بدترین ریبوتهای تاریخ صنعت گیمینگ
صنعت بازیهای ویدیویی در طول تاریخچهاش ریبوتهای زیادی را به خودش دیده و امروز قصد داریم به ضعیفترین آنها بپردازیم و مروری بر دلایل شکستشان داشته باشیم.
فرنچایزهای بزرگی که سالیان طولانی یا حتی دهههای متعدد در حال ارائهی محتوای تازه هستند گاها از استهلاک بالایی رنج میبرند از همین رو سازندگان برای آن که ساختار فرنچایز خود را احیا کنند یا حتی آن را تغییر دهند دست به ریبوت آن و رها کردن روند، رسوم و بعضا کانسپت پیشین آن میزنند. گاهی اوقات هم مجموعههای بزرگی که برای سالها در خاموشی به سر میبردند برای اینکه بتوانند با نسل جدید مخاطبان و گیمرها ارتباط برقرار کرده و هیجان طرفداران سابق را بازیابی کنند مجبور به ریبوت کردن دنیای خود میشوند.
در حالی که این ریبوتها گاهی اوقات باعث میشوند آن مجموعه جان تازهای گرفته و انعطاف پذیرتر از پیش شود، گاهی هم آن قدر از اصل مفهومی که نامش را یدک میکشند دور میشوند که دیگر برای مخاطبان قدیمی قابل شناسایی نیست و یا به کلی در بحران هویتی، بخشهای مختلف آن دچار ناهمانگی میشوند و در نهایت آن فرنچایز را به سمت نابودی میکشند. امروز قرار است با هم نگاهی به ریبوتهایی بیاندازیم که فراموش کردند سفیر چه چیزی بوده و در باتلاق بیهویتی به فراموشی سپرده شدند.
Medal Of Honor – ۲۰۱۰
فرنچایز Medal of Honor امروزه دیگر جایی بین طرفداران ژانر شوتر ندارد و اولین دلیل آن موفقیتهای بیوقفهی Call of Duty در ژانر شوتر اول شخص است و دلیل دوم آن اثری که الان قصد صحبت از آن را داریم. قبل از آن که مجموعهی Call of Duty به یک غول عظیم الجثه در ژانر شوتر اول شخص تبدیل شود که حتی انسانهایی که زیر سنگ و یا در غار زندگی میکنند نیز به نوعی با آن آشنا بوده یا حتی یک نسخه از آن را تجربه کردند، Medal of Honor فرنچایز با اسم و رسم ژانر شوتر اول شخص بود که از قضا در ابتدا یکی از رقبای سرسخت Call of Duty نیز محسوب میشد.
اما برخلاف COD، هر بار که نسخهای از Medal of Honor منتشر میشد بیشتر آن استهلاکی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردم در ساختار و نحوه ارائهاش دیده میشد از همین رو EA تصمیم گرفت که با ریبوت و مدرنیزه کردن آن جانی تازه به نام این سری ببخشد.
ریبوت Medal of Honor در سال ۲۰۱۰ به بازار عرضه شد و با وجود آن که شخصا به عنوان یک طرفدار غیر هاردکور این مجموعه به هیچ وجه از آن به عنوان یک تجربهی بد یا ضعیف در ژانر شوتر اول شخص یاد نمیکنم اما متاسفانه این نسخه به کلی هویت مستقل خود را از دست داده است و این مشکلی بود که اکثر طرفداران قدیمی نیز با آن داشتند. در دورهای که Call of Duty و Battlefield در حال جولان دادن در بازار بازیهای ویدیویی و رقابتی نفسگیر بودند، Medal of Honor بیشتر یک کپی بیهویت از هر دوی آنها محسوب میشد.
این نسخه از Medal of Honor بیش از حد حس و حال یک بازی شوتر اول شخص به شدت کلیشهای را منتقل میکرد که لزوما هیچ تجربهی تازه و متفاوتی را نسبت به دو غول این ژانر ارائه نمیداد و از همین رو زیر سایهی آنها دوران زندگی خودش را طی کرد.
از آن پس مجموعهی Medal of Honor آن چنان در وضعیت مطلوبی به سر نمیبرد و در چند سال اخیر به جز یک نسخهی واقعیت مجازی نه چندان موفق هیچ فعالیتی را از این IP شاهد نبودیم و به نظر میرسد EA ترجیح میدهد تمرکز خود را روی Battlefield بگذارد هر چند که این مجموعه نیز در حال حاضر و با توجه به عملکرد ضعیف آخرین نسخهی خود آن چنان در شرایط مطلوبی به سر نمیبرد.
Bionic Commando – 2009
Bionic Commando از آن دسته ریبوتهایی است که باعث شد مجموعهای که نامش را یدک میکشید به کلی به فراموشی سپرده شود چرا که به طور کلی یک تجربهی بسیار فراموش شدنی و نه چندان خاص بود اما قبل از پرداختن به این اثر بد نیست نگاهی به آثار پیشین آن بیندازیم. اولین نسخه Bionic Commando در سال ۱۹۸۷ برای دستگاههای آرکید عرضه شد و اولین اثری بود که استفاده از Grappling Hook را در گیمپلی خود تعبیه کرد که آن را از عناوین پلتفرمر آن دوره متمایز میکرد و آن قدر مورد توجه قرار گرفت که یک سال بعد کپکام آن را برای کنسول NES پورت کرد.
