صنعت بازیهای ویدیویی در ایران عمر چندان زیادی ندارد و در مقایسه با سود، شهرت و اعتبار این صنعت و توجه به مقوله بازی در سایر کشورها، به سختی میتوان بازار درون ایران را یک صنعت برای بازیسازان داخلی نامید. در بازار جهانی که روز به روز تقاضا برای سرگرمی و در این بین بازیها افزایش مییابد، بازیسازان داخلی فرصت کمی برای ظهور همهجانبه دارند.
به سختی میتوان تصور کرد که روزی تقاضا برای بازیهای ایرانی به اندازه بازیهای خارجی باشد ولی نه به دلیل آن که استعداد در این مرز و بوم به انتها رسیده و یا دوستداران بازیهای ویدیویی هیچ دستی به کار نمیدهند. برعکس، به نظر میرسد آنها باید برای همیشه تلاش کرده و از خود گذشتگی کنند ولی برخی موانع سد راهشان شده و ارزش کارشان را بیرنگ کند.
در مقاله پیشرو به بررسی جهانی میپردازیم که در خارج از مرزهای این کشور هر روز استانداردهای جدیدی برایش تصور و به عنوان یکی از آیندهدارترین صنایع سرگرمی شناخته میشود اما در داخل کشور همچون گلی هر بار پس از شکوفه زدن، دوباره پژمرده میشود و باید به انتظار فصل شکفتن بنشینیم.
فصلی که بسیار سریع از راه میرسد ولی بسیار سریع هم رخت میبندد و باد آن را از نظرها دور میکند. پس تکلیف چیست؛ آیا شیشه عینک نگاه ما در داخل غبارآلود است یا چشمهای آن سوی آب بهتر میبینند؟ ظاهراً هیچ کدام؛ با ما همراه باشید تا نگاهی حقیقی به وضعیت صنعت بازیهای ویدیویی در ایران داشته باشیم.
زیرساختهای ضعیف
دنیای امروز ما به پدیدهای بزرگ به نام اینترنت دسترسی دارد. اگر بیش از ۱۰ سال پیش شما نیز از شیفتگان بازیها و پای گذاشتن در دنیای ساخت بازیهای ویدیویی بودید، مراحل یادگیری هر جزء از هر وظیفهای که در یک تیم بازیسازی حضور دارد، یک عذاب تمام و کمال بود.
موقعیتی که اکنون به لطف اینترنت برقرار شده، بینظیر است. ما این موقعیت را یکی از نعمتهای اصلی بازیسازان درون ایران میدانیم اما باید پذیرفت که زیرساختها به چیزی فراتر از این پدیده همهگیر اتلاق میشوند.
سیستم آموزش عالی ایران بارها نشان داده که میتواند تا چه اندازه بیهدف باشد. در حالی که رشتههای جدیدی برای تحصیل در سراسر جهان حتی در مقاطع اولیه و ابتدایی در اختیار دانش آموزان قرار میگیرند، متاسفانه حتی دانشجویان ما درون کشور به رشتهای که مستقیماً به بازیسازی مرتبط باشد دسترسی ندارند. پیشنهاد رشتههای جایگزین برای کسانی که به دنبال ورود به فرایند بازیسازی هستند تنها گزینهای است که ما در اختیار داریم.
حتی با وجود افزایش تعداد مراکز خصوصی که به آموزش مفاهیم این حوزه میپردازند، هنوز هم پتانسیلهای موجود برای ورود به این حوزه به خوبی شناسایی و به کار گرفته نشدهاند.
با وجود همه کاستیها و شکایتهایی که میتوان از بطن این ماجرا بیرون کشید، آشکار است که روشهای آموزش و یادگیری این حوزه اکنون در ایران از هر زمان دیگری در دسترستر و گستردهتر است اما این به معنای رویکرد آسانتر برای ورود علاقهمندان به حوزه بازیسازی نیست. نیازی به ذکر نیست که آموزش تنها یکی از جنبههای ورود به این حوزه است.
در گام اول انتظار میرود که دولت سرانجام به این حوزه ورود کند و نیازهای آموزشی جدید کشور برای قرارگیری در دستگاه آموزش و پرورش را مهیا و ارائه کند. با آن که انتظار میرفت سالها پیش این مهم رخ دهد و بازیسازان امروز، از مدتها پیش میتوانستند خدمات آموزشی بهتری دریافت کنند اما هنوز هم دیر نیست.
جشنوارههای مختلف، آموزشگاههای خصوصی، آموزشهای آنلاین مصداق بارز این موضوع هستند که اگر تلاش حرفهای در این زمینه کلید بخورد، میتواند به چنان موفقیتی ختم شود که تصور روزهای درخشان ثمردهی آن اصلاً سخت نیست. اما همانطور که اشاره شد، بحث و ابعاد آموزش با تمام پیشرفتهایی که پشت سر گذاشته، هنوز هم به تنهایی تضمین کننده ورود به این حوزه نیست.
