بهترین فیلم‌های سینمای آلمان | از Metropolis تا Das Boot

سینمای آلمان تاثیری شگرف در رشد فیلم‌ها در بین مخاطبان داشته و فیلمسازان برجسته‌ای را معرفی کرده است.

سینمای آلمان یکی از پیچیده‌ترین و کامل‌ترین صنعت‌های فیلم در سراسر جهان به شمار می‌رود که کاملا غیر معمولی است و با آثار دیگر کشورهای اروپایی تفاوت دارد. تاریخ صنعت سینمای آلمان را می‌توان به پنج بخش مختلف تقسیم کرد که سرآغاز آن را می‌توان سال ۱۹۱۵ میلادی دانست و در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم. همراه با ما باشید.

تاریخچه سینمای آلمان

از سال ۱۹۱۵ تا ۱۹۳۰ را می‌توان دوره فیلم‌های صامت سینمای آلمان دانست که نوآورانه بودند و سینمادوستان در سراسر جهان را شگفت‌زده کردند. اکثر آثار این دوره در ژانر وحشت، علمی-تخیلی و تجربی بودند و مکتب اکسپرسیونیسم یا بیان‌گرانی نیز در این آثار به چشم می‌خورند که باعث شدند سینمای آلمان در کنار صنعت سینمای آمریکا در صدر جهان قرار داشته باشد.

فیلم‌هایی که از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۵ میلادی منتشر شده بودند نیز عمدتا فیلم‌های مهیج و کمدی بودند. در این دوران نیز فیلم‌های گفتاری یا دیالوگ‌دار نیز ساخته شدند که اکثرا واقعیت آلمان آن زمان را به نمایش می‌گذاشتند اما در میان آن‌ها نیز آثار پروپاگاندا به چشم می‌خورد.

سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۰ با روی کار آمدن فیلم‌های رنگی همراه بود اما این دوران حس و هیجانی نداشت و این در حالی بود که صنعت سینمای ایتالیا، اسپانیا یا فرانسه عصر طلایی خود را پشت سر می‌گذاشتند. بدون شک این دوران را می‌توان بدترین بخش از صنعت سینمای آلمان دانست.

از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۴ میلادی نیز دوران بینش فلسفی در سینمای آلمان بود و فیلمسازان از مولفه‌های ذاتی احساسات انسان‌ها برای آثار خود بهره می‌گرفتند. از سال ۱۹۹۵ میلادی به بعد نیز آثار مختلفی همچون کمدی، درام، فلسفی و تاریخی در کنار یکدیگر ساخته شدند و تنوع بیشتری به صنعت سینمای آلمان دادند.

می‌توان گفت که صنعت سینمای آلمان یکی از غنی‌ترین موارد در سراسر جهان به شمار می‌رود که با وجود مشکلاتی که پس از جهانی جهانی دوم با آن‌ها مواجه بود، توانست به مسیر خودش ادامه بدهد. در ادامه به معرفی بهترین فیلم‌های سینمای آلمان می‌پردازیم.

۱. فیلم ام – شهری به دنبال قاتل می‌گردد (M – Eine Stadt sucht einen Mörder)

• کارگردان: فریتس لانگ (Fritz Lang)
• محصول سال: ۱۹۳۱

فیلم «ام» به هنگام اکران خود در سال ۱۹۳۱ میلادی همه علاقه‌مندان به سینما را شگفت‌زده کرد و دلیل این کار نیز وجود مضامینی بحث‌برانگیز و جنجالی همچون پدوفیلی و قتل در آن بود که در آن دوران و حتی امروزه تابو محسوب می‌شوند.

این فیلم داستان مردی را بازگو می‌کند که مشغول تجاوز و کشتن کودکان در سطح شهرها است و پس از گذشت مدتی طولانی، پلیس هنوز نتوانسته او را دستگیر کند و همین نیز سبب می‌شود تا مردم شهر خودشان دست به کار شوند و جستجو برای عدالت را آغاز کنند.

فیلم «ام – شهری به دنبال قاتل می‌گردد» به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌ها در سینمای جهان شناخته می‌شود و از آن به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ یاد می‌کنند. با وجود اینکه نزدیک به صد سال از عمر این اثر می‌گذرد، همچنان اثری جنجال‌برانگیز به شمار می‌رود که توسط یکی از بهترین و مبتکرترین کارگردانان تاریخ سینما یعنی فریتس لانگ ساخته شده است.

فیلم «ام» به بررسی شخصیت‌های درونی انسان‌ها می‌پردازد، بدون اینکه نیاز باشد اصلاحات بیشتری را در زمینه عدالت و برابری اجتماعی پشت سر بگذراند. این اثر فراتر از یک فیلم است و از آن می‌توان برای بررسی مشکلات امروزی استفاده کرد. نقش‌آفرینی عالی بازیگران و همچنین داستان بدیع آن، جذابیت این اثر را دو چندان کرده است.

