بازگشت Assassin’s Creed به ریشهها میتواند یک اشتباه بزرگ باشد
بازگشت Assassin’s Creed Mirage به فرمول بَرندهی نسخههای ابتدایی این فرنچایز، طرفداران را هیجانزده کرده است؛ با اینحال، این موضوع میتواند یک اشتباه بزرگ باشد.
فرنچایز Assassin’s Creed، سالها پس از انتشار نسخه ابتدایی در سال ۲۰۰۷، موفق شده است تا از نقطه نظر روایت داستان، سیستم مبارزات و طراحی محیط، به یکی از مهمترین مجموعه بازیهای صنعت گیمینگ تبدیل شود. Assassin’s Creed، که به نوعی ادامهدهنده راه فرنچایز محبوب Prince of Persia محسوب میشود، بعد از گذشت ۱۵ سال، کماکان دارای طرفداران بسیاریست و به نظر میرسد که جدیدترین نسخه آن، قصد بازگشت به فرمول ابتدایی را دارد. اثر بعدی مرتبط با دنیای Assassin’s Creed که با نام Mirage شناخته میشود، قصد دارد تا بازیکنان را به فرمت سابق این مجموعه که تا پیش از Assassin’s Creed Origin پیادهسازی میشد، بازگرداند. انتشار این خبر، باعث شد تا طرفداران با توجه به کاهش المانهای نقشآفرینی در نسخه آتی، از حالا برای جدیدترین بازی از مجموعه Assassin’s Creed هیجانزده شوند.
در عین حال، باید یادآور شد که بسیاری از بازیکنان، از طریق نسخههای اخیر فرنچایز Assassin’s Creed که از ریشهها فاصله گرفتهاند، با این مجموعه آشنا شدهاند. Valhalla، بازیای بود که موفق شد تا علاوه بر جلب نظر گیمرهای جدید، کسانی را که به صورت تفننی به تجربه برخی از نسخههای Assassin’s Creed میپردازند را نیز راضی کند. با اینحال، این بازی انتقادات بسیاری را از سوی طرفداران قدیمی این فرنچایز دریافت نمود. با اینکه بسیاری از مخاطبین خواستار بازگشت مجدد یوبیسافت (Ubisoft) به فلسفهی نسخههای ابتدایی سری هستند، اما حقیقت این است که موفقیتهای عناوین اخیر باعث شده است تا تصمیم گرفتن در این مورد برای استودیوی سازنده پیچیدهتر از آن باشد که در ظاهر امر به نظر میرسد.
یوبیسافت در طول این سالها، اقدام به تولید عناوین جهانباز بسیاری کرده است؛ از سری Watch Dogs و Ghost Recon گرفته تا Immortals Fenyx Rising، هرکدام از این بازیها دارای ویژگیها و مزایای خاص خود بودهاند. با این وجود، بدو هیچ شکی فرنچایز Assassin’s Creed معروفترین و در عین حال محبوبترین بازی جهان آزاد یوبیسافت محسوب میشود.
بازسازی دقیق شهرهایی از قبیل آتن، الکساندریا و لندن و توجه به عناصر تاریخی با جزئیات بسیار بالا، و در عین حال گنجاندن ماجراجوییهای جذاب و سرگرمکننده در دل این مکانها، باعث محبوبیت بالای Assassin’s Creed در طول این سالها شده است. Watch Dogs 2 اقدام به خلق شهر سن فرانسیسکوی مدرن نمود؛ با این وجود، خلق دنیایی زنده در یک بازه زمانی مشخص در گذشته، قطعا از جذابیتهای بیشتری برخوردار است.
بازگشت به فلسفهی بازیهای Assassin’s Creed که تا پیش از سال ۲۰۱۷ منتشر میشدند، دست یوبیسافت را برای خلق مکانها و مناطق تاریخی باز میگذارد؛ با اینحال، قطعا گستردگی بازی جدید این فرنچایز قابل مقایسه با آثار پیشین نخواهد بود. شهر لندنی که در Assassin’s Creed Syndicate شاهد آن بودیم، دارای نکات مثبت بسیاری بود؛ با اینحال، این بازی از نظر وسعت به طور واضح و مشخص در حد و اندازه Assassin’s Creed Odyssey نبود.
یوبیسافت بارها نشان داده که توانایی روایت داستانهای جذاب و درگیرکننده را دارد؛ اما نکته اساسی این است که استودیوی مذکور بتواند داستان خود را در دل محل وقوع آن، به نحو شایسته بگنجاند.
بازگشت به ریشهها میتواند به القای حس ماجراجویی موجود در Assassin’s Creed آسیب بزند
مناطقی از قبیل یونان باستان، مصر و انگلستان پیش از انقلاب صنعتی، به بازیکنان این فرصت را میدادند تا از روایت اصلی فاصله گرفته و در دنیای این بازیها خود را غرق نمایند. این مناطق، از نقطه نظر القای حس ماجراجویی، مثالهای ارزندهای هستند که به بازیکنان این فرصت را میدهند تا تجربه منحصر به فردی داشته باشند؛ موضوعی که به خودی خود باعث شده بود تا نسخههای اخیر فرنچایز Assassin’s Creed، به آثاری لذتبخش برای تعداد زیادی از گیمرها تبدیل شوند. Assassin’s Creed Origins، دارای نقاط قوت بسیاری بود و با وجود اینکه بایک (Bayek) شاید به اندازهی اتزیو (Ezio) محبوب نباشد، با این حال، او پروتاگونیست بازیای محسوب میشود که در قیاس با داستانگویی پیچیده نسخههای کلاسیک، بیشتر روی القای حس ماجراجویی تمرکز دارد.
