نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا

نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores

حسین غزالی
۱۸:۲۲ ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا

سوال اصلی این است که آیا Horizon Forbidden West آن‌طور که لیاقت داشت دیده شد یا خیر؛ در بررسی بستۀ الحاقی Burning Shores پاسخ این سوال را پیدا می‌کنیم.

در بررسی بستۀ الحاقی Horizon Forbidden West که نامش Burning Shores باشد، ما به دو سوال مهم پاسخ می‌دهیم: اولی، آن‌که چه اتفاقی برای نسخۀ اصلی افتاد و دومی، این‌که مقصرش چه بود.

«هورایزن فوربیدن وست» بازی خوبی است؛ این را جداً و با صراحتی مطمئن می‌گویم. بخش عظیمی از واقعیتی که این مسئله را منعکس می‌کند به گیم‌پلی برمی‌گردد و شیوۀ کارکرد مکانیک‌های بازی. سیستم گیم‌پلی به‌ طرز هوشمندانه‌ای بر آناتومی مکانیکی ماشین‌های حیوانی و رباتیک جوش می‌خورد و یافتن نقاظ ضعف هر سازۀ مکانیکی در یک مبارزۀ سریع و خشن تجربۀ خلاقانه‌ای است. از طرفی این سیستم به‌سختی می‌تواند با تنوع ماشینی بالا – و هم‌چنین به‌مناسبت شلوغ‌تر شدن محیط مبارزه در قسمت دوم – تکراری شود. از این رو فوربیدن وست یک گیم‌پلی کارآمد و بسیار جدید و ناشناخته دارد، که پیشرفت‌هایش بر آن تأکید می‌کنند. از طرفی با صراحتی مطمئن‌تر می‌گویم که این بازی چیزی بیش‌تر از خوب نیست.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

فوربیدن وست در ذات و در بنیه، از لحاظ عمق جهان‌پردازی ضعیف است و این مورد را نمی‌شود از زاویۀ دید دیگری به‌جز ضعف دید؛ البته جهان‌پردازی ضعیف به‌معنی روایت ضعیف نیست. ترتیب و چینش روایی در فوربیدن وست کارآمد بودند و ایراد گرفتن بر آن‌ها کمی سخت بود. شاید دلیل آن‌که این بازی در بررسی جداگانه‌اش، یک واحد از نمرۀ کامل کم‌تر گرفت هم همین بود. مسئله این نبود که فرضاً سازندگان بازی یاد نگرفته بودند که چگونه داستان بگویند؛ مسئله بیش‌تر این بود که سازندگان بازی یاد نگرفته بودند که داستان‌شان را در چه بستری و با چه شرایط و قوانینی روایت کنند. در پیکر کلی داستان و جهان‌پردازی سری هورایزن، شخصیت‌ها مدام فراموش می‌شوند، باز می‌گردند و دوباره فراموش می‌شوند. آدم‌ها، موقعیت‌ها، ارزش‌ها و حتی برخی از مهم‌ترین فرصت‌های روایی و ایجاد قوس شخصیتی به‌شکلی بی‌ملاحظه و بی‌هوا به سطل زباله گوریلا گیمز می‌روند. در این بابت از همان موقع هم نمی‌شد کاری کرد و باید با آن کنار می‌آمدیم. اگر از این مسئله که فرصت‌های روایی و شخصیت‌پردازی نادیده گرفته می‌شوند و شخصیت «ایلوی» رسماً یک تکه مقوای ابرقهرمانی است ایراد می‌گرفتیم، آن‌گاه محل ابهامی پیش می‌آمد که می‌گفت اگر چیزی کار می‌کند، دیگر تعمیرش نکن.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

و تا یک محدوده‌ای، فوربیدن وست واقعاً کار می‌کرد. می‌شد فوربیدن وست را به‌عنوان یک اثر گیم‌پلی‌محور دید که ساید کوئست‌های خوبی دارد و دوست دارد تا آزادانه روایت شود؛ اما کمی که گذشت، خصوصاً پس از فرستادن بررسی، مشکلاتی که در عمق برکه افتاده بودند بالا آمدند و یکی از آن‌ها «عدم وجود انتخاب آزاد» بود که در چنین اثری با ادعاهای واهی اکشن و آرپی‌جی کمی در ذوق آدمی می‌زند. از این رو، همه‌چیز موکول می‌شد به آمدن بستۀ الحاقی Burning Shores تا فرصتی پیش بیاید و این سوال را باز بپرسد که آیا سازندگان این بازی درواقع می‌دانند که دارند چه‌کار می‌کنند یا خیر.

