نقد فیلم Venom: The Last Dance | پایانی بر ویروس ونوم
سرانجام سومین و آخرین [طبق آخرین اخبار] قسمت از کالکشن (مجموعه) «ونوم» (Venom) با بازی بازیگر مشهور «تام هاردی» به اکران رسید.
این قسمت که با عنوان فرعیِ «آخرین رقص» (The Last Dance) منتشر شده است در واقع پایانیست بر یک سهگانهی کم ارزش در جهانِ ابرقهرمانها، مخصوصاً در جهان مارول که با طمعکاریِ کمپانیِ «سونی» در مالکیت و حق استفاده از جهانِ «اسپایدرمن»، شش سالِ آزگار به شیردوشی از کاراکتر «ونوم» پرداختند و متاسفانه که حداقل در گیشه به یک موفقیت نسبی نیز دست یافتند، هرچند که منحنیِ این سودآوری در این سهگانه، یک شیب نزولی داشته که در آخرین قسمت به حداقل سودآوری ممکن نیز نسبت به قسمت اول برای عوامل و سازندگان آن رسیده است.
این طمعکاری و ولعِ کمپانی «سونی» در این سهگانه به اَشکال و طُرُق مختلف خود را نشان داده است که فقط و فقط به صرفِ اولین رونماییِ سینمایی از ویلنِ مشهور اسپایدرمن یعنی «ونوم» بر سر زبانها افتاد. در عوض با کمترین توجه به فیلمنامه و شخصیتپردازی این سه قسمت با دم دستترین پلاتهای داستانی پیش میرفت. اتکای مفرطی به مزهپرانی و هزلپردازیهای مُد شده داشت که از ابهت کاراکتر ونوم و شرارت آن تا حد زیادی میکاست و در عوض حتی از نقب زدن و وصل شدن به جهان «ماورل استودیوز» نیز اِبا و ترسی نداشت؛ زیرا که این کمپانی فقط و فقط سودآوری برایش مهم بود و همه و همه را از تام هاردی گرفته، تا جلوه های ویژه و سواستفاده از کمپانی ماورل استودیوز [به صرف نیاز کمپانیِ «MCU» به «سونی» برای کاراکتر اسپایدرمن با بازی تام هالند] برای پیشبرد، ساخت و انتشار این سهگانه به کار برد.
در پست کریدیتس (صحنه پس از تیتراژ) قسمت دومِ ونوم میبینیم که از پیتر پارکرِ جهانِ mcu (تام هالند) پرده برداری میشود و مخاطب به خصوص طرفداران جهانهای mcu و اسپایدرمن گمان میکنند که ونومِ «تام هاردی» به جهان mcu قرار است بپیوندد اما این پست کریدیتس تنها یک استفادهی ابزاری به صرف وابستگی mcu به Sony ساخته شده است که کاراکتر اسپایدرمن را نیاز دارد. در این قسمت (ونوم ۳) این استفاده ابزاری در حد اشاره به پنج سالی است که جهان تحت تاثیر «بشکنِ تانوس» بوده و نیمی از ساکنین جهان، خانواده و عزیزان خود را از دست دادهاند که همین هم فقط و فقط حد یک دیالوگ به میان میآید.
ضعف فیلم این نیست که چرا ارتباط کوچک و ناچیزی با جهان mcu دارد بلکه در این است که دستاندرکاران و سازندگانِ ونوم به جای ساخت یک جهان خودبسنده از کاراکتر کامیکبوکیِ ونوم به ولنگاری و ناخنکزدن به رویدادهای خارج از جهان خود چنگ زدهاند و سعی میکنند تنها یک قصهی بسیار تکبعدی که آغشته به مزهپرانیها و کلیشهپردازیهاست تکیه کنند. در این قسمت میبینیم که بازیگر چیرهدست و کاربلدی همچون «تام هاردی» که هنر بازیگری او را در سالهای نه چندان دور بر همگان ثابت شده است نیز در این فیلم از طمعکاری و راحتطلبیهای عوامل بینصیب نمانده و با حداقل هنرها و ظرافتهای بازیگری و صرفا با یک «خود بودن» در جلوی دوربین ظاهر شده است.
پلات قسمت سوم ونوم که گفته شد عنوان فرعیاش «آخرین رقص» است، بِیس آن به یکی از کامیکهای ونوم برمیگردد و کاراکتر ابرشرور «نال» که خداوندگار تاریکی است و به دست مخلوقاتش یعنی «سیمبیوتها» در سیارهای زندانی شده است که تنها کلید رهایی از این زندان در وجود مشترک و ترکیبیِ «ونوم» و «ادی» قرار دارد به طوری که هرگاه در شکل و شمایل مشترک خود قرار گیرند، سیگنالی به موجودات وحشیِ «نال» میفرستند که میتوانند «ادی» و «ونوم» را پیدا کنند.
کل حضورِ «نال» در این فیلم در حد یک شماتیکِ تماما رایانهای (شبیه به کاراکتر آبادون در بازی وارکرافت) از کلوزآپ (نمای نزدیک) چهره او است که نقش دکوراتیو و بسیار غیرمستقیمی در دستور دادن دارد و نه ذرهای بیشتر. حتی یکی از دو پست کریدیتس قسمت سوم به «نال» اختصاص یافته که در آن فقط همان قپی آمدنهایش را تکرار کرده و کمی هم سرش را بالا آورده و به دوربین نگاه میکند!!! با این اوصاف یعنی سازندگان تنها اقتباسشان از قصهی «نال» در کامیک به حضور دکوراتیو او بسنده میکند با این توصیف که این سهگانه یک جهان به هم متصل نیست که بعدها قرار باشد «نال» را به عنوان شرور اصلی ببینیم.
بگذریم؛ فیلم با مخلوقات حیوانطورِ «نال» به عنوان دشمنان فضاییِ ونوم پیش میرود که تنها در حد یک سری آپشن و قابلیتهای هجومی و ردیابی با آنها آشنا میشویم (طبیعتا از این حد فراتر نمیتوانند که بروند). بازگردیم به خود «ونوم» و «ادی» که از همان اولین حضورشان در فیلم به ولنگاری مشغول هستند که شامل چرت و پرت گویی ها تا بزن بهادریهایشان میشود که در ابتدای فیلم سرِ چند خلافکار مکزیکی پیاده میکنند که در حد مجاز بودن خوراک انسانی برای ونوم به مخاطب نشان داده میشوند و نه بیشتر.
در ادامه شاهد حضورهای پرتحرک ادی و ونوم در مکانهای مختلف هستیم که ذرهای نمیگذارد مخاطب به چگونگی همبستگی و همزیستی این دو نزدیک شود، فیلم مخلوقات وحشیِ «نال» را به جان این دو میاندازد که اولین تقابلشان بر روی هواپیمای در حال پرواز است، در آنجا خطر این موجودات به هردویشان ثابت میشود اما فیلم از این نکتهی داستانی هیچ قابلیت دراماتیکی برای خود و مخاطب استخراج نمیکند و تنها کاری که میکند ادامهی ولنگاریها با این آگاهی که نباید به راحتی در یک کالبد قرار بگیرند.
نکتهی جالب در اینجاست که فیلم با ولنگاریهای (چیزی را جدی نگرفتن) ادی و ونوم آنقدر پیش میرود که در آخر با یک صحنهی مضحک که بیش از پیش نشان میدهد فیلم ابدا برای سازندگان جدی نیست، این دو را به آن بیگانگان لو میدهد (سکانس رقص ونوم با همسایهی چینی تبارشان)، دیگر از سایر کاراکترهای فیلم که نمیتوان آنچنان از آنها صحبت به میان آورد چه بگوییم که صرفا بسان طبل توخالی در فیلم حضور دارند.
از کاراکتر «دکتر تدی پِین» گرفته که تنها با یک فلشبک از مرگ برادرش با صاعقه و اثرات آن بر دستش به مخاطب نشان داده میشود و تنها کارکردش در طول فیلم تنها در اواخر فیلم و استفاده از یکی از سیمبیوتها برای تبدیل شدن به نوعی ونومِ پرسرعت (فلش مانند) برمیگردد؛ تا کاراکتر «ژنرال رِکس» (چیویتل اجیوفور) که یک شماتیک مثلا جدی از بخش مثلا مرموزانه و نظامی فیلم دارد که با یک بهانهی آبکی در مورد از دست دادن سربازانش خونش به جوش آمده و نسبت به هر موجود فرازمینی از جمله ونوم دشمنی پیدا میکند.
کاراکترهای «کریسمس» (یکی از دکترهای پایگاه نظامی) که گویا صرفا جنبه دستوری در فیلم دارند (کاراکتر زن و سیاهپوست) زیرا که هیچگونه پرداختی از قِبلشان نیست و او تنها در یک صحنه کوچک به کمک ونوم میآید. یا کاراکتر «مولیگان» (استیفن گراهام) که فیلم بر روی آن و سیمبیوتش مانور مرموزانهای میدهد که کاملا شبیه به کلیشههای فیلمهای فانتزی در مورد حضور و ورود بیگانگان میباشد.
این بخشهای مثلا جدی که فیلم با کاراکترهای فرعی بر روی آن مانور میدهد ذرهای نمیتواند مخاطب را داستان نزدیک کند مخصوصا از این نظر که در نقطهی مقابل این وجوهِ مثلا جدی از فیلم، ما ونوم و ادی را داریم که با ولنگاری و مزه پرانیهای سخیف وزنه را به سمت خود میکشانند (بخش جدی فیلم را خنثی میکنند).