فرنچایز Assassin’s Creed در حال حاضر، از فرمول همیشگی عناوین AAA مطابعت میکند. دور شدن از فلسفه نسخههای اخیر در خلق مناطق گسترده، میتواند به معنای شنا بر خلاف جهت آب باشد. یافتن نکات جذاب در گوشه و کنار نقشه، یکی از مهمترین فاکتورهایی است که امروزه بازیکنان از کلیه عناوین جهانباز، فارغ از مقیاس آنها، انتظار دارند و فرنچایز Assassin’s Creed، همواره در این زمینه سرآمد بوده است. در چنین شرایطی، دیده میشود که بازگشت به ریشهها یک تصمیم پُرریسک و در عین حال بیباکانه، از سوی یوبیسافت محسوب میشود.
جذابیت فرنچایز Assassin’s Creed از نگاه بصری
شاید Assassin’s Creed، موفق نشده باشد تا در سطح عناوین جهانباز مطرحی از قبیل The Witcher 3: Wild Hunt و Horizon Zero Dawn ظاهر شود؛ اما نمیتوان به سادگی از کیفیت بالای نسخههای متعدد این فرنچایز چشمپوشی نمود. Origins و Valhalla، با فاصله زمانی ۱۲ ماهه نسبت به یکدیگر عرضه شدند؛ اما هرکدام از آنها، از نقطه نظر مناطق مختلف موجود در بازی، دارای تنوع و در عین حال تفاوتهایی فاحش با یکدیگر بودند. تجربهی سالانهی نسخههای مختلف فرنچایز Assassin’s Creed، به خصوص زمانی که در انتظار انتشار عناوین جهانباز بزرگ دیگر هستیم، موضوعی نیست که به سادگی بتوان از آن دست کشید.
ابعاد وسیع سه نسخهی اخیر فرنچایز Assassin’s Creed، به بازیکنان اجازه داده است تا جدای از پیش بردن داستان اصلی، به انجام فعالیتهای مختلف دیگر بپردازند. Assassin’s Creed Origins، یک بازی بزرگ با تنوع بالا بود که محتوای زیاد آن، به گیمرها اجازه میداد تا برای ساعتهای زیادی در دنیای آن ماجراجویی نمایند. این بازی موجب شد تا مجموعه Assassin’s Creed، از یک تجربهی ماجراجویی مختصر و در عین حال لذتبخش در دل تاریخ، به یک محصول بزرگ با محتوای بسیار زیاد تبدیل شود که اتمام صد درصدی آن میتواند برای ماهها بازیکنان را درگیر خود کند. طول عمر بالا، موضوعی است که برای عناوین جهانباز در سال ۲۰۲۲ از اهمیت بالایی برخوردار است؛ در چنین شرایطی، دور انداختن فرمول موفق نسخههای اخیر Assassin’s Creed میتواند بسیاری از طرفداران را آزرده نماید.
معضلات جنجالبرانگیز Assassin’s Creed
پس از تبدیل فرنچایز Assassin’s Creed به یک بازی لوتمحور با المانهای نقشآفرینی در سال ۲۰۱۷، یوبیسافت باعث ایجاد دودستگی در بین طرفداران خود شد؛ زیرا بازیکنانی که توسط سهگانهی اتزیو به این مجموعه علاقمند شده بودند، به ماجراجوییهای کاساندرا (Kassandra)، روی خوش نشان ندادند. در این حین، بازگشت به ریشهها توسط Assassin’s Creed Mirage، میتواند طرفداران جدید را که با المانهای نقشآفرینی خو گرفتهاند، سرخورده نماید.
تلاش برای استفاده از فرمول جادویی و موفق نسخههای کلاسیک Assassin’s Creed، قطعا به معنای حذف بسیاری از دستاوردهای تکنیکی یوبیسافت در طی سالیان اخیر خواهد بود. اتخاذ چنین تصمیمی، به منظور احیای فرمول قدیمی این فرنچایز، میتواند یک اشتباه بزرگ از سوی شرکت یوبیسافت باشد. فراموش نکنید که بازیکنان جدید به اندازهی طرفداران قدیمی، از اهمیت بالایی برخوردارند؛ لذا در چنین شرایطی، به حاشیه کشاندن آنها میتواند فرنچایز Assassin’s Creed را در معرض خطر قرار دهد.
منبع: Gamerant
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
اره به نظرم همینطوری خوبه بازگشت به ریشه ها اگر چه میتونه طرفدار های قدیمی فرنچایز رو راضی کنه ولی خب خیلی از طرفدار های جدید این نسخه های جدید رو میپسندن حتی طرفدار های قدیمی هم از این نسخه ها ایراد خاصی نگرفتن.
داش شرمنده ولی برو بابا طرفدار های امروزی اساسین کرید همون هایی هستند که سه گانه استزیو رو بازی کردن و تا به امروز منتظر یک امید موندن
اما به نظر من نسخه های جدید اساسین خیلی بهتره این طبیعیه که یه فرنچایز تو طول سال های زیاد دچار تغییراتی بشه حالا گاهی این تغییرات خوب در میان و گاهی هم بد !
اما اساسین به نظر من تو طول سال ها تغییرات مثبتی داشته و خیلی دستاورد های تکنیکی داشته و موفقیت امیز بوده و برگشت به ریشه ها علاوه بر از دست دادن طرفدار های جدید میتونه به عنوان نقطه سر خط باشه!!
