نقد و بررسی بازی Hogwarts Legacy؛ رویایی که میتوانست زیباتر باشد
بازی Hogwarts Legacy بعد از انتظار بلندمدت هواداران هری پاتر یا به قولی پاترهدها، در دسترس مخاطبین قرار گرفت؛ امروز قرار است به بررسی این اثر بپردازیم.
فرنچایزهای بسیاری در دنیای ویدیو گیم، سینما و کتاب وجود دارند که به آیپیهای بسیار مطرح و البته موفقی در میان طرفداران تبدیل شدهاند و در جامعه یا به قولی کامیونیتی این افراد، از احترام بالایی برخوردار هستند. اما گاهی پیش میآید که یک مجموعه پایش را فراتر از این حرفها میگذارد و قشر بزرگتری از مخاطبین را خارج از جامعۀ طرفداری، به خود جذب میکند.
هری پاتر، یکی از اسامی محبوبی بود که توانست به این موفقیت دست یابد و امکان ندارد که در جمعی حرف از آن بزنید و کسی تا به حال اسمش را نشنیده باشد. قطعا برقراری تعامل با این دنیای جادویی بسیار هیجانانگیز است و استودیوی Avalanche Software سعی داشته تا این رویا را به واقعیت تبدیل کند؟
چه شد که از گریندلوالد و ولدمورت به اینجا رسیدیم؟
راستش را بخواهید، پیش از عرضهی بازی نگران هر چیزی بودم جز داستان؛ یعنی فکر نمیکردم که بازی در باقی بخشها عملکرد مطلوبی داشته باشد و آزاردهندهترین بخش آن، روایت و کاراکترهایش باشند. بگذارید ماجرا را از ابتدا تعریف کنم و البته به این موضوع اشاره کنم که نگران نباشید! داستان بازی برایتان اسپویل نخواهد شد.
شما به عنوان یک جادوگر سال پنجمی، برای اولین بار وارد هاگوارتز میشوید. درست است، معمولا افراد ۱۱ تا ۱۷ سال اجازهی ورود به هاگوارتز را دارند؛ با این وجود، استعدادهای ویژهی شما باعث شده تا نامهای برایتان ارسال شود و با کمک استادی به نام پروفسور Fig، به صورت خصوصی تعلیم ببینید و وارد هاگوارتز شوید. در راه ورود به هاگوارتز، ماجراهایی پیش میآید و خلاصه به آن میرسیم که جادوی کهنی به نام Ancient magic به شما رسیده که تواناییهای بسیار ویژهای به فرد میدهد و از طرفی، گابلینها متحد شدهاند تا زیر پرچم شخصی به نام Ragnok و با استفاده از این جادو، دست به کارهای خطرناکی بزنند.
حال وظیفهی شما آن است که در ابتدا وارد مدرسهی هاگوارتز شوید و علوم مختلف سال پنجم را بیاموزید و از طرفی، سر از کارهای Ragnok در بیاورید و با جادوی کهن بیشتر آشنا شده تا بتوانید آن را کنترل کنید. در این بین، با اساتید مختلفی آشنا میشوید که به نوعی هر یک، از اجداد کاراکترهای محبوبی چون خانوادهی ویزلی، بلک و … به شمار میآیند و سعی میکنند تا شما را تعلیم دهند.
تا به این جای کار همه چیز منطقی به نظر میرسد تا این که چند ساعتی از روند بازی را طی کرده و با کاراکترهای اصلی و فرعی مختلف و آنتاگونیستها و یا به قولی شخصیت منفی داستان بیشتر آشنا شوید. از کاراکترهای کم عمقی چون Rokwood و خود Ragnok گرفته که شاید تنها در سکانسهای ابتدایی و انتهایی بازی متوجه حضورشان شویم تا دیگر شخصیتهایی چون پروفسورهای مدرسه و افراد مستقر در دهکدهی هاگزمید، هیچکدام آنچنان به یاد ماندنی نیستند و در ذهنتان باقی نخواهند ماند.