ساخت بازیهای ویدیویی در تیمهای مستقل حتی در خارج از کشور دردسرها و رنجهای مشخصی دارد که با ورود به مرزهای این سرزمین ابعاد تازهای به خود میگیرد اما از آن دشوارتر، ساخت بازی صرفاً توسط یک نفر است. شخص مذکور برای انجام تمام مراحل و پروسه ساخت یک بازی حتی در ابعاد کوچک به روزها کار، آموزش و مهارت بسیار زیاد و از آن گذشته، سرمایه هنگفتی نیاز دارد. شرایط داخل کشور از این حیث در یک دهه گذشته به چه صورتی رقم خورده است؟ ضد و نقیض و پر از ابهام.
فشار جامعه، دولت و تحریم
کافی است به سطح شهر خود و شرکتهای نوبنیان نگاه کنید تا متوجه شوید با وجود تورم سنگین، گسترش بیکاری و رقابت شدید در تمام زمینهها، عامه مردم چگونه پیوسته به دنبال شروع یک کسبوکار جدید هستند. مغازهها، ساختمانها و در مجموع هر عمارتی که پتانسیل میزبانی از یک کسبوکار جدید را دارد، به فاصله کوتاهی میان چندین گروه مختلف جابهجا میشوند.
هر جابهجایی و دقیقتر، شروع کار و تجارت جدید، مخصوصاً در شهرهای بزرگ نشان دهنده صرف پولهای بعضاً هنگفتی است که اغلب آن بخش با آن درجه از اشباع معمولاً توان پذیرش و ورود آن را ندارد. اما چه مشکل و موانعی وجود دارد که این سرمایه وارد صنایعی مانند بازیسازی نمیشود و حتی طیف روشن فکر جامعه هم از ورود به این صنعت به عنوان سرمایهگذار واهمه دارند و سرمایهگذاری در آن را به عنوان یک گزینه نیز در نظر نمیگیرند؟
طی یک حساب و کتاب نه چندان دقیق اما به هر نحو، رایج، تفکر جامعه در رابطه با بازیهای ویدیویی هنوز هم مطلقاً سطحی و به دور از احترام و ارزش درخور این حوزه و حوزههای مشابه است. جامعهای که عمدهی مردمانش هنوز هم از عبارات «آتاری» و «سونی» برای نام بردن از هر وسیله بازی استفاده میکنند و در این تصور هستند که فرزندانش با وقت گذراندن پشت نمایشگرهایشان سرمایه معنویشان را به شدیدترین شکل ممکن به هدر میدهند، با کمال احترام هنوز هم جای زیادی برای پیشرفت و بازنگری افکارشان دارند.
اما سرنخ اصلی این مشکل ما را به میان مردم نمیکشاند و ما هم قصد نداریم که همه کوتاهیها را بر سر جامعه خلوار کنیم. در نتیجهگیری بیطرف و به دو از جهتگیری، نهادهایی که باید در جهت آگاهی عموم پیش روند، در تلاش هستند تا برچسبهای نادرست و عجیب را به هر چیزی که در چشماندازشان پیدا میشود، بچسبانند و آن را به شیوهای بازاریابی کنند که اگر در جهت عکس انجام میشد، شرایط به راستی چیزی از نهایت آرمانهای انسانیت، اقتصاد و … کم نداشت. اگر اندک شناختی از جامعه روز ایران داشته باشید متوجه منظور ما هستید و فاجعهای که بر ضد بازیهای ویدیویی پیش میرود را با جزء جزء وجودتان درک میکنید.
در حالی که رسانههای خصوصی و بیطرف همچون همین بستری که در حال مطالعه روی آن هستید و یا بازیسازانی که شبانهروز در حال تلاش برای تغییر نگرش سنتی جامعه نسبت به بازیهای ویدیویی و نهادینه کردن تفکری مثبت درباره این صنعت هستند، لحظهای دست از کوششهای تحسین برانگیزشان بر نمیدارند، هر روز باید به انتظار انتشار مطلبی در رسانه ملی باشیم که در بهترین حالت، بدترین شکل ارزیابی این حوزه است و گاه مضحکهای بیسر و ته به نظر میرسد.
اما این تنها یک روی سکه است؛ اگر بهترین حالت را کنار بگذاریم و بدترین حالت را در نظر بگیریم، مخاطبان این حوزه معمولاً در رسانه ملی افرادی کاملاً منزوی، بیهدف، جامعهگریز و در مجموع، قدم گذاشته در مسیری سراسر اشتباه تبلیغ میشوند. اظهار نظرهای غیرتخصصی و تبلیغات مخالف در چنین بستر بزرگی آن هم در رسانهای که رسانه ملی خطاب میشود، به جد ناراحت کننده است. صنعتی که میتواند کشور را از عمق مشکلات تجاری تا حد چهرهای نو، تجدیدپذیر و متمدن بیرون بکشد، اکنون زیر آواری از انتقادهای بیهدف قرار گرفته است که منتقدانش صلاحیت نظردهی در هیچ حوزهای را ندارند.
