نقد انیمیشن Wish | به مناسب ۱۰۰ سالگی دیزنی
برای ما علاقمندان به انیمیشن، دیزنی و پیکسار دو منبع بزرگ برای ساخت آثاری با وایب دوست داشتنی هستند. در طول مدت ۱۰۰ سال (برای دیزنی) این کمپانی آثار بسیار درخشانی ساخته و به قول معروف جزو نامبر وانهای این سبک است. اما متاسفانه در این چندسال اخیر کمپانی دیزنی روند نزولی پیدا کرده و آثاری بسیار بد تولید کرده است. به مناسب صد سالگی دیزنی نیز این کمپانی تصمیم گرفته یک انیمیشن بسازد که بیشتر داستانها و کاراکترهای قدیمی دیزنی کم و بیش در آن حضور داشته باشند؛ این انیمیشن Wish نام دارد که کارگردان معروفی همچون کریس باک (کارگردان انیمیشن Frozen) آن را ساخته. اما برخلاف تیم بسیار قوی، Wish اثری بسیار معمولی و سطحی است که اصلا و اصلا در حد دیزنی نیست.
این انیمیشن در پادشاهی روزاس اتفاق میافتد، در این پادشاهی یک دختر هفده ساله به نام آشا، نوعی تاریکی و دیکتاتوری را در مورد حاکم پادشاهی (پادشاه مگنیفیکو) احساس میکند که هیچکس دیگری آنرا احساس نمیکند. این در نهایت منجر به تلاش او برای درخواست پرشور از ستارهها در لحظه نیاز میشود. به زودی یک ستاره واقعی از آسمان به نام «استار» به آرزوی آشا پاسخ میدهد. پس از سقوط ستاره از آسمان، مشخص میشود که ستاره دارای قدرت جادویی برای برآوردن آرزوها نیز هست.
پس همانطور که از طرح داستان مشخص است، اینبار نیز یک دختر قهرمان داستان است. دخترانی که دیزنی میسازد همیشه خوب است. ریشهدار و درست و حسابی. این کاراکترها همیشه صدای خوبی هم دارند و موسیقی بخش عمدهای از آثار دیزنی را شکل میدهد. Wish در موسیقی کم ندارد که هیچ بلکه بیشتر هم دارد. داستان از همان اول هم موسیقیهای جذابی دارد. شاید جذابترین موسیقی نیز «به روزاس خوش آمدید» باشد. اما چیزی که Wish به آن دقت نکرده، این است که موسیقی خیلی زیاد است. حتی شاید نیازی هم به این موسیقیها در این حد و تعداد نیست. مثلا در صحنههای بسیاری که فضا هیچ کششی برای موسیقی ندارد، Wish یک موسیقی عظیم به راه میاندازد. به زبان سینمایی بخوام بنویسم Wish فرم را زیاد آورده. داستان بر روی پلات بسیار عجیب و حتی بدی ایستاده و از این رو نه درک داستان قابل قبول است و نه کنش و موسیقیهای آن. دقت کنید که Wish بر روی این پلات ساخته شده که همه آرزوی خود را به پادشاه دادهاند و حال او به دلایلی قصد ندارد آنها را پس بدهد؛ پس قهرمان داستان ما یعنی “آشا” قصد دارد این آرزوها را پس بگیرد، برای همین به نبرد علیه پادشاه تن میدهد. حال این آرزوها چه هستند؟ یکی میخواهد خیاط شود و دیگری میخواهد گیتار بزند. یعنی این آرزوها را نمیشد خودشان برآورده کنند؟ حتما نیاز به جادو بود؟ به نظر من ضربه اصلی را Wish از پلات خود میخورد که اصلا هم جالب نیست. یعنی پلات کاری کرده که هیچ چیزی بر روی پرده قابل باور نباشد.
قطعا مشخص است که در مرحله اول دیزنی از ساخت انیمیشن Wish این هدف را داشته تا کمی هم در این میان نمادسازی کند. مثلا صد سالگی خودش را با صد سالگی یک پیرمرد ترکیب میکند که اصلا هم شبیه صد سالهها نیست. شاید هم اعطای آرزوها به پادشاه هم مثلا اعطای آروزی مخاطبین به کمپانی دیزنی است. اصلا مهم نیست. چیزی که مهم است، ساخته نشدنِ این فضاست. مثلا دربار پادشاهی را در نظر بگیرید. نه سربازی در آن است نه محیطی از آن به مخاطب نشان داده میشود و حتی شخصیت خود پادشاه هم ساخته نمیشود؛ این موضوع نیز ساخته نمیشود که چگونه جادو یاد گرفته، اگر چنین در مقابل شر کم ظرفیت است، چگونه سالها در خوشی و صلح حکومت خود را حفظ کرده؟ یا شاید بشود به ستارهای که از آسمان میآید اشاره کرد. این ستاره از کجا آمده؟ چگونه آمد؟ چرا طرفِ دختر است؟ یا جان بخشیدن این ستاره به موجودات دیگر را در نظر بگیرید. هیچ یک از این پرداختها به داستان جدی و کافی نیست. البته اشتباه هم نباید کرد. شاید اکنون با خود بگویید که این اثر صرفا کودکانه و معمولی است، اما هرگز نباید فراموش کرد که دیزنی همان کمپانی است که روح، رالف خرابکار و هزاران شاهکار دیگر را ساخته است. در عین کودکانه بودن، این آثارر بسیار جدی و سرپا هستند که تمام معیارهای سینما را میشود در آنها یافت. نمونهاش که من به شدت از آن دفاع میکنم رالف خرابکار است. اما اینبار خبری از آن جادوگری همیشگی دیزنی نیست. حتی آن کمدی همیشگی را هم ندارد. با اینکه Wish خیلی سعی میکند بخنداند اما کمدیهایش حتی یک لبخند هم از مخاطب نمیگیرد.
همانطور که در ابتدای مقاله نوشتم؛ موسیقیهای انیمیشن Wish بسیار شنیدنی است. آهنگسازی هم حرف ندارد. صدا بازیگران هم در سهم خود خوب هستند. این خوب بودن در اجرای موسیقی نیز بازتاب دارد. مثلا آریانا دبوز. او صدای خوبی دارد و از عهده موسیقیهای اثر هم برآمده. اما مشکل این است که موسیقیها از تم اصلی داستان جلو زدهاند. یعنی Wish اول موسیقی است بعد فیلم. گویی فیلمنامه نوشته شده تا این موسیقیها درون آن خودنمایی کنند. انیمیشن ضربه را هم از همینجا میخورد. داستان کشش حتی نیم ساعت را هم ندارد چه برسد به یک و نیم ساعت.
کمپانی والت دیزنی در ساخت انیمیشن Wish کار جالبی کرده. این انیمیشن به سبک سل کلاسیک دیزنی ساخته شده است. سِل انیمیشن یا پویانمایی روی طلق روشی است که در آن طراحی روی طلق اجرا و رنگآمیزی شده و سپس روی زمینه یا بکگراند قرار میگیرند و معمولاً دو فریم از هر تصویر فیلمبرداری میشوند. تعداد فریمها برای هر تصویر متناسب با موضوع و نوع حرکت، قابل تغییر است. همین روش نیز به دلیل کلاسیک بودن کمی به انیمیشن “آرزو” جان بخشیده اما همانطور که نوشتم؛ نبود داستان و کشش در داستان، باعث شده تا Wish به اثر بسیار بدی تبدیل شود.
در پایان میشود گفت که انیمیشن Wish نتوانست در حد انتظارات ظاهر شود و با وجود داشتن تیم قوی، اثر اصلا قابل قبول نیست. Wish عملا فیلمنامه ندارد و طرح اصلی داستان نیز مسخره است. این موضوع نیز برای ما انیمیشن دوستان و همچنین دیدن شکستِ دیزنی آن هم برای بار چندم اصلا خوشایند نیست. تنها امید ما نیز این است که در آینده دیزنی کمی با رویکرد قدیمی خود ظاهر شود تا خاطرات خوب آن روزها برای من و منها تکرار شود.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
سوال من اینه که اصلا هدف پادشاه چیه
مگه اون دوران جادوگری جرم نبوده
وقتی ایده نداری نتیجش این میشه
قدیم وقتی دیزنی انیمیشن جدید می داد بیرون ملت همه با خبر بودن و در انتظار ولی الان انقدر بی اهمیت شده که الان تازه از این انیمیشن با خبر شدم
اما هرگز نباید فراموش کرد که دیزنی همان کمپانی است که شرک، روح، رالف خرابکار و هزاران شاهکار دیگر را ساخته است.
به نظرم اطلاعات سینمایی تون ضعیفه آقای کریمی. شرک رو دریم ورکس ساخته نه دیزنی. روح رو هم باز پیکسار ساخته نه دیزنی. دیزنی همیشه بیشتر حکم ناشر رو واسه شون داشته. این تو تاریخ پیکسار هم (که همیشه در خطر ورشکستگی بودن) مشهوده.
در ضمن wish سل انیمیشن نیست. انیمیشن سه بعدیه که با استایل کارای کلاسیک دیزنی طراحی شده.
شرک رو دریم ورکس ساخته نه دیزنی
با سلام
بله درسته شرک رو اشتباه نوشته بودم که اصلاح شد، با عرض معذرت از دوستان
ولی بقیه انیمیشن ها مال دیزنی ان. درواقع دیزنی تهیه کننده آثار مذکور بوده و بدون اجازه تهیه کننده هیچ اثری رو پرده نمیره و به قولی نفر اول یک اثر تهیه کننده و کمپانی مربوط به اونه.
شرک رو دیزنی ساخته؟ 😐😐 اصلاحش کنید
نقد بسیار خوب و جالبی بود جناب کریمی اما دقت بفرمایید که ما کاربران سایت گیمفا مقالات را با دقت و نه سرسری میخوانیم به همین جهت یادآوری میکنم که شرک ساخت کمپانی دریم ورکز است و نه دیزنی که شما اشتباها نام این انیمیشن زیبا را جزو شاهکارهای دیزنی محسوب کردید .
سلام رفیق ممنون از ریز بینی شما. اصلاح شد. ولی ای کاش شما که سرسری نمیخونید، به نقد اثر توجه میکردید تا این موارد.
جناب کریمی به نقد اثر هم توجه کردم و به خاطر همین در ابتدا زبان به تمجید از مقاله شما گشودم ، نقدهای خوب و جذاب شما همیشه مورد علاقه بنده بوده و خواهد بود .
خیلی ممنونم رفیق.
امیدوارم که این کامنت بنده رو توهین در نظر نگرفته باشید.
من احترام زیادی قائلم چه برای شما چه برای بقیه دوستان
🟢 نوع فضاسازیش و شخصیتهاش تکراری هست و انگار داری کاراکترهای گذشته را در قالب داستانی دیگر میبینی…
اگر نبوغ و خلاقیت بیشتری بکار میبردند، بدون شک عالیتر میشد.
هیچ پیام و مفهوم مهم و خاصی نداشت. اصلا همه شخصیت ها رو پوچ بودن معلوم نبود چه خبره
اون sttange world اینم از این
یکم داستان استفاده کن از cgi کمتر استفاده کن
اونقدرام که بهش هیت میدادن بد نبود, داستان جالب و اموزنده ای هم داشت
من که خوشم اومد تنها ایرادی که میتونم بگیرم اینه که باید در مورد گذشته پادشاه توضیح میدادن .