۲. فیلم متروپلیس (Metropolis)

• کارگردان: فریتس لانگ
• محصول سال: ۱۹۲۷

فیلم «متروپلیس» تاثیری شگرف در سینمای جهان داشت و راه را برای دیگر فیلم‌های علمی تخیلی هموار کرد. این اثر یک نقطه عطف در سینمای جهان به شمار می‌رود و اثری پیشگامانه در این ژانر است که تماشای آن برای طرفداران و همچنین فیلم‌سازان می‌تواند بسیار جالب و آموزنده باشد.

فیلم «متروپلیس» احتمالا جزو اولین فیلم‌های طولانی تاریخ سینما به شمار می‌رود که تقریبا سه ساعت زمان دارد و به موضوعاتی همچون فقر، تکنولوژی و داستان‌های علمی تخیلی در دنیایی آینده‌محور می‌پردازد.

با اینکه فیلم «متروپلیس» در سال ۱۹۲۷ میلادی اکران شده اما تکنولوژی و آینده‌ای که در آن به تصویر کشیده، حتی امروزه نیز ملموس است و همین نیز باعث شده تا این فیلم یکی از شاهکارهای تاریخ سینما لقب بگیرد.

فیلم «متروپلیس» از جمله آثاری است که باید به تماشای آن بنشیند تا بتوانید درک بهتری از نبوغ و توانمندی فریتس لانگ بدست بیاورد، کسی که شهرت افسانه‌ای‌اش در دنیای سینما هرگز از بین نخواهد رفت.

۳. سه‌گانه دکتر مابوزه (Dr. Mabuse)

• کارگردان: فریتس لانگ
• محصول سال: ۱۹۲۲ تا ۱۹۶۰

هر سه فیلم سه‌گانه «دکتر مابوزه» به عنوان پیشگامان ژانر خود شناخته می‌شوند. فیلم دوم این مجموعه از بقیه شناخته‌شده‌تر است و به عنوان یکی از آثار ژانر جنایی و معمایی شناخته می‌شود که از خط داستانی عجیب و سریع بهره می‌برد و از جمله آثاری است که حتما باید دید.

این فیلم‌ها داستان دکتر مابوزه را روایت می‌کنند که استاد تغییر قیافه و نابغه‌ای شرور است و می‌خواهد با استفاده از قدرت هیپنوتیزم خود کنترل شهر را بدست بیاورد. اولین فیلم حدود چهار ساعت زمان دارد و به بررسی شخصیت درونی دکتر مابوزه می‌پردازد، کسی که پروفسور و دکترای پزشکی دارد و هدفش را بدست آوردن قدرت و پول از طریق قمار و سقوط بورس قرار داده است.

دومین فیلم مجموعه «دکتر مابوزه» یکی از بهترین آثار است و داستان این شخصیت به عنوان قاتلی مرموز و عامل جنایاتی وحشتناک را روایت می‌کند. سوم فیلم نیز در سال ۱۹۶۰ میلادی اکران شد و به بررسی جنایاتی می‌پردازد که ممکن است منجر به احیای دکتر مابوزه  شوند. سه‌گانه «دکتر مابوزه» و به خصوص دومین فیلم این مجموعه، یکی از بهترین‌ها به شمار می‌روند که تماشای آن برای علاقه‌مندان به سینمای آلمان توصیه می‌شود.

۴. فیلم آگیره، خشم خدا (Aguirre, der Zorn Gottes)

• کارگردان: ورنر هرتسوک (Werner Herzog)
• محصول سال: ۱۹۷۲

فیلم «آگیره، خشم خدا» با عنوان انگلیسی Aguirre, the Wrath of God یکی از خلاقانه‌ترین و عالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما به شمار می‌رود که داستان آن از شخصیت تاریخی آگیره الهام گرفته شده اما بیشتر داستان از ذهن خود ورنر هرتسوک نشأت گرفته است.

کلاوس کینسکی (Klaus Kinski) در این فیلم نقش شخصیت اصلی داستان یعنی آگیره را بازی می‌کند. او رهبر گروهی از فاتحان اسپانیایی است که در جستجوی شهر طلا هستند. این فیلم تقریبا دیالوگی ندارد اما از ابتدا تا انتها سرشار از مناظر بسیار زیبا، خارق‌العاده و تماشایی است. هر چند، آگیره به عنوان فردی دیوانه به تصویر کشیده شده که می‌خواهد هر طور که شده به خواسته‌اش دست پیدا کند.

ورنر هرتسوک به طرز ماهرانه‌ای فیلم «آگیره، خشم خدا» را ساخته و شخصیت آگیره را به عنوان فردی ضدقهرمان به تصویر کشیده که در داخل رودخانه آمازون سفر می‌کند تا شهر طلا به نام ال دورادو را پیدا کند.

