نقد و بررسی فیلم Fly Me to the Moon
اسکارلت جوهانسون ستاره بزرگ سینمای هالیوود است که حضور او در هر فیلمی موفقیتهای حداقلی همچون فروش و دیده شدن را به همراه دارد. فیلم Fly Me to the Moon جدیدترین اثر اوست.
Fly Me to the Moon برخلاف بیشتر اوقات، در گیشه بسیار ضعیف عمل کرده و در مقابل بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری خود تنها ۳۹ میلیون دلار فروش کرده است. این فیلم در کنار شکست گیشه، با شکستی بزرگتر در فیلمنامه مواجه شده و از بابت نگارش یک فیلمنامه خوب و منسجم اثری بسیار ضعیف است. اما به دلیل حضور بازیگران سرشناس و فضایی حداقل قابل قبول، میشود Fly Me to the Moon را تماشا کرده و سرگرم شد.
بعد از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و همچنین با قدرت گرفتن دو قطب جدید جهان یعنی شوروی و آمریکا، دوران جدیدی از جنگهای پشت پرده به نام جنگ سرد آغاز شد. این جنگ که تاثیر عمیق و گستردهای در سیاستهای کل کشورها داشت، جهان را به دو قسمت کمونیست و لیبرالیسم یا حداقل کاپیتالیسم تقسیم کرد. جنگ سرد تا اوایل دهه ۹۰ میلادی ادامه داشت تا اینکه درنهایت امپراتوی بزرگ بلوک شرق از هم فروپاشید. شوروی مقابل آمریکا شکست خورده و صحنه سیاسی جهان برای همیشه دگرگون شد. اما این پیروزی به راحتی به دست نیامده و در طول بیش از ۴۰ سال این دو کشور به شدت با یکدیگر در حال نبرد بودند. نبردی در عرصه اقتصاد، قدرت هستهای و نبرد فضایی. فیلم Fly Me to the Moon نیز دقیقا درباره همین نبرد فضایی بین شوروی و آمریکاست. اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۶۱ اولین سفر فضایی جهان را با موفقیت به پایان رساند. یوری گاگارین در روز ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ میلادی توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به فضا رفت و به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور بهطور کامل پیمود. همین یک اتفاق مهم در دنیای فیزیک و کیهان شناسی، خیلی سریع تن به رقابتهای سیاسی زده و آمریکا برای شکست رقیب خود تصمیم گرفت کاری بسیار مهمتر و بزرگتر را انجام دهد. آمریکا تصمیم گرفت به جای خروج از مدار زمین، به کره ماه برود!
آغاز فیلم Fly Me to the Moon با تصاویری واقعی از نبرد فضایی آغاز میشود. جان اف کندی، نیکسون، جنگ ویتنام و تصاویری از پروژه آپولو. همه این ویدیوهای مستندی در مدت زمان کوتاهی آشکار میکنند که ما با چه چیزی طرف هستیم. پس در اولین مرحله چنین میشود گفت که افتتاحیه فیلم Fly Me to the Moon بسیار خوب است. حتی صحنه نیمچه کمدی چنینگ تیتوم نیز خوب و سرگرمکننده است. او با چند دیالوگ کوتاه، تیپ سینمایی خوب و میزانسن قابل قبول، فضایی از اجرای پروژه آپولو را به ما میدهد و ما شروع به درک فضای فیلم میکنیم. اما ایراد Fly Me to the Moon با ورود اسکارلت جوهانسون به فیلم آغاز میشود! ورودی بسیار ضعیف، تیپیکال و بیهوده که اصلا و اصلا ساخته نمیشود. او صرفا در ساحت فیلمنامه یک کلاهبردار است که برای فروش گویا یک چیز الکی به شرکت بزرگ خودروسازی وارد میدان شده. اما اسکارلت جوهانسون اصلا کلاهبردار نیست! او خیلی مصنوعی و الکی با مدیران شرکت خودرو سازی صحبت کرده و قانعشان میکند که دست به جیب شوند. اما باید از این دید به قضیه نگاه کرد که صحبتهای اسکارلت ابدا توجیه پذیر نبوده و از طرفی سران شرکتهای خودروسازی احمق جلوه داده شدهاند. و این درحالی است که همه ما میدانیم که سران شرکت فورد قطعا متشکل از انسانهای باهوش و زبده هستند. پس نه صحبتهای اسکارلت قابل پذیرش است و نه احمق بودنِ سران شرکت فورد.
حال اسکارلت جوهانسون پلات کل فیلم را سر همین کلاهبردار بودن شکل میدهد. اما آیا ما اثری از کلاهبرداری در او دیدیم؟ آیا اصلا صحبتهای او در قالب دروغ گفتن و غیره، باورپذیر است؟ کدام یک از نقشههای او به راستی در دنیای واقعی عملی است؟ فیلمنامه در بخش ساخت شخصیت منسجم و درست از اصلیترین کاراکتر خود عاجز است و همهچیز درباره او صرفا یک تیپ است. اکنون که این کاراکتر اصلی ساخته نشده است، غیر ممکن میشود که مخاطب بخواهد همراه او شده و تعلیق داستان را بفهمد.
نیم پرده دوم داستان از جایی آغاز میشود که دولت آمریکا و سازمانهای مخفی با اهدافی گویا تجاری وارد فیلم شده و از اسکارلت میخواهند که مدیریت این عملیات تجاری را به عهده بگیرد. اینکه چرا از میان نوابغ فروش در آن دوره آمریکا، دست به دامن یک کلاهبردار شدهاند، خود سوالی مهمی است که فیلم چنین به آن پاسخ میدهد که اسکارلت پیش زمینه دزدی دارد و اگر عملیات را لو بدهد، به زندان خواهد رفت. باز هم منطق بنده استدلال میکند که قطعا حتی در این زمره از افراد بازهم میشد از اسکارلت بهترش را پیدا کرد. اما اصلا این موضوع به کنار. مگر خود فیلم ادعا نکرد که کلی جونر (اسکارلت جوهانسون) یک دروغگو و کلاهبردار است؟ خب اسکارلت که اکنون تبدیل به نابغه فروش شده! او با تکنیکهای تبلیغاتی فوقالعادهای شروع به تجارت عمیق میکند. کسی که تا همین چند دقیقه پیش دروغگو و کلاهبردار بوده، ناگهان تبدیل به نابغه بیزینس میشود…!
نوشتن از ایرادات و تناقضات فیلمنامه، با هدف مچگیری انجام نشده است! هدف من از نوشتن این موارد اثباب ادعایی است که کمی قبلتر نوشتم. فیلمنامه Fly Me to the Moon خیلی سطحی، ساده و بد است. در بحث ساخت کاراکتر عملا موفق نبوده و همه کاراکترها با وجود بازیگران خوب، به شخصیتهایی تیپیکال تبدیل شدهاند. برفرض مثال شخصیت مامور مخفی دولت با بازی وودی هرلسون را در نظر بگیرید. بازی هرلسون مثل همیشه خوب است. در سایه بودن و اقتدارگرا بودنِ او نیز خوب است. اما وقتی که به اسکارلت دستور میدهد یک نمایش ساختگی از پرواز به ماه را بازسازی کند، شخصیت ضعیف او نمایان میشود. اسکارلت و این مامور مخفی، کارگردانی این فیلم پیچیده که شکستِ آن شکست آمریکا مقابل شوروی است را به دست کارگردانی میدهند که حتی نتوانسته تیزر تبلیغاتی نوشابه بسازد! این موضوع به راستی نشان از هیچ و پوچ بودنِ ذهن هنری نویسندهای دارد که فیلمنامه Fly Me to the Moon را نوشته است.
تا به این بخش از نقد، چنین میشود گفت که فیلم Fly Me to the Moon اصلا اثر جدی و خوبی نیست. اما اگر از یک منظر دیگر به اثر نگاه کرده و صرفا سعی کنیم آن را یک فیلم پاپ کورنی بدانیم، میشود کمی فیلم را تحمل کرد. رابطه عاشقانه دو کاراکتر اصلی با بازی اسکارلت جوهانسون و چنینگ تیتوم با وجود ضعفهای فیلمنامهای، حداقل در اجرا و تکنیکِ بازی خوب است. چنینگ تیتوم در این فیلم چهره بسیار سینمایی دارد و استفاده از کت چرمی به تیپ سینمایی او کمک شایانی کرده است. از طرفی اسکارلت جوهانسون مثل همیشه زیبا و خوش تیپ ظاهر شده و با طراحی میزانسنهای شهری، میشود کمی فضای دهه ۶۰ را حس کرد. از طرفی پروژه آپولو هویت دارد. فضاپیماها در میزانسن به خوبی جای داده شدهاند و دوربین اُبهت تصویر را با این عمل حفظ کرده است. حتی لحظه پرتاب فضاپیما و تصاویری از فرود آپولو ۱۱ در ماه نیز جالب است. پس اگر به دنبال یک فیلم جدی هستید ابدا به سراغ Fly Me to the Moon نروید چرا که خیلی بد است. اما اگر به دنبال یک فیلم جدید خوش رنگ و لعاب هستید که کمی سرگرمتان کند، Fly Me to the Moon گزینه بدی نیست. کارگردان فیلم هم احساس میکنم که با همین هدف فیلم را ساخته که بد باشد، اما حداقل مخاطب را به سینما بکشاند. هرچند که در این هدف هم موفقیت چندانی حاصل نشده است اما فیلم را میشود در زمره آثار مخاطب پسند عام دانست. دلیل این تفکر کارگردان نیز از کارنامه او و تجربه شخصیاش میآید. گرگ برلانتی کارگردان فیلم و تلویزیون، نویسنده، تهیهکننده آمریکایی است. از کارهای او میتوان به فلش (مجموعه تلویزیونی ۲۰۱۴)، سینمایی پن (۲۰۱۵) و فانوس سبز (۲۰۱۱) اشاره کرد. او تقریبا هرچه نوشته، ساخته و یا تهیه کرده، همگی بد بودهاند. اما فرم این کارگردان ساخت آثاری است که با وجود بد بودن، چشمگیر هستند.
در پایان چنین میشود گفت که فیلم Fly Me to the Moon با فیلمنامه افتضاحی در صحنه حاضر شده و به نظر من فیلمنامهنویس آن هیچ چیزی از سینما بلد نیست. از طرفی بازی بازیگران به دلیل حرفهای بودنِ آنها خوب و قابل تحمل است. اما در بحث شخصیت پردازی ما با یک فیلم ما قبل نقد طرف هستیم. از طرفی همانطور که در متن نقد هم اشاره کردم، Fly Me to the Moon را میشود یک فیلم نه چندان جدی در نظر گرفته و صرفا آن را اثری پاپ کورنی دانست. فیلمی که هرگز قابل بحث جدی سینمایی نخواهد بود.
پر بحثترینها
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
✅ ۱۰ دقیقه ازش دیدم،
بعدش با شیفت و دیلیت از دست این فیلم افتضاح راحت شدم …
🟢 کلا ترکیب مزخرف بازیگری،
خودش گویای افتضاح بودنش هست 😂
خسته نباشید میگم بهت امیرسالار جان.
همه موارد فیلم رو باهات موافقم. البته به نظر من خود چنینگ تتوم هم بازیگر خوبی نیست و جزو ضعفهای فیلم محسوب میشه.
اسکارلت جوهانسون هم که جدا از بحث ظاهرش، توانایی بازیگریش رو در فیلمهایی مثل Marriage Story اثبات کرده اما اینجا فقط استفاده ظاهری ازش میشه.
موضوع و سوژه فیلم جالب بود و میتونست فیلم خوبی ازش در بیاد ولی همونطور که گفتی خیلی کوچیکتر از این حرفاست.
من خودم یکی از معدود نقاط قوت فیلم رو وودی هارلسون دیدم.
🟢 کلا دیگه زدن تو کار سوء استفاده کردن از بازیگران مطرح و نامدار سینما، تا از همین جهت فیلم، بیننده رو مجاب به دیدن کنه، درحالی که هیچ نکته مثبت و جذاب دیگری در فیلم نیست …
من تو نقد فیلم باربی به کرات موضوع را زیر ذره بین بردم. امثال نمیدونم مارگو رابی و اینا همه شون ادعای فمنیستی شون میشه اما از همینا اونم آگاهانه استفاده ابزاری میشه تا فروش بره بالا. همین اسکارلت رو ببینی ادعای فمنیستیش میشه اما اگر ببینه میشه با استفاده از ظاهرش فروخت و پول گذاشت تو جیب، هیچ مشکلی نداره عقایدش رو بذار کنار.
سلام داش علی گل.
دمت گرمه.
آره به نظر من کلا وودی هارلسون بازیگر خوبیه. متاسفانه مثل بقیه بازیگرا جدی رفته نشده ولی من خوشم میاد ازش.
بقیه موارد هم که من گفتم شما هم کامل کردی.