گپفا ۹# | آیا شما یک گیمر ملانقطی هستید؟
در گپفا فرصتی فراهم میشود تا در مورد موضوعات مختلف پیرامون بازی های ویدیویی صحبت کنیم و با رعایت احترام به سلایق یکدیگر نظرات خود را به اشتراک بگذاریم.
ما دستههای گوناگونی از گیمرها را داریم؛ از پلیرهای هاردکور گرفته تا افرادی که تنها به داستان اهمیت میدهند. اما گروهی وجود دارند که در زمینهای افادهای، ملانقطیای و سختگیر هستند، حال این افادهای بودن میتواند حول کیفیت بصری و ویژگیهای تکنیکال باشد یا دیزاین گیمپلی. امروز قصد داریم در مورد سختگیریها و استانداردهای خود در مورد تجربۀ بازیهای ویدیویی صحبت کنیم.
محمد حسین کریمی؛ سردبیر
شخصاً در مبحث تکنیکال ذرهبین به دست نمیشوم. رزولوشن در یک بازی ویدیویی هیچگاه مسئله اصلی برای من نبوده و نرخ فریم نیز تا زمانی که تجربۀ اثر را مختل نکند، دغدغه من نخواهد بود. حتی کیفیت تکسچرها یا به روز بودن کیفیت گرافیکی بازی از منظر فنی، اهمیت چندانی برای من ندارد. با این وجود، همیشه سه عامل گیمپلی سرگرمکننده، ساختار هدفمند دیزاین بازی و درهم تنیدگی داستان و گیمپلی مباحثی بودهاند که در زمان تجربۀ یک اثر به آنها ریزبینانه توجه دارم و ترجیح میدهم برای نوآوری در دیزاین که به وضوح سختترین نوع نوآوری در صنعت بازیهای ویدیویی است، جایزۀ بزرگی کنار بگذارم و مشکلات جزئی را نادیده بگیرم. نقد Point by Point در صنعت بازیهای ویدیویی جایی ندارد.
اگر از مبحثی بسیار نزدیک به مفاهیم آبجکتیو گذر کنیم، به جستاری میرسیم که سلیقه و مفاهیم آبجکتیو در هم تنیده میشوند. در حالی که بسیاری از گیمرها از واقعگرایی فوقالعاده RDR 2 لذت میبرند و آن را ستایش میکنند، در طول تجربه نمیتوانستم از این فکر و خیال خارج شوم که چگونه فعالیتهایی چون ماهیگیری، شکار یا خرد کردن چوب و دوشیدن شیر در یک بازی ویدیویی میتوانند سرگرم کننده باشد؟ برخی از سنگینی راه رفتن آرتور مورگان لذت میبردند، اما از دید من این سنگینی در کنار برخی انیمیشنهای طولانی در گیمپلی و تمیز کردن تفنگ، چیزی جز سرعتگیر برای گیمپلی نیستند.
برای من، آزادی عمل در جریان یک بازی جهان آزاد، بنا کردن کمپ با یک کات سین ۲۰ ثانیهای یا شخصیسازی کاراکتر و صرفاً یک نقشۀ وسیع نیست. آزادی عمل هدفمند از نظر من این است که در جریان Loop گیمپلی، بازی مسیرهای معنادار متفاوتی را پیش روی شما بگذارد و مراحل طوری طراحی شده باشند که اجازه بدهند هر طور دلتان میخواهد به هدف غایی دست پیدا کنید. قطعاً دستیابی به چنین دستاورد بلندپروازانهای، آن هم به شکلی پویا، نیاز به نقشهای چند لایه برای هر عمارت و سازه دارد. بنابراین، بله زمانی که در مورد دیزاین مرحله و گیمپلی صحبت میکنیم، به شدت دیدگاهم میتواند منتقدانه و تند باشد. چه بخواهید و چه نخواهید، مشکل دیزاین و به تکرار افتادن یک شکل از طراحی، بعضاً در بزرگترین و تحسین شدهترین آثار نیز دیده میشود، اما بسیاری از این عناوین نکتۀ مثبتی را در خود جای دادهاند تا تجربۀ بازی توجیه شود، مگر این که آن نکات منفی در چشم شما آنقدر اساسی جلوه کنند که نکات مثبت، قدرت پیشروی در بازی را از شما بگیرند.
مصطفی زاهدی؛ سرپرست تحریریه
میتوان گفت بله. اول از همه، با بالا رفتن سن و کمرنگ شدن آن شوق و اشتیاق عجیب سنین پایین، مشکلات بازیها و موارد کلیشهای به شدت بیشتر به چشم میآیند و به واسطه نویسندگی و نوشتن در مورد این حوزه، این حساسیتها به مراتب برای خود من بیشتر شده است. شاید با خواندن توضیحات من فکر کنید که فوقالعاده سخت گیری میکنم که کاملا هم درست است. متأسفانه وقتی مشکلات بزرگ یک بازی را میبینم، ولو آن بازی فوقالعاده محبوب و مطرح باشد، لذت بردن از آن اثر فوقالعاده برای من سخت میشود به همین دلیل به بسیاری از افراد دیگر در این زمینه غبطه میخورم. میتوان گفت ایدهآل گرا شدهام. حداقل در دنیای گیم و فیلم و سریال.
در وهلهی اول، انتظارات بالایی از داستان، روایت و شخصیت Villain داستان دارم. باور نمیکنید چه عناوین بزرگی هستند که به خاطر پرداخت احمقانه و هالیوودی شخصیت شرور، از داستان آنها متنفرم. به شخصه وقتی سازندگان به شعور مخاطب احترام نذاشته و داستان بازی را پر از موارد کلیشهای و احمقانه میکنند و با توجیههای ضعیف میخواهند مشکلات خود را بپوشانند، واقعا انگیزهام برای ادامه بازی کمتر میشود.
مورد بعدی مبارزات بازی است. این امر سلیقهای بوده اما من به شخصه شیفته مبارزات سینمایی با المانهای واقعگرایانه هستم. به همین دلیل عناوینی چون TLOU 2 و God Of War بیش از بقیه برای من لذتبخش هستند. از این رو با اکثر عناوین ژاپنی، یا عناوینی که مبارزات غیر سینمایی و به شدت تند و عجیب دارند زیاد نمیتوانم ارتباط برقرار کنم. به صورت ناخودآگاه در سال ۲۰۲۲ انتظار دارم بازیها به سمت گیمپلی آمیخته با المانهای سینماتیک حرکت کنند.
مورد سوم هم طبیعتا فریم و بهینهسازی مناسب بازی است. یک مثال بسیار مناسب ر این مورد تجربهی من از دو عنوان The Evil Within و Metro Exodus هنگام لانچ است. در یک کلمه خلاصه کنم، فاجعهآور بودند. هنگام تجربهی مترو کاملا به خاطر دارم آن قدر افت فریم و مشکلات فنی وحشتناک بودند که تا یک هفته از تجربهی بازی دست کشیدم. فریم ۶۰ تا حد زیادی به یک «باید» برای من تبدیل شده اما با این وجود، ممکن است گاه و بیگاه آثار با فریم ۳۰ را هم تجربه کنم که البته واقعا برایم عذاب آور است.
و در نهایت از تکرار متنفرم. از جهان آزادهای یوبیسافتی، از تکرار صد بارهی دشمنان، از باس فایتهای کپی پیست شده و از بازیای که پس از چهار پنج ساعت ابتدایی، هیچ چیز جدیدی برای ارائه ندارد.
آرمان زرمهر؛ نویسندۀ تحریریه
آیا من یک گیمر افادهای هستم؟ سوال بسیار جالبی است که جوابهای متفاوتی نیز میتوان به آن داد. امروزه دیده میشود که این صفت افادهای شدن گیمرها بیشتر به کار میرود اما شخصا خودم را یک گیمر افادهای نمیبینم و این موضوع چندین دلیل دارد.