فیلم «آگیره، خشم خدا» به هنگام اکران خود یکی از خشن‌ترین فیلم‌ها به شمار می‌رفت و کلاوس کینسکی نیز توانسته بود به بهترین شکل ممکن نقش خودش را به نمایش در بیاورد. این فیلم یکی از بهترین آثار سینما به شمار می‌رود که نقطه عطفی در این صنعت رقم زده است.

۵. فیلم روبان سفید (Das weiße Band)

• کارگردان: میشائیل هانکه (Michael Haneke)
• محصول سال: ۲۰۰۹

فیلم «روبان سفید» از لحاظ پیام و احساساتی که درون خودش دارد، به عنوان یکی از سرسخت‌ترین فیلم‌های دهه ۲۰۰۰ میلادی به شمار می‌رود و بدون شک شاهکاری از میشائیل هانکه محسوب می‌شود.

این فیلم که در انگلیسی با عنوان The White Ribbon شناخته می‌شود، از لحاظ موضوعی یک نمونه برجسته از آثار هانکه به شمار می‌رود. این کارگردان همیشه سعی کرده به موضوعات تابو بپردازد، به خصوص اینکه این مسائل عوارض جانبی بحث‌برانگیزی دارند و باعث سروصدای زیاد در محافل سینمایی و جشنواره‌های مختلف می‌شوند.

کارگردان میشائل هانکه سعی دارد در فیلم «روبان سفید»، شرارت و عواقب آن بر خانواده‌ای ثروتمند را به نمایش بگذارد که پس از جنگ جهانی اول در شهری کوچک در آلمان زندگی می‌کنند. عنوان فیلم یعنی روبان سفید و کاراکترهای بچه به عنوان شخصیت‌های اصلی نیز به عنوان نمادی از معصومیت به کار گرفته شده‌اند، معصومیتی که در این فیلم وجود ندارد. این فیلم به مسائلی همچون پدوفیلی، قتل و خشونت می‌پردازد و اثری تامل‌برانگیز به شمار می‌رود.

۶. فیلم سقوط (Der Untergang)

• کارگردان: اولیور هرشبیگل (Oliver Hirschbiegel)
• محصول سال: ۲۰۰۴

فیلم «سقوط» که با عنوان انگلیسی Downfall شناخته می‌شود، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌ها در سه دهه اخیر را در خود جای داده است و برونو گانتس (Bruno Ganz) توانسته نمایشی خیره‌کننده و ماندگار از خودش به جای بگذارد.

فیلم «سقوط» فراتر از یک فیلم است و همانند قطعه‌ای از موزه‌ای تاریخی احساس می‌شود که تمام حقایق تاریخی لازم در آن گنجانده شده‌اند. این اثر داستان آخرین روزهای آدولف هیتلر را روایت می‌کند که در پناهگاه خودش بوده است.

این فیلم به این روزهای پایانی می‌پردازد و تمرکز خودش را روی شخصیت هیتلر قرار داده است اما به زیردستان و خدمتکاران او نیز پرداخته می‌شود، کسانی که در آن روزها همچنان با این توهم زندگی می‌کردند که هنوز امیدی به پیروزی آلمان وجود دارد.

۷. فیلم کشتی (Das Boot)

• کارگردان: ولفگانگ پترسن (Wolfgang Petersen)
• محصول سال: ۱۹۸۱

از فیلم «کشتی» یا The Boat به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های جنگی تاریخ سینما یاد می‌شود و واقعا نیز همین گونه است. نه تنها این اثر چشم‌اندازی تاریخی را برای بیننده‌ها به نمایش در می‌آورد بلکه بینشی فلسفی از زندگی سربازان آلمانی در داخل زیردریایی‌ها را به تصویر می‌کشد.

نگاه به زندگی این سربازان عمدتا از منظر فلسفی است و این اثر به اهمیت تلاش‌های جنگی برای بقای آلمان به عنوان یک کشور اذعان می‌کند. در این فیلم، یورگن پراخنو (Jürgen Prochnow) و خواننده آلمانی هربرت گرونمیر (Herbert Grönemeyer) نقش‌های اصلی را بازی می‌کنند.

آن‌ها نقش‌آفرینی دلچسب و سرشار از زندگی‌ای را به نمایش گذاشتند و هرگز هدف واقعی فیلم و خط داستانی آن را نادیده نگرفتند. بدون شک، فیلم «کشتی» برجسته‌ترین اثر از ولفگانگ پترسن به شمار می‌رود و تماشای آن می‌تواند بسیار جالب‌توجه باشد.

۸. فیلم خداحافظ لنین (Good Bye Lenin)

• کارگردان: ولفگانگ بکر (Wolfgang Becker)
• محصول سال: ۲۰۰۳

فیلم «خداحافظ لنین» یکی دیگر از فیلم‌های برجسته به شمار می‌رود که روی آلمان تقسیم شده، آلمان شرقی و همچنین آداب و رسوم کمونیستی آن تمرکز دارد. این فیلم علیرغم اینکه نکات متفاوتی نسبت به فیلم زندگی دیگران (Das Leben der Anderen) دارد اما همچنان مضمون هر دو اثر مشترک است.

فیلم «خداحافظ لنین» یک درام کمدی با تاکید بیشتر روی بخش کمدی است که با وجود تمام جنبه‌های طنز موجود در آن، شما را به تفکر در مورد زندگی قبل و بعد از فروپاشی دیوار برلین وا می‌دارد. این اثر چندین جایزه مختلف را بدست آورد و به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای آلمان تبدیل شد.

دانیل برول (Daniel Brühl) در فیلم «خداحافظ لنین» نقش مرد جوانی به نام الکساندر کرنر را بازی می‌کند. این فرد سعی دارد این واقعیت که آلمان دیگر دو بخش نیست و آن همه وعده‎‌های پر زرق‌وبرق کمونیستی دیگر وجود ندارند را از مادرش پنهان کند. در حقیقت، مادر او یکی از حامیان رژیم کمونیستی آلمان شرقی بوده و حالا که پس چندین ماه از کما درآمده، خانواده‌اش سعی دارند از او محافظت کنند.

الکساندر به همراه خواهرش تصمیم می‌گیرند واقعیت را به مادرشان نگویند و وانمود کنند که دیوار برلین فرو نریخته و رژیم کمونیستی همچنان پابرجا است. در ادامه نیز الکساندر عاشق می‌شود و داستان به جهتی اخلاقی‌تر و احساسی‌تر سوق پیدا می‌کند و به بیننده این امکان را می‌دهد تا به برخی از جنبه‌های زندگی فکر کنند که ممکن است فراموش شده باشند.

۹. فیلم زندگی دیگران (Das Leben der Anderen)

• کارگردان: فلوریان دونرسمارک (Florian Donnersmarck)
• محصول سال: ۲۰۰۶

فیلم «زندگی دیگران» یا The Lives of Others یکی از پر افتخارترین فیلم‌ها در صنعت سینمای آلمان به شمار می‌رود که چندین جایزه مختلف را بدست آورده است. از جمله این جوایز نیز می‌توان به جایزه بهترین فیلم خارجی زبان اسکار اشاره کرد. این فیلم به هنگام اکران خود توسط بسیاری از مجلات و منتقدان به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های سال انتخاب شده بود.

فیلم «زندگی دیگران» داستان کاپیتانی از رژیم آلمان شرقی به نام گرد ویزلر را روایت می‌کند که وظیفه‌اش جاسوسی از زندگی دیگران است. بزرگترین ویژگی این اثر، انسانیت آن است که عمدتا از شخصیت اصلی داستان با بازی اولریش موهه (Ulrich Mühe) نشأت می‌گیرد.

فیلم «زندگی دیگران» از طریق نظارت بر ساکنین برلین شرقی، ایده‌آل‌گرایی آلمان شرقی را برای مخاطبان به نمایش گذاشته و بیننده‌ها را به یکی از تاریک‌ترین دوران‌های تاریخ آلمان و قبل از اتحاد مجدد این کشور می‌برد.

۱۰. فیلم سوفی شول (Sophie Scholl)

• کارگردان: مارک روتموند (Marc Rothemund)
• محصول سال: ۲۰۰۵

فیلم «سوفی شول» یکی از فیلم‌هایی است که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده و داستان زندگی فعال سیاسی به نام سوفی شول را روایت می‌کند. او علیه هیتلر و رژیم نازی جنگیده و یکی از اعضای گروه مقاوت ضد نازی به نام رز سفید بوده است. این گروه موفق شدند تا به صورت پنهانی حقیقت را در مورد این رژیم در بین تعداد بسیار زیادی از مردم پخش کنند.

این اثر توانست نامزد دریافت جایزه اسکار شود و بر خلاف برخی از فیلم‌های جنگی فهرست شده در این مطلب، خشونت و پرخاشگری که پیامدهای جنگ جهانی دوم بودند را به نمایش نمی‌گذارد و در عوض، نبرد جنبش مقاومت در مقابل نیروی پلیس و گشتاپو را به تصویر می‌کشد.

در ادامه فهرستی از دیگر فیلم‌های برتر سینمای آلمان را مشاهده می‌کنید.

در این مطلب به معرفی برخی از بهترین فیلم‌های ساخته شده در سینمای آلمان پرداختیم. نظر شما در مورد این آثار چیست؟ شما کدام فیلم‎‌ها را پیشنهاد می‌کنید؟

منبع: tasteofcinema – fictionhorizon