نقد و بررسی بازی The Dark Pictures: Devil in Me
آیا عنوان Dark Pictures: Devil in Me، روند رو به رشد این سری را حفظ کرده، یا یک قدم رو به عقب به شمار میآید؟ با بررسی این بازی همراه ما باشید.
آثار تعاملی، آثار خاصی هستند که لزوما باب میل عموم مخاطبان نیستند. در این دسته عناوین، خبری از گیمپلی پر زرق و برق نیست و اکثر لحظات بازی از سکانسهای QTE استفاده میکند. با این وجود داستان جذاب، روایت چند شاخه داستان و پرداخت عمیق شخصیتها، باعث شده این عناوین طرفداران مخصوص به خود را داشته باشند.
امروز به جدیدترین اثر تعاملی ساخته شده از سری Dark Pictures، یعنی عنوان Devil in Me میپردازیم. همراه ما باشید.
داستان بازی ابتدا با سکانسی کوتاه در چند قرن قبل آغاز میشود. جایی که یک زوج جوان که به تازگی ازدواج کردهاند، یعنی Marie و Jeff، برای ماه عسل به شیکاگو میآیند و قصد دارند در هتلی اقامت کنند. در اینجا این زوج جوان، با مسئول هتل یعنی H H Holmes ملاقات میکنند. مردی با رفتار و حرفهایی نسبتا مشکوک. در ادامه پس از هدایت به اتاقشان است که فاجعه رقم میخورد. آن مرد مشکوک یعنی آقای Holmes، این زوج جوان را به شکل فجبعی به قتل میرساند.
صحنهی بعدی دادگاه را نشان میدهد، جایی که H Holmes اذعان میکند که از کودکی، شیطانی درون او وجود داشته است( اشاره به اسم بازی) و از قاضی میخواهد او را پس از اعدام، دهها متر زیر خاک دفن کرده و تابوت او را با سیمان و بتن پر کنند تا شیطان دیگر نتواند قتلی انجام دهد. او اعتراف میکند در طول سالهای مختلف، بیش از ۲۰۰ نفر را کشته است و اولین قاتل سریالی تاریخ آمریکا به شمار میآید.
چند قرن بعد در روزگار کنونی، گروه پنج نفره مستند سازی حضور دارند که روی یک برنامه تلویزیونی با محوریت اولین قاتل سریالی تاریخ آمریکا کار میکنند. بعد از چند قسمت که برنامه آنها نمیتواند خودی نشان دهد و در شرایط مطلوبی قرار ندارد، مردی مرموز با آنها تماس میگیرد و از آنها دعوت میکند تا به جزیرهای دورافتاده بروند چرا که آن فرد، کلکسیونی از وسایل مربوط به H H Holmes را در اختیار دارد و آنها میتوانند از آن جا و از آن وسایل فیلم برداری کنند.
مانند روال همیشگی عناوین Dark Pictures، شاهد یک گروه چهار پنج نفرهی از خدا بیخبر، یک جریان منفی یا شیطانی بزرگ با ریشه های قدیمی و صد البته مکانی مرموز هستیم.
داستان بازی حول همین پنج شخصیت یعنی Mark، Charlie و دیگران، رقم میخورد و به تناوب، به صورت فردی یا گروهی کنترل این شخصیتها را بر عهده میگیریم.
اگر عناوین Interactive Games یا عناوین تعاملی را بازی کرده باشید، با این گونه بازیها به خوبی آشنایی دارید. تقریبا خبری از گیمپلی به معنای همیشگی نیست و فقط باید در محیط حرکت کنید، آیتمها را بررسی کنید و سکانسهای QTE یا همان دکمه زنی متعدد که هسته گیمپلی این عناوین را تشکیل میدهند را به درستی پشت سر بگذارید.
این دسته عناوین، آن چه در بخش گیمپلی یا مبارزات کم دارند را معمولا با ارائه داستانی جذاب و امکان انتخابهای متعدد جبران میکنند. آیا همیشه سازندگان در این زمینه موفق هستند؟ متاسفانه اکثر اوقات خیر. اگر آثار انگشت شماری چون The Walking Dead از تلتیل گیمز و آثار دیوید کیج خصوصا Detroit: Become Human را در نظر نگیریم، اکثر آثار این چنینی، کیفیت معمولی و متوسطی دارند و پا را از این حد فراتر نمیگذارند.
بازی The Dark Pictures: Devil in Me نیز در این دسته عناوین متوسط و بعضا ناامید کننده قرار میگیرد. از آن جایی که دیگر آثار Supermassive Games را تجربه کردهام، شناخت خوبی از این آثار دارم و شروع نسبتا جذاب Devil in Me، به نوعی وعده یک اثر جذاب و نفسگیر را میداد. اما متأسفانه در ادامه بازی خلاف این امر را ثابت کرد.
