ممکن بود شخصیت گرالت در سری The Witcher حضور نداشته باشد
فیلیپ وبر (Phillipp Weber) و بلازی آگوستینک (Błażej Augustynek)، طراحان مراحل عناوین استودیوی سیدی پراجکت رد (CD Projekt Red)، طی رویداد WitcherCon اعلام کردند که در ابتدا قرار نبود گرالت شخصیت اصلی مجموعه بازیهای The Witcher باشد.
در اوایل توسعهی اولین بازی از سری The Witcher، سیدی پراجکت رد در حال طراحی بازی حول محور شخصیت ساخته شده توسط بازیباز بود، که این موضوع The Witcher را به روال کار بازیهای نقش آفرینی آن زمان نزدیکتر میکرد. اگرچه گرالت شخصیت اصلی مجموعه کتابهاییست که بازی بر اساس آنها ساخته شده است، اما تعداد زیادی از سرزمینهای دور افتاده و تاریخی پیچیده در این کتابها وجود دارند که میتوان از آنها ایده گرفت، بنابراین ارائهی بازی از یک بعد جدید غیر منطقی نبود. وبر در این باره گفت:
در سال های ابتدایی ما سعی کردیم بازی را طوری طراحی کنیم که شما قادر به ساخت ویچر مورد نظر خود باشید و با آن به گشت و گذار در جهانهای جدید بپردازید، اما پس از آن، بارها و بارها این موضوع پیش آمد که نام بازی The Witcher است و ساخت یک شخصیت توسط بازیباز برای آن منطقی نیست. فکر میکنم همهی ما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که میخواهیم در این بازی گرالت از ریویا (Geralt of Rivia) باشیم، در واقع میخواهیم The Witcher باشیم.
همچنین در جریان رویداد WitcherCon، تاریخ انتشار نسخههای نسل نهمی The Witcher 3 Complete Edition و زمان پخش فصل دوم سریال The Witcher اعلام شد.
واقعا تصور سری بازیهای The Witcher بدون ویچر افسانهای یعنی گرالت دشوار است و خوشبختانه ما نیازی به تجربهی آن نداریم. نظر شما در این باره چیست؟ آیا این سری با شخصیتهای خلق شده توسط خود بازیباز نیز به موفقیتهای فعلی خود دست مییافت؟
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
یکی از بزرگ ترین ایراداتی که به نظرم بازی های نقش آفرینی دارن همین نبود یه کرکتر اصلی و از قبل شخصیت پرداخته شدست که به نظرم باعث میشه نتونی به صورت کامل با شخصیت ارتباط برقرار بکنی و تو جهان بازی بیش از پیش غوطه ور بشی جدای از اون کمتر بازی نقش آفرینی میشه پیدا کرد که شخصیت اصلیش یه نفر باشه و شخصیت پردازی داشته باشه تنها بازی هایی که اینطوری بودن و من حداقل میشناسمشون یکی Deus Ex بود و یکی هم همین The Witcher
خیلی خوشحالم هستم که از انجام دادن این کار تو بازی صرف نظر کردن واقعا The Witcher بدون گرالت مثل God of War بدون کریتوس میمونه
البته ایراد نیست که شخصیت از پیش پرداخته شده ندارن، اتفاقا یه ویژگی خوبه. ایراد وقتی ایجاد میشه که سازنده نتونه از این پتانسیل خلق کارکتر استفاده کنه که اکثراً هم همینطوره و کارکتر خام میمونه بجز یه سری بازی که دست گیمر رو باز میذارن برای تعریف شخصیت خودش.
آخه مشکل اینجاست ۹۹ درصد این کرکتر ها اصلا صحبت نمیکنن و تازه شخصیت پردازی هم ندارن صرفا کاستومایزیشن کردنشون برای اینه که مخاطب تو کرکتر اصلی بازی هم آزادی عمل داشته باشه
سلام
درسته، همون خامی مشکل کار هست.
تو مس افکت میشد با شخصیت اصلی چه زن و چه مرد ارتباط برقرار کرد ولی دراگون ایج به نظرم شخصیت اصلیش خیلی نچسب بود چه تو اینکوزیشن چه اوریجینز
متاسفانه DA اره و نسخه دومش بنظرم شخصیت موئنثش زیبا بود اما هاوک در قالب مذکر اصلا خوب نبود نه از موهای فشن و فانتزیش ونه از چهره ی کلاسیکش… ولی چیزی که مرا عاشق DA کرده و بخصوص نسخه یک و دو همان اتمسفر دراگون اج که واقعا مرا انگار به عهد و عصر دارگنها میبره و گیمپلی و داستانش بود. نسخه سوم هم خوب بود ولی نه به اندازه ی دوتا نسخه ی اول:rose::heart:
کاملا انتقاد به جاییه. اصلا همین هم به نظرم خیلی کمک کرده ویچر و گرالت خیلی محبوب بشن.
اما این مساله یکم عوارض جانبی داره. وقتی سازنده یه شخصیت بسازه و بده دست ما، خود به خود اون شخصیت وارد یه چارچوب خاص میشه و کمی بازی رو محدود می کنه.