در حالی که Bionic Commando از آن دسته فرنچایزهای بسیار معروف کپکام نیست اما همیشه جامعهی طرفداران خودش را داشته و به عنوان یکی از برترین تجربههای پلتفرمر دوران خودش محسوب میشد اما در سال ۲۰۰۹ کپکام تصمیم گرفت جانی تازه به این سری بخشیده و شاید حتی بتوان گفت که قصد داشت آن را به مجموعهای با ظرفیت بالا تبدیل کند که بتواند در سالیان آینده ادامه پیدا کرده و میزبان نسخههای تازه باشد از همین رو دست به ریبوت آن زد.
عنوان Bionic Commando سال ۲۰۰۹ در حالی که بازی بدی نبود اما لزوما یک اثر مطلوب نیز محسوب نمیشد. شما در این اثر در نقش Nathan Spencer قرار میگرفتید که طی روند داستان بازی سعی بر پرده برداشتن از دلیل مرگ همسرش دارد.
بسیاری در حالی که از گیمپلی اکشن و گرافیک این بازی راضی بودند اما داستان آن را غیر جذاب و پیچش داستانی آن را مضحک نامیدند و همچنین از عدم تعادل در مراحل مختلف بازی و روند آنها نیز انتقاد کردند. در نهایت Bionic Commando به یک تجربهی متوسط و ریبوتی نه چندان جذاب تبدیل شد که آن چنان خاطرات برجستهای را در ذهن مخاطبان به جا نگذاشت و نه تنها از یاد گیمرها رفت بلکه به نظر میرسد کپکام نیز آن را از ذهن خود پاک کرده و به کلی از بازگشت به این مجموعه منصرف شده است.
Turok – ۲۰۰۸
Turok همیشه مجموعهای پر فراز نشیب بود که نسخهی ابتدایی آن به دلیل المانها و دنیای بسیار متمایز کننده و خاصش همیشه در ذهن گیمرها و مخاطبانش باقی ماند و از آن پس با نسخههای مختلفی از لحاظ کیفی روبهرو بودیم که لزوما دیگر موفقیت یا کیفیت نسخهی ابتدایی را تکرار نکردند اما همچنان عناوین جذاب و سرگرم کنندهای بودند. اما در سال ۲۰۰۸ ریبوت آن رسما این سری را برای همیشه به قبرستان فرنچایزهای صنعت گیمینگ فرستاد تا در کنار عناوین دایناسور محور دیگر همچون Dino Crisis 3 برای همیشه به فراموشی سپرده شود.
طراحی مراحل خلاقانه و روند گیمپلی سرگرم کننده همیشه از خصوصیات برجستهی سری Turok بودند که در نسخهی ریبوت به کلی نادیده گرفته شدند. مکانیزمهای تازهی مخفی کاری که در این اثر معرفی شدند به هیچ عنوان برای قالب آن بهینه سازی نشده و به درستی در ساختار گیمپلی بازی جای نگرفته بودند. از طرف دیگر طراحی مراحل نه چندان جالب و ضعیف Turok نیز باعث میشدند تجربهی آن بیشتر حس و حال تکراری به خود گرفته و از جذابیت آن بکاهد. علاوه بر این، دوربین بازی و زوایای آن نیز از برخی مشکلات برخوردار بود و بسیاری از لرزشهای بیش از حد آن انتقاد میکردند!
همچنین این اثر از مشکلات فنی و گلیچهای گرافیکی نیز رنج میبرد و تجربهی مولتی پلیر آن نیز چنگی به دل نمیزد که بیشتر تجربهی آن را خدشه دار میکرد. در نهایت با وجود اینکه این نسخه ریبوت توانست به فروش نسبتا خوبی دست یافته و راه را برای یک دنباله باز کند اما آن قدر بین طرفدارانش از چشم افتاده بود که در نهایت ساخت نسخهی بعدی کنسل شده و از آن پس تا امروز هیچ سخنی از Turok و ساخت نسخهای جدید از آن به گوش نمیرسد.
Alone In The Dark – ۲۰۰۸
حقیقتا گاهی اوقات احساس میکنم من تنها کسی هستم که هنوز از فرنچایز Alone In The Dark یاد میکنم و حتی با وجود معرفی ریمیک آن نیز شخصا بحث خاصی را از سوی طرفداران حول محور این بازی در سطح اینترنت مشاهده نمیکنم و رسانهها نیز تمایل چندانی به تمرکز بر این بازی ندارند. به نظر من یکی از دلایل این موضوع آن است که تقریبا نزدیک به دو نسل از گیمرها اصلا رنگ یک اثر تازه از این مجموعه را ندیدهاند(اگر از Alone In The Dark: Illumination چشم پوشی کنیم) و از همین رو شاید اصلا از وجود چنین فرنچایزی خبر نداشته باشند و بیاعتنایی رسانهها به این اثر نیز کمکی به این موضوع نمیکند.
اما چرا در حدود دو دههی اخیر یک نسخهی تازه از این مجموعه نداشتیم؟ مسئلهای که وجود دارد آن است که Alone In The Dark پس از انتشار نسخهی ابتداییاش تاریخچهی بسیار نابسامانی را به نمایش میگذارد چرا که اکثر اوقات این مجموعه دچار بحران هویتی بوده است. سه گانهی ابتدایی پس از قسمت اول بسیاری از تاکید خود بر ترس را از دست دادند اما پس از آن با اولین ریبوت این سری در سال ۲۰۰۱ یعنی Alone In The Dark: The New Nightmare دوباره به ریشههای ترس خود این بار با ساختار پایهگذاری شده و منسجم وحشت بقا برگشت اما دوباره به مدت ۷ سال در خاموشی به سر میبرد تا در نهایت در سال ۲۰۰۸ دوباره ریبوت شد.