دولت از سوی دیگر دقیقاً در دورهای که بیشتر از هر چیز به صنایعی که به نفت وابسته نیستند، نیاز دارد همچون بسیاری از صنایع، سنگاندازی را در اولویت قرار داده است، توجهی به حقایق ندارد و پلههای صعودی را تخریب کرده و روز به روز بیش از پیش به عمق تاریکی قدم میگذارد.
اعمال قوانین بعضاً غیرممکن برای ساخت بازیهای ویدیویی یکی از جزئیترین مشکلات بازیسازانی است که قصد فعالیت در کشور را دارند. با نظری کاملاً بیسمت و سو باید این نتیجهگیری را به عهده مخاطب واگذار کنیم که تا چه زمانی مردم نمیتوانند درباره محتوایی که خواهان تجربه آن هستند تصمیم بگیرند؟ اصلاً آیا به راستی کسی که فکر میکند میتواند برای تمام افراد، گروهها، افکار و آیندگان تصمیم بگیرد، واجد شرایط تصمیمگیری هست؟
همین مشکلات برای ورود حرفهای بازیگران جهانی این حوزه به داخل کشور نیز مطرح میشود. کشوری که به طور رسمی هیچ پشتیبانیای از کپی رایت نمیکند، چگونه در تصور دعوت فعالیت بازیسازان خارجی و عرضه بازیهای ناشران بزرگ در ایران است؟
قوانینی که برای اعمال محدودیت روی چنین بازیهایی منتشر میشوند، مانند مثالی است که بسیاری از کاربران عمق آن را درک میکنند؛ ما اکنون در ایران با تعریف قوانینی به اندازه روزنه یک سوزن، قصد داریم بزرگترین خودروی جهان را از آن عبور دهیم. مشخصاً یا باید خودرو خود را کوچک کند و یا باید روزنه بزرگتر شود؛ با توجه به چیزی که ناظرش هستیم، روزنه نه تنها بزرگتر نخواهد شد، بلکه به تدریج ابعاد کوچکتری به خود میگیرد. در سوی دیگر هم نباید توقع داشت که خودروی مذکور، ابعادی را که سالها برای طراحیاش زمان گذاشته، فدای سیاستهای بازاری آشفته همچون ایران کند.
تحریمهای جهانی علیه ایران یکی دیگر از مواردی است که گستره آن به چند دهه باز میگردد و صنعت بازیهای ویدیویی تنها یکی از کسبوکارهای ایران است که معایب آن را به جان میخرد. همانطور که ذکر شد، جامعه جهانی علاقهای به قیاس معیارهای خود با ارزشهای ما ندارد و وقتی زمان تصمیمگیری میشود، در یک چشم بر هم زدن ایران را کنار میگذارد.
به این سان حتی اگر شما بتوانید آموزش مناسبی دریافت کرده و سپس سرمایهگذار بیابید، از گزند انتقاد عدهای از جامعه در امان بمانید، محدودیتهای وضع شده برای بازیها را در ساخته خود پیاده کنید و آماده ورود به بازار شوید، شرایط باری دیگر زیر گوشتان میکوبد، چرا که روند عرضه با توجه به تحریمهای جهانی یکی دیگر از مشکلات اصلی شماست.
اعمال تحریمهای جهانی، افزایش قیمت ارز، عدم پشتیبانی ناشران و شرکتهای خدمات دهنده از کاربران ایرانی، همه بهگونهای تبدیل به یک معضل اصلی و بیهمتا میشوند.
در نظر بگیرید که مواجه شدن با این دغدغهها پس از عبور از هزاران مشکل تا چه اندازه ناامید کننده است و آب سرد چگونه بیوقفه وجود بازیساز را سرد میکند. پلتفرمهای مورد عرضه، نحوه ارزشگذاری بازی، عدم توجه به نحوه بومیسازی که میتواند بازی شما را درگیر شدیدترین مشکلات کند، دریافت سود عاید از فروش از فروشگاهها، فقدان تبلیغات و هزار و یک مشکل دیگر در این میان یکی پس از دیگری سر برمیآورند تا شما را از بازی، بازیسازی و هر چه که به آن مربوط است، ناامید کنند.
حرکت به سمت بازار موبایل
تمام این موارد سبب تغییراتی در بازار، اهداف بازیسازان و نحوه برگشت سرمایه ناشران شدهاند. اگر بپذیریم صنعت بازیهای موبایل به صورت جهانی تحولی عظیم را تجربه میکند، به سادگی میتوان تغییرات داخلی در این زمینه را نیز منطقی و سپس منطبق بر شرایط قلمداد کرد.
عده زیادی از بازیسازان اکنون به واسطه برخی پلتفرمهای عرضه داخلی تصمیم گرفتهاند که به سوی بازار موبایل حرکت کنند. نتیجه این امر کاهش شدید تعداد بازیهای کنسولی و رایانههای شخصی طی سالیان گذشته است. هر چه سهم بازار از بازیهای کنسولی کاهش مییابد، بازیهای موبایل حضور پررنگتری را تجربه میکنند.
این موضوع اساساً نامناسب نیست و نباید فرایندی را که بازیسازان برای رسیدن به این موقعیت طی کردهاند، فراموش کرد و یا بازیسازان فعال در حوزه موبایل را به حاشیه راند. چه قبول کنید یا خیر، موبایل نیز جزوی از صنعت بازیهای ویدیویی به شمار میرود. پیشنهاد میشود در این رابطه مقاله تاثیر بیماری کرونا روی بازیهای ویدیویی را مطالعه کنید. در مطلب یاد شده به خوبی میتوان مشاهده کرد که بازیهای موبایل در یکی از سختترین دورههای این صنعت چه کمکی به رشد و پیشرفت آن کردند و همچنین به چه طریقی در آینده هم سهم خود را ایفا میکنند.
بنابراین تکلیف چیست؟ آیا صنعت بازیهای ویدیویی در ایران به سمت روزهای کاملاً روشنی حرکت میکند یا هنوز هم باید از روزنههای کوچک به اندک بارقههای نور خیره شویم که گاه قطع و گاه فورانی از تنوع و کیفیت را شامل میشوند؟
در واقع نتیجهگیری در اینباره قطعی نیست. برای مثال حضور بازیهای موبایل و افزایش محبوبیت و مقبولیت آنها در میان عمده کاربران به تنهایی نشانگر پیشرفتهای بهسزایی است. حتی اگر انبوه کلونهای ایرانی را در نظر بگیریم که عمدتاً به اقتباس قدم به قدم از آثار خارجی و رویهشان میپردازند، نوآوری در بازار ایران هم به چشم میخورد. آثار اقتباسی هم گهگاه در بومیسازی عناصر خارجی به شدت قابل توجه عمل میکنند و برای بار هزارم ثابت میکنند که اقتباس و الهام نه تنها مشکلی ندارند، بلکه در صورت پرداخت صحیح، فرصتهای نوینی را ایجاد خواهند کرد.
یکی از مواردی که انتشار بازیها در بازار داخل مخصوصاً آثار موبایل را به دفعات تسهیل کرده، ظهور پلتفرمها و فروشگاههای ارائه محتوای دیجیتال است. بسیاری از کاربران ایرانی گوشیهای هوشمند اکنون افزون بر فروشگاههای رسمی پلی استور و اپ استور، فروشگاههای بومی را روی دستگاههای خود به صورت فعال در اختیار دارند و از آنها استفاده میکنند.
این فروشگاهها مسیر را برای بازیسازان مستقل هموارتر از گذشته میکنند و اندکی از ناهمواریهای مسیر را هموار میسازند. حضور در این فروشگاهها به مراتب آسانتر از ورود بازیها به پلی استور و اپ استور است. فروشگاههای رسمی گوگل و اپل هر دو توسعهدهندگان ایرانی را براساس قوانین ایالات متحده تحریم کردهاند و به محض شناسایی IP ایران در پروفایل توسعهدهندگان، به مسدودسازی آن اقدام میکنند.
پرداخت هزینه تشکیل پروفایل توسعهدهندگان نیز با توجه به تحریمها از درون ایران دشوار است و باید به خدماتدهندگان شخص ثالث مراجعه کرد. همین مشکل در قبال دریافت سود فروش و یا پرداخت درون برنامهای بازیها نیز به قوت باقی است و توسعهدهندگان ایرانی نمیتوانند به صورت مستقیم به دریافت حق و حقوقشان از انتشار یک اثر بپردازند.
عدم امکان تهیه لایسنس اپلیکیشنها، موتورهای بازیسازی و … نمونهای دیگر هستند که تحریمها به بازیسازان ما تحمیل کردهاند. عدم امکان استفاده از سرویسهای کمکهای جمعی برای ایدههای خلاقانه آن سوی ماجراست. چنین سرویسدهندگانی معمولاً بانی ساخت بازیهای مستقل بینظیری میشوند که برخی اوقات توان رقابت با آثار AAA را دارند.
پلفترمهای بومی این محدودیتها را حداقل درون مرزهای ایران بیرنگ میکنند. هم کاربران و هم توسعهدهندگان به آسانی میتوانند از مزایای این پلتفرمها بهرهمند شوند و در جهت توسعه صنعت بازیهای ویدیویی ایران حرکت کنند. در میان سیلی از مشکلات، وجود چنین بارقههای سودمندی به غایت ارزشمند است و موجب پیشرفت این صنعت در کشورمان میشود.
به کجا خیره شدهایم؟ روشنایی یا ورای تاریکی؟
حال نوبت به جمعبندی شرایط بازیسازی در عصر امروز ایران رسیده است. زیرساختهای آموزش بیشک نسبت به ۵ یا ۱۰ سال پیش در ایران پیشرفتهای زیادی را پشت سر گذاشته است اما هنوز هم ساز و کار باثباتی برای ورود به حوزه بازیسازی در اختیار علاقهمندان قرار ندارد. عوامل دیگری که میتوانستند این فرایند را تسهیل کنند نیز پیشرفتهایی را پشت سر گذاشتهاند اما به نظر نمیرسد هیچ کدام از آنها از سوی دولت رقم خورده باشد.
متاسفانه دولت هنوز هم نگاهی نوین به این صنعت ندارد و رسانه ملی نیز غالباً در هر فرصتی که پدید میآید، به تبلیغ معایبی فرضی برای بازیها، بازیکنان و بازیسازان میپردازد. البته نباید فراموش کنیم که اقدامات مثبتی هم در این زمینه صورت میگیرد اما تاکنون تبعات منفی عواقب آن همیشه بالاتر از مزایایش قرار گرفته است.
به همین روال جامعه هم دید سنتی خود را تا حد زیادی حفظ کرده است و به نظر میرسد شرایط تا زمانی که نسل جوان به پدران و مادران آینده بدل نشوند، تغییر چندانی نخواهد کرد. فرهنگسازی در این رابطه در کمترین سطح ممکن قرار دارد و سایر مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور به حدی بالا گرفته است که اصولاً بهبود موانع سد راه این صنعت در معادلات دولتهای ایران وارد هم نمیشوند و اولویتها همیشه به موارد دیگر اختصاص مییابند.
بازگو کردن معایب تحریمها هم چیزی از مشکلات بازیسازان حل نمیکند. همه به وجود آنها واقف هستند ولی دستها از حل مشکلات عاجز؛ ظهور و افزایش محبوبیت پلتفرمهای داخلی در این زمینه منجر به شکلگیری اقدامات مثبتی شده که عمدهی آن، پیشرفت بازار بازیهای موبایل کشور است و انتظار میرود این پیشرفت در خصوص دیگر شاخههای ممکن هم رخ دهد.
اما به هر حال پیشرفت اتفاقی نیست. دست روی دست گذاشتن، چشم به دیوار دوختن و واژه بر زبان راندن نمیتواند آغازگر تغییر و شعلهور ساختن پیشرفت در صنعت بازیهای ویدیویی باشد. اگر کشورهای اروپایی اکنون همپای چین، آمریکا و ژاپن در این صنعت حرفی برای گفتن دارند، حاصل سالها سرمایهگذاری در آموزش عالی، فرهنگسازی و توجه دولت کشورها و سرمایهگذاران آن به پتانسیل این صنعت بوده است.
بنابراین به سوال اصلی میرسیم؛ صنعت بازیسازی ایران طی سالهای گذشته چقدر پیشرفت را پشت سر گذاشته است و آینده آن تا چه اندازه روشن است؟ در یک عبارت ما قصد بیارزش جلوه دادن کوچکترین تلاشها در این زمینه را نداریم. نام ایران در سالهای گذشته بارها در جشنوارهها درخشیده و این یک موفقیت در خور احترام است اما اگر موانع به همین صورت پابرجای باقی بمانند و ایدهها در نطفه نابود شوند، آیندهای که انتظارش میرود در انتظار صنعت بازیهای ویدیویی ایران نخواهد بود.
به این ترتیب گیمرهای ایرانی تا مدتها باید برای بازاری هزینه کنند که هیچ اثر شاخص ایرانی در آن به چشم نمیخورد و در آن نه تنها خبری از بازیهای AAA نخواهد بود، بلکه آثار مستقل هم همیشه با شرایط سختی برای توسعه و انتشار روبهرو خواهند بود. بازیسازان نمیتوانند این محدودیتها را برای همیشه تحمل کنند. آنجاست که استعدادها همانند همان چیزی که در تمام صنایع ایران در حال رخ دادن است، پرواز میکنند و آن سوی مرزها دست به هنرنمایی میزنند.
نظرات
پسرفت که نمیتونه باشه . لازمه پسرفت اینه که یه جایی باشیم بعد به عقب بریم . الان جامون تثبیت شدست . ثبات داریم اقا :yes:
بازی Children of Morta خیلی فان بود بنظرم ولی تنها دلیل ساخته شدنش این بود که سازنده هاش رفتن خارج و Kickstarter زدن
من الان یه مدته با دونفر دیگه ساخت یه بازی Indie رو شروع کردیم و واقعا سخته. بودجه ش رو کاری ندارم، اصلا هیچ آموزشی و هیچ کلاس درست حسابی برای کسی که میخواد از صفر شروع کنه وجود نداره (حداقل توی شهر ما). توی دوسال آینده قراره پدرمون در بیاد :sweat: :laugh:
اره خب منم دارم با یوتیوب یاد میگیرم ولی همه چیز کدنویسی نیست آرت و موسیقی هم خودم باید یاد بگیرم. فقط یه کار نیست اخه وقتی تیم انقدر کوچکه. نویسندگی و level design هم با خودمه. حتی برای اونم باید از بازی های دیگه درس بگیرم که وارد کلیشه ها نشم. اونجا حداقل کلاس هاشون این آموزش های ابتدایی رو میدن
بعد یه مسترکارت هم میخوام برای نشر دادن بازی روی استیم 🙂
شما مستر کارت فقط نمی خوای، آدرس خارج و مدارک اقامت هم میخوای با کد مالیاتی. بازیساز ها همشون یه شرکت ثبت میکنن تا از خودشون محافظت کنن جلوی شکایات اینم باید درنظر بگیری.
خیلی کنجکاوم که اگه بخوایم تو ایران یه شرکتی در حد ناتی داگ راه بندازیم چقدر سرمایه نیاز داریم و اصلا چنین استعدادهایی در ایران داریم یا خیر
ولی ایران هر کشوری نیست ایران حتی موقعیت این براش به وجود نیومد که حتی بازی مثل اونا بسازه ایران صد درصد استعدادشو داره پولشم داره ولی مشکل اون کسایی که اون بالا نشستن اگه از همون موقع که مایکروسافت وسونی شروع به این کار کردن ما هم اون کسایی که اون بالا میشستنو نداشتیم الان مایکروسافت و سونی انگشت کوچه ما هم نبودن . الان طراح یکی از مراحل بازی کالاف ۴ ایرانیه همون مرحله ای که مخفیانه میریم تا یکی از این تروریستا رو ترور کنیم. خلاصه بگم : ایران هیچ وقت هیچی کم نداشته. مشکل اون بالایی ها هستن .
مسلماً هر کشوری استعدادهای خاص و موقعیتهای ویژهای داره اما اگر قراره انتهای این بحث به اونجایی ختم بشه که ایرانیا خیلی هوش بالایی دارن و نسبت به بقیه ملتها به اصطلاح زرنگتر هستن، همینجا باید توقف کنیم. تا زمانی که این حس رو داشته باشیم، دقیقاً برخلاف چیزی که باید عمل کنیم، عمل خواهیم کرد. ما هیچ برتری ژنتیکی/قومیتی نداریم، نداشتیم و نخواهیم داشت
برتری ژنتیک و قویمت دیگه چی چیه ؟ اصلا متوجه منظور من شدید ؟ شما اصلا تاریخ ایرانو دیدید ؟ توی تاریخ ایران همه برای یادگیری علم میومدن ایران منظورم اینه. در ضمن کی گفته ما دقیقا عین اونا هستیم ؟ یعنی چون انسانیم عین اوناییم ؟! ما خیلی هم داشتیم ولی الان نداریم. کشورای دیگه حسرت میبردن میخواستن کشورشون عین ما باشه .شما چطوری میگی ما هیچ برتری نداشتیم ؟
برتری اصلی به تفکر افراد یک کشور وابسته است. کشوری که در تفکر اینه که از دیگر ملتها برتر بوده، برتره و یا برتر خواهد بود، با فساد و یک فاجعه انسانی در نهادش مواجه شده
متوجه منظور من از برتری و مباحث مورد نظر من نشدید دوست من. مسلماً ما نمیخوایم تاریخ ایران رو تحریف کنیم. منطور چیز دیگهای بود اما مهم نیست
بهتره با یک لبخند و دلی پر از امید به این بحث خاتمه بدیم
به امید موفقیت تمام جهانیان
زندهباد
دوست عزیز به نظر من ما تا موقعی که خودمون پشت تاریخ و گذشتمون پنهان کنیم چیزی درست نمیشود مهم اینه که ما الان کجا ایستادیم و جایگاهمان کجاست این که چند سال پیش سعدی حافظ داشتیم درست ولی آیا ما همین هایی که داشتیم برای حفظش تلاش کردیم. مثل اینه که من بگم پدر بزرگم ال بود. فلان کار کرد. نه این مهمه که من الان چه کار کردم
دوست من یه جوری حرف زدی که انگار فقط ما سعدی و حافظ داشتیم . والا اینکه خودمون رو برترین بدونیم اصلا خوب نیست بلکه باید بزاریم بقیه ازمون تعریف کنن نه ما از خودمون .
مگه ایران “صنعت” گیم هم داره که حالا بخواد پیشرفت کنه یا پسرفت!؟
سازنده های بازی تو ایران غیر از مشکلات اقتصادی و نبود زیر ساخت، با مشکل مهمتری رو به رو هستن به اسم سانسور و نداشتن حق ارائه ی هیچ ایده ای جز موارد سیاسی مورد نظر مسئولان کشور.
یعنی اگه غیر از دفاع مقدس و دیگر سناریوهایی سیاسی که ایده اش از خود سازندگان نیست، بخوان چیز دیگهای بسازن، غیر از مشکلات اقتصادی و زیر ساخت با عدم حمایت و سنگ اندازی هم مواجه میشن.
اینه که بخش عظیم صنعت گیم ایران خلاصه شده تو بازیهای موبایلی با محتوای طنز و جوک… بازیهایی که همون ها هم با اینکه اکثر مخاطبشوت نسل جوان و نوجوان هستن، خالی از کاراکترهای جذابن و تا دلتون بخواد پر از شخصیت های داغون و پیرمردها و پیرزن هایی هستن که نقش قهرمان بازی رد دارن!!