سلام
اسکایریم و دراگونایج فالاوت و.. این کار رو کردن، انگار دلیل سازنده این بوده که ما خودمون شخصیت رو بسازیم یا همه کاره خودمون باشیم و آزادی کامل.
مثل شوتر اولشخص که دوربینش میخواد ما رو بیشتر دارد فضا کند.
اما ایرادی که دارد بقول شما، اونوقت دیالوگ از بین میرود، ما هم نمیتوانیم اندازه سازنده خوب شخصیت طراحی کنیم و مثل نویسنده داستان بنویسیم! بعد اصلا برای شخصیت فرق ندارد! یعنی اینطوری نیست که واقعا تصمیمات ما شخصیت رو شکل بده و بهش جان بده.
بقولی شخصیت اصلی روح ندارد، حس ندارد و مثل ربات میشود!
تا حالا کسی ندیدم که بگه شخصیت اسکایریم بهترینه یا کسی بخاد از محبوبترینها حسابش کنه… آقا بازی باید شخصیت خیلی خوبی داشته باشه.
اسکایریم و فالاوت جفتشون بخاطر اتمسفر خاص و بخاطر داستان زیبا و بخاطر گیمپلی بسیار خوب نمره گرفتن و محبوب شدن.
من این دوتا بازی را دوست دارم اما خیلی دوست دارم شخصیت بزرگ و بسیار خوبی هم داشته باشن تا بگم این شخصیت در فلان بازی برای من خیلی زیبا و بینظیر و عالی است
سلام
اگر شخصیتهای فرعی رو خیلی خوب در بیارند، باز یکم و یا حتی خیلی کمک میکند!
درود فراوان: ایناش هم که وصد… اصلا وضیفه یشرکته اینا جزو واجباتی که لزومی به توضیح دادن نداره
سلام
آره واقعا، تشکر!
راستش شخصیت داستان خیلی خیلی بسیار بسیار مهمه وگرنه داستان یک حالت دیگه ای میگیره… مثلا توی دراگون اج من هرچه شخصیت زیبا میسازم درنهایت مجبور میشم در زیر زره خودم مخفی بمونم برای لذت بردن از شخصیت دراگون اج وگرنه اصلا بهش حس خوبی ندارم خدایی و توی کاتسینا و انتخاب دیالوگ فقط شهصیت قابل دیدنه که اونم برام قابل چشم پوشیه:rose::heart::lashes::yes:
سلام،برای من بارها پیش اومده که شخصیت ها فرعی و یا حتی آنتوگونیسم ها بسیار بهتر از شخصیت اصلی که بیشتر تایم داستان روی اونا بوده،قرار گرفته اند،باز حالا خوبه توی سری دراگون ایج کمپین همراهانت هرکدوم داستان و شخصیت پردازی بسیار خوبی دارند و بازی از خشکی درمیاد۰ ۰
درود فراوان: اگر برای من اینطوری نیست ولی قبول دارم که شخصیت منفی وقتی که شخصیت درستی حسابی باشه واقعا ارزش بازی را بسیار بالا میبره… توی DA شخصیتهای خوبی وجود داره از دوستان فرعی تا دوستان خودی و البته باسفایتهای بزرگک و کاملا ابهتی مثل اریسشاک که واقعا ابر باس بود.
اریشاک که از بهترین شخصیتها منفی سری بود،به شخصه برای نسخه دوم ارادت خاصی دارم عجیب،شاید به خاطر داستان و فضاسازی تمپلارها و جادوگرهاس….فکر کنم منظور منو اشتباه درک کردید،من گفتم آنتوگونیسم،نگفتم شرور یا ویلین،بزارید مثال بزنم برای مثال در بازی Undertale شخصیت sans ، در بازی Drakengard 3 شخصیت One در انیمه Death Note شخصیت L به عنوان آنتوگونیسم اصلی معرفی شدن،ولی همه شون شخصیت ها مثبت هستن(به شخصه به همه شون ارادت فوق العاده خاصی دارم و از بهترینا میدونمشون)،منظور من یه چیز مثل اینا بود گرچه ویلین خوش ساخت مثل دارث ویدر یا شخصیتها منفی که بشه خوفناک و یا همزاد پندار پیدا کرد هم ممکن خیلی جذاب باشه
ایول پس شما هم مثل من هستید… نسخه دومش خیلی کوبیده شد ولی خداییش اصلا یچیز دیگست:lashes::yes:
خداییش عجیب نیست اصلا اون اتمسفرش خود خود دنیای دراگونهاست.
بله میفهمم منظور شما همون شخصیت اصلی هست البته در قالب شخصیت اصلی واقعا هم خیلی خوبه… نظرتون واقعا عالیه در این بابت.
