، در بعضی مواقع جذابیت هایش را از دست داده و به مسیری انحرافی کشیده می شود. البته خوشبختانه باید گفت که این مواقع بسیار کم هستند و داستان به سرعت می تواند روند قبلی و جذابش را از پیش بگیرد. اما متاسفانه همین وقفه های کوتاه و عدم جذابیت های مقطعی می توانند ضربه های جبران ناپذیری به روایت وارد کنند. از سوی دیگر، اما شاهد پیچش های عالی و خرده داستان های جذابِ تادهاواردی در دل ماموریت های فرعی و بسیاری جزییات داستانی هستیم که گاهی می توانند ما را به شدت شگفت زده کنند. از این رو می توان گفت که فال اوت ۳ مشکلاتی در ریتم و روایت داستان، و البته شخصیت پردازی هایش (به همراه آن دیالوگ های بی احساس) دارد که گاهی موجب ضربه زدن به پیکره کلی بازی می شوند. اما در آخر کاری می کند که شما شیفته خرده داستان ها و جزییاتِ تاریخی داستانی اش شوید. موضوعی که شاید در همه بازی های ساخته تاد هاوارد پیش بیاید. آن هم به علت شیوه فکری عجیبی که این بازی ساز پیش گرفته، توجه بیش از اندازه به جزییات و فرعیات که گاهی مقوله اصلی را هم زیر سایه خود می برد. موضوعی که در بازی های بعدی این نابغه یعنی اسکایرم و فال اوت ۴ هم شاهدش هستیم.

۱۳

مگاتنی که مگاتن را در اطرافش ساخته‌اند، شوخیِ تلخی که سازندگاه بازی با فرهنگ جامعه امروزی ما می‌کنند، فرهنگی که از دیدن تهدیدات واقعی عاجز است.

هرچه کنی به خود کنی 

گیم پلی فال اوت ۳، دقیقاً مصداق بارز یک بازی است که در آن، شاهد عواقبی خاص برای تمامِ، تکرار می کنم، تمام اعمالتان هستید. از یک انتخاب ساده دیالوگ گرفته تا انتخاب اینکه به کجای یک جهش یافته شلیک کنید. فال اوت ۳ سیستم گیم‌پلی کامل و بی عیبی دارد. این بازی دو زاویه دید اول شخصی و سوم شخص را در اختیار بازی باز ها قرار می دهد تا شخصیت مورد نظرشان را کنترل کنند. سپس سیستم زیبای خصوصیات به میان می آید که با نام S.P.E.C.I.A.L شناخته می شود. این سیستم خصوصیات شخصیت شما را در ۷ گروه مختلف دسته بندی می کند که هرکدام در زمینه ای خاص کارآمد هستند. این هفت قسمت شامل : قدرت (Strength)، ادراک (Perception)، انرژی (Endurance)، کاریزما (Charisma)،هوش (Intelligence)،چابکی (Agility) و شانس (Luck) می شوند. این هفت خصوصیت اساس و منبع اصلی شکل گیری شخصیت شما هستند که در ابتدای بازی و در زمان ساخت شخصیت امکان تمرکز بر سه خصوصیت از میان هفت خصوصیت کلی به شما داده می شود. در طی بازی و با انجام ماموریت ها، همانند هر بازی دیگری در سبک نقش آفرینی امتیاز تجربه کسب می کنید که می توانید آن ها را صرف توانایی های (Skill) خاص شخصیت کنید. این توانایی ها هریک خصوصیات متفاوتی را به شخصیت شما اضافه می کنند و توانایی هایی مثل بازکردن قفل، توانیی هک کردنِ سیستم های رایانه ای، امکان آدم خوار شدن و تغذیه از گوشت دشمنانتان (بله بازی کمی خشن است) و بسیاری موارد دیگر را در اختیارتان می گذارند. سیستم افزایش سطح بازی، با همه سادگی هایش بسیار جذاب است و می تواند پیچیدگی های بسیاری داشته باشد. چرا که تعداد توانایی های قابل کسب بسیار بالاست و پیشرفت در آن ها امتیاز تجربه بسیاری را می طلبد.
گذشته از این، مکانیک طراحی چهره شخصیت که در ابتدای بازی با آن آشنا می شویم، کارآمد و زیباست، و تا حد بسیاری زیادی می تواند نیاز های ما برای خلق شخصیت مورد نظرمان را پاسخ بدهد. از طراحی لب و دهان گرفته تا مدل های مو و ابرو. اما همچنان شاهد این هستیم که بازی مدل هایی بسیار خشک و نازیبا را ارائه می کند، مدل هایی که گاهی از شدت خشکی اعصابتان را برهم می ریزند.

۱۰

نمای اول شخص بازی، گرچه به خوبی بازی های شوتر عمل نمی کند، اما بنا به سبک نقش افرینی بازی، پاسخ گوی تمام نیازها خواهد بود

گیم پلی فال اوت ۳ خصوصیات بارز بسیاری دارد، خصوصیاتی که شاید در میان بازی های هم دوره اش چندان معمول نبوده است. این بازی نقشه ای بسیار بزرگ را در اختیارتان می گذارد که خوش بختانه محتوایی بسیار غنی را در خود جای داده. تک تک نقاط این محیط وسیع با ظرافت طراحی شده است و این ظرافت را می توان در جزییات زیاد محیط کشف کرد. ظرافتی که موجب می شود بازی نوعی داستان گویی محیطی را در خود داشته باشد. گذشته از این، میحط بزرگ بازی فرصتی عظیم برای گشت و گذار و کسب تجربه را در اخیتار پروتاگونیست می گذارد. شخصیتی که به تازگی از یک پناهگاه خارج شده و برای اولین بار خودش را در میان دنیایی مرده و وحشی می بیند. این شخصت خاص که بی شباهت به ما هم نیست، دقیقاً مثل بازی‌باز با دنیای ناشناخته و خطرناک بازی ناآشناست و همین موضوع باعث می شود که تمامی بخش های داستانی بازی، به نوعی بخش های آموزشی را هم پوشش بدهند.
محیط بزرگ فال اوت ۳، در دنیایی قرار گرفته که توسط بمب های اتمی بسیار نابود شده است. این محیط پر شده از موجودات جهش یافته ای که هر لحظه منتظر حمله به شما و نابودی‌تان هستند. موجوداتی که به لطف ذوق و سلیقه بسیار تیم سازنده، از تنوع بسیار زیادی برخوردارند. از موش های بزرگ جهش یافته که سریع و بی وقفه حرکت می کنند، گرفته تا موجوداتی با سر انسان و بدنی بسیار چندشناک که بی شباهت به افسانه های مانتیکور ها در یونان و ایران باستان نیستند. تنوع موجودات جهش یافته در نقشه بازی بسیار بالاست و گاهی حتی شما را به وحشت می اندازد که چطور در میان این خیل عظیم از تهدید ها زنده مانده اید.

۵

سیستم VATS و ارجاع به ریشه های نوبتی سبک نقش آفرینی، این سیستم نیاز به برنامه ریزی و تفکر دقیق دارد

همچین جدا از موجودات جهش یافته، راهزنان و انسان های فرصت طلبی وجود دارند که همیشه در کمین یک تازه وارد نشسته اند تا دارایی هایش را به تاراج ببرند. این راهزن ها، به علت هوش مصنوعی نسبتاً خوبی که دارند، معمولاً حریف هایی بسیار چالش برانگیز و سخت محسوب می شوند که می توانند یک گشت و گذار ساده را تبدیل به یک جهنم سوزان کنند. اما تهدید های محیط وسیع فال اوت ۳ به همین ها ختم نمی شود. چرا که علاوه بر موجودات زنده، محیط هم می تواند دشمنی سرسخت برایتان باشد. سرزمین تباه شده فال اوت ۳، پر است از مناطقی که هنوز هم درصد عظیمی از تشعشات اتمی را دارد هستند. تشعشعاتی که به راحتی می توانند شما را تحت تاثیر قرار داده و مبتلا به بیماری‌های متفاوت کنند. هرچند امکان درمان این بیماری ها وجود دارد، آب و غذاهای آلوده هم در محیط یافت می شوند که در صورت عدم توجه می‌توانند حسابی برایتان دردسر درست کنند.

۱۲

تنوع بالای دشمنان و دقت سازندگان در طراحی آنان، باعث شده محیط های بازی علاوه بر خطرناک بودن، به شدت ترسناک هم جلوه کنند

جدا از محیط بسیار خشن و خطرناک، فال اوت ۳ سیستم جالبی برای نشان دادن خطرات یک دنیای نابود شده دارد. شخصیت شما برای زنده ماندن و درمان خودش، نیاز به خوردن غذا و یا بسته های درمانی دارد. حالا تصور کنید که در چنین دنیایی چطور قرار است غذای کافی پیدا کنید؟ برای یافتن غذا و آب کافی، مجبور هستید که وارد مناطق آلوده شده و از غذا و آب آلوده استفاده کنید. همچنین در بازی امکان اعتیاد هم وجود دارد. بله درست متوجه شدید. غذا ها و نوشیدنی های خاصی در بازی وجود دارند که می توانند قدرت هایتان را افزایش داده و یا برای مدتی محدود تاثیراتی خاص روی شخصیتتان بگذارند. به این ترتیب با استفاده بعضی از مواد خوراکی می توانید قوی تر شوید و دست به کارهای سخت تری بزنید. اما فراموش نکنید که مصرف بیش از اندازه این مواد می تواند موجب نیاز دائمی شما به آن ها شود و در صورت نرسیدن مقدار کافی، حسابی حالتان را جا بیاورد. از دست این بدن که همیشه آدم را جا می گذارد. کافی است وسط یک نبرد مهم با یک دسته راهزن، دچار کمبود آب بدن و دید تار شوید تا منظورم را به درستی درک کنید. به این ترتیب می توان فهمید که تمامی بخش های بازی، چه سیستم مبارزات و چه سیستم سلامتی، به نوعی طراحی شده اند که همگی بازی باز را در مسیری قرار دهند که عواقب تصمیم هایش را به او بازگرداند. اما برای تاثیر بیشتر این سیستم، سازندگان مکانیکی در بازی قرار داده‌اند که با نام کارما شناخته می شود. کارما عملکردی مشابه با سیستم شرافت در بازی Red Dead Redemption دارد. به این ترتیب که با انجام اعمال خوبی مثل آب دادن به یک بیچاره و یا انجام ماموریت برای یک دوست، امتیاز مثبت دریافت می‌کنید و با انجام کارهای شر مثل کشتن یک بی گناه و یا گفتن حرف های نامطلوب، امتیاز منفی. این سیستم باعث می‌شود که مراودات مردم با شما بنا به امتیاز کارما تغییر کرده و حتی در مواقعی شاهد تغییر کردن دیالوگ ها و انتخاب های ممکن در خط داستانی هم باشید. همچنین با رسیدن به انتهای نیکی و یا بدی می توانید یارانی از جنس خودتان بیابید که در مسییر طولانی بازی یاروتان باشند. به نظر می رسد مکانیک زیبا و کارآمد کارما، دقیقاً همان چیزی است که عنوان بی نظیر اسکایرم کم داشته است. این مکانیک، باعث می شود که افراد و شخصیت های غیرقابل بازی، نسبت به اعمال شما واکنش نشان بدهند و در مقابل شما هم عواقب تصمیم ها و اعمالتان را در روابطی که با شخصیت های غیرقابل بازی دارید درک کنید. این سیستم باعث شده موضوعی که شاید بزرگترین ضعف عنوان بزرگ اسکایریم باشد، در فال اوت دیده نشود (هرچند که اسکایریم بعد از فال اوت ۳ عرضه شده) مشکلی که باعث بی تفاوتی محض مردم نسبت به اعمال شما می شد و گاهی این حس را ایجاد می کرد که اعمالتان هیچ عواقب خاصی نخواهد داشت. اما در فال اوت ۳ و با کمک سیستم کارما، این مشکل به هیچ وجه وجود ندارد؛ و نتیجه این موضوع باعث می شود که تمامی اعمالتان، عواقبی قابل لمس داشته باشند.

