۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف

گاهی یک بازی در زمینهای میدرخشد و در زمینهی دیگر حرفی برای گفتن ندارد. در این مقاله، به ۱۰ بازی ویدیویی خواهیم پرداخت که علیرغم گیمپلی خوب، داستان ضعیفی دارند.
دنیای بازیهای ویدیویی بسیار گسترده است. هر روز شاهد عرضهی بازیهای متنوعی هستیم که برخی از آنها به سرعت فراموش میشوند و برخی دیگر قابلیت این را دارند که سالها در گوشهی ذهن ما جا خوش کنند. حالت دوم معمولاً وقتی رخ میدهد که تمام اجزای یک بازی مثل گیمپلی، داستان، جلوههای بصری، موسیقی و خلاصه تکتک جزئیات آن کیفیت خوبی داشته باشند و بازی هم در زمان صحیحی انتشار یابد. چنین شاهکارهایی معمولاً تعدادشان خیلی کم است و همین هم باعث شده که لقب «شاهکار» به آنها تعلق یابد.
اما شاهکار نبودن یک اثر، یا لنگیدن آن در یکی از زمینهها، دلیلی بر بیارزش بودن آن نیست. این را هم باید در نظر گرفت که اصلاً خیلی از گیمرها، اهمیت زیادی به داستان نمیدهند و یک گیمپلی باکیفیت و سرگرمکننده میتواند خرید یک بازی را برای آنها توجیه کند. حتی برخی سریها سالهاست که با یک داستان کاملاً معمولی، میلیونها دلار میفروشند، چون ذات آن بازی برای سرگرمکننده بودن نیازی به یک داستان عمیق و چندلایه ندارد.
در این مقاله تمرکزمان بیشتر روی بازیهایی بوده که از آنها انتظار یک داستان بهتر را داشتیم، اما در این زمینه ناامیدکننده ظاهر شدهاند. در عوض گیمپلی آنها خفن و سرگرمکننده بوده و توانسته تا حد زیادی ضعف داستان را جبران کند. پس بدون مقدمهچینی بیشتر، بپردازیم به این ده بازی و در مورد آنها با هم گپ بزنیم!
۱۰- Monster Hunter World

Monster Hunter World واقعاً زیباست. دنیایی وسیع و پویا دارد که پر از هیولاهای عظیم و جانوران شگفتانگیز است. سیستم مبارزه با این هیولاها به شما حس واقعی یک شکارچی را القا میکند. باید استراتژی و تاکتیکهای خود را با دقت تنظیم کنید و هر حرکت خود را با توجه به نوع و رفتار هیولا انجام دهید. علاوه بر این، تنوع سلاحها و ارتقاهایی که میتوانید بر روی آنها انجام دهید، هر نبرد را تازه و جذاب نگه میدارد.
با این حال، داستان بازی چیزی جز بهانهای برای شکار و مبارزه نیست. ماجرا بیشتر به یک روایت ساده و کمرمق شباهت دارد که تنها به شما دلایلی کلی برای حضور در این جهان ارائه میدهد. شاید اگر یک روایت جذابتر و شخصیتهای عمیقتری وجود داشت، تجربهی کلی بازی به مراتب بهتر میشد، اما با این حال، عاشقان هیولا شکار کردن از هر لحظه آن لذت خواهند برد.
۹- Stellar Blade

از معدود آیپیهای کاملاً جدید سونی در نسل نهم، میتوان به بازی Stellar Blade اشاره کرد. گیمپلی این بازی با حرکات سریع و انیمیشنهای چشمگیر، کاملاً شما را به درون این دنیای دیستوپیایی میکشد. هر دشمن با دقت طراحی شده و هر نبرد، تجربهای منحصر به فرد از تاکتیک و مهارت است. انیمیشنهای روان و جلوههای بصری جذاب، هر مبارزه را به یک صحنهی سینمایی تبدیل میکند که ارزش تماشا دارد.