دور شدن از ریشه ها یه اشتباه بزرگتر بود
exactly ولی بعد از سه نسخه به نظر من لازمه که یوبی یه عقب گردی داشته باشه اتفاقا با این کارش از خستگی و دلزدگی طرفداراشم کم میکنه
یوبی سافت خیلی خوش شانسه که میتونه با سوییچ کردن بین اساسینای قدیمی و اساسینای امروزی از خسته کردن طرفداراش جلوگیری کنه این یه نعمته اگه ازش درست استفاده بشه
سلام
برگشت به ریشه به نظرم نتنها بد نیست خیلی هم خوبه – البته نه اینکه بیان و بدون هیچ نو اوری بازی بسازنه
سیستم مبارزه با ارتقا ها و نو اوری ،محیط ،حرکت های جدید ، فروشگاه ها و تعامل بیشتر با محیط،حیات وحش و… چی بسا بتونه بازی کامل احیاء کنه
هر بازی باید تو سبک خودش پیش بره و پیچش به سبک بازی های موفق دیگه نمی تونه کمکی بهش کنه بلکه باعث می شه دائم با پدران اون سبک مقایسه بشه و سایه بازی های بزرگ اون سبک قطعا روش سنگینه می کنه
طرفدار های جدیدم فکر نکنم اینقدر از نسخه های قبل فاصله داشته بشن که درکی از ریشه های اصلی بازی نداشته باشن – هر شخصی طرفدار بازی شد احتمال زیاد می ره و نسخه های قبلش تجربه می کنه
به شدت خوشبین به برگشت به ریشه بازی هستم – چون نسخه های جدید شاید بازی ها خوبی باشن ولی لذت یک اساسین کرید ناب به ادم منتقل نمی کنن
یک سوال ؟ چرا باید همچین مقاله ای نوشته بشه و یا اگه نوشته شده چرا اینطوری ذکر شده ؟ مگه برگشت به گذشته یا ریشه بده در حالی که نسخه های که تو این چند سال اومدن یعنی چند تایی اصلا اساسینز نبودن
هیچ اشتباهی در کار نیست اگه mirage رو اینطور که میگن باشه
دل طرفدارای سابقشو به دست میاره
یه نسخه infinit هم واسه طرفدارای از origins به بعد
بعد origins دیگه اساسینز نبود
یجوری نوشتن اورجین با محتوای بالا بود ادم خندش میگیره
نه پنج روز بشینیم با ماموریت های فرعی تکراری و یکنواخت گرایند کنیم که مرحله اصلی باز بشه
اگه این نسخه جدید ترکیبی از ویژگی های قدیمی و ویژگی های خوب نسخه های جدید باشه بنظرم یه ریبوت فوق العاده میشه
همون لباس اساسین با هیدن بلید هایپمو زیاد میکنه😄
یوبیسافت الان بین یه دوراهی مونده ..که تصمیمش رسماً و قطعا سرنوشت این فرانچایز رو معلوم میکنه
اگه بازم بزنه تو خط المان های نقش آفرینی و بخواد مثل نسخه های قبلی،سعی کنه بازم ویچر بازی دربیاره…..رسماً این دیگه آخرین میخ به تابوت اسم اساسین میشه…اولا که والهالا از نظر سرگرم کنندگی واقعا گند زده…..به زور میشه بازی رو نیم ساعت تحمل کرد…انقد که حوصله سر بره…مخفی کاری که اصلا تا قسمتی که ایوور با پسر عمویش آشنا بشه معنی نداره…چون هیچ ماموریتی رو نمیشه مخفی کاری کامل رفت…..حتما یه جا باید درگیری بشه…مبارزاتش هم که به جز فینیشر ها و انیمیشن های قطع عضو که گاها نشون میده….انگار داری به اسفنج ضربه میزنی….واکنش به ضربه ها صفر!!!!…یدونه فقط بگن داستان اصلیش بد نبود که اونم جلوی داستان ویچر رسماً لنگ میندازه
راه دومش اینه که برگرده به حالت اساسین واقعی که از نسخه دو اوج گرفت ..و نسخه یونیتی هم به دلیل نقص پیاده سازی المان ها و نحوه استفاده ازشون رسماً از عرش به فرش رسید
اگه بخواد بازگشت به ریشه انجام بده….اول باید مثل نسخه های بعد یونیتی حالت مخفیانه وارد شدن براش تعریف کنه….از نسخه یک تا چهار که کلا تو محیط میدویدی اینور اونور….خم شدنی در کار نبود…دشمنا هم که منتظر یه سوتی بودن که بریزن سرت….تازه نسخه یونیتی قابلیت crouch اضافه شد…که اونم والا محیط ها انقد بسته بود….بالاخره لو میرفتی……
من کل نسخه ها رو بازی کردم..و به نظرم اینجوری باید کار کنم
مراحل:نسخه سوم
المان های مخفی کاری: نسخه یونیتی
مبارزه:نسخه سوم با هوش مصنوعی یونیتی
گرافیک: ترجیحا نسخه والهالا
داستان: ترجیحا مسیله شخصی باشه..(نسخه دو و براترهود)
یا این یا اون
ترکیبی اینا بخواد دربیاره…من یکی نگاهشم نمیکنم
ما تا پنج شیش ساعت تو بلک فلگ چیزی به اسم هیدن بلید و عملا مخفی کاری نداشتیم ، تو دو که دو سه ساعت طول کشید طرف اساسین شه کلا XD ، همیشه تو سری ماموریت هایی بوده که نشه با کامبت کامل یا مخفی کاری کامل رفت ، چرا فقط این سری
تو تقریبا همه ی بازیا جز ایمرسیو سیم ها همچین چیزی هست ، مثال؟
نمیدونم چیچی هایدوت ( اسمش یادم رفت ، همونی که تو صحرا بود ) تو botw , اجبار صد در صدی به مخفی کاری
.
خب معلومه اول بازی نه خبری از چالش هست نه مخفی کاری ، انمی ها هوش مصنوعی خیلی محشری ندارن ولی موقع مبارزه دست و پا بسته هم نیستن و تنوعشون هم بالاست
بله بازی مشکل داره ، ولی نه در بحث گیم پلی و مراحل فرعی
بازی مراحل اصلیش از بیخ و بن مشکل داره ، جز اون قضیه در بقیه ی موارد خوبه واقعا
یوبی سافت همیشه یه راه برای نجات اساسینز کرید پیدا کرده و انصافا موفق بوده تو این کار. الآنم میتونه موفق بشه،منتها تکیه به صرف بازگشت به گذشته، کوچیک تر کردن مپ و یه دست لباس سفید نمیتونه بازی رو برای چندین بار نجات بده. باید رو دیزاین مراحل تمرکز ویژه ای کنه و تنوع بازی رو تا جای ممکن افزایش بده و در عین حال حس کنجکاوی بازیکن و بخش اکتشافی بازی رو از بین نبره… اساسینز کرید ۲ چقدر مراحل و ماموریت های خلاقانه و متنوعی داشت.الان یوبی سافت دقیقا به یه AC2 نیاز داره.
