نقد سریال The Boys | اثری فوقالعاده اما تراش نخورده
اولین مواجه من با سریال The Boys از طریق میمهایی بود که قطعا شما نیز آنها را دیدهاید. اثری در ظاهر کلیشهای که خیلی زود و از طریق فضای مجازی به معروفیت رسید.
بیشتر این میمها که از هوملندر و بیلی بوچر بودند؛ باعث شد تا مخاطبین جذب فضای The Boys شوند. اثری ابرقهرمانی اما به شدت متفاوت از هرچه تاکنون بوده. سریالی جذاب با شخصیتهای فوقالعاده خاص و منحصر به فرد. The Boys سریالی است که شاید جزو برترینهای چند سال اخیر باشد. اما نقد جدی من به سریال The Boys تصویرسازی بدون فعلیت در داستان است که به فرم آن صدمه جدی زده است؛ اما هرچه باشد The Boys اثری جدی و در عین حال به شدت سرگرمکننده است.
نوشتن یک نقد کلی از سریالِ مهم و نسبتا طولانی همچون The Boys کار سختی است. به هر حال ساعتها و ساعتها مقابل این سریال نشسته و سعی کردهام نکات مهمی را یادداشت کنم. اما هر فصل و حتی هر قسمت نقاط ضعف و قوت خود را داشته است. پس شاید در این نقد و برای حفظ انسجام متن، بسیاری از چیزها از قلم بیافتد. اما مطمئنم که درنهایت و در پایان نقد، نوشتههای بنده به فعلیت قابل قبولی خواهند رسید. البته لازم به ذکر است که از طریق کامنت راه برای شکل گرفتن گفتگوی جدی باز است و همانطور که نقد من، سریال را در ذهن شما کامل خواهد کرد، کامنت شما نیز نقد مرا کامل خواهد کرد. پس منتظرتان خواهم بود.
بهتر است به سراغ سریال The Boys رفته و مقدمههای لازم را بنویسیم. پسران مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر ابرقهرمانی است که به دست اریک کریپک برای آمازون پرایم ویدیو ساخته شده است. این مجموعه مبتنی بر کتاب کامیکی به همین نام نوشته گارث انیس و داریک رابرتسون است. داستان سریال پسران در دنیایی رخ میدهد که در آن افراد دارای قدرتهای فوقالعاده (که به آنها “سوپها” گفته میشود) توسط عموم مردم به عنوان قهرمان شناخته میشوند و برای شرکت قدرتمندی به نام وات اینترنشنال کار میکنند، شرکتی که این افراد را تبلیغ و از آنها سود میبرد. اما در پشت چهره قهرمانانه این افراد، بیشتر آنها فاسد و خودخواه هستند. پس در اولین مواجه با سریال پسران یک تابوشکنی مهم وجود دارد. در این سریال همچون عرف دنیای ابرقهرمانی، سوپها افرادی خیر و مثبت نیستند. قهرمانان مشتی زورگو و شارلاتان هستند که اگر فرصت فراهم شود با خیال راحت حاضر به کشتن میلیونها انسان بیگناه میشوند. آغاز این آشنایی با سوپها از طریق یک شخصیت خاص و منحصر به فرد ممکن میشود؛ هوملندر. شخصیتی که به نوعی نماد سریال The Boys است. ابرقهرمانی که در ظاهر به شدت قدرتمند، خوش سیما و در باطن ابرقهرمانی خودخواه، حسود، گستاخ و دیوانه است که محور جهان خودش است و بس. او چیزی و یا کسی را به جز خودش نمیبینید و به قول خودش انسانها برای او تنها اسباب بازی هستند. برای او قدرت خیر نیست بلکه شر است. هوملندر نیز یک شرور دیوانه به تمام معناست.
در طول تمامی فصلهای این سریال بارها و بارها به گذشته هوملندر برگشتهایم. اینکه چگونه تربیت شده تا سلبریتی خوبی باشد. اینکه چگونه رنج کشیده و چگونه مورد سوء استفاده قرار گرفته است. حتی در طول سریال، جنبههای متنوعی از زندگی هوملندر نشان مخاطب داده میشود. هوملندر در مواجه با معشوق، رئیس و حتی پسرش. در تمامی اینها، شخصیت هوملندر با بازی فوقالعاده آنتونی استار برای مخاطب فرمیت پیدا میکند. پس وقتی میشود چنین دقیق شخصیت هوملندر را شناخت، میشود همراه داستان شده و تا آخر پیش رفت.
معمولا آثار ابرقهرمانی به دو دسته تقسیم میشوند. قهرمان و ضد قهرمان. خیر و شر. شخصیت اصلی و شخصیت مکمل. اما سریال پسران تقریبا نوع روایت دیگری را انتخاب کرده. این سریال دو کاراکتر اصلی و چند کاراکتر فرعی و البته کلی کاراکتر اضافه دارد. دو شخصیت اصلی بیلی بوچر و هوملندر هستند. درباره هوملندر نوشتم اما در ادامه باز هم به او بر خواهیم گشت. دیگر شخصیت مهم سریال که بسیار حائز اهمیت است، بیلی بوچر نام دارد. یک بریتانیایی قلدر، انتقام جو، کار بلد و در عین حال دیوانه. میان شخصیت هوملندر و بیلی بوچر شباهتهای بسیاری وجود دارد و خود سریال بارها در طول متن به این موضوع اشاره میکند. اما یک تفاوت عمده و مهمی که میان این دو وجود دارد در این است که بیلی بوچر به شدت انتقام جو و تشنه خون “سوپها” است. پس ما نه قهرمان داریم و نه ضد قهرمان چرا که بیلی بوچر خود انسان شریف و خیر نیست؛ او خود در حد هوملندر دیوانه است و تنها برای انتقام آمده.
در کنار این دو کاراکتر اصلی، چندین کاراکتر مهم و فرعی وجود دارند که در ساخت شخصیت دو کاراکتر اصلی نقش مهمی را ایفا میکنند. اولین شخصیت فرعی و مهم هیویی است. پسری جوان، ساده و خوش نیت که داشت زندگیاش را میکرد اما کشته شدنِ فجیع دوستش باعث شد تا به گروه پسران بپیوندد. هیویی در کل طول سریال به نوعی نماد پاکی، مظلومیت و درستکاری است. اما خود او نیز در طول چندین فصل بارها تباه شده و برخلاف عقایدش عمل کرده است. رابطه هیویی با بیلی بوچر، رابطه خیر و شر است. هیویی بارها سعی میکند راه درست را به بیلی نشان دهد و خود بیلی هم ضعف رابطهاش با برادر خونی خود را از طریق هیویی جبران میکند. پس هیویی شخصیتی است که به ساخت شخصیت بیلی بوچر کمک شایانی میکند.
