شاهنامه آخرش خوش است | نقد و بررسی قسمت ششم Hitman
از داخل کمد، کت و شلوار مشکی همیشگیاش را بر میدارد. با دقت و حوصله آن را به تن میکند. سپس، به سراغ کراوات قرمز خود میرود و آن را هم آویزان میکند. دستکشهای چرمی را به دست میکند و به سراغ اتاق شخصی خود میرود. در آن جا، ابتدا دو کلت همیشگیاش را بر میدارد. خشاب آنها را چک میکند، صدا خفه کن را به آنها وصل میکند و کم کم آماده رفتن به سمت فرودگاه میشود. همچون یک جنتلمن باوقار و محترم، بدون این که کوچکترین سخنی را به زبان آورد از گیتهای مسافرین عبور کرده و به سراغ هواپیما میرود. به مقصدش میرسد و اطلاعاتی در مورد هدفش به دست میآورد. آن قدری زرنگ هست که به سراغ آتش بازی نرود، پس به دنبال راهی برای از بین بردن هدف خود بدون کوچکترین سر و صدا میرود. از ساختمان رو به رویی، میتواند به کمک یک اسلحه تک تیرانداز او را از پای در آورد و تا محافظاناش بخواهند ردی از قاتل پیدا کنند او به مقدار کافی از مهلکه دور شده است. اسلحه را آماده میکند، نشانه را دقیقاً روی سر هدف تنظیم کرده و در نهایت، ماشه را میکشد…
هر گاه بخواهیم لیستی در مورد برترین بازیهای سبک مخفی کاری تهیه کنیم، بدون هیچ شک و شبههای نام سری Hitman در آن جای خواهد گرفت. در طی سه نسل اخیر این سری توانسته به اندازهای موفق عمل کند که طرفداران بسیاری را برای خود دست و پا کرده و منتقدان نیز به آن روی خوشی نشان میدهند. حال آخرین قسمت از Hitman چند وقتی است که منتشر شده و قصد داریم به بررسی آن بپردازیم تا به طور دقیقتر با نکات مثبت و منفی آن آشنا شویم. در ادامه با گیمفا همراه باشید.
در سال ۲۰۱۲ بود که پدیدهای به نام TellTale’s The Walking Dead ظهور کرد و با ساختار اپیزودیک خود، اثرات جالبی را بر عناوین بعد از خود گذاشت. البته، این موفقیتهای کم نظیر بازی بود که باعث شد تا اپیزودیک بودن بازی بیشتر به چشم بیاید وگرنه اگر دیگر ویژگیهای مثبت آن بازی وجود نداشتند، این اپیزودیک بودن آن نیز به خودی خود چندان به چشم نمیآمد. به هر حال به جز خود تل تیل گیمز (TellTale Games) که از این ساختار اپیزودیک برای توسعه دیگر عناوین خود استفاده کرد، برخی دیگر از سازندگان نیز با الگو برداری از این شیوه دست به ساخت بازیهای جدید خود زدند. شاید در آن روزها با خود فکر نمیکردیم که این اپیزودیک بودن بتواند چندان به مذاق بازیبازان مختلف خوش بیاید، ولی از آن محالتر برایمان این بود که سری بزرگ و محبوبی چون Hitman نیز چنین ساختاری را برای خود برگزیند و سری جدید آن به این شیوه عرضه شود. آی او اینتراکتیو (IO Interactive) وقتی خبر اپیزودیک بودن بازی را منتشر کرد، موجی از انتقادات و البته نظرات مثبت را برانگیخت. خیلیها اعتقاد داشتند که این اپیزودیک بودن چندان با ذات داستانی این سری همسو نیست و برخی هم اعتقاد داشتند که اتفاقاً اپیزودیک بودن Hitman جدید میتواند به آن کمکهای به سزایی کند. به شخصه در دسته سوم افراد قرار میگرفتم، دستهای که عملاً موضعی خنثی در قبال این تصمیم آی او اینتراکتیو گرفتند و اعتقاد داشتند که فقط گذر زمان درست یا غلط بودن این تصمیم سازنده را مشخص میکند. حالا، تمامی قسمتهای فصل اول سری جدید Hitman عرضه شده، تب و تابها فروکش کرده و خیلی راحتتر از قبل با توجه به عملکرد بازی میتوان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت بازی اظهار نظر کرد. این که در آغاز مقاله و حتی قبل از بررسی جدیدترین قسمت از Hitman به این مسئله اشاره کردهام و قصد دارم تا اول میزان موفقیت بازی را به دلیل ساختار اپیزودیک آن زیر ذره بین ببرم دلایل خاص خودش را دارد و مهمترین آنها هم آن است که به نوعی این قسمت، آخرین قسمت از سری است و اکنون میتوان آن را آخرین تلاش سازنده برای جلب نظر طرفداران قلمداد کرد و در حقیقت دیگر این قسمت همان بالاترین حد سازنده (حداقل در زمینه توسعه اولین فصل از Hitman) است.