هر جور حساب میکنم ۳ نسخه RPG که اخیرا اومد باتلاقی بود برای این سری. خدا نگذره ازت اشرف اسماعیل
سه نسخۀ اخیر، از بخش عمده ای از نسخههای کلاسیک (AC3،AC UNITY,AC Syndycate,AC Rogue,) بهتر بودن. و حتی به نظر من از Revelation,AC 1 هم بهتر بودن. بهتر بودن به کنار موفق تر هم بودند.
کلاً کامیونیتی «سخنور» که داد و فریاد میزنن برای هیچ اثری نماینده نیستند و ناشر هم به حرفشون گوش نمیده، مگر این که اثر اونقدر کالتمحور و جامعۀ هدف محدودی داشته باشه که بقای اون به همین چند میلیون طرفدار اصیل بستگی داشته باشه. طرفدارها، لایک و دیس لایک و توییتها همیشه به این اشاره دارن که رویکرد جدید یوبیسافت اشتباه بوده، اما valhalla یک میلیارد دلار درآمدزایی میکنه، در حالی که نسخههای قدیمی خواب این سودآوری رو نمیدیدن. کسی که میگه رویکرد جدید برای یوبیسافت اشتباه بوده، سخت در اشتباهه، رویکرد جدید دقیقاً چیزی بودکه بهش نیاز داشتن: تحولی ضروری. از نظر هنری هم بازیهای بدی نبودن و سرگرم کنندهان اما بزرگترین ایراد بخش روایی بوده، دلیل هم داره این موضوع، با عدم تمرکز روی روایت و بسط دادن بازی روی ماجراجوییهای ریز به ریز، تونستند فرمول جهان آزاد RPG رو اجرایی کنن. بازیهای RPG نمیتونن حس آثار کلاسیک رو از نظر شخصیتپردازی انتقال بدن و تصمیم بر این شد که ماجراجوییهای سرتاسر نقشه تمرکز اصلی و روایت به حاشیه بره.
ساختار قدیمی AC از کلی جهت نقص داشت و تنها شخصیتپردازی و تا حدودی داستان نجات دهنده محض بود. اینو به وضوح میشه ثابت کرد که بعد از اتزیو افول سری شروع شد و با چند بالا پایینی مثل black flag و دوباره افتضاحی به نام syndycate هیچکدام به اندازه ac 2 مطرح نشدن، چون نویسندگی نقطۀ عطف بود، و چون ساختار گیمپلی و جهان بازی از ریشه ایراد داشته همیشه حتی در نسخه ac 2 که محبوبترین هست، بازی نتونست به لطف گیمپلی ایرادات روایی رو بپوشونه و مجبور شد برای رفع این موضوع به رویکرد rpg پناه ببره.
در مورد Mirage:
به نظر من به هیچ عنوان یوبیسافت بر سر دوراهی نمونده. این بازی فقط نقش پر کردن لاین آپ یوبیسافت تا انتشار پلتفرم Infinity رو داره. Mirage اثریه که هدف اصلیش غنیسازی گزارش مالی ۲۳ ۲۴ هست. بعد از این اثر و با سکوتی یک ساله، سرانجام Infinity عرضه میشه و اگر محتوای خوبی براش در نظر گرفته باشن و بدون برنامهریزی پیش نرفته باشن، با المانهای سنگینتر نقش آفرینی یا حتی mmo احتمالا بازم در بازار موفق میشه. اگرچه یوبیسافت در زمینۀ پشتیبانی فراز و نشیب داشته و قابل پیشبینی نیست.
سلام اقای کریمی
هنوز مقاله رو نخوندم
ولی طبق کامنت شما فکر کنم شما می گید که یک اثر نقش افرینی نمی تونه تاثیر گذاری داستانی و شخصیت پردازی در حد ایتزیو و اساسینز های نسل ۷ داشته باشه!
خب چرا بازی ایی مثل ویچر بهترین شخصیت پردازی ممکن رو از گرالت و شخصیت های فرعی می ده و در کنار اون داستان گیرا و جذابی رو همراه با صحنه های اکشن و سینمایی روایت می کنه
ایا بازی ویچر ۳ مثال نقض حرف شما نیست؟
ضمن اینکه شما می گید تنها شخصیت پردازی و داستان اساسینز های کلاسیک نجاتشون دادن
درسته داستان سه گانه ایتزیو و اون شخصیت پردازی و اون دیالوگ ها خیلی سخت تکرار می شن
ولی سیستم مبارزات بازی مخصوصا نسخه ی سوم و همچنین پارکور بازی و مخفی کاری بازی در اون زمان واقعا ستودنی بود
فراموش نکنید دارید راجع به یه گیم ۲۰۱۱ صحبت می کنید و این حجم از ویژگی ها برای یه بازی کاملا قابل قبول بود درسته الان در ۲۰۲۲ دیگه اون پارکور و مخفی کاری به چشم نمی اد ولی زمان خودش لست اف اسی بود!!
بازی سیندیک رو مثال زدید که با شما موافق هستم
اساسینز کرید ۲ ایراد روایی بهش وارد هست ولی دلیلش اینه می خواستن قتل ها طبق تاریخ باشه
اینه که یهو توی بازی می زنه ۱۰ سال بعد وگرنه داستان یک پارچه روایت می شه
در نهایت بنده دلم برای یه اساسینز کلاسیک تنگ شده و بر عکس شما من به Mirage امید وارم و حتی امید دارم حسی که از اساسینز های کلاسیک می گرفتم رو دوباره تجربه کنم
نقل قول از کامنت من:
«بازیهای RPG نمیتونن حس آثار کلاسیک رو از نظر شخصیتپردازی انتقال بدن و تصمیم بر این شد که ماجراجوییهای سرتاسر نقشه تمرکز اصلی و روایت به حاشیه بره.»