در فال اوت ۳، شاهد وجود دو نوع سلامتی هستیم، در ابتدا مثل تمامی بازی ها، یک خط سلامتی وجود دارد که میزان آسیب های وارد شده به شخصیت شما را نشان می دهد. اما دومین نوع از سلامتی کاملا متفاوت از دیگر بازی ها عمل میکند. این نوع میزان آسیب های وارده به اعضا بدن کرکتر را نشان می دهد. به این ترتیب اگر دست و یا پای کرکتر شما دچار آسب شده باشد، بسته به میزان آسیب وارده، توانایی همان عضو دچار مشکل خواهد شد. مثلاً اگر دست های شخصیت دچار آسب شده باشند، او در تیراندازی و نشانه گیری دقیق دچار مشکل می شود. این سیستم خلاقانه و جالب موجب می شود که علاوه بر خط سلامتی همیشگی، نگرانی مضاعفی هم برای تک تک اعضا بدنتان حس کنید. به این ترتیب همیشه در نبرد ها با برنامه ریزی دقیق تر و بیشتر دست به عمل خواهید زد.
یکی از سیستم ها کارآمد و زیبای معرفی شده در فال اوت ۳، سیستم Vault-Tec Assisted Targeting System است که به اختصار با نام VATS شناخته می شود. در زمان استفاده از این سیستم، بازی به طور کامل از حرکت ایستاده و فیریز می‌شود و دوربین با نمای زیبایی حریفتان را به تصویر می کشد. این سیستم که درون مایه ای نوبتی دارد، باعث می شود که بازی از حالت تمام اکشن یک بازی شوتر فاصله گرفته و به ریشه های سبک نقش آفرینی باز گردد. به کمک VATS و با از دست دادن امتیاز Action Point که مربوط به سلاح مورد استفاده و خصوصیات هر شخصیت می شود. می توانید نقاط مختلفی از بدن دشمنتان را هدف قرار دهید. اینجاست که سیستم LIMBS و نوع دوم سلامتی خودش را نشان می دهد. چرا که بر طبق این سیستم هوش مصنوعی برای هر یک از اعضا بدن شما و دشمنانتان وظیفه ای در نظر گرفته است. بنابراین اگر به دست یک دشمن شلیک کنید، شاهد این هستید او خلع سلاح خواهد شد و یا می توانید با شلیک به پاهایش از سرعتش کم کنید، همچنین می توانید با یک شلیک تمیز به سر، شاهد هد-شات شدن دشمن و مرگ او باشید. شاید به نظر برسد که این سیستم به آسان شدن بازی کمک می کند. اما VATS دقیقاً مثل یک بازی استراتژیک نوبتی عمل کرده و تمامی موارد را در نظر می گیرد. مواردی مثل خط سلامتی حریف، میزان آسیب سلاح شما، فاصله شما تا هدف و غیره، به این ترتیب باید برای هریک از اعمالی که انجام می دهید نقشه داشته و برنامه ریزی کنید. این سیستم اگرچه بازی را به ریشه هایش نزدیک می کند، و تنوع بسیار زیادی به مبارزات می بخشد، اما ذات یک بازی اول شخص را در خود ندارد. از طرفی چون مکانیک های مبارزه همزمان بازی، قدرت برابری با عناوین شوتر اول شخص را ندارد، بازی‌باز ها مجبور هستند که از سیستم VATS بهره ببرند. این موضوع باعث می شود که طرفداران اکشن های سریع و پر التهاب از فال اوت ۳ ناامید شده و جذب بازی دیگری شوند. البته این به هیچ وجه به معنای بد بودن سیستم مبارزات بازی نیست، چرا که سیستم مبارزات به لطف زوایای دید متفاوت، VATS و تنوع بسیار زیاد سلاح های بازی به شدت جذاب و سرگرم کننده ساخته شده است.
ذر فال اوت ۳، شخصیت هایی غیرقابل بازی وجود دارند که بنا به تصمیمات شما، می توانند نقش یار و یاور شما را داشته باشند و در انجام ماموریت ها و گشت و گذارهایتان در محیط به شما کمک کنند. این یاران که تعداد بسیاری از آن ها در بازی وجود دارد، در طول نبرد ها کشته خواهند شد. همچنین امکان همراهی چند نفر از آن ها با شما وجود ندارد و در آن واحد فقط می توانید یک همراه با خود داشته باشد. شاید جالب ترین همراه بازی که اجازه وجود یک همراه سوم را هم می دهد. سگی به نام Dogmeat باشد. سگی وفادار که در جریان بازی می یابید. داگ میت هم ممکن است در مواقع خطرناک و یا در میان نبرد ها کشته شود. وجود چنین همراهی در بازی، یکی از زیبا ترین نکات مثبت فال اوت ۳ است. زیرا سرزمین ها مرده و تباه شده بازی، به قدری ترسناک و پرخطر هستند که وجود یک همراهِ قدرتمند می تواند پشتوانه عظیمی برای شما به حساب بیاید. از طرف دیگر، همراهی حیوانی مانند سگ که یکی از وفادار ترین حیوانت است، حس امنیت خاصی را در بازی‌باز ایجاد می کند که کمتر در بازی های دیگر دیده شده.

۶

یکی از وفادارترین یاران، بهترین دوست انسان! (البته توی این عکس کمی خسته افتاده! شما ببخشید)

به طور کلی باید بگوییم که فال اوت ۳، در زمینه گیم پلی هیچ مشکلی ندارد. بازی در هیچ یک از زمینه های گیم پلی کم و کسری نداشته و به مانند یک عنوان کامل عمل می کند. سرزمین های تباه شده و وسیع بازی پر شده اند از سیاه چال ها و مناطق پرخطر که همه‌شان بازی باز را به چالشی بزرگ دعوت می کنند. شخصیت های غیرقابل بازی هر کدام داستان ها و ماموریت هایی فرعی دارند که گاهی بهتر و زیباتر از ماموریت های اصلی بازی طراحی شده اند و می توانند تا ساعت ها شما را سرگرم کنند. شهر ها با همه دلمردگی عظیمی که در اتمسفر بازی وجود دارد، حالتی از زندگی را درون خود دارند که به لطف سیستم کارما و واکنش های شخصیت های غیرقابل بازی به اعمالتان، زنده تر هم می شوند. در کنار موضوعات یاد شده،  بازی به درستی عواقب همه اعمالتان را به شما بازمیگرداند. از دروغ گفتن و دزدی کردن گرفته تا کمک به بیچاره‌ها و دوستانی که در مسیر پرخطرتان می یابید. همچنین بسیاری از انتخاب هایی که تصور می کنید هیچ عواقبی ندارند، حتی ممکن است بر پایان بندی بازی نیز تاثیر گذار باشند. بازی به شدت بر روی آزادی عمل تاکید دارد و اجازه می دهد که ماموریت ها را به روش خودتان انجام دهید، به این ترتیب ارزش تکرار بازی و ماموریت هایش به شدت بالا می رود، چرا که انتخاب های شما و آزادی عمل بسیاری که دارید، می تواند بر دنیای زیبا و پویای فال اوت ۳ و سرنوشت خودتان تاثیر به سزایی داشته باشد.

آخرالزمانِ کامل

نمی‌شود گفت که فال اوت ۳ زیباست. بازی دنیای تباه شده و نابود شده را به تصویر می کشد که قرار نیست زیبایی خاصی را در خود پنهان کرده باشد. این دنیا به وسیله جنگ و انفجار های بزرگ اتمی نابود شده. پس نمی توانیم انتظار آخر الزمانی زیبا و سبز را داشته باشیم. همه جا با هاله ای از رنگ زرد و گرد و غبار های اتمی پوشیده شده. ساختمان ها مخروبه هایی بیش نیستند و شهر ها گرد یک بمب عمل نکرده تشکیل شده اند. همه مردم زمخت و بی روح هستند و در انتظار روز مرگشان لحظه ها را می شمارند. آب ها آلوده شده و پوشش گیاهی تقریبا از میان رفته، خاک فرسوده و آلوده توانایی پرورش گیاهان را ندارد و همه چیز در مرگِ خاموشی فرو رفته که حاصل اعمال ماست.

۸

بازی در زمینه گرافیک فنی، راضی کننده و بسیار زیبا ظاهر شد، البته با توجه به محیط بزرگ و وسیع‌اش

