نقد و بررسی بازی Greak Memories of Azur؛ بازگشت به سرزمین مادری
در ورزش فوتبال، همیشه بازیکنهایی وجود دارند که بسیار تاثیرگذار بازی میکنند و آنطور که باید دیده نمیشوند، این بازیکنها گرچه تیمشان را از باخت و موقعیتهای حساس نجات میدهند، اما هیچ نوجوانی پوستر آنها را بر روی دیوار اتاقش نصب نمیکند. سبک پلتفرمر در صنعت بازیهای ویدیویی، دقیقا همین موقعیت را نزد گیمرها دارد و با اینکه امروزه در زیر سایه بسیاری از سبکهای دیگر قرار گرفته است، اما همچنان استودیوها و بازیسازان آثاری جذاب در این سبک خلق میکنند که قدرت آن را دارند تا ساعتها گیمر را سرگرم کنند. عنوان Greak Memories of Azur اثر استودیوی Navegante Entertainment یکی از جدیدترین بازیهای پلتفرمر و ماجراجویی است که در ادامه به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت. نکته جالب درمورد این بازی، وجود المانهای نقشآفرینی است که بازی را اندکی از حالت سادگی درآورده و جذابیت بیشتری را به آن افزوده است که در ادامه بهطور مفصل تمامی این موارد را بررسی میکنیم. اگر به بازیهای پلتفرمر علاقهمند هستید، حتما در ادامه با گیمفا همراه باشید.
بازگشت به سرزمین مادری
مثل همیشه در ابتدای مقاله به بررسی داستان بازی میپردازیم و سعی داریم تا آنجایی که امکانش هست و بدون اینکه چیزی از داستان اسپویل شود، جنبههای مختلف این بخش را بررسی کرده و خلاصهای از داستان بازی را برایتان روایت کنیم.
برای سالها، نژادی از موجودات به نام Courines از سرزمین مادری خودشان محافظت کردند و اجازه ندادند تا بیگانهای سرزمین آنها را کوچکترین تهدیدی بکند، اما هر سلسلهای روزی به نابودی کشیده میشود و حتی قدرتمندترین آنها نیز از بین میروند. دشمن اصلی Courinesها، یعنی اورلاگها، برای سالها تلاش کردند تا این سرزمین را تصرف کنند و هیچوقت موفق نبودند، اما در یکی از روزها، اورلاگها با کمک نیرویی ناشناخته و فوقالعاده قدرتمند، به سرزمینی که سالها طمع تصرفش را داشتند حمله کردند و بسیاری از Courniesها را به قتل رسانده و در نهایت سرزمین را مال خود کردند.
در این بین Greak، شخصیت اصلی داستان، با استفاده از چاشنی شانس توانست جان سالم به در ببرد و از سرزمین مادری خودش فرار کند، اما فرار از صحنه جنگ، پایان ماجرا برای Greak نبود و او متوجه میشود که خواهرش Adara به اسارت اورلاگها درآمده و تصمیم میگیرد که خواهرش را از این مخمصه نجات دهد. اما با توجه به وضعیت جسمانی Greak، او نمیتواند خواهرش را نجات دهد و در جنگلی تاریک، بیهوش و رو به موت رها میشود. بعدها Greak در یک کلبه چوبی در یک کمپ بیدار میشود و روحش هم خبر ندارد که کجا قرار دارد و چه اتفاقی رخ داده است. او پس از صحبت با بعضی از اعضای کمپ، پی میبرد که افراد این کمپ همگی بازماندگان جنگ اخیر هستند و خودشان را برای بازگشت به سرزمین مادری و نابودی اورلاگها آماده میکنند. Greak که تشنه انتقام است، به اعضای کمپ میپیوندد و تصمیم میگیرد تا آنها را برای رسیدن به هدفشان یاری کند و در سوی دیگر برای یافتن خواهرش Adara نیز هرکاری که از دستش برمیآید انجام دهد.
این خلاصهای از کلیات داستان بازی بود و همانطور که متوجه شدهاید، داستان بازی روایتگر شخصیتی کوچک و جوان بوده که تشنه انتقام است و هر کاری میکند تا به هدفش برسد. یکی از نکات مثبت داستان بازی، روایت پیوسته و منطقی آن است، یعنی شما هیچوقت در حین بازی به خود نمیگویید که چرا Greak به دنبال انتقام است، بلکه با دیدن اتفاقاتی که برای او رخ داده، این حق را کاملا به او میدهید تا به فکر نابودی اورلاگها بیفتد. پس میتوان داستان بازی را از نظر ارتباط و پیوستگی اتفاقات فوقالعاده دانست و به شخصه ایراد خاصی در این زمینه مشاهده نکردم. به هرحال داستان یک چیز کاملا سلیقهای است و شاید از این سبک از ماجراجوییها لذت نبرید.
در هنگام تجربه یک بازی، گاهی اوقات به مواردی برمیخورید که نمیدانید آنها را جزو نقاط قوت یا نقاط ضعف در نظر بگیرید. شخصیت پردازی بازی Greak Memories of Azur شما را با چنین مشکلی مواجه خواهد کرد. هنگامی که برای اولین بار با اعضای کمپ مواجه میشوید، متوجه تفاوت هرکدام از شخصیتها خواهید شد، هرکسی به دنبال زندگی خودش است و یک وظیفهای بر عهده دارد، آشپز، آهنگر، شمشیرزن، کارگر و همه شخصیتها به گونهای پرداخته شدهاند که تفاوت را بینشان حس میکنید و از صحبت کردن با آنها لذت خواهید برد. اما متاسفانه این جذابیت چندان دوام ندارد و خیلی زود و بعد از یک الی دو ساعت تجربه بازی کسلکننده خواهد شد، زیرا شخصیتهای فرعی عمق خوبی ندارند. خوشبختانه این مشکل در شخصیتهای اصلی بازی، یعنی Greak، Adara و Raydel دیده نشده و سازندگان به خوبی این شخصیتها را در طول بازی پرورش میدهند تا گیمر با پیشروی در بازی با جنبههای مختلفی از آنها آشنا شود.
در بازی ماموریتهای فرعی نیز وجود دارد که داستان خاصی در آنها روایت نشده و به پیدا کردن چندین چیز و تحویل دادنشان به یک فرد خاص خلاصه میشوند، برای مثال شما باید در یک ماموریتی ۳ طناب پیدا کنید و آن را به شخصی که در حال ساخت کشتی است تحویل دهید، با تحویل دادن طناب، او باز از شما درخواست کمک میکند و این بار مثلا میگوید بروید ۳ تا چوب پیدا کنید. در مجموع این ماموریتهای فرعی چندان جذاب پیادهسازی نشدهاند و نمیتوان آنها را فوقالعاده دانست، اما به قدری هم ساده و پیش پا افتاده هستند که دلتان نمیآید تکمیلشان نکنید. در مجموع باید گفت وجود این ماموریتهای نه چندان جذاب، بسیار بهتر از نبودشان بوده و حداقل شما را برای مدتی کوتاه سرگرم خواهند کرد.
مشکلاتی که رفته رفته نمایان میشوند
در دومین بخش از مقاله به سراغ گیمپلی بازی میرویم، جایی که بازی Greak Memories of Azur اوج میگیرد و در بعضی مواقع با سر سقوط میکند. گیمپلی بازی در مجموع یک پکیج جذاب در اختیار گیمر قرار میدهد که مشکلاتی در آن وجود دارد که اندکی آزاردهنده هستند.
اولین چیزی که نظر شما را به خود جلب میکند، مبارزات نسبتا سریع بازی است، شما در این بازی باید با ضربات سریع و جاخالی دادنهای به موقع دشمنان خودتان را از پای درآورید. مبارزات پیچیدگی خاصی ندارند و پیروزی شما در نبردها بیشتر به سرعت عملتان مربوط میشوند. شخصیت Greak علاوه بر شمشیر سبکی که در دستان خود دارد، میتواند از تیرکمان هم استفاده کند که متاسفانه کارایی زیادی در مبارزات ندارد و شما هنگام کنترل شخصیت Greak، چندان به سراغ تیرکمان نخواهید رفت، زیرا Damage خاصی به دشمن وارد نمیکند و کنترلش هم چندان راحت نیست، اما اگر اصرار به استفاده از تیرکمان دارید، میتوانید در ادامه تیرکمانهای قدرتمندتری بخرید تا حداقل تاثیر آن را در مبارزات حس کنید. شخصیت دیگری که در طول بازی کنترلش را در دست میگیرید Adara است که از طریق شعلههای بنفش به دشمن حمله میکند و در مبارزات از راه دور عملکرد خیلی بهتری نسبت به دو شخصیت دیگر بازی دارد، Adara در پریدن بین دو ستون عملکرد خیلی خوبی داشته و میتواند پرشهای بسیار خوبی انجام دهد. در نهایت، آخرین شخصیت قابل بازی Raydel بوده که از همه شخصیتها قدرتمندتر است و ضربات نسبتا کند و قدرتمندی به دشمن وارد میکند، همچنین Raydel دارای یک سپر بزرگ است که میتواند ضربات دشمنان را دفع کند.
