۱۰ بازی ویدیویی که لحظه بهتری برای به پایان رساندن آنها وجود دارد
بعضی اوقات با یک بازی ویدیویی مواجه میشوید که بیشتر از کشش داستان خود ادامه مییابد. در این مقاله، قصد داریم به چنین بازیهایی بپردازیم و لحظهای بهتر برای به پایان رسیدن آنها را انتخاب کنیم.
شکی وجود ندارد که ارزش در مقابل هزینهای که پرداخت میشود، مسئلهی مهمی به هنگام خرید یک بازی به شمار میرود. کسی نمیخواهد ۶۰ دلار را بابت یک بازی ۵ ساعتی بپردازد. با این حال، در دنیای کنونی، عناوینی یافت میشوند که صرفا برای طولانیتر کردن مدت زمان گیمپلی خود، به تکرار یک چرخهی خستهکننده میپردازند. همچنین بازیهای داستانمحور و خطیتری را داریم که نمیدانند در چه زمانی باید به پایان برسند و آنقدر ادامه مییابند که بازیکنان بسیاری از آنها خسته شوند.
در ادامه قصد داریم تا نگاهی به ۱۰ بازی ویدیویی از دستهی دوم بیندازیم. هر ده بازی جزو کلاسیکهای ژانر خود به شمار میروند و با این حال همه مرتکب گناه مشابهای شدهاند؛ برخی بازیکنان را وادار به تجربهی یک بخش پایانی طولانی کردهاند که ارزش وقت آنها را نداشته و برخی هم خیلی زودتر از رسیدن به تیتراژ پایانی به انتهای داستان خود رسیدهاند.
متن زیر شامل اسپویل داستانی میشود
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
بر کسی پوشیده نیست که روند توسعهی Metal Gear Solid V به خاطر مشکلات هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) با کونامی (Konami) فراز و نشیبهای زیادی داشته است. به همین سبب، بازی در حالی عرضه شد که توسعهی آن در واقع پایان نیافته بود و این محصول نهاییِ مد نظر کوجیما محسوب نمیشد.
نتیجه هم عنوانی است که پایان چندان رضایتبخشی ندارد. این پایان از این جهت بدتر شده که بازیکنان مجبور به تکرار دوبارۀ ماموریتهای قبلی هستند تا به «پایان واقعی» بازی برسند. این پایان واقعی، یک حقیقت بسیار مهم را در مورد پروتاگونیست بازی یعنی Venom Snake برملا و کل داستان را عوض میکند.
بخش داستانی The Phantom Pain به دو فصل مجزا تقسیم شده است. فصل اول با باسفایت مدل جدید Metal Gear به نام Sahelanthropus به پایان میرسد و فصل دوم هم شامل ۱۹ ماموریت اضافه میشود. با این حال، به پایان رساندن فصل دوم آن قدر خستهکننده است که بازیکنان زیادی ترجیح میدهند تا کلیپهای آن را از یوتیوب تماشا کنند.
پر واضح است که اوج دراماتیک داستان در پایان فصل اول و با مرگ Skull Face و نبرد با Sahelanthropus است. هیدئو کوجیما به آسانی میتوانست المانهای داستانی فصل دوم را در فصل اول پیادهسازی کند و شاهد پایان به مراتب بهتری برای این بازی ناتمام میبودیم.
Red Dead Redemption 2
شاید این انتخاب کمی جنجالی باشد. Red Dead Redemption 2 اثری به حساب میآید که با عشق و علاقه ساخته شده، اما شاید کمی بیش از حد عاشق خودش است. مهم نیست چه تصمیماتی را در طول بازی گرفته باشید، داستان Arthur Morgan، پروتاگونیست اصلی بازی، با مرگ او به پایان میرسد. با توجه به این که تا آن لحظه حداقل ۳۰ ساعت مشغول تجربهی بازی بودهاید، این پایان مناسبی برای یک ماجرای حماسی به شمار میرود.
با این حال، حتی به پایان نزدیک هم نشدهاید؛ در عوض شاهد انتقال داستان بازی به هشت سال آینده هستیم، جایی که بازیکن کنترل John Marston را در دست میگیرد. بخش زیادی از این فصل پایانی صرف انجام کارهای مزرعهی خستهکننده و ماموریتهای ضعیفتر از فصلهای قبلی میشود.
