بزرگترین فداکاریها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)
در این قسمت بنا است به چند مورد دیگر از فداکاریها و جانفشانیهای در بازی های ویدیویی بپردازیم که در قسمت پیشین حضور نداشتند.
در قسمت پیشین توانستیم به برخی از بزرگترین فداکاریهایی که توسط کاراکترهای مختلف بازیهای ویدیویی به تصویر کشیده شده بود بپردازیم اما همچنان همانطور که همیشه گفتهایم این گونه مقالات قطعا حجم کافی برای پرداختن به تمام موارد ممکن را ندارند از همین رو امروز تصمیم گرفتیم که از برخی دیگر از کاراکترهایی یاد کنیم که به قسمت پیشین راه نیافتند.
صنعت گیمینگ شاید تنها مدیومی است که میتواند چنان پل و اتصالی را بین فرد و یک کاراکتر ساختگی در بعد عاطفی و احساسی بسازد به طوری که پلیر با کاراکتر داستانی که در حال تجربهاش است یکی میشود و دردها، غمها، خوشحالیها و تمام احساسات دیگر او را احساس کرده و در نهایت در صورت مرگ او به شدت سرخورده و ناراحت میشود.
به همین دلیل است که همیشه در سینما محیط برای بازگرداندن یک کاراکتر خاص با نقش آفرینی بازیگری تازه در حالی که عموما کاراکترهایی که در بازیها میمیرند هرگز تکرار نخواهند شد. بیایید یادی کنیم از چند شخصیت جذاب دیگر و جانفشانیهای آنان.
لازم به ذکر است که در ادامهی این مقاله اسپویلرهای گسترده برای عناوین مختلف نام برده شده وجود دارد و اگر دوست ندارید سرنوشت کاراکترهای خاص این عناوین را بدانید از خواندن مقاله اجتناب کنید.
InFamous 2 – Cole
شاید کسانی که از طریق تجربهی آثار اخیر InFamous همچون Second Son و first Light با این فرنچایز آشنا شدهاند گاها از خود بپرسند چرا دیگر از کاراکتر دو قسمت ابتدایی استفاده نشد؟ مگر چه بر سر او آمد؟ از آن جایی که الان نام او را در این مقاله مشاهده میکنید قطعا متوجه شدهاید که چرا این کاراکتر از پس از نسخهی دوم دیگر در آثار InFamous ظاهر نشد. در نسخهی دوم نیز همچون InFamous: Second Son انتخابهایی در اختیار پلیر قرار میگرفت که نه تنها تاثیرات قدرتی و توانایی محور برای Cole داشت بلکه به طور مستقیم بر داستان و پایانبندی بازی نیز تاثیر میگذاشت.
فداکاری بزرگ Cole در راستای نجات انسانها نیز یک روند داستانی خاص است که بر اساس انتخاب شما شکل میگیرد، در پایان بازی شما با این انتخاب روبهرو میشوید که آیا میخواهید انسانها را نجات دهید یا تصمیم به خیانت به آنها گرفته و اجازه میدهید روند تباهی خود را طی کنند.
همچنین لازم به ذکر است که انسانها در حال مبتلا شدن به بیماری خاصی به نام Ray Field Plague هستند بنابراین در صورتی که پلیر تصمیم به نجات انسانها بگیرد باید در این راستا Ray Field Inhibitor یا به اختصار RFI را فعال کند و تنها یک Conduit وجود دارد که میتواند تمام انرژی آن را جذب کند و آن شخص Cole است. زمانی که Cole اقدام به فعالسازی RFI میکند سیگنالی قدرتمند ارسال شده و از اتمسفر عبور میکند. Cole جان خود و بسیاری دیگر از هم نوعانش را فدا میکند تا نسل انسانها را نجات دهد.
لازم به ذکر است که در ابتدا تصور میشد این سیگنال ارسال شده تمامی Conduitها را از بین برده است اما این مسئله صحت ندارد و در واقع تعدادی از آنها در این پروسه نابود شدند. در هر صورت این پایان رسمی Cole در این فرنچایز است و سازندگان توانستند به خوبی ماهیت قهرمانانهی او را با این جانفشانی به تصویر بکشند.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater – The Boss
در واقع The Boss در کنار Grey Fox در ویرایشهای اولیهی قسمت پیشین حضور داشت اما در نهایت تصمیم به جایگزینی او گرفتم با این وجود حتما دلم میخواست به نوعی از او و فداکاریاش یاد کنم چرا که شخصا اعتقاد دارم یکی از هدفمندترین و ناراحت کنندهترین فداکاریهایی محسوب میشود که در این مدیوم میتوان پیدا کرد. همیشه اظهار داشتهام که فرنچایز Metal Gear و کاراکترهای آن در حالی که لزوما در یک سناریوی بسیار متمایز کننده یا خاص قرار ندارند اما از عمق، پیچش و اهداف مشخصی برخوردارند که باعث میشود حتی دنیایی که این مجموعه خلق میکند نیز به واسطهی آنها عمق و پیچیدگی بیشتری پیدا کند.
Metal Gear Solid 3 نه به عناوان تنها یکی از برترین آثار این فرنچایز شناخته میشود بلکه میتوان گفت داستانسرایی، جزئیات، گیمپلی و در نهایت شخصیتپردازیهای آن نیز بسیار جذاب و متمایز کننده هستند. این بازی ما را به داستان چگونگی خلق Big Boss میبرد که در ابتدا با عنوان Naked Snake یا مار برهنه شناخته میشد. The Boss در حالی که استاد Snake به شمار میآید اما ارتباط بین آنها فراتر از ارتباط استاد و شاگرد است، احترام و ارزش این دو کاراکتر برای یکدیگر نه لزوما از منظر عاشقانه بلکه به عنوان دو انسان بسیار بالا است و این مسئله به درستی در قسمت سوم به تصویر کشیده میشود.
طی این بازی ما مشاهده میکنیم که The Boss به آمریکا خیانت کرده و به شوروی میپیوندد و تقریبا میتوان گفت آمریکا و شوروی فاصلهی زیادی تا یک جنگ تمام عیار اتمی ندارند، در همین حین Snake برای متوقف کردن جنرال Volgin اعزام میشود و در همین حین باید استاد قدیمی خودش را نیز از پا در بیاورد. در طول داستان بازی این دو کاراکتر چندین بار با یکدیگر برخورد کرده و درگیر میشوند و اگر دقت کنید متوجه میشوید که Boss بسیار سعی بر محافظت غیر مستقیم از Snake را دارد.
موضوع زمانی بسیار ناراحت کننده میشود که شما به پایان بازی رسیده و متوجه میشوید که آخرین باس بازی استاد سابقتان است، در همین مشخص میشود که Boss در واقع قصد خیانت به آمریکا را نداشته و در واقع در حال جاسوسی از Volgin و عملیاتش بوده است و در واقع تمام این مدت در درون یک وطن پرست واقعی بوده است اما برای آن که نام آمریکا حفظ شده و این داستان باور پذیر به نظر برسد او تصمیم میگیرد بزرگترین فداکاری را انجام دهد و آن هم مرگ به دست شاگردش Snake است.
بر خلاف بسیاری از باسفایتها که پلیر بسیار مشتاقانه به سمت دشمن برای شکست او هجوم میبرد، شخصا در این مقابله بسیار دل چرکین بودم چرا که میدانستم این حق واقعی این کاراکتر نیست و فکر میکنم این دقیقا احساسی است که Snake در این لحظات داشته است. در نهایت Boss خودش را فدا میکند تا نام کشورش پاک باقی بماند و همچنین شاگردش بتواند لقب او را دریافت کند.
Halo: Reach – Jorge
در طول سالها بارها و بارها از Halo Reach و روایت خاص آن در بین نسخههای مختلف این فرنچایز سخن گفتهایم، Reach داستان شجاعت، دلاوری، پایداری و مهمتر از همه فداکاری است. داستان بازی به شکلی روایت میشد که پلیر به سرعت آگاهی پیدا میکرد که ماموریتی که تیم Noble در این بازی دارد قرار نیست یک پایان خوش داشته باشد، این ماموریتی بود که تقریبا تک تک افراد این تیم را به زانو در آورد. این نسخه از عناوین Halo تصویری واقعگرایانهتر از یک جنگ تمام عیار و همچنین سقوط یک سیاره را به نمایش میگذاشت و همین داستان، روند و کاراکترهای خاص آن هستند که این اثر را برای بسیاری از طرفداران متمایز میکنند.
در بین تمام فداکاریهایی که سربازان تیم Noble انجام دادند میخواهیم به فداکاری Jorge اشاره کنیم؛ Jorge در بخشی از بازی به دلیل از خراب شدن تایمر بمب ساعتی که در یکی از سفینههای Covenant کار گذاشته شده بود تصمیم گرفت داخل این سفینه بماند و آن را به صورت دستی فعال کند. او قبل از مرگ به Noble-6 میگوید که سیارهی Reach همیشه با او خوب بوده است و حالا زمان آن رسیده است که لطفی که این سیاره به او داشته است را جبران کند.
در این حین یک موسیقی حماسی به عنوان یک مکمل برای این صحنه عمل کرده و باعث میشود به راستی این فداکاری خاص و بزرگ به نظر برسد. اما میدانید بخش دردناک ماجرا کجاست؟ یکی از خصوصیات اصلی Halo Reach آن است که سعی نمیکند یک روایت قهرمانانه کلیشهای را به تصویر بکشد و این مسئله زمانی به خوبی احساس میشود که درست پس از این جانفشانی بزرگ Jorge برای سیارهاش شاهد آن هستیم که گروهی از کشتیهای Covenant وارد فضای اطراف سیاره شده و تقریبا این تلاش و فداکاری صادقانهی Jorge در راستای نجات سیارهی Reach را خنثی میکنند.
با وجود آن که در نهایت این فداکاری ثمرهای نداشت اما مسئله آن است که تمام سربازان Noble از جمله Jorge تا آخرین نفس برای خانهشان و عشقی که به آن داشتند جنگیدند و در این راستا فداکاری تک تک آنها همیشه به یاد پلیرها و طرفداران این مجموعه خواهد ماند.
BioShock Infinite: Burial At Sea Episode II – Elizabeth
شخصا به شدت از عنوان Bioshock Infinite لذت بردم و حقیقتا در ابتدا به هیچ عنوان تصور نمیکردم بدان شکل برایم تاثیرگذار، جذاب و به یادماندنی شود و بسیاری از این تاثیرگذاری به دلیل روایت داستان و ارتباط بین Booker و Elizabeth بود اما سازندگان تنها به این داستان اتکا نکردند و با محتوای اضافهی خود به پرورش دنیا و کاراکترهای خاصی که خلق کردند ادامه دادند.
طی جریانات قسمت دوم بستهی الحاقی Burial At Sea شما در نقش Elizabeth بازی خواهید کرد و داستان آن دقیقا پس از اپیزود ابتدایی در جریان است و پلیر را با این کاراکتر در Rapture همراه میسازد تا Sally را پیدا کرده و نجات دهد. در این راستا Elizabeth باید Ace in the Hole را پیدا کرده و به Atlas تحویل دهد تا او نیز در ازای آن Sally را آزاد کند. با این وجود در نهایت با وجود آن که Atlas اجازهی آزادی Sally را میدهد اما با استفاده از یک آچار Elizabeth را تا سر حد مرگ میزند.
در لحظات پایانی زندگیاش Elizabeth صحنههایی از آینده را مشاهده میکند، زمانی که Jack به Rapture میرسد، Sally را نجات داده و درمان میکند و همراه با دیگر خواهران کوچک نجات داده و به دنیای بیرون میبرد. در همین حین Sally دست او را در دست داشته و موسیقی La Vie En Rose را برای او میخواند تا زمانی که Elizabeth از دنیا برود.
چیزی که باعث تاثیرگذاری بسیار زیاد این فداکاری میشود آن است ارادهی این کاراکتر برای نجات دخترک و همچنین ایمان او به آینده است، آیندهای که او لزوما قرار نیست زنده باشد و شاهدش باشد اما میداند که این فداکاری او روزی ثمره خواهد داد و سرانجام Sally نجات پیدا کرده و به آرامش خواهد رسید. Bioshock Infinite به راستی اثری بود که به هیچ عنوان در راستای روایت داستانی زیبا و تاثیرگذار از طریق کاراکترهای جذاب کم و کاستی ندارد و این جانفشانی غمانگیز Elizabeth نیز به راستی در ذهن تمام پلیرهایی که این اثر و بستهی الحاقی آن را تجربه کردند باقی خواهد ماند.
The Last of Us – Tess
قسمت ابتدایی The Last of Us خصوصیات روایی بسیار خوبی را در خود جای داده بود و به همین دلیل توانسته بود از دل یک سناریوی کلیشهای داستانی را روایت کند که برای همیشه در خاطر پلیرهایش باقی خواهد ماند. یکی از این خصوصیات استفادهی هدفمند از شخصیتهای مختلف از جمله Tess بود. در طی داستان بازی این شخصیت یکی از اولین کاراکترهایی است که با او آشنا میشوید که از قضا در ساعات ابتدایی و در راستای رساندن Ellie به Fireflies شما را همراهی میکند.
زمانی که سرانجام به مکانی میرسند که افراد گروه Fireflies قرار بود Ellie را از آنها تحویل بگیرند متوجه میشوند که تمام این افراد کشته شدهاند. در اینجا Tess و Joel وارد یک بحث با یکدیگر میشوند تا زمانی که Tess از مبتلا شدنش به ویروس خبر داده و مکان گاز گرفته شدنش را به Joel نشان میدهد. او به اثر گاز گرفتگی Ellie اشاره میکند و آن را با زخم خود مقایسه میکند تا به Joel بفهماند که به راستی ممکن است Ellie راهی برای نجات انسانها باشد و از همین رو از او میخواهد که از Tommy در این راستا کمک بخواهد.
د همین حین گروهی از دشمنان به آن مکان هجوم آورده و از آن جایی که Tess نمیخواهد به یک مردهی متحرک تبدیل شود تصمیم میگیرد با ایستادن و مقاومت کردن در مقابل آنها امکان فرار را برای Joel و Ellie فراهم کند. پس از این سکانس در حالی که شما به سمت طبقهی بالا حرکت میکنید صدای بالا گرفتن تیراندازی و سکوت ناگهانی را میشنوید که نشان از تمام شدن کار Tess در این دنیا است. در پایان زمانی که به طبقهی بالا میرسید میتوانید جسد Tess را در کنار چندین سربازی که موفق به کشتنشان شده بود مشاهده میکنید که به راستی مرگی دردناک اما هدفمند و برای هدفی والاتر بود.
Gears Of War 3 – Dominic Santiago
Dom کاراکتری بسیار تراژیک بود که بسیاری از کسانی که برایش ارزشمند بودند را از دست داده بود و از همین رو فداکاری و به آرامش رسیدنش وزن بیشتری را حمل میکرد. طی بخشی از روند قسمت سوم Gears of War گروه Delta به شهر Mercy میرسد که از قضا ارزش زیادی برای Dom دارد چرا که شهر همسر فقیدش Maria محسوب میشود. زمانی که در حال گذر از این شهر هستند ناگهان توسط ارتش Lambent و Locust قرار گرفته و تقریبا هیچ راه فراری ندارند.
حین همین درگیری Dom آرامگاه خانوادهی Maria را میبیند و گردنبند او را نیز روی آن میگذارد و پس از آن تصمیم میگیرد کاری را بکند که برای بقای گروه و دوستانش نیاز است از همین رو به سمت کامیونی که در آن جا قرار دارد حرکت میکند، آن را از تونل خارج میکند و میچرخاند. در نهایت زمانی که میداند که نمیخواهد دوباره کسی را در زندگیاش از دست بدهد پایش را روی گار فشار داده و با سرعت خودش را به کامیون حامل بنزین میکوبد.
در این حین حتی موسیقی Mad World نیز به آرامی در پس زمینه در حال پخش است در حالی که در راستای انفجار بزرگی که رخ داده است دشمنان تکه پاره شده و همچنین Marcus و دیگر افراد گروه سرانجام فرصت و راهی برای فرار پیدا میکنند. فداکاری Dom و روند پیشرفت بازی تا رسیدن به آن نقطهی اوج بسیار معنادار و غمانگیز بود و به همین دلیل است که تا همین امروز همیشه از این مرگ با عنوان یکی از ناراحت کنندهترین مرگها در تاریخ گیمینگ یاد میشود.
Dom زخمهای روحی بسیاری را با خود حمل میکرد و همچنین مرگ Maria به شدت برای او سهمگین بود از همین رو او نمیخواست دوستانش را نیز از دست داده و بار بیشتری را روی دوشش یدک بکشد بنابراین با این فداکاری نه تنها شانسی برای زندگی به کسانی داد که برایش ارزش داشتند بلکه در آخر توانست پس از پشت سر گذاشتن تراژدیهای مختلف در کنار همسرش برای همیشه به آرامش برسد.
سخن پایانی
و در نهایت به پایان یک قسمت دیگر از آیتمی بسیار غمانگیز رسیدیم اما شاید یاد کردن و مرور دوبارهی این لحظات صرفا غمانگیز نباشند بلکه به ما معنا و ارزشهایی را نشان دهند که هر یک از این کاراکترها آنها را دنبال کرده و در نهایت برای محافظت از آن کشته شدند. در نهایت زیبایی بازیهای ویدیویی نیز همین است شخصیتهایی که بوجود میآیند، رشد و پرورش پیدا میکنند و در طی پستی و بلندی داستانی که سعی بر روایتش دارند چیزهایی را نیز به ما یاد میدهند.
در آخر کدامیک از این جانفشانیهای برای شما دردناکتر و غمانگیزتر بودند و همچنین دلیل آن اثر سهمگین برای شما چیست؟
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
هعی تس💔
دوست داشتم شخصیت پردازی بیشتری داشته باشه و بیشتر توی داستان باشه ولی با همون حضور نه چندان طولانیش واقعا همراه و دوست و یاور خوبی بود
Red dead کلا هردو قسمت بنظرم فداکاری و رستاخیزی بود ولی نیست تا الان رتبه بندی ببینیم قسمت بعدی مطلب چی میگه
حتی بازیی هایی مثه heavy rain و detroit ام انتخاب خوبی میتونه باشه
والا همه شون جزو تراژیک ترین لحظه های صنعت گیم هستن و نمیشه گفت کدومش از اون یکی بیشتره
چشمان تک تک یوشی های قربانی شده توی سوپر ماریو ورلد به شماست >:^(
چرا آرتور تو هیچ کدوم از قسمتا نبود؟
با اینکه خودم فن ارتورم ولی ارتور فقط برای جان فداکاری کرد بعید میدونم خیلی بزرگ به حساب بیاد البته نظر منه شاید نظر دیگران فرق داشته باشه
داداش ، آرتور به جان فقط کمک نکرد به بقیه افراد گروه هم کمک کرد مثل ابیگیل و سیدی اونجایی که این دوتا رو گرفته بودن آرتور جونشون رو نجات داد و همچنین به تیلی هم پول داد
خیلی مقاله خوبی تشکر می کنم و با همه این فداکاری ها خاطره داریم اکثرا.
لطفا یه مقاله از الکی ترین مرگ های کاراکتر های دنیای ویدیو گیم هم بزارین جالب میشه.
الکی ترین مرگ گوست توی مدرن ۲ اورجیناله به نظرم. وقتی شپرد به روچ شلیک کرد واکنشی نشون داد که از یه نظامی خبره بعیده و به راحتی کشته شد
بایوشاک رو حتماً برید حس میکنم تو کامیونیتی ایرانی کمتر شناخته شده باشه الان هم رو سرویس ها هستش کالکشن هم داره اینجوری هم شروع کنید:
بایوشاک یک
بایوشاک ۳
Dlc بایوشاک ۳
بایوشاک ۲
تس هم دیگه همه میشناسن بنظرم تو خود بازی خیلی بیشتر باهاش ارتباط میگیریم تا سریال البته یک چیز طبیعیه.
به زیبایی bioshock infinite بازی نیومده هنوز مولتی ورس آخر بازی جلو چشامه هزاران فانوس هزاران زندگی
مولتی ورس درست کردن اون موقع که مد نبود تازه با اون پیچش داستانی عجیب تو dlc که وصل میشه به بازی اول واقعا عجیبه تو زمان خودش و زمان فعلی تو گیم پلی هم همه چیز تمامه
واقعا بایوشاک و کن لوین تو ایران یجورایی ناشناخته هستن، من خودم عاشق این سری بازیام و هر کیو میبینم بشون معرفی میکنم، ولی متاسفانه هر وقت اینکارو میکنم، اصا نمیدونن که من دارم در مورد چه بازی صحبت میکنم، فقط میدونن کالاف چیه😑 بقران همین نسخه ۲ بایوشاک که ضعیفترین نسخه سری هست میارزه کل این شوتر هایی مثل کالاف و اینا ولی حیف که توجه به این سری نمیشه، یعنی نمیرن سمتش، اگه برن سمت بازی مطمئنم عاشقش میشن
من هنوز که هنوز تو پی سی سه نسخشو و هر وقت که تونستم بازی میکنم، همین دیروز نسخه اول رو بازی کردم و باید بگم بعد از چندین بار بازی کردن هنوزم انگار اولین باره و سیر نمیشم
گیم پلی بازی آنقدر جذابه آدم باورش نمیشه فکر کن تو اون زمان محیط تو گیم پلی تاثیر داشت اگه دشمن تو آب بود با برق راحت کشته میشد اگه بنزین رو زمین بود با آتش حیف واقعا امیدوارم نسخه چهارمش عالی بشه و بازی جدیدی که خود کن لوین داره میسازه حیف خیلی دیر میان البته بایوشاک ۴ بدون لوین میشه مثل ۲.
آره کن لوین نباشه فایده نداره، البته بایوشاک ۲ خودش به تنهایی یه شوتر فوقالعاده بود و همین الانم از خیلی از شوترا بهتره، ولی در مقایسه با بقیه نسخه ها داستانش ضعیف تره و یه چن تا مشکل کوچیکم داشت وگرنه به خودی خودش عالی بود و متاشم که ۸۸ شد که کم عددی نیسن واسه یه شوتر
Elizabeth و Tess دو شیر زن خیلی دوسشون دارم به خصوص وقتی مردن خیلی ناراحت شده بودم اون لحظه میخواستم بگیرم هیولا رو خفه کنم
بسیار عالی 😍
واقعا ببخشید اینجا نی گم . ممکنه استارفیلد بازی پر جزئیات باشه و لی هدف نداشته باشه؟
داداش باید با اسم خودت جواب بدم هنوز کسی نرفته ولی تو نقد ها که من خوندم پایان بازی جذابه ولی اوایل بازی حوصله سربره.
خیلی وقتها یک فداکاری انجام میشه و نام نیکی از اون شخص بیاد میمونه.
گاهی وقتها یک فداکاری انجام میشه و هیچ کس متوجه نمیشه، یک حالت غمانگیزی که فرد در گمنامی محض از کاری که سزاوار تحسین بوده، از دنیا میره.
اما……و اما بندرت یک فداکاری انجام میشه…..که نه تنها کسی نمیفهمه فداکاری بوده، که اصلاً به اختیار خودش شخص آبرو و نام اون هم لکه دار میشه تا چیزی بزرگتر آسیب نخوره…..این آخری از هرکسی بر نمیاد.
فدارکاریهای بتمن در نسخه دارک نایت و باس در mgs4 منالجمله اونها هستند.
اما……و اما بندرت یک فداکاری انجام میشه…..که نه تنها کسی نمیفهمه فداکاری بوده، که اصلاً به اختیار خودش شخص آبرو و نام اون هم لکه دار میشه تا چیزی بزرگتر آسیب نخوره…..این آخری از هرکسی بر نمیاد…. دقیقا مثل فداکاری ایتاچی تو ناروتو🦦
درسته بازی evil 6 در حد انتظار نبود ولی پایان سناریو کریس که با فداکاری پیرس همراه بود لحظات تأثیر گذاری رو خلق کرد .
.
بزرگترین فداکاری فقط پایان بازی نیئر اتوماتا …
.
توی آخر بازی به شما پیشنهاد میشه که همه سیوهاتون حذف بشن و همه پیشرفتهاتون رو از دست بدید تا در عوض به افرادی که درخواست کمک آنلاین از بقیه پلیرها کردن کمک کنید .
.
اگر خود شما از این ویژگی استفاده کرده باشید و از کمک آنلاین یک پلیر دیگه تو این بازی بهره برده باشید ، بهتره بدونید که اون این کارو انجام داده و همه سیوها و پیشرفتهاش رو از دست داده تا به شما کمک کنه …
.
این کار با پایان اصلی خود بازی که راجب انسانیت و نوع دوستی هستش کاملاً ارتباط معنایی و فلسفی داره .
.
آیا شما حاضرید چنین کاری کنید ؟
چنین فداکاری و گذشتن از همه زحمتاتون تو بازی رو برای کمک کردن به یکی دیگه میپذیرید ؟
.
کمر احساساتم شکست..!
واقعا دوباره از mordin souls خبری نیست تو این آیتم، جدا دارم به حقیقت پشت حرفش پی میبرم
Had to be me. Someone else might have gotten it wrong
🥹
یکی از فداکاری ها که همش یادم میمونه کار sandman و اون دو سرباز دیگه که همراش بودنه
حیف، مردی بود واس خودش
یادشون گرامی
فداکاری یوری هم توی مرحله اخر هم میتونست باشه با اینکه یوری زخمی شده بود ولی خودشو به پشت بوم رسوند تا به پرایس کمک کنه چون میدونست ماکاروف چه ادم خطرناکیه و شاید پرایسو بکشه پس خودشو به پشت بوم رسوند و قبل ازینکه پرایس خدا بیامرز بشه با شلیک به کتف ماکاروف حواسشو پرت کرد تا پرایس بتونه ماکاروفو بکشه🥲♥️♥️♥️
ممنون بابت مقاله
نسل هفتم بازیا از نظر داستانی غنی بودن
نسل هفتم دوره طلایی بازیای داستانی بود
واسم خیلی خاطره انگیز بود
فقط infamous first lightصحیحه لطفا اصلاح کنید
The Last of Us – Tess
Metal Gear Solid 3: Snake Eater – The Boss
بنظر من اینا بهترین فداکاری ها بودن مخصوصا شخصیت tess در لست آف آس که با فداکاریش خودشو طعمه اون زامبی ها کرد هم باعث شد جونشو از دست از بده و هم باعث شد جوعل و الی از اون مکان فرار کنن ولی با این اوصاف هیچوقت فداکاری LEE تو بازی The walking dead season 1 رو فراموش نمی کنم
امروز اتفاقا همین مرحله ار گرز ۳ رو بازی کردم و فداکاری Dom رو واقعا با گوشت و خون حس کردم و خیلی متاثر شدم !
فداکاری Elizabeth و Tess رو هیچ وقت یادم نمیره، هیچوقت.
دقیقا tess چه فداکاری ای انجام داد؟؟ گازش گرفته بودن دیگه هر جوری حساب کنی میمرد
این همه تا آخرین لحظه زندگیش به جوعل و الی کمک کرد این فداکاری نیست؟؟
اه خدایی هیلو ریچ عجب بازی بود😞😔..
( به شخص بهترین نسخه هیلو بود که از بچگی بازی کردم مخصوصا یکی از اولین بازی ها بود که مولتی شو اون زمان با نت لاکپشتی بازی کردم)
خیلی مقاله عالی بود ممنون
پس ارتور چی ؟
جان مارستون
آرتور مورگان
از یه بازی هایی که معروف نیستن حرف شد ولی از مارول اسپایدرمن که جون عمه شو که حکم مادرشو داشت نشد که عمشو فدای مارول کرد
شاهکار استاد کن لوین بایوشاک اینفینیت😔
تسو بنظرم نیل دراکمن خیلی زود کشت حتی دوست داشتم توی لست ۲ هم این شخصیت حضور داشت !
بین اینا واقعا Dom تلختر بود . خودشو باخته بود و افسردگی گرفته بود دلم خیلی میسوخت براش. بعد از مرگش من با گریه بازیو ادامه دادم…
Tess هم بعد از مرگش روح و روانمو ب هم ریخت چون فکرشو نمیکردم خودشو قربانی کنه
مرسی از مقاله
هعی فداکاری آرتور مورگان توی رددد ردمپشن ۲ برای جان هییی یکی از بهترین فداکاری ها
تس واقعا مرگش برای من خیلی ناراحت کننده بود
اگه مصطفی بود، الان قسمت ۳۴۹ این مقاله رو هم منتشر کرده بود
خوبه ک مصطفی نیست
اتزیو آدیتوره و الطاعر تمام عمرشون فداکاری بوده🖤🥲
این مقاله اسپویل خالصه
بازی valiant hearts هم می توانست تو لیست باشه
فداکاری وندر شخیت اصلی بازی shadow of the colossus بنظرم خیلی تراژیک و احساسی بود
هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم منتظر عنوان call of duty advanced warfare بودم واقعا اون هم یکی از مرگ های شوکه کننده بود برای من
تمام کاراکتر های دنیای گیم یه طرف. the boss هم یه طرف.هنوز کاراکتر به قدرتمندی و هدفمندی این کاراکتر نیومده.شدت علاقه من به این شخصیت رو میشه از عکس پروفایل من هم متوجه شد
بازی های دیوید کیج کبیر پر از فداکاری هاییه که قلب هر ببیننده ایی رو میشکنه .
نمیدونم چرا هر وقت حرف از فداکاری میشه یاد اون سکانس اخر اسمیگل تو ارباب حلقه ها میوفتم 🙂
نزدیک یه دهه-ست قصد تجربه dlc ها بایوشاک بینهایت دارم اما به دلایلی و بطور ناخوداگاه سمتش نرفتم و حالا باخوندن مقاله فهمیدم چرا. واقعا ناراحت شدم از سرنوشت الیزابت، هرچی نباشه اون شخصیت مورد علاقم تو بازی بود. پس بدون شک اون غم انگیزترین فداکاری بین این فداکاری ها برای منه ولی خودمانیم خود بایوشاک بینهایت یه داستان مبهوت کننده داشت حالا فهمیدم که dlc هاش هم اینطور بودن، واقعا درود بر کن لوین اما کاش الیزابت پایان بهتری میداشت
دوستانی که بایوشاک رو تجربه نکردن خوش بحالتون اگه قراره بکنید حالا با فهمیدن داستان dlc ها بنظرم بهتره اول با بایوشاک بینهایت شروع کنید بعد برید سراغ نسخه اول و دوم
معروف ها رو که همه میدونیم ولی یه کاراکتر حیلی غریبانه بود اونم همراه کریس ردفیلد تو اویل شش کمپین کریس بود که در لحظات اخر کریس رو حل میده تا جونش نجات بده خودشم داشت تبدیل به هیولا میشد خیلی دردناک بود لامصب اون صورت فداکار که تو داستان همراه ما بود داشت نم نم هیولا میشد سریع مارو هل داد جونمون نجات بده از انفجار