نگاهی بر دوستداشتنیترین پروفسورهای مدرسه هاگواترز
مدرسه هاگواترز در فرنچایز هری پاتر میزبان حضور برخی از محبوبترین و دوستداشتنیترین پروفسورهای دنیای جادوگری بوده است.
زمانی که جی. کی. رولینگ افسانهای، نخستین کتاب هری پاتر به نام سنگ جادو را در سال ۱۹۹۷ به چاپ رساند، شاید هیچکس حتی تصورش را هم نمیکرد که ۲ دهه بعد شاهد یکی از پرطرفدارترین و جذابترین دنیاهای فانتزی در مدیومهای مختلفی از سرگرمی همچون فیلم، بازی و کتاب باشیم. هری پاتر، پسری که زنده ماند، ماجراجویی را آغاز کرد که نه تنها به معرفی شخصیتهای جذاب و ماندگاری ختم شد، بلکه زمینهساز معرفی یکی از به یاد ماندنیترین مدرسههای تاریخ ژانر فانتزی به نام هاگوارتز نیز شده است.
در کنار محبوبیت مجموعه فیلمهای هری پاتر و با وجودی که ۱۲ سال از آخرین فیلم آن میگذرد اما ذرهای از جذابیت و هیجان این فرنچایز نه تنها کاسته نشده است، بلکه انتشار بازی مورد انتظار Hogwarts Legacy (میراث هاگوارتز) سبب شده تا باری دیگر شاهد موج رسانهای بزرگی حول محور دنیای شگفتانگیز جی. کی. رولینگ باشیم.
یکی از مسائلی که در جذابیت مدرسه هاگوارتز نقشی اساسی داشته است، استادان آن میباشد. پروفسورهایی که هر یک وظیفه تدرس بخشهای مختلفی از این دنیای جادوگری را بر عهده داشته و از اخلاق و رفتار منحصر به فردی نیز بهره میبرند. در حالی که پروفسوری همچون دلوریس آمبریج از بدو ورود به این مجموعه مورد تنفر طرفداران هری پاتر قرار گرفته است، از سوی دیگر نیز شاهد شخصیتی همچون سوروس اسنیپ نیز بودهایم که در لحظه آخر، اشک را از چشمان طرفداران هری پاتر سرازیر کرده است.
به سبب طیف گسترده شخصیتهای این فرنچایز و محبوبیت دو چندانی که به سبب انتشار Hogwarts Legacy رقم خورده است، در نظر گرفتیم تا به معرفی ۱۰ پروفسور دوستداشتنی دنیای جادوگری هری پاتر بپردازیم. پس در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
سیبل تریلانی
نمیتوان منکر این مسئله شد که پروفسور تریلانی عملاً هیچ ایدهای نداشت که مشغول انجام چه کاری است و شاید که یکی از به درد نخورترین اعضای مدرسه هاگوارتز لقب بگیرد که حتی در نبرد پایانی نیز هیچ نقشی نداشت!
با این حال بزرگترین لطفی که او در حق هری پاتر انجام داده بود، پیشگوییهایش در کلاس پیشگویی بود که به طور ناخواسته نسبت به هری ابراز نمود و در فیلم پنجم شاهد به وقوع پیوستن آنها بودیم. او همچنین فاش کرد که بین مبارزه نهایی بین هری و ولدمورت، تنها یکی از آنها میتواند جان سالم به در ببرد. پیشگویی هولناک و در عین حال جذابی که در زمان خود ذهن بسیاری از مخاطبین را به چالش کشیده بود. پروفسور تریلانی همچنین نسبت به باقی اعضای مدرسه هاگوارتز، از ظاهر عجیب و غریبی بهره برده بود و تا حدودی او را شارلاتان و کلاهبردار جلوه کرده بود؛ مسئلهای که در رویارویی بین او و دلوریس آمبریج و در نهایت اخراج شدنش، حسی دوگانه را در مخاطبین ایجاد کرد.
آرورا سینیسترا
پروفسور سینسیترا یکی از ناشناختهترین افراد مدرسه هاگوارتز میباشد که حتی در فیلمهای این مجموعه نیز بیش از پیش ناشناخته باقی مانده است.
او وظیفه هدایت کلاس نجوم را بر عهده داشته و شاید که یکی از پتانسیلهای دیده نشده این مجموعه لقب بگیرد که جی. کی. رولینگ میتوانست شخصیتپردازی بسیار مفصلتری را حول محور وی انجام دهد. در کتابها او نکات جالبی را درباره ستارگان و مطالعه نشانهها در آسمان به هری پاتر آموزش میدهد که گاهاً در وقایع پایانی این فرنچایز کمکهای بسیار کوچکی برای هری و همراهانش به کار آمده است. با توجه به این که شایعات مختلفی حول محور ساخت فیلم و سریالهای جدیدی از این مجموعه به میان آمده است، امید میرود که شاهد پرداخت بیشتر و بهتری نسبت به پروفسور سینیسترا باشیم.
روبیوس هاگرید
هری پاتر پسری بود که والدینش را از همان سنین کودکی از دست داده و این مسئله سبب شد تا از همان روزهای نخست حضورش در هاگوارتز، رابطهای پدر و پسری با روبیوس هاگرید برقرار نماید.
رابی کالترین فقید که به شکلی فراموشنشدنی شخصیت روبیوس هاگرید را به تصویر کشیده است، از تمام چیزهایی برخوردار بود که هری پاتر در طول زندگیاش فقدان آنها را احساس میکرد. او یک دوست، پدر، حامی، معلم و محافظ دوستداشتنیای بود که در تمامی شرایط از هری پاتر و دوستانش محافظت میکرد. او همچنین یکی از افراد با تجربه در مدرسه هاگوارتز به شمار میرفت که در بازنشستگی پروفسور سیلوانوس کتل برن، هدایت کلاس موجودات جادویی را بر عهده گرفت و لحظاتی ناب و تماشایی را برای مخاطبین به ارمغان آورد. نقطه اوج رابطه پدر و پسری هری و هاگرید را میتوان در آخرین لحظه نبرد بین ارتش هاگوارتز و لرد ولدمورت مشاهده کرد؛ جایی که هاگرید با اندوهی فراوان پیکر در ظاهر بیجان هری را با خود حمل کرده و شاید با خود میپنداشته که در محافظت از کسی که به مانند فرزند دوستش داشته، با شکستی غیرقابل بخشش مواجه گشته است.
پومونا اسپروات
پروفسور اسپروات که وظیفه هدایت کلاس گیاهشناسی را بر عهده داشته است، تمام وقت خود را با گیاهان گذرانده و حتی ظاهر وی نیز به سادگی میتواند این مسئله را به بیننده القا نماید.
در طول ماجراجوییهای هری پاتر، پروفسور اسپروات تاثیر چندانی بر وی نداشته و عملاً کسی از معلم کلاس گیاهشناسی انتظار کار خاصی نخواهد داشت! با این حال شخصیت پومونا بسیار ساده و دوستداشتنی بوده و بدون هیچ نیت خاصی در طول کلاسهای خود سعی کرد تا هری را با موجودات جادویی و گیاهی آشنا نموده و برخی راهکارها و شگردهای این عرصه را به وی آموزش دهد. یکی از فراموش نشدنیترین لحظات مجموعه هری پاتر مختص به زمانی میباشد که پروفسور اسپروات به دانشآموزان خود دستور میدهد که با گیاه ماندراگورا سر و کله بزنند؛ گیاهی بسیار بامزه و در عین حال خطرناک که جیغهای بیامان آن میتواند گوشهای شما را به راحتی پاره نماید.
فیلیوس فلیت ویک
پروفسور فلیت ویک نمونه بارز یک انسان شرافتمند و در عین حال دلسوز است که با عشقی وصفنشدنی، جادوهای گوناگونی را به دانشآموزان خود یاد داده و در زمان مورد نیاز نیز با تمام وجود برای محافظت از آنها وارد میدان نبرد میشود.
این پرفسور دوستداشتنی که یکی از اجداد او با گابلینها وصلت کرده و مسبب ظاهر خاص وی شده است، قهرمان یکی از دورههای دوئل در مدرسه هاگوارتز بوده و در نهایت نیز به یکی از اساتید این مدرسه جادوگری منصوب شده است. او همچنین برخلاف برخی از دیگر اساتید، نسبت به دانشآموزان خود هیچ تفاوت و فرقی قائل نشده و سخاوتمندانه تمامی جادوهای مورد نیاز آنها را که معروفتریشنان جادوی وینگاردیوم لویوسا میباشد را تعلیم داده است. برخلاف ظاهر آراسته پروفسور فلیت ویک اما شاهد بودیم که در جریان نبرد هاگوارتز، شانه به شانه شوالیههای جادویی در خط مقدم حضور پیدا کرد و مبارزهای حماسی و تاثیرگذار را از خود به نمایش گذاشت.
