چطور به اینجا رسیدیم؟ چه شد که خود را به عنوان یک گیمر در این بلبشو و بساط مسخره و آشفتهبازار صنعت گرافیک و رزولوشنپرستی دیدیم و گیمینگ واقعی را فراموش کردیم؟ گیمینگ هم گیمینگ قدیم! ۴K؟ بیخیال! نورپردازی خفن و اچدیآر؟ بیخیال! اینها را ولش کنید سازندهها و شرکتهای عزیز. من از شما فقط یک سوال دارم؛ کِی میتوانیم دوباره یک شاهکار واقعی را تجربه کنیم؟!
احتیاج نیست که از کهنهکاران گیم باشید تا عصر درخشان صنعت بازیهای ویدیویی را بخاطر بیاورید. در این سالّها میگویند که در عصر طلایی صنعتمان هستیم اما این عصر طلایی شمارش همان دلارهاییست که هرروز به جیب سازندهها و شرکتها و ناشرها و حامیان میرود وگرنه گیمرها باید با باگهای کوفتی و آپدیتهای روز اول (!) بازیها سروکله بزنند و با ورود به رسانه به خود تلقین کنند که بازیهای جدید هم قابل قبول و باکیفیت هستند! اما چرا خود را فریب دهیم؛ گیمینگ هم مسخره شد!
نسل هشتم را در نظر بگیرید که شروع همه این سیاستها و برنامهّهای فریبنده بود. بله، سختافزار جدید معرفی شده بود و همه هیجان داشتیم تا ببینیم که چه قابلیتهای گرافیکی جدیدی در اختیار سازندگان قرار میدهد تا بازیهایشان را واقعگرایانهتر بسازند. اما سونی و مایکروسافت میدانستند که جامعه گیمرهای فعلی حاضر نیستند برای یک کنسول بیشتر از ۴۰۰ دلار هزینه کنند و برای همین از همان ابتدا مجبور شدند در معماری کنسولهای جدیدشان به سراغ سختافزار بهینه بروند (بهترین کیفیت برای حداقل قیمت!) اما به هرحال بازهم این کنسولها به قدری قدرت داشتند که مارا راضی نگه دارند. (من از شما میپرسم: مگر الان گرافیک آنچارتد ۴ قابل قبول نیست؟ قابل قبول که هیچ، خیلی هم خیرهکننده است. دیگر چیزی بیشتر از این میخواهید؟ پس چرا انقدر به گرافیک گیر دادهایم؟ این کنسولهای میاننسلی دیگر از کجا سر در آوردند؟)

یعنی واقعاً اهمیت این تصویر را درک نمیکنید؟ در نسخه پلیاستیشن ۴ بافت صورت لارا خیلی واقعیتر است و موهایش هم به صورت جدا پردازش میشوند. این مسئله خیلی مهم است! اصلاً اگر این کیفیت بیشتر نباشد و ما نتوانیم موهای لارا را واقعیتر ببینیم بازی فایده ندارد! مگر نه؟
سونی به راحتی با قدرت پردازشی بیشتر پلیاستیشن ۴ بازار را در دست خود گرفت چرا که به سادگی هیچ شخصی دیگر به عناوین و خود محصولات توجهی نمیکرد بلکه همه میگفتند بازیهای سونی با وضوح تصویر ۱۰۸۰ و فریمریت ۶۰ اجرا میشوند و آن هم با ۱۰۰ دلار قیمت کمتر نسبت به کنسول اکسباکسوان! کاری نداریم که بازیهای لانچ این کنسولها یکی پس از دیگری ضعیف بودند (متوجه هستیم که نباید در لانچ توقع زیادی داشت. اما اینها همه بهانه و دلیلی برای توجیه این فاجعه که آن را «نسل هشتم» مینامیم است.) میخواهیم بگوییم که بازیهای پس از آن هم تاکنون آنطوری که باید راضیکننده و در حد شکوه نسل هفتم نبودهاند!
اصلا انحصاریها و بازیهای دیگر را فراموش کنید! نسخههای بازسازی و ریمسترها را کجای دلمان بگذاریم؟ یعنی استودیوهای بازیسازی انقدر ناتوان و خالی از هرگونه ایده و خلاقیت هستند که باید بر بازیهای قدیمی و نسل هفتمی خود تکیه کنند؟ اگر بخواهیم این بازیّهای ریمستر شده را لیست کنیم از تعداد بازیهای نسل هشتم بیشتر میشوند! کالکشن بایوشاک؟ کالکشن آنچارتد؟ مجموعه هیلو؟ فاینال فانتزی؟ رزیدنت ایول؟ Heavy Rain؟ دارک سایدرز؟ گاد آو وار؟ Dishonored؟ دارک سولز؟ Gears of War؟ گریم فاندانگو؟ Saints Row؟ اسلیپینگ داگز، توم ریدر، مترو ۲۰۳۳ و تازگیها بازیهای لگو هم؟! اینها لیست کوچکی از بازیهایی هستند که برای نسل هشتم کنسولها با گرافیک نسبی بهتر و رزولوشن و فریم بالاتر توسط شرکتهای سازندهشان عرضه شدهاند. مشکل کجاست؟

چه کاری است! این همه وقت و هزینه و سرمایه بگذاریم و بازیهای جدید و خلاقانه بسازیم؟ همان بازیهای قدیمی را با رزولوشن و گرافیک بهتر به ملت میفروشیم.