دیگر شخصیت مهم فرعی انی یا همان استارلایت نام دارد. استارلایت نماد خاصی در سریال The Boys است. در ابتدای مقاله نوشتم که سوپها افرادی تباه، شرور و پست هستند که پشت رسانهها پنهان شده و صرفا کاربرد سلبریتی دارند. اما استارلایت شخصیتی است که سعی میکند به نوعی دید رادیکالیسم مخاطب نسبت به سوپها را پرورش دهد. او خود ابر قهرمان است اما نه به شکل هوملندر. استارلایت شخصیتی پاک، انسانی و حتی دوست داشتنی دارد که صرفا میخواهد به دنیا و ضعیفان کمک کند. پس اگر رابطه استارلایت با هوملندر و بیلی بوچر را در نظر بگیریم، کاملا میشود فهمید که او چگونه مکمل دو کاراکتر اصلی قصه ماست. البته رابطه استارلایت با هوملندر به نوعی رقابت جمهوری خواهان با دموکراتها نیز بود. به هر حال، حالا که بحث هیویی و استارلایت پیش آمد بهتر است به این نکته هم اشاره کنم که رابطه این دو در مقام قصه فرعی عالی است. هر اثری یک قصه اصلی دارد. پلاتی که استخوانبندی قصه را شکل میدهد اما برای قوت بخشیدن به این استخوان بندی باید چندین قصه فرعی وجود داشته باشد که نه در مقام قصه مستقل بلکه در مقام قصه مکملی در خدمت پلات اصلی باشد. سریال The Boys قصههای فرعی بسیاری دارد که بخش عمدهای از آنها بزرگترین نقاط ضعف اثر هستند. در ادامه متن مفصل به آن خواهم رسید و صرفا خواستم بنویسیم که چقدر قصه فرعی و مکملی هیویی و استارلایت عالی است. نحوه آشنایی بامزه، صحبتهای ساده، دیت رفتنِ تینجری و درنهایت عشقی که در کل طول سریال بسیار خاص و تماشایی است.
در عنوان نقد، سریال The Boys را اثری تراش نخورده عنوان کردم. دوست دارم که کمی درباره این موضوع نوشته و دید خودم نسبت به خلق یک اثر هنری را برای شما دوستان تشریح کنم.
روزی وقتی که میکل آنژ قصد داشت مجسمه داوود را بسازد، سنگهای بسیاری برای او آورده شد. اما هربار میکل آنژ آنها را رد میکرد و درخواست سنگ جدیدی داشت. ماهها به همین منوال گذشت تا اینکه درنهایت میکل آنژ سنگی را برگزید. شاگرد میکل آنژ که از روز اول شاهد این ماجرا بوده با تعجب از استادش میپرسد که این سنگ با دیگر سنگها چه فرقی داشت؟ همگی دقیقا مثل هم بودند. میکل آنژ در جواب میگوید که آری این سنگها همگی مثل هم بودند اما تنها تفاوت در این است که داوود درون آنها نبود. اکنون داوود درون این سنگ است و من باید آنقدر سنگ را تراش دهم که داوود بیرون بیاید.
این داستان چه حقیقی باشد چه افسانه، حامل پیامی مهمی برای خلق یک اثر است. یک اثر هنری باید تراش بخورد، باید آنقدر روی آن کندکاری شود که از درون سنگها داوود بیرون بیاید. نمیشود یک اثر را با بتونه کاری و گچکاری ساخت؛ چرا که در طول سالها، در سرما و گرما این گچ کاریها میریزد و درنهایت از اثر چیزی نمیماند؛ اما وقتی که سنگ تراش میخورد و فرمیت مییابد؛ دگر غیرممکن است که در مقابل سرما و گرما گردن خم کند. پس این نکته ریز را باید با جان و دل فهمید که اثر، تراش روی سنگ میخواهد نه گچکاری. حال اگر این موضوع را به سریال The Boys ربط دهیم، میتوانم ادعا کنم که اثر تراش نخورده است. با گچکاری و بتونهکاری کلی قصه فرعی و کاراکترهای اضافی به آن چسبیدهاند که اگر به کل در سریال نبودند، اثر نه اینکه ضربه نمیخورد برعکس اینکه بهتر و جذابتر هم میشد. بگذارید با کمی مثال این موضوع را بازتر کنیم. گروه هفت متشکل از ابرقهرمانان خاصی است. مثلا دیپ یا بلک نوآر. اما این شخصیتهای فرعی که عملا مهم هم نیستند، در بعضی جاها به قدری مبتذل میشوند که سریال The Boys را از حالت فانتزی بودن خارج کرده و وارد مرحله مسخرهبازی میکنند. مثلا رابطه عجیب، مبتذل و پرتِ دیپ با اختاپوس را در نظر بگیرید! این تصویرسازی بدون فعلیت در داستان واقعا تحمل ناپذیر است. اینکه قرار است شخصیت دیپ در این رابطه ساخته شود (که نمیشود) اصلا مسئله مخاطب نیست. در حرکت خط داستانی سریال هم اختلال ایجاد کرده و اصلا تماشایش نه مهم است و نه جذاب. خب سوال در این است که چرا باید چنین چیز اضافهای در سریال وجود داشته باشد؟ چرا باید یک شخصیت فرعی در این حد برای مخاطب تشریح شود؟
یا بگذارید اصلا به سراغ دیگر جنبههای زندگی دیپ برویم. بعد از اخراج دیپ از وات، گروهی به نام کلیسا به سراغ او آمده و وعده بازگشتش به وات را میدهند. اولین سوال در این است که اصلا این گروه کلیسا چیست؟ هدفش نفوذ به وات است؟ چگونه این اطلاعات را به دست آورده؟ و مهمتر از همه در پیشبرد خط داستانی چه کمکی میکند؟ آیا صرفا هدف از وجود این گروه نشان دادنِ نفوذِ قدرت کلیسا در دستگاه قدرت است؟ خب ابدا این موضوع ساخته نشده و باری دیگر این موضوع هم یک تصویرسازی بدون فعلیت است. یعنی تصویر در راستای خلق فضا شکل گرفته، اما چون به فعلیت نرسیده، کلا بی معنی و وقتگیر است. اگر بخواهم مثلا ادبی این موضوع را برای شما بگویم، به فرق ادبیات قرن ۱۹ و ۲۰ اشاره میکنم. ادبیات قرن ۱۹ و حتی قبلتر از آن دارای تصویرسازیهای بسیار بود. تصویرسازیهایی که اصلا به فعلیت نمیرسید و همین حجم کتاب را افزایش میداد. مثلا آثار تولستوی، هوگو و غیره. اما در ادبیات قرن ۲۰ و در آثار اشخاصی مثل همینگوی؛ در یک خط دیالکتیک حجم کتابها کمتر شد چرا که تصویر سازی بدون فعلیت از داستان حذف شد. سریال The Boys نیز نیازمند حذف این تصویر سازیهای بدون فعلیت است. یا به قول خودمان نیازمند تراشکاری اثر است. من نمونههای زیادی را یادداشت کردهام که تک به تک ارزش بررسی دارند اما نمیشود همه آنها را نوشت. اما اگر بخواهم چندین مثال کوتاه برای روشن شدن قضیه بزنم، به داستان بلک نوآر نیز اشاره میکنم. چرا باید عروسکهای خیالی در ذهن او، نشان مخاطب داده شود؟ که شخصیت او ساخته شود؟ اصلا چرا باید شخصیت او به این شکل منفرد ساخته شود؟ اصلا او که مهم نیست! اما سریال حداقل یک ساعت کامل را به بلک نوآر و عروسکهای خیالیاش اختصاص میدهد. آنهم در زمانی که سریال در جای حساسی قرار داشت و نیازمند نشانِ دادن صحنههای مهمتر. یا مثال دیگرم مربوط به فرنچی میشود. اول از همه اینکه رابطه کوچک، انسانی و ساده او با کیمیکو حداقل در دو فصل اول بسیار خوب است. اما رفته رفته این رابطه بیش از حد تشریح شده و خیلی به بیراهه میرود. مثلا در فصل آخر ناگهان گرایشات جنسی فرنچی عوض میشود و ناگهان ما را در وسط جنگ مهم، به بیراهه میکشد. این موضوع حتی شخصیتسازی هم نیست چرا که در فصل چهار نباید شخصیت ساخت، اگر فرنچی تا فصل چهار رفته، یعنی شخصیتش ساخته شده و از این پس هر چه باشد اضافه است. یا یکی دیگر از مبتذلترین داستانهای فرعی مربوط به اشلی میشود؛ اینکه برای لذت موهای خود را میکشد و غیره. به راستی این موضوعِ اشلی خیلی اضافه است.
به هر حال جانکلام بنده همین میشود که سریال The Boys در پیشبرد خط داستانی عالی است. اما نیاز به تراشکاری بسیاری داشت و داستانهای فرعی اضافه به فرم داستانی اثر ضربه زده است. تصویرسازی بدون فعلیت که آفت هر داستانی است، دامن The Boys را نیز گرفته است.
این بخش از نقد را با جملهای درخشان از نیچه آغاز میکنم “کدام یک از شما حاضر است با علم به این که قدرت شرّ است از قدرت چشم بپوشد ؟” قدرت یکی از پایههای اصلی سریال The Boys است. از همان وقتی که تصویر روشن میشود، تا وقتی که سریال در فصل ۴ پایان مییابد؛ جنگ، جنگ قدرت است. هوملندر تنها برای قدرت میجنگد و هرکسی که بخواهد بر علیه او باشد، تنها با قدرت میتواند با وی مقابله کند. بیلی بوچر نیز طی تمامی فصلها به دنبال یک چیز است، قدرت! او به دنبال قدرت است تا هوملندر را نابود کند. برای همین نیز دست به دامن هرچیزی میشود. یکی از سلاحهایی که توانست بیلی بوچر را هم قدرت با هوملندر کند، کامپان وی بود. بیلی بوچر با استفاده از داروی وات توانست به یک سوپ تبدیل شده و بر علیه هوملندر باشد. اما در این بخش نیز سریال یک اشتباه مهم داشت. بیلی بوچر و شخصیت او چنین است که او عملا از سوپها متنفر است. همین موضوع باعث میشود تا با هیویی و استارلایت هم مشکل داشته باشد؛ اما وقتی که کامپان وی به دست او رسید، سریع آن را استفاده کرده و خود نیز به سوپ تبدیل شد. مشکل در این است که بیلی بوپر حداقل از دید اخلاقی مخالف سوپها بود و نباید به همین سادگی کامپان وی را استفاده کرده و خود هم سوپ میشد. در یک روایت بی نقص بوچر باید در یک هزارتوی اخلاقی گیر کرده و بعد مواد را استفاده میکرد. البته شخصیت بوچر در بعد از استفاده از این مواد خوب و فرمیک است، اما قبل از آن اصلا قابل قبول نیست. به هر حال مسئله در اینجا قدرت است. در ابتدای مقاله نوشتم که شخصیت بیلی بوچر اصلا شخصیت مثبت سریال نیست، چرا که او خود نیز تباه میشود. اینجا دقیقا جای دارد به سوال نیچه بازگردیم. آیا با وجود آگاهی از اینکه قدرت شر است، میتوان به سراغ آن نرفت؟ صحنه درخشانی را به یاد آورید که هیویی نیز کامپان وی را مصرف کرد؛ چقدر خوشحال بود و میشد قدرت را در چشمانش دید. یا کیمیکو که باری دیگر تن به قدرت داد تا ضعیف نباشد. پس وقتی نمیشود از چنین قدرتی چشم پوشید، چرا باید هوملندر را قضاوت کرد؟ چرا هوملندر باید شخصیت منفی داستان باشد؟ او قدرتمندترین شخصیت سریال است و کسی را جرئت مقابله با او نیست، خب آیا هوملندر باید از این قدرت چشمپوشی کند؟ اگر کس دیگری بود، چنین میکرد؟ بگذارید دقیقتر بپرسم: آیا استارلایت، هیویی، بیلی بوچر و حتی ام ام نیز حاضر بود چنین قدرتی را پس بزند؟
سریال The Boys در بحث به تصویر کشیدن بعُد اخلاقی “قدرت” فوقالعاده عمل کرده و توانسته به یکی از پایههای اصلی سریال هویت ببخشد.
بنده همیشه بر این باور بودهام سینما و هر مدیومی از هنر؛ جای درس دادن و فلسفهبافی نیست. هر کس که در این موارد ادعایی دارد میتواند به مدیوم آن رفته و اگر توانست مثلا مقاله علمی بنویسد. اما از طرفی هم مخالف این موضوع بودهام که سادگی بیش از حد داستان باعث روایت بیمنطق و سرسری باشد. در اولین قدم، سریال The Boys سعی کرده روایت داستان را ساده پیش ببرد و در دام فلسفهبافی نیافتد. دقت کنید که چقدر شخصیتها کامیکانی، ساده و تیپیکال هستند. مثلا شخصیت کوئین میو اصلا پیچیده نیست. صرفا یک ابرقهرمان جذاب با لباسهای مرسوم کامیکانی است که در لحظههای حساس نیز مسیر درست را انتخاب میکند. و یا حتی خود شخصیت هوملندر که در بعضی جاها همچون یک کودک نا بالغ عمل میکند و بچگانه به دنبال خواستههایش میرود. اینها تا حد زیادی خوب است. اینکه مسئله زمان و سفر در آن مطرح نمیشود و شرورها مثل دنیای اونجرز الکی فلسفی نیستند و غیره، بسیار به سینمایی شدن اثر کمک کرده. اما این سادگی در بعضی جاها خیلی پیش رفته و به فرم داستان ضربه میزند. مثلا در بخش قبلی نقد درباره قدرت نوشتم. در سریال The Boys عمده قدرت در دست کمپانی وات و هوملندر است. یعنی قدرت وات به قدری زیاد است که میتواند کل دنیا را به خاک و خون بکشد. اما اگر بخواهیم جدی به قضیه نگاه کنیم، قطعا این موضوع خیلی ایراد دارد. اول از همه اینکه غیرممکن است دولت آمریکا اجازه دهد چنین قدرتی در دست بخش خصوصی باشد. حتی هوملندر در طول سریال بارها اشاره میکند که اگر بخواهد کل دولت آمریکا را نابود خواهد کرد. اما همه ما میدانیم که دولت آمریکا هرگز اجازه نمیدهد چنین تهدیدی راست راست راه رفته و حتی رئیس جمهور را هم تهدید به مرگ کند. در این بخش پی میبریم که چقدر مجموعه اونجرز به این موضوع دقت داشته و همواره سعی کرده دولت آمریکا را هم در قدرت سهیم کند. اما در سریال The Boys دولت آمریکا عملا قدرتی ندارد و این موضوع تحت هیچ شرایطی عقلانی نیست. دوم اینکه اگر یک کمپانی خصوصی موفق شده با یک مواد چنین افراد قدرتمندی را بسازد، قطعا روسیه و دیگر ابر قدرتها نیز باید چندین ابرقهرمان تربیت میکردند که در لحظات حساس به مقابله با دشمن بروند. متاسفانه سریال The Boys اصلا به این بخش اهمیت نداده و فرم خود را صدمهپذیر کرده است.
اگر شخصیتهای اصلی را از سریال The Boys کنار بگذاریم، به جز سولجر بوی، هر شخصیتی که به سریال اضافه شد، مبتذل، بد و خیلی دکوراتیو بوده است. شخصیت استورم فرانت نمونه بارز شخصیت اضافی است. الکی آمد، الکی هم رفت. نه عاشق هوملندر بود، نه نازی درست و حسابی بود و نه رهبری کردن میدانست و نه هیچچیز. داستان بدون وجود او خیلی هم خوب پیش میرفت و در دام ابتذال نمیافتاد، البته بازی بسیار بد “آیا کش” در نقش استورم فرانت نیز یکی از این عوامل اصلی ابتذال در شخصیت استورم فرانت است. البته بدترین کاراکتر سریال، شخصیت افتضاح سیستر سیج است. سریال در ادعایی بی پایه و اساس میگوید که او باهوشترین فرد جهان است! دقت کنید باهوشترین فرد جهان! یعنی از میان تقریبا هفت میلیارد انسان تنها این زن سیاهپوست است که عنوانِ باهوشترین را به دوش میکشد؟ حال برای ساخت این شخصیت خیلی مهم سریال دست به دامن چند حقه قدیمی و ساده میشود که او را باهوش نشان دهد؟ اگر سیستر سیج در این حد باهوش است که به او باهوش ترین فرد جهان لقب دادهاند، چرا خود شرکت وات و حتی دولت آمریکا قبلتر به سراغ او نرفته و به صورت جدی وی وارد تیم نکرده بود؟ این ادعای پوچ سریال درباره سیستر سیج اصلا جالب نیست و بازهم سادگی بیش از حد به فرم آن صدمه میزند.
اما همانطور که نوشتم برخلاف شخصیتهای اضافی و ضعیف؛ یک شخصیت فوقالعاده خاص به سریال اضافه میشود؛ سولجر بوی. او تنها آلترناتیو جدی بر علیه هوملندر است و چهره مردانه زیبا، قدرتی خاص و محکم و همچنین انگیزههای شخصی باعث میشود تا به راستی یک شخصیت جدی بر علیه هوملندر وجود داشته باشد. حتی این دو در نبردی به شدت حماسی و تماشایی، یکی از بهترین صحنههای سریال را رقم زدند. اما بازهم ایراد سریال خود را در جایی نشان داد که مخاطب را از این نبردهای حماسی محروم کرد. مطمئنم که شما هم مثل من از نبرد هوملندر با سولجر بوی لذت بردهاید؛ اما آیا به اندازه کافی از این نبردها دیدید؟ به جز این نبرد حماسی، سریال عملا هیچ نبرد جدی و حماسی دیگری ندارد که برای چنین سریالی با چنین فضا و کاراکترهایی عیب بزرگی است.
خیلی کوتاه به این موضوع هم اشاره کنم که سریال The Boys با داشتن کمی تم اسلشر از حماسی بودن فاصله گرفته و بعضی جاها واقعا حال بهم زن میشود. در فصل چهار (که به مراتب ضعیفتر از بقیه فصلها بود) این بُعد اسلشر ترکاندن سر و صورت و بیرون زدنِ دل و روده اصلا تماشایی نیست و به جای آن میشد تمرکز را بر روی نبردهای بزرگتر، حماسیتر و خاصتر گذاشت. حتی پروازِ بیربط و اضافه گوسفندها نیز حال بهم زن و اضافه است. چرا باید چنین صحنه اضافه، بیمعنی و بیربطی در چنین سریال مهم و جدی وجود داشته باشد؟
نوبتی هم باشد، نوبت نوشتن از تیم بازیگری سریال The Boys است. بیهیچ و شک و تردیدی آنتونی استار در نقش هوملندر، بهترین بازیگر سریال است. میمیک صورت فوقالعاده و همچنین ژستهای ابرقهرمانی او به راستی کاراکتری دیوانه و شرور را خلق کرده است. شخصیتی چند بُعدی که به قول استن ادگار اصلا نمیشود کنترلش کرد. کاراکتری دیوانه و بدون ثبات فکری که هر لحظه ممکن است کاری عجیب و دیوانهوار را انجام دهد. آنتونی استار نیز موفق شده به خوبی از عهده این کاراکتر دیوانه برآید. در کلامی ساده آنتونی استار در The Boys فوقالعاده است.
بعد از آنتونی استار بهترین بازیگر سریال The Boys در نظر بنده کارل اربن در نقش ویلیام «بیلی» بوچر است. او که خود دیوانهتر از هوملندر است با بازیگری فوقالعاده اربن که قبلها خودش را در ارباب حلقهها ثابت کرده بود، به شخصیتی بسیار خاص با بازی بسیار خاص تبدیل میشود. بازی کارل اربن عمدتا از این جهت فوقالعاده است که توانسته یک شخصیت قلدر و در عین حال مهربان را ایفا کند. بی ادبیهای خاص او و همچنین نترس بودنش از بیلی بوچر شخصیتی منحصر به فرد خلق کرده. البته اگر بخواهیم بازی کارل اربن با آنتونی استار را مقایسه کنیم، از آنجایی که شخصیت بیلی بوچر یک بُعد مهربان هم دارد، اجرای این بازی نسبت به شخصیت هوملندر که عملا هیچ نکته مثبت انسانی ندارد؛ سختتر است.
در مقام سوم این جک کواید در نقش هیو «هیوئی» کمپبل جونیور است که به راستی در سریال پسران درخشیده. او که هم پدرش و هم مادرش بازیگران درجه یک سینما هستند، موفق شدهاند بازیگری بسیار خوب را تربیت کنند. شخصیت هیویی فردی بسیار ترسو، انسانی، گاهی شجاع و پُر استرس و بچگانه است. جک کواید موفق شده همگی این پیچیدگیهای شخصیتی را اجرا کند. همانطور که اشاره هم کرده بودیم، بازی او در نقش یک عاشق پیشه هم به خوبی درآمده و حتی بازی جک کواید بهتر از ارین موریارتی در نقش آنی جنیووری / استارلایت است. البته ارین بازیگر خوب اما غیر حرفهای است. بگذارید کمی بیشتر درباره بازیگر نقش استارلایت صحبت کنیم. در دو فصل نخست، ارین موریارتی موفق شد کاراکتر مهربان، انسانی و جذاب انی را ایفا کند. او حتی از چهره هم کاملا مناسب این نقش بوده است. اما بعد از فصل سوم بود که ناگهان این بازیگر چهره خود را عمل کرده و به کلی صورتش تغییر یافت. برای بازیگری که در چنین سریال مهمی سه فصل حضور داشته و ناگهان چهرهاش را تغییر میدهد؛ نشانگر آماتور بودنِ ارین موریارتی است. البته لازم به ذکر است که چهره او قبل از عمل خیلی هم زیباتر از بعد از عمل بود.
دیگر کاراکترها نیز تقریبا از بازی خوبی برخوردارند و توانستهاند حداقلها را داشته باشند. مثلا لاز آلونسو در نقش ماروین تی. «مادرز میلک» بازی بسیار خوبی را ارائه داده و حتی بهتر از آن کلودیا دومیت در نقش ویکتوریا نیومن / نادیا است که حداقل در دید من توانسته بود شخصیتی دوست داشتنی و در عین حال ترسناک را ایفا کند.