برای فهمیدن جواب این معمای سخت، باید سری به ساحل‌های سوخته بزنید و دست‌تان به شن‌های داغش بخورد تا متوجه شوید که اصل ماجرا از چه قرار است. بازهم ایلوی قرار است تا دنیا را نجات دهد؛ یعنی در این زمینه هنوز اتفاق شاخص یا مسئلۀ خیلی تکان‌دهنده‌ای پیش نیامده. این تریپ «نجات دنیا» تا الان در تایم‌لاین اصلی بازی چهار بار اتفاق افتاده و اگر مراحل فرعی را هم حساب کنیم دیگر عددش از دست‌مان در می‌رود. بنابراین حقیقتاً داستان نجات جهان توسط ایلوی و این‌که حتی شخصیت‌های غیرقابل‌بازی هم با لحنی خودآگاه و خودخندان این را می‌دانند، از مرز دمدگی و بی‌مزه شدن گذر کرده و به یک مشکل اساسی تبدیل شده. خصوصاً آن‌که داریم این را برای یک DLC به‌خصوصی می‌گوییم که هدفش گسترش داستان بازی است. شخصیت‌های بازی مدام می‌گویند که «بله ایلوی! تنها کسی که می‌تواند دنیا را نجات دهد تو هستی و بس.» و این یک خط از دیالوگ، می‌شود خلاصه‌ای از حد اکثر فعل و انفعالات و درام‌های شخصیتی در بازی.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

در ماجراهای Burning Shores اما، مثل این‌که قصد و غرض چیز دیگری است. مثل این‌که این‌بار شاید واقعاً قرار بوده تا امیدی باشد بر گسترش شخصیت‌ها، رفتارها و داستانی که جهان پیرامون سری را احاطه می‌کند. با همۀ این اوصاف ولی از همان ابتدای کار، دوباره کلیشه‌های نخ‌نما شدۀ سری شروع می‌شوند: «سایلنس» دوباره در نقش همه‌چیز فهم و همه‌چیز بلد ماجرا، به ایلوی خبر می‌دهد که فردی پیدا شده به‌نام «والتر لاندرا» که از آخرین بازماندگان گروه Far Zenith است و به‌طرز اتفاقی و بدون هیچ مقدمه‌ای ناگهان در لس آنجلس ظاهر شده و دارد یک پروژۀ مرموزی را پیش می‌برد. ایلوی به لس آنجلس سفر می‌کند، برج بزرگی را می‌بیند که باید به‌سمت آن حرکت کند، توسط سیستم‌عامل ضد هوایی برج به‌همراه ماشین پرنده‌اش سقوط می‌کند، با شخصیتی به‌نام سِیکا (Seyka) آشنا می‌شود و سیکا هم بدون هیچ اما و اگری، به‌طرز معجزه‌آسایی به‌دنبال همان چیزی است که ایلوی بوده.