حالا که فصل اول Hitman تمام شده، به جرئت میتوانم بگویم که این ریسک سازنده مبنی بر انتخاب ساختار اپیزودیک برای بازی خود نتیجهای کاملاً مثبت و ثمر بخش داشته و در حقیقت، شاید اگر بازی به این شکل عرضه نمیشد نمیتوانست به موفقیت خاصی هم برسد. از همان اولین قسمت بازی، برخی نسبت به بازی جبهه گرفتند و به جنبههای مختلف آن ایراد وارد کردند. فارغ از آن که این انتقادات تا چه حد درست و به حق بود، باید گفت که اگر بازی از همان ابتدا به صورت کامل عرضه میشد، دیگر سازنده توان بهبود دادن آن را نداشت و در حقیقت زیر آن هجمه از انتقادات به طور کامل لِه میشد. آی او اینتراکتیو به خوبی توانست با اپیزودیک کردن بازی خود، این فرصت را به خودش بدهد تا در صورت وجود هر گونه نقص و ایراد در بازی (به ویژه از لحاظ فنی) فرصت آن را داشته باشد تا در قسمتهای بعدی این موارد را مرتفع سازند و تجربهای روانتر و مطلوبتر را به مخاطبان هدیه دهند. همچنین این ساختار اپیزودیک باعث میشود تا بازی به مرور زمان هرچه بیشتر در ذهن مخاطب جا خوش کند و به گونهای نباشد که خریدار پس از گذراندن مدتی (عموماً چند روز) و به اتمام رساندن بازی، آن را به گوشهای بیندازد و دیگر به آن نگاهی نکند. و البته در این میان باید از سازنده نیز تقدیر به عمل آورد که طی این مدت، از بازی پشتیبانی بسیار خوبی به عمل آورد و به نظرات طرفداران و خریداران نیز گوش فرا داد. پس به طور کلی، میتوان این اپیزودیک بودن بازی را یک نکته مثبت به حساب آورد. البته طرفداران نسخههای فیزیکی نیز نگران نباشند، بازی احتمالاً به زودی (طبق اعلام رسمی سازندگان در اولین ماه سال ۲۰۱۷) به صورت فیزیکی نیز به بازار عرضه خواهد شد و بدون شک حاوی تمامی به روز رسانیها نیز خواهد بود ولی اهداف گریزان یا همان Elusive Target ها و دیگر موارد با محدودیت زمانی در نسخه فیزیکی وجود نخواهند داشت. پس طرفداران سینه چاک مامور ۴۷ میتوانند چشم انتظار عرضه نسخه فیزیکی و اضافه کردن آن به آرشیو خود باشند.