باید گفت که تیم سازنده در نشان دادن چنین فضایی سنگ تمام گذاشته اند، محیط بازی با همه وسعتش در زمینه گرافیک فنی کم و کسری ندارد و جز مشکلات همیشگی حرکت کردن مدل کرکتر ها مشکل دیگری در زمینه گرافیک فنی دیده نمی‌شود. نورپردازی و میزان ذرات معلق در محیط بسته به سال انتشار بازی عالی هستند و افکت هایی حیرت آور به شمار می روند. کیفیت بافت ها قابل قبول است و مشکلی هم در بارگذاری آن ها به چشم نمی خورد. همچنین بازی به خوبی از پس پردازش میحط وسیع‌اش برآمده و مشکلات و باگ های بسیاری را شامل نمی شود. اما یکی از مشکلات وجود صحنه های بارگذاری بسیار است، صحنه هایی که در زمان ورود به محیط های جدید، مرگ، و سفرهای سریع مدت زیای از وقتتان را می گیرند. اما این موضوع با توجه به زمان ساخت و البته وسعت محیط بازی به طول کامل قابل چشم پوشی است.
فال اوت ۳ اما در زمینه هنری، شبیه به یک اثر هنری بر اساس یک فاجعه است. اثری که در معنای هنری بودنش زیباست اما نمی توان آن را زیبا خطاب کرد. محیط های فال اوت ۳ بسیار زشت و زننده هستند. درست برعکس آن چیزی که در Oblivion شاهدش بودیم. یک بازی فانتزی زیبا که هر یک از منظره هایش شبیه به تابلو نقاشی بود. اما دنیای جنگ زده و نابود شده فال اوت ۳ این اجازه را به سازندگان نمی دهد که اثری زیبا خلق کنند. آن ها باید با افکت زرد رنگ و دلمرده ای روی تصویر، مصیبت های وارد شده به این سرزمین را به تصویر بکشند و عواقبِ وحشتناک جنگ را به همه نشان دهند. از طراحی محیط‌های آلوده و ترسناک گرفته تا ساخت و پرداخت موجوات جهش یافته ای که مو به تنتان سیخ می کنند. موجوداتی که گاهی از دل افسانه ها بیرون کشیده شده اند و گاهی حاصل تخیلات سازنده ها هستند. موجودااتی که گاهی رد پای طرح هایشان را می توان در سبک گروتسک جست و جو کرد. موجوداتی از شکل افتاده و کریه که هرکدام نشان دهنده صفتی تاریک از انسانیت هستند.

۱۱

تنوع محیط های بازی واقعاً بالاست، برای ساخت چنین تنوع عظیمی باید به سازندگان آفرین گفت

فال اوت ۳ اما در زمینه صداگذاری از بازی های قبلی‌اش بهتر است، شباهت عناوین سری فال اوت به سری کتیبه های کهن را نمی توان انکار کرد، این دو بازی حداقل در زمینه های مربوط به گرافیک و گیم پلی شباهت های بسیاری با یکدیگر دارند. از این رو کافی است صداگذاری فال اوت ۳ را با عنوان قبلی از سری The Elder Scrolls یعنی Oblivion مقایسه کنیم. FallOut 3 در زمینه صداگذاری پیشرفت های چشم گیری داشته، صدا پیشه ها عملکرد بسیار بهتری دارند و هرچه بیشتر توانسته اند احساسات شخصیت ها را در صدایشان بروز دهند. هرچند که این موضوع قابل رقابت با بازی هایی مثل سری مس افکت نیست، اما با وجود آزادی عمل و دیالوگ های بسیار زیاد نوشته شده برای این عنوان می توان از این موضوع چشم پوشی کرد. همچنین صدای محیط نسبت به بازی های هم دوره در نقطه قابل قبولی قرار دارد. از صدای باد و زوزه ترسناکش در میان خرابه های واشنگتن دی.سی گرفته تا صدای هیاهوی جهش یافته های در عذاب، همگی به شکل گیری حس و حال کامل یک جهان نابود شده کمک می کنند و هرچه بیشتر در خدمکت اتمسفر و فضای مرده بازی هستند.

به طور کلی می توان گفت که بازی در زمینه گرافیک فنی و هنری در درجه بسیار خوبی قرار دارد و در میان بهترین های نسل خودش قرار می گیرد، در زمینه گرافیک فنی جز مدل سازی های گاه آزار دهنده و مصنوعی، فال اوت ۳ هیچ نقص دیگری به خود نمی بیند و در مورد گرافیک هنری هم یکی از کامل ترین بازی های سری محسوب می شود. چرا که به درستی می‌تواند فضا و اتمسفر حاکم بر محیط بازی را به بازی‌باز منتقل کند.

۳

محیط های مرده، و رنگ و بوی انسانیتی که هنوز هم برای زنده ماندن دست و پا می زند، تقلایی بی پایان که حتی با نجات انسان ها هم پایانی به خودش نمی بیند

جوانه امید

در آخر باید بگوییم که FallOut 3 یکی از بهترین نمونه های بازی های نقش آفرینی در فضای پسا اخرالزمانی است. بازی با روایت یک داستان خوب و گیرا موفق می شود کشش کافی برای مخاطب را ایجاد کند. داستانی که گاهی به علت رفتن به بیراهه جذابیت های اصلی خودش را از دست می دهد. اما خوش بختانه همچنان هم می تواند موفق ظاهر شود. شخصیت پردازی ها و گاهی دیالوگ ها هم در بخش داستانی دچار مشکل هستند و گاهی به علت خشکی رفتار و بی روحی برخی شخصیت ها از آن ها زده خواهید شد. اما این موضوعی نیست که به طور کلی تجربه بازی را خراب کند. از سوی دیگر اما بازی در زمینه گیم پلی یکی از کامل ترین هاست و با ارائه سیستم سلامتی جدید، بازگشت عواقب اعمال، دخالت بسیار زیاد انتخاب ها، آزادی عمل، و وجود سیستم هایی مثل کارما و VATS توانسته نمونه کاملی از گیم پلی یک بازی در سبک نقش آفرینی را به نمایش بگذارد. همچنین در زمینه گرافیک و صداگذاری، فال اوت ۳ یک بازی کامل است که هیچ نقصی ندارد. پس می توانیم نتیجه بگیریم که اگر ضعف های داستانی و شخصیت های بی روح و مدل سازی های بد نبود، فاول اوت ۳ قطعاً می توانست لقب شاهکار را به دوش بکشد.