آلستور مودی
پروفسور مودی که در نزد ایرانیان به چشمباباقوری هم شهرت دارد، یکی از اعضای قدرتمند محفل ققنوس میباشد که البته در یک بازه زمانی بسیار حساس، هویتش توسط بارتی کراوچ به سرقت رفت و زمینهساز بازگشت لرد ولدمورت به فرم و شکل نهایی خود شد.
او یکی از خبرهترین نیروهای وزارت سحر و جادو میباشد که تمام طول عمر زندگی خود را صرف مبارزه با نیروهای اهریمنی کرده و در این راه برخی از اعضای بدن خود را نیز از دست داده است. با این حال او همچنان به عنوان جادوگری قدرتمند شناخته میشود که در زمان دزدیده شدن هویتش توسط بارتی کراوچ، به مسئول تدریس جادوی سیاه توسط دامبلدور تعیین گشت و در ظاهر دوستی گرمی را با هری پاتر آغاز نمود. با وجود فاش شدن هویت کراوچ اما باز هم شاهد حضور پروفسور مودی در زمان انتقال هری از خانهاش به مکانی امن بودیم که نشان میدهد او تا چه اندازه به محفل ققنوس وفادار بوده و برای محافظت از هری پاتر، حتی حاضر به فدا کردن جانش نیز میباشد.
هوریس اسلاگهورن
پروفسور اسلاگهورن یکی از داناترین جادوگران دنیای سحر و جادو میباشد که برخلاف تواناییهای گسترده خود اما وظیفه هدایت کلاس معجونها را بر عهده گرفته و فردی مهم در بین نبرد هری و ولدمورت محسوب میشود.
این پروفسور دوستداشتنی ولی ساده که بازیچه دست تام ریدل بوده است، از رفتاری گرم و صمیمی با دانشآموزانش برخوردار بوده و حتی علاقه دارد تا با برخی از آنها گپ و گفتمان خارج از درس نیز داشته باشد. او همچنین دانش شگفتانگیزی درباره معجونها و اشیاء جادویی دارد و این مسئله سبب میشود تا تام ریدل با حیلهگری موضوع جان پیچها را از زیر زبان وی متوجه شده و جادویی بسیار تاریک و غیرقابل بخشش را به اجرا دربیاورد. پروفسور اسلاگهورن همچنین جزو افرادی میباشد که در نبرد هاگوارتز حضور داشته و در کنار باقی همکاران و دانشآموزانش، با ارتش تمام نشدنی شاگرد سابق خود یعنی لرد ولدمورت به رویارویی خطیری بپردازد.
مینروا مکگونگال
پروفسور مکگونگال که به عنوان فرد شماره ۲ مدرسه هاگوارتز شناخته میشود، از لحاظ اخلاقی و توانایی دقیقاً نقطه مقابل پروفسور تریلانی قرار دارد؛ بانویی قدرتمند، شرافتمند، سختگیر، توانا و در عین حال دلسوز که مادرانه به هری پاتر و دوستانش عشق میورزد.
او که هدایت کلاس تغییر شکل را بر عهده دارد، خود یکی از توانمندترین افراد در این زمینه محسوب میشود، که به راحتی ظاهر خود را به گربه تغییر داده و در جاهایی که کسی انتظارش را ندارد، حضور پیدا میکند. او همچنین به عنوان معاون مدرسه هاگوارتز نیز شناخته میشود که همیشه در کنار دامبلدور حضور پیدا کرده و سعی دارد تا نظم و قانون را به بهترین شکل ممکن در میان دانشآموزانش برقرار نماید. برخلاف ظاهر سادهاش ولی پروفسور مکگونگال یکی از قدرتمندترین جادوگران زنده دنیا نیز محسوب میشود که در نبرد پایانی، آرزویش برآورده شده و شوالیههای جادویی هاگوارتز را برای محافظت از مدرسه و ساکنین این مکان تاریخی احضار میکند؛ سکانسی بسیار حماسی و فراموش نشدنی که مینروا مکگونگال به مانند یک کودک دوستداشتنی، از اجرای چنین جادویی ذوق کرده و صحنهای جذاب را رقم میزند.
ریموس لوپین
کلاس درس دفاع در برابر جادوی سیاه همیشه میزبان حضور بدنامترین و منفورترین پروفسورهای هاگوارتز بوده است، مسئلهای که ریموس لوپین با حضور خود این سنت را در هم شکسته و به یکی از محبوبترین شخصیتهای دنیای هری پاتر بدل میشود.
برخلاف باقی اساتید این درس، او به معنای واقعی برای دانشآموزانش ارزش قائل بوده و به سبب دانش گسترده خود، جادوهای مهم و ارزشمندی را به آنها آموزش داده است. او همچنین به سبب آشنایی با جیمز پاتر، احساسی پدرانه نسبت به هری داشته و صمیمیتی گرم و جذاب بین آنها وجود دارد که هری به واسطه او، درسهای مهمی از زندگی و جادو را فرا میگیرد. پروفسور لوپین همچنین با ملحق شدن به محفل ققنوس، به یکی از اعضای کلیدی در برابر خباثتهای لرد ولدمورت بدل میشود تا جایی که او و همسرش نیمفادورا تانکس، علیرغم برخورداری از فرزند، به هری پاتر در هاگوارتز ملحق شده و نبردی هولناک را در برابر مرگخواران تجربه میکنند که به وقایعی دردناک و تاثیرگذار منتهی میشود.
سوروس اسنیپ
در نهایت میرسیم به پروفسوری که در ظاهر سختگیرترین و بیرحمترین استاد مدرسه هاگوارتز میباشد. کسی که در باطن با عشقی وصفنشدنی به لیلی، مادر هری عشق میورزید و برای محاظفت از یادگار وی، فداکارانه جانش را کف دستش گذاشته و به پلیدترین موجود روی زمین ملحق میشود.
پروفسور اسنیپ در ظاهر مسئول تدریس درس معجونسازی میباشد اما در باطن، یک مرگخوار بوده که از گذشته خود فرار کرده و به سمت دامبلدور پناه میبرد تا گذشته سیاه خود را جبران نماید. او تواناییهای شگفتانگیزی در اجرای جادو داشته و به عنوان یکی از قدرتمندترین جادوگرهای دنیای سحر و جادو شناخته میشود که حتی دست به خلق جادوهایی هولناک نیز زده است. آلن ریکمن فقید که استادانه و فراموشنشدنی این شخصیت را به تصویر کشیده، موفق شده تا سردی و عشق را به معنای واقعی در کنار یکدیگر به معرض نمایش گذاشته و به بهترین، مهمترین و دلسوزترین استاد زندگی هری پاتر تبدیل شود که در عین تمامی سختگیریها و بیتفاوتیهایش نسبت به او، همیشه در پس زمینه مراقب هری بوده و عشقش نسبت به لیلی را هیچوقت فراموش نکرده است. عشقی که در نهایت سبب میشود تا اسنیپ جانش را برای نجات هری فدا کرده و یکی از تاثیرگذارترین سکانسهای تاریخ سینما را به ارمغان بیاورد.
به نظر شما دلیل محبوبیت فرنچایز هری پاتر چه میباشد؟ از بین تمامی اساتید و شخصیتهای حضور یافته در مدرسه هاگواترز، کدام یک مورد علاقه شما هستند؟ با توجه به شایعات ساخت فیلمها و سریالهای جدید از مجموعه هری پاتر، به عقیده شما کسی دیگری میتواند هنرنمایی آلن ریکمن در قامت سوروس اسنیپ را تکرار نماید؟ نظرات و ایدههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- برترین و داغترین اخبار و حواشی گیمینگ در سال ۲۰۲۴
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- سیدی پراجکت همکاری با Sweet Baby را رد کرد: «ما حتی نام آنها را هم نشنیده بودیم»
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- رسمی: سونی بازی سرویس محور God of War از بلوپوینت و پروژه جدید Bend Studios را لغو کرد
- RTX 5090 بدون DLSS عنوان Black Myth: Wukong را با نرخ ۲۹ فریم بر ثانیه اجرا میکند
- اشاره سونی به PS6 در ماه گذشته که از چشم همه پنهان ماند؛ عرضه در سال ۲۰۲۸؟
- ۲۰ بازی خاطرهانگیز دیگر برای گیمرهای ایرانی
- گیمپلی جدید بازی Black State گرافیک خیرهکننده آن را به تصویر میکشد
نظرات
فقط هاگرید لامصب واقعا دوست داشتنی بود
اسنیپ بنظرم بیشتر اُبهت داشت
روح هردوشون شاد🖤🖤🖤
مگه بازیگر اسنیپ هم فوت کرده بود؟؟
ای بابا حیف بود خبر نداشتم ناراحت شدم واقعا
هیچ وقت با هری پاتر ارتباط برقرار نکردم
من تازه میخوام بخاطر بازیش بشینم از اول ببینم فیلماشو😃😄❤البته تک و توک دیدم فیلماشو ولی اینبار منظم..
یه پیشنهاد دارم برات برای اینکه نهایت لذتو از این فرنچایز ببری اینه که اول بشین کتاب هاش رو بخون که هم بهتر از فیلماس هم کامل تر.ولی خب فکز کنم یه مقدار دستت بره تو جیب برای خوندنشون
آفرین! همیشه بهترین کار رجوع به کتابی هست که اثار مختلف از روی اونها ساخته شدند. ظاهرا جادوی کتابهای هری پاتر چندین برابر سایر اثار اقتباسی از روی اونها هست.
خودم حتی یه کتابشو نخوندم🗿 شیش سال قبل تازه فهمیدم چه گندی زدم
شاید تا یادگاران نسبت به سوروس اسنیپ حس نفرت داریم ولی ازونجا به بعد رولینگ کاری میکنه که دیگه عاشقش بشیم عشقی که اسنیپ نسبت به لیلی مادر هری داشت و فداکاری هایی که کرد براش و لیلی هرگز نفهمید
عزیز داستان یه فیلم رو نباید بگی حتی اگه چندین سال ازش بگذره
شحصیت پردازی پروفسور اسنیپ بی نظیره
نمی شه گفت این شخصیت چه قدر چند لایه بوده و چه قدر خوب از اب در اومده
هیچ وقت لحظه ایی که اسنیپ و پاتر با هم رو به شدن و خاطرات گذشته ی اسنیپ رو پاتر مرور کرد یادم نمی ره واقعا مو به تن ادم سیخ می شد
هاگرید هم خیلی دوست داشتنی بود
دقیقا منم اون سکانس واسم موندگار ترینه. و تو یادگاران مرگ ۲ یه سکانس دیگه که هری میمیره و میره اون دنیا واسه چند ثانیه و ملاقات میکنه با اونا که قبلا کشته شدن و ازشون میپرسه مرگ درد داره؟
واقعا فراموش نشدنی ان این ۲تا سکانس برام
من خودم مک گونگال برام خیلی دوست داشتنی بود
فقط دامبلدور ولاغیر
ناکس رفته بوده ۳ یادگار مرگ رو هم به دست آورده بوده و شده بوده ارباب مرگ
صداشم در نمی اورده، بردن دوئل در برابر چوب دستی کهن اونم تو دست یه جادوگر
واقعا ترسناک و فوق العاده قدرتمند مثل گریندلوالت، ترس وصف ناشدنی ولدمورت ازش
این شخصیت تقریبا همچی تمام و تکه اصلا کسی در حدش نیست
بعدشم قطعا پروفسور اسنیپ هست، با اون پرستیج شدید کاری و داستان فوق العادش
کالا میتونم بگم سری هری پاتر بر مبنای ۳ شخصیت زیر محبوب شده و خود هری پاتر عملا هیچ چیز
فوق العاده ای نداره و هر اتفاقی افتاده تو داستان یا کمک دیگران بوده و یا شانس هایی که خودشم روحش خبر نداشته
کلا هری پاتر دلیل محبویت سری نیست چون یه جادوگر معمولی و تقریبا کند ذهن هست، ولی ۳ شخصیت برتر کتاب هستن که محبوبیت اوردن:
1- پروفسور آلبوس دامبلدور
2- تام مار ولو ریدل (لرد ولدومورت)
3- پروفسور سوروس اسنیپ
😑
اصلا داشتی گند میزدی به هری! کند ذهن؟ جادوگر معمولی؟ هیچ چیز فوق العاده ای ندیدی؟ معیارت برای یه شخصیت به یاد موندنی خیلی سنگینه! حتی خود دامبلدور هم که جنابعالی ارادت داری بهشون. هیچوقت نمیگه هری یه کند ذهن ساده ست!
فقط اسنیپ
نه تنها دوست داشتنی ترین پروفسور،دوست داشتنی ترین شخصیت هم میشه گفت
مک گوناگل و اسنیپ رو خیلی دوست داشتم
فقط هاگرید و مک گوناگال ❤
فقط اسنیپ 🔥
دلیل اصلی محبوبیت فرنچایز هری پاتر اینکه مخاطب، چه خواننده کتاب و چه تماشا کننده فیلم با شخصیتهای اصلی به خوبی همزادپنداری میکنه. دو عامل دانش آموز بودن و رفتن به مدرسه چیزهای بودن که جی. کی. رولینگ به درستی برای پایه نوشتن یک مجموعه فانتزی نوجوانانه انتخاب کرده که بعدش تبدیل به یه سبک در آثاره بعداز خودش شد که مجموعه های زیادی از کتابها و… ازش الهام گرفتن.
…
در اینجا جا داره از مجموعه رُمان زیبای ایرانی و فانتزی “میدگارد” نوشته نویسنده جوان “احمدرضا صالحی” نام ببرم که اونم با الهاماتی از هری پاتر نوشته شده. البته لازم به ذکر هست که، بجزء مواردی اندک داستان رُمان میدگارد هیچ شباهت داستانی با مجموعه هری پاتر نداره و کپی ایی از اون نیست.
مجموعه رُمان میدگارد که تاکنون ۵ جلد ازش منتشر شده داستان پسری به اسم آریا هست که در ۱۵ سالگی متوجه میشه که یک دورگه انسان-پری (پری زاد) هست و ناخواسته پایش به دنیای موجودات ماوراءالطبیعه و پریان باز و درگیره جنگی که میان پادشاهی پریان نیک به رهبری شاه کاظم و پریان شَر به رهبری خفقان میشه.
هر ۵ جلد این مجموعه بصورت چاپی، الکترونیک و صوتی موجوده. ضمن اینکه شما میتونید جلد اول متنی رو بصورت رایگان از سایت کتابراه دانلود کنید.
مطالعه این مجموعه رو به علاقمندان ژانر فانتزی پیشنهاد میکنم.
حیف که ما از این همه افسانه و پتانسیل برای تولید سرگرمی و نماد برای حداقل کشور خودمون استفاده نمیکنیم
هی پروفسور اسنیپ ، ازش بدم میومد وقتی دامبلدوررو کشت بیشتر شد ولی آخر کتاب نظرم در موردش عوض شد و تبدیل شد به یکی از کاراکترهای موردعلاقه ام
هاگرید خیلی خوبه، اگر اشتباه نکنم شنیدم بازیگرش فوت شده😥 خدا رحمت کنه بازیگرشو🌷❤😓
هاگرید و اسنیپ >>>>
عجیبه که آمبریج داخل لیست نیست 🗿
میخوام یکم متفاوت به قضیه نگاه کنیم ، همه با اینکه هگرید یک شخصیت دوست داشتنی داشت موافقن ، آدم وقتی به قسمتهایی از کتاب که هگرید توش نقش ایفا میکرد، میرسید احساس آرامش پیدا میکرد ، اسنیپ هم با اینکه تا اواخر داستان چیز خاصی بروز نداد ،اما برای همه قابل احترام بود و بعد از برملا شدن حقیقت خوانندگان داستان تغییر نظر دادن و عاشقش شدن ، بهترین استاد شد و غیره ، بعضی ها هم از مک گنوگال ، دمبلدور ،مود آی مودی و لوپین خوششون میاد …
اما من نه ، من از اسنیپ زمانی که میخواست هری رو آموزش بده تا مغزش رو ببنده خوشم میومد ،درست همون وقتی که زجرش میداد …
اما بهترین استادی که دوسش داشتم ، دولورس آمبریج بود ، همونی که هری رو تنبیه کرد تا از قلمی استفاده کنه که زخم روی دستش ایجاد میکرد ، عاشقش شدم ، بعد از اون فراش مدرسه آرگوس فلیچ خوشم میومد ، چون از هری نفرت داشت ،از کل دانش آموزا نفرت داشت ، دوست داشت به بدترین شیوه ها زجرشون بده ،تنبیهشون کنه … بهترین استاد آمبریج ، بهترین شخصیت فلیچ …
اون لحظه هایی که هری زجر میکشید من از خود بیخود میشدم ،دوست داشتم ادامه داشته باشن ، از اینکه شخص اول کتاب تو بدبختی غوطه ور بشه حال میکنم ، حتی یکبار سعی کردم خودم چنین چیزی بنویسم ،اما دیدم همش دارم شخص اول رو له میکنم ،داستان من چیزی جزء تحقیر نبود .. خیلی حال میداد … اما ولش کردم …..