این فصل پایانی بین ۶ تا ۸ ساعت زمان میبرد که حدود نیمی از بازی اول است. یک فصل پایانی کوتاه با John Marston قطعا میتوانست سرگرمکننده باشد، اما این مورد بیش از حد طولانی است. در عوض میتوانستیم شاهد عرضهی این بخش به عنوان یک بسته الحاقی مجزا برای John Marston و طرفداران پر و پاقرص بازی باشیم.
Shenmue II
به پایان رساندن Shenmue II حدود بیست ساعت زمان میبرد؛ البته سبک بازی شما هم در این عدد به شدت تاثیرگذار است. در هر حال، با عنوانی طرف هستیم که نمیداند در چه مقطعی باید به پایان برسد و چند ساعتی بیش از حد ادامه پیدا میکند.
اوج داستان بازی وقتی اتفاق میافتد که Ryo به Kowloon Walled City سفر میکند تا با سازمان Yellow Head روبهرو شود. در هایت هم شاهد نبردی هیجانانگیزی با رهبر این گروه یعنی Dou Niu هستیم. با این حال، هدف واقعی Ryo یعنی قاتل پدرش، Lan Di، با هلیکوپتر فرار میکند؛ پس از آن هم Ryo برای تعیب او به Guilin سفر میکند.
این لحظه میتوانست پایانی مناسب با یک کلیفهنگر باشد. با این حال، بازیکن حالا باید دیسک چهارم و نهایی بازی را در دستگاه قرار دهد تا چند ساعت پایانی را هم تجربه کند. متاسفانه پایان واقعی Shenmue II ابدا بار دراماتیک خوبی را ندارد و میتوانست در عوض شروع بسیار خوبی برای Shenmue 3 باشد.
Bioshock
بعضی وقتها یک بازی آنچنان پیچش غافلگیرکنندهای را در داستان خود دارد که پس از آن، راهی برای ادامه باقی نمیماند و بهتر است هر چه سریعتر داستان به پایان برسد؛ این شرایط برای Bioshock صدق میکند؛ عنوانی که یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ بازیهای ویدیویی را به مخاطب ارائه میدهد.
پس از اینکه سرانجام Andrew Ryan، موسس Rapture، را ملاقات میکنید، برای بازیکن مشخص میشود که “Would You Kindly” جملهای است که Atlas از آن برای کنترل شما استفاده میکرده است. در واقع، خود Atlas هم کسی نیست جز Frank Fontaine، آنتاگونیست اصلی بازی. در همین حال، Ryan از این عبارت استفاده میکند تا شما را وادار به کشتنش کند. این لحظه آن قدر هیجانانگیز و جذاب است که چند ساعت باقی مانده در بازی ابدا به آن نزدیک هم نمیشوند.
در ادامهی بازی شما باید به دنبال Fontaine بروید و در نهایت هم بازی با یک باسفایت ناامیدکننده به پایان میرسد. با به پایان رساندن Bioshock در لحظهی کشتن Ryan، این بازی میتوانست با یک پیچش فوقالعاده مثل Empire Strikes Back به پایان برسد و در Bioshock 2 هم میتوانستیم شاهد تعقیب Fontaine توسط بازیکن باشیم. تعقیب و گریزی که میتوانست با زمان بیشتر بسیار جذابتر از این باشد.
Alien: Isolation
شکی نیست که Alien: Isolation در اکثر مواقع بازی بسیار خوبی است؛ با این حال، انتقاد اصلی منتقدین و بازیکنان از این بازی، مدت زمان بیش از حد طولانی آن است. این بازی با توجه به مهارت شما، بین ۱۲ تا ۲۰ ساعت طول خواهد کشید؛ لاکن مهم نیست چقدر زود بازی را تمام کنید، Alien: Isolation مثال خوبی از عنوانی با کیفیت است که باید کمی زودتر به پایان میرسید.
دقیقا نمیتوان گفت که بازی کی باید به پایان برسد، اما سکانسی که در آن Amanda Ripley برای کشتن زنومورف بزرگ یک رِاکتور را منفجر میکند، لحظهی خوبی به نظر میرسد. این انفجار اکثر بیگانگان را از بین میبرد، اما برخی از آنها زنده میمانند و شما باید ۳ الی ۴ ساعت باقی مانده را صرف دست و پنجه نرم کردن با این زنومورفها و انسانهای دیگر کنید.