پایانی بر یک شروع
همان طور که متوجه شدهاید، به صورت کلی تم داستانی این نسخه اپیزودیک با نسخه قبلی یعنی Absolution تفاوتهایی دارد و دیگر صرفاً بر روی ماجراها و سفر شخصی مامور ۴۷ تمرکز نکرده و بیشتر داستان آن را میتوان شبیه به نسخههای قدیمیتر سری دانست. البته به شخصه هیچ مشکلی با داستان نسخه قبلی و نحوه روایت آن نداشته و حتی اگر بگویم از آن لذت کافی را بردم، دروغ نگفتهام! ولی به تصمیم سازندگان در مورد تغییر جهت دادن حدودی در مورد داستان این نسخه احترام میگذارم. به هر حال این تغییر مسیر بر روی بازی اثر منفی نداشته و نمیتوان به آن خرده گرفت. همچون قسمتهای قبلی، در این اپیزود نیز باید چند هدف مشخص (در واقع، دو هدف) را از پای در آورید و در این راه بیشتر در جریان داستان قرار میگیرید. همان طور که اشاره شد، در این قسمت باید دو نفر را از پای در آورید؛ یکی از آنها وکیلی بلند پایه و ژاپنی تبار است که قصد دارد تا لیستی حاوی نام ماموران مختلف آی سی ای (ICA) در سرتاسر جهان را افشا کند و دیگری، اریک سودرز (Eric Soders) مامور خائن آی سی ای است. تعداد اهدافی که مامور ۴۷ در این قسمت باید از پای در آورد به همین تعداد محدود میشود و همچون قسمت کلرادو، خبری از وجود ۴ هدف مختلف نیست. البته هنوز هم در بازی موارد زیادی برای سرگرم شدن وجود دارد ولی به هر حال سازندگان می توانستند محتوای بیشتری در این قسمت قرار دهند به خصوص از آن جهت که به نوعی این قسمت، آخرین قسمت از فصل اول بازی است و به نوعی حسن ختامی بر آن. در این میان یکی از این اهداف همچون قسمتهای قبلی از پای در میآید اما آخرین شکار مامور ۴۷ در این فصل خیلی هیجان انگیز و جالب است. همان طور که گفته شد، این قسمت آخرین اپیزود از فصل اول Hitman است و دیگر شاهد عرضه قسمتی دیگر حداقل به این زودیها (و تا قبل از معرفی فصل دوم) نخواهیم بود. البته این مورد را خود سازندگان هم تائید کردهاند ولی به طور کلی نیازی هم به تائید آنها نبود! با دیدن پایان این قسمت، خودتان متوجه میشوید که داستان ادامه خواهد داشت و باز هم شاهد بازگشت مامور ۴۷ خواهیم بود که بدون شک مسئله خوشایندی است. به طور کلی، میتوان این قسمت و البته در ابعاد بزرگتر، این فصل را از لحاظ داستانی قابل قبول خواند و حداقل با وجود آن که بازی چیزی فراتر از حد انتظار را به مخاطب تحویل نمیدهد، ولی در زمینه داستانی کم کاری هم نمیکند و عملکرد جالبی دارد. البته این قسمت را هم که میتوان مقدمهای بر فصل جدید خواند و امیدوار بود که در فصل بعدی، باز هم از لحاظ داستانی شاهد پیشرفتهایی باشیم.