fallout 3 2024090204

人Acker益man人حق گوی گیمفاDark.Elden-LordBrainiac( خداحافظ )Mohsen bakhtiariRezaGtxMmfb

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا
روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • hl.gamer گفت:

    هر موقع چشمم به فضای آخرالزمانیش میفتاد یه غم خاصی به دلم میفتاد. فضای آخرالزمانیش واقعا حس رو منتقل میکرد

    • AKBAROF گفت:

      ازه حس اخر زمان رو منتقل می کرد مخصوصا گرافیک اخرزمانیش
      از گیمفا تشکر می کنم که علاوه بر پوشش نقد های بازی های روز جهان به بازی های قدیمی نیز نیم نگاهی دارید

      • Gta, witcher,mafia,
        تمام سری های جهان باز به فال آوت مدیونن. تاد هاوارد کبیر و شکوفا کننده و به کمال رساننده سبک جهان باز بود.
        هرچند طرفداران سنتی تر از فال آوت ۴ بدلیل بار کمتر rpg از بعنوان fallcry (ترکیبی از fallout و farcry) یاد میکنند امابازی های تاد هاوارد من جمله بازی هایی هستند که کنجکاوی شما به بهترین نحو سیراب میکنن.
        بازی های هاوارد جوری هستند که شما رو با دنیایی از اطلاعات و مکانیک ها و المان ها بمباران میکنند.
        حوصلت سر رفته؟
        پاشو برو یه سری به پناگاهت بزن
        حوصلت سر رفته؟
        برو بیرون یه گشت و گذاری بکن. قطعاً به یکی دوتا چیز جال که برات داستان میشه برخورد میکنی
        حوصلت سر رفته؟
        برو ازدواج کن و بچه دار شو!
        حوصلت سر رفته؟
        برو با یکی از افراد دهکده حرف بزن درباره زندگیش بپرس، قطعا ماموریتی چیزی داره برات
        حوصلت سر رفته؟
        برو از توکوله پشتیت یک کتاب بردار بخون، یا مطالب یک کامپیوتر رو بخون شگفت زده خواهی شد که چقدر مطالب عمق و محتوا دارند
        حوصلت سر رفته؟
        برو بیرون ببین تو یکی‌از این غار‌ها و ساختمونا چی پیدا میکنی. یهو از غار میای بیرون میبینی ۵ ساعت گذشته
        ….
        کدوم بازی به غیر از بازی های هاوارد انقدر چیز های جورواجور دارند؟
        همین امروز برید سر fallout 2 تعجب میکنید که چقدر بعد از گذشت قریب به ۲۰ سال چقدر وفاداری به ریشه ها دیده میشه. این جادوی تاد هاوارده. جادویی که تمامی نداره. انگار یک زندگی ثانویه در کنار زندگی الآنی داری.
        Fallout پر از استعاره های عمیق فلسفی هست
        شاید خیلی از شما متوجه نشده باشید اما fallout 4 تمام داستانش حول محور مذمت نژاد پرستی هستش. و به عبارتی نژاد پرستی رو در قالب هوش مصنوعی در آورده. Fallout سری چهل ساله هست. میشه تمام این چهل سالو بی نیاز از هر بازی دیگه ای فقط فال آوت بازی کرد. بهترین تجربه گیمینگ من در نسل ۸ فال آوت بود و باعث شد به سراغ بقیه بازی های فال آوت برم و علی رغم گرافیک ضعیف تر نیو وگاس و نسخه سه و حتی دوربین آیزومتریک نسخه دو، عاشقش بشم.
        از ترس نرفتم سمت اسکایریم، بیچاره میشدم. بعد از بازی گردن فال آوت هیچ بازی دیگه ای برام اون گیرایی رو نداشت. فال آوت اقیانوسی هستش که هر وجبش پر از داستان های جالب و جذابه
        …….
        ببخشید که طومارم طولانی شد.
        :cigarette: :coffee:
        اینم قهوه و سیگار! مثلاً من روشنفکرم

        Brainiac( خداحافظ )
        • Iron Maiden گفت:

          یه مشکلی که تو اثار بتسدا هست اونه که مشکلات ریزی که راحت میتونه حل کنه رو حل نمیکنه. و بازی های فوق العادش رو افسانه ای نمیکنه. بنظرم بازی هایی مثل اسکایریم و فالوت ۴ کاملا از پتانسیلشون استفاده نشد. بطور مثال ویچر تو نسخه سوم گیمی هستش که از تمام پتانسیلش استفاده کرد با اینکه در زمینه خلاقیت پشت سر فالوت و اسکایریمه اما ویچر هم از نظر کیفی و هم کمی کامل بود. من همیشه دوست داشتم اسکایریمی کامل تر و فالوتی کاملتر داشته باشم چون بتسدا کار های سختو انجام میده و به یسری ریزه کاری ها نمیرسه.

