نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین

امیرسالار کریمی
۱۰:۰۰ ۱۴۰۳/۰۴/۱۱
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

The Boy and the Heron احتمالا آخرین اثر از ایستگاهِ هنری استادی باشد که طی سال‌ها فعالیت، ابهت ویژه‌ای را به دنیای انیمه تزریق کرده است.

The Boy and the Heron مثل دیگر آثار استاد میازاکی، شاهکار و به شدت سرگرم‌کننده است. The Boy and the Heron مثل تمام آثار میازاکی برگرفته از رویا است. رویایی خاص که در نهایت فرم همیشگی میازاکی را تداعی می‌کند. The Boy and the Heron شاید مهمترین انیمه چندسال اخیر باشد!

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

قبل از پرداختن به انیمه The Boy and the Heron بهتر است کمی درباره خود میازاکی صحبت کنیم. میازاکی هنرمند ۸۳ ساله ژاپنی است که بیش از چهل سال جزو برترین کارگردان‌های انیمه بوده است. اصلا چنین می‌شود گفت که انیمه، جایگاه کنونی خود را مدیون میازاکی است. میازاکی با ساختن آثار شاهکاری همچون شهر اشباح یا شاهزاده مونونوکه به همگان ثابت کرد که به معنای راستین کلمه یک هنرمند است. البته بسیاری از مخاطبین، آثار میازاکی را بسیار گنگ و نامفهوم خوانده و از طرفی منتقدین سعی می‌کنند با تحلیل نمادهای درون آثار استاد، به درک بهتر انیمه کمک کنند. به نظر من مشکل نیز از همینجا پدیدار می‌شود. میازاکی را نباید از مدیوم نماد شناخت، او را باید از مدیوم رویا شناخت. میازاکی هنرمند رویابینی است که دوست دارد رویاهایش را به مخاطبینش نشان دهد. رویاهایی که آن‌ها را در خواب دیده و یا شاید به آن‌ها فکر کرده است. این فضای رویاگونه در تمامی آثار میازاکی مشهود است و هربار این رویا تکرار می‌شود. اما آیا کار هنرمند چیزی است جز تکرار؟ هنرمند راستین در تمامی آثار خود، خودش را تکرار می‌کند. اما نه تکرار درجا بلکه تکرار رو به جلو. تکرار جهان خود و مهم‌تر از آن تکرار جهان‌بینی خود. میازاکی در طول چهل سال به فرم و تم خاصی رسیده است. رویا، احترام به طبیعت و احترام به فرهنگ ژاپن. در یک سیر دیالکتیکی میازاکی موفق شد تا The Boy and the Heron را سنتز خود کند. اثری که در نهایت تمامی آثار میازاکی را در خود تکرار کرده و آن‌ها را کامل می‌کند. پس اگر بخواهم از دید خودم میازاکی را مورد بررسی قرار دهم؛ تنها یک چیز می‌گویم. میازاکی را باید از مدیوم رویا فهمید نه از مدیوم نماد.

از طرفی باید این نکته را در نظر داشت که مسئله میازاکی زندگی است. هنری جیمز نویسنده و نظریه‌پرداز بزرگ هنری درباره هنرمند چنین می‌نویسد که هنر چیزی مقابل زندگی نیست بلکه برآمده از آن و پیشنهادی است در کنار آن، هنرمند راستین، واقعیت را به دقت می‌بیند. سپس عینک خیال به چشم زده و باری دیگر همان واقعیت را می‌بیند. در مرحله آخر هنرمند ابزار کارش را برداشته، به گوشه‌ای رفته و با زندگی خلوت می‌کند. طبق همین تعریف، میازاکی یک هنرمند شش دانگ است. هنرمندی که رویا همه‌چیز او را توصیف می‌کند. رویایی که دقیقا پیشنهادی است به جای واقعیت. در The Boy and the Heron آیا چنین نیست؟ پسری که در واقعیت مادرش را از دست می‌دهد، اما در رویای خود او را باز می‌یابد و باری دیگر با اوست.

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

توصیف موقعیت صحنه چه در ادبیات و چه در سینما یکی از مهم‌ترین وظایف یک هنرمند است. اما توصیفی که مستقل از داستان باشد تنها به درد خبرنگار می‌خورد. یک هنرمند باید در حال حرکت داستان، موقعیت را توصیف کند. به صحنه افتتاحیه The Boy and the Heron دقت کنید. داستان با هشدار آتش‌سوزی آغاز می‌شود. قهرمان داستان ما یعنی ماهیتو به سمت بیمارستانی می‌دود که آتش گرفته و مادرش نیز آنجاست. دوربین او را دنبال می‌کند و در همین دنبال کردن است که واقعیت ساخت می‌شود. فضای شهری، احترام به فرهنگ، جنگ، مهاجرت به ییلاق. همه این‌ها تنها در چند دقیقه و با یک حرکت دوربین ساخته می‌شود. اما داستان واقعی از ییلاق شروع می‌شود. مادر ماهیتو مُرده و این غم عظیم برای دنیای کوچک پسربچه خیلی بزرگ است! در همین ییلاق نیز حرکت دوربین (حرکت تصویر) میازاکی، دقیقا ابزار روایت اوست. فضای صمیمی، گرم و خوش رنگ و لعابِ او در همین حرکت‌ها ساخته می‌شود. اما همان‌طور که از عنوان انیمه مشخص است، یک مرغ ماهی‌خوار باید باشد که به پیشبرد داستان کمک کند. اما ببینید که چقدر میازاکی با دقت این عنصر جادویی را به اثر اضافه می‌کند. در لایه سوم تصویر مرغ ماهی خوار کم کم نزدیک می‌شود و توجه ماهیتو را جلب می‌کند. در میان دیالوگ‌ها درباره این موجود حرف می‌زنند و مخاطب آرام آرام مرغ ماهی خوار را قبول می‌کند. اما اوج دقت داستان‌گویی میازاکی زمانی مشخص می‌شود که او عنصر رئالیسم جادویی را به داستان اضافه می‌کند. بگذارید کمی درباره رئالیسم جادویی صحبت کنیم. رئالیسم جادویی فرمی از داستان است که در آن فضا کاملا رئال و واقعی است. اما تنها یک یا چند عنصر جادویی در این فضا وجود دارد. فرق بین واقعیت و خیال در این فرمِ داستان برای مخاطب مشخص اما برای راوی چنین نیست. در رئالیسم جادویی مخاطب همواره از خود می‌پرسد که نکند راوی دیوانه شده؟ نکند او دارد توهم می‌بینید؟ حال این تعریف را با The Boy and the Heron مقایسه کنید. عنصر جادو دقیقا زمانی به اثر اضافه می‌شود که ماهیتو با سنگ به سرش ضربه زده و بی‌هوش می‌شود. ضربه چنان عمیق است که احتمال می‌رود او دچار ضربه مغزی شده باشد. حال دقیقا در همین بزنگاه، میازاکی عنصر جادو را به اثر اضافه می‌کند. ناگهان مرغ ماهی خوار شروع به حرف زدن می‌کند و قلعه متروکه به دژ جادویی تبدیل می‌شود. این نوع روایت دقیق، تنها از عهده یک هنرمند با سوادی بر می‌آید که به هنر و تئوری هنر اشراف دارد.

از طرفی انتخاب مرغ ماهی خوار نیز بسیار در فرم میازاکی مهم است. دقت کنید که در ابتدای مقاله عنوان کردم که یکی از پایه‌های فرم و تم میازاکی احترام به طبیعت و فرهنگ ژاپن است. در فرهنگ ژاپنی و آیین شنتو؛ مرغ‌های ماهیخوار اغلب در اطراف واقعه مرگ ظاهر می‌شوند و پرندگان به طور کلی با مرگ و تشییع جنازه همراه هستند. این پرنده اغلب در داستان‌ها به ‌عنوان پیام‌آور خدایان یا نماد پاکی و انتقال عمل می‌کنند. پس وقتی از دقت میازاکی صحبت می‌کنیم؛ باید به این موارد نیز دقت داشته باشیم. مرغ ماهی خوار پیام آور مردگان است. ماهیتو همراه این پرنده می‌رود تا مادرش را پیدا کند. پس میازاکی دارد خودش را بیان می‌کند. مادری را که از دست داده و از طریق این رویاست که دوباره او را باز می‌یابد.

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

به نظر من مهم‌ترین نقطه قوت میازاکی در The Boy and the Heron روایت بسیار درست داستان است. به لطف این انیمه است که داستان The Boy and the Heron چه در مدیوم ادبیات و چه در مدیوم سینما اجرایی و هنری است. شروع داستان و روایت کلی آن POV ماهیتو است. داستان در کل طول دو ساعت خود به هیچ وجه پی او وی پسر را فراموش نمی‌کند. داستان جایی است که ماهیتو آنجاست. حتی به هنگام خواب هم دوربین همراه او مانده و به صورت سوبژکتیو مخاطب را در خواب ماهیتو همراه می‌کند. ماهیتو خواب مادر را می‌بیند. مادری که در آتش سوخت و مرد. اما رویای ماهیتو و روایت رویاگونه میازاکی، این در آتش سوختن را جور دیگری تعبیر می‌کند.

هشدار اسپویل

در دنیای رویاگونه ماهیتو که بسیار هم چارچوپ‌دار است، ماهیتو به دنبال خاله سمپاتیک خود می‌گردد، اما در اصل در این سفر آپولونویی، ماهیتو به دنبال مادر خود است. میازاکی نیز در این سفر و در همان حرکت دوربینی که خدمتتان عرض کردم، واقعیت و بیس این دنیای رویاگونه را می‌سازد. ماهیتو با عنصرهای جادویی و حتی سورئال بسیاری روبرو می‌شود. کیفیت تصویر نیز همان دقت به جزئیات همیشگی میازاکی است. او با ظرافت خاصی فضای فانتزی خود را می‌سازد و همه‌چیز را برای ماهیتو می‌کند. یعنی میزانسن عملا در اختیار ماهیتو است. او به دنبال مادرش می‌گردد؛ مادری که در آتش سوخته. اما در دنیای رویاگونه ماهیتو خبری از مرگ نیست. مادر آنجا حضور دارد و آتشی که او را کشته بود، اکنون قدرت اوست. مادر ماهیتو قدرت کنترل آتش را دارد و بازهم مثل همیشه در یک سفر ماجراجویانه، ماهیتو همراه مادرش به جنگ شر می‌رود. اما مهم این است که در دنیای رویاگونه ماهیتو، مادرش زنده است. حتی وظیفه مهمی هم برعهده دارد. پس اگر از ابتدای همین مقاله وام بگیریم؛ هنر میازاکی در The Boy and the Heron پیشنهادی است مقابل زندگی. مادر ماهیتو مرده. اما با این هنر، او دوباره زنده می‌شود و زندگانی می‌کند.

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

در کل طول نقد به روایت درست و اصولی میازاکی اشاره کردم. استاد میازاکی، فرم رویا و روایت این رویا را خوب بلد است. او می‌داند که توصیف موقعیت تنها در روایتِ با حرکتِ داستان است که میسر می‌شود. حال شاید در ادبیات همین روایت کافی باشد. اما کار به سینما که می‌کشد، تصویر ابژکتیوه باید دقیق و درست باشد. میازاکی مثل همیشه فضای خوش رنگ و لعاب خود را دارد. کاراکترها نیز همان افراد سمپاتیک و سورئال همیشگی هستند. اما یک عنصر بسیار بسیار مهم وجود دارد که اگر خوب نمی‌بود؛ فرم The Boy and the Heron آسیب بسیار جدی می‌دید. موسیقی یکی از مهم‌ترین المان‌های The Boy and the Heron است. اگر موسیقی متن فوق‌العاده اثر را حذف کنیم، The Boy and the Heron از یک شاهکار مهم، به یک اثر معمولی تبدیل می‌شد. موسیقی دقیقا به هنگام حماسه، حماسه خلق می‌کند و به هنگام رویا، موسیقی وهم‌آلودی را به اثر اضافه می‌کند که آرام آرام به ناخودآگاه مخاطب نفوذ می‌کند. پس باید یک خسته نباشید حسابی را نثار جو هیسایشی کنیم. آهنگسازی که در کارنامه کاری خود آهنگسازی برای فیلم و انیمه های معروف بسیاری از جمله شهر اشباح، پونیو روی صخره کنار دریا، باد برمی خیزد، پرنسس مونونوکه، افسانه پرنسس کاگویا و عزیمت ها را دارد. جو هیسایشی تاکنون ۸ بار مهمترین جایزه سینمای ژاپن را از جشنواره فیلم این کشور دریافت کرده است و سابقه همکاری طولانی مدتی نیز با هایائو میازاکی دارد.

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

در پایان چنین می‌شود گفت که The Boy and the Heron یک شاهکار به تمام معناست. برای درک این اثر باید میازاکی را شناخت و بنده در بند اول نقد مفصل درباره استاد نوشتم. The Boy and the Heron همان فرم همیشگی رویاگونه میازاکی است که تمامی آثارش را کامل می‌کند. این اثر، هم داستان دارد و هم کاراکترهای حسابی. هم تصویر زیبا و کمپوزیسیون درستی دارد. موسیقی متن عالی است. اما به نظر من مهم‌ترین ویژگی The Boy and the Heron در روایت داستان است. روایت میازاکی به شدت درست و سنجیده است که به نظر من تنها یک هنرمند بزرگ قابلیت این نوع روایت را دارد. از طرفی برای شخص من نیز افتخار بزرگی است که کودکی خود را با انیمه‌های میازاکی گذرانده و اکنون درباره او و اثرش نقد می‌نویسم. شاید امروز زبان من تندتر، سینمایی‌تر و حرفه‌ای‌تر باشد؛ اما حس من همان حسی است که در کودکی بود. محو شدن در دنیای میازاکی و احترام شدید به وی.

𝕊ꪖꪑ 𝐿ꪖᴋꫀBehzad zargaryA.Offهادی صفائیMORTEZA.MSOverlordsefirot2011HELLO.BROTHERSBADMANHaj_HosseinMoonمینو فرجیمصطفیKurosکاظم حقیقیاسپایدرمن گیمفا (آنتی فن بوی)Fatemeh Abrother of deathPorfosorJoel Morganmore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • این کامنت دیس میخوره
    میازاکی حتی نمیتونه یه دوستی بین دو تا بجه بسازه و حتما باید وارد عاشقانه شه
    این انیمه جوریه که تا میای ارامش بگیری یه شخصیت یا طراحیه ترسناک میادو خرابش میکنه
    و دیگه واقعا حرفی نیست که لایق اسکار نبود و صرفا سر اسم بزرگ کارگردانش به شهرت رسید

    AVHilامیرسالار کریمیYasinکفتر گیمینگA.OffsnowgirlTired.ShinobiSaeidChris redfieldmore
  • درود و خسته نباشید خدمت آقای کریمی🌹
    نظرم ممکنه به مذاق خیلی از دوستان خوش نیاد ولی مهم نیست.
    بینهایت از تماشاش لذت بردم و خوشحالم که در وضعیت فعلی این مدیوم که حداقل ۹۰ درصد آثار از یه سری قالب و کلیشه تکراری و آزاردهنده(حداقل برای من) بهره میبرن شاهد یه عرض اندام و هنر نمایی دیگه از بزرگ مرد بی رقیب این حوزه هستیم،کسی که با هر اثرش یه دنیای رویایی و متفاوت از دیگری رو به تصویر کشید و تجربه خاطرات بسیار دوست داشتنی و به یاد موندنی رو برامون به ارمغان آورد.

    𝕊ꪖꪑ 𝐿ꪖᴋꫀامیرسالار کریمیYasinکفتر گیمینگA.Offهادی صفائیAmir(PC & PS4)Haj_Hosseinhander16Moonmore
  • M.E.H.R.A.N.1 گفت:

    من خودم زیاد انیمه نمیبینم ولی به شدت برای این اثر هایپ بودم
    بعد از تماشای این اثر بعد از مدت ها ی حس خوب توی وجودم جریان پیدا کرد
    بی نظیر بود واقعا استاد میازاکی دوباره یک شاهکار خلق کرد
    اما هنوزم برای من spirited away یک چیز دیگه ست

    امیرسالار کریمیA.OffAmir(PC & PS4)
  • Arctic گفت:

    بنظرم حداقل تو تاپ ۳ میازاکی بود عالی بود بااختلاف اسکار حقش بود

    AlonewTeamSilentامیرسالار کریمیA.Off
  • Hodd Toward گفت:

    برای درک کامل این اثر مخاطب باید با مفهوم عزا آشنا باشه و بدونه حس از دست دادن یک عزیز چطور مثل یک زندان مخوف انسان رو اسیر خودش میکنه. میازاکی این اثر رو بر اساس تجربه های شخصی خودش بنا کرده و میشه گفت این فیلم یک اثر تقریبا شخصی برای استاد به حساب میاد. در نهایت پیام اصلی داستان اینه که زندگی ادامه داره و برخی حوادث تو زندگی غیر قابل اجتناب هستن، پس بهتره با این حوادث کنار بیایم و در لحظه زندگی کنیم، چون به هر حال نمیشه گذشته رو تغییر بدیم و اگه نتونیم از این حوادث عبور کنیم ممکنه برای همیشه زندانی احساسات منفی خودمون باقی بمونیم. ممنون از شما آقای کریمی بابت نقد زیبا و موشکافانه‌ی شما از این شاهکار…

    Behzad zargaryHilامیرسالار کریمیhamidgrio
  • hamidgrio گفت:

    هر ثانیه از این انیمه ی قاب هنریه. من از کودکی با آثار استاد میازاکی زندگی کردم و عشق و علاقه ای که به انیمه دیدن و فرهنگ ژاپن در من شکل گرفته به واسطه کار های این بزرگوار بوده. واقعا از ین انیمه هم لذت بردم و بسیار برام جذاب بود.ممنون از نقدتون

    امیرسالار کریمیکفتر گیمینگخر شرک(پیاز بدم خدمتتون ؟)MoonKurosKratos_Alex_Fatemeh APorfosorJoel Morgan
  • Porfosor گفت:

    خسته نباشید نقد دلچسبی بود 🌸
    واقعا آثار میازاکی و جیبلی رو نه تنها بهترین آثار دنیای انیمه بلکه بهترین آثار دنیای انیمیشن در سرتاسر دنیا می دونم
    تمام آثارش واقعا از عمق رویاها های زیبا در اومده با سرزمین هایی رویایی و دلنشین و شخصیت های بی نظیر . از این اثر تا شهر ارواح و هاول و قلعه ای در آسمان همه و همه جزو آثاری با تاریخ مصرف ابدی هستن و هر کدوم به میزان بی نهایت ارزش تکرار و دیدن دارن و از بچگی تا الان هر زمان هر کدومشون رو دیدم واقعا لذت بردم و کیف کردم
    کاش این آخری نبود و حیف …
    بهترین ها رو برای این مرد می‌خوام
    راستی دوستان پسر استاد میازاکی هم یه انیمه ساخته فکر کنم برا ۲۰۰۶ اسمش یادم نیست اونم ببینید قشنگه

    امیرسالار کریمیsnowgirlhamidgrioخر شرک(پیاز بدم خدمتتون ؟)KratosFatemeh A
  • Fatemeh A گفت:

    آثار جیبلی شناسنامه انیمه یجورایی
    واقعا چقدر خوب که فردی مثل میازاکی همچین خداحافظی باشکوهی داشته باشه و تو طول دوران کاریش همیشه تو اوج باشه واقعا سخته و تقریباً غیر ممکن اونم تو روز هایی که حتی بزرگان انیمیشن و انیمه سازی رو افول هستن و از ساخته های خوبشون به یک سری انیمیشن سطح پایین و تکراری رسیدن
    قطعا میازاکی تا به امروز و با اختلاف برترین سازنده انیمه و انیمیشن هست .
    تا ابد در قلب ما خواهند موند خودش و آثارش
    آثارش رو برای فرزندانم در آینده پخش می کنم و اونا هم برای فرزندانشون و هیچ گاه از میان نخواند رفت

    Behzad zargaryA.OffPorfosor
  • نقد زیبایی بود متشکرم.
    به‌نظرم در کنار شاهزاده مونوکه و شهر اشباح با یک پله اختلاف این اثر در جایگاه بهترین آثارش قرار گرفت‌. اونم در دوره زمونه ای که همش چرت و پرت داره پخش میشه .
    گفته شد این قراره اخرین اثرش باشه و حالا تیمش میگن نه دوست داره بازم بسازه.
    با توجه به اینکه سبک روایت داستاتش با این اثر تغییر کرد و تمام اتفاقات عجیب ، محصول ذهن شخصیت درون اثر بود( برخلاف دیگر اثارش که اتفاقات عجیب واقعی هستند) فکر کنم در جدیدی به روی میازاکی باز شد و ما شاهد داستان و قصه گویی خای جدید تری از او با سبک روایی مدیدش باشیم

    Mono and 6امیرسالار کریمیFatemeh AA.OffsnowgirlFinal seyedخر شرک(پیاز بدم خدمتتون ؟)
  • Kratos گفت:

    میازاکی یا میازاکی؟ هر دو شاهکار ساز

    Final seyed
  • اولش که تیترو دیدم فکر کردم منظور مدیر فرام سافتور هست ، با خودم گفتم مگه میازاکی انیمه هم میسازه؟ اومدم تو دیدم این یه میازاکیِ دیگه هست
    عجب!!

  • میازاکی هنرمند ۸۳ ساله ژاپنی – کاش با همین تجربه ۳۸ میبود تا بیشترا ز وجودش بهره میبردیم

    امیرسالار کریمی
  • Final seyed گفت:

    صبر کنید ما هم ببینیم بعد نقد کنید 🌚

    امیرسالار کریمی
  • esmaaiel_63 گفت:

    اصلاً خوب نبود!
    طبق معمول با یه داستانی تکراری روبرو هستیم. “بچه ایی که یکی از والدینش رو از دست میده، ازدواج مجدده والد، کنار اومدنه بچه با ناوالدی و شرایط جدید، رفتن به یک دنیای فراواقعی، تلاش بچه برای نجات فردی که براش مهّمه از اون دنیا”، کلیشه هایی که در آثاره گوناگونی مشابهش رو دیدیم، ولی اینبار اصلاً جواب نمیدن.
    شخصیت پردازی های این انیمه بسیار ضعیف هستن. بویژه ماهیتو بعنوان شخصیت اصلی اصلاً پرداخت مناسبی نداره. نیمه اول انیمه به زندگی ماهیتو بعداز مرگ مادرش، ازدواج مجدده پدرش و نقل مکانش به خانه جدید، که خانه آبا و اجدادی مادریش هست میپردازه. ولی به هیچ وجه رفتارهایی رو که یه بچه در چنین شرایطی طبیعتاً از خودش نشون میده رو شاهد نیستیم. نه ناراحتی، نه غمی که نشونه فقدان مادر باشه، نه عصبانیت از تجدید فراش پدر، نه ناسازگاری با نامادری (که خاله اشم هست). ماهیتو شخصیت پردازی خنثی ایی داره و حتی از عجیب و غریب بودن حواصیل هم جا نمیخوره و متعجب نمیشه. ماهیتو حتی به هیمی که بچگی مادرشه واکنشی که حاکی از متعجب شدنه از فهمیدنه این حقیقت هست نشون نمیده! بقیه شخصیتهام متعاقباً ضعیف پرداخت شدن. مثلاً عموخان هیچ بکگراند و پس-زمینه شخصیتی ایی نداره که بخواد علّت کارهاش رو توجیح کنه. اصلاً مشخص نیست چرا عموخان این دنیای سورئالی رو خلق کرده. آیا او هم مثل ماهیتو، عزیزی رو از دست داده و به اون دنیا پناه بُرده؟ اصلاً اون دنیا چی بود!؟ یه دنیای موازی که از طریق اون شهاب سنگ سقوط کرده میشد بهش رسید؟ عموخان چطور فهمید میشه اون دنیا رو تغییر داد؟ هدف عموخان برای حفظ اون دنیا چی بود؟ و… که هیچ پاسخی بهشون داده نمیشه. بخش دنیای عجیب و غریب سورئالی این انیمه مثل همون خواب و رویاهای بی سَر و تَه ی هست که آدم شبها میبینه.
    اسم انیمه “پسر و حواصیل” هست، ولی در داستان آنچنان ارتباط و پیوندی بین ماهیتو و حواصیل شکل نمیگیره که بخواد این نام رو برای انیمه توجیح کنه. حالا شما این انیمه رو با انیمه “پسر و دیو” (The Boy and the Beast 2015) مقایسه کنید تا متوجه منظورم بشید.

    HilHideo_kojimaویتو اسکارلتاA.OffsnowgirlClaire.RedfieldBeDioRMono and 6
    • BeDioR گفت:

      بشدت ضعیف و تکراری بود ، شخصیت پردازی نمادها و … همه مشکل داشتن ولی طراحی بی نظیری داشت با این وجود وقتی ب اثار قبلیم نگاه میکنی همشون همین حفره های بزرگ رو داشتن و نپرداختن ب شخصیت ها و نقص داستانی همیشه قسمتی از کارای میازاکی بوده
      ب قولا میازاکی با اقتباسی ژاپنی از الیس در سرزمین عجایب شروع شد و هر سری با همون ایرادات به مرحله بعد و ایده بعدی رفت ولی اینو هم باید گفت همین اثار با همین ایرادات ب مراتب یه سروگردن بالاتر از بقیه انیمیشن ها هستن
      خلاصه این انیمه ایراد خاصی نداشت فقط میازاکی همون همیشگی رو تکرار کرد
      لحظات دوست داشتنی زیادی داشت و قراره کلی ادیت زیبا از انیمه ببینیم ک قطعا نمایانگر اصله انیمه نیستن ولی می تونن مردم رو جذب کنن

      HilBeDioR
      • esmaaiel_63 گفت:

        مشکل این انیمه کلیشه ایی بودن داستان و تکراری بودن پیامش نیست. مشکل عدم داستان پردازی و شخصیت پردازی خوب و حفره های داستانی و سوالات بی پاسخ و چیزهای بی منطق هست.

        کیریکوی پیر با ماهیتو وارد دنیای سورئالی میشه و بعداز فرو رفتن در کف سالن دیگه خبری ازش نیست تا آخره داستان که از جیب ماهیتو بیرون میاد. چونکه کیریکوی پیر تبدیل به عروسک چوبی کوچولویی شده بود که کیریکوی جوان به ماهیتو داد و وقتی رسید به دنیای خودش دوباره تبدیل به پیرزن شد! اصلاً چرا کیریکوی پیر عروسک شده بود؟
        از این موارد بی منطق در این انیمه زیاده.

        • BeDioR گفت:

          تبدیل شدن کیریکو به عروسک مثله تبدیل شدن طوطیا در دنیای عادی ب طوطی عادی بود ولی کلی درست میگید نظر منم همین بود منطقی پشتش نیست و حتی به منطق خود داستان هم وفادار نیست
          حرفم اینه همه آثارشون همین شکلی بودن شاید یه خورده حماسی تر وگرنه شهراشباح و مونونوکه هم دقیقا پره حفره داستانی بودن

  • Mono and 6 گفت:

    این سرگمیه خالصه هیچ چیز زشت هالیوودی هم توش نبود که حال آدمو بهم بزنه ولی بعضیا خیلی سخت میگیرن

    Hilخر شرک(پیاز بدم خدمتتون ؟)
  • Amirhossein گفت:

    چه چیزا… چه نقد منصفانه‌ای که چند بند اولش با ستایش مطلق سازنده‌ اثر و استاد استادهای پیاپی شروع میشه…

  • این عجیب و غریب بودن انیمیشن های میازاکی رو خیلی دوست دارم
    این انیمیشنشم عالی و خوش ساخت بود
    اما بنظرم نسبت به انیمیشن های قبلیش زیاد حرفه ای و خوش داستان نیست

    امیرسالار کریمی
  • A.Off گفت:

    هایائو میازاکی بی شک خالق رویاست ❤️

    Hilامیرسالار کریمی
  • Hil گفت:

    برخلاف نظرات یک سری از دوستان به نظر من نکته ی جالب راجب ماهیتو، جوری بود که غمشو ابراز میکرد و نمایش میداد
    نه با گریه یا خشم و فریاد. بلکه برای مثال با نرفتن به مدرسه.
    که کمتر احساس اذیت شدن بکنه و در عین حال با این کار به خودش اسیب میرسوند
    درکل با اینکه جزو ۳ انیمه ی برترم از استودیوی جیبلی نبود، ولی به نظرم لیاقت اسکار رو داشت و از دیدنش لذت بردم

    امیرسالار کریمی
نقد انیمه The Boy and the Heron | میازاکی هنرمند رویابین - -