Alone In The Dark سال ۲۰۰۸ اثر عجیبی است چرا که در حالی که لزوما از آن به عنوان یک تجربهی بد یاد نمیکنم اما آن قدر رویکردهای عجیب و غریبی دارد که باعث میشود سقوط مجموعه پس از آن کاملا منطقی به نظر برسد. این اثر نیز دوباره شروع به دگرگون کردن هویتی میکند که The New Nightmare آن را بازیابی کرده بود. این بار ما شاهد روندی اکشن محورتر با داستانی بسیار عجیب و غریب هستیم؛ علاوه بر آن حالا بازی دنیایی بزرگتر را در اختیار پلیر قرار میدهد که بیشتر بر المان اکشن تمرکز میکند اما همچنان در کمال غیر بهینه بودن سعی دارد پازلها را در ساختار خود جای دهد.
از دیگر مشکلاتی که میتوان گفت یکی از بزرگترین مشکلات این اثر بود، گلیچهای متعدد و باگهای عجیب و غریب گیمپلی بودند که تجربهی این بازی را تا حد زیادی آزار دهنده میکردند. شخصا چند ماه پیش دوباره به پای تجربهی این عنوان روی پلتفرم PC نشستم و حقیقتا آن قدر کنترلهای آن روی این پلتفرم غیر بهینه و گیمپلی آن گلیچی بود که به کلی از به اتمام رساندن دوبارهی آن منصرف شدم! Alone In The Dark ریبوتی است که ایدههای بسیار جاه طلبانهای را در ژانر وحشت دنبال میکرد اما در زمینهی پیاده سازی آنها آن قدر ضعیف عمل کرد که منجر به سقوط آزاد این مجموعه شد.
شخصا بسیار مشتاقم که ببینم ریمیک این سری چه عملکردی را از خود به نمایش میگذارد، آیا سرانجام پس از گذشت بیش از دو دهه میتوانیم یک اثر با کیفیت و منسجم زیر پرچم Alone In The Dark تجربه کنیم یا خیر؟ لازم به ذکر است که در گذشته طی مقالهای به طور دقیق به تاریخچهی این فرنچایز پرداختهایم که میتوانید از طریق این لینک آن را مطالعه کنید.
Sonic The Hedgehog
Sonic تا به امروز چندین بار تغییرات ساختاری به خود دیده و ایدههای تازهای را امتحان کرده است که آخرین آن، Sonic Frontiers یک شروع امیدوار کننده با رویکردی تازه برای آیندهی فرنچایز است اما در طول تاریخ این مجموعه همیشه این چنین نبوده است. عناوین ابتدایی این مجموعه از جمله نسخهی دوم همچنان تا همین امروز جزو جذابترین و سرگرم کنندهترین آثار پلتفرمری هستند که میتوانید تجربه کنید به طوری که میتوان گفت در طول تاریخ شناور مانده و هرگز منسوخ نشدند اما پس از عرضهی نسخههای متعدد مختلف سرانجام سگا به این نتیجه رسید که زمان ریبوت کردن Sonic The Hedgehog فرا رسیده است.
در سال ۲۰۰۶ ما نه تنها شاهد عرضهی یکی از ضعیفترین عناوین مجموعهی Sonic بلکه شاهد عرضهی یکی از بدترین ریبوتهای تاریخ صنعت گیمینگ نیز بودیم. Sonic The Hedgehog در حالی که تا قبل از عرضه بسیار مورد توجه قرار گرفته بود اما به محض آن که پا به کنسولهای طرفداران گذاشت به شدت مورد انتقاد و بعضا حتی نفرت طرفداران این فرنچایز قرار گرفت. بازی مشکلات بسیاری داشت که از مهمترین آنها میتوان به طراحی مراحل به شدت ضعیف، باگها و گلیچهای آزار دهنده، دوربین غیر بهینه که به طور مستقیم گیمپلی بازی را تحت شعاع قرار میداد و داستانی بسیار غیر منطقی و عجیب اشاره کرد.
بهینهسازی این اثر بسیار ضعیف انجام شده بود به طوری که بسیاری از بازیکنان و منتقدان از مدت زمان طولانی لود شدن بازی انتقاد میکردند؛ همچنین کنترلهای آن نیز به هیچ عنوان مورد قبول عموم واقع نشده و از طرف دیگر رابطهی عاشقانهی عجیب و غیر معقول بین Sonic و Princess Elise در این عنوان هم مورد دیگری بود که به شدت مورد انتقاد همگان قرار گرفت.
در نهایت Sonic 06 به یکی از بدترین نسخههای تاریخ این مجموعهی نمادین بدل شد و از آن پس دائما شاهد ظاهر شدن این عنوان در لیست بدترین بازیها بودیم. لازم به ذکر است که پس از مدتی سگا این نسخه را از تمام فروشگاهها حذف کرد و امروزه نسخهی فیزیکی آن به شدت کمیاب است.