از عبارت های «بازیهای rpg» منظورم آثار آر پی جی ac بود و در قالب برنامهریزیهای یوبیسافت این حرف رو زدم. بازیهای نقش آفرینی زیادی با روایت و شخصیت پردازی عمیق داریم نه فقط the witcher 3 بلکه mass effect هم از این دسته آثار به شمار میاد. اما حرفی که زدم با این پیشزمینه هست که یوبیسافت وقت زیادی برای دیزاین کوئستها و شخصیتپردازی نمیذاره. اگر Assassin’s Creed با ۷ سال تایم ساخته میشد، اون وقت مقایسه با ویچر درست بود نه این که دو سالی یک بار بازیای به عظمت odyssey یا origins یا valhalla ببینیم و بعد با ویچر مقایسهاش کنیم. ترجیح یوبیسافت بر این بوده که کوئستهایی با دیزاین مشابه رو به روایتهای کوچک تقسیم کنه و ارائه بده. این پخش شدن تمرکز اختصاص داره به آرپیجیهای یوبیسافت نه همه ارپیجیهای موجود، دلیلشم اینه که ذهنیت یوبیسافت ادامه و گسترش این آیپی هست و قصد ندارن تایم قابلی توجهی استراحت به این سری بدن.
در مورد سیستم مبارزات، آثار کلاسیک این سری به نظر من از دیدگاه سیستم مبارزه دست کمی از یک زباله ندارن و به نظرم کلمه «زباله» یه لطف به حساب میاد در حقشون. سری AC کلاسیک چیزی جز BUTTON SMASHING نبود. فشردن کلید پشت سر هم و پیروزی در مبارزات با بسنده به همین موضوع یه سیستم مبارزۀ خوب نیست. انیمیشنهای قشنگ و … ارتباطی به دیزاین سیستم مبارزات ندارن.
بله من منظورتون رو از بازی های نقش افرینی اشتباه فهمیده بودم.ولی کسی جه می دونه شاید یه روزی یه اساسینز با داستان عالی با المان های نقش افرینی ببینیم
ولی در مورد بخش دوم
مبارزات نسخه های کلاسیک ساده ولی به شدت زیبا طراحی شدن هر چند از زدن یه دکمه خاص بیشتره ولی بله حق با شماست و به شدت ساده هست ولی با اون انمیشن ها و طراحی فنون شمشیر و هیدن بلید واقعا لذت بخش بودن مخصوصا اساسینز سه به بعد
از اون گذشته مگه گیم پلی اساسینز های نسل ۷ فقط مبارزات بودنء؟
پس سیستم مخفی کاری و پارکور بازی چی؟
گفتم که قسمت زیادی از گیم پلی به مخفی کاری و پارکور اختصاص داشت که در اون زمان واقعا همچین چیزی نداشتیم و نزدیک ترین اسپلینتر سل بود ولی اونم به اون خوبی نبود حالا شما اگه مثالی می شناسید بگید
در کل درسته مبارزات ساده و قشنگ بودن ولی وقتی با پارکور و مخفی کاری ترکیب می شن در اون زمان یه گیم پلی عالی رو تحویل می دادن و این که می فرمایید گیم پلی زباله بود رو نمی تونم از شما قبول کنم
گفتم گیمپلی زبالهاس یا سیستم مبارزات؟
سیستم مبارزات😅🗿
ولی ایا کل گیم پلی رو فقط از سیستممبارزات بررسی کنیم؟
مهمترین بخش گیمپلی یک بازی ویدیویی سیستم مبارزات هست که ۹۰ درصد بازی باهاش دست و پنجه نرم میکنیم. جدای از این، نگفتم گیمپلی زباله اس ولی مشکلات دیگری غیر از سیستم مبارزه هم داشت یکیش هوش مصنوعی بود که ایمرژن رو از بازی میگرفت. یکی دیگهاش تکرار دیزاین ماموریتها بود که مدام می بایست هدف رو تعقیب و به قتل برسونی یا پایگاه تصرف کنی در نسخه برادرهود. روندی که باز هم تکرار شد.
بله شما درست می گید بیشتر گیم پلی حول مبارزه می چرخه
ولی اگه درست یادم باشه اون قسمت پایگاه تصرف کردن جز ماموریتها های فرعی بودن
ماموریت «ها های» فرعی هم جزوی از گیمپلی یک بازی ویدیویی هستند.
تخریب ۱۰/۱۰
درود
اشکال سیستم مبارزات 《 ساده بودن 》نیست ، بلکه روند کم هیجان و طراحی بد انمی ها باعث میشد، سیستم مبارزات اینقدر بد و Boring باشه . حتی سیستم قفل کردن روی دشمن ها هم خوب پیاده سازی نشده بود .
اما گیم پلی یک ایراد بزرگ دیگه هم داره و اونم نداشتن تعادل بین مخفی کاری و مبارزاته ، تقریبا در بازی تعداد مکان های 《 بهینه 》 که برای مخفی کاری ساخته شده بود ، به شدت کم بود و اکثر اوقات لوکیشن ها جوری طراحی شده بودند که پلیر رو مبارزات تن به تن ( که کیفیت مناسبی نداشت ) سوق میداد .