آیا کاراکترهای خوب و دوست داشتنی در بازی وجود ندارد؟ چرا، البته که دارند. برای مثال خود پروفسور Fig، کاراکتر سباستین و خانوادهاش و یکی دو تن از دیگر دانشآموزان، پرداخت به نسبت خوبی دارند و میتوان به صورت حداقلی با این افراد ارتباط برقرار کرد؛ با این وجود، بازی نوعی حس کودکانه به مخاطب القا میکند و این موضوع را میتوان ریشه در دیالوگهای به شدت لوس و آبکی بازی و روایت آن دانست که به خوبی صورت نمیگیرد.
ولدمورت، گریندلوالد و دیگر شخصیتهای شرور هریپاتر همواره لرزه بر اندام مخاطب میانداختند و بیدلیل نبود که نام لورد ولدمورت را «اسمش را نبر» گذاشته بودند. اما از آن سطح داستانهای هیجانانگیز، لحظات مهیج و قصۀ جانوران شگفتانگیز و زیستگاهشان، کاراکتری به نام «رگناک» ارائه شده که اصلا بازیکن به او فکر هم نمیکند و بیشتر به دنبال گشت و گذار در مکانهای دوست داشتنی بازی است تا شروران، همکلاسیها و کاراکترهای فرعیای که به شدت مقوایی هستند و بازیکن حتی نام آنها را به یاد نخواهد سپرد.
اما آیا داستان بازی به خودی خود غیر قابل تحمل و به قولی بد است؟ ابدا، قصهای که ارائه میشود قابل قبول است و اگر به دنبال یک داستان متوسط با کاراکترهای فراموششدنی هستید که صرفا بهانهای برای گشت و گذار در دنیای هاگوارتز باشند، حتی ممکن است این مشکلات را متوجه نشوید. اما به عنوان طرفداری که عاشقانه داستانهای این سری را دوست داشتم، کاراکترها و داستان نتوانستند آنطور که باید و شاید من را راضی کنند و از طرفی، قابلیت انتخاب دیالوگ بازی نیز، آنقدری تاثیر روی روند داستان نداشت تا بتواند به شکل حداقلی، این مشکلات را رفع کند.
خبر خوب آن است که خوشبختانه سازندگان بازی کتابها را حسابی خواندهاند و نکات بسیار جالبی در این بخش پیدا میشود که اندکی این درد را تسکین دهند. برای مثال، در بخشهایی از بازی که برایتان اسپویل نمیکنم، مرگ یکی از افراد (کلیدی نیست) را میبیند و از این رو قابلیت دیدن Thestralها را پیدا میکند که به نوع خود جالب است و یا در گوشه و کنار هاگوارتز اطلاعاتی پیدا میشود که اگر از طرفداران این سری باشید، حتما برایتان جالب خواهند بود.
نیمهی پر لیوان، قطعا شیرینتر از نکات منفیاش است!
بازی، دقیقا همان چیزی است که یک طرفدار از رفتن به مدرسهی هاگوارتز انتظار دارد؛ از کلاسهای درس سرگرم کنندهای که میتوانید در آنها شرکت کنید و ساخت معجون و یا طلسم (چارم) گرفته تا کلاسهای پرواز با جارو و یا نحوهی مراقبت از جانوران شگفتانگیز و آموختن زیستگاهشان.
دوست دارید تا به اتاق نیازمندیها بروید و در آن جا به تهیۀ معجونهای مختلف و پرورش گیاهان جادویی بپردازید؟ بازی این قابلیت را در اختیارتان میگذارد. دوست دارید در جنگل ممنوعه به دنبال جانوران جادویی بگردید و با چمدانهای معروفی که نمونهشان را در دستان آقای Scamander دیده بودیم، آنها را جمع آوری کنید یا حتی در اتاق نیازمندیهابه پرورششان بپردازید؟ چرا که نه، تمامی این امکانات در بازی موجود است و میتوانید از این اتاق استفادههای مختلفی کرده و گوشه و کنار آن و تکتک موارد تزئینیاش را به شکلهای مختلف شخصیسازی کنید.
