نقد فیلم Armor| استالونه و عادتهایش
و باز هم استالونهی تمام نشدنی؛ خوشنود از فعالیت و نقشآفرینیهای این ستارهی دور و دراز هالیوود آنهم در حالیکه در آستانهی نُهمین دههی زندگیاش و نزدیک به هشتاد سالگی همچنان در جلوی دوربین ظاهر میشود و البته ناامید -تر از هر موقع- که باز هم جناب «سیلوستر استالونه» در نقشها و آثارِ استالونه-پسند ظاهر شده است.
نقشهایی که در نود درصد فیلمهایش وی را در شمایلِ کاراکترهایی کم و بیش یکسان، مشابه و کلیشهای به نظاره نشستهایم. حتی در این فیلم که قرار است وی را در کالبد کاراکتری منفی و یک ویلِن (شرور) مشاهده کنیم او دست از مرامِ استالونیزهی خود برنداشته و تنها در شماتیک یک آنتاگونیست (ضد قهرمان) ظاهر میشود و از اعمال شرورانه خودداری میکند، گویی که وی در بالای سر فیلمنامهنویسِ -ناشی و آماتورِ فیلم- ایستاده و به او گوشزد کرده که مرام استالونهای در متن اثر یادش نرود.
مهم نیست که بازیگر کهنهکار و محبوبمان [برای برخی] اسمِ کاراکترش در هر فیلم چیست (در این فیلم «روک») او در اکثر فیلمهایش، خودش را بازی میکند و نه شخصیتی ساخته و پرداخت شدهی در فیلمنامه را. «خود بودن»ی که از همان آثار زبانزد و مشهورش یعنی «راکی» [بیشتر] و «رمبو» [کمتر] تا به امروز کِش آمده و بار ها و بار ها تکرار شده است. حتی در قسمت اول فیلم «کرید» (Creed – 2015) که وی به لطف فیلمنامهی چفت و بَست دار اثر برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل در آکادمیِ گلدنگلوب شد و بازیاش در آنجا کنترل شده بود اما نمیتوان چشم بر این حقیقت نیز بست که «سیلوستر استالونه» این بازیگر محبوب و نوستالژیک بالغ بر بیست بار هم کاندید جایزه «بدترین بازیگر سال» در جوایزِ تمشک طلایی شده است که بخش اعظمی از آن را نیز برنده (¡) شده است.
این توضیحات و تشریحات برای این ذکر شد که برای کمی هم که شده به این بازیگر محبوب خرده بگیریم که چرا همچنان اصرار دارد در آثاری به نقش آفرینی بپردازد که در ضعیفترین و غیرحرفهای ترین شرایط و امکانات فیلمسازی ساخته شده اند.
فیلمِ پیش رو با عنوان «Armor» که یعنی زرهدار از همان دست آثار سرسری و بسیار دونمایه و کمارزشی هست [اگر نگوییم بیارزش اغراق نکرده ایم] که استالونهی عزیز بعد از عمری فیلمسازی و بازیگری همچنان مُصِر به نقشآفرینی در آنهاست که البته میتوان حدس زد بخشی از این انتخاب به مقولهی «عادت» و نوعی «خود-توجهی» و یا «خود-بازسازی» باز میگردد. گویا که همان طرفدارانِ کف خیابان که همچنان سیلوستر را با راکی یا رمبو میشناسند و او را با این نامها خطاب قرار میدهند برای وی نوعی از خوشنودی را به همراه داشته است که این خوشنودی برای او در وجودش نهادینه شده. البته مقولهی امرِ «نوستالژیک» را نیز میتوان در این انتخاب ها دخیل دانست. گرایش به نوعی خاطرهبازی که بارها از سیلوستر استالونه در نقش آفرینی و تهیهکنندگی یا کارگردانی آثار محبوب و معروفش مشاهده کردیم (دنباله هایی بر راکی، رمبو و یا بیمصرفها)
حال به طور اجمالی به این فیلم (Armor) میپردازیم که همین ابتدای پرداخت نیز میتوان متذکر شد، این فیلم ارزش یکبار دیدن را هم ندارد و اگر به مشاهدهاش ننشستید، چیز خاصی را از دست ندادهاید. چرا میگویم چیزِ خاصی چون حتی «سیلوستر استالونه»ی این فیلم هم گویی به یک مترسک سخنگو و شمایلی دکوراتیو از «استالونهی اورجینال» تبدیل شده است. «استالونه»ای که انگار با یک دعوتنامه خودمانی سر ضبط و فیلمبرداری این اثر حاضر شده و تنها به خود زحمت چند دیالوگ و چند فیگورِ در حال تیراندازی داده است و نه بیشتر.
او که در این فیلمی نقش سرکردهی یه گروه سارق و مثلا حرفهای را بازی میکند هیچ پرداختی پیرامون کاراکترش (با نام روک) شکل نگرفته است. گروه وی کامیون حمل پول را بر روی پُلی گیر میاندازند، نگهبانانِ کامیون حمل پول که یک پدر و پسر میباشند در آن محبوس شده و حال کاراکتر «روک» در ابتدا به مذاکره با آنها میپردازد. به شمایل و میمیک «استالونه» در زمان مذاکره دقت کنید! یک گیجی و گنگی خاصی در چهرهی او مشاهده میشود انگار که از خستگی مفرط رنج میبرد که البته طبیعتاً به سن و سال او مربوط میشود. [به زور و ضرب خم به ابرو آورده]
کاراکتر «روک» به مثابه و مانند سایر بخشهای فیلمنامهی مضحکِ اثر پُر از حفره و تناقض است؛ فیالمثل کمی از اواسط فیلم به رویکرد «روک» پی میبریم که وی قصد نداشته و ندارد نگهبانان را بکشد و کلاً عملِ قتل و آدمکشی در مرام و ذات او نیست! خب پس چرا در صحنهی تیراندازی زمانی که کامیون روی پل گیر افتاده است او و همدستانش خشاب خشاب بر روی کامیون خالی میکنند! حتی زمانیکه پدر و پسر (مثلا قهرمانان فیلم) روی سقف کامیون هستند بازهم «روک» و سایرین در حال تیراندازیاند! خب تو که مرامت اینگونه است پس آماج تیراندازی چه میگوید! بگذارید جواب ساده و سر راستی بدهم آن تیراندازی فقط و فقط حکمِ فیگورگرفتنِ سیلوستر استالونه را دارد ولاغیر. اصلا کارگردان و فیلمنامهنویس به دنبال این نیست [سواد و ذوق هنریاش را ندارد] که کاراکتر او را پرداخت کند، آنها فقط به دنبال این هستند که آن صحنه فیلمبرداری شود و مخاطب حظ ببرد و کیف کند که استالونه را در قامت یک کاراکتر منفی میبیند.
یکی دیگر از مضحکاتِ پرداختی پیرامون کاراکتر «روک» نحوهی رهبری او میباشد. او که مثلا از قبل حول نگهبانان کامیون حمل پول به قول خودش تحقیق کرده است اما عاجز از آنکه بتواند از قبل متوجه شود که یکی از نگهبانان، پلیس کارکشتهای بوده که تنریلِ درجه پیدا کرده تا بتواند تمهیدات لازم را برای نحوه حمله در نظر بگیرد! اما در عوض تنها چیزی که میبینیم این است که «روک» تنها اسم نگهبان را میداند و نه بیشتر [خسته نباشید]
همچنین کلهم از گروه سارقِ فیلم نیز هیچ کاراکتری پرداختی پیرامونش صورت نمیگیرد تا مخاطب نسبت به کسی از آنها سمپاتی یا حتی آنتیپاتی (همذات پنداری معکوس یا شناختِ منزجرانه) پیدا کند. تنها چیزی که میتوان گفت یکی از آنها که مثلا کلهخرشان نیز هست کمی در محدودهی بیاعصابی نشان داده میشود که همان هم از حماقت فیلمنامه بیتاثیر نمی ماند و مثلا در اواخر فیلم زمانیکه کامیون را بر روی رودخانه میاندازد، به جای اینکه به راحتی به نگهبانان شلیک کند، اجازه میدهد که از آب بیرون آمده و سپس به دعوای تن به تن بپردازد! همینقدر مضحک و احمقانه.
از بخش مثلا منفی فیلم گفتیم، اشاراتی هم به قطب مثبت فیلم کنیم که در کلیات کمی از جناح منفی و سارقان بهتر هستند و کمی تفکر در فیلمنامه پیرامون ساحتِ پرداختیشان میبینیم. قطب مثبت فیلم یک پدر و پسر هستند که مسئولیت نگهبانی از کامیون حمل پول برای جابجاییِ بین بانکی را دارند. پدر دائمالخمر است و پسر هم قرار است بزودی پدر شود. فیلم که با این جناح نیز شروع میشود در ده دقیقهی ابتدایی کنجکاوبرانگیر پیش میرود. جایی که پدر را میبینیم که صبحش را با نوشیدنیِ الکلی آغاز میکند بهطوریکه حتی آن را در یک فلاسک همراه خود بر سر کار میبرد و به موازاتش در جلسات ترک اعتیاد نیز شرکت میکند و مردم را به ترک الکل تشویق می کند!
طبیعتا برای مخاطب سوال پیش میآید که این تناقض به چه علت است که هرچه جلوتر میرویم فیلم این کنجکاوی ابتدایی را در ساحتِ پرداخت به صفر میرساند. تنها چیزی که نشان میدهد، پردهبرداریِ علت و معلولی است و نه بیشتر یعنی علت پنهانکاری پدر، پسرش است و شرم از او (که هیچ پرداخت سینمایی ندارد) که جلوتر و در اواسط فیلم هم یک فلشبک داریم از سانحهای که مادر خانواده در تصادف کشته میشود.
میتوان کمی دائم الخمریِ پدر را فهمید و برای دقایقی با او همراه شد اما وضعیت پسر ماقبل پرداخت است. از جانب او مطلقا نگرشی نسبت به پدر و حتی در آن فلشبک نمیبینیم، تنها در دیالوگ یک سری حرف به میان میآید که پشیزی ارزش پرداختی ندارد.
این را هم ذکر کنم، علت اینکه از دو کاراکتر جناح مثبت فیلم با عناوین «پدر» و «پسر» نام بردم و از اسامی کاراکترهای آنان استفاده ای نشد، به بیهویتی و بیمایه بودن اثر مربوط میشود.
در آخر شما را به توجه به جلوههای ویژه و صحنههای اکشن فیلم نیز ارجاع میدهیم. ارجاعی که به وضوح میتوان مشاهده کرد که گویا جلوههای ویژه فیلم با نرمافزارهای ادیتِ ویدئوییِ گوشی موبایل ساخته شده است. از تیراندازیهای پلاستیکی فیلم گرفته مخصوصا در زمان اصابت گلوله به مغز و پاشیدن خون، یا صحنهای که پدر و پسر بر روی سقف کامیون هستند گویی انگار دو انسان کوتاه قامت و به وضوح رایانهای بر روی آن راه میروند و یا اوج مضحکه جلوههای ناویژهی اثر در اواخر فیلم آنجایی که پدر و پسر قصد دارند از کامیونی که در حال پر شدن از آب است، خارج شوند !!! به وضوح میتوان دید که تصویر آب در صحنهی خروج آنها ادیت شده و به شدت مصنوعی به چشم میآید.
دیگر از سکانس تعقیب و گریز ابتدایی فیلم که بگذریم که میتوان آن را در زمره بدترین سکانس های تعقیب و گریز تاریخ سینما قرار داد.
در پایان باید گفت فیلم Armor کوچکترین ارزشی ندارد که وقت خود را حتی برای یکبار بر روی آن صرف کنید مگر اینکه بخواهید به چشم ببینید که یک اثر سینمایی چگونه میتوان به یک نافیلم تبدیل شود یا اگر خیلی وقت است نخندیدهاید، این فیلم از شدت پوچ بودن خنده را به لبانتان میآورد. کاش سیلوسترِ محبوبمان نیز راه خروجی از این آثار را بلد بشود هرچند که طبیعتا در این سن و سال آرزویی محال است.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۱ از ۱۰
پر بحثترینها
- نقدها و نمرات بازی Indiana Jones and the Great Circle منتشر شدند
- GTA انحصاری پلی استیشن ۲ شد زیرا سونی در مورد ایکس باکس نگران بود
- تحلیلگر: در این تعطیلات محتوای ایکس باکس قویتر از پلی استیشن است
- رسمی: سونی تایید کرد که قصد دارد شرکت مادر FromSoftware را خریداری کند
- ۲۵ شخصیت زن برتر دنیای انیمه | پارت اول
- ۱۰۰ بازی برتر در تمام تاریخ پلی استیشن
- عملکرد فنی درخشان Indiana Jones And The Great Circle روی کنسولهای ایکس باکس؛ ۶۰ فریم بر ثانیه، حتی با وجود رهیابی پرتو
- نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle
- Black Myth: Wukong و Elden Ring: Shadow of the Erdtree در فینال رایگیری مردمی The Game Awards
- تریلرهای جدیدی از مبارزات Assassin’s Creed Shadows منتشر شدند
نظرات
از اون فیلماس که باید دو ساعت مغزمونو خاموش کنیم ببینیمش احتمالا
🟢 اصلا این فیلم ارزش نقد نداشت که رفتین سراغش!!
✅ این فیلم فقط فقط هدفش ارائهی یک اکشن سرگرم کننده به طرفداران سیلوستر استالونه و مخاطبین سبک اکشن هست و فقط همین، هیچ انتظار دیگهای نمیشه ازش داشت …
بعضی فیلم ها باید اینطور نقد بشن تا بقیه یاد بگیرند که حتی با بازیگر های عالی هم میشه گند زد به فیلم
در وحله اول خوشحال شدم که فیلمی جدید از استالونه منتشر شده ، پس طبق عادت همیشگی نخست رفتم سراغ تماشای تریلر و بعد خواندن کامنت ها و نمرات این فیلم ، با اینکه به شدت عاشق این مرد هستم اما نتوانستم خودم را متقاعد کنم که دو ساعت پای فیلم Armor بنشینم و اینکه متاسفانه فیلم های اخیر استالونه چیری جز زباله نیست .
سلام درباره این بخش از مقاله:قسمت اول فیلم «کرید» (Creed – ۲۰۱۵) که وی به لطف فیلمنامهی چفت و بَست دار اثر برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل در آکادمیِ گلدنگلوب شد و بازیاش در آنجا کنترل شده بود .
میخواستم بگم افرادی مثل من از تکنیک های سینمایی چیزی نمیدونیم و بیشتر فیلم ها رو بر اساس داشتن هیجان یا اکشن میبینیم این جور کارکترها رو دوست داریم و جذبشون میشیم و اینکه این بازیگر در بیشتر مواقع یک جور بازی میکنه٬ حتی نقش های متفاوت که باید باهم فرق داشته باشند .آخرین باری که یک بازیگر ایرانی رو دیدم که خیلی حرفه ای بود(اکبر عبدی)خیلی خورد توی ذوقم چون کارکتر واقعی این مرد اصلاً شبیه به فیلم هاش نبود حتی ۱٪در فیلم کردید هم که اشاره کردین اون باز هم همین طور نقش ایفا کرده ولی خوب در اون فیلم دقیقا همچین کارکتری لازم بوده به نظرم مشکل از کسانی هست که ازش در جاهای مختلف استفاده میکنند مثلاً ما یک بازیگر داریم که ۱۰نقش رو میتونه اجرا کنه و این آقای استالونه و امثال ایشون نمیتونن ۱۰نقش رو بازی کنم ولی یکی دونقش رو خوب بازی میکنند(یک آدم جون مرد مبارز سختی کشیده)خوب مشکل اینه که طرف که فیلم میسازد ببینه بازیگر چیکار میکنه امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.
فیلمش عجیب غریب ضعیف بود