Unity و Syndicate متاشون و فروششون خیلی خوب نبودن یوبی سافت باید تغییر اساسی میداد که اینکارو و جواب گرفت هم نمراتش و فروش بهتری کرد , الان هم بهتره یک نسخه به سبک قدیمی برگرده ,
البته دقیقا اطلاع ندارم ولی فکر کنم یوبیسافت داره جفتش رو میسازه تایید کرده
نظرم این هست اساسین کرید رو بزرگ بسازه بهتر تا کوچک بزنه زود تموم بشه , ارزش خرید داشته باشه
الان اکثر بازی های خطی یا داستانشون کوتا هست هیچ کدوم فروش خوب ندارند
در عجب هستم چرا یوبیسافت نیومده مثلا اساسین کرید تو زمان حال بزنه , یه چیز ما بین splinter cell , watch dogs و خود اساسین کرید بزنه , حرف نداره
به نظر من والهالا و اودیسی یک بازی کامل و بسیار زیبا بود نمیدونم چرا بعضیا این طوری دربارش حرف میزنن
به شخصه اصلا دوست ندارم برگرده به قبلش
الان دارم سیندیکیت رو برای اولین بار بازی میکنم ولی برام جذاب نیست )چون قبلا بازی کردم و خوشم نیومده بود )
باید در نظر داشته باشید که اون زمان قدیم بود که اون سبک بازی ها حال میداد، الان دیگه شما سایبرپانک و گاد آو وار و هورایزن و … بازی کردی ، چطوری میتونی یه بازی رو انجام بدی که محدود میکنه ادم رو ؟
امیدوارم که این برگشت به ریشه ای که میگن ، نرن بکننش مسل اساسین یک و دو
چون الان عصری هست که بازیکن آزادی عمل میخواد و داستان خوب و عمیق
میخواد هر npc برای خودش داستان و شخصیت داشته باشه نه این که ۱۰۰ ادم بذاری جفت هم بگی این تکنولوژی جدید ماست تراکم رفته بالا .
گذشته دیگه هیچ وقت تکرار نمیشه پس دنبال حسی که از بازی ها در گذشته میگرفتید نباشید ، چون ذائقه مخاطب عوض شده حتی خود شما.
واقعا همیشه پارکور و مبارزات تو این بازی عالی بوده جدای بقیه چیزا.مبارزات اساسین واقعا زیباس
من به عنوان کسی که تمامی نسخه های Assassin’s Creed رو بازی کردم بهترین Assassin’s همون سه گانه اتزیو بود .خودم Assassin’s Creed 2 رو ۸ بار تمومش کردم .
من نمیگم Assassin’s Creed Valhalla . Odyssey Origin خوب نبودن خیلی هم سرگرم کننده بودن ولی به لحاظ شخصیت پردازی و داستان به اندازه سه گانه اتزیو نبودن بازگشت به ریشه ها خوبه ولی به درستی باید انجام بشه در نظر بگیر همون نسخه
Assassin’s Creed 2 رو پیشرفت امروزی بدی از مبارزات گرفته تا مخفی کاری و ماجراجویی تر بشه چقدر میتونه جذاب بشه.
نسخه های آخری اصلا Assassin’s نبودن . مثلا بازی Odyssey کجاش Assassin’s بود اسمشو باید فقط Odyssey میزاشتن.
شاید Assassin’s Creed های جدید سودآور باشن نسبت به نسخه های اولی ولی محبوبیت نسخه های قدیمی بیشتره .
Assassin’s الان تبدیل شده به یک بازی نقش آفرینی شده .
چون طرفدارهای جدید جذب بازی نقش آفرینی Assassin’s شدن.
چرا باید از ریشه ها دور بشه .
همین سری Resident Evil تا نسخه ۴ همه چی عالی بود یکدفعه نسخه ۵.۶ رو ساختن چقدر افت کرد چون از ریشه ها دور شدن و به سمت اکشن شدن رفتن . چرا نمیشه همون فرمول قدیمی رو حفظ کرد بازی ساخت . بعد با ساختن Evil 7 محبوبیت رزیدنت اویل دوباره اوج گرفت .پس هیچ وقت نباید ریشه ها و حفظ اصالت رو دور ریخت .اصلا همه ی بازی ها اینجوری هستن . یکی دیگه از اون بازی ها Dead Space بود . شماره ۱ ترسناک بود بعد شماره شماره ۲ با تمام پیشرفت ها برگشت و بهترین نسخه Dead Space بود .
اما شماره ۳ متاسفانه افت زیادی کرد چرا چون از ریشه ها فاصله گرفت ترس کمتر اکشن بیش از حد مهمات زیاد کلا نابود کرد Dead Space رو .بازگشت به ریشه ها خیلی خوبه ولی باید به درستی انجام بشه .
همون طور که آقای کریمی گفتن همه چیز به پول خلاصه میشه
سری re یه بازی با مخاطب خاصه وقتی بازی به سمت اکشن شدن و شبیه شدن به uncharted و Gear of war رفت توی نسخه ۶ درنهایت بازی نه re خوبی بود نه اکشن خوب طرفداری اصلی هم تا تونستن کوبیدن کسی هم نمیرفت شبه uncharted بازی کنه چون خود uncharted وجود داشت
این درباره سریAc صدق نمیکرد
سری از همون اول پتانسیل نقشآفرینی بودن رو داشت و سهگانه بعد از ۲۰۱۷ هم بازی های نقش آفرینی خوبی بودن و ازشون هم استقبال شد
این بازی فقط نقش یه شبه نوستالژی رو داره
ستینگ بازی بشدت شبیه نسخه اوله و همون طور که خبر بود بازی قرار نیست خیلی بزرگ باشه
به هیچ وجه اشتباه نیست ونخواهد بود اساسین توی نسل هفت خوب بود
از یه طرف میگن چرا فارکرای تغییر نمیکنه از یه طرف دیگه میگن چرا ac رو تغییر دادی.
بعد شاهکار اساسین ۴ دوتا بازی مانند نسخه های کلاسیک ساخت و دید جواب نمیده چون اساسین ها ادمن و نه سوپر هیرو که بشه بازیو مثل تار زدن اسپایدمن سرگرم کننده و با مکانیک های متنوع ساخت. بعدش امد گفت باید همون فرمول نسخه ۴ رو بریم که به نظر من کاملا موفقه تا الان.
کاری به سایر ایپی های یوبی ندارم ولی ac کاملا تا الان تو مسیر درستی بوده.