قتل و ترور، کسب و کار من است
از همان ابتدا بزرگترین نقطه قوت سری Hitman گیم پلی فوقالعاده آن بوده است. هر گاه هم که بخواهیم لیستی از تاثیرگذارترین و برترین سری بازیهای سبک مخفی کاری ارائه دهیم، بدون شک نام Hitman در مکانهای بالای جدول خوش خواهد درخشید. وقتی هم که یک سری تا این حد از لحاظ گیم پلی خوش میدرخشد و نام خود را بر سر زبانها میاندازد، وظیفه سازندگان نیز برای راضی کردن طرفداران نسخه به نسخه بیشتر میشود و همین مسئله باعث شده بود تا نگرانیهایی در مورد این نسخه از سری (اگر تمامی قسمتهای آن را در کنار یکدیگر، یه بازی واحد به حساب آوریم) نیز وجود داشته باشد. البته از همان ابتدا هم سازندگان روی گیم پلی بازی مانور دادند و انتظارات طرفداران نیز بالطبع نسبت به این مقوله بالا رفت. خوشبختانه خروجی نهایی قسمت اول هم در سطح خوبی قرار داشت و گیم پلی آن جزو نکات مثبت بارز آن بود، از آن جایی هم که بازی اپیزودیک بود، انتظار میرفت تا دیگر سازندگان در هسته اصلی گیم پلی تغییر خاصی را ایجاد نکنند و در واقع تنها برخی از موارد جزئی را طی قسمتهای مختلف، به بازی اضافه یا از آن کم کنند. پس از گذشت مدتی و عرضه شدن قسمتهای بعدی بازی یکی پس از دیگری، این حقیقت به همگان ثابت شد و مشخص شد که فرمول خلق شده در قسمت اول برای قسمتهای دیگر هم بیتغییر مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
این را به خودی خود نمیتوان یک نکته منفی به حساب آورد؛ به هر حال گیم پلی بازی در همان قسمت نخست در سطح خوبی قرار داشت و با توجه به آن که این قسمتها در کنار هم یک بازی واحد را تشکیل میدادند و با توجه به عرضه نزدیک به هم قسمتها وقت چندانی هم برای سازندگان وجود نداشت تا بخواهند دست به کاری خاصی برای گیم پلی بازی بزنند، هر کاری جز صرفاً بهینهتر کردن گیم پلی دیوانگی محض محسوب میشد! گیم پلی بازی بر پایه همان المانهای همیشگی و مورد انتظار بنا شده؛ در بازی میتوانید به هر روشی که دوست دارید، دشمنان را از میان بردارید. این آزادی عمل بیمانند بازی، دیگر المانهای گیم پلی را شکل میدهد و در حقیقت Hitman را اصیل میسازد. بسیاری از مکانیکهای اصلی این سری طی سالها و با نسخههای مختلف تکرار شدهاند ولی هیچ گاه هم آن جذابیت اولیه را از دست ندادهاند که این امر مرهون همین آزادی عمل مثال زدنی بازی است. از آن جایی که بازی آزادی عمل شگفت انگیزی را به بازیبازان اعطا میکند، بازیباز این حق را دارد تا هر کجا که احساس کرد نیاز است از یک مکانیک گیم پلی استفاده کند، بتواند از آن بهره ببرد و به این ترتیب هیچ گاه این مکانیکها برای مخاطب رنگ نمیبازند. آزادی عمل بازی به مخاطب فرصت تفکر میدهد، تفکر در این مورد که چگونه اهداف را از میان بردارد. مخاطب میتواند راه کمخطرتر را در پیش بگیرد، دردسر کمتری هم خواهد داشت، اگر هم سلیقهاش مثل نگارنده باشد لذت بیشتری از کشتن اهداف به این صورت خواهد برد. یکی هم دوست دارد سینماییتر باشد، سر و صدا به راه بیندازد، همه جا را به هم بریزد و وقتی که تمامی محافظان و اطرافیان هدف را از سر راه خود برداشت، به سراغ هدف اصلی برود و هر طور که دلش خواست، او را بکشد.
