مصائب آتش بان | نقد و بررسی بازی Firewatch
زمانی که قصد کنیم تا در مورد بازی Firewatch صحبت کنیم قطعا باز هم به همان بحث همیشگی “تعریف یک بازی رایانهای” میرسیم و این که آیا فلان عنوان، بازی رایانهای است یا رمان تعاملی یا … احتمالا اکنون که مشغول خواندن این مطلب هستید تریلرهایی را از بازی Firewatch مشاهده کردهاید و شاید حتی قبل از خواندن نقد و بررسی بازی تصمیم خود را گرفتهاید که آیا Firewatch به اندازه کافی برای شما بازی هست یا خیر و یا بهتر بگویم آیا Firewatch با تعریفی که شما از یک بازی دارید مطابق است یا خیر؟ اجازه دهید این مسئله را به اطلاع شما برسانم که تیم نویسندگان بازی همان کسانی هستند که داستان سری The Walking Dead استودیو Telltale را نوشتهاند و اگر شما به هر شکل با سری بازی (یا هر نامی که شما به جای بازی بر روی آن می گذارید) مذکور ارتباط خوبی بر قرار کردهاید مطمئنا همان حس مثبت را با انجام Firewatch نیز به دست خواهید آورد زیرا بازی شما را شدیدا به خود وابسته و در زمانهایی نیز شما را از لحاظ احساسی بسیار پریشان خواهد کرد.
شما در Firewatch در نقش هنری بازی میکنید، یک آدم معمولی که در شرایط واقعی زندگی میکند. نه خبری از آخرالزمان پر از زامبی است و نه جهان تحت تاثیر جنگ و سیاست در حال فروپاشی است. همسر هنری بیمار است. آن قدر بیمار که حتی ازدواج آنها نیز در خطر است و در واکنش به این موضوع، هنری شغل آتشبانی را در جنگل ملی Wyoming میپذیرد. اما فراموش نکنید، هنری شما هستید. استایل آشنای دیالوگها دوباره بازگشته است و از همان شروع بازی شما در نقش هنری باید انواع و اقسام تصمیمات را اتخاذ کنید. همان طور که گفتم همسر شما در بازی بیمار است. با وی چه کار خواهید کرد؟ آیا برای ازدواج خود مبارزه میکنید؟ آیا وی را ترک میکنید؟ پایه و اساس بازی سرمایهگذاری شخصی و احساسی شماست و درست مثل دنیای واقعی، هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنید بیشتر سود خواهید داشت.
زمانی که شما در جنگل ملی Shoshone مشغول کار هستید تنها ارتباطی که با انسانها دارید از طریق صدای دوستانه رئیس بددهنتان دالیا است. او در یک برج نگهبانی دیگر است و با هم از طریق امواج رادیویی در تماس هستید. سازندگان بازی در استودیو Campo Santo کاری کردهاند تا شما به راحتی در بازی غرق شوید و این به دلیل ارتباط تنگاتنگ مابین داستان و دیالوگها و تصمیمات است. معمولا بین گزینه هایی که برای انتخاب در دیالوگ ها دارید برخی کمی ساختگی و مصنوعی به نظر میرسند ولی اغلب یک گزینه هست که با شخصیت شما و دیدگاه و جهانبینی کلی شما مطابقت بیشتری دارد. گاهی باید ورژن بی احساس خود شوید و گاهی ورزن خندهدار و مسخره خود. اما مهم این جاست که نهایتا به مانند زندگی، این خود واقعی شما هستید.
