نقد و بررسی بازی Planet of Lana
بازی Planet of Lana یکی از عناوین انحصاری مستقل پلتفرم ایکس باکس است که از زمان معرفی، افراد زیادی منتظر آن بودند. با بررسی این عنوان همراه گیمفا باشید.
در روزهایی که خلاقیت در عناوین AAA روز به روز کمتر میشود، بد نیست گاهی یک عنوان مستقل باکیفیت یا متفاوت را تجربه کنیم تا این مفهموم از یادمان نرود. عناوینی که این روزها بسیار بیشتر شدهاند و به لطف سرویسهایی چون گیمپس و پلاس دسترسی آسانتری به آنها وجود دارد. در سالهای اخیر آنقدر آثار مستقل باکیفیت بازی کردهام که وقتی به موضوع ویدیوگیم فکر میکنم ناخودآگاه تصویری از این عناوین در ذهنم نقش میبندد. امروز هم یک عنوان خوشساخت از این دسته یه نام Planet of Lana را در گیمفا بررسی میکنیم.
بازی Planet of Lana یک عنوان پازل/پلتفرمر و اولین ساخته Wishfully محسوب میشود؛ به همین دلیل، شاید اسم این استودیو را نشنیده باشید. مایکروسافت به لطف سرویس گیم پس، این بازی را به انحصار پلتفرمهای خودش در آورده و از روز عرضه، بازی در این سرویس قابل تجربه بود. در سالی که عناوینی چون Redfall و The Last Case of Benedict Fox حسابی مایکروسافت را رو سیاه کرده بودند، چشم امید طرفداران برای مرهمی موقت به Planet of Lana بود تا عملکرد آن را ببینند. اما آیا این بازی موفق میشود به اهداف خود دست پیدا کند؟
بازی داستان زندگی کودکی به نام Lana در روستایی کوچک را روایت میکند. پدر و مادر دخترک چند سالی است فوت کردهاند و او به همراه خواهر بزرگترش امرار معاش میکنند. در یک روز معمولی، فضاییها به زمین حمله کرده و در این روستای کوچک هرج و مرج به وجود میآورند. در این بین، خواهر Lana نیز ربوده میشود و او عزم خود را برای بازپسگیری او در این میدان نبرد بیرحم، جزم میکند. حال او در این مسیر به همراه یک دوست بانمک، باید با دشمنان و معماهای مختلف مواجه شود.
داستان بازی بسیار ساده و سرراست روایت میشود و داستانگویی محیطی کاملا روی بازی نشسته است. علائم و نشانههایی که برای پیشبرد داستان استفاده شده در اغلب موارد کاملا مفهوم بوده و نیاز چندانی به فلسفه و تحلیل ندارد. اگر پادشاه داستانگویی محیطی در یک عنوان ۲ بعدی را Inside با نمره ۱۰ در نظر بگیریم، بازی Planet of Lana به خوبی در حد ۸ ظاهر میشود و گلیمش را از آب بیرون میکشد. مفاهیمی چون بیرحمی جنگ، کشتار مردم عادی، عقبماندگی در اثر جنگ، تخریب زندگی کودکان و حتی مفاهیم جالبی چون استفاده از مواد شیمیایی و اتمی و تاثیر آن بر سلامت مردم به زیبایی در بازی بدون هیچ کلامی نمایش داده میشود.
با این حال، توقع پیچ و خمهای زیاد را در داستان نداشته نباشید. هدف اصلی همان پیدا کردن خواهر است و در این بین نیز چند پیام محیطی زیبا و فلشبکهایی به گذشته میبینید. یکی از کاربردهای بسیار خوب بازی، استفاده از آن برای ریلکسکردن و آرامش است و اگر میخواهید یک داستان بسیار تاریک و پرپیچ و خم را تجربه کنید، بهتر است به سراغ همان Limbo و Inside بروید. شاید شبیهترین بازی به این عنوان، بازی بسیار زیبای Gris باشد. آن بازی هم مفهوم ناراحتکننده را در قالب رنگهای شاد و روایتی سرراست برای شما تعریف میکرد که بیشباهت به Planet of Lana نیست.
گیمپلی بازی دو وجه پازل و پلتفرمینگ دارد که به خوبی توانسته این موارد را باهم ترکیب کند و در جای جای بازی از آن بهره ببرد. البته در قسمتهایی در طول تجربه ۵ تا ۶ ساعته خود، تنها با سناریوهای پیادهروی مواجه میشوید؛ اما خوشبختانه مقدار این لحظات کم است و خستهتان نمیکند. کنترل شخصیت اصلی بسیار روان بوده و تمامی اعمال بدون هیچ مشکل و تاخیری انجام میشوند. میزان پرش، سرعت دویدن و زمان لازم برای انجام یک تعامل کاملا منطقی است و تجربه بازی را برای شما لذتبخش میکند. بالارفتن از سکوها و استفاده از وسایل برای جابهجایی و پریدن نیز بسیار نرم و روان است.
یکی از نقاط عطف بازی کارگردانی فوقالعاده و کمنظیر آن است. حین پیشروی در بازی، با تغییر محیطها یا تعداد و مکان قرارگیری سکوها، بارها دوربین بازی به مقادیر مختلف و در زوایای کاملا مناسب جلو یا عقب میرود تا دید کاملا درستی به محیط داشته باشید و بتوانید با یک برنامهریزی درست موانع را پشت سر بگذارید. البته این کار صرفا برای دید شما نیست و گاها جنبه هنری دارد که در هر ۲ حالت لحظات بسیار خوشایند و هنرمندانهای را برای شما ایجاد میکند. تا قبل از این بازی، چنین کارگردانی هنرمندانهای در صحنهها را فقط در بازی زیبای Nier: Automata مشاهده کرده بودم؛ عنوانی که کارگردانی و دوربینش در بعضی لحظات بیشباهت به Planet of Lana نیست.
معماهای بازی قسمتی است که نظرات گوناگونی میتواند حول آن شکل بگیرد. به شخصه وقتی چنین بازیای را برای آرامش و یک تجربه کمچالش انتخاب میکنم، توقع پازلهای بسیار سخت و طاقتفرسا همچون بعضی از پازلهای لیمبو ندارم و ترجیح من بر آن است که معماهای بازی منطقی و به سمت درجه سختی آسان متمایل باشد. بازی نیز درجه سختی بالایی ندارد و تقریبا همه میتوانند با کمی دقت و حوصله آن را به پایان برسانند. پازلها بیشتر شامل ایجاد تغییر در محیط و استفاده از همراه شما برای عبور از یک منطقه است. حال موانع شما در این منطقه ممکن است ارتفاع زیاد صخره بعدی و ارتفاع زیاد یا کم آب باشد که باید با دستور دادن به همراه خود برای یک سری از اعمال و تفکر خودتان این موانع را کنار بزنید؛ یا دشمنانی باهوش باشند که باید با مخفیکاری و هوش خود آنها را فریب داده و با از بین بردن آنها یا فرار از آنجا بگریزید.
مبارزات بازی اصلا شامل درگیری مستقیم و تن به تن نمیشود. مسلما یک کودک توانایی مبارزه با سلاح گرم و سرد آن هم با چنین موجودات وحشیای را ندارد. در صحنههایی که دشمنان ظاهر میشوند، یا باید با هوشمندی و استفاده از همراه خود و محیط مانند انداختن یک تختهسنگ بزرگ یا ایجاد یک چاله آنها را بکشید، یا از آنجا فرار کنید. معمولا هر دو راه برای پیشروی وجود دارد و تقریبا در این سناریوها به جز مواردی خاص، مختار هستید. هوش مصنوعی دشمنان بسیار بالا است و اصلا نباید آنها را دست کم بگیرید. دیده شدن شما به معنی مرگ حتمی است و بسیار باید در این موقعیتها محتاط باشید. سکانسهای رویارویی با دشمنان ماشینی بسیار جذاب و استرسزا است و گاهی اوقات زندگی شما به ثانیهها بستگی خواهد داشت.
در طول بازی یک گربه بانمک و زیبا به نام Miu شما را همراهی میکند. این همراه در تمامی جنبههای بازی (پازل، پلتفرمر و مبارزات) فوقالعاده کمککننده است و بدون او اصلا پیشروی ممکن نیست. شما با دستوراتی که به این گربه میدهید، راه را برای خود یا از بین بردن دشمنان هموار میکنید. این دستورات شامل ماندن او در یک نقطه، همراهی شما، انتخاب نقطهای خاص برای نقل مکان و دستور به او در فاصلهای نزدیک یا نسبتا دور برای انجام کاری میشوند. او در طول بازی به دستور شما بارها کارهایی چون فریب دشمن برای تغییر مکان او و عبور از منطقه، انداختن طناب برای شما و بالارفتن و کمک در فشردن کلیدهای لازم در مناطق مختلف برای ایجاد سکو و استفاده از اجزایی خاص از محیط برای بالا و پایین کردن سطوح مختلف را انجام میدهد و تقریبا همهچیز تمام است.
یکی از قابلیتهای بسیار خوب این همراه، ارتفاع زیاد پرشهای او است. او تقریبا هر ارتفاعی را میپرد و همین موضوع حل معماها را سادهتر میکند. سرعت مناسب پیشروی در بازی و نماندن زیاد روی یک معما از دلایلی است که بازی اصلا خستهکننده نمیشود. با این حال، بعضی اوقات تعداد کارهای یکسان و بدون چالشی که باید انجام دهید زیاد میشود و بهتر بود مقدار زمان کمتری از بازی به این قسمتها اختصاص مییافت. همچنین با وجود تمامی نکات مثبت Miu، او کمی بیش از حد دستی است و برای انجام هر کاری، حتی آمدن به دنبال شما بعد از آن که فاصله بسیار زیادی از او گرفتید، هم نیاز به دستور مستقیم دارد که گاها میتواند اعصاب خردکن باشد؛ البته، این موارد خلل چندانی در تجربه بازی وارد نمیکنند.
از حیث بصری، محیطهای بازی بسیار متنوع است و هر محیط یک ویژگی مخصوص به خود را دارد. یک محیط پر از آب است و از آنجایی که Miu توانایی شنا کردن را ندارد باید در طی معماها برای او تخته چوبی پیدا کرده و او را همچون Ellie در The Last of Us جابهجا کنید. یک محیط نیاز زیادی به کوهنوردی و استفاده از طناب دارد. محیطی دیگر معلق در هوا است و باید با وسایل الکترونیکی و سیمها جابجا شوید و همینطور الی آخر. واقعا این خلاقیت سازندگان در منحصر به فرد ساختن هر محیط بسیار عالی است و از نقاط قوت اصلی بازی محسوب میشود. همچنین، تنوع دشمنان و نحوه حمله و میزان دید آنها کاملا متفاوت است و باید برای مقابله با هر یک استراتژی داشته باشید. در کل تنوع در بازی بالا بوده و به هیچ عنوان با یک بازی خستهکننده و تکراری روبهرو نیستید.
گرافیک بازی همچون یک بوم نقاشی زیباست و هیچ ایرادی به آن وارد نیست. کیفیت بصری بازی بسیار چشمنواز است و کیفیت تکسچرها یکی از دیگری بهتر و باکیفیتتر ظاهر میشوند. رنگبندی بازی بسیار هنرمندانه بوده و یک تضاد دلنشین را با داستان و مفهوم کلی آن به شما القا میکنند و رگههایی از امید را در دل خود داده است. گرافیک فنی و نرخ فریم بازی نیز بسیار خوب و بهینه است و روی Series S کوچکترین افت فریمی با وجود شلوغ بودن بعضی صحنهها مشاهده نشد. انیمیشنها بسیار روان و منعطف است و از هر نظر خروجی بصری فوقالعاده به حساب میآید.
موسیقی بازی در یک کلام شاهکار است. تعداد ترکها بسیار زیاد بوده و هرکدام کیفیتی در حد موسیقی متن اصلی عناوین بزرگ را دارند. شاید در دیگر بازیها از تعداد کم موسیقیها شاکی باشید، اینجا اما برعکس، تعداد زیاد موسیقی ناراحتتان خواهد کرد؛ زیرا هر یک از آهنگهای عالی بازی را به کم میشنوید و برای گوش دادن مجدد مجبور به دانلود آن ترک خواهید بود! صداگذاری بازی نیز بسیار باکیفیت بوده و شخصیتها با کلماتی که مختص زبان خود بازی است باهم صحبت میکنند که همین دیالوگهای بسیار کم را دلنشین میکند. صداگذاری محیط و دشمنان نیز همین حالت را دارد. موسیقی Planet of Lana از درخشانترینهای ۲۰۲۳ و شاید نسل نهم محسوب میشود.
Planet of Lana
بازی Planet of Lana از هر نظر یک تجربه دلنشین است. تقریبا تمامی عناصر بازی سر جای خود قرار دارند و هیچ مشکل چشمگیری در بازی وجود ندارد. این بازی یکی از بهترین عناوین پازل/پلتفرمر در نسل نهم است که طرفدار هر سبکی باشید نباید به هیچ عنوان آن را از دست بدهید.
نکات مثبت:
- داستان و روایتی جذاب
- حل معما و پلتفرمینگ لذت بخش
- گرافیک هنری و فنی فوقالعاده که به اتمسفری درگیرکننده منتهی میشوند
- موسیقیهای جذاب
- درجه سختی متعادل و منطقی معماها
- هوش مصنوعی بسیار خوب دشمنان
- مبارزات در قالب مخفیکاری عالی از آب درآمدهاند
- محیطها و دشمنان متنوع
- کارگردانی بینظیر
نکات منفی:
- تعداد کارهای یکسان و ساده برای پیشبرد در بازی کمی بیش از حد لزوم است
- همراه شما کمی بیش از حد Manual است؛ به عبارت دیگر، تمام اعمال او نیاز به دستور مستقیم شما دارند
۹
این بازی روی Xbox Series S تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
بازی خوبیه.گرافیکش زیباست.
از فضا سازی و اتمسفر خیلی خوشم اومد👍
نمرشم که خوبه
حتما دانلودش میکنم.
نخسته.
اتفاقا همین دیروز بازی رو تموم کردم، تجربه دلنشینی بود و حسابی از طراحی هنری محیط لذت بردم، قسمت های هیجان انگیزه بازی هم واقعا خوب کار شده بودن و قشنگ منو به وجد آورده بود.
سلام و خسته نباشید به آفای رضایی بابت نقد بسیار خوبشون
بعضی وقت ها یه نون پنیر گوجه خیار از یه دست چلو کباب بیشتر مزه می ده
واقعا این بازی هم لا به لای این همه هیاهو به آدم یه حال دیگه ای به آدم میده
موفق باشید
ادیبی ۴۷ ساله از تهران
عجب تفسیر قشنگی بود…
درود
من دارم میرم خیلی خوبه
بازی خیلی خوبه
“تعداد زیاد موسیقی ناراحتتان خواهد کرد؛ زیرا هر یک از آهنگهای عالی بازی را به کم میشنوید و برای گوش دادن مجدد مجبور به دانلود آن ترک خواهید بود!” دیگه چه بازی ای این حس رو میده ؟ فک کنم یکیش کاتانا زیرو بود
Unravel
تنها چیزیش که رو اعصاب بود .ما این همه جون کندیم که روباترو نابود کنیم ولی اخرش که نابودش کردیم با یه شعر خوندن دوباره زنده شد و به شکل خیلی منطقی ای رباته خوب شد😐
همون هفته اول تمومش کردم .
امتیار من ۸.۹۱۴ از ۱۰ .
خیلی عالی بود واقعا ایندی باکیفیت بود فک کنم اولین بازیشون بوده این استودیو و انحصاری ایکس باکس هست که چه بهتر و خداروشکر خیلیم دیده شد و تجزبه اش کردن و همه جا حرفش هست و نقد برسیش هم که از نمره اش مشخصه چه بازی جذابیه…
بازی خیلی خفنیه حتما تجربش کنید
بازی خیلی خوبی هستش
گرافیک قشنگی داره ، موسیقی بازی عالیه و داستانش هم خوبه
گرافیک هنریش عالیه واقعا
ممنون برای نقد بازی خوبیه من حتما این ماه تجربه میکنمش
نقد خوبی بود اقای رضایی ولی من با بخش دوم نکات منفی مخالفم و الکی نمره کم شده
{همراه شما کمی بیش از حد Manual است؛ به عبارت دیگر، تمام اعمال او نیاز به دستور مستقیم شما دارند}
شبا که خسته از سر کار میومدم بازیش که میکردم تمام خستگیم از تنم در میرفت به خاطر آرامش و فضایی که این عنوان به شما میده
موسیقی بازی هم اثر یک فرد ژاپنیه که میشه کامل ردپای موسیقی ژاپن رو در موسیقی بازی احساس کرد
امیدوار شدم که صنعت گیم هنوز زندست خلاصه اینکه از دست ندید