شخصا هیچوقت عواملی همچون گرافیک فوقالعادهی یک بازی یا بازی کردن یک عنوان با بهترین تنظیمات گرافیکی برایم دارای اولویت و اهمیت بالایی نبوده است. اگر سیستمم توانایی اجرای یک بازی را با برترین تنظیمات گرافیکی داشته باشد که چه بهتر، اما اگر نداشته باشد هم با همان امکانات از تجربهی بازی لذت میبرم. گیم و گیمینگ زندگی من بوده و هست و هیچوقت نگذاشتم محدودیت در امکانات و حساسیت روی آن، باعث لطمه خوردن تجربهام از یک عنوان یا حتی منع کردن خودم از تجربهی آن بشود.
مورد دیگری که میتوانم به آن اشاره کنم آن است که هیچوقت به روز نبودن سیستم یا کنسولم برای من آزاردهنده نبوده است. این به این معنا نیست که دوست نداشتم به روز باشم، اما اگر هم نبودم دنیا برایم به پایان نمیرسید. امروزه زیاد دیده میشود که برخی گیمرها به محض آنکه نسل کنسولشان به پایان میرسد و یا فریم ریت عناوین روی سیستمشان از ۵۵ پایینتر میآید آن را قدیمی تلقی میکنند و زانوی غم بغل میگیرند. شخصا دوران گیمینگ خودم را با رترو و رتروگیمینگ در زمانی آغاز کردم که بسیاری از دوستانم کنسولهای نسل پنجمی داشتند و عناوینی که در آن دوره از نظر کیفیتی انقلابی تلقی میشدند را تجربه میکردند، اما من در حال عبور دادن یک خرگوش از اتوبان با دستهی هواپیمایی کنسول نسل دومی آتاری ۲۶۰۰ بودم و یا روی کامپیوترم مشغول تجربهی عناوینی همچون hexen ،Quake و یا Doom بودم.
یکی از مواردی که همیشه برای من آزاردهنده بوده است، اهمیت بیش از اندازهی برخی گیمرها به متای بازیها است. شاید تاحالا شنیده باشید که برخی افراد بگویند: من بازیهای زیر متای ۸۰ را بازی نمیکنم. بسیار خوشحالم که دارای چنین مرزها و محدودیتهایی نیستم و همیشه سعی میکنم به عناوین مختلف با درجات کیفی مختلف شانسی بدهم و تجربهی خودم را از آن بازی بسنجم تا اینکه بر اساس نظرات افرادی که علایق و سلایق خاص خودشان را دارند، یک عنوان را قضاوت کنم. کسی چه میداند، شاید متای یک بازی ۵۰ باشد اما من خصوصیتی در آن بیابم که برایم بسیار جذاب است یا یک نت در ساندترکی خاص، حسی را در من به وجود بیاورد که تجربهی آن بازی را برایم دهها برابر لذتبخشتر کند! به نظر من برخی گیمرها با تعیین چنین مرزهایی، تنها خودشان را از تجربیات مختلف محروم میکنند.
در نهایت باید بگویم که بنده نه تنها خودم را یک گیمر افادهای نمیدانم بلکه گیمری بسیار انعطافپذیر تلقی میکنم. فرقی ندارد در چه نسل و دورهای باشم همیشه در کنار لذت بردن از عناوین مدرن به کنسولهای قدیمیام باز میگردم و دوباره به پای تجربهی عناوین کلاسیک مینشینم. هیچوقت فقط PC پلیر یا فقط کنسول پلیر نبودم و همیشه از بازی کردن با هردوی آنها لذت بردهام و همچنین هیچوقت خودم را در زمینهی خرید کنسول به یک کمپانی خاص محدود نکردم.
ابوالفضل مناف زاده؛ خبرنگار
جواب من به این سوال هم بله و هم خیر است. در واقع، شخصاً بازیهای ویدیویی را از طریق دو روش مختلف یعنی احساسی و منطقی میسنجم و اگر بتوانم با یک بازی از نظر احساسی ارتباط برقرار کنم، چهارچوبهای خاصی برای سنجش کیفیت آنها نخواهم داشت. بنابراین در این حالت اصلاً و ابداً افادهای نیستم و سعی میکنم بازیها را با هر نرخ فریم، گرافیک و مشکلاتی تجربه کنم.
سلیقهی هر کدام از ما در مسیر زندگی خود به هزار و یک دلیل میتواند به سمت خاصی سوق پیدا کند. من نیز از این قضیه پیروی میکنم و بنا به دلایلی، همیشه از کودکی اتمسفر مصر باستان را دوست داشتم و همواره آرزوی قدم زدن در آن فضا را در ذهنم میپروراندم. همچنین، اتمسفر ژاپن و ساموراییها، پیچیدگیهای کوانتومی و جهانهای موازی، هنر، موسیقی کلاسیک و قدم زدن در دشتی وسیع و Wastelandهای آیندهنگرانه نیز برای من جذاب هستند.
بنابراین، طبیعی است که من بازیهایی از جمله Assassin’s Creed Origins، Ghost of Tsushima، Death Stranding و Borderlands 3 را حتی با این که متای بالای ۹۰ دریافت نکردند، ساختار گیمپلیشان منحصر به فرد و یا بیایراد نبود، مکانیکهایشان در سطح خوبی قرار نداشتند و در آنها ایرادات فنی وجود داشت، به عنوان بهترین بازیهای چند سال اخیر خود انتخاب کنم.
البته، طبعاً از این دست از عناوین به ندرت عرضه میشوند و باقی موارد را از منظر منطقی میسنجم و در این زمینه بله، بسیار افادهای هستم. برای مثال، علیرغم علاقهی شدیدم به تجربهی بازی Rage 2 (به دلیل شباهتهایش به Borderlands)، تنها به دلیل نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه، آن را بوسیده و تا اطلاع ثانوی کنار گذاشتم. در واقع، نرخ فریم زیر ۶۰ به خصوص در بازیهای اکشن یا حتی عناوین داستان محور اول شخص، برای من در دستهی پیشنهادی قرار نمیگیرند و افت فریم نیز از خط قرمزهای من در تجربهی بازیها است. همچنین، بازیها از نظر بصری نیز باید به قدری زیبا باشند که از تماشای مناظرشان لذت ببرم. از طرفی دیگر، انجام مامویتهای تکراری نیز برای من بسیار آزار دهنده هستند.
امیرحسین رنجبر؛ نویسندۀ تحریریه و خبرنگار
جواب من به این سوال جنبههای متفاوتی دارد. به عنوان یک گیمر هاردکور که به تجربه خود در یک بازی اهمیت میدهم، دوست دارم از نهایت پتانسیل یک بازی استفاده کنم. به عنوان مثال اینکه رزولوشن بازی شفاف و باکیفیت باشد، همیشه تجربهی من را از بازی دلنشینتر میکند. برعکس رزولوشن، اهمیت زیادی برای فریم بازیها قائل نیستم و با ۳۰ فریم مشکلی ندارم، اما نمیتوانم افت فریم را تحمل کنم. پس در حالت کلی، میتوانم جواب این سوال را بله در نظر بگیرم! اینکه روی چه پلتفرمی بازی را تجربه کنم چندان برایم مهم نیست؛ مهم آن تجربهای است که از آن بازی دریافت میکنم. اگر بخواهم وارد جزئیاتی مانند سطح دسترسی به بازی و مسائل مختلف بشوم، در این بخش گیمر حساسی نیستم. به عنوان مثال برای شخص من، آپشنی جز Sensitivity در تنظیمات اهمیت خاصی ندارد. اما در نهایت رسالت واقعی یک بازی ویدئویی، ارزش تجربه و سطح لذت بردن از آن را مشخص میکند. اگر یک بازی آنقدر خوب و سرگرمکننده ساخته شود که گیمر را به صفحه نمایش میخکوب کند، آن وقت حساسیت گیمر کمتر میشود. برای شخص من نیز اینچنین است. با وجود حساسیتی که نسبت به مسائل گرافیکی دارم، در نهایت آن حس سرگرمکنندگی بازی است که موجب لذت واقعی من از آن اثر میشود. اصلا این همان چیزی که نینتندو را به موفقیت عظیمی رسانده است، یعنی تمرکز روی حس سرگرمی تا نمایش تصاویر صرفا زیبا. محدودیت، مانع لذت نیست؛ از بازی کردن همیشه لذت برده و میبرم.
حالا نوبت شما است. مشتاقانه منتظر پاسخهای شما به سوال مطرح شده هستیم.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
نظرات
اسم جالبی نیست ولی من هستمXD
البته بستگی داره
یه وقت هست یه بازی واقعا فاز میده ، وقتی یه بازی کیف میده بازی کردنش و جذابه برات ، دیگه مهم نیست که آقا روایتش فلانه ، فلان مکانیک گیم پلیش بهمانه و اینا
ولی وای به حال روزی که یه بازی اون قسمت کیف رو نداشته
یه جوری ازش ایراد در میارم کرکای سازنده بریزه:)
من بیشتر در مورد محتواها و فرانچایزهای بازی حساس افاده ای بودم؛همیشه دوست داشتم تمام یه بازی رو با تمام محتواهای اضافه،بسته های الحاقی و آپدیت ها و…بازی کنم و در کنارش تمام بازی هایی که اون بازی بهشون مربوطه یه طوری (حالا چه تو یه فرانچایزن یا…) رو بازی کنم…چون همیشه عاشق تجربه های زیاد (حتی بدون کیفیت) بودم و بیشتر از بازی وقت گیری و آزادی توی تجربه میخواستم تا کیفیت و گرافیک و،اینا…تهشم به لطف شرایط الان و وضعیت صنعت و اینا…خود گیم زدن رو ترک کردم..
آره هستم ۹۹ درصد گیما رو هیت میدم
سعی میکنم نباشم ولی هستم
وقتی گیم میزنم حوصله نقد و بررسی شو ندارم و بیشتر سعی میکنم لذت ببرم
مثلا همیشه وقتی یه بازی رو شروع میکنم بشدت ازش بدم میاد وقتی الدن رینگ رو شروع کردم همش به دنبال ایراد گرافیکی و گیم پلی بودم ولی انقدر بازیش کردم و برام واقعا لذت بخش بود ازش خوشم اومد و به اشکالاتی که قبلا گرفتم خندیدم
من که بخاطر سیستم ضعیف یدونه بازی هم با ۱۰۸۰ نرفتم و راضیم 😂
ولی یه چیزی هست که ازش بشدت متنفرم و اونم بهینه نبودن بازیاست…
یه چیز دیگه هم موند بگم اینه که اگه کسی سعی کرد بازی مورد علاقمو بکوبه و ازش بدش بیاد فرقی در من نمیکنه و نمیرم از بازی حمایت الکی بکنم
همین دیگه گپفا جالبی بود🙌
آیا شما یک گیمر ملانقطی هستید؟
خیر به شخصه با اکثر بازیا ارتباط میگیرم ولی اونطور نه که از تمامی آنها لذت میبرم، به شخصه واسه خودم پارامترهای خودمو دارم در صدر اون lore قوی و شخصیت پردازی عمیق قرار داره و بعد گیمپلی روان و لذت بخش بودن آن،لول دیزاین و گیم دیزاینشون و در آخر گرافیک و رزولوشن (البته فریم ریت تا وقتی مشکل بزرگی نباشه مهم نیست؛)
نکته اینکه چرا نویسندگان سایت یک عکس پروفایل درست و حسابی ندارن ؟
یکی پروفایل داره یکی نداره
عکس خودشون رو میزاشتن رسمی تر نبود ؟
یا حداقل یک لوگو ثابت با یک حرف انگلیسی وسطش که فقط حرف اول اسمشون توش باشه، و همه نویسنده ها و خبرنگار ها استفاده کنن و نسبت به درجه ای که دارن رنگ لوگو متفاوت باشه، اینطوری خیلی رسمی تر و شکیل تره تا اینجوری که یکی مشرقه یکی مغربه یکی هم اصلا تو باغ نیست و پروفایل نداره !!
با این کاربرایی که من دیدم در لحظه ای که نویسنده ها عکسشونو بذارن رو پروفایل انواع گیف و استیکر تو تلگرام عرضه میشه
مثل همیشه عالی
من توی این صنعت انچنان سخت گیر نیستم. به عنوان مثال شخص من که عاشق رزیدنت اویل هستم از نسخه های ۵ و ۶ این سری باز هم لذت میبرم. به خاطر اون عشق و علاقه نسبت به این سری هست که ازشون لذت میبرم. ولی اگه یه مباحثی پیش بیاد خب اذیتم میکنه و اونارو بیان میکنم. مخصوصا اگه اون مبحث درباره داستان باشه. خب من با پایان بیوند اصلا حال نکردم یا از دست یوبی به خاطر تحریف تاریخ کفری میشم. من توی هر سبکی بازی خوبی باشه بازی میکنم و سعی نمیکنم خودمو محدود کنم. برای همین نمیتونم دقیق بگم ژانر محبوبم چیه. در کل من زیاد چنین گیمری نیستم
درمرود گرافیک(چه فنی یا هنری) بازی باید زیبا به نظر برسه،حالا میخواد فقط چند تا تکسچر با کیفیت و نورپردازی خوب باشه چه میخواد از نظر هنری و آرت چشم گیر باشه،اگر هم گیمی در هیچکدوم از زمینه ها زیبا نیست حداقل نباید ugly باشه
.
گیمپلی هم حتما و حتما باید حس خوبی بهم بده و addictive باشه به طوری که من دلم نیاد دسته رو بذارم کنار.حالا میخواد عمق ظاهری و چمیدونم این جنگولک بازیا داشته باشه وقتی حس خوبی نده ازش خوشم نمیاد.مثلا ویچر ۳ گیمپلیش بقدری خسته کننده بود
که من بعد ۱۰ دقیقه بازی کردن میرفتم سراغ یه کار دیگه میلی هم به ادامه دادنش هم نداشتم.آخر سر هم گیمپلی گذاشتم ایزی که رومخم نباشه و داستانش حداقل بتونه منو جذب کنه(که کرد،کوئست بلادی برن باعث شد میخکوب بازی بشم)
.
هیچوقت اینایی که اسکرین شات میگیرن زوم میکنن رو گوشه های دیوار یا سایه های کرکتر تا ایراد فنی در بیارن رو درک نکردم،یا اینایی که از بازی لذت میبرن ولی برای چند تا مشکل دیزاین که خودشونم وسط بازی حسش نمیکنن هیت میکنن بازی رو.اینا کار منتقداست
.
هیچ اهمیتی به جوایز نمیدم.کلا ۲ تا کاربرد دارن
۱_شناخته شدن یه استودیو مستقل یا ایندی
۲_برا کل کل و بچه بازی هایی مثل کنسول وار
۹۹ درصد مواقع جایزه رو به یک شرکت شناخته شده میدن پس مورد اول هیچی.مورد دوم هم فایده خاصی نداره اونم هیچی
از این که یکی وسط بحث بگه “اون همه منتقد نمیفهمن و اون همه آدم خوششون اومده بعد تو فاز برمیداری میگی نه؟” متنفرم.وقتی یکی بحثو سمت متا یا جوایز میکشونه خودبخود ذهنم سمت این میره که جوابی نداره
.
منتقدا و جورنالیست ها دوزار نمیارزن.این خیلی بحثش طولانیه ولی ویدئو videogamedunkey رو درموردش ببینید اون تا حدی توضیح میده
ویچر۳ که همه اصرار دارن باید رو درجه سختیhard و بالاتر بری تا از گیم پلی لذت ببری رو گذاشتی رو حالتEasy؟
میدونی چرا میگن باید رو حالتhardبری چون اونجوری مجبوری از علامت های ویچری،روغن برای شمشیر،انواع بمب،انواع اکسیر و…درست استفاده کنی و فقط بزن برو جلو نباشی.
“هیچوقت اینایی که اسکرین شات میگیرن زوم میکنن رو گوشه های دیوار یا سایه های کرکتر تا ایراد فنی در بیارن رو درک نکردم،
هیچ اهمیتی به جوایز نمیدم.کلا ۲ تا کاربرد دارن
۱_شناخته شدن یه استودیو مستقل یا ایندی
۲_برا کل کل و بچه بازی هایی مثل کنسول وار
۹۹ درصد مواقع جایزه رو به یک شرکت شناخته شده میدن پس مورد اول هیچی.مورد دوم هم فایده خاصی نداره اونم هیچی
از این که یکی وسط بحث بگه “اون همه منتقد نمیفهمن و اون همه آدم خوششون اومده بعد تو فاز برمیداری میگی نه؟” متنفرم.وقتی یکی بحثو سمت متا یا جوایز میکشونه خودبخود ذهنم سمت این میره که جوابی نداره
.
منتقدا و جورنالیست ها دوزار نمیارزن.”
.
به شدت با این بخش های کامنتت موافقم. 👌👍
در اکثر بازی ها هستم و تقریبا سعی میکنم اثر و از هر نحو نقدش کنم برای خودم و بدنبال نکات قوت و ضعفش بگردم که البته رو نکات ضعف بیشتر وقت میزارم 🤔
تقریبا من هم نظر با آقای آرمان هستم خودم اون موقع که همه کنسول نسل ۶ یا همون ps2 داشتن من به دلیل نداشتن پول پدرم واسم یه سگا مگا درایو ۲ خرید و من اون موقع عموم بهم یه نیتندو ۶۴ داده بود که متاسفانه به دلیل بچه بودن زدم خورد خاکشیر کردم .و پدرم گفت حالا برات یه کنسول می خرم که سگا خرید من یه مدتی با این سگا بازی کردم بازی های مثل WWF_spider man _و… بعد بازم زدم اونو خراب کردم 😑 ولی یادمه اون موقع می رفتم جلو مغازه و ps2 که اون موقع ۳۰۰ تومن بود رو نگاه میکردم و چقدر حرص می خوردم ولی من با همون بازی های گرافیک پایین بازی می کردم و لذت میبردم تا اینکه عموم واسم ps1 خرید تو سال ۹۲ و کل تابستون داشتم بازی های مثل driver 1.2_spider man 2_F1 2004_SMAL _ CRASH BAHSو…. و تازه همین ۴ سال پیش کوچ کردم به نسل ۶ و تقریبا بازی های معروف نسل ۶ رو تمام کردم اونم تو دورانی که رفیقام ps4 داشتن و من ps2 و اینکه فریم واسه من فقط مهم هستش و گرافیک اگه بد ساخت نباشه رو میپسندم
برای من نه گرافیک خفن و نه متا مهم نیست
بیشترین اهمیتی که میدم ژانره
بدترین خاطرات گیمینگم از JRPG ها هست کارو بازی بشددت شمارو جذب میکنه بازی رو میخری و نصب میکنی در نهایت شروع میکنی به بازی کردن
مبارزات نوبتی و مکالمات مانگا محور و سامت بدون کارکترها و …. اولین چیزهایی هستن که میبینید
بار ها سعی کردم به این ژانر دوباره فرصت بدم ولی هر دفعه نتیجه یه چیز میشه
از اینا که بگذریم
اقای آرمان زرمهر
به نظرم یه مقاله از بازیهایی که متای پایین گرفتن ولی بشددت جذاب هستن بنویسید
یه اینجوری سوالی کردم تو گروها که چه بازی انجام دادید که ازش خوشتون اومده ولی بعدش فهمیدین متای خیلی پایینی داره
برای خودم beowulf the game یکی از این بازیها بود
بحث خوبیه
راستش در حالت نظر شخصی رو بخش خاصی از گیم گیر خاص ندارم و کل اثر، برام مهمه ( برآیند همه بخشها)
اما اگه بخوام نقد کنم، بر اساس چیزی ک بازی میخواد ارائه کنه بیشتر حساسم( یه مثال میزنم بهتر متوجه شید، مثلا بازی های تلتیل گیمپلی فضایی قرار نیست داشته باشن، اما چون قراره تمامی تخم مرغ هاشو تو سبد داستان بریزه، پس تو بازی هاش رو داستان خیلی حساسم) و به مراتب، گیمی که رو بخش خاصی مانور میده، رو اون بخش بیشتر حساسم
اما اگه قرار نباشه یه گیم رو یک بخش خاص فقط تمرکز کنه، بازم برام مهم نیست و موقع نقد ( مثل موقعی ک میخوام نظر شخصی بگم ) برآیند همشون برام اهمیت داره( خود اثر نه بخش های مختلفش جدا جدا یا بقول آقای کریمی point by point)
تو حالت نظر شخصی مهم ترین بخش برام ژانر بازیه دروغ نگم اینه اما از اجزای گیم خیلی تفاوتی برام نداره
ببنید این به چند مورد بستگی داره
من خودم اصلا و ابدا دوست ندارم که تجربه بازی رو بخاطر باگ و فریم ریت از خودم محروم کنم اما گاهی واقعا باید سختگیر بود
بعضی از بازی های خوب گرافیک کمی دارن مثل هیلو اینفینت یا نیر اتوماتا
بعضی از بازی های بد گرافیک بالایی دارن مثل ونگارد
در کل این به این معنی نیست که همه بازی های با گرافیک بالا بد هستن
نه بازی های شاهکاری مثل مدرن وارفی ریبوت و گاد و فورتزا و ردد وجود دارن که گرافیک بالایی دارن البته این گرافیک بالا شده دلیلی برای سازنده ها که از زیر ساخت داستان و گیمپلی خوب شونه خالی کنن
بله زیاد😅
بشخصه ایراد های زیادی از بازی ها میگیرم و کوچکترین چیزی اذیتم کنه همش با خودم غر میزنم و بهش گیر میدم. حتی در مورد بازی هایی که خودم میگم انتظار زیادی ازش ندارم ولی بعد اگه یه دو سه تا مشکل ریز داشت، ایراد میگیرم
سر guardians of the galaxy هم همینجور بود
هی به فیزیک موها، به تنوع دشمن ها، یه لحظه کوتاه افت فریم، یه باگ که همش یبار دیدم
در کل خیلی ایراد گیرم
گرافیک هیچوقت واسم مهم نبوده یعنی اگر خوب میشده که چه بهتر اگرم که نه بازم به تجربم صدمه ای نمیزده
گیم پلی داستان و روایت مهمترین ارکان بازی برای من هستن و تفاوتی هم نداره که به صورت سینماتیک باشن یا دیالوگ های in-game (بدون انیمیشن و کات سین )
بیشتر از هرچیزی نقش منفی داستان نظرم رو توی بازی جلب میکنه باید بسیار عالی شخصیت پردازی شده باشه و یا حتی اگرم کم بهش پرداخته باشه به صورت عالی این کارو کرده باشن مثل شخصیت ورجیل توی دی ام سی یا مایکا و داچ توی رد دد که ۲ تای اخر به بهترین شکل پرداخته شده بودن
بعد از اون ها فضاسازی بازی واسم خیلی اهمیت داره بازی هایی هستن که با اینکه بیشترین طرفدار هارو دارن بازم به قول معروف به دلت نمیشینن ! یه فضاسازی ای که حتی walk توی بازی برات خاطره انگیز و لذت بخش باشه مثل Hades – Read Dead – Path Of Exile و …. که از یاد نمیرن و همیشه یه حس خاصی ازون فضاش توی ذهنت باقی میزارن
از ابتدا با پی سی شروع کردم و احتمالا تا اخر کار هم با همین پیش خواهم رفت طرفدار تمام سبک ها هستم بجز سبک های ورزشی و اسپورت به متا انچنان اهمیتی نمیدم ولی نه انقدر هم که قرمز باشه
فریم ریت تا حدی که زیاد اذیت نکنه بیاد پایین هم واسم مهم نیست
منم فکر نکنم باشم ۳۰ فریم و حتی افت فریم هم واسم خیلی مهم نیست نکه بدم بیاد بازی رو ۶۰ یا بالاتر انجام بدم ولی هیچوقت نشده و نخواهد شد که یه بازی رو واسه افت فریمش تجربه نکنم.بازی گیم پلی باحالی داشته باشه گرافیک بازی هم واسم مهم نیست که چطور باشه در باره متا هم فقط میتونه در حد خرید بازی روز اول یا صبر کردن واسه ارزونتر شدن بازی رو تصمیمم تاثیر داشته باشه
در رابطه با تنظیمات گرافیکی باید بگم که اصلا بهش کوچیکترین توجهی نمیکنم و خودم روهم درگیرش نمیکنم ، چه زمانی که PS4 بازی میکردم چه همین الان. یعنی کلا سراغ این بخش تو هیچ بازی ای نمیرم و تنظیمات روشنایی و کنتراست بازی رو رو درجه ی “متوسط” میزارم ، اگه زیرنویس دار باشه زیرنویسشو فعال میکنم و تمام… در رابطه با بازی هم در درجه اول “سرگرم کننده” بودن و تکراری نشدن ایونت ها و حس مبارزات و در درجه ی آخر موسیقی متن بازی و اون وسط مسطا هم گرافیک و جلوه های بصری و غیره رو برای خودم اولویت قرار میدم. کلا زیاد سخت گیر نیستم از حیث پلی دادن…
ملا نقطه ای؟؟؟ یه لحظه فکر کردم بچه های کاشان تیتر رو انتخاب کردن.رخخخخخ
بین متن های بالا بیشتر ازهمه با آقای زاهدی موافقم بخصوص درباره مبارزات god,tlou2 که به واقعگرایانه بودن گیم پلی اصرار دارن.
بنظر خودم هم بازی زیر۶۰fps برام یک جوری شده اصلا نمیتونم اون لذت کامل رو ببرم قبلاً که نمیدونستم fpsچیه برام مهم نبود اما وقتی تو بازی مثل الدن رینگ از حالت ۶۰fpsبه حالت 4k جا به جا کردم انگار یک لنگر افتاده رو چشم هام.
خلاصه اونی که این فریم رو داد دست ما بازی زیر ۶۰ فریم رو داد دست ما میخوام بلندش کنم از رو صندلیش بگم همین کنسولو، نه منظورم این نبود میخواستم بگم برادر من کاش نمیگفتی فریم چیهxd🤣🤣🤣.تو بحث طراحی مراحل هم مثل آقای کریمی منقد (سرسخت ردد۲) نیستم راستش خیلی سخته برای بازی که داستان خطی داره جهان باز غیر خطی در سطح الدن رینگ یا زلدا درست بکنی و برای من مهم نیست که بازی AتاBباشه یانه به هر حال لذت میبرم.
این موضوع کاملاً به تصمیم سازنده یعنی راکستار حول Direction بازی بر میگرده و ممکنه GTA VI رویکرد کاملاً متفاوتی داشته باشه و به مذاق من بیشتر خوش بیاد تا شما. با همین سیستم و کارگردانی کنونی، کاملاً حرف جنابعالی درسته مبنی بر این که RDR 2 نمیتونست آزادی عمل ارائه بده. rdr 2 تاکید بر این داره که صحنهها پرجزئیات باشن، و مدام کاتسین ضمیمه شده باشه به بازی و اگر قرار باشه ۵ روش برای ورود به یک عمارت وجود داشته باشه و هر کدوم کات سینی جداگانه داشته باشن (به همین روال کل بازی چند خطی باشه از دید دیزاین مرحله)، سازنده باید یه ۱۶ سال دیگه به توسعه اضافه کنه. اما موضوع اینه که حرف از آزادی عمل که به میان میاد، کل پروسه ساخت یک بازی زیر و رو میشه، مشخصاً اون آزادی عمل در قالب کنونی rdr 2 نمیگنجه و برای رسیدن بهش نیاز به یک ریبوت کارگردانی داره. دایرکشن کنونی بازی گیممحور نیست، بلکه سینما محوره. دیزاین قدیمی راکستار در مورد gta 3 و San Andreas دایرکشن متفاوتی داشت و بیشتر گیم محور بود تا سینمامحور. تا حد خاصی، آزادی عمل در به پایان رساندن ماموریتها ارائه میداد با توجه به زمان خودش. ترجیح من بر اینه که بازیها روی مدیوم خودشون تمرکز کنن تا سینما. این وسط یه Core به نام گیمپلی وجود داره که هر وقت در اولویت بوده سرگرمی بیشتر به ارمغان اومده، برای همینه که خیلی از گیمرها بازیهای کلاسیک رو فان تر میدونن و در حال حاضر اگرچه گیمینگ رو زیباتر اما المان سرگرمکنندگی نسبت به ۱۵ ۲۰ سال پیش رو کمرنگ میبینن. با پیشرفت انجینها، طراحی حالات چهره و تعامل بیشتر کاراترها از نظر بصری و … صنعت گیم به سمت سینمایی شدن رفت، اما چون نمیتونه تعادلی بین گیمپلی و سینماتیک شدن آثار به وجود بیاره، میگیم گیمینگ به بلوغ نرسیده در حالی که چند دهه هست سینما بلوغ خودش رو رد کرده.
+ الدن رینگ و زلدا داستان خطی دارن، الدن رینگ برای پایانهای مختلف فقط باید کوئست از قبل انجام داده باشید، و با هر آیتمی که در انتهای کوئست انجام دادید، توانایی رقم زدن یک پایان جدید رو خواهید داشت. بنابراین بازی چندان چند شاخهای نیست از دیدگاه داستان و فقط در یک نقطه همه چیز قابل تغییره. واژه درست رویکرد «سینماتیک» و «دیزاین مرحله خطی یا غیر خطی» هست. بازی RDR 2 رویکرد سینماتیک و دیزاین مرحله خطی داره در حالی که وعده آزادی عمل میده که یک Illusion از آزادی عمل به حساب میاد، آزادی عمل واقعی اینه که گیمپلی دست شما رو باز بذاره، این که داخل کمپ اصلی ۵ تا مینی گیم طراحی کنی یا کلی Activity جداگانه دیزاین کنی آزادی عمل پوشالیه، اما این که چندین روش خلاقانه و پویا برای RAID و رسیدن به هدف وجود داشته باشه، آزادی عمل واقعیه.
این دو پاراگراف رو نوشتم که بگم چرا یه عده که احتمالاً بخش کثیری از گیمرها رو هم شامل نمیشن (نمیشیم) ممکنه با rdr 2 ارتباط برقرار نکنن، صرفا برای این بود که توضیح بدم خیلیها میخوان رشد این صنعت رو در CORE خودش ببینن نه گرایشش به سمت سینما. به نظر من تا زمانی که گیمینگ به سینما بسنده کنه، همه چیز پرزرق و برقتر و خوشکلتر میشه، اما هیچ پیشرفتی داخل اون هسته اصلی گیمینگ نمیبینم اما به محض این که تمرکز خودش رو از سینماتیک شدن به سمت گیمپلی ببره بازیهای Groundbreaking واقعی خلق میشن که تا سالها قراره ازشون الهام گرفته بشه، مثل دو جین از بازیهای نینتندو. برای همینه که in general بازیهای سینماتیک رو برای پیشرفت و انقلاب در گیمینگ جدی نمیگیرم و متوجه نمیشم چرا عدهای RDR 2 رو تاثیرگذار روی «گیمینگ» خطاب میکنن. در طول تاریخ گیمینگ بالای ۹۰ درصد بازیهای Insipring و Revolutionary گیمپلی محور بودن و از سینما دوری کردن. این تضاد و کشمکش بین رویکرد سینمایی و گیمپلی محور ممکنه مدیوم سومی هم به وجود بیاره: سینما، «؟»، گیمینگ. خیلی از خالقان بزرگ بر این عقیده هستند که گیمینگ و سینما به شکل والا نمیتونن با هم ترکیب بشن و این رویارویی روزی به سومین مدیوم ختم میشه.
بنابراین، صد البته میتونم درک کنم rdr 2 یک بازی عالی با یک فیلمنامه درگیرکننده (شاید بهترین فیلمنامه بین بازیها) باشه، اما این تاثیرگذاری بازی روی صنعت گیم رو که خیلیا ازش صحبت میکنن هیچوقت قابل درک نیست. تفاوت زیادی بین یک بازی با جزئیات زیاد و کرانچ فوقالعاده با هدف ارائه کیفیت بصری بینظیر وجود داره با اثری که مسیر دیزاین یک بازی ویدیویی رو تغییر داده و قراره Inspiring باشه. هیچ چیز Inspiringیی و تاثیرگذاری (برای صنعت گیم و developerهای دیگه) در مورد rdr 2 وجود نداره. In fact بازی تا حدی inspiring نیست که تنها بخش ویژه بازی که باید ایستاده براش دست زد جزئیات زیاد و کیفیت بصری خیرهکنندهاس که هیچ استویدیویی غیر از خود راکستار توانایی دستیابی بهش رو نداره در قالب یک اوپن ورلد بزرگ.
منظورت از همین کنسول رو همین چرخ خیاطی بود دیگه 😁😂🤣
نه من چون گیمرم دسترسی به چرخ خیاطی ندارم ولی کاربرد همون چرخ خیاطی رو برام داره مهم نیته.
بنظرمن اولین اصل در بازی بحث فنی است. بازی که میکنم نباید لگ و باگ و افت فریم و کرش و فریز و تاری تصویر داشته باشه. بهترین گیمپلی جهان رک داشته باشه تا مشکل فنی باشه دوزار نمیارزه. برعکس بازی از لحاظ فنی خوب و بهینه باشه بدترین گیمپلی هم داشته باشه حداقل چند ساعت نگهت میداره پا خودش.
تو این صنعت گیم خودم متاسفانه آدم سخت گیریه ام و وابسته به گرافیک و گیم پلی هستم طوری که که الان گیم قدیمی الان پلی بدم فکر نکنم لذت ببرم هرچند بعضی از گیم با اینکه گرافیکش شون قدیمی ولی لذت ازشون میبرم( رزیدنت اویل ۴ ،دووم کلاسیک و سه گانه متال گیر) ولی خب اونم در حد چند ساعت به شخصه با گیم که خیلی عجیب غریب که نمونه اش شبیه اش نیست بیشتر حال میکنم و دلیل دوست داشتن آثار مثل دث استردینگ و بازی ها رمدی همینه اینکه عجیب غریبه و همه سبکی من دوست دارم ولی این چیزی که منو اذیت میکنه تکراری شدن ی گیمه که نمونه حاضرش همین یوبی سافته هیچ خلاقیت و ریسک رو گیمش انجام نمیده و صرفا محیط گیمشو عوض میکنه حتی تغیر به روایت داستان نمیده به شخصه این منو اذیت میکنه
بنده سعی می کنم تمام ایراد های یه بازی رو یک ساعت اول بازی پیدا کنم.
نه برای اینکه ازش بدم بیاد.
برا اینه که بعد از اون توقع ام رو تو اون زمینه ها از بازی بیارم پایین که ازش لذت ببرم.
با همین روش تونستم از خیلی بازی هایی که مردم حتی اونا رو یه بازی بد می دونستن لذت ببرم.
شما هم امتحان کنید.
بنده اگر شخصیت بازی دوست داشتنی باشد خوشم میاد کلا باید باشخصیت اصلی ارژبات برقرار کنم وعاسق cjومامور۴۷و حتی ایوور تو والهالام
نسبتا بله
یک چارچوب مشخص خیلی محدودی از گیم ها قابل انتخاب اند برای من(از نسل هشت به بعد اینطوری شد)
به شخصه برای من گیم پلی و سبکش از همه چیز مهمتره(داستان به علت زبان ضعیف در درجه آخر)
به عنوان مثال اگر شما یک سبک رو دوست نداشته باشید و نتونید با اون ارتباط برقرار کنید هر چقدر گیم پلی و لول دیزاین و…. عالی داشته باشه نمیتونید لذت ببرید(واضح ترینش در بین گیمرهای ایرانی گیم های کاملا ژاپنی برای خیلی از افراد مثل ni no kuni و پوکمون و پیکمین(این یکی نمیشه گفت هیچ المان گیم غربی رو نداره) و امثال زیاد)
یا به عنوان مثال یک بازی در همه چیز به جز گیم پلی قوت داشته باشه باز هم نتیجه خوبی نیست مثل tke gunk و مثال های زیاد دیگر
برای من شخصی ترین چارچوب نداشتن معما هستش که به علت زبان ضعیف قادر به حل خیلی هاشون نیستم
در کل سبک هم برای من به شخصه برخی زیر مجموعه های مهم سبک اکشن(پلتفرمر و مترویدینیا و اکشن پلتفرمر فقط) و اسپورت و ریسینگ هستش
مهمترین مسئله ایی که باعث میشه یک بازی برام خیلی تو کانون توجه قرار بگیره کرکتر اصلی بازی هست بسیار مورد مهمی هست مثلا بازی لست ۲ نصف محبوبیتش برام کرکتر الی هست اصلا دیدن الی چه در لست ۱ و چه در لست ۲ باعث میشد من دیگه به هیچی فک نکنم و کاملا در مسیر بازی قرار بگیرم یا مثلا بازی بیاند تو سولز همینکارو بازی الن پیج در نقش جودی با من کرد البته استثنایی ها وجود دارن در بازی ها که گاها کرکتر حرف نمیزنه ولی تجربه ایی غنی در مقابل شماست چه از حیث اتمسفر و چه گیمپلی مثلا بهترین مثال براش بلاد بورن هست قدم زدن در شهر یارنام به قدری خاص و دلهره اور بود که شهر یارنام خودش تبدیل به مهمترین کرکتر بازی شد ، من هرگز درگیر گرافیک و افت فریم و این مسائل نبودم دوره هایی تو زندگیم داشتم که با شبیه ساز سگا گذروندم و انقدر به من کیف میداد اصلا متوجه گذر زمان نمیشدم مثلا بازی toy story در شبیه ساز سگا که بعد از سالها بازیش کردم به قدری به من کیف داد که گفتنش قابل وصف نیست بنابراین به عقیده من لذت بردن از گیم هیچ محدودیتی نداره
.
از بازی هایی که میوفتن داخل چرخه تکرار واقعا بیزارم مثل فارکرای های یوبی سافت با اینکه خط اصلی داستانی بازی کلیشه ایی هست ولی جالبه اما تکراریه تکراری 😬 از اونجایی که مدتی طولانی هست بازی میکنم این مسئله برام خیلی به چشم میاد همچنین از بازی هایی که با واقع گرایی میخوان اهدافشون رو به گیمر ها بازگو کنند بیزارم دو نمونه معروف اون رد دد ردمپشن ۲ هست و دث استرندینگ واقعا نتونستم ادامه بدم و برام ممکن نبود بازی کردنش ، روند کند گیمپلی و افتادن اون در چرخه تکرار برام واقعا ازار دهنده هست
.
به خاطر وقت کمی که دارم سعی میکنم بازی های خیلی مهم و بزرگ رو بازی کنم و از اون اول گیمر شدنم یک بازی رو زوم میکنم و تا تموم نکنم ولش نمیکنم ، اینکه چند بازی رو به طور همزمان پیش ببرم اصلا نمپسندم.
.
برند برای من در ویدیو گیم هیچ وقت اولویت نبوده همیشه بازی ها بودن که برام تعیین کننده بودن الان نسل ها هست که بازی میکنم و پلتفرمی نبوده که نداشته باشم برند پرست نیستم ولی تا پلی استیشن همینطور ادامه میده تا اخرش باهاش هستم حقیقتا با کنسول پلی استیشن گیمر بودن برام خیلی هیجان انگیز تره هم نوستالژی هست برام هم اثار عالی و با کیفیتی ارائه میده .
.
افاده ایی بودن یا نبودنم گفتنش با شما ، خودم که فکر نمیکنم باشم 😁
یویو
من نبودم… فکر کنم خیلیا نبودن اما با گذشت زمان و مسائلی مثل نبود زمان (مشکل خودم) و شاید کمتر شدن علاقه این مسئله پیش میاد… خیلی بازی ها رو شروع می کنم اما بعد از نهایتا ۸ ساعت بیخیالشون میشم.
من بله تاحدودی نسبت به قبل میشه گفت گیمر نرمالی نیستم
البته نمیدونم من چون سنم داره بیشتر میشه و وقتم کمه اینطوری شدم یا بازیا واقعا اون لذت سابقو ندارن
بازیای جهان باز و نقش آفرینی اصلا حسشونو ندارم
مراحل تکراری فرعی و روال کند و اینا
همه بازیا دارن به این سمت کشیده میشن
الان ویچر من نمیگم بده ولی واقعا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
من نسل ۶ خیلی بازیای کمی تجربه کردم ولی خب ازشون راضی بودم
نسل ۷ واقعا برام فوقالعاده بود اکثر بازیا رو دوست داشتم
نسل ۸ هم بازی خوب کم نداشت ولی خب این روال سمی بازیای کسل کننده خیلی گریبانگیر خیلی از عناوین شد
خدا سونی رو حفظ کنه که به بازیای داستانی اهمیت میده
مکس پین
بتمن
توم ریدر
آنچارتد
نیدفوراسپیدای نسبتا قدیمی
گاد آو وار
مس افکت ۳
و …
واقعا
مصطفی زاهدی بخش اول صحبتش حرف دل منم بود، واقعا چقدر به یه سری ها حسودیم میشه عین زمان قدیم خودم از بازی هایی لذت میبرن و اما من نمیتونم و مدام درحال ایرادگرفتن و غر زدنم… تمایلم به بازی های اکشن ادونچر بشدت کم شده و از اون طرف گرایش به بازی های ایندی خاص یا RPG بشدت افزایش داشته. یه زمانی سر بازی های سینمایی سر و دست میشکوندم بخصوص با تغییر نسل و اومدن بازی های تازه ای مثل گیرز یا کد های جدید، شیفته ی اونا بودم اما الان وقتی یه بازی صحنه های سینماتیک زیادی داشته باشه حرصم در درمیاد. این که یه صحنه از پیش تعیین شده رو بازی کنم اصلا حالب نیس، از این جهت بازی های RPG واقعا تنها دلیل موندنم تو دنیای گیم هستن. رو مباحث فنی زیاد اهمیت نمیدم، فریم ریت همین که باعث چشم دردم نشه کافیه، رو کیفیت تصویر یکم حساسم برام مهمه که کیفیت خوبی رو ببینم. سه عامل گیم پلی عمیق، آزادی عمل بالا و لول دیزاین، مهم ترین مسائل برام داخل یه بازی هستن.
من هنوز بازی های نسل ۶ رو هم تجربه میکنم (vtmb مثلا)
مشکلی با بازی هایی که گرافیک پایینی دارن هم ندارم و هیچوقت گرافیک برام مهم نبوده.
بیشتر محتوای هیجان انگیز برام مهمه بازی هایی که محتوای زیادی دارن و جوری ان که محتواش تکراری نمیشن خیلی حقن یک نمونش اسکایریم که بهترین بازی ایه که تو زندگیم پلی دادم.
نه ، شاید خیلی نه
مثلا از بعضی بازی ها خیلی لذت بردم ، نمونش ترنسفورمرز رایز اف د دارک اسپارک ، شاید ده بار تا الان تمومش کردم و شاید باز وسوسه بشم برم یه دور دیگه بازیش کنم ، ولی خیلی ها از این بازی خوششون نیومده ، راستیتش شاید به خاطر کم تجربه بودنم باشه ، اما واقعا دوست دارم همین حسو تا وقتی که زنده ام داشته باشم، یعنی از هر بازی لذت ببرم .
در مورد گرافیک هم باید بگم با اینکه نسبتا سیستم خوبی دارم، اما اصلا از تجربه عناوین خیلی قدیمی دست نمیکشم ، برخلاف خیلی ها.
البته بگم که بازی ها با توجه از لذتی که بهم میدن برام طبقه بندی میشن ، اما نه اینکه مثلا از فلان بازی خیلی بدم بیاد ، حتی یسری گیمایی که اخرش مجبور شدم نصفه کاره حذف هم بکنم رو هم دوست دارم ، چون کل بازی رو داشتم با عشق میرفتم جلو و بعدش گیر کردم و اخرم اشفته شدم ، تو نینجا گایدن زامبی همین اتفاق افتاد ،مخصوصا که مرحله اخرش دیگه دکمه های موسم رو به گاردریل داده بود…البته شاید دوباره رفتم و کلک کار رو کندم…
اهان یه محدودیتی برای بازی هام وجود داره … اینکه توش هرچیزی مرتبط با انیمه وجود داشته باشه😂😂😂 البته در مورد بعضی ها انقد سختگیر نیستم اما یسری ها انگار خود انیمن
عه وا
من اصلا گرافیک و این چیزا برام مهم نیست چون وقتی هم گرافیک رو روی نهایتش هم میزارم هیچ تغییری احساس نمیکنم😂 تفاوت گرافیک یه بازی پلی ۱ و بازی پلی ۴ رو فقط میتونم بفهمم،و نمیدونم چرا ولی از بازی های قدیمی تر بیشتر خوشم میاد
من زیاد سخت گیر نیستم
اگه بازی متوسط هم باشه می تونم تحملش کنم
بازیهای سینمایی اصالت گیم و معنی بازی کردن رو از بین میبرن و وارد یه شاخه دیگه از سرگرمی میشن که نمیشه بهش گفت بازی کردن. بازیهای سینمایی آدمو یاد وقتی میندازن که دستگیره غیر فعال رو دست بچهای فامیل میدی اینطور حسی به آدم میدن .دلبندم رسیدی اینجا این دکمه ای که میگمو بزن وای تو بازی کردی آفرین
من رو کیفیت و گرافیک بازی نسبت به سبک استایلش ، و سالی که منتشر شده حساسم
