ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی
تجربه یک بازی ویدیویی که بخشهایی از تاریخ واقعی، افسانههای جذاب و داستانهای ایرانی را به تصویر بکشد، آرزویی شیرین در قلب اکثر گیمرهای ایرانی است.
البته بدون شک شاهنامه فردوسی خواهان بیشتری بین ما دارد و معتقدیم که افسانه هفت خوان رستم، میتواند یکی از بهترین گزینهها برای تبدیل به ویدیو گیم باشد؛ اگرچه متاسفانه دست یابی به این موارد تنها در درون خواب و رویای یک ایرانی میسر است.
به هرحال، جملهای شنیده نشده هست که میگوید: «توصیف خوشی، نیمی از خود خوشی است.» پس چرا کمی به ایده طرح چنین بازی خاصی فکر نکنیم؟ کاری که در نگاه اول شاید بیهوده باشد؛ ولی در نگاه دوم به کار انداختن قوه خاک خورده تخیل و مرور پند و اندرزهای افسانههای آریایی است.
با ما همراه باشید…
طرح روایت بازی
اکثریت ما هفت خوان رستم را بارها شنیدهایم؛ لاکن کم پیش میآید کسی از پیش زمینه ماجرا خبری داشته باشد. بنابراین ضروری است که داستان از محل شروع حادثه آغاز بگردد.
البته بسته به نوع روایت میتواند در حالتی از فلش بک نیز رخدادهای پیشین ذره ذره مرور شوند. مانند شیوه روایت در Yakuza Kiwami 1 که ضمن پیشروی در داستان، به وسیله نماش تکههایی از گذشته شخصیت منفی، بازیکن را با وقایع مهمی که شخصیت مثبت بازی ندیده، آشنا میسازد.
محیط
داستان از کاخ کیکاووس شروع میشود؛ جایی که پهلوانان و سرداران ایران حضور دارند و با توجه به سناریو، در دو مکان از کاخ شامل سرای اصلی و اتاق جلسات پهلوانان روایت خواهد شد. سپس شخصیتهای اولیه داستانمان به مازندران سفر خواهند کرد.
بر طبق شاهنامه، زیبایی مازندران با مسیر سفر به حدی تفاوت دارد که فرستاده کیکاووس از آن به شدت تعریف میکند و زبان به ستایش میگشاید. پس طراحی محیط مازندران از نظر طبیعت و سبز بودن بایستی یک سر و گردن بالاتر باشد.
غار دیو سپید مکان بعدی ماجرا خواهد بود که دوازده هزار نگهبان دارد و تمام لشکریان ایرانی در آنجا حبس خواهند شد. اکنون نقطه اصلی آغاز هفت خوان از اینجا به بعد است.
مسیر هفت خوان شامل موارد روبهرو میگردد: دشتی پر از گورخر، یک بیابان بیآب و علف و داغ، آبشخوری در همان بیابان، چراگاهی نزدیک لانه اژدها (که در نزدیکی محیط بیابان قرار دارد)، محل زندگی جادوگر که به طرز چشمگیری خوش آب و هواست، تونلی از درختان که راه را تا حد کوری چشم تاریک میکنند و در نهایت سرزمین مازندران.
شرح خلاصه داستان
در شاهنامه فردوسی، بخش «پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران» میخوانیم که:
یکی خوشنوازم ز رامشگران
هنگام پادشاهی کیکاووس، ایران سرزمینی آباد، ثروتمند و پر از سپاهی وفادار بود. همین نعمتها برای شروع تکبر و غرور شاه ایران کفایت میکرد. پس روزی مجلس میگساری و جشنی راه انداخت و در نزد پهلوانان و سردارانش، دم از یکتایی و بیهمتاییاش زد.
متاسفانه در وسط چنین مجلس من من کردنی بود که دیوی با نیرنگ تغییر چهره داد تا در ظاهر یک انسان نوازنده وارد کاخ شود.
چنین گفت کز شهر مازندران
یکی خوشنوازم ز رامشگران
از قضا، مجلس هم که بساط میخواری و شراب داشت و فقط عدم حضور یک نوازنده در آن احساس میشد. پس دیو با کسب اجازه از شاه کارش را شروع کرد و با صدای خوش آهنگی در وصف زیباییهای مازندران خواند. همین موسیقی و خوانندگی کفایت میکرد تا شاه فریب اهریمن نوازنده را بخورد و به قول فردوسی، از راه راست کج شود.
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی!
کیکاووس اصرار داشت هرطور که شده باید مازندران را از آن خود کند. ولی با شنیدن چنین درخواستی…
همه زرد گشتند و پُر چین به روی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی!
بعد از یک سری جلسات و مشورتهای گوناگون در بین پهلوانان، نتیجه این شد که به سراغ پدر رستم (زال) بروند و بگویند: «بیا به این شاه مست بفهمان که هیچ کدام از پادشاهان ایران تاکنون به فکر فتح مازندران و معرکهگیری با دیوهای آنجا نیفتادهاند…»
زال پیر مسیر طولانی زابلستان تا محل کاخ پادشاه را طی کرد؛ ولی به هیچ وجه نصیحتهایش در گوش کیکاووس جوان و مغرور فرو نرفت.
پس شد آنچه نباید میشد؛ عاقبت، لشکر به سمت مازندران به راه افتاد.
ببارید شمشیر و گرز گران
وقتی به کوه البرز رسیدند، کیکاووس و لشکرش آنجا تا صبح روز بعد اتراق کردند و همان شب هم دوباره حسابی میگساری و سور و سات راه انداختند.
روز بعد، کیکاووس به گیو (یکی از پهلوانان ایرانی) دستور داد با دوهزار لشکر سری به مازندران بزند و هرکه و هرچه بر سر راهش بود، نابود سازد.
بشد تا درِ شهر مازندران
ببارید شمشیر و گرز گران
گیو هم بدون هیچ شک و تردیدی تا به شهر مازندران رسید، کشتار و ویرانی راه انداخت و حتی به زن و کودک هم رحمی نداشت. آخر سر هم برای کیکاووس پیامی فرستاد که در آن از زیبایی شهر مازندران تعریفهای بسیاری کرده بود.
خبر شد سوی شاه مازندران
و یک هفته بگذشت، ایرانیان
ز غارت گشادند یکسر میان
خبر شد سوی شاه مازندران
دلش گشت پر درد و سر شد گران
بعد از یک هفته غارتگری، خبر خرابکاریهای ایرانیان به پادشاه مازندران رسید و از شدت طغیان احساساتش، دلش گرفت و دچار سردرد بدی شد.
حالا تنها یک راه حل برای نجات مازندران از غارتگری و کشتار بیشتر وجود دارد؛ دیو سپید و لشکرش! پادشاه برای او نامه فرستاد و از ویرانیها شکایت کرد. همین نامه کافی بود تا دیو سپید به راحتی با جادویش از خجالت لشکر ایران دربیاید و با یک ابر سیاه وحشتناک، بینایی را از چشمان همهشان بگیرد…
ز کم دانشی بر من آمد گزند
یک هفته به تلخی بر لشکر بیپناه ایران در همان حال کوری گذشت. دیو سپید سرانجام لشکر را در زندانی انداخت که دوازده هزار دیو نگهبانش بودند. همچنین دستور داد غذایی تا حد زنده ماندن به ایرانیان بدهند. سپس هم تاج و یاقوت و ثروت همراهِ کیکاووس به نفع پادشاه مازندران مصادره شدند و ارژنگ دیو آنها را به کاخ شاه برد.
اینجای داستان، کیکاووس تحت سرزنش دیو سپید قرار میگیرد که چرا با وجود خوشی و آبادی ایران هوس فتوحات به سرش زده، چرا ویرانی و کشتار در مازندران راه انداخته و …
البته عاقبت کیکاووس کسی را مخفیانه به زابلستان (زادگاه رستم) فرستاد تا طلب کمک کند و پیامش را برساند. پیامی که یادآور حرفهای کودک لجوجی است که بعد از فاجعه و دیر بودن، تازه به گریه میافتد و یاد پند و اندرزهای بزرگانش میکند!
نرفتم به گفتار تو هوشمند
ز کم دانشی بر من آمد گزند
هفت خوان رستم
با توجه به اینکه هفت خوان رستم را بارها شنیده یا خواندهایم، تنها به بیان تیتروار وقایع هرخوان میپردازیم؛ هرچند که هیچ لذتی مثل خواندن خود اشعار (یا معنای آنها) نیست. پیشنهاد میکنم جزئیات دقیقتر را آنجا مطالعه بفرمایید.
(البته لازم به ذکر است که پیش زمینه گفته شده از کیکاووس و لشکرش نیز به شدت خلاصه بود و متاسفانه به دلیل محدودیت است که از جزئیات دقیق و دلنشینش میگذریم.)
◆ خوان اول: مبارزه با شیر توسط رخش، اسب رستم
◆ خوان دوم: گذر از بیابان سخت و یافتن آب با دنبال کردن یک گوسفند
◆ خوان سوم: نبرد با اژدها
◆ خوان چهارم: دو نیم کردن جادوگر نیرنگباز
◆ خوان پنجم: نبرد با اولاد دیو و اسیر کردنش
◆ خوان ششم: نبرد با ارژنگ دیو و کشتن او
◆ خوان هفتم: پایان کار دیو سپید
گیم پلی پیشنهادی
ژانر
اولین ایدههایی که برای گیم پلی به ذهن میآیند، سولزلایک و المانهای همانند آن هستند. ولی به باور من، اصلا چنین چیزی در شان یک بازی بر اساس هفت خوان رستم نیست. چون سولزلایک یعنی باید با You Died رفاقت داشت. درحالی که باید بازیکن احساس کند: «من دارم یک پهلوان واقعی و قوی را کنترل میکنم.»
آخر اگر با سه چهار ضربه بمیرد، پس انگار رستم فرقی با شوالیههای دارک سولز ندارد. چنین مکانیکی بیشتر به درد بازیای برای یک پهلوان پنبه میخورد که تازه اول راهش باشد. نه رستمی که با تجربه و قهار وارد میدان میشود.
افزون بر این موارد، داستان پر از جزئیات ریز و دارای مسیری طولانی است و کات سینهایی سینماتیک و بلند میطلبد. پس طبیعی است که ژانری نزدیک به RPG بهترین ژانر برای بازی هفت خوان رستم باشد.
جهان و دیگر ویژگیها
با توجه به اینکه قرار است اصولا ماموریت رستم در نجات کیکاووس را دنبال کنیم، بهتر است جهان بازی Open World نباشد و از ایجاد Side Questها در محیط خودداری شود. درواقع میتوان گفت چیزی شبیه به فضای God of War گزینه ایده آل ما خواهد بود (Sandbox و نیمه باز).
از طرف دیگر، مبحث Level Up در چنین جهانی برخلاف بسیاری از بازیها، برای موضوع ما معنایی ندارد. شاید مخالفت کنید و بگویید حتی God of War هم چنین چیزی را دارد. ولی مسئله اینجاست که ما نمیخواهیم یک God of War بسازیم و کریتوس را کلون کنیم؛ بلکه میخواهیم یک بازی از رستمی بسازیم که کاملا افسانهای است.
Inventory هم از مواردی است که نیازی به وجودش نیست. شاید بپرسید پس چطور سلامتی و جان کاراکتر را با امثال Potion و داروها پر کنیم؟ در پاسخ میگویم که به جای این، میتوان به داستان شاهنامه اکتفا کرد؛ هرجا که رستم استراحت میکند، در چشمه خودش را شستشو میدهد و غذا میخورد و… نوار سلامتی بازیابی خواهد داشت. این گونه کمی هم چاشنی چالش در گیم پلی وجود خواهد داشت.
به عبارت دیگر، اینطور نباشد که مثل Witcher در کات سین غذا بخورد، سپس در گیم پلی نوار سلامتی آب از آبش تکان نخورده باشد. درحالی که در گیم پلی باید همان غذا را از Inventory نوش جان کند تا بلکه برایش مقداری بازیابی رخ دهد! بازی هفت خوان رستم میتواند برعکس چنین ماجرایی را اجرا کند تا حالت واقعگرایانهتری را به خود بگیرد.
به همین خاطر مسئله Inventory در بازی ما پوچ است و نیازی به وجودش نیست. اعمال موجود در کات سین کارهای Inventory را پیش میبرند (تعویض لباس، سلاح و خوردن غذا و دارو و غیره).
شخصیتهای قابل کنترل
رستم و رخش میتوانند از شخصیتهای قابل کنترل باشند؛ البته با یک تفاوت مهم.
در دو خوان افسانه، رخش حضوری اساسی دارد. در خوان اول، خودش شیر را با سم و دندانش آنقدر بر زمین میکوبد تا بمیرد. خوان سوم نیز بحث بیدار کردن رستم و دیدن اژدها توسط اوست. همچنین، تهمتن تقریبا در نبرد با اژدها درحال شکست بود که ناگهان رخش با دندانش قسمت بزرگی از پوست اژدها را مثل شیر جدا میکند! آن وقت است که رستم میتواند شکستش دهد.
لاکن در باقی مسیر خبری از همکاری رخش با رستم در نبردها نیست و صرفا پهلوان خودش به تنهایی با دشمنان میجنگد.
حال با وجود این موارد، باید دانست که کنترل اسب در نقاط ذکر شده از بازی به صورت کاراکتری جدا مثل رستم قابل تصور نیست. اگر هم باشد، اجرای قسمت نبرد سخت به نظر میرسد. بنابراین صحنههای نبرد رخش با QTEهای منطقی میتوانند ظاهر شوند و باقی ماجرا همانند کنترل اسب در بازیهای دیگری مثل Witcher عمل نماید.
نبردها
نبردهای سینماتیک همانند God of War میتوانند منبعی برای الهام گرفتن در طراحی بازی واقع شود. پس فرق خاصی نیست، جز مواردی که در ادامه به آنها اشاره مینماییم.
سه باس فایت اصلی در مسیر داستان قرار میگیرند؛ اژدها، اولاد دیو و دیو سپید. باقی موارد بیشتر حالت QTE به خود میگیرند، چون درواقع رستم وارد نبرد سهمگینی با آنها نمیشود.
مثلا در خوان ششم، ارژنگ دیو از خیمه بیرون میآید تا ببیند چه خبر است. اما تا میخواهد حرکتی علیه رستم و رخش از خود نشان دهد، یکهو سرش به طور برق آسایی کنده میشود و اصلا فرصتی به آن معنا برای نبرد تن به تن برایش باقی نمیماند! لشکریانش نیز با دیدن چنین وضعی از وحشت فرار میکنند.
در خوان چهارم که با زن جادوگر سر و کار داریم هم، جنگ و دعوای به خصوصی نمیبینیم. حداکثر رستم طنابی به گردن آن ساحره میاندازد و او را با خنجرش از وسط به دو نیم میکند. چنین مواردی بیشتر مستعد QTEها هستند تا نبرد مستقیم. مگر اینکه بخواهیم مثل یوبیسافت پیاز داغش را زیادتر کنیم (تحریف و دست بردن در ماجرا).
در مورد سه باس فایتی که گفتیم، قرار نیست سختی و چالش هرسه یکسان درنظر گرفته شود. بلکه به همان ترتیبی که گفته شد، از سختی کم تا سختی زیاد خواهیم رسید و تنها باس فایتی که میتواند مثل Elden Ring بیش از یک فاز داشته باشد، دیو سپید است. فاصله فازها با هم میتواند با کات سینهای بیان کننده احساسات دیو سپید پربگردد.
همیدون به دل گفت دیو سپید
که از جان شیرین شدم ناامید …
مکانیک Game Over
در لابهلای هربخش از بازی در صورتی که رستم بمیرد، خوشبختانه چیزی به نام Game Over خالص نخواهیم دید. چرا که شاهنامه میگوید رستم بعد از شکست یا هنگام مشکل، به سراغ سیمرغ میرفت و همچنین، با خدایش راز و نیاز میکرد.
فلذا به جای صفحه سنتی You’re Dead با دکمه Load و Continue، میتوان از همین شرح شاهنامه الهام گرفت. رستم وقتی در نبرد شکست بخورد، به مکانی منتقل شویم که سیمرغ با او حرف بزند.
در برخی بازیها بسته به عملکرد ضعیف، متوسط، خوب یا عالی ما NPCها واکنش نشان میدهند. میتوان از چنین هوش مصنوعی مفیدی استفاده کرد و برای سیمرغ گذاشت تا با توجه به عملکرد رستم به او مشورت دهد. مثلا تصور کنید بازی از حرکات بازیکن الگوریتم بگیرد و بفهمد که زیادی دارد Dodge (جاخالی) میدهد. حالا سیمرغ به او تذکر دهد و بگوید شجاع باش، چرا اینقدر از ضربه زدن سر باز میزنی و فلان مورد نقطه ضعفش هست و…
با این وجود اگر بازیکن از حد خاصی بیشتر ببازد، بازی همان جا تمام میشود. بدین شکل که اول با پخش کات سین به مخاطب نشان بدهد چه اتفاقاتی بر سر کیکاووس با مرگ رستم خواهد افتاد و بر ایران چه خواهد گذشت (خارج از متن شاهنامه). سپس با نمایش End Credit Scene پایان بازی به بازیکن اعلام میگردد.
البته با توجه به مکان مرگ رستم در داستان، بدیهی است که بازی کات سینهای پایانی متفاوتی برای مخاطب در چنته خواهد داشت.
گرافیک و طراحی
شاهنامه طهماسبی، اثری است که افسانههای تاریخی فردوسی را به تصویر کشیده و شامل نگارگریهایی بسیار ارزشمند است. افزون بر این، نقاشیهای قدیمی دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در طراحی محیط و شخصیتها، اساس کار قرار بگیرند. موردی که در طراحیهای مدرن هیچ خبری از آن نیست.
البته شاید فکر کنید که طراحیهای امروزی نتیجه بهتری بدهند. ولیکن بدبختانه همه آنها اکثرا برگرفته از طراحیهای غربی یا یونانی بوده و بوی ایرانی بودن نمیدهند. مثلا برای رستم میآیند و یک تکه را از هرکول برمیدارند، یک تکه را هم از فلان بازی و فلان فیلم و فلان شخصیت و… دست آخر هم میبینیم رستم بیشتر شبیه تابلوی تبلیغ باشگاه پرورش اندام است تا یک پهلوان نامدار!
از طراحی شخصیتها که بگذریم، به طراحیهای محیط بازی میرسیم. خیلی عالی خواهد شد اگر به فرض، طراحی مکانها و طبیعتهای بازی با وجود واقعگرایانه بودن، یک حالت به اصطلاح Exotic به خود بگیرد و حتما حال و هوای مینیاتوری را به مخاطب منتقل نماید.
Something that is exotic seems unusual and interesting because it is related to a foreign country.
شیء (چیز) exotic جالب و عجیب و غریب به نظر میآید؛ به دلیل اینکه مربوط به کشوری خارجی است.
و در آخر باید دانست که طراحی خشونت و خون ریزی بازی در سطح بالایی قرار خواهد گرفت؛ به دلیل اینکه توصیفات نبردها در شاهنامه خبر از جنگ خونین و بیرحمانهای دادهاند.
آیا این پایان فکر ماست؟
ایدههایی که ذکر شدند، صرفا نظر شخصی هستند؛ بنابراین میتوانند غلط باشند و شما نیز حق دارید که با آن مخالفت یا موافقت نمایید.
ولیکن به هرشکل، مهم طرح ایدههاست و نزدیکی کوتاهی به سمت کتاب ابوالقاسم فردوسی؛ و چه بسا این مورد موجب انگیزهای شود برای خواندن تاریخ از شاهنامه. تاریخی که بارها و بارها بدون اینکه کسی از آن درس بگیرد، تکرار میگردد.
هدف اصلی ساخت چنین بازیهایی نیز همین است. مطالعه شاهنامه برای همه آسان نیست، اما یک بازی ویدیویی مطالعهای هم از سوی چشم، هم گوش و هم دستهایمان خواهد بود؛ دستهایی که کنترلر یا موس و کیبورد را حرکت میدهند.
در هرحال، این پایان فکر ما نیست. به هیچ وجه و اصلا این گونه فکر نکنید.
زیرا همه ما مشتاقانه روزی را آرزو داریم که شاهد تولید بازی ویدیوییای بدون تحریف و بر اساس هفت خوان رستم باشیم. منتها به شخصه امیدوارم این رویا قبل از آنکه شرکتی مثل یوبیسافت خرابش کند، حتما توسط خود ایرانیان به حقیقت تبدیل بگردد… امیدوارم… امیدوارم… امیدوارم!
نظر شما چیست؟
شما چه انتقادات و پیشنهادهایی برای این بازی ویدیویی دارید؟
ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز 🌹
موفق و تندرست باشید
* باسپاس فراوان از سردبیر محترم، جناب آقای کریمی بابت راهنمایی در بخش گیمپلی
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
چرا RPG ؟ قطعا بهترین ژانری که برا یه بازی بر اساس شاهنامه و با شخصیت اصلی رستم وجود داره هک اند اسلش هستش
بازی RPGلول آپ شدن و XP جمع کردن داره، شخصیتی مث رستم باید از همون اول max level باشه تا حس قدرت رو منتقل کنه
👍❤💐
یک شعر از فردوسی که من خیلی دوستش دارم اینه
کنون رزم ویروس و رستم شنو
دگر ها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی دیسک داد
بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب
که بگرفتم از سایت افراسیاب
و….
خیلی طولانیه خودتون بقیه شو از تو شاهنامه در بیارین 😂😂😂
سلام رفیق
😂😂😂😂
البته اینکه دیگه شوخی یه شاعر خوشطبع با اشعار فردوسی بوده🤣💐 ممنونم از اینکه قسمتی از این شعر طنز رو فرمودید و مرسی که همراهی کردید 🌹
خب یه کپی دیگه از خدای جنگ در راهه فکر کنم (اشاره به گرشاسپ)
اقای اسدی کار خودته
یه استودیو بزن یه بازی از شاهنامه برامون بساز 😂
اسم استودیو رو بذار اسدی پروداکشن 😂
🤣 سلام بر شما رفیق عزیز
فکر خوبیه. کوجیما رو هم میارم بغل دستم با هم یه حرکت بزنیم در حد تیم ملی Death Stranding 😁
ممنونم از همراهیتون 🌹
میدونم قرار نیست ایده های ما انجام شه ولی طبق حرف های خودتون میگیم خوش باشیم
به نظرم سبک اکشن آر پی جی به این بازی میخوره
المان ها و همینطور بشه با حریف یا دشمن ات حرف زد چون توی داستان هاش دیدم خیلی با هم صحبت می کنن
به نظرم سکانس هایی که قدرت رستم توش خیلی زیاده باید داشته باشه مثلا بلند کردن کوه یا یه همچین چیزی
گیم پلی سریع باشه و حرکات خود کاراکتر هم همینطور
👌👍🌹❤
کسی پنجاه میلیارد داره بده خودم این بازی رو میسازم!!
😂😂😂😂🙏💐🌹
یه کلام میگم و تمام هفت خان رستم رو باید بدن به میازاکی تا ازش یه سولز در بیاره تماما ایرانی اونوقت میفهمید بازی یعنی چی
سلام و درود آقای اسدی
عجب مقاله خوب و پر باری بود
حال کردم
ایده شاهنامه و رستم واقعا نابه اما یه ایراد بزرگ داره اونم اینه که از داستانش به سختی میشه گیم پلی در آورد
مثلا همونطور که خودتون گفتید دوتا خان مربوط به رخش عه و عملا طراحی گیمپلی مبارزه برای یه اسب خیلی سمه
و همچنین همونطور که خودتون گفتید رستم خیلی از باس فایت هاس رو با یه ضربه یا نصف میکرده یا میترکونده که عملا گیمپلی نداره اینطوری
داستان شاهنامه و هفت خان رستم با یکم تغییر افزایش اکشن میتونه بازی خوبی بشه و خودمم این ایده قبلا به ذهنم رسیده و خیلی خوشم میاد از عملی شدنش
ولی فکر میکنم ساخت یه سریال سطح بالا(نه در حد چرت و پرتای صدا و سینما) میتونه خیلی ایده بهتری باشه
سلام بر امیر عزیز
دم شما گرم؛ خوشحالم که از مطلبم راضی بودید 🌹❤
حقیقتش کاملا با شما موافقم. به نظر خودمم تولید سریال سطح بالا و باکیفیت، خیلی نتیجه خوشساختتری خواهد داشت نسبت به تولید یک بازی ویدیویی.
ممنونم از اینکه همراهی فرمودید 🌹💐
درود فراوان خدمت شما اقای اسدی🌹
باز برگشتید و با ی مقاله خفن و شاهکار دیگه نمیگید ما گناه داریم بیشتر دلمون از اینا میخواد😁🌹
حقیقتا تصور اینکه داریم رستم رو کنترل میکنیم و به جنگ دیو سپید میریم مو به تن ادم سیخ میشه؛ لحظه ای که رسیدیم و(از اینجا به بعد دارم با تخیلات خودم میگم) داره میدوه و بازی حالت QTEپیدا میکنه یک عالمه سرباز رو با چند فن میکشیم و با حالت عصبانی داد میزنه دیووووووووو؛
دوباره حرکت میکنیم به سمت دیو سپید و اون هم دوباره ی چند تا سرباز میفرسته اما اینفدفعه بیشتر از قبلن و لول اپ شدن ولی ایندفعه رستم ی ریج مثل کریتوس(ریج نیست فقط عصبانی میشه خیلی) میزنه همشونو میکشه و اینجاست که دیو سپید گیر ما میفته و ی فایت خفن رو پیش رو داریم و در اخر وقتی جفتشون بخاطر ضربات سنگین همدیگه افتادن زمین و رستم خونین شده از روی زمین بلند میشه و میره سمت دیو و بلندش میکنه و بهش ی حرف خفن میزنه و گردنشو جدا میکنه.(اینجا کاملا باید گیم پلی باشه و خودمون رستم بلند کنیم از روی زمین و حرکت کنیم به سمت دیو)
و اینکه باید جوری بازی رو بسازن که به پلیر بفهمونه داره ی پهلوان رو کنترل میکنه نه ی جنگوجوی دیگه.
خلاصه کلی ایده دارم ولی خب دیگه نمیخوام وقت شما رو بگیرم😁
ولی مهم تر از همه اینه که ی استودیو ایرانی درست و حسابی باید با سانتا مونیکا کار کنه چون رستم اکه میخواد ساخته بشه باید یکمی شبیه گاد اف وار باشه(منظور از گیم پلی و بعضی صحنه های جنگه)
چون کریتوس گاد اف وار رو جوری ساختن که واقعا توی بعضی جاها شبیه رستمه.
مثال:کریتوس معبد تیر که فکنم میلیارد بود یا نمیدونم تیلیارد رو توی نسخه ۲۰۱۸ بلند کرد و یجا خوندم میگفت رستم میتونسته ی کوه رو بلند بکنه.
و اگه سانتا مونیکا بسازه میتونه خشونت های زیادی رو توی بازی بکار ببره مثلا بلند کردن سر دیو سپید و نگاه خشنانه بهش که شبیه به کریتوس میشه و این حتی چون خود سانتا مونیکا ساخته میتونه طرفدار هارو خوشحال کنه که ادیت بزنن و بنویسن:بازی های سانتا مونیکا یجورایی بهم وصلن یا بگن این بازی مثل پسر گاد اف وار خفن و خشن میمونه.
و این خوبه چون به این معنیه که بازی رستم توی دل طرفدارا جا باز کرده و طرفدارا هم کلی خوششون اومده که این یعنی ی سود خوب واسه سونی و حتی اگه بخوان نسخه های دیگه از بازی رستم بسازن سونی روش سرمایه گذاری میکنه و حتی نسخه های بهتری هم میتونن ازش بسازن.
خلاصه که سرتونو درد نیارم اگه مثلا بازی رو با همکاری مایکروسافت بسازن و اینجوری بشه میگن کپی کرده و فلان و اینا یا حتی اگه استودیو ایرانی که میخواد بسازه مستقل باشه باز هم همینه.واسه همین گیرم روی سونیه حتی اگه ناتی داگ هم کار کنه خیلی خوبه.(با کمک استودیو ایرانی)
خلاصه این فقط یکم از ایده هام بودم و اومیدوارم سرتونو بدرد نیاورده باشم😁
و خسته نباشید بابت نوشتن مقاله🌹
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید🌹❤️
پی نوشت:منظورم از اینکه گیرم روی سونی و سانتا مونیکا هستش بخاطر اینکه اگه بخوان بازی رستم رو بسازن شبیه گاد اف وار میشه واسه همین ی چند تا از تکه خفن گاد اف وار رو بهش اضافه کنن خیلی خفن میشه.😁
و اینکه اینا نظرات شخصیمو گفتم اگه مشکلی بود خودتون به بزرگی خودتون ببخشید مارو😁🌹
خلاصه که از حرفام هیچ منظور بدی نداشتم یعنی اگه یا فکر کردید جایی توهین کردم یا بی ادبی کردم بدونید که اینکار رو نکردم و هیچ منظور بدی از کامنتم نداشتم😁🌹
سلام بر شما یار و رفیق همیشه همراه 🌹😁
متوجه نشدم؛ بیادبی!؟ توهین!؟ 😂 نه بابا راحت باشین. اگه این بیادبی باشه، خودم از همه بیادبترم 😉 شما منو ببخشید. 🙏💐
اتفاقا نظرات و ایدههای شما خیلی خوب هستند و یادم افتاد به کلهکنیهای کریتوس 😅. باید اعتراف کنم که توصیفاتتون قشنگ توی ذهنم به صورت سینماتیکی منعکس شد.
ممنونم از همراهیتون 🥰🥰🥰
سلامت باشید🌹❤️
خوشحالم از این که از ایده هام خوشتون اومده و ایده هام توی ذهنتون اینا تصویر سازی شده و که بی ادبی نکردم به شما😁🌹
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید❤️🌹
به نظرم میشه سولز لایک خیلی خفن از داستان های شاهنماه خلق کرد
با بخش Game over شدیدا مخالفم یعنی چی بازیکن از یه حد بیشتر ببازه بازی تموم شه ؟ شاید بخواد استراتژی های مختلفو امتحان کنه
۲ – با بخش نبود Level up شدیدا مخالفم اتفاقا باید متنوع هم باشه
سلام و درود بر امیرمحمد عزیز
۱- تذکرتون حق هست؛ در نظر نگرفته بودمش.
۲- این هم میتونه باشه. میشه مثل کریتوس که با لول آپ حرکات و ضربات جدید بدست میاد. 👌👍
ممنونم از اینکه نظر ارزشمندتون رو بیان فرمودید و متشکرم بابت همراهی شما 🌹💐🙏
ممنون از پاسخگوییتون و مطلب خوبتون 🌹
حاشیه درست میکنن یه سریا اصلا اصل ماجرا یادشون میره خوب گیمفا عزیز واقعا مقاله زیبایی بود سیر نمیشدم چون ارزو هممون ساخت یه نقش افرینی از داستان های شاهنامه هست گرافیک سن شیلدی یا همین مینیاتوری هم یک ایده هست اما یه گاد اف وار دیگه اما از افسانه های دل نشین ایرانی بی نظیر سیستم مبارزات تنوع سلاح ها گرز شمشیر میشه با لباس های اون زمان شخصی سازی کاراکتر یا رخش انجام داد چون برای جذب مخاطب خارجی هیجان خیلی مهمه در زاویه دوربین کمبو ها اکشن بازی تکنیک های جذاب اینکه هدف بازی دو بعدی یا سه بعدی قطعا سه بعدی با انریل انجین پنج بی نظیر و عضلانی بودن رستم برای جذب مخاطب خارجی مناسب سکانسهای عشقی میان رستم و همسرش قبل از وداع روح عشق و اون انگیزه رو به پلیر و داستان میده همه چی در کنار هم شاهکار درست میکنه قطعا شاهنامه ساختش با ازادی ها موجود در خارج و تکنولوژی موشن کپچر و از اونور ازادی های اونور نیاز برای همین تو ایران سازندعه خفن هم باشه دستش بستس داستان کاوه اهنگر سیاوش هفت خوان جام جم جمشید مثلا صدای شهرزاد قصه گو که نوازنده چنگ و خواندن با صدای یه خانم سنتی خون خوشصدا خوب میتونه کلاس کار بالا ببره مخاطب جهانی تصورش از ایران عوض شه همش خدا خدا میکنم مثل ژاپنی ها که مردمش با افتخار نظاره گره ساخت شاهکارهایی مثل سکیرو گوست اف تسوشیما ازافسانه ها و تاریخ کشورشون به مخاطب خارجی در دنیا هستن ایران مگه کم داره از این اساطیر افسانه ها موجودات اهریمنی و فرشته در اوستا که دوازده ماه سال موجودات خیر شر دارن هرماه انقدر جذاب که وقتی بدونی همچین داستان ها افسانه ها اساطیری داریم از حرص خوردن منفجر میشی چرا یک بازی نداریم با بودجه خوب فناوری پیشرفت ازادی های مورد نیاز واسه جذاب کردن داستان که در خود شاهنامه هم هست فقط فکرشو میکنم چه شاهکاری میشه ساخت تو گیم اواردز با یه تریلر جذاب سینمایی معرفی بشه سیستم قطع عضو و خون خشونت در گیم پلی هم نیاز اساسی هست چقدر پتانسیل هست در شاهنامه همون سیمرغ پرنده افسانه ای دانش جهان رو میدونه حتی از میمیر در گاداف وار بیشتر اون نه قلمرو رو فقط میدونست سیمرغ دانش پنهان اشکار گیتی و رموزش رو
سلام رفیق
ممنونم از اینکه همراهی فرمودید و از اینکه نظر ارزشمندتون رو بیان کردید
فقط یه مورد کوچول موچول رو بگم😁:
همه چیز خوب بود، تا اینکه رسیدم به شهرزاد قصه گو 😅
ایشون چنگ و آهنگ نمیزده. شبها قصه به نثر (متن غیر شعر) میگفته. برای همین میگن کتاب “قصههای هزار و یک شب”؛ یعنی شعر نیست و متنش حالت موزون یا به قولی حالت ریتمیک اون مدلی که تصور میکنید با چنگ بزنن و یکی بخونه، نداره.
البته اگر درست متوجه منظورتون شده باشم. شاید مقصود شما به شکل آهنگ پس زمینه راوی بوده باشه.
همین مقاله و مقاله ها خیلی تاثیر داره حتی یک نفر هم ایده ساخت به سرش بزنه دنبالش بره مرسی
❤🥰🌹💐
فکر کن فرام سافتور بسازه
اصلا عالی میشه فکر کن
وارد باس فایت اژدها یا جادوگر یا شیر
میشی هفت باس داره به عنوان عفت خان رستم🔥🔥🔥🔥🤩🤩
خب گیمفا فراخوان یه تیم سی جی آرتیست بدن.
بنظرم میشه به صورت تیمی همچین بازیهایی رو ساخت.
الان با موتور آنریل و نرم افزارایی که هست میشه رسید به همچین بازی.
من خودم حاضرم همکاری کنم.
😅 درود بر شما 🌹 یادمه یه کتاب شعر طنز بود که داخلش خوندم: “این بستنی گرووووووونه، برای دیگروووونه!” خلاصه راست میگفت. کلا این روزا همه چی هزینههاش رفته بالا و گرونه. واقعا هم برای دیگرونه (اصطلاح خودمونی: از ما بهترون!)
ممنونم از همراهیتون 🌹
خیلی ممنونم از نگارنده این مقاله و گیمفا که این موضوع رو مطرح کرده و چنین مقاله زیبایی رو براش نوشته. بی شک جای خالی اساطیر ادبی و تاریخی ما، از رستم و سهراب و فریدون تاااا شخصیت های تاریخی مثل کوروش و نادر و آریوبرزن و … پتانسیل خیلیی بالایی برای گیم شدن دارن.
پیشنهاد دارم این کار رو گیمفا در گروهی از مقالات با همین عنوان منتشر بکنه. مثلا سری مقالات “اساطیر ایران در گیمینگ”
درود بر شما آقای صالح اسدی. همین مقاله میتونه یه روز شروع کننده یه ایده بزرگ باشه. پس حالا که شما علاقه مندی و قلم قوی هم داری حتما به نوشتن تو این حیطه ادامه بده.
سلام و درود پروردگار بر شما
خوشحالم که از مقاله رضایت داشتید؛ متشکرم، لطف دارید. 💐
اگه ایدهای از اساطیر به ذهنم رسید، سخن شما رو به روی چشمم میذارم و مینویسم به امید خدا.
ممنونم از اینکه همراهی فرمودید 🌹
به نظرم میتونن مثل برداشت god of war و بعضی بازی های دیگه ،برداشت آزاد از افسانه های شاهنامه داشته باشن . با این تفاوق که کریتوس شخصیتیه که وجود نداشته در افسانه ها ،اما رست شخصیتیه که خودش یه بک استوری داره و میتونن برداشت آزاد رو توی خط داستانی پیاده کنن مثل طراحی مراحل و باس فایت های خفن که با داستان اصلی ترکیب شدن و حتی میتونن از بقیه موجودات و افراد افسانه ایه ایران الگو یا الهام برای ساخت کرکترها
👍👌🌹💐🥰
این همه ایرانی بازی ساز وجود داره که با ترس از دولت همچین کاری نمیکنن بجاش میرن بازی مختارنامه میسازن این همه شخصیت وجود داره توی افسانه های ایرانی حالا اگه همچین بازی ساخته بشه بخدا فروش همه نسخه های گاد اف وار رو کنار هم بزاریم عمرا به این بازی برسه
ایده که فوق العادس
با این محدودیتا کسی نمیتونه اجراش کنه
ولی من خدایی خیلی دوس دارم یه بازی باقدرت ایرانی بیاد!!!
سلام و ارز ادب. یه ایده ای به ذهنم رسید کرد که میتونن یه بازی رزمی هم شبیه مورتال کمبت و تیکن بعد از اینکه بازی های داستانی ساختهشدن، ساخته بشه البته رقابت با مورتال کمبت خیلی سخته. ولی شخصیت های شاهنامه خیلی زیاده مثل بیژن فریدون ضهاک توس ایرج سیاوش و همچنین دیو های مختلف و خیلی شخصیت های دیگه…
و اینکه رستم به خوبی ویژگی های ابرقهرمان رو داره. لباس مخصوص خودش (لباس ببرش) و گرز گاو سر و خصوصیات اخلاقیش به همین خاطر بهترین ابرقهرمان شاهنامه هست.
واقعا حیفه که ما همچین اسطوره ها و شخصیت هایی داریم،که دنیای گیم و گیمر ها برای داشتن همچین اثری بال بال میزنن اما
ما نتونستیم این اثر رویایی رو تولید کنیم.
یه لحظه فکر کن… بازی ویدیویی : هفت خان Seven hard ways
اگه با گرافیک و گیمپلی خوبی ساخته بشه حتما گیمر های سراسر جهان هم اونو بازی میکنن