نقد انیمیشن Resident Evil: Death Island | در گیم مانده
به تازگی قسمت جدیدی از جهان «رزیدنت ایول» با عنوان فرعی «جزیره مرگ» (Resident Evil: Death Island) در قالب یک انیمیشنِ رایانهای منتشر شده است. همانطور که تبعاً میدانید انیمیشن حاضر اقتباس شده از جهان مشابه و همنامِ خود در دنیای ویدیوگیم هست که در دنیای کنسولهای بازی، طرفداران زیاد و سینهچاکی دارد؛اما در اینجا میبایست پیش از هر چیز اصلیترین تفاوتی که میان مدیومِ بازیهای رایانهای با مدیوم سینما و انیمیشن وجود دارد را بیان کنیم: به عقیده بنده ارتباط گرفتن مخاطب با جهان ارائه شده به ما در دنیای ویدیوگیم راحتتر و آسانتر میباشد.
خالقان و سازندگان با یک پلات و طرح اولیه جهان مدنظر خود را به مخاطب نشان میدهند و اگر از اصول اولیه یک داستانپردازی مناسب برخوردار باشند، به دلیل مهمترین المان ویدیو-گیم یعنی «دخیل کردن مخاطب از طریق کنترلگرِ واسط به کاراکترها و جهان داستانی» همین یک عنصر مهم باعث میشود حتی در یک بازی ضعیف نیز مخاطب درگیری و اتصال قابلتوجهی از ذهنمشغولی را نسبت به یک بازیِ ویدیویی از خود نشان دهد؛ زیرا تا زمانی که مای مخاطب نتوانیم از طریق کنترلگر، موانعِ کاراکتر را پشت سر بگذاریم، جهان ارائه شده به جلو نخواهد رفت.
در عوض در مدیوم سینما و انیمیشن، جهان ارائه شده صرفاً با قوای بینایی و شنوایی ما سر و کار دارد و ما دیگر آن «کنترلگر» واسط را نداریم تا کسی یا چیزی را در پلات داستان در اختیار خود بگیریم. همه چیز به ذوق و استعدادِ تکنیکال و مهمتر هنری کارگردان یا سازندگان بستگی دارد تا در ایستاییِ ظاهریِ مای مخاطب در جلوی نمایشگر، بتواند یک تحرک قابلتوجه از ذهنمشغولی یا حتی دلمشغولی (حد اعلای پردازش سینمایی که به حیطهی هنر وارد میشود) را در درونمان به وجود آورد.
حال وقتی یک جهان از ویدیوگیم به سینما و مخصوصاً قالب انیمیشن انتقال مییابد باید تا حدود قابلتوجهی انتظارتمان از نحوهی ارتباط با جهان ارائه شده را تغییر دهیم. پس اگر برای مثال با دنیای «رزیدنت ایول» در کنسولهای ویدیو-گیم به راحتی ارتباط میگرفتید یا حتی به نحوِ احسنی تأثیرپذیری ملموسی از آن جهان داشتید، همان انتظار را نباید عیناً در مقابل نمایشگر یک انیمیشن سینمایی از آن جهان انتظار داشت.
شاید شمایی که پیشتر با جهان «رزیدنت ایول» برخورد داشته باشید، نسبت به کسی که هیچ پیشزمینهی شناختی و اطلاعاتی از این جهان ندارد، سریعتر با کاراکترها خو بگیرید و آنها را شناسایی کنید اما مطمئنا باز هم خودِ شما (اگر سلیقهی تربیتشدهای داشته باشید) انتظار پخت و پز پلات (طرح کلی داستان) و تبدیل آن به یک پیرنگِ داستانی (اتمسفر زنده داستان) را از فیلم حاضر خواهید داشت.
حال با این مقدمه به سراغ پرداخت اجمالی این قسمت از «رزیدنت ایول» برویم: از همان اوایل فیلم به طوری که میتوان گفت حتی نیاز نداریم تا اثر به اتمام برسد، به این مورد پی میبریم که نه با یک اثر سینمایی یک ساعت و سی دقیقهای که با سه اپیزود نیم ساعتی از از یک فصل حداقل ۱۰ قسمتی روبرو خواهیم بود. یعنی در نظر بگیرید که در این حد فیلم بدون سر و ته پیش میرود.
برای فهم اولیه و سریع نسبت به این قسمت نه تنها باید آثار سینمایی یا سریالی قبلی از مدیوم سینما از جهان «رزیدنت ایول» را دید که حتی نیازمند آشنایی مقبولی با جهان ویدیوگیمِ این دنیا میباشیم که متاسفانه این مورد و این نیازِ افراطی و گمراهکننده، ایرادِ ۹۵ درصد از آثار سینماییِ اقتباس شده از کنسولهای بازیهای رایانهای میباشد.
به هر حال فیلم با یک مقدمه منقطع شده و حتی ناقص از شروع و شیوع ویروسِ «تی» در شهر «راکون» آغاز میشود که محوریتش با سربازان ویژه شرکت آمبرلا و در رأسشان دو نفر از آنها میباشد. در این بین نکتهای درباره گرافیک انیمیشن نیز باید گفت و آن اینکه هر چقدر در طراحی یک سری جزئیات خوب عمل شده است اما اصلیترین طراحی که مربوط به چهره و میمیک صورت کاراکترها میباشد با نقصانی مهم روبرو میباشد. گویی شدت گرافیک در حد کنسول پلیاستیشن ۲ میباشد. حالت گرفتگیِ ذاتی چهره از بروزِ روان و راحت میمیک و تغییر احساسات جلوگیری کرده و در ذوق زننده است.
کمی که داستان جلوتر میرود، چهار کاراکترِ محوری (بعلاوه یک کاراکتر ذخیره و مکمل که نقش پزشکی دارد) با یک سری رفتار و فیگور غالباً اکشنی معرفی میشوند. «کریس رنفیلد» در حد یک مأمور که در پی انجام وظیفهاش میباشد معرفی میشود و نه ذرهای بیشتر، «جیل ولنتاین» که سازندگان میخواهند او را عمیق نشان دهد و عمق آن را با انساندوستی تحمیلی و ناراحتی باسمهای او از نبود عدالت، تأیید کنند، «کلر ردفیلد» که در قالب یک ناجی همهجوره به مخاطب معرفی میشود که او هم جز یک رفتار خرد و کوچک نسبت به یک دانشمند پرداختی پیرامونش نمیبینیم. «لیان اس کندی» که سازندگان در مورد او هیچ نیازی نمیبینند تا حداقل موردی سطحی را درباره او توضیح دهند و صرفاً نقش «کاتالیزور» (تعدیل کننده) برای «جیل» را ایفا میکند که البته همان هم در حد حرف زدنِ صرف است و نه بیشتر.
فیلم در حقیقت خود را به پیشزمینه روایتی این چهار کاراکتر در قالبهای مشابهشان در بازیهای ویدیویی دلخوش کرده است که در این اثر سینمایی گمان کرده با حداقل پرداخت آن هم در سطحیترین یا حتی پوچترین شکل ممکنش میتواند به راحتی با مخاطبش ارتباط بگیرد.
در مورد ویلن، فیلم کمی بهتر عمل میکند و آن مقدمه منقطعشده اولیه را به عنوان ریشهی کنشگری او کمکم از آن رونمایی میکند اما باز هم در کلیت آن مقدمه، وقتی که کامل با آن مواجه میشویم پی میبریم با آن مقدمه سست پرداخت که نه رفاقتی از آن قابل برداشت است و نه فاجعهی آنچنانی، فیلم درصدد است ویلن را نیز عمیقانه جلوه دهد و این کار را نیز مدام با آن تفنگِ ششلول به رخ میکشاند.
در مجموع انیمیشن «رزیدنت ایول: جزیره مرگ» اگر توجهی هم بگیرد صرفاً بابت نانخوری از جهان مشابه ویدیو-گیمیاش میباشد وگرنه با حداقل پرداخت آنهم در سستترین شکل آن، صرفا کاراکترهای کاریزماتیک و نوستالژیک از کنسولهای بازی رایانهای را عیناً از شمایلشان در این اثر نیز کپیپیست کرده و با کمی تقابل با زامبی، یک مقدار تزریق معما در نحوه آلوده شدن به ویروس تی و در نهایت غول پایانی یک اثر نحیف سینمایی را تولید کرده است که قطعاً برای مخاطبان عادی سینما بیارزش جلوه کرده و برای طرفداران جهان «رزیدنت ایول» نیز نهایتاً یکبارمصرف خود را نشان می دهد.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
انیمیشن های سینمایی قبلی قشنگ تر بودن
الان تنها اقتباس هایی که از بازی های ویدئویی بوده باهاشون حال کردم ۵ چیز بوده…
1-Castelvania
2-Tekken:blood line
3-Arcane
4-cyberpunk:edge runners(برای بچه ها توصیه نمیشه نه برای خشنی اش برای یک چیز های دیگه که اونایی که دیدند می فهمن من چی میگم)
5-dota: dragon’s blood
سریالشم گاد بود همون ۲۰۲۲ ولی یه عده منتقدای تعصبی فقط بخاطر سیاه پوست بودن وسکر خیلی کوبیدنش
وجالبه تنها ایرادی که تونستن بگیرن سیاه پوست بودن وسکر بود
فیلمش سطحی بود
فیلمش بد نبود
شما دوست عزیز که فیلم رو دیدید، من یک سوال دارم ! اون دوتا شخصیت اول فیلم که رفیق فاب بودن ،یکیشون خییییلی شبیه شخصیت اصلی بازی استاروارز جدای بود ،من درست متوجه شدم خودش بود یا صرفا شبیه اون بود؟
کلا نمیفهمم چه مرضیه یکی پیدا نمیشه یه اقتباس درست از گیم ها بسازه(البته بجز آرکین و لست)، هر چی میسازن فقط افتضاح محضه و گند میزنه تو خاطرات آدم با بازی:|
آرکین شاهکار تمام عیار بود 🔥🫡
لست هم نسب به زباله هایی که میسازن بهتر بود
از همه بهتر تا الان آرکین بوده
بله واقعا آرکین بهترین اقتباس از گیم ها بود
سه تا فیلم انیمیشن قبلی رزیدنت ایول عالین. ولی مینی-سریال انیمیشنی و این فیلم انیمیشن جدید ضعیف بودن.
…
انیمه کسلوانیا و فیلم انیمیشن سوپر-ماریو هم عالی هستن.
من ندیدم فیلمای رزیدنت اویل رو چون کلا علاقه ای به بازیاش ندارم و فقط چند تا از نسخه هاشو هم بازی کردم، ولی بازی مورد علاقمو همشونو اقتباساشونو میبینم و بجز همین دو تا که اسم بردم بقیشون بدرد نمیخوردن و واقعا گند زدن تو خاطراتم با بازی، مث فیلم مورتال کمبت ۲۰۲۱(البته دو تا انیمیشن ریلیز شدن که انصافا خوب بودن) و فیلم مکس پین و… ، حالا شاید بعضیاشون هم متوسط هستن.
باید یکی این وسط پول دربیاره
این جور چیزا حتی اگه آشغال هم باشه باز طرفداری اون بازی برای ببینن چه جوره میرم نگاش میکنن پس حتما فروش خوبی داره… به منتقدا هم که نمیشه اعتماد کرد
آره دیگه اونا میدونن که ما به هر حال نگاهشون میکنیم، دیگه کاری به چیزی ندارن فقط فکر پوله هستن:|
وندتا هم یادم رفت کلا برای سرگرم شدن استفاده میشه
(متاسفانه مدت زیادیه این حرف در مورد بیشتر اثار میزنیم)
((قطعاً برای مخاطبان عادی سینما بیارزش جلوه کرده و برای طرفداران جهان «رزیدنت ایول» نیز نهایتاً یکبارمصرف خود را نشان می دهد.))
این جمله را به شدت قبول دارم.
این اثر برای مخاطبان عادی سینما واقعا بی ارزش به نظر میآید اما در مقابل، برای ما طرفداران فرنچایز رزیدنت ایول سرگرم کننده به نظر میآید . درست است که با اثری سطحی طرف هستیم، اما شک نکنید که ما طرفداران جهان رزیدنت ایول را سرگرم خواهد کرد.
مورد دیگری که در نقد به آن اشاره نشد، صحنه های اکشن جالب انیمیشن است و برای دوست داران ژانر اکشن نیز، میتواند از این حیث قابل قبول جلوه کند
حداقل لباس کاراکترارو عوض میکردید
بدترین. انیمیشین. این سری بود
هنوز نقدتونو نخوندم که میخونم…ولی بنظرم واقعا ضعیف ترین انیمیشن بین هر چهار انیمیشن بود،روایت داستان بسیار شلوغ و شخصیت های زیاد که تمرکز اثر رو بطور کامل از بین برده،در کنار جلوه های بصری که واقعا در حد انتظارم نبودن نقاط ضعف اصلیش بودن…و میتونم بگم بر خلاف سه انیمیشن قبلی که خوب بودن واقعا از دیدنش پشیمون و ناراضیم
کاراکتر ها پویایی کافی رو تو اکشن ها و حالت چهره و نشون دادن احساسات نداشتن در طراحی لباس ها هم که چه عرض کنم لباس جیل همن لباس بازی رزیدنت اویل ۳ ریمیک بود یعنی از سال ۱۹۹۸ لباس عوض نکرده ؟؟؟ کلیر هم همین طور لباسش همون لباس infinite darkness بود نتوستن یخورده وقت واسه طراحی لباس بزارن