شغل شما به عنوان آتشبان این است که مراقب ایجاد آتش و آتشسوزی های احتمالی باشید و همچنین هر گونه فعالیت مشکوک را گزارش دهید. جدول زمانی بازی توسط روزها مشخص میشود و از همان روز اول هم، کار و فعالیت برای انجام دادن وجود دارد و شما کمکم متوجه میشوید که اوضاع کمی ترسناکتر از آن چیزی است که از یک جنگل ملی آرام انتظار میرود. به عنوان مثال ۲ دختر گم میشوند اما شما تا پایان دنیا و زمین به جستجوی آنها نمیروید! چون این یک بازی واقع گرایانه است. مردم واقعی این موضوع را به مقامات اطلاع میدهند. سرانجام اوضاع شروع میکند به از کنترل خارج شدن. شخصی مخفیانه به برج دیدهبانی شما وارد می شود ولی بر خلاف دیگر بازیها در اینجا بازی شما وارد فاز “خودت قهرمانانه برو سراغ آدم بده!” نمیشود. خیر، شما باید به رئیس خود اطلاع دهید و او نیز گزارش این مورد را به مقامات ارجاع میدهد. در طول بازی بارها میشود که به یک حالت شک و تردید میروید و نمیدانید که باید به چه کسی اعتماد کنید. این بخش ها حالتی کاملا تعلیقآمیز دارد زیرا در کل بازی شما تنها و تنها با یک نفر صحبت میکنید.
قدم زدن و گشت و گذار در جنگل گاهی باعث میشد قلبم تندتند بزند. لحظات زیادی بود که واقعا احساس میکردم یک صحنه ترسناک در انتظارم است و یا همین الان است که یک نفر از پشت درختان و بوته ها بیرون بپرد. قطعا اگر شما هم به قدم زدن و گشت و گذار در جنگل بپردازید چنین حسی گریبان شما را نیز خواهد گرفت و نه می دانید که قرار است چه اتفاقی بیافتد و نه این که آیا کسی در تعقیب شماست یا خیر. هر لحظه انگار که منتظر رخ دادن اتفاقی هولناک هستید و با استرس در جنگلی ساکت و خاموش قدم میزنید.
این حس تعلیق زمانی قویتر می شود که بدانید موسیقیهای بازی نیز فوق العاده هستند و کاملا به تقویت این حس کمک می کنند. موسیقی هایی که در تمامی قسمت های بازی وجود دارند هر کدام کاملا مناسب و مطابق با فضا و اتمسفر کلی بازی هستند و به مانند دیگر قسمت های این بازی، سازندگان موسیقی بازی نیز کار خود را به نحو احسن انجام دادهاند. بدون شک اگر موسیقیهای بازی به درستی بر جو و دنیای بازی منطبق نبودند این عنوان نمیتوانست تاثیری را که اکنون بر روی بازیباز میگذارد داشته باشد.
باید به این نکته اشاره کنم که من در بازی مطمئن نبودم که آیا انتخاب دیالوگهای مختلف بر روی آینده من در بازی تاثیر خواهند گذاشت با خیر و این بزرگترین تفاوت بین The Walking Dead و Firewatch است. انتخابها رنگهای متفاوتی ندارند و هیچ صفحه ای هم در بازی وجود ندارد که مثلا به شما توضیح دهد کدام انتخاب عواقبی دارد و یا در مورد آن ها اطلاعاتی ارائه دهد که البته این مورد به مانند زندگی واقعی است. درست مثل دنیای واقعی ممکن است پس از اتفاق افتادن یک موضوع با خود فکر کنید که شاید انتخابی که چند ساعت قبل داشتهاید و یا حرفی که زدهاید باعث شده است تا اتفاق کنونی رخ دهد ولی نمیتوانید مطمئن باشید.
شاید بتوان گفت این یک نوآوری در سیستم انتخاب و دیالوگها است اما به هر حال مثل یک شمشیر دو لبه عمل میکند. در یکی از مطالبی که در وبسایت سازنده بازی یعنی Campo Santo در مورد Firewatch منتشر شده آمده است: “… شما در یک محیط ناشناخته جستجو و اکتشاف میکنید، با سوالاتی مواجه میشوید، تصمیم های مختلف و شخصی میگیرید که میتوانند تنها رابطه معنیداری که در طول بازی دارید را بهبود بخشند و یا نابود کنند.” اما شما به هیچ وجه نمیتوانید مطمئن شوید که آیا تصمیمات شما واقعا در ادامه بازی تاثیرگذارند یا خیر.
