نقد و بررسی فیلم Air | رویای بزرگ نایکی
فیلم Air محصول سال ۲۰۲۳ اثری درام و ورزشی است که روایتکننده دورانی حساس برای شرکت نایک میباشد.
این فیلم که به کارگردانی بن افلک و با بازی خود او و مت دیمون ساخته شده است، قسمتی از تاریخ شرکت نایک را به تصویر میکشد. دورهای که شاید مسیر این کمپانی را حداقل در بخش بسکتبال برای همیشه تغییر داد.
با وجود آنکه در ژانر فیلم تنها عبارات درام و ورزشی دیده میشود، شاید فیلم شما را یاد آثار بیوگرافی نیز بیاندازد. اما در فیلم Air گذشته یک کمپانی و نه یک شخص خاص بررسی میشود، گرچه که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است.
فیلم با قصه رقابت سه کمپانی کانورس، آدیداس و نایک آغاز میشود. تمرکز فیلم اما در این رقابت بر روی بخش بسکتبال میباشد.
در همان ابتدای فیلم عنوان میشود که بیشترین سهم از بسکتبال را کانورس داشته و پس از آن آدیداس قرار دارد و در رده سوم نایک ایستاده است.
پس از آن متوجه میشویم که نایک شرایط چندان خوبی در بخش بسکتبال نداشته و حتی ممکن است که این بخش شرکت تعطیل شود و نایک تمرکز خود را بر روی کفشهای مخصوص دویدن بگذارد.
بنابراین در همان ابتدا، فیلم مسیر را برای مخاطب روشن میکند. نایک که در بخش بسکتبال رو به تعطیلی میرود نیاز به اقدامی تاثیرگذار برای خارج شدن از وضعیت دارد.
شخصیت اصلی فیلم را میتوان سانی نامید. فردی شجاع، باهوش و بیپروا که در حالی که دیگران معمولی و بدون ریسک فکر و عمل میکنند، او به دنبال بازیکنی است که بتواند نایک را نجات دهد.
او با ایدهای قابل توجه سعی دارد تا مایکل جردن را راضی به همکاری با نایک کند. مایکل جردنی که اصلا قصد همکاری با آنها را نداشته و از طرفداران پر و پا قرص آدیداس میباشد. شخصیت سانی در واقع نزدیکترین شخصیت به مخاطب بوده و مخاطب همواره همراه او است.
آثاری که بر اساس یک واقعه یا قصه واقعی ساخته میشوند معمولا همواره یک نگرانی یا مشکل در قبال آنها وجود دارد، یکنواخت بودن و کمبود لحظات و محتوای دراماتیک.
بسیاری از آثاری که بر اساس داستان واقعی ساخته میشوند درگیر این مشکل هستند. چرا که فیلمساز ادعا میکند که قصه واقعی است و هر مشکلی در فیلم را گردن قصه اصلی میاندازد.
در واقع این موضوع تبدیل به بهانهای میشود که میتوان از آن برای فرار استفاده کرد. این در حالی است که سینما با دراماتیزه شدن فیلمنامه معنا پیدا میکند. بنابراین یا باید داستان واقعی خود را با تغییراتی دراماتیزه کرده و یا باید اتفاقی را روایت کنید که به خودی خود دراماتیک باشد.
فیلم Air روایتکننده اتفاقی است که به خودی خود تا حدودی دراماتیک است. تلاش شبانهروزی سانی و همکارانش و باور او به این میتواند غیرممکن را ممکن سازد و آینده همگی را نجات دهد، خود به خود دراماتیک میباشد.
این موضوع باعث میشود که فیلم Air تبدیل به اثری خستهکننده نشود و مخاطب با میزان مناسبی از سرگرمی تا انتها آن را تماشا کند و مشکل معمول این دست آثار برای آن اتفاق نیافتد.
ویژگی دیگری که فیلم Air دارد، همراه کردن مخاطب با شخصیت سانی است. در ساخت و به تصویر کشیدن این شخصیت، مخاطب همواره همراه او بوده و میتواند شخصیتی را برای دنبال کردن و حمایت انتخاب کند.
این موضوع نیز باعث کشش فیلم تا انتها و عدم کلافگی بیش از حد مخاطب میشود.
اما فیلم Air درگیر ایراداتی نیز میباشد. یکی از آن موارد عمق و ملات کم فیلمنامه است. داستان واقعی فیلم Air جالب توجه است و دنبال کردن و دانستن اطلاعات آن میتواند جذاب باشد اما برای یک اثر سینمایی فیلمنامهای سنگینتر نیاز است.
در واقع فیلمنامه به گونهای است که گویا تنها قصد دادن اطلاعات عمومی از اتفاقات پیش آمده از آن زمان را به مخاطب دارد. اطلاعاتی که با خواندن چند مقاله میتوان به آن دست یافت. فیلم باید فراتر از انتقال اطلاعات عمل کرده و در قالب تصویر حس و واکنش ایجاد کند.
در طول فیلم مدام از سخت و دشوار بودن این عملیات سخن گفته میشود. مرتب بیان میشود که مایکل جردن در هیچ حالتی حاضر به عقد قرارداد با نایک نبوده و آدیداس انتخاب اول و آخر او است.
اما این سختی در فیلم حس و دیده نمیشود. این سختی تنها در دیالوگ در دهان شخصیتهای فیلم قرار داده شده است. در فیلم همه چیز به گونهای برنامهریزی شده بنظر میرسد که در انتها نیز به نتیجه دلخواه میرسد.
گره بزرگی در فیلمنامه برای رسیدن به این هدف وجود ندارد و این موضوع فیلم را از درگیر کردن کامل مخاطب دور میکند. چرا که این ماموریت غیرممکن گفته شده چندان نیز غیرممکن بنظر نمیرسد. در واقع رفتار فیلم این گونه حکایت دارد.
یکی از گرهها در راه رسیدن به این موفقیت، فیل مدیرعامل نایک با بازی بن افلک میباشد. او با تصمیم سانی مخالف است و عنوان میکند که او هیچ اختیاری برای پیشنهاد دادن و یا بستن قرارداد ندارد.
اما او به طور ناگهانی راضی میشود. مشخص نیست این تغییر و این چرخش در چه لحظهای و چگونه اتفاق میافتد. او نه تنها از تصمیم قاطع خود بدون دلیلی در فیلمنامه برمیگردد، بلکه یک قدم نیز جلوتر رفته و پیشنهاد جردن برای دریافت درصدی از فروش کفش را میپذیرد.
بنابراین فیلم موفق به تصویر کردن یک حرکت انقلابی و یک موفقیت غیرممکن نیست بلکه تنها آن را بیان میکند. همچنین فیلم Air موفق به ساخت و برپا کردن رقابت بین کمپانیهای مختلف نیز نمیشود و بیشترین استفاده خود را از ذات دراماتیک قصه کرده است.
در پایان باید گفت فیلم Air به سبب عقبه تاریخی و قصه جذاب یکی از پرفروش و پرطرفدارترین کفشهای تاریخ، میتواند برای تماشا لذتبخش باشد اما واقعیتی وجود دارد که فیلم پس از پایان در ذهن نیز تمام میشود و عمر بسیار کوتاهی دارد.
فیلم Air با وجود موفقیت در ساخت شخصیتی سمپاتیک و هدف او و داشتن ذاتی دراماتیک، در پردازش و فیلمنامه در سطح باقی مانده و هرگز عمیق نمیشود. در واقع فیلم از نظر شخصیتها و دیالوگ بین آنها یک چیز است اما فیلمی که به تصویر کشیده میشود چیز دیگری است. آن بزرگی و رقابت و سختی و به دست آوردن موفقیت تنها در صحبتها یافت میشود و به آسانی نیز فراموش خواهد شد.
فیلم Air اثری است که به نهایت پتانسیل خود نرسیده و مخاطب و حس او را کامل درگیر نمیکند. در حالی که با کمی کار بیشتر بر روی فیلمنامه میتوانست به این هدف برسد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
نایکی air jordan توی کفش های اسپورت بهترینه ، باعث تأسفه قیمت اورجینالش رو خیلیا نمی تونن تقبل کنن
من به شخصه سری Air Max رو ترجیح میدم چون بسیار سبک و راحته.
کفشهای ته تخت و کف لاستیکی این روزا ارزش استفاده رو ندارن، علی الخصوص در کشورهای اروپایی که مردم حداقل روزی ۶ تا ۱۲ ساعت روپا هستن.
The 10: Air Jordan 1 هم فقط به درد کلکسیون بازها میخوره و قیمتش همه جای دنیا بالاست. Jordan Air معمولی ۱۰۰ دلاره حدودا ولی The 10 حدود ۱۲۰۰۰ دلار!!!
لطفا اینو در نظر داشته باشید که قیمت کفش ربطی به کیفیت و راحتیش نداره، ضمنا کفشهای برند قیمت چندانی هم ندارند، بهترین کتونی ها در همه برندهای تاپ رو میتونید بین ۳۰ تا ۹۰ دلار بخرید. تقریبا هم قیمت یک بازی PS5
سلیقه ای هست دوست عزیز ، Air force و بلیزر هم خوبن .
خب بازم تقریبا مبلغ بالایی برای یه کفش درمیاد ( با توجه به نرخ ارز و قیمت نهاییش در ایران )
درست می فرمایید. با توجه به سقوط وحشتناک اقتصادی ای که برامون بوجود آوردن، چند دلار یا یورو هم بدست آوردنش سخت شده، اقتصاد و تجارت ایران هم که جای خودشو داره. انگار که اصلا این کشور در یک سیاره دیگه است.
برا منی که نه علاقه ی خاصی به برندای کفش دارم و نه علاقه ی خاصی به بسکتبال یه فیلم متوسط بود. شخصیتای باحالی داشت ولی.