البته بازی صرفاً دو راه “مخفیانه” و “اکشن” را پیش روی بازیبازان قرار نمیدهد و تا این حد دِمُده و کلیشهای عمل نمیکند. اگر کسی بخواهد مخفیانه پیش برود، چندین و چند راه مختلف پیش پایش قرار خواهد گرفت. حتی ممکن است وقتی یک نقشه برای کشتن هدف میکشید و طبق آن پیش میروید، ناگهان متوجه شوید که از راهی دیگر هم میشود هدف را به قتل رساند، راهی که قبلاً متوجه آن نشده بودید. این ویژگی در این نسخه و به طور حتم، در این قسمت هم وجود دارد. هنوز هم آزادی عمل مثال زدنی بازی عیار آن را نسبت به بازیهای هم سبک بالا میبرد و باعث میشود تا تفاوتهای بارزی میان Hitman (به عنوان یکی از پیشروهای سبک مخفی کاری) و دیگر بازیهای این سبک وجود داشته باشد. میتوان امیدوار بود که حتی در فصل بعدی هم این ویژگی به شکلی پیشرفتهتر در بازی وجود داشته باشد و حتی بهتر از این نسخه سازندگان از المانی به نام “آزادی عمل” بهره ببرند و تجربه شگفت انگیزتری را برای طرفداران خلق کنند.
یکی دیگر از المانهای پررنگ در گیم پلی سری Hitman همان تغییر لباس است و در این نسخه و این قسمت هم شامل حضور پررنگ آن هستیم. طبق معمول میتوان با تغییر دادن لباس مامور ۴۷ کاری کرد تا او کمتر به چشم بقیه بیاید و راحتتر بتواند به قسمتهای مختلف محل ماموریتاش سرک بکشد و حتی بسیار سادهتر بتواند هدفاش را از دم تیغ بگذراند. به مانند همیشه لباسهای مختلفی هم در بازی وجود دارند که هر کدام را دسته خاصی از شخصیتهای غیر قابل بازی (یا همان NPC، گاهی به خاطر احترام به زبان فارسی (یا به قول آن “میهن پرستان” پارسی!) مجبوریم تا به جای تایپ ۳ حرف انگلیسی، ۱۹ حرف فارسی تایپ کنیم!) به تن میکنند. البته این قسمت یک تفاوت جالب با قسمتهای قبلی دارد که یکی از نکات مثبت بازی هم به شمار میرود. همان طور که احتمالاً متوجه شدهاید (البته اگر از آن دسته طرفداران Hitman باشید که اخبار آن را مرتب دنبال میکردهاید) این قسمت در ژاپن روایت میشود، در جزیرهای به نام هوکیدو (Hokkaido) که یکی از بزرگترین جزایر کشور ژاپن هم به شمار میرود. اینجا کلاس جغرافیا نیست که بخواهیم بیشتر از این در مورد موقعیت مکانی این جزیره صحبت کنیم و اگر هم بیشتر بخواهیم به این جزیره بپردازیم، مسلماً از حوصله برخی خوانندگان مقاله خارج است پس یک راست به سراغ اصل مطلب میرویم. در بررسی بخش داستانی گفتیم با یک هدف به نام اریک سودرز طرف هستیم. او به هوکیدو آمده تا یک عمل پیوند قلب را در بیمارستانی فوق مجهز در بخش کوهستانی این جزیره انجام دهد. جلوتر در مورد طراحی محیطها و سطح کیفی آنها صحبت خواهیم کرد ولی این بیمارستان، بدون شک معرکه است و برای من حداقل یکی از بهترین لوکیشنهای مربوط به دنیای بازیهای کامپیوتری در سال ۲۰۱۶! اما این که چرا اشاره کردیم تغییر لباس در این قسمت نقش اساسی دارد، به خاطر سیستم این بیمارستان است. هر بخش از این بیمارستان برای افراد خاصی در دسترس قرار میگیرد، یعنی مثلاً بیماران به بخشهای خاصی دسترسی دارند، ولی به بخشهایی که مثلاً ورود افراد متفرقه به آن ممنوع است و صرفاً پرسنل بیمارستان میتوانند به آن وارد شوند نمیتوانند بروند. این مسئله باعث شده تا بازیباز دقتی دو چندان را در مورد انتخاب درست لباس خود به خرج دهد. هر لباسی مزایا و معایب خود را دارد و هر بازیباز باید با توجه به سبک بازی خود، لباس مناسب خود را انتخاب کند. یکی دیگر از نکات جالب این نسخه آن است که مامور ۴۷ به اسلحهها و تجهیزات خود در بخشهایی از بازی دسترسی ندارد و به این ترتیب، باید به فکر راههای جایگزین برای پیشروی باشید. به طور کلی مکانیکهای گیم پلی جز موارد اشاره شده، تغییری نسبت به قسمتهای قبلی نکردهاند (هر چند مواردی هم که به آنها اشاره شد، الزاماً تغییر محسوب نمیشوند!) ولی به هر حال گیم پلی بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد و با ضعفی مواجه نیست. ضمن آن که احتمالاً در فصل دوم بازی میتوانیم شاهد تغییرات بنیادیتری در بطن گیم پلی بازی باشیم.