در پایان چنین میشود گفت که سریال The Boys اثری بسیار تماشایی، جذاب، درجه یک و خاص است که بنده به شخصه از تماشای آن لذت بردم. اما همانطور که بارها در طول متن اشاره کردم، سریال نیازمند تراشکاری بسیاری است که در مقام قصه فرعی و کاراکتر فرعی، اضافات بسیاری دارد که در بعضی جاها اصلا قابل قبول نیستند. The Boys روایت نسبتا سادهای را پیش گرفته و سعی نداشته تا اثرش را خیلی جدی کند؛ این موضوع خوب و سینمایی است اما این سادگی بعضی جاها بیش از حد شده و به سریال صدمه زده است. در بحث تکنیک موسیقی متن عالی، دوربین عالی، پرده سبز عالی و بازیگری شخصیتهای اصلی عالیتر است. پس اگر به دنبال تماشای یک سریال تقریبا رادیکال ابرقهرمانی هستید، شک نکنید که سریال The Boys بهترین گزینه برای شما خواهد بود. البته تاکید دارم که سریال خیلی خیلی شما را نا امید خواهد کرد؛ اما با این حال ارزش تماشا کردن را دارد.
امتیاز نویسنده به سریال ۷.۵ از ۱۰
پر بحثترینها
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
نظرات
🟢 امیرسالار شما دیگه چرا
اونم تازه اثری فوقالعاده 😑
✅ اونم نمره ۷.۵ از ۱۰ آخه!!
فصل آخر تقریبا سریال رو خراب کرد به نظرم ۷.۵ برای الان سریال خوبه
کجا خراب کرد
فصل اخر بیشتر مقدمه چینی کرد اما واقعا یکسری صحنه خفن هم داشت و عمق شخصیت پردازی بوچر و هوملندر رو بیشتر کرد، قطعا خراب نکرده قسمت اخرشم خیلی خوب جوری تموم کردن که هیجان برا فصل بعدیش باشه
د بویز فوق العادس ؟؟؟ اشغال ترین چیزیه ک در تمامعمرم دیدم یه اسکم خالصه ، هر قسمتشو تو ۱۰ دقیقه میزدم جلو تموم شه
آره ، د بویز فوق العاده ست
از هاوارد چه خبر ؟
تقصیر خودش بود ، خیلی خنگ بود
از سر خنگی خودش بود که اونجا بود و زدم کشتمش
همین الانم وقتی فکر می کنم هاوارد و لالو کنار هم زیر آزمایشگاه والتر و جسی دفن شدن ، بهم میریزم ، به نظرم لالو لایق سرنوشت بهتری بود 😔😔
چند سالته عمو شاید برای سنت مناسب نیست
ملت همینطورین من زیر تحلیل جوکر اون اوایل زدم بنظر خوب نیس از کهکشان های دیگه هم دیسلایک گرفتم الان که نمراتش اومده بیرون همشون دارن تایید میکنن.. به جز خود هولندر و ستارلایت دیگه هیچ چی نداره
تو برو همون شی هالک ببین
تا الان ۱۲۲ تا دیسلایک خوردی تا یاد بگیری هر مضخرفی که به مغز کپک زدت اومد رو کامنت نکنی ولی احتمالا وقتی برگردم تعداد دیسلایکها دوبرابر شده😂😂😂😂
واقعا اثری حال به هم زن و تهوع اور بود که امیدواریم هر چه زودتر تمومشه بره
خب اگه دوست نداری نبین ، چرا میخوای زود تر تمومشه بره
چون آب بستن توش
بعد عکس پروفایلش هوملندره
واسم عجیبه که چرا پروفایل هوملندر رو گذاشتی؟
از کرکتر هوملندر داخل مورتال کمبت خوشم میاد ولی از سریالش نه واقعا تهوع آوره احتمالا دوستانی که دیسلایک دادن سانسور شده دیدن سریال رو
اینی که داستان خوب و متفاوتی داره رو کاملا قبول دارم ولی بیا قبول کنیم خیلی بی پرواست در هر زمینه ای و من اینو نیستم تفکراتم خیلی اوپن مایند نیست اصلا هیچ رعایتی نداره واقعا
برادر یک عدد 🤡 یادش رفته
کمه خدایی
حدالق ۸.۵ میدادید دیگه
به جز داستانش که خوبه واقعا یعنی شما هیچ چیز حال بهم زنی توش ندیدید؟ بابا ول کنید شاید سانسور شده دیدید واقعا بعضی جاهاش غیر انسانیه
خب غیر انسانی بودن جز دنیاشه دیگه
بین زباله های چندین سال اخیر مارول و دیسی, این سریال حکم یه الماس درخشان رو تو ژانر ابر قهرمانی داره، کلیشه شکنی که کردن منو عاشق سریال کرده به ویژه شخصیت هوملندر
کلیشه شکنی کی کرده؟ کامیک کرده نه سریال
خب سریالم اقتباسشه، حالا یسری جا ها فرق داره ولی تو صنعت سینما کلیشه شکنیش میشه برا د بویز
اشغال ها …..
سریال هاکایم موافقع
یعنی نقاد با این نقدش کاری کرد که دیگه کمتر بهش مطمعن باشم
نظر نویسنده مقاله مهم نیست آخه دوست عزیز تو از شاهکار سریال چه درک درستی داری ؟ سریال The Boys یکی از بهترین سریال های تاریخ هستش و بچه ها بهتون توصیه میکنم ببینید 🥇
بعد که ببینید البته سانسور نشده و فصل اخر رو تا دو سه روزی غذا رو نمیتونید هضم کنید و از ماتریکس خارج میشید
دادا من که با فصل ۴ مشکلی نداشتم فوقالعاده بود زبان اصلی بدون سانسور با اونجاش خیلی حال کردم که بوچر اون زنه رو نصف کرد و بهترین کاراکتر سریال هوملندر هستش شاید آدم بکشه ولی فقط کسایی رو میکشه که تو بچگیش اذیتش کردن خب طبیعیه من اگه قدرت های هوملندر داشتم دنیا دیگه تو آرامش بود نه جنگی نه آدم کشی صلح برقرار میکردم و کسی هم میخواست اذیت کنه به سبک هوملندر تنبیه میشد…
اون ادمای تو هواپیما چی
مقصر هوملندر نبود اون فقط یه اتفاق بد بود
ولی میشد یه سریو نجات داد
برادر تمام لذت فیلم به صحنه های سادیسمی شه اگه تحمل دیدن صحنه های خشن نداری سریال های HBO رو بیخیال شو برو دنبال فیلم های مارول
همگام شما نویسنده عزیز قدم به قدم، کلمه به کلمه همراه نقدتون بودم ،باید بگم بله کاملا باهاتون موافق ام، این سریال خیلی خودشو درگیر اضافه گویی میکنه،خصوصا یک جاهایی واقعا حال آدم بهم میخوره،اخع سکانس هایی که اصلا وجودشون لازم نیست بزور چپوندن داخل سریال
سلام دوست عزیزم.
خوشحالم که نقد رو کامل خوندی. خیلی ها از عنوان و نمره اینطور تصور کردن که مثلا من از سریال تعریف کردم، در حالی که در متن واقعا به اثر تاختم! ولی همچنان بر این باورم که نسبت به آثار ابرقهرمانی این چند وقت اخیر، چیز بدی نبود.
این نقد هم حاصل تقریبا یک و نیم ماهه؛ یعنی کم کم نوشتم تا شد تقریبا ۴ هزار کلمه. نمره رو هم در فصل دوم یا سوم داده بودم؛ بعد از خوانش نظر دوستان حس کردم که سریال لایق نمره ۷ بود.
به هر حال بیشتر گفتمان ها به این دلیل شکست میخوره که فیلترهای انسانی ما اصلا اجازه نمیده گفتگو به معنای واقعی کلمه شکل بگیره. من از کامنت ها اینطور فهمیدم که از حدود ۴ هزار کلمه بعضی ها حتی ۱۰۰ کلمه رو هم نخوندن!
با کمال احترام
تک تک کلمات رو خوندم.
بعضی از گیر دادنتون ببش از حد بود
سریال خیلی بیشتر از ۷.۵ هستش.
لاقل مردم مخالف نظر شما الکی نگید نخوندند
(ولی همچنان بر این باورم که نسبت به آثار ابرقهرمانی این چند وقت اخیر، چیز بدی نبود.)متاسفانه آقای کریمی مشکل اینجاست نگاه شما به سریال مثل یکی از سریال های تینجری ماروله اونم سریالی که در تعداد مخاطبین رکورد شکوند کلیشه های مسخره سالها سینمای ابرقهرمانی رو شکست
بله حدود چیزی نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر ( تعداد کسانی که رای مثبت در imdb دادند) اشتباه می کنند و حرف مفت میزنن فقط ما منتقدین ایرانی درست میگیم😌😌
خدایا شکرت که تو ایرانم🙏
با سلام و عرض ادب خدمت اقای کریمی عزیز.
بنده سالها بود که توی گیمفا کامنت نذاشته بودم ولی نقد زیبا و حرفهای شما باعث شد بالاخره دست به قلم بشم.
صحنههای اضافه، شخصیتهای اضافه، پلات شلخته و بیهدف و بیمنطقیهای وسیع داستانی سریال و زورکی وارد کردن مسائل ووک مواردی بود که باعث شد فصل چهار کاملا در سطح متوسط و حتی رو به پایینی قرار بگیره.
لطفا چندان به نظرات اکثریت توجه نکنید. اکثریت مردم علم و تجربهی کافی تشخیص یک اثر شایسته و شناسایی ایرادات رو ندارند.
لذت بردم از نقد. موفق باشین.
سلام و عرض ادب
ممنون از کامنت پر مهر شما
لطف دارید به من.
مطمئن باش بخاطر همون سکانس های چیپ دارن پول خرج میکنن
واقعا نمره پایینی بهش دادید ، قطعا لایق نمره ی بالا تریه
با تمام احترام به نظرم نقد چندان خوبی نبود
قبول دارم فصل چهارم از بقیه فصل ها ضعیف تر بود ولی پرواز گوسفند ها حال به هم زن بود ؟ اتفاقا اون قسمت جذاب و باحال بود
کسانی که طرفدار the boys هستن و دارن میبیننش از صحنات وحشتناکش بدشون نمیاد که دارن میبینن چون اگه بدشون بیاد نمیتونن تحمل کنن چون تعداد این صحنه ها توی سریال زیاده پس این رو نمیتونیم نکته منفی در نظر بگیریم
در مورد اینکه مبارزات حماسی و مهم جذابی مثل جنگ بوچر و هوملندر و سولجر بوی توی سریال کم هست باهاتون موافقم ولی اگه تعدادشون زیاد بشه ، یا باید با پوچ بودن و بی تاثیر بودن مبارزات کنار بیایم یا حذف مکرر شخصیت هایی که به داستان کمک می کنن ، چون مبارزاتشون یا باید کشته داشته باشه یا هیچ تاثیری نذاره ( در صورت زیاد بودن تعداد مبارزات )
به نظرم میتونستید یکم راجع به فصل پنجم هم صحبت کنید ( با وجود اینکه نقد مال ۴ فصلیه که منتشر شدن ) چون بازگشت سولجر بوی – ارتش ابرقهرمان ها و مخصوصا قدرت های بوچر که یکی از علامت سوال هاست ، نکات مهمی هستن
در مورد داستان های فرعی هم تا حدی باهاتون موافقم که تعدادی ازشون داستان های ضعیفین ولی اینکه میگید چون این شخصیت ها تاثیر زیادی روی سریال نمیذارن باید حذف بشن رو مخالفم ، هر شخصیتی توی فصل ۵ میتونه تاثیر گذار باشه و به نظرم این داستان های فرعی باید باشه ولی قوی تر و بهتر
البته نقدتون نکات مثبت زیادی داشت ولی اونا از چشم کاربرا دور نمیمونه و بیشتر سعی کردم نکات منفی رو بگم تا همونطور که گفتید در کامنت ها نقد کامل بشه
سریال به تراشکاری نیاز نداره، به ماشین آشغالی نیاز داره که بیاد ببرتش، طوری انهدام بشه قابل بازیافت هم نباشه. داستان کشدار (از فصل دوم امکان نداره کسی به وضوح هدف خالقین مبنی بر کش دادن داستان رو نبینه)، حفرههای روایی، زورچپونی عقاید چپی به سطحیترین شکل ممکن (حداقل فصل اول سعی میکرد خندهدار باشه در این مسائل)، دو فصل پرداختن و شکل دهی به کاراکتر Neumann برای این که هیچ نقشی در داستان نداشته باشه و به حقیرانه ترین شکل ممکن حذف بشه، شخصیت پردازی افتضاح فرنچی و عدم تاثیرگذاری در خط داستان و …
یه اثر به شدت ادایی و بدون منطق که عملاً هیچ هدفی جز ترویج عقاید چپی نداره. چیزی جز بولد کردن هوملندر با یک سری سکانس خشن نوجوون پسند بلد نیست انجام بده. نه پیشروی معناداری در داستان وجود داره نه هیجانی که ارائه میده حقیقه. همه چیز توخالی و کاذب.
اگر بخش عمدهای از داستان اصلی سه فصل قبل و تلاشهای کاراکترها رو حذف کنیم، هیچ تاثیری در داستان نداره باز کسی که در تلاش بودن حذفش کنن یک فصل کامل بر میگرده. باز کارگردان یه خط داستانی فارغ از توجه به اتفاقات قبلی رو باز میکنه و ادامه میده. The Boys برای یک فصل و در بهترین حالت دو فصل سرگرم کننده بود و از فصل سوم به بعد دیگه بیشتر شبیه به یک جوکه. برام سخته متصور بشم کسی که +۱۶ سال سن داشته باشه از این سریال لذت ببره اما اگر لذت میبره بهش حسودیم میشه، چون میتونه دیگه از این به بعد از همه چی لذت ببره حتی the room.
کلیشه ای نبودن
داستان به شدت قوی
اپیزود های شاهکار ( مثل اپیزود های آخر هر فصل )
مبارزات به شدت جذاب
شخصیت پردازی به شدت قوی
سرگرم کننده بودن
شخصیت های به شدت جذاب و جالب
همه این نکات مثبت رو در نظر نمی گیرید و بخاطر ۲،۳ تا نکته منفی سریال رو آشغال خطاب می کنید
واقعا برام عجیبه
مثل اینکه قراره توی کامنت ها بحث های زیادی داشته باشیم
نه سرگرم کننده بود نه شخصیت پردازی خوبه نه مبارزات جذابه. سریال یک زباله مطلقه.
سلیقه ها متفاوته ولی این بحث از سلیقه گذشته ، سریالی که اکثر بیننده ها خوششون اومده و خودشو به یکی از مهم ترین ( یا حتی شاید مهم ترین ) سریال های ابرقهرمانی تبدیل کرده رو ، به جای اینکه بگید خوشتون نیومده و راضی تون نکرده ، دارید ” زباله ” خطابش می کنید
واقعا برام عجیبه و باید ببینیم کاربران دیگه نظرشون چیه و با کدوم یکی موافقن :
خیلی خوب یا زباله
https://www.rottentomatoes.com/tv/the_boys_2019/s04
https://www.metacritic.com/tv/the-boys/season-4/
بیننده ها از فصل چهار ناراضی بودن ، قبول دارم
ولی برید نمره ی سریال رو توی imdb ببینید
توی imdb نمره ش ۸/۷ از ۱۰ شده پس یعنی اکثرا خوششون اومده
پس حالا که همه خوششون میاد به من توضیح بدین شخصیت پردازی چرا خوبه. بالاخره یه دلیل داره. من توضیح دادم دو فصل به نیومن پرداختن داخل فصل چهار به احمقانه ترین شکل ممکن حذفش کردن و هیچ نتیجه ای نداشت. فرنچی هیچ اهمیتی نداره در داستان. توییست مربوط به بوچر کاملا قابل پیشبینی و خنده دار بود و …
فصل چهارم افتضاح بودنش اهمیت بیشتری نسبت به سه فصل قبلی داره چون هر چه رشته بودن پنبه شد نمیشه که یه کاراکتر اضافه کنی مورد تحسین قرار بگیره و بعد نتیجه ای براش متصور نشی. این همه موارد جذابی که ازش صحبت میکنید نتیجه هاشون چرا اینقدر مضحکه، برای همینه که ادایی خطابش میکنم. اتفاقات در لحظه شاید جذاب باشن ولی هیچ اتصال و نتیجه ای ندارن خالق هر وقت اراده کنه همه چیز رو رها میکنه و خط داستان بدون توجه به اتفاقات قبلی پیش میره.
شخصیت پردازی خوبه چون راجع به هر شخصیتی ازمون سوال کنن میتونیم کلی راجع به اون شخصیت توضیح بدیم
از هوملندر و بوچر بگیر تا دیپ و …
پس در مورد یک کاراکتر اگر کسی سوال کنه و ما بتونیم خیلی توضیح بدیم در موردش اون میشه یه کاراکتر خوب :دی
در جواب به کامنت بعدیتون راجع به شخصیت پردازی :
من دارم راجع به شخصیت پردازی حرف میزنم ، نه اینکه کاراکتر خوبه یا بد ، وقتی شخصیت پردازی یه کاراکتر خوب باشه به معنی اینه که کاراکتر خوبیه ؟
من منظورم اینه که با شخصیت ها خیلی آشناییم و به اندازه کافی میشناسیمشون
متاسفانه حرفتون رو قبول ندارم توی فصل آخر داشت (اسپویل داره ) نشون می داد که خود بوچر هم می تونه تبدیل به یه هیولا بشه و از نظر من تمام تیکه های اضافی سریال (داستان فرعی ) شخصیت کاراکتر ها رو میسازه
علی رغم اینکه از سریال به صورت کلی خوشم اومد ولی خیلی جاها اکثر شخصیت ها رو بازی نمیده، در نقطه میانی سریال ظاهرا درگیری بین گروه بوچر و گروه هفت هست ولی در نهایت داستان فقط به بوچر و هوملندر بازی میده، با ارفاق دیپ و ای ترین و هیویی و استارلایت هم نقش دارن ولی بقیه کاملا در همه موقعیت های مختلف دارن دنبال نخود سیاه می گردن
فصل اول و دوم رو هدف بوچر برای رسیدن به خانواده اش و محافظت ازشون شکل داده که باعث میشه داستان جهت داشته باشه ولی نویسنده راضی نیست از طول داستان و ترجیح میده داستان بی سر و ته جلو بره تا اینکه تموم بشه، حتی سولجربوی با همهی هیبت و هیمنهاش کاملا فرعی هست و تو یه فصل میاد و تو همون فصل هم میره، فصل چهار که به حدی ضعیف بود که حتی نتونستم تمومش کنم،
منظورتون از the room همون فیلمیه که در مورد یه مادر و پسر هست که تو یه اتاق زندانی شدن؟ اگه اونه که اون واقعا خیلی خوب بود، می تونست حتی شاهکار هم بشه ولی باز هم خیلی خوب بود
https://www.imdb.com/title/tt0368226/
اونی که من میگم این بود
https://m.imdb.com/title/tt3170832/
Oh hi mark
این سریال ۱۰۰۰ تا هم مشکل داشته باز از اون چرت و پرتایی که دیسی و مارول دادن بیرون بهتره
واقعاً چرا گیمفا این طوری شده همین چند روز پیش هم یه نقد درباره ددپول و ولورین نوشته شده بود که واقعاً افتضاح بود یه مدتها گیمفا داره نقد های افتضاحی برای فیلم های ابر قهرمانی مینویسه این شده روش جدید گیمفا که شاهکار های مثل Ahe boys و ددپول و لورین بدرد نخور خطاب کنند فیلم های بی ارزش اهمیت میدهند اگه بخواهم از ۱۰ اثر برتر قهرمانی نام ببرم دومیش پسران است همه چی این اثر بی نقص است مخصوصا شخصیت سازی ها متل هوملندر و پوچر عالی هستند اینا نشون میده که روی این اثر به شدت کار شده نه مثل مادام وب که مسخره عام خاص شده نویسنده و کارگردان فقط بخواهد به چیزی بسازه مثل این میمونه که من یه فیلم به خاطر چند تا ایراد سحطی یه آشغال بنامم
ددپول خوب بود؟؟؟😐😐😐😐😐😐😐🤔🤔🤔🤔🤔🤔😐😐😐😐😐اگه خوب بود که دمتم گرم🗿
سریال شاهکاری هستش به حرف اونایی که میگن بده گوش نکنید برید خودتون ببینید
سوپر من مناطق محروم و روستایی
این سریال بیشتر به درد کسایی میخوره که تینیجرن تو سن ۱۳ ۱۴ سالگی و اطلاعاتشون از فیلم و سریال کمه چارتا فیلم خوب و سریال تاپ ببینی بویز تاپاله میمونه. دقت کنید کسایی هم اینجا تعریف کردن ازش خیلی درکی ندارن و احتمالا سنشون پایینه
پس تمام کاربرای سایت کم سن و سالن و فقط تو بزرگسالی ؟
به نظرت صحنه های وحشتناک د بویز کجاشون به درد یه بچه ۱۳ ، ۱۴ ساله میخوره ؟
با این که میگی نوجوون ها شناختی از سینما ندارن ، موافق نیستم ، الان تعداد زیادی از سینما دوستا نوجوون هستن و خیلیاشون ممکنه از افرادی که ۱۰،۲۰ سال ازشون بزرگترن بیشتر فیلم و سریال دیده باشن و با سینما آشنا باشن
با سلام من این وسط چیم با ۲۸ سال سن
منظورم سن عقلی بود. احتمالا سن عقلیت روی ۱۵ ۱۶ باشه.
بله شما هم انیشتین هستید
خوشبختم
بله من دلم هنوز جونه
دقیقا چیزایی که گفتی برا اشغالای اخیر مارول و دیسی صدق میکنه، بویز کاملا یه سریال بزرگ سالانه با صحنه های خشنه تینیجر ۱۳ ساله اصلا همچین چیزی رو اجازه نداره ببینه بخصوص توی غرب که اکثر مخاطبای سریاله و روی این چیزا حساس و سخت گیرن
تو ایران این شکلی نیست من با برادر کوچیکم نشستم دیدم ۱۳ ساله است
اتفاقا چون صحنه های خشن به شدت edgy داره تینیجر پسنده،مارول و دیسی بصورت ترکیبی تینیجر پسند و کودک پسندند.
تینیجر به رده سنی ۱۳ تا ۱۸ سال گفته میشه، خود سایت imdb رده سنی boys رو +۱۸ زده پس قطعا چنین چیزی با توجه به فلسفه روان شناسی غرب تینیجر پسند حساب نمیشه، شما فکر کنم تینیجرای ایران و با اونور جابجا گرفتید اینجا افراد ۱۳ ۱۴ ساله هم بازیایی مثل لست ۲ و gta v رو بازی میکنن د بویز هم میبینن ولی هیچکدوم از اینا تینیجر پسند نیستن و رویه ی اشتباهی هست
اینو چند تا بچه مدرسه ای نگاه میکنن بعد پروفایلش رو میذارن میگن شاهکاره
کلا عادت کردید به نقد های عجیب قریب
مزخرف ترین نقد دنیا وجود ندا…
نقد خیلی خوبی بود ممنون آقای امیرسالار کریمی ولی یکم زیاد سخت گرفتید میشد نمره بیشتری بدید ولی خب درکل یکی از بهترین نویسنده ها و منتقد ها هستین.
اگر از حماقتهای بیپایان هوگو، عذرخواهیهای پرتعداد مادرز میلک، احمق نشان دادن جمعیت محافظهکارها و جمهوریخواهان و همینطور کش دادن داستان کلی صرف نظر کنیم؛ دِ بویز سریال خوبی محسوب میشه!
تقریبا ۲ ساله که تو گیمفا بودم ولی بشخصه نمره دهی گیمفا بنظرم خیلی بی دلیل و بی منطقه و ذره ای ارزش نداره
.
اون از گاد آف وار رگناروک که اون همه نکته منفی از خودتون درآوردید و آخرش ۹ از ۱۰ دادین😂😂
.
اینم از این سریال موفق و خوب که نوشتین فوق العاده اونوقت میاین ۷.۵ میدین
.
بنظرم نمره گذاریتون کاملا شخصیه و اصلا درست و تخصصی نیست و به همه گیمر ها و فیلم باز های عزیز توصیه میکنم که ذره ای به نمره های شما توجه نکنن چون به هیچ دردی نمی خوره
نمره دهی در هر وبسایت و مرجعی، شخصیه. از IGN تا Gamespot تا رسانه های خاورمیانه، شرقی یا اروپایی، Review یا نقد و بررسی بر اساس نظر شخصی نوشته میشه. مشکل در حقیقت اینه که مخاطبین، به ویژه ایرانیها، اعتقاد دارن بررسی یک فکته و منتقد از آسمان نازل شده تا بر اساس حقایق بررسی کنه در صورتی که بررسی آثار هنری اصلا نمیتونه بر پایه حقیقت و به طور آبجکتیو بررسی بشه، در بهترین حالت بخش فنی و پرفورمنس بر پایه مبانی حقیقی بتونه تحلیل بشه. گیمپلی، داستان، روایت شخصیت پردازی و تعامل این ها باهم و این که آیا برای داستانی عمیق میشه ضعف های گیمپلی رو نادیده گرفت و ده ها عامل دیگه به دیدگاه و فلسفه فکری نویسنده مستقیماً ربط داره. این که ضعف هایی که لحاظ کرده به نظر خودش چقدر در نمره باید تاثیر داشته باشه هم همینطور. لازم هم نیست سر این موضوع بحثی شکل بگیره و خودمون رو اذیت کنیم. میتونید Review Guide وبسایت های مطرح دنیا رو بخونید که به طور مستقیم نوشتن «نقدهای ما حاصل نظر شخصی نویسنده است».
معنی کلمه Critic در دیکشنری کمبریج:
https://s8.uupload.ir/files/6575683452_1idd.jpg
راهنمای بررسی IGN:
https://corp.ign.com/review-practices
شخصیت اصلی سریال هیویی عه اینو میتونین تو کمیک و سریال و با یه سرچ ساده بدست بیاید
لگبت و فمنیست خرابش کردن مخصوصا فصل چهار که دیگه تهش بود
بنظر خودم فصل یک و دو و سه خیلی خوب بودن البته از نظر اندینگ فصل دو بهترین اندینگ رو داره بر اساس نمراتی که بهش دادن ولی فصل چهار بجز قسمت آخر و یکی دوتا قسمت دیگه افتضاح بود
فارق از نظرهای متفاوتی که توی کامنتا دیده میشه به نظر من سریال خوبی بود ولی شاهکار نبود و بعصی جاها بیش از حد اغراق شده و حاا به هم زن بود ممکنه شما یه چندتایی تو فیلما ببینید ولی د بویز بیش از حد پیش رفته بود
نمره و کامنتا رو نادیده میگیرم من یکی دوسال پیش سه فصلشو دیدم الان که فصل ۴ اومده هیچی یادم نیست دلم خواست ریواچ کنم اگه زندگی اجازه بده
دوستانی که در مورد این سریال بحث می کنین که دستکم از چرندیات مارول و دیسی بهتره، حواستون هست که آثار درجه یک واقعی هم وجود دارن؟ مثل آرکین یا شکست ناپذیر یا سری کلون وارز جنگ ستارگان یا … ؟
الان میخوای بگی invincible از د بویز بهتره؟😐
با اختلاف، کمیک هر دوش رو خوندم، الان بزرگترین نقطه قوت the boys بازیگری آنتونی استار و کارل اوربان هست وگرنه خود داستان از آخر فصل دوم هدف و مسیرش رو از دست داده
چیکار به کمیک دارم؟ داریم در مورد سریال ها و انیمیشن ها حرف میزنیم منم هر دو رو دیدم شخصیت های بویز کیلومتر ها برا من جذاب تر بودن همینطور دیالوگ نویسی و صدا گذاریشون
نگاه کن هر چقدر هم بازیگری خوب باشه بدون داستان خوب در نهایت کار نهایتا سرگرم کننده از آب درمیاد، بویز داستانش بعد فصل دوم و معادلش تو کمیک چندلن چنگی به دل نمی زنه
Invincible کیلومتر ها بهتر از د بویز هست
ایراد های الکی گرفتی جناب کریمی
۷.۵ نمره ی خوبیه ولی انتظار ما ۸.۵ یا ۹ بود
شما کلا با نمره عادی مشکل دارین
به هر فیلم و سریالی کمترین نمره ممکنو میدین
گمونم فقط منم که فکر میکنم اصلا فیلم جالبی نبود؟
فنای تعصبی خواهشاً ریپلای کامنتو سوراخ نکنین، با تشکر🗿✅
بنظرم سریال شاهکاری نیست ولی خوبه ۸ از ۱۰
داش در کل نقد خوبی بود فقط یجا گفتی که بوچر چرا تا کامپاند وی بهش رسید سریع استفاده کرد اینجاس که میگن از هرچی بدت بیاد تبدیل به همون میشی بعدشم از هر لحاظ حساب کنیم بوچر راهی جز استفاده ازش نداشت چون اگه استفاده نمیکرد هوملندر با یه مشت نابودش میکرد و اون موقع داستان منطقی در نمیومد پس عملا تنها پلات ارموری که میتونه بوچر رو فعلا زنده نگه داره همون کامپاند وی هست