ممکن است در بازی تصمیماتی بگیرید که اثر منفی فوری و بلافاصله در بازی داشته باشند ولی بسیاری از آنها عواقب کمی دارند. یک بار در بازی من شدیدا دالیا را ناراحت و عصبانی کردم به طوری که وی ارتباط رادیویی خود را قطع کرد و من منتظر بودم تا پس از این موضوع و قطع ارتباط من با او، اتفاق خاصی رخ دهد ولی در طول آن مدت موضوع قابل ذکری برای من پیش نیامد. به طور کلی و با توجه به تجربه بازی و کلیت سیستم انتخاب و تصمیم و … در بازی، اعتقاد دارم که سازندگان در این بخش میتوانستند کار بیشتری انجام دهند. البته شاید دلیل این موضوع آن است که عناوینی مثل Walking Dead که نوشته داستاننویسان همین بازی است ما را بدعادت کردهاند و انتظار داریم کوچکترین تصمیمی دارای عاقبت و پاداش و جزا باشد.
البته نکته مثبتی که در اینباره وجود دارد این است که حتی اگر نهایتا تصمیمات شما در سرانجام بازی تاثیر بسزایی نداشته باشند، ولی سازندگان با روشی هوشمندانه کاری کردهاند که حتی گرفتن همین تصمیمات نیز برای بازیباز حس مهم بودن و تاثیرگذار بودن دارند و با همین روند وی را تا انتها به دنبال خود میکشد آن هم به شکلی جذاب و پر هیجان. چیزی که واضح است این است که وقتی بازیبازان مختلف بازی را به پایان برسانند قطعا در مورد مفهوم و فلسفه کلی داستان و این که چگونه همه چیز در کنار هم قرار گرفتهاند بحثهای زیادی را میتوانند با هم انجام دهند و میشود ساعتها در این مورد صحبت کرد. این نشانه یک داستان خوب و جذاب و تاثیرگذار است و در این بخش سازندگان کار خود را بسیار عالی انجام دادهاند.
در زمینه جلوههای بصری نیز Firewatch بسیار زیبا، چشمنواز و دوستداشتنی به نظر میرسد. اشعههای نور به زیبایی از بین شاخههای درختان عبور میکنند و تلالو و انعکاس آنها و حتی جهت انتشار نور در محیط هم کاملا صحیح است و با دقت انجام شده است. گیاهان و علفها بسیار طبیعی به نظر میرسند و سایهها به شکلی کاملا صحیح قرار میگیرند. فریمریت بازی تقریبا به طور کامل ثابت است. البته کامپیوتر متوسط من بر روی تنظیمات اولترا از پس گرفتن ۶۰ فریم بر ثانیه بر نمیآمد ولی به راحتی توانستم با ۴۵ فریم بر ثانیه بازی را انجام دهم. با چند ترفند در تنظیمات بازی میتوان بازی را کاملا بر روی ۶۰ فریم بر ثانیه ثابت انجام داد بدون این که جزییات زیبا و دوستداشتنی گرافیکی بازی را از دست بدهیم. تنها زمانهایی که ممکن است فریمریت بازی پایینتر از ۶۰ بیاید موقعی است که بازی در حال لود کردن یک بخش از نقشه است.
به واقع نمیتوان اعتراضات زیادی را نسبت به بازی Firewatch انجام داد و ایرادات زیادی از آن گرفت. دیالوگها منطقی و مرتبط هستند و صداگذاری بی نظیر شخصیتها نیز حالتی کاملا طبیعی به گفتگوها و صحبتهای بازی داده است. بازی تقریبا از هر لحاظ بسیار زیباست و بدون مشکل و بسیار روان و نرم نیز اجرا میشود و از منظر فنی هم مشکلی ندارد. قابل درک است اگر کسی سیستم انتخاب و جزا در بازی را نپسندد زیرا میشد که در این بخش کار بهتری انجام شود ولی برای این که این مسئله را متوجه شوید باید بازی را انجام دهید و البته که حیف است Firewatch را انجام ندهید.