هوکیدوی زیبا
مامور ۴۷ در این نسخه همچون مارکو پولو به نقاط مختلف دنیا رفت و حالا و در آخرین قسمت هم به سراغ شرق آسیا و کشور ژاپن آمده است. در ابتدا باید اعتراف کرد که طراحان بازی در تمام این فصل، توانستند لوکیشنها را به بهترین شکل ممکن طراحی کنند ولی بدون اغراق باید گفت که هوکیدو گل سرسبد تمامی آنها است. بیمارستان هوکیدو که در کوهستان این جزیره قرار دارد نمونه کامل یک بیمارستان مدرن و فوقالعاده است و محال است پس از رسیدن به آن، مدهوش نشوید! از درختان گیلاس که تازه شکوفه کردهاند و در هوکیدو وجود دارند گرفته تا اتاقهای مربوط به بخشهای مختلف بیمارستان، همگی طراحی کمنظیری دارند و از این لحاظ باید به آی او اینتراکتیو تبریک گفت. گرافیک فنی بازی هم در سطح قابل قبولی قرار دارد؛ از بافتهای اشیا و صورت و چهره گرفته تا نورپردازیها و سایه زنیها اگرچه در زمره بهترینهای نسل قرار نمیگیرند و به اندازهای که Absolution در زمان خودش از این لحاظ خیره کننده بود شگفت انگیز نیستند، ولی به هر حال شما را نمیآزارند. هوش مصنوعی دشمنان هم با این که گاهی اوقات با مشکلاتی مواجه میشود، ولی به طور کلی قابل قبول است. موسیقیهای بازی و صداگذاری آن نیز در سطح خوبی قرار دارند.
آخرین قسمت از فصل اول Hitman که در اصل مخاطب را برای فصل بعدی آماده میکند، به واقع یکی از بهترین قسمتهای آن است، شاید بتوان گفت بهترین آن در کنار قسمت ساپینزا (Sapienza) که مدتی پیش عرضه شد. بازی با این که مخاطب را برای فصل بعدی آماده میکند، اما صرفاً به دنبال عجولانه به پایان رساندن این فصل نیست و به نوعی در حق مخاطب کم فروشی نمیکند، هر چند که در قیاس با قسمت قبلی بدون شک از لحاظ محتوا عملکرد ضعیفتری دارد. به هر حال، حالا آبها از آسیاب افتاده، عطش طرفداران برای تجدید میثاق با مامور ۴۷ در نسل هشتم فروکش کرده و آی او اینتراکتیو میتواند خیلی بهتر برای فصل بعدی برنامه ریزی کند. شایان ذکر است نسخه فیزیکی Hitman در ماه ژانویه ۲۰۱۷ عرضه خواهد شد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خسته نباشید آقای دهقانی میخوام برم بخونمش
فقط بگم شاهنامه اصلا اخرش خوش نیست
اینو خود فردوسی به عنوان طنز تلخ گفته :yes:
:weep: انتخابات هم هیچ وقت آخرش خوش نیست. :weep:
من فهمیدم تو کل دنیا بگی به فلانی رای بدید بو اون یکی رای ندید همه میرن به اونیکه گفتی رای ندن رای میدن {چه سنگین گفتم کمرم درد گرفت}
این جمله الان سنگین بود 😐 :-/
Just have fun @
فقط اومدم همینو بگم
که شما گفتی.
