یک کلیک تا مرگ؛ معرفی The Dark Pictures Anthology
برای افراد علاقهمند به آثارِ Choices Matter یا «رمان تعاملی تصمیممحور» همچون بازیهای Telltale و Quantic Dream، هنوز یک گزینه دیگر برای تجربه وجود دارد. گزینهای تاریک، شوم، نحس، شیطانی و محکوم به نابودی و ویرانی؛ فرصتی دوباره برای به چالش کشیده شدن با QTEها و تصمیمهای سخت. ذره ذره انتخاب در این مجموعه به نتیجهای عاقبت الامر معنا میشود: یا زندگی، یا مرگ.
با ما همراه باشید…
Until Dawn با عصاره تاریکی تصاویر
بعد از موفقیت Until Dawn، شرکت Supermassive Games دریافت که یک فرمول خوب برای ادامه مسیر ساخت بازیهای ویژه خودش پیدا کرده.
گسترش آن فرمول به ایده مجموعه تصاویر تاریک، منجر به تولد فرنچایزی کاملا تعاملی شد که هرقسمت از آن قرار است هشت زیرژانر از وحشت را ارائه دهد. تاکنون با ۴ قسمت فصل اول، توسعهدهندگانش یک رو از سکه هدف خود را در زیر تاریکی تصاویرشان دیدهاند و عناوین پایین را در زیر سایه The Dark Pictures Anthology بیرون دادهاند:
اگر چه نصف منتقدان چشم دیدن و تجربهشان را ندارند! ولی این جمله به معنای فاجعه بودن آنها نیست.
خود درون خودتان را هم ببینید
متاسفانه اکثریت نگاههای ما به سمت متاکریتیک و نمرات منتقدان است؛ درحالی که بهتر است هوای «خود درون خودمان» را هم داشته باشیم، نه اینکه فقط به «خود درون دیگران و منتقدان» بچسبیم. آیا غیر از این است!؟
با وجود این، خوشبختانه باز هم افرادی هستند که به «خود درون خودشان» در کنار حرفهای دوستان و منتقدان اهمیت میدهند. زیرا میدانند وسواس به خرج دادن و جنگ بیهوده بر سر نمرات، موجب حرص و اذیت شدن است؛ درست همانند Redfall که هنوز که هنوز است افرادی دارند تجربه و حمایتش میکنند، حتی اگر مسخره شوند و کسی درکشان نکند.
برگردیم سر اصل مطلب: نخوانید اگر…
– بایستی سطح دانش شما از زبان انگلیسی، متوسط رو به پایین نباشد؛ آخر نسبت به Telltale حقیقتاً پیچیدهتر است. به خصوص اینکه Little Hope زبان ادبیاتی بریتانیای قدیم را به کار میبرد و مثلا به جای My میگوید Me.
– منتظر هیجاناتی در حد میدان God of War یا حتی Call of Duty نباشید، وگرنه کاملا ناامید خواهید شد. به هیچ وجه مطالعه حول این فرنچایز را به چنین افرادی پیشنهاد نمیدهم. چون مثلا کل یک قسمتش را اگر ۷ ساعت در نظر بگیریم، ۱ تا ۲ ساعت اول به دور و بر مقدمه چینی میچرخد. یعنی یکهویی و بعد از نیم ساعت انتظار حمله کردن هیولا یا قاتل سریالی را نباید کشید.
– حوصله، صبر و تحمل از دیگر مواردی هستند که هنگام گشت و گذار شخصیتها، از سر تا ته فرنچایز نیازمندشان میشوید. البته که در حد شبیهساز پیاده روی نیست؛ ولیکن اگر صبور نباشید، ممکن است از بازی چیزی جز آزردگی و عصبی شدن عایدتان نگردد.
– دوربین بازی تقریبا حالت Fixed دارد و شبیه Silent Hill کلاسیک کار میکند. در صورت تنفر از چنین دوربینهایی هرگز به سمت دو قسمت اول فرنچایز نروید. بلکه از قسمتهای سوم و چهارم شروع کنید. چرا که دوربین در آنها حالت سوم شخص به خود میگیرد و آزادانه میتواند بچرخد.
حال اگر گمان میکنید که موارد بالا را در خود ندارید، صلاحیتتان را در تجربه فرنچایز رد شده بدانید. در غیر این صورت، به تالار اتاق تصاویر تاریک خوش آمدید.
I Am The Curator of The Stories…
من نگهدارنده داستانها هستم…
لاکن سه ایراد اساسی در فرنچایز حضور دارند
گرافیک و جلوه هنری به شدت زیبا طراحی شدهاند و قابل تحسین به شمار میآیند. پس ایراد کجاست؟
ایراد در انیمیشن چهره شخصیتهاست. نمیگویم بیکیفیتند؛ اتفاقا حرکات صورت و ماهیچه آنها به خوبی ضبط شده، اما حرکات چشمها گاهی مصنوعی است. مثل عروسکی که چشمهایش گیر کرده و به جایی زل زده باشد.
عدم توانایی Rewind یا برگرداندن انتخابهایی که برگزیدهایم، مشکل دیگر ماجراست. برخی اوقات برایم پیش آمده که منظور گزینه دیالوگ را متوجه نشدهام و وقتی با انتخابش، شرح آن را از زبان شخصیت میشنوم، با خودم بگویم: «هی! اما منظور من این نبود!» فلذا راه بازگشتی از این لحاظ به طور رسمی وجود ندارد. با این حال، من به شخصه یک راه غیررسمی پیدا کردم که برای PC پاسخگوست و در بخش آخر مقاله توضیحش میدهم.
متاسفانه باگ هم در جای جای نسخههای مختلف فرنچایز دیده میشود. ولیکن به شما قول میدهم که در حد Lord of The Rings: Gollum و یا Redfall و پورت رایانههای شخصی The Last of Us نیستند. به شخصه مشکل خاصی با باگها نداشتم و اشکالی در روند بازیام رخ نداد. برخی باگها هم موجبات خنده و شادی شما را در فضای ترس فراهم میکنند که به نظرم برای رفع تنش اصلا بد نیست!
مثال باگ اساسی: در The Devil in Me به دلیل اشتباهم کاراکتر چارلی از تخته چوبی سقوط کرد و سرش در درخت میخکوب شد.
مثال باگ خندهدار: دیدن آناتومی داخل سر کاراکتر چارلی (دوباره در The Devil in Me)
بیشتر در The Devil in Me این گونه هست و همهشان هم معمولا بر سر چارلی بیچاره میآیند؛ ولی هیچ کدام موجب مرگ شخصیتها نمیشوند. از این لحاظ خاطرتان مطمئن باشد.
قــدمـگاههای فـصل یــک
میگویند فرنچایز تصاویر تاریک ظاهرا فقط از یک فرمول پیروی مینماید؛ ولیکن شما این دروغها را باور نکنید! فرمول بازی در طی هر نسخه تغییرات مخصوص و هر چند اندک خود را دارند.
بیایید با کمک همدیگر چهار قدمگاه فصل اول را بررسی اجمالی و کوتاهی بنماییم:
قدمگاه اول: مرد مدان
داستان (بر اساس ماجرای کشتی Ourang Medan)
«ماجرا دور و بر سفر تفریحی-دریایی چند جوان خام و لوس میگردد که از پنج نفرشان، سه نفر شنا را بلدند. با این حال یکی از آنهایی که شنا بلد نیست و از قضا حسابی کتابخوار است، موقعیتی از یک خرابه جنگ جهانی دوم را حدس میزند.
سرانجام، برادرِ این مرد کتابخوار هنگامی که با نامزد خود در آن منطقه ممنوعه و زیر آب غواصی میکردند، به کاغذی میرسند که سرنوشت و زندگی همهشان را به خطر میاندازد؛ کاغذی با مختصات یک گنج: Manchurian Gold…»
کوتاهترین داستان فصل اول، مربوط به مرد مدان است؛ به طوری که زودتر شما را وارد بخشهای حساس ماجرا مینماید. افزون بر این، تعلیق و کشش مخاطب به سمت انتهای قصه در Man of Medan نسبت به بقیه قسمتها قدرت بیشتری از خود نشان میدهد. به گمان خودم چنین اتفاقی به دلیل سبک آهنگهای مرموز این قسمت از فرنچایز باشد که به خوبی تشویش و ناآرامی را به ذهن مخاطب القا میکنند.
گیم پلی
موردی که اینجا توضیح میدهم، تا حدودی برای بقیه قسمتهای تصاویر تاریک یکسان است. پس از قدمگاه دوم به بعد تنها تغییرات یا ویژگیهای خاص آن قسمت را توضیح میدهم.
خلاصه گیم پلی محدود به چهار مورد است: انتخاب گزینه دیالوگها و عملها در کات سینهای طولانی، QTEها، مکانیکهای Keep Calm (در ادامه شرحش میدهم) و گشت و گذار در محیط.
◆ انتخابها و اختیارات
به شما اطمینان میدهم که کوچکترین انتخاب دیالوگ در شیوه بیان داستان تاثیر خواهد گذاشت. همچنین، همانند Telltale هرزمانی که انتخاب مهمی را برگزینید، قسمت Bearing بروزرسانی میگردد و نشان میدهد شما چه مسیرها و عواقبی را در پیش گرفتهاید.
دیالوگهایی که برمیگزینید، بر روابط شخصیتها و اخلاقشان تاثیر میگذارد. چنین مواردی میتوانند موجب تغییرات اساسی در داستان شوند. مثلا اگر دو کاراکتر خیلی با هم صمیمی باشند، در فلان جای بازی نمیگذارد که تنهایی برود و میخواهد همراهش بیاید. یا فلان اخلاق مانع چنین اتفاقی میشود.
در برخی نقاط بازی بحث ضربه زدن پیش میآید که باید سریع نشانگر موس (اگر با PC هستید،) را روی دایره مشخص شده قبل از تمام شدن مهلت بیاورید و کلیک کنید. در چنین مواردی ضروری نیست که همیشه کلیک نمایید و میتوانید اجازه بدهید که Time Out شود (مهلتش تمام بگردد)؛ البته همه چیز به انتخاب و اختیار شما برمیگردد. شاید بخواهید بدترین پایان را بگیرید که در این صورت اجازه Time Out را به هیچ کدامشان ندهید!
گاهی هم انتخاب عمل را داریم. مثلا فرار کنید یا پنهان بشوید، چاقو را از روی زمین برداریم یا برنداریم، به درون تابوت اجساد نگاه کنیم یا… هرآیتم یا گزینه عملی را در بازی دیدید، قرار نیست انجام بدهید یا برش دارید. اما اگر عجله کردید و انجام دادید یا برداشتید، هیچ راه فرار دیگری ندارید و باید تا پایان با انتخاب عجولانه و بیدقتیتان کنار بیایید.
◆ QTE و Keep Calm
در وهله اول، سری به QTE یا Quick Time Event میزنیم؛ به سنت همیشگی آثار تعامل محور، نیازمند فشردن دکمههای مختلف هستید. یکبار یا چندبار فشردن را انجام میدهید تا دایرهای که بازی به شما نشان میدهد، پر شود.
سختترین QTEها مربوط به همین مرد مدان است. توصیه میکنم پیش از بازی (بعد از شروع بازی اثر ندارد)، اگر قصد به چالش انداختن خودتان را ندارید، در تنظیمات Accessibility گزینه غیرفعال کردن Time Out مربوط به QTE را فعال نمایید. البته میتوانید این کار را قبل از دور دوم بازی انجام دهید. به نظرم بگذارید دور اول همه بمیرند، اشکالی ندارد!
در وهله دوم، مکانیک نفسگیر Keep Calm را داریم که تا آخر فرنچایز با شما مثل یک دوست صمیمی خواهد بود و رهایتان نمیکند.
در لحظات حساسی از بازی، چیزی شبیه به نوار قلب ظاهر میشود. وقتی که خط معین شده به بخش ضربان میرسد، باید دکمه خاصی را فشار دهید (مثلا فقط کلیک راست کنید). اگر خارج از ضربان این کار را انجام دهید، بدبختانه صدای نفس کشیدن شخصیت شنیده میشود که نتیجه آن شتافتنِ او به دیار حق و قبرستان خواهد بود!
◆ پرسه زدن در محیط
و همینک، به گشت و گذار در محیط میرسیم. طی چنین امری به آیتمهای گوناگونی برخورد میکنید که یا Secret هستند و به درک اتفاقات قبل از داستان کمک میکنند، یا وسایل و مواردی هستند که میتوانید به انتخابتان بردارید؛ مثل ماسک تنفس. صحبت با کاراکترها هم در صورت نزدیک شدن به آنها و کلیک (PC) رخ خواهد داد (در برخی جاهای بازی).
جمع کردن تمام Secretها به شما پاداش خوبی عطا میکند. اگر رازهای طلایی را جمع کنید، کمیک بخش اول اتفاقات پیش از داستان اصلی Man of Medan را میتوانید در پنل Bonus یا Special Features مطالعه نمایید. به علاوه، با یافتن تمام رازهای غیرطلایی (سفید رنگ) نیز بخش دوم کمیک آزاد (Unlock) میشود؛ البته در نسخههای بعد از Little Hope، دیگر خبری از کمیک نیست.
در محیط بازی یک سری قاب عکس ملقب به تصاویر تاریک هم هستند که به آنها Premonition میگویند. با کمک آنها میتوانید یک نگاه خیلی خیلی کوتاه بر وقایع آینده (خوب یا بد) داشته باشید. آیندهای که شاید رخ دهد، شاید هم ندهد. برای خودم به شخصه تعدادیشان رخ دادند. یکی از این تصویرها، قاب عکسی ویژه است که اتفاقات بازی بعد را در آن میبینیم. این یک سنت از طرف Supermassive Games میباشد؛ و در تمام فرنچایز اعمال شده.
فکر میکنم پس دیگر متوجه شدهاید که چرا نام این فرنچایز The Dark Pictures هست، نه؟ اگر متوجه نشدید، بند بالا را دوباره مطالعه بفرمایید.
قدمگاه دوم: کورسوی امید
داستان (بر اساس ماجرای تاریخی آتش سوزی بزرگ ۱۹۱۴ در کنار محاکمه افراد متهم به جادوگری ۱۶۹۲ در شهر Salem آمریکا)
«راننده اتوبوسی گیج و آشفته درحال رانندگی یک دختر را در وسط جاده میبیند که منجر به ترمز و پیچش بیمهابا میشود.
مسافران، یعنی چهار دانشجو و استادشان، خوشبختانه از این مهلکه زنده بیرون میآیند. ولی راننده اتوبوس به طور مرموزی غیبش میزند و کوچکترین اثری از ریختش پیدا نیست. اینجاست که استادِ زورگو، پیشنهاد مرگباری را ارائه مینماید: بیایید به داخل شهر Little Hope برویم و کمک بخواهیم…!»
داستان کورسوی امید برخلاف قسمت قبلی، حالتی رازآلود و روان شناختی به خود میگیرد. شباهت این قسمت با ماجراهای Silent Hill انکارکردنی نیست.
تنها مشکل داستان جالب آن، کندتر شدن روایتش است که برای افراد عجول و آنهایی که صبر و تحمل ندارند، متاسفم که مایه عذاب سختی خواهد بود. ولی به شخصه مشکلی نداشتم و اتفاقا به نظر شخصیام، سرعت روایتگری کاملا استاندارد و رضایت بخش است؛ منتها اگر واقعا علاقهمند و منتظر باشید! این را هم فراموش نکنید: جا برای قر زدنهای بیخود در دنیای بازیهای ویدیویی زیاد داریم.
گیم پلی
نسبت به Man of Medan، تمام QTEها خیلی بهتر شدهاند و بازی از همان ابتدا سطح سختی را از شما سوال میکند. برای PCپلیران تنها کلیک راست و چپ کافیست تا بتوانند هرQTE را به راحتی رد کنند. برخلاف قبل که دکمههای WASD و فلش در کار حضور داشتند.
تفاوت بسیار جذابی که در این قسمت شاهدیم، وجود ویژگیهای قفل شده است. کاراکترها از همان ب بسم الله، هرکدامشان ویژگی اخلاقی منفی و زشتی دارند که بازیکن باید در باز کردن قفلشان تلاش کند. وگرنه با انتخابهای غلطش میتواند ویژگی قفل شده دیگری را نیز به اخلاق شخصیت اضافه کند. خب، اضافه کند! مگر پایانش چه میشود!؟
هرچه تعداد ویژگیهای قفل شده بالاتر برود، QTEها و مکانیک Keep Calm برای آن شخصیت به خصوص سختتر میشوند. ضمن اینکه هرچه اخلاق منفی قفل شده زیادتر، احتمال مرگ کاراکتر بیشتر.
به شخصه از این ویژگی جدید واقعا لذت بردم و برایم جذابیت داشت.
یک تغییر دیگر، سختتر کردن مکانیک ضربه زدن است. قبلا با دایره نشان میداد که کجا را باید بزنیم. ولی حالا حدس زدن به عهده بازیکن است. مثلا در یکی از بخشها، کاراکتر استاد دانشجویان دارت بازی میکند و باید ۲۰ امتیاز را بزند. هنگامی که نشانگر را روی ۲۰ امتیاز بیاورید، رنگ آن از سفید به قرمز تغییر مینماید؛ این تغییر رنگ یعنی مکان درست ضربه زدن را پیدا کردهاید.
قدمگاه سوم: سرای خاکسترها
داستان (بر اساس افسانه نفرین امپراطوری قوم اَکَد)
«مردی مدعی از دیار CIA افتخار میکند که با پیشگامیاش در عرصه تکنولوژی، توانسته مخفیگاه هستهای عراقیها را پیدا کند. اما بدبختانه پیشگامی او حاصلی جز نزدیکی به هلاکت ندارد و جان خودش و چهارنفر دیگر را به خطر میاندازد…»
برخلاف ماجراهای پیشین، داستان سرای خاکسترها وقتی وارد بحبوحه میگردد، تا رس آخر را از وجود بازیکن میکشد. یعنی وقتی که فکر میکنید: «آه! همه چیز تمام شد…»، میبینید هنوز هم نمیتوانید نفس راحت بکشید! این را در داستان متوجه خواهید شد و اسپویل نمیکنم.
گیم پلی
اکثر منتقدان معتقدند که House of Ashes بازگشت Supermassive Games به رستگاری است. هرچند چنین حرفی واقعا بامزه به نظر میرسد؛ چون تنها تفاوت این قسمت با قبلیها در حد تغییر قیافه بخش Bearing هست و حالت سوم شخص دوربین.
برخی Secretها نیز به جای متن تبدیل به کلیپهایی قطعه قطعه و کوتاه شدهاند که در پایان و بعد از یافتن تمامی رازها، میتوانید نسخه بهتر و کاملشان را در بخش Bonus مشاهده بفرمایید.
القصه که اینست رستگاری Supermassive Games!
قدمگاه چهارم: اهریمنِ درون من
داستان (بر اساس ماجرای تاریخی اولین قاتل سریالی آمریکا Herman Webster Mudgett)
«روزهای روشن مستند Lonnit Entertainment رو به افول هستند؛ مستندی درباره قاتلان و قتلهای سریالی. در چنین ایامی سخت، ناگهان نور امید، رییس این گروه مستندسازی را کور میکند و با دریافت دعوت نامهای از طرف آقای دومِت، بین خود و گروهش به اندازه یک قدم تا مرگ فاصله میاندازد. “میهمانان! خوش آمدید! ولی به وسایل لطفا دست نزنید!”…»
مدال طولانیترین قسمت فرنچایز تصاویر تاریک به اهریمن درون من میرسد. زمان بندی وقایع و تعلیق قسمت چهارم با وجود زمان زیاد داستان، قابل تحسین است. منتها باز هم اینجا مقدمه چینی کندی داریم که طولانیتر از Little Hope، ولی تک تک ثانیههایش برای فهم ادامه و پایان ماجرا ضروری میباشد.
علاوه بر این، در صورت پیش روی تا انتهای ماجراجویی، متوجه میشوید که حتی مسخرهترین قسمت داستان (مثل گشتن به دنبال سیگار) جلوتر نقش اساسی را بازیگری مینماید و تازه میفهمید چرا روایت بر چنین کار بیاهمیتی اصرار دارد.
تنها چیزی که The Devil in Me از شما میخواهد اندکی دندان به جگر گرفتن است؛ بعد از آن است که پرده نمایش به کناری میرود…
از اینها بگذریم، به نظرم رستگاری واقعی Supermassive Games درحقیقت همین قسمت میبود؛ نه House of Ashes.
گیم پلی
تغییرات گستردهای را در این قسمت شاهدیم که حس و حال Sherlock Holmes: Crimes & Punishments را القا میکنند. اگر این بازی را انجام داده باشید، با گیم پلی مشکل آنچنانیای نخواهید داشت.
همچنین، نوار سیاه بالا و پایین دوربین حذف شده، حالت تمام صفحه به خود گرفته، آزادی حالت سوم شخص بیشتر گردیده و حالا میتوانید آزادانه در محیطهای معینی بچرخید.
مکانیکهای جالب دیگری که به فرنچایز آمده، شامل Inventory و Actionهای ویژهای است که در طول بازی کارآمد و صد درصد ارزشمندند.
Actionها یعنی مثلا فشردن دکمه Space برای پرش، نشستن یا رد شدن از روی چوب که این مورد آخری، نیاز به فشردن دکمههای A و D (برای PC) دارد تا تعادل شخصیت حفظ شود و نیفتد.
Inventory هرشخصیت نیز قابلیت مخصوصش را دارد؛ مثلا مداد Kate نوشتههای پنهان را آشکار میکند، Jamie میتواند با وسیله برقی خود معمای وصل کردن برق را حل کند و…
گفتیم معما؟ بله! در تصاویر تاریک معما هم دیگر داریم! لیکن در مقایسه با بازیهایی مثل Sherlock Holmes: Crimes & Punishments معماها بسیار آسانتر و سادهتر هستند. افزون بر این، تعدادشان حداکثر به تعداد انگشتهای دست میرسد و نسبت به بازیهایی که تاکنون انجام دادهام، انصافا آنقدرها هم زیاد نیستند. اگر چه به نظرم برخیشان ذاتاً معما به حساب نمیآیند، چرا که در بدترین حالت، به سختی یک لیوان آب خوردن هستند (این نظر شخصی است و شاید برای دیگری، معماها سخت باشند.)!
نکته قابل توجه: در برخی مکانها و پس از پخش بعضی کات سینهای طولانی، دوربین حالت Fixed به خود میگیرد و تا کاراکتر به جلو حرکت نکند از حالت قفل درنمیآید. ابتدا فکر کردم شاید باگ باشد، اما بعد متوجه شدم که این درواقع نوعی سبک نمایش دوربین است.
همین الان ماجراجویی را شروع کنید!
نمیگویم تجربه بینقصی را خواهید داشت؛ ولیکن رضایت بخش است و برای علاقهمندان به ژانر وحشت و سبک Choices Matter شدیداً پیشنهادش میکنم.
ضمنا، در متنم روش غیررسمی Rewind انتخابها را قول دادم که بگویم؛ این روش فقط برای PC میباشد و در ظاهر شق القمر به نظر میآید. لاکن نگران نباشید:
۱- بعد از شروع بازی و اولین انتخاب در دیالوگ، ALT و TAB بزنید (وقتی روی صفحه بازی نباشید، Pause میشود. اما اگر نشد، این کار را خودتان همیشه قبل از TAB+ALT انجام دهید.).
۲- مسیر زیر را در قسمت مشخص شده Paste کنید (بسته به اسم بازی، TheDevilInMe به HouseOfAshes، LittleHope و ManOfMedan تغییر مییابد):
%LOCALAPPDATA% \TheDevilInMe\Saved\SaveGames\
۳- یک یا چند فولدر به هرنام دلخواه ایجاد نمایید و فایل SPSaveSlot0001.sav را کپی و در آن پوشه Paste بفرمایید.
۴- به بازی برگردید. سپس هروقت خراب کردید، بازی را Pause و به “”منوی اصلی بازی“” بازگردید و دوباره به محل ذخیره بازی سر بزنید.
۵- فایل SPSaveSlot0001.sav موجود در پوشه دلخواهتان را به جای فایل اصلی Paste کنید و گزینه Replace the file in the destination را انتخاب کنید.
۶- حالا از منوی بازی، گزینه Play Alone و سپس Continue را انتخاب کنید.
پیشنهاد میکنم مواقع Keep Calm و انتخابهای حساس این کار را انجام دهید تا اگر خواستید Rewind کنید. من فقط وقتی این کار را کردم که دور دوم بود و میخواستم انتخابها را آزمایش کنم و همه را تا پایان داستان بازیها زنده نگه دارم. وگرنه دور اول همیشه تلفات بسیار خوب و دلچسبی دارد!
ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز 🌹
موفق و تندرست باشید
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
یه پست مرموز و متفاوت دیگه؟🤨
بریم بخونیمش🧐
سلام بر حاج حسین عزیز و گرانقدر
ممنونم از اینکه همیشه همراهی میفرمایید 🌹❤
مایلم شما رو به تجربه دیترویت بیکام هیومن دعوت کنم
و یدونه از این مطالب براش درخواست کنم
البته با توجه به اولویت های خودتون
به به! سلام بر شما یار و همراه همیشگی! 😍
کم پیدایی رفیق 🌹❤
خیلی خیلی متشکرم از دعوتتون؛ منتها قبلا دترویت رفتم، خیلی هم خوش گذشت.
تهش مارکوس سرود خوند و مخ ریاست جمهوری آمریکا رو زد، کانر هم بچه خوبی شد. فقط متاسفانه کارا و آلیس از عمد به دیار حق شتابیدند! این یکی آخری از روی کینه انجام دادم 😎، آخه وقتی فهمیدم:
*****اسپویل برای دیگر خوانندگان نظر****
آلیس بنده خدا یک ربات هست و انسان نیست، حالم گرفته شد. به خصوص اینکه توی قصه دیدیم تب کرده بود یه بار! حتی گرسنه و سردش شده بود برخلاف کارا!! کارا هم به هررباتی دست میداد، میفهمید رباته و باهاش تعامل میکرد، ولی چطوری اصلا نفهمید این رباته!؟… آره! با این پیچش قصه تناقض داشت.
بنده هم شرشون رو از داستان کم کردم تا قصه منطقی باشه! 😂 (شوخی)
*****پایان اسپویل*****
باز هم ممنونم از دعوت و لطف شما و از اینکه همراهی فرمودید 🌹🌹🌹
راستی یادم رفت بگم که ایده و فکر خوبیه. حتما براش یه مطلب مینویسم ان شاءالله مشکلی پیش نیاد.
انقد خفنه؟!
مرسی مقاله هاتون کیفیت بسیار بالایی داره آقای اسدی. لذت بردم
🥰❤🌹
بیگ لایک
میشد یه گیوتینه ناب از این نوشت
میشه به جای ماه اینارو تو ۴ پارت ۱ هفته ای برید
پست جالبی بود ، چند ماه پیش لیست the dark pictures رو دیده بودم ولی از نمراتشون نخواستم هیچکدومو بازی کنم ولی الان که کل پست رو خوندم میخوام که همشونو به ترتیب بازی کنم^_^
سلام رفیق
خوشحالم که شما رو برای تجربه این فرنچایز راضی کردم؛ امیدوارم تجربه لذت بخشی رو داشته باشید
ممنونم از همراهیتون 🌹
ممنون از مقاله خوبتون♡
درود بر شما
دقیقا مواردی که اشاره فرمودید هم در بازی the quarry قابل مشاهده بود گرافیک عالی ولی میمیک و حالت چشم های کاراکتر ها در مواجهه با موقعیت های خطرناک مخصوصا از دست دادن اعضا خودشون نه تها غیر واعی بلکه مضحک جلوه میکرد.
هیچوقت یادم نمیره وقتی یکی از کارکترها دوست زخمیش رو در اول بازی میبینه بی تفاوت به یه طرف دیگه خیره میشه و میگه بقیه کجان!!!
هنوز این ژانر کار داره مخصوصا راه رفتن و دویدن کارکترها که خیلی ضرب آهنگ کندی داره و همینطور تعامل با پلیر.
در این ژانر نشستن پایه یه فیلم بنظرم هنوز بصرفه تره تا با خشکی کرکتر ها سرو کله بزنیم.
ادعا این ژانر یجوری مثل این میمونه که شما در حال دیدن فیلمی هستید که کارگردانیش و سرنوشت کرکترهاشو با انتخاب های خودتون تعیین میکنید ولی هنوز با مدیوم سینما قابل مقایسه نیست شاید بعد ها با پیشرفت موشن کپچر و بهبود ضرب آهنگ و تعاملات با پلیر بتونه خودشو بعنوان رغیب فیلم های تریلر جا کنه.
سلام و درود بر شما
ها ها! کلا چیزای عجیبی هم داشت. مثلا یکی بود که چشمش از جا دراومد، بنده خدا فقط رفت جلوی آینه و گفت: «F&#K!» بعد هم تبدیل به تکاور شد 😂
یکی دیگه هم دستش قطع شد، ولی دو دقیقه بعد خیلی عادی راه میرفت و حرف میزد!
کلا آره… این The Quarry جنسش غریب و بیگانه بود! ولی در کل تجربه خوبیه. لیکن زیر فرنچایز The Dark Pictures قرار میگیره؛ به شخصه تصاویر تاریک رو بیشتر پسندیدم.
البته ادعاشونم درست هست. اما به نظرم رقیب نمیشه گفت؛ چون این ژانر خودش رو بالاخره جا کرده و طرفدارای خاص خودش رو داره. وگرنه Supermassive Games قطعا تا حالا باید ورشکست میشد! 😅
مثال دیگهای که میشه اشاره کرد بهش، Black Mirror هست. یه سریال معروفه که یکی از قسمتهاش توی Netflix دقیقا همین طوریه و با انتخابهای تماشاگر پیش میره.
ممنونم از همراهیتون 🌹
سلام و خسته نباشید.
از این سری خوشم میاد ولی هنوز تجربه اش نکردم ولی until dawn رو تجربه کردم و خیلی دوسش دارم
سلام بر شما
سلامت باشید 🌷
دقیقا برعکس من 😅 خودم Until Dawn رو با اینکه خوشم میومد ازش، نمیتونم تجربه کنم! امیدوارم پورت PC براش بیاد. شایعه شده میخوان ازش ریمیک یا ریمستر بدن. البته فعلا فقط در حد شایعه هست.
ممنونم از همراهیتون 🌹
عناوین خیلی خوبین و واقعا لحظات جالب و نفس گیری برات بوجود میاره
البته من little hope رو هنوز متاسفانه پلی ندادم و احساس می کنم خیلی خوب باشه اونم
کلا از این سبک بازی و پایان بندی های مختلف و QTE و…خیلی خوشم میاد
عالی این سری رو تا حالا پلی ندادم ترسناکیش چقدره؟
بزرگه
خوبه همه ی نسخه هاش
ممکنه ترغیب شی چند بار تمومش کنی
یه چیزی در مایه فیلم های cabin in the woods و cube و از این مدل فیلمهاس
سلام رفیق
ترسناکترینش قسمت اولش هست؛ ولی فراز و نشیب داره. ممکنه با انتخاباتون Chapter آخر دیگه ترسناک نباشه یا به کابوس تبدیل بشه! این برای خودم پیش اومد توی دو دور تجربه داستان.
قسمت دوم بیشتر رازآلوده و به شدت یک ترسناک نیست.
قسمت سوم: can scare the heck out of anyone 😅 ولی بازم کمتر از قسمت یک (اینا نظر شخصی هست البته!)
قسمت چهارم اصلا ترسناک نیست. فازش نزدیک اسلشر قدم میزنه ولی نمیذاره تا حد خیییلی فاجعه برسه. مثلا در این حد که با سیم میکروفون بزنه زیر چونه یکی و بره تا پشت چشم 😨. جامپ اسکر هم داره، ولی معلومه که نمیخواستن خیلی بترسونن و فاز اسلشر به خودشون بگیرن.
ممنونم از همراهی شما 🌹
آها ممنون بابت راهنمایی احتمال زیاد تجربه شون کنم🙂
بازی های خوبی بودن واقعاً، من لذت بردم ازشون👍 مقاله رو هم حتماً باید بخونم؛ با تشکر از آقای اسدی. فکر نمی کردم نویسنده ای به این بازی ها اهمیت بده.
🥰❤🌹🌷
سه قسمت اولو تموم کردم و قسمت چهارمو هم خریدم ولی هنوز نرفتم سراغش, بین سه قسمت اول House of Ashes رو بیشتر از همه پسندیدم
سلام و درود بر شرلوک عزیز
خب پس همسلیقه هستیم! 😁
ممنونم از همراهی شما 🌹
The Quarry مثل اینکه خیلی موفق تر شد، اما فعلا باید برم سراغ این هر قسمتشم ۲۰۰ لیر بود فکر کنم
این کالکشن بدرد اونایی میخوره که صبر ایوب دارن
عالی بود
خیلی حال کردم
🥰🌹🌷❤
ممنونم بابت این معرفی و نقد خوب، من عاشق این سبک هستم حقیقتا
👌🥰❤🌷
خسته نباشید
سلام فریدجان
سلامت باشید
مرسی که همراهی کردین 🌹
همه بازی های لیست و بجز اخری پلات کردم واقعا بازی های خوبی هستن. از اونجایی که کواری یه ماه دیگه از پلاس میره باید برم سراغش پروندشو ببندم
سلام بر مهدی عزیز
👌🌷
امیدوارم در کمپ Hackett’s Quarry تجربه لذت بخشی رو داشته باشید 😉
ممنونم از همراهی شما 🌹
با عرض خسته نباشید مقاله فوق العاده ای بود
حیف که کم حوصله و یه کم که سهله خیلی ترسوام و الا دوس داشتم منم تجربشون کنم راستی این untill down کسی نمیدونه بلاخره واسه pc پورت میشه یا نه؟تعریف اونو خیلی شنیدم اگه بشه میخام اونو پلی بدم
سلام و درود بر شما
سلامت باشید 💐
شنیدم یه شایعه هست که میگه میخوان Until Dawn رو به صورت ریمیک یا ریمستر برای کنسول و PC منتشر کنن. البته فعلا در حد شایعه گفتن. ولی امیدوارم تبدیل به حقیقت بشه. چون خودمم خیلی دوست دارم تجربش کنم.
ممنونم از همراهیتون 🌹🌹🌹
آهان ممنون که خبر دادین😍😍😍
درود فراوان خدمت شما اقای اسدی🌹
خسته نباشید بابت نوشتن مقاله دمتون مقاله خیلی خوبی بود🌹
این سری رو تموم کردم که خیلی سری جذاب و دلهره اوری بود و پایاناش هم جالب بودند که دم سازندش گرم👌🏻😁
بازی گرافیک خیلی خوبی داشت و همچنین داستان جالب و فیزیک خوب.
این سری و the quarry رو خیلی دوست داشتم و تنها چیزه بدشون اینه که یخورده ری اکشنشون بد بود نسبت به ماجرا یعنی کلمات و جمله ها خوب بود ولی چهره هاشون مشکل داشن دقیقا یکی دیگر از دوستان توی کامنتا به قضیه اشاره کردند که دمشون گرم به نکته خوبی اشاره کردند🌹
خلاصه که بازی خوب و خاطره انگیزی هستند این دو بازی و بازم دمتون گرم بابت نوشتن مقاله🌹😁
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید🌹❤️
پی نوشت:ی چند تا بازی مثل این سری رو نام میبرید؟؟😁
سلام رفیق
سلامت باشید؛ متشکرم 💐
دم شما هم گرم 😁
ممنونم از اینکه همراهی فرمودید 🌹
پاسخ پی نوشت:
بازیهای Telltale (منتها اونا Game Over دارن! اگه QTE درست انجام نشه، گاهی موجب باخت در بازیه)
As Dusk Falls
این موارد پایین FMV هستن؛ یعنی فیلمهای تعاملی (مثل یه فیلم سینمایی کاملا با دوربین فیلمبرداری شده و موشن کپچر نیست.)
Erica
Breakout 13 (منتها اینو از استیم بایستی خرید؛ خودمم کرکی نزدم و خریدم)
Underdog Detective
The Isle Tide Hotel
Truth
Mia and the Dragon Princess
بازیهای دیوید کیج که فکر کنم دترویت رو انجام دادین، پس میمونه:
Beyond Two Souls
Heavy Rain
البته برخی از مواردی رو که گفتم، میخوام اگه مشکلی پیش نیاد به امید خدا براشون یه مقاله معرفی بنویسم.
🌹🙏
ممنونم ازتون دستتون درد نکنه نوشتین اسم بازی هارو حتما زمانش برسه دانلودشون میکنم و تجربه میکنم بازی هارو🌹🌸
ممنون از مقاله ی شایسته . این سبک بازی برای مخاطب خاصه و طبیعتا برای کسانی که به زبان انگلیسی مسلط نیستن چندان توصیه نمیشه . من بخاطر جذابیت منحصر به فرد بازی های quantic dream به قلم و کارگردانیه دیوید کیج بزرگ ، ۳ نسخه از این استودیو رو تجربه کردم و جز Until dawn اونای دیگه رو دوست نداشتم . بی اغراق ۹۵٪ بازی تبدیل به کات سین شده بود و کنترلر توو دستای آدم سنگینی میکرد و میخواستی بذاریش کنار .
👍👌🌹💐🥰
سلام روزتون بخیر آقای اسدی خواستم بگم که مقاله رو خیلی دیر هنگام ولی خب بلاخره خواندم و واقعا هم از این مقاله لذت بردم لاکن خود بنده هم عاشق این فرنچایز هستم و نسخه مان آف مدان رو روی کنسول خود تجربه کردم و بسیار هم لذت بردم ولی برای لیتل هوپ چون اون اول توی اون آتش سوزی باعث مرگ کل اون خانواده شدم تصمیم گرفتم دیگه بازی رو ادامه ندم ولی خب در آینده باز هم شاید سراغش رفتم در کل بنده هم مثل شما عاشق این فرنچایز هستم و همچنین خسته نباشید و سپاس از مقاله ی زیباتون 🌹
سلام و عرض ادب
روز شما هم بخیر و شادی؛ متشکرم از لطف و محبتتون 💐🥰
آخی، اتفاقا منم همون اول Little Hope قاطی کردم 😅. یه جورایی حس جیزگی درون به آدم میده!
ولیکن نگران نباشین. چون بعدتر موقع توضیح تاثیر انتخابها بر داستان، این آقای راوی میگه: “آتیش سوزی!؟ نه! نه! درمورد اون کاری نمیتونستی بکنی.”
یعنی درواقع صحنه آتش سوزی بخش اجتناب ناپذیر و صدالبته تلخ داستانه. اما کاملا احساس شما رو درک میکنم 🤝 😇
ممنونم از همراهیتون 🌹🌹🌹
👍🏻👍🏻👍🏻
ژانر خاصیه و هرکسی باهاش ارتباط نمیگیره
خودم از این ژانر فقط until dawn رو بازی کردم