بیایید یک نگاه به بازیهای خیلی خوب این چند سال اخیر بیندازیم. مثلا یکی از این بازیها ویچر ۳ است. میدانید چرا دیگر باید چندسال برای عرضه یک بازی خیلی خوب صبر کنیم؟ سازندگان این بازی یعنی سیدیپراجکت اولین بار در سال ۲۰۱۱ اعلام کردند که در حال ساخت نسخه سوم این بازی هستند! بازی چه زمانی منتشر شد؟ سال ۲۰۱۵! این یعنی سیدیپراجکت حداقل ۵ سال برروی این بازی کار کرده است. کوجیما وقتی کارش را با بازی Guns of the Patriots در سال ۲۰۰۸ به پایان رساند، شروه به ایدهپردازی در مورد پتانسیل قسمت پنجم مجموعه متال گیر سالید کرد و بازی در سال ۲۰۱۲ اولین نمایش خود را داشت. در آن زمان بخش زیادی از مراحل تولید و ساخت به پایان رسیده بود و در اوایل ۲۰۱۳ هم اولین دموی گیمپلی آن را دیدیم! در آن زمان بازی خیلی کامل به نظر میرسید اما به هرحال متال گیر سالید ۵: فنتوم پین اواسط ۲۰۱۵ منتشر شد. این یعنی کوجیما بیش از ۵ سال برروی بازی خود کار کرده است.
قبلاً بیشتر سازندهها چنین سیستمی برای بازیهای خود پیاده کرده بودند. یعنی فرآیند ساخت یک بازی حداقل ۳ سال طول میکشید و بعد تازه وارد مرحله تبلیغات و آزمایش میشد! اما الان شرکتی مثل اکتیویژن سه استودیو را گماشته تا بدون هیچگونه وقفهای تاجایی که میتوانند زرت و زرت Call of Duty بسازند! بیایید برویم به سراغ یوبیسافت! یونیتی را که بخاطر دارید؟ این بازی مشکلات فنی زیادی داشت اما از همه بیشتر کاربران نسبت به افت فریم آن در کنسولهای نسل هشتم غر میزدند. مشکل اینجا بود که گرافیک یونیتی در برابر بهینهسازی انجام شده توسط سازندگان به سادگی برای کنسولهای نسل هشتم بیش از حد ممکن سنگین بود و برای همین بازی با این مشکلات همراه شد. یک سال گذشت و یوبیسافت چه چیزی تحویل ما داد؟ Assassin’s Creedای دیگر اما اینبار وقتی گرافیک آن را با یونیتی مقایسه کنید حس میکنید که مثلا سیندیکت در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است و یونیتی در ۲۰۱۶!

شمای مخاطب اگر پلیاستیشن ۴ پرو را هم نخرید، سونی قول شرف داده که خیلی هم در تجربه تفاوتی ایجاد نخواهد کرد! مثلاً در بازی Deus Ex: Mankind Divided که گاهی در کنسولهای معمولی نرخ فریم روی ۲۰ هم میرود، این مشکل در پیاس۴ پرو نخواهد بود… خیلی که موضوع بزرگی نیست!
با همه این تناقضات و همه این آشفتهبازاری که با آن در نسل هشتم سر و کار داریم، یک دفعه میبینیم که صحبت از کنسولهای میاننسلی میشود! کنسولهای میاننسلی دیگر چه صیغهای است؟ مگر شعار کنسول این نبود که بخصوص برای اجرای بازیها طراحی شده و مانند رایانههای شخصی نباید هرچند سال یک بار ارتقا داده شود؟ خب یک دفعه بیایید همه بازیها را برای رایانههای شخصی بسازید و سر و ته قضیه را هم آورید. میخواهید اسم این را بگذارید تکامل و پیشرفت برای صنعت؟ نخیر! ما اسمش را چیز دیگری میگذاریم؛ بیایید ببینیم ارزشهایمان چقدر نسبت به سالهای گذشته و نسل هفتم تغییر کرده است و چرا در این نسل به سندرم گرافیک و رزولوشنپرستی دچار شده ایم. کجایند آن داستانهای غنی و پولیش شده و شخصیتپردازیهای عمیق که قبلاً در بازیها میدیدیم و آن همه نوآوری در گیمپلی و سیستمهای آن یک دفعه به کجا رفت؟ آن زمان کجاست که موسیقی متن بازیها نامزد دریافت جایزه گرمی میشد؟ الان مگر دیگر موسیقی بیادماندنی هم میسازند؟ خیر! الان فقط برای ما و برای سازندگان بازیها مهم است که رزولوشن بازی برروی فول اچدی ۱۰۸۰ باشد و حتی ۹۰۰ پی هم برایمان افت دارد!
الان دیگر مهم نیست که همه بازیها بدون استثنا بخاطر بیدقتی و کمکاری سازندگانشان باید آپدیتها و پچهای روز اول با حجمهای فضایی داشته باشند که بسیاری (بخصوص هموطنان خودمان) از دریافت آنها عاجزند. بدی این قضیه این است که بدون این آپدیتهای روز اول به سختی میتوان بازی را با آن همه مشکلاتش تحمل کرد. گیمرها و کاربران عزیز، همه اینها را کنار هم قرار دهید و به نسل هشتم بازیهای ویدیویی میرسید!
