نقد و بررسی بازی Bramble: The Mountain King
امروز قصد داریم به بررسی بازی مستقل Bramble: The Mountain King بپردازیم. با گیمفا همراه باشید.
بازی Bramble: The Mountain King یک عنوان ماجراجویی ترسناک بوده که بدون سر و صدا در ماه آوریل گذشته عرضه شد. استودیوی سازنده این بازی، Domfrost، تا قبل از این عنوان، بازی جدیای در کارنامه نداشت و حتی ناشر آن، Merge Games، شرکتی ناشناخته و کوچک محسوب میشد. با این حال، در صنعت بازیهای ویدیویی نمیتوان فقط از روی اسم و رسم قضاوت کرد و گاها چنین ناشران و استودیوهای کوچکی، عناوینی شگفتانگیز عرضه میکنند. آیا بازی Bramble: The Mountain King هم در این دسته قرار میگیرد؟ نقد و بررسی امروز را دنبال کنید تا به پاسخ برسید.
بدون هیچ تجربه قبلی و بررسی هیچ موردی از بازی به پای آن نشستم. اطلاعاتم از بازی صفر مطلق بود و فقط به واسطه نام جذاب و حجم کمش آن را دانلود کردم. وقتی بازی آغاز شد، به خیال خود یک اثر بامزه، شاد و سکوبازی را تجربه میکردم و حسابی عنوان حال خوبکنی بود. اما بازی فقط یک ساعت زمان میخواست تا این توهمات را به صورت بسیار غافلگیرکنندهای از ذهن من دور بریزد و آن روی واقعی خودش را به من نشان دهد. عنوانی که به جای یک داستان بامزه و کودکانه، یکی از تاریکترین تجربههای ویدیوگیم را به من تقدیم کرد.
داستان بازی حول محور کودکی به نام Olle میچرخد. او که در یک خانوادهی فقیر بزرگ شده و همراه خواهرش، تنها زندگی میکنند؛ در یک شب معمولی متوجه میشود تنهاست و به دنبال خواهرش در یک جنگل بزرگ راه میافتد. او خواهرش را خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکرد پیدا میکند؛ اما این تازه شروع ماجراست. یک ماجراجویی بسیار تاریک و طولانی در انتظار او است، ماجرایی که گم شدن مجدد خواهرش، Lillemore، فقط بخشی از آن محسوب میشود.
Bramble: The Mountain King علاوه بر آن که یک بازینامهی درست و حسابی و چندلایه دارد؛ به شکلی استادانه هم روایت میشود. دقیقا تمام تکههای پازل سرجای خود قرار دارند و هیچچیز کم یا اضافهای در روایت آن دیده نمیشود. شکل داستان به مانند یک هرم است، در قله هرم شما یک هدف اصلی دارید که آن یافتن خواهرتان است و در زیرمجموعههای هرم چندین داستان فرعی را در رسیدن به نوک قله تجربه میکنید. نکتهی جالب آن است که انگیزههای کسب شده در این زیرمجموعهها و Sub Story ها، دستِ کمی از هدف اصلی شما ندارند و شخصیتهای فرعی به قدرت تمام پرداخته شدهاند. این داستانهای فرعی آنقدر جدی و تاریک روایت میشوند که به اندازه داستان اصلی بازی به آن اهمیت خواهید داد و آن را جزئی از داستان اصلی حساب خواهید کرد.
اگر به داستانها و افسانههای اسکاندیناوی علاقه داشته باشید، Bramble: The Mountain King حسابی راضیتان خواهد کرد. موجودات خوب و بد این افسانهها به زیبایی در داستان و مسیر بازی شما حضور دارند و یک تجربهی داستانی بینظیر را برای شما رقم میزنند. اگر کلمهای بیش از این از خط داستانی بازی چه اصلی و چه فرعیها بگویم، به منزلهی اسپویل خواهد بود و بهتر است که خودتان آن را تجربه کنید. فقط این را بدانید که داستان بازی بسیار از آنچه که بتوانید به آن فکر کنید ترسناکتر، تاریکتر، مرموزتر و اعجابانگیزتر است.
اگر بخواهم تشابهای از داستان این بازی را به بازی ویدیویی دیگری نسبت دهم، احتمالا The Last of Us Part 2 گزینهی خوبی باشد. در اصول کلی این عنوان تفاوتهای کمی با Bramble ندارد؛ با این حال از منظر تاریک بودن، خشم گیمر در هنگام تجربهی بازی و کیفیت خیلی زیاد داستانهای فرعی در مسیر، هیچ عنوان دیگری را در حد و اندازههای Bramble: The Mountain King پیدا نکردم. داستان و روایت این بازی برای من یکی از بهترینهای چندسال اخیر بوده و میتواند کلاس درس بزرگی برای سازندگان عناوین بزرگ داستانمحور باشد. شخصیتپردازی، سرعت روایت، پیچشها و … در بالاترین کیفیت هستند و باید به احترام Domfrost کلاه از سر برداشت.
گیمپلی بازی Bramble ترکیب خوبی از ژانر ماجراجویی، اکشن ماجراجویی و ترسناک است ( با تاکید روی قسمت ترسناک). این بازی به خوبی سه ژانر مختلف را برای شما به ارمغان میآورد و در قسمت گیمپلی نیز مانند داستان میدرخشد. سبک وحشت و اکشن ماجراجویی، هر کدام مولفههای خاص خود را دارند و تجربهی آنها در یک بازی قطعا لذتبخش است. Bramble عنوانی محسوب میشود که احتمالا طرفداران هر ۳ سبک را در نهایت راضی خواهد کرد.
اما به سراغ توضیح المانها و عناصر گیمپلی برویم. دوربین بازی بارها بین نماهای ایزومتریک، دوبعدی و سومشخص جابهجا میشود. تقریبا در طول تجربه ۵ ساعته این بازی، این سه نما را به طور مساوی خواهید دید. چنین کاری نیاز به یک کارگردانی دقیق دارد که خوشبختانه بازی از پس آن برآمده است. حالت ایزومتریک اکثرا برای مخفیکاریها، دوبعدی برای سکوبازیها و سومشخص برای مبارزات و گشت و گذار در محیط استفاده میشود. گیمپلی بازی Bramble اصلا روند ثابتی ندارد و در لحظه به لحظه آن باید منتظر یک غافلگیری بزرگ باشید.
Bramble: The Mountain King بدون شک تا به این روز از سال ۲۰۲۳، ترسناکترین و وحشتناکترین تجربهی نسل نهم برای من بوده است. این را کسی میگوید که طرفدار سرسخت ژانر وحشت و بازیها و فیلمهای ترسناک است و ماهانه چند عنوان را از این ژانر تجربه میکند. بله، Resident Evil 4 Remake و Dead Space 2 Remake را هم تجربه کردهام؛ اما ترسی که در این بازی وجود داشت جنسش گویی چیز دیگری بود. یک ترس بالغ شده، فراتر از آثار دیگری که نام بردم. ترس روانشناسانه به اوج رسیدهای که بدون آن که تهدیدی وجود داشته باشد، قدمهایتان را با ترس و لرز برمیدارید. از اتفاقات بازی، از آیندهی جهانی که در آن زندگی میکنید، از اینکه چگونه ممکن است به سادگی همه چیز به پوچی و جنون برسد میترسید. ترس موجود در این بازی یک فوقالعاده است.
میتوانم بگویم یک پکیج کامل از ترس را در بازی تجربه میکنید و به واسطه سن کم پروتاگونیست و داستان کلی بازی، اثر این اتفاقات چندبرابر هم جلوه میکند. برای مثال، قطعا مرگ سخت یک مرد ۴۰ ساله دلهرهی کمتری به شما وارد میکند تا قطعهقطعه شدن یک کودک ۱۰ ساله؛ آن هم وقتی دستان کنترلگر خود شما باعث این مرگ شده باشد. بازی با گستاخی و بدون پرده تمام تلاشش را میکند که لحظهای آرامش نداشته باشید، مضطرب شوید و توان نگاه به صفحه را در خود نبینید. سازندگان مراعات هیچچیزی را نکردهاند. هیچ خط قرمزی برای ساخت بازی وجود نداشته و شاید در قسمتهایی از فرط دلهره به خودتان بگویید چنین خشونت بیپروایی چگونه ساخته شده و مجوز انتشار گرفته است.
همانطور که از درجه سنی ۱۷+ این بازی پیداست، این عنوان واقعا فقط مناسب این سن است و اگر در این بازه سنی هم روحیه حساسی دارید، از مشکلات قلبی رنج میبرید و یا نسبت به ترس زیاد واکنش جدی نشان میدهید، به هیچ عنوان سراغ Bramble نروید. این بازی برای من که تقریبا تمام ترسهای بازیها و فیلمها به مرز تکرار رسیده بود و از دیدن روشهای نوین و متفاوت به تصویرکشیدن خشونت و یک ترس روانشناسانهی متفاوت لذت میبرم، حکم بهشت را داشت.
مهمترین دلیلی که بازی شما را میترساند، بعد از حضور موثر کودکان در خط داستانی اصلی، چرخش ناگهانی بازی و هل دادن شما به دل تنهایی، تاریکی و خشونت است. فکر کنید در حال قدم زدن در یک روز دلانگیز کنار یک دریای آرام همراه با یکی از دوستانتان هستید که ناگهان در یک دره سقوط میکنید و افرادی هم قصد جانتان را دارند. اگر از اول روز در آن دره باشید و به دنبال راهی برای فرار، به مراتب ترس کمتری را تجربه میکنید تا این که این چنین به دل داستانی تاریک هل داده شوید. از شکوفه به خون، از لبخند به ضجه و ناله، از عروسک به مترسکهای خونین و از پرواز به غل و زنجیر. تجربهی همهی این تبدیل شدنها شاید در طول چند ثانیه رخ دهد و این نقطهی اعجابانگیز این اثر است.
قسمتهای مخفیکاری و مبارزات نیز به خوبی پیادهسازی شدهاند. در مخفیکاریها عموما باید در لابلای علفها و پشت دیوارها پنهان شوید تا دشمنان قدرتمند شما را از بین نبرند که دوربین ایزومتریک در این قسمتها به شدت کمککننده است. توجه داشته باشید که تنها با یک ضربه از بین خواهید رفت و این مورد دلهره و هیجان زیادی را به این قسمتها تزریق کرده است. همچنین، هوش مصنوعی دشمنان بسیار خوب بوده و لحظهای غفلت به منزلهی مرگ شما خواهد بود.
مبارزات بازی، کنترلی شبیه به بازیهای شوتر دارد. عمدهی کار شما نشانهگیری و ضربه زدن است؛ در این بین هم باید بین مانعها جابهجا شوید و از ضربات دشمنان در امان بمانید. خوشبختانه مبارزات بازی هم مثل قسمتهای مخفیکاری درجهی سختی متعادلی دارد و در کنار وارد کردن استرس و ترس، کیفیت راضیکنندهای هم دارد. باسفایتها با وجود آن که میتوانستند چالش برانگیزتر و پرتعدادتر باشند، اما مبارزات زیبایی را به شما هدیه میکنند و از بخشهای لذتبخش بازی هستند.
سکوبازیها نیز در کنار دیگر بخشهای گیمپلی از قسمتهای باکیفیت به حساب میآید؛ اما بدون مشکل نیست. در سکوبازیها الهامهایی واضح از عناوین موفق این ژانر در کنار سبک اکشن ماجراجویی، Uncharted و Tomb Raider گرفته شده و از همان لحظات ابتدایی این حس را به شما میدهند. خوشبختانه این الهامگیری به خوبی انجام شده و شاهد کنترل دقیق Olle در این قسمتها هستیم. حتی پریدن در میانهی صخرهنوردی نیز در بازی گنجانده شده و واقعا راضیکننده است. با این حال، باگهایی در این قسمتها مشاهده میشود که گاها شما را مجبور به شروع مجدد از چکپوینتها میکند که با وجود تعداد محدود، میتواند آزاردهنده باشد.
نهایت بیانصافی است اگر به کیفیت بالای قسمتهای تعاملی بازی اشاره نکنیم. همانطور که در یکی از عکسها نیز مشخص است، بازی به خوبی برداشتهایی از عناوین دیوید کیج داشته است و حتی در نمای دوربین در قسمتهای تعاملی این را متوجه خواهید شد. دکمهزنیها چه در این قسمتها و چه در مبارزات بسیار خوب پیاده شدهاند و در بخشهای تعاملی هم یک بازی بسیار خوب را شاهد هستیم.
گرافیک بازی بسیار فراتر از یک عنوان کمحجم و مستقل است. مشخصاً، سازندگان از تکنیکهایی برای خلق صحنههای بازی استفاده کردهاند؛ با این حال، کیفیت تکسچرها، کاراکترها، افکتها و نماهای دور ها عالی و زیبا است. Bramble: The Mountain King زیباترین گرافیک یک بازی مستقل را دارد و در نظر من توانست از Little Nightmares 2 هم زیباتر جلوه کند. انیمیشنهای پرتعداد و منعطف شخصیتها نیز از دیگر نکات مثبت بازی محسوب میشود.
از بعد فنی مشکلات جزئی در بازی دیده میشود. باگهایی که گاهی در روند بازی مشکل ایجاد میکنند در صدر ایرادات اندک بازی قرار میگیرند. اگر فقط کمی بیشتر سازندگان بازی را پولیش میکردند، شاهد یک عنوان بینقص و همهچیز تمام در سبک خودش بودیم. با این حال، این باگها گاها شما را آزار خواهند داد و همین چند بار اجرای بازی از چکپوینت، میتواند اذیتکننده باشد. نرخ فریم بازی با وجود سنگین بودن برخی صحنهها، ثابت میماند و تجربهای لذتبخش را فراهم میکند.
در وصف موسیقی بازی زبانم عاجز است. عناوین زیادی را با موسیقیهای شگفتانگیز تجربه کردهام؛ اما Bramble چیزی فراتر از تمام آنها بود. موسیقیهای اورجینال بازی در مغزتان نفوذ میکنند و بیاختیار میایستید و تا انتهای آنها را گوش میکنید. موسیقی و صداگذاری فوقالعاده بازی، بدون شک در صدر نقاط قوت آن تکیه میزنند و یکی از پرچمداران این امر در نسل نهم محسوب میشوند. صداگذاری هیولاها نیز به شدت طبیعی بوده و ترس و دلهره را در وجود شما چند برابر میکنند. به طور کلی، هر صدا و آهنگی که در بازی میشنوید فوقالعاده است و کوچکترین مشکلی در آن نخواهید یافت.
Bramble: The Mountain King
Bramble: The Mountain King از غافلگیریهای ۲۰۲۳ است. عنوانی با کیفیت در تمام پارامترها و یک بازی وحشت ماجراجویی فوقالعاده. این بازی با وجود الهامات مناسب از عناوین مختلف، به خودی خود شبیه هیچ بازیای نیست و یکی از خاصترین و باکیفیتترین تجربههای گیمینگ شما خواهد بود. طرفدار هر سبک و سیاقی هستید، به هیچ عنوان این بازی را از دست ندهید؛ مخصوصا حالا که در سرویس گیم پس در دسترس قرار دارد.
نکات مثبت:
- داستان و روایتی چند لایه و نوآورانه
- مبارزات و مخفیکاری دلچسب
- موسیقی و صداگذاری بینظیر
- لمس ترس و دلهره به معنای واقعی
- بازی از تکرار فرار میکند و مدام تنوع مییابد
- گرافیک و انیمیشن های زیبا، روان و باکیفیت
- الهامگیری کاملا به جا از آثار موفق اکشن ماجراجویی، ترسناک و تعاملی
- یکی از خاصترین تجربه های صنعت بازیهای ویدیویی
نکات منفی:
- مشکلاتی جزئی در بخش پلتفرمر/سکوبازی
- کمبود باس فایت
- برخی باگها
۸.۸
این بازی روی Xbox Series S تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
نظرات
چه نمره ای!!انتظار نداشتم
با تشکر از آقای رضایی که بازی های مستقل هم بررسی میکنن
عجب بازی خفنیه
شاهکار هستش، تجربه کردی؟
نه هنوز قسمت نشده
پس چه حیف که هنوز این اثرهنری ارزشمند را نرفتی سراغش
وقت نمی کنم یه ساعت هم بازی کنم
روزام فشرده
☘️🌱💚🥂
اون جام رو آب کرفس فرض می کنم
حالا چرا آب کرفس، مگه ما گیاهخوارها، محدودیت داریم در نوشیدنی؟!
الکلی میزد قیافش گفتم کرفس که بد نباشه
اتفاقا همون مورد اول هم که گفتی مشکلی نداره برای ما و ثابت شده که هیچ ضرری به بدن نمیزنه، پس به سلامتی🥂😂
خودت بخور من میل ندارم
حالا چرا میخوای بزنی 😑
علاقه ای به زدن هم ندارم
پس هیچی 💚
تازگی تمومش کردم واقعا بازی قشنگیه
تو سبک little nightmares اگر دوس دارید حتما بازی کنید
ضمن اینکه قسمتای استرس زا و هیجان انگیز زیاد داره و گررافیک هنریشم گاهی آرامش بخش و گاهی ترسناک و در کل بینظیره
باس فایت هاشم واقعا لذت بخش و ترسناکن
صدای راوی و نحوه روایتش هم واقعا زیباست انگار داره قصه میگه و کتاب هاییم که تو سطح بازی هست داستاناش رو راوی میخونه فوق العاده حس خوبی دارن
بازی خاصیه پیشنهادش میکنم حتما بازی کنید
دقیقا مخصوصا مرحله اخرش عالی بود اتمسفرش من بیشتر جذب گیم هایی هستم که توی محیط های باز که چندین خانه کنار هم قرار دارند و تقریبا هم ظهره نور افتاب میزنه
دورو بر همه جا پر خطره ( به طور مثال میتونه زامبی باشه یا هر کریپی بجز human being ) میشم .
یه قسمت از لست ۱ که جای خونه ها هستی دنبال engine میگردی برای ماشینت اونجارو خیلی دوست داشتم
بازی های اخر زمانی یه حس خیلی قشنگی دارن که کمتر گیمی ارائشون میکنه
دقیقا
***********اسپویل************
بشخصه قسمت مترسک رو دوست داشتم و جایی که باید دنبال زنه بری که بچشو نکشه
واقعا اتمسفرش خیلی ترسناک و فوق العاده بود
بخصوص قسمتی که کتاب رو باید بخونی و یهو میبینی راوی اصلی که همه کتابارو میخوند نیست و یکی دیگه کتابو با اون صدای ترسناکش با شعر میخونه
به نظرم خیلی خیلی از لیتل نایتمرز کاملتر و قشنگتره
بجز یکسری باگ های اعصاب خورد کن واقعا بازیش حرف نداره. برای تجربش بشدت هایپم
اتفاقا همین چند روز پیش بازی کردمش خسته نباشی نویسنده عزیز ! بازی اندریتدی هست به شدت جذابه گرافیک بازی عالیه المان های ترس به خوبی پیاده شدن باس فایت هاش جالبن ولی متاسفانه به شدت سادن . مخفی کاری ها جالبن مکانیزم های گیم پلی برای این سبک از بازی واقعا عالی پیاده شدن موسیقی های بازی مو به تن ادم سیخ میکنه تنها مشکلی که به بازی وارده و نمیشه ازش گذشت کوتاه بودن بازیست . اصلا دوست نداشتم بازی تموم بشه به این زودی amnesia the bunker هم یه کیس مشابه بود که زود تموم شد . بازی ۴-۵ ساعته دقیقا تو اوجش به پایان میرسه و یه جورایی تو ذوق ادم میزنه به نظرم یه گیم باید حداقل ۱۲ ساعت گیم پلی ارائه بده کلام اخر اینکه این یه بازی خاصه در حد پلیگ تیل اگر نباشه مثل همون بازی خاصه حتما توصیه میکنم بازی کنید منکه لذت بردم
پس واجب شد بریم تو کارش
من اصلا اسم این بازی و نشنیده بودم. ممنون بابت نقد و برسی . خیلی زود میرم تو کارش
انتظار همچین نمره ای رو نداشتم حتما تجربش میکنم
چقدر خوبه این بازی 🔥🔥 یکی از متفاوتترین و خاصترین تجربههای گیمینگم بود
۲۰۲۳ بازی خوب زیاد داشته تا اینجا
چنتا بازی خوب دیگه هم قرار هست که بیاد
مرسی از منتقد عزیز . اونجوری که شما تعریف کردید ادم مشتاق میشه . فقط راهی ندارم جز اینکه هکی بازیش کنم . فعلا که چند تا بازی هکی زدم (re 4 – sf6 – ghostwire – control – dead island 2 – no mans sky – elden ring) . اگه زودتر میدونستم این رو هم میگفتم بریزه . بیشتر اینجور بازی ها رو میطلبم . امروز صبح که بیدار شدم re4 – ghostwire – no mans sky رو پاک کردم (بدون اینکه تموم کنم) . الان فقط همون چند تا موند . اون ها رو هم احتمالا به زودی پاک میکنم و ۷۰۰ تومان به باد میره . حالا دیگه فرصت میشه تا این بازی ای که نقد کردین رو انجام بدم . درد دل :
متاسفانه از اواخر نسل ۷ اینجوری شدم . وقتی شاهکارهایی مثل bioshock infinite و last 1 رو speed run کردم . و فهمیدم دیگه نمیتونم مثل قدیم بازی کنم . یکی از شرایط بازی کردن ، آرامشه روانه . که در من سالهاست از بین رفته . الان هم دل بستم به چند تا بازیه رایگانه آنلاین . نه حوصله دارم بازی کنم . نه فیلم و سریال و … . سه چهار روزه اکانت هکی دارم ، بجای تجربه ی بازی ها ، مثل دیوانه ها افتادم به جون کنسول چند تاش رو پاک کردم.الان هم سر کارم . خونه هم که برم ، باز فکرم سره کاره . هیچ وقت دوست نداشتم اینجوری بشه . یه بخش بزرگی از زندگیم (گیمینگ) داره تموم میشه . ابان میشه ۳۵ سالم و فکر کنم این قضیه واسم طبیعی باشه . سری اس اخرین کنسولم خواهد بود . nes (میکرو) اولیش بود .
من برم چند تا دیگه از بازی های هکی رو پاک کنم . فعلا :))
اولین باره میشنوم یه سوسمار ۳۵ سال عمر کرده …
ولی خب دا اخر باید بکشی بیرون تا اخر عمرت نمیشه بشینی بازی کنی که بالاخره زندگی همش بازی نیست
من خودم ۱۳ سال بازی کردم و کم کم دارم زده میشم اما هیچوقت اون ذوقی که تو بازی های سولز هست از بین نمیره در من نمیدونم لامصبا چی دارن هیچوقت نمیشه بازی نکردشون بقیه بازیا زیاد جذابیتی ندارن برای مثال همین بازی یه مقدار حس خوبی بهم داد اونم چون یه حس خاصی داشت ولی چند تا بازی میشه مثل این مثال زد که متفاوت عمل کنند خیلی کم اکثرا شدن کپی پیست . اینکه بازی رو تموم نکرده پاک کنی از صدتا عذاب بدتره اونم ایول ۴ رو من شخصا از اسپید ران کردن خوشم نمیاد بازی رو برای لذتش پلی میدم اگر خیلی باش حال کنم بار دوم سوم تا ۱۰ ام هم میرم ولی اسپید ران برام فانی نداره
یه زمانی گیم های داستانی خیلی مد نظرم بودن چند سال پیش رو میگم ولی هرچی بیشتر میگذره ادم حس و حال کات سین رو از دست میده و دوست داره فقط یه چیزی باشه سرگرمش کنه مثل سوپر ماریو و … خیلی بازیا که سرشون به تهشون نمیارزه ولی همچنان چون سرگرمت میکنن پلی میدین
تعداد کمی رو سراغ دارم که کل عمرشون بازی کرده باشن بالاخره یه جایی باید بکشی بیرون امیدوارم موفق باشی
نه . منظورم از speedrun این بود که خیلی بی میل و بی اشتیاق بازی رو پیش بردم . دیگه نمیتونم هر بازی ای رو انجام بدم .من یه زمانی آشغال ترین بازی ها رو هم تموم میکردم . الان نمیدونم ولی چم شده . احتمال داره من رو نفرین مفرین کرده باشن ؟ یا چشم زده باشن ؟
راستی کی گفته ۳۵ سال عمر زیادیه واسه یه سوسمار . مگه لاکپشت ها رو ندیدی که هزار سال عمر میکنن .
با خوندن بخش دوم کامنتت اشک از چشمانم مثل قطرات باران جاری شد😥
واقعا ؟ نه . راست میگی واقعا ؟ بیخیال . نمیخواستم ناراحتت کنم . شتری هست که در خونه ی همه میخوابه . انقدر ها هم بد نیست . الان هم با اجازت دیگه انقدر تایپ نکنم . چون کیبورده ادارست . بیت الماله . قطرات اشک که میره توش ، امکان داره بسوزه . بعد ۴ تا همکار هم ببینن که دارم گریه میکنم زشته .
ایشالله آخرین کنسولت ps6 باشه
هکی چرا ,نصف پول هکی رو گیمپس چند ماهه بخر
هم بصرفه تر هم بیشتر ۴۰۰ تا بازی داری نصب و پاک کردن مجدد،،این بازی و نصف اون بازیهایی که هکی گذاشتی داخل گیمپس هستن
در مورد سن هم این کاملا به طرز فکرت بستگی داره اگه فکر میکنی که پیر شدی پس واقعا از بازی زده میشی من ۳۲ سالمه و متاهل با دوتا بچه یه دختر و پسر هنوز که هنوزه گیم خودم رو دارم همین دیشب zombie army 4 با برادر که ۳۴ سالشه بازی میکردیم شدیدا بهت توصیه میکنم بازیش کنی
بله بعضی از بازیها مثل قدیم براشون حوصله نداریم ولی بازی قشنگ زیاد هست که دارم بازی میکنم هم کار و زندگی متاهلی رو دارم و هم قسمتی از وقتم رو برای گیم زدن گذاشتم در کل همه چیز به روحیات و طرز فکرت داره
برادر بزرگم تقریبا ۴۳ سالشه دوماه قبل سری اس خرید
داییم یه گیمر پیره با ۵۵ سال سن
این سبک بازیها واقعا روحتو ارامش میدن برای من با inside که اینجور بود
wow پس شما ژنتیکی گیمرید 😀. نه من اصلا احساس پیری نمیکنم اگه میکردم که با نام کاربری سوسمار کامنت نمیزاشتم 😁 من هیچ وقت با سن واقعیم پیش نرفتم . یکمی از بقیه هم سنو سالام عقب افتادم ولی it’s ok . راستی حالا که صحبت داییت شد ، فورتنایت هم میزنه ؟😜من دنبال هم تیمی ام .
راستی این بازی که نقد شده مگه واسه گیم پس هم هست ؟ اگه هست چرا زودتر نگفتی . 😠نه واقعا هست ؟😁
اره داداش تو گیمپس هست،داییم چسبیده به gta sa
و فیفا ،کی قراره به gta v کوچ کنه معلوم نیست
میدونی هیچی مثل گیم بهت ارامش نمیده بعضی از بازیها اصلا یادت میره تو کی هست چند سالته اصلا وجود خارجی داری یا نه😂 کلا غرق بازی میشی
ولی بیشتر بنظرم کواپ بزن با برادری ،رفیقی حتی اگه بازی فقط گیمپلیش سرگرم کننده باشه برات خیلی لذت بخش میشه
منو برادرم تقریبا نصف بازیهای کواپ رو سر درجه سختی hard بازی میکنیم اصلا کر کر خندست وقتی میمیری😂
” کواپ بزن با برادری ،رفیقی”
برادر و رفیق وجود نداره ولی رفیق فورتنایتی در گیمفا پیدا کردم . اون فراخوان ها جواب داد 😁
امروز بازی واچ داگز ۱ رو تموم کردم اونم اگه میتونید بازی کنید باحاله
فقط همون خوبه. من یکی که اصلا با واچ داگز ۲ حال نکردم.
واقعا گیم پس شکل تجربه مون از گیمینگ رو تغییر داده، قشنگ دروازه های جدیده برای گیمرها که سبک ها و بازی هایی که قبلا بازی نکردن رو تجربه کنن و جذبش بشن
منو شدید یاد بازی های Playdead و Tarsier Studios انداخت خیلی وقته میخوام برم سراغش ولی وقت نمیکنم ولی با این بررسی دیگه حتما میرم سراغش
به نظر بازی جالبی بیاد باید تجربش کرد
من بازی کردمش خیلییی باحاله
اتفاقا چند هفته پیش توی گروه کامپیوتر هی به بچه ها گفتم که تجربه کنین..الا دیگه نقدش و که گذاشتید دیگه عالی شد👏🏻
بازی جالبی به نظر میاد ، نمره عالیه هم داره .
غلط نکنم تو سبک little nightmares باشه .
عاشقانه دوسش دارم این بازیو یعنی چیزیه که باید باشه
بازم همین پریشب دانلودش کردم و همون روزش planet of lana رو تموم کردم گذاشتم سر فرصت برم فعلا درگیر دیسانرد ۲ ام
درود بر شما مقاله خوبی بود جسارتا فقط یه چیزی رو بگم، گاه یک کلمه فارسی هست و تنوین عربی نمیگیره بنابراین گاها اشتباهه.
«در صنعت بازیهای ویدیویی نمیتوان فقط از روی اسم و رسم قضاوت کرد و [گاها ]چنین ناشران و استودیوهای کوچکی، عناوینی شگفتانگیز عرضه میکنند»
اگه اشتباه نکنم شرکت بازیساز سوئدی هست. در نگاه اول بنظرم رسید که با این بازی تونسته به خوبی فرهنگ فولکور خودشون رو در یک بستهبندی شکیل به عنوان یه اثر از یک مدیوم میانفرهنگی ارائه کنه. اونوقت ما هم بازی انتقام رو داریم که در اون ایران با روسیه متحد میشه و به جنگ زامبیهای اوکراینی میره.
ی بازی موفق همچیزش موفقه
موزیک که واقعا آقای مارتین ویو که سازنده موزیک های اصلی این گیم شاهکار خلق کرده مخصوصا موزیک تیتراژ پایانیی
طراح پوستر هرچی بیشتر بازی میکنی بیشتر این پوستر به بازی میخوره
صداپیشه ! صدا های خنده و ترس و گریه و اون صدا های هیولاها واقعا درصد زیادی از موفقیت گیم بخاطر همین صداهاست !
بخاطر تداخل با gta زیاد نتونستم بازی کنم اما ی ظهر نشستم بازی کردم فهمیدم از اون گیم هاست که باید با حوصله از تک تک لحظاتش حال کرد !
ی تیکه داره ویلون زنه از تو آب میاد بالا اون تیکه ترسش واقعا زیاده ! همین ..!