البته فیلم اندک تلاشهای ناچیزی در نزدیکسازی مخاطب به ونوم و ادی میکند که در ارتباط آنها با خانوادهی بیگانهدوستی که بین راه با آنها آشنا میشود، مشاهده میشود اما آنهم بسیار ناچیز و سطحی نمود پیدا کرده است. فیالمثل به دیالوگهای ادی و پسربچهی آن خانواده نگاه کنید که تنها تلاش ذهنی فیلمنامهنویسان برای نزدیکسازی مخاطب بوده است که همان هم تنها در لحظه کمی غلیظ میشود و سریعاً به فراموشی میرود. یا دقت کنید به صحنهای که «ادی» در رودخانه و زیر آب یکی از سربازان را با گلوله میکشد! فیلم از این اتفاق و مثلا عذاب وجدان چه خروجی فرمیکی برای مخاطب دارد؟ هیچی، به معنای واقعی کلمه هیچ.
بیشتر از این نمیتوان به جزئیات فیلم «ونوم: آخرین رقص» اشارهای کرد زیرا که بُنیهی وجودی همچین آثاری در همین حد است. تنها در پایان میتوان گفت ای کاش «سونی» در ساخت آثار جهانِ اسپایدرمن خلاقیت به خرج دهد و آنقدر آثار کمارزشی مانند سهگانهی ونوم یا بیارزشی همچون «موربیوس» یا «مادام وب» تولید نکند هرچند که گویا قصد تغییر رویه ندارند و جدیدترین اثر این این جهان یعنی «کریون شکارچی» در چند روز آینده به اکران خواهد رسید.
این را هم باید متذکر شد وقتی که قصد تغییر رویه ندارند نتیجه میشود همین قسمت سوم ونوم که در پایان فیلم، خودش مجبور میشود به مانند یک فنبیسِ اینستاگرامی برای خودش کلیپ پایانی و خداحافظی از صحنههای مشترک ادی و ونوم بسازد تا مخاطب برای چند ثانیه هم که شده احساساتش درگیر این فیلم شود. درحالیکه مطمئنا در آینده این سهگانه فقط و فقط ممکن است در کنار نام «تام هاردی» گاهی سر زبانها بیاید [آن هم در حد کارنامهی بازیگریِ وی و نه بیشتر].
امتیاز نویسنده: ۲ از ۱۰
پر بحثترینها
- نقدها و نمرات بازی Indiana Jones and the Great Circle منتشر شدند
- GTA انحصاری پلی استیشن ۲ شد زیرا سونی در مورد ایکس باکس نگران بود
- تحلیلگر: در این تعطیلات محتوای ایکس باکس قویتر از پلی استیشن است
- ۲۵ شخصیت زن برتر دنیای انیمه | پارت اول
- شاون لیدن: ایکس باکس هرگز نمیتواند در بازار جهانی از پلی استیشن پیشی بگیرد
- عملکرد فنی درخشان Indiana Jones And The Great Circle روی کنسولهای ایکس باکس؛ ۶۰ فریم بر ثانیه، حتی با وجود رهیابی پرتو
- شایعه: تیم سازنده GTA 6 تحت تاثیر شدید سیاستهای تنوع، برابری و شمول است
- پاپا اسیدو برای ایفای نقش سوروس اسنیپ در سریال هری پاتر در نظر گرفته شده است
- نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle
- انتقاد کارگردان سابق Days Gone از تریلر سیامین سالگرد پلی استیشن
نظرات
موضوع اینه ونوم بدون اسپایدرمن ممکن نیست
تمام قدرتا ، شکل ، ویژگی های ونوم از پیوند اولیش با اسپایدرمن شکل میگیره
دوستان من فقط ۵ دقیقه اول فیلمو دیدم و بنظر خسته کننده میومد برای همین دیگه ادامشو ندیدم. کسانی که دیدن آیا ارزش دیدن داره یا نه؟ چون نویسنده هم بهش ۲ از ۱۰ داده یکم دلسرد شدم از دیدنش
یه بار دیدنش ضرر نداره
بنظر من این شماره از دو تای اولی بهتر بود نمرات imdb هم همینو میگه
به اون بدی که نویسنده میگه نیست
نمره خودم بهش ۶ هست
فیلم لحظات تکان دهنده زیادی داشت و واقعا تو این زمینه قوی کار کرده بود مثلا وقتی کریسمس به ادی کمک کرد واقعا آدم شوکه میشه که چرا کمک کرد چون حتی یه تیکه تو فیلم بهش پرداخته نمیشه .یا موجودات فضایی اون همه تیر تیربار سنگین میخورن آخ نمیگن با ماشین میزنه بهش هزار تیکه میشه.ونوم از اسم بردن یارو میترسه اما میاد به خاطر یه رقص خودشو لو میده :)) . فیلمای دوهزاری بی ارزش که توسط شاهکار ساز به خورد مردم داده میشه 👌