تا دو ماه دیگر پلیاستیشن ۴ پرو منتشر میشود. سال بعد تقریباً در همین تاریخ کنسول مایکروسافت با نام اسکورپیو منتشر خواهد شد. پلیاستیشن ۴ پرو ۴ ترافلاپس قدرت پردازش دارد که دو برابر نسخه معمولی آن و اکسباکسوان است و اسکورپیو هم ۶ ترافلاپس و خوردهای قدرت پردازشی خواهد داشت و به راحتی از پس بازیهای ۴K برخواهد آمد. تنها کافیست یک سال بگذرد و با توجه به قدرتی که اسکورپیو به سازندگان میدهد، سونی مجبور میشود که دوباره از کنسول بعدی خود رونمایی کند که شاید همان نسل نهم خودمان (پلی استیشن ۵) باشد و تاریخ انتشار آن را بتوان اواخر ۲۰۱۸ در نظر گرفت؛ دو سال دیگر! این چرخه همینطور ادامه پیدا میکند و این دو شرکت بزرگ هر دو سه سال یک بار به شما میگویند که اگر میخواهید کیفیت بالاتری در بازیهای خود داشته باشید و آنها را روانتر و بهتر اجرا کنید باید با ما جلو بیایید.
چند سال قبل وقتی میگفتند بازیهای موردانتظار کدام است یک لیست طویل روبهرویتان قرار میدادیم و نسبت به تک تک آنها هیجان داشتیم. الان وقتی میگویند برای چه بازیهایی انتظار میکشی باید فقط ۱۰ دقیقه فکر کنیم! بازیها یکی پس از دیگری از نظر فنی مشکل دارند و همچنان اعتماد بازیکن را نسبت به شرکت سازندهاش کم میکنند. حتی بازیهای انحصاری سونی هم آنطوری که باید نمیدرخشند و فعلا پشت تریلرها و نمایشهای خیرهکننده و فریبنده پنهان شده اند. مثلاً اگر به تحلیل عمیق همین هورایزن که خیلی در انتظار آن هستیم بپردازیم میبینیم که بازی تقریباً هیچ چیز جدیدی از خود ندارد و ترکیبی از عناصر خوب و بدردبخور تمام بازیهای جهانآزاد و اکشن ماجراجویی قبل از خود است. دیگر بتزدا هم بتزدای قدیم نیست! فالاوت ۴ در روز اول خود ۷۰۰ میلیون دلار فروش داشت! خیلی از این فروشها نسخههای پیسی بودند که بعد از گذشتن این همه ماه هنوز از مشکلات فنی و افت فریم شدید رنج میبرند و تجربه بازی را برای دارندگان رایانههای شخصی زهر کرده اند.
همانگونه که سونی و مایکروسافت و بقیه شرکتهای مشارکتکننده با آنها رو به زوال میروند، بازیهایی مثل Inside به میدان میآیند و با سادگیِ کمنظیر خود به همه آنهایی که به سندرم گرافیک و رزولوشنپرستی دچار شده اند تلنگر و طعنه میزنند. این حرفهای دردناک واقعیتهایی هستند که از همان ابتدای نسل توسط خیلیها بیان شدند اما آن موقع به شدت کورکورانه در هیجان تکنولوژیهای جدید بودیم و هایپ عوض شدن نسل را داشتیم! کلاً از این به بعد صنعت بازیهای ویدیویی تکنولوژیمحور خواهد شد و طولی نمیکشد که دیگر آثار هنری آن ناپدید شوند و از نقاط غیرمنتظره سر در آورند. آیا این جز حرف دل همه گیمرهاست؟
در این میان از همه مسخرهتر طرفداران معتصب این دو شرکت هستند که همچنان از سیاستهای غلط هر دو طرف دفاع میکنند و با دیگر کاربران در سراسر فضای مجازی به مشاجره میپردازند. یکی نیست بگوید برادر من اینها خودشان هم نمیدانند چکار میکنند و تکلیفشان با خودشان مشخص نیست شما چرا جوش میزنی و الکی دفاع میکنی! ما که از همهاش خسته شدهایم، برویم سراغ وی یو شاید فرجی شد و جادوی نینتندو توانست شوق و اشتیاق گیمینگ و بازیهای ویدیویی را باری دیگر برایمان زنده کند. این پیام را هرکسی میتواند به مایکروسافت یا سونی برساند: نخواستیم آقا! نخواستیم!
نظرات
چیزی که شرکت هایی مثل سونی و مایکرو و یوبیسافت و… میبینند گیمر ها نیستند بلکه #پول گیمر هاست.
بیخیال بابا بنظرم با همون پول کنسول نسل هشتی (مثلا حدود ۱میلیون و ۴۰۰) بریم ی پی سی خیلی معمولی بخریم یا حالا یکمم پول قرض کنیم بیشترش کنیم با ی کیفیت قابل قبول بشینیم بازی کنیم کم تر حرض آینده رو میخوریم یا حداقل میشه اسممونو از فن بوی ها خط بزنیم ! -____-
من کنسول ندارم.بدی پی سی هم اینه که چنتا بازی انحصاری فوق العاده دارن کنسولا و پی سی نداره و این که بعضی بازیا پورتشون برا پی سی افتضاحه واقعا
دوستان درسته محتوا خیلی مهمتر از گرافیکه اما چرا نباید گرافیک بالا همراه با محتوای قوی باشه، اینجوری میشه شاهکار به تمام معنی، مثلا اگه اون زمان سایلنت هیل یکو با گرافیم ps4 میتونستند ارائه بدند فوق العاده تاثیر گذار تر میشد و میشد یه شاهکار بدون عیب، الان گرافیک بازیا به بلوغ خودش رسیده و نیاز به محتوا داره که بازم شاهد شاهکار هایی مثل مکس پین، فار کرای، رزیدنت ایول،سایلنت هیل و خیلی چیزای دیگه باشیم
خود جنگ و هیاهو رو در درجه اول خود گیمرا و بعد سونی شروع کردن تا تا اونجایی که من یادم میاد pc همیشه یک سر و گردن جلو تر از کنسول بوده .