متاسفانه خیلی ها نمیدونن
اقا لطفا متن رو عوض کنید ، اخر شاهنامه رو عوض کنید….از ۱۰۰ حرف زشت بدتره
خیلی ممنون آقای دهقانی. به نظرم هیتمن کنترلش نسبت به شماره های قبل کمی کند و سنگین شده بود. ولی در عوض آزادی عمل بسیار زیاد و هیجان خوبی داشت
ممنون برای نقد خوبتون….
چه خاطرع ها که با سری blood money داشتیم..
یاددش بخیر مخصوصا با اون اهنگش…
گفتی blood money یاد آخرش افتادم که هیتمن بیچاره رو زنده به گور کردم خخخ
بعد یه بچه ها گفت آخر بازی هیتمن زنده میشه و همه رو میکشه من باورم نشد بعد خودم رفتم بازی کردم دیدم اره راست میگه من الکی ناراحت شده بودم که چرا مامور ۴۷ کشته شده
آره واقعا.اون آهنگ حرف نداشت.من همیشه میرفتم داخل بازی یه مقدار تو منوش صبر میکردم و از آهنگش لذت میبردم.یادش بخیر
چقد گیمفا خلوته . قبلا میگفتیم رفتن مدرسه امروز که مدارس تعطیله چرا ?:-)
من الان یه متن طولانی نوشتم اما پشیمون شدم و نفرستادم.
اما باید بگم که دلیلش اینه که بالانس گیمفا بین کنسولها و فنها بهم خورده. گیمفا باید هم ایکس باکس باز داشهته باشه و هم سونی باز و هم فن نینتندو. و این باعث پیشرفت و بالا رفتنش میشه. و این هم فقط به دست خودشون درست میشه.
ولی در کل الان بالانس نیست.
با نظر شما تا حدی موافقم من بیشتر با کامپیوترم بازی میکنم تا سونیم (بخاطر قیمت کم بازی pc) و بخاطر مقالات کم pc ناراحتم اما خوب باید خبری باشه تا بنویسند وقتی pc یا xone خبر یا بازی جدیدی نداده گیمفا و نویسندگان گرامیش چه تقصیر دارن اونا دارن تمام تلاش خودشون رو میکنم تا بالانس رو بر قرار کنن ماهم باید یکم صبر داشه باشیم
اتفاقا منظور من بیشتر مقالات بود که اکثریتش در مورد کنسول یا بازیهای سونی هست. شما هرروز اگر سرچ کنید xbox one میبینید گوگل چندتا خبر روز بهتون میده اما در کل گیمفا بیشتر روی سونی زوم هست تا بقیه و نباید اینطور باشه باید بالانس کنن. مثلا گاهی میبینیم که طوری تیتر میزنن که راحت میفهمی داره سونی رو بالاتر نشون میده اما موفقیتی اگر بقیه داشته باشن باز نسبت به سونی اونطور بهش نمیپردازن. حالا ما که اینطور میبینیم شایدم سیاست کاریشو همین باشه یا شاید کسانی که سایت رو میگردونن بیشتر فن سونی هستن که البته اینو مطمئنم.
به امید اومدن نسخه فیزیکیش تا اون موقع صبر میکنیم ولی خداییش چهره هیتمن قبلی یه ابهت دیگه ای داشتا
لباس ژاپنی بهش میاد.
اصلا قابل درک نیست چرا اسکوئر انیکس این بازی رو اپیزودی کرد!آخه ۲ ماه یه بار یه مرحله میدی که چی بشه؟!
خب انقدر سخت بود برات ۶ تا اپیزود رو یه جا بدی بیرون؟!اصلا اینجوری فروش بازی هم میاد پایین من که خودم انقدر طرفدار این بازی بودم اصلا یادم رفته بود هیتمن وجود داره!گشادی سازنده ها تمومی نداره!
