در قسمت اول این سری مقالات به بررسی داستان بازی اول دارک سولز پرداخته و روند کلی داستان آن را برای شما بیان کردم. در این بخش نوبت به داستان دومین قسمت این سری یعنی دارک سولز ۲ میرسد که آن را برای شما عزیزان شرح خواهم داد. دقت داشته باشید که هدف این مقاله بیان روند کلی داستان بازی دارک سولز ۲ است و در این مطلب به ریز شدن روی جزئیات داستانی تکتک شخصیتهای این بازی نمیپردازیم، زیرا هر کدام داستان و پیشینهای کامل دارند که در همین سری مقالات، یعنی “داستانهای Dark Souls” و بعد از بیان داستان کلی سهگانه، به صورت جدا جدا به داستان زیبای تمامی آنها خواهیم پرداخت تا در نهایت یک مرجع Lore کامل برای سری دارک سولز در گیمفا و به زبان فارسی برای شما عزیزان ایجاد شود تا در کنار راهنماهای اختصاصی قدم به قدم فارسی تمام عناوین دارک سولز که گیمفا تقدیم شما کرده است و نظیرش در جای دیگری وجود ندارد، از نظر داستانی نیز علاقهمندان این سری یک مرجع کامل فارسی برای دنبال کردن داستانهای بینظیر این سری داشته باشند. گیمفا همیشه کنار شما عزیزان است و به علایقتان توجه میکند.
هر پایانی که در Dark Souls انتخاب کردهاید، در مقیاس کلی داستانی و برای شروع بازی دارک سولز ۲ مهم نیست. به هر حال، داستان این فرنچایز همیشه مربوط به چرخههای مختلف بوده و همواره در نهایت، شخص دیگری برای Rekindle کردن شعله وارد میشود.
در عنوان دارک سولز ۲ مدت زمان نامعلومی از زمان داستان بازی نخست و Chosen Undead گذشته است. بسیاری از پادشاهیها ظهور و سقوط کردهاند و شعله بارها Rekindle شده است. Dark Souls 2 تمرکز داستانی خود را بر پادشاهی Drangleic قرار داده است.
در این زمان، پادشاه وندریک پس از سرنگونی پادشاه قبلی، Drangleic را تأسیس کرده است. در همین حین، از آن سوی آبها، مسافری مونث به نام ناشاندرا به پادشاه درنگلیک ملحق میشود و به وندریک در مورد یک حمله که قرار است به قلمروی او انجام شود هشدار میدهد.
او ادعا میکند که غولها (Giants) برای حمله به پادشاهی وی در راه هستند. وندریک این هشدار را جدی میگیرد و با امید کسب پیروزی و برای غافلگیر کردن غولها، ارتش خود را به سمت آنها هدایت کرده و به آنها حمله میکند و و بعد از شکست غولها، یک آرتیفکت قدرتمند را از آنها میدزدد. این آرتیفکت به او کمک میکند تا Golemهای جادویی بسازد و در واقع با کمک آنها درنگلیک را در فرم نهایی خود بنا میکند.
نفرین مردگان
Drangleic برای مدتی تحت حکومت وندریک پیشرفت میکند. او با ناشاندرا ازدواج کرده و ناشاندرا تبدیل به ملکهی قلمرو میشود. متأسفانه مانند دیگر نقاط دنیا، نفرین مردگان به این سرزمین هم میرسد و بسیاری از مردم دچار این نفرین شده که در نهایت منجر به Hollow شدن آنها میگردد.
در ابتدا، پادشاه این افراد را قرنطینه کرده و به نوعی با این موضوع مثل یک عفونت ساده برخورد میکرد و بهای زیادی به آن نمیداد، اما پس از گذشت مدتی، وندریک متوجه میشود که موضوع فراتر و بزرگتر از این حرفهاست.
وندریک و برادرش آلدیا به این نتیجه میرسند که این نفرین مردگان از لحاظ زمانی، وقتی ظاهر شده که شعلهی اولیه Rekindle شده است. در واقع آنها اینطور نتیجهگیری میکنند که به نحوی، این دو موضوع (شیوع نفرین مردگان و Rekindle کردن شعلهی اولیه) با هم مرتبط هستند.
آلدیا که مدتها موضوعات مرتبط به زندگی و مرگ را مطالعه کرده بود، سعی میکند راهی برای زندگی کردن خارج از این چرخهها پیدا کند. او حتی به بازآفرینی اژدهای باستانی قبل از عصر آتش (که تحت تأثیر زمان و چرخهها نبودهاند)، متوسل میشود.
آلدیا تا آنجا پیش میرود که یک موجود دورگه ایجاد میکند، اما با این وجود، آلدیا در نهایت و به صورت کاربردی، هیچ راه مطمئن و صحیحی برای فرار از سرنوشت و خروج از چرخهها پیدا نمیکند.
مهم نیست که آلدیا چهقدر سعی کرد که نفرین مردگان را متوقف کرده و سرزمین و پادشاهش را نجات داده و از تاثیر چرخهها خارج نماید، زیرا در نهایت شکست خورده و خودش هم به یک هیولای وحشتناک تبدیل میشود که وقتی او را در بازی میبینیم حتی اول نمیشود فهمید که اصلا او چه موجودی است و کجایش کجا است!
انگیزههای ناشاندرا
در حالی که وندریک سعی میکرد نیازهای قلمرو و پادشاهی خود را تأمین کند، هیچ تصوری از نقشهی شوم همسرش، ملکه ناشاندرا نداشت. میدانید اصلا ناشاندرا کیست؟ او یک تکه از روح Manus، پدر Abyss است و از روح Abyss متولد شده است. بعد از شکست Manus در بازی اول توسط شما، روح او به تکههای مختلفی تقسیم شده که در نهایت برخی از این قطعات روح، خودآگاهی به دست میآورند و تبدیل به یک وجود خاص یا Entity میشوند.
Entityهایی که در بازی دارک سولز ۲ و دیالسیهای آن با آنها آشنا میشویم و در واقع مثل ۴ خواهر هستند، شامل Nashandra ،Elana ،Nadalia و Alsanna هستند که در یک قسمت کامل، داستان این ۴ خواهر را که به واسطهی قطعه قطعه شدن روح Abyss ایجاد شدهاند، برایتان شرح خواهم داد. برگردیم به داستان دارک سولز ۲.
ناشاندرا که از روح Manus به وجود آمده است، مصداق بارز تاریکترین خصوصیات بشریت است و تنها چیزی که میخواست این بود که دنیا را به عصر تاریکی ببرد. او معتقد بود که با حمایت از وندریک، پادشاه او را به Throne of Want و محل شعلهی اولیه، هدایت میکند. ما میفهمیم که غولها هرگز قصد حمله به Drangleic را نداشتهاند و در واقع ناشاندرا پادشاه را با فریبکاری تحریک کرده است تا به آنها حمله کند.
ناشاندرا میدانست که آنها آرتیفکت ساخت گولمها را دارند که این به پیشرفت و توسعهی Dranglaic کمک میکند و به این ترتیب بیشتر میتواند اعتماد پادشاه را جلب نماید. البته در نهایت غولها با قصد انتقام بازمیگردند و این سرزمین را ویران میکنند.
پادشاه وندریک سرانجام از خیانت همسرش یعنی ملکه ناشاندرا مطلع میشود، ولی خب دیگر خیلی دیر شده است. او خودش را در محلی دور از دسترس حبس میکند و محافظ قدرتمند و وفادارش یعنی Velstadt, the Royal Aegis هم به صورت ۲۴ ساعته در آنجا نگهبانی میدهد تا ناشاندرا دیگر نتواند از او استفاده کند تا به Throne of Want برسد.
البته این موضوع خیلی برای ناشاندرا مهم نیست، زیرا او یک شخص دیگر را که بتواند در نهایت راه Throne of Want را برای او باز کند پیدا میکند. اگر گفتید کی؟ شخصیت شما در دارک سولز ۲.
پایان یک چرخهی دیگر
شخصیت شما در دارک سولز ۲ یک آندد است، اما این بار او خیلی به Hollow شدن نزدیکتر است. بسیاری از آنددها از جمله شخصیت شما، به قصد یافتن یک درمان به Drangleic آمدهاند، ولی به جای یافتن آن، خود را درگیر کشمکش قدرت در این سرزمین برای یافتن اولین شعله مییابند و ملکه ناشاندرا خیلی از آنها را برای دست یافتن به اهدافش و هموار کردن مسیر Throne of Want برای او، به کار میگیرد و به نوعی فریب میدهد.
ناشاندرا با دروغ سعی میکند این آنددها از جمله شخصیت شما را به سمت باز کردن Throne of Want روانه کند، زیرا خود او به خاطر موانعی که پادشاه برایش ایجاد کرده است تا جلوی او را از رسیدن به Throne of Want بگیرد، قادر به انجام این کار نیست.
وقتی که شخصیت شما در نهایت این مسیر را باز میکند، ناشاندرا در فرم ظاهری اصلیاش ظاهر شده و به شما خیانت میکند (اصلا از او نتظار نداشتیم!) و قصد کشتن شما را دارد، ولی در نبرد پایانی بازی دارک سولز ۲ با ناشاندرا شما پیروز میشوید.
در پایان نسخهی اصلی بازی شما تنها یک پایان برای دارک سولز ۲ داشتید و در آن شخصیت شما روی تخت Throne of Want مینشست که خیلیها به نوعی از این پایان به عنوان Rekindle کردن اولین شعله یاد میکنند.
ولی وقتی آپدیت بینظیر Scholars of the First Sin منتشر شد (که داستان بازی و پادشاه وندریک و … را بسیار عالی گسترش میدهد و ما را با دیگر دختران Abyss هم آشنا میکند)، یک پایان دیگر هم اضافه شد که در آن میتوانید تخت Throne of Want را ندیده بگیرید و از آنجا بیرون بروید و به نوعی بیخیال اولین شعله و سر و کله زدن با آن شوید.
در قسمت بعدی این سری مقالات، به سراغ داستان دارک سولز ۳ خواهیم رفت و بعد از آن شروع به نوشتن داستان شخصیتهای مختلف این سری از نسخهی اول تا سوم میکنم تا هر چه بیشتر با داستان عمیق و شخصیتهای شاهکار این سری و داستان تلخشان آشنا شوید.
نظرات
آقا سعید دستتون درد نکنه من با اینکه همه نسخه هارو بازی کرده بودم و تمام تئوری هاشون رو خونده بودم هیچ وقت ندیدم کسی اینقدر خوب داستان سری سولز رو بنویسه به امید اینکه مقاله سوم هم مثل این مقاله عالی بشه
سلام
بسار خسته نباشید! خیلی عالی بود.
همیشه پای یک زن در میان است، حتی در دارکسولز! (شوخی)
خسته نباشی سعید جان خیلی عالی بود حتی اگر کسی این عناوین رو بازی هم نکرده باشه باز هم داستان و طراحی ها جذابتِ دیدن و شنیدن بالایی داره ، الان هم که شایعه انحصاری جدید فرام سافتور و پلی استیشن مطرح شده چقدر عالی که هر چه بیشتر در دنیای وهم انگیز این اثر های بی نظیر وارد بشیم 😎
.
اسپم و اسپویلِ کوچک
.
مربوط به این پست نیست ولی باید بگم دیشب دل رو به دریا زدم رفتم ریترنال رو کرایه کردم حقیقتش انقدر گفتن تو کامنتا و نقد ها بازی دشواره منم انقدر خسته بودم دیشب با بی رقبتی و خستگی تمام نشستم پای بازی حدود ساعت ۱ و یوهو دیدم ساعت ۴ صبحه just wow پسر عجب گیمی همون چیزی که بدنم نیاز داشت بیخود نبود سونی بلافاصله خرید هاوس مارک رو ، عجب بازیی ساختن خدایی :inlove: دوال سنس چی میگه تو هیج بازی مثل ریترنال ندیدم دوال سنس رو ، یعنی واقعا سطح انحصاری های پلی استیشن وحشتناک بالاست ، من که ۳ ساعت بازی کردم حتی یکبار هم نمردم البته با تمرکز بالایی پاش نشستم و بازی health هم در اختیارت میزاره و اونقدرا بیرحم نیست یک غول ۳ دست که ۳ تا جون هم داشت کشتم رفتم تو یک منطقه کویری و دیگه خسته شدم حالا برام سواله هر چی تا حالا رفتم رفت باد هوا ؟ باید دوباره از اول برم ؟ والا انقدر بازی عالیه که ۱۰۰ بار دیگه هم از اول میرم تو این ۳ ساعتی که من پلی دادمش بازی قطعا نمرش بالای ۹۰ هست ، واقعا بهم ثابت شد باید خودت بازی رو تجربه کنی ( بارها بهم ثابت شده ولی خب بازم ادم تحت تاثیر قرار میگیره ) بیخود و بی جهت چند مدت به خاطر گوش کردن به حرفایی نظیر اقا سخته و چالشیه و فلانه خودم از تجربه این اثر بی نظیر محروم کردم اگر این سخته پس اون بازی های گریه اوری که تموم کردم تو این سالها اونا چی هستن پس ؟ 😀 ربط این قسمت ریترنال به این پست اینه که میازاکی جان اماده باش خیز برداشتم به سمت اثارات من همیشه نفر اخر میام ولی مردانه میام :laugh:
جمله آخرت احتیاج به کنسرت سوس ماس داره 😀
سوس ماس دیگه چیه ، قشنگ توضیح بده 😀
نیازی نیست همه مسیر رو از اول بری میتونی از میانبرهایی که باز شده استفاده کنی و یه راست بری منطقه دوم بازی. بازیش همینجوریه بشینی پاش دیگه بلند شدنت باخداست. تا دو ماه زندگیم ۲۴ ساعته شده بود ریترنال تا تونستم پلاتش کنم. چون پلات کردنش شانسیه و شاید ده دور بری و هیچ کالکتیبل جدیدی بهت نده.تازه بخاطر باگ تروفی ها دو سه بار بازیو مجبور شدم از اول برم
مرسی از راهنماییتون ، واقعا بازیش فوق العادست
دارک سولز هم قشنگه
ولی خداییش سکیرو یه چیز دیگه بود
خیلی ناراحت شدم وقتی تمام شد -_-
دارک سولز ۲ هیچ وقت برای من قدیمی یا تکراری به اون معنا که دلم رو بزنه نمیشه.
البته بیشتر تمرکزم رو گیم پلی بازی بود تا الآن که سعید جان کل داستان بازی رو یکجا شرح دادن :yes:
فکر کنم غمناک ترین قسمت دارک سولز، همین دارک سولز ۲ باشه :brokenheart: ناامیدی از در و دیوار و موسیقی بازی میباره که این قضیه با ماهیت کلی بازی همخوانی داره.
چقدر زیباست این بررسی. عالی .
ممنون سعید جان بسیار عالی لذت بردیم از خوندنش واقعا نمیتونم صبر کنم برای خوندن ادامه این مقاله زیبا
واقعا عالی بود
مرسی سعید جان
سعید جان صحنهی پایانی دارک سولز ۲
وقتی میخوایم وارد اون throne بشیم، اگه درست یادم مونده باشه، چندتا گولم بهم میپیوندن و یک جورهایی یک پُل درست میکنن برامون که از روش رد بشیم…
یعنی توطئهی ناشاندرا برای تحریک شاه به غولها بیدلیل نبوده
میدونسته که برای دسترسی به شعله و … نیاز به گالم دارن و …
خسته نباشید
درود بر استاد عزیز بخاطر این مقاله ها
.
بی صبرانه منتظر داستان نسخه سوم و داستان بی نظیر the ringed city هستم
حالا هی بگین سولز دو به دو نسخه دیگه ربط نداره
دارک سولز هر سه گانش عالی بود،نسخه دومشم از نظر داستان یه سر و گردن از ۲ نسخه قبلی بالاتر بود.
مرسی از مقاله و زحمتی ک میکشی واقعا میتونی ی فرنچایز سینمایی توپ از این سری در بیاری یکی مثل پیتر جکسون میتونه شاهکار بسازه از سری دارک سولز.راستی این تیکه(در ابتدا، پادشاه این افراد را قرنطینه کرده و به نوعی با این موضوع مثل یک عفونت ساده برخورد میکرد و بهای زیادی به آن نمیداد، اما پس از گذشت مدتی، وندریک متوجه میشود که موضوع فراتر و بزرگتر از این حرفهاست) قشنگ داستان امروز خودمونه
واقعا عالی بود و از خوندنش لذت بردم
فقط آقای ادمین ی کمبودی ک این مقاله داشت عدم اشاره به داستان سه دی ال سی رو بود که من واقعا مشتاق دونستنش هستم با اینکه ده ها بار نسخه دوم و دی ال سی هاشو به پایان رسوندم مثلا اینکه پادشاه ها اصلا کی هستن یا اون اژدهای کلمیت توی دارک۱ که ی نیزه تو سینش فرو شد چرا تو نسخه غرق شده در حالت سنگی وجود داره و…
هیچ جا هم مقاله مشابه با این نتونستم پیدا کنم پس احتمالا نوشتن مقاله ای راجب این مورد میتونه جالب باشه.بهرحال خیلی ممنون بابت مقاله های خوبتون راجب این شری فراموش نشدنی
شاهکار …
عالی بود.خسته نباشید
بسیار عالی و جذاب بود. ممنون از زحمتی که کشیدید. منتظر ادامه مقاله هستم.
دو نکته عرض کنم خدمتتون: اول اینکه واقعا این همه اطلاعات در کجای بازی گنجانده شده که بسیاری از بازیبازها حتی یک دهم اونو هم متوجه نمیشن، از جمله خود من! آیا واقعا همه اینها رو میشه از طریق یافتن دست نوشته ها به دست آورد؟
دوم اینکه جایگذاری عکس ها در مطلب به نظر درست نمیاد و چند خطی که زیر عکس مینویسید از خود مطلب جلوتره! آیا این یک تکنیک هست و اگر نه که بهتره اصلاح بشه، چون مثلا در زیر یکی از عکسها نوشتید که ناشاندرا یک تکه از روح ابیس هست و سه تا خواهر دیگه هم هستن اما این بخش از خود متن جلوتره و چهار پاراگراف بعد به این مسئله اشاره میشه!
سلام اقای بابایی خیلی لطف میکنین بابت این بررسی داستان واقعا من یکی خیلی نیاز داشتم دمت گرم