نتیجه گیری:
باید اعتراف کنم Firewatch عنوانی بود که از ابتدا تا انتها مرا شیفته خود کرد. دیالوگها و صداگذاری شخصیتها کاملا باورپذیر و منطقی است و در بازی حسی مثل این داشتم که در حال گرفتن تصمیماتی هستم که دقیقا در دنیای واقعی هم همانها را انتخاب خواهم کرد. ای کاش سازندگان بازی در استودیو Campo Santo انشعابات و عواقب بیشتری را به برخی تصمیمها و دیالوگهای بازی اضافه می کردند اما واقعا این موضوع هیچ تاثیری در کاهش حس علاقه و تاثیر عاطفی که بازی روی من داشت، نگذاشت. پایان بازی نقطه بحث و گفتگو برای بسیاری از بازیبازان خواهد بود و این مسئله کاملا به چشمانداز مفهومی بازی و جهانبینی و فلسفه ذهنی بازیباز مربوط میشود. اما یک نکته واقعا واضح و مبرهن است و آن هم این که Firewatch عنوانی است که باید آن را بازی و تجربه کنید.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- Indiana Jones and the Great Circle بهترین بازی سال Gamescom از دید مخاطبین شد
- شایعه: Xbox در سال ۲۰۲۵ بازیهایی خواهد داشت که هنوز رونمایی نشدهاند
- بنیانگذار ناتی داگ دلیل فروش استودیو به سونی را توضیح میدهد
- ۱۰ بازی ناامیدکننده سال ۲۰۲۴
- چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟
نظرات
شانس من دانلودش کردم ولی وقتی میزنم رو بازیش نمیاره خسته نباشی سعید جان
منم اورى رو دان کردم فایلش IOS هست نمیدونم چه طور نصب کنم
منم دان میکنم
به نظر بازی جالبی میاد…با نمایشش تو کنفرانس سونی خیلی حال کردم….
برای بازی کردنش نیازی به زبان انگلیسی هست؟برای فهمیدن داستان و پیشروی؟
آقا میبینی که زده پیشروی به هر حال یکسان است . توی آخر نقد 😎 😎 😎 😎 😎 😎 😎 😎 😎 😎
اره باید زبانت خوب باشه.بازیش بیشتر گفتگو محوره.
نگاه کن
https://gamefa.com/wp-content/uploads/2016/02/tw8f4n4dktsl.png
اون آخر نقد , نوشته اکثرا تصمیمات در پایان و سرانجام یکسان است , :snicker: :snicker:
حرف من طبق نقد گیمفاست. 😉
داداش با demon tools فایل iso رو اجرا کن
سلامت باشید علی جان. ممنون
اقا تو انجام بازی شک نکنید . داستان و جو بازی فوق العاده ست . من که تا اخر بازی شیفته بازی بودم. و داستان خیلی خوبی داره.به نظر من کاملا ارزش خرید رو داره 🙂 🙂
ممنون آقا سعید نقد عالی ای بود…خسته نباشید :yes: :yes: :yes:
تشکر از شما. ممنون
بابت نقد ممنون
لطف دارید
نقدتون عالی بود
با این نقدتون شدیدا مشتاق شدم دانلودش کنم
تشکر از شما. مطمئنم خوشتون خواهد امد
فقط میتونم بگم فوق العاده بود.
حس ترس هم به یه شیوهی عجیب در بازیباز بوجود میومد. بعضی اوقات جرعت نمکردم برم تو جنگل. احساس میکردم که یکی پست درختا الان میاد بیرون و غافل گیر میشیم. بعضی اوقات صداهایی میومد که فکر میکردی یکی تو اطرافت داره پرسه میزنه…
خیلی اتفاقات عجیبی تو بازی رخ میده. نمونش هم همون چیزی که آقا سعید اشاره کردن.
در کل مثل همیشه لذت بردیم. ممنون سعید جان
دقیقا همین طوره. ممنون از شما. بازیش با این که ترسناک نیست حس غریبی داره
خیلی نقد عالی و مفیدی بود دستتون درد نکنه خسته نباشید آقای آقا بابایی :yes: 😉
متشکرنم از شما. لطف دارید مثل همیشه
سعید جان واقعا خوب بود.
شما از معدود نویسنده هایی هستید که آدم مشتاقه تا آخر مقالاتشون رو بخونه.
