نقد و بررسی فیلم Gran Turismo | سینما در اختیار گیم
برای گیمرها و آشنایان با دنیای بازی نام “Gran Turismo” بسیار آشنا است. سری بازی “گرن توریسمو” ۷ نسخه اصلی از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۲۲ داشته است و مخاطبین زیادی را سرگرم خود کرده است.
حالا به تازگی فیلم “گرن توریسمو” توسط کمپانی سونی و کلمبیا پیکچرز ساخته شده است. فیلمی که جنبههای تبلیغاتی زیادی هم برای این سری بازیها دارد.
از موقعی که دنیای گیم یک محصول و تبلیغ جانبی برای فروش و دیده شدن فیلمها محسوب میشد زمان زیادی نگذشته است. به دفعات در سالهای نه چندان دور دیده بودیم که بازیهای زیادی به دستور کمپانیهای سازنده فیلم، ساخته میشد. اما حالا در سال ۲۰۲۳ دنیای گیم به مراتب پیشرفتهتر شده است و خودش به یکی از مهمترین بازارهای کسب درآمد و فروش محصولات تبدیل شده است که غولهای زیادی با هم در این عرصه رقابت میکنند. در زمان حال شاهد هستیم که به دستور کمپانیهای بازیسازی، فیلمهای مختلفی ساخته و روانه بازار میشوند که فارغ از کیفیت خود اثر، حتی میتوانند گیشه را هم به تسخیر خود در بیاورند. (همین امسال فیلم “Super Mario Bros” و کلی فیلم دیگر را داشتیم که از روی “گیم” ساخته شده بودند.) در ادامه به نقد و بررسی فیلم پر سروصدای این روزها “گرن توریسمو” میپردازم و تا جای ممکن از جنبههای متفاوت این اثر را زیر ذره بین قرار خواهم داد.
«گرن توریسمو» براساس داستان واقعی اما باورنکردنی تیمی از شکست خوردهها است: یک گیمر از طبقه کارگر، یک راننده سابق ماشینهای مسابقهای و یک مدیر کمالگرا که برای شرکت در انحصاریترین ورزش جهان همه داروندار خود را به خطر میاندازند.
در ابتدا میخواهم درباره شروع فیلم و بخش اول آن صحبت کنم. جایی که ما یک پسر نوجوان را میبینیم که علاقه وافری به بازی “گرن توریسمو” دارد و علیرغم مخالفتهای سرسختانه پدرش که معتقد است انجام دادن این بازی چیزی جز اتلاف وقت نیست کل روزش را پای این بازی میگذارد. چقدر این قصه آشنا است. نه؟! احتمالا خیلی از کسانی که دارند این مطلب را میخوانند؛ بارها این شرایط را تجربه کردهاند. بنابراین در همین ابتدا عرض میکنم که سازندگان اثر واقعا باهوش و کاربلد بودند و به شکل قابل توجهی نحوه جذب مخاطب را بلد هستند. (گرچه در موقعیتهایی به روشهای کلیشهای متوسل میشوند.) بنابراین شروع قصه برای اکثر مخاطبان (به خصوص گیمرها) یک شروع ایده آل و جذاب است. اما از دید مخاطبان جدیتر سینما چطور؟!
یکی از مهمترین نکاتی که در بررسی یک اثر باید به آن دقت شود شخصیتپردازیها هست. اما متاسفانه باید بگویم در این اثر ما شخصیتپردازی ای نمیبینیم! کاراکتر “یان ماردنبرو” یک کاراکتر کلیشهای است که به دفعات در فیلمهای انگیزشی مختلف کاراکترهایی مثل او را دیدهایم. کاراکتری که علیرغم مخالفتهای خانوادهاش رویای خود را به صورت جدی دنبال میکند و به هیچ وجه پا پس نمیکشد و در انتها هم به خواستهاش میرسد! کاراکتر “پدر” هم که از نظر شخصیتپردازی حتی کلیشه هم نیست! کاراکتر “جک سالتر” (با بازی دیوید هاربور) هم کلیشهای است. در مورد کاراکتر “دنی مور” (با بازی اورلاندو بلوم) هم باید بگویم که بیشتر یک کاریکاتور از یک شخص بسیار ثروتمند است! درمورد کاراکترهای دیگر فیلم از جمله “اُدری” (دوست دختر یان) و “مادر” هم که حرف نزنیم بهتر است! نتیجه چنین شخصیتپردازی (که تقریبا شخصیت پردازی نیست و کاریکاتور پردازی و کلیشه پردازی است!) باعث میشود که بخش اول فیلم ضعیف باشد. یعنی فیلم برای اینکه داستان اصلی خودش (حضور یان در مسابقات انتخابی نیسان و مسابقات اصلی) را آغاز کند بیننده را کم توقع و ناخشنود میسازد به گونه ای که دیگر مخاطب سینما اثر را در حد یک اثر تبلیغاتی و دم دستی میبیند! برای اینکه ضعف بخش اول را بهتر نشان دهم به نظرم یادآوری ۲ سکانس کافیست!
- سکانسی که “جک سالتر” سر آن میز شام دعوا میکند و نهایتا خیلی زود پیشنهاد “دنی مور” را علیرغم مخالفت اولیه میپذیرد. چیزی که کاملا قابل پیشبینی بود.
- سکانس بحث و گفتگوی “یان” با پدرش در محل کار پدر! که نهایتا “یان” با چند تا دیالوگ کاملا قابل پیشبینی و غیر سینمایی با عصبانیت آنجا را ترک میکند و به سراغ مسابقه اش میرود.
ذکر همین ۲ سکانس سند محکمی است در باب اینکه فیلم میخواهد هر چه سریعتر بخش ابتدایی و معرفی شخصیتهای خودش را رد کند تا به داستان اصلی خودش (ماردنبرو در مسابقات) برسد.
اما از بخش ابتدایی که بگذریم فیلم به مراتب موفق تر و بهتر ظاهر میشود و در برخی نکات حتی قابل تحسین هم هست!
درباره شخصیتپردازیها صحبت کردیم و گفتیم که سازندگان چقدر ضعیف در این قسمت عمل کردهاند. اما چه چیزی باعث میشود تا ما حتی قدری این شخصیتهایی که شخصیت نشدهاند را دوست داشته باشیم؟! جواب این سوال نقشآفرینی بازیگران است. “آرشی مادیکوه” جوان در نقش “یان ماردنبرو” در برخی سکانسها (سکانس بیمارستان) واقعا میدرخشد و کاراکتر کلیشهای خود را تا حدی در دل مخاطب جا میدهد. نقش آفرینی “دیوید هاربور” هم در این فیلم خیلی خوب است و یک مربی محکم و جدی و درستکار را به تصویر میکشد و شیمی جذاب معلم-شاگردی بین او و “یان” شکل میگیرد. یا حتی “جایمن هانسو” در نقش پدر (به خصوص آن صحنهای که در رختکن با پسرش همکلام میشود) و “اورلاندو بلوم” هم خوب ظاهر میشوند و تا حدی کاراکترها را در میآورند. بنابراین بخش زیادی از ضعف شخصیت پردازیها توسط کست خوب فیلم جبران میشود.
از بخش ابتدایی، شخصیتها و کست که بگذریم به خود داستان میرسیم. انصافا با اینکه شاهد یک داستان تقریبا کلیشهای هستیم فیلم قابلیت شوکه کردن بیننده را هم دارد! (سکانس تصادف) ریتم فیلم واقعا خوب است و انقدری سکانس اکشن و احساسی و کاراکترهای جورواجور دارد که بتواند بیش از ۲ ساعت مخاطب خود را پای تماشای فیلم نگه دارد.
برویم و مهمترین نقطه قوت فیلم را بررسی کنیم. چقدر فیلم در زمینه مسابقه خوب است! من خودم به شخصه کمتر فیلمی را بهیاد میآورم که این چنین با هیجان و جذاب مسابقات اتومبیلرانی را به تصویر بکشد. چندین نکته مسابقات این فیلم را جذابتر و خاصتر کرده است. یکی از نکات، ترکیبی نشان دادن بازی “گرن توریسمو” و واقعیت مسابقه است. جدا از بحث تبلیغاتی این حرکت، باعث میشود “یان” را بیشتر درک کنیم و به او نزدیکتر شویم. صحنههایی که هوایی و با استفاده از بالگرد ضبط شدهاند واقعا فوق العاده است و مخاطب عادی هم کیف میکند چه برسد به مخاطبان جدی چنین ورزشی و چنین گیمی! نوع طراحی مسابقات، ماشینهای مسابقهای و جلوه ویژه همگی با کیفیت هستند و کارگردانی خوب “نیل بلومکپ” (استثنائا در این جنبه) توانسته هیجان و حس مسابقه را به خوبی به بیننده منتقل کند به گونه ای که احتمالا خیلی از مخاطبان بعد از تماشای این فیلم بخواهند خود بازی “گرن توریسمو” را تجربه کنند. و این یعنی موفقیت کامل سازندگان در زمینه تبلیغاتی. کلا “گرن توریسمو” از نظر بصری فوق العاده است و یک اثر پرزرق و برق جذاب است که سازندگانش تنها با بودجه ۶۰ میلیون دلاری توانستهاند چنین جلوه بصری را بسازند.
“لورن بالف” و “اندرو کاوچینسکی” با همکاری هم موسیقی متن خوبی ساخته اند. “لورن بالف” ۴۷ ساله امروزه به شدت پرکار شده است و موسیقیهای خوب و قابل قبولی هم برای فیلمهای مختلف میسازد. برای اینکه بفهمید این آهنگساز چقدر امروزه پرکار است باید بدانید که فقط فیلمهای “Ghosted”، “Mission Impossible 7” ، “Tetris”، “Dungeons & Dragons” ، “Luther : the Fallen Sun” و همین “Gran Turismo” را در سال ۲۰۲۳ آن هم تا اینجای کار ساخته است !!
داستان فیلم هم همانطور که پیشتر هم اشاره کردم کلیشهای است و از کلیشههای ژانر Sport تبعیت میکند. به عنوان مثال عشق “اُدری” و “یان” که در این اثر گنجانده شدهاست به وضوح جزو قواعد ژانری حساب میشود و در اینجا هم به شکلی کلیشهای و بدون پرداخت درست میبینیم.
خوب است به نکته ای از فیلمنامه که به نظرم در فیلم کار نکرد هم بپردازیم. ما از ابتدا متوجه شدیم که “جک سالتر” در گذشته یک راننده مسابقات اتومبیل رانی بوده است ولی همواره دلیل کنارهگیری او از این رشته در طول فیلم سوالی بود که فیلمساز میخواست برای بیننده پیش بیاید. در نهایت اما میفهمیم که دلیل کنارهگیری او از این رشته تصادفی بوده است که منجر به مرگ فردی دیگر شده است. اتفاقی که برای “یان” هم میافتد و جزو اتفاقات غیرقابل پیشبینی فیلم است. اما واقعا به نظرم این نکته در فیلم اثربخش نبود و باید به مراتب تاثیرگذارتر و پختهتر دیده میشد.
مضمون فیلم هم با اینکه کلیشهای است اما کاملا با داستان و ژانر این فیلم همخوانی دارد. فیلم درباره رویا است و این را میگوید که حتی اگر همه افراد دوروبرت بهخاطر اینکه رویایت را دست نیافتنی میبینند میخواهند تو را از رسیدن به رویایت منصرف کنند؛ تو برای خواستهات بجنگ و در این مسیر سخت و پرپیچ و خم تسلیم نشو! این مضمون و داستان وقتی جالبتر میشود که میفهمیم داستان براساس واقعیت و شخصی به نام “یان ماردنبرو” هست. کلا ایده ساخت فیلم براساس زندگی او ایده کاملا هوشمندانهای بوده است.
اما از تمام این موارد که بگذریم باید اعتراف کنیم که چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید؛ “گرن توریسمو” از نظر تبلیغات یک فیلم کاملا موفق است و میتواند یک الگو برای فیلمهای تبلیغاتی دیگر باشد. درست است که از نظر سینمایی ضعفهای زیادی در فیلم دیده میشود اما میتواند مخاطبان زیادی را جذب خود کند زیرا بلد بوده است که چگونه فیلمی بسازد که محبوب شود. ریتم خوب و درگیرکننده، داستانی کلیشهای اما جذاب، نقش آفرینی های خوب، جلوه بصری فوق العاده، مسابقات مهیج و دیدنی و مضمونی تکراری ولی انگیزشی و تاثیرگذار از مهمترین نقاط قوت هستند.
در کل باید گفت “گرن توریسمو” فیلمی سرگرم کننده است که از نظر تبلیغاتی کاملا موفق است. فیلمی که میتوان گفت با عشق و علاقه به تمام گیمرها هدیه شدهاست. اگر شما هم دنبال یک فیلم سرگرم کننده اما کلیشهای در ژانر ورزشی و رشته اتوموبیلرانی هستید میتوانید حسابی از این فیلم لذت ببرید. اما اگر مخاطب جدی سینما هستید و دنبال یک فیلم، با سینمای قوی هستید، این فیلم انتخاب چندان خوبی برای شما نخواهد بود.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
نظرات
یه بیوگرافی گیمینگه ناب
این فیلم دقیقا برای گیمرها ساخته شده. می شد هر بازی اس رو فیلم شدنش رو تصور کرد به جز گرن توریزمو که نتیجه شاید فیلم سینمایی خوبی نیست، اما یک نامه عاشقانه به تمام گیمرهاست. بسیار فیلم سرگرم کننده و پرهیجان هست.
اتفاقا فارغ از بحث گیمری فیلم مهیجی هست و خیلی بهتر از ۹۹% آثار اقتباسی هست. ابدا در حد آثاری مثل راش و فورد علیه فراری نیست ولی از خیلی آثار ۲۰۲۳ بهتره و حداقل آخرش نمی گی حیف وقت.
نقد کاملا درستی بود اگر رو فیلمنامه بیشتر کار می کردن اثر بسیار بهتری میشد و حتی تو بخش جوایز سینمایی هم شانس داشت.
اتفاقا من تو نیم ساعت اول قید دیدنش رو زدم ،،فیلمی که بیشتر شبیه رویا پردازی نوجوون ها هست ،، هیچ منطق و واقعیتی هم پشت داستان فیلم نیست تماما تبلیغات برای سونی و نیسان
اتفاقا فیلمه واقعیه
داداچ این فیلم براساس داستان واقعی و زندگی Jann Mardenborough ساخته شده که از یک گیمره حرفه ایی بازی Gran Turismo بودن رسید به رانندگی حرفه ایی مسابقات اتومبیل رانی.
بعد تو میگی “هیچ منطق و واقعیتی هم پشت داستان فیلم نیست” !!!!
…
گیم Gran Turismo برای Sony هست و Jann Mardenborough هم در مسابقات اتومبیل رانی راننده کمپانی Nissan بوده. توقع داری تو فیلم بجای برندهای سونی و نیسان، برند اسنوا و سایپا ببینی؟!
انتظار خاصی هم ازش نمیرفت
انتظار یه فیلم در حد برگمان یا اسکورسیزی رو که نداشتیم ازش …
به عنوان یه فیلم تبلیغاتی عالی عمل کرده
فیلم داستانش واقعیه رویا پردازی چیه ؟؟ بنظرم اصلا ندیدی 😄
همین الان نصفه ولش کردم ، یجورایی کشش لازم رو نداره …
احتمالا بقیه ش رو شب بعد از اومدن به خونه ببینم ، اما تا اینجا بدم نیومده که کلا ولش کنم و نبینمش !
چند سالته ؟؟
من سی و دو سالمه این فیلم رو که دیدم یاد پونزده سالگی و رویاپردازی هایی که داشتم افتادم ولی الان حس میکنم سن و سالم به این فیلم نمیخوره ،،،انگار به نوعی به تصویر کشیدن رویای یک گیمر پونزده ساله هست تا دقیقه سی دیدم و بیخیال دیدنش شدم بیشتر تبلیغات واسه سونی و نیسان هستش
یه سری انتقادات شد به فیلم سر اینکه چرا نقش اصلیش سیاه پوسته تقریبا
باید بگم این فیلم بر اساس داستان واقعی ساخته شده و کسی که نقش اصلی فیلم تو واقعیت هم یه آدم سیاه پوسته !
اینو کلی گفتم چون کلا عادت شده یه عده درباره یه چیزی دانش کافی رو ندارن فقط میبینن طرف سیاه پوسته شروع به کوبیدن اثر میکنن
ازین فیلم ها زیادن که روی ،ساخته شدن بر اساس یک داستان واقعی مانور میدم ولی هیچ کدومشون واقعیت ندارن یا داستانش رو انقدر تغییر دادن که میشه گفت اصلا چیزی از داستان واقعی باقی نمونده
من که تو کتم نمیره هیچ کمپانی بیاد اون همه هزینه رو بکنه که چهار تا گیمر رو بیاره تو دنیای واقعی مسابقه بدن همین الانش شما واسه شرکت تو یک دوره ی اموزشیه فرمول یک باید نزدیک نیم میلیون دلار پول بدی که تازه این واسه اموزش هست و تا نتونی گواهینامه اش رو بگیری انگار هیچکار نکردی جز پول دور ریختن ،،،
اینکه گفته شده بر اساس واقعیت یعنی اینکه از قبل برنامه ی ساخت این فیلم شروع شده و اگر چیزی به عنوان واقعیت وجود داره در واقع سرمایه گذاری واسه تبلیغات و ساخت همین فیلم بوده ،،،چون تنها چیزی که تو این فیلم وجود نداره واقعیت هست ،،،واقعا خنده داره مقایسه گیمر و بازی سیمولیشن با دنیای واقعی
بجای اینهمه کامنت نوشتن برو اسم Jann Mardenborough رو گوگل سرچ کن و ببین که فیلم کاملاً براساس شخصیت واقعی ساخته شده.
داداش کاملا واقعیه این داستان و پروژه ش بوده ولی اکثرا کسایی که جذب کردن خودشون مثلا یع تجربیات واقعی هم داشتن اما اینی که کاراکتر اصلی فیلمه تنها کسی بوده ک هیچ تجربه واقعی نداشتع و اینم بگم که توی لمانس سوم میشن نه اول و حتی اون تصادف هم واقعیه و یع نفر کشتع میشع البته ترتیب وقایع رو تغییر دادن و توی واقعیت اوب لمانس میبرن بعد چند سال بعدش تصادف میکنه … اینا رو میتونی سرچ کنی و بخونی … منم اول برام خیلی عجیب بود ولی سرچ کردم دیدم واقعی ولی طبیعتا تو فیلم بزرگنمایی زیاد داره … اینم بگم پروژه سال ۲۰۱۸ یا قبل ترش دیگه کنسل میشه … وقایع فیلم مال ۲۰۱۳ ایناس
جدیدا نژاد پرستی افتخاره
بهش میگن پدیده نیو.ریس.یسم ( یا همون نژاد.پرستی مدرن ) که خب البته هیچکس موافقش نیست .
ولی علتش همین زیاده.رویهای هالیو.ودی ، سیا.ستهای فرهنگی و کاری و اجتماعی دستو.ری ، و … است .
بسیار فیلم خوبی نیل بلوکمپ واقعا مثل همیشه با دید گیمر فیلم ساخته
علاوه بر اون فیلم فرق بین gran tourism با سایر عناوین ریسینگ نشان میده اونهم با یک داستان بیوگرافی
واقعا بهتر از این نمیشد فیلم از روی یک بازی شبیه ساز ساخت
دیدم – عالی بود
وقتی در ژانر مسابقات ، فیلمی همچون فورد در برابر فراری ای هست که همگام با سرعت سیلندر ها ، قلبتان به تپش می افتد ، فیلم گرن توریسمو چیزی جز مشتی فریم پشت سر هم نیست
ریسینگ بازا با این حال میکنن
وقت کنم میبینمش