ما قدر دوران طلایی اقتباس بازی ها از فیلمهای سینمایی را ندانستیم
آنها همیشه عالی نبودند، اما قطعاً دوران طلایی بازی های ویدیویی اقتباس شده از فرانچایزهای سینما، چیزهای بیشتری نسبت به ای.تی (E.T) برای ارائه داشت.
این روزها، به نظر میرسد که هر استودیوی بزرگ بازیسازی میخواهد ویژگیهای خود را با صفحهنمایشهای بزرگ و کوچک تطبیق دهد. مسلماً این حوزه بعد از موفقیت پروژههایی مانند سریال The Last of Us و فیلم سینماییِ The Super Mario Movie، پرقدرتتر به رشد خود ادامه خواهد داد. با این وجود، دورهای نیز در دنیای سرگرمی وجود داشت که به جای استودیوهای بازیسازی، شرکتهای فیلمسازی بیشتر به دنبال ساخت بازیهای ویدیویی برای اقتباس آثار خود بودند. روزگاری که حالا به مانند خاطرهای دور به نظر میرسد.
اگرچه برندهای بزرگی مانند مارول، جنگ ستارگان، دیسی، سرزمین میانه و دنیای جادوگری، بخشهای مهمی از صنعت گیمینگ را تشکیل میدهند، اما مدتها است که اقتباسی مستقیم از یک فیلم مانند گذشته اتفاق نمیافتد. اینگونه اقتباسها، فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردند، ولی شاید ما قدر آن بازیها را ندانستیم.
اقتباسهای یاد شده با تمام نواقص خود، مواردی را ارائه میدادند که به مرور زمان میتوانستیم بیشتر و بیشتر از آنها استفاده کنیم. شاید حتی زمان آن رسیده باشد که به روند گذشته بازگردیم یا لااقل عصر طلایی و عجیبی را ارج نهیم که هرگز آن عشقی که سزاوارش بود را به دست نیاورد.
ظهور بازیهای ویدیویی اقتباس شده از آثار سینما
یکی از اولین نمونههای قابل ذکر، بازی فراموششده Star Trek: Phaser Strike است. این محصول توسط میلتون بردلی (Milton Bradley) توسعه داده شد و برای همراهی با اکران فیلم Star Trek: The Motion Picture سال ۱۹۷۹ در نظر گرفته شده بود.
اگرچه بعدها Star Trek: Phaser Strike به Phaser Strike تغییر نام داد، اما این بازی مسلماً نشانهای اولیه از این موضوع بود که استودیوهای فیلمسازی به صنعت بازیهای ویدیویی به عنوان یک فرصت برای بیشتر دیده شدن نگاه میکردند؛ روشی برای گسترش بازاریابی و ارائه یک خروجی قابل تعامل با طرفداران برای کشف داستان سرایی خود.
بازی به اندازه کافی ساده بود و بازیکنان به سادگی سفینههای مهاجم را ساقط میکردند، اما همین مفهوم، پیشدرآمد چیزی به شمار میرفت که قرار بود اتفاق بیفتد. سریعاً به سال ۱۹۸۲ میرسیم که ناگهان محیط اقتباسهای در حال انجام رشدی نجومی پیدا کرد. به نظر میرسید که ترکیب سینما و ساخت بازیهای ویدیویی، هیجان مدیران را برانگیخته و گیمرها از اینکه به سراغ ویژگیهایی میروند که از قبل با آنها آشنا هستند، خوشحال بودند.
این ژانر از آن زمان به بعد سال به سال رشد کرد. در دهه ۱۹۹۰، یک بازی ویدیویی پیوندی – بین سینما و گیم – بخش مشترک بسیاری از کمپینهای تبلیغاتی بود و به نظر میرسید اکثر فیلمهای مهم دهه ۲۰۰۰ این استراتژی را تکرار میکنند. اما در اواخر دهه ۲۰۰۰ و مخصوصاً در دهه ۲۰۱۰، رابطه بین این دو جهان از نو تعریف و بررسی شد.
از نظر تعداد نسخههای جدید، ژانر بازیهای ویدیوییِ اقتباس شده از فرنچایزهای سینما، در آن زمان (دهه ۲۰۱۰) به سرعت سقوط کرد. استودیوها کمکم به صحنه ارزانتر و کم ریسکتر بازیهای موبایل روی آوردند تا از ویژگیهای آن سود ببرند و همین مساله باعث شد تا ایدۀ پیوند میان سینما و کنسولهای بازی به فراموشی سپرده شود. البته نمیتوان به طور کامل کاهش کیفیت این ژانر را به گردن بازیهای موبایل انداخت. افت مورد بحث ما از مدتها قبل شروع شده بود.
تمایل به سرمایهگذاری در روند رو به رشد، به ویژه در دهههای ۸۰ و ۹۰، به این معنی بود که بسیاری از بازیهای ویدیوییِ اولیه اغلب با عجله به بازار عرضه میشدند. وقتی نوبت به اقتباسها میرسید، وضعیت خیلی بدتر بود. برخلاف توسعه یک IP اصلی، هنگام اقتباس یک فیلم توسط بازیهای ویدیویی، فاکتورهای متعددی باید در نظر گرفته میشد.
تغییر فیلمنامهها و تاریخ انتشار آثار، تضمین میکرد که یک شرکت بازیسازی باید صنعت همیشه در حال تغییر سینما را دنبال کند. به علاوه، تنها اینکه یک استودیو ممکن است بخواهد ایدهای از صفحۀ سینما بگیرد و آن را به بازی ویدیویی منتقل کند، همیشه منطقی به نظر نمیرسید. فرصتها فراوان بودند، اما بودجهها، برنامهها و تکنولوژیِ محدود منجر به اجرای ضعیف نقشهها میشد.
برخی از بدترین اقتباسهای تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی همچنان گیمرهای یک دورۀ خاص را آزار میدهند. به عنوان مثال، یک اقتباس بسیار مورد انتظار از فرانچایز سینمایی Ghostbusters در سال ۱۹۸۴ توسط اکتیویژن (Activision) و برای کنسولهایی مانند NES و Atari 2600 منتشر شد.
اگرچه فروش آن موفقیتآمیز به نظر میرسید، اما گیمپلی بازی در بهترین حالت خود خستهکننده و در بیشتر مواقع وحشتناک بود. تنها یک سیستم اصلی وجود داشت که بازیکنان را ملزم به گرفتن ارواح برای کسب درآمد بیشتر میکرد و مفهومی ذاتاً هیجانانگیز را «واقعگرایانه» ساخته بود. کنترلهای ضعیف و طراحی صدای ضعیفتر دقیقاً چیزی به محصولی که میتوانست خیلی فراتر از این حرفها باشد، اضافه نکرد.
البته اثری بدنامتر به اسم E.T نیز وجود دارد. بازی ویدیویی سال ۱۹۸۲ شرکت آتاری (Atari) که هنوز هم به درستی یکی از بدترین بازیهای تمام دوران در نظر گرفته میشود. این محصول نه تنها دارای گیمپلیای ضعیف بود، بلکه گرافیک آن به قدری فاجعه بود که گاهی تشخیص اینکه واقعاً چه اتفاقی میافتد دشوار به نظر میرسید.
این موضوع به طرز تکاندهندهای به تعریف بسیاری از اقتباسهای اولیۀ فیلم به بازی بدل گشت. عناوین مورد بحث ما علیرغم اینکه بر پایه بزرگترین فیلمهای بلاکباستری زمان خود ساخته شدهاند، اغلب حس ارزانی میدهند و به ندرت از ویژگیهای تثبیت شدۀ موجود در فیلمهای خود استفاده میکنند، ویژگیهایی که باید بزرگترین مزیت آنها به شمار میرفت.
اگرچه بازیهای دهه ۸۰ و ۹۰ با مشکلاتی روبهرو بودند که اغلب به محدودیتهای آن دورۀ زمانی اشاره میکرد، توسعهدهندگان در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی ظاهراً هرگز از این درسها عبرت نگرفتند. بازیهایی که باید به عنوان پیوندی میان گیم و سینما عمل میکردند، اغلب به عنوان پول نقد و کمکهای بازاریابی بیمعنی در نظر گرفته میشدند.
عناوینی مانند Catwoman 2004 بدترین جنبههای آن دوران را تعریف میکنند. صداگذاری ضعیف، کنترلهای دوربین و مکانیکهای گیمپلی فاجعه به نوعی باعث شد که فیلمِ ضعیفتر، در مقایسه با بازی، بهتر به نظر برسد. کافی است با خود فکر کنید که هدف سازندگان از ساخت بازی، همین بوده است یا خیر.
این مسائل نه تنها به سقوط ژانر اقتباسی کمک کردند، بلکه اغلبِ میراث این مفهوم را تا به امروز تعریف میکنند. درد درک این موضوع که عشق شما به یک IP خاص به وضوح و به نادرستی مورد بهرهبرداری قرار گرفته، برای مدتی طولانی با شما همراه خواهد بود. با این حال، بدون انتشار نسخههای مهم و ارزشمند، دوران طلاییای نیز در کار نیست. فراز و فرودهای آن دوره نباید درک ما از آنچه که این ژانر تولید کرده را تحتالشعاع قرار دهد.
فیلم را ببینید و سپس آن را تجربه کنید …
اولین اقتباسها گرچه اغلب با بدترین نمونههایشان به یاد میآیند، اما در واقع شامل تعداد زیادی محصول ارزشمند نیز هستند که میتوان با افتخار از آنها نام برد. به عنوان مثال، طرفداران دیزنی و بازیهای ساید-اسکرولر هنوز هم علاقه زیادی به Aladdin 1993 از کپکام (Capcom) و The Lion King 1994 از استودیوی وستوود (Westwood) دارند. این عناوین بسیار سرگرمکننده، پرجنبوجوش، سریع و به ویژه برای آن دوره، بازتاب کاملی از فیلمهای خود بودند.
همین تمجیدها را میتوان در مورد عنوان سال ۲۰۰۴ اکتیویژن، یعنی Spider-Man 2، نیز به زبان آورد. با وجود رقابت قابل توجه، این عنوان به لطف انیمیشنهای روان، گرافیک فوقالعاده و سیستم مبارزۀ تحت تاثیر کامیک بوکها، هنوز هم به عنوان یکی از بهترین بازیهای محبوب ما شناخته میشوند.
بزرگترین موفقیتهای آن دوره اغلب تعادلی را بین دو رسانهای که نمایندگی میکردند (سینما و گیمینگ) ایجاد نمودند. موفقترین و تحسینشدهترین بازیها تضمین میکردند که قلب و روح تجربیات سینمایی هرگز از بین نمیرود، همچنین در عوض به گونهای جدید از رسانه نیز ترجمه میشدند که محتوای اصلی را ارتقاء میداد.
بازیهای کمی به اندازه GoldenEye 007 سال ۱۹۹۷، گواه واضحی بر پتانسیل این رویکرد هستند. شوتر اول شخص و فوقالعادۀ استودیوی ریر (Rare) نه تنها از رقابتهای کنسولی قابل توجه در آن زمان خارج شد، بلکه به ارتقای ژانر FPS (تیراندازی اول شخص) روی کنسولها نیز کمک کرد.
عنوان Indiana Jones and the Last Crusade: The Graphic Adventure 1989 از استودیوی لوکاسفیلم گیمز (Lucasfilm Games) نیز از همین مدل پیروی میکرد. این بازی به عنوان یک الهامبخش بسیار مهم در ژانر اکشن-ماجراجویی عمل کرد و در نهایت الهامبخش دیگر عناوین اشاره و کلیک (Point-and-Click) با حضور این قهرمان مشهور شد.
بدین ترتیب، این بازیها به فیلمهای مربوط به خود اضافه شدند و تحلیل عمیقتری را از محتوا ارائه دادند، همچنین به طرفداران اجازه میدادند که در ابعاد کوچکی از آن جهان زندگی کنند. گیمپلی این آثار مکمل فیلمهای سینمایی بودند و دیدگاهی جایگزین را برای این روایتها فراهم میکردند. عناوینی که به آنها فضا و فرصت داده میشد تا چرخش خود را روی شخصیتها و جهانهای آشنا توسعه دهند، به نوبۀ خود بخش مهمی از ژانر اقتباسی را تشکیل میدادند. جالب اینجاست که این آزادی گاهی اوقات منجر به ساخت بازیهایی شد که مسلماً از فیلمهای منبع خود بهتر بودند.
بازی The Chronicles of Riddick: Escape from Butcher Bay نمونهای کلاسیک از این پتانسیل است. اثر مذکور که توسط استودیوهای استاربریز (Starbreeze) و تیگان (Tigon) توسعه یافته بود، به عنوان پیشدرآمدی برای فیلم Pitch Black 2000 و در کنار فیلم The Chronicles of Riddick 2004 منتشر شد.
فیلم منبع به طور گستردهای مورد انتقاد قرار گرفت، اما با این حال، بازیاش تبدیل به اثری موفقیتآمیز و به یادماندنی شد. المانهای مختلف گیمپلی، به خصوص مکانیک مخفیکاری خوب آن، بازیکنان را بهتر از هر زمان دیگری در دنیای Riddick قرار میدادند.
X-Men Origins: Wolverine یکی دیگر از بازیهای قابل توجه در این روند است. فیلم مرجع آن که توسط کمپانی FOX ساخته شده بود، به خاطر استفادۀ ضعیف از مواد و اقتباس وحشتناک بسیاری از شخصیتهای مشهورش مورد تمسخر قرار گرفت. با این حال، خشونت بی حد و حصر این بازی ویدیویی، همراه با باس فایتهای جذاب آن و کمی احترام بیشتر به کمیکها، باعث شد که نسخۀ هک اند اسلش این عنوان، ارزش نام Wolverine را داشته باشد.
مهمتر از همه، عصر اقتباس فرصتهای درخشانی را برای توسعهدهندگان فراهم کرد تا ایدههای جدید خود را آزمایش کنند و ریسکهای بزرگتری را در محدودۀ دوستانه یک فرانچایزِ نامآشنا انجام دهند. این کار فرصتی را برای بسیاری از استعدادهای جدید فراهم کرد و ثابت نمود که میتواند یک زمین آزمایشی ارزشمند برای IPهای بزرگ باشد. حتی عناوین با کیفیت متوسط مانند Scarface ،Enter The Matrix ،The Godfather و Nightmare On Elm Street به اندازۀ خود در تکامل صنعت بازیهای ویدیویی نقش داشتند.
آیا زمان بازگشت به اقتباس از فیلمهای سینمایی فرا رسیده است؟
با توجه به اینکه دلایل زیادی پشت افول ژانر بازیهای اقتباس شده از سینما وجود دارد، بسیار مهم است که بپرسیم چرا باید به چنین اقتباسهایی بازگردیم؟ امروزه این صنعت کاملاً برعکس شده است، اما یک زاویۀ منحصربهفرد نیز وجود دارد که میتوان با استفاده از آن، بهترینهای هر دو رسانه را ارائه داد.
اینکه به استودیوهای بازیسازی اجازه دهیم تا یک فیلم را با رسانۀ خود تطبیق دهند همراه با داشتن فرصتی برای ایجاد تغییرات، میتواند یک راه حل مناسب باشد. نسخههای اخیر مانند Mad Max سال ۲۰۱۵، Captain America: Super Soldier سال ۲۰۱۱ و اقتباسهای صورت گرفته توسط لگو (Lego) از مجموعههایی مانند پارک ژوراسیک و جنگ ستارگان، همگی شواهد قانعکنندهای از چگونگی دستیابی به این رویکرد و آنچه میتوان ارائه داد را نشان میدهند.
صرف نظر از اینکه در آینده چه خواهد شد، ما باید به عصر طلایی اقتباسها نگاهی بیندازیم و کمی بیشتر از آنها قدردانی کنیم. با تمرکز بر درسهای صحیح، صنعت بازیهای ویدیویی در نهایت میتواند از روندی که مفصلاً دربارۀ آن توضیح داده شد، نهایت استفاده را ببرد. بعید به نظر میرسد که این ژانر دوباره رشد کند، اما حداقل هنوز زمان زیادی برای مرور مجدد عناوین کلاسیک آن دوره و قدردانی از آنچه که به ما دادند وجود دارد.
از همراهی شما صمیمانه سپاسگزاریم.
منبع: Den of Geek
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
دلیل اصلی افول بازیهای ویدیویی اقتباسی چه از حیث کیفی چه از حیث کمی، افزایش نجومی بودجه بازیها، زمان ساخت و استاندارد گیمرهاست. در عصر طلایی اقتباس بازیها از فیلم سینمایی، این پروژهها حکم boost فروش و تبلیغات رو داشتن و با یه پروسه چند ماهه بازی های دو بعدی توسعه پیدا میکردن و یه side project برای تهیه کننده محسوب میشدن. اما امروزه وقتی ساخت یک بازی ویدیویی معقول و مطلوب خیلی خیلی بیشتر از ساخت فیلمی که قراره ازش اقتباس کنه بودجه و تایم نیاز داره، کم کم همه چیز وارونه میشه، یعنی از این به بعد برای بازیها فیلم و انیمه ساخته میشه تا فروششون افزایش پیدا کنه و حکم تبلیغات براشون داشته باشه. امروزه بازیها «محصول اصلی و پرفروش» محسوب میشن و آثار سینمایی نقش تبلیغات و گسترش به مدیومهای دیگه رو پیدا میکنن؛ مثل arcane مثل cyberpunk edgerunner که استودیوها و شرکت های بازیسازی سفارش ساختشون رو دادن. به همین دلیل و این که هیچوقت قرار نیست بودجه بازی ها کمتر بشه، هیچوقت قرار نیست به عصر طلایی اقتباس از بازی ها بر گردیم و اتفاقا این که انیمهای مثل edgerunner تونست با موفقیت رسالت خودش رو انجام و cyberpunk 2077 رو نجات بده قراره به وارونه شدن این رویکرد کمک کنه و مطمئناً در آینده وقتی استودیوها برای یک بازی برنامهریزی میکنن، ساخت یک محصول از مدیوم سینما و سریال تلویزیونی رو در نظر میگیرن تا به فروش بازی کمک کنه.
البته هنوز بازی هایی هستن که از روی فیلم ها قراره اقتباس بشن
بازی هایی از جمله ایندیانا جونز، آواتار، جان ویک و همچنین جیمز باند
کسی نگفت هیچوقت قرار نیست بازی اقتباسی ببینیم، داریم در مورد «عصر طلایی اقتباس از فیلم های سینمایی» صحبت میکنیم، دورهای که سالانه چندین بازی اقتباسی باکیفیت عرضه میشد و بازیها خیلی بیشتر به هالیوود و نام های بزرگ سینمایی وابسته بودن. انتهای کامنت هم نوشتم «عصر طلایی» هیچوقت قرار نیست رقم بخوره نه این که هیچوقت قرار نیست بازی اقتباسی ببینیم.
بنظرم ینمو ابنکه وابسته شه یه بازی برای مدیوم کوچکتری مثل فیلم چیز خوبی نیست الان اسپایدرمن اینسانومیاک و بتمن ارکهام بهترین بازی های ابر قهرمان خودشون هستن و کمتر وابستگی به فیلم های خود داشتن ……
درسته امثال گولدن ای استثنایی هستن همیشه استثنا همجا داریم…..
ولی اگه به جایی اقتباس از روی فیلم باشه سعی به کسترش دنیا رو داشته باشیم با بازی به حای سریال های ابکی بهتره تا اقتباس مستقیم بازی از روی فیلم
خب گیمهایی مثل Batman Arkham و Marvel’s Spider-Man: Miles Morales بازی هایی براساس شخصیتهای بتمن و اسپایدرمن هستن که بصورت مستقل از هر فیلمی ساخته شدن. قضیه این گیم های هیچ دخلی به بحث الآن که «اقتباس بازی ها از فیلمهای سینمایی» هست نداره.
…
هدف از ساخت گیمهای اقتباسی از فیلمها جنبه تبلیغاتیشون برای اون فیلم هست که بعنوان یک کالای جانبی از اون فیلم محسوب میشه. به نوعی هدف اینکه مخاطبان اون فیلم مذکور اگه به گیم علاقمندن با بازی کردنه گیم همون فیلم خودشون داستان فیلم رو بصورت ملموس بعنوان شخصیتهای داخل فیلم تجربه کنن. به این نوع گیم ها میگن Tie-in که توسط خود استودیوهای سازنده فیلم به بازی سازان سفارش داده میشه تا باعث افزایش درآمدزایی و همچنین تبلیغات برای فیلمشون باشه.
من هم میگم گیم ظرفی بزرگ تر از یک فیلمه و نمیشه بخاطر فروش یک فیلم اینقدر کوچیک و محدودش کرد و کلا اثار به قول شما tie in خیلی کم ممکنه کیفیت بالایی داشته باشن
بنظرم اگه بخوایم دنیا اون فیلم رو گسترش بدیم یا داستان اسپین افی در مورد اون بسازیم گیم خوبه ولی اقتباس گیم از روی فیلم بدرد نمیخوره
بازی هایی مثل دوتا۲ و سریال انیمه ای Dragon’s blood یه نمونه دیگه هستن
Lord of the rings two tower یکی از بهترین بازی های دوران ps2م بود
خدا بود
یادمه یه بخش هم داشت که پشت صحنه بازی رو که بازیگرایاصلی صداپیشه بودن رو نشون میداد
دقیقا
بهترین بخشش به نظرم اون مرحله تو شب بود دشمن میریخت تو قلعه باید از در محافظت میکردی از دیوار ها نردبون مینداختن میومدن تو
ته استرس بود برام اون زمان عالی بود مرحلش
آخ گفتی
یه جاشم بود هزارتا اورک میومدن داخل باید میزدیشون و منجنیقشونو خراب میکردی
صد بار مردم اون مرحله
دلیلش اینه که بودجه بازی بیشتره برای همین به صرفه نیست
حالا دیگه بر عکس شده
قدیم ها خیلی چیزا خوب بود ولی قدرشون رو ندونستیم
قدیم ها هم دنیا جای خوبی بود هم ایران ( حداقل شاید به خاطر اینکه سنمون کمتر بود )
الان دیگه برعکس شده ، ازرو بازیا دارن فیلم و سریال میسازن ، مثل last و witcher و halo
من هیچی از متن نخوندم ولی فقط بازی بریکینگ بد با طعم و مزه جی تی ای رو میخوام
سریال بریکینگ بد سرجع ۱۰ درصد اکشن داشت و چطور انتظار gta ازش داری
فقط برای من بسازن خب 😂 از خداشونم باشه برای من بسازن
خود سازندش گفته بود که
فقط اکشن که نیست
اونجا که میرن یه بشکه متلامین رو میدزدن، مراحل پخت و پز و… (سردبیر توروخدا تایید کن)
چطوری با چه منطقی
یه چیزی در حد بازی های تیل تیلز و دیوید کیج که داستانی هستن براش مناسب تره تا یه جی تی ای که اکشنه
نوستالژی یه چیزه دیگست
اکثر اقتباس ها ضعیف بودند و بی مورد تنها اقتباس خوب دوران گزشته مامور ۰۰۷ بود
از نظر من ایکس من + لاک پشت نینجا + علالدین نسخه مگادرایو ، شیرشاه و داستان اسباب بازی + هرکولس PS1 ، فوتبالیستها (نسخه سوپر نینتندو) بهترین بازیهای اقتباسی هستن.
واقعا آیا راکستدی نمی تونست حداقل یک بازی خوب هم از Catwomen هم در بیاره در کنار سهگانه شاهکار Batman ؟!
بعضیا صرفا مکملن مثل همین کت وومن یا رابین ها
نباید از شخصیت اصلی جدا شن مگه اینکه گروهی در کار باشه مثله تایتان ها
درسته کیفیت بالایی نداشتن ولی تو ی لول دیگن با بازی های الان نمیشه مقایسه کرد
الان صنعت ویدیو گیم خیلی توسعه پیدا کرده ،افراد درخشان و با استعداد زیادی هستن، خلاقیت های زیادی شکل میگیره
اصلا نیازی به اقتباس از فیلم نیست وقتی که ویدیو گیم عناوینی مثل last of us ,fallout,bioshock و حتی call of duty میتونه خلق کنه دیکه نیازی نیست اقتباس از فیلم شکل بگیره….
نه اینکه اصلا نباید ساخته بشه
ولی خیلی هم ضروری نیست
چقدر این اسکارفیس بازی خفنی بود
هرچی بگم کم گفتم ازش
همین الان یسری چیزاشو ب جیتیای وی ترجیح میدم
scarface رو ps2 عالی بود، با دیدن عکسش یه حس نوستالژی بهم دست داد
بازی The Godfather عنوان سرگرم کننده ای بود.بازی نسخه دوم هم داشت که فرصت نشد امتحانش کنم
بیایم باربی 3d بسازیم پس؟
هیچی اقتباس های اکیتیویژن از فیلم های ابر قهرمانی نمیشه!
درصد موفقیت اقتباس بازی ها از رو فیلم ها خیلی بیشتر از اقتباس فیلم ها و سریال ها از رو بازی هاست، چون عملا تو ساخت بازی دستت بازه میتونی هرکاری دلت بخواد بکنی هرچی بخوای اضافه کنی اما برعکسش نه چون شما نمیتونی یک بازیه خطی سی چهل ساعته رو دوسه ساعت فیلم بگنجونی، من هنوز موندم با کدوم عقلی برداشتن از اساسین کریدی به این بزرگی فیلم درست کردن این تو یک سریال ۱۰ فصلی هم جمع نمیشه چه برسه به یک فیلم دوساعته وارکرفت هم همینطور، تنها راه حلی که باعث میشه درصد موفقیت اقتباس از بازی ها بره بالا اینه که سریال ازشون درسته بشه
.
در مورد بازی هایی که از رو فیلم ها اقتباس داشتن و عالی بودن یه سری از نسخه های ارباب حلقه ها و نسخه کینگ کونگ پیترجکسون بود واقعا یوبیسافت با این بازی گل کاشت این بازی خداییش حیفه ریمیک نشه یک اقتباس کاملا وفادار و عالی بود بعد از سری داینو کرایسیس بهترین بازی که تو سبک دایناسورا کردم کینگ کونگ بود چند وقت پیش دوباره رو PS4 تمومش کردم خداییش مثل همون زمانا لذت بخشه از سری ارباب حلقه ها هم فقط این نسخه هاش که پایین تر اسماشونو مینویسم فوق العاده بودن مخصوصا اولی درسته که استراژیک بود سبکش اما یک اقتباس وفادار از سه گانه ارباب حلقه هاس هنوزم که هنوزه گاهی وقتا رو PC پلی میدمش به شدت معتاد کنندس پیشنهاد میکنم اگر تجربش نکردین حتما پلی بدینش فوق العادس، ایندیانا جونز هم یک نسخه داشت خیلی عالی بود اونم خیلی لذت بردم اینا رو اگر دوست داشتین پلی بدین پشیمون نمیشین
.
The Lord of the Rings: The Battle for Middle-earth
The Lord of the Rings: The Battle for Middle-earth II
The Lord of the Rings: The Return of the King
Peter Jackson’s King Kong: The Official Game of the Movie
Indiana Jones and the Emperor’s Tomb
GoldenEye 007
Spider – Man 3
Alien: Isolation
البته یکی از دلایل فاحعه بار بودن ET وقت خیلی خیلی کم سازنده برای ساخت بازی بود
که اخرم همشون سر از صحرا نیومکزیکو دراوردن
استدیو های فیلم سازی و بازی سازی باهم کنار نمیان
حقوق استفاده از داستان و چهره بازیگران هزینه زیادی روی دست بازی ساز ها میذاره
این گیم ها رو بهشون Tie-in میگن که توسط خود استودیوهای فیلمسازی برای ساختشون به استودیوهای بازی سازی سفارش داده میشن تا بعنوان یک کالای جانبی جهت تبلیغات و درآمدزایی بیشتر از فیلمها، ساخته و به بازار عرضه بشن.
گیمهایی چون
The Thing
X-Men Origins: Wolverine
Spider-Man 2
GoldenEye 007
Peter Jackson’s King Kong
همگی Tie-in Games محسوب میشن و استودیوهای بازی سازی سازنده اشون نیومدن برای ساخت این گیمها هزینه ایی برای حق استفاده از داستان و چهره بازیگران فیلم کنن. بلکه تازه برای ساختشون از طرف استودیوی فیلمسازی بهشون بودجه هم دادن.
هیچ چیز مثل اسکارفیس به دلم نشسته هنوز هم که هنوزه دوست دارم برم رو شبیه ساز اجرا کنم از بس فضاش خوی بود انگار داشتم وایس سیتی بازی می کردم ولی در حالتی خطی.
حیف که نسخه دو منتشر نشد.
دلم همچنان یک گیم با تم اسکارفیس ولی با حال و هوای جی تی ای می خواد.
مطمئنم بازیای اقتباصی از رو فیلم دوباره جون میگیرن همون طور که فیلمای اقتباصی از بازیا دارن جون میگیرن مثل unchartde و gran turismo …..
چقدر هاهم این بازی ها محبوب بودن..
من خودم به شخصه سنم کمتر بود بازی هایی که از روی انیمیشن های دیزنی ساخته میشدن رو زیاد پیدا و بازی میکردم…
گلدن آی🥲یادش بخیر…
لعنتی هر موقع یادش میفتم دوباره اون حس استرس بچگی رو یه دور تجربه میکنم…
خسته نباشید آقای محمدی
🙏🌹
در متن یکجوری از فاجعه بار بودنه گرافیک گیم ET 1982 گفته انگار حالا بقیه گیم های اون زمان گرافیکی در حد Resident Evil 4 remake داشتن :))))
چند مورد که خیلی خاطرات خوبی باهاشون دارم:
بتمن ۸۹ رو سگا جنیسیس
سه گانه اسپایدرمن رو ps2
Batman begins ps2
The punisher
X-men origins: wolverine روی Xbox 360
بچگیام بازی شیرشاه و کارخانه هیولاها رو هم زیاد بازی میکردم رو ps1 ولی از بازی monster house خوشم نیومد. اون بازی آرکید سبک قدیمی که توشه از بازی اصلی بهتره!
همیشه دلم میخواست یه بازی خوب واسه فیلم های روبوکاپ و ترمیناتور ساخته بشه
بازی های که دوست دارم از روی فیلما ساخته بشه:
رمبو (یه بازی خوب)
راکی
فیلمای بروس لی
کیک بوکسور
هدف سخت
جان سخت
بیل را بکش
بتمن- شوالیه تاریکی
بتمن های تیم برتون
ماسک
از فیلمای جمشید هاشم پور هم رنجر
یادش بخیر
چقد با scarface خاطره داشتم
پانیشر و اسپایدرمن ۲ هم بازیای خوبی بودن