بازی هم در سطح خیلی خوبی قرار داره :yes:
خیلی خیلی ممنونم از شما. خوشحالم که از مقاله ها خو شتون میاد.
ممنون بابت مقاله ایکاش بازی سوم شخص بود
تشکر ازتون. فرقی نداره که
اره جذاب تر میشد
ولی بشرطی که از موشن کپچر و انیمیشن قوی استفاده کنند تا بازی خشک نشه و بشه با کاراکتر ارتباط برقرار کرد..که در اینصورت هزینه ساخت بازی هم خیلی بیشتر میشد
انصافا تو حالت اول شخص هم خیلی جذاب بود بازیش
بخصوص وقتی مپ و بیسیم رو تو دستش میگرفت..
دوست عزیز بازی های واقع گرایانه اول شخص هستند حتی توی سبک ترس هم اونای موفق تر بودن که اول شخص بودن مثل بازی کنسل شده سایلنت هیل که هنوزم که هنوز جرات دیدنشو ندارم و می ترسم فایلشو باز کنم.حیف شد واقعا :-(( ?:-) ?:-) ?:-)
نقد قشنگی بود.
ای کاش به کوتاه بودن بازی هم اشاره میکردید. بنظرم بازی درست زمانی که منو داشت بیش از پیش جذب میکرد و منتظر ادامهی وقایع بودم تموم شد.
بهرحال خسته نباشید آقا سعید.
سلامت باشید. بله البته این مورد که شمکا میگین هم میشه الشاره کرد بهش. بازی تقربا کوتاه بود
بازی بسیار خلاقانه و زیبا من که هفته پیش دانلود کردم و پری روز تمومش کردم :yes: خیلی حس خوبی داشتم بعد اتمام بازی :rotfl:
خیلی ممنون سعید جان از نقد جذابت… لذت بردم واقعا
من خیلی دوست دارم این بازی رو تجربه کنم… تریلرهای بازی رو که دیدم فهمیدم باید دکمه ماجراجویی خودم رو بزنم…
قیمتش تو PS Store چنده؟
خیلی ممنون اشکان عزیز. لطف دار شما. قیمتش ۱۰ درصد تخفیف خورده بود برای ژلاس دارها و شده بود ۱۴ دلار فکر کنم. الان نمی دونم چنده
بازیش باحال بود تا اخرش رفتم ولی اخرش اصلا نفهمیدم اونی که مکالماتت رو ظبط میکرد کی بود !!
اسپوووویل
مکالماتو Don پدر Brian Goodwin همون پسره که مرده پیداش کردیم ضبط میکرد.بعد این که تصادفا پسرش کشته شد.یه ادم گوشه گیر شد و همونجوری تو جنگل زندگی میکرد.
خیلی جالب بود بازیش :inlove:
همینکه بازی رو شروع کردم دیگه بیرون نیومدم از بازی..تا اخرش رفتم..جوری بود که نمیتونستم ولش کنم..همش میخواستم ادامه بدم ببینم بعدش چی میشه..فک کنم ۴ ساعت طول کشید برام تا تموم بشه
خیلی لذت بردم
حتما تجربش کنید
ممنون بابت نقد خوبتون :yes:
ولی بنظرم ۹ حقشه 😎
ممنون از شما. کاملا درست میگین. در مورد نمره هم نظرتون کاملا محترمه
با عرض خسته نباشی به اقای آقابابایی با نقد های بی نظیرتان . لطفا بازی ایرانی سالهای سیاه و ترکمنچای هم نقد کنید
خیلی ممنون از شما. نظر لطفتونه. چشم اگر امکانش فراهم شد حتما
من تازه این بازی رو تهیه کردم و باید بگم واقعا زیباست.
