نقد و بررسی فیلم The Exorcist: Believer
فیلم The Exorcist به کارگردانی ویلیام فریدکین فقید در سال ۱۹۷۳ اکران شد و توانست نظرات فوق العاده مثبتی را از طرف مردم و منتقدان جلب کند.
آن فیلم حتی برنده ۲ جایزه اسکار شد و قطع به یقین یکی از مهمترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینماست. حالا دنباله رسمی آن پس از ۵۰ سال با نام The Exorcist: Believer اکران شده است.
پدری که متوجه نشانههای تسخیر شیطانی در دختر خود و دوستش می شود؛ با وحشت و درماندگی به سراغ کریس مک نیل می رود؛ یعنی تنها فرد زنده ای که قبلاً شاهد چنین چیزی بوده است.
احتمالا هر کسی که در حال خواندن این نقد است از وضع ناامید کننده نمرات این فیلم آگاه است. در ابتدا به نظرم خوب است که به دلایل این اتفاق بپردازیم و از همین طریق وارد نقد و بررسی جزئیات فیلم بشویم.
اساسا یکی از مهمترین دلایلی که باعث افت نمرات مردم و منتقدان شده است مقایسه این فیلم با نسخه اصلی خودش در سال ۱۹۷۳ است. سایه آن فیلم قدیمی روی «جن گیر: مومن» سنگینی کرده است و این فیلم نتوانسته است در هیچ زمینهای موفقیتهای فیلم قبلی را تکرار کند. یکی دیگر از مهمترین دلایلی که باعث ناامیدی بسیاری از مخاطبان شده؛ این است که فیلم چندان ترسناکی نیست. ژانر وحشت سالیان سال است که به یک ژانر بیکیفیت و دسته چندمی تبدیل شده است و دلیل آن هم بد سلیقگی مخاطبان این ژانر و به دنبال آن سواستفاده استودیوها برای کسب درآمد است. برای اکثر مخاطبان امروزی ژانر وحشت، سینما، کارگردانی، شخصیت پردازی و … اهمیت خاصی ندارد و آنها صرفا این فیلمها را تماشا میکنند تا بترسند! یعنی برای آنها اصلا هیچ چیز دیگری مهم نیست و صرفا ترسناک بودن و القا کردن حس ترس و وحشت در فیلم کافی است. کافی است یک فیلم پر باشد از Jump Scare و لحظات نفس گیر! این شده است که امروز به جایی رسیدهایم که اکثر مخاطبان جدی سینما به ندرت به آثار ژانر وحشت نگاه میاندازند! به شخصه برای خودم کم پیش میآید که بنشینم و یک فیلم ترسناک نگاه کنم. البته طبیعتا منظور من این نیست که این ژانر اصلا سینمایی نیست و هر فیلم ترسناکی یک اثر فاجعه است. ما فیلمهای شاهکاری مثل Shining اثر استنلی کوبریک را در این ژانر داشتیم و در سالهای اخیر هم بودهاند آثار خوب و قابل قبولی که ارزش تماشا داشتهاند. مشکل من با جریان اصلی فیلمهای این ژانر در سالیان اخیر است. استودیوها همیشه به فکر کسب درآمد و فروش فیلمهایشان هستند و واضح است کیفیت آثار در اولویت آنها نیست. بنابراین وقتی میبینند به چه سادگی (با چپاندن چند سکانس مثلا پرالتهاب و Jump Scare) میتوانند مردم را به سینما بکشند دیگر به خودشان زحمت خاصی نمیدهند و با کلیشههای همین ژانر و بحث جن و جن گیری سالانه میلیونها دلار کسب درآمد میکنند! حال با این مقدمه به سراغ نقد و بررسی «جن گیر: مومن» برویم.
همین ابتدا باید بگویم که اگر شما هم جزو مخاطبان معمول ژانر وحشت هستید و به دنبال یک فیلم وحشتناک با کلی Jump Scare هستید؛ سراغ این فیلم نیایید چون حسابی ناامید خواهید شد! این فیلم در ژانر وحشت ساخته شده است ولی احتمالا یکی از غیرترسناکترین فیلمهای سال است. اِلِمانهای ژانر وحشت در این فیلم دیده میشود اما خود فیلم چیز ترسناکی از آب در نیامده است. خود من با اینکه از مخاطبان جدی این ژانر نیستم ولی نهایتا یک Jump Scare در کل فیلم حس کردم و هیچ لحظهای در فیلم نبود که واقعا نفس گیر باشد. به نظرم کارگردان (دیوید گوردون گرین) بلد نیست که چگونه سکانسهای ترسناک خلق کند و انگار که او سعی داشته با تقلید از روی فیلمهای ترسناک دیگر و با استفاده از کلیشههای ژانری، این سکانسها را بسازد که ناموفق بوده است. فیلم برای ساخت چندین و چند Jump Scare تلاش میکند اما اکثرا ناموفق هست و نمیتواند بیننده را غافلگیر کند. یعنی فیلمساز علاوه بر اینکه در ساخت تعلیق ناموفق است (چون شخصیت پردازی درست حسابی انجام نداده است که آن شخصیت برای ما اهمیت ویژهای داشته باشد) در ساخت شوک و غافلگیری هم ناموفق است و این یعنی فیلمساز همهجوره بازی را باخته است چرا که حتی فیلمهای ضعیف و فاجعه این روزها هم حداقل توان ساخت شوک را دارند ولی این فیلم توان آن کار را هم ندارد! فیلمساز اکثر سکانسهای ترسناک را با حضور چندین و چند آدم میسازد و خب این موضوع به شدت از ترس ماجرا کم میکند. جدا از این «دیوید گوردون گرین» حتی نورپردازی درست هم بلد نیست و اثرش از نظر بصری هم چیز جذابی نیست! خصوصا در سکانسهایی که در شب و تاریکی ضبط شدهاند به سختی چیزی پیداست!
همانطور که بالاتر ذکر کردم این فیلم از منظر قواعد ژانری کاملا شکست میخورد و نتوانسته است آن حس ترس را به بیننده منتقل کند. سازندگان قصد داشتهاند فیلم را در فضای درام-خانوادگی و با مضامین مختلف دینی-مذهبی بسازند. اگر دقت کنید میبینید که تقریبا در ۵۰ دقیقه ابتدایی فیلم هیچ اثر مستقیمی از جن و سکانسهای ترسناک نیست! یعنی تا حدی هم خودشان قصد داشتند چنین کاری کنند چرا که مثلا سکانس گم شدن ۲ دختر در جنگل میتوانست سکانس مخوفی باشد ولی ما اصلا اتفاقات جنگل را در طول فیلم نمیبینیم! اما مشکل دیگر فیلم اینجاست که علیرغم اینکه زمان را از سکانسهای ترسناک میگیرد و به درام و داستان میدهد؛ در آن بخش هم چندان موفق عمل نمیکند. ما هیچ شخصیت پردازی درستی را در فیلم نمیبینیم و با هیچ شخصیتی به معنای واقعی همراه و هم مسیر نمیشویم و این هم شکست بزرگ دیگر این فیلم است. یعنی سازندگان از صحنههای ترسناک زدهاند تا درام و شخصیتهای درست ارائه کنند اما چندان موفق به انجام این کار هم نمیشوند! مشخصا این فیلم در پشت پرده ساخت خود ایدههای جالبی داشته است که اگر درست اجرا میشدند میتوانست این فیلم را به اثری قابل تحسین و متمایز از فیلمهای کنونی این ژانر تبدیل کند چرا که فقط روی سکانسهای وحشتناک وقت نمیگذارد و سعی میکند روی شخصیتها، گذشته آنها و داستانشان وقت بگذارد و این تلاش قابل درک و قابل دفاع است اما مشکل این است که تیم اجرایی همه این ایدهها را به باد داده است و آنها نتواستند در زمینه خلق شخصیت و تراژدی موفق عمل کنند. البته ذکر این نکته ضروری است که ما اگرچه شخصیت پردازی چندان خوب و دقیقی نمیبینیم اما تعامل بین کاراکترها یک نکته مثبت در فیلمنامه محسوب میشود. همچنین مضامین مختلفی که در فیلم به کار رفته است (که اوج آن در پایان بندی فیلم است) اگرچه پرداخت دقیق و کاملی ندارند؛ اما باعث شدهاند اثر دارای یک روح و عصارهای باشد که در کمتر فیلم ترسناکی آن را شاهد هستیم. مهمترین نقطه قوت فیلم هم همین است.
از ریتم خوب فیلم هم نباید گذشت. به نظرم سازندگان توانسته بودند وقایع داستان و اتفاقات را به گونهای بچینند که فیلم همواره در حال اوج گرفتن باشد و همین موضوع باعث شده است آنها ضرباهنگ فیلم را به درستی کنترل کنند. فیلم جوری ساخته شده است که چندین ژانر سینمایی را با یکدیگر ترکیب کرده است و در این بین، حوصله بیننده سر نمیرود و ران تایم ۱ ساعت و ۵۰ دقیقهای فیلم درست مدیریت میشود.
داستان درباره یک پدر و دختر است که با یکدیگر صمیمی هستند و یک روز این دختر با دوستش به جنگل میرود و جن زده میشود. حالا این پدر در تلاش هست تا دخترش را دوباره به حال خوب خودش برگرداند. همانطور که دیدید داستان کلیشهای است و علاوه بر داستان، شخصیتها هم کلیشهای هستند. (که عملا شخصیتی به معنای درست کلمه نداریم!) اما در بین این کلیشهها به نظرم پیچش انتهایی فیلم جذاب بود. جایی که با یک فلش-بک متوجه شدیم که پدر بین زنده ماندن دختر یا همسرش -برخلاف تصور اولیه ما- همسرش را انتخاب کرده است!
گریم دختر بچهها هم قابل قبول و خوب است ولی جلوه ویژه در برخی لحظات ضعیف است. در کل جلوه ویژه بدی را شاهد نیستیم ولی در لحظاتی که نیروهای ماورایی به تصویر کشیده میشود تیم ساخت جلوه ویژه ناموفق ظاهر شدهاند.
من به شخصه خودم از بچگی با موسیقی بزرگ شدهام و در این زمینه تا حدی کار کردهام. بنابراین در هر فیلم، به موسیقی متن توجه ویژهای میکنم و آن را یکی از بخشهای بسیار مهم و ویژه هر فیلمی میدانم. فیلم «جن گیر: مومن» در زمینه موسیقی متن بسیار خوب است. «آما عباسی» آهنگساز پاکستانی-آمریکایی در کنار «دیوید وینگو» موسیقی متن شنیدنی ساختهاند که به خصوص در پایان بندی بسیار خوب فیلم، به شدت تاثیرگذار است.
اما اگر مجموعا کل فیلم را فیلمی نسبتا ضعیف بنامیم؛ قطعا پایان بندی فیلم بسیار خوب است و یک پایان احساسی و تا حدی تاثیرگذار برای این فیلم میسازد. پایانی که شاید این فیلم لایقش نباشد. یک مونولوگ قابل توجه داریم که در ادامه به آن میپردازم. موسیقی متن عالی داریم و همینطور یک سکانس دیدنی:
دوربین از پشت شیشه کریس مک نیل (با نقش آفرینی خاطره انگیز الن برستین) را نشان میدهد. سپس در اتاق باز میشود و دوربین به چهره پیرزن کات میخورد و او میگوید:«ویکتور تویی؟» سپس دوربین همزمان به سمت چپ پن و به پایین تیلت میکند و ما میبینیم که یک زن میانسال آنجاست. بله! او ریگن با نقش آفرینی خاطره انگیز «لیندا بلر» است! (داخل پرانتز این را هم به عنوان یکی دیگر از ایدههای خوب فیلم بگویم که کریس مک نیل در آرزوی دیدن دخترش ۵۰ سال را سپری کرده است و حالا پس از ۵۰ سال او کنارش است. اما او دیگر قادر به دیدن دخترش نیست چرا که دیگر نابینا شده است!)
و در پایان خوب است که با مونولوگ پایانی فیلم که قابل تامل و خواندنی است نقد و بررسی را به پایان برسانم:
«به نظرت شر و بدی چیه؟ بهت میگم به نظرم چیه. به نظرم ما با امید، رویا و میل به خوشحالی به دنیا میایم و شیطان یه آرزو داره. کاری کنه تسلیم بشیم. مثل ایوب، مثل ایوب توی صحرا، ما میتونیم تحمل کنیم، میتونیم التیام پیدا کنیم. برای بعضی هامون سخت تر از بقیه میشه. برای بعضی هامون… خیلی بیشتر طول میکشه تا به آرامش برسیم. ولی اون آرامش هم یه انتخابه. انتخابی که موهبت های اطرافمون رو پیدا کنیم و اونا رو با خودمون حمل کنیم. و شاید این چیزیه که خدا، هر خدایی و یا هر شخص خوبی ازمون میخواد. اینکه ادامه بدیم. انتخاب کنیم که مقاومت کنیم و هیچوقت تسلیم نشیم. که باور داشته باشیم.»
در پایان باید گفت که فیلم «جن گیر: مومن» برخلاف حرفهای پشت سرش یک فیلم افتضاح نیست. فیلمی است که ایدههای بسیار خوبی داشت که اگر در اجرا هم آن ایدهها درست پیاده میشدند میتوانستیم یک فیلم به مراتب بهتر ببینیم. اما اینگونه نشد و سازندگان این ایدهها را هدر دادند و با اثری هدر شده طرف هستیم که ضعفهای زیادی دارد و در نهایت این فیلم تبدیل به اثری شد که نه درست حسابی ترسناک است و نه به اهداف خودش میرسد.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- شرکت Sweet Baby نقشی در پروسه ساخت Dragon Age: The Veilguard نداشته است
نظرات
گرچه که خیلی شاید اینو با اون فیلم اصلی مقایسه کردن اما واقعا هم باید بدونیم ژانر ترسناک مدت زیادیه که چیز چندان جذابی برای مخاطبان خودش نداره
فقط امیدوارم یه انقلابی تو این ژانر اتفاق بیوفته
با اثری هدر شده طرف هستیم که ضعفهای زیادی دارد
فیلم رو دیدم ، فارق از بحث داستانهای کلیشه ایی که همشون دارن ، اینجا اون شیطان بود که بسیار قدرتمند بود و پایان بندی فیلم هم کاملا این رو میگه !
خب چطوری میشه که این قدرت عظیم وجود داشته باشه و فلسفه ایی پشتش نباشه ، من همیشه به این فکر میکردم که چرا باید اجنه علاقه داشته باشن که انسان رو تسخیر کنن ، چیزی که تو این فیلم ها کمتر توضیحی در موردش نمیدن !
و حالا در این فیلم میبینیم که … اسپویله نخونین اونایی که میخواین ببینین .
.
.
.
اسپوووووووووووووویییییییییل
و حالا در این فیلم میبینیم که شیطان پس از تسخیر دوتا بچه ، برای والدین اونها شرط میذاره که کدوم رو دوست دارین نگه دارین ؟! اولا که چرا تو میخوای اصلا آزاد کنی ؟! دوما که این مشخصه هر کدوم از والدین بچه خودش رو انتخاب میکنه ؟! سوما اصلا چرا گرفتی ؟! 🤌 خداییش اگر بیان زمینه سازی کنن که اهداف جن چیه برای تسخیر به نظر من فیلم بسیار بسیار تاثیرگذارتر میشه ! …
نه این فیلم نتونست اونجور که باید قشنگ باشه ….
دوستان پیشنهاد میکنم حتما نبینید…من دیدم واقعا بنظر من اصلا خوب نبود.
سینما هم سینمای قدیم. با اینکه اون زمان سینما تا این حد پیشرفته نبوده ولی چنین اثری رو ساختن( جنگیر قدیمی) ، الان با کلی پیشرفت سینما ، ولی این اثر به پای نسخه قدیمی نمیرسه.
اره واقعا موافقم.
می تونست خوب ساخته بشه ولی خب کلا هدر رفت رسما.
خسته نباشید.
حقیقتا این فیلم با فیلم فردکین در ۵۰ سال پیش قابل قیاس نیست. همون طور که نویسنده گفته فیلم خیلی نور کمی داره و اصلا خیلی سخته بخوای بعضی صحنه ها رو تشخیص بدی و آون صحنه بازگشت ریگن در آخر اصلا باور پذیر نیست. چرا باید برگرده؟
به هرحال من فیلم اصلی رو هر سال جند بار تماشا میکنم ولی این فیلم رو دیگه تماشا نخواهد کرد. خدایی فقط پوستر دو فیلم رو با هم مقایسه کنید تا بفهمید که این فیلم اگر تولید نمیشد خیلی بهتر بود