این چند ساعت اضافه به تجربهی نهایی بازی ضربه میزند. وقتی Alien: Isolation واقعا به پایان میرسد، با تجربهای طرف هستیم که به طرز قابل توجهای خستهکننده و المان ترس آن کاهش پیدا کرده است.
Resident Evil 7
حتی بزرگترین طرفداران Resident Evil 7 هم به این مسئله اعتراف خواهند کرد که یک سوم پایانی بازی از نظر کیفی افت قابل توجهای را تجربه میکند. پس از گذراندن دو سوم اول بازی در عمارت فوقالعاده هیجانانگیز بیکرها، بخش پایانی بازی شما را به یک کشتی شکسته و یک معدن میبرد.
بخش کشتی حداقل محیط بسیار جذابتری را دارد و شامل برخی از اکشنمحورترین سکانسهای بازی میشود. همچنین، بخشهای مهمی از داستان هم در این قسمت برملا میشوند. اما معدن قسمتی خستهکننده از بازی است که بیش از حد به طول میانجامد. اکثر محیطهای این مرحله کپیشده از یکدیگر هستند. پس از مدتی نیز، سرانجام به خانهی بیکرها باز خواهید گشت تا باسفایت نهایی با Eveline رخ دهد.
البته باید گفت که آزمایشگاه مخفیشده در اعماق معادن رازهای بسیار جالبی را برملا میکند که برای داستان بازی حیاتی است، اما این اطلاعات را میتوانستیم در بخش کشتی هم به راحتی دریافت کنیم. به علاوه، باسفایت نهایی با Eveline میتوانست مبارزهای متغیر در طبقات مختلف کشتی باشد؛ اما در عوض با یک گالری تیراندازی تکراری طرف هستیم.
Far Cry 3
بخش مهمی از بازاریابی بازی حول محور شخصیت شرور کاریزماتیک و جذاب آن یعنی Vaas Montenegro میچرخد؛ به همین سبب، بازیکنان زیادی پس از کشتن Vaas در جریان یک باس فایت پس از دو سوم ابتدایی بازی شوکه شدند.
از اینجا به بعد دلال مواد مخدر و بردهها یعنی Hoyt Volker تبدیل به آنتاگونیست اصلی بازی میشود و اکثر طرفداران بر این باورند که او حتی به جذابیت کاراکتر Vaas نزدیک هم نمیشود. او بدون شک لحظات سرگرمکنندهای را رقم میزند، اما به صورت کلی با یک شرور بسیار عادی طرف هستیم. از سوی دیگر، باسفایت نهایی بازی با او یک مبارزهی پر از QTE خستهکننده است.
Vaas بدون شک جذبهی اصلی این بازی بود و حتی روی باکسآرت و تریلرهای بازی هم بیشترین حضور را داشت، پس بازی باید با کشته شدن او به پایان میرسید. بازی میتوانست زمان بیشتری را صرف پرداخت شخصیت او قبل از این تقابل نهایی بکند؛ اما در نهایت، کیفیت Far Cry 3 به طرز قابل توجهای پس از مرگ او افت میکند.
Death Stranding
آخرین ساخته هیدئو کوجیما، یعنی Death Stranding، اثری بسیار طولانیتر از انتظار بازیکنان است. حتی اگر با عجله به دنبال به پایان رساندن بازی باشید، به سختی میتوانید در کمتر از ۳۰ ساعت به نقطۀ نهایی برسید. این بازی به طرز قابل توجهای طولانیتر از اکثر عناوین کوجیما در سری Metal Gear Solid محسوب میشود و هر چقدر هم که مطابق سلیقۀ شما باشد، نمیتوانید منکر این قضیه شوید که برخی از بدترین عادتهای کوجیما را به نمایش میگذارد.
البته باید گفت که روایت Death Stranding آنچنان ترکیب گیجکنندهای از تمهای مختلف است که نمیتوان به راحتی لحظهی عالی برای به پایان رساندن آن را مشخص کرد. با این وجود، باسفایت حماسی با Higgs گزینهی خوبی به نظر میرسد. از سویی دیگر، نبرد سوم و نهایی با Clifford Unger در دوران جنگ ویتنام، نبرد بسیار هیجانانگیزتری است. متاسفانه بازی پس از این نبرد برای سه الی چهار ساعت دیگر ادامه پیدا میکند و با یک مبارزهی افتضاح با یکی از نهنگهای BT به پایان میرسد.
شکی وجود ندارد که کوجیما زحمت زیادی را برای آن ساعتهای پایانی کشیده، اما این به معنای خستهکننده نبودن آنها نیست. به پایان رساندن بازی پس از مبارزه با Clifford میتوانست لحظهی بسیار معقولتری باشد.
The Last of Us Part 2
بازی The Last of Us Part II شاید اثر فوقالعادهای باشد، اما با مدت زمان بیش از ۲۵ ساعت، کمی بیش از حد لازم داستان را کش میدهد. بسیاری از بازیکنان احتمالا انتظار داشتند که پردهی پایانی همان نبرد میان Ellie و Abby باشد که در نیمهی راه بخشی از آن را به عنوان تیزر دیدیم.
کنترل کردن Abby توسط بازیکنان و سپس باسفایتی با Ellie که کمی شبیه به باسفایت David در بازی اول است، برای بسیاری لحظهی غافلگیرکننده و دور از انتظاری بود. پس از این مبارزه، داستان بازی چند ماه جلو میرود و شاهد زندگی کردن Ellie و Dina در یک مزرعه و تلاش برای پشت سر گذاشتن اتفاقات رخ داده توسط آنها هستیم. اما ناگهان Tommy با اطلاعاتی از محل استقرار Abby سر میرسد و Ellie بار دیگر برای رویارویی با او راهی سفر میشود.
پس از آن، بازی برای دو ساعت دیگر ادامه پیدا میکند تا شاهد رویارویی دیگری بین Ellie و Abby باشیم. پیش از این، به نظر دو لحظهی بهتر برای به پایان رساندن بازی وجود داشت. اولی تصمیم Ellie برای فراموش کردن Abby و ادامهی زندگی با Dina و دومی باز گذاشتن پایان بازی و عدم مشخص کردن تصمیم Ellie است.
Ōkami
,وقتی به بازیهای بیش از حد طولانی فکر میکنیم، عناوین کمی هستند که قبل از Ōkami به ذهن ما خطور میکنند. این بازی یک اثر ماجرایی بسیار درگیرکننده و فوقالعاده زیبا است که متاسفانه با ۳۰ ساعت زمان لازم برای به پایان رساندن آن، کمی بیش از حد ادامه مییابد.
بسیاری فکر میکنند که بازی به هنگام برخورد اول با اژدهای هشتسر یعنی Orochi رو به پایان است. با این حال، هرکسی که Ōkami را به پایان رسانده میداند که این تنها پایان پردهی اول بازی بوده و پس از آن ۲۰ ساعت دیگر بازی ادامه دارد.
با این حال، یک لحظهی عالی برای به پایان رساندن زودتر Ōkami وجود دارد؛ آن هم باسفایت دوم با Orochi در فرم نهایی و واقعی او است. این لحظه پس از تجربهی حدود ۷۵ درصد بازی رخ میدهد و میتواند گزینهای کاملاً مناسب برای باسفایت نهایی بازی باشد. اما پس از کشتن Orochi، بازی ۷ الی ۸ ساعت دیگر ادامه پیدا میکند تا با شرور قدرتمند واقعی یعنی Yami مبارزه کنید.
Ōkami حتی پس از بیست ساعت هم کمی خستهکننده میشود و یک مبارزهی دیگر با Orochi میتوانست لحظهای منطقی برای به پایان رساندن بازی باشد. با این حال، این بازی ۱۰ ساعت دیگر ادامه پیدا میکند تا برای ما ثابت شود که هر چیز خوبی باید بالاخره به پایان برسد.
منبع: WhatCulture
نظر شما در مورد عناوین مطرح شده چیست؟ آیا بازی دیگری سراغ دارید که زودتر یا دیرتر از لحظۀ مناسب به پایان رسیده باشد؟
پر بحثترینها
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
خیلی جالب بود
به نظرم اگر رد دد۲ زیاد بعد از اون صحنه فوق العاده احساسی اسپویل
مرگ ارتور ادامه نمیداد بازی رو تاثیر گذاریش خیلی بیشتر بود،راجب لست ۲ هم کاش به جای اینکه به یه سری کارهای اضافی میکردیم به شخصیت پردازی دوستان ابی میپرداختیم که عالی میشد
اتفاقا اصلا با بودن رد دد تو این لیست و اینجوری تموم شدنش موافق نیستم
اسپویل
.
.
.
اگه آرتور میمرد و بازی تموم میشد اینجوری خیلی بی معنی شد.مایکا چی میشه اونوقت؟دلیل اینکه ادگار راس(اگه اسمشو درست گفته باشم)دنبال جان مارستون میفته چی میشه پس
بنظرم وجود بخش جان مارستون تو بازی خیلی ضروری و بجا بود
فقط عشقم Metal Gear Solid V: The Phantom Pain ، با گذشت این همه سال و حتی عرضه سه گانه جدید هیتمن ، هنوز بازی توی سبک مخفی کاری نتونسته جاشو برام پرکنه ، ای کاش کامل عرضه میشد
اون حس مخفی کاری داخل بازیو تو هیچ گیم دیگه ای نمیگیره از هوش مصنوعی شاهکار هم نگم و انیمیشن هاهم بشدت طبیعی و عالی دراومدن واقعا میشه نفت کامل ترین گیم پلی بین بازی های مخفی کاریو داره من ۱۰۰ ساعت بازیش کردم ولی بازم تکراری نشد لعنتی
گیم پلیش که عالی بود ولی انصافا دیزاین مراحلش اصلا خوب نبود
شبیه ساز پیاده روی و شبیه ساز زامبی کشی چرا تو این لیست هستن؟ البته بقیه شاهکارن ولی این دوتا نباید تو لیست میبودن
البته مقاله خیلی خوبی بود اما با این دوتا بازی موافق نیستم میتونیت بازی های بهتری هم قرار بدین بجای این دو بازی
Get a life
عوارض استفاده از xbox جدی تر از اونیه که تصور میکردیم
فک کنم رو افراد زیر ۱۰ سال تاثیرات روانی میذاره
ببین خودت شروع کردی میگن کرم از خوده درخته الان اینه
آخه من چی به تو بگم خودت فاز روشنفکری ور میداری میگی تا زمانی که کسی علایق منو هیت کنه من هیت میکنم!!!
الان که کسی چیزی نگفت پس چرا هیت میدی مطمئنی اسکیزوفرنی چیزی نداری چون خودتو داری آزار میدی
نه بگو دارم میسوزم بازی های شاهکار سونی میبینم اینو بگو
توقع داری مرد پلاستیکی سبز دیلاق بزارن یا اون scorn با اون متای زردشو یا چی چون نمونه زیاده
داداش هرچقدر که لست خوب باشه
هیلو اصالت و بزرگی خاص خودشو داره
این دوستمون اشتباه میکنه،تو تکرار نکن
معلومه انحصاری های درجه یک بدجور بهت فشار اوردنا
خب شبیه ساز باشن که خوبه مثلا لست ۲ چنان لامصب حس زامبی هارو بهت منتقل میکرد آدم میترسید
عزیزم پاراگراف اول مقاله رو بخون حداقل کانسپتشو بفهمی چیه
مقاله درکش برا کودکان سخته
خودتو درگیرش نکن
داداش چیزی زدی ؟ لطفا قبل از نوشتن کامنت wine و beer ننوشید 😐
البته شاید هم انحصاری ها خیلی بهت فشار آورده داری میمری از فشار 😂
باید توی صفحه اول گیمفا بنویسن مثبت ۱۸ که هر بچه ای نیاد چرت و پرت بنویسه .
مقاله جالبی بود و راجب رد دد موافقم ولی با احترام راجب بایوشاک مخالفم اگر داستان بایوشاک در نقطه مرگ اندرو رایان تموم میشد به معنای واقعی کلمه داستان ناقص میموند ولی راجب باس فایت فانتین موافقم اینقدر باس ساده ای بود که میخواستن با اظافه کردن اسپلایسر و رباتای امنیتی یکم سخت ترش کنن ترجیح میدادم یه مرگ مثل اندرو رایان براش در نظر میگرفتن
ولی تصور کن بجای بایوشاک میشد اتفاق های بد مرگ اندرو رایان رو در بازی بعدی ببینیم و حتی محتوی بیشتری از اون داستان بگیریم.و بعد هم بایوشاک اینفینیت.بایوشاک بهترین فرنچایزی بود که تجربه کردم و به خصوص بایوشاک ۱ که یکی از سه بازی برتره منه ولی به شخصه با بایوشاک ۲ اونقدر حال نکردم (به هیچ عنوان منظورم بر کیفیت پایین این نسخه نیس فقط در مقام قیاس با نسخه اول و حسی که به من منتقل کرد)
با TLOU Part II مخالفم…
درسته بازی خیلی طولانی بود و خصوصاً اوایل بخش ابی، یکمی خسته کنندهس، ولی اون چند ساعت پایانی صرفاً فیلر نبودن… تک تک لحظه های بازی حساب شدهس…
اشتباهی که متن مقاله انجام داده، اینه که نوشته “الی میتونست ابی رو توی بخش مزرعه ببخشه” درحالی که چند ساعت پایانی خصوصاً کاتسین کلیدی که الی میره خونهی جول به خوبی نشون میده الی هیچوقت ابی رو نمیبخشه و اگه دست از کشتنش بر میداره، به خاطر اینه که خودش رو میبخشه…
چند ساعت آخر بازی برای رسوندن پیامی که دراکمن توی سرش بود به شدت ضروریه… مخاطب باید با گوشت و استخون حس میکرد انتقام چه مسیر بیهودهایه و چقدر چیز توی این مسیر از دست میره و درنهایت چیزی به دست نمیاد…
چنانچه میبینیم تو همین چند ساعت، الی دینا رو، جیجی رو، خونهی آروم و پر از صمیمیتشونو و حتی انگشتاشو از دست میده و به همین خاطر تنها یادگار جول یعنی گیتار زدن رو هم از دست میده… به شخصه اگه این چند ساعت پایانی نبود، حسابی ناامید میشدم
لست۲ اصلش همون ۲-۳ ساعت پایانیشه و از نظر روایی اهمیت بالایی داره. علاوه بر اون، به نظرم مرحله الی در Santa Barbara یکی از بهترین مراحل بازیه از نظر لول دیزاین.
والا من بازی نکردم و حتی داستانش رو نمیدونم ولی از چند نفر پرسیدم و یه جا هایی هم خوندم که میگفتن یه مقدار سرعت و ریتم بازی کمه.دوستای من هم خیلی به این قضیه اعتقاد دارن که بازی باید حس هیجهیجان و بازی بودن خودش رو حفظ کنه و با اثاری که خیلی به فیلم های سینمایی شبیه هستن و روایت رو در اولویت گزاشتن یه اون شدت علاقه ندارن
واقعا موافقم باهات و یک دیس لایک بزرگ به نویسنده این مقاله لست ۲ واقعا اون تایم پایانیش رو لازم داشت
بزرگ ترین نقطه قوت داستان بازی همین پایان بندیش بود
کاش فراموشی میگرفتم یه بار دیگه رد ددو بازی میکردم
بسیار عالی فقط ویچر و سایبر پانک که اون همه پایان مخفی و مختلف داشتن کو 🤔
به نظر یک اشتباهی که دربارهی فانتوم پین میشه این هست که بازی تکمیل نیست در حالی که کوجیما تایید کرده تکمیل شده ، یک ویدیو بود میگفت :« داستان فانتوم پین در پایان فصل اول به اوج شکوه میرسه در حالی که بهترین حالت هست ( برای یک پایان هالیوودی ) اما پایان اصلی در بخش دوم هست در حالی که ونوم اسنیک سقوط میکنه ». >:|
نمیدونم شما فانتوم پین رو بازی کردید یا نه اما من زمانی که داشتم بازی رو انجام میدادم زیاد اخبار دنیای گیم رو دنبال نمیکردم ، وقتی بازی تموم شد قشنگ حس کردم بازی از نظر محتوا نیمه کاره هستش(انجام دوباره بعضی از مراحل بازی ، نیمه کار موندن داستان ، تجهیزات متنوعی که بیش از نیاز بازی هستش و…) ، بعدشم که جستجو کردم و متوجه شدم حسم بی راه نبوده و درگیری کوجیما و کونامی باعث شده بازی به صورت ناقص عرضه بشه. البته با این حال بازی انقدر در زمینه گیم پلی درخشانه و همون محتوا نیمه کارش خوبه که بازم باعث میشه تحسینش کنی.
اینکه تجهیزات متنوعی موجود داره دربارهی روحیه کوجیما هست بعد کوجیما داستان رو کامل ارائه داد اگر چه چندتا کات سین و مرحله لیک شد و بنظرم حتما لازم نبود ، اما انجام دوبارهای ماموریت ها چند تئوری هست که کامل توضیح میده. >:]
خیر بخش های حذف شده بازی موجود هست میتونید تو یوتیوب ببینید.بازی جایی میخواست تموم بشه که نسخه اول شروع میشه یعنی با مرگ ونوم اسنیک بازی باید تموم میشد و باس نهایی هم قرار بوده سالید اسنیک باشه.
تنها جایی که لیک شده درگیری لیکوید اسنیک باقی مونده نیرو های XOF و البته پایان زیبا صلح جهانی « جهانی بدون سلاح هستهای » در بخش آنلاین >:|
در مورد ردد کاملاً درست می فرمایید وحیف
فارکرای ۳که بعد از کشتن واس جذابیتش از بین میره
نه به این شکل ولی حداقل اون جذابیت خاصش رو نداشت به خصوص حس انتقامی که اول بازی به وجود اورده بود.
👍
بازی های ۱۰ سال اخیر یوبیسافت که پرچمدارشون والهالا باشه!!
لست ۲ اگه اون بخش پایانی بازی که santra Barbara بود بهمراه اون فلش بک تاثیر گذار الی و جوئل شب قبل اون حادثه تلخ نبود پایان بندی بازی اون تاثیر گذاری رو نمی داشت من خودم وقتی بازی میکردم انتظار داشتم تو مزرعه بازی تموم بشه و این یچیزی شبیه epilogue باشه اما ادامه پیدا کرد و بنظرم تصمیم درستی بود همینطور اگه اونجا بازی تموم میشد ما سرنوشت ابی و لو هم متوجه نمیشدیم و همینطور پایانی که باز بود و معلوم نشد اخرش ابی فایر فلای ها رو پیدا کرد یا نه اینجوری هم میشه یسری تئوی برای پارت ۳ انجام داد هم اینکه هدف بازی و مفهومش تاثیر گذار تر شد ردد رو از جهتی موافقم و از جهتی باز مخالفم فانتوم پینم تازگیا شروع کردم فعلا نظر خاصی نمیتونم بدم
{ دومی باز گذاشتن پایان بازی و عدم مشخص کردن تصمیم Ellie است.}
اینطور فاجعه می شد
مگه اضغر فرهادی هست؟
درست داستان رو جمع کنید بره یعنی چی همچین پایانی
اون وقت دیگه این همه بحث و صحبت برای پایان لست ۲ وجود نداشت
ممنون پایان خود بازی رو ترجیح می دم
دقیقا بهترین پایانی میشد بود که داشت
داستان سرایی سری لست اف آس افتخار صنعت گیمه
یکی از بدترین ههش همین متال گیر سالید ۵ بود که نیمه دوم بازی واقعا افتضاحه و از شاهکار شدن بازی جلوگیری میکنه با اینکه نیمه اول بازی واقعا شاهکاره ولی این قسمت خیلی بده نمیدونم چجوری باز بهش نمره ۹۵ دادن در مورد فارکرای ۳ هم زیاد موافق نیستم به نظرم تنها فارکرایی هست که الکی کشش ندادن و بعد اون اتفاق هم بازی بشدت لذت بخش بود و مراحل متنوعی داشت
باید بگم که با اتمام زودهنگام Bioshock کاملا مخالفم…
لحظه مرگ رایان و افشا شدن نقشه Fontain نوک قله روایت بایوشاک بود. از نظر من خیلی بی معنی و غیرمنطقی هست که بقیه داستان، مثل یه کلاف سردرگم رها بشه. در مورد نحوه پیاده سازی باس نهایی ولی کاملا موافقم. با این حال حداقل از نظر من، مرگ فانتین می تونه یه مفهوم عمیق هم داشته باشه. اینکه هر چقدر فانتین و تا یه حدی رایان به ستون قدرت چسبیدن، یه روزی دستشون از این ستون سر خورد و مهو شدن. (قدرت ناپایداره)
خیلی جالب بود.