بازگشت به ریشه ها، به نظرم یک سخن کلی هست،چون ریشه و اساس اساسین کرید در چی میدونید؟ گیم پلی یا داستان یا… اگر گیم پلی باشه به نظرم اساسین کرید های نخستین برای همون سال ها خوب بود و نه الان،مثلا خیلی ها از مخفی کاری سری نخستین میگن اما جالبه در نسخه های اولیه در صورت عدم مخفی کاری خیلی راحت می تونستید یک لشکر رو شکست بدید چون سیستم مبارزاتیش کاملا ساده بود و مخفی کاری چندان حیاتی نبود (به جز چند مرحله که در صورت لو رفتن مرحله شکست میخورد). این یک نمونه هست که گیم پلی سری نخستین برای معیار های امروزی بی نقص نیست، اما اگر داستان رو ریشه بدونیم من کاملا موافقم که داستان خطی باشه. چون داستان سری نخستین کاملا خوب روایت میشد.
به همین دلیل من داستان خطی همراه با المان های آر پی جی و سیستم مبارزاتی و گیم پلی جدید که مصداقش اوریجینز رو بیشتر دوست دارم.
مبارزات رو میشه یکم تغییر داد و امروزی تر کرد. یونیتی هم مخفی کاری قدیمی رو داشت هم مبارزاتی که به پری کردن و ضربه زدن خلاصه نمیشد.
یوبی سافت یک ساختار جدید برا بازی هاش به وجود میاره و انقدر اونو ادامه میده که دیگه اعصاب نمونه برا گیمر و بازی روندی تکراری و خسته کننده میگیره انگار به یک چهارچوب موفق میرسن و ادامه بازی رو سر سری میسازن همین والهالا اگر چند ایراد آزار دهندش وجود نداشت و نقش افرینی بازی عمق بیشتری پیدا میکرد چه به لحاظ ماموریت ها چه کرکتر ها وووو الان جزو محبوب ترین بازی ها بود البته که ساخت بازی طولانی تر میشد و ظاهرا این چیزی نیست که مد نظر مدیران یوبی سافت باشه ، برگشتن به ریشه ها خیلی خوب هست ولی اگر بدون نوآوری باشه فایده ایی نداره و فقط یک اساسینز دیگه هست بهترین الگو در زمینه بازگشت به ریشه ها برای اساسینز میتونه سری رزیدنت اویل و شماره هفتم این سری باشه ، کپکام از دوباره ترس رو به جانگیمر ها انداخت در شماره هفتم اما بازی کلا تغییر کرده بود امیدوارم در اساسینز جدید هم همچین رویکردی ببینیم نه یک چیزی که قبلا تجربش کردیم تغییرات اگر فقط ظاهری باشن نامید کنندست حداقل برای من و همچنین تکرار کردن تجربه های موفق گذشته مثل اساسینز ۱ و ۲ به هیچ عنوان کار ساده ایی نخواهد بود و به شدت ریسکی هست و یک تیم نابغه نیازمنده ، برگشتن به ریشه ها میتونه خیلی چالشی باشه …
با توجه به این که منبع مقاله یک سایت دیگه و در اینجا فقط ترجمه شده پس من مخاطب سایت Gamerant قرار میدم:
1حس ماجراجویی اگه واقع بینانه نگاه کنیم در نسخه های اولیه نتنها از نسخه های جدید کمتر نبوده بلکه بیشتر هم بوده فقط کافی کسی نسخه دوم بازی کرده باشه و مأموریت پیدا کردن مهرها یا کلید های لباس ویژه اتزیو انجام داده باشه تا حرف و گفته من رو کامل با جسم و روحش درک کنه در صورتی که در نسخه های جدید ما فقط یک مپ خیلی بزرگ داریم که حالا چند ساختمان یا قلعه یا معبد یا …به صورت پراکنده قرار گرفتن و عملا کاربردی ندارن
2جذابیت از نگاه بصری هیچ ربطی به مقیاس بازی نداره من به شخصه ترجیح میدم مقیاس یک در یک بغداد در اساسینس کرید جدید ببینم تا مقیاس ساختگی و کمی شباهت نروژ در والهالا یا در مصر اورجینز پس تازه هرچی خطی تر باشه توجه به جزییات بهتره
3این که میگه بازگشت به ریشه ها به معنای فدا کردن خیلی از مکانیک هایی که این چند سال به دست آورده واقعا خنده داره چون اصلا مکانیک جهان آزادی تو نسخه های جدید نبود هرچی مکانیک گیم پلی و جهان آزاد که دیدن در سری فار کرای جواب داد و مثبت بود آوردن داخل اساسینز که باعث افتش هم شد اینکه هیدن بلید فدا کنی و به جاش بپردازی به نیزه و تبر خودش باعث میشه هویت اصلی اساسینز ها فراموش بشه اینکه یه اساسینز در آن واحد صد دشمن در یک منطقه نابود کنه بیشتر به کریتوس میخوره تا اساسین،هیدن بلید،مخفی کاری،شنل و مخفی کردن هویت و استفاده از پویزن ها میشه یک اساسین واقعی
من کل فرنچایز اساسین رو بازی کردم ولی بازم بنظرم نسخه های جدید بهتر بودن از حیث ماجراجویی.من یادمه پوستر اتزیو رو تو اتاقم داشتم در نوجوانی ولی کم کم به شدت خواب اور شد این روند سری که رسید به یونیتی و عذاب اور شد برام. واقعا هم تو نسخه های جدید لذت بردم از بازی.ملت یجوری از ماموریتای فرعی خسته کننده ی سگانه جدید حرف میزنن انگار ماموریتای فرعی قبل اوریجین همه چه کیفیتی داشتن.تو نسخه های اتزیو بجز ماموریتای لباس برای اتزیو که تو نسخه revelations بود بقیه ماموریتا ایتم جمع کردن محض بود لااقل سگانه جدید چهارتا داستانک داره.تو نسخه سوم کمی ماموریت های فرعی طوری اوردن که کیفیت پایینی داشتن. تو یونیتی و سیندیکت هم ماموریت فرعیا کیفیت نزدیک به اوریجین داشتن ولی بازم در حدش نبودن.