در مقابل، داستان بازی تنها یک سری ایدههای آشنا و سطحی است که عمق کافی ندارد. هرچند سازندگان سعی کردهاند به بازی یک خط داستانی احساسی و معنادار اضافه کنند، اما موفق نشدهاند شخصیتها و دنیای بازی را به شکل قابل توجهی پردازش کنند. نتیجه، یک ماجراجویی زیبا و اکشن محور است که در آن، شاید بیشتر از آنچه به داستان اهمیت بدهید، روی گیمپلی بازی متمرکز شوید.
۸- Dying Light 2: Stay Human

Dying Light پس از عرضهاش به سرعت توانست به یکی از بازیهای موردعلاقهی زامبیدوستان تبدیل شود! نسخهی دوم با تمرکز بر پارکوربازی و نبردهای نزدیک خود، توانست تجربهی بازی اول را چند برابر بهتر کند. جهان بازی پر بود از جزئیات و مکانهایی که میتوانستید کاوش کنید و به کمک مهارتهای پارکور خود به راحتی در آن حرکت کنید. مبارزات نزدیک و حرکات روان شما را درگیر و خون شما را پر از آدرنالین میکند. اما داستان بازی چندان قوی نیست و پرداخت شخصیتها و روایت آن سطحی و ناتمام به نظر میرسد. این بازی میتوانست با یک داستان قویتر، تجربهای واقعاً بینظیر باشد، اما تمرکز بیشتر بر روی گیمپلی و سیستم پارکور باعث شده تا داستان به حاشیه برود و جذابیت کمتری داشته باشد.
۷- The Division

تریلرهای The Division نشانگر یک دنیای سرد و تاریک بودند که داستان در آن نقشی پررنگ ایفا میکند. البته از آنجایی که بازی مال کمپانی یوبیسافت بود، از اول هم میشد حدس زد که کیفیت بازی اصلی قرار نیست شباهت چندانی به تریلر آن داشته باشد!
The Division شما را به نیویورکی پساآخرالزمانی میبرد، جایی که باید با گروههای متخاصم برای بقا مبارزه کنید. طراحی دنیای بازی به شدت واقعگرایانه است و احساس سرد و بیرحمانهای که از خیابانهای خالی و ویران نیویورک منتقل میشود، شما را به درون خود میکشد. گیمپلی بازی بر اساس تیراندازی تاکتیکی و همکاری چندنفره بنا شده است و برای طرفداران این سبک به شدت جذاب است. اما داستان بازی بیشتر بهانهای برای این ماجراهای اکشن است و عمق خاصی ندارد. بهخصوص برای کسانی که به دنبال تجربهای داستانمحور و احساسی هستند، این بازی ممکن است ناامیدکننده باشد.
۶- Mercenaries

کسی یادش میآید داستان Mercenaries از چه قرار بود؟! احتمالاً نه، اما تمام طرفداران، گیمپلی فان و مهیج این بازی را به خاطر دارند! در Mercenaries، شما در نقش یک جنگجوی گردنکلفت وارد میدان نبرد میشوید و میتوانید با هر ابزاری که در دست دارید دشمنان خود را نابود کنید. گیمپلی بازی، آزادی زیادی به شما میدهد و بهعنوان یک مزدور، میتوانید هر چیزی که پیشرویتان میبینید را خرد و خاکشیر کنید! این آزادی و امکان استفاده از تاکتیکهای مختلف، شما را به انجام ماموریتها ویرانگرانه ترغیب میکند.
اما از طرف دیگر، داستان بازی چیزی بیش از یک روایت ساده نیست. انگیزههای شخصیتها و جزئیات مربوط به دنیای بازی بسیار کم پرداخته شده و تنها به شما توضیح میدهند که چرا باید از قدرت و خشونت خود استفاده کنید. این بازی بیشتر از اینکه به دنبال یک روایت منسجم باشد، به تجربه تخریب و نبردهای بزرگ متکی است و اگر همین برایتان کافی باشد، عاشق این بازی خواهید شد!