اون روزی که بازیای سونی ۱۰۸۰ و با فریم حتی گاهی کمتر از xbox one اجرا میشدن و روی ایکس باکس با فریم نسبتا قابل قبول و گاهی حتی بهتر ولی رزولوشن ۹۰۰ اجرا میشدن کیا عطای بازیای انحصاری مورد علاقشون رو روی ایکس باکس ۳۶۰ تشون بخشیدن رفتن PS4 خریدن سونی هم دید جنگ داره جواب میده تبلیغ روی ۱۰۸۰ رو برد بالا و اگر خوب دقت کنید از فریم هم مهتر بود فرض کنید یه بازی که فریمش زیر ۳۰ هم میرسه گاهی روی PS4 با رزولوشن پایین تر ولی فریم ثابت و پایدار حتی ۶۰ اجرا بشه ولی سونی این کار رو نکرد این بود گه جنگ رزولوشن و نه فریم پیش اومد و این شد که میبینیم اما یه نکته هم هست VR کنسولای کنونی اصلا نمیتونن VR واقعی بدون مشکل رو پشتیبنی کنن و PS4 واقعیت مجازیش فقط یه تبلیغه !! PS4 PRO قراره واقعیت مجازی رو پشتیبانی کنه !!!!!!!!!! پس بحث فقط رزولوشن نیست VR هم هست
واقعا نسل هشت نشل افتضاحی هست
تو این نسل تک و توک بازی رو دیدیم که بتونن محتوا خوبی رو اراعه بدن و اکثر بازی ها جز گرافیک هیچی نداشتن
نمونه بارزش بازی هایی مثل اوردر که با اون همه تریلر و تبلیغات هیچی نبودن
بازی هایی هم مثل کالاف دیوتی و اسیسینز هم فقط برا خالی کردن جیب طرفداراشون ساخته میشن
نسل هفت کجایی که ببینی چه بر سر گیمر ها اوردن
بیشتر حرفها تو خود مقاله زده شده و من دیگه نمیخوام زیاد رو خود متن مانور بدم و ادامهی کامنتم تمرکزش روی مسائل دیگه و کمتر دیده شده هست.
اینکه مخاطبها تو هر صنعت و عرصهای اکثرشون گرایش به چیزهای کلاسیکتر و قدیمی دارن، بهزعم من دلیلی نمیشه که پس محصول فعلی هم بَده. بحث سر اینه که شرایط «الآن» با شرایط «گذشته» خیلی فرق داره. تو شرایط «گذشته» کسی نگران درس نبوده و بهخاطر مسائل حیاتی و احتمالاً مالی قصهای نداشته که نگرانش باشه. اما سن مخاطبها میره بالاتر و شرایط و مسئولیتهای جدیدی رو باید قبول کنن و این به همراهش استرس و دغدغههای ذهنی و عملی جدی رو همراه مییاره که رو شرایط «بازی کردن» و «لذت بردن» مخاطب از «بازی»ش تأثیر مستقیم داره.
هر چی دغدغه و مسئولیت مخاطب تو شرایط کمتر باشه، (فرد تو همچین شرایطی سن پایینتری داره قطعاً) این مساوی هست با لذت بردن بیشتر مخاطب از اون اثر. چون موقع بازی کردن لازم نیست استرس چیز دیگهای رو داشته باشه. وقتی بازی تحسینشدهی X رو سر فرصت انجام میدین بیشتر لذت میبرین یا وقتیکه همون بازی رو مثلاً تو فصل امتحانات با فشار بالا انجام میدید؟ مشخصه که بهترین اثر هم تو اون شرایط دوم تجربه کنید نمیشه لذت قدیم رو برد. الآن شرایط مخاطبها هم همینطوره. شاید تو امتحانات نباشن، ولی دیگه اون نوجوون ده سال پیش نیستن که تو یه محیط خوب و دور از دردسر و مشغله بشینن پای تجربهی بازی و تازه لذتی ببرن در حد دوران قدیم.
دوران خوش قدیم تو ضمیرناخودآگاه شخص ثبت شده (که حداقل از نظر روانکاوی فرویدی، البته فکر کنم، از خودآگاه تأثیر بیشتری تو ذهن داره.) و همه لذایذ و احساسات گذشته تو این بخش از ذهن قرار گرفته و وقتی با چیز جدید روبهرو میشیم قطعاً ذهنمون هم یه مقایسهای با «گذشته» و اون شرایط ایدهآل انجام میده، و اینطوری تجربهی فعلی و «الآن» شخص شکست میخوره.
این مقدمهچینی رو انجام دادم که بگم آثار جدید اونقدری هم که فکر میکنیم مزخرف نیستن؛ بخشیش برمیگرده به شرایط گذشته و سن پایینتری که اون موقع مخاطب داشته.
البته نمیخوام مثلاً از بازیهای نسل هشت دفاعی کنم. خودم فقط یه بازی تو نسل هشتم انجام دادم که از پس ادعاهاش بربیاد که اون هم Bloodborne بود. شاید هم تجربهی خوب دیگهای از این نسل داشته باشم، ولی اونقدری سطحی و زودگذر بودم که باید چند دقیقه فکر کنم تا یادم بیاد.
جدا از مشکلات نسل هشتم که تو خود متن اورده شد، یه مسئله مهمتر رخنه کردن سندروم اوپنورلدسازی تو وجود سازندههاست و یه چیز اپیدمی تو بازیهای نسل هشتم شده. البته اوپنورلد بهخودیخود مشکلی نداره، ایراد از اونجاست که سازندهها تو این زمینه شدیداً دارن از یه سیاست خیلی غلط پیروی میکنن. اوپنورلد سازی از نظر سازندهها یه همچین چیزی هست: کشدادن بیرویهی بازی و گنده کردن بینیاز محیط.
بازیها نسبت به گذشته طولانیتر شدن، ولی نه با مراحل خوب، فقط با مراحل خیلی ضعیف و سطحی و کشدار که بیشتر شبیه مراحل فرعی هستن تا اصلی. خب حالا بازی بر فرض بهجای ۱۰ ساعت (مثل قدیم) بشه ۱۰۰ ساعت. خب فایده و سودش چیه دقیقاً؟ آیا این ۱۰۰ ساعت مثل ۱۰ ساعت تونست سرتاسرش لذت باشه و سکانس ماندگار و قصهگوییهای خوب و مراحلی که طراحی فرمداری داشته باشن؟
میشه یه بازی ۱۰۰ ساعته انجام داد، ولی به مخض تموم شدنش فراموش میشه. حالا برگردیم به نسلهای پیش و همین بازیهای اوپنورلد صد ساعته رو با بازیهای جمعوجور و کوتاهتری مثل MGS1 و Silent Hill 2 مقایسه کنیم که تو ده ساعت احتمالاً تموم میشن. ولی ده ساعتی که میتونه تا سالها تو ذهن آدم بمونه. هنوز اسمهایی که اینجا اورده شد برای مخاطب محبوبه، ولی یه بازی مثل Just Cause که چندین برابر اینها طولانیتره و بزرگتر، الآن مثل MGS1 و Silent Hill 2 (و خیلی بازیهای دیگه اسمش سر زبونهاست) کسی آرزوی تکرارش رو داره؟ قطعاً نه. چون اون صد ساعت بازی هیچ عنصر هنری یا قصهگویی و مراحل خوبی نداره؛ نه مثل سایلنت هیل ۲ معماهایی داره که ماندگار باشه و مخاطبش رو مدتها از نظر ذهنی به چالش بکشه، و نه مثل MGS1 اون طراحی باسفایت و مراحل و بالانس بین کاتسین و گیمپلی رو داره. ممکنه مخاطب اصلاً این بازیها رو Speedrun بره تو ۵ ساعت هم تموم کنه ولی نحوهی داستانسرایی پیچیدهی این بازیها اونقدری رو مخاطب تأثیرگذاره که تازه پایان بازی، در واقع شروع اون بازی هست و باید ادامهی اون بازی رو تو اینترنت گشت و دربارهش تحقیقاتی انجام داد تا از داستانش سر در اورد، که البته این مسئله خودش یه هنره که بهش میگیم هنر ارتباط. وقتی یه بازی مثل P.T میآد با مرموز بودنش همهی مردم از سراسر اینترنت رو جمع میکنه برای رمزگشایی بازی، این خودش یه هنره. حالا فرض کنید یه بازی بیاد هی به مخاطب باج بده و هیچ معمایی مثل سایلنت هیل نداشته باشه (که اکثر بازیها امروزی ندارن) و این نتیجتاً یکی از دلایل ضعیف بودن نسل هشتمه.
در حال حاضر بازیها تو پرداخت داستانهاشون به مخاطب باج میدن. اونقدری تمام و کمال همهچیز رو واضح و روشن میسازن که مخاطب لازم نداره دیگه بعد از تموم شدن بازی روش تحقیقی انجام بده یا فکری کنه. این باعث میشه سطح فکری اون مخاطب هم مثل خود بازی سطحی بشه و تا یه اثری (تو هر هنر و عرصهای) دید که تو اولین تجربه ازش سر در نیورده، سریع اون رو کسلکننده و خستهکننده خطاب کنه و سمتش نره.
بازیهای مالتیپلیرمحور باید فروش سرسامآوری داشته باشن ولی Bioshock که اثر خیلی هنریتری هست بهخاطر نبود مالتیپلیر مجبوره فروشش اونقدری پایین بیاد که سازندههاش سالها سرمایهگذاری کنن تا بتونن یه مالتیپلیر برای Bioshock: Infinite درست کنن که آخرش هم نمیتونن و این وسط کلی بودجه هدر میره. خب مشخصه وقتی مخاطب وضعش اینه باید Ken Levineها برن تو سایه و در استودیوشون رو تخته کنن و عرصه برای آثار سالیانه و بیهدفی مثل Call of Duty همیشه باز باشه و سود کلان بگیرن. وقتی مخاطب اینه، خودش هزاران دلار برای هر DLC پول میده خب مشخصه سازنده تلاشی نمیکنه و اگر هم بازیش کلی باگ و گلیچ داشت دلش به آپدیتهای حجیم خوشه. این بازی قراره چقدر هنری باشه و مفهومی داشته باشه که تلنگری بشه به مخاطب؟ هیچ. اگر هم این وسط یکی مثل ایرشنال گیمز پیدا بشه عاقبت خوبی در انتظارش نیست و پول کلانی نمیگیره، یا حتی حداقل اگه تخته نشه نهایتش مثل MGS خیلی تلاش کنه سرجمع بعد از سی سال شاید بتونه پنجاه میلیون کپی بفروشه.