مورد داریم یارو Assassin’s Creed Valhalla رو تا آخر بازی کرده ، باهاش کلی حال کرده ولی غُر میزنه که اساسین نیست (:
بزرگ ترین اشتباه این سری RPG کردنش بود که صدای خیلی از طرفدارا رو در آورد و عملا دیگه هیچ فرقی با The Witcher و سایر بازی های RPG نداشت Unity و Syndicate هم اصلی ترین دلیلی که بهشون انتقاد شد بخاطر بیش از حد تکراری شدن فرمولشون بود هر چند که من باهاش مشکلی نداشتم
به هر حال امیدوارم بقیه سری هم برگردن به ریشه هاش و به سبک قبل باشن
اتفاقا حس میکنم بهترین کار رو دارن انجام میدن از اخرین نسخه که به assassin’s پایبند بودن نزدیک ۷ سال میگذره(Syndicate) با اینکه یوبیسافت تو گیم های جدید ابتکار زیادی به خرج نمیده ولی با این باحال بازم امیدوارم که نسخه جدید خیلی خفن باشه.. اینقدر امکانات و اینا دارن که بتونند یه شاهکار بسازن مثل نسخه های قدیمی
به نظرم بدترین اتفاقی که میتونه واسش بیوفته اینه که ملت ببینن یه جهان کوچیکتر ولی زندهتر چقدر میتونه بهتر از یک مپ وسیع(در واقع یک کشور) ولی بدون مراحل فرعی عمیق باشه و این کار رو برای فرمول جدیدترشون سختتر کنه😄
هر چی هست این Mirage قرار نیست خیلی خلاف جهت شنا کنه با توجه به اینکه به زودی Infinite میاد و باید برای اون زمینهسازی کنن
بیشتر از اینکه یه بازی با آلمان های rpg باشه یه بازی اکشن بود و کلا از origins به بعد میتونست عنوانی به غیر از assassin’s creed داشته باشه و یکم استراحت کنه این سری. والهالا هم با اینکه احتمالا موفقتر عمل کرده ولی به شدت کسل کننده به نظر میرسید من بیشتر از یک ساعت نتونستم ادامه بدم. خلاصه اینکه برگرده به ریشهها هم اونقدر چیز جالبی به نظر نمیرسه مگر اینکه با گیمپلی و داستان درست حسابی بتونن سر و سامونش بدن.
یه جای متن فاصله ی بین اوریجینز و والهالا رو ۱۲ ماه ذکر کرده که باید اصلاح شه
.
.
.
از لایک و دیسلایکای مقاله هم میشه فهمید که طرفداران بازگشت به ریشه ها چقد بیشتر از موندن تو این فضاست. اساسینز کرید الان به بازی ای تبدیل شده که وقتی چیزی نداری و خیلی بیکاری بازیش کنی. این محتوای فرعی زیاد اکثرش تکراریه. وگرنه یه بازی مثل ویچر و اساسینز کرید یه جا بیان امکان نداره کسی انتخابش اساسینز کرید باشه. اساسینز کرید تو رقابت با هم سبکای الانیش شکست خورده محسوب میشه ولی بازیای گذشتش یه حال و هوای متفاوتی داشتن که اساسینز کرید توش تنها رقیب موجود بود. (فک نکنم بازی اپن ورلدی باشه که با بازی های قدیمی مجموعه جو مشابهی داشته باشه) همین مقاله رو وقتی تصمیم گرفتن از ریشه ها دور شن میشد به نوع دیگه ای نوشت ولی دیدیم که اشتباه بزرگشون جواب داد. ینی بازگشت به ریشه هام میتونه جواب بده. این برا گوست ریکان هم صادقه. گوست ریکان های اپن ورلد (که بیشتر شبیه جوکه) نتونستن در حد قبلیا ظاهر شن.
خداییش من هورایزن بازی کردم اینجور نیست که بهتر از اساسینز باشه از نظر روایت و داستان اصلی و فرعی و کاوش محیط و … اساسینز کمتر نیست شاید بهتر باشه چطور اساسینز رو در حد هورایژن نمیدونید !!!!
توی نسخه های اخیر مبارزات اساسینز یک سر و گردن بالاتر هستن
مگه سونی فنا میدونند اساسین چیه
بنظر منم اشتباه بزرگیه اگر بخوان این روندو ادامه بدن. نقش افرینی شدن بازی بنظرم جذابیت سری رو چند برابر کرد. من تک تک ماموریت فرعیای بازی رو رفتم. بنظرم هم نود درصدشون جذاب بودن. دقیقا بجز ویچر و اسکایریم کدوم بازی دیگه ای هست که ماموریت فرعیاش بهتر از این سگانه باشه؟ تک تکشون داستانکای جذاب داشتن. منکر نمیشم بازیا زیاد کش دار بودن ولی کیفیت حفظ میشد هنوز. من بازی رو طی ماه ها کامل کردم. مطمئنم اگر مثل منتقدا مینشستم تو دو روز تمومش کنم منم زده میشدم
چه خیانتی شده به ویچر ۳ که اسمش رو در این حد اوردن پایین برای مقایسه.
با احترام به نظر نویسنده ولی همش حرف مفته اساسین باید اساین باشه اساسینی که اساسین نباشه اساسین نیست!
تو والهالا اصلا نیاز به مخفی کاری. کانتر اتک با استفاده از هیدن بلید نبود در اصل بازی یه ویچر بود!!!! طرفدار اساسین باشی هیچوقت از بازگشیت به ریشه ها نگران نمیشی!
ریشه های پوسیده
ادامه دادن هر دو مسیر بهترین انتخاب هست ….
الان اوپن ورلد سه نسخه اخیر واقعا پرجزئیات بود؟نمیفهمم هدف پست رو.
اصلا قبول ندارم اتفاقا syndicate از اوریجین و oddyssey و valhalla صد برابر بهتر بود و شهر لندن با اینکه خیلی بزرگ نبود ولی قشنگ بود اصلا احساس خالی بودن نداشت من کلی ازش لذت بردم ولی والهالا رو بعد از تقریبا ۲۰ ساعت بازی کردن دیگه نتونستم خالی بودن دنیاش و مراحل حوصله سر بر و تکراریش رو تحمل کنم