به همه پیشنهاد میکنم امتحانش کنید
دوباره نقدای توپ اقای اقابابایی یجورایی وسوسه شدم که برم تهیه بکنمش البته جنگل گردیش فک نکنم بدرد من بخوره چون ادم زیاد شجاعی نیستم 😀
————————————————————
اقای اقابابایی یا دوستان دیگه یه سوال دارم که تو فروم پرسیدم ولی جواب نگرفتم میدونم به این پست ربطی نداره ولی امیدوارم بتونید بفهمید چه حسی دارم و بهم حق بدید که سوالمو اینجا بپورسم
من امروز dlc بلادبورن رو خریدم و فهمیدم برای استفاده ازش باید یه ایتمو بعد کشتن vicar amelia توی هانترز دریم پایین پله ها گرفت ولی این ایتم واسه من نیستش و نمیتونم از dlc استفاده کنم
خواهشا اگه میدونید جواب بدید دارم داغ میکنم که ۲۰ دلار دادم واسه هیچی
ممنون از شما که مثل همیشه لطف دارید به من.
والا تا جایی که من می دونم نمیشه ایتمه رو نداشته باشید. خود به خود بعد از کشتن املیا ماد براتون. (البته مطمئن نیستم که اینجوریه یا نه چون یادم نیست درست). مهم اینه که آیا می دونید چطوری باید به منطقه دی ال سی برده بشید؟
اگه نمی دونید باید بگم که شما باید برید به لامپ قسمت cathedral ward و از در سمت چپی برید بیرون و برید زیر درختی که دقیقا سمت راستتون قرار داره و یه دست لباس قبلا اونجا بوده. دقیقا وقتی برید اونجا یه موجود بزرگ میاد و با دستش شما رو میگیره و در صورت داشتن اون ایتم شما رو منتقل می کنه به دی ال سی که البته لازمه این رو هم بگم که اول که منتقل میشید به دی ال سی ممکنه اشتباه کنید و فکر کنید دوباره توی کتدرال وارد هستید چون اول دی ال سی دقیقا از همون نقطه شروع میشه منتهاتوی یه زمان دیگه که خیلی قذیمی تره. به محض این که از در برید بیرون می فهمید که فرق کرده.
ایا این رو انجام دادید؟
بله اقا سعید همه همه این کارارو انجام دادم
اونجوری که من تو یوتیوب و سایتهای دیگه دیدم واسه اینکه اون دسته ببرت به دنیای dlc باید یه ایتمی داشته باشی به نام eye of a blood dr.unk hunter و این ایتمو بعد از کشتن vicar amelia توی هانترز دریم کنار عروسک چندتا مسنجر بهت میدن ولی واسه من هیچی اونجا نیست
یه سوال ایا وقتی شما dlc رو خریدید دانودش هم کردید ؟ چون واسه من فقط نوشته purchased
خیر. وقتی شما اپدیت اخر بازی که ۸ گیگ هست رو دانلود می کنی دی ال سی روی همون هست.
تا حالا به مشکلی مثل شما برخورد نداشتم و نشنیدم. توی اینترنت یه جستجو بکنید در مورد نبودن ایتمی که اسمش رو گفتید. قطعا وقتی شما این مشکل رو دارید خیلی های دیگه هم داشتن این مشکل رو و قطعا راه حل داره
تریلرشو تو e3 دیدم شیفته اش شدم هفته پیش تجربه اش کردم تمام گفته اقا سعیدو قبول دارم ولی کارشون محشر بود توی لحظه آخر بازی احساس می کردم هنری بلاخره رئیسشو زیارت خواهد کرد و رابطه عاطفی که بینشون شکل گرفته بود بیشتر میشه ولی اینجور نشد باور کنید دوستان هر وقت تصمیم اشتباهی می گرفتم ساعتها با خودم کلنجار می رفتم واسه تصمیمم انتخابات فوق العادن گاهی یک بازی به کوچکی این از بازی های AAA قوی عمل می کنه پیشنهاد می کنم این بازی یکبار بازی کنید تا جادوشو رو شما اثر کنه الان با اجازه برم پشت بازی واسه بار سوم. راستی من مشکلی با فایل نصبی نداشتم حجم فایلش ۱,۵ گیگابایت بود. یه اپدیتم داشت حتما اونم نصب کنید.فدای همگی :yes: :yes: :yes: Respect
بازی زیبایی بود ولی پایانش کمی ناامید کننده بود واسه من.
بازی فوقالعاده ای بود.