سازنده دنبال پالیش کردن بازی نیست، فقط میخواد سریع عرضه بشه تا سودآوری سریعتری هم داشته باشه. مسائل فنی هم بیاهمیته، چونکه با آپدیت همهچیزش حله و این وسط مخاطبی که Day One بازی رو میخره کلی ضرر میکنه و باید صبر کنه برای آپدیتها تا بازیش کامل بشه؛ مثل DriveClub.
فلشبک میزنم به همون مسئلهی اوپنورلد شدن بازیها. جدا از طولانی کردن بیاثر بازی، مسئله گندهتر کردن محیط هم هست که هر دو تفکر غلط تو یکی از پرکارترین کمپانیهای نسل هشتم (یوبیسافت) وجود داره. مثالش فار کرای ۴ و امثال این بازیه. محیطهای خیلی بزرگ با مراحل فرعی خیلی زیاد. اما چند درصد این محیط اصلاً کاربردی بود یا لازم بود بهش سر بزنیم؟ چقدر تاریخچه داشت؟ چقدر تراکم؟ چقدر لِوِل دیزاین خوبی داشت؟ غیر این بود که یه تیکه سنگ چندین جا کپی شده و با الکی گنده شدن، مخاطب رو فریب میده که خیلی حرکت خفنی زده؟ از اونور Batman: Arkham Series و Souls Series رو داریم که محیط خیلی کوچیکه اما خیلی کاربردی. مپ کوچیک مساویه با بیشتر شدن جزئیات محیط. تو این مپ کوچیک ما همهجا سر میزنیم چون هر گوشهی شهر یه کار مفید و لذتبخشی برای انجام دادن هست و ساختمونهای بازی سفارشی و دکوری شده نیست. یه همچین اوپنورلدی بسیار استادانهتر از Just Cause و بازیهای اوپن ورلد یوبیسافتی طراحی شده که محیطها چندین برابر گندهترن ولی بینیاز و کمجزئیات. حداقل طرفدارهای MGS بعد از تجربهی MGSV: The Phantom Pain بهتر میتونن این مبحث سندرم اوپنورلدسازی که افتاده به جون نسل هشتم رو درک کنن که چقدر میتونه زیانبار بشه اگه ازش استفاده غلطی بشه. حتی رو روایت هم میتونه تأثیر خیلی بدی داشته باشه.
جدا از اوپنورلد بودن بازیها یه مسئلهی مهمتر که رو تجربهها تأثیر منفی گذاشته مبحث «متا» هست. مخاطب منتظره ببینه فلان مرجع معتبر به بازی چقدر نمره داده تا سلیقه و لذتش رو بر اساس اون تنظیم کنه؛ این یعنی مخاطب از خودش عملاً فکری نداره و همش تقلید و تحت تأثیر قرار گرفتن نظر دیگران. مخاطب شاید از بازی X متنفر باشه، اما چون مثلاً خیلیها از اون بازی تعریف کردن این جرأت رو نداره که بگه بنا به این دلایل من از این بازی خوشم نیومد. اگر هم این وسط کسی ساز مخالف زد که بهتره از عاقبت اون گردنشکسته صحبتی نکنیم… به نظرم اگه علایق و معیار «خوب» بودن بازی رو چندتا عدد و نظر چندتا منتقد که در حد خود گیمرهاست (و نه بیشتر) قرار ندیم، راحتتر هم میشه از بازیها لذت برد و بحثهای توهینآمیز هم کمتر میشه.
ببخشید سرتون رو درد اوردم. همینطور با تشکر فراوان از نویسندهی مقاله که حرف دل خیلیها رو زد.
خیلی خوب بود واقعا راجع به سن و سال درست حرف زدید
من واقعا تجربه او روز های بازی تو کنسول سگا رو تو هیچ
بازی ندیدم یا تا حالا هیچ بازی به اندازه ماریو به من حال نداده
واقعا هم ۱۰۰ ساعت بازی نیازی نیس ۴ ۵ ساعت بازی ساده ای
مث والینت هارت شاید خیلی به ۱۰۰ ها ساعت اوپن ورد بیارزه
مطالبی که شما نوشتید ارزش یه مقاله جدا هم داشت واقعا ت
در رابطه با بخش دوم که میدونی و میدونم هم نظریم ولی بخش اول به نظرم با اینکه درسته ولی یه چیزی رو شاید نادیده گرفتی و اون این هستش که، کاربرای کم سن و سال تو همین نسل داریم که به بازیهای همین نسل اعتنا و اعتماد نمیکنن و برعکس، به بازیهای مینیمالیِ همین نسل روی خوش نشون میدن. اگر همون بازیهای قدیمی رو که به قول تو در ضمیر ناخودآگاهِ ما قرار داره، ماها مجددا بازی کنیم، حتما لذت میبریم به خاطر همون حس نوستالژیک بودنش ولی همینا رو به مخاطبِ الان بدی شاید به اندازه ما لذت نبره اما اگر یک بازی، به همون سبک و سیاقِ قدیمی رو تو نسل الان بسازی، کاربرایِ کم سن و سالی وجود دارن که بهشون روی خوش نشون بدن. در حقیقت «نوع بازی که تجربه میکنی» مهمه و نه «زمانی» که بازی رو تجربه میکنی. بنابراین به همین نسل کم و سن سال من اعتقاد دارم که همیشه بد سلیقه و کج سلیقه نیستن و میشه اون دیدی که من و تو در گذشته داشتیم، بهشون داد تا بازیهای زباله و تکراری رو پس بزنن و به بازیهای خلاق و نوآورانه روی خوش نشون بدن.