        • آقای پاکزاد …دست مریزاد
          طومار 🙂 شما …..از نظر فنی و ادبی چیزی کم نداره از مقاله آقای عبداللهی پور
          .
          دم هر دو تون گرم…..لذت بردم
          .
          .
          چاکر تون ….کهنسال گیمر

    • OLDKRATOS گفت:

      Fallout پدر بزرگترین کلاس درس سبک RPG هست :yes:

      Brainiac( خداحافظ )Mmfb
  • Ali Nietzsche گفت:

    درود بر میثم عزیز، چه مقاله ی
    واقعا لذت بردم، اولتر از همه، در عنوان ۱۰۱، شماره ی که…..، در قسمت مادر پروتاگونیست نوزاد ما، در جریال ” نوشته شده، اصلاحش کنین…
    در باره محیط و اتفاقاتی که بالای ما در اون سن و سال و حال و احوال در همچین محیطی رخ میده، باید بگم به ما فلسفه دشمن رو میاموزد ” دشمن، موهومیست که با آن دشمنی را پنهان میکنند” به عبارت جنگ می آموزد که دشمن، پنهان کننده ی دشمن اصلی است…
    محیط پسا اخرالزمانی این بازی انسان های سیاستمدار جنگ زده رو ببار آورده که بقول دوستمون نیچه “« A politician divides mankind into two classes : tools and enemies ! » هستند ! ما در حقیقت ابزاریم ! :soldier: متاسفانه.
    سگ وفادار عزیزمون در چنین محیط آواره ی چیزی نمیشه در وصفش گفت جزء “یگانه دوست انسان یعنی سگ ویژگی‌ای دارد که تنها مختص خودش است و نقطه‌ی تفوقی است بر دیگر حیوانات یعنی ابراز محبت و تکان دادن دُم که بسیار پُرمعنی بوده و با مهربانی فراوان و صداقت کامل انجام می‌شود. اما این سلامی که توسط طبیعت به سگ اعطا شده چه تضاد جالبی با دولا و راست شدن‌ها و تشریفات احمقانه‌ی انسانها دارد! در هر حال، عجالتاً دوستیِ سگ هزاربار قابل اطمینان‌تر از رفاقت و فداکاری انسانها است.
    آرتور شوپنهاور
    جهان همچون اراده و تصور
    بازم بگم‌ مقاله عالی بود :rose:
    چقدرم فلسفی حرف زدم 😀

  • ممنون بابت نقد
    یادش بخیر عجب بازی خوبی بود :inlove: :inlove: :inlove:
    بتثدا هرچی بسازه کمتر از شاهکار نیست.از سری elder scrolls با داستان خفنش یا fallout و بقیه بازی های خفنش :heart: :heart:

  • Y PS گفت:

    خسته نباشید آقای عبداللهی پور :yes:
    تصویر death stranding چی میگه؟! 😐

  • یکی از بهترین بازی ها در سبک نقش افرینی و یکی از شاهکار ها بتسدا. نقد عالی بود خسته نباشید

  • Ps4&switch گفت:

    تو این سبک یکی از بهترین تم و اتمسفرها را داره…..

  • VIKING گفت:

    بازی های بتدزا مثل الدر اسکرول اسکاریم یا فال اوت
    شخصیت های خشک بی روحی دارند
    ولی داستان سرگرم کنندشون تا حدیی اینو پوشش میدن
    کاشکی یه ذره رو شخصیت پردازی شخصیت ها مثل گیم پلی کار کنن

    در کل سال ۲۰۰۸ این بازی شاهکار بود
    سال ۲۰۱۵ هم اگه فال اوت ۴ یکم دیرتر عرضه میشد ولی رو گرافیکش کار میکردند ممکن بود یکی از بهترین بازی های تمام دوران بشه ولی حیف …

    درکل تجربه fall out برهمه گیمرها واجبه

  • Hamed72 گفت:

    یکی از بهترین بازیهای پسا آخرالزمانی در نوع خودش بود.داستان جالب و البته غافلگیرانه ای هم داشت ک با روایت خوب خودش من رو تا آخر بازی پاش نگه داشت.از نظر من از قسمت چهارم درگیرکننده تر و بهتر بود و تنها نکته منفی شخصیت های بیروح و خشکش بود.در کل بازی عالیی بود :yes: :yes: :yes:

  • دوستان من فقط شماره ۴ این سری رو بازی کردم. به نظرتون ارزش داره شماره ۳ رو بازی کنم؟

  • ali.stop گفت:

    یکی از بهترین بازی عمرم چه دورانی داشتم باهاش :inlove: :inlove: :inlove:

  • TLoU part two گفت:

    آقا این جملات سنگینی که تیتر میزنید یکم سبکترش کنید
    منکه چیزی نمیفهمم ازش

  • saeedgreat گفت:

    ادم کیف میکنه تو بازی های بتسدا شخصیت اصلی اول بازی با یه تفنگ پلاستیکی یا شمشیر شکسته شروع میکنه و اولای بازی راحت کشته میشه بعد خودش کم کم بالا میاد و بیست سی نفرم میتونه بکشه.

