چرا سریال Moon Knight ناامیدکننده ظاهر می‌شود؟

سریال Moon Knight سرانجام پس از شش هفته به پایان رسید. حال باید پرسید که آیا این مجموعه توانسته تا انتظارات را برآورده کند؟

مجموعه تلویزیونی Moon Knight علی‌رغم پایانی که رقم زد و مخاطبان را با صحنه پس از تیتراژش شگفت زده نمود، به عنوان سریال کوتاهی شناخته می‌شود که هنوز مشخص نیست چه آینده‌ای را برای اسکار آیزاک (Oscar Isaac) در MCU شکل خواهد داد.

با وجود این که عدم بازگشت وی برای این نقش شوکه‌کننده خواهد بود، اما نبود تعادل در روایت داستان باعث شده تا فصل نخست این سریال سقوط کاملی را تجربه نماید.

پروژه‌های مارول، چه برای سینما و چه برای سرویس استریم دیزنی پلاس، همیشه از روایتی پر رمز و راز و ناشناخته‌ بهره برده که مخاطب را برای پروژه بعدی آماده نماید. با این حال Moon Knight از رشته‌ داستان‌های ناتمامی رنج می‌برد که به پایان غیرمنطقی ختم می‌شود.

نمی‌توان منکر نقش آفرینی‌های جذاب این سریال شد، اما پایان Moon Knight باعث می‌شود تا از خود بپرسیم که آیا شش قسمت برای معرفی یک شخصیت جدید در MCU و پایان‌بندی فرم اولیه داستان او کافی خواهد بود؟

این سریال که توسط محمد دیاب (Mohamed Diab)، جاستین بنسون (Justin Benson) و آرون مورهد (Aaron Moorehead) ساخته شده است، از ویژگی‌های مثبتی همچون هنرنمایی ستودنی اسکار آیزاک بهره می‌برد. با این حال به عنوان نخستین پروژه کاملاً جدید دنیای سینمایی مارول که شخصیتش در هیچکدام از فیلم یا سریال‌های قبلی حضور نداشته است، Moon Knight از ضعف داستان‌پردازی و کوتاهی تعداد قسمت‌ها رنج می‌برد.

پس از قسمت نخست، می‌توانیم متوجه شویم که این سریال راه Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings و Eternals را برای معرفی اسطوره‌های کتاب‌های کمیک در پیش گرفته و قرار نیست تبدیل به کپی‌برداری از Daredevil یا Batman بوده باشد، که ویژگی مثبتی برداشت می‌شود.

در حقیقت، مشکل سریال Moon Knight این نیست که از کمیک‌هایش فاصله گرفته یا بیشتر از این که پروژه‌ای ابرقهرمانی باشد، سعی می‌کند به مطالعه اختلال شخصیتی بپردازد. بلکه مشکل این است که این سریال از وسط ماجرا شروع شده است.

چقدر از تبدیل شدن مارک به شوالیه ماه گذشته است؟ نمی‌دانیم. او و لیلا قبل از پیدا شدن استیون مشغول چه کاری بودند؟ نمی‌دانیم. این سریال در چه بازه‌ای از دنیای MCU روایت می‌شود؟ نمی‌دانیم. این‌ها دلایلی هستند که باعث می‌شود تا احساس کنیم Moon Knight هیچ سنخیتی با دنیای سینمایی مارول ندارد.

این مجموعه جدید مارول، شبیه به کلکسیونی از ویژگی‌هایی است که به ندرت برای سوالات ما پاسخی پیدا می‌کند و هرگز در لحظه روایتی انجام نمی‌دهد.

از منظر روان‌شناسی، این سریال کار شگفت‌انگیزی انجام داده است. آیزاک موفق شده تا شخصیت چندگانه شوالیه ماه را به زیبایی به تصویر کشیده و همانند قسمت پنجم، لحظاتی را رقم بزند که مخاطب را از لحاظ عاطفی درگیر نماید. با این حال، به نظر می‌رسد که ما بیشتر با اختلال هویت این ابرقهرمان مواجه هستیم تا کاوش و معرفی شخصیت‌ها، که مسئله‌ای منفی محسوب می‌شود.

در قسمت ششم و پایانی این مجموعه، احساس می‌کنیم که هنوز از هویت مارک اسپکتور باخبر نیستیم. زمانی که این سریال ما را درگیر جلسات روان‌شناسانه مارک و استیون می‌کند، شخصیت‌های فرعی کاملاً حذف می‌شوند و سوالات ما را بی‌پاسخ می‌گذارند.

جیک لاکلی که به عنوان هویت سوم شوالیه ماه شناخته می‌شود، در قسمت‌های نخست مورد اشاره قرار می‌گیرد و تا پایان سریال و صحنه پس از تیتراژ، هیچ صحنه‌ای از او نمی‌بینیم و اطلاعاتی از او بدست نمی‌آوریم.

همچنین مارک که یک یهودی الاصل است، هیچ‌گاه با مسائل دینی خود روبرو نمی‌شود و به راحتی خدایان و ادیان مصری را می‌پذیرد. مسئله‌ای که می‌توانست تا حتی یک قسمت به آن اختصاص پیدا کند، به راحتی توسط سازندگان سریال مورد کم لطفی قرار گرفته است.

از سوی دیگر، ایثن هاک (Ethan Hawke) که ایفاگر نقش آرتور هارو است، پیش از مارک به عنوان شوالیه ماه شناخته شده بود که به واسطه خشونت بی حد و مرزش به فروپاشی شخصیتی رسیده بود. این نقطه فروپاشی کی و کجا رخ داده است؟ چگونه او توانسته تا پیمان خود را با خدای ماه باطل نماید؟ چگونه به عنوان پیرو اصلی آموت برگزیده می‌شود؟ مسائلی که هرگز به آن‌ها پاسخ داده نمی‌شود.

سریال Moon Knight، برگرفته از مجموعه کمیکی در سال ۲۰۱۶ است که توسط جف لمیر (Jeff Lemire) و گرگ اسمال‌وود (Greg Smallwood) نوشته شده بود. مجموعه کمیکی که شوالیه ماه را با اختلال شخصیتی مواجه کرده و این احتمال را به وجود آورد که تمامی مسائل رخ داده برای این شخصیت، در یک تیمارستان و ذهن او به وقوع پیوسته است.

سازندگان این مجموعه تلویزیونی دقت نکردند که این مجموعه کمیک در سال ۲۰۱۶، از عقبه‌ای ۴۰ ساله برخوردار است که مسائل زیادی را طی سالیان گذشته به مخاطب معرفی کرده بود.

سریال Moon Knight، شخصیتی را به ما معرفی کرد که هرگز در آثار پیشین دنیای سینمایی مارول حضور نیافته بود و علی‌رغم جلوه‌های ویژه، کارگردانی و نقش آفرینی‌های چشمگیر، نتوانسته تا پتانسیل واقعی خود را به معرض نمایش بگذارد.

شش قسمت، برای معرفی یک شخصیت کاملاً جدید که از اختلال هویت رنج می‌برد و دارای ویژگی‌های نوینی در MCU است، کافی نبوده و حداقل نیازمند ده قسمت بوده است. مسئله‌ای که به ضرر Moon Knight تمام شده و باعث شده تا جزو آثار میان‌رده دنیای سینمایی مارول قرار بگیرد.

منبع: هالیوودریپورتر