اینکه من و تو و امثال ما، بازیهای پر مدعا ولی پوج رو میکوبیم، همش برای اینه که سطح و ذائقهی مخاطب، هرچند کم سن و سالِ الان رو بالا بکشیم.
البته ناگفته نماند خیلی از عزیزانِ هم سن و سال ما هم هستن که به زبالههای الان میگن شاهکار و به شدت آدرس غلط به مخاطب میدن.
درود به شرفت
عالی گفتی قسمت سایلنت هیل و متال گیر ۱ حرف نداشت
مخصوصا قسمت متا انگار هیچ کس از خودش اختیاری نداره چقدرم برای این ملت مهمه این متا
حرف دل من و زدی ممنونم ازت
توی این نسل اصلا بازی خاطره ساز مثل نسلای قبل نداشتیم. خیلی حیف شد
ویچر، بلادبورن و امسال اینا تنها بازیایی بودن که خاطره ساز شدن. و فکرم نمیکنم دیگه به این زودیا بازی خاطره ساز داشته باشیم
آقا عرفان استادی
بسیار عالی
الحق که استادانه بود
نسل هشت=بدترین نسل برای گیمر بهترین نسل برای سازنده

مثال ساده destiny که واقعا پول پرستی رو به درجه دیگه ای برده
نسل هفت= فوق العاده برای گیمر خیلی خوب برای سازنده
البته نباید فراموش کرد مایکرو و سونی هردو اشتباهات بسیار بزرگی کردن در این نسل مایکرو بخاطر تصمیم های عجولانه و سردرگمی
سونی برای بالا بردن الکی ارزش بازی های مثل اوردر و هایپ بیش از حد
واقعا که حرف دل خیلی هار را زد.ممنون از زحماتتون

کاملا موافقم
الان حکایت صنعت گیم شده “میخوای بخواه نمیخوای نخواه”
یا باید ب ساز سازنده ها برقصی یا باید کلاً گیم رو ببوسی بذاری کنار!
راه دیگش هم امید به کنسول جدید نینتندویه
تشکر بابت مقاله اقاى استادى اما چ فایده ک بدلیل خام بودن جامعه گیمر هرروز بزرگان صنعت بیشتر مى دوشن
کنسول میان نسلی دیگه چیه اخه
گرافیک این روزا خیلی مهمه و رزولوشن و زیبایی تصاویر
فکر کنین یک فیلمی مسل avengers رو که کلی خرج روی صحنه های اکشن کرده با کیفیت cd ببینی .یا فکر کن هنوز فیلمن بسازن که کیفیت جلوه های ویزش در حد ایندینا جونز قدیمی باشه .
نه سندرومه نه ویروس.
چیزی که هست ورود جدی ابر پلتفرم PC به دنیای بازی هاست(از روی تعصب نمیگم).
تا قبل از نسل هفتم دنیای گیم حرفه ای در کنسول ها خلاصه شده بود(تقریبا به طور کامل) اما با ورود به نسل هفتم قابلیت ها و پتانسیل فوق العاده PC در اجرای بازی ها(به طور کاملا حرفه ای) مورد توجه قرار گرفت.
در اوایل نسل هفتم تقریبا هیچ سخت افزاری توانایی مقابله با قدرت بسیار زیاد دو کنسول مایکرو و سونی یعنی PS3 و X360 رو نداشتن.حتی بسیاری از بازی های شگفت انگیز و بزرگ در انحصار کنسول ها بودن و استدیو های بازی سازی از پورت بازی ها برای PC سر باز میزدن(بازی هایی مثه GTA IV…Red Dead…Gears…Resident Evil…و بسیاری دیگر که چندتاییشون بعده ها از انحصار در اومدن).
اما رشد انفجاری قدرت سخت افزار PC که حاصل پیشرفت سریع تکنولوژی بود…دیدیم که در اواخر نسل هفت هیچ کنسولی حتی کنسول های نسل هشتم هم قدرتی برابر با کارت گرافیک GTX 750 Ti نداشتن اما غولی به اسم GTX 780Ti و ابر بازی گرافیکی PC یعنی Crysis 3 در حال تاخت و تاز در دنیای جلوه های بصری بودن.
گردش مالی سخت افزار PC به تنهایی از کنسول ها جلو زد و تعداد گیمر های PC به ارقام نجومی رسید و تمام بازی ساز ها روز به روز اشتیاق شون برای پورت بازیاشون برای PC بیشتر شد.
حالا با همه این تفاسیر ورود کنسول های میان نسلی اصلا دور از انتظار نبود و شاهد رویارویی PC Gaming با Console Gaming خواهیم بود اما به نظر من نسل هشتم و کنسول های میان نسلی شون آغازی برای پایان کنسول ها هستن و جنگ فرمتی بین مایکرو و سونی آغاز میشه(بدین منظور که سخت افزار PC به عنوان پایه و یک نرم افزار از سوی سونی و یا مایکرو به قیمت یک کنسول وارد دنیای سخت افزار PC میشن) و در این بازی مایکرو دست بالا رو خواهد داشت اما سونی هم با زیرکی تمام سرویس PS Now رو برای بازی های گذشته اش وارد دنیای PC کرده.