همانطور که مطالعه کردید، هرکدام از شخصیتها دارای ویژگیهای خاص خودشان هستند و گویا آنها ضعف همدیگر را میپوشانند. در هنگام کنترل همگی شخصیتها بهطور همزمان، باید از این تفاوت به خوبی بهره ببرید تا بتوانید به بهترین شکل مراحل را پشت سر بگذارید. این همکاری شخصیتها بسیار جذاب است و سازندگان از این مسئله به خوبی استفاده کردند تا به مراحل تنوع بسیار خوبی ببخشند و این تنوع باعث میشود تا در هر ماموریتی از همه شخصیتها استفاده شود. برای مثال در حل پازلها، گاهی اوقات نیاز دارید تا پرشهای بلندی انجام دهید تا از یک پل شکسته عبور کرده و در را باز کنید، در اینجا از قدرت پرش فوقالعاده Adara باید بهره ببرید و در را بگشایید تا دیگر شخصیتها بتوانند به راه خودشان ادامه دهند. این همکاری بدون شک جذاب است و باعث میشود تا در طول بازی مدام در حال فکر کردن باشید تا بهترین راهها برای حل پازلها را پیدا کنید.
با وجود جذابیت کلی کنترل همزمان شخصیتها، این ویژگی یک مشکل اساسی نیز دارد و آن هم کنترل سخت آنها با یکدیگر است، شما برای کنترل همهی شخصیتها، باید ابتدا یکی از آنها را انتخاب کرده و با فشردن دکمهای که در PC شیفت میباشد، آنها را همراه خود بکشانید، وقتی که شما دکمه پرش را میفشارید، همه شخصیتها با هم میپرند، اما این موضوع مشکلاتی را به وجود آورده است، فرض کنید میخواهید از یک ستون به ستون دیگر بپرید، شخصیتها بر روی اولین ستون در یک فاصلهی معین از یکدیگر قرار دارند، شما شیفت را نگه میدارید تا کنترل همه را به دست آورید و سپس میپرید، اما شخصیتی که دور از همه قرار گرفته است نمیتواند بر روی ستون دوم فرود بیاید و به پایین سقوط میکند، مرگ یک شخصیت، به معنای باخت شما است و باید کل ماموریت را از ابتدا شروع کنید. پس در خیلی از مواقع اینچنینی، ریسک نمیکنید و هر شخصیت را جدا جدا به ستون دوم منتقل خواهید کرد که چنین چیزی نه تنها جالب نیست، بلکه روی اعصاب شما خواهد رفت. این تنها یک مثال از شرایط اینچنینی بود و در طول یک ماموریت، بارها با چنین شرایطی روبهرو خواهید شد.
شما برای کنترل همه شخصیتها، باید در نزدیکی آنها دکمه شیفت را نگه دارید، همین موضوع خودش به تنهایی آزار دهنده است، فرض کنید دارید مبارزه میکنید، میپرید و جاخالی میدهید و در هنگام انجام تمامی این کارها، انگشتان بر روی دکمه شیفت است، البته شما میتوانید در فواصل طولانی با یکبار کلیک بر روی دکمه شیفت شخصیتها را به سمت خود بیاورید، اما گاهی اوقات شخصیتها در این بین رفتارهای غیرمنطقیای از خود نشان میدهند که شما را مجبور میکند تا به هوش مصنوعی آنها دل نبندید. کنترل شخصیتها به صورت همزمان ایدهای است جذاب که حل پازلها و پشتسر گذاشتن ماموریتها را جذابتر هم کرده است، اما به دلیل مشکلاتی که ذکر کردیم، این بخش از بازی میتواند در عین جذابیت، بسیار آزاردهنده هم ظاهر شود و شما را به کلی ناامید کند.
در بازی المانهای نقشآفرینی هم دیده میشود، سیستم انتخاب دیالوگ، لوتینگ، کرفت کردن و خرید سلاحها از مواردی است که به لطف الهام سازندگان از بازیهای نقشآفرینی در بازی وجود دارند، اما نمیتوان انتظار داشت که این موارد از عمق فوقالعادهای برخوردار باشند و به یاد داشته باشید که آنها تنها برای ایجاد تنوع در بازی وجود دارند، برای مثال دیالوگهایی که انتخاب میکنید در روند بازی هیچ تاثیری ندارند، یا در بازی چیزی به نام Level وجود ندارد و قرار نیست با کسب XP لول آپ کنید. سیستم کرفت و لوتینگ هم بسیار سطحی است و به راحتترین شکل ممکن صورت میگیرد و میتوانید با ترکیب خیلی از چیزها، آن هم به شکل شانسی و رندوم، به کرفت کردن بپردازید. شما در بازی نمیتوانید ماموریتی را پین کنید تا بهصورت جدی و متمرکز تنها به سراغ آن بروید، تمامی ماموریتهایی که آغاز کردهاید به طور همزمان فعال هستند و باید به همهی آنها برسید، این موضوع باعث میشود که گاهی اوقات گیج شوید و دقیقا ندانید که در حال انجام کدام ماموریت هستید و چه میکنید.
Greak Memories of Azur یک بازی پلتفرمر دوبعدی و جهان باز است، پس شما در بازی نیاز به یک نقشه دارید تا مکانهایی که به آنها دسترسی دارید را نشان بدهد، خوشبختانه چنین نقشهای وجود دارد و میتوانید در آن مکانهایی که امکان سفر به آن را دارید مشاهده کنید، اما در بازی خبری از نقشهای که جزئیات هر منطقه را به شما نشان بدهد نیست و خیلی از اوقات راه را گم میکنید یا نمیتوانید بسیاری از گنجینههایی که لوت خوبی درشان وجود دارد را پیدا کنید.
وقتی به اولین چکپوینت که بازی را در آنجا سیو میکنید میرسید، متوجه میشوید که سیستم سیو بازی مشابه عناوین هاردکور است و خبری از چکپوینتهای فراوان که باعث میشوند از کشته شدن نترسید نیست، بلکه همیشه استرس این را دارید که کشته شوید و همه ماموریت را از ابتدا آغاز کنید، دیگر نکته جالبی که در اکثر بازیهای هاردکور هم شاهدشان هستیم، این است که بعد از سیو کردن بازی، دوباره در محیطی که قبلا اورلاگها را کشتهاید، دشمنان جدید ظاهر میشوند، به همین دلیل همیشه باید انتظار حضور دشمنان جدیدی را در مناطق مختلف داشته باشید که به شخصه معتقدم این مورد میتواند برای افزادی که اندکی به دنبال چالش هستند جذاب باشد.
درمجموع باید گفت که گیمپلی بازی از روی یک ایده بسیار جالب پیادهسازی شده است که به دلیل مشکلات مختلف، آنطور که انتظارش را دارید جذاب و فوقالعاده ظاهر نمیشود، این مشکلات در ابتدا چندان به چشم نمیآیند و وقتی که در جو بازی قرار میگیرید، رفته رفته این مشکلات را بیشتر حس میکنید و از یک قسمت به بعد این کمبودها و ایرادات به قدری جدی میشوند که شما را آزار خواهند داد.
دنیایی زیبا، اما یکنواخت
وقتی که به محیط بازی دقت میکنید، به زیبایی و طراحی با سلیقه جزء به جزء بخشهای بازی پی خواهید برد، طراحیهایی چشمنوار که به لطف رنگبندیهای هوشمندانه جلوه خاصی را به بازی بخشیدهاند. این زیبایی در هر قسمتی از بازی و مکانهای مختلف دیده میشود و بازی در زمینه طراحی بصری کاملا لیاقت تحسین شدن را دارد. اما مشکل این بخش وقتی نمایان میشود که ساعات نسبتا زیادی را در بازی صرف میکنید، محیطهای بازی با وجود زیبایی غیر قابل انکارشان، از تنوع چندان زیادی برخوردار نیستند و رفته رفته شما فقط طراحیهای زیبا و تکراریای میبیند که این یکنواختی برای هیچکسی نمیتواند جذاب باشد. اینطور میتوان گفت که بازی زیبا است، اما این زیبایی تا آخر بازی دوام ندارد.
از لحاظ گرافیک فنی هم باید گفت که عنوان فوق به دلیل سبک و سیاقش چندان جزئیات دیوانهکنندهای ندارد و قرار نیست که آن را یک شاهکار در زمینه گرافیک فنی بدانیم، اما در هر صورت این بخش از بازی بهگونهای پیادهسازی شده که مشکلی به طراحیهای هنری بازی وارد نکرده است و شما میتوانید این محیط زیبا را با جزئیات قابل قبولی مشاهده کنید. بازی در نسخه PC از تنظیمات گرافیکی کاملی برخوردار نیست و یکسری آپشنهای محدود در اختیار شما قرار خواهد گرفت، اما به این نکته هم توجه داشته باشید که عنوان فوق تقریبا بر روی هر سیستمی اجرا میشود و نیازی نیست که نگران این موضوع باشید. پس اگر سیستم ضعیفی دارید، میتوانید خیلی راحت به تجربه بازی بپردازید. در چند ساعتی که به تجربه بازی پرداختم، هیچگونه باگ یا مشکلات فنیای مشاهده نکردم و باید گفت که عنوان Greak Memories of Azur به خوبی پولیش شده و ایراد خاصی در این زمینه به آن وارد نیست.
بخشی کاملا معمولی!
بازی در زمینه موسیقی نه فوقالعاده است و نه افتضاح، یعنی شما از اینکه حداقل موسیقیای را میشنوید راضی هستید و از سوی دیگر حسرت این را میخورید که چرا موسیقیها قادر نیستند شما را به خود جذب کنند. در مواقع مختلف، مثل هنگامی که در حال مبارزه هستید، موسیقیای با ریتم سریع و هیجانی پخش میشود که گویا سازندگان آن را صرفا جهت رفع تکلیف در بازی گنجاندهاند و چندان جذابیت خاصی ندارد، تمامی موسیقیها به همین شکل هستند و قرار نیست از شنیدنشان اتفاق عجیب و غریبی رخ بدهد.
صداگذاریهای مختلف نیز همانند موسیقیها عمل میکنند و چیز فوقالعادهای از این بخش مشاهده نخواهد شد. صداگذاری مناسب میتواند گیمر را در جو بازی غرق کند و جذابیت بسیار بیشتری به بازی ببخشد، اما چنین چیزی را در عنوان Greak Memories of Azur نخواهید دید. مثلا سازندگان میتوانستد با موسیقیهایی جذابتر و یک صداگذاری باکیفیتتر، مبارزات بازی را بسیار هیجانانگیزتر کنند، یا هنگام برخورد با دشمنان ترسناکی به نام اورلاگ، میشد از موسیقیهای دلهرهآور بهره برد تا حس ترسی خفیف در گیمر ایجاد شود.
سخن آخر
اندک عنوانی را میتوانید پیدا کنید که هیچ ایرادی نداشته باشند و به این بازیها که تعدادشان زیاد هم نیست، شاهکار میگوییم. اما همیشه برای لذت بردن از یک بازی نیاز نیست که هیچ مشکلی در آن وجود نداشته باشد و بسیاری از عناوین با وجود ایرادات ریز و درشتی که در آنها یافت میشود، یک تجربه بسیار سرگرمکننده را برای گیمرها به ارمغان میآورند و ما به عنوان گیمر چنین بازیهایی را در دستهبندی عناوین باکیفیت قرار میدهیم. Greak Memories of Azur که در این مقاله به نقد و بررسی آن پرداختیم، جزو چنین بازیهایی است که باید در آن نیمه پر لیوان را ببینیم، مشکلات عنوان فوق در آن حدی نیست که به تجربه شما لطمه بزرگی وارد کند. Greak Memories of Azur یک عنوان سرگرمکننده و لذتبخش با ویژگیهای جذاب است که قدرت آن را دارد که نظر هر گیمری را به خود جلب کند.
نقاط قوت:
- داستانی جذاب با روایتی بینقص
- شخصیتپردازی کرکترهای اصلی به خوبی صورت گرفته است
- مبارزات سریع و هیجانانگیز
- وجود پازلهایی متنوع که برای حل آنها باید از ویژگی کنترل همزمان شخصیتها بهره برد
- گرافیک بصری و فنی قابلقبول
- سیستم سیو هوشمندانهای که درجه سختی بازی را بهطرز مفیدی بالا برده است
نقاط ضعف:
- کنترل شخصیتها بهطور همزمان دارای مشکلات متعددی است
- نقشه بازی ناقص بوده و بسیاری از جزئیات محیط را نشان نمیدهد
- امکان مدیریت ماموریتها وجود ندارد
- موسیقی و صداگذاری اثرگذاری چندانی در تجربه بازی ندارد
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات