۱۰ فرنچایز بازی که بیشترین تغییر را در طول زمان داشتهاند

در دنیای بازیهای ویدیویی، ساختن دنباله برای یک فرنچایز بازی بسیار معمول است؛ اما در این میان برخی دنبالهها دستخوش تغییرات اساسی میشوند. در این مقاله به ۱۰ فرنچایز که بیشترین تغییرات را در طول زمان داشتهاند میپردازیم.
دو روز پیش بازی موردانتظار Assassin’s Creed Shadows منتشر شد و پس از بحثهای فراوانی که حول این بازی وجود داشت، طرفداران نهایتاً دیدند که با چه چیزی طرف هستند. قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این بازی را به خودتان واگذار میکنم، اما چیزی که همهمان با دیدن چند بازی آخر این سری متوجهاش شدیم، تغییرات عظیمی است که یوبیسافت طی زمان در این فرنچایز ایجاد کرده است. این قضیه مرا به فکر واداشت که واقعاً چند فرنچایز دیگر وجود دارند که در طول عمر خود، تا این حد بالا و پایین داشته باشند؟ چند فرنچایز اکنون فقط نام و تم اصلی بازی را یدک میکشند و در اصل بازی دیگری هستند؟
در مورد برخی فرنچایزها این تغییرات مثبت بوده و توانسته کل سری را نجات دهد، در مورد برخی دیگر با استقبال روبرو نشده و به نام اصلی فرنچایز نیز ضربه زده است. در مواردی هم اتفاق خاصی رخ نداده و یک فرنچایز محبوب حتی با تغییرات فراوان نیز محبوب باقی مانده است. نکته این است هرچقدر عمر یک فرنچایز بالا میرود، اعمال تغییرات در آن اجتناب ناپذیر است. امکان ندارد شما بتوانید یک بازی را با تکنولوژی و حال و هوای ۲۰ سال پیش وارد بازار کنید و باز هم نتیجه بگیرید. اما اینکه این تغییرات تا چه حد مثبت و در خدمت مدرن کردن فرنچایز باشند، کار بسیار دشواری است.
در ادامه شما را با ۱۰ فرنچایز که بیشترین بالا و پایینها را در تاریخ خود داشتند تنها میگذارم!
Spec Ops

فرنچایز Spec Ops در ابتدا یکی از آن شوترهای نظامی بود که شاید تنها علاقهمندان به بازیهای جنگی آن را به خاطر داشته باشند. عناوین قدیمی این سری در دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ بیشتر روی گیمپلی کلاسیک و مأموریتهای نظامی تمرکز داشتند و در بهترین حالت، یک شوتر تاکتیکی معمولی محسوب میشدند. اما ناگهان در سال ۲۰۱۲، Spec Ops: The Line از ناکجاآباد ظاهر شد و همه را شوکه کرد!
The Line همه چیز را تغییر داد؛ از یک شوتر ساده تبدیل شد به یک اثر داستانمحور عمیق که روان انسان را به چالش میکشید. داستان آن، که به شدت از Apocalypse Now الهام گرفته بود، بازیکن را مجبور میکرد تا با انتخابهای اخلاقی سختی مواجه شود. گیمپلی همچنان یک شوتر سومشخص بود، اما آنچه باعث شد بازی در ذهنها ماندگار شود، روایت تلخ و سیاه آن بود که باعث شد نام Spec Ops دیگر فقط به عنوان یک بازی جنگی شناخته نشود.
شاید The Line اکنون یکی از عناوین کلاسیک سبک خودش محسوب شود، اما زمانی که عرضه شد فروش کمی داشت و متاسفانه همین باعث شد بهترین بازی مجموعه، آخرین بازی آن نیز باشد!
Assassin’s Creed

وقتی اولین نسخه Assassin’s Creed در سال ۲۰۰۷ عرضه شد، همه عاشق ایده پارکور در شهرهای قرون وسطایی و قتلهای مخفیانه شدند. بازی ترکیبی از ماجراجویی، داستان تاریخی و مخفیکاری بود که به لطف شخصیت کاریزماتیک الطائر، طرفداران زیادی پیدا کرد. اما یوبیسافت هرگز به یک فرمول ثابت پایبند نماند و بعد از نسخههای Ezio، کمکم بازی را به سمت اکشن بیشتر و جهانهای بزرگتر برد.
اگرچه تا Black Flag همچنان ریشههای مخفیکاری در بازی دیده میشد، اما از نسخه Origins به بعد، سری کاملاً به یک بازی RPG جهانباز تبدیل شد. حالا مخفیکاری تقریباً فراموش شده و سیستم لوت و درخت مهارت جای آن را گرفته است. آنها حتی با Mirage سعی کردند تا حدی به ریشهها برگردند که پروژهی خیلی موفقی نبود! برخی طرفداران قدیمی از این تغییرات ناراحتاند، اما فروش بازیها نشان میدهد که این تغییر بزرگ برای اکثر گیمرها خوشایند بوده است.
Yakuza

اولین نسخه Yakuza که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد، بیشتر شبیه یک GTA ژاپنی بود که داستانی دراماتیک درباره مافیا و زندگی خلافکاران توکیو را روایت میکرد. شخصیت کازوما، یک قهرمان آرام و خشن بود که در دل یک دنیای پر از زد و خورد و جنایت قرار داشت. مبارزات بازی مثل یک عنوان بزنبهادری سینمایی بود و داستان آن نیز سعی داشت جدی و تاریک باشد.
اما از نسخههای بعدی، مخصوصاً Yakuza 0، سازندگان این فرنچایز فهمیدند که جدیت بیش از حد جواب نمیدهد و یک چاشنی دیوانگی برای سری لازم است! حالا سری Yakuza پر از مینیگیمهای عجیب، مأموریتهای مضحک، کارائوکه خواندن، کشتی گرفتن با تمساح، و دهها اتفاق عجیب و بامزه دیگر شده است. حتی Like a Dragon، سیستم مبارزات را از بزنبهادری کلاسیک به نقشآفرینی نوبتی تغییر داد. بازی آخر مجموعه هم که چندی پیش با نام Pirate Yakuza in Hawaii عرضه شد، کلاً در فضایی تروپیکال و متفاوت از سایر عناوین سری اتفاق میافتد!
Call of Duty

وقتی اولین نسخه Call of Duty در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، این سری فقط یک شوتر خطی بود که جنگ جهانی دوم را با روایتهای سینمایی بازسازی میکرد. اما با گذشت زمان، سری به سمت جنگهای مدرن حرکت کرد و با Modern Warfare و Black Ops به اوج محبوبیت رسید.
البته همه چیز به اینجا ختم نشد، چون اکتیویژن تصمیم گرفت CoD را به فضا هم بفرستد! نسخه Infinite Warfare یکی از عجیبترین تغییرات سری بود که طرفداران چندان از آن استقبال نکردند. نتیجه چه بود؟ بازگشت مجدد به ریشهها. با عرضه Modern Warfare 2019 و WWII، این سری دوباره به حال و هوای قدیمی خود بازگشت، هرچند که بخش چندنفره همچنان تمرکز اصلی بازی باقی ماند. البته همین بخش هم در نسخههای آخر بسیار رنگیتر و نوجوانپسندتر از سابق شده و اصلاً بعید نیست ببینید دختری با موهای بنفش، یک سرباز آمریکایی تا بن دندان مسلح و یک نفر با ماسک گوریل در کنار یکدیگر میجنگند!
Grand Theft Auto

شاید بسیاری از کسانی که این مقاله را میخوانند تا به حال متوجه تغییرات اساسی سری Grand Theft Auto نشده باشند، چرا که این فرنچایز تقریباً از زمان عرضهی عنوان GTA III یک فرمول ثابت را پیش گرفته است. اما جالب است بدانید اولین نسخههای GTA در دهه ۹۰، بازیهایی دوبعدی با نمای بالا بودند که در مقابل عناوین کنونی سری شبیه یک شوخی بزرگ بودند! وقتی GTA III در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، همه چیز تغییر کرد. این بازی عملاً انقلابی در بازیهای جهانباز ایجاد کرد و از همان زمان، GTA به عنوان یکی از بزرگترین فرنچایزهای صنعت شناخته شد.
با GTA V، این سری به حدی تکامل پیدا کرد که حتی بعد از ۱۲ سال، هنوز هم جزو پرفروشترین بازیهاست. بازی به یک دنیای آنلاین زنده تبدیل شده که همچنان بهروزرسانی دریافت میکند. حالا همه منتظر GTA VI هستند تا ببینند راکاستار چه تغییرات جدیدی را برای این فرنچایز رقم خواهد زد!
God of War

God of War از سال ۲۰۰۵ با یک کریتوس بیرحم و خشن که فقط به انتقام فکر میکرد، کارش را شروع کرد. این سری یک هک اند اسلش کلاسیک بود که روی اکشن سریع، کمبوهای دیوانهوار و خشونت بیحدومرز تمرکز داشت. اما بعد از سهگانه اصلی و چند نسخه فرعی، به نظر میرسید که این سبک گیمپلی و داستانی به ته خط رسیده است. وقتی God of War: Ascension عرضه شد، همه حس کردند که این سری نیاز به یک تغییر اساسی دارد، چون فرمول تکراری آن داشت طرفداران را خسته میکرد.
بعد از چند سال سکوت، در سال ۲۰۱۸ کریتوس با سبکی کاملاً جدید برگشت. این بار او به اسکاندیناوی مهاجرت کرده و یک پدر دلسوز شده بود! گیمپلی از هک اند اسلش کلاسیک به مبارزات تاکتیکیتر و دوربین سومشخص نزدیکتر تغییر پیدا کرد. سیستم مبارزات با تبر لیوایاتان کاملاً جدید و عمیق شده بود، و داستان به جای یک انتقام خونین، روایتی احساسی درباره رابطه پدر و پسر را ارائه میداد. این تغییرات باعث شدند که God of War (2018) به یکی از بهترین بازیهای نسل تبدیل شود و ادامهاش، God of War: Ragnarok، هم همین مسیر را ادامه داد و این فرنچایز را به سطحی جدید رساند.
Resident Evil

به جرئت میتوان گفت Resident Evil یکی از معدود فرنچایزهایی است که توانسته پس از این همه تغییر در ادوار مختلف، هنوز هم طرفداران خود را حفظ کند و یکی از محبوبترین بازیهای جهان باقی بماند. اولین تغییر اساسی سری در نسخه چهارم بود که بازی از یک بازی ترسناک با دوربین ایزومتریک، به یک بازی شوتر سوم شخص با المانهای ترس و بقا تبدیل شد. نسخهی چهارم حتی مکانیزم «دوربین روی شانه» را نیز ارائه کرد که استانداردی جدید برای بازیهای سوم شخص تعیین میکرد. بازی در دو نسخهی بعدی اکشن و اکشنتر شد تا جایی که در نسخهی ششم تقریباً اثری از المانهای وحشت سری دیده نمیشد.
پس از اعتراضات عظیم طرفداران به رویکرد کاملاً اکشن نسخه ششم، کپکام بازی را به کلی تغییر داد و در نسخههای هفتم و هشتم، میزان صحنههای اکشن را به شدت کاهش، و دوربین بازی را نیز به حالت اول شخص تغییر داد. بازسازی عناوین قدیمی سری هم از طرف دیگر ثابت کرد کپکام فرمول محبوبش را هنوز فراموش نکرده و هنوز هم میتواند در این سبک شاهکار خلق کند!
شایعات حاکی از این است که نسخهی نهم سری نیز قرار است المانهای جهان باز داشته باشد که در صورت صحت آن، یک تغییر بزرگ دیگر در انتظار سری محبوب Resident Evil است!
Final Fantasy

Final Fantasy را میتوان یکی از منعطفترین فرنچایزهای تاریخ دانست، چون هر نسخهاش تقریباً با نسخه قبلی متفاوت است؛ از روزهای طلایی Final Fantasy VII که استانداردهای RPGهای نوبتی را تعریف کرد، تا نسخههای بعدی که هرکدام سیستمهای جدیدی را امتحان کردند. برای مثال، Final Fantasy X آخرین نسخهای بود که مبارزات کاملاً نوبتی داشت و بعد از آن، سری کمکم به سمت اکشنتر شدن رفت. Final Fantasy XII یک سیستم شبه MMO معرفی کرد، Final Fantasy XIII روی مبارزات سینمایی تمرکز کرد، و Final Fantasy XV تقریباً یک اکشن-RPG کامل شد.
و حالا به Final Fantasy XVI میرسیم که دیگر رسماً تبدیل به یک بازی اکشن شده است، طوری که طرفداران قدیمی اصلاً نمیتوانند باور کنند این همان سری نوبتی کلاسیک است. حتی داستان و دنیاسازی این نسخه به سبک دارک فانتزی نزدیکتر شده و شباهتهایی به Game of Thrones دارد. خلاصه این که Final Fantasy یک فرنچایز است که از ابتدا تا امروز همیشه در حال تغییر بوده، و این ویژگی باعث شده پس از این همه عنوان ریز و درشت، این سری هنوز حرفی جدید برای گفتن داشته باشد!
Prince of Persia

Prince of Persia یکی از قدیمیترین فرنچایزهای این لیست است که از سال ۱۹۸۹ کارش را با یک پلتفرمر سینمایی دوبعدی شروع کرد. این سری در اوایل کارش به واسطه گیمپلی چالشبرانگیز و حرکات انیمیشنی نرم شناخته میشد. اما در سال ۲۰۰۳ با Prince of Persia: The Sands of Time، این سری دوباره متولد شد و به یکی از تأثیرگذارترین بازیهای اکشن-ماجراجویی تبدیل شد. مبارزات آکروباتیک، مکانیک بازگرداندن زمان و داستان جذاب، همه باعث شدند که این نسخه به یک کلاسیک بینظیر تبدیل شود.
اما یوبیسافت نتوانست این فرمول را برای همیشه نگه دارد. Warrior Within سری را دارکتر و خشنتر کرد، The Two Thrones سعی کرد تعادل برقرار کند، و سپس در سال ۲۰۰۸، یک ریبوت کاملاً متفاوت عرضه شد که از نظر گرافیکی و داستانی تغییرات زیادی داشت اما در نهایت موفق نشد. با آمدن Assassin’s Creed، یوبیسافت تقریباً این فرنچایز را رها کرد، با اینکه مشخص نیست یوبیسافت میخواهد با این سری چه کند، اما بازسازی Sands of Time و جدیدترین عنوان سری به نام The Lost Crown، نشان میدهند این کمپانی هنوز شاهزادهی ایرانی را فراموش نکرده است.
Tomb Raider

لارا کرافت یکی از نمادینترین شخصیتهای دنیای گیم است، اما مسیر او در طول این سالها کاملاً تغییر کرده است. Tomb Raider در سال ۱۹۹۶ به عنوان یک ماجراجویی اکشن سهبعدی عرضه شد که ترکیبی از معماها، اکتشاف، و تیراندازی بود. این سبک گیمپلی تا اواخر دهه ۲۰۰۰ ادامه داشت، اما در آن زمان فرمول بازی کمی کهنه شده بود و نسخههای اخیر مثل Tomb Raider: Underworld دیگر جذابیت سابق را نداشتند.
در سال ۲۰۱۳، سری کاملاً ریبوت شد و لارا از یک ماجراجوی حرفهای به یک بازمانده جوان تبدیل شد که تازه یاد میگرفت چطور زنده بماند. بازیهای Tomb Raider (2013)، Rise of the Tomb Raider و Shadow of the Tomb Raider بیشتر بر بقا، شکار، و دنیای باز تمرکز کردند و لحن داستانی واقعگرایانهتری داشتند. این تغییرات باعث شدند که فرنچایز دوباره زنده شود و با اینکه هنوز مشخص نیست آینده این سری چه خواهد شد، اما قطعی است که لارا کرافت همیشه در حال تکامل بوده و خواهد بود.
نظر شما چیست؟ کدام فرنچایزها به نظر شما بیشترین تغییرات را داشتهاند؟




















پر بحثترینها
- آیا گیمرها ۸۰ تا ۱۰۰ دلار بابت GTA 6 پرداخت خواهند کرد؟
- سلطه Assassin’s Creed Shadows در جدول پرفروشترین بازیهای استیم
- بلا رمزی مبتلا به اوتیسم است
- بازی Assassin’s Creed Shadows موفقترین نسخه سری از نظر تعداد بازیکنان همزمان استیم شد
- سرنوشت یوبیسافت به عملکرد بازی Assassin’s Creed Shadows بستگی دارد
- مدیر سابق سونی نمونه اولیه کنسول Playstation Nintendo را در کمد خود دارد
نظرات
اساسین کرید همیشه جز بهترینهاست حالا هر چقدر هم که تغییر کنه برای ما یک شاهکار است.
از همین الان یاسوکه نمیتونه از یک دیوار کوتاه بالا بره پس فردا تو اساسین های بعدی پارکور و مخفی کاری رو کم تر میکنن بعد باز برای شما این شاهکاره ؟
اساسین دیگه خیلی طولانی شده باید ولش کنن بنظرم
بنظرم فرانچایز سونیک هم میتونست اینجا باشه
تحولات خیلی عظیمی داشت و توی تمام ژانر های ممکن نفوذ کرد
ریسینگ ، ورزشی ، شوتر و….
شوتر؟ جدی؟ کدومش؟
احتمالا منظورش Shadow the hedgehog 2005 عه
عااا! اوکی.
اسپین آف Shadow the Hedgehog
تقریبا یه پلتفرمر شوتر سوم شخص هستش
فهمیدم، مرسی.
دقیقا حتی درباره pac man میشه همین رو گفت
سوپر ماریو رو یادتون رفت😂
گاد آف وار یکی از بیشترین و بدترین تغییرات گیم پلی رو داشت…
جای رد فکشن هم خالی بود
تغییر گیم پلیش بد نبود. آپشن دیگه ای جلوی سازنده هاهم نبود
برای میزان فروش آره ولی کیفی نه…
ببینید بستگی داره چطور بهش نگاه کنیم تغییرات God of War کاملا بنیادی بودن، از یه Hack And Slash خطی تبدیل شد به یه اکشن ماجرایی با تمرکز روی داستان و مبارزات تاکتیکی تر، اگه بخوایم مقایسه کنیم و مثال بزنیم تغییرات God of War با چیزی مثل Resident Evil 6 فرق داره RE6 سعی کرد یه فرنچایز ترسناک رو تبدیل به یه شوتر هالیوودی کنه که اصلا جواب نداد ولی تغییرات GOW نتیجه دادن و باعث شدن یه نسل جدید از گیمرها هم جذبش بشن
این جور تغییرات سلیقه ایه خیلیا کریتوس قدیمی و Hack And Slash سریع رو ترجیح میدن من جمله خود من چون نسخه های کلاسیک از دوربین ثابت سینمایی استفاده میکرد و طوری بود که باس فایت ها کامل دیده میشدن و ابهتشون لرزه به تنمون مینداختن ریتم مبارزات تند و حماسی تر بود و خیلی موارد دیگه که اگر بخوام بگم کامنتم طولانی میشه، خیلیا هم از نسخه جدید و عمیق تر خوششون اومده که سلیقه و نظرشون محترمه
در کل تغییرات تو فرنچایزهای قدیمی همیشه یه چالش بزرگ بوده از یه طرف نوآوری برای زنده نگه داشتن یه سری لازمه ولی از طرف دیگه اگه زیادی از ریشهها فاصله بگیره ممکنه طرفدارای قدیمی رو از دست بده، تغییر خوبه ولی باید با حفظ روح اصلی فرنچایز انجام بشه وگرنه نتیجش میشه بازیهایی که فقط اسم یه سری محبوب رو یدک میکشن ولی اون حس نوستالژیک و اصالتشون رو از دست دادن
وقتی گاد اسنشن همون دوربین و همون مبارزات ولی با کمی پیشرفت داشت ولی همه گفتن تکراریه و نمره پایین گرفت و منتقد و بازیکن کوبیدنش. چیکار کنه؟؟؟دوباره بیاد واسه دل یه عده محدود نسخه ۲۰۱۸ هم مث گاد های قدیمی بسازه؟؟؟؟
عقل دارین اصلا؟؟؟
وقتی از نسخه اسنشن استقبال نشد به شرکت فهموندن که ما دیگه گاد اینجوری نمیخوایم. شرکت هم ناچارا اینجوری سافت ریبوتش کرد
چرا شر و ور میگی برا خودت ؟
ما ۶ تا گاد آف وار ( با نسخه های فرعی ) داشتیم با گیم پلی کلاسیک. دویل می کرای هم شش نسخه داریم ( با احتساب DMC ). چطور شده یکی تکراری و کسالت بار شده و اون یکی هنوز خواهان داره ؟
قصدم هیت دویل نیست ( چون میدونم الان یه ابلهی مثل تو میاد چرت میگه ) میگم این حرفهای گیم پلی تکراری و… بولتشی بیش نیستن. اسنشن هم میبینی کوبیده شد بخاطر داستان نچندان خوب و چند نفره ضعیف و یه سری مسائل دیگه کوبیده شد… Understand ؟
اینا بهانه های صد من یه غازه.
وگرنه مبارزات اسنشن دقیقا دقیقا همون نسخه سوم با کمی پیشرفت و تغییر ظاهر بود ولی دیگه اشباع شده بود این سبک. اون قدیمی ها هم دیگه حس نوستالژی هنوز زنده نگهشون داشته. وگرنه همین گاد ۲۰۱۸ همین سبکی بود باز مینالیدن که این قدیمیه و خوب نیست و …
این سبک جدید هم فوق العادس. اگه بد بود جایزه بهترین بازی سالو نمیگرفت. اگه بد بود این همه فروش نسخه نداشت
ی عده محدود گیر دادن اون خوبه اون خوبه تا به نسخه های جدید هیت بدن. وگرنه نسخه های جدید فوق العاده ان
عزیز من هیچکس از تکراری بودن بازی حرفی نزده. بازی ضعیف بوده مشکل داشته. بازی که نکردی یه چیزی از چند تا بچه فن افتاده سر زبونت داری برا این و اون تکرارش میکنی. به جا این کارا برو دو تا نقد بخون بفهمی مشکل از کجا بوده. که البته بعید میدونم بفهمی…
تو نمیفهمی بی تربیتی اصلا صحبتی باهات ندارم
دقیقا حرف دوستمون درست بود نخسه اسنیشن بخاطر داستان ضعیف غیر ضروری و ابیلیتی های فوقالعاده تکراری نمره نگرفت وگرنه دولی مای کرای رو داریم که با همون گیم پلی قدیمی هنوزم خواهان داره و خود سری دویل مای کرای از سری گاد قدیمی تره ولی بازم خواهان داره و بهترین هکند اسلش نسل هشتم آخرین نخسه این سری بود.
شاید رو دویل مای کرای جواب داده ولی رو گاد دیگه جواب نمیداد.
البت همین دویل مای کرای اخر رو من دیگه دوست نداشتم اصلا.
تغییر گاد ضروری بود و به بهترین شکل ممکن جواب داد.
گیم پلی تکراری نبود که باعث شد اسنشن نابود بشه
داستان ضعیف اونم برای تعریف وقایع اولیه ی خط داستانی فرنچایز(بخاطر نبود کوری بارلوگ نویسنده ی اصلی استودیو)، لول دیزاین تکراری و کپی پیست(ی سری جاها اصلا نمیدونستی داری نسخه ی جدید پلی میدی یا نسخه سه)، نبود تنوع سلاح(اصلی ترین عامل مهمه گیم پلی تو ژانر H & S) دلایل بارزی بودن که نمرات و فروش اسنشن رو به حدی خراب کردن که سونی میخواست دکمه ی فرنچایزو بل کل بزنه
تغییر سبک بازی بی دلیل نبوده ولی دلیلشم منسوخ شدن گیم پلی بازی نبوده
هرچقد نقد منفی پیرامون گاد اسنشن بود اصلی ترینش گیم پلی تکراری بود نه داستانش.
داستانش تو اولویت های بعدی بود.
ولی گیم پلی رو چون شیش سری قبلی مث هم بودن دیگه دل گیمر رو زده بود و نیاز به تغییر داشتن
عزیز جان حرفای منو درست خوندی؟
بلاخره داستان یکی از نقاط ضعفش بود یا نه؟
دارم میگم بازی هیچ لول دیزاین و طراحی محیط خاصی نداشته و گاهی فک میکردی داری یکی از همون نسخه های قبلیو پلی میدی
علاوه بر اون تنوع سلاحیم درکار نبود و فقط چندتا عنصر بیخودی که نمونشونو تو سلاح های نسخه های قبلی دیدیم به شمشیر های کریتوس اضافه کرده بودن همین خودش ی پسرفت خیلی برزرگ نسبت به نسخه ی سومه با وجود اون همه سلاح و ابزار جنگی خفنی که کریتوس در دست داشت
اینا هیچکدوم ربطی به گیم پلی ندارن فقط سبک هک اند اسلش بازیه که گیم پلی به حساب میاد؟
الان نسخه اول و دوم چه فرقی داشتن. یا چه چیز انقلابی تو نسخه سوم بود؟ یا نسخه های psp؟؟؟
همشون مث همون گاد یک ۲۰۰۵ بودن ک هر نسخه کمی پیشرفت یا تغییر ظاهر داشتن.
قبلاً هم گفتم این تغییرات همه بخاطر تعویض کارگردان بود، اگه این شیوه ی اشتباه رو بهش ادامه نمیدادن الان فاجعه ای به اسم اسنشن و رحمناروک رو نداشتیم
درواقع این قانون اشتباه در استودیو حتی روی نسخه ۳ هم تاثیر گذاشت و در مواردی نسبت به ۲ نسخه ی اول تغییر کرد، بعدش هم که ایده ی ریبوت شدنش توسط کوری بارلاگ شکل گرفت و فقط قشر کژوال رو هدف قرار دادن
در نظر داشته باش که تو کل سیر تکامل سه گانه ی اصلی یونان به خصوص نسخه ی دوم که بهترین رشد شخصیتی کریتوس درش بوده و البته نویسندگی کل داستان سری یونان به دست کوری بارلوگ رقم خورده، این مرد ی نابغس که سانتامونیکا و فرنچایزو از نابودی واقعیش تونست نجات بده الکی از ی دائمالخمر معتاد به ماریجوانا مثل دیوید جفی پایین تر نیارش
البته از ی افراطی گرایی که میازاکیو خدای خودش میدونه و بی برو برگشت به هر بازی هیت میده و فقط ژانر سولزو با توهم هاردکور گیمر بودن خودش بالا میبره انتظار دیگه ای نمیره
دوست عزیز باور کن من فقط میازاکی رو بالا نمیبرم، من صرفاً معتقدم که هیچ استودیویی بهتر از فرام سافتور نیست و واقعا درک نمیکنم چرا بعضی ها میگن راکستار
البته خب طبیعیه چون ۹۰ درصدشون فن gta هستن، درهرصورت بله شما درست میگی کوری بارلاگ واقعا یه نابغه هست و هیچ شکی توش نیست
گیم پلی خیلی خوبی داره و اینکه به بهترین شکل فرنچایز گاد او وار رو تونستن دوباره زنده کنن.
همینطور اویل ۷ و ۸
والا این نکته دقیقا واسه اکثر فرانچایزهای یوبیسافت صادقه مثل گوستریکون
ولی بارزترین فرانچایزی که حتی لایق رتبه یک این لیسته چیزی نیست جز سری “Helldivers”
راستی سازنده های Tomb rider الان دارن چیکار میکنن؟ خیلی وقته نسخه جدیدی هم که ندادن
دارن روی perfect dark کار میکنن. گویا یه نسخه جدید از تومب ریدر هم در حال ساخته
چقدر دلم واسه یه نسخه جدید از سری توم ریدر تنگ شده 🫠💔.
سری گاد بدترین تغییر و دانگرید رو داشت
به معنای واقعی کلمه عقب گرد تو تکامل کرد
جای اساسین کرید و کالاف اینجا نیست. مردم بخاطر تغییر نکردن این فرنچایز ها مینالن بعد تو لیست بیشترین تغییر هان؟
دلیل نمیشه چون مردم از تغییرات راضی نبوده باشند بازی تغییری نکرده باشه ، این فرنچایز یکی از بیشترین تغییرات رو داشته و توی این پست هم بوده حالا تغییرات خوب بوده باشه یا بد
باشه ولی کالاف چه تغییری کرده؟از جنگ جهانی اومده تو جنگ های مدرن که این تغییر بزرگی تو گیم پلی یا چیز دیگه ای نیست. خیلی از بازی های دیگه تغییراتی مثل کالاف داشتن
کالاف رو نمیدونم ولی اونم کم تغییرات نداشته ، همونطور که تو متن هم گفته شده حتی تو فضا هم رفته
داداش اون محیطه بازیه مگرنه ادونس وارفیری که تو میگی از نظر مخاطبا یکی از بدترین نسخه هاست. هیچ تغییری تو گیم پلی این نسخه نبوده فقط محیطش تو فضا بوده ولی گیم پلی با مدرن وارفیر هیچ فرقی نداشته
مدرن وارفر ۲ بازی رو از یه شوتر بی مغز به یه بازی با داستان خیلی خفن با صحنه های دراماتیک تبدیل کرد
بیشتر از ژانر اخه؟
سری فال اوت بگمونم باید باشه من از قسمت ۳ شروع کردم، نسخه ایزومتریکش طرفدارای سرسخت و متعصبی داره ، حتی رفتم تاریخچه سازنده ها و شرکتشو که خوندم فهمیدم این بازی اونقدر توی جامعه گیمرهای آمریکا به عنوان یک اثر با رویکرد فرهنگی جا افتاده بود که طرفدارا واسه لانچش جشن و پایکوبی میگرفتن و از همه ایالتها میریختن واسه امضا گرفتن و دست بوسی کارگردانهاش .
نسخه سوم بواقع یک تحول شگرف بود هیچکس فکرشو نمیکرد بازی در این حد تغییرات اعتیاد آور داشته باشه حتی یادمه طالبان اون موقع از این بازی برای انرژی دادن به نیروهاش استفاده میکرد و از تصویر معروف خرابه های واشنگتون و کاخ سفید برای پاراپاگونداهاش بهره میبرد.
عجیبه با وجود اینکه Doom تغییرات پر سرو صدایی داشت اما بهش توی مقاله توجه نشده ، این بازی که نسخه اولش خودش انقلاب کرد در نسخه های جدیدتر کلی هیاهو به پا کرده .
سری زلدا و ماریو با Xenosaga مسیر تغییر پر فراز و نشیبی هم داشتن . دیگه اصلا نیازی نیست توضیح داد و سرشون بحث کرد
از بازی های استراتژیک هم میشه زیاد نام برد مثل :
Total War و Civilization
سری XCOM که واقعا تغییراتش خفن بود
اما یه بازی اینقدر طرفداران روی تغییراتشون هم حساس بودن هم منتظر سری جدیدش بودن که حاضر میشدن برن سازنده هاشو از شدت عذاب بی خبری و انتظار زنده زنده بسوزونند:
StarCraft
تغییراتش یادمه کمی شبیه به C&C بود اما بازی رو کوبوند و طرفداراش اونقدر کیف کردن دیگه مثل قبل دنبال نسخه جدید نیستن .
یکی از دوستان گفته بود چرا اسمی از سونیک نیست
جا داره منم بگم ریمن از یوبی
خدا بیامرز روحش شاد Saints Row
عجب آدمی بود ، چه شخصیتی داشت، چقدر تغییراتش توی قسمت سوم عالی بود ادم سیر نمیشد از اینهمه خلاقیت ، همینکه از سایه لقب کپی GTA خودشون رو کشیدن بیرون ، خودش یک تغییر بزرگ بود ، روندش در ادامه چقدر خوب بود.
هی هی هی ،حیف شد، بازی شریفی بود ، عاشق اون سلاح بودم که کوسه از زیر آسفالت خیابون میزد بیرون با افکت آب و دشمنا رو با هر درجه و میزان سرسختی که داشتن یه لقمه چپ میکرد ، بعدیش سلاح پرتاب لیزری از آسمون بود که ذوب میکرد هر چی سر راهش بود .
خدا به سازنده هاش عمر با سعادت بده .
سری Dragon Age هم میتونست باشه، هر نسخش یجوریه و هر نسخه هم بیشتر از قبل و ب روش های خودشون از ریشه های سری(CRPG) فاصله میگرفت:
Dragon Age: Origins ک اولین و بهترین نسخه سری هس با اختلاف، ی CRPG بود
Dragon Age II شد ARPG اما خب اتمسفرش هنوزم دارک فانتزی بود
Dragon Age: Inquisition کمی سعی کرد شبیه Origins بشه ولی خب اتمسفرش دیگه دارک فانتزی نبود
Dragon Age: The Veilgurd هم ک دیگه همه دیدن چطوری بود
سری کسلوانیا
از ی بازی ۲بعدی خطی شروع شد
تبدیل ب یکی از خالقین سبک مترویدوانیا شد
و در نهایت تبدیل ب هک اند اسلش ۳بعدی شد
واقعا ناراحت کننده است میبینم این فرنچایز دیگه زیاد جایی دیده نمیشه
من نمیدونم که آدم های مانند من چقدر هستن ولی من جزو کسایی هستم که هم از سبک کلاسیک و مخفی کاری سری خوشم میاد و هم عاشق فرمول جدید هستم، تنها نقدم بهش بیش از حد طولانی بودنه، بعد از تجربه The Last of Us Part 1 فهمیدم که یک تجربه کوتاه ۱۲ ساعتی اگه با کیفیت باشه حتی میتونه بیشتر از ده ها و صد ها ساعت گیمپلی با کیفیت متوسط توی ذهن ماندگار بشه.
آینده سری چه به سبک میراژ عرضه بشه، و چه به سبک جدید، من استقبال میکنم. مخصوصا از لحاظ غوطه وری و
حس تاریخی دادن، هیچ سری به اندازه اساسین نمیتونه خوب عمل کنه به سلیقه من.
دقیقا حتی درباره pac man میشه همین رو گفت
کالاف کم مونده بود بره تو اثر دایناسور ها!
وقتی ۳ ساله کالاف بازی نکردم ولی یهو با عکس های عجیب و غریب فضای سمی کالاف روبرو میشم و به خودم میگم نکنه این سازنده های قسمت های بعد رو هم بخوری کرده باشند.🗿