Slytherin هستید یا خود را یک Ravenclaw ،Gryffindor یا Hufflepuff میدانید؟ هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ شما میتوانید در قالب تمامی این گروهها بازی را تجربه کنید، در مغازهی اولیوندر به طراحی چوبدستی مخصوصتان بپردازید و یا با استفاده از شخصیسازی نسبتا مطلوب بازی، کاراکتر خود را طراحی کنید. تقریبا هر کاری که فکرش را بکنید میتوانید در Hogwarts Legacy انجام دهید و شاید تنها جای خالی حس شده در بازی، مسابقات کوییدیچی باشد که در طول داستان، دلیل تقریبا قانع کنندهای برای حذف شدندش مطرح میشود.
مبارزات، یکی از مواردی بود که از ابتدا میترسیدم تا تکراری شوند، اما خوشبختانه، تعداد بالای طلسمها و تنوع تقریبا خوب دشمنان باعث شد تا این امر اتفاق نیفتد. به صورت عادی، شما توانایی آن را دارید تا با استفاده از طلسمهای ابتدایی به دشمنان آسیب وارد کرده و در هنگام حملهی دشمنان، ضرباتشان را دفاع کنید.
اما در طول داستان، بازی ۲۰ به علاوهی ۳ (طلسمهای نابخشودنی) را در اختیارتان میگذارد که میتوانید با انجام ماموریتهای جانبی و مراحل فرعی مختلف، به آزاد کردنشان پرداخته و در هر کجا ازشان استفاده کنید؛ البته، طلسمهای بسیار بیشتری وجود دارند که در مواقع لازم فعال میشوند و بازیکن میتواند آنها را اجرا کند. برای مثال، در هنگام تجربهی اثر به صورت مخفی کاری، اگر دشمن توانایی دیدن شما را نداشته باشد، با نزدیک شدن به او و استفاده از طلسم تاتالوس، میتوانید او را فلج کنید و یا در صورت دفاع به موقع، میتوانید با استفاده از طلسم استوپیفای به او ضد حمله بزنید.
دشمنان بازی از مزدوران، Poacher و جادوگران سیاه که ظاهری انسانی دارند تا گابلینها، مردگان متحرک، ترولها و عنکبوتهای غولپیکر تشکیل شده و با وجود آن که دوست داشتم شاهد طیف وسیعتری از دشمنان باشم، این تنوع کاملا راضی کننده بود.
ممکن است به نظر برسد که با وجود محدود بودن دنیای بازی به قلعهی هاگوارتز، دهکدهی هاگزمید و جنگل ممنوعه، دنیای اثر بیش از حد کوچک باشد، اما جالب است بدانید که این مناطق به همراه دیگر بخشهای نقشه، آنقدر بزرگ و وسیع هستند که گشت و گذار درشان ساعتها وقتتان را میگیرد و حتی برخی مناطق آنقدر دقیق طراحی شدهاند که یادآور اتفاقات بزرگ و رویدادهای داستانی مختلفی هستند که در سری کتابها و فیلمهای سینمایی شاهدشان بودیم.
قلعه به خودی خود بسیار بزرگ بوده و اتاقهای پنهانی و اسرار بسیاری را در خود جای داده است و بازیکن میتواند با گشت و گذار در مناطق مختلف و حل کردن پازلها و مینیگیمها که اتفاقا از تنوع و تعداد بسیار مناسبی برخوردار هستند، آیتمهای تزئینی و قابل استفادهی بسیاری را به دست بیاورد.
هر یک از مراحل اصلی بازی، ماموریتهای جدید و قابل قبولی را برای شما در نظر گرفتهاند و هر بار اتفاقی میافتد که باعث شگفتزده شدن شما میشود و از طرفی مراحل فرعی به دلیل در دسترس قرار دادن اطلاعات داستانی مختلف، آزاد کردن طلسمهای جدید و آشنا کردن کاراکتر با مناطق و قابلیتهای جدید، بسیار حائز اهمیت ظاهر میشوند و بد نیست بدانید که مراحل و ماموریتهای فرعی نیز تنوع بسیار مناسبی دارند.
همانطور که گفتم، دنیای بازی وسیع بوده و خوشبختانه، راههای بسیاری برای جا به جا شدن در این محیط در اختیار بازیکن قرار گرفته است. شما میتوانید به اتاقها و مکانهای مختلف قلعه و همچنین دهکدههای گوناگون Fast Travel کنید یا با استفاده از جاروی جادویی و یا رام کردن یک Hippogriff به پرواز در بیایید و در مناطق مختلف بازی جابهجا شوید.
جهانی ۴ فصل
Hogwarts Legacy مناطق بسیار زیبا و پر جزئیاتی دارد و با پیشروی در داستان، شاهد تغییر فصل نیز خواهید بود؛ این موضوع، از زرد شدن و ریزش برگ درختان گرفته تا بارش برف در دنیای بازی کاملا مشهود است و یک جهان پویا را به ارمغان میآورد. جنگل ممنوعه و پوشش گیاهی مخصوص آن، طراحی مجسمههای کهن داخل قلعه، خوابگاههای مختلف طراحی شده برای گروهها، دهکدهی هاگزمید و دیگر مکانهای داخل بازی، همه و همه طراحی زیبا و منحصر به فردی داشته و طراحی برخی از آنان دقیقا از روی سری کتابها و فیلمها صورت گرفته است.
نورپردازی بازی، به خصوص در هنگام استفاده از تکنولوژی رهگیری پرتو (Ray Tracing) به حد اعلای خود میرسد و بازتاب نور و انعکاس آن روی چالههای آب، جلوهی بسیار خوبی به بازی میبخشد. اما متاسفانه، یکی دیگر از مشکلات میراث هاگوارتز مربوط بخش فنیاش میشود که با وجود انتشار آپدیتها و بهبودهای نسبی، هنوز برطرف نشده است.
هنگام تجربهی اثر، نرخ فریم مطلوب به نظر میرسید، اما متاسفانه، این نرخ فریم بارها و بارها افتهای محسوسی را تجربه کرده و لگهای متعددی را پدید میآورد؛ این مسئله به خصوص در هنگام شلوغ شدن مبارزات آزاردهنده میشود. جالب است بدانید که حتی اگر سعی کنید با کم کردن تنظیمات گرافیکی و خاموش کردن قابلیت رهگیری پرتو این مشکل را برطرف کنید، با وجود بهبود مشکل افت نرخ فریم، بازی کماکان لگ دارد و گاهی فریز میشود؛ حتی اگر بازی روی سیستمی اجرا شود که با سیستم پیشنهادی اعلام شده توسط سازندگان کاملا مطابقت داشته باشد.
باگها، از دیگر مواردی هستند که اگرچه آزاردهنده نیستند، اما به چشم میخورند؛ برای مثال، ردای کاراکتر گاهی شکلهای عجیب و غریبی به خود میگیرد که تاثیر خاصی روی گیمپلی ندارد.
در بخش موسیقی و صداگذاری باید گفت که این اثر یک تجربهی بسیار شیرین به شمار میرود، به خصوص اگر از طرفداران سری باشید. شنیدن موسیقیهای محبوب سری در هنگام تجربهی بازی که به خودی خود از کیفیت بسیار بالایی برخوردار هستند جالب خواهد بود و این در کنار ترکهای جدیدی است که سازندگان برای بازی در نظر گرفتهاند. صداگذاری کاراکترها به خودی خود مشکل ندارد و صداگذاران کار خود را به خوبی انجام دادهاند، اما همانطور که در ابتدا اشاره کردم، مواردی چون دیالوگنویسی بعضا کودکانه و دیالوگهای طولانی و خستهکنندهی شخصیتها، باعث شده تا این امر چندان به چشم نیاید و حتی بازیکن خیلی سریع متنها را خوانده و از گوش دادن به صدای کاراکترها خودداری کند.
Hogwarts Legacy
Hogwarts Legacy برای طرفداران هری پاتر حکم محقق شدن یک رویا و البته ساعتها سرگرمی را دارد و به همین دلیل، توانسته با موفقیت، افتخار «بهترین بازی ساخته شده از سری» را از آن خود کند. با این وجود، پتانسیل این بازی به خصوص در بخش داستانی بسیار بیشتر از این حرفها بود؛ ارائهی یک روایت جذاب، کاراکترهای دوست داشتنی و البته تجربهای بهینهتر، میتوانست این اثر را به مانند فیلمهای هری پاتر، به یک تجربهی ماندگارتر و فراموش نشدنیتر تبدیل کند.