اصلا قابل درک نیست چرا اسکوئر انیکس این بازی رو اپیزودی کرد!آخه ۲ ماه یه بار یه مرحله میدی که چی بشه؟!
خب انقدر سخت بود برات ۶ تا اپیزود رو یه جا بدی بیرون؟!اصلا اینجوری فروش بازی هم میاد پایین من که خودم انقدر طرفدار این بازی بودم اصلا یادم رفته بود هیتمن وجود داره!گ.شادی سازنده ها تمومی نداره!
دوستانی که موافقن در قسمت بعد یا هیتمن بعدی بعد مایکل پچر من رو ب روش های وحشتناک شکنجه و به قتل برسونن لایک کنن
واقعا یکی از بهترین هاست :inlove: منتظر نسخه فیزیکم و فک کنم این بازی زیاد تو ایران طرفدار نداره 🙁
اشتباه میکنی.
خیلی طرفدار داره.
تو ابسلوتیشن اون مرحله کتابخونه هیچوقت یادم نمیره.
کتابخونه بود دیگه.تاریک بود.
واقعا مراحلش بینظیر بود.
بله هیتمن که فوق العادس :yes: ولی نمیدونم چرا هر چی خبر میاد در موردش یا نقدشو مینویسن خیلی کم کامنت میخوره 🙁
از لحاظ مخفی کاری هیچ بازی به پای هیتمن نمیرسه…تمام
سخن بزرگان :giggle:
دوستان رفیق پن.که ست محلش نزارین ( قند عسل رو مى گم )
ناتی چرا دولوغ می گی من پنکیک رو نمی شناسم.من رفیق بخاری نفتی ام. :rotfl: :rotfl:
ممنون آقای دهقانی.خوشحالم که هیتمن جدید داره به اون چیزی که میخواد نزدیک میشه
به به آقای دهقانی، یه مدت هیچ مقاله ی از شما ندیدم، گفتم شاید از گیمفا خدا حافظی کرده باشین ولی با قدرت برگشتین…
نقد عالی و منصفانه یی بود…
پایدار بمونین :yes:
کچی دوست داشتنی
هیچ حسی مثل حس هیتمن بودن تو بچگی مون نبود دوست داشتم کل معلماو رئیس اخرشون مدیر مدرسه رو به روش هیتی بکشم
بهترین قسمتش بلد مانی بود که ۱۴ بار رفتمش با روشهای مختلف سی دیش هنوزم هست توی جلد پلاستیکی
ههههههههه
اصلا اون فاز سم و مرگ های تصادفی و ساختگی عالمی داره
اولین بار که هیتی گرفتم فاز مدال افتخار داشتم بدون مرحله تمرین شروع کردم بازی رو رگبار بر میداشتم ملتو می کشتم یکی از دوستام اسم عموم رو که کچل بود گذاشته بود هیتی
باعرض درود وخسته نباشید به شما وتیم گیمفا
مقاله عالی بود هم بازیش به نظرم بندازم تو لیست خرید
سلام به دانیال دهقانی عزیز.
نقد عالی و غیرمنتظرهای بود. قسمت مقدمه بهترین بخش مقالست! واقعاً لذت بردم از خوندش! ممنون بابت مقاله :heart:
مقاله بسیار عالی بود ممنون از نویسنده گرامی . یکی از اصلی ترین موضوع های بازی ها کیفیت و قیمت می باشد که هر دو در این بازی رعایت شد . راستی دوستان سایت بروز گیم داره تخفیف عمومی میزاره اگه دوست داشتین برید و از سایتش خرید کنید من که راضی بودم ادرسشم این بود http://www.beroozgame.com کد تخفیفشم که گذاشته ۱۴۵۵۶۸۷۹۹۹۸۳ هستش امیدوارم که لذت ببرید ( یه نکته این که به انگلیسی وارد کنید )
ممنون