روی گیم پلی بازی زیاد سخت گیر نیستم ، همین که استاندارد طراحی شده باشه کافیه ، (چون گیم پلی تنها چیزیه که فقط تو بازی ها هستش)
موسیقی و طراحی مناطق خیلییی حساسم (“:
روی محتوای بازی هم حساسم ، مثلا یه وسواس شدیدی دارم که حتما باید همه DLC های یه بازیو داشته باشم
یا بازی محتواش زیاد باشه ، البته زیاد شدن محتوا این نباشه که چند تا مرحله فرعی رو کپی پیستش کنن باشه ، واقعا بازی پر و پیمون باشه مخصوصا اگه جهان باز باشه
از همه اینا مهمتر داستان بازیه ،
حالا یه چند تا گیم میگم که خیلی ازشون خوشم اومده
گوست اف سوشیما
لست اف اس ۲ و ۱
سری هیلو
سری gta
Red dead2
بلاد بورن و سکیرو
سری سونیک 😄
مکس پین ۱ و ۲ و ۳
سری مورتال کمبت
سری لگو 😅 مخصوصا همین جدیده که خیلی خفن شده
Katana zero
فورتنایت 😐✌
الدن رینگو خیلی دوست دارم بازی کنم هنوز نتونستم برم سمتش
لعنت بر ۹۹ درصد بازی های اکشن آرپی جی که سیستم مبارزاتشون حال آدمو بهم میزنه
از مس افکت۱ و ویچر بگیر تا سری فالوت و دئوس اکس…
دئوس اکس کجاش گیمپلیش بده؟مکانیکای مخفی کاری بازی عالین.احتمالا از گان پلیش انتظار دووم داشتی که درکت نمیکنم
کی انتظار دووم داشت؟
گان پلی دئوس اکس اینقدر داغونه که باید با فالوت مقایسه بشه نه دووم
خب بازی مخفی کاریه مثل اینه من بگم گان پلی هیتمن در حد مکس پین نیست :/
دیس آنرد هم مخفی کاریه ولی با سیستم مبارزات به شدت لذت بخش
متال گیر هم مخفی کاریه ولی گان پلی چندبرابر بهتری داره…
درضمن خیلی از اوقات اکشن میشه و نمیشه مخفی کاری کرد مثل موقعی که انتخاب میکنی طرفو بکشی ناگهان بازی وارد گان پلی تهوع آورش میشه😷
بازم خراب کردی،میتونی کل بازی رو کاملا مخفی کاری بری خودم هم انجامش دادم.گان پلی اش هم بد نیست متوسطه تو برا چند تا شرایط خاص(که اوناهم میشه مخفی کاری رفت) گان پلی دووم و هیلو میخوای مشکل خودته 🙂
1__اول بگو دقیقا راجب کدوم نسخه حرف میزنی چون هدف هیت من بیش تر نسخه اول این سری(deus ex 2000) هست(هر چند که گان پلی بقیشونم تعریفی نداره)
2__سری دئوس اکس هر کدومشون چندتا باس فایت دارن اونوفت چطوری کامل مخفی کاری رفتی؟بازی چندتا ساب ژانر داره که یکیش مخفی کاریه؛شوتر سوم شخص یکی از ساب ژانرهای این بازی که در اون افتضاح عمل میکنه
3__آیا گان پلی مس افکت۲ نسبت به زمانش در حد عالیه؟نه؛ولی من ازش ایراد نگرفتم چون لذت بخش هست و اونقدر بد نیست که فرد رو از بازی کردن منصرف کنه ولی دئوس اکس نتنها گان پلی لذت بخشی نداره بلکه عذاب آور هم هست
۱_من درمورد بازی های جدید سری یعنی human revolution و mankind divided صحبت میکنم،هرچند نسخه اول هم مال ۲۲ سال پیشه خیلی نمیشه ازش انتظار داشت
۲_باس ها کلا ۴ ۵ تان اوناهم میتونی بدون نیاز به فقط شوتینگ بری،مثلا نارنجک یا چیز دیگه ای پرتاب کنی راه زیاد هست براش
بنظرم اینکه بیایم خیلی رو همچی ریز بین باشیم اشتباهه
از وقتی یادمه با کوچیک ترین بازی ها سرگرم بودم و مهم نبود برام چه پلتفرم باشه (آتاری ،سگا ،نیتنندو،پلی وان،پلی دو ایکس ۳۶۰)
فقط لذت
سره همین که دیگه برام مهم نیست بازی چی هست چی نیست نمیرم نقد های گیمو بخونم یه نکا میندازم میبینم نمره خوب دادن پس بهتر لذت میبریم نمره کم دادن اشکال نداره نقطه نظرا فرق داره احتمالا بیشتر لذت هم میبرم
BTW خیلی سخت گیری نکنید فقط خودتون بنظرم اذیت میشید و اون ایده آل گرایی هم بهتره کنار بزاریم بره
من کلا داستان و شخصیت پردازی برام خیلی مهمه چون این دوتا موضوع بنظرم یه بازی رو موندگار میکنن که بازی برای افراد مختلف خاطره ساز بشه و در یاد ها بمونه خیلی سخت گیر نیستم ولی بعضی از بازیارو که بازی کردم انتظارم خیلی رفت بالا ولی بهرحال سعی میکنم هر بازی رو تو ژانر خودش و با توجه به چیزی که میخواد باشه بسنجم مثلا سکیرو کامل گیم پلیه یعنی سازنده ها تمام توانشون و گذاشتن که گیم پلی بازی رو به رخ بکشن که موفقم بودن برای همین داستانی مثلا در حد لست و رد دد ازش انتظار ندارم با اینکه داستانشم خوبه بنظرم کار منطقی اینه که ببینیم هر بازی هدفش چیه یعنی توی چه بخشی میخواد خود نمایی کنه و طبق اون بسنجیمش و سعی کنیم دنبال ایراد گرفتن الکی نباشیم
نه من فقط برده جوایزم…هرچی میخواد باشه واسه من فرق نداره فقط به نمرات و تعداد جوایز نگاه میکنم.
سرچ گوگل:
ملانقطی یعنی چه؟
آخه این دیگه چه کلمه ای بود که استفاده کردین؟
تو مقاله هاتون کلمه هایی بذارید که روون باشه متن
ملانقطی !!!!!
تیتر باید جذاب باشه
ملانطقی تیتر رو جذاب کرده و بامزه هم هست استفاده از این کلمه و کلیک بیته
در کل مشکلی نیست استفاده از اینجور کلمات تو تیتر های این مدلی
من هم هستم.
از قدیم و همیشه بودم . از زمانی که اتاری ۲۶۰۰ و famicom بازی میکردم تا sega و Playstation
همیشه دنبال بازیهایی با بهترین گرافیک بودم و بازیهای ساده رو اصلا سمتش نمیرفتم . اگه یه بازی میخریدم و میدیدم گرافیک قابل قبولمو نداره پرتش میکردم بیرون . اگه ببینم در ساخت بازی مورد علاقم در زمینه گرافیک و فریم ریت کم کاری شده اعصابم خورد میشه و باعث میشه اون لذتی که باید رو ازش نبرم . بازی جدیدی که میاد دنبال نرخ فریم و مقایسه گرافیکش با نسخه های قبلی یا بازیهای مشابهم و در سایتها و انجمنها و پیجهای مختلف دنبال عکسها و ویدئوهای مقایسه و تحلیل فنی میگردم . به هر وسیله ای که شده اعتراضمو نسبت به کیفیت بد بازی به گوش سازنده ها میرسونم . نرخ فریم استاندارد برای من شصته و بازیهایی با نرخ فریم سی مخصوصا ریسینگ غیرقابل قبوله . به عنوان مثال شش ساله دارم به این و اون ثابت میکنم که تکن ۷ کیفیت افتضاحی داره و از نسخه های قبلی زشت تر به نظر میاد . طراحی چهره وحشتناک ، بافتهای رنگ پریده و نورهای غیرطبیعی . این مسائل هم جز اعصاب خوردی چیزی برام نداشته .
ملانقطی غلطه ❌
ملالغطی درسته ✅