اما خداییش دشمن مقابل و انتاگونیست اصلی واقعا نیازه که خفن و دلچسب باشه. مثل اریس شاک تا جایی که زنده بود ملکه دارگونها هیچ حرفی نداشت:rose::heart:
نسخه دوم بنظرم واقعا بی انصافی نقد شد،میگفتن آسون بود.من خودم روی درجه سخت رفتم،خیلی هم فکری و چالشی بود.شخصیت پردازی همراهانت واقعا نسبت به نسخه اول پیشرفت چشم گیری کرده بود(حتی نسخه اینکوزیشن هم نتونست ازش بهتر باشه بنظرم)،شخصیت ثابت بنظرم باعث ارتباط بهتر با پروتاگونیسم شده بود،داستان فضا سیاسی و نزاع بین تمپلار ها و جادوگرها خیلی خوب بود،گیم پلی سعی کرده بود روش جدیدی بره،تنها ایراد به گردش و فضا محیطها بود وگرنه بنظرم یکی از بهترین نسخه ها بود..هنوز هم برام نسخه اول و دوم خیلی بهتر از اینکوزیشن بود که کلا رفت بازی رو از دراگون ایج بودن خارج کرد و گیم پلی به کلی تغییر زیادی داد…
بله منظورم اینکه به جای اینکه داستان کلی از دید یه شخصیت خوب و درستکار باشه،داستان سعی میکنه درمورد اون شخصیت خوب حرف بزنه ولی یا در قالب شخصیت ها همراه و درمیانه بازی که میبینیم و یا در بعضی مواقع حتی به صورت رقیب و آنتوگونیسم در بازی که به مرور زمان با اون شخصیت آشناتر میشویم،ولی شخصا قبول دارم اگه داستان به خود ما اجازه بده با اون شخصیتها همراه بشویم،مخاطب هم بیشتر رضایت پیدا میکنه
Intoner One
اسون نبود باسهاش خیلی هم سخت بودن تنها ایراد بازی دیالوگهاش بود که اونم قابل چشم پوشیه و بقیه کوبیدناش اصلا برای من حساب نیست.
مثلا هرچه خاستم ژنرال اولین را بگیرم نشد. با شما هم نظرم نسخه دوم بعد نسخه یک هم خیلی خوب بود ولی نه به اندازه ی نسخه ی دوم و نسخه ی سوم متاسفانه فاصله داشت و حتا معتقدم اگر گوتی شد برای دوتا نسخه ی بسیار خوب اولشه وگرنه خیلی خیلی فاصله داره با اون اتمسفر بسیار زیبای نسخهای دوم و اول. حرفتون درسته و با شما همنظر هستم :yes:
با این مقطع از کامنت شما خیلی موافقم: “یکی از بزرگ ترین ایراداتی که به نظرم بازی های نقش آفرینی دارن همین نبود یه کرکتر اصلی و از قبل شخصیت پرداخته شدست که به نظرم باعث میشه نتونی به صورت کامل با شخصیت ارتباط برقرار بکنی”
خب پس معلومه هیچ نقش آفرینی ای بازی نکردی!
شخصیت پردازی داغون اسکایریم و اینکوییزیشن رو نمیگم
یه آرپیجی واقعی با داستان خوف
اگه منظورت Mass Effect هستش نه بازی نکردم چون خیلی قدیمی شده بودن الان منتظرم زیر نویس فارسی واسش بیاد بازیش کنم ولی تعریف از شخصیت پردازی پروتاگونیست بازی خیلی شنیدم
از مس افکت بگیر تا اوریجینز و دیسکوالیسوم و بقیه ی دوستان که داستانشون شاهکاره
به ویچر یه طرف گرالت هم یکطرف نصف جذابیت سری بازی ویچر رو دوش گرالته :heart:
شوخی میکنن
Witcher 1 remake
یکی از بازی هایی که واقعا دوست دارم ساخته بشه
با توجه به اقتباسی که کردن، این مجموعه (مخصوصا نسخه سوم) شاید بهترین بازیهایی بودن که کسی می تونست بسازه.
اما در مورد شخصیت اول بازی، این کار تو jrpg ها تا حد زیادی مرسوم بوده و همچنان هم هست. ویچر رو خیلی زیاد میشه (با اغماض) یه jrpg دونست که البته تم و استایل خاص خودش رو داره.
شاید یکمی زیادی دیدگاه سنتی ای باشه ولی همین مساله به نظرم (و شاید نظر خیلیا) کمی بازی رو از آر پی جی های کلاسیک تر مثل اسکایریم دور کرد. مساله البته فقط کرکتر اصلی نیست. کلا سازنده ها بازی رو کمی به سمت اکشن-ادونچر-آر پی جی بردن.
به هر صورتی که بوده، معجونی که ساختن در نوع خودش خیلی عالی بود. خیلی دوست دارم که یه آر پی جی با سبک کمی کلاسیک تر و عمیق تر تو دنیای ویچر بسازن. دنیای وسیع و خاصیه واقعا.
سلام
داستان گفتن خیلی سخت میشد اونطور.
اقا مگه دیوانه شدید؟ که میخاستید شخصیت محبوب و به این بزرگی نذارید توی بازی؟ ستا نسخه با گرالت بودیم… دیگه این افکار چیه باز هم میخاییم با ان باشیم با شخصیت پردازی بسیار عالیش:rose::heart: