نگاهی به سهگانه Tomb Raider
سهگانهی Tomb Raider یکی از موفقترین و خوشساختترین بازیهای چند سال اخیر شرکت Square Enix است که به راستی روحی تازه به این مجموعه دمید. در ادامه با ما همراه باشید تا ببینیم چه عواملی باعث شدند این سهگانه دوباره نام Tomb Raider و لارا کرافت جوان (Lara Croft) را سر زبانها بیندازد.
شروع از نقطهی صفر
ماه مارس سال ۲۰۱۳، یک نقطهی عطف برای سری Tomb Raider محسوب میشود. در همین تاریخ بود که اولین بازی از سهگانهی Tomb Raider منتشر شد و لارا کرافت و ماجراهایش را به دنیای گیمرهای تازهنفستر آورد. لارایی که نه قدرت چندانی داشت، نه چیز زیادی از خطرات سفر به نقاط ناشناخته و مرموز جهان میدانست و نه حتی سنش اجازه میداد تا بتواند از ابزاری به نام تجربه استفاده کند. خودش بود و یکی دو تا دوست که به او ایمان داشتند و مهمتر از همه، عطشی برای اکتشاف جهان.
اما این فقط لارا نبود که به دنیایی ناشناخته قدم میگذاشت. طرفداران قدیمی سری نیز هیچ ایدهای در مورد بازی جدید نداشتند. کسی تا آن زمان به یک لارای خام و آسیبپذیر عادت نداشت. همه لارا کرافت را به عنوان کاراکتری باهوش، چابک و همهفن حریف شناخته بودند و تصور اینکه او اکنون برای بقا به همتیمیهایش نیاز دارد، کمی عجیب بود. طولی نکشید که اینترنت پر شد از تحسین جدیدترین نسخهی Tomb Raider و نقدهایی که بیشتر آنها کاملاً مثبت بودند.
ریبوت یک نام اصیل و محبوب مانند Tomb Raider، هیچگاه کار سادهای نیست. چرا که جای خیلی زیادی برای اشتباه وجود ندارد و چند تصمیم نادرست میتواند آینده و حتی گذشتهی کل سری را به خطر بیندازد. خوشبختانه اعضای تیم Crystal Dynamics خوب فهمیده بودند چه کار کنند تا نه تنها نام Tomb Raider باقی بماند، بلکه سهگانهی جدید به عنوان استانداردی برای بازیهای مشابه در نظر گرفته شود.
به نظرم ریبوت این مجموعه، هوشمندانهترین تصمیمی بود که سازندگان میتوانستند برای نجات آن اتخاذ کنند. شاید حتی «نجات» کلمهی درستی نباشد، چون بر خلاف بسیاری از فرنچایزهای همقدمت، Tomb Raider آنچنان تاریخ پرفراز و نشیبی نداشته و با هر نسخه توانسته بیشتر طرفداران را راضی نگه دارد. اما با آمدن نسل جدید و شیوههای جدید روایت، دیگر قرار دادن کاراکتری شکستناپذیر و بینقص در مرکز داستان، کهنه شده بود. معرفی لارا کرافت جوان و شکننده، باعث شد بیشتر بتوانیم با او و انگیزههایش ارتباط برقرار کنیم که ایجاد این رابطهای عمیق، به محبوبیت بیشتر او و کل فرنچایز انجامید.
دلیل دیگر، پیادهسازی بهتر المانهای پلتفرمینگ و معمایی بود. حوالی سال ۲۰۱۳، سری Uncharted چنان محبوبیتی پیدا کرده بود که تمام بازیهای همسبک به محض انتشار، زیر سایهی سنگین این بازی قرار میگرفتند. ریبوت Tomb Raider، گرچه بسیاری از مکانیزمهای خود را از Uncharted به عاریه گرفته بود، اما توانست تا حدودی این معادله را بههم بزند و با بالانس خوب بین اکشن، پلتفرمینگ و پازل، هویتی مستقل از بازیهای دیگر پیدا کند. طبیعتاً فرمول قدیمی این سری، دیگر جای زیادی برای مانور نداشت و سازندگان این موضوع را به خوبی دریافته بودند و توانستند عنوانی امروزی و جذاب منتشر کنند.
قدمهای اول
بازی اول این سهگانه که با نام Tomb Raider و بدون پسوند و پیشوند منتشر شد، قدم محکمی برای ادامهی آن بود. از همان کاتسین ابتدایی بازی مشخص بود که سازندگان اصالت این سری را از یاد نبردهاند و شما با یک Tomb Raider تمامعیار طرف هستید. نکتهای که توجه مرا از همان ابتدا به خود جلب کرد، کاراکترهای باورپذیر و دوستداشتنی سری بودند. جونا (Jonah) و سم (Sam) به عنوان دوستان صمیمی لارا، به راحتی جایشان را در قلب مخاطب باز میکردند و حتی ویتمن (Whitman) با وجود مرموز بودنش، در ابتدا دوستی قابل اعتماد به نظر میآمد. با اینکه تمرکز داستان شدیداً بر روی لارا بود، اما شخصیتهای جانبی نیز توانسته بودند در کنار او، یک پالت رنگی زیبا به وجود بیاورند.
به محض وقوع طوفان و گم شدن لارا در جزیرهای بارانی، میشد فهمید که با یک داستان پرفراز و نشیب طرف هستیم. در ادامه، Tomb Raider دقیقاً روی همین نکته تمرکز میکرد؛ اینکه گیمر در جزیرهای غریب رها کند تا معنای چالش را با پوست و استخوان حس کند. گیمپلی بازی نیز به تشدید این موضوع کمک میکرد. از همان ابتدای بازی متوجه میشوید که خشونت بازی نسبتاً بالاست و کمی بیدقتی میتواند باعث سلاخی شدن لارا به بدترین شکل ممکن شود. همچنین میشد فهمید با عنوانی سرتاسر اکشن طرف هستیم و پازلها این بار در اولویت دوم هستند.
معمولاً اکشن بیشتر به معنای طرفدارهای بیشتر است و Tomb Raider توانست با یک گیمپلی واقعاً خوب و صحنههای سینماتیک بیشمار کاری کند که مخاطب لحظهای در بازی حس آرامش نداشته باشد. همچنین بالا بردن دوز اکشن بازی، معماها را نیز لذتبخشتر کرده بود. به طور کلی بازی جوری سه المان اکشن، پلتفرمینگ و پازل را کنار هم قرار داده بود که حتی با وجود تنوع کم دشمنان هم لحظهای حس تکراری را جرقه نمیزد.
Tomb Raider (2013) با توجه به استانداردهای روز آن زمان، یک اکشن ادونچر بسیار باکیفیت بود که جوایز بسیاری را نیز کسب کرد. حدود یک سال بعد، نسخهی Definitive Edition بازی نیز منتشر شد که علاوه بر ارائهی تمام محتواهای قابل دانلود بازی، با بهبودهایی در زمینهی گرافیکی نیز همراه بود. فروش بالای این نسخه و طرفداران جدیدی که به دست آورده بود، راه را برای نسخهی بعدی سهگانهی Tomb Raider، هموار کرد.
پرواز در اوج
دو سال بعد از انتشار نسخهی اول و بازخورد خوب آن، حالا وقت آن رسیده بود که سازندگان با اعتمادبهنفس بیشتر، Rise of the Tomb Raider را منتشر کنند. استراتژیهای صحیح Square Enix برای انتشار بازی دوم، باعث شد این بازی به سرعت به یکی از بهترین عناوین ۲۰۱۵ و حتی یکی از بهترین اکشن ادونچرهای نسل هشتم تبدیل شود. Rise of the Tomb Raider با اینکه تنها دو سال پس از بازی نخست منتشر شد، پیشرفتهای چشمگیری نسبت به آن بازی داشت. گویی سازندگان بازی اول را فقط برای دستگرمی بیرون داده بودند تا با بازی دوم، بار دیگر نام Tomb Raider را به عنوان یکی از بهترین بازیهای ادونچر سر زبانها بیندازند.
Rise of the Tomb Raider برخلاف بازی اول که روندی نسبتاً خطی داشت، گیمر را تشویق میکرد تا هرچه بیشتر در جهانِ بازِ بازی به جستجو و ماجراجویی بپردازد. فعالیتهایی مانند شکار کردن یا ساختن تیرهای مختلف و بانداژ، بُعدی جدید به بازی بخشیده بودند که گیمر را بیش از پیش در فضای بازی غرق میکرد. علاوه بر آن، درخت مهارتهای لارا کرافت به گونهای طراحی شده بود که هر فرد، با توجه به علایق و قابلیتهای خودش، سبک بازیاش را تعیین میکرد. بعضیها ترجیح میدادند تا جایی که ممکن است درگیر نشوند و بیشتر در دنیای پر از رمز و راز بازی جستجو کنند، برخی دیگر هم از اکشن روان بازی لذت میبردند و تا تمام دشمنان را نمیکشتند، ولکن ماجرا نبودند!
یکی دیگر از تغییرات هوشمندانهای که در Rise of the Tomb Raider شاهد آن بودیم، حذف شدن قسمت آنلاین بود که سازندگان در نسخهی قبلی به شکل ناشیانهای آن را پیاده کرده بودند. واقعاً چه کسی Tomb Raider را بهخاطر بخش آنلاین آن بازی میکند؟! به نظر میرسید با حذف این بخش، سازندگان تمرکز بیشتری روی بخش داستانی بازی گذاشتند و نتیجه، عنوانی بود که ارزش چندین بار بازی کردن را داشت.
پازلها نیز در قسمت دوم بسیار جذابتر شده بودند. فرقی ندارد چقدر طرفدار حل معما در بازیهای اکشن باشید، Tomb Raider با معماهای مکانیکیاش کاری میکند که میبینید به جای دنبال کردن خط اصلی داستان، چندین ساعت است که بین مقبرههای مخفی در حال رفت و آمد هستید تا جایزهی آن را بدست بیاورید. اما واقعیت این است که خود مقبرهها و معماری فوقالعادهای که در آنها به کار رفته، به قدری جذاب هستند که حتی اگر پاداشی در آخر کار وجود نداشته باشد، باز هم بخواهید ساعتها در آنها پرسه بزنید. سازندگان به ازای هر مکانیزم یا ابزار جدیدی که به مخاطب معرفی میکنند، چندین و چند معما دارند که با همان مکانیزم حل میشود. این موضوع باعث میشود تا حس چالش، تا دقیقهی آخر بازی با مخاطب همراه باشد و حس پیشرفت و قدرتمندتر شدن را به خوبی به او تزریق کند.
علاوه بر آن، صحنههای سینماتیک بازی نیز به شکل چشمگیری در نسخهی دوم سهگانهی Tomb Raider افزایش پیدا کرده بودند. از همان صحنهی ابتدایی بازی و فروریختن دیوارهای مقبره تا فرار کردن از هلیکوپتری که با بمب و تیربار قصد جان لارا را کرده، نمیگذارند حتی یک لحظه مخاطب کنترلر را زمین بگذارد و از اتمسفر بازی فاصله بگیرد. چیزی که این صحنهها را جذابتر میکرد، معماری و نورپردازی فوقالعادهی بازی بود. تقریباً هر صحنه از بازی دوم قابلیت این را داشت که از آن عکس بگیرید و آن را به عنوان پوستر به دیوار اتاقتان میخ کنید! تخریبپذیری فوقالعادهی محیط، پلتفرمینگ جذاب آن و صداگذاری بینقص لارا، همگی باعث میشدند تا حس کنید مشغول دیدن یکی از برترین آثار اکشن هالیوود هستید.
بازی دوم بینقص نبود، اما آنقدری جذاب ساخته شده بود که نقصهای آن به چشم نمیآمدند. طوری که پس از انتشار این نسخه (و نسخهای کاملتر از آن که به مناسبت ۲۰ سالگی این مجموعه منتشر شد)، همه به این فکر میکردند که نسخهی بعدی چگونه قرار است بهتر از این بازی ظاهر شود؟
سایهی مهاجم
فاصلهی بین نسخهی دوم و سوم بازی، کمی بیشتر از دو نسخهی اول بود، اما سرانجام Square Enix در سال ۲۰۱۸، نسخهی سوم و پایانی این سهگانه را منتشر کرد. بازی از همان ابتدا نقدهای منفیتری نسبت به نسخهی دوم دریافت کرد و بار دیگر این باور را که «همیشه در تریلوژیها، نسخهی دوم از همه بهتر است» تقویت کرد. البته هیچکسی نمیگفت که Shadow of the Tomb Raider بازی بد یا بیکیفیتی است، بلکه اعتقاد داشتند تمرکز بیش از حد روی گذشتهی لارا و کمرنگ شدن المانهای اکشن، ضربآهنگ بازی را دچار مشکل کرده است. هر دو مورد صحیح بودند؛ داستان نسخهی سوم خیلی عمیقتر به موضوع خودکشی پدر لارا و علاقهی وسواسگونهاش به اکتشاف میپرداخت. همچنین دیگر مانند نسخهی دوم، هر چند دقیقه یکبار یک هلیکوپتر یا ماشین زرهی دنبالتان نمیکرد و آرامش بیشتری داشتید! اما آیا این عوامل واقعاً از Shadow of the Tomb Raider، عنوانی فراموششدنی میساختند؟
به نظرم فلسفهی شروع سهگانهی Tomb Raider، تمرکز بر روی خود شخصیت لارا کرافت بود و تمام کاراکترهای جانبی، از پدر او ریچارد (Richard) گرفته تا جونا و شخصیتهای منفی این سهگانه، برای این طراحی شده بودند که جنبههای مختلفی از شخصیت او را به تصویر بکشند. Shadow of the Tomb Raider، با فلشبکهای متعدد به زمان کودکی لارا، مستقیماً کاراکتر او را زیر ذرهبین قرار میداد تا سوالهای ایجاد شده در دو نسخهی پیشین را پاسخ دهد. عملی که شاید به قول بعضیها ضربآهنگ بازی را مختل میکرد، اما برای نسخهی آخر یک سهگانه ضروری بود. علاوه بر این، نمیشود منکر آن شد که معمای کتابخانه که در یک سوم ابتدایی بازی و زمان کودکی لارا پیش روی مخاطب قرار میگیرد، یکی از جذابترین و در عین حال چالشبرانگیزترین معماهای کل سری است.
از دیگر ایرادهایی که در زمینهی روایت به بازی سوم وارد شد، تصمیمات آنی و خودخواهانهی لارا بود که در واقع منکر پیشرفت او از جوانی خام به زنی پخته میشد. البته این ایراد را به شخصه هیچوقت قبول نداشتم. چرا که خودخواهی و جسارت، دو روی یک سکه هستند و از کاراکتری مانند لارا کرافت باید هم انتظار چنین حرکاتی را داشت. علاوه بر این، به نظرم دو صحنه در این بازی وجود داشتند که به خوبی نشان میداد لارا در طی این سه بازی چقدر جدیتر و قویتر شده و دیگر آن لارای آسیبپذیر نسخهی اول نیست. صحنهی اول، بعد از مورد حمله قرار گرفتن قایق لارا و جونا با هلیکوپتر اتفاق میافتد که لارای زخمی به سختی خودش را به ساحل میرساند و بلافاصله مورد حمله قرار میگیرد. جایی که صبر او تمام شده و جملهی معروف «Don’t try me» را به زبان میآورد و مخاطب را سرشار از حس قدرت میکند. صحنهی بعدی نیز کمی بعدتر در پالایشگاه نفتی و بعد از خبر دروغین مرگ جونا اتفاق میافتد. جایی که از زمین و هوا به او حمله میشود و او در برکه میافتد و برای چند ثانیه از هوش میرود. سپس از آب بیرون میآید و با چهرهای که مرگ و انتقامجویی را میتوان در آن مشاهده کرد، برای دوستش میجنگد و همهی دشمنان را سلاخی میکند. به نظرم تا آن زمان، جای چنین صحنههایی در نسخههای پیش خالی بود که در نسخهی سوم شاهد آن بودیم.
در مورد کمرنگ شدن صحنههای اکشن باید گفت این مورد کاملاً صحت دارد. Shadow of the Tomb Raider خیلی بیشتر بر روی المانهای ماجراجویی، معماها و پلتفرمینگ بازی تمرکز دارد تا قسمت اکشن. حتی در این بازی دو درجهی سختی وجود دارد؛ یکی برای قسمت اکشن و دیگری برای پازلها. پازلهایی که باز هم شما را ناامید نمیکنند و برای حل بعضی از آنها باید وقت زیادی بگذارید. گرافیک هنری در این بازی غوغا میکند. یادم میآید شخصاً به محض ورود به برخی از محیطهای بازی (به خصوص مقبرههای مخفی)، چند دقیقه فقط دوربین را میچرخاندم تا بتوانم جزئیات سرسامآور معماری محیط را هضم کنم. انگار دلم نمیآمد فقط ماموریتم را انجام دهم و محیط را ترک کنم!
اما آیا کمبود اکشن به Shadow of the Tomb Raider ضربه میزد؟ شخصاً چنین فکری نمیکنم. به نظرم قسمتهای دیگر بازی، آنقدری جذاب بودند که مخاطب نیازی به درگیری دائم با دشمنان حس نکند. علاوه بر این، هنوز هم به قدر کافی صحنهی سینماتیک و اکشن در بازی وجود داشت تا طرفداران را سیراب نگه دارد. گرچه در این نسخه کمی باید استراتژیکتر عمل کرده و از درگیری مستقیم در خیلی جاها پرهیز میکردید، اما روی هم رفته تنوع دشمنان و سلاحها، فضای کافی را برای کشت و کشتار در مقیاس وسیع ایجاد میکرد.
Shadow of the Tomb Raider با وجود کاستیهایش، پایانی آبرومندانه و شیرین برای سهگانهی Tomb Raider رقم زد و اکنون شش سال است که خبری از لارا کرافت و ماجراهایش نداریم.
برخاستن از خاکستر
بدون لو دادن پایان بازی، باید بگویم سهگانهی Tomb Raider جمعبندی بسیار خوبی داشت. اولاً که فضا را برای روایت داستانهای بیشتری از لارا کرافت مهیا کرد و دوماً، موفق شد با سه بازی باکیفیت، طرفداران جدیدی به این مجموعه اضافه کند که با انتشار هر نسخهی جدید پس از این سهگانه، پیگیر ماجراهای لارا کرافت خواهند بود. مهمتر از همه اینکه، لارا کرافت به عنوان یکی از اولین کاراکترهای مونث جهان بازیها، بار دیگر محبوبیتش را تثبیت کرد و حالا مخاطبان خیلی بیشتر از گذشته و سرگذشت او اطلاع دارند و به همین دلیل بهتر میتوانند با او ارتباط برقرار کنند.
اینکه سازندگان قصد دارند این سری را به کدام سمت و سو هدایت کنند، سوالی است که حالا طرفداران از خود میپرسند. با معرفی موتور آنریل انجین ۵، خبرهایی در مورد ساخت بازی جدید از این سری به گوش رسید اما کسی از اینکه چه زمانی این بازی منتشر خواهد شد چیزی نگفت. پس از بازخورد بسیار مثبت طرفداران و فروش فوقالعادهی این سری، بعید است که سازندگان به فکر ساخت نسخهی جدیدی از آن نباشند. به خصوص اینکه سهگانهی Tomb Raider، در واقع روایتگر داستان لارایی جوان بود و همگی میدانیم با لارایی که در Shadow of Tomb Raider دیدیم، حالا پتانسیلهای بسیار بیشتری برای ساخت نسخهی جدید وجود دارد.
با توجه به نزدیک شدن سالگرد ۳۰ سالگی مجموعه، پتانسیلهای کنسولهای نسل نهمی و همچنین پتانسیلهای بیشماری که در افق این سری وجود دارد، بعید است که همین روزها خبری از جدیدترین نسخهی این مجموعه به دستمان نرسد. تا آن موقع، باید منتظر ماند و دید!
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- رسمی: Forza Horizon 5 بهار امسال برای PS5 عرضه خواهد شد
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- شایعه: لیان کندی شخصیت اصلی Resident Evil 9 خواهد بود
نظرات
به به عجب مقاله ای🤩
واقعا سگانه فوقالعاده ای بود. دو تای اول شاهکار بودن، نسخه سومم خوب بود. نسخه ۲۰۱۳ رو بیشتر از بقیشون دوس دارم.
❤❤The Legendery Lara Croft
نه یه یوتیوبر ملی سر خاکی بودن لارا موقع بازی بدش اومدهD
💚 سه گانهای که هرسه قسمت مارو برد در کشف مکانهای اسرارآمیز و حل کردن معماها و پیدا کردن گنج و عتیقه و لذت بردن از محیط و لاراکرافت عزیز😍
تنها ایرادی که دیدم تو این سگانه شخصیت پردازی ضعیف لارا و خشک بودنش بود بجز اون من رو کاملا راضی نگه داشت
برعکس من شخصیت پردازی لارا رو خیلی دوس دارم
خودم ایراد خاصی(تا اونجا ک یادمه) ندیدم بجز اینکه نسخه سوم کپی نسخه دوم بود و نوآوری نداشت
گان پلی بازی رو هم مینوشنم ک میگن ضعیفه، ک باید بگم ک ژانر بازی ماجراجویی هس، ن شوتر سوم شخص. و بر اساس ژانری ک داره باید این مواردو مقایسه کرد، ک بنظرم گان پلیش برای ی بازی ماجراجویی تازه خیلیم خوبه
موافقم منم
هر سه نسخه عالی هستن
مخصوصا Rise of the Tomb Raider
نسخه Rise of the Tomb Raider رو از اون دوتای دیگه خیلی بیشتر دوست داشتم
سگانه خیلی خوبی بود مخصوصا نسخه ۲۰۱۳ و rise of the tomb raider واقعا که شاهکار بودن ولی shadow of the tomb raider نسبت به دو نسخه قبلی زیادی افت کرده بود ولی بازم بازم خوبی بود، امیدوارم بزودی شاهد یه نسخه جدید از tomb raider و ماجراهای لارا کرافت باشیم
*بازی
عاشق این مدل بازی ها هستم اینکه تو دنیای باستانی یا تاریخی دنبال پیدا کردن ناشناخته ها باشی نهایت لذت برای من تا الان من همه نسخه های توم رایدر رو کامل پلی دادم آنچارتد ۴ رو هم پلی دادم اما سری توم رایدر رو بیشتر دوست دارم آنچارتد هم انصافا عالیه گرافیکش هم خیلی خفن هم لارا جذاب هم نیتن که البته من سارا رو بیشتر دوست دارم! سر همین باری ها هم بشدت برای ایندیانا جونز هایپم حالا ببینیم دکتر جونز میتونه مثل این دوتا در قلب من جا باز کنه البته ایندیانا جونز یه تفاوت خیلی مهمی داره با این دو سری بازی اونم اینه که ایندیانا جونز از رو فیلم درست میشه و تو فیلم های ایندیانا جونز بیشتر بر پایه حل معماها تاکید شده چیزی که الان تو بازی هم میبینیم برای همین ایندیانا جونز قطعا به نسبت توم رایدر و آنچارتد شامل صحنه های اکشن کمتری خواهد بود در هر صورت بی صبرانه منتظر تجربه این بازی هستم
لارا کرافت واقعا بهترین شخصیت زن گیمینگه
بازیش هم قطعا جزو تاپ تن های اکشن ادونچر محصوب میشه
ولی که چقد با ۲۰۱۳ اس خاطره دارم…..
سهگانهی Tomb Raider یکی از موفقترین و خوشساختترین بازیهای چند سال اخیر شرکت Square Enix است
و قطعا یکی از بهترین شخصیت های دنیای گیم رو هم خلق کردن
core Design خالق این سری هست ولی خب xD
ناشرشون که اون زمان ایداس بود با بی رحمی کامل لارا کرافت رو از وطن خودش که بریتانیا بود جدا کرد و داد همین استودیو
بنظرم میشه از Shadow of the tomb raider به عنوان بدترین گیم نسل هشت یاد کردم
جزو معدود بازی هایی بود که هنگام پلی دادنش میخواستم خودمو بکشم از بس رو مخم بود
هر چیزی که فکر کنید تو این بازی بد و رو مخ و غیرمنطقی هست مخصوصاً داستانش
فکر کن میری یک قبیله پیدا میکنی که ۱۰۰۰ سال از دنیا جدا و گم شده بوده بعد مردم داخلش به انگلیسی روز حرف میزنن دشمنایی هم که میکشی گلوله و مهمات اسلحه های مدرن ازشون می افته
گیمپلی هم چیزی نیست بگم به شدت خشک و کلانکی بود انیمیشن ها
گانپلی هم اینجوری بود که انگار با تفنگ آبپاش شلیک میکنی
بشخصه بازی اولو قدیمتر بازی کردم نسخه دومو وقتی اپیک رایگانش کرد بازی کردم و نسخه سومم کلا بازی نکردم تجربم نسبت به بازیاmeh بود یه سری بخش جذاب داشت یه سری جاهاهم هیچ چیز جذابی توش پیدا نمیشد مثلا باس آخر بازی اول واقعا جوک بود درکل بد نبود ولی انقدر جذابم نبود که برا بازی سومش هیجان زدم کنه یه بازی استاندارد خوب اتفاقا بعد از نسخه دوم سری اورجینال هم بازی اول و دومو بازی کردم نمیدونم چه اتفاقی توی مسیر بازیای بعدی افتاده ولی خیلی متفاوت بود نسبت به نسخه ریبوت و بشخصه نسخه اورجینالو بیشتر پسندیدم با اینکه دوربینش رو مخ بود ولی لارا کرافتش واقعا فان بود از شخصیت بازیای جدیدش مخصوصا بازی اول خوشم نیومد چون خیلی کلیشه ای بود درکل هیج فرقی برام نداشت که چی به سرش میاد نسخه قدیمی کلا لارا کرافتش فرق داشت و یه گیم آیکان جالب بود که خیلیم بامزه بود بازی کردن جاش ولی بجز اینا بزرگترین نقطه قوت بازیای قدیمی لول دیزاین فوق العاده و جذابش بود یکی از جالب ترین لول دیزاینای سه بعدی پلتفرمی رو داشت پازلا و النانهای اکشنشم خوب بود درکل بنظرم نسخه های قدیمی بهتر بودند
Tomb Raider با عرضه نسخه ۲۰۱۳ واقعا امد و همه رو شیفته خودش کرد نسخه ها بعد هم واقعا زیبا بودن
گرافیک خیره کننده بازی دورنماهای فوق العاد، صحنه های سینماتیک و جست و جو های دلنشین بازی واقعا لذت بخش و جذاب بود
یکی از بازی هایی که با اینکه چند بار تجربشون کردم دوست دارم مجدد بهشون برگردم و تجربشون کنم
واقعا انقدر خوبه؟ برم سراغشون یعنی ؟!
بستگی به سلیقت داره
به شخص لذت وافری از بازی های ماجراجویی مثل انچارتد ، تامب رایدر می برم
و اگر این سبک پسندت هست به هیچ عنوان از دستش نده – خیلی جذاب هست و به شدت توصیه می شه
این سه گانه رو بارها بازی کردم همین الآنم ریس آف تام رایدر رو کنسول ps5دارمش هرسه گزینه هم قشنگن جدیدترین لارا کرفت شادو آف تام رایدارگرافیکش خیلی از لحاظ بصری حرف نداره حتی یکشم ۲۰۱۳اگه اشتباه نکنم اومد همون زمان رو xboxزدم بازی از لحاظ بصری حرف نداشت اما ریس آف تام رایدر چیز دیگه بود برام اونرو از همه بیشتر دوست دارم لحظه های سینماتیک زیادی داشت و عالی لارا کلا شخصیتش تو هر سه بازی خیلی خیلی زندس اصلا چندین برابر دیگر نقشها رولارا کار کردن خلاصه هر سه نسخه ارزش بالای پلی دادن دارن اگه بازی نکردین پلی بدین بچه ها
لارا واقعا زیباست
با دو نسخه اول که خیلی کیف کردم یا این مقاله هم ترغیب شدم قسمت اخر رو هم برم
هر سه تاش رو خیلی دوست داشتم و از همش لذت بردم
ولی نسخه ۲۰۱۳ رو بالای بیست یا سی بار تموم کردم
نمیدونم چه جادویی داشت که به محض تموم کردن دوباره از اول شروع میکردم
راستی استار وارس هم جمعه به گیمپس میادش
استار وارس ❌ استار وارز ✅
خسته نباشید
بار اول سال ۲۰۱۹ رو کنسولم نصب بود موقع خرید از فروشگاه نمی دونستم چه گوهری و بدون باز کردنش پاکش کردم بعدا دوباره بر حسب تصادف نصب شد رو کنسولم و هر سه نسخه رو رفتم و فوق العاده کیف کردم و جزو پنج مجموعه برتر عمرم شد
هیچ وقت سراغش نرفتم چون از qte متنفرم
و حدس میزنم احتمالا مقدار زیادی از گیم رو همین ها پر کردن :)
حدست اشتباهه عزیز xD
زیاد نداره ولی مهم ترین جاهای بازیو باهاش خراب کردن مثلا اندینگ بازی اول اوایل یه باس خوبو شکست میدی جلوتر باس آخر که تموم وقت ویلن اصلی بود بهش میرسی بجا فایت کویک تایم ایونته درکل زیاد نیست ولی استفادش از qte درست نیست میشه ازش لذت برد اگه از اون پلیرایی که دوست داره یه بازی اینطوری بازی کنه که مثلا پلتفرمر آنچارتد تایپ یکنواخت مثلا فلانجارو بگیر برو بالا خود شخصیت انیمیشن میذاره یا نمیدونم از شکاف دیوار رد شو با چمیدونم فلانجا داره میریزه بدو بپر خودش جای درست میوفته اینطوریه درکل اونقدر خلاقیتی بازی نداره ولی ارزش تجربه داره یه سری لحظات خیلی خوب داره بد نیست بازی کنی اگه رایگان داشته باشیش من خودم اپیک رایگانش کرد بازیش کردم بد نبود حداقل بورینگ نیست و تجربه باحالیه
اره منم توی اپیک دارمش
ولی در بیان تنفرم از qte باید بگم که بزرگترین نقطه ضعف یکی از بهترین بازی های زندگیم یعنی dead space 2 همین qte هاش بود که سازنده فکر میکنه یه صحنه به اصطلاح خفن که ما هیچ نقشی بجز اسپم کردن یه دکمه نداریم برای مخاطب لذت بخشه
من میخام وقتی دارم بازی میکنم توی دنیاش غرق بشم
نه یه تجربه یه بار مصرف سینمایی که عموما کژوال پسنده
ولی ارزش تجربه رو داره
وقتی بعد از یه روز سنگین ٬ خسته میای خونه تجربه همچین گیمایی مناسب تره (هرچند به شخصه تو این مواقع میرم سراغ یه گیم ایندی)
کلا همینطوره البته میگم با اینکه qteش مشکر داره ولی بنظرم ذاتا qte بد نیست ولی خیلی بدنام شده به لطف امثال دیوید کیج و تو مرور زمان انقدر ازش استفاده غلط شده مه خرابش کردن مگرنه موانع سینمایی بدترند مثلا گفتم میخوای از فلانجا رد بشی کنترلو ازت میگیره یه شات مثلا سینماتیک میگیره که داری از یه شکاف رد میشی و فقط باید مستقیمو بگیری از این خیلی بدم میاد یا نمیدونم اینکه فلان دکمه رو برا چند ثانیه فشار بدی که مثلا در یه گاراژ بعد یه انیمیشن طولانی باز بشه خیلی رو مخ ترند و متاسفانه اینجور چیزا پره تو بازی حداقل qte یه فلسفه ای داره که پلیر باید حواسش جمع باشه و کلید درستو فشار بده سبک ساده تری از کاریه که مثلا بازیای ریتمی مثل گیتارهیرو میکنند