با رد دد و مخصوصا اویل ۷ موافقم
اما لست دو اصلا
تو اون چند ساعت آخر میبینیم که الی بخاطر انتقام چه چیزهایی رو از دست میده
کاملا مخالف حرفتون با rdr 2 هستم. لحظه های اخر با جان مارستون خیلی حرفه ای اومدن بازی رو کامل به قسمت یک چسبوندن خیلی منطقی و درست. بعد شما میگید میتونست dlc باشه. همه ی دنیا مختلف dlc هستن و وقتی ۶۰ دلار پول میدی بازی کامل و بی نقص میخوای. الان همون قسمت تو بازی بود شما چطوری دوست داشتید پول اضافه بدید واسه قسمت جان مارستون. تو خیلی بازی های دیگه هم نظر شخصی تون و گذاشتید. توی tlou2 هم تم بازی غمناک و خشنه و قرار نیست همه ی بازی ها پایان خوشی داشته باشن. وقتی الی انگشت شو از دست میده و نمیتونه دیگه از گیتار جول استفاده کنه یکی از موندگارترین صحنه های گیم بود. اصلا هم طولانی نبود من نمیدونم شما وقتی خسته میشی نظر خودتون و تو مقاله میزاری
پس the walking dead s1 کجاس؟بهترین شخصیت تاریخ لی اورت
داستان سری لست اف اس یکی از نماد های صنعت گیم هس
با بخش rdr2 هم موافقم اگه اون جان مارستون به عنوان یه dlc عرضه می شد بهتر بود ، بعد از مرگ ارتور بازی از ریتم افتاد اما سکانس مرگ اتور واقعا شاهکار بود …
“لاکن مهم نیست چقدر زود بازی را تمام کنید”
یاد یه بنده خدایی افتادم خیلی وقت ها اینطوری حرف میزد.
لاکن……..😂
من طولانی بودن رد دد ۲ و لست ۲ را می پسندم و به نظرم اگر اینطور نبود، بازی ها چیزی کم داشتند.
اقا خواهشا با متن قرمز و درشت تر اگه میشه هشدار های اسپویل رو بزنید
در مورد بایوشاک مخالفم و همونطور که به پایان رسید بنظرم واقعا کامل و جذاب بود و ابنکه اون زمان بازی ساز ها وقتی پول میگرفتن یه چی تحویل میدادن که حلال کنه پول رو
به عنوان هوادار سرسخت پارت ۲. اینکه در اون لحظات بازی تموم میکردن هم میتونست جالب باشه ولی اصلا موافق نیستم که به معنای بهتر بودن هستند. درواقع پایان بندی درحال حاضر بهتر هم هست. چون شاهد حس پشیمانی و قدرت بخشش بودیم. مهمتر اینکه نشون داد که انتقام درنهایت به کجا ختم میشه
*اسپویل رد دد ۲*
.
.
.
.
.
در کل به پایان رد دد ۲ نمیشه آنچنان ایرادی گرفت
ولی بنظرم اگه بعد مرگ آرتور بازی تموم میشد خیلی احساسی تر و قشنگ تر بود
اما یه ایرادی که داشت سوالات زیادی درباره سرنوشت مایکا بوجود میاورد
همچی میتونست بهتر باشه. نکته اینه هیچی ایده آل نیست
نا امیدکننده ترین ۲-۳ ساعت پایانی برای من gow ragnarok هستش… محافظ کار و عامه پسند..
مقاله عالی . اکثرا موافق هستم خصوصا راجب متال گیر ، رد دد و لست که از بهترین تجربیاتم هستن .
مورد دیگه Evil within 2 رو خاطرم هست که به شدت اواخر بازی خسته ام کرد . با وجود اینکه بازی خوبی بود .
راجب کسری هم که Resident Evil 3 بر کسی پوشیده نیست که در حد یک دی ال سی ظاهر شد نه یک بازی مستقل . ( یک ریمیک ناب و نوستالوژی فدای یک بخش آنلاین بی روح شد )
ردد اصن عشقه وابسته به خودت میکنه اینقد عالیه که اتفاقا امروز ۱۰۰٪ کردم
ردد اصن عشقه وابسته به خودت میکنه اینقد عالیه که اتفاقا امروز ۱۰۰٪ کردم اما خوب شد اخر داستان جان مارستون مایکارو کشت