Perfect Dark Zero – ۲۰۰۵
عنوان Perfect Dark Zero مورد خاصی است چرا که با وجود آن که توانست به یکی از برترین بازیهای مولتی پلیر Xbox 360 تبدیل شود اما در بخش تک نفرهی خود آن قدر ناامید کننده بود که نه تنها طرفداران قدیمی بلکه بسیاری از طرفداران جدید نیز از تجربهی آن پا پس کشیدند. استودیوی Rare در نسل پنجم نقش بسیار گستردهای در پیشبرد ژانر شوتر اول شخص روی کنسولهای خانگی با عناوینی همچون ۰۰۷ Golden Eye و Perfect Dark داشت. زمانی که کنسول Xbox 360 در حال آماده شدن برای ورود به بازار گیمینگ بود، استودیوی Rare تصمیم گرفت Perfect Dark را ریبوت کرده و به عنوان یک بازی زمان عرضه برای این کنسول در دسترس قرار دهد.
در زمان عرضه در حالی که بخش مولتی پلیر بازی سرگرم کننده جلوه میکرد اما تجربهی کلی آن حتی در آن زمان بسیار ضعیفتر از آثار شوتر دیگری بود که برای این کنسول عرضه میشدند به طوری که بسیاری از آن به عنوان منسوخ شده یاد میکردند. داستان به شدت ضعیف و عجیب ، دیالوگنویسیهای سطحی و بعضا بد، گان پلی خشک و غیر جذاب و هوش مصنوعی بسیار بد ضربات محکمی به تجربهی کلی Perfect Dark Zero وارد کردند.
علاوه بر این مشکلات، بسیاری دیگر از پلیرها نیز از کنترلهای غیر بهینه و سرعت حرکت بسیار پایین در بازی انتقاد میکردند. به طور کلی شاید اگر Perfect Dark Zero چند سال قبل و به عنوان یک بازی نسل ششمی عرضه میشد بیشتر مورد توجه قرار میگرفت اما در نسل هفتم صرفا یک ریبوت بیروح را به نمایش میگذاشت که با وجود گرافیک مطلوب در بسیاری از بخشهای خودش نمیتوانست حتی هم سطح با اثری باشد که چندین سال قبل عرضه شده بود.
سخن پایانی
ریبوتها میتوانند همچون یک شمشیر دو لبه عمل کنند؛ اگر سازندگان به خوبی متوجه نقاط قوت و دلیل اصلی محبوبیت یک فرنچایز شده و هویت برجستهی آن را درک کنند در آن صورت احتمال آن که بتوانند همان هویت را در قالبی تازه به نمایش بکشند بسیار بالا است همچون فرنچایزهای بزرگی از جمله Tomb Raider. اما گاهی اوقات نیز ریبوتها صرفا در راستای ساخت یک محصول تجاری هستند و یا سازندگانی که وظیفهی ساخت آن را دارند درک درستی از دنیای بازی و خصوصیات برجستهی آن ندارند که در آخر به آثاری همچون مواردی که امروز در طی مقاله دربارهشان صحبت کردیم ختم میشوند.
به نظر من ساخت یک نسخهی ریبوت در مجموعهای شناخته شده و بزرگ بسیار دشوارتر از ریمیک کردن آن است چرا که حالا سازندگان به دنبال تغییر ساختار و داینامیک آن بوده و ممکن است در این پروسه غرق شده و اصل و هستهی آن را فراموش کنند در حالی که یک ریمیک حداقل به طور قطع باید از هستهی اثر اورجینال پیروی کند. بنابراین شخصا فکر میکنم زمانی باید به سراغ ریبوت یک مجموعه رفت که هیچ راه دیگری برای نجات آن از مرگ حتمی وجود نداشته باشد.
کدامیک از آثار نام برده شده را تجربه کردهاید؟ آیا در بین این عناوین تجربهای وجود دارد که شما برخلاف بسیاری از آن لذت برده باشید؟
پر بحثترینها
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
عالی بود ، ممنون از پست های متنوع و خوندنی ❤🐸
کجاش عالی بود، اتفاقا مطلب بجایی نبود اصلا، چون خیلیها با اینا کلی خاطره دارند
ریبوت نگو که دل خونه از سری نید فور اسپید بیشتر از همه،دیر به دیر یه نسخه میدن درو داغون هی میگیم این میاد اون میره درست میشه نشد که نشد،ازون ریبوت ۲۰۱۵ شروع شد که انلاین شد که لوت باکسا رو هم بعدش اومدن اضافه کردن و اصن یه وضی
جانا سخن از زبان ما میگویی…
یچیز خوبه راجب ریبوت سونیک بدونید
وسطای ساخت بازی تهیه کننده بازی های سونیک که از زمان اولین سونیک توی سگا بوده به این نتیجه میرسه که بازی باید تاخیر بخوره تا استدیو بتونه در کنار پولیش کردن بازی ایده های جدیدش رو داخل بازی بزاره
ولی سگا مخالفت میکنه و باعث بحث مدیرای سگا با تهیه کننده بازی میشه و در نهایت این شخص چندین ماه قبل عرضه بازی سگا رو کاملا ترک میکنه
بازی توی این مدت حتی یکذره هم پولیش نشده هیچ محتوا اضافی هم بهش اضافه نکردن
مدیران سگا هم دلقک تر از همیشه با وجود این اتفاقات بازی رو عرضه میکنن.
هیچی دربارش نمیگم فقط برید گیمپلیش رو ببینید
سایبر پانک زمان لانچ جکه در مقابل ریبوت سونیک
خیلی وقتا اصلا از جهان بازی پرت میشید بیرون
خب برو ریمیکش بازی بکن رایگان هم هست
مقاله جذابی بود، خسته نباشید جناب زرمهر.
درود، به غیر از سونیک همشون رو بازی کردم همه هم فاجعه هستن و نصفه ولشون کردم فقط توراک رو تا اخر رفتم نمیدونم چطوری ولی خب تمومش کردم اون بایونیک کماندو رو خیلی بهش امید داشتم ولی با یک فاجعه رو به رو شدم.
یه تصحیح کنم، گفتن فاجعه یک مقدار زیادی هست فک کنم بازی متوسط رو به پایین از دید من توصیف بهتری باشه
سلام
به شخصه
از بازی های زیر لذت بردم
Bionic Commando با دست مکانیک قدرت مندش – حال و هوای مرد عنکبوت بازی
Turok با دایناسورها فوق العاده جنگ زیبا و چاقو و تیر کمانل فوق العادش
Medal Of Honor
نه اینکه بازی های بی ایردای باشن ولی واقعا تو اون زمان حسابی سرگرم کننده بودن
دلم لک زده برای روزهای بی دغدغه قدیم
برای بازی هایی که با سیستم های زغالی انجام می دادیم
اتفاقا خودمم به شخصه با تمامشون حال کردم،
اللخصوص توراک💚💚💚💚
ایولا بهت👏🏻👏🏻👏🏻👍🏻👍🏻👍🏻
من هیچ ارتباطی نتونستم با سونیک Hedgehog بگیرم کلن همه چیزش چرت بود آخه رابطه یه جوجه تیغی با یه شاهزاده رو کسی رو هم که هیچ آشنایی با صنعت گیم نداره تصورش کنه حالش بهم میخوره حالا جالبیش اینه بعد اینکه شاهزاده سونیک رو میبوسه سونیک دوباره زنده میشه
وای نگو نگو
حالا اگر مثل سونیک موبیان بود مشکلی نداشت چون ما تو آرچی یه سونیک داریم که با یه پرنسس تو رابطه عاشقانه هستش و تو یکی از داستان ها هم ازدواج کردن. مشکل اصلی الیز شبیه پرنسس پیچ بودن (هر دو انسان هستن و هر دو استعداد عالی در دزدیده شدن دارن)
سلام و خسته نباشید
Alone in the dark the new nightmare خیلی بازی لذتبخشی بود و یک امضای زیبایی بود بر پایان نسل ۵.
هنوز موسیقی اتاق کتابخانه ی عمارت آبد مورتون توی ذهنمه وقتی ساعتها پشت اون پازل وحشتناک سخت گیر کرده بودم و فایلهای طولانی بازی رو ترجمه میکردم (با دیکشنری جیبی) و اون موسیقی توی بک گراند نواخته مشید.
من نمیدونم کدوم چاقالی گفته TUROK مسخره بوده بجا اینکه چرت بگی قشنگ پلیش بده بفهمیش..وقتی اهل بازی به این سبک نیستید نظر نده …سر این بازی کم نمیارم هرکی بخواد هرچی بگه
به مسلط خودت اعصاب باش عزیز
😂😂
Medal Of Honor 2010 به نظر من عالی بود دو سه بارم تمومش کردم یوبیسافتم تو بازی Ghost Recon Future Soldiers یه الهاماتی از این بازی گرفته بود
اره مدال آو آنر یه شوتر خیلی یونیک بود
باطالبان میجنگیدی
وسایل نقلیه متنوع گرافیک و صدا گذاری خیلی خوب
درمجموع بازی خوبی بود منم لذت بردم ازش
دنبالهش وارفایتر در ۲۰۱۲ هم بازیای پرگرافیک و جالب بود ، حیف که هیچ کدوم رو EA Play نیومد (چرا؟) با این که حتی بخش چندنفرهشون هم هنوز فعال هست !
من دلیل این حجم از انتقاد از مدال آف آنر وار فایتر رو اصلا درک نمیکنم بازی خوبی بود خب قطعا بی عیب نبود اما یه شوتر اول شخص فاجعه هم به حساب نمیومد گرافیک خوب بدون باگ و افت فریم ، لول دیزان نسبتا خوب ( حداقل بالای متوسط ) که چندین کشور مختلف از قاره های مختلف رو شامل میشد که بعضی هاشون مثل سومالی یا فیلیپین در هیچ بازی دیگری ازشون استفاده نشده و طراحی این کشورها اتفاقا با گرافیک هنری عالی همراه بود تنوع خوبی به کمپین بازی داده بود ، در گان پلی اش هم که از ارکان اصلی یه بازی شوتر اول شخصه حقیقتا ضعف بزرگی ندیدم در حالیکه من ۲ بار از ابتدا تا انتها بازی کردم . به نظرم تا حدودی در لول دیزاین دو مرحله داخل اتوموبیل ایراد ( زمان طولانی و حوصله سر بر شدن ) وجود داشت . ضمنا چهره کاراکترها واقعی کار شده بود صداگذاری نسبتا خوب و نوآوری هایی هم هرچند کوچک در بازی وجود داشت مثلا نحوه باز کردن درها .
بایونیک کماندو رو چون من عملا بعنوان یک ip جدید تو ذهنم داشتم پس هیچ مقایسه ای با عناوین قبلیش نکردم و بطور کلی لذت بردم. با توجه به اون زمان ها بازی جالبی بود که سبک گیم پلی جالبی داشت و خیلی دوست داشتم ادامش رو هم میساختن.
من واقعا Bionic Commando رو دوست داشتم . خیلی قدیم بازی کرده بودم ولی یادمه دوست داشتم.
ممنون پست زیبایی بود
فقط با مورد اول مخالفم
Moh 2010 واقعا بازی زیبایی بود به نظرم جزو ب ترین نسخه های مدال او آنره
همه چیش عالی بود. گرافیک،لول دیزاین،گیمپلی…عجب چیز نابی بود
warFighter یعنی قسمت بعدی همین بازی فاجعه شده بود
قبول دارم
ولی ۲۰۱۰ خیلی خوب بود
در افتضاح بودن سونیک ۲۰۰۶ شکی نیست. اون سالها سونیک تیم تو دور چرند ساختن افتاده بود. shadow the hedgehog / sonic & secret Ring و این بازی.
اما نمیدونم چطور به این بازی میگن ریبوت؟ این بازی قرار بوده ادامه سونیک ادونچرها و شبیه به اون باشه و ساختار بازی بهم نخوره که البته گند زده.
یادش بخیر مدال افتخار نسخه آتش هوایی رو ۱۰ بار رفتم و هنوز هم نمیدونم چرا نمیشد گان اسنایپر ها و ضد گلوله هارو برداشت 🤔🤔🤔
ترغیب شدم همشو بازی کنم ممنون
ریبوتی بدتر از سینت رو هم هست که مثل یه تیر به قلب طرفدارای این فرنچایز بود ؟
بازی۲۰۰۸ Alone In The Dark زمان عرضه بازی کردم بازی خوبی با اینکه استقبال انچنانی نشد ازش ولی راضی کننده بود تنها مرحله ایی هم که بیاد دارم ازش مرحله فرار از ساختمون در حال ریزش بود امیدوارم به فراموشی سپرده نشه
درسته داداش منم بازی خوبی میدونم به نظرم دو دلیل باعث شکستش شد ۱ همانطور که جناب زرمهر اشاره کرد مشکلات فنی بازی ۲ این نظر شخصی منه : در آن سالها رزیدنت ایول به قدری بزرگ و پرطرفدار شده بود که اجازه نفس کشیدن به فرنچایزهای دیگر وحشت بقا نمیداد شاید fear 1 تنها بازی ترسناک آن برهه بود که تونست از زیر سایه رزیدنت در آمده و خود را نشان دهد حتی آی پی غولی همچون سایلنت هیل بعد از ۴ شدیدا افول کرد . ضمنا تبلیغات گسترده کپکام هم در دیده شدن بیشتر آی پی هاش بی تاثیر نبود .
هیچکدوم رو بازی نکردم بجز Bionic Commando بازی خوبی بود همیشه منتظر ادامهاش هم بودم تا اینکه فهمیدم بازی شکست تجاری خورده و هیچوقت دیگه ادامش نمیاد
چقدر با دو قسمت اول مدال خاطره داریم حیف که خرابش کردن
اخ اخ نگو
چه لذتی داشت تجربه مدال ۱ و ۲ روی ps1
اون موزیک بک گراند لعنتی هنوز توی گوشمه
مرحله توی قلعه و فایت با اون تانک هنوزم جلو چشممه انگار همین دیروز بود و دوازده سال ازش نگذشته
تنها در تاریکی که بد نبود
سلام
بنظرم کلمه بدترین در این مقاله کم لطفی و نشان از حرفه ایی بودن نیست.
Turok بازی قشنگی بود هنوز t-rex باس آخرش ترس و استرسش یادمه. باید دور کانتینرها بدودی سریع با کمان بزدیش خیلی هم جون سخت بود.
Medal Of Honor ۲۰۱۰ هم خوب بود فقط درگیری هاش (هوش مصنوعی) چالش زیادی نداشتن . اما گرافیک و صداگذاریش در سطح بالایی بود.
درود بر شما
درسته، کلمهی ضعیفترین واژهی مناسبتری برای توصیف برخی از این عناوینه و اگر دقت کرده باشید در طول مقاله هم سعی کردم در رابطه با عناوینی مثل MOH اشاره کنم که لزوما تجربهی بدی نبودن اما در نهایت ما داریم این عناوین رو بر اساس معیارهای کیفی یک ریبوت میسنجیم و در حالی که شاید به عنوان تجربههای مستقل آن چنان ضعیف جلوه نکنند اما بسیاری از اونا راه اشتباهی رو پیش رفته و بعضا مشکلات ساختاری، هویتی و فنی زیادی داشتن.
در کل از اونجایی که تیتر مقالات محدودیت مشخصی داره تا جای ممکن باید کوتاه و مختصر نوشته بشه از همین رو ترجیحا باید از کلمات کوتاه استفاده کرد که یک تصویر کلی از هدف مقاله در ذهن مخاطب ایجاد کنه و تغییر لفظ «بدترین» به «ضعیفترین» در حالی که شاید کمی کمتر تهاجمی جلوه کنه اما لزوما در محتوای مقاله تفاوتی ایجاد نمیکنه چرا که در آخر این عناوین به دلایل مختلفی ریبوتهای مطلوبی محسوب نمیشوند. بنده خودم از برخی از این عناوین از جمله Alone In The Dark و MOH در دوران خودشون بسیار لذت بردم اما منکر این هم نیستم که به عنوان یک ریبوت رویکردهای اشتباهی اتخاذ کردن.
متاسفانه امروزه به محض انتقاد از چیزی به سرعت به عنوان نفرت ورزیدن به اون اثر برداشت میشه در حالی که سنجش در هر قالبی از معیارهای متفاوتی پیروی میکنه. به عنوان مثال عنوان Turok در کنار خصوصیات مثبتش، از مشکلات متعددی هم رنج میبرد که گاها وقتی در قالب ریبوت مورد سنجش قرار میگیره بیشتر از زمانی که به عنوان یک تجربهی مستقل مورد سنجش قرار میگیره برجسته جلوه میکنن و این مورد تقریبا برای تمامی عناوین نام برده بجز Sonic که بنظرم اصلا عنوان مطلوبی نبود صدق میکنه.
درود بر شما کاملا درست میفرمایید
من متاسفانه اکنون متوجه منظور شما شدم و فقط ظاهر تیتر دیدم. چون در فضای رسانه متاسفانه منتقدین زیادی دیدم با نیت خوب انتقاد نمی کنند و کسی هم به نقدشون انتقاد میکند در عوض یا فقط مشاجره میکنند یا دشمن خطاب میکنند ولی جنابعالی با توضیحاتون متوجه شدم هم به چه اشاره کردید و هم شخصی متشخص هستین.
در خصوص مقاله هم اضافه میکنم
این نسخه ۲۰۱۰ medal of honor در مقایسه با نسخه های اولیه مثل medal of honor frontline افسانه ایی واقعا بجز تشابه اسم در کیفیت اصلا قابل قیاس نیستن. باتشکر
بنظرم باید هیلو اینفینیت اضافه بشه
دوتای اولی بازهای بدی نیست و واسه یه بار بازی بد نیست اما سونیک وافعن بد بود
فقط توراک رو تمام کردم اون موقع باهاش حال کردم
مقاله کامل بود
سونیک FORCE به شخصه یکی از بدترین بازی هایی بود که کردم
سونیک ۰۶ چیزی بود که توی تاریخ میمونه.وحشتناک افتضاح بود.لودینگاش که فقط برای wawe ocean نزدیک به ۸/۹ دقیقس
ولی من با مدال افتخار که حال کردم بازی قشنگی بود ولی خوب حس میکنم مدال افتخار دو نسخه اخرش فدای بتل فیلد شدن چون از لحاظ گیم پلی و گرافیک و صداگزاری یه جورایی شبیه همن موتور گرافیکی هر جفتشونم فراست بایته🗿پس نتیجه میگیریم مدال افتخار نسخه ازمایشی بوده🗿🗿🗿🗿🗿🗿☠️☠️☠️☠️
لیست جالبی با همه موافقم بغیر از بیونیک کماندو چون چه گرافیک چه گیمپلی چه موسیقی(اما کم تنوع) عالی وبیاد ماندنی داشت و من بخاطر عدم تسلط به انگلیسی چیز زیادی از داستانش نفهمیدم اما با مدال کاملا موافقم چون با وجود یک بازی سطح بالا هم از نظر گیمپلی هم گرافیک، هویت مدال افتخار بودنشو از دست داده بود
الون هم علارغم گرافیک خوب و موسیقی بینظیر و به یاد ماندنی(اما کم تنوع)بخاطر کنترل و روایت گیمپلی ضعیف و همچنین فیزیک افتضاح ماشین پتانسیل، با اون طرح محیطی عالی که داشت هدر داده بود
تراکم پتانسیل بالایی داشت، دفعه اول که رو اکس باکس بازیو تموم کردم خیلی لذت بردم و منتقدین تا مدتها بخاطر نمره کم سرزنش میکردم اما بار دوم که رو سیستم بازیش کردم نتونستم یک ساعت تحملش کنم(شاید گانپلیش برعکس اکثر اول شخص ها رو دسته بهتر جواب میداد)
Bionic commando واقعاً هنوزم که هنوزه جز بهترین بازی هایی هستش مه پلی دادم. واقعاً گیم پلی نابی داشت. همین اواخر که گیم پلیش رو از یوتیوب می دیدم، متوجه شدم که داستانش چندان جالب نیست. ولی بازم در حقش اجحاف شد واقعا!! گیم پلیش همین الان هم جذابه. حیف که در بوته فراموشی افتاد
Bionic CommandoوTurok – ۲۰۰۸رو درزمان عرضه هر دو بازی پلی دادم وبازیهای بدی نبودن
خدا رو شکر devil may cry:dmc نیست
خدایی خیلی بازی خوبی بود
نمیدونم چرا انقد هیت گرفت
سونیک خیلی خوب بود. به نظرم به جای اینکه ساختارشو تغییر بدن باید با الهام از عناوین متروییدونیا و پلتفرومی یه چیزی در حد ori بازسازی بشه.
نسخه اول Alone in the Dark فکر می کنم اولین بازی ۳ بعدی بود گه دبدم و برای زمان خودش و البته سن ما کنترلش واقعا مشکل بود، هرچند نمی شه اون دلقک ابتدای بازی رو فراموش کرد. اما مسخه ریبوت جدا شاهکار بود. من بازی رو با شخصیت آلین شروع کردم که بیشنر متمرکز بر پازل بود و چراغ قوه برای دور نگهداشتن دشمن، نه حمله (بعدتر ابن ایده رو توی Alen Wake هم دیدیم). پازل های بازی واقعا سخت بودن عذاب آور (اون تلسکوپ و البته دستگاه پخش صدا و سنگهای ایستاده فراموش نشدنی هستن، اون هم روزگاری که راهنما در دسترس نبود). اما بازی آخری فاجعه بود. تنها خوبیش تکنولوژی آتش بود و بس. امیدوارم بک نسخه خوب ازش ساخته بشه. یا دستکم Alone In The Dark: The New Nightmare رو ریبوت کنن. هنوز هم بازی فوق العاده ای هست. نکته بامزه، اول بازی آلین یک کت (احتمالا چرم) داشت که همان ابتدای بازی که گیر میافته گمش می کنه و مابقی بازی ندارتش (جالب اینکه توی فیلم فاجعه بارش هم هم تارا رید که نقش آلین رو بازی می کنه اول همان کت رو داره و بعد به همان لباس بازی تغییرش می ده) اما بی هیچ توضیحی دوباره انتهای بازی آلین کت به تنش بود. یا سوتی از زمان قدیم جزو دنیای بازی بوده یا من نفهمیدم داستان کت رو.