اول از همه، بزرگترین مشکل بازی، ریتم بسیار کند، آهسته و خسته کننده آن است. اکثر آثار تعاملی، خصوصا سری Dark Pictures، همواره روایتی آهسته با مقدمه سازی نسبتا طولانی داشتهاند. اما Devil in Me اصلا نمیتواند حد و مرز مناسبی برای این کار پیدا کند. در دو ساعت ابتدایی، عملا خبری از سکانسهای جذاب، اتفاقات هیجانانگیز و موارد مشابه نیست و باید کارهای پیش و پا افتاده انجام دهید و مینی پازلهای مختلف را حل کنید. چیز دیگری که همیشه در سری Dark Pictures از آن نفرت داشتهام، مینی پازلها و کارهای مختلفی است که بازی پیش روی شما میگذارد.
مدام باید با روندی آهسته و پیوسته محیط را جست و جو کنید، کلید در قفل را پیدا کنید، رمز خاصی را بیابید و آیتم خاصی را به دست آورید. این سکانسها نیز در اکثر آثار تعاملی حضور پر رنگی دارند، اما نه تنها به شکل ذاتی نسبتا خسته کننده هستند، اما Devil in Me موفق میشود آنها حتی خسته کنندهتر نیز بکند! حرکت شخصیتها حتی در حالت دویدن کند است و فعالیتهای مختلف، از برداشتن یک آیتم برای Inspect گرفته تا بالا رفتن از نردبان، فوقالعاده زمانبر و آهسته است و خدا نکند اشتباه فعالیتها را انجام دهید! فقط بالا و پایین رفتن از یک نردبان معمولی ده ثانیه زمان میگیرد که از دید من اصلا منطقی نیست.
از طرف دیگر داستان بازی در نیمهی اول نیز مانند بنزین روی آتش عمل میکند و این ریتم کند و روایت آهسته را، شدیدتر میکند. درست است که آثار تعاملی، نیازمند سکانسهای مختلف برای مقدمه سازی، پرداخت شخصیت و Build UP هستند، اما این کارها میتواند در قالب سکانسها و مراحل جذابتر رخ دهد، نه در قالب جست و جوی ده دقیقهای دو شخصیت اصلی برای پیدا کردن یک پاکت سیگار!
از سوی دیگر باید اذعان کنم پرداخت شخصیتها نسبتا خروجی قابل قبولی دارد و پس از مدت کمی، به خوبی از تک تک آن ها شناخت پیدا میکند. از چارلی، رییس گروه گرفته که آدمی نسبتا عصبانی، بی حوصله و نا آرام است گرفته، تا Mark که در هر شرایطی میخواهد به همه کمک کند و همه راضی باشند.
داستان بازی، با وجود این که از مشکلاتی مانند سرعت کند پیشروی، مشکلات روایت و موارد مختلف دیگر رنج میبرد، اما مانند دیگر آثار Dark Pictures، تعلیق خوبی دارد و به نوعی همین تعلیق بالا است که توانسته به نوعی بازی را نجات دهد. مرموز بودن و نامشخص بودن، دو رکن اصلی این آثار محسوب میشوند و خوشبختانه Devil in Me در این زمینه حداقل، قابل قبول عمل کرده است.
یکی از ایراداتی که همیشه نسبت به آثار Dark Pictures وارد میدانم، این است که داستان اکثرا جذاب آنها، به شدت قربانی نحوه پیشروی و ریتم کند بازی میشود. آثار دیگر مانند آثار تل تیل، با استفاده از روایت اپیزودیک و صد البته سکانسهای جذاب، باعث میشوند بازی به مراتب دیرتر شکل خسته کننده به خود بگیرد، اما در حیت تجربهی آثار Dark Pictures، مثل Devil in Me، کندی و آهستگی بازی در همان یک ساعت ابتدایی شما را کلافه میکند. آثار Dark Pictures از جمله معدود عناوینی هستند که کوتاه بودن آنها (چهار تا شش ساعت) نه تنها نکته منفی به شمار نمیآید، بلکه به نوعی نقطه قوت نیز هست چرا که با توجه به ساختار لاکپشتی روایت و پیشروی، اگر این عناوین طولانیتر میبودند اتمام آنها به صبر ایوب نیاز داشت!
مانند سایر آثار تعاملی، در طول بازی تصمیمهای مختلفی باید بگیرید که این تصمیمها عواقب متفاوتی به همراه خواهند داشت. همچنین فراموش نکنید که اگر حوصله دارید به خوبی محیط را بگردید چرا که پیدا کردن برخی آیتمهای خاص، در ادامه و در سکانسهای حساس میتوانند جان یکی از شخصیتها را نجات دهند. همچنین به روابط و شیمی بین شخصیتها نیز باید توجه ویژهای داشته باشید.
همانطور که گفتم گیمپلی بازی بسیار ساده است و به برداشتن آیتمها و یک سری سکانس QTE خلاصه میشود. البته هر کدام از شخصیتها قابلیت خاص خود را دارند. مثلا چارلی با استفاده از کارت اعتباری خود میتواند کشوهای قفل را بازی کند. البته این موارد انقلابی یا فوقالعاده عجیب و تاثیرگذار نیستند و صرفا کمی حال و هوای بازی را عوض میکنند.
گرافیک هنری سری Dark Pictures همیشه بسیار قابل قبول بوده است و خصوصا طراحی چهرهها و انیمیشنهای صورت به شکل فوقالعادهای کار شدهاند و احساسات شخصیتها را بهتر منتقل میکنند. بخش هنری عناوین Dark Pictures همیشه عملکرد رضایتبخشی داشته است و Devil in Me نیز از این قاعده مستثنی نیست.
البته در بخش فنی کمی وضعیت متفاوت است و سی فریم بودن بازی به شدت روی تجربه کلی تأثیر منفی گذاشته است.
از طرف دیگر صداپیشگان بازی وظیفه خود را به نحو احسنت انجام دادهاند و شاهد عملکرد کم نقصی در این زمینه هستیم. موسیقی بازی نیز کاملا استانداردهای رایج را حفظ میکند، البته پا را از این حد فراتر نمیگذارد.
The Dark Pictures: Devil in Me
بازی Dark Pictures: Devil in Me، عنوان متوسط دیگری از این سری است که تجربهای معمولی از آثار تعاملی را به ارمغان میآورد. از ریتم کند و پیشروی آهسته گرفته تا مشکلات روایت، بازی از مشکلات مختلفی رنج میبرد، اما اگر علاقه مند به عناوین تعاملی داستانی هستید، شاید این بازی ارزش یک بار تجربه را داشته باشد.
نکات مثبت:
- تعلیق بالای داستان
- صداگذاری مناسب شخصیتها
- گرافیک هنری قابلقبول
نکات منفی:
- روایت کند، آهسته و خسته کننده
- مشکلات ریتم داستان
- تعداد بیش از حد پازلها
۶.۵
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) و روی PS5 تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
سلام بچه ها. میدونم این حرفم ربطی به این نقد نداره.
من دارم یه داستان مینویسم و اگه کسی میتونه تو انتخاب اسم و پیش بردن داستان کمکم کنه بگه. چون مطمئنم از ایده داستان خوشش میاد. هر کی تمایل داشت بگه تا یه بخشی از متن و خلاصه رو براش بگم. چون میدونم کاربر های خلاق زیادی تو این سایت هست…. دمتون گرم.🔥👌
سلام درخدمتم بنده سلطان انشا و داستان دبیرستان هستم
من به این کار علاقه زیادی دارم خوشحال میشم کمکت کنم
ممنون که علاقه نشون دادین بچه ها. واقعا ممنونم. احساس خوبی بهم دست میده.
سلام حتما
بی زحمت داستانت که کامل شد یه نسخه ازش تو سایت منتشر کن 😋😂🤣 ژانر و خلاصه اش رو بگو لطفا 🙏 من به داستان های جالب خیلی علاقه دارم 👌
بهتر بود تو گروه بحث آزاد بگی عزیز
اگه میشه خلاصه اش رو بفرست ببینیم چطوره :)
چطوری داخل گروه آزاد بذارمش؟ چون من تازه داخل سایت عضو شدم این چیزا رو زیاد نمیدونم. اگه کمک کنی حتما به اشتراک میذارمش
در چه ژانری هست ؟
ژانرش میشه گفت ترکیبی از تخیلی و درامه. البته جنبه ی درام داستان بیشتر میچربه. داستان فقط یه افتتاحیه داره و بقیه اش به شکل ایده تو ذهن منه.
میتونم کمک کنم اگر خواستی
سلام خوبی میتونی خلاصه داستان رو برام بفرستی
سلام دوست عزیز. من چون تازه تو سایت عضو شدم خیلی ازش سر در نمیارم. اگه جایی هست که بشه یه متن رو نوشت یا فرستاد خوش حال میشم براتون بفرستم
میگم کارمندای سوپرمسیو گیمز خودشون خسته نمیشن اینقدر همه بازیاشون شبیه همه
خداوکیلی یه تنوع نمیدن به بازیاشون انگار داری انتیل داون بازی میکنی همش نکته جالبش هم اینه که نه نمره خوبی میگیرن نه فروش خوبی دارن
خسته نباشید اقای زاهدی
بسیار خوب بود و منم زیاد براش هایپ نبودم
فقط یک جا عرض کردید که اگر اثار دیوید کیج و تلتل رو کنار بزاریم بازی های تعاملی زیاد نمی تونن خلا گیم ملی رو در مبارزه و.. پر کنن
به نظرم اسم لایف ایز استرنج مخصوصا نسخه اول رو هم کنار این بازی ها می اوردید و فکر می کنم با منظور اصلیتون موافق باشم
سلام
اون موارد رو به عنوان مثال آوردم، قطعا بازیای بیشتری هستن
درسته👌
مثل همیشه ، نقد عالی و کاملی بود
خسته نباشید ❤️