به‌همین شکل روایت شتاب‌زدۀ بازی پیش می‌رود و نه قواعدی می‌داند و نه اصل و اصولی. شاید بتوان در این زمینه دوباره به آن دلیل غیرموجه رجوع کرد که Horizon Forbidden West اثری بوده که دوست دارد گیم‌پلی سریع و خلاقانه‌اش را بر داستان سست و بی‌ستونش ترجیح دهد. اگر شما هم طرفدار چنین موضعی هستید، باید بدانید که بستۀ الحاقی جدید بازی، متاسفانه در زمینۀ گیم‌پلی هم ناامیدکننده ظاهر می‌شود و به معرفی یک سلاح ابرقهرمانی، قدرت جدید و یک ماشین تماماً تازه بسنده می‌کند و می‌گوید که بهتر است حواس‌تان را به داستانی که می‌خواهم بگویم جمع کنید. در Burning Shores، مسئله کماکان همان است که بود؛ البته از یک بستۀ الحاقی اصولاً نمی‌شود انتظارات ماوراء طبیعی داشت اما لااقل لازم بود تا همان انتظارات اولیه هم به‌شکل درست و درمانی مورد توجه قرار بگیرند که این اتفاق نمی‌افتد. شاید تنها نکتۀ قابل‌توجه این بستۀ الحاقی، موقعیت مکانی آن باشد و بهبود قابل توجه کارکرد مراحل فرعی.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

لس آنجلس در Burning Shores نه‌تنها یک قدم، بلکه چند کیلومتر از آن‌چه به‌عنوان سان‌فرانسیسکو دیده بودیم جلوتر است. یکی از بدترین و بزرگ‌ترین معضل‌های موجود در کلیت سری هورایزن، همین سستی مشخص در جهان‌پردازی و ارائۀ حس حضور در یک دنیای واقعی بود و کماکان هم هست؛ ولیکن در این دی‌ال‌سی، توجه زیادی به بازآفرینی برخی مشخصات جغرافیایی شده که بر حس حضور و مکان اضافه می‌کند و دوست دارد که مورد کاوش و اکتشاف هم قرار بگیرد. نماهای آشنای دیده شده در بازی و توپوگرافی موجود در نقشه و استفادۀ درست از «سان‌وینگ‌ها» به‌عنوان ماشین‌های پرنده برای انجام برخی از پلتفرمینگ موجود در بازی به‌خوبی کارآمدی خودشان را در جریان یک تجربۀ قریب به هشت ساعته نشان می‌دهند. حالا می‌شود در لس آنجلس برخی کوهستان‌ها و غارهای آتش‌فشانی را هم مشاهده کرد که مواد مذاب از پایین دست‌شان خارج می‌شوند. همین بهبود راجع‌به محتوای جانبی و مراحل فرعی، و شخصیت‌های گم‌شده در دنیای شن‌های سوخته هم صدق می‌کند.

قوت و کیفیت مشخص مراحل فرعی از فوربیدن وست به این‌جا سرایت می‌کند؛ مراحل فرعی همیشه یکی از نکات خوب شناخته شدۀ قسمت دوم بازی بودند و در «برنینگ شورز» هم نه‌تنها مراحل فرعی داریم به کیفیت و کمیت سابق، بلکه این مراحل فرعی و ساید کوئست‌ها حالا با یک رویکردی بازی‌محورتر، تبدیل به تجربه‌های مستقل خوش‌تری شده‌اند که با ذات ماجرایی بازی هم‌خوانی بیش‌تری پیدا می‌کند. حالا دیگر مراحل فرعی می‌توانند در پاره‌ای از موارد، فقط یک مشت علامت سوال موجود در نقشه نباشند؛ بلکه گاهی لازم باشد تا ایلوی، به‌صورت اتفاقی در یک غار کهن‌سال مشغول استخراج منابع باشد و سپس، یک مرحلۀ فرعی برای او باز شود که ارتباطی به استخراج منابع نداشت. استخراج منابع هم البته در دی‌ال‌سی جدید هورایزن فوربیدن وست تبدیل به یک داستان جداگانه‌ای می‌شود. جدای از این‌که یک منبع ارزشمند جدید به بازی اضافه شده که کارها را راحت‌تر می‌کند، به‌نظر می‌رسد که حالا در Burning Shores باید یکی دیگر از واقعیت‌هایی که نادیده گرفته شده بودند را یادآوری کنیم: این‌که سیستم ارتقای سطح سلاح‌های بازی به‌طرز عجیبی ساده و بی‌اهمیت است.

قضیه از این قرار است که برای ارتقای سلاح باید چهارتا ماشین را پایین بکشید و سپس بروید کنار میز کار و ضربدر بزنید؛ در نوع خود اشکال زیادی به این حرکت وارد نیست اما وقتی متوجه باشیم که بیش‌تر این منابع به‌صورت اتفاقی و ناگهانی از ناکجاآباد در دستان ایلوی می‌افتند و گاهی حتی نمی‌دانید فلان چیز را از کجا آوردید، سیستم ارتقای سلاح کمی بامزه و طنز هم می‌شود. خصوصاً با توجه بیش‌تر به این نکته که اصولاً در سری هورایزن، چیزی به‌عنوان محدودیت هدفمند وجود ندارد و هیچ سقفی برای حمل اشیاء مختلف یا وجود وزن و سنگینی در سلاح‌ها نیست و هراندازه هم که وسیله و قطعات آهنی و چوب و گیاه بردارید، حتی اگر ایلوی دیگر فضایی برای ذخیرۀ آن‌ها نداشته باشد، قطعات سنگین آهنی به‌شکلی عجیب و غریب تلپورت می‌شوند به صندوق ذخیرۀ ایلوی در هشت‌هزار متر آن‌طرف‌تر.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

از این رو باید انتظار داشته باشید که دیگر در این DLC با یک گیم‌پلی تکرارشونده مواجه شوید که به ورطۀ بازبینی خودش گرفتار می‌شود. البته آن چیزهایی که منجر به این اتفاق می‌شوند هم یکی یا دوتا نیستند. متاسفانه در Burning Shores به‌جز چند عدد تغییرات ریز و برخی دشمن‌های کوچک‌تر، تنها یک عدد ماشین وحشی جدید و کامل وجود دارد و الباقی یا نسخه‌های اصلاح‌شدۀ ماشین‌های قدیمی هستند و یا آن‌که به ورژن اپکس (سخت‌تر) خود رسیده‌اند. مبارزه با «بایل‌گات» البته که چالش‌های خاص خودش را دارد اما هنوز هم نمی‌تواند ناامیدی حاصله از کمبود محتوای بازی را کنار بزند. حتی اضافه کردن یک ست جدید از مهارت‌ها مثل «بمب‌های دودزای دارویی» و یک انیمیشن تمام کنندۀ جدید هم نمی‌تواند کمکی به افزایش تنوع در جریان مبارزات داشته باشد چون همۀ این‌ها آن‌قدر جزئی هستند که تأثیری در کلیت جریان گیم‌پلی نمی‌گذراند. از این رو، شاید آخرین دفاعیۀ موجود برای دی‌ال‌سی، داستان جدیدی باشد که پیرامون شخصیت ایلوی می‌چرخد.

اما چه می‌شود اگر من به شما بگویم که این آخرین دفاعیۀ بازی هم وارد نیست و Burning Shores نه‌تنها در روایتش هیچ حرفی برای گفتن ندارد، بلکه حرف‌های بزرگ‌تر از دهانش هم می‌زند و در چاله‌های اشتباهی می‌افتد؟ این دی‌ال‌سی حتی نسبت به روایت اصلی فوربیدن وست یک عقب‌گرد بزرگ است. شاید هیچ احدالناسی در جریان ساخت بازی حواسش به این تک مورد نبود؛ اما مراحل فرعی این بستۀ الحاقی خودشان مهم‌ترین دشمنان خط روایی اصلی هستند. تماشا کردن بحث و جدال‌های تقریباً قابل‌باور شخصیت‌های فرعی مثل «بتا» و گفت‌وگوهای ارزشمندتری که دارند، لحظه‌لحظه‌اش در قیاس با دیالوگ‌های پلاستیکی سیکا و ایلوی به‌قیاس یک شوخی بد می‌ماند که در هیچ جمعی نمی‌شود بیانش کرد. شخصیت‌های فرعی با یکدیگر بحث می‌کنند، در نظر و ارزش‌گذاری دچار تضاد می‌شوند و یاد می‌گیرند و از این رو قوس شخصیتی به‌دست می‌آورند و از روی تماشای ضعف و تلاش و انسان بودن، در چشم بازیکن در بدترین حالت قابل باور می‌شوند؛ در عوض، Burning Shores می‌آید و سیکا را معرفی می‌کند. کسی که به‌محض درافتادن نوعی تنش در دیالوگ، سریع شروع می‌کند به قربان‌صدقۀ ایلوی رفتن و معذرت خواهی می‌کند. سیکا بدون هیچ اغراقی، در عرض پنج دقیقه از دیالوگ، سه‌بار به ایلوی می‌گوید: «آره معذرت می‌خواهم حق با تو بود.»

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

DLC ما به‌واقع پرشده از چنین لحظات ساختگی و شخصیت‌های مقوایی و دیالوگ‌های پلاستیکی که با اهدافی مغرضانه پر شده‌اند و حتی در قوانین و منطق موجود در نفس خط اصلی داستان هم نمی‌گنجند. بازی به‌ناگهان همۀ لحظات و مقدمه‌چینی‌های موجود برای شخصیت‌های مهمی چون «اِرند» را فراموش می‌کند و در عرض یک ساعت و نیم، از بازیکن می‌خواهد تا قبول کند که آن ۸۰ ساعتی که در دو بازی قبلی با نزدیک‌ترین افراد دایرۀ دوستانش گذرانده بود به یغما رفته است و با زور و اجبار، این بنر تبلیغاتی متحرک را به‌جای شخصیت‌های قدیمی سری در ویکی بازی با القاب مشخص قرار بدهد. همه‌چیز شعارزده است، همه‌چیز مصنوعی است، همه‌چیز تبلیغاتی است. این مورد البته فقط دربارۀ سیکا نیست؛ حتی ابرشرور موجود در بازی، این شخصیت بدذات هم از دایرۀ سبک‌سری نویسندگی این دی‌ال‌سی خارج نیست.

در یکی از مراحل بازی، یک شخصیت علی‌الظاهر قدرتمند مرد، مثل یک بزدل در ماشین رباتیک عظیم‌الجثه‌اش پنهان می‌شود و –طبیعتاً و مشخصاً– این ایلوی و سیکا هستند که در مقام ساختارشکنی اجتماعی برمی‌آیند و بدون هیچ ترسی در دل‌شان او را شکست می‌دهند که یک مرد ترسو و بی‌جزئت است. حداقل در یک بازی قدیمی‌تر از استودیوهای سونی با رویکرد مشابه و دیالوگ‌های بهتر، دو شخصیت اصلی با آن نماد مرد قدرتمند یک مبارزۀ اکشن ترتیب می‌دهند ولیکن هورایزن از همین یک مقابله هم نوعی اضطراب و فوبیا دارد. سپس هورایزن نمی‌تواند حتی یک پایان‌بندی درخور برای بازی‌اش ارائه دهد. بسیاری از قوانین داستان‌نویسی در بدترین فرم خود در این بستۀ الحاقی حاضر هستند. از این دست رفتارهای بی‌مقدمه و بی‌منطق که شخصیت‌های ریز و درشت بازی انجام می‌دهند کم نیستند؛ حتی مهم‌ترین پلات‌تویست این ماجرا با عقل آدم بالغ جور در نمی‌آید.

Aloy در بسته الحاقی Horizon Forbidden West Burning Shores

هیچ‌گاه هم نباید انتظار داشت که این فوبیای گوریلا گیمز از مقابله و ارائۀ مسائل تمام شود. در فوربیدن وست، گوریلا گیمز از این می‌ترسید که به ایلوی «احساسات» بدهد و ترجیح داد تا این‌کار را در جریان یک دی‌ال‌سی جداگانه انجام دهد که برای بخش عظیمی از مشتریان نسخۀ اصلی در دسترس نیست. جدا از این‌که این حرکت هم به‌نوعی خودش یک نکتۀ منفی و علامت سوال بزرگ است، علامت سوال بزرگ‌تر این است که دقیقاً گوریلا گیمز و سونی در رویکرد جدید بازی‌سازی‌شان، این شخصیت‌ها را براساس کدام آمار و ارقام و برای کدام جامعۀ هدف ساخته‌اند؟ چون همیشه در طول تاریخ بازی‌های ویدیویی، مشخص بوده که در جامعۀ هدف ویدیوگیم چه افرادی هستند و با چه پس‌زمینۀ فرهنگی و اخلاقی و خصوصاً با چه محدودۀ سنی مشغول بازی می‌شوند. گوریلا گیمز در یک بازی که برچسب «اکشن آرپی‌جی» رویش خورده، می‌آید و سه‌ انتخاب قرار می‌دهد که دقیقاً هرسه‌تای آن‌ها یک معنی مشخص و واضح می‌دهند و توقع دارد که واقعاً بپذیریم شخصیت‌هایش زوری، تصنعی و صرفاً برای مانور دادن روی رویکردهای جدید مدیا و ترندسواری نیستند.