۵- Borderlands 3

سری پرآوازهی Borderlands نیاز به معرفی چندانی ندارد. نسخهی سوم این مجموعه یک تیراندازی دیوانهوار و پر از لحظات طنز و پر هرج و مرج است. طراحی دنیای بازی و گرافیک کمیک مانند آن، با شخصیتهای جذاب و دیالوگهای طنزآمیز ترکیب شده تا فضایی بیهمتا را ایجاد کند؛ فضایی که مشابه آن را فقط در نسخههای پیشین همین مجموعه میتوانید ببینید. گیمپلی بازی بسیار پرانرژی است و هر بار که وارد میدان نبرد میشوید، با ترکیبی از اسلحهها و مهارتهای متفاوت مواجه میشوید که هر بار تجربهی بازی را متفاوت میکند.
داستان بازی اما به شدت کلیشهای و سطحی است. شخصیتهای منفی و روایت کلی چندان قوی نیستند و به نظر میرسد که سازندگان بیشتر تمرکز خود را بر روی گیمپلی و طنز بازی گذاشتهاند تا عمق دادن به داستان. نتیجه، تجربهای لذتبخش ولی نسبتاً خالی از بار معنایی است، بهویژه برای بازیکنانی که در نسخههای قبلی داستان بهتری را شنیده بودند.
۴- Vanquish

شک نکنید که Vanquish یکی از بهترین بازیهای اکشنی است که میتوانید تجربه کنید. جایی که مهارت در حرکات سریع و تیراندازیهای دقیق حرف اول را میزند. گیمپلی بازی پر از صحنههای اکشن و هیجانانگیز است که هر لحظه بازیکن را درگیر نگه میدارد. با سیستم اسلاید و حرکتهای سریع، شما میتوانید دشمنان را از زوایای مختلف هدف بگیرید و به شکلی هیجانانگیز، ترکیبی از تاکتیک و تیراندازی را به نمایش بگذارید. اما داستان بازی شبیه یک فیلم اکشن معمولی است که به اندازهی کافی عمیق و پیچیده نیست. شخصیتها بیشتر به تیپهای آشنای ژانر اکشن شبیه هستند و انگیزههایشان بهطور سطحی پردازش شده. در نهایت، Vanquish میداند که با گیمپلی منحصر به فرد خود مخاطبانش را جذب میکند و همین موضوع باعث میشود که داستان به چشم نیاید.
۳- Prototype

در Prototype، شما با یک تجربهی خالص از خشونت، تخریب و هیجان روبرو هستید. نقش شما به عنوان یک شخصیت با قدرتهای فراوان، این است که در شهری پر از دشمنان و هیولاها به دل دشمن بزنید و هرچیزی که بر سر راهتان است را به ویرانه تبدیل کنید. گیمپلی بازی به شدت آزاد و پر از لحظات هیجانانگیز است که میتوانید به اشکال مختلف دشمنان را از میان بردارید. اما داستان بازی با عمق و پرداخت کمی روبرو است و نمیتواند به اندازهی گیمپلی خود شما را تحت تاثیر قرار دهد. اگرچه سعی شده تا شخصیت و انگیزههای او شرح داده شود، اما به نظر میرسد که در نهایت داستان، تنها یک بستر برای تخریبهای بیپایان است. هرچه هم که باشد، کسی نمیتواند انکار کند که این بازی چقدر فان بود!
۲- Just Cause Series

روی جت در حال پرواز پارکور کنید، گاوهای بختبرگشته را به هوا بفرستید و تنهایی یک ارتش را قلع و قمع کنید، اما از Just Cause داستان نخواهید! Just Cause از آن سری بازیهایی است که همهی قوانین را زیر پا میگذارد تا به شما اجازه دهد جهان اطراف خود را به یک زمین بازی بزرگ تبدیل کنید. در این بازی، هر وسیلهای که میبینید، از هواپیما گرفته تا موشکها، قابل استفاده است و میتوانید آنها را برای ایجاد تخریبهای بیسابقه به کار بگیرید. لذت انفجارهای بزرگ و اکشنهای پرشور، بخشی جداییناپذیر از گیمپلی است که شما را ساعتها مشغول نگه میدارد.