خواهشا نگین شما حال نمیکنین که هری زجر میکشید ، در ضمن من سادیسم ندارم ، یک لذت سادس به خدا 😔
خداوکیلی من اصلا تو کتم نمیره که دوست نداشتین هری زجر بکشه ، این یه مسئله بسیار عادیه که آدم از زجر کشیدن شخص اول داستان لذت ببره 🤔
تو مربضی. چرا رمان میخونی اصلا؟ فرنچایز هم نگا نکن. کلا هیچ کاری نکن. اصلنم ساده نیست افکارت. لذت بردن از شکنجه شدن شخصیت اصلی؟ بخدا مریضی. روانی
هاگرید و موجودات جذاب جادوییش و اون عشقش به موجودات ( مخصوصا عشق به اژدهاش ) و مهربونیش واقعا دلنشین بود 😊
تریلانی هم با اختلاف رو مخ ترین و خنده دار ترین شخصیت این اثره (البته لاکهارتم خیلی رو مخ بود )😂
هاگرید دوستداشتنیه واقعا
حین خوندن قسمت پروفسور اسنیپ اشک تو چشمام حلقه میزد… 💔💔
آلن ریکمن یکی از دوست داشتنی ترین بازیگراییه که این دنیا به خودش دیده بود 🖤
باورپذیری تک تک نقشاش میرفت تو پوست و استخوان آدم
هاگرید و اسنیپ عالی بودن
قدیما هاگرید برام یاد آور معصومیت و دل رحمیو مهربونی بود
الان هربار عکسشو میبینم با ی دل پر گوشیو خاموش میکنم
روحش شاد🖤
جدی یکی از اصلی ترین پرفسور های این مجموعه رو یادتون رفته 😑😑😑واقعا که!😑😑😑 آلبوس پریسیوال وولفریک برایان دامبلدور !!!!!😐
فکر میکنم باید در اول لیست قرار بگیره ،یکی از بهترین ها بود هم قدرتمند و هم مهربان و هم خیلی باهوش و فداکار وتا وقتی زنده بود وولدمرد جرعت روبه رو شدن باهاش رو نداشت! و کسی بود که برای عملی شدن نقشه ی فریب وولدمرد برای کمک کردن به سوروس اسنیپ خودش رو فدا کرد ،
لوپین هعی
فقط سوروس اسنیپ
خیلی ببخشید ولی تو عکس مقاله هم باید عکسش میبود 😐
فقط مک گونگال اونجا که جادوی محافظت از هاگوارد را انجام داد و مجسمه ها زنده شدن
بهترین سکانس ها به نظرم تو یادگاران مرگ دو بود یکیش اونجا که دامبلدور به هری میگه دلت برای مرده ها نسوزه بجاش برای زنده ها دلسوزی کن به خصوص کسایی که بدون عشق زندگی می کنند و دومیش اونجا که تو قدح اندیشه هری خاطرات اسنیپ رو میبینه و اسنیپ میگه تو این بچه رو مثل خوک بزرگ کردی که بعد قربانیش کنی و بعد پاترنوس رو اجرا کرد و مثل مادر هری لیلی آهو بود و دامبلدور بهش گفت بعد از این همه وقت و اسنیپ گفت؛always
مک گونگال
لوپین
اسنیپ