اسپم
کسی وب سایتی سراغ داره که بشه بازی های کومودور ۶۴ رو توس آنلاین بازی کرد؟ تشکر پیشاپیش.
Turok یکی از بهترین بازی ها تو سبک دایناسورا بود که بعد از سری داینو کرایسیس و کینگ کونگ تجربه کردم تو زمان خودش حرف نداشت مخصوصا موسیقی بازی و همینطور صحنه های مبارزه با تیرکس با اینکه رو سیستم یه سری مشکلات فنی داشت اما لذت بردم، نسل هشت و نهم کویر بازی هایی تو سبک دایناسوریه امیدوارم نسخه های جدید یا ریمیک های فرانچایزهایی مثل داینو کرایسیس و توراک ساخته بشن، مدال افتخار هم که دیگه نگم قبل از کالاف دیوتی خدای شوتر بود و پادشاهی میکرد یادش بخیر رو پلی استیشن وان چقدر پلی میدادیمش کاش میشد سونی این آیپی ارزشمند از اون EA بی لیاقت بخره و احیاش کنه چون مدال افتخار اسمش مثل کالاف دیوتی برند هستش و سونی میتونه باهاش محبوبیت زیادی بدست بیاره چون EA بتلفیلد رو داره نیازی به این نداره
با همه اینا موافق هستم ولی متن سونیک ۲۰۰۶ مشکل داره. اصلی ترین مشکل بازی باگ های وحشتناک، فیزیک تو دیوار و شخصیت الیز بود. الان هم بری تو یه کانال سونیکی بپرسی هیچکس نمیگه داستان بد بوده اتفاقا میگن جزو تاپ تن های داستان های سونیک مخصوصا اپیزود های شدو و سیلور. بعدش هم تمامی مکانیزم های استفاده شده تو بازی اوکی هستن و چرا اینو میگم چون یه ریمیک از این بازی داریم که فقط اومده رفع باگ و ری فیزیک کرده بازی رو. دیزاین مراحل همونه، دشمن ها همون هستن، مسیر ها هم همونه. و دوباره میگم اصلی ترین مشکل سونیک ۲۰۰۶ فقط باگ و فیزیک بعلاوه شخصیت الیز هستش
Turok بازی ارزشمندی هست ولی متاسفانه ریبوتی که انجام شده بود با کلیت توراک متفاوت بود و ب همین دلیل زود فراموش شد .
مشکل توراک ۲۰۰۸ فقط یک چیز بود اونم نام ای پی توراک .
اگر این بازی با نامی غیر از توراک منتشر میشد قطعا بیشتر موفق میشد .
ریبوت doom را ملاحظه کنید بازی ریبوت شده ولی کلیت و ماهیت بازی دست نخورده است . ولی متافانه در ریبوت توراک ماهیت بازی از دست رفته بودو یکی از دلایل عدم استقبال از این ریبوت میتونست همین باشه . اصلا اسمی از lost world و مقام turok توی این بازی نبود . (همینطور که میدونید توراک یک مقام هست که به نگهبان دروازه lost world داده میشه )
ولی در کل بازی سرگرم کننده بود .
واقعا چقدم این بازی ها پتانسیل بالایی داشتن و میتونستن به فرنچایزهای فاخری تبدیل بشن اما حیف…
ممنونم جناب زرمهر مقاله عالی بود . راستی بهترین ریبوت های تاریخ گیم به نظر شخصی من ریبوت مورتال کمبت و توم ریدر هستند
به نظر من مدال آف آنر وار فایتر نسخه خوبی بود ، گرافیک و طراحی مرحله بالای متوسط داشت چند نوآوری کوچیک در بازکردن درها و گرفتن خشاب از هم تیمی ها و البته لوکیشنهای متنوع از کشورهای مختلف با آب و هوای اختصاصی جذابیت خاصی به بازی بخشیده بود حیف که تبدیل به نقطه پایانی این فرنچایز گشت . ضمن اینکه یوروپین اسالت با وجود گرافیک پایینش حتی نسبت به سال عرضه نسخه مورد علاقه من بود .
چون دیدم bionic commando تو این لیست هست، گفتم بیام نظر بدم.
هنوز که هنوزه bionic commando یکی از بهترین بازی هایی هستش که پلی دادم.
این بازی یکی از بهترین بازی هایی هستش که پلی دادم. من تا الان کلی بازی پلی دادم و bionic commando تقریباً اولین عنوان اکشن ادونچری بوده که تجربه کردم. واقعاً از هر لحظش لذت بردم و اینم می دونم که خیلی در حقش اجحاف شد، شاید اگه داستان و شخصیت پردازیش رو غنی تر می کردن و پیشینه شخصیتی nathan spenser رو بیشتر مانور می دادن، بیشتر دیده می شد.