داستان بازی اما چندان قوی نیست و به نظر میرسد که بیشتر برای توجیه این آزادی عمل ایجاد شده است. شخصیت اصلی، یک قهرمان کلیشهای است که هرچند جذاب است، اما نمیتواند به تنهایی روایت پیچیدهای را ارائه دهد. با این حال، شاید نیازی هم به یک داستان عمیق نباشد، زیرا آزادی عملی که بازی به شما میدهد، تمامی تمرکزتان را بهسمت نابودی و ماجراجویی سوق میدهد.
۱- Metal Gear Solid V

میدانم عجیب است که این بازی در جایگاه اول لیست قرار دارد، چون اگر در مورد بقیهی بازیهای سری حرف بزنیم، داستان بازی میتواند بزرگترین نقطهی قوت آن باشد. اما جریان پنجمین نسخه از دستپخت کوجیما کمی متفاوت است! اغراق نیست اگر بگوییم Metal Gear Solid V با گیمپلی باکیفیت خود، مرزهای سبک مخفیکاری را جابجا کرد. طراحی مأموریتها بسیار پیچیده و پرجزئیات بود و هر مرحله شما را به چالش میکشید تا بهترین روش را برای رسیدن به هدف انتخاب کنید. جلوههای بصری بازی حرف نداشتند و دنیای باز آن، غرق در جزئیات و امکانات مختلف بود.
اما داستان بازی، که همیشه از نقاط قوت سری Metal Gear بوده، این بار به اندازهی قبل چنگی به دل نمیزند. روایت اصلی بازی پر از خلأ و حفرههای روایی است و پایانبندی آن نمیتواند به اندازهی مأموریتهای قبلی شما را راضی کند. به خصوص اگر این بازی اولین تجربهی شما با سری Metal Gear باشد، احتمالاً چیز زیادی از جریان آن متوجه نخواهید شد. به نظر میرسد که تمرکز اصلی سازنده بر روی گیمپلی و تجربهی تاکتیکی بوده و داستان را نیمهکاره رها کرده است.
تعداد بازیهای این چنینی کم نیستند، پس حالا نوبت شماست که بازیهایی که فکر میکنید میتوانستند در این لیست بیایند را در بخش نظرات بنویسید.




















پر بحثترینها
- جزئیات جدیدی از Intergalactic: The Heretic Prophet منتشر شد
- واکنش دراکمن به دو دستگی طرفداران در قابل The Last of Us 2 و رویکرد مشابه در مورد Intergalactic
- کارگردان Split Fiction: اگر دوباره جایزه بهترین بازی سال را ببرم خوشحال میشوم، اما با وجود GTA 6 رقابت سخت خواهد بود
- نیل دراکمن: ۵ سال از آغاز ساخت Intergalactic: The Heretic Prophet میگذرد اما هنوز درحال تغییر و تکامل است
- شایعه: بازی The Last of Us Part 3 به طور مخفیانه در دست ساخت قرار دارد
- ۱۵ شخصیت با ابهت برتر در تاریخ بازی های ویدیویی
نظرات
ولی prototype داستانش آنچنان بد نبود 🤕
قسمت اول خوب بود اما قسمت دوم ایراد زیاد داشت داستانش
ماریو
در نقش یک لولهکش سیبیلو هستید و باید برید پرنسس رو از دست یه لاکپشت نجات بدید.
بازی ماله ۴۰ سال پیشه تقریباً الان هم که داستان های جدیدی درست کردن پس نمیشه ازش ایراد گرفت مثلاً میگفتیم ماله ۱۰ سال پیشه قابل قبول بود و اگر از نسل ۶ به بعد رو ببینی در کنار نجات پرنسس کلی داستان های جور وا جور اتفاق میفته پس فقط داستان نجات پرنسس نیست من خودم Mario paper ماله n64 رو بازی کردم توی راه کلی اتفاق نیفته برات که آدم اهمیتی نمیده داستان باز همون نجات پرنسس هستش
داستان شاهکار به همین میگن دیگه🗿
داستان ماریو همون چیزیه که میخواد باشه و تو روایت همون چیز ساده مشکلی نداره
نفهمیدین تو چه پستی اومدین؟ پست درمورد بازی هاییه که داستان خوبی ندارن گیمپلیشون خوبه ایشونم گفت ماریو.
مثل اینکه شما متوجه نشدین من چی گفتم، ایشون گفته ماریو، یعنی از نظرشون ماریو گیم پلیش خوبه ولی داستان خوب نیست فقط بخاطر اینکه یک داستان سادس، منم گفتم داستان ماریو همون چیزیه که میخواد باشه و نه چیز بدیه و نه مشکل روایتی داره ساده بودن به معنای بد بودن نیست
درسته
کاش مثل همون زمان گیم پلی اولویت باشه
خب سوال اصلی اینجاست که آیا لطمه ای به بازی وارد میکرد ؟.
خبر ، پس مشکلی نداشت این قضیه
بتلفیلد ۴ هم میتونست تو این لیست باشه
گیم عالی و لذت بخش اما داستانش نسبت به نسخه های قبل واقعا خوب نبود
ماریو بازی پلتفرمر حساب میشه و داستانی نیست. بازیای پلتفرمر ساده ترین ماجرا رو به یه گیم کامل تبدیل میکنن که داستان توش هیچ اهمیتی نداره ولی بازیای داستانی تمام مفهوم و هدف سازنده از ساخت اون بازی تو استوری خلاصه میشه و گیمپلی صرفا ابزار پیشبرد بازیه.
اولا اشتباهی ریپلای زدی
دوما شوخی بود دیگه نیاز به نوشتن طومار نبود
نمیدونم چرا کامنتم اینجا افتاد استاد رو ریپلای کرده بودم 🤐
اتفاقا داستان بتلفیلد ۴ خوب بود نسبت به ۳
اولین باره لایکت میکنم
مگه مهمه؟
آره تو سومی به ایران حمله شده
گرچه خودم عشق us هستم ولی هیچوقت حال نمی کنم کسی به ایران حمله کنه.
نه لایکتو میگم
با توجه به جوابت، آره
خودتو لایک نکن حداقل
خب مهم نیست برام
برای منم مهم نیست که برات مهم نیست
کلاهتو بالا بنداز 😂 یکی از ( نمیدونم شاید اکانت فیک) هیترای لست لایکت کرده😂 پدیده ی تازهیه چون از فنای پرفکت هستن ایشون😁
پرفکت از گلترینهاست. اکانت فیک هم خودتی
بله . یه تیک هم معذرت😏
میکنم
تمایلاتو اینجا ابراز نکن عمو جون😉
باشه خاله جون🗿
سه که خیلی بهتر بود البته تو تام کلا تو فضایی خاصی سیر میکنی، داستان کیلزونو بهتر از سه گانه مدرن میدونی داستان بتل ۴ بهتر از بتل ۳ می دونی گرچه جفتشون داغون بودن ولی ۳ بهتره.
نه فقط من
هر نقدی رو هم بخونی به بهتر بودن داستان ۴ نسبت به ۳ اشاره کرده
آلبوم سورنا بهرام
شاهکار سورنا و بهرام
فقط مراقب باش درگیر سیگار نشی🗿
بذار عینک بزنم ببینم چی نوشتی 🧓🏻
🗿 به قول سورنا اونی که داد سیگارو دستم، دمش گرم دمش گرم🗿
سری هورایزن گوریلا گیمز رو هم شاید بشه به این لیست اضافه کرد چون طبق نظر بعضی ها ، اون عمق داستانی رو نداره که مثلا بقیه بازیای سونی مثل گاد و لست و آنچارتد داره !
خیلی داستان زیبا و پیچیده و در گیر کننده ای هم داره اتفاقا. مخصوصا نسخه دومش ک به داستان پرو بال میده و گسترشش میده!
تو نسخه سومم قطعا داستان عالی خواهیم داشت تا این سه گانه عالی رو به اوج برسونه.
اتفاقا که پرداخت خوبی به شخصیت ها داره و پلات کلی داستان هم جذابه چیزی که باعث میشه اون جذابیت لازم رو نداشته باشه شخصیت های نچسب و یک سری پیچش های داستانی مسخره است
نمیشه گفت داستان سرایی عالی ای داره ولی بدم نیست
کیلزون هم داستان خاصی نداره عجیبه این استودیو اینقدر از نظر فنی و گرافیکی خوبه ولی از نظر نویسندگی اینقدر داغونه.
اینقدر دریوری نظر دادی تا تیکت پرید😂
دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
عه راست میگی جدی😂😂
کلا دریوریه این بشر😂
😂🤭
گوریلا گیمز تو ایده پردازی تکه
تو صد سال دیگه هم نمیتونی یه بازی مثل هورایزن یا کیلزون ببینی
تو این کار از همه استودیو های ps بهتره
حتی پیش زمینه داستاناشون هم عالیه
ولی از نظر داستان سرایی خوب نیستن
وقتی هرایزن بازی نکردی یا درکی از داستانش نداشتی:
امثال وانکویش و پرتوپی نشون دادن داستان همه چیز نیست.
قصد ندارم بگم که کاملا مخالفم ولی
Death stranding: hold my beer
احتمالا از اونایی بودی که از داستان و روایت مثلث رحمناروک, لگبت ۲ هورایزن به وجد اومدی، احتمالا می خوای یه طومار مزخرف راجب جوایز این شت گیم ها ردیف کنی که بهت بگم که این عناوین و جوایزی که بردن اعتبارش با اسکار فیلم moonlight یکیه.
رگناروک هنوز پلی نکردم و زیاد فن گاد نیستم. فیلم مونلایت هم نمیشناسم. داستان هرایزن نیاز به تعریف نداره انقدر که پلات داستانیش تو ژانر پست اپکالیپس یونیکه حتی یه اثر هم پیدا نمیکنی که ایده داستانش شبیه هرایزن باشه. خلاقیت هاش درحد ایده های کوجیماس ولی فکر نکنم کسی که تموم برداشتش از گیمی مثل لست دو تو سکشوال لایف کارکتراش خلاصه میشه هیچ درک هنری ای داشته باشه
یکم به خودت رحم کن پسر جان که به دایناسور رباتی نگی خلاقیت، البته گل پسری که با لگبت مشکلی نداره ارزش بحث هم نداره.
دایناسور رباتی DDD مرسی که با کامنتت حرفامو تایید کردی که هیچ درک هنری نداری. اشکالی نداره همه دوره تباهیت دارن ولی بذار روشنت کنم که انمی های هرایزن دایناسور رباتیک نیستن. بهشون میگن بایو ماشین و طراحیشون شامل اعضای ارگانیک هم میشه که یکی از ساب فاکشن های گایا برای تشکیل دوباره اکوسیستم تولیدشون کرده. احتمالا بازم مغزت نکشه واسه همین فشار نیار به خودت فقط به خاطر خودت توصیه میکنم دیکه اظهار نظر نکن که بیان مسخرت کنن
او بایو ماشین! عجب😯 لقب خوبیه برای دایناسور رباتیه، سطح گیمر های دنیا به کجا کشیده که چهارتا ربات دایناسوری شدن خلاقیت، اونم آخرالزمانیش که دیگه حتما خلاقیته
(اینکه همچین دری وری تاحالا ساخته نشده و یه معلوم الحالی اومده اونو ساخته اسمش خلاقیت نیست پسر جان)
طبق منطق جناب پروفسور پس یه معلوم الحالی هم بیاد یه چیز عجق وجقی راجب میمون های رباتی بازی بسازه که دنیا رو نابود می کنن میشه خلاقیت:)))
فکر میکردم دایناسور های رباتی دیگه ته سوتی باشه ولی ماشاالله با هر کامنت بیشتر تر میزنی. تو که هنوز حتی نمیدونی بایو ماشین ها هیچ نقشی تو آخرلزمان هرایزن نداشتن تازه واسه شکل گیری دوباره حیاط تولید شدن و اینکه انمی هستن به خاطر اینه که توسط هیدس هک شدن. تو که هنوز در این حد هم از لور هرایزن سر در نیوردی دقیقا داری از چیش بد میگی؟ به نظر منم سمفونی های بتهوون آشغالن چون من گوشام ضعیفه درست نمیشنوم xd
چه فعل انفعالی تو ذهنت خطور کرد بات عزیز که فکر کردی که من گفتم آخرالزمان لور هورایزن ربطی به دایناسور رباتی داره!!
نکنه با مثالی که زدم همچین فکری کردی؟!
تو فعلا برو تو قرن بیست و یک درگیر هوموفوبیا بمون تو همین حدی 🤣🤣
دیگه هم رپلای نکن همش سوتی پشت سوتی 🤢
راستش کلمه « لگبت» نشونه سطح درکت رو میرسونه و خب البته تعجبی نداره. سمبلی از « اصل پاسکال» هستی چون😂
امیر جون 🤏 برو رد کارت.
🤙
داداش این عقل داره اصلا که بخواد این چیزا رو بفهمه ؟
آی ترامپ اومده همتونو جمع کنه
فشاری دوباره:
😂 تنها ایرادی که از لست۲ میتونی بگیری همونیه که رو عکس پروفته. به جز اون چی؟ دیگه حرفی داری یا نه؟ اینقدر این گیم بهت فشار آورد که رفتی عکس پروفتم عوض کردی یا گیمای دیگه هم بودن؟🙂
داداش،همون کاربرا و منتقدا سخت گیر هورایزن بگیری که بعضا بازی آشغال خطاب میکنند،نمیاند به داستانش بپرند، به گیم پلیش ایراد میگیرند،پس به هیچ وجه هورایزن توی این لیست جایی نداره
کلیت داستانش خیلیم جذاب و متفاوته،شخصیت پردازی و روایتش شاید یسری مشکل داشته باشن ولی داستانش عالیه
اتفاقا داستان هورایزن عالی….جناب
نسخه دومشو هنوز نرفتم سر وقتش ولی درمورد یکش باهاتون مخالفم
تکامل الوی و رسیدن به جواب سوال هایی که براش پیش میاد در کنار اون گیم پلی ساده و در عین حال خفنش برام تکرار نشدنیه واقعا
با dying light 2 در این لیست موافق نیستم،البته نظر شخصیمه
اخه متال گیر لامصبا ؟
چطوری دلتون اومد
یه سری از اساسین کرید ها باید تو این لیست باشن مثل اودیسی یا سیندیکیت
اودیسی رو ترجیح میدم. ترجیحا والهالا میتونه توی لیست باشه ولی متاسفانه والهالا نه گیمپلی خفنی داره نه داستان خفنی
ایراد گرفتن از داستان والهالا تعصبه بی دلیله واقعا
بله ایراد گرفتن به یوبیسافت کلا از نظر امثال شما تعصبه بی دلیله. من سوار موجی نیستم بی دلیل به یوبی گیر میدن. من بعد از ۸۵ ساعت تایم پلی داخل اوریجینز رفتم سراغ اودیسی و بعد از ۱۷۰ ساعت تایم پلی در اودیسی رفتم بلافاصله سراغ والهالا و ۲۶۵ ساعت در والهالا وقت گذروندم! من حتی میراژ رو به والهالا ترجیح میدم
من خودم هیتر خیلی از بازیهای جدید یوبی ام،ولی شما حرف منو نگرفتی
چرا داستان والهالا بده؟
بازی از خیلی جهات مشکل داره ولی داستان؟نه…
داستان کلا کلیشه ای و خنده داره. مرتب به یه سری ان پی سی کمک کن قلعه فتح کن! لابد دلیلش اینه که وایکینگا همین کارو میکردن؟ داستان پر از پتانسیل بود که به فنا رفت. شخصیت پردازی نادرست به داستان لطمه میزنه. هیچکدوم، هیچکدوم شخصیت پردازی مناسبی نداشتن. کش دادن بیش از حد داستان با یه سری المان ها و کارای مزخرف.من خودم با بازی طولانی مشکل ندارم اما داستانی که اینا نوشتن هیچ پتانسیلی نداشت که اون قدر طول بکشه. همه اینا به داستان مربوطه و بهش لطمه میزنه. شروع بازی وقتی کودک هستیم به شدت زیباست. کاش همون قدر زیبا ادامه پیدا میکرد
داستان والهالا خیلی بهتر از اودیسی بود و اودیسی عملا هیچ ربطی به اساسین ها نداشت فقط یه داستان پر کرده بودن از طنز های بی دلیل و بد جا و شخصیت های نچسب و دیالوگ های کودکانه ولی باز والهالا ربط زیادی به ایسو ها داشت و یکمم ربط به اساسین ها و شخصیت های خیلی بهتری هم از اودیسی داشت و اواخر داستان اتفاقهای جالبی افتاد
بله، به زور چسوبندن یه وایکینگ به اساسین ها لابد مربوطه! حداقل اودیسی فقط اسم اساسین رو یدک میکشید اما والهالا باید داستان اساسین ها رو یدک میکشید که نکشید. واقعا میراژ و اودیسی و اوریجینز رو ترجیح میدم به والهالا
الان اودیسی داستان اساسین ها رو نباید یدک میکشید؟ چه ربطی داره خب حتی به ایسو ها هم ربط نداده بودن داستانش رو باید دیالوگ انتخاب میکردی مگه ویچره اخه
شما درست میگی رفیق. متوجه حرفمم نشدی حتی!
نمیدانم شاید به هر حال شما ببخش اگه درست نفهمیدم
Vanquish واقعاً خدا بود،گیم پلی فوق العاده لذت بخش و سرگرم کننده ای داره،
متال گیر وافعا تجربه زیبایی بود
Prototype 1 درسته داستان آنچنان گیرایی نداره ولی از حق نگذریم نسخه دوم سری بسیار داستان خوب و دارکی داره و حتما توصیه میکنم این سری بازی کنین
پایان بندی متال گیر سالید ۵ وحشتناک خوب بود
یادمه بعد از اون پایان هر وقت دوباره شروع به بازی میکردم با ونوم اسنیک احساس پوچی میکردم
و هرچیزی که بود داستانش قطعا سطحی نبود
همیشه یک بازی با گیم پلی خوب اما داستان ضعیف رو به یک بازی با داستان خوب اما گیم پلی ضعیف ترجیح میدم
دقیقا. چون وقتی گیم پلی خوب باشه بازی پلیبله ولی اگه داستان خوب باشه گیمپلی بد اصلا پلیبل نمیشه بازی. اصلا میری فیلم میبینی چه کاریه 🗿
🟢 بازی Mercenaries یکی ازون بازیهای حیف شده است که به دلیل مشکلات فنی بیش از زیادش، گیمر رو از ادامه دادن بازی منع میکنه …
✅ تو این لیست جای بازی Bionic Commando خالیه
زندگی مام گیمپلی و گرافیکش عالیه ولی از نظر داستانی ضعیفه
واس من که فقط گرافیکش بالاست. تازه بعضی وقتا یکار میکنم گرافیکش کارتونی میشه رنگی رنگی میشه، باید ماد نصب کنی روو مغزت 😄
👍😂
مشتی زندگیم هم گرافیکش خوبه هم گیمپلی. اما متاسفانه پول خرید سیستمو ندارم بازیش کنم🗿