این‌چنین است که برای نویسندۀ این نوشته، Horizon Forbidden West: Burning Shores پس از سقوط از لحاظ بیان روایی زوری‌ و ضعیفش و در شخصیت‌های تک‌بعدی و حتی بدون بعدش، از لحاظ اخلاقی هم ساقط است و مشخصاً در حال تقلا برای رساندن اجباری یک مشکل بزرگ در شخصیت‌پردازی و نویسندگی مدرن، به‌اسم اختیار بوده و هست. این‌بار، اولین موعدی نیست که چنین اخطاری در باب آیندۀ ویدیوگیم ارائه می‌شود اما لازم است تا برای باری دیگر یادآوری شود که رویکرد جدیدی که استودیوهای سونی در ساخت شخصیت‌ها و انتخاب جامعۀ هدف‌شان برداشت کرده‌اند، نه‌تنها در مقام سوءاستفاده برآمده، بلکه می‌تواند و شاید تاالان هم بارها توانسته تا به کلیت و ذات بازی‌های ویدیویی ضربه بزند و این ضربه‌ها را با نمک‌هایی به‌نام «تنوع شخصیتی» تبدیل به زخم کاری کند.


Horizon Forbidden West: Burning Shores

بستۀ الحاقی بازی Horizon Forbidden West با نام Burning Shores تلاش داشت تا خط اصلی روایی بازی را گسترش بدهد؛ اما در واقعیت، تنها چیزی که گسترش می‌دهد بیان و نگاه اشتباه است به بازی‌های ویدیویی. شخصیت‌های Burning Shores مصنوعی و تبلیغاتی هستند و در نتیجه یک داستان تبلیغاتی هم به مخاطب‌شان تحویل می‌دهند. با پایان‌بندی و شروع شتاب‌زده و کمبود محتوا در زمینۀ مبارزات و گیم‌پلی، می‌شود از Burning Shores به‌عنوان یکی از بدترین بسته‌های گسترش‌دهندۀ ویدیوگیم یاد کرد.


نکات مثبت:

  • بهبود قابل توجه در طراحی محیط و ساختار پلتفرمینگ
  • مراحل فرعی حالا نسبت به گذشته رویکرد خلاقانه‌تری پیش گرفته‌اند

نکات منفی:

  • یک داستان و روایت شعارزده، شتاب‌زده و تبلیغاتی که توجیهی برای آن وجود ندارد
  • شخصیت‌پردازی ضعیف و بی‌پایه
  • ایلوی همچنان باید دنیا را نجات بدهد و هیچ تغییری نکند
  • گیم‌پلی بازی با توجه به مقدار کم افزودنی‌ها و تغییرات، رفته‌رفته در دام تکرار و کهنگی می‌افتد

۴.۷

این بازی روی PS5 تجربه و بررسی شده است

Jason x Luciamahdi.ir { مارکو روییس ucl میبره} { نبرد sad }vergil2maxTahaiclul-bookGodofwar0385AMIR WAZOWSKIهیولا در گیمفاfarhadqpCameraMannobodyموز سخنگوA SlashMohammad Ali PSISirAmirmh.pHunTeR007IrNVisible 6-tigh manبهزاد سالمیFelipemore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا
نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نقد و بررسی بسته الحاقی Horizon Forbidden West: Burning Shores - گیمفا