نکات مثبت:
- ارائه نزدیکترین تجربهی ممکن به تحصیل در هاگوارتز
- طراحی فوقالعاده دقیق و زیبای قلعه هاگوارتز و مناطق اطراف آن
- تعداد قابل قبول طلسمها و کاربردی بودنشان در طول مبارزات
- اتاق نیازمندیها
- موسیقی فوقالعاده شنیدنی
- وجود زیستبوم قابل قبولی از موجودات و گیاهان جادویی و امکان پرورش و استفاده از آنها
- تنوع مراحل اصلی و فرعی و مبارزات سرگرمکننده
نکات منفی:
- عدم بهرهبرداری از پتانسیل بالای بازی برای خلق یک داستان درخور
- شخصیت پردازی ضعیف اکثر کاراکترهای اصلی و فرعی
- عدم ارائهی یک شرور مناسب
- مشکلات فنی، افتفریم و فریزهای ناگهانی که گاهی تجربه بازی را آزاردهنده میکنند
- دیالوگهای کودکانه و سطحی کاراکترها
۸
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) و روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
دیگه انقدر هری پاتر بی کیفیت دیدیم به یه ورژن معمولیش هم راضی هستیم.
اینکه مبارزات تکراری نمیشه بهترین قسمت قضیه ست…
نه!!! بهترین قسمت قضیه نبودن سیاه پوستا تو بازیه ( حداقل واسه من )
تو بازی سیاه پوست هست
حالا برو گریه کن
oh shit
اگه با استاد o v wright آشنا بودی هرگز این حرف رو نمیزدی 🥲
سیاه پوستای عزیز و دوست داشتنی تو جز و بلوز خدایی میکنن ❤️🤤
دقیقا موزیک بدون سیاه پوست ها موزیک نبود . البته بود ولی با برادر جاستین بیبر و خواهر دوعا لیپا .
فیزیکی بهترین ژنتیک رو دادن لعنتی ها 😁 من مدت هاست دارم روی نژاد انسان تحقیق میکنم . ۱ زن ۲ مرد ۳ خیلی مرد (سیاه پوست ها) . نژاد سوم کامل ترین و قوی ترین نوع از انسان هستند .
همیشه به ما رنگین پوست ها ظلم شده . حتی در گیمفا
نمی شناسم. خواننده هست ؟ یا بازیگر ؟ ( الان حتما هزار تا دیس می خورم چون همه فکر می کنن دارم مسخره می کنم. جدی نمی شناسمش این یارو رو 😐 )
از سیاهپوستا خاطره ی بدی داری 😂
افرلد رنگین پوست هم مخلوق خداوند و تمامی انسان ها بایکدیگر برابر هستند
#نژاد پرست نباشیم
برتر نشون دادن سیاه پوستا نسبت به بقیه نژاد ها نژاد پرستی نیست؟ منم می دونم همه انسان ها برابر هستن ولی و خودم هم مخالف نژاد پرستی ام .
edit: یادم رفت (ولی) رو پاک کنم.
دوست عزیز درستش اینه که بگیم نژاد ستیز نباشیم.
پَرَست به به معنی پاسداشت و پرستاری است.
موفق باشی سلامت.
داداش بحث این موضوع خیلی خیلی طولانیه .
ولی بازم از #نژاد_پرست_نباشیم حمایت می کنم.
از شخصیت سیاهپوست توی بازیها بدت میاد ولی خوب gta sa بازی میکنی
به امید نسخه دوم
با این فروش حتمآ باید نسخه دومی در کار باشه و مشکلات بازی هم برطرف بشه دوست دارم نسخه دوم با کمک راکستدی ساخته بشه
تو داستان و دیالوگ و شخصیت پردازی و شخصیت شرور راکستدی عالی هست
بازم اثر سرگرم کننده ایه
نمی دونم چرا من کامنتاتو نخونده دیس می کنم
تنها نیستی 🗿🤝🏻
من میدونم چون من هم دیس میدم
شاید به خاطر عکس پروفایلشه
احتمالا بخاطر روحیه انقلابی و عقل سلیم هستش که فهمیدی وقتی میای توی سایت گیم باید به هرچی توجه کنی و حرف بزنی جز گیم و اویزون پروف بقیه بشی 🤝
چون آزادی بیان دارید
برادر عزیزم ، هیچ وقت ملاک برتری افراد به لایک و دیسلایک نیست. بذار این بچه سال ها ، عقده ی خود را با دیسلاک خالی کنند. بالاخره در دنیای واقعی که سر خورده شدن. حداقل تو مجازی ، کمی لات بازی در بیارن.
ممنون.نه معلومه مهم نیس وقتی کسی کامنت رو نمیخونه و دیس میده معلومه چقدر اون حرکت ارزش داره.اینجا با ادم حسابی ها و افراد منطقی در راستای گیم و سینما بحث و رد و بدل افکار رو انجام میدم و این جماعت هم در کنارش هستن که مهم نیس.برای همچین چیزی نیومدم که بخوام بهش توجه کنم.
کاملا درسته
مهم اینه که خودت چی قبول داشته باشی
وگرنه که لایک و دیس لایک هیچ ارزشی نداره
هه یکبی دیگه از روحیه انقلابی و عقل سلیم
من به شما موزیک زیبای “بشمر” از آقای حامد فرد رو پیشنهاد میکنم حتما گوشی بدید موزیک وزین و پر معنایی هست قطعا خوشتون خواهد آمد
هه سید داداش اون پروفت رو عوض کن قول میدم ۲۲۹دیس لایکت به لایک تبدیل می شن
برای لایک گرفتن نیومدم.اکانت زدم برای تبادل نظر.بعدشم واقعا چه ارزشی داره وقتی لایک و دیس لایک بخاطر پروف باشع نه بخاطر کامنت
از لحاظ بصری و اتمسفر عالی هست بازی و خوشبختانه به لحاظ مبارزات هم موفق بوده اما طبق نقد از چیزی که میترسیدم وجود داره و اون شخصیت پردازی کرکتر های اصلی و فرعیه این خودش باعث میشه ایرادهای دیگه هم تو بازی باشه که گفتن در نقد ، به هر حال بازی ارزشش تجربه داره قطعا و طرفدارای هری پاتر کیف میکنن منم میخواستم بخرمش ولی صبر میکنم برای ریمیک اویل ۴ بعدش میرم سراغ تجربه هاگوارتز…
.
ممنون از نقدتون 🙏
خواهش میکنم🌸
نقد بسیار عالی و بدون تعصب بود
لطف دارید🌸
از همین اسکرین های این پست عاشق فضا سازیش شدم
راجب افت فریم هم که تقریبا همه بازی های جهان باز دارنش
خوشبختانه همه چیز در مورد گیم پلی و گشت و گذار قابل قبول و سرگرم کننده س
ممنون بابت نقد خسته نباشید.
یکی از بدی های دیگه اش این دو ثانیه طول کشیدن در باز شمردن هاس لعنتی رو ssd نسل نهم اینجوریه رو نسل قبل باید بری یک چایی دم بکنی بعد بیای سر بازی.
بنظرم چندتا ویلن باید میداشتن تو مراحل مختلف شکست میدادیم.
یک مرحله اضافی رو ps داره که دوتا باس فایت با معما های جذاب داره کاش از این مراحل تو نسخه های دیگه هم بود یا چندتا بیشتر طراحی میکردن و بنظرم ۸ نمره منصفانه ایه.
تکراری نشدنش یه نعمتیه حتما باید تجربش کنم
حاجی نامید شدم داستان و شخصیت پردازی و ویلن درست حسابی نداره ؟ دیالوگ ها ک جوریه ک فکرکنم باید اسکیپ کرد انتخاب ها تو بازی هم ک گفتین تاثیری نداره . فقط گیم پلی داره