حتی کنسول هلی میان نسلی به سختی قدرتی معادل یک کارت GTX 980Ti یا Fury X رو ارایه میدن و ابر قدرت هایی مثه GTX 1080 و Titan X Pascal ذخیره PC هستن.
به نظرم گیمرهای نسل هشتم قربانی پیشرفت سریع تکنولوژی و ورود بدون محدودیت سخت افزار PC به دنیای گیم شدن اما به احتمال زیاد با روشن شدن تکلیف ارتقا پذیر شدن کنسول ها یا فرمتی شدن و ادغام در PC که تنها راه نجاتشون هست این نسل به پایان میرسه و انتظار عناوینی در خور همه گیمرها به نسل بعد موکول میشه(اگه وجود داشته باشه)……………….بین ۲ تا ۴ سال دیگه.
حرفای دلمو زدی …..
ولی ای کاش وی یو بهتر و پر طرفدارتر بود که من برم سراغش ……..
صنعت گیم از نظر گرافیکی داره به دوران بلوغ خودش میرسه (گرافیک واقعی)
)
و خوب بلوغ هم دردناک هست و مسائل خودشو داره
به نظر من نسل ۹ که نه ولی نسل دهم که برسیم گرافیک بازی ها با واقعیت چندان قابل تشخیص نخواهد بود
(البته اگه پیش از این با جنگ جهانی و … از این دنیا تشریف نبریم و اون روز ها رو ببینیم
ینی دم نویسنده این مطلب گرم که حرف دل منو زد
من خیلی وقته دارم همینو میگم که صنعت گیم از مسیر خودش خارج شده، من الان یه ماهی هست که بعد از حدود سه سال دارم میام گیمفا و واقعا تو همین مدت فهمیدم که خبرها مثل قبل نیست، تا همین سه سال هر روز که میومدی اخبار رو میخوندی بازی های جدید معرفی میشدن و آدم کیف میکرد، ولی الان از موقعی که نسل هشت معرفی شده کل اخبار شده گرافیک و رزولیشن!! انگار ما میخوایم با رزولیشن بازی کنیم! دریغ از معرفی یه بازی جدید، الان که نزدیک سه ساله که تقریبا بازی رو گذاشتم کنار چون برا ps3 که بازی نمیاد کامپیوترم هم خیلی پوکیدست و پول ندارم! خیلی از تریلر های بازی های نسل هست رو هم دیدم و تنها تفاوتی که با قبلا دارن اینه که زرق و برق گرافیکشون بیشتر شده، همین، ب نظر من بهترین سال های صنعت گیم سال های آخر نسل هفت بود، که متاسفانه نسل هشت خرابش کرد
آقای استادی فقط بگم که درود به شرفت همین
خسته هم نباشی عزیز
اولا ممنون بابت مقاله خوب و بجا و بخصوص به وقتش که همه داشتن سر رزلوشن همدیگه رو میخوردن.
دوما لطفا خیلی ها که الان کامنت گذاشتن لطفا لطفا با احترام جو منطقی ورشون نداره چون خیلی از کامنت های گوهر بارشون هست سر کمی بازم میگم که خودشونم میدونن کمی ضعیفتر بودن ایکس وان که چه اشوبی میکردن توی این سایت خبری که پایش و بنیادش بر مبنای این هست که بی طرف باشه ولی چون بیشتر نویسنده های این سایت دارای فقط یه کنسول پلی ۴ هستن به راحتی کنسول ایکس وان میکوبیدن و ترول می کردن شده بود کار هرروز که حتی خود نویسنده هاهم به این کار عادت کرده بودن.
سوما این مقاله باید اون زمان که ترول سر وان و ۴ بود نوشته میشد ولی چرا الان؟؟ چطور یهویی ترول کردن سر رزلوشن شد بد؟؟؟ یعنی واقعا چرا الان؟؟؟ یکم فکر کنین؟؟؟ اونم دقیقا بعد از هیاهوی تفاوت اشکار بین اسکورپیو و نئو در رندر کردن ۴کی؟؟؟؟
من خواننده که فقط میخوام بیام اینجا اخبار بازی هارو بخونم تحت تاثیر خبرهای شما اینطور به رزلوشن حساس شدم ولی چرا الان این مقاله نوشته شده و تازه به فکرش افتادین؟؟؟ چون نئو ضعیفتر از اسکورپیو هست؟؟؟ فکر نمی کنین دیگه دیر شده؟؟؟
الانم به نظر من که یه گیمر بدون تعصب بودم هستم و فقط به فکر گیم هستم کار ماکروسافت در ترول کردن سونی سر قدرت برتر اسکورپیو و نئو کاملا بجا هست چون این جنگ سونی شروع کرده ولی الان داره بخاطرش ترول میشه حقشم هست که بشه
بعدم چرا عکس اسپنسر گذاشتین برای ریمستر های سونی؟؟؟ نکنه ریمستر شدن بازی های سونی هم تقصیر ماکروسافت هست؟؟؟
خیلی ریمستر داشته باشه سه تاست تا سونی ریمستر!!!!!
حتی توی همین مقاله هم دارین فن بازی در میارین چرا؟؟؟؟