    Brainiac( خداحافظ )
  • FarZam9800 گفت:

    دمت گرم اقا میثم به حرفمون گوش دادیو اینو نقد کردی :inlove: :inlove:

  • XANAX گفت:

    هرچی بگم کمه . فقط همین… 😥

  • اصلا با گیم‌پلی این بازی ارتباط برقرار نمیکنم هر چند میدونم اونم با من ارتباط برقرار نمیکنه 😀
    نسخه ۴ رو
    هر چی بازی میکردم میگفتم الان دیگه خوب میشه الان دیگه خوب میشه دیدم بازی تموم شد پلاتشم کردم ولی اصلا حال نداد 😐
    همین حسو الان نصبت به ف فانتزی جدیده دارم خیلی مضخرقه بخش مبارزه با قول گنده هاش . واقعا خنده داره قولاش هیچ حسی ندارن اصلا انگار نه انگار داری با یه قول میجنگی یه حرکتو هی تکرار میکنه :-/
    منو چه به این بازیا آخه 😀

    (دوستان طرفدار بازی این نظر شخصی منه و میدونم همون جوری که من دیوونه لست هستم شماهم دیوونه این بازی هستین نوش جونتون)

  • UNESISM گفت:

    نمیدونم توی فال اوت ۴ چکار کرده بود بتسدا احساس RAGE رو داشتم تا یه فال اوت اصلا جذابیت نداشت واسم من حدود ۶ بار فالوت ۳ رو ( به حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد ) غارتو کشف تموم کردم
    اما بعد از بازی کردن فال اوت ۴ با رفتن توی چند مرحله و بازدید از چند ساختمون کلا جذابیتش واسم محو شد نمیدونم چجوری بود حس فال اوت ۴ رو نداشت هر چی سعی کردم نفهمیدم دلیل این تناسخ و دلزدگی عجیب چی بود من عاشق فال اوت بودم عاشق سری الدر اسکرول بودم اما اصلا نفهمیدم چرا فال اوت ۴ بعد از اینهمه صبر و هیجان واسم حال نداد

  • pro gamer2017 گفت:

    بی نهایت بابت این نقد ممنونم آقا میثم.قطعا ما با این بازی زندگی کردیم.هنوز مکان های جالبی مثل Rivet city رو یادمه.همچنین موسیقی های زیبای Galaxy radio هم فراموش نشدنی بود.

  • متاسفانه مردم واقع گرایانه و تحلیل گرایانه به بازی هایی همچون skyrim و fallout نگاه نمیکنند و انقدر مجدوب بعضی مسایل بازی میشوند که خیلی چیز ها را از یاد میبرند چیز هایی که موقع نقد کال اف دیوتی یا امثال یادشان نمیرود…..
    نمیگویم بازی بدی است …اتفاقا بازی خوبی است ولی برای انکه منظورم را متوجه شوید یک نگاه کوچک به این بندازید(تازه خیلی ایراد های اساسی تر هم میتوان گرفت)
    goo.gl/i8fZx7

  • Arash dh گفت:

    تنها بازی جهان باز که تموم کدم با تمام دی ال سی هاش فقط ویچر۳ بود چون واقعا جذابیت داشت
    متاسفانه فالوت سه و چهار رو هیچ وقت تا اخر نتونسم بازی کنم به خاطر اینکه دل زده شدم،البته نمیگم بدن ولی من اونقدر نه وقت دارم نه حوصله ی جهان باز،ممنون بابت نقد جالبی که داشتین

    • UNESISM گفت:

      بازی های بستدا بدلیل زمان بر بودنشون نباید گفت جهان باز باید گفت جهان گشاد باز :laugh:
      وقتی از یک مترو یا غار میای بیرون می بینی ۳ساعت وقت گرفته حالا تو بخوای مسافت نقط a تا bجهان خود بازی رو طی کنه زیر ۳ وقت میبره :rotfl:

  • نمیدونم چرا نمیتونم با این بازی ارتباط برقرار کنم.
    دوستان یه سوالی داشتم .سایتی رو سراغ دارید دیتای بازی بفروشه مثلا دیتای fifa 17

  • 2K.Firaxis گفت:

    اون سالها دوران اوج ایده ی علمی تخیلی بود من ب شخصه این بازی ها و کلا این ژانر رو خیلی دوست دارم قبل از فال اوت ۳ نسخه ی tiberium wars از سری فوق العاده C&Cعرضه شد مدتی بعد مس افکت متولد شد من فال اوت ۳ رو بار ها روی سیستم قدیمیم بازی کردم و به همین ترتیب فال اوت ۴ رو.به بیان ساده جایی که ویزای خسته کننده جذاب میشن فال اوته مخصوصا طراحی مناطق بازی به واقع حس فاجعه اتمی رو منتقل می کنن
    از بهترین های عمرم به نظرم نسخه ۴ از هر نظر پیشرفت داشت.تاد هاوارد هم الحق جزو بزرگترین هاست
    آقای عبدالهی پور خسته نباشید نقد عالی بود هر چند داستان اصلا از دیدگاه من جذابیتش رو از دست نداد

  • بسیار ممنون بابت قلم زیباتون :yes:

  • nobody گفت:

    با اینکه خیلی از داستانش لذت بردم ولی به خاطر اتمسفر به شدت زننده و مرده اش،از بازی کردنش صرف نظر کردم
    خوشحالم که بتسدا به این مسئله توجه کرد و محیط فالوت ۴ رو کمی بهبود بخشید

  • Alirezaya گفت:

    دمت گرم نویسنده خیلی نقد جامع و کاملی بود اجبار شد بازیش کنم

  • Parsau گفت:

    اقا مرحله اول که میری جشن تولد برات گرفتن بعد گقت و گو میکنی بعد میری پیش یه سیاه پوست لباس دکتر داره که لباستو میزاری تو صندوقه باید چی کار کرد

روزی روزگاری: به دنبال جوانه زندگی در گورستان اتم | نقد و بررسی FallOut 3 - گیمفا