سلام
محتوا و ژانر محدود، بعد همین محدود هم میخوان بسازن کلی دردسر داره!
بنظرم مهمتر از آموزش، بحث بودجه ست. (البته آموزش از همه مهمتر، ولی خب شرایط خاصه دیگه)
طرف باید خانوادهاش تأمین باشد، باید دغدغه اقتصادی و معاشی نداشتهباشد.
اینطوری باز چون خودش علاقه داره، خودش خودجوش خودآموزی میکنه.
حمایت، حمایت! فقط حمایت احتیاج داریم!
با همین یه حمایت کوچک، از یه جامعه کوچک، میشه حداقل کورسوی امیدی داشت.
به نظر من حمایتهای کوچک پستترین چیزیه که باید خواهانش باشیم. کشور عملاً مبتنی بر منابع طبیعیه و هیچ قسمتی از اقتصاد به همچین صنایع پرسودی اختصاص نداره. تمام بودجه آموزش و پرورش و حمایتی باید به چنین صنایع پربازده و درخشانی اختصاص داده بشه. آموزش برنامهنویسی و … نسبت به دروس بیفایده اولویتش هزاران برابر بیشتره. بازیسازان ما نباید در این شرایط محتاج باشن بلکه این دولته که نیازمند این قشره اما توجهی نداره و به همین شکل در مشکلات خودش غوطهوره و فکر هم نکنم که امیدی باشه. به هر حال حتی اگر حمایت مالی هم نکنن اما شرایط و موانع رو بردارن، خودش بزرگترین حمایت ممکنه
سلام
باید این کار رو شغل حساب کنند و بازار دار!
یا اگه خود دولت نمیخواد، راه رو باز کنه بخش خصوصی کار رو دست بگیره.
در هر صورت ساختار که نداریم، نیازمند ساختار و قانونیم! درستوحسابی البته و بر اساس شرایط کشور.
اگه آموزش بدهند بازم فایده نداره، خب آموزشی ها چیکار کنند بعد؟ بازاری نیست که کاری باشه، مجبور میشن کنار بکشن یا مهاجرت کنند.
برای همین بنظرم برنامه میخوایم و حمایت.
حمایت که هیچ؛ اگه فقط سنگ اندازی نکنن سر راه سازنده و ایده هاش، بالاخره علاقمند به سرمایهگذاری تو این عرصه هم پیدا میشه و گروهی که واسش وقت بذارن.
من خودم “اگه” سرمایه دار بودم، حتما برای ساخت یه بازی با ایده های خودم حداقل تلاش میکردم. ولی وقتی نتونم بازی مورد نظر خودم بسازم، خب ثروتمندترین فرد دنیا هم باشم عمرا برای بازی که حرف و اثر و ایده ی خودم نیست تلاش کنم.
سلام، صحیح.
تشکر!
:yes: :yes:
پسرفت پسرفت پسرفت. تا وضعیت مملکت این باشه ما تو همه چیز پسرفت میکنیم چه تو ساخت بازی های ویدیویی و چه تو بقیه موارد.
ایران اگه بخواد پیشرفت کنه باید یه جهش خیلی بلند برداره و یه بازی در حد کیفیت بازای خارجی بسازه
باید یه شرکت کاملا خصوصی باشه با بودجه خفن
شرکت دولتی یا وابسته نباشه چون فشارهای فرهنگی و دینی و پارتی بازی (ورود افراد غیرمتخصص به عرصه) و … شرکتو مسموم میکنن
و یکی یه بودجه ای میگیره میزاره تو جیب خودش بعد یا یه بازی ضعیف کم محتوا میدن یا کلا شرکت ورشکست میشه
باید جامعه هدفش هم خارجیا باشن هم ایرانیا چه از لحاظ فرهنگی چه از لحاظ زبان بازی و اینا
چون ایرانی جماعت اکثرا پول ندارن بازی ارجینال گرون قیمت بخرن و فقط اتکا به ایرانیا واسه رسیدن به سوددهی درست و حسابی کافی نیست
از فریلنسرا هم باید استفاده کنن
دوره های حرفه ای درست و حسابی برگزار کنن واسه علاقه بیشتر جوونا به این کار
زندهباد جناب قانعپسند :rose: :yes:
متشکرم ازت مهدی جان بخاطر تحلیل های عمیق و دغدغه مندت :rose:
وقت بخیر
تشکر از شما که مطالعه کردید
این شخص چندان هم مهارتی در این خصوص نداره؛ مشکلات به اندازهای روشنه که بازگو کردنشون نیازی به هنر نداره
زندهباد
مقاله قابل تاملی بود، خسته نباشید.
شخصا فکر میکنم همه مواردی که ذکر کردین تقریبا مشکلات شروع فعالیت حرفه ای این صنعت تو ایران محسوب بشه و اگر روزی این مشکلات حل بشه باعث به وجود اومدن مسائل جدی دیگه ای خواهد شد، مثال میزنم بر فرض اگر روزی بستر آموزش تو این زمینه فراهم بشه، علاوه بر ایجاد رقابتی که از استاندارد کافی برخوردار نیست در قالب کنکور یا هر آزمون دیگه ای و مسائل و مافیایی که پیرامونش شکل میگیره … بعد از فارغ التحصیل شدن شخص مذکور تو رشته مورد نظر بر میخوره به سد بعدی که میشه پیدا کردن کار که باز هم نه بر پایه شایستگی بلکه پارتی و پول هستش، حتی اگر وارد کار هم بشه مشکل بعدی ای که ایجاد میشه عدم توانایی خیلی از ما ایرانیا ها در انجام کار گروهیه که باعث شکست و ضعفمون تو خیلی از مسائله و موردی که به شخصه از همه برای خوردم پر رنگ تره توانایی ضعیف ما در داستان گویی هستش و داستان هم اگه مهم ترین بخش یک بازی نباشه (که از دید من هست) دومین بخش مهم بازی محسوب میشه که این ضعف داستان پردازی و کارگردانی در صنعت سینما کشور هم خیلی مشهوده و علاوه بر افراد به اصطلاح نویسنده و کارگردان در افرادی که قدیمی های این حوضه هم محسوب میشوند دیده میشه و با وجود محدودیت و عدم گرفتن مجوز توجیه میشه در صورتی که بعد در ژانر به اصطلاح کمدی پانچ لاین هایی شنیده میشه که این ادعا رو رد میکنه و در همه جای دنیا فیلم های جدی موازین چندان مخالفی با محدودیت های سینمایی ما که ازش دم زده میشه نداره، به هر حال انتظار کسی هم از سینمای ایران، سینمایی با استاندارد جهانی نیست به هر روی منظور اینه رو ضعف ها و کم و کاستی ها اسم محدودیت گذاشته میشه و به نظرم همه این موارد از موارد کمی هستش که با ورود دولت و شروع فعالیت جدی این صنعت شکل میگیره.
وقت بخیر
نظر بسیار مفیدی بود. ممنونم
نظر شما به خوبی نشون میده که مشکلات ما تا چه اندازه بنیادیه و این مشکلات جدای از یک صنعت، تمام ابعاد زندگی ما رو تحت تاثیر قرار میده
یک دلیل داره که بازیسازی تو ایران رو به جلو حرکت نمیکنه و صد ها مشکل بعدش ، وسلام. روز خوبی داشته باشید آقای ملکی عزیز 😎
فقط اینو بگم که یکی از اعضای فامیل بنده(بزرگسال)هر بازی شوتر و غیر شوتری(کلا تیراندازی)که میبینه میپرسه:آی جی آی هه؟!!!
اینکه از صنعت گیم هیچ هیچ حمایتی نمیشه و نخواهد شد یه حرف کلیشه ایه که دیگه هممون میدونیم
بنظرم استعدادها و علاقه مندان داخلی به این حوزه راه چاره ای که دارن برگزاری کمپین کیک استارتر و ارائه مناسب ایده و کانسپت بازیشون اونجا و پیدا کردن یک ناشر خارجیه
تو این مملکت فقط علف هرز رشد میکنه !
مورد ۴ واقعا گوشزد خیلی خوبی بود .
«عاشورای حسینی بر شما جناب آقای چمنی و تمام مسلمانان تسلیت باد . »
إن شاء الله مذاکره کنند تحریم ها برداشته شود و خدا کنه دوباره کشور آمریکا زیر قرارداد نزند.
شنیدین میگن نسخه ی eu زولا p2w نیست؟و فقط نسخه فارسیش p2wعه ؟=)
نه 😐
سازندگان بازی ارتش های فرازمینی واقعا حیف شدند. چه چیز عالی ای ساخته بودند. در ضمن یک پیشنهاد برای گیمفا دارم : لطفاً نقد و بررسی بازی سفیر عشق را نیز بگذارید تا دقیق بدانیم چگونه است این اثر ایرانی .
با تشکر از مقاله
متن بسیار بی طرف در عین حال جسورانه ای بود:”اعمال قوانین بعضاً غیرممکن برای ساخت بازیهای ویدیویی یکی از جزئیترین مشکلات بازیسازانی است که قصد فعالیت در کشور را دارند. با نظری کاملاً بیسمت و سو باید این نتیجهگیری را به عهده مخاطب واگذار کنیم که تا چه زمانی مردم نمیتوانند درباره محتوایی که خواهان تجربه آن هستند تصمیم بگیرند؟ اصلاً آیا به راستی کسی که فکر میکند میتواند برای تمام افراد، گروهها، افکار و آیندگان تصمیم بگیرد، واجد شرایط تصمیمگیری هست؟”
نکته ای که باید توجه کرد اینه که تا زمانی که برای محتوا مجوز نیاز باشه، شما داری محتوا ساز رو عقب میرونی. این سازنده های چینی هم که اینجوری میتازن تو بازار خارج از چین خیلی راحت تر از رگولاتوری چین هستن.
ممنون از توجه و مشارکتتون
زندهباد