ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا

ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی

محمد صالح اسدی
۱۷:۵۵ ۱۴۰۲/۰۷/۰۸
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا

تجربه یک بازی ویدیویی که بخش‌هایی از تاریخ واقعی، افسانه‌های جذاب و داستان‌های ایرانی را به تصویر بکشد، آرزویی شیرین در قلب اکثر گیمرهای ایرانی است.

البته بدون شک شاهنامه فردوسی خواهان بیشتری بین ما دارد و معتقدیم که افسانه هفت خوان رستم، می‌تواند یکی از بهترین گزینه‌ها برای تبدیل به ویدیو گیم باشد؛ اگرچه متاسفانه دست یابی به این موارد تنها در درون خواب و رویای یک ایرانی میسر است.

به هرحال، جمله‌ای شنیده نشده هست که می‌گوید: «توصیف خوشی، نیمی از خود خوشی است.» پس چرا کمی به ایده طرح چنین بازی خاصی فکر نکنیم؟ کاری که در نگاه اول شاید بیهوده باشد؛ ولی در نگاه دوم به کار انداختن قوه خاک خورده تخیل و مرور پند و اندرزهای افسانه‌های آریایی است.

با ما همراه باشید…

طرح روایت بازی

نبرد رستم با دیو سپید | نگاره در ارگ کریم خان زند
نگاره‌ای از نبرد رستم با دیو سپید بر بالای درب ورودی ارگ کریم خان زند | شیراز

اکثریت ما هفت خوان رستم را بارها شنیده‌ایم؛ لاکن کم پیش می‌آید کسی از پیش زمینه ماجرا خبری داشته باشد. بنابراین ضروری است که داستان از محل شروع حادثه آغاز بگردد.

البته بسته به نوع روایت می‌تواند در حالتی از فلش بک نیز رخدادهای پیشین ذره ذره مرور شوند. مانند شیوه روایت در Yakuza Kiwami 1 که ضمن پیشروی در داستان، به وسیله نماش تکه‌هایی از گذشته شخصیت منفی، بازیکن را با وقایع مهمی که شخصیت مثبت بازی ندیده، آشنا می‌سازد.

محیط

داستان از کاخ کی‌کاووس شروع می‌شود؛ جایی که پهلوانان و سرداران ایران حضور دارند و با توجه به سناریو، در دو مکان از کاخ شامل سرای اصلی و اتاق جلسات پهلوانان روایت خواهد شد. سپس شخصیت‌های اولیه داستانمان به مازندران سفر خواهند کرد.

بر طبق شاهنامه، زیبایی مازندران با مسیر سفر به حدی تفاوت دارد که فرستاده کی‌کاووس از آن به شدت تعریف می‌کند و زبان به ستایش می‌گشاید. پس طراحی محیط مازندران از نظر طبیعت و سبز بودن بایستی یک سر و گردن بالاتر باشد.

غار دیو سپید مکان بعدی ماجرا خواهد بود که دوازده هزار نگهبان دارد و تمام لشکریان ایرانی در آنجا حبس خواهند شد. اکنون نقطه اصلی آغاز هفت خوان از اینجا به بعد است.

مسیر هفت خوان شامل موارد روبه‌رو می‌گردد: دشتی پر از گورخر، یک بیابان بی‌آب و علف و داغ، آبشخوری در همان بیابان، چراگاهی نزدیک لانه اژدها (که در نزدیکی محیط بیابان قرار دارد)، محل زندگی جادوگر که به طرز چشمگیری خوش آب و هواست، تونلی از درختان که راه را تا حد کوری چشم تاریک می‌کنند و در نهایت سرزمین مازندران.

نگاره نبرد رستم و رخش با اژدها
نبرد رستم و رخش با اژدها در خوان سوم

شرح خلاصه داستان

در شاهنامه فردوسی، بخش «پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران» می‌خوانیم که:

یکی خوشنوازم ز رامشگران

هنگام پادشاهی کی‌کاووس، ایران سرزمینی آباد، ثروتمند و پر از سپاهی وفادار بود. همین نعمت‌ها برای شروع تکبر و غرور شاه ایران کفایت می‌کرد. پس روزی مجلس می‌گساری و جشنی راه انداخت و در نزد پهلوانان و سردارانش، دم از یکتایی و بی‌همتایی‌اش زد.

متاسفانه در وسط چنین مجلس من من کردنی بود که دیوی با نیرنگ تغییر چهره داد تا در ظاهر یک انسان نوازنده وارد کاخ شود.

چنین گفت کز شهر مازندران

یکی خوشنوازم ز رامشگران

از قضا، مجلس هم که بساط میخواری و شراب داشت و فقط عدم حضور یک نوازنده در آن احساس می‌شد. پس دیو با کسب اجازه از شاه کارش را شروع کرد و با صدای خوش آهنگی در وصف زیبایی‌های مازندران خواند. همین موسیقی و خوانندگی کفایت می‌کرد تا شاه فریب اهریمن نوازنده را بخورد و به قول فردوسی، از راه راست کج شود.

کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی!

کی‌کاووس اصرار داشت هرطور که شده باید مازندران را از آن خود کند. ولی با شنیدن چنین درخواستی…

همه زرد گشتند و پُر چین به روی

کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی!

بعد از یک سری جلسات و مشورت‌های گوناگون در بین پهلوانان، نتیجه این شد که به سراغ پدر رستم (زال) بروند و بگویند: «بیا به این شاه مست بفهمان که هیچ کدام از پادشاهان ایران تاکنون به فکر فتح مازندران و معرکه‌گیری با دیوهای آنجا نیفتاده‌اند…»

نگاره زال و سیمرغ
نگاره‌ای از جوانی زال که به دلیل سفیدی موهایش پدر او تا مدتی طولانی رهایش کرد | بدین خاطر پدر رستم توسط سیمرغ بزرگ شد

زال پیر مسیر طولانی زابلستان تا محل کاخ پادشاه را طی کرد؛ ولی به هیچ وجه نصیحت‌هایش در گوش کی‌کاووس جوان و مغرور فرو نرفت.

پس شد آنچه نباید می‌شد؛ عاقبت، لشکر به سمت مازندران به راه افتاد.

ببارید شمشیر و گرز گران

وقتی به کوه البرز رسیدند، کی‌کاووس و لشکرش آنجا تا صبح روز بعد اتراق کردند و همان شب هم دوباره حسابی می‌گساری و سور و سات راه انداختند.

روز بعد، کیکاووس به گیو (یکی از پهلوانان ایرانی) دستور داد با دوهزار لشکر سری به مازندران بزند و هرکه و هرچه بر سر راهش بود، نابود سازد.

بشد تا درِ شهر مازندران

ببارید شمشیر و گرز گران

گیو هم بدون هیچ شک و تردیدی تا به شهر مازندران رسید، کشتار و ویرانی راه انداخت و حتی به زن و کودک هم رحمی نداشت. آخر سر هم برای کی‌کاووس پیامی فرستاد که در آن از زیبایی شهر مازندران تعریف‌های بسیاری کرده بود.

خبر شد سوی شاه مازندران

و یک هفته بگذشت، ایرانیان

ز غارت گشادند یکسر میان

خبر شد سوی شاه مازندران

دلش گشت پر درد و سر شد گران

بعد از یک هفته غارتگری، خبر خرابکاری‌های ایرانیان به پادشاه مازندران رسید و از شدت طغیان احساساتش، دلش گرفت و دچار سردرد بدی شد.

حالا تنها یک راه حل برای نجات مازندران از غارتگری و کشتار بیشتر وجود دارد؛ دیو سپید و لشکرش! پادشاه برای او نامه فرستاد و از ویرانی‌ها شکایت کرد. همین نامه کافی بود تا دیو سپید به راحتی با جادویش از خجالت لشکر ایران دربیاید و با یک ابر سیاه وحشتناک، بینایی را از چشمان همه‌شان بگیرد…

ز کم دانشی بر من آمد گزند

نگاره کی‌کاووس در زندان دیوها
کی‌کاووس در کنار دو نفر از همراهانش در زندان دیو سپید

یک هفته به تلخی بر لشکر بی‌پناه ایران در همان حال کوری گذشت. دیو سپید سرانجام لشکر را در زندانی انداخت که دوازده هزار دیو نگهبانش بودند. همچنین دستور داد غذایی تا حد زنده ماندن به ایرانیان بدهند. سپس هم تاج و یاقوت و ثروت همراهِ کی‌کاووس به نفع پادشاه مازندران مصادره شدند و ارژنگ دیو آنها را به کاخ شاه برد.

اینجای داستان، کی‌کاووس تحت سرزنش دیو سپید قرار می‌گیرد که چرا با وجود خوشی و آبادی ایران هوس فتوحات به سرش زده، چرا ویرانی و کشتار در مازندران راه انداخته و …

البته عاقبت کی‌کاووس کسی را مخفیانه به زابلستان (زادگاه رستم) فرستاد تا طلب کمک کند و پیامش را برساند. پیامی که یادآور حرف‌های کودک لجوجی است که بعد از فاجعه و دیر بودن، تازه به گریه می‌افتد و یاد پند و اندرزهای بزرگانش می‌کند!

نرفتم به گفتار تو هوشمند

ز کم دانشی بر من آمد گزند

هفت خوان رستم

قسمتی از خوان چهارم هفت خوان رستم
قسمتی از اشعار هفت خوان رستم

با توجه به اینکه هفت خوان رستم را بارها شنیده یا خوانده‌ایم، تنها به بیان تیتروار وقایع هرخوان می‌پردازیم؛ هرچند که هیچ لذتی مثل خواندن خود اشعار (یا معنای آنها) نیست. پیشنهاد می‌کنم جزئیات دقیق‌تر را آنجا مطالعه بفرمایید.

(البته لازم به ذکر است که پیش زمینه گفته شده از کی‌کاووس و لشکرش نیز به شدت خلاصه بود و متاسفانه به دلیل محدودیت است که از جزئیات دقیق و دلنشینش می‌گذریم.)

◆ خوان اول: مبارزه با شیر توسط رخش، اسب رستم

◆ خوان دوم: گذر از بیابان سخت و یافتن آب با دنبال کردن یک گوسفند

◆ خوان سوم: نبرد با اژدها

◆ خوان چهارم: دو نیم کردن جادوگر نیرنگ‌باز

◆ خوان پنجم: نبرد با اولاد دیو و اسیر کردنش

◆ خوان ششم: نبرد با ارژنگ دیو و کشتن او

◆ خوان هفتم: پایان کار دیو سپید

گیم پلی پیشنهادی

ژانر

اولین ایده‌هایی که برای گیم پلی به ذهن می‌آیند، سولزلایک و المان‌های همانند آن هستند. ولی به باور من، اصلا چنین چیزی در شان یک بازی بر اساس هفت خوان رستم نیست. چون سولزلایک یعنی باید با You Died رفاقت داشت.  درحالی که باید بازیکن احساس کند: «من دارم یک پهلوان واقعی و قوی را کنترل می‌کنم.»

آخر اگر با سه چهار ضربه بمیرد، پس انگار رستم فرقی با شوالیه‌های دارک سولز ندارد. چنین مکانیکی بیشتر به درد بازی‌ای برای یک پهلوان پنبه می‌خورد که تازه اول راهش باشد. نه رستمی که با تجربه و قهار وارد میدان می‌شود.

افزون بر این موارد، داستان پر از جزئیات ریز و دارای مسیری طولانی است و کات سین‌هایی سینماتیک و بلند می‌طلبد. پس طبیعی است که ژانری نزدیک به RPG بهترین ژانر برای بازی هفت خوان رستم باشد.

جهان و دیگر ویژگی‌ها

با توجه به اینکه قرار است اصولا ماموریت رستم در نجات کی‌کاووس را دنبال کنیم، بهتر است جهان بازی Open World نباشد و از ایجاد Side Questها در محیط خودداری شود. درواقع می‌توان گفت چیزی شبیه به فضای God of War گزینه ایده آل ما خواهد بود (Sandbox و نیمه باز).

نگاره نبرد رستم با دیو سپید
خوان هفتم | دلیل فرق داشتن چهره دیو سپید در مقایسه با مینیاتور قبلی متفاوت بودن نقاش‌هاست

از طرف دیگر، مبحث Level Up در چنین جهانی برخلاف بسیاری از بازی‌ها، برای موضوع ما معنایی ندارد. شاید مخالفت کنید و بگویید حتی God of War هم چنین چیزی را دارد. ولی مسئله اینجاست که ما نمی‌خواهیم یک God of War بسازیم و کریتوس را کلون کنیم؛ بلکه می‌خواهیم یک بازی از رستمی بسازیم که کاملا افسانه‌ای است.

Inventory هم از مواردی است که نیازی به وجودش نیست. شاید بپرسید پس چطور سلامتی و جان کاراکتر را با امثال Potion و داروها پر کنیم؟ در پاسخ می‌گویم که به جای این، می‌توان به داستان شاهنامه اکتفا کرد؛ هرجا که رستم استراحت می‌کند، در چشمه خودش را شستشو می‌دهد و غذا می‌خورد و… نوار سلامتی بازیابی خواهد داشت. این گونه کمی هم چاشنی چالش در گیم پلی وجود خواهد داشت.

به عبارت دیگر، اینطور نباشد که مثل Witcher در کات سین غذا بخورد، سپس در گیم پلی نوار سلامتی آب از آبش تکان نخورده باشد. درحالی که در گیم پلی باید همان غذا را از Inventory نوش جان کند تا بلکه برایش مقداری بازیابی رخ دهد! بازی هفت خوان رستم می‌تواند برعکس چنین ماجرایی را اجرا کند تا حالت واقع‌گرایانه‌تری را به خود بگیرد.

به همین خاطر مسئله Inventory در بازی ما پوچ است و نیازی به وجودش نیست. اعمال موجود در کات سین کارهای Inventory را پیش می‌برند (تعویض لباس، سلاح و خوردن غذا و دارو و غیره).

شخصیت‌های قابل کنترل

رستم و رخش می‌توانند از شخصیت‌های قابل کنترل باشند؛ البته با یک تفاوت مهم.

نگاره نبرد رخش با شیر در خوان اول رستم
نبرد رخش با شیر در خوان اول

در دو خوان افسانه، رخش حضوری اساسی دارد. در خوان اول، خودش شیر را با سم و دندانش آنقدر بر زمین می‌کوبد تا بمیرد. خوان سوم نیز بحث بیدار کردن رستم و دیدن اژدها توسط اوست. همچنین، تهمتن تقریبا در نبرد با اژدها درحال شکست بود که ناگهان رخش با دندانش قسمت بزرگی از پوست اژدها را مثل شیر جدا می‌کند! آن وقت است که رستم می‌تواند شکستش دهد.

لاکن در باقی مسیر خبری از همکاری رخش با رستم در نبردها نیست و صرفا پهلوان خودش به تنهایی با دشمنان می‌جنگد.

حال با وجود این موارد، باید دانست که کنترل اسب در نقاط ذکر شده از بازی به صورت کاراکتری جدا مثل رستم قابل تصور نیست. اگر هم باشد، اجرای قسمت نبرد سخت به نظر می‌رسد. بنابراین صحنه‌های نبرد رخش با QTEهای منطقی می‌توانند ظاهر شوند و باقی ماجرا همانند کنترل اسب در بازی‌های دیگری مثل Witcher عمل نماید.

نبردها

نبردهای سینماتیک همانند God of War می‌توانند منبعی برای الهام گرفتن در طراحی بازی واقع شود. پس فرق خاصی نیست، جز مواردی که در ادامه به آنها اشاره می‌نماییم.

سه باس فایت اصلی در مسیر داستان قرار می‌گیرند؛ اژدها، اولاد دیو و دیو سپید. باقی موارد بیشتر حالت QTE به خود می‌گیرند، چون درواقع رستم وارد نبرد سهمگینی با آنها نمی‌شود.

مثلا در خوان ششم، ارژنگ دیو از خیمه بیرون می‌آید تا ببیند چه خبر است. اما تا می‌خواهد حرکتی علیه رستم و رخش از خود نشان دهد، یکهو سرش به طور برق آسایی کنده می‌شود و اصلا فرصتی به آن معنا برای نبرد تن به تن برایش باقی نمی‌ماند! لشکریانش نیز با دیدن چنین وضعی از وحشت فرار می‌کنند.

نگاره دو نیم کردن جادوگر توسط رستم
میانش به خنجر به دو نیم کرد | دل جادوان زو پر از بیم کرد | رستم و جادوگر مکار

در خوان چهارم که با زن جادوگر سر و کار داریم هم، جنگ و دعوای به خصوصی نمی‌بینیم. حداکثر رستم طنابی به گردن آن ساحره می‌اندازد و او را با خنجرش از وسط به دو نیم می‌کند. چنین مواردی بیشتر مستعد QTEها هستند تا نبرد مستقیم. مگر اینکه بخواهیم مثل یوبی‌سافت پیاز داغش را زیادتر کنیم (تحریف و دست بردن در ماجرا).

در مورد سه باس فایتی که گفتیم، قرار نیست سختی و چالش هرسه یکسان درنظر گرفته شود. بلکه به همان ترتیبی که گفته شد، از سختی کم تا سختی زیاد خواهیم رسید و تنها باس فایتی که می‌تواند مثل Elden Ring بیش از یک فاز داشته باشد، دیو سپید است. فاصله فازها با هم می‌تواند با کات سین‌های بیان کننده احساسات دیو سپید پربگردد.

همیدون به دل گفت دیو سپید

که از جان شیرین شدم ناامید

مکانیک Game Over

در لابه‌لای هربخش از بازی در صورتی که رستم بمیرد، خوشبختانه چیزی به نام Game Over خالص نخواهیم دید. چرا که شاهنامه می‌گوید رستم بعد از شکست یا هنگام مشکل، به سراغ سیمرغ می‌رفت و همچنین، با خدایش راز و نیاز می‌کرد.

فلذا به جای صفحه سنتی You’re Dead با دکمه Load و Continue، می‌توان از همین شرح شاهنامه الهام گرفت. رستم وقتی در نبرد شکست بخورد، به مکانی منتقل شویم که سیمرغ با او حرف بزند.

نگاره زال و سیمرغ
نگاره‌ای دیگر از زال و سیمرغ

در برخی بازی‌ها بسته به عملکرد ضعیف، متوسط، خوب یا عالی ما NPCها واکنش نشان می‌دهند. می‌توان از چنین هوش مصنوعی مفیدی استفاده کرد و برای سیمرغ گذاشت تا با توجه به عملکرد رستم به او مشورت دهد. مثلا تصور کنید بازی از حرکات بازیکن الگوریتم بگیرد و بفهمد که زیادی دارد Dodge (جاخالی) می‌دهد. حالا سیمرغ به او تذکر دهد و بگوید شجاع باش، چرا اینقدر از ضربه زدن سر باز می‌زنی و فلان مورد نقطه ضعفش هست و…

با این وجود اگر بازیکن از حد خاصی بیشتر ببازد، بازی همان جا تمام می‌شود. بدین شکل که اول با پخش کات سین به مخاطب نشان بدهد چه اتفاقاتی بر سر کی‌کاووس با مرگ رستم خواهد افتاد و بر ایران چه خواهد گذشت (خارج از متن شاهنامه). سپس با نمایش End Credit Scene پایان بازی به بازیکن اعلام می‌گردد.

البته با توجه به مکان مرگ رستم در داستان، بدیهی است که بازی کات سین‌های پایانی متفاوتی برای مخاطب در چنته خواهد داشت.

گرافیک و طراحی

نگاره نبرد انسان‌ها با دیوها
یکایک بیاراست با دیو جنگ | نَبُد جنگشان را فراوان درنگ

شاهنامه طهماسبی، اثری است که افسانه‌های تاریخی فردوسی را به تصویر کشیده و شامل نگارگری‌هایی بسیار ارزشمند است. افزون بر این، نقاشی‌های قدیمی دیگری نیز وجود دارند که می‌توانند در طراحی محیط و شخصیت‌ها، اساس کار قرار بگیرند. موردی که در طراحی‌های مدرن هیچ خبری از آن نیست.

البته شاید فکر کنید که طراحی‌های امروزی نتیجه بهتری بدهند. ولیکن بدبختانه همه آنها اکثرا برگرفته از طراحی‌های غربی یا یونانی بوده و بوی ایرانی بودن نمی‌دهند. مثلا برای رستم می‌آیند و یک تکه را از هرکول برمی‌دارند، یک تکه را هم از فلان بازی و فلان فیلم و فلان شخصیت و… دست آخر هم می‌بینیم رستم بیشتر شبیه تابلوی تبلیغ باشگاه پرورش اندام است تا یک پهلوان نامدار!

از طراحی شخصیت‌ها که بگذریم، به طراحی‌های محیط بازی می‌رسیم. خیلی عالی خواهد شد اگر به فرض، طراحی مکان‌ها و طبیعت‌های بازی با وجود واقع‌گرایانه بودن، یک حالت به اصطلاح Exotic به خود بگیرد و حتما حال و هوای مینیاتوری را به مخاطب منتقل نماید.

Something that is exotic seems unusual and interesting because it is related to a foreign country.

شیء (چیز) exotic جالب و عجیب و غریب به نظر می‌آید؛ به دلیل اینکه مربوط به کشوری خارجی است.

و در آخر باید دانست که طراحی خشونت و خون ریزی بازی در سطح بالایی قرار خواهد گرفت؛ به دلیل اینکه توصیفات نبردها در شاهنامه خبر از جنگ خونین و بی‌رحمانه‌ای داده‌اند.

نگاره کشتن ارجاسپ به دست اسفندیار
به نظر می‌رسد نقاشان آن زمان از نشان دادن خشونت آشکار باکی نداشتند | تصویر کشته شدن ارجاسپ توسط اسفندیار

آیا این پایان فکر ماست؟

ایده‌هایی که ذکر شدند، صرفا نظر شخصی هستند؛ بنابراین می‌توانند غلط باشند و شما نیز حق دارید که با آن مخالفت یا موافقت نمایید.

ولیکن به هرشکل، مهم طرح ایده‌هاست و نزدیکی کوتاهی به سمت کتاب ابوالقاسم فردوسی؛ و چه بسا این مورد موجب انگیزه‌ای شود برای خواندن تاریخ از شاهنامه. تاریخی که بارها و بارها بدون اینکه کسی از آن درس بگیرد، تکرار می‌گردد.

هدف اصلی ساخت چنین بازی‌هایی نیز همین است. مطالعه شاهنامه برای همه آسان نیست، اما یک بازی ویدیویی مطالعه‌ای هم از سوی چشم، هم گوش و هم دست‌هایمان خواهد بود؛ دست‌هایی که کنترلر یا موس و کیبورد را حرکت می‌دهند.

در هرحال، این پایان فکر ما نیست. به هیچ وجه و اصلا این گونه فکر نکنید.

زیرا همه ما مشتاقانه روزی را آرزو داریم که شاهد تولید بازی ویدیویی‌ای بدون تحریف و بر اساس هفت خوان رستم باشیم. منتها به شخصه امیدوارم این رویا قبل از آنکه شرکتی مثل یوبی‌سافت خرابش کند، حتما توسط خود ایرانیان به حقیقت تبدیل بگردد… امیدوارم… امیدوارم… امیدوارم!

آرامگاه ابوالقاسم فردوسی

نظر شما چیست؟

شما چه انتقادات و پیشنهادهایی برای این بازی ویدیویی دارید؟

ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز 🌹

موفق و تندرست باشید

* باسپاس فراوان از سردبیر محترم، جناب آقای کریمی بابت راهنمایی در بخش گیم‌پلی

MR147مستر تاپ کاتآریازادmilad saSoulXdeadasgardianDota2ata.expressبروسلیMatin BarkatriversideODEAliA stray fool in space (Amo_Chat before)Big WalleRcactusگمنام-¦-Cerebral_Assassin-¦-A0seyed0AMoojy_Mmore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • موضوع مقاله عالی انتخاب شده است و چنین مقاله ای اکنون نیاز بود.
    بنده با این‌که فرمودید بازی باید حس پهلوانی قوی را در ما القا کند به‌شدت موافق ام و به نظر بنده نیز ژانر سولز به هیچ‌وجه در خور رستم و فضای بازی نخواهد بود.
    فقط این‌که فرمودید با هربار باختن به پیش سیمرغ برویم و…
    از نظر بنده این ایده در صورت باخت های مکرر برای بازیکن عذاب آور خواهد شد و شاید حوصله مخاطب را سرببرد.
    معتقدم که می‌توان در این زمینه ایده های بهتری پیاده نمود.
    باری؛ سپاس از شما که رؤیای شیرین ما را کالبد شکافی کردید و با خیال ما مقاله ساختید.
    شک ندارم که به امید خدا به زودی زود شاهد این بازی موعودمان خواهیم بود.
    خسته نباشید و سپاس بابت مقاله دلنشین

    محمد صالح اسدی.77Vito ScalettaIlyamehrdadPSJoel MorganBrainiacRoyalknightمارتین فورد(شیفته عظمت غلام)more
  • HDMI_DEU گفت:

    آقای اسدی با اینکه مقالتون زیباس ولی همینکه عملی نمیشه فشاری میکنه🥲💙.
    چی بگم…

    ARSHIAAAA𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻محمد صالح اسدی77Kieblackkiller of trollsJoel Morgan
  • حاجی فک کن مثلاً یه بازی از افسانه های ایرانی با گرافیک گاد آف وار رگناروک‌ و داستان سرایی، شخصیت پردازی و سبک گیم پلی گاد آف وار ای قدیمی، می‌دونم عملا غیر ممکنه ولی کدوم ایرانی دوست ندارم همچین اتفاقی بیفته 😀

    Kratosمحمد صالح اسدی77هیولا (زنده باد هدَفِ والا 🥷)killer of trollsmehrdadPSJoel Morgan𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • بالاخره یکی یه مقاله دراین باره نوشت D‌:
    خسته نباشید عالی بود …
    بنظر من اگه بخایم دقیقا مثل شاهنامه قسمت هفت خوان رستم رو پیاده کنیم و بدون هیچ تغییری یه بازی بسازیم یکم مشکل میشه
    تعداد باس فایت ها خیلی کم و اکثرش کات سین و QTE که فرمودین میشه یا تنوع گیمپلی پایین میاد و محدودیت زیاده
    یه بازی با -الهام- از داستان هفت خوان بسازن بهتره یا با تحریف (منطقی و به اندازه) همین داستانو اجرا کنن …

    محمد صالح اسدیVito Scaletta𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • TekkenGod گفت:

    نظر من اینه که یه آدم بانفوذ و اسم و رسم دار یه طرح اولیه از بازیو بسپاره به یه استودیوی بزرگ مثل سانتامونیکا یا غیره. یه اثر حماسی هک اند اسلش . در ضمن نکاتی که باید رعایت بشه اینه که نباید طراحی رو به سمت نگارگریها برد‌. باید تا جایی که میشه در مورد عظمت باس فایتها اغراق کرد. مثلا شیر یا دیو یا اژدهای نگارگریها یه چیز معمولی و مسخره است . ولی عکسی که برای مقاله انتخاب شده تقریبا خوبه. دیوها ، اژدها، و حتی شیر باید عظیم باشن و لرزه بر اندام بازیکن بندازن. سیمرغ میتونه حضور داشته باشه. حتما نباید جز به جز بازی کپی شاهنامه باشه . بر عکس میتونه از المانهای شاهنامه در هر جایی که نیاز داشت برای جذابیت بازی و داستان استفاده کنه.

    Vito ScalettaPop_Starkiller of trollsBrainiacمارتین فورد(شیفته عظمت غلام)arminmr.mol
  • یکی از نقاط قوت شاهنامه که از بقیه آثار جداش میکنه رجزخوانی ها و کش مکش های کلامی بین دو مبارز هستش. شاهنامه در قالب فیلم و سریال عالی هستش و نیشه ازش یه گیم آو ترونز در آورد ولی یکم از قالب بازی ویدئویی بدوره. نمیشه اون همه رجز خوانی ها که بخش شیرین شاهنامه هست رو داخل بازی آورد،لیر کلی باید کات سین رجز خوانی ببینه. اگر هم حذف بشه که دیگه اون شاهنامه افسانه ای نیست. البته شاید در قالب rpg خیلی خوب باشه و لذت بخش باشه که خود بازیکن این رجز خوانی ها رو انتخاب کنه ولی به عقیده من اگر روزی قرار باشه یک اثر در باره شاهنامه خلق بشه، بهتره سبکش هک اند اسلش باشه مثل گاد آو وار. ولی یکم سخته که سبک آر پی جی و هک اند اسلش رو با هم قاطی کرد و خروجی مناسب ازش درآورد.

    Kratosمحمد صالح اسدیPop_StarmehrdadPSBrainiacRoyalknight𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻Ashen undead the bearer
    • البته شاید چون شاهنامه رو در قالب بازی ویدئویی ندیدم تصورش برام مشکل باشه. اگر شرکتی بخواد از شاهنامه بازی بسازه باید خیلی ماهر باشه که هم جنبه بازی ویدئویی امروزی بهش بده، هم اون اثر هزار ساله رو حفظ کنه

      محمد صالح اسدیIlya𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻BrainiacRoyalknight
    • sonicer گفت:

      لطفا از دادن شباهت بین کریتوس و رستم، GOW با شاهنامه دست بردارین. تا وقتی قرار بشه شاهنامه با gow مقایسه بشه و منتظر بازی شبیه به اون باشیم، اتفاقی خوبی نخواهد افتاد. شاید ۲۰ تا ۳۰ درصد شاهنامه مبارزات (هک اند اسلش) باشه، باقیش درباره شاهان و روابط اجتماعی و سیاسیه ، از طرفی شاهنامه برخلاف gow پر از لحظات عاشقانه و روایات تاریخیه تا برای بازیهای RPG (با المانهای استراتژیک) گزینه مناسبتری باشه.

      محمد صالح اسدیRhaenyraPop_Starkiller of trolls™PatrickBrainiacRoyalknight𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
      • Rhaenyra گفت:

        کاملا موافقم البته حتما نیاز نیست شخصیت اصلی بازی رستم باشه چون شاهنامه عملا یک اثر با حضور گروه ها موجودات فانتزی و پادشاهی های مختلفه ای کاش اگر روزی بازی خواست ازش ساخته بشه از فضا سازی و ساختار ویچر و دراگون اج استفاده کنه

    • سلام و درود خدا بر شما باد 💐
      این هم نکته به جا و به سزایی هست 👍 کاملا با شما موافقم.
      ممنونم از همراهیتون 🌹

      جان قمارباز𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • Mr.mol گفت:

    هفت خوان رستم در کافه بازار٫:
    نجات قلعه/:
    هشت خوان/=😂😂😂😂
    ولی جدا از شوخی ایده خوبی میشه ولی تو ایران مگر صد سال بگذره تا بفکر یه بازی تو سطح جهانی باشن

    محمد صالح اسدی𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻mr.mol
  • Hello baby گفت:

    سانتامونیکا بازی رستم بسازه ..
    چه شود اگه بشه ..

    محمد صالح اسدیTomBrainiacarmin
  • smd گفت:

    مقاله خیلی جالبی بود.
    اما چیزی که جای بحث داره اینه که بودجه ساخت همچین بازی، با کیفیت گرافیکی مثل بازی GOW2018 سر به فلک میکشه.
    البته مشکل بودجه آنچنان مطرح نیست چون در گزینه اول هیچ شرکت بازی سازی پیشرفته ای در ایران نیست که بتونه یه بازی در خور شاهنامه بسازه. مگر اینکه ساخت بازی به شرکت های خارجی واگذار بشه که این هم با توجه به روابط محدود ایران تقریبا غیر ممکن به نظر میرسه.
    خلاصه امیدوارم تا وقتی زندم و هنوز شوق گیمری رو دارم یه بازی فوق العاده برای رستم ببینم.

    محمد صالح اسدیmehrdadPS
  • Wounds گفت:

    اگه قرار بود بازی بر اساس شاهنامه بسازم داستان بازی را با یک نمایش ابتدایی با مضمون یک پیش گویی شروع می کردم جایی که پیشگو به سام نریمان میگه که اگر اجازه بدی زال با رودابه ازدواج کنه از آن ها پسری زاده میشه که مدافع ایران زمین است،همین و بس بازی شروع می شد .محتواهای فرعی بازی را هم با داستان های آرش و سیاوش و اسفندیار پر می کردم بل الخص رام کردن رخش در قالب یک ماموریت اصلی یا فرعی قرار می دادم و اون مرتبط می کردم با پیدا کردن فرنگیس و کیخسرو(بعد از مرگ سیاوش)
    پایان بندی بازی را هم با فداکاری آرش به اتمام می رساندم
    تراژدی های اسفندیار و سهراب را هم موکول می کردم به نسخه دوم
    بهترین ژانر هم برای جا دادن این همه محتوا در بازی یک ساختار نقش آفرینی و جهان آزاد بود مثلا بهترین پایان بندی بازی که مربوط به آرش باشه تماما بستگی به پیشروی بازیکن در داستان این شخصیت داشت که از قضا کاملا یک محتوایی فرعیه

    محمد صالح اسدیOld fashion GAMERIlya𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻Mɾ MɱԃRoyalknightFume knight
  • Porfosor گفت:

    بسیار جذاب و خوش قلم بود دمتون گرم 🌹
    به نظرم شاهنامه پتانسیل یه بازی سولز حرفه ای مثل بازی های فرام سافتور رو داره و با باس های خوفش مثل دیو سپید و به کارگیری مثل شخصیت مثل سیمرغ به عنوان حیوون و جایگزین اسب
    بازم یه خسته نباشید گرم

    محمد صالح اسدیmehrdadPS𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻Daniallox😃
  • Noob گفت:

    اقای اسدی یه مشکلی هست
    ما فاتحه اوناییم اونا از ما متنفرن

    Pop_StarmehrdadPSRoyalknight𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻مارتین فورد(شیفته عظمت غلام)Porfosor
    • سلام رفیق
      فاتحه!؟ فاتحه کی!؟ 😂 ما می‌توانیم! ضمن اینکه دلیل منطقی‌ای برای مخالفت اونا من نمی‌بینم. چون تاریخ و مدارک معتبر میگن که خود فردوسی هم شیعه بوده.
      این همه فیلم و چیزای چرت و پرت عاشقی، سیاسی یا اجتماعی هی میسازن؛ حالا یه بارم تاریخی بسازن. مسئله اینه که کسی خواهان نیست. مثلا فیلم گشت ارشاد ۳ رو ساختن، کسی فاتحه‌شونو خوند!؟ نه!
      اینا بیشتر تصور ماست. وگرنه میشه. اما کسی نمیخواد. بیشتر میخوان فیلم بسازن که آره… ما وضع اجتماعیمون خرابه… همه‌چیمون خرابه… خب چیکار کنیم که خرابه!؟ باید جار بزنیم!؟ به جای اینا تاریخی، چیزی، میزی، یه چی بسازیم که حداقل از کلیشه “ما بدبخت‌ترین کشور جهانیم” به دور باشه. چون به اندازه کافی دیگه شنیدیم.
      ممنونم از همراهیتون 🌹

      محمد𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻Daniallox😃
  • snowgirl گفت:

    متفاوت ترین مقاله های سایت با اختلاف

    محمد صالح اسدی𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • Lady Apran گفت:

    دوستان توجه کنید تمام شاهنامه به رستم و زال و فریدون و ضحاک خلاصه نمیشه 🙂 مثلا ما ساسانیانم داریم تو کار

    محمد صالح اسدی𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • حتی میشه یه سری ساید کوئست هم ازافه کرد مثلا یه سری از نبرد هایی که رستم تو مازندران کرد

    محمد صالح اسدی𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
ایده طرح یک بازی